شناخت مهارت و مهارت آموزی ، تاثیر مهارت در ایجاد شغل
آموزش کسب و کار, کسب درآمد اینترنتی، استخدام، کنکور
آموزش کسب و کار, کسب درآمد,کسب درآمد اینترنتی , استخدام، کاریابی، کنکور و دانشگاه

شناخت مهارت و مهارت آموزی ، تاثیر مهارت در ایجاد شغل

همه افراد برای موفقیت در کسب و کار و زندگی شخصی لازم است که حتی یکبار هم که شده وقت گذاشته و لیستی از مهارت­های خود به ترتیب از مهم­ترین به کم اهمیت ­ترین تهیه کنید. مهارت­های هر فرد با فرد دیگر متفاوت است. مثلاً ممکن است فردی که در یک روستای دور افتاده زندگی می­کند رانندگی با ماشین را در لیست مهارت­های اساسی خود قرار دهد.

حال آنکه فردی که در شهر زندگی می­کند این رانندگی با ماشین را حتی جزء مهارت­های خود به حساب نیاورد. بنابراین این مقاله به منظور ارائه مقدمه­ای كلی در مورد مفهوم مهارت­های زندگی و هدایت شما به سمت مقالات دیگری كه برای پیشرفت مهارت­های شما مفید هستند، تهیه شده است. در ادامه توضحیات کاملی در خصوص مهارت آموزی به شما ارائه می‌دهیم.

انواع مهارت

مهارت­ها به دو گروه مهارت­های فردی (Personal Skills) و مهارت­های سازمانی(Organizational Skills) تقسیم بندی می­شوند.

مهارت­های سازمانی مهارت­هایی هستند که برای بکارگیری آن­ها و تقویت این مهارت­ها باید بستر سازمانی فراهم باشد و در فضای تجمعی و با همکاری رشد می­کنند. مانند مهارت­های کار تیمی، گزارش نویسی و…

مهارت­های فردی به مهارت­هایی گفته می­شود که به طور ذاتی در وجود هر انسانی وجود دارد و برای تقویت و شکوفایی آن­ها کافیست فرد به تمرین آن­ها و تقویت این مهارت­ها بپردازد. مانند خوش‌نویسی، نواختن ساز، فن بیان و مهارت های کلامی، مهارت پرسشگری و…

اما امروزه به دلایلی مانند تنوع سبک­های زندگی، در هم آمیختگی کار و زندگی، به وجود آمدن استارت آپ­های گوناگون و… دیگر مرز میان مهارت­های فردی و مهارت­های سازمانی به راحتی قابل تشخیص نبوده و چندان کارآمد نمی­باشد.

به عنوان مثال مهارت تفویض اختیار و یا گزارش نویسی که در گذشته جزء مهارت­های سازمانی به حساب می­آمد. امروزه در هر دو حوزه مهارت­های فردی و سازمانی کاربرد داشته و در محیط خانواده و به منظور تقویت نظم شخصی مورد استفاده قرار می­گیرند. دلایل گفته شده و مشابه آن­ها سبب شده که در سال­های اخیر اصطلاح دقیق­تر توسعه فردی (Personal Development) جایگزین اصطلاح مهارت فردی شده است.

اصلاح توسعه فردی بسیار جامع بوده و در برگیرنده هر دو مهارت فردی و مهارت سازمانی می­باشد. و نشان دهنده این است که مهارت (چه فردی و چه سازمانی) در نهایت باعث می­شود که به فردی توامندتر تبدیل شویم. فرد هرچه توانمندتر و تواناتر باشد به طبع هم برای خود و هم سازمانش مفیدتر و موثرتر است.

تعریف مهارت چیست؟

واژه مهارت از گذشته تا به امروز در اشعار و ادبیات کهن ما وجود داشته و دارد. اما در طول زمان معنای آن تغییر کرده است. مثلاً در فرهنگ­های دیگر و در گذشته مردم از اصطلاحات استادکار ماهر و نقاش ماهر استفاده می­کردند. و واژه مهارت را در آموزش­ها استفاده نمی­کردیم و برای کارهای فیزیکی و مکانیکی بیشتر به کار می­بردیم. اما رفته رفته این اصطلاحات تغییر کرد و اصطلاح مهارت معانی جدیدتری پیدا کرد و تصمیم گیری­ها و کارهای فکری نیز جزء مهارت­ها به حساب آورده شد.

مهارت آموزی چیست؟

مهارت آموزی ( Skill Training) به فعالیت­های آموزشی برای فراگیری و تقویت تخصص­ها از طریق عادت دادن افراد با تمرین، تکرار، شناخت و آگاهی برای راه اندازی کسب و کار یا بدست آوردن مهارت جدید گفته می­شود. فرد با به دست آوردن مهارت­ها می­توانند مسیر درست را در زندگی خود پیدا کنند.

تاثیر مهارت آموزی بر زندگی فردی و فعالیت های اجتماعی

مهارت آموزی سبب ارتقا و سطح سلامت رفتاری در فعالیت­های اجتماعی، تصمیم گیری­ها و روابط بین فردی می­شود. همچنین از بسیاری از آسیب­های روانی و اجتماعیجلوگیری کرده و فرد را برای دستیابی و رسیدن به هدف اصلی در مسیر مشخصی هدایت می­کند.

اهمیت مهارت آموزی

امروزه برخلاف گذشته با افزایش تعداد دانشگاه­های دولتی و غیر دولتی و موسسات عالی ورود به دانشگاه دیگر برای افراد سخت نمی­باشد و رقابت افراد در نوع دانشگاه و مهم تر از آن ورود به بازار کار می­باشد.

بسیاری از دانشجویان و افراد تحصیل کرده در رشته­ های گوناگون با مشکل بیکاری رو به رو هستند. اما مشکل کجاست؟ شاید بگویید که به دلیل افزایش تعداد افراد تحصیل کرده بازار کارها اشباع شده است.

اما این فرضیه ۱۰۰% درست نیست. زیرا افرادی که به سیستم سنتی نظام آموزشی اکتفا نکرده و به تقویت مهارت­های عملی خود می­پردازند، پس از کسب مهارت­های لازم به راحتی می­توانند وارد بازار کار شوند.

نقش سازمان­ها در مهارت آموزی

اما سازمان­ها نیز باید برای بکارگیری از مهارت این افراد و رفع مشکل بیکاری و توسعه اشتغال اقدام به برگزاری آزمون­های مهارتی کنند تا صرفاً ملاک استخدام افراد معدل و دانشگاه نباشد و دانشچویان با مهارت وارد بازار کار شوند.

در کشورهای توسعه یافته دانش آموزان و دانشجویان پس از فارغ­ التحصیلی باید دوره مهارت­های لازم مرتبط با رشته تحصیلی خود را گذرانده و پس از کسب مدرک مهارت آموزی وارد محیط کار شوند. کشورهای در حال توسعه نیز باید تلاش کنند و سیستم آموزشی خود را از سنتی به مهارت محور تغییر دهند تا به توسعه اشتغال در کشور خود کمک کنند.

مهارت از دیدگاه روانشناسی

خب گفتیم که مهارت تعاریف زیادی دارد و نمی­توان به یک تعریف واحد در مورد آن بسنده کرد. اما به عنوان یک تعریف جامع تر که همه جوانب را در بر بگیرد می­توان به تعریف ای.آر.گاتری اشاره کرد: “مهارت به قابلیتی گفته می­شود که با اطمینان در حداقل زمان ممکن و صرف حداقل انرژی به نتیجه برسد.”

از تعریف بالا می­توان چند نکته برداشت کرد که به اختصار در زیر به بیان آن­ها می­پردازیم:

  1. مهارت هر فرد در نهایت باید منجر به هدف مورد نظر شود. به عبارت دیگر مهارتی که به هدف منجر نشود و نتیجه­ای نداشته باشد عملاً بی­ فایده است. به عنوان مثال یک فوتبالیست زمانی می­تواند ادعا کند که فوتبالیست خوبیست و مهارت­های لازم را دارد که زمانیکه توپی به او پاس داده می­شود و در موقعیت گل زدن قرار گرفته باشد بتواند این فرصت را به گل تبدیل کند.
  2. فردی که ادعای ماهر بودن دارد باید از قبل اطمینان داشته باشد که به هدفش می­رسد. به همان مثال فوتبالیست برمی­گردیم. هنگامی یک فوتبالیست می­تواند ادعا کند که مهارت کافی دارد که هربار که در آن موقعیت گل زدن قرار بگیرد بتواند موقعیت را تبدیل به گل کند نه اینکه فقط چند بار بر حسب شانس پاس­های همان موقعیت را تبدیل به گل کند.
  3. انجام یک کار ماهرانه زمانی نشان دهنده مهارت فرد است که با کمترین مقدار انرژی انجام شود. هرچه انرژی کمتری برای انجام یک کار صرف کنیم و فشار روانی و ذهنی کمتری بر ما حاکم باشد نشان می­دهد که مهارت ما بیشتر است.
  4. انجام دادن مهارت با صرف حداقل زمان. هرچه فرد اجراکننده برای انجام مهارت خود زمان کوتاه­تری را صرف کند مطلوب بودن نحوه عملکرد فرد را نشان می­دهد.

در نهایت به طور کلی می­توان گفت که به تمامی اطلاعات، قابلیت­ها و توانایی­ها چه از نوع ذاتی و چه اکتسابی که با صرف کمترین زمان و انرژی منجر به پیاده سازی دقیق و آسان علم و دانش در عمل می­شود مهارت گفته می­شود.

آیا مهارت فردی نیاز به آموزش دارد یا ذاتی است؟

درست است که همه افراد به صورت ذاتی مهارت­هایی دارد. اما این مهارت­ها زمانی کاربرد دارند که پخته شده و مورد استفاده قرار گیرند. بنابراین لازمه کاربردی کردن مهارت­ها و بکارگیری آن­ها در راه درست و مشخص آموزش می­باشد. به عبارت دیگر راه اندازی کسب و کار یا موفقیت در مهارت­های اجتماعی و مهارت­های زندگی همگی نشان دهنده ضرورت مهارت آموزی می­باشد.

ضرورت مهارت آموزی و تاثیر آن در زندگی شغلی و اجتماعی افراد

اصطلاح ” مهارت­های زندگی” به مهارت هایی گفته می شود که برای استفاده بهینه از زندگی نیاز دارید.

هر مهارتی که در زندگی شما مفید باشد را می­توان یک مهارت زندگی دانست. بستن بند کفش، شنا کردن، رانندگی با ماشین و استفاده از رایانه برای اکثر افراد مهارتهای مفیدی در زندگی است. به طور کلی، اصطلاح “مهارت های زندگی” معمولاً برای هر یک از مهارت­های مورد نیاز برای کنار آمدن به خوبی و موثر با چالش های زندگی استفاده می­شود.

تعریف مهارت­های ضروری زندگی

هیچ لیست مشخصی از مهارت­های زندگی وجود ندارد.

برخی مهارت­ها ممکن است بسته به شرایط زندگی، فرهنگ، اعتقادات، سن، موقعیت جغرافیایی و غیره کم و بیش برای شما مرتبط باشد. با این حال، در سال ۱۹۹۹، سازمان بهداشت جهانی شش حوزه اصلی مهارت­های زندگی را که نیاز به مهارت آموزی دارد شناسایی و معرفی کرد:

  • مهارت های ارتباطی و بین فردی . این به طور گسترده مهارت های لازم برای شروع کار و کار با افراد دیگر و به ویژه انتقال و دریافت پیام را به صورت کتبی یا کلامی توصیف می کند.
  • تصمیم گیری و حل مسئله . در اینجا مهارتهای لازم برای درک مشکلات، یافتن راه حل برای آنها به تنهایی یا با دیگران، و سپس اقدام برای رفع آنها بیان شده است.
  • تفکر خلاق و تفکر انتقادی . این توصیف توانایی تفکر به روشهای مختلف و غیرمعمول در مورد مشکلات، و یافتن راه حل های جدید ، یا تولید ایده های جدید ، همراه با توانایی ارزیابی دقیق اطلاعات و درک ارتباط آنها است.
  • خودآگاهی و همدلی، که دو بخش اصلی از راههای تقویت هوش هیجانی می باشند. آنها درک خود را توصیف می کنند و به گونه­ای می­توانند آن را برای دیگران با احساس بیان کنند که گویی تجربیاتشان برای شما اتفاق می افتد.
  • قاطعیت و صراحت، یا خویشتنداری . این­ها مهارت­های مورد نیاز برای ایستادن در مقابل خود و افراد دیگر را توصیف می­کنند و حتی در برابر تحریکات قابل توجه نیز آرام می مانند.
  • انعطاف پذیری و توانایی کنار آمدن با مشکلات، که توانایی بهبودی پس از شکست ها را توصیف می­کند و آن­ها را به عنوان فرصتی برای یادگیری می­دانند و به سادگی با مشکلات خود برخورد می­کنند.

همچنین درست است که مهارت های مختلف زندگی در دوره های مختلف زندگی شما کم و بیش مرتبط خواهد بود. مثلا:

  • وقتی در مدرسه یا دانشگاه هستید، به مهارت های مطالعه نیاز خواهید داشت. این­ها ممکن است شامل درک نحوه سازماندهی خود برای مطالعه، تحقیق و حتی نوشتن یک رساله یا پایان نامه باشد. اینها مهارت­هایی نیستند که همه به آن­ها احتیاج داشته باشند، اما مهارت­های نوشتاری احتمالاً در مشاغل مختلف مفید خواهند بود.
  • هنگام خرید خانه، ممکن است لازم باشد مهارت مذاکره داشته باشید و مطمئناً به صبر و حوصله و حسن خلق و خوی زیادی احتیاج خواهید داشت. یا حتی اگر فرزندی دارید این مهارت­ها در لیست “مهارت های اساسی زندگی” شما نیز قرار می گیرند!
  • برای بدست آوردن شغل باید روی مهارتهای اشتغال خود کار کنید و همچنین باید در مورد نحوه درخواست کار و چگونگی کنار آمدن در یک مصاحبه فکر کنید .
  • هنگامی که شغلی دارید، ممکن است لازم باشد مهارت های رهبری را افزایش دهید، به ویژه اگر شما نیاز به هدایت تیم­ها یا گروه­ها دارید.
  • هنگام تشکیل خانواده، به مهارت های والدین نیاز خواهید داشت. همچنین ممکن است دریابید که مهارت­های مدیریت زمان و سازماندهی بسیار مهم­تر می شوند.

با این حال شاید مهمترین مهارت زندگی توانایی و تمایل به یادگیری باشد. با یادگیری مهارت های جدید ، درک خود را از جهان پیرامون خود افزایش می دهیم و خود را به ابزارهایی که برای داشتن زندگی پربارتر و با رضایت بیشتر به آن­ها نیاز داریم مجهز می­کنیم و راه­هایی برای مقابله با چالش­هایی که زندگی ناگزیر برای ما ایجاد می­کند، پیدا می­کنیم.

بیشتر افراد یادگیری را با آموزش مهارت شغلی به صورت رسمی مرتبط می دانند، اما یادگیری باید یک فرایند مادام العمر باشد که درک ما از جهان را افزایش می­دهد و کیفیت زندگی ما را بهبود می­بخشد.

برخی از سوالات رایج:

۱. مهارت به چه معناست؟

مهارت در حالت کلی به فعالیت ها و ویژگی هایی گفته می شود که فردی آن را به بهترین شکل و به گونه ایی متفاوت از افراد دیگر انجام می دهد.

 

۲. مهارت از دیدگاه روانشناسی به چه معناست؟

۱. هر مهارت مشخص بهتر است منجر به یک هدف مشخص شود.
۲. فردی که مهارت خاصی دارد کارها و فعالیت های وی منجر به هدف خاصی می شود.
۳. وقتی فردی دارای مهارت خاصی است آن را با کیفیت معقول و در زمان مناسب انجام می دهد.

 

۳. مهارت های ضروری مورد نیاز برای زندگی چیست؟
۱. مهارت ارتباط بین فردی
۲. حل مسئله و تصمیم گیری
۳. قاطعیت و صراحت در رفتار و عمل




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

شناخت خصوصیت پرسشگری ،آموزش مهارت پرسشگری

شاید شما نیز تا کنون این جمله را شنیده باشید که پرسشگری همان کلید رسیدن به دانش است. پرسیدن سوالات نه تنها برای کودکان بلکه حتی برای بزرگسالان نیز موضوعی بسیار پراهمیت تلقی می‌گردد. در توضیحی بسیار ساده می‌توان خصوصیات پرسشگری را اینگونه تعریف کرد که به توانایی یک فرد در زمینه مطرح کردن سوال و به نوعی نقد کردن و جواب خواستن گفته می‌شود.

البته نباید این موضوع را فراموش کنیم که داشتن این خصوصیت علاوه بر مزایا و محاسنی که دارد گاها نیز می‌تواند آزاردهنده باشد، البته در صورتی‌که اصول پرسشگری را قبل از مطرح کردن هر سوال در نظر نگیرید.

خصوصیات پرسشگری و مطرح کردن سوالات به روشی مناسب و کاملا محترمانه امروزه تبدیل به یکی از هنرهایی شده است که ما تقریبا آن را از دست داده ایم.

در واقع ما تا زمانی که کودک هستیم سوالات زیادی در ذهن خود داریم و تقریباً می‌توان گفت پس از برخورد با هر مسئله جدیدی با پرسیدن سوالاتی که با “چرا” و “چگونه” شروع می‌شود، بزرگتر‌ها و یا اطرافیان خود را بمباران می‌کنیم. متاسفانه هرچه بزرگ‌تر می‌شویم توانایی ما نیز در پرسیدن سوالات کاهش می‌یابد و به نوعی قدرت پرسشگری خود را از دست می‌دهیم.

 

با توجه به یک نظرسنجی که اخیرا از ۲۰۰ نفر گرفته شده است ما این موضوع را دریافتیم که والدین حدس می‌زنند که چیزی حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد از مکالمات فرزندانشان با دیگران شامل سوال پرسیدن‌های فراوان است.

اما طبق نظرسنجی دیگری که مورد بررسی قرار گرفته است، همین والدین اظهار دارند که تنها ۱۵ الی ۲۵ درصد مکالمات خودشان با دیگران از سوال پرسیدن تشکیل شده است. شاید برای شما هم سوال شده باشد چرا قدرت پرسگری بزرگان نسبت به کودکان اینقدر ضعیف‌تر است؟

حال بیایید با یکدیگر به دنبال جواب درستی برای این مسئله بگردیم. اگر با مرور خاطرات‌مان به روزهای کودکی و دورانی که به مدرسه می‌رفتیم برگردیم، قطعاً متوجه این موضوع خواهیم شد که بیشتر تعریف‌ها، تمجیدها و همچنین پاداش‌هایی که در آن دوران کسب کرده بودیم مربوط به ارائه پاسخ‌های صحیح به افرادی چون معلم و یا والدین خود می‌شد.

خب البته کدام کودک است که از دریافت پاداش و تمجید بزرگان لذت نبرد و همین مسئله نیز باعث پرورش قدرت پرسشگری و توسعه  فردی در آن‌ها می‌شود.

اما اگر دقت کرده باشید در سنین بزرگسالی مثلاً در محل کار اصولا کارکنانی که سوالات زیادی می‌پرسند و سنت‌های شایع کار را زیر سوال می‌برند اغلب به حاشیه رانده می‌شوند، منزوی می‌گردند و یا حتی گاها به عنوان تهدیدی برای اطرافیان‌شان در محل کار تلقی می‌شوند.

شاید بتوان همین موضوع دریافت پاداش و یا تنبیه در اثر سوال پرسیدن را دلیل اصلی تفاوت قدرت پرسشگری میان بزرگان و کودکان دانست. در ادامه این مقاله ما قرار است شما را با مفاهیمی چون اصول پرسشگری، مفهوم پرسشگری و اینکه این قابلیت‌ها در کجا کاربرد دارند آشنا کنیم.

رعایت اصول پرسشگری چه تاثیری بر جواب نهایی دارد؟

در ابتدا باید به دوستانی که قصد دارند با رعایت ‌اصول پرسشگری قدرت سوال پرسیدن خود را ارتقا دهند بگویم که پرسیدن سوالات متداول به ما کمک می‌کند تا به صورت طبیعی به تقویت هوش هیجانی خود بپردازیم که به نوبه خود ما را به پرسشگرهایی حرفه‌ای تبدیل خواهد کرد. در ادامه این مطلب ما از بینش حاصل از تحقیقات علوم رفتاری استفاده خواهیم کرد تا بررسی کنیم چگونه رعایت چارچوب اصول پرسشگری می‌تواند در اخذ جواب نهایی‌ما تاثیرگذار باشد.

  1. سوالات خود را واضح مطرح کنید:

شما در هنگام پرسیدن سوال‌هایتان خصوصا از دانش‌آموزان، اگر لکنت زبان نداشته باشید و بین کلمات از فاصله استفاده نکنید تا لازم به مطرح کردن مجدد سوال نگردد می‌توانید پیام جدیت خود در پرسش را به مخاطب خود القا نمایید. همچنین رعایت این اصول باعث می‌شود عزت نفس شما در حین مطرح کردن سوالات بالاتر رود که تاثیر مثبتی در نحوه پاسخ دادن مخاطب‌تان به شما ایجاد می‌کند.

  1. به مخاطب خود فرصت تامل دهید:

بهتر است تا پس از پرسیدن سوال‌تان از دانشجویان و یا مخاطبین خود، زمان  کافی برای اندیشیدن و یافتن پاسخ صحیح به آن‌ها بدهید. حتی اگر مخاطب شما نتوانست پاسخ صحیحی به سوال‌تان دهد شما نباید جواب صحیح را به او بگویید، بلکه باید با پرسیدن سوالی دیگر سوال قبلی خود را برای مخاطب ساده‌تر کنید.

  1. از ایجاد استرس دوری کنید:

قطعاً سوالاتی که شما در هنگام موقعیت‌ های پرتنش از مخاطب دریافت می‌کنید پاسخ‌ های بسیار ضعیفی هستند. پس برای دریافت جواب ‌های بهتر لازم است اندکی صبر کنید تا پاسخ دهنده بتوانند به دور از هرگونه استرس وقت و تمرکز کافی برای پاسخ دادن به شما داشته باشد.

  1. از قدرت سکوت استفاده کنید:

اگر شما قبل از مطرح‌کردن سوال‌تان حداقل ۳ ثانیه مکث کنید، باعث می‌شود تا تاکید بیشتری بر سوال خود در ذهن مخاطب ایجاد کنید و همچنین تاثیر کلام‌تان را به طرز چشمگیری افزایش می‌دهد. همچنین رعایت‌کردن این نکته باعث می‌شود تا مخاطب‌تان بتواند راحت‌تر به پرسش‌های شما پاسخ دهد.

  1. سوال‌هایی با پاسخ باز بپرسید:

به عنوان یک پرسشگر باید این مسئله را بدانید که نباید سوال‌هایی مطرح کنید که ممکن است مخاطب تنها با پاسخ دادن بله یا خیر آن را به اتمام برساند.

برای جلوگیری از این اتفاق شما باید به مخاطب خود اجازه دهید هر آن‌چه دوست دارد در پاسخ به سوالات شما جواب دهد. قطعاً استفاده کردن از شیوه سوال پرسیدن با پاسخ باز نتایج پربارتری برای شما در پی خواهد داشت.

  1. اجازه ندهید پرسشگری شما حالت بازجویی به خود بگیرد:

سعی کنید تا در حین سوال پرسیدن خود، مخاطب را درگیر تعامل دو طرفه کنید. اگر تنها شما سوال کننده باشید و مخاطب‌تان تنها وظیفه خود را پاسخ دادن به سوالات شما بداند، حالت چندان خوشایندی پیش نخواهد آمد و به اصطلاح شبیه بازجویی می‌شود. پس برای جلوگیری از این اتفاق باید بگذارید مخاطب‌تان نیز با شما ارتباط برقرار کند.

  1. پس از شنیدن جواب بدخلقی نکنید:

وقتی در مورد موضوعی خاص از مخاطب سوال می‌پرسید و جوابی به شما می‌دهد که یا مورد قبول شما نیست و یا صحیح نیست، کار چندان درستی به نظر نمی‌رسد که به پاسخ او اعتراض کنید و یا به هر نحوی عصبانیت یا بدخلقی خود را به او نشان دهید. در مقابل شما باید با استفاده از هوش و ذکاوت خود سوال دیگری از او بپرسید که ممکن است جواب درست‌تری به آن بدهد.

  1. هیچگاه پیش داوری نکنید:

اگر نسبت به موضوعی پیش‌داوری داشته باشید ممکن است باعث شود درطول سوال کردن شما از مخاطب‌تان بر روی طرز سوال‌ پرسیدنتان تاثیر بگذارد و هم  باعث شود حالت تدافعی به خود بگیرید. همچنین اگر حرف‌های مخاطب‌تان را پیش داوری کنید ممکن است در ادامه روند سوال پرسیدن، مخاطب دیگر علاقه چندانی به همکاری با شما نشان ندهد.

  1. قدرت شنوندگی داشته باشید:

یک شنونده خوب بودن در طول پرسشگری از مخاطب به این معنی است که با تمام وجود و دقت به حرف‌ها و پاسخ‌های او گوش کنید و همچنین در حین گوش دادن سعی کنید با او ارتباط چشمی و معنوی برقرار نمایید. خود را جای مخاطب‌تان بگذارید اگر شخصی به پاسخ‌های شما توجه نشان ندهد و یا بی‌محلی کند قطعاً دیگر حاضر به ادامه همکاری با او نخواهید بود.

چگونه خصوصیت پرسشگری را در خود ترغیب کنیم؟ (ٖاموزش مهارت شغلی)

اگر شما نیز قصد دارید این خصوصیات را در خود ترغیب و یا بیدار کنید، ابتدا باید بدانید که مفهوم پرسشگری چیست و پس از شناخت آن وارد مراحل دیگر پرورش این خصوصیت در خود شوید.

در واقع می‌توان اینگونه گفت که مفهوم پرسشگری به نوعی دستیابی به اطلاعاتی است که می‌توانند ما را به هدف و یا پاسخ مورد نیازمان برساند.

همانطور که می‌دانید از گذشته‌ها تا کنون مطرح کردن پرسش و دریافت جواب یکی از اصلی‌ترین راه‌های برقراری ارتباطات بین انسان‌ها محسوب می‌شده است و همچنین دستیابی به پاسخ مورد نظر می‌تواند در زمینه‌هایی چون یادگیری یک مطلب جدید یا حل کردن یک مسئله به ما کمک کند.

برای مثال اگر شما قصد دارید تا در تجارت و یا هر کار دیگری موفق شوید یکی از بهترین و موثرترین راه‌های ممکن، الگو قرار دادن اشخاص بزرگ و موفق در آن زمینه به خصوص است.

شما می‌توانید با مطالعه مصاحبه‌ها و یا  پرسیدن سوال از شخص مورد نظر از تجربیات و و دانش آن‌ها استفاده کنید. در ادامه این مطلب برای شما توضیح خواهیم داد که چگونه می‌توانید خصوصیات پرسشگری را در خود تقویت کنید.

  1. مدتی آرام بنشینید و تفکر کنید:

نقش خود را به عنوان یک فرد در محل کار، سازمان، خانواده و یا هر جای دیگر بسنجید. سپس به خود اجازه دهید که سوالاتی  در رابطه با این حوزه از زندگیتان در ذهنتان ایجاد شود و سپس آن‌ها را بر روی یک کاغذ بنویسید.

قانون خاصی برای نوشتن این سوالات وجود ندارد، تنها باید توجه کنید که آن‌چه بر روی کاغذ می‌نویسید اظهارات، توضیحات، شکایات یا مشاهدات شما نباشد و فقط و فقط سوالات ایجاد شده ذهن خود را بنویسید.

پس از مدتی از انجام این کار توقف کنید و به هر آنچه که نوشته اید نگاه کنید. اینکه شما هر بار تلاش کنید تا چنین سوالاتی را در رابطه با زندگی خود طراحی کنید باعث می‌شود روی ذهن شما اثر مثبت گذاشته و به نحوی قدرت پرسشگری شما را تقویت می‌کند.

  1. از چرا/چه میشود / چگونه /استفاده کنید:

استفاده از این قبیل سوالات که با کلمات ساده و ابتدایی چون؛ چرا، چه‌ میشود و چگونه شروع می‌شوند، می‌تواند برای شروع تقویت مهارت های فردی در شما بسیار مفید و کارآمد باشد.

  1. مدتی با سوال‌هایتان زندگی کنید:

در راه یافتن پاسخ سوال‌هایتان اصلا عجله نکنید، بگذارید تا معنای دقیق این سوالات را با تک تک سلول‌های بدن‌تان درک کنید. در این مرحله شما باید سعی کنید تا سوالاتی که مطرح کرده‌اید را دوست داشته باشید. همچنین نباید به دنبال پاسخ‌هایی باشید که نمی‌توانید به آن‌ها جواب دهید.

  1. سوالاتتان را به اشتراک بگذارید:

اینکه بتوانید در مورد سوالاتی که در ذهن خود دارید با دوستان و همکاران خود صحبت کنید به نحوی باعث تعمیق روابط شما می شود. شما با به اشتراک گذاشتن این مطالب به دوستان خود نیز این جرأت را می‌دهید تا آن‌ها نیز سوالات موجود در ذهنشان را با شما مطرح کنند.

  1. به تمرینات خود در زمینه طرح سوال ادامه دهید:

طرحی سوال را به بخشی از تمرین هر روزتان تبدیل کنید. اگر این مسئله را جدی بگیرید و با صبر و حوصله روی آن کار کنید، پس از مدتی متوجه خواهید شد که شما با طراحی و دریافت پاسخ از این سوالات می‌توانید در آینده‌ای نه چندان دور زندگی و عملکرد  خود را در جهتی مثبت تغییر دهید.

نتیجه‌گیری:

در این مقاله برای شما به توضیح مفهوم پرسشگری(تعریف پرسشگری) و ضرورت مهارت اموزی پرداختیم و اصول پرسشگری به صورت صحیح را برای شما شرح دادیم. اگر قصد تقویت قدرت پرسشگری در خود و یا فرزندانتان را دارید باید این نکته را بدانید که یک پرسشگر موفق کسی است که به صورت انتقادی فکر کند و سپس سوال خود را در قالب یک پرسش اصولی مطرح سازد.

همچنین این نکته را فراموش نکنید که در حین مطرح کردن و پرسیدن سوال‌هایتان باید اصول پرسشگری را در نظر بگیرید و نگذارید به هر نحوی سوال پرسیدن شما باعث آزرده خاطر شدن دیگران گردد.

برخی از سوالات رایج:

۱. رعایت اصول پرسشگری شامل چه مواردی می شود؟

۱. سوالات خود را واضح مطرح کنید.
۲. به مخاطب فرصت تامل دهید.
۳. از استرس دوری کنید.
۴. از سکوت استفاده کنید.
۵. سوال های باز پاسخ بپرسید.

 

۲. خصوصیت پرسشگری به چه معناست؟
توانایی یک فرد در جهت پرسیدن سوال های مختلف درباره موضوعات مختلف را شامل می شود که این موضوع در مواردی برای همه افراد خوشایند نیست.

 

۳. اصول پرسشگری چه تاثیری در یک مذاکره دارد؟
پرسیدن سوال های مختلف در مرحله اول باعث تعامل بیشتر با افراد و در مراحل بعدی باعث فهم بیشتر مباحث مورد سوال می شود.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

معنای حسابداری ذهنی ، کاربرد و نحوه استفاده از حسابداری ذهنی

حسابداری ذهنی چیست؟ حسابداری ذهنی (Mental accounting)  مفهومی در حوزه اقتصاد رفتاری است که توسط اقتصاددان معروف ریچارد تالر توسعه یافته است. این مفهوم نشانگر تفاوت ارزش پول برای مردم بر اساس معیارهای ذهنی است که ممکن است آن‌ها را به سمت عواقب منفی هدایت کند و آن‌ها را در معرض تصمیم گیری‌های غیر‌منطقی در رفتار، هزینه‌ها و سرمایه گذاری قرار دهد.

برای شروع بیایید تا سناریوی زیر را در ذهن خود تصور کنیم: شما با دوست خود وارد یک فروشگاه می‌شوید و به دنبال کاور یا پوششی برای گوشی هوشمند جدید خود هستید، سپس چشم شما به یک کاور شیک و جذاب می‌افتد که حداقل قیمت آن ۲۵۰ هزار تومان است.

ناگهان دوست شما که همه چیز را می‌داند به شما می‌گوید که همین کاور را دیروز در فروشگاه دیگری که فقط پنج دقیقه با مکان فعلی شما فاصله دارد با قیمت تنها ۱۵۰ تومان دیده است.

آن زمان است که شما احساس می‌کنید که مجبورید خرید کاور گوشی را به تعویق بیندازید تا اینکه به فروشگاه دیگری بروید و ۴۰ درصد کمتر از فروشگاه اولیه آن را خریداری کنید، همان کاری که بسیاری از مردم دنیا همواره انجام می‌دهند.

در مثالی دیگر که کمی متفاوت‌تر به نظر می‌رسد، در همان فروشگاه قدم می‌زنید تا یک کامپیوتر یا لب تاب شخصی و مدرن خریداری کنید. یکی از لب تاب‌هایی را که انتخاب می‌کنید قیمتی معادل شش ملیون تومان دارد.

طبق همان مثالی که در ابتدا برایتان گفتم، یکی از دوستانتان به شما می‌گوید که همین مدل کامپیوتر را در فروشگاه دیگری با قیمت پنج میلیون و نهصد هزارتومان دیده است، یعنی مابه التفاوت این دو رقم چیزی حدود ۲ درصد صرفه جویی برای شماست، اما این بار دیگر با وجود قیمت پایین‌تر آن جنس، به نظر می‌رسد که ایده خرید آن از فروشگاهی دیگر ارزش اتلاف وقت شما را ندارد.

علی ‌رغم اینکه ۱۰۰ تومان اختلاف قیمت بین اغلام این دو فروشگاه موجود است، اکثریت مردم کمتر تمایل نشان می‌دهند تا در ازای صرفه جویی ۲ درصدی هزینه این رفت و آمد دوباره را متحمل شوند، به این نوع ناهماهنگی تصمیم در خرید، بازاریابی ذهنی و اقتصاد رفتاری گفته می‌شود.

حسابداری ذهنی چیست؟

این اصطلاح به نام ریچارد تالر، استاد اقتصاد رفتاری در دانشگاه شیکاگو نامگذاری شده است. حسابداری ذهنی که دیگران آن را حسابداری روانشناختی نیز می‌نامند، مفهومی از قدرت ذهن است که سعی دارد با طبقه‌بندی کردن و ارزیابی پیامدهای اقتصادی رفتاری در خرید، روند تفکر افراد را توصیف کند یا به نوعی همان نحوه برخورد و تصمیم گیری مغز انسان هنگام برخورد با پول را.

در حسابداری ذهنی فرد به طور ناخودآگاه با توجه به شرایط اطرافش اطلاعات را متفاوت تجزیه و تحلیل می‌کند که منجر به ارزش بخشیدن‌های متفاوت به آن‌ها در شرایط مختلف می‌شود. این پدیده همچنین بر چگونگی برخورد مردم با ضرر و زیان‌های غیرمنتظره نیز تأثیر می‌گذارد. در واقع منبع و چگونگی کسب پول است که نحوه‌ی مصرف آن را مشخص می‌کند.

در زیر مثالی در این باب برای شما می آوریم تا موضوع را بهتر متوجه گردید؛ شما برای تماشای یک فیلم در سینما بلیطی به قیمت ۳۰ تومان خریداری می‌کنید و درب ورودی سینما کیف پول خود را باز می‌کنید و به دنبال آن می‌گردید اما پس از لحظاتی متوجه می‌شوید که بلیطتان را گم کرده‌اید، در این موقعیت شما چه می‌کنید؟

اگر شما نیز همانند سایر مردم فکر کنید ممکن است مجبور به خرید بلیطی جایگزین ‌شوید، اما پس از خرید مجدد بلیط این احساس را خواهید داشت که گویی ۶۰ تومان را خرج فیلمی کرده‌اید که قطعا ارزش آن فقط ۳۰ تومان بوده است!

بیایید تا سناریوی قبلی را به گونه ی دیگری بسازیم:

شما رفته‌اید سینما تا فیلمی ببینید و در صف سنگین و پرازدحام خرید بلیط قراردارید ناگهان متوجه می‌شوید که ۳۰ هزار تومان ضرر کرده‌اید و یا این که ممکن است ۳۰هزار تومان خود را در راه‌آمدن به سینما گم کرده باشید، حال زمانی که نوبت شما برای خرید بلیط برسد آیا بلیطی خریداری می‌کنید؟

اگر شما نیز همانند اکثر افراد فکر کنید، ممکن است که از گم کردن پول خود ناراحت شده باشید اما احتمالاً این روند در تصمیم شما برای خرید بلیط ‌سینما تاثیر نخواهد گذاشت.

حسابداری ذهنی چیست؟ روانشناسان با انجام دادن همچین آزمایشی دریافتند که فقط ۴۶٪ از کسانی که بلیط خود را گم کرده‌اند مایل به خرید بلیطی جایگزین هستند، در حالی که ۸۸٪ از افرادی که مقدار مشخصی پول را از دست داده بودنند که ارزشی معادل قیمت بلیط داشت مایل به خرید بلیط سینما بودنند. به این ناهماهنگی‌ها در تصمیمگیری به خرید و یا نحوه برخورد متفاوت افراد با پول حسابداری ذهنی گفته می‌شود.

کاربرد و نحوه استفاده از حسابداری ذهنی

همانطور که گفتیم مفهوم حسابداری ذهنی در سال ۱۹۹۹ توسط ریچارد تالر مطرح شد. این مفهوم در مقاله‌ای تحت عنوان “مسائل حسابداری ذهنی” منتشر شد و تالر به طور دقیق درباره کاربرد حسابداری ذهنی توضیح داد که چگونه حسابداری ذهنی مردم را به تصمیم‌گیری‌های غیر‌منطقی و سرمایه گذاری در زمینه‌های مختلف سوق می‌دهد.

کاربرد حسابداری ذهنی بیشتر در زمینه قابلیت انعطاف پذیری آن است. این مفهوم به این معنا است که همه پول‌ها قابل مبادله هستند و افراد باید صرف نظر از کاربرد یا منشا آن با همه نوع پول به طور یکسان رفتار کنند.

تالر مشاهده کرده بود که مردم هنگام برخورد با یک وضعیت غیر منتظره مانند پول حاصل از پاداش، بازپرداخت مالیات، پول حاصل از قرعه کشی و پول تولد  به شیوه‌هایی متفاوت برخورد می‌کنند. این بدان معناست که “پول هدیه” که بخشی از درآمد ماهانه و منظم فرد نیست اکثرا در موارد اسرافی و غیر ضروری هزینه می‌شود و جالب اینجاست که هیچکس برای این کار توجیهی ندارد.

بنابراین وی اصرار داشت که افراد با همه پول‌هایی که به دستشان می‌رسد بطور یکسان رفتار کنند و مبالغ‌ بادآورده را به همان روشی که درآمد عادی خود را بر اساس یک برنامه مالی ثابت خرج می‌کنند، خرج کنند.

در واقع استفاده از حسابداری ذهنی زمانی می‌تواند خوب و مفید باشد که ما بخشی از درآمد خود را صرف پس اندازکردن پول‌هایمان کنیم یا برای خود از طریق پس اندازهایمان یک بودجه ایجاد کنیم. اما بیشتر اوقات این روند منجر به عادات مالی خود تخریبی یا اخذ تصمیمات مالی ضعیف می‌شود.

مزایای استفاده از حسابداری ذهنی

در زیر تعدادی از مزایای حسابداری ذهنی را برای شما اورده ایم:

  1. بهترین کاربرد و مزایای حسابداری ذهنی این است که این قابلیت می‌تواند به یک فرد کمک کند تا اهداف مربوط به سرمایه‌گذاری خود را برآورده سازد. هنگامی که مقدار مشخصی پول در یک حساب بازنشستگی سرمایه گذاری می‌شود، دارنده حساب دیگر نمی‌تواند از آن پول برای اهداف غیرضروری و یا هزینه‌های جاری خود استفاده کند. به این ترتیب افراد می‌بایست از هزینه‌های غیرضروری خود بگذرند و پول‌هایشان را برای آینده پس‌انداز نمایند.
  2. حسابداری ذهنی در واقع در راه شناسایی و طبقه‌بندی کردن تک‌تک اهدافتان به شما کمک می‌کند و موجب توسعه فردی در شما می شود. حسابداری ذهنی به خرده فروشان، بازاریابان و افراد عادی این اجازه را می‌دهد تا برروی هر هدفی که می‌خواهند تمرکز نمایند.
  3. سرمایه‌گذاران می‌توانند هر از چند گاهی عملکرد سرمایه‌گذاری‌های خود را بررسی و ارزیابی کنند.
  4. حسابداری ذهنی همچنین به بازاریابان کمک می‌کند تا بتوانند رابطه‌ای قوی با خریداران خود برقرار نمایند. و مراحل بازاریابی ذهنی را برای آنها راحت تر می کند.

معایب استفاده از حسابداری ذهنی

  1. این امر باعث می‌شود که افراد با پول دریافتی از منابع مختلف به روش‌هایی متفاوت رفتار کنند. در واقع اصولا به این صورت است که افراد در مقایسه با پولی که به عنوان حقوق دریافت می‌کنند بیشتر به صرفه جویی می‌پردازند تا پولی که بصورت ارثیه گرفته‌اند.
  2. حسابداری ذهنی همواره افراد را تشویق می‌کند تا پول‌های خود را برای کارهای بیهوده خرج کنند.
  3. همچنین افراد را تشویق می‌کند به جای سرمایه‌گذاری یا استفاده از همان مبلغ برای بازپرداخت بدهی‌هایی که با بهره بالا دارند بیایند و مقدار زیادی از آن پول را به عنوان یک منبع پول نقدی برای مواقع اورژانسی نزد خود نگه‌دارند.
  4. یکی دیگر از معایب این نوع حسابداری این است که در مواردی که افراد قادر به تحقق و تنظیم اهداف و بودجه خود بر اساس اطلاعات مالی روز دنیا نیستند، منجر به عدم انعطاف‌پذیری مالی در آن‌ها می‌شود.

چگونه از اثرات منفی آن جلوگیری کنم؟

حسابداری ذهنی می‌تواند درک ما از پول را به کلی مخدوش کند و ما را وادار کند که به جای استفاده از عقل بر اساس تمایلات خود هزینه کنیم. خوشبختانه می‌توان با تلاش در جهت متوقف کردن و بین‌بردن این عادت‌های بد مالی، جلوی این اشتباهات را گرفت.

بهترین کاری که می‌توانید برای جلوگیری از اثرات منفی حسابداری ذهنی انجام دهید این است که همیشه در مورد خرج کردن میزان پولی که در اختیار دارید عمیق‌تر فکر کنید و تصمیم بگیرید: در مورد عادت‌های خود منتقدانه فکر کنید و صادقانه از خودتان بپرسید که آیا انتخاب من عاقلانه بوده است یا خیر.

شما به منظور جلوگیری کردن از این مشکل می‌توانید برای مخارج اضافی خود یک بودجه در نظر بگیرید یا فقط با پیگیری هزینه‌های عادی خود میزان تاثیرات منفی حسابداری ذهنی را کنترل کنید. همچنین شما می‌توانید برای درآمدهای غیرمنتظره‌ای که ممکن است در آینده داشته باشید از همین حالا برنامه ریزی کنید مثلاً سودهای بادآورده را که اغلب سریعا صرف خریدهای لحظه‌ایتان می‌کنید را کنترل نمایید.

نتیجه‌ گیری

حسابداری ذهنی چیست؟ حسابداری ذهنی در واقع نوع تمایل ما به طبقه‌بندی ذهنی وجوهمان به “حساب” های جداگانه است که بر نحوه تفکر ما درباره هزینه‌هایمان تأثیر می‌گذارد.

در واقع حسابداری ذهنی همان چیزی است که برای ما توضیح می‌دهد که چگونه قرار است برای پول‌هایمان ارزش ذهنی قائل شویم. اگرچه مبالغ یکسانی از پول، ارزشی کاملا مشابه به یکدیگر دارند اما نحوه هزینه کردن ما اغلب به عوامل مختلفی بستگی دارد؛

مثلاً به این بستگی دارد که چگونه پول را به دست آورده ایم، آیا توسط یک هدیه، سرمایه گذاری، قرعه‌کشی به ما رسیده است و یا پولی است که در ازای آن یک ماه تلاش کردیم و زحمت کشیده ایم تا بتوانیم آن را دریافت کنیم. در واقع ارزش این پول زمانی مشخص می‌شود که ما تصمیم بگیریم چگونه قصد داریم از آن استفاده کنیم.

در ادامه حسابداری ذهنی را در قالب یک مثال برایتان بیان می کنم فرض کنید در حال قدم زدن در خیابانی هستید و خیلی اتفاقی متوجه یک اسکناس صد هزار تومانی در پیاده‌رویی می‌شوید که مشغول قدم زدن در آن بودید

از قضا شما سال‌هاست در حال ذخیره کردن و سرمایه گذاری پول‌هایتان به منظور خرید یک ماشین بسیار شیک هستید و پول‌هایتان را همواره با احتیاط خرج می‌کنید. شما ممکن است این صد هزار تومان را هزینه خرید یک وعده شام گران قیمت کنید زیرا به خود می‌گوید که این پول پس انداز ماشین من نیست، این یک فرصت خاص است پس چرا نباید از آن استفاده کنم؟

برخی از سوالات رایج:

۱. حسابداری ذهنی را توضیح دهید؟

یکی از کارکردهای ذهن است که به واسطه آن سعی دارد تا عملکرد انسان را ارزیابی و دسته بندی کند و در راستای بهبود عملکرد زندگی انسان تلاش می کند.

۲. مزایای حسابداری ذهنی چیست؟
۱. اهداف مالی و در حالت کلی به شکل واضح مشخص می شود.
۲. دید روشنی راجع به منابع مالی ارائه می دهد.
۳. باعث ارتباط بیشتر و بهتر با مشتریان می شود.

۳. معایب حسابداری ذهنی چگونه بر زندگی تاثیر می گذارد؟
در حالتی باعث می شود تا افراد در برنامه برای آینده خود غرق شوند و از دنیای حال حاضر اقتصاد عقب بمانند همین موضوع باعث می شود تا اثرات مخربی بر اقتصاد یک کسب و کار داشته باشد.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

ضرورت داشتن ذهن خلاق ثروتمند ، مجموعه باورهای ذهن ثروتمند

آیا تا به حال با خود فکر کرده اید که تفاوت افراد ثروتمند با افراد فقیر در چیست؟ اگر این سوال را از فردی با توانایی مالی بالا بپرسید قطعاً به شما خواهد گفت که فرق این دو دسته در ذهنیتشان میباشد. عجیب است؟ نه؟ خیلی کم پیش میاد که فرد ثروتمندی به شما بگوید که بخاطر انجام یک معامله عالی ثروتمند شده است. چگونه ذهن ثروتمند داشته باشیم؟

یا همینطور که برای خودش در حال گشت و گذار بوده است ناگهان به یک سرمایه گذار بزرگ برخورد کرده است. به هر حال آنچه که اکثر افراد ثروتمند به عنوان نقطه قوتشان در راه بدست آوردن مال و ثروت به آن اشاره میکنند یک چیز است. ذهن ثروتمند!

حتماً از خودتان میپرسید که ذهن ثروتمند دیگر چه صیغه ای است؟ خوب است که بدانید افراد ثروتمند در مهارت خیلی مهمی استاد شده اند. آنها ذهن خودشان را به گونه ای پرورش دادهاند که برایشان کار میکند. اگر شما نیز میخواهید که اسرار ذهن ثروتمند و میلیاردی پیدا کنید باید در این مهارتها استاد شوید. در این مقاله با ما همراه باشید تا با هم بررسی کنیم که چگونه ذهن ثروتمند داشته باشیم؟

۱۵ باور ذهن ثروتمند

  • روی چیزی که میخواهید تمرکز کنید نه روی چیزی که نمیخواهید.

اگر شما بروید و از هر فرد ثروتمندی در مورد قدرت تفکر مثبت و مثبت اندیشی سوال کنید. حتماً در جواب به شما خواهد گفت که باید در مورد خواست هایتان با خودتان شفاف و رو راست باشید و بعدش سعی کنید همه آن چیزهایی که میخواستید را به سمت زندگی خودتان جذب کنید. به نوعی میتوان مفهموم کارما را در این رابطه درک کرد. پیشنهاد می کنیم مقاله کارما چیست را در دکتر ویز بخوانید.

اما این کار قلق کوچکی دارد وقتی این کار را انجام میدهید باید به رویاهای خودتان به شیوه مثبت سر و شکل دهید. اگر قاب و شکل رویاهایتان منفی باشد دقیقاً عکس چیزی را که میخواستید به سمت خودتان جذب میکنید. پس اگر هدف شما این است که در مواقع بحران و زمانیکه شرکتها تعدیل نیرو میکنند شغل خودتان را از دست ندهید باید اینطور فکر کنید.

“من میخواهم شغل خودم را حفظ کنم”. نه اینکه اینطور به خودتان بگویید که “من نمیخواهم که شغلم را از دست بدهم”. زیرا ذهن شما جمله منفی را اینگونه برای خودش ترجمه میکند: “من میخواهم شغلم را از دست بدهم”. و دقیقاً همین را جذب میکنید.

  • بهترین دوست خودتان باشید

آیا تا به حال به نحوه حرف زدن خودتان با خودتان توجه کردهاید؟ صادق باشید. اگر بهترین دوستتان همان طور با شما حرف بزند که شما با خودتان حرف میزنید، دوستی شما به پایان میرسد. ما اغلب با خودمان مودبانه حرف نمیزنیم و همین کار سبب سلب انگیزه ما میشود و ما را وادار به عقب نشینی میکند.

رفتار ما با سایر افراد اینگونه نیست پس چرا با خودمان اینطور برخورد میکنیم؟ حتماً میپرسید که چگونه این رفتار را کنار بگذاریم؟ منم به شما میگویم که دفعه بعد که تیرتان به هدف نخورد فرض کنید که این احساس شکست به بهترین دوستتان یا همسر یا نامزدتان دست داده است. در این صورت به او چه میگفتید؟ حالا دقیقاً همان چیزها را به خودتان بگویید. چگونه ذهن ثروتمند داشته باشیم؟

  • چیزی به نام “موفقیتهای کوچک” وجود ندارد.

همه ما اهداف بزرگی داریم و وقتی به آنها رسیدیم فکر میکنیم به موفقیت های بزرگی رسیده ایم. در چنین موقعیتهایی احساس غرور، خوشبختی و احساس رضایت میکنیم.

اما موفقیتهای کوچک دیگری که در این راه وجود دارند چه میشود؟ مثلاً وقتی بدون اینکه در صف منتظر بمانید سوار تاکسی شدید. یا وقتی بلیط درجه۱ هواپیما را مجانی به دست آورده اید. یا در قرعه کشی بانک برنده شده اید.

اینها همگی موفقیت به حساب می آیند. یادتان باشد که هیچ چیز به نام موفقیتهای کوچک یا موفقیتهای بزرگ وجود ندارد. اینطور نیست که موفقیتی ارزش جشن گرفتن داشته باشد و موفقیتی دیگر بی ارزش باشد.

هر موفقیتی که به دست می آوریم مهم است. همه موفقیتها بزرگ هستند و باید برای رسیدن به آنها جشن گرفت و اندازه آنها اهمیتی ندارد. از موفقیتهای کوچک استقبال کنید تا ببینید که چگونه هر روز زندگیتان به موفقیتی مداوم و بزرگ تبدیل میشود.

  • تنها زمانی رشد میکنید که حس راحتی نداشته باشید.

ذهن شما دوست دارد که کارها را به روش خودش انجام دهد اما اگر یک دسته از چیزهای تکراری را همیشه انجام دهید، در همان کارها درجا میزنید. اگر میخواهید داشته هایتان را عوض کنید و قدرت ذهن خود را افزایش دهید باید از اساس دنبال چیزهای دیگری بروید و به قول معروف آش با جاش.

برای ایجاد تغییرات باید از منطقه امن خودتان بیرون بیایید. اگر از داشته های کنونی زندگیتان کاملاً راضی نیستید خب دست بکار شوید و تغییری ایجاد کنید. بیرون بزنید و خودتان را در موقعیت هایی قرار دهید که در آنها راحت نیستید، زیرا این تنها راه رشد و یادگیری میباشد.

دفعه بعد که دلتان شروع کرد به چنگ زدن با خودتان فکر کنید دارم یاد میگیرم. دارم به فرد بهتری تبدیل میشوم. دارم ثروتمندتر و موفق تر میشوم. بجای اینکه از راحت نبودن و موذب بودن بترسید با آن مبارزه کنید و در آغوش بگیریدش.

  • زیاد برنامه ریزی نکنید، فقط عمل کنید.

گاهی اوقات خودمان را موفق فرض میکنیم. وقتی میخواهیم کاری کنیم برای آن برنامه ریزی میکنیم. و در این کار هم افراط میکنیم. مثلاً کاغذ بزرگی برمیداریم و آن را با برنامه های آینده خودمان پر میکنیم. اگر شما هم به این مشکل مبتلا هستید راه حلی به شما پیشنهاد میدهیم. اول شلیک، بعد نشانه گیری.

در واقع اشکال کار اینجاست که وقت خودمان را بیش از حد صرف نشانه گیری میکنیم. آنقدر زیاد که اصلا ماشه را نمیچکانیم. اگر با اسلحه کار کرده باشید میدانید که هرچه بیشتر نشانه بگیرید، دستتان بیشتر میلرزد. پس به جای اینکه فکر و ذهن خودتان را درگیر این کنید که بزنید وسط هدف تنفنگ را سریع به دست بگیرید و یک نگاه تند و سریع به هدف بیندازید و بعد آتش.

اگر بخواهید که از این دستورالعمل فراتر روید و دقت بیشتری به خرج دهید با شکست رو به رو میشوید. یکی از اصلی ترین مزیت افراد ثروتمند سرعت عملشان است.

  • برای رسیدن به نتایج خارق العاده، نیازی نیست کارهای خارق العاده انجام دهید.
  • چیزی که از تاریخ یاد میگیریم اینه که مردم از تاریخ درس نمیگیرند، پس شما بگیرید.
  • زنجیره عادتها سبکتر از آن هستند که حس شوند، تا زمانیکه از شدت سنگینی دیگر قابل شکستن نباشند.
  • به نظر میرسد که انسان خصلتی مضر دارد که همیشه میخواهد لقمه را دور سرش بچرخاند.
  • هیچ چیزی مثل خرواری پول مفت عقلانیت را تسکین نمیدهد.
  • ۲۰ سال طول میکشد تا بتوانید برای خودتان شهرتی بسازید و تنها ۵ دقیقه طول میکشد تا آن را خرابش کنید. اگر به این جمله درست فکر کنید کارها را متفاوت انجام خواهید داد.
  • بهتر است با آدمهایی معاشرت کنید که از شما بهتر هستند. مثلاً همکارانی را برگزینید که از نظر اخلاقی و آداب و معاشرت از شما بهتر باشد. چیزی نمیگذرد که خودتان هم ناخودآگاه به همان مسیر کشانده میشوید.
  • هزینه چیزی است که پرداخت میکنید و ارزش چیزی است که دریافت میکنید. فرقی نمیکند که در مورد جوراب صحبت کنیم یا سهام. جنس با کیفیت را باید زمانی خرید که قیمت آن پایین آمده باشد.
  • به دنبال این نباشید که از روی یک مانع ۲ متری بپرید. بلکه به دنبال یک مانع ۳۰ سانتی متری باشد تا بتوانید روی آن پا بگذارید و بالاتر روید.
  • بازار در کوتاه مدت مانند مسئله محبوبیت است و در بلندمدت مثل باسکول.
  • فرصتها به ندرت پیش می آیند پس هروقت از آسمان طلا بارید با خودتان بجای انگشت دونه سطل بیرون ببرید.

نظریه انیشتین در مورد اسرار ذهن ثروتمند

تصور کنید که یک روز از خواب بیدار میشوید و میبینید که دنیای اطرافتان کاملاً تاریک شده است. نه تخت خوابتان هست و نه اتاقتان و نه اصلا خورشید. تمام چیزهایی که بود حالا دیگر نیست و تنها شما ماندید و یک فضای تاریک و سیاه که در آن شناورید.

حالا یک سوال مهم: شما شروع به حرکت میکنید اما یک دقیقه صبر کنید. از کجا میتوانید بفهمید که اصلاً حرکت میکنید یا نه؟ شاید کمی گیج کننده به نظر برسد اما فقط تصور کنید. چون پاسخ بسیار ساده است. شما هیچ وقت نمیتوانید بفهمید و به هیچ روشی نمیتوانید بفهمید که آیا دارید دور میشوید یا نزدیک.

آیا میروید یا می آیید. خب حالا یک سوال دیگر: تصور کنید در همان فضای تاریکی که هستید تخت خوابتان هم کنارتان باشد ولی کنارتان زیاد نمی ماند و دور میشود. شما به خوبی میبینید که تخت خوابتان در حال دور شدن است اما صبر کنید؛ از کجا معلوم که شما در حال دور شدن از تخت خوابتان نیستید؟ چطور میتوانید مطمئن شوید؟

پاسخ سوال دوم هم خیلی ساده است. به هیچ طریقی نمیتوانید بفهمید. اما چرا؟ این سوالات دقیقاً آزمایش های ذهنی آلبرت انیشتین بوده اند. مردی که دنیای فیزیک به قبل از او و بعد از او تقسیم میشود.

و با آزمایشهای ذهنیش به شهرت رسیده است. خب ما میخواهیم یکبار هم که شده به کمک نظریه نسبیت انیشتین پی ببریم که چطور میتوانیم خیلی راحت به کمک قوانین عالم هستی ذهن ثرووتمند داشته باشیم و میلیاردر شویم؟

انیشتین میگوید، فرمولی که من برای موفقیت کشف کردم این است که: اگر اشتیاق شما برای موفق شدن بیشتر از ترس شما از شکست خوردن باشد شما حتماً موفق خواهید شد.

خب سوال اینجاست که میزان درآمد ما چه ارتباطی با نظریه نسبیت انیشتین دارد؟ اصلاً چگونه میتوانیم با استفاده از نظریه نسبیت انیشتین کمک بگیریم و به راحتی با پیروری از قوانین از قبل مقدر شده عالم هستی هر مقدار درآمدی را که دوست داریم به دست آوریم؟

هدف ما از نگارش این مقاله این بود که به شما آموزش دهیم چطور با تفکر درست میتوانید به پول، ثروت، روابط خوب، شادی، توسعه فردی و… دست یابید.

خب به سوالات بالا برمیگردیم. چه نتیجه ای از سوالات نظریه نسبیت انیشتین میگیرید؟ شاید ابتدا پاسخ به آن برایتان سخت باشد اما انیشتین به همه آنها پاسخ داد و نتیجه گرفت که اصلاً چیزی به نام واقعیت محض نمیتواند وجود داشته باشد.

هرچیزی که در اطرافتان میبینید نسبی است. به عنوان مثال دوست شما آدم خوبی است. برای شما آدم خوبی است شاید برای یک نفر دیگر آدم بدی باشد.

یا آیا کشتن حیوانات گناه محسوب میشود؟ اگر یک شیر بخواهد به شما و خانوادهتان حمله کند چی؟ آیا کشتن آن هم گناه محسوب میشود؟ یا اینکه شما خیلی کند رانندگی میکنید، شاید هم اینطور نباشد و اتومبیلهای کناریتان خیلی تند و سریع حرکت میکنند و شما کند حرکت نمیکنید. میبینید! همه چیز نسبی است.

انیشتین یکبار برای همیشه ثابت کرد که هیچ چیزی در این دنیا قطعی و حقیقت محض نیست. هرچیزی را که از دنیای اطرافتان میبینید، میشنوید و درک و استنباط میکنید تماماً نسبت مستقیمی با طرز فکر شما با محیط و شرایط اطراف شما دارد.

خب برایتان این سوال پیش می آید که این چه ربطی به درآمدتان دارد؟ ارتباط بین درآمد شما و نظریه نسبیت انیشتین به سادگی این فرمول است. ” درآمد شما نه کم است و نه زیاد، فقط و فقط نسبت مستقیمی با نیاز واقعی شما دارد”.

در واقع درآمد شما هیچوقت کم یا زیاد نیست، این شمایید که تعیین میکنید که درآمدتان کم است یا زیاد؟ درآمد شما اگر از یک مقدار که نیاز واقعی شما است کمتر باشد، شما هرکاری میکنید تا به مقدار مورد نظر افزایش پیدا کند. و درآمد شما اگر از یک مقدار که نیاز واقعی شماست بیشتر باشد، خیلی زود آن را خرج میکنید و تمام آن را از دست میدهید.

یک تمرین ساده

همین الان یک برگ کاغذ سفید بردارید و روی آن مقدار درآمدی را که دوست دارید داشته باشید را بنویسید. خیلی باید دقت کنید. چون اکثر اوقات افراد درآمدی را روی کاغذ مینویسند که میدانند در توانشان است که بدست آورند. این اشتباه است. حداقل برای این تمرین. شما باید در این تمرین درآمدی را که دوست دارید داشته باشید روی کاغذ بنویسید.

مهم نیست که چطور قرار است آن را بدست آورید. فقط بنویسید. بعد از اینکه آن را روی کاغذ نوشتید. با ریزترین جزئیات زیر همان عدد بنویسید که چطور در طول یک ماه درآمدتان را خرج میکنید؟ پس انداز میکنید؟ یا هرکار دیگری.

دقت کنید که تمام مواردی را که یادداشت میکنید باید با ریزترین و دقیقترین جزئیات باشد. حال وقتی که نوشته شما تمام شد کافی است به مدت ۲۱ روز و هر روز ۲ نوبت قبل از خواب و بعد از بیدار شدن بخونیدش.

اما اصلاً جریان از چه قرار است؟ ذهن انسان به صورت مداوم به دنبال رفع نیازهای خودش میباشد. نه بیشتر و نه کمتر. نیاز شما اگر یک لباس گرم باشد مطمئن باشید که ذهن شما حتماً راهی برای پیدا کردن یک لباس گرم پیدا میکند. و اگر نیاز شما یک ماشین لوکس باشد، بدون شک ذهن شما به این نیاز هم پاسخ میدهد. اما چگونه؟ کتاب اسرار ذهن ثروتمند چیست؟

هیچ کس تا به امروز موفق به درک اینکه چگونه این اتفاق میافتد نشده است. اما خب اهمیتی ندارد. شما برای روشن کردن یک اتاق به وسیله برق و یک لامپ، لازم نیست که مهندس برق باشید. کافیست بدانید که باید لامپ را درون سرپیچ قرار دهید تا اتاقتان روشن شود.

این توصیه هم دقیقاً به همین شکل است. شما با خواندن کاغذی که روی آن درآمد و شرح نحوه خرج کردن پولتان را نوشتید به ذهنتان تلنگر میزنید.

ذهن شما شروع میکند به باور کردن که شما نیازتان بیشتر است و چون هر روز آن را مرور میکنید ذهنتان سعی میکند که بهترین راهی را که شما را به نیازتان میرساند پیدا کند. باورش به نظر سخت است اما کافیه فقط یکبار امتحان کنید. این امتحان هیچ هزینهای برای شما ندارد.

سخن پایانی!

موفق بودن نیازمند نوعی ذهنیت خاص است. به دست آوردن ذهنیت میلیاردی و پروش ذهن ثروتمند آسان است، و کتابهای زیادی مانند کتاب اسرار ذهن ثروتمند در این خصوص نوشته شده است. فقط کافیست که از افراد ثروتمند الگو برداری کنید.

امیدواریم که روزی آنقدر ثروتمند شوید که دیگران از شما الگو برداری کنند. نظرات و پیشنهاداتان را در کامنت برایمان بنویسید. ما همیشه منتظر شنیدن نظرات خوب شما عزیزان هستیم. یادتان باشد که بالاترین لذت زندگی این است که کاری را انجام دهید که دیگران میگویند نمیتوانید، اما ما مطمئنیم که شما میتوانید.

برخی از سوالات رایج:

۱. باورهای ذهن ثروتمند چیست؟

۱. تمرکزتان روی هدف اصلی تان باشد.
۲. بهترین دوست خود باشید خود را درک کنید.
۳. کاری را که برنامه ریزی کرده اید را عمل کنید.

۲. نظر انیشتین درباره ذهن ثروتمند چیست؟
میزان اشتیاق افراد ارتباط مستقیمی با موفقیت آن ها دارد. درواقع اگر میزان ناامیدی شما بیشتر از اشتیاق شما برای پیشرفت باشد احتمال موفقیت شما کم می شود.

۳. چگونه می توان در عمل کردن برنامه ها موفق بود؟
۱. برای نتایج فوق العاده احتیاج به کارهای فوق العاده ندارید.
۲. عادت های مفید در راه رسیدن به اهداف به زندگی روزمره اضافه کنید
۳. اهداف بزرگ خود را به اهداف کوچک تر تقسیم کنید.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

بررسی قدرت ذهن ، راهکار استفاده از قدرت ذهن ، راههای افزایش قدرت ذهن انسان

قدرت ذهن چیزی است که مقدار آن برای هیچ ‌کس به ‌صورت واضح مشخص نیست اما همگی ما ته دلمان می‌دانیم که یک چیز بسیار با ارزش در کله خود داریم؛ اما متأسفانه این را هم می‌دانیم که آن‌گونه که باید از این قشر با ارزش داخل سرمان استفاده نمی‌کنیم و نمی‌دانیم که چرا نمی‌توانیم بیشتر از آن کار بکشیم.

شاید دلیل این موضوع به ناآگاهی و عدم دانش کافی در مورد ذهن مربوط شود. در این مطلب قصد داریم ضمن ارائه یک تعریف جامع درباره قدرت ذهن و پاسخ به سؤالات چگونه از قدرت روح خود استفاده کنیم؟ چگونه از قدرت ذهن استفاده کنیم؟ و همچنین درباره آموزش قدرت ذهن انسان بیان راهکارهایی بپردازیم که باعث می‌شود بتوانید چند برابر از قدرت بالقوه ذهنی خود استفاده کنید و نتایج شگفت‌انگیزی در زندگی‌تان کسب کنید. لطفاً با ما همراه باشید.

قدرت ذهن چیست؟

«لیرد همیلتون» ورزشکار برجسته جهانی می‌گوید: «مطمئن شوید که بزرگ‌ترین دشمن‌ زندگیتان بین دو گوش‌های خودتان نباشد.» براساس این گفته چنین به‌نظر می‌رسد که ذهن می‌تواند در قالب بزرگ‌ترین دشمن ما ظاهر شود، اما همین ذهن می‌تواند بزرگترین عامل موفقیت ما در زندگی نیز باشد.

شاید این سؤال برای شما هم پیش بیاید که: «ذهن کی دشمن و کی راهنمای ما خواهد بود؟» لازم است بدانیم که شیوه بکارگیری کلمات و تفکرات می‌تواند آموزش قدرت ذهن را در جهاتی به حرکت درآورد که نابودی یا آبادی زندگیمان را رقم بزند. ذهن به خودی خود اختیاری ندارد، بلکه این ما هستیم که آن را در جهتی که می‌خواهیم حرکت می‌دهیم.

برای مثال: «تصور کنید که شخصی نسبت به تمام انسان‌های اطرافش بدبین است، مدام از کلمات منفی استفاده کرده و از بد بودن شرایط شکایت می‌کند. بنظرتان این شخص با رفتار و کردار خود چه دستوراتی به ذهنش صادر می‌کند؟»

احتمالاً همه ما جواب سؤال مثال فوق را به‌خوبی بلد هستیم و می‌دانیم چنین شخصی مدام در زندگی دچار بدبیاری و بدبختی می‌شود. اگر در برابر آن، شخص دیگری را در نظر بگیریم که مدام به چیزهای خوب فکر می‌کند، امیدوار است، انسان‌ها را دوست داشته و به آن‌ها اعتماد می‌کند، پس این شخص نتایج متفاوتی نیز در زندگی می‌گیرد و عامل خوشبختی خویش خواهد بود.

 

اما بر این اساس همه چیز به گفتار، کردار و تفکر خودمان برمی‌گردد، پس قدرت ذهن انسان چه می‌شود؟ در جواب به این سؤال باید گفت: «همه ما از قدرت شگفت‌انگیز ذهن برخوردار هستیم، اما رفتار ما این قدرت را در جهات متفاوتی به حرکت درمی‌آورد که باعث می‌شود نتایج متفاوتی در زندگی بگیریم!». حال این سؤال پیش می‌آید که چگونه از مغز خود کار بکشیم؟

چرا باید به فکر افزایش قدرت ذهن خود باشیم؟

معمولاً هدف مشترک اکثر انسان‌هایی که روی این کره خاکی زندگی می‌کنند، رسیدن به موفقیت ، خوشبختی و آرامش است. حالا این اهداف برای هرکس تعریف متفاوتی دارد. ممکن است خوشبختی و موفقیت از نظر من داشتن یک زندگی مرفه در کنار یک خانواده سالم باشد، اما خوشبختی و موفقیت از نظر شما اشتغال به کار موردعلاقه‌تان و رسیدن به درجات بالا در آن باشد.

همین موارد می‌تواند برای افراد دیگر تعاریف دیگری داشته باشد. در هر صورت رسیدن به این اهداف در گرو توانایی‌های ذاتی ما قرار دارد. اگر نتوانیم آن‌گونه که شایسته است از قدرت ذهن خود بهره ببریم، از کوچک‌ترین آمال و چشم ‌اندازهای زندگی‌مان دور خواهیم بود.

هیچ‌چیز غم‌انگیزتر از آن نیست که انسان به سن پیری برسد اما هنوز نتوانسته‌ باشد به آرزوهای خود برسد. با افزایش قدرت ذهن‌مان می‌توانیم فعالیت‌های متفاوتی انجام دهیم که در حالت عادی از پس انجام آن‌ها برنمی‌آییم. بنابراین در پی انجام فعالیت‌های گسترده‌تر، نتایج متفاوت و بزرگی هم در زندگی خواهیم گرفت.


اگر بخواهیم اهمیت قدرت ذهن انسان را با یک مثال ملموس ارائه دهیم جهت آموزش قدرت ذهن، می‌توانیم به شخصی اشاره کنیم که یک ماشین فراری در پارکینگ منزل خود دارد اما تنها برای رفتن به سوپرمارکت سر کوچه‌شان از آن استفاده می‌کند! می‌توانم به شما اطمینان بدهم که فعالیت‌های ما در زندگی در برابر قدرت عظیمی که در ذهن خود داریم، تنها در حد استفاده چنین شخصی از ماشین فراری‌اش است.

۵ واقعیت شگفت‌انگیز درباره ذهن که نمی‌دانید!

برای اینکه بهتر بتوانیم به قدرت عمیق ذهن انسان ایمان بیاوریم، بهتر است در ابتدا به مطالعه خصوصیات و ویژگی‌های برتر آن بپردازیم. خواندن قدرت‌های ذهن می‌تواند در افزایش باور ما نقش بسزایی داشته باشد و وقتی باور ما به این قدرت تحکیم شود، بهتر می‌توانیم در جهت بهبود عملکرد آن تلاش کنیم. ۵ مورد از قدرت‌های خارق‌العاده ذهن انسان به قرار زیر است:

  • الهام ذهنی

موضوع الهام برای همه آشناست؛ چراکه همه ما در زندگی خود در موقعیت‌های خاص تحت ‌تأثیر زمزمه‌های درونی عمل کرده و نتایج مطلوب گرفته‌ایم. ذهن انسان علاوه بر ذخیره اطلاعات، می‌تواند فکر جدیدی به ما بدهد، نتایج، راه‌حل‌ها و گزینه‌های بیشتری را در قالب الهام به ما بدهد تا بتوانیم در مسیر درست زندگی حرکت کنیم. این قدرت تنها مختص ذات انسان است و لاغیر.

  • تله‌پاتی

احتمالاً موضوع تله‌ پاتی را نیز در زندگی‌تان تجربه کرده‌اید. زمانی‌هایی که با کسی تماس گرفته‌اید و او بلافاصله گفته: «من هم همین حالا می‌خواستم به تو زنگ بزنم!» یا زمانی‌که به یکی از دوستانتان سر زده‌اید و او به شما گفته: «من هم همین امروز می‌خواستم بیام پیشت»

این نمونه‌ها و نمونه‌های دیگری که نشان از ارتباط ذهن ما با ذهن سایر افراد دارد، در قالب علمی به نام تله‌پاتی یا «ارتباط ذهن‌ها» شناخته می‌شود که خود بحث بسیار پیچیده‌ای است که قدرت فراتصور ذهن را آشکار می‌کند.

  • شعور، درک و تکامل

دانشمندان غربی آزمایش‌های زیادی انجام داده‌اند تا به قدرت ذهن انسان بیشتر پی ببرند؛ در یکی از این آزمایش‌ها نوزادی را برای چند ساعت از مادر خود جدا کردند؛  نوزاد کیلومترها دورتر از مادر خود شروع به گریه کرد، این در حالی بود که همزمان با گریه نوزاد، سینه مادر شروع به ترشح شیر کرد.

این نمونه علاوه بر موضوع ارتباط مغز مادر و فرزند می‌تواند نشانگر شعور و درک بالای ذهن انسان باشد که در چنین مواقعی چنین اتفاقات تکاملی را رقم می‌زند. ارتباط از راه دور قلب عاشق و معشوق حقیقی هم می‌تواند در رده شعور و تکامل ذهنی قرار بگیرد.

  • همزمانی و ادراک فراحسی

وقتی در آخرین لحظات از سوار شدن به اتوبوس خودداری می‌کنید و بعد متوجه می‌شوید که آن اتوبوس در راه دچار سانحه شده است، چه حسی به شما دست می‌دهد؟ آیا این موضوع را اتفاق تلقی می‌کنید یا آن را به قدرت ذهن‌تان ربط می ‌دهید؟

وقتی کارتان در جایی گیر می‌افتد و درست در همان زمان با شخصی در مهمانی آشنا  می‌شوید که می‌تواند مشکل‌تان را حل کند، باز هم آن را به قدرت ذهن‌تان ربط می ‌دهید؟

  • نظم درونی

سلول‌های بدن ما تنها سه روز عمر می‌کنند اما هر سلول قبل از اینکه زوال پیدا کند، باعث تولید سلول جدیدتری می‌شود که تمام اطلاعات سلول قبلی خود را به ارث می‌برد.

وقتی دندان‌های شیری کودکان می‌افتد و دندان‌های تازه درمی‌آيد، اطلاعات مربوط به رشد در حافظه سلولی آن کودک ذخیره شده و در زمان مناسب آن فعال می‌شود. این نظم درونی در تک ‌تک میلیاردها سلول سازنده بدن ما وجود دارد. این نظم عمیق توسط ذهن اداره و سازماندهی می‌شود.


این نمونه‌ها تنها بخشی از قدرت‌های عظیم و خارق‌العاده ذهن انسان را برای ما آشکار می‌کند. چه ‌بسا ویژگی‌های دیگری که ذهن ما دارد و هنوز از وجود آن‌ها بی‌خبریم. دانشمندان سال‌هاست بر روی ذهن انسان کار می‌کنند اما هنوز هم بخش‌های بزرگی از مغز برای آن‌ها کاملاً ناشناخته است. گفته می‌شود: «ذهن انسان از یک سو به درون انسان و از سوی دیگر به شعور کائنات متصل است!»

۵ مزیت تقویت قدرت ذهن در زندگی روزمره

حالا که تا حدی ایمان ما نسبت به ذهن‌مان تقویت شده است، بهتر است به مزایایی اشاره کنیم که در پی تقویت قدرت ذهن می‌توانیم در کارهای روزانه خود کسب کنیم:

  • تقویت حافظه

یکی از اولین نتایج تقویت قدرت ذهن انسان، بالا رفتن توانایی حافظه در به خاطر سپاری موضوعات مختلف خواهد بود. بسیار پیش آمده که حافظه ضعیف باعث شده برای یادآوری موضوعات ساده دچار مشکل شویم. با تمرین‌های تقویت حافظه می‌توانید این مشکل را حل کرده و حافظه کوتاه ‌مدت و بلند مدت خود را ارتقا دهید.

  • یادگیری بهتر

آموزش قدرت ذهن با یادگیری. وقتی ذهن خود را تقویت می‌کنید، قدرت یادگیری شما افزایش پیدا می‌کند. اگر قبلاً چند هفته طول می‌کشید تا یک مهارت ساده را یاد بگیرید، با تقویت قدرت ذهن خواهید توانست در عرض چند روز یا چند ساعت یک مهارت ساده را کاملاً بیاموزید.

  • باهوش‌ شدن

وقتی توانایی‌های ذهنی خود را ارتقا دهید، سریع‌تر مطالب مختلف را درک کرده و در نتیجه باهوش‌تر خواهید شد. هوش و آی‌کیو در اثر تقویت توانایی‌های ذهنی در هر سن و سالی قابل ارتقا خواهد بود.

  • تقویت اعتماد به ‌نفس

وقتی باهوش‌تر شوید، مهارت‌‌های بیشتری یاد بگیرید و حافظه قوی‌تری داشته باشید، یقیناً اعتماد به نفس شما هم بالاتر خواهد رفت که یکی دیگر از مزیت‌های تقویت قدرت استفاده از ذهن خواهد بود.

  • میل به برنامه ‌ریزی

وقتی حس کنید بهتر از پس کارهایتان برمی‌آیید، دوست دارید تا برای انجام بهتر و سریع‌تر کارها برنامه‌ریزی کنید. برنامه‌ریزی روزانه شما بعدها می‌تواند به هدف‌گذاری‌های دوره‌ای تبدیل شده و در نهایت به رسیدن به هدف و کسب موفقیت منجر شود.

این نمونه‌ها تنها بخشی از مزایای تقویت قدرت ذهن است. هزاران مورد دیگر وجود دارد که عنوان کردن آن‌ها خارج از وقت این مقاله قرار دارد. در ادامه به معرفی راهکارهایی می‌پردازیم که به کمک آن‌ها می‌توانید برای تقویت قدرت ذهن خود اقدام کنید و از مزایای ارزشمند آن بهره‌مند شوید.

ذهن ما چند بخش دارد؟

ذهن انسان علاوه بر بخش‌بندی به نیمکره راست و چپ، به‌صورت کلی‌تر به دو بخش «ضمیر خودآگاه» و «ضمیر ناخودآگاه» تقسیم می‌شود. ضمیر خودآگاه مسئول کارهای آگاهانه ما مانند فکر کردن، حرف زدن و … است.

ضمیر ناخودآگاه مسئول کنترل بخش‌های مختلف بدن، مرتب کردن حافظه و ارتباط با دنیای غیرمادی است. قسمت اعظم ذهن ما را ضمیر ناخودآگاه تشکیل می‌دهد. این ضمیر قدرت تشخیص خوب و بد را ندارد و از ضمیر خودآگاه فرمان می‌گیرد.

باورهای در ضمیر ناخودآگاه یا نیمه‌اگاه ما جای دارند و این باورها در اثر تکرار زیاد توسط ضمیر خودآگاه می‌توانند تغییر کنند؛ در غیر اینصورت ضمیر ناخودآگاه اکثریت توجه و اعمال ما را به عنوان واقعیت زندگی‌مان پذیرفته و به یک باور تبدیل می‌کند. باورها هم تمام زندگی ما را می‌سازند.
موضوع ضمیر ناخودآگاه موضوع جداگانه‌ای است که توسط محققان مورد بررسی‌های زیادی قرار گرفته و هنوز هم جای سؤال زیادی دارد.

چرا نمی‌توانیم از تمام توانایی ذهنی خود استفاده کنیم؟

اگر نتوانیم ضمیر ناخوداگاه خود را توجیه کنیم که برای انجام کارهای ضروری خود مصمم هستیم، این خود ذهن و ضمیر ناخودآگاه ما خواهد بود که جلوی انجام کارها را می‌گیرد. برای مثال: «تصور کنید که شخصی تصمیم می‌گیرد هر روز ۲۰ صفحه از یک کتاب را مطالعه کند اما هربار از انجام این کار شانه خالی کرده و مطالعه خود را به بعد موکول می‌کند».

همان‌طور که قبلاً اشاره کردیم، ضمیر ناخودآگاه ما قدرت تشخیص خوب و بد را ندارد و هرچه که حاصل رفتار ما باشد را به عنوان واقعیت می‌پذیرد. در چنین شرایطی ضمیر ناخودآگاه این شخص نتیجه می‌گیرد که مطالعه کردن کار مهمی نیست و لازم نیست وقتی برای انجام آن در نظر گرفته شود. در نتیجه انجام مطالعه را بیش از پیش به تأخیر می‌اندازد.

مثلاً آن شخص تصمیم راسخ می‌گیرد که فردا ساعت سه بعدازظهر مطالعه را آغاز کند اما چون ناخودآگاه وی در اثر تأخیرهای پی‌درپی به این نتیجه رسیده که مطالعه امر مهمی نیست و باید از آن اجتناب کرد، رأس ساعت سه که آن شخص کتاب را باز می‌کند، باعث ایجاد یک دل‌درد شدید در آن شخص می‌شود!»

در این مثال دل‌ درد می‌تواند به صورت اتفاقات دیگری مانند آمدن مهمان سرزده، افتادن و شکستن یکی از اشیاء منزل یا هر اتفاق دیگری رخ دهد تا وی از مطالعه باز هم صرف‌نظر کند. در چنین شرایطی باید دوباره اعتماد ضمیر ناخودآگاه خود را جلب کنیم.

برای این کار در مثال فوق، شخص باید ضمن دل ‌درد یا هر اتفاق دیگر، مطالعه خود را انجام دهد. وقتی این کار را بکند، ناخودآگاهش قانع می‌شود که مطالعه برای او اهمیت دارد.

اگر شخص هربار با وجود اتفاقاتی که رخ می‌دهد (معمولاً اتفاقاتی که در این مرحله می‌افتد کوچک هستند و نتایج غم‌انگیزی به همراه ندارند) کارش را انجام دهد، در نتیجه حتی اگر اتفاقات بزرگی در راه باشد، ضمیر ناخودآگاه وی راهی برای مطالعه وی باز خواهد کرد و راهنمای وی خواهد شد.


دلیل اصلی بسیاری از ناکارآمدی ما برای انجام کارها، در ضمیرناخودآگاه ما قرار دارد. اگر بتوانیم به او ثابت کنیم که می‌خواهیم کاری را حتماً انجام دهیم، او آن را به عنوان واقعیت پذیرفته و کمک‌مان می‌کند. در غیر این ‌صورت همواره در انجام کارهای مختلف ناکام خواهیم ماند.

چطور می‌توان قدرت ذهن را افزایش داد؟

در استفاده از قدرت ذهن حتماً تا به اینجای مطلب متوجه شده‌اید که تنها باید مصمم بودن خود را به ضمیر ناخودآگاهمان ثابت کنیم تا راه را برای ما هموار کند. برای تقویت قدرت ذهن (آموزش قدرت ذهن) هم روش‌های متفاوتی وجود دارد که اگر برای انجام آن‌ها مصمم نباشید، نمی‌توانیم انجامشان دهیم.

پس به راهکارهایی که در ادامه معرفی می‌کنیم توجه کنید؛ ببینید انجام کدام‌ یک برای شما بهتر است و آن را به‌صورت مکرر انجام دهید تا از مزایای کوچک و بزرگ تقویت قدرت ذهن بهره‌مند شوید.

۵ تکنیک کاربردی برای افزایش قدرت ذهن و یادگیری که نمی‌دانستید!

هرکدام از تکنیک‌هایی که معرفی می‌کنیم به تمرین و تکرار نیاز دارند تا تأثیر داشته باشند. این تکنیک‌ها به قرار زیر هستند:

  • مطالعه منظم داشته باشید

مطالعه منظم (نه غیر منظم) به‌شکل تندخوانی باعث می‌شود تا قدرت ذهن شما به طرز چشمگیری افرایش پیدا کند، به طوری که به‌راحتی می‌توانید مسائل مختلف را تجزیه و تحلیل کرده و به انجام فعالیت‌های متفاوت فکر کنید. البته یادتان باشد که تنها نظم در مطالعه این نتایج را رقم می‌زند نه مطالعات گاه و بی‌گاه.

  • یادداشت‌ برداری کنید

اگر بتوانید هر شب اتفاقاتی که آن روز برایتان افتاده را در قالب یک یا دو بند کوتاه در یک دفترچه یادداشت کنید، این کار می‌تواند به تقویت قدرت ذهن شما منجر شده و نتایج خوبی را برای‌تان رقم می‌زند. اگر بعد از یادداشت، برنامه فردای خود را نیز تنظیم کنید، دیگر نورعلی‌نور شده و کلاً متحول خواهید شد

  • هر روز یک کار دشوار انجام دهید

لیستی تهیه کنید و در آن کارهایی که می‌تواند باعث بهبود زندگی‌تان شود اما چون انجامشان دشوار است از انجام دادنشان طفره می‌روید تهیه کنید. سعی کنید روزانه یکی از آن کارها را انجام دهید. وقتی خود را به چالش می‌کشید، باید منتظر رشد خود باشید. انجام کارهای جدید و دشوار به طرز شگفت‌انگیزی شما را در تمام جنبه‌های زندگی ارتقا می‌دهد.

  • خلاقیت به خرج دهید

سعی کنید کارهای تکراری که هر روز یا هر هفته انجام می‌دهید را به شیوه‌ای متفاوت انجام دهید. خلاقیت می‌تواند قدرت یادگیری و تحول ذهن شما را چند برابر کند. ساده‌ترین راه برای این تمرین، کمک گرفتن از دست چپ برای انجام کارهایی است که همیشه با دست راست می‌کنید.

  • مدیتیشن انجام دهید

مدیتیشن شما فقط باید برای آرام‌سازی ذهن‌تان باشد. لازم نیست به مراحل بالاتر تمرینات مدیتیشن فکر کنید. تنها روزانه چند دقیقه در جای آرامی بنشینید، نفس عمیق بکشید و ذهنتان را آرام کنید کافیست تا ببینید بعد از مدتی چقدر بهتر عمل می‌کنید.

علاوه بر این موارد، گوش‌دادن به موسیقی‌های بدون کلام، حل کردن پازل، معما، جدول، بازی‌های رایانه‌ای و خوردن محصولات ارگانیک نیز دیگر راه‌های تقویت قدرت ذهن و افزایش سطح دوپامین در مغز هستند.

افزایش قدرت ذهن چه نقشی در موفقیت ما دارد؟

افزایش قدرت ذهن می‌تواند در کنار مصمم عمل کردن مهم‌ترین نقش را در کسب موفقیت ایفا کنند. وقتی توانایی‌های ذهن خود را ارتقا دهید، مانند کسی عمل کرده‌اید که بازوهای خود را در اثر ورزش پرورش داده و هم‌اینک می‌تواند چند برابر گذشته قدرت داشته باشد.  بنابراین اگر مایل هستید به سمت موفقیت حرکت کنید، تقویت قدرت ذهن در موفقیت از اولویت بالایی برخوردار است.

”]

در این مقاله ضمن پاسخ به سؤال قدرت ذهن چیست به بررسی دیگر ویژگی‌های ذهن انسان و چگونگی ساختار آن پرداختیم. امیدواریم موضوع قدرت ذهن انسان برای شما کاملاً جا افتاده باشد که اگر اینطور باشد از همین امروز تمارین مربوط به تقویت قدرت ذهن را شروع خواهید کرد.

اگر هنوز مجاب نشده‌اید بهتر است یک بار دیگر این مقاله را از اول بخوانید. آرزوی ما موفقیت و شادکامی شماست. پیروز و مؤید باشید.

چگونه از قدرت ذهن استفاده کنیم؟

ذهن انسان، یکی از پیچیده‌ترین خلقت‌های خداوند بوده و حتی گفته می‌شود که پیچیده‌تر از کهکشان‌ها است. هنوز هم دانشمندان و محققانی که در مورد ساختار ذهن انسان تحقیق می‌کنند، به طور قطع، تمام قسمت‌های آن را نمی‌شناسند و بخش عظیمی از قابلیت‌های آن بر آن‌ها آشکار نشده.

به همین خاطر، بسیار ناسپاسی است که صاحب چنین قدرت برتری باشیم و نتوانیم به شیوه‌ای صحیح در جهت بهبود زندگی خود از آن استفاده کنیم. قبلاً اطلاعاتی را در اختیار شما قرار دادیم که به کمک آن‌ها می‌دانستیم چگونه از قدرت ذهن استفاده کنیم. اما باز هم می‌توان راهکارهای دیگری را نیز ارائه داد که کارایی ذهن را برای انجام کارهای روزمره‌مان بیشتر تقویت کنیم.

همچنان با ما همراه باشید تا ضمن بیان دیگر شگفتی‌های قدرت ذهن انسان، راه‌کارهای بیشتری برای تقویت آن را با شما در میان بگذاریم.

چگونه از قدرت ذهن در مواردی چون«فروش» و «بازاریابی» استفاده می‌کنند؟

ذهن ما از میلیاردها اتصال عصبی تشکیل شده که کوچک‌ترین اطلاعات بصری، سمعی، حرکتی و … را تشخیص داده و آنالیز می‌کند. البته بخش عمده این اطلاعات به صورت ناخودآگاه انجام می‌شود، به همین خاطر ما متوجه این آنالیز عظیم نمی‌شویم. لازم است به این نکته هم اشاره کنیم که ذهن انسان، تنها اطلاعاتی که برای ذهن ما مهم هستند را برای بررسی انتخاب کرده و مابقی را فیلترر می‌کند.

حالا علم بازاریابی کشف کرده که رفتار یک فروشنده، می‌تواند بر تصمیمات خریداران تأثیر بگذارد. برای مثال، با تقلید کردن رفتار خریدار، می‌توان ذهن ناخودآگاه وی را تحریک کرده و ناخودآگاه او را وادار به خرید کنید. همچنین هر مشتری که جنس فروشنده‌ای را لمس کند، بیشتر از وقتی که آن را لمس نکرده، برای خریدش ترغیب خواهد شد.

بازاریابی عصبی در سال‌های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته، چرا که تمام تکنیک‌های آن براساس ساختار ذهن طراحی شده و جای تأمل بسیار دارد. پرداختن به گزینه‌های بیشتر بازاریابی عصبی، خارج از موضوع این مقاله است. اما اگر هرکدام از ما، یک فروشنده، ویزیتور یا مدیر فروش باشیم، با اجرای بازاریابی عصبی، می‌دانیم چگونه از قدرت ذهن استفاده کنیم.

موسیقی چگونه به افزایش قدرت ذهن کمک می‌کند؟

اگرچه در فرهنگ و مذهب رسمی ما ایرانی‌ها، موسیقی جایگاه بالایی ندارد، اما تحقیقات نشان داده است که گوش دادن به موسیقی، می‌تواند ذهن را تقویت کند. حالا ممکن است بپرسید که با گوش دادن موسیقی، چگونه از قدرت ذهن استفاده کنیم؟ موسیقی کل معماری ذهن را تغییر می‌دهد، پس طبیعی است که پس از گوش دادن به موسیقی، بهتر بتوانیم از مغز خود استفاده کنیم.

گوش‌دادن به موسیقی، باعث می‌شود که اطلاعات صوتی به صورت پی‌در‌پی در ذهن ما ذخیره شوند. همین اتفاق هم سبب می‌شود تا بتوانیم کوچک‌ترین تغییرات صدا را تشخیص دهیم. البته باید توجه داشته باشید که هرگونه موسیقی نمی‌تواند تقویت ذهن را به همراه داشته باشد. برخی از موسیقی‌های خشن که همراه با شعر و ترانه‌های منفی عرضه می‌شوند، نه تنها تأثیر مثبتی بر ذهن ندارند، بلکه ممکن است مشکلاتی را نیز ایجاد کنند!

آیا ارتباطات ما با دیگران، بر عملکرد ذهن تأثیر دارد؟

همان‌طور که قبلاً هم عنوان کردیم، توجهات و درگیری‌های ذهنی ما، در صورت تکرار شدن، در ضمیر ناخودآگاه ما تبدیل به باور می‌شوند. آن‌گاه آن باورها کل رفتار ما را کنترل خواهند کرد. حالا تصور کنید که یک فرد در ارتباطات خود با دوستانش دچار رنجش شده و هر روز به موضوع این رنجش فکر می‌کند.

پس از مدتی این فکر در وی تبدیل به باور شده و باعث می‌شود تا در دوستی با انسان‌های جدید نیز، همان رنجش خاطر را تجربه کند. بنابراین ارتباط ما دیگران، تأثیر زیادی بر این دارد که چگونه از قدرت ذهن استفاده کنیم. اگر نتوانیم رنجش‌ها را ببخشیم، آرامش نخواهیم داشت. همین عدم آرامش، رنج‌های بیشتری را برای ما ایجاد خواهد کرد که همانا در اثر ذهن خودمان ایجاد شده است.

کدام بازی‌ها باعث تقویت قدرت ذهن می‌شوند؟

هرگاه به این فکر می‌کنیم که چگونه از قدرت ذهن استفاده کنیم، ناخودآگاه به یاد بازی‌ها می‌اُفتیم؛ چراکه بارها شنیده‌ایم که به کمک بازی‌های خلاقانه، می‌توان توانایی‌های ذهنی را پرورش داد. حالا برای اینکه بدانیم به وسیله بازی چگونه از قدرت ذهن استفاده کنیم، نمونه گروه بازی‌های زیر را می‌توانیم مورد بررسی قرار دهیم:

  • بازی اپلیکیشن‌های چالش برانگیز

کودکان عصر حاضر، بیشتر وقت خود را صرف بازی‌های رایانه‌ای یا بازی‌های موبایلی می‌کنند. البته پیشرفت ذهنی، ارتقا هوش و استعداد این کودکان نیز برای همه آشکار است.

مطمئنم که شما نیز با دیدن کودکان اطراف خود، به این نتیجه رسیده‌اید که آن‌ها به طرز جهش یافته‌ای، باهوش‌تر و زیرک‌تر از کودکان نسل‌های قبل هستند. پس می‌توان به راحتی نتیجه گرفت که وسیله اصلی سرگرمی کودکان این عصر، به خوبی موجبات تقویت ذهن‌شان را فراهم کرده است.

با یک جستجوی ساده در گوگل‌پلی یا اپ‌استور، می‌توان بازی‌های مناسب هر رده سنی را پیدا کرد که هم سرگرم‌کننده و هم آموزنده باشند. ساده‌ترین بازی‌هایی که موجب تقویت ذهن بزرگسالان هستند، بازی‌هایی است که در آن از چینش حروف و کلمات استفاده شده، مانند آمیرزا، آفتابه و …. . البته بازی‌های خارجی و داخلی بسیار خلاقانه‌تری هم وجود دارد که خود می‌توانیم پیدا کرده و به وسیله آن‌ها یاد بگیریم چگونه از قدرت ذهن استفاده کنیم.

  • بازی شطرنج و امثالهم

از قدیم با اغراق گفته‌اند که: «شطرنج بهترین بازی برای تقویت ذهن است!» شاید شطرنج بهترین این بازی‌ها نباشد، اما قطعاً یکی از تأثیرگذارترین بازی‌هایی است که می‌توان برای تقویت ذهن از آن بهره برد.

بازی‌های بسیاری وجود دارند که ساختار آن‌ها شبیه به بازی شطرنج است. تمام آن بازی‌ها نیز نمونه‌های خوبی هستند تا با آن‌ها قدرت‌های مغزمان را ارتقا دهیم. وقتی مهره‌ها را در این بازی‌ها حرکت می‌دهیم، در واقع داریم یاد می‌گیریم که چگونه از قدرت ذهن استفاده کنیم و نتایج آن را نیز می‌بینیم.

  • بازی‌های حرکتی

اگرچه به صورت عام، افراد فکر می‌کنند که فقط بازی‌ های فکری موجب تقویت ذهن می‌شوند، اما اخیراً ثابت شده که بازی‌های حرکتی و جنبشی نیز موجب تقویت مغز می‌شوند. بازی‌هایی مانند قایم باشک، هفت سنگ و …. که بچه‌ها انجام می‌دهند، بر رشد ذهن‌شان تأثیر دارد. به علاوه، کلیه بازی‌هایی که شبیه به ورزش هستند و در آن‌ها کل بدن درگیر می‌شود، علاوه بر تقویت عضلات، برای تقویت ذهن نیز مفید هستند. پس از این به بعد که می‌دانیم چگونه از قدرت ذهن استفاده کنیم، بیشتر می‌توانیم وقت خود را صرف انجام چنین بازی‌هایی کنیم که هم بدنی باشند، هم ذهنی!

آیا ناامیدی و منفی‌نگری، به ذهن آسیب می‌زند؟

یقیناً منفی‌نگری، ناامیدی و دیگر احساسات و رفتارهای از این دست، تأثیر مخربی بر ذهن ما دارد. شاید با خود بگویید که گاهی نمی‌توان جلوی ناراحتی یا ناامیدی را گرفت.

بله درست است و این حق هر انسانی است که در برخورد با شرایط دشوار زندگی، احساس ضعف، ناتوانی، درماندگی، افسردگی و در نهایت، احساس ناامیدی کند؛ اما نکته حائز اهمیت این است که در این حال باقی نمانیم. برخی از افراد برای اینکه به ذهن و روحیه خود آسیب نزنند، به خود فرصت ناراحت یا غمگین بودن نمی‌دهند. آن‌ها خود را مجبور می‌کنند تا همیشه شاد باشند.

اما این درست نیست. به خودتان فرصت ناراحت شدن، غمگین شدن و حتی احساس ناتوانی بدهید. تنها با پذیرش این احساسات است که می‌توانید از آن‌ها خارج شده و به امید، شادی، لذت و آرامش برگردید.

پس احساسات منفی تنها زمانی به ذهن شما آسیب می‌زنند که برای مدت زیادی با شما باقی بمانند. اینجاست که می‌توانید با پذیرش این احساسات، راه را برای خروج آن‌ها از ذهن و قلب‌تان باز کرده و موجبات تقویت ذهنی خود را فراهم کنید.

در این مقاله در ابتدا در مورد قدرت ذهن انسان گفتیم، در ادامه پاسخ سوالات قدرت ذهن چیست، چگونه از قدرت روح خود استفاده کنیم، چگونه از قدرت مغز استفاده کنیم و… را دادیم. ۵ تکنیک برای افزایش قدرت ذهن ارائه کردیم. حالا شما بگویید، باید چگونه از مغز خود کار بکشیم؟ یا چگونه از قدرت ذهن استفاده کنیم؟ نظرات و پیشنهادات خود را با ما درمیان بگذارید.

برخی از سؤالات رایج

۱. مزیت­‌های تقویت قدرت ذهن در زندگی روزمره کدامند؟

  1. تقویت حافظه
  2. یادگیری بهتر
  3. باهوش‌ شدن
  4. ۴. تقویت اعتماد به ‌نفس
  5. میل به برنامه ‌ریزی

۲. تکنیک کاربردی برای افزایش قدرت ذهن و یادگیری چیست؟

  1. مطالعه منظم داشته باشید
  2. یادداشت‌ برداری کنید
  3. هر روز یک کار دشوار انجام دهید
  4. خلاقیت به خرج دهید
  5. مدیتیشن انجام دهید

۳. افزایش قدرت ذهن چه نقشی در موفقیت ما دارد؟

افزایش قدرت ذهن می‌تواند در کنار مصمم عمل کردن مهم‌ترین نقش را در کسب موفقیت ایفا کنند. بنابراین اگر مایل هستید به سمت موفقیت حرکت کنید، تقویت قدرت ذهن در موفقیت از اولویت بالایی برخوردار است




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

آموزش تند خوانی ، کارکردهای تندخوانی ، بررسی مزایای تند خوانی

حتماً شما هم عبارت «تندخوانی» را زیاد شنیده‌اید اما هنوز نمی‌دانید که تند خوانی دقیقاً چیست و چه تأثیری در روند یادگیری دارد. چرا تندخوانی تا این حد فراگیر شده؟ چرا باید تند بخوانیم؟ اصلاً مگر می‌شود تند خواند؟

پس یادگیری و درک مطلب چه می‌شود؟ سؤالات زیادی در رابطه با موضوع سریع خوانی ذهن افراد را مشغول کرده است و همین سؤالات ایشان را به سمت مطالعه مطالب تندخوانی سوق می‌دهد. به همین خاطر در این مطلب قصد داریم به تمام سؤالاتی که در مورد تندخوانی وجود دارد پاسخ بدهیم. پس با ما همراه باشید.

تندخوانی چیست؟

در جواب تندخوانی چیست باید بگوییم ، تندخوانی به مجموعه راهکارها و روشی‌هایی گفته می‌شود که باعث می‌شود در کنار افزایش سرعت مطالعه کردن، درک مطلب و تمرکز افراد نیز افزایش پیدا کند. معمولاً بیشتر افراد از خواندن کتاب طفره می‌روند، چون فکر می‌کنند که نمی‌توانند کتاب موردنظرشان را تمام کنند. در سال‌های اخیر گرایش افراد به مطالعه خلاصه کتاب‌ها بسیار زیاد شده است.

البته این موضوع به کمبود وقت افراد هم برمی‌گردد. مهارت تند خوانی کمک می‌کند تا بتوانیم کتاب‌ها و متون موردنظر خود را در کمترین زمان ممکن مطالعه کنیم و مفهوم کلی مطالعاتمان را درک کرده و برای مدت طولانی به خاطر بسپاریم.

همان‌طور که می‌دانید کتاب‌های ارزشمند نکات ریز و قابل توجهی دارند که فقط با مطالعه پی ‌در ‌پی آن‌ها می‌توانیم به اصل مطلب پی ببریم؛ بنابراین خواندن خلاصه کوچک کتاب‌ها را فراموش کرده و از اصول تندخوانی (روش‌های تند خوانی) کتاب استفاده کرده و متن کامل کتاب را در زمانی کوتاه مطالعه کنید.


اگر به‌صورت عادی شخصی برای خواندن یک کتاب رمان به دو یا سه هفته زمان نیاز داشته باشد، اگر این شخص مهارت تند خوانی را فرا بگیرد، می‌تواند در کمتر از یک هفته مطالعه رمانش را تمام کند.

شاید برای‌تان جالب باشد بدانید که هرچقدر سرعت مطالعه بالاتر برود، دقت و تمرکز نیز افزایش پیدا می‌کند. متأسفانه در گذشته اعتقاد بر این بود که هرچقدر آهسته‌تر مطالعه انجام شود، بهتر است؛ اما امروزه این طرز فکر به‌صورت کامل رد شده است. بنابراین اگر به دنبال درک و تمرکز بهتر هستید، آهسته‌خوانی را فراموش کرده و به دنبال کسب مهارت تند خوانی باشید.

مزایای تند خوانی

مهارت تند خوانی مزایای زیادی دارد از جمله هک رشد فردی که یکی از بهترین فواید تند خوانی است؛ به‌همین خاطر در طول سال‌های اخیر بسیار مورد توجه مردم کشورمان قرار گرفته است. البته قبل از این، موضوع تندخوانی از چندین سال قبل در سایر کشورها تدریس می‌شد. اگر مهارت تندخوانی واقعاً مفید نبود، نمی‌توانست در بین مردم تا این حد محبوبیت کسب کند. پیشنهاد می‌شود مقاله «رشد فردی» را مطالعه نمایید .

از جمله مهم‌ترین مزایای تند خوانی می‌توان موارد زیر را نام برد:

  • تقویت حافظه

تقویت قدرت به‌خاطرسپاری از جمله مهم‌ترین فواید تند خوانی است که از دیرباز مدرسین در کنار روش‌های تقویت حافظه،  یادگیری مهارت تند خوانی را نیز توصیه کرده‌اند.

  • افزایش قابل توجه درک مطلب در مطالعات

وقتی آهسته کتاب یا متنی را می‌خوانیم، ذهن ما دچار پراکندگی فکری می‌شود؛ در واقع با هر جمله‌ای که می‌خوانیم، هزاران مثال گوناگون در ذهن‌مان تداعی می‌شود که هم از سرعت مطالعه‌مان کم می‌کند و هم درک مطلب اصلی کتاب را برای‌مان سخت می‌کند. اگر تند بخوانیم، دیگر مثال‌ها فرصت تداعی شدن در ذهن‌مان را پیدا نمی‌کنند؛ بنابراین در کنار سرعت مطالعه، اصل موضوع کتاب‌ها را درک خواهیم کرد و این موضوع از جمله فواید تند خوانی می باشد.

  • افزایش چشم‌گیر تمرکز

افزایش تمرکز سریع خوانی را می‌توان با افزایش تمرکز در سرعت بالای رانندگی مقایسه کرد. وقتی با سرعت زیاد رانندگی می‌کنیم، سایر افراد با ما صحبت نمی‌کنند چون تمام تمرکز ما به جاده معطوف شده است.

این در حالی است که وقتی به آرامی ماشین می‌رانیم، با بقیه صحبت می‌کنیم، چای می‌نوشیم، با تلفن همراه خود صحبت می‌کنیم و کمترین توجه و تمرکز را به رانندگی اختصاص می‌دهیم.

مطالعه هم دقیقاً به همین شکل است؛ اگر آهسته بخوانیم، تمرکز خود را بین مطالعه و اتفاقاتی که در اطرافمان رخ می‌دهد تقسیم می‌کنیم، اما اگر با سرعت بالا مطالعه کنیم، تمام تمرکز ما روی خواندن‌مان است و به هیچ چیز دیگر توجه نداریم.

  • هماهنگی حواس پنجگانه

شاید برای‌تان عجیب باشد بدانید که هر پنج حواس ما در مطالعه کردن دخیل هستند؛ ‌وقتی سرعت و تمرکز ما بالا می‌رود، تمام حواس ما روی مطالعه معطوف می‌شود. اگر ما مشغول تندخوانی باشیم و مادرمان یک غذای خوشمزه درست کرده باشد که بوی آن در تمام فضای خانه پیچیده باشد، ما این بو را حس نخواهیم کرد. صداها را نیز نمی‌شنویم.

خلاصه تمام حواس ما روی مطالعه خواهد بود. البته هماهنگی ذهن و چشم در مطالعه اهمیت زیادی دارد که به بهترین شکل در تندخوانی تقویت می‌شود.

  • صرفه‌جویی در زمان

تندخوانی موضوع کمبود وقت را به‌صورت کلی برای ما رفع می‌کند؛ چرا که در کمترین زمان ممکن می‌توانیم مطالعه و آموزش‌های خود را تمام کرده و به بقیه امور زندگی‌مان بپردازیم.

معایب تند خوانی

به نظر شما سریع خوانی عیب یا مشکلی دارد؟ من که فکر نمی‌کنم! تند خوانی جز سود، هیچ ضرری برای ما ندارد. کمتر شگرد یا روشی پیدا می‌شود که در کنار مزایای متعدد خود، ضرر خاصی نداشته باشد؛ معمولاً هرچیزی هم عیب دارد و هم مزیت، اما تند خوانی از این قائله مستثتی است و هیچ ضرری برای هیچ‌کس ندارد مبحثی به اسم معایب تندخوانی وجود ندارد .

اگر اصول تندخوانی را یاد نگیرم چه می‌شود؟

ما در عصر اطلاعات زندگی می‌کنیم؛ هرچقدر اطلاعات بیشتری را در مدت زمان کمتری دریافت کنیم، بهتر می‌توانیم با تکنولوژی‌های جدید حاکم بر دنیای امروز ارتباط برقرار کنیم.فواید تند خوانی بسیار زیاد است.

اگر اصول تند خوانی (مهارت تند خوانی) را یاد نگیریم، نمی‌توانیم در کنار مشغله‌های فراوان خود، اطلاعات کاربردی زندگی‌مان را دریافت کنیم و در نتیجه از توسعه فردی عقب می‌مانیم. سرانه مطالعه به خودی‌خود در کشور ما در پایین‌ترین حد ممکن قرار دارد؛ اگر تندخوانی را یاد نگیریم، میزان مطالعه ما هر روز بیشتر از گذشته کاهش پیدا می‌کند. امروزه حتی استفاده از وسایل عادی زندگی به آموزش بستگی دارد و برای هرچیزی در زندگی باید آموزش ببینیم. اگر سؤال چگونه تندخوانی کنیم نیز در ذهن شما بوجود آمده است در ادامه این مقاله با ما همراه باشید.

بخش عمده آموزش‌ها به‌صورت متنی ارائه می‌شود. اگر تندخوانی را فرا بگیریم، حتی به‌جای تماشای ویدئوهای چند ساعته آموزشی هم می‌توانیم روی مطالعه محتوای متنی آن‌ها حساب کنیم. در هرحال تندخوانی در عصر حاضر به یکی از ضروری‌ترین مهارت‌ها تبدیل شده است و غافل شدن از  مهارت تند خوانی می‌تواند باعث عقب افتادن رشد شخصیت ما نیز شود.

تندخوانی از کی شروع شد؟

اکنون که به خوبی می‌دانید تندخوانی چیست و با اصول تند خوانی آشنایی شده اید، مطمئنم که همه می‌خواهند بدانند این تندخوانی از کی شروع شده است. خب باید بگویم که تندخوانی از یک خانم معلم شروع شد. خانم «اولین وود» اولین کسی بود که در دهه ۱۹۵۰ میلادی با توجه به سرعت مطالعه دانش‌آموزان دبیرستان خود اولین روش‌های تندخوانی را ابداع کرد.

موضوع مطالعه سریع زمانی برای خانم وود اهمیت پیدا کرد که این سؤال در ذهنش بوجود آمد که: «چرا برخی افراد با سرعت بالاتری نسبت به افراد دیگر مطالعه می‌کنند؟» خانم وود برای پیدا کردن پاسخ این سؤال، خود را مجبور به مطالعه سریع‌تر کرد.

در این تلاش‌ها، او به روش‌هایی دست پیدا کرد که با به‌کارگیری آن‌ها توانست سرعت مطالعه خود را بسیار بالاتر ببرد. سپس این روش‌ها را به دانش‌آموزان خود نیز منتقل کرد.

خانم وود وقتی دید که روش‌هایش برای بقیه افراد هم جواب می‌دهد، شروع به نوشتن کتابی درباره تندخوانی کرد. وی در سال ۱۹۵۹ اولین کتاب تندخوانی خود را منتشر کرد و با این کار باعث ایجاد یک تحول بزرگ در نحوه مطالعه و یادگیری افراد جهان و هم چنین دوره تند خوانی شد.

آیا افراد مشهور هم تندخوانی می‌کردند؟

بله افراد بسیار مشهوری در جهان بوده و هستند که تندخوانی را یاد گرفته و از آن استفاده کرده‌اند و همچنان هم می‌کنند. از جمله مشهورترین افرادی که تندخوانی را شخصاً از خانم وود فراگرفتند می‌توان به جان‌اف کندی و ریچارد نیکسون اشاره کرد که هردو از رؤسای جمهور آمریکا بودند. از دیگر رئیس جمهورهای آمریکا که تندخوانی را بلد بودند می‌توان به روزولت و کارتر اشاره کرد.

بیل گیتس (مؤسس مایرکروسافت و ثروتمندترین مرد دنیا)، آنتونی رابینز (سلطان انگیزه و موفقیت) و وارن بافت (کارآفرین، سرمایه‌گذار و یکی از ثروتمندترین افراد جهان) از جمله افرادی هستند که در صحبت‌ها و یادداشت‌های خود به اهمیت تندخوانی در زندگی خود اشاره کرده‌اند.

حالا که می‌بینیم چه افراد بزرگی تندخوان بوده‌اند، بهتر است مقاومت را کنار گذاشته و ما هم یکی از تندخوان‌های جامعه جهانی شویم.

بهترین دوره تند خوانی چه ویژگی‌هایی دارد؟

برای به‌دست‌آوردن مهارت تند خوانی، قبل از هر چیز باید هدف خود را از این یادگیری مشخص کنید تا بتوانید دوره‌ی مناسب را انتخاب و یادگیری را آغاز نمایید. شاید سؤالی که ذهن شما را به خود مشغول کرده این است که بهترین روش تند خوانی چیست؟ باید گفت که برای هر کس بسته به نیاز او متفاوت است.

برای تندخوانی از کجا شروع کنم؟

اگر اینکه چگونه تندخوانی کنیم سؤال شما هم هست، پیشنهاد می‌کنم برای شروع تندخوانی از اولین روش خانم وود استفاده کنید؛ البته این روش چنان هم برای ما ناشناخته نیست؛ احتمالاً همگی ما گاهی ناخودآگاه از این روش استفاده کرده‌ایم.

اولین روش خانم وود برای سرعت بخشیدن به روند مطالعه‌اش با نشانگر شروع شد. یعنی برای اینکه خطوط متن را به‌درستی تشخیص دهیم از یک نشانگر مانند مداد، خودکار یا هر وسیله دیگری برای دنبال کردن خطوط استفاده کنیم.

با این کار خطای چشم را به حداقل رسانده و سرعت خواندنمان را افزایش می‌دهیم. البته در اصول تندخوانی ، به جای اینکه نشانگر یا خودکار خود را روی تک‌ تک کلمات متن جابه‌جا کنیم، آن را روی یک خط نگه‌می‌داریم؛ با خواندن یک خط یا عبارت، نشانگر را به خط یا عبارت بعدی منتقل می‌کنیم.

البته هر روش و تکنیک تند خوانی به تمرین فراوان نیاز دارد. حتی استفاده از نشانگر هم برای جا افتادن و تبدیل شدن به عادت به تمرین نیاز دارد. بنابراین از همین امروز شروع به تمرین تند خوانی کنید و برای افزایش سرعت مطالعه‌تان از نشانگر شروع کنید. در ادامه به بررسی سایر روش‌های تندخوانی نیز خواهیم پرداخت و تعدادی تمرین تند خوانی مفید را برای شما می آوریم.

دوره تند خوانی مجازی نصرت

اهداف کلی این دوره در درجه اول رفع اختلالات مطالعه، بعد از آن رسیدن به سرعت دو‌برابر، یادگیری سه روش برای خلاصه‌نویسی، آشنایی با یک روش برنامه‌ریزی صحیح روزانه هستند. طول این دوره، یک ماه و تعداد جلسات آن ده جلسه است.

شما می‌توانید جلسات حضوری دوره را در سایت مشاهده کنید و با ارسال فیلم از انجام تمرین‌های خود، به استادتان از درستی آن‌ها آگاه شوید.

 دوره‌ تندخوانی دکتر سیدا

دومین دوره معروف پس از نصرت، دوره تندخوانی و تقویت ذهن دکتر سیدا است. بیشتر مردم دکتر سیدا را به‌عنوان مرد حافظه ایران می‌شناسند چون متخصص حوزه حافظه هستند و از همین جهت، دوره تندخوانی ایشان بیشتر حول محور تقویت حافظه مانور می‌دهد. شاید بتوان گفت بهترین دوره تند خوانی برای کسانی است که روی حافظه تمرکز دارند.

دوره‌ تندخوانی فانتوم

محتویات بسته آموزشی فانتوم شامل ارائه راهکارهایی برای تندخوانی و به دنبال آن کم کردن اضطراب زیاد، تقویت حافظه و تمرکز حواس در افراد مختلف از جمله دانشجویان و داوطلبان کنکور است.

دوره تندخوانی قدرت مطالعه سید محمد حسینی

می‌توان گفت که اصلی‌ترین هدف این دوره، عادت کردن به مطالعه می‌باشد و فلسفه‌ی آن نیز بر اساس خلق کردن و خروجی گرفتن از مطالعه بنا شده است. ۹ روش مطالعه را در این دوره فرامی‌گیرید که شامل خواندن ابتدایی، اجمالی خواندن، عبارت خوانی، دقیق خوانی، خواندن تجسسی، خواندن انتقادی، خواندن زیباشناختی، خواندن تلفیقی و خواندن تطبیقی می‌شود. مهم‌ترین تمرین در دوره قدرت مطالعه، کتاب خواندن است.

دوره تند خوانی هوش برتر ایرانیان سهیل امانی

به گفته‌ی سایت هوش برتر ایرانیان، بعد از تمرین تند خوانی در این دوره، می‌توانید حداقل ۶۰۰ کلمه در دقیقه مطالعه کنید. در ادامه با رزومه‌ی سهیل امانی، مؤسس هوش برتر ایرانیان، بیشتر آشنا خواهیم شد:

کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته‌ی ادبیات زبان انگلیسی گرفته و دانش‌آموخته‌ی مؤسسه بین‌المللی تونی بوزان است. همچنین مبتکر تند خوانی فوق پیشرفته تایفون و عضو باشگاه سخنوران حرفه‌ای نیز است. اگر به‌دنبال بهترین دوره تند خوانی هستید، این مؤسسه که زیر نظر یک مدرس و نویسنده در زمینه روش‌های مطالعه و تکنیک‌های یادگیری است، می‌تواند یک از گزینه‌های شما باشد.

دوره تند خوانی نوروریدینگ

آموزش جامع تندخوانی و تقویت حافظه (تندخوانی نوروریدینگ) مبتنی بر مغز شامل سرفصل‌های زیر می‌باشد:

  • آشنایی با عملکرد مغز: در جهت یادگیری نحوه عملکرد مغز که بر اساس BBL (یادگیری مغز محور یا Brain Based Learning) است.
  • آموزش روش صحیح مطالعه
  • تکنیک‌های تند خوانی: افزایش ۵ برابری سرعت مطالعه
  • آموزش نقشه ذهنی (mindmap): یکی از روش‌های نت‌برداری بر اساس عملکرد مغز
  • تکنیک‌های افزایش تمرکز
  • تقویت حافظه و هوش

چطور تندخوانی خود را بسنجم؟

افراد به‌صورت متوسط بین ۱۵۰ تا ۳۰۰ کلمه در دقیقه مطالعه می‌کنند. این آمار با فراگیری تند خوانی می‌تواند تا ۱۵۰۰ الی ۲۷۰۰ کلمه در دقیقه افزایش پیدا کند. برای اینکه بفهمید در حال حاضر سرعت‌ مطالعه‌تان در چه حدی قرار دارد، از روش زیر استفاده کنید و تمرین تند خوانی زیر را انجام دهید: یک متن روان و سلیس انتخاب کرده و تعداد کلمات موجود در یک صفحه آن را بشمارید.

تعداد کلمات را یادداشت کنید. کرنومتر گوشی‌تان را تنظیم کرده و شروع به خواندن آن صفحه کنید. پس از اینکه مطالعه صفحه موردنظرتان تمام شد، بلافاصله کرنومتر را متوقف کنید.

 

اگر صفحه را کمتر از یک دقیقه خوانده‌اید، صفحات بیشتری را مطالعه کنید و ببینید در یک دقیقه چند صفحه خوانده‌اید. (بهتر است با شمارش کلمات چند صفحه از کتاب، یک میانگین بدست بیاورید تا مجبور نشوید تعداد کلمات هر صفحه را جداگانه بشمارید و تند خوانی کتاب را به خوبی انجام بدهید).

سرعت مطالعه با مقیاس WPM محاسبه می‌شود. wpm مخفف عبارت «word per minute» به معنی «کلمه در دقیقه» است. بنابراین توصیه می‌شود تعداد کلمات مطالعه شده در هر دقیقه را معیار سرعت تندخوانی خود قرار دهید.

در ابتدای مهارت تند خوانی حتماً از متون روان استفاده کنید و از مطالعه متن‌های پیچیده و سخت بپرهیزید. البته مطالعه علاوه بر کتاب شامل مطالعه روزنامه، مجله، فایل‌های الکترونیکی، مقالات، توضیحات و راهنمایی‌ها، پست‌ها و کامنت‌های شبکه‌های اجتماعی و پیام‌های نوشته شده روی دیوارهای شهر هم هستند.

انواع تکنیک‌های تندخوانی

برای پاسخ به سؤال چگونه تندخوانی کنیم  و تمرین‌های تند خوانی چگونه هست باید بگوییم بهتر است به سراغ انواع تکنیک‌ها برویم که باعث می‌شوند تبدیل به تندخوان شویم. تکنیک‌های تند خوانی زیادی وجود دارند که از ساده تا پیشرفته دسته‌بندی شده‌اند. تکنیک‌های تندخوانی پیشرفته و حرفه‌ای معمولاً در دوره‌های تندخوانی که توسط اساتید بزرگ کشورمان برگزار می‌شوند، آموزش تند خوانی و تکنیک تند خوانی داده می‌شوند.

اما تکنیک تند خوانی اولیه و ساده‌تر را می‌توانید از طریق مقالات و کتابچه‌های الکترونیکی رایگان هم دریافت کنید. در این مطلب به معرفی و آموزش تند خوانی کتاب با استفاده از اولین و رایج‌ترین آموزش تند خوانی می‌پردازیم. این تمرین های تند خوانی و تکنیک‌های اولیه به قرار زیر هستند:

  • حذف بلندخوانی

اکثر افراد عادت دارند تا در هنگام مطالعه، متون را با صدای بلند بخوانند. البته بعضی دیگر متن را زیرلب زمزمه می‌کنند؛ هردوی این عادت‌ها از سرعت مطالعه می‌کاهد. بنابراین اگر شما نیز چنین عادت‌هایی دارید، باید برای فراگیری تندخوانی، این عادات را ترک کنید. آن‌‌گاه متوجه می‌شوید که تنها با حذف همین عادت و رعایت اصول تند خوانی، چقدر سرعت‌تان در مطالعه بیشتر شده است.

  • عدم بازگشت به متون مطالعه شده

گروهی دیگر از افراد هستند که وقتی یک صفحه را مطالعه می‌کنند، برمی‌گردند و بعضی از پاراگراف‌ها را دوباره می‌خوانند که این رفتار جز روش‌های تند خوانی نیست. برای افزایش سرعت خواندن، بهتر است از این کار جلوگیری کنید. با افزایش سرعت، تمرکز شما تقویت شده و یکبار مطالعه می‌تواند مفهوم اصلی متن‌ها را به شما منتقل کند. (گاهی اساتید توصیه می‌کنند تا اگر به متن هم برگشتید، آن را با سرعت بخوانید.)

  • مطالعه هدفمند

مطالعه هدفمند بهترین روش تند خوانی است . قبل از شروع مطالعه، هدف خود از خواندن یک متن را تعیین کنید. این کار به شما کمک می‌کند تا با ذهنی آماده‌تر شروع به خواندن کنید و از مطالعه مطالب اضافی و حاشیه‌ای جلوگیری می‌شود.

  • نکته‌خوانی

این تکنیک در ابتدای کار توصیه نمی‌شود؛ چون در آن باید در متن فقط به دنبال جملاتی باشید که معنی کلی متن را به شما برساند و از خواندن تمام متن جلوگیری کنید.

  • تکنیک اسکیم و اسکن

اسکیم (Skimming) خواندن سرخط‌ها و سرتیترها است اما اسکن (Scanning) به خواندن تمام جزئیات یک متن گفته می‌شود. وقتی شما تمام تیترهای یک مقاله یا صفحه را می‌خوانید تا به هدف اصلی متن پی ببرید، اصطلاحاً آن متن را اسکیم کرده‌اید. حالا اگر در محتویات مقاله یا متن به دنبال جزئیات خاصی بگردید و تمام قسمت‌ها را مطالعه کنید، اصطلاحاً آن متن را اسکن کرده‌اید.

  • عبارت‌ خوانی

افرادی هستند که تک ‌تک کلمات یک صفحه را به‌صورت انفرادی می‌خوانند که سرعت مطالعه و درک مطلب را بسیار کاهش می‌دهد. بهتر است متون به‌ شکل دسته‌جمعی، به دنبال هم و بدون مکث خوانده شوند که به آن «عبارت‌خوانی» گفته می‌شود.

  • افزایش زاویه دید

در تکنیک‌های تند خوانی پیشرفته‌تر، توصیه می‌شود تا تنها به دنبال کلمات کلیدی یک متن باشید. شما تنها زمانی می‌توانید با نگاه اولیه به یک صفحه، مهم‌ترین کلمات و جملات آن را ببینید که زاویه و حوزه دید خود را افزایش داده باشید.

برای افزایش زاویه دید، روش‌های مختلفی وجود دارد که در دوره تند خوانی آموزش داده می‌شوند. یکی از این روش‌ها نوشتن اعداد یک تا ۵۰ به‌صورت پراکنده در یک صفحه است. در این تمرین از دوره تند خوانی شما باید با نگاه کردن به صفحه اعداد موردنظر خود را به ترتیب پیدا کنید و هربار سرعت خود را در پیدا کرده اعداد بسنجید.

  • گرم کردن چشم

گرم کردن چشم از خستگی چشم‌ها در حین مطالعه جلوگیری می‌کند. این گرم کردن دقیقاً مانند حرکات ورزشی است که در ابتدای تمرینات برای گرم کردن بدن انجام می‌شود. برای گرم کردن چشم‌ها لازم است تا روزانه چند دقیقه‌ای پلک‌های خود را مالش دهید، به‌صورت مدور مردمک چشم‌ها را بچرخانید، چند دقیقه به دوردست خیره شوید یا ضمن دنبال کردن انگشت خود، آن را جلوی بینی جلو و عقب کنید.

  • برعکس‌خوانی

برعکس‌خوانی یکی از تکنیک‌های تند خوانی است که ممکن است در ابتدا برای‌تان بسیار سخت و نامفهوم باشد اما به مرور بسیار هیجان‌انگیز خواهد بود. یک متن روان بدون تصویر انتخاب کنید و آن را برعکس نگه‌دارید و سعی کنید بخوانید. باید فاصله شما از متن بین ۳۰ تا ۵۰ سانتی‌متر باشد، اما بعداً این فاصله را بیشتر کنید.

همان‌طور که در قسمت‌های بالا هم ذکر شد تندخوانی در کنار مزیت‌هایی که دارد معایبی نیز دارد. تندخوانی می‌تواند یکی از بهترین راه‌های تقویت ذهن باشد اما باید مراقب معایب تندخوانی هم باشید. این کار باعث می‌شود که فقط در زمان‌هایی از تندخوانی کمک بگیرید که واقعاً نیاز به تندخوانی دارید. روش تندخوانی در قسمت‌هایی از مقاله شرح داده شد اما باید در نظر داشته باشید که برخی از روش‌های تندخوانی برای برخی افراد مناسب نیستند.

بهتر است این نکته را هم در نظر داشته باشید که برخی از روش‌های تندخوانی معایب بیش‌تری نسبت به برخی دیگر از روش‌ها دارند. به‌طور کلی تندخوانی می‌تواند یک روش مناسب برای مطالعه باشد اما دقت داشته باشید که استفاده همیشگی از آن باعث بروز مشکلاتی می‌شود. برای مثال مطالعه برخی از دروس به روش تندخوانی مشکلات زیادی برای شما به همراه دارد. پس در این مطلب پاسخ کاملی به تندخوانی چیست داده شد و معایب تندخوانی نیز بیان شد، شما با مطالعه دقیق این مقاله می‌توانید متوجه شوید که تندخوانی در چه زمان‌هایی برای شما مفید است و در چه زمان‌هایی نباید از آن استفاده کرد.

نتیجه‌گیری

اکثر افراد همیشه از اینکه برای انجام کارهایشان وقت کافی ندارند، گله می‌کنند. تندخوانی روشی است که به ما کمک می‌کند در کنار آموزش تند خوانی کتاب و مطالعات خود، برای تمام کارهای خود وقت کافی داشته باشیم. تقویت مهارت تند خوانی سرعت یادگیری، تمرکز و درک مطلب ما را بشدت افزایش می‌دهد و موجب افزایش مهارت توسعه فردی می شود.

غافل‌شدن از موضوع تندخوانی می‌تواند باعث هدر رفتن وقت زیادی از ما شود که می‌توانیم به امور دیگر زندگی‌مان اختصاص دهیم. اکثر افراد مشهور از تندخوانی استفاده می‌کنند تا سرعت یادگیری خود را بالا ببرند. برای استفاده از اطلاعات عمومی و تخصصی، فراگیری روش‌های تندخوانی ضروری به نظر می‌رسد.

انواع تکنیک‌های افزایش سرعت مطالعه با تمرینات پی‌درپی در ذهن ما نهادینه می‌شوند. بنابراین بهتر است با داشتن برنامه ریزی روزانه  به‌ صورت دقیق عمل کنیم و برای آموزش تند خوانی خود، هر روز چند دقیقه تمرین تندخوانی داشته باشیم. یادتان باشد بدون تمرین کردن، دستیابی به رتبه خوب تندخوانی امکان پذیر نیست.

 

اگرچه تندخوانی برای تمام افراد مفید است اما برای دانشجویان و دانش‌آموزان به مراتب باهمیت‌تر است. این گروه از جامعه در کنار سایر فعالیت‌های روزانه خود باید بتوانند کتاب‌های درسی خود را نیز مطالعه کنند. تندخوانی به آن‌ها کمک خواهد کرد تا با صرف زمان کمی، تمام درس‌هایشان را فرا بگیرند و بدون استرس در جلسات امتحانی خود حاضر شوند.

برخی از سؤالات رایج:

۱. تندخوانی چیست؟

امروزه تندخوانی به مجموعه‌ایی از عوامل گفته می‌شود که باعث افزایش سرعت مطالعه افراد در زمینه‌های مختلف می‌گردد.

۲. مزایای تندخوانی چیست؟

۱. تقویت حافظه
۲. افزایش درک مطلب
۳. افزایش تمرکز
۴. هماهنگی حواس
۵. صرفه جویی در زمان




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مقاله کامل درباره دوپامین ،راههای افزایش هورمون دوپامین در بدن

dopamine چیست؟ دوپامین نوعی انتقال ‌دهنده عصبی که در درون بدن تولید می‌شود و سیستم عصبی از آن استفاده می‌کند تا پیام‌ها را بین سلول‌های عصبی ارسال کند. به همین دلیل است که به عنوان پیام‌ رسان شیمیایی نیز شناخته می ‌شود. دوپامين چيست؟ داروی افزایش دوپامین چه هستند ؟

دوپامین چیست ؟ دوپامین نقشی اساسی در احساس لذت ما و همچنین توانایی‌های انسانی ما از جمله تفکر و مدیریت زمان دارد. هورمون دوپامین به ما کمک می‌کند تا تمرکز کنیم، به برخی چیزها علاقه نشان دهیم و برای رسیدن به آن‌ها تلاش کنیم.

پیام رسان‌های عصبی عبارتند از مولکول‌هایی که پیام‌های عصبی را از هر نورون به نورون مجاور آن منتقل می کنند. یکی از این پیام رسان‌های عصبی، دوپامین نام دارد. دوپامین نقش بسیارمهمی در بدن انسان ایفا می‌کند. از مهم‌ترین تاثیر‌های دوپامین در بدن می‌توان به کمک کردن در بهبود خواب، تاثیر گذاشتن در کنترل توجه، کمک به عملکرد بهتر ماهیچه‌های بدن، افزایش حافظه، بهبود خلق و خوی انسان و …اشاره کرد.

بدن ما دوپامین را از طریق ۴ مسیر عمده در مغز منتشر می‌کند. مانند سایر سیستم‌های بدن، ما متوجه حضور دوپامین نخواهیم شد مگر این ‌که مشکلی به وجود بیاید. مقدار خیلی کم یا خیلی زیاد دوپامین می‌تواند باعث مشکلات سلامتی بسیاری در بدن شود، برخی از این مشکلات بسیار جدی هستند مانند بیماری پارکینسون یا کمبود انگیزه.

این هورمون از طریق یک فرآیند دو مرحله‌ای در مغز (ناحیه VTA) تولید می‌‌شود. ابتدا آمینواسید تیروزین به ماده‌ای به نام دوپا تبدیل شده و سپس دوپامین ساخته می‌‌شود.

کارکردهای دوپامین در بدن:(دوپامین چیست)

  • نقش دوپامین دربدن

همانطور که اشاره شد دوپامین، نقش بسیار مهمی در بدن انسان ایفا می کند و کارایی فراوانی برای مغز دارد اما اصلی ترین کار دوپامین، مربوط به تاثیر شگرفی است که این ماده حیاتی بر مراکز پاداش و لذت در مغز باقی می گذارد. دوپامین، انرژی لازم را برای انجام کار و فعالیت برای ما فراهم می کند و توانایی ما را  دو چندان می کند. باید تاکید کرد که نقش دوپامین در بدن بسیار، حیاتی تر از این ها است به گونه ای که کمبود این ماده، خستگی و بی حوصلگی را برای افراد به ارمغان می آورد و در ایجاد هراس و وحشت نیز نقش بسیار مهمی ایفا می کند.

  • نقش دوپامین در حرکت

ترشح دوپامین در مغز چه اثری دارد ؟دوپامین از کجا ترشح میشود ؟ بخشی از مغز به نام عقده‌های قاعده‌ای (Basal ganglia) حرکت بدن را کنترل می‌کند. این بخش به مقدار مشخصی از دوپامین نیاز دارد تا حداکثر کارایی ممکن را داشته باشد.

دوپامین چه زمانی ترشح میشود ؟ زمانی که در مغز کمبود دوپامین وجود داشته باشد ممکن است حرکات ما تأخیر داشته و ناهماهنگ باشند. بالعکس اگر مغز دارای مقادیر بیش از حد دوپامین باشد، ممکن است حرکاتی غیر ضروری مانند تیک‌های تکراری و عصبی اتفاق بیفتد.(علائم کمبود دوپامین)

  • نقش دوپامین در لذت

دوپامین چیست؟ دوپامین یک ماده شیمیایی است که باعث ایجاد احساس لذت در مغز می‌‌شود. دوپامین در موقعیت‌های لذت‌بخش آزاد می‌‌شود. فعالیت‌هایی مانند خوردن غذا، گوش دادن به موسیقی، رابطه جنسی و … باعث آزاد شدن دوپامین می‌‌شود، برخی از مواد مخدر نیز باعث شبیه‌سازی این فرآیند می‌‌شوند.

  • دوپامین و اعتیاد

کوکائین و آمفتامین مانع از جذب دوپامین می‌‌شوند. کوکائین یک مسدودکننده انتقال دوپامین است و کاملاً مانع از باز جدب دوپامین می‌‌شود و حضور آن در بدن را افزایش می‌دهد. آمفتامین نیز مانع از تجمع دوپامین در شکاف سیناپسی می‌‌شود ولی مکانیزم عمل آن با کوکائین متفاوت است.

 

آمفتامین ساختاری مشابه دوپامین دارد و و می‌تواند از طریق انتقال‌دهنده‌های دوپامین وارد نورون‌های سیناپسی شود. با ورود به این ناحیه، آمفتامین مولوکول‌های دوپامین را از محل ذخیره خود بیرون می‌راند و حضور آن را افزایش می‌دهد. همین افزایش حضور دوپامین باعث احساس لذت بیشتر و در نتیجه اعتیاد می‌‌شود.

  • نقش دوپامین در حافظه

مقادیری از دوپامین در مغز به خصوص در ناحیه جلوی پیشانی وجود دارد که باعث تقویت حافظه می‌‌شود. این مقدار دارای تعادل خاصی است و افزایش یا کاهش غیرطبیعی آن باعث به وجود آمدت مشکلاتی در حافظه می‌‌شود.

  • نقش دوپامین دربدن

همانطور که اشاره شد دوپامین، نقش بسیار مهمی در بدن انسان ایفا می کند و کارایی فراوانی برای مغز دارد اما اصلی ترین کار دوپامین، مربوط به تاثیر شگرفی است که این ماده حیاتی بر مراکز پاداش و لذت در مغز باقی می گذارد. دوپامین، انرژی لازم را برای انجام کار و فعالیت برای ما فراهم می کند و توانایی ما را  دو چندان می کند. باید تاکید کرد که نقش دوپامین در بدن بسیار، حیاتی تر از این ها است به گونه ای که کمبود این ماده، خستگی و بی حوصلگی را برای افراد به ارمغان می آورد و در ایجاد هراس و وحشت نیز نقش بسیار مهمی ایفا می کند.

  • نقش دوپامین در تمرکز ، توجه و ادراک

دوپامین به بهبود تمرکز و توجه ما کمک می‌کند. بینایی ما باعث پاسخ (ترشح) دوپامین در مغز می‌‌شود و این به نوبه خود به ما کمک می‌کند تا تمرکز کرده و توجه خود را روی یک شیء قرار دهیم. دوپامین همچنین احتمالاً مسئول حافظه کوتاه مدت است و کاهش حضور آن در ناحیه جلوی پیشانی مغز باعث اختلال کمبود توجه خواهد شد.

دوپامین در بخش قدامی مغز جریان اطلاعات از سایر نقاط مغز را کنترل می‌کند. مقادیر غیرطبیعی دوپامین در این ناحیه باعث کاهش کارکردهای عصب شناختی مانند حافظه، تمرکز و قدرت حل مسئله خواهد شد.

  • نقش دوپامین در ترشح پرولاکتین

هورمون دوپامین مهارکننده اصلی ترشح پرولاکتین از غذه هیپوفیز است. دوپامینی که در هسته قوسی هیپوتالاموس تولید می‌‌شود، در رگ‌های خونی تأمین‌کننده مواد مورد نیاز هیپوفیز، آزاد می‌‌شود. این دوپامین‌ها مانع از ترشح پرولاکتین می‌‌شوند زیرا پرولاکتین تنها زمانی تولید می‌‌شود که دوپامین حضور نداشته باشد.

  • نقش دوپامین در عملکرد اجتماعی

به نظر می‌رسد که برخی انواع شیزوفرنی منفی با سطوح پایین دوپامین در قسمت‌های خاصی از مغز مرتبط باشند. از طرف دیگر، افرادی که دارای اختلال دوقطبی هستند در حالت شیدایی، دچار بیش فعالی اجتماعی و جنسی می‌‌شوند. این حالت با افزایش سطح دوپامین در ارتباط است. شیدایی را می‌توان با داروهای مسدودکننده دوپامین کاهش داد.

۲۸ راه افزایش هورمون دوپامین در بدن(قرص افزایش دوپامین – افزایش دوپامین با طب سنتی)

افزایش دوپامین باعث چه میشود؟

با اینکه دوپامین، خواص بسیار زیادی دارد و وجود آن برای بدن به منزله ماده ای حیاتی محسوب می‌شود اما باید توجه کرد که افزایش دوپامین، مشکلات فراوانی به بار می آورد که گاه می تواند خطرناک باشد.برای اینکه پی ببریم که افزایش دوپامین باعث چه می‌شود به این نکته اشاره می کنیم که چون تولید دوپامین در مغز و توسط نورون‌های مغزی  صورت می گیرد بنابراین هرگونه کاهش یا افزایش دوپامین، ابتدا برمغز و فعالیت‌های آن تاثیر گذار خواهد بود. به عنوان مثال، افزایش بیش از حد دوپامین موجب بوجود آمدن آشفتگی در مغز، پدید آمدن پارانویید، ایجاد اضطراب و بروز بیش فعالی و… شود.

با توجه به اینکه در سال‌های اخیر، طب سنتی بسیار مورد توجه قرار گرفته و استقبال فراوانی از آن می‌شود بهتر است به رابطه بین افزایش دو پامین و طب سنتی اشاره شود.در طب سنتی که به استفاده از داروها و گیاهان طبیعی تاکید می کند، ریشه ی سنبل الطیب، مرزنجوش، چای سبز و دارو‌های دیگری را برای افزایش دوپامین تجویز می کنند. در ضمن به استفاده از موز، تخم مرغ، هندوانه، چغندر و … تاکید می‌شود.

  • بهترین قرص افزایش دوپامین

قرص دوپاویت ویتا بیوتیکس به عنوان بهترین قرص افزایش دوپامین و از دارو‌های مهمی است که  برای بیمارانی که دارای پارکینسون هستند تجویز می‌شود. این دارو باعث می‌شود که عملکرد ماهیچه‌های بدن در افراد یاد شده به حالت طبیعی برگردد.

  • مقادیر زیادی پروتئین بخورید

پروتئین‌ها از ذرات تشکیل‌دهنده کوچکی به نام آمینواسیدها تشکیل شده‌اند. ۲۳ نوع مختلف از آمینواسیدها وجود دارند، برخی از آن‌ها در بدن تولید می‌‌شوند و برخی باید از طریق غذا خوردن وارد بدن شوند.

آمینواسیدی به نام تیروزین نقشی اساسی در تولید دوپامین ایفا می‌کند. برخی آنزیم‌ها در بدن شما می‌توانند تیروزین را تبدیل به دوپامین کنند، بنابراین مقدار مشخصی از تیروزین در تولید دوپامین اهمیت زیادی دارد.

تیروزین می‌تواند از آمینواسید دیگری به نام فنیلالانین (Phenylalanine) نیز ساخته شود. هر دو آمینواسید تیروزین و فنیلالانین به طور طبیعی در غذاهای سرشار از پروتئین مانند گوشت مرغ، گوشت گاو، تخم مرغ، لبنیات و سویا وجود دارند.

تحقیقات نشان داده است که افزایش تیروزین و فنیلالانین در برنامه غذایی می‌تواند سطح دوپامین را در مغز بالا ببرد و باعث بهبود تفکر عمیق و نیز حافظه شود.

  • چربی اشباع کمتری مصرف کنید

برخی تحقیقات نشان داده است که چربی های اشباع شده مانند چربی حیوانی، کره، لبنبات پرچرب، روغن پالم، روغن نارگیل و … هنگامی که به مقدار زیاد مصرف شوند می‌توانند تولید دوپامین توسط مغز را را با اختلال مواجه کنند.

یک پژوهش نشان داده است که موش‌هایی که ۵۰ درصد کالری کمتری از چربی‌های اشباه دریافت می‌‌کنند، دوپامین کمتری در نواحی مربوط به پاداش مغز تولید می‌‌کنند. این تغییرات حتی بدون افزایش وزن، افزایش چربی بدن و قند خون نیز اتفاق خواهند افتاد.

تحقیقات همچنین نشان داده‌اند که دریافت زیاد چربی اشباع شده با ضعف حافظه و کارکردهای شناختی انسان در ارتباطند.

  • پروبیوتیک مصرف کنید

در سال‌های اخیر دانشمندان کشف کرده‌اند که مغز و روده ارتباط نزدیکی با هم دارند. در واقع روده گاهی اوقات مغز دوم نامیده می‌‌شود زیرا از تعداد زیادی سلول عصبی ساخته شده است که مولکول‌های انتقال‌دهنده عصبی از جمله دوپامین را تولید می‌کنند.

امروزه روشن شده است که گونه‌هایی از باکتری که در روده زندگی می‌‌کنند نیز می‌توانند هورمون دوپامین را تولید کنند که به نوبه خود می‌تواند حالت روحی و رفتار ما را بهبود دهد. برخی از این باکتری‌ها می‌توانند احساس خشم و استرس را کاهش دهند.

از جمله این باکتری ها پروبیوتیک‌ها هستند که ارتباط آن‌ها با روده و احساسات ما قطعی شده است اما هنوز به خوبی درک نشده است.

  • لوبیای مخملی (بنفش) بخورید

لوبیای مخملی یا بنفش به طور طبیعی دارای مقادیر بالایی از ال-دوپا (L-Dopa) است که می‌تواند به دوپامین تبدیل شود. مطالعات نشان می‌دهد که خوردن این نوع لوبیا می‌تواند به طور طبیعی سطح دوپامین را افزایش دهد، به خصوص در بیماران مبتلا به پارکیسنوسون (نوعی اختلال حرکتی که بر اثر سطح پایین دوپامین ایجاد می‌شود).

مصرف ۲۵۰ گرم لوبیای مخملی پخته شده می‌تواند سطح دوپامین را تا حدی بالا ببرد که علائم این بیماری تا دو ساعت پس از مصرف نیز کاهش یابد.

نکته: مصرف مقادیر زیادی ار لوبیای بنفش باعث سمی شدن بدن می‌‌شود و باید در مصرف آن حد اعتدال رعایت شود.

  • ورزش را در برنامه روزانه خود قرار دهید

دوپامین چه زمانی ترشح میشود؟ ورزش کردن باعث افزایش سطح هورمون اندورفین می‌‌شود که حالت روحی ما را بهبود می‌دهد. تنها پس از ۱۰ دقیقه تمرین هوازی (ایروبیک) بدن ما شروع به تولید این هورمون می‌کند و پس از ۲۰ دقیقه به حداکثر مقدار خود می‌رسد. با وجود این که این تأثیر مثبت الزاماً به دلیل افزایش سطح دوپامین ایجاد نمی‌شود اما ورزش کردن می‌تواند تولید دوپامین را در مغز افزایش دهد و سبب تاثیر مثبت در بدن شود.

نشان داده شده است که در موش‌ها، هنگام دویدن بر روی تردمیل هورمون دوپامین ترشح می‌‌شود و گیرنده‌های دوپامین نیز در نواحی مربوط به پاداش مغز افزایش پیدا می‌‌کنند.

  • خواب کافی داشته باشید

آزاد شدن دوپامین در مغز باعث ایجاد احساس هشدار و بیداری در آن می‌‌شود. وقتی هنگام مناسب برای بیدار شدن فرا برسد سطح دوپامین به طور طبیعی افزایش پیدا می‌کند و موقع مناسب برای خواب این مقدار کاهش پیدا می‌کند. نداشتن خواب کافی باعث می‌‌شود که این روند طبیعی دچار اختلال شود.

وقتی افراد شب هنگام خود را مجبور به بیدار ماندن می‌‌کنند گیرنده‌های دوپامین در مغز به طرز محسوسی در صبح روز بعد کاهش پیدا می‌‌کنند. به دلیل این که دوپامین باعث افزایش هشیاری و بیدار ماندن می‌‌شود، کاهش حساسیت و تعداد گیرنده‌های دوپامین  به احتمال زیاد باعث خواب آلودگی می‌‌شوند، به خصوص بعد از یک شب بی‌خوابی. این کمبود دوپامین همچنین سبب می‌‌شود که تمرکز و تعادل شما مختل شود.

بنابراین چند توصیه را در مورد خواب حتماً رعایت کنید

  • خواب منظم و باکیفیتی داشته باشید تا بدن شما بهترین عملکرد را داشته باشد
  • بین ۷ تا ۹ ساعت در شب بخوابید
  • سعی کنید در یک ساعت مشخص بخوابید و بیدار شوید
  • سر و صدای اتاق خواب خود را کاهش دهید و از مصرف کافئین در شب خودداری کنید

  • به موسیقی گوش دهید

گوش دادن به موسیقی یک راه جذاب برای افزایش ترشح دوپامین در مغز است. تحقیقات مختلف در زمینه تصویربرداری از مغز نشان می‌دهد که گوش دادن به موسیقی فعالیت نواحی مرتبط با لذت و پاداش مغز را بالا می‌برد، مناطقی که سرشار از گیرنده‌های دوپامین هستند. ترشح دوپامین چیست؟

گوش دادن به موسیقی بی‌کلام سطح دوپامین در مغز را تا ۹ درصد افزایش می‌دهد. البته تحقیقات فقط در مورد موسیقی بی کلام انجام شده است، پس هر نوع موسیقی الزاماً سطح دوپامین را افزایش نخواهد داد.

  • مدیتیشن را امتحان کنید

مدیتیشن راهی برای پاک کردن ذهن و تمرکز بر بدن خود است و به افکار ما اجازه می‌دهد تا بدون قضاوت و مزاحمت عوامل بیرونی جریان پیدا کنند. این کار می‌تواند به صورت نشسته، ایستاده و حتی در حال قدم زدن نیز انجام شود. مدیتیشن صوتی منظم سلامت فیزیکی و ذهنی ما را بهبود می‌دهد.

پژوهش‌های جدید نشان می‌دهند که این کار باعث افزایش سطح دوپامین در مغز می‌‌شود. آزمایشاتی که بر روی هشت مربی مدیتیشن با تجربه انجام شد، نشان می‌دهد که تولید دوپامین در آن‌ها پس از یک ساعت مدیتیشن، ۶۴ درصد افزایش یافته است.

  • به اندازه کافی نور خورشید دریافت کنید

اختلال عاطفی فصلی یا SAD شرایطی است که فرد در فصل زمستان دچار ناراحتی و افسردگی می‌‌شود زیرا زیاد در معرض نور آفتاب قرار نمی‌گیرد. امروزه می‌دانیم که عدم دریافت کافی نور خورشید منجر به کاهش انتقال‌دهنده‌های عصبی بهبوددهنده حالت روانی می‌‌شود. از جمله این انتقال‌دهنده‌های عصبی دوپامین است که نور خورشید می‌تواند تولید آن را افزایش دهد.

تحقیقی که بر روی ۶۸ فرد بزرگسال سالم انجام شد، نشان داد که کسانی که در سی روز گذشته بیشترین نور خورشید را دریافت کرده‌اند، دارای بالاترین چگالی گیرنده‌های دوپامین در بخش‌های مربوط به حرکت و پاداش در مغز هستند.

نکته: قرار گرفتن بیش از حد در برابر نور خورشید می‌تواند ریسک ابتلا به سرطان پوست و آسیب دیدن پوست و چشم را افزایش دهد.

  • در صورت نیاز از مکمل‌های غذایی استفاده کنید

بدن شما به چندین نوع از ویتامین و مواد معدنی برای ساخت دوپامین نیاز دارد که از جمله آن‌ها می توان به آهن، نیاسین، فولات و ویتامین B6 اشاره کرد. اگر بدن شما در هر یک از این موارد دچار کمبود باشد ممکن است در تولید دوپامین مشکل داشته باشد.

برای تأمین سریع کمبود هر کدام از آن‌ها می‌توانید از مکمل‌های غذایی استفاده کنید. البته تعداد دیگری از ویتامین‌ها و مواد معدنی نیز با تولید دوپامین مرتبط دانسته می‌‌شوند اما هنوز تحقیقات اندکی در مورد آن‌ها انجام شده است.

  • از گیاه جینکو بیلوبا (کهن‌دار) استفاده کنید

جینکو بیلوبا یک گیاه محلی چینی است که صدها سال است که به عنوان یک دارو برای بیماری‌های مختلف استفاده می‌‌شود. این گیاه عملکرد ذهنی، کارایی مغز و شرایط روحی را بهبود می‌دهد. تحقیقات نشان داده است که موش‌هایی که جینکو مصرف کرده‌اند سطح دوپامین بیشتری دارند که باعث بهبود عملکردهای شناختی، حافظه و حرکات آن‌ها می‌‌شود.

  • زردچوبه بخورید

کورکومین یک ماده فعال در زردچوبه است. به نظر می‌رسد که این ماده دارای خواص ضدافسردگی است و می‌تواند سطح دوپامین را در مغز افزایش دهد. برخی تحقیقات نشان داده‌اند که یک گرم از کورکومین می‌تواند تأثیری مشابه داروهای ضد افسردگی داشته باشد. البته هنوز در مورد نقش زردچوبه در افزایش دوپامین و مکانیزم آن اطلاعات دقیقی در دست نیست.

  • روغن آویشن مصرف کنید

روغن آویشن دارای خواص آنتی اکسیدان و آنتی باکتریال متنوعی است که به احتمال زیاد به دلیل وجود ماده کارواکرول در آن است. این روغن تولید دوپامین را افزایش می‌دهد و خواص ضدافسردگی دارد.

  • از مواد غذایی دارای منیزیم استفاده کنید

منیزیم نقشی اساسی و مهم در سلامت نگه داشتن ذهن و بدن ما ایفا می‌کند. خاصیت ضدافسردگی منیزیم هنوز به درستی درک نشده است اما شواهد محکمی وجود دارد که نشان می‌دهد کمبود این ماده معدنی با کاهش سطح دوپامین و افزایش ریسک افسردگی ارتباط دارد.

همچنین آزمایشات نشان داده است که استفاده از منیزیم سطوح دوپامین را افزایش و علائم افسردگی را کاهش داده است. اگر شما نمی‌توانید در رژیم غذایی خود به اندازه کافی منیزیم دریافت کنید سعی کنید ار مکمل‌های غذایی استفاده کنید.

  • چای سبز بنوشید

چای سبز دارای آمینواسید ال‌تیانین است که مستقیماً بر روی مغز شما اثر می‌گذارد. این آمینواسید می‌تواند انتقال‌دهنده‌های عصبی از جمله دوپامین را در مغز شما افزایش دهد.

 

  • ویتامین D مصرف کنید

این ویتامین نقش‌های گوناگونی در بدن دارد که یکی از آن‌ها افزایش انتقال‌دهنده‌های عصبی از جمله دوپامین است.

  • روغن ماهی بخورید

مشخص شده است که اسیدهای چرب امگا ۳ موجود در روغن ماهی تأثیرات مثبتی روی سلامتی روانی ما دارد و دارای خواص ضدافسردگی است. این خواص ممکن است با افزایش سطح دوپامین در ارتباط باشند اما هنوز تحقیقات بیشتری برای اثبات این موضوع مورد نیاز است.

  • کافئین را فراموش نکنید

کافئین باعث بهبود عملکرد شناختی مغز و نیز کارایی آن می‌‌شود و می‌تواند ترشح انتقال‌دهنده‌های عصبی مانند دوپامین را افزایش دهد. در خوردن این ماده حد اعتدال را رعایت کنید و از مصرف آن قبل از خواب خودداری کنید.

دوپامین یا «Dopamine» که اختصاراً به آن «DA» هم گفته می‌شود، یکی از مواد حیاتی بدن انسان و سایر موجودات است. دوپامین در بدن جانوران و گیاهان نیز سنتز می‌شود و بر عملکرد طبیعی آن‌ها نیز تأثیر می‌گذارد. به خاطر خاصیت لذت‌بخشی که دوپامین دارد، معمولاً از داروهای حاوی دوپامین سوء استفاده می‌شود.

اما همانطور که قبلاً هم عنوان کردیم، کاربردهای دوپامین بسیار بیشتر از این موارد است. افراد زیادی هستند که می‌خواهند بدانند هورمون دوپامین چیست و همچنین می‌خواهند از نقش دوپامین در بدن آگاه شوند، به همین خاطر ضمن ارائه راهکارهای افزایش این ماده، چگونگی رژیم غذایی حاوی دوپامین و دیگر نکات لازم برای درک این ماده را نیز مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد. افزایش دوپامین و طب سنتی نیز رابطه تنگاتنگی با هم دارند که آن را نیز بررسی خواهیم کرد.

  • شربت دوپامین

بسیاری از شربت‌هایی که برای بیماری‌های مختلف تهیه شده دارای دوپامین هستند اما دو شربت دوپامین گیاهی وجود دارند که که از گیاهان جینکو بیلوبا و اسکوتلاریا درست شده وتنها به منظورافزایش دوپامین مغز تجویز می شوند.

  • خوردن غذا در زمان‌های تعیین شده

بسیار پیش می‌آید که در طول روز سرگرم کار و دیگر برنامه‌های خود می‌شویم و وعده‌های خود را به صورت نامرتب و در زمان‌های نامشخصی صرف می‌کنیم. این نوع تغذیه باعث تغییر ناگهانی مقدار هورمون‌هایی مانند دوپامین در بدن می‌شوند و یک روش تغذیه‌ای نامناسب است.

بنابراین بهتر است هرکاری که داشتید، سر وعده‌های غذا حاضر شده، غذا را با آرامش میل کرده و سپس به ادامه فعالیت‌ها و برنامه‌های خود بپردازید. صرف وعده‌های مرتب در زمان‌های مشخص، اولین قدم برای ایجاد یک سبک غذایی دوپامینی سالم است.

  • صبحانه با پروتئین فراوان

صبحانه یک وعده بسیار مهم برای انسان است و مصرف مواد سالم در وعده صبحانه، بر انرژی کل روز ما تأثیر دارد. به همین خاطر بهتر است برای صبحانه از مواردی مانند آجیل، دانه‌های خشک، میوه، تخم‌مرغ و همچنین ماست پروتئینی استفاده شود. این مواد چربی پایین و پروتئین کافی دوپامین‌دار را به بدن شما می‌رسانند.

  • استفاده از چربی‌های سالم

متأسفانه مصرف چربی‌های ناسالم در رژیم‌های غذایی عادی ما نهادینه شده‌اند و اگر کسی بخواهد از چربی‌های سالم استفاده کند، معمولاً با یک برنامه ترک عادت طرف خواهد بود. بهتر است چربی‌هایی مانند روغن کنجد، روغن زیتون و دیگر چربی‌های سالم را مورد استفاده قرار داده و مصرف سایر انواع چربی را به حداقل برسانید تا دوپامین کافی دریافت کرده و دیگر مواد مضر را نیز از خود دور کنید. البته روغن‌های زیتون و کنجد نیز با روش‌های گوناگونی تهیه می‌شوند و برخی از آن‌ها از سلامت کافی برخوردار نیستند. بنابراین در زمان خرید این روغن‌ها، از کیفیت و سالم بودن آن‌ها اطمینان حاصل کنید.

  • مصرف ۵ وعده غذا در روز

معمولاً افراد در طول روز، ۳ وعده غذایی را به‌صورت صبحانه، نهار و شام صرف می‌کنند. البته گاهی عصرانه هم به این وعده‌ها اضافه می‌شود. اما یک رژیم درست غذایی، باید حاوی وعده‌های زیاد با مقدار کمتر خوراکی باشد تا تدابیر افزایش دوپامین و طب سنتی در آن به درستی رعایت شده باشد.

بنابراین این ۵ وعده را می‌توانید به صورت «صبحانه – میان‌وعده قبل از نهار – نهار – عصرانه – شام» قرار دهید تا در طول روز دوپامین کافی (نه کم و نه زیاد، بلکه متعادل) را دریافت کرده و در جهت یک رژیم غذایی متعادل و سالم گام بردارید. البته مصرف غذا به‌صورت اندک در وعده‌های پی‌در‌پی، چاقی را نیز کاملاً از شما دور می‌کند که دیگر مزیت داشتن سبک غذایی سالم است.

  • کاهش مصرف غذاهای آماده و فست‌فودها

ممکن است در طول هفته، چند وعده غذایی خود را در فست‌فودها بگذرانیم یا در خانه غذاهای فرآوری شده بخوریم که بشدت در کاهش و نامرتبی ترشح دوپامین در بدن ما نقش دارند. درست است که به دلیل مشغله‌های کاری و زندگی شخصی، درست کردن غذای خانگی و سالم برای تمام وعده‌ها، کار سخت و زمانبری است، اما همه چیز به عادت‌های ما بستگی دارد.

پس می‌توانیم عادت غذایی خود را نیز تغییر دهیم. اگر سلامتی‌مان برای‌مان مهم است، باید بتوانیم یک برنامه غذایی خوب برای خود داشته باشیم که افزایش دوپامین و طب سنتی در آن لحاظ شده باشد. مطمئناً در چنین برنامه‌ای، جایی برای غذاهای فرآوری شده وجود ندارد.

  • مصرف دمنوش‌های دوپامینی

مصرف دمنوش‌های آرامش‌دهنده، می‌توانند نقش مهمی در تعادل دوپامین در بدن داشته باشند. بنابراین به‌جای مصرف قهوه، نسکافه و نوشابه‌های انرژی‌زا، از این دمنوش‌ها استفاده کنید که افزایش دوپامین و طب سنتی را در برنامه شما ایجاد می‌کند. چراکه افزایش دوپامین و طب سنتی رابطه تنگاتنگی با هم دارند و دمنوش‌ها نیز بخشی از طب سنتی هستند.

اگر به هر دلیلی نتوانستید بر طبق دیگر نکاتی که عنوان کردیم، رژیم غذایی خود را تنظیم کنید، در هر حال از مصرف دمنوش‌ها غافل نشوید. چراکه علاوه بر موضوع افزایش دوپامین و طب سنتی، برای آرامش اعصاب و رهایی از بسیاری از بیمارها به شما کمک می‌کنند. همچنین برای مصرف دمنوش محدودیت مکانی ندارید و می‌توانید حتی در محیط کار هم به ‌جای قهوه، دمنوش میل کنید.

  • داروی گیاهی افزایش دوپامین

با اینکه داروهای شیمیایی فراوانی برای افزایش دوپامین کشف شده و در دسترس قرار دارند اما هنوز هم داروی گیاهی افزایش دوپامین بسیار مورد توجه است. واقعیت امر این است که به طور کلی همه دارو‌های افزایش دوپامین بر رفتارها و هیجان‌های انسان، تاثیر گذار بوده و باعث تعادل در آن ها می شوند.

چه داروهایی در درمان بیماری‌های ناشی از کمبود دوپامین نقش دارند؟

داروهای افزایش دهنده دوپامین مغز چه هستند ؟ برخی از عوارض جسمی هستند که در اثر مصرف غذایی نامناسب و کمبود دوپامین در بدن ایجاد می‌شوند. اما خوشبختانه در طب سنتی، داروهای طبیعی بسیاری برای مهار این عارضه‌ها وجود دارد.

افزایش دوپامین و طب سنتی به هم گره خورده‌اند و می‌توانند بسیاری از بیماری‌های زمینه‌ای دیگر را نیز در انسان مهار کرده یا به کلی درمان کنند. اما مهم‌ترین داورهای طبیعی که در افزایش دوپامین و طب سنتی استفاده می‌شوند، شامل موارد زیر هستند:

  • زیتون از نوع «Olea europaea»
  • سرشاخه‌های گلدار یا خشک شده گیاه «راعی»
  • کپسول، قرص یا شربت گیاه «جینکوبیلوبا» (افزایش دوپامین با قرص)
  • شربت گیاه «اسکوتلاریا»
  • عصاره شبدر قرمز
  • دانه سویا
  • میوه و گیاه عناب
  • مغز بادام درختی
  • گل مغربی
  • جوانه‌های گندم، جو و حبوبات
  • انجیر خیس شده
  • تخم کدو تنبل
  • ادویه‌هایی مانند گلپر، زیره و آویشن

این لیست را می‌توان همچنان ادامه داد، چراکه گیاهان و مواد طبیعی حاوی دوپامین برای درمان بیمارهای ناشی از کمبود آن بسیار زیاد هستند. البته اگر توجه کنید، می‌بینید که بیشتر این مواد روزانه در دسترس ما قرار دارند و با مصرف آن‌ها می‌توانیم از ابتلا به بیماری‌ها در خود جلوگیری کنیم.

از قدیم گفته‌اند: «پیشگیری بهتر از درمان است!» پس بهتر است قبل از ابتلا به یک عارضه جسمی، سبک غذایی خود را تغییر دهیم تا لازم نباشد با کمبود دوپامین یا هیچ عارضه دیگری روبه‌رو شویم.

  • دوپامین و افزایش فشار خون

اگر چه دوپامین دارای فایده‌های فراوانی است اما مثل هر ماده دیگری، کم و زیاد شدن آن می تواند دارای عوارضی باشد. از نکات بسیار مهمی که باید به آن توجه فراوان نشان داد رابطه دوپامین و افزایش فشار خون است. افزایش فشار خون از نتایج ازدیاد دوپامین در بدن است.

سخن پایانی

حالا که می‌دانید دوپامین چیست (Dopamine چیست) و چه نقش حیاتی در سلامت ما دارد، بهتر است رژیم غذایی خود را به یک رژیم دوپامینی تغییر دهید که در این مطلب آن را بررسی کردیم. همچین انواع داروی گیاهی افزایش دوپامین را نیز نام بردیم.

وقتی گیاهان و دمنوش‌ها می‌توانند درمان طبیعی عوارض جسمی ما باشند، با مصرف نکردن آن‌ها، ظلم بزرگی را در حق خود مرتکب می‌شویم. مصرف زیاد میوه‌ها و سبزیجات و همچنین مصرف متعادل خشکبار، دانه‌ها، حبوبات و دمنوش‌های گیاهی، به ما کمک می‌کند تا گام بزرگی را در راستای سلامت جسم و روان خود برداریم. پس از شمایی که این مطلب را مطالعه می‌کنید، خواستاریم تا وقت کافی را به تغییر رژیم و سبک غذایی خود اختصاص دهید تا بتوانید تمام طول عمر خود را در صحت و سلامت بگذرانید.

برخی از سوالات رایج

دوپامین چیست؟

دوپامین نوعی انتقال‌دهنده عصبی که در درون بدن تولید می‌شود و سیستم عصبی از آن استفاده می‌کند تا پیام‌ها را بین سلول‌های عصبی ارسال کند. به همین دلیل است که به عنوان پیام‌ رسان شیمیایی نیز شناخته می‌شود.

دوپامین در بدن چه نقشی دارد؟

۱. نقش در حرکت ۲. نقش در لذت ۳. نقش در اعتیاد ۴. نقش در حافظه ۵. نقش در تمرکز ، توجه و ادراک ۶. نقش در ترشح پرولاکتین ۷. نقش در عملکرد اجتماعی

علائم کمبود دوپامین چیست؟

زمانی که در مغز کمبود دوپامین وجود داشته باشد ممکن است حرکات ما تأخیر داشته و ناهماهنگ باشند. بالعکس اگر مغز دارای مقادیر بیش از حد دوپامین باشد، ممکن است حرکاتی غیر ضروری مانند تیک‌های تکراری و عصبی اتفاق بیفتد.

راههای افزایش هورمون دوپامین در بدن کدامند؟

۱. مقادیر زیادی پروتئین بخورید ۲. چربی اشباع کمتری مصرف کنید ۳. پروبیوتیک مصرف کنید ۴. لوبیای مخملی (بنفش) بخورید ۵. ورزش را در برنامه روزانه خود قرار دهید ۶. خواب کافی داشته باشید.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم قانون مورفی (Murphy’s Law) ، بررسی دروغ های قانون مورفی

 اگر برای شما هم این سوال پیش آمده است که قانون مورفی یعنی چه و قانون مورفی چیه ؟ باید در جواب بگوییم قانون مورفی به انگلیسی (murphy’s law) نیز مانند تمام ضرب المثل­ها، تغیر در کلمات و دستور زبان ­ها که ابتدا توسط شخصی به کار برده می­شوند توسط شخصی که اسمش آقای مورفی بود به کار برده شد.

برای پاسخ به سوال قوانين مورفی چيست اجازه بدهید که ابتدا با آقای مورفی بنیانگذار این قانون آشنا شویم و بدانیم مورفی کیست. قانون مورفي چیست؟ جریان از این قرار است که در سال ۱۹۴۹ که آقای مورفی در یک پروژه کاری خطاب به یکی از مهندسان این پروژه که با اشتباه وصل کردن سیم ­های دستگاه باعث کار نکردن دستگاه و همین طور باعث خجالت زدگی آقای مورفی در مقابل کارفرمای خود شده بود پا به عرصه وجود گذاشت.

آقای مورفی خطاب به مهندس خاطی این جمله را به کار برد که اگر فقط یک را وجود داشت برای کار نکردن دستگاه تو همان راه را پیدا و آن کار را انجام می­دادی شاید این جمله چیز عجیب و غریبی نباشد و بسیاری از ما نیز در خیلی از مواقع با بدبینی تمام در مورد مسائل از این قبیل جملات به کار ببریم.

هنگامی که کارفرمایان آقای مورفی در کنفراس مطبوعاتی به شوخی عنوان کردند که با مجموعه کاملی از تمام قوانین مورفی و جلوگیری از آن­ها پروژه به خوبی پیش رفته است باعث گسترش و معروف شدن این سخن عجیب و غریب آقای مورفی شدند.

این حرف ابتدا برای خبرنگاران و حضار عجیب بود اما با پیگیری­های بعدی خبرنگاران مشخص شد که این سخن از کجا پا به عرصه وجود گذاشته است. پس از آن با به کارگیری قانون آقای مورفی در بسیاری از تبلیغات تلوزیونی و نشان دادن بد بینانه ترین اتفاقی که ممکن برای یک محصول بیفتد و محصول همچنان به کار خود ادامه دهد باعث معروفیت این قانون که در آن زمان نانوشته بود شوند.

قانون مورفی

قانون مورفی یک زبانزد شایع و معمول است که در فرهنگ  غرب رواج دارد. قانون مورفی به این نکته اشاره می‌کند که «هر خطای ممکن رخ خواهد داد». قانون یاد شده از نظریه ادوارد مورفی گرفته شده است. مورفی یکی از مهندسان نیروی هوایی امریکا و محقق تئوری آشوب یا هرج و مرج است. طبق این نظریه، همه اتفاق ها همواره در بدترین و نامناسب ترین زمان رخ می دهند و باعث خراب شدن کارها می شوند. قانون مورفی از یک قانون طبیعی به نام قانون آنتروپی پشتیبانی می کند. قانون آنتروپی تاکید دارد که هر اشتباهی می تواند اتفاق بیفتد.

معنی قانون مورفی چیست؟

قانون مورفي چيست؟ معنی قانون مورفی این است که انسان ها نمی توانند بر همه چیز کنترل داشته باشند. البته با وجود اینکه عدم توانایی انسان در رویارویی با بسیاری از مسایل، مورد تاکید است اما نمی توان اراده و عزم بشر را در مقابله با شرایط و بحران ها نادیده گرفت. نمونه های فراوانی می توان یافت که چه بسیار افرادی بوده اند که توانسته اند با عزم و اراده ای قوی بر شرایط سخت و بحران ها غلبه کرده و اوضاع را تحت کنترل خود در آورند.

پس از معروف شدن این قوانین با تاثیر پذیری از نام آقای مورفی به نام قوانین مورفی مردم سراسر آمریکا و سپس مردم دنیا  به خوبی با مورفی و قوانین او آشنا شدند و می دانستند مورفی کیست و قوانین عجیب و غریبی را به قوانین وی اضافه کردند. حال که به خوبی می دانید معنی قانون مورفی یعنی چه در ادامه به سراغ ۸ دروغ قانون مورفی می رویم که در ایران کاربرد زیادی دارد از این قرار است:

  • قانون مامان

طبق نظریه مورفی اگر شما چیزی را در مکان بخصوصی جستو جو و پیدا نکنید مادر شما دقیقا در همان مکان همان شیء را پیدا می­کند. این قانون در ایران بسیار معروف و کابردی است حتی به صورت جوک و لطیف نیز درآمده است.

مادر خود من نیز با جابه ­جا کردن مرزهای قوانین مورفی این گونه عنوان می­کند که اگر من در یک اتاق کوچک بنیشینم و تو در همان اتاق دنبال من بگردی مرا پیدا نخواهی کرد! به نظر شما طبق قانون ساد که هر خطای ممکن رخ خواهد داد اینکه من مادر صد و بیست کیلویی خود را در یک اتاق کوچک پیدا نکنم ممکن است؟

البته اینکه مادر بنده از اغراق استفاد می کند درست تر و نباید مرزهای قانون مورفی را با چنین سخنانی جابه­ جا کنیم!!!

  • قانون لکه

این قانون مورفی بیان می­کند که اگر بخواهید یک لکه را از روی شیشه پاک کنید لکه قطعاٌ در سمت دیگر شیشه است. قطعا این قانون برای تمام زنان خانه ­دار و یا هرکسی که حتی برای یک بار اقدام به تمیز کردن یک شیشه کرده است امکان دارد اتفاق افتاده باشد.

این قانون بیشتر به این صورت در ایران رواج دارد که شما هر گاه بخواهید یک فلش را به یک یو اس بی وصل کنید حتما بار اول وصل نخواهد شد و باید فلش را برگردانید حتی در بعضی مواقع بار دوم نیز وصل نخواهد شد و مجدداٌ باید فلش را برگردانید!! شاید بگید که این از اون حرفاست و این غیر ممکنه اما باور کنید برای خود من پیش اومده!

  • قانون تعمیر

این قانون بیان می­کند که شما هنگامی که وسیله خود را برای تعمیر به تعمیرگاه می­ برید ودرست در مقابل تعمیرکار درست کار خواهد کرد.

باورکنید خود بنده چون مدتی برحسب علاقه کار تعمیرات لوازم خانگی را انجام می­دادم بارها شاهد این موضوع بودم که شخصی که وسیله ایی را برای تعمیر به مغازه می ­آورد هنگامی که وسیله را راه ­اندازی می­کرد تا عیب موجود را به من تعمیرکار نشان دهد وسیله به درستی کار می­کرد!

بنده در این مواقع عنوان می­کردم که وسیله شما از من استاد کار ترسیده است و از این به بعد به درستی کار خواهد کرد و شما بابت این ابهت بنده که باعث کارکردن درست وسیله معیوبتان شده هزینه ایی لازم نیست پرداخت کنید

مشتری با یک لبخند زیبا روانه منزل می­شد و چند ساعت بعد برمی­گشت و عنوان می­کرد که وسیله کار نمی­کند و این بار دیگر واقعا وسیله کار نمی­کرد؛حتما ترسش پس از اولین بار ریخته بود!

  • قانون خرید

این قانون بیان می­کند که شما هر چقدر هم دلیل منطقی برای خرید چیزی داشته باشید باز هم کسی در همان نزدیکی وجود دارد که به شما بگوید سرتان را کلاه گذاشته اند. خب همه ما می­دانیم که این قانون مافوق تصور همه دنیا در ایران بسیار کاربرد دارد.

یک بار که در حال خرید در یک فروشگاه بودم دختر خانمی را دیدم که یک عروسک را انتخاب و خرید، قیمت عروسک معقول بود و دختر خانم با گرفتن تخفیف بسیار عروسک را به قیمت بسیار خوبی خرید و مطمئناٌ در هیچ جای دیگری با این قیمت کم این عروسک پیدا نمی­کرد.

هنگامی پرداخت مبلغ مادر پیرش آمد که این را چند خریده­ای و فروشنده به شوخی و با کنایه از تخفیف زیادی که دختر خانم خریدار گرفته بود یک چهارم مبلغ فروش را به مادر خانم پیر عنوان کرد مثلا عروسک بیست هزار تومانی را پنج هزار تومان عنوان کرد و من دیدم که مادر خطاب به دخترش گفت ای داد و ای هوار که این را خیلی گران خریده ایی.

در حقیقت آقای فروشنده سر ما را گلاه می­گذارد اما دختر خانم اصرار کرد که آن را می­خواهد و پنهانی آن را حساب کرد. جدا از نتیجه ­های اخلاقی زیادی که از موضوع گرفتم حتما اگر آن مادر قیمت دقیق آن را می­فهمید که چقد گران تر آن را خریده اند سکته می­کردنند!­

  • قانون زمان

همه کارها بیشتر از آنچه تصور می­کنید به طول می­ انجامد. برای من که بسیار این جریان در طول زندگی رخ داده، مثلا برای من زیاد پیش آمده که برای یک روز خود با زحمت و تلاش بسیار برنامه چیده ام و برای هرکاری زمانی برای انجام گذاشته ام حتی بیشتر از حد معمولی که زمان می­برد برای اینکه دقیقا طبق برنامه پیش بروم.

اکثرا وقتی که برای چک کردن فضاهای مجازی می گذارم مثلا نیم ساعت و اگر خیلی عقب بیفتم تا یک ساعت طول ب­کشد یکهو می­بینم که شش ساعت طول کشیده است. به زبان ساده هر کاری پیش از آنچه باید وقت می­برد مگر ساده به نظر برسد در آنصورت بسیار بیشتر وقت می­برد!

وقتی که نیز برای درسی که از آن خوشم نمی­اید یک ساعت در نظر گرفته ام اما بعد از ساعت ها می­بینم پنج دقیقه از آن گذشته است ، با این احوا نظریه آقای انشتین را که زمان نسبیت به خوبی درک می­کنم. برای رفع مشکلات این چنینی پیشنهاد میکنیم از برنامه ریزی روزانه استفاده نمایید.

  • قانون عکاسی

قانون مورفی درباره عکاسی این را بیان می­کند که بهترین لحظه زمانی به وجود می ­آید که شما آماده نیستید! البته چیزی که من به شخصه بسیار با آن مواجه می­شوم این است که همیشه مهم ترین عکس­هایم تار می­شود.

  • قانون کار با مادر

این قانون مورفی بیان می­کند هیچکاه شما نباید به مادر خود بگوید کاری برای انجام دادن ندارید زیرا حتما کاری را برای انجام دادن برای شما پیدا می­کند. همه ما با این مورد مواجه شده ایم در بسیاری از مواقع شخص دیگری جای مادر این زحمت را می­کشد!

  • قانون مو

حالا که به سوال قانون مورفی چیه  و قوانين مورفي چيست پاسخ داده ایم به سراغ یکی از جالبترین قوانین ان یعنی قانون مو می رویم براساس این قانون مورفی وحشتناک این که بدن پر مو داشته باشی و سر بی مو فکر کنم این مورد به تنهایی از تمام قوانین مورفی بدتر باشه.

  • تصمیمات شبانه

نظریه مورفی در این باره بیان می­کند که هر شبی که تصمیم می­گیری که زود بخوابی و فردایش صبح زود بیدار شویی، همان شب از همه شب­ها دیر تر می­خوابی ! البته قانون مورفی اکثراٌ در مورد تصمیم به خواب شبانه درست می­باشد در غیر اینصورت تصمیمات و برنامه ریزی­های شبانه و هنگام خواب بسیار کاربردی می­باشد.

  • قانون زباله در قانون مورفی

  1. وقتی چیزی را دور میریزید که بدون استفاده است، بعد از مدت کوتاهی به آن شی نیاز پیدا میکنید.
  2. از دست دادن شنوایی قطعا برای همه ناخوشایند و ناگوار است اما این اتفاق دقیقا برای آهن ساز مشهوری چون بتهون اتفاق می­افتد.
  3. به شهر دیگری مهاجرت می کنی انگار فقط به این دلیل که با یک همشهری آشنا شوی و با او ازدواج کنی.
  4. هرگاه دنبال چیزی هستید آن را پیدا نخواهید کرد ولی وقتی دیگر دنبال آن چیز نیستید آن را هر بار خواهید دید.

این قوانین از قوانین مورفی بیشترین فراوانی رو در اطراف ما در ایران دارد.

  • قانون جذب مورفی

قانون جذب مورفی نشان می دهد که به طور کلی افراد بشر در اکثر موارد بر نکات و نتایج منفی کارها متمرکز هستند. در زندگی روزمره نیز می بینیم که بیشتر انسان ها سعی می کنند که نتایج و پیامدهای خوب و مثبت را نادیده گرفته و بر نتایج منفی تمرکز داشته باشند. نکته جالب در اینجاست که اگر خوب دقت کنیم پی می بریم که افراد یاد شده همواره در معرض انواع مشکلات و بیماری ها قرار می گیرند. درواقع آنان، چیزهایی را جذب می کنند که بر آن ها توجه نشان داده اند. در قانون جذب مورفی به دو نکته بسیار مهم برخورد می کنیم: اول اینکه انسان بر هر چیز که بیشتر تمرکز کند آن را بیشتر جذب می کند. چه بسیار افرادی را می بینیم که می گویند:« از هر چه می ترسیدم، به سرم آمد». در واقع آنان روی اتفاقی که از آن ترس داشته اند، تمرکز کرده و آن را به سوی خود فرا خوانده اند. به همین دلیل در قانون جذب، نوع نگاه اشخاص دارای اهمیت فراوانی است. دومین نکته مهمی که در قانون جذب مورفی باید مد نظر قرار دهیم این است که انسان نباید به آنچه که بدان تمایل  ندارد فکر کند زیرا برایش اتفاق خواهد افتاد. گرچه هردو نکته ای که ذکر شد به یک موضوع واحد اشاره می کنند اما نتیجه ای که از آن حاصل می شود این است که انسان باید سعی کند بر نکات مثبت، تمرکز و توجه کند تا بتواند به موفقیت و سعادت برسد.

تعریف قانون مورفی چیست؟ و معادل قانون مورفی در کشورهای دیگر چیست؟

قانون مرفی چیست؟ اکنون که با قانون های مورفی آشنا شدید و به خوبی می دانید قوانين مورفی چيست باید ذکر کنیم قانون دیگری هم به نام قانون ساد وجود دارد که مترادف با قانون مورفی طلقی می­شود. قانون­ های مورفی در آمریکا کاربرد دارد و در بسیاری از موارد موجب توسعه فردی نیز می شود؛ در حالی که قوانین ساد در بین انگلیسی­ها رواج دارد.

”]

البته در بحث­های تخصصی بسیاری اصول ساد را وسیع تر از اصول نظریه مورفی می­دانند. بسیاری نیز معتقداند که قوانین ساد بیشتر بر مسئله بخت و اقبال تاکید دارد. قوانید ساد می­گویند بخت خوب یا بد در سرنوشت شخص نوشته شده است. برخی از قوانین ساد به شرح زیر است:

با همه این­ها خود کلمه ساد به دلیل معانی منفور وغیر اخلاقی که داشت در بین مردم منفور بود و بیشتر مردم نظریه مورفی را به جای آن به کار بردند.

  1. اصل پیتر: براساس آن همه مردم در نهایت به سطح ناکارآمدی خود خواهند رسید.
  2. قانون آکتون: قدرت فاسد می کند، قدرت مطلق کاملا فاسد می کند.
  3. قانون فراکلین: کسی خوشبخت است که هیچ انتظاری نداشته باشد، چون هرگز ناامید نخواهد شد.


از نام قانون مورفی در بسیاری از کتاب­ها و وبسایت­ها استفاده شده چندین گروه موسیقی با این نام وجود دارد همچنین از نام مورفی در بسیاری از میخانه ها در ایرلند و سراسر دنیا استفاده شده­ است بسیاری آن را مرتبط با تمرینات nlp نیز می دانند . همچنین  به تازگی فیلمی با این نام در ایران ساخته شده است.

آیا قانون مورفی حقیقت دارد؟

اکنون که به خوبی با قانون مورفی آشنا شدید باید گفت همه قوانین مورفی از منفی نگری و بدبینی نشات گرفته است. قوانین مورفی بیشتر جنبه شوخی دارند. قانون های مورفی از روی بدبینی ­ها و عقاید خرافه مردم در زندگی روزمره ساخته شده است. خیلی از قوانین اتفاقات و رویداد­های عادی زندگی است که ممکن است هر لحظه در زندگی اتفاق بیفتد و واقعا ما کنترلی روی این قضیه نداشته باشیم. مثلا ترافیک، پنچری یا دیر رسیدن و …

خیلی ها از موضوع غافل هستند که کلید خوش­ شانسی یا بدشانسی در افکار، رفتار و برنامه ­های زندگی آدم پنهان است. به عقیده روانشناسان آدم­هایی که به عنوان خوش­ شانس مشهور هستند کسانی هستند که همه چیزها و فرصت­هایی را که در اطرافشان وجود دارد را می­بینند.

به همین دلیل باید مطمئن بود اگر کسی به این قوانین اعتقاد داشته باشد بدون شک بدشانسی­ ها و بدبیاری­ ها برایش اتفاق می ­افتد. این ذهن انسان است که او و زندگی­ اش را می­سازد. به همین خاطر است توصیه می­شود که همیشه باید مثبت بود!

در نتیجه می­ توان از جنبه مثبت به این قوانین نگاه کرد و معنی قانون مورفی را اینگونه تعریف کرد که “براساس این قانون های مورفی، تمام شرایط نامحتمل برای شکست را در نظر بگیرید تا با کمترین خطر به موفقیت برسیم.”

پس شما هم متوجه شده‌اید که ایا قانون مورفی حقیقت دارد و به‌طور کلی معنی قانون مورفی چیست، برای مطالعه بیش‌تر در خصوص قوانین مورفی می‌توانید منتظر آپدیت‌های بعدی این مطلب باشید. همچنین در نظر داشته باشید که قوانین مورفی بسیار اهمیت دارند و برای تسلط بر آن‌ها باید زمان نسبتا زیادی صرف کنید اما مطمئن باشید که این کار ارزش بسیار زیادی دارد.
قانون مورفی به انگلیسی (murphy’s law) از تمایل ما به تمرکز کردن روی اتفاقات منفی و نایده گرفتن رویدادهای مثبت ناشی می­ شود. مثلا ما همواره و در اغلب موارد به درستی غذا می­خوریم اما یک بار که غذا به گلویمان می­پرد به آن توجه می­کنیم که چگونه این اتفاق افتاد ولی به دفعات زیادی که درست غذا خوردایم توجه نمی­کنیم. این به دان معنا است این ما هستیم که مشکلات خود را به قانون مورفی ربط می­دهیم.

 

شاید جالب باشد بدانید که شرنوشت خود آقای مورفی که به وجود آورنده قانون منفی مورفی است چه بوده است؟

آقای مورفی که در یک اتوبان ماشینش دچار نقص فنی می­شود ماشین را کنار نگه می­دارد چون شب است چراغ های ماشین را روشن نگه می­دارد و با لباسی رنگ روشن به طرف دیگر اتوبان می­رود در این هنگام که آقای مورفی در کنار اتوبان منتظر است ماشین که در خلاف جهت اتوبان در حرکت بوده است با آقای مورفی برخورد می­کند و باعث مرگ آقای مورفی می­شود.

این هم سرگذشت پر تناقض و ناخوشایند آقای مورفی خالق قانون مورفی!

برخی از سوالات رایج

۸ دروغ قانون مورفی که در ایران کاربرد زیادی دارد کدامند؟

  1. قانون مامان
  2. قانون لکه
  3. قانون تعمیر
  4. قانون خرید
  5. قانون زمان
  6. قانون عکاسی
  7. قانون کار با مادر
  8. قانون مو

آیا قانون مورفی حقیقت دارد؟

تمام قوانین مورفی از منفی نگری و بدبینی نشات گرفته است. قوانین مورفی بیشتر جنبه شوخی دارند. این قوانین از روی بدبینی­ ها و عقاید خرافه مردم در زندگی روزمره ساخته شده است. خیلی از قوانین اتفاقات و رویداد­های عادی زندگی است که ممکن است هر لحظه در زندگی اتفاق بیفتد و واقعا ما کنترلی روی این قضیه نداشته باشیم. مثلا ترافیک، پنچری یا دیر رسیدن و…

معادل قانون مورفی در کشورهای دیگر چیست؟

قانون دیگری هم به نام قانون ساد وجود دارد که مترادف با معنی قانون مورفی به انگلیسی (murphy’s law) طلقی می­شود.  تمام قوانین مورفی در آمریکا کاربرد دارد و در بسیاری از موارد موجب توسعه فردی نیز می شود؛ در حالی که قوانین ساد در بین انگلیسی­ها رواج دارد.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

آموزش کامل مذاکره فروش در ایران ، نکات عملی در مذاکره فروش

شاید عنوان «مذاکره فروش» کمی دهن‌ پرکن و تخصصی به‌نظر برسد؛ اما در حقیقت مذاکره بخشی از زندگی همه ماست! وقتی در یک گفتگو قصد داریم از عقاید و باورهای خود دفاع کنیم، در حال مذاکره هستیم. وقتی درخواستی از همسر خود می‌کنیم و تلاش می‌کنیم تا او را متقاعد کنیم به درخواست ما جواب مثبت بدهد، باز هم در حال مذاکره هسیتم.

وقتی می‌خواهیم طوری با فرزندمان صحبت کنیم که ما را جدی بگیرد و به حرف‌های‌مان گوش دهد، در حال یک مذاکره بسیار سخت هستیم. اما در نهایت اکثر افراد بحث مذاکره را صرفاً به فروش یک محصول یا خدمت خاص ربط می‌دهند.

نکته اساسی این است که کسی که قصد دارد به یک مذاکره کننده فوق‌العاده تبدیل شود، لازم است تا در همه جنبه‌های زندگی خود اصول مذاکره را رعایت کند. در این مطلب به مواردی اشاره خواهیم کرد که رعایت آن‌ها در هر شرایطی از شما یک مذاکره‌کننده حرفه‌ای می‌سازد.

مراحل مذاکره فروش چیست؟

مذاکره فروش در حقیقت همان چانه‌زنی در فروش است و در این مرحله می باشد که اهمیت مذاکره نمایان میشود. البته مذاکره فروش مانند بحث‌ها و چانه‌ زدن‌های عادی بازار نیست بلکه دارای اصول و فنون خاصی است که رعایت آن‌ها ضروری است. دو طرفی که معمولاً در قالب فرشنده و خریدار مقابل هم قرار می‌گیرند، با استفاده از توانایی مذاکره‌ای که دارند می‌توانند معامله را به نفع خود تمام کنند. برای کسب اگاهی بیشتر از مراحل مذاکره ، میتوانید اطلاعات بیشتری دریافت نمایید.

اگرچه مذاکره فروش بر پایه یک سیستم برد – برد استوار است اما کسی که از مهارت مذاکره بیشتر برخوردار باشد می‌تواند امتیازات بیشتری هم دریافت کند. کسی که بتواند از هریک از اصول مذاکره فروش به درستی و در جای مناسب استفاده کند، می‌تواند فروش محصول یا خدمت مورد نظر خود را تا چندین برابر افزایش دهد. تاثیر مذاکره در فروش یک تاثیر ضروری و حیاتی است؛ طوری‌که اگر بدون هیچ مذاکره‌ای اقدام به معرفی و فروش محصول خود کنید، شانس موفقیت شما ممکن است حتی به زیر صفر برسد. (یک چیزی هم بدهکار شوید)

ممکن است این سوال در ذهن شما ایجاد شود که «فروشندگان قدیمی که علم مذاکره و بازاریابی نداشتند، چگونه خوب می‌فروختند؟» پاسخ به این سوال دو بخش دارد: اول اینکه بازار سنتی گذشته به اندازه بازار امروز رقابتی نبود. امروزه شرکت‌ها و سازمان‌های مختلف با ارائه خدمات بیشتر سعی در بزرگتر کردن تشکیلات خود دارند.

در گذشته بیشتر کسب‌وکارهای کوچک و با هدف گذران خانواده اداره می‌شدند نه به هدف رسیدن به جایگاه‌های برتر فروش. دوم اینکه بسیاری از فروشندگان موفق قدیمی اگرچه از اصول علمی فروش آگاهی نداشتند اما به‌صورت ناخودآگاه تعداد زیادی از ترفندهای فروش و اصول مذاکره فروش را رعایت می‌کردند.

چرا باید به اصول مذاکره فروش آگاه باشیم؟

علم مذاکره فروش در واقع ترکیبی از علوم جامعه‌شناسی، ارتباطات، بازاریابی عصبی یا علم نورومارکتینگ است. چه در یک سازمان بزرگ و چه در یک دستگاه پخش محلی، وقتی شما در جایگاه فروشنده قرار می‌گیرید، لازم است تا از اصول و فنون مذاکره فروش آگاه باشید. و منافع مذاکره را بدانید و آن را رعایت نمایید.

علم مذاکره فروش در واقع ترکیبی از علوم جامعه‌شناسی، ارتباطات، بازاریابی عصبی یا علم نورومارکتینگ است. چه در یک سازمان بزرگ و چه در یک دستگاه پخش محلی، وقتی شما در جایگاه فروشنده قرار می‌گیرید، لازم است تا از اصول و فنون مذاکره فروش آگاه باشید. و منافع مذاکره را بدانید و آن را رعایت نمایید.

در این‌صورت می‌توانید محصولات و خدمات خود را به کسانی که حقیقتاً خواستار آن‌ها هستند ارائه کنید و مشتریانی دائمی و وفادار پیدا کنید. بی‌توجهی نسبت به این اصول و رعایت نکردن آن‌ها ممکن برای شما مشتری ایجاد کند، اما آن مشتریان دائمی و وفادار نخواهند بود.

در عصر جدید تنها زمانی می‌توانید در کسب‌و‌کار خود موفق باشید که نهایت توجه را به نیازهای مشتریان خود داشته باشید. در واقع نباید اصلاً سلیقه‌ای عمل کنید؛ بلکه باید همان چیزی را عرضه کنید که مردم به آن نیاز دارند.

هر چقدر بیشتر درباره مشتریان یا مخاطبان خود بدانید، بهتر می‌توانید به آن‌ها سرویس بدهید. در نتیجه آن‌ها دوباره و دوباره به شما مراجعه خواهند کرد. این راز فروش موفق است که برای کسب آن به علم مذاکره فروش نیاز خواهید داشت.

مذاکره فروش چه کمکی به ما می‌کند؟

اصول مذاکره در فروش به ما کمک می‌کند تا بتوانیم از نوع شخصیت، نیت، نیاز و سبک زندگی طرف مقابل‌مان آگاهی کسب کنیم. وقتی بتوانیم چنین اطلاعاتی را در عرض چند دقیقه مذاکره با آن شخص بدست بیاوریم، می‌توانیم خدمت یا کالایی را به او ارائه کنیم که مطمئن هستیم به آن نیاز دارد.

در واقع این علم به ما کمک می‌کند تا یک سیستم برنده – برنده ایجاد کنیم؛ یعنی هم ما محصول خود را بفروشیم و سود ببریم و هم طرف مقابل محصول موردنظر خود را با کیفیت و قیمت مناسب دریافت کند. در این بین بسته به مهارت فروشنده و خریدار ممکن است برد یکی نسبت به دیگری شیرین‌تر باشد؛ مثلاً خریدار موفق شده باشد تخفیف بیشتری بگیرید یا فروشنده موفق شده باشد چند محصول دیگر نیز براساس نیاز طرف مقابل به او بفروشد.

وقتی نتوانیم از نیازهای اساسی طرف مقابل‌مان باخبر شویم، نمی‌توانیم محصولی که حقیقتاً به آن نیاز دارید را به او معرفی کنیم. تنها چیزی که می‌تواند این امکان را به ما بدهد تا دقیقاً از چیزی که مشتری ما می‌خواهد باخبر شویم، علم مذاکره فروش است.

 

چک ‌لیست مذاکره فروش شامل چه مواردی است؟

بعد از آگاهی از تاثیر مهم مذاکره بر فروش، می‌خواهیم بدانیم آن اصولی که در انواع مذاکره در فروش ما ایجاد می‌کنند کدام‌ها هستند. در اینجا به معرفی و بررسی ۲۱ مورد از اصول مذاکره فروش موفق می‌پردازیم که می‌تواند فروش ما را متحول کند. این اصول در واقع چک‌لیستی برای کسب‌وکار شما خواهند بود که می‌توانید از روی آن به کمبودهای مهارتی خود پی ببرید. این اصول شامل موارد زیر هستند:

  • آمادگی برای شروع

توصیه تاکید می‌کنیم که هرگز بدون آمادگی وارد مذاکره نشوید. لازم است قبل از شروع هر گفتگو یا قبل از مراجعه به مشتری، خود را ارزیابی کنید و از اینکه یک گفتگوی مبتنی بر مذاکره را شروع کنید از آمادگی لازم برخوردار باشید. تحقیق در مورد مشتری و آشنا شدن با روحیات طرف مقابل می‌تواند شما را آماده‌تر کند.

    • تعریف بایدها و نبایدها

بهتر است بلافاصله پس از آماده شدن بایدها و نبایدها، مقدار تخفیف، قیمت نهایی و هرچیزی که در مذاکره فروش ممکن است مورد بررسی و تغییر قرار بگیرید را مشخص کنید. اگر مثلا ۲۰٪ برای تخفیف تعیین کردید، در مذاکره از آن حد تجاوز نکنید و بیش از ۲۰٪ تخفیف ندهید. اگر بایدها و نبایدهای خود را مشخص نکنید ممکن است در حین مذاکره امتیازات زیادی را نا آگاهانه از دست بدهید. یادداشت کردن موارد ضروری می‌تواند کمک کننده باشد (طوری که فقط خودتان بتوانید آن را ببینید).

  • گوش دادن

اصطلاحاً گفته می‌شود که گوش یک فروشنده باید به اندازه گوش یک فیل باشد؛ یعنی باید چند برابر حالت عادی شنواتر باشید. هرچقدر بیشتر به مشتری‌تان گوش دهید، بهتر می‌توانید به نیازها و انتظاراتش پی ببرید. گوش دادن یک مهارت اساسی فروش است که حتماً باید تقویت شود. باید یاد بگیرید خوب گوش دهید.

 

  • گفتگو با اصل کاری

به‌جای اینکه درخواست خود را بارهای بار برای افراد مختلف سازمان هدف بازگو کنید، سعی کنید از همان ابتدا با اصلی‌ترین شخص سازمان (تصمیم‌گیرنده نهایی) وارد مذاکره شوید. اگر امکان دیدار چنین شخصی در ابتدای کار ممکن نبود، بهتر است وقت بگیرید و حتماً در ساعت مشخص شده مراجعه کرده و با همان فرد گفتگو کنید.

  • تمرین مکث

در برابر هر درخواست یا پیشنهاد مشتری‌تان مکث کنید. یک مکث تنها چند ثانیه کوتاه طول می‌کشد اما می‌تواند افکار شما را سازماندهی کند. مکث باعث می‌شود هر پیشنهاد یا درخواستی را از فیلتر بررسی ذهنی خود عبور دهید. به عنوان یک فروشنده لازم است تا در هنگام مذاکرات خود زیاد مکث کنید.

  • کنترل خشم

ممکن است در برابر درخواست‌ها و انتظارات نامعقول بعضی از مشتریان نتوانید جلوی خشم خود را بگیرید. اما یادتان باشد که خشم تنها اوضاع را بدتر می‌کند. بنابراین بهتر است سعی کنید به کمک تکنیک‌ها عملی سعی کنید خونسرد باشید و در هیچ مذاکره‌ای خشمگین نشوید. البته برای رسیدن به این درجه از خونسردی زمان و تمرین لازم است.

بنابراین هربار که دچار خشم شدید بعد از اینکه از مذاکره خارج شدید و به حالت تعادل رسیدید، گفتگو را مرور کرده و دلیل خشمگین شدن خود را بررسی کنید؛‌ ببینید اگر دوباره این موقعیت پیش آمد، چطور می‌توانید مدیریتش کنید. ارزیابی رفتار بهترین راه برای رهایی از خشم است. در همین زمینه پیشنهاد میکنیم مقاله ” بهترین راه مدیریت و کنترل خشم (Anger management) چیست ” را مطالعه نمایید.

 

  • یاد بگیرید لبخند بزنید

لازم نیست برای نشان دادن قاطعیت خود رفتار خشکی داشته باشید. تنها کافی است بدانید کاریزماتیک یعنی چه؟ در این صورت می توانید یک شخصیت جذاب برای مشتری به نمایش گذارید. اگر بتوانید در اکثر اوقات لبخند به لب داشته باشید، همین لبخند می‌تواند برای شما معجزه کند. انسان‌ها به‌صورت ناخودآگاه در برابر مهربانی و خنده تسلیم هستند؛ بنابراین لبخند شما می‌تواند حس اطمینان و آرامش را به مشتری شما القا کرده و مسیر مذاکره فروش بین شما را هموارتر کند.

  • ترک مذاکره در صورت لزوم

اجباری وجود ندارد که تمام مذاکرات شما به قرارداد و فروش ختم شود؛ اگر متوجه شدید که ادامه دادن روند یک مذاکره می‌تواند به ضرر شما تمام شود، آن را به اتمام برسانید. البته یادتان باشد درست نیست برای خروج از یک گفتگوی کاری از جایتان بلند شده و گفتگو را بی نتیجه رها کنید. برای ترک یک مذاکره بهتر است در نهایت ادب و احترام به مشتری بگویید که ادامه این مذاکره برای شما ممکن نیست و می‌خواهید از آن خارج شوید.

    • ارائه قیمت بالاتر

سعی کنید همیشه در ابتدا قیمتی بالاتر از حدی که در نظر گرفته ‌اید ارائه دهید، البته این قیمت نباید آنقدر هم بالا باشد که از همان ابتدا طرف مقابل را از ادامه مذاکره باز دارد. در واقع ارائه قیمت بالاتر روشی است که حتی توسط فروشنده‌های سنتی نیز از دیرباز استفاده می‌شد و همیشه موثر بوده است.

  • پرسیدن سوال

سوالات می‌توانند ماهیت شخصیت مشتری را برای شما آشکار سازند. سوالات انواع مختلفی دارند؛ «سوالات بسته» سوالاتی هستند که می‌توان با «آره» یا «نه» به آن‌ها پاسخ داد؛ مانند سوال‌های: «آیا شما مجرد هستید؟ یا آیا شما از فلان محصول استفاده کرده‌اید؟» سوالات دیگری وجود دارد با عنوان «سوالات باز» که برای پاسخ دادن به آن‌ها باید توضیحاتی ارائه گردد؛

مانند سوالات: «چرا این موضوع تا این اندازه برای شما مهم است؟ یا نظر شما درباره این محصول چیست؟» با پرسیدن هرمدل از این سوالات می‌توان به نیت‌ها و دنیای درون مشتریان خود پی ببریم. البته دنیای سوالات مذاکره بسیار گستره‌تر از این موارد است. اما در ابتدای کار اگر درست استفاده شوند، همین دو مورد هم کارتان را راه‌ می‌اندازند.

    • اصرار نکردن

مذاکره یک اصل دوطرفه است که در آن هر دو طرف باید از شرایط ایجاد شده رضایت داشته باشند. اگر دیدید طرف مقابل‌تان حاضر نیست اصول شما را بپذیرد، بیش از حد اصرار نکنید. اصرار کردن می‌تواند باعث نارضایتی در طرف مقابل شود و ایجاد آشفتگی کند.

    • ارائه پیشنهاد

اگر هیچ پیشنهادی مطرح نکنید پاسخی هم دریافت نخواهید کرد. اگر هم پیشنهاد خود را در لفافه بیان کنید، طرف مقابل‌تان گیج خواهد شد. بنابراین سعی کنید پیشنهادات خود را بسیار ساده و واضح برای مشتری خود مطرح کنید. از ارائه بالاترین قیمت پیشنهادی‌تان هراسی نداشته باشید. همیشه پیشنهادات معقول خود را در نهایت وضوح بیان کنید. چراکه در مرحله آمادگی تمام پیشنهادات موجود را در نظر گرفته‌اید.

    • ایجاد اطمینان

مشتریان از خریدهای اشتباه می‌ترسند، بنابراین این وظیفه شماست که به آن‌ها اطمینان بدهید در‌صورت خرید از شما هیچ ضرری نخواهند کرد. آماده کردن پیشنهادات ویژه، ارائه گارانتی و خدمات پس از فروش از گزینه‌هایی است که در ایجاد اطمینان در طرف مقابل‌تان موثر خواهند بود.

    • پایبندی به اصول

       

هرکسی اصول و ارزش‌هایی برای زندگی و کسب‌ٰوکار خود دارد. در جریان هر مذاکره فروش بحث‌های زیادی پیش می‌آید که ممکن است ارزش‌های شما را زیر سوال ببرید؛ وظیفه شما به عنوان یک مذاکره کننده موفق این است که تحت هیچ شرایطی اصول خود را زیر پا نگذارید و همواره به آن‌ها پایبند باشید.

    • نهایی کردن قرارداد

گاهی مذاکرات با ابهام به اتمام می‌رسند؛ برای جلوگیری از این ابهام بهتر است در آخر مذاکره‌های موفق خود گزینه‌های مربوط به عقد قرارداد را با طرف مقابلتان طی کنید و از نهایی شدن قرارداد اطمینان حاصل کنید.

    • درک نیاز مشتری

       

انگیزه هر مشتری از خرید یا استفاده از خدمات متفاوت است. انگیزه مشتریان می‌تواند بخاطر «ترس از دست دادن» مانند خرید ماست کم‌چرب برای ترس از مصرف چربی بالا، «تقلید از سایر افراد» مانند پیروی از محصولات مد روز برای همرنگ شدن با افراد دیگر، «کسب منفعت» مانند شرکت در کلاس‌های نقاشی، موسیقی یا شرکت در قرعه‌کشی‌ها، «ایجاد امنیت» مانند خرید دزدگیر برای خانه یا ماشین، «لذت بردن» مانند خرید وسایل سرگرمی یا «عشق به خانواده» مانند خرید کیک تولید برای فرزندان باشد. آگاهی از نیاز طرف مقابل (براساس گزینه‌های عنوان شده) یکی از کارهای اصلی یک مذاکره کننده است.

    • صداقت

       

صداقت مهم‌ترین اصل فروش است. شما تنها زمانی می‌توانید با اطمینان کامل در مورد محصولات و خدمات خود به مذاکره بنشینید که از کیفیت آن محصولات مطمئن باشد. اگر محصولی که قصد معرفی آن را دارید یک محصول معمولی است، باید بتوانید در مورد معمولی بودن و قیمت مناسبش صحبت کنید نه اینکه آن را درجه یک جلوه دهید. عدم صداقت در مذاکره می‌تواند بعدها برای شما ضررهای جبران‌ناپذیری به همراه داشته باشد.

    • دانش بازار

آگاهی از بازار کار خود و شناخت گروه مشتریان این بازار برای ارائه یک مذاکره فروش ضرورت دارد. باید بتوانید آخرین اطلاعات بازار کار خود را در دست داشته باشید تا بتوانید قیمت‌هایی براساس شرایط بازار ارائه داده و پیشنهادات مشتری را نیز بر همین اساس قبول کرده یا رد کنید.

 

  • دانش محصول

شناخت کامل ویژگی‌های محصول خود و محصولات مشابه رقبا نیز می‌تواند در بیان ویژگی‌ها کمک کننده باشد. هرچقدر  نحوه معرفی محصول به مشتری را به روش های بهتری انجام دهید، راحت‌تر می‌توانید رضایت او را کسب کنید.

    • نگرش مثبت

       

بهتر است همیشه با یک نگرش مثبت وارد مذاکرات شوید و کاملاً به نتیجه آن امیدوار باشید. همین مثبت‌نگری می‌تواند در موارد بسیاری در به ثمر رسیدن معاملات موثر باشد. این در حالی است که تفکرات منفی می‌تواند در برابر کوچک‌ترین پیشنهادهای غیرمعقول در شما خشم ایجاد کند و باعث گرفتن نتیجه عکس از مذاکره فروش شود.

  • ارزیابی بعد از مذاکره

ارزیابی بعد از مذاکره مهم‌ترین کار یک فروشنده است. شاید بپرسید: «اگر مذاکره با موفقیت یا شکست به پایان برسد، در هر صورت ارزیابی بعد از آن چه فایده‌ای دارد؟» یادتان باشد که شما یک فروشنده هستید و مذاکرات متعددی در پیش دارید؛ بنابراین درس گرفتن از هر مذاکره برای وارد شدن به گفتگوهای جدید می‌تواند شما را پخته‌تر و حرفه‌ای‌تر کند.

اگر مذاکره با موفقیت به پایان رسیده است، دلایل موفقیت خود را پیدا کنید و از آن‌ها الگویی برای کسب موفقیت‌های بیشتر بسازید. اگر هم مذاکره با شکست روبرو شده است، دلایل شکست خود را پیدا کنید و سعی کنید در گفتگوهای بعدی آن اشتباهات را تکرار نکنید.

چطور مشتری وفادار پیدا کنیم؟

ممکن است مذاکره فروش شما با فرد خاصی منجر به عقد یک قرارداد خوب شود؛ اما این موفقیت برای بار دوم تکرار نشود و آن مشتری فروشنده‌های تازه‌ای پیدا کند. اگر می‌خواهید مشتریان خود را حفظ کنید و بارهای بار با آن‌ها به مذاکره بپردازید، بهتر است به آن‌ها اهمیت بدهید.

هرکسی دوست دارد که دیده شود؛ بعضی‌ها با یک سلام دیده می‌شوند و بعضی دیگر با یک تماس تلفنی. در هر صورت مشتریان خود را پیگیری کنید و در مناسب‌ها و اعیاد برای آن‌ها پیامک تبریک بفرستید یا با آن‌ها تماس بگیرید. ایشان اگر قصد خرید داشته باشند، در صدد جبران توجه شما برمی‌آیند و محصول شما را برای خرید انتخاب می‌کنند.

تمام راز یک فروش موفق در توجه به مشتریان و صداقت در ارائه محصول نهفته است. اگر در کارتان صداقت نداشته باشید یا برای مشتریان خود از درون ارزش قائل نباشید، انجام سایر موارد زیاد اثربخش نخواهند بود.

مذاکره و تکنیک فروش علمی است که تنها با کسب آن می‌توانید در دنیای محصولات تخصصی شده امروز فروش‌های متعدد انجام دهید. پیش‌بینی می‌شود در چند سال آینده کسب‌وکارهای کوچک در اثر پروبال گرفتن کسب‌وکارهای بزرگتر از بین بروند. بنابراین به یک فروش معمولی راضی نشوید و برای بالا بردن فروش خود از روش‌های نوین مشتری‌مداری، تکنیک مذاکره فروش و بازاریابی استفاده کنید.

برخی از سوالات رایج

مراحل مذاکره فروش چیست؟

مذاکره فروش در حقیقت همان چانه‌زنی در فروش است و در این مرحله می باشد که اهمیت مذاکره نمایان میشود.

چرا باید به اصول مذاکره فروش آگاه باشیم؟

علم مذاکره فروش در واقع ترکیبی از علوم جامعه‌شناسی، ارتباطات، بازاریابی عصبی یا علم نورومارکتینگ است. چه در یک سازمان بزرگ و چه در یک دستگاه پخش محلی، وقتی شما در جایگاه فروشنده قرار می‌گیرید، لازم است تا از اصول و فنون مذاکره فروش آگاه باشید. و منافع مذاکره را بدانید و آن را رعایت نمایید.

مذاکره فروش چه کمکی به ما می‌کند؟

اصول مذاکره در فروش به ما کمک می‌کند تا بتوانیم از نوع شخصیت، نیت، نیاز و سبک زندگی طرف مقابل‌مان آگاهی کسب کنیم. وقتی بتوانیم چنین اطلاعاتی را در عرض چند دقیقه مذاکره با آن شخص بدست بیاوریم، می‌توانیم خدمت یا کالایی را به او ارائه کنیم که مطمئن هستیم به آن نیاز دارد.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

بررسی انواع مذاکره ، سبک ها و استراتژی های مذاکره موفق

انواع مذاکره چیست؟ مذاکره می تواند برای بعضی از افراد آینده نگران کننده باشد، در حالی که دیگران تحت فشار رشد می کنند. پنج سبک اصلی از انواع مذاکره وجود دارد که افراد بیشتر به سمت آن تمایل دارند و بیانگر نحوه نزدیک شدن آنها به مذاکره است.

این پنج سبک ، نحوه رفتار شما در هنگام انواع مذاکره ، نحوه عملکرد شما با طرف مقابل را در نظر می گیرند ، و آنچه احساس می کنید مهمترین نتیجه برای مذاکره است.

۵ سبک از انواع مذاکره عبارتند از:(انواع سبک های مذاکره)

  1. رقابتی

شخصیت های رقابتی نتیجه محور هستند. آنها در ارتباطات خود متمرکز و محرمانه و غالباً پرخاشگر هستند. مذاکره کنندگان رقابتی متفکران استراتژیک هستند ، بنابراین زمان بسیار کمی برای لذت بردن دارند.

  1. همکاری

مذاکره کنندگان مشارکت پذیر و صادق هستند و نگرانی ها و علایق طرف مقابل را می فهمند. آنها دوست دارند راه حلهای خلاقانه ای برای اطمینان از رضایت هر دو طرف پیدا کنند.

  1. سازش

مهمترین دغدغه مذاکره کننده مذاکره انجام آنچه برای هر دو طرف عادلانه است و یافتن حد وسط است. آنها ترجیح می دهند برای رضایت طرف مقابل از نتیجه شخصی شما مصالحه کنند.

  1. دوری کردن

از شخصیت هایی که مذاکره کردن را دوست ندارند و علاقه ای به مذاکره ندارند دوری کنید. آنها ممکن است سعی کنند از موقعیت هایی که ممکن است منجر به درگیری شوند جلوگیری کنند ، زیرا با پشت سر گذاشتن صحنه مذاکره ، آنها را رعب آور و استرس زا می بینند.

  1. سازگاری

مذاکره کنندگانی که از در سازگاری در انواع مذاکره وارد می شوند وقت زیادی را صرف ایجاد و حفظ روابط با طرف مقابل می کنند. آنها در وضعیت مذاکره نسبت به احساسات ، روابط و زبان بدن بسیار حساس هستند.

اما واقعیتی که وجود دارد این است که هر فرد سبک خود را برای مذاکره دارد و انواع سبک های مذاکره گفته شده در بالا انواع مذاکره هایی می باشد که بیش از ۸۰ درصد افراد از آن استفاده می کنند. شما نیز برای آگاهی از سبک مذاکره خود باید به درون خود نگاه کنید و متوجه سبک خود شوید. حال در زیر به طور مفصل تر به ویژگی های مذاکره و انواع استراتژی های مذاکره می پردازیم.

استراتژی مذاکره شما چیست؟

هنگامی که ما در مورد مذاکرات به مشتریان خود توصیه می کنیم ، اغلب از آنها سؤال می کنیم که چگونه قصد دارند از انواع استراتژی های مذاکره استفاده کنند آیا برای خود چک لیست مراحل مذاکره در پیش دارند ؟ . بیشتر پاسخ می دهند که آنها برنامه ریزی هایی را قبل از درگیر شدن با همتایان خود انجام خواهند داد – برای مثال ، با شناسایی بهترین گزینه جایگزین هر طرف برای توافق نامه مذاکره شده یا با تحقیق در مورد علایق اصلی طرف مقابل.

اما فراتر از آن ، آنها احساس محدودیت در چگونگی آماده سازی دارند. آنچه اغلب می شنویم این است که “این به آنچه طرف مقابل انجام می دهد بستگی دارد.”

برای اکثر مذاکرات یک رویکرد واکنشی عادلانه کافی است. هنگامی که سهام کم باشد ، مذاکره کننده های ماهر می توانند با سهولت نسبی از یک تاکتیک به طرف دیگر حرکت کنند زیرا طرف مقابل حرکت می کند ، و غالباً این کافی است تا اطمینان حاصل شود که معامله نهایی به طور کامل ارزش آنها را به دست می آورد.

اما هر از گاهی دلالان خود را در مذاکرات پیچیده با سهام بالاتر می یابند. در چنین شرایطی آنها به یک رویکرد بسیار قوی تر نیاز دارند. درست مانند رهبران تجاری ، سیاسی و نظامی ، مذاکره کنندگان نیاز به یک چارچوب استراتژیک در انواع مذاکره دارند که انتخاب های کلیدی را که باید برای دستیابی به اهداف نهایی خود انجام دهند ، روشن می کند.

در سال های زیادی که ما به عنوان مشاور در انواع مذاکره گذرانده ایم، از توافق برای حل و فصل مناقشه مسلحانه تا معاملات تجاری چند میلیارد دلاری ، ما رمزگذاری کرده ایم که چه چیزی انواع استراتژی های مذاکره را مؤثر می کند.

مذاکره کنندگان باید قبل از شروع انواع مذاکره ، آنها را به خوبی توسعه دهند ، اما این روند پویا و تکراری است و باید تا زمان توافق نهایی ادامه یابد – و در برخی موارد فراتر از آن. با استراتژی های خوب فکر شده ، مذاکره کنندگان می توانند انتخاب کنند که نسبت به همتایان واکنش نشان دهند یا حرکات پیشگیرانه ای را انجام دهند که براساس ترس از اهداف طرف مقابل باشد.

آنها می توانند برای بدترین حالت آماده شوند اما آن را تحریک نکنند — و اقداماتی را که احتمالاً تأثیر قابل توجهی در نتایج معامله دارند ، شناسایی کنند.

 

در ادامه به تقسیم بندی انواع مذاکره و انواع استراتژیک های مذاکره که مذاکره کنندگان باید در انواع مذاکره از آن استفاده کنند می پردازیم:

مردم تمایل به پیگیری معاملات با طرفهای آشکار دارند. اگر فروشنده هستیم ، یک خریدار را جستجو می کنیم. اگر وام گیرنده باشیم ، وام دهنده را جستجو می کنیم. اما ما اغلب در اکوسیستم پیرامون مذاکره ، بسیاری دیگر را نادیده می گیریم: رقبا ، تامین کنندگان و مشتریان آنها و… . ما نیاز به رویکردی داریم که تمام طرفین را در بر بگیرد که بتوانند به ما در تحقق اهداف خود کمک کنند.

در انواع مذاکره ، مذاکره کنندگان باید به سؤالات زیر پاسخ دهند:

از طریق این مذاکره چه نتایج تجاری را دنبال می کنیم؟

چه کسی به این نتایج اهمیت می دهد؟

چه کسی می تواند کاری را انجام دهد تا آن نتایج را به وجود آورد؟

چگونه می توانیم به طور مستقیم یا غیرمستقیم با طرف هایی که بخشی از علاقه ما برای دستیابی به آن نتایج را دارند ، درگیر شویم؟

ما در زیر ۹ استراتژی کاربردی در انواع مذاکره را بیان کرده ایم تا بتوانید در مذاکرات خود از آن ها استفاده کنید و اندکی در فنون و انواع استراتژی های مذاکره و ویژگی های مذاکره آشنا شوید. اگر به دنبال بررسی بهبود مهارت مذاکره هستید

  1.  هنگام همکاری: مذاکره برد-برد

در انواع مذاکرات تجاری و معاملات خصوصی ، تیرهای معدودی به سنگ می خورند. هنگامی که هر دو مذاکره کننده کاملاً متعهد به یافتن زمینه مشترک هستند ، می توانند از استراتژی Two-Win® برای یافتن یک توافق دوجانبه استفاده کنند.

اگر نمی توانید قیمت بالاتری بدست آورید ، شاید بتوانید طرف مقابل خود را متقاعد کنید که دامنه کار را تغییر دهد. یا مشخصات ، تقسیم کار یا معاملات کنترل کیفیت را انجام دهید.

یا برعکس ، اگر نمی توانید طرف مقابل را متقاعد کنید که هزینه بهتری به شما ارائه دهد ، شاید شما بتوانید شرایط پرداخت بهتر یا خدمات بیشتری را با همان قیمت به دست آورید. در هر صورت ، مبادلات تجاری همان چیزی است که شما باید برای آن هدف داشته باشید.

  1. برای تجارت کردن چه چیزی را می خواهید؟ (انواع مذاکره تجاری)

با پرسیدن سؤالات باز ، بدانید که چگونه هر دو طرف می توانند برنده شوند. با صرف سؤال از چه  اگر و آیا می خواهید  در نظر بگیرید ، می توانید موقعیت طرف مقابل را بهتر بشناسید. از آنجا می توانید توافق های قوی تری برقرار کنید. مثلا:

اگر مقدار را دو برابر کنیم چطور؟ آیا شما تخفیف را به ما پیشنهاد می دهید؟

اگر گارانتی تمدید بخریم چه اتفاقی می افتد؟ آیا شما به ما پیشنهاد پشتیبانی محلی را می دهید؟

چه می شود اگر ما به شما اجازه تهیه مواد را بدهیم؟ آیا می توانید ضمانت کیفیت را به ما پیشنهاد دهید؟

یکی از آخرین توصیه ها: عجله نکنید که هر دو سوال را یکباره بپرسید. به طرف مقابل خود اجازه دهید که به صورت جدی به اولین سؤال پاسخ دهد. این امکان وجود دارد که آنها بتوانند معامله بهتری را از آنچه در ذهن داشتید به شما پیشنهاد دهند. اگر نتیجه رضایت بخش را نگرفتید ، سؤالات اختیاری را برای بعد بگذارید.

  1. پاسخ دادن به “What-Ifs”(چه می شود اگر)

اگر در پایان این سؤالها قرار ندارید ، روشهای مذاکره زیر راه را برای شما نشان می دهد. به سؤال دیگری پاسخ دهید تا ببینید طرف مقابل شما به کجا می رود:

آیا سهام درجه B را در نظر می گیرید؟

آیا مدل قبلی قابل قبول است؟

“چه می شود اگر” ما X را تغییر دهیم؟

صرف نظر از نحوه انتخاب دفاع از منافع خود ، بدانید كه هرگز نباید فوراً به چه پاسخ دهید. وقت بگذارید تا فکر کنید و اطمینان حاصل کنید که پاسخ What-If شما منجر به تصمیم نادرست نمی شود.

  1. یکبار بیشتر “نه” بگویید

بگویید قیمت درخواست شما برای یک قطعه از املاک و مستغلات ۵۰۰۰۰۰ دلار است. شما کمی عجله دارید که معامله با مشتری را ببندید و می توانید به حداقل ۴۵۰،۰۰۰ دلار این مبلغ را کاهش دهید. این امر به شما امکان می دهد سود کسب کنید حتی اگر به مبلغ بالای اولیه خود نرسید.

مشتری شما برمی گردد و ۴۶۰،۰۰۰ دلار پیشنهاد می کند. کمی بیشتر از حد مطلق است و به شما امکان می دهد که روند خود را ادامه دهید ، بنابراین به سرعت می گویید بله ، درست است؟

اشتباه! ممکن است مشتری شما اگر می خواهید تقریباً ۱۰٪ از این مقدار را به در ابتدای کار بپردازد، کمی تامل کنید. آیا مشکلی در پرداختی وجود دارد؟ آیا این ملک بیشتر از مقدار پیشنهاد اولیه یعنی ۵۰۰۰۰۰ دلار می ارزد که مشتری مبلغ بیشتر از تخفیف شما یعنی ۴۵۰۰۰۰ دلار پیشنهاد داده است؟

بنابراین باید وقت بگذارید تا در مورد آن فکر کنید. شاید بتوانید برگردید و به مبلغ ۴۷۰،۰۰۰ دلار برسید. سپس می توانید در یک روز یا ۴۶۵،۰۰۰ دلار توافق کنید. مقدار کمی کار خود را به تعویق بیندازید و برای وقت خود درآمد بیشتری کسب می کند.

  1. نقاط فشار انواع مذاکره را پیدا کنید

شما به فشارهای خود تعظیم می کنید. این که آیا شما یک مدیر خرید با بودجه محدود هستید ، یا برای کسب کارهای جدید باید به رئیس خود گزارش دهید ، یا به دنبال خرید خانه ای بزرگتر برای خانواده خود هستید ، فشارهای خاصی دارید که باید در خاطر داشته باشید.

حالا خود را بجای طرف مقابل قرار دهید. فشارهای آنها چیست؟ به چه چیزهایی احتیاج دارند؟ درک فشارهای اصلی طرف مقابل شما بسیار مهم است. به این ترتیب ، معامله بهتری را برای خود و آنها به دست خواهید آورد.

  1. انتظارات و دستاوردها در انواع مذاکره

یک آزمایش نشان داد وقتی به افراد گفته می شود که از مذاکره ۷.۵۰ دلار انتظار دارند ، حدود ۷.۵۰ دلار دریافت می کنند. در همان شرایط ، افرادی که انتظار دارند ۲.۵۰ دلار بدست آورند ، حدود ۲.۵۰ دلار دریافت کردند.

این نشان می دهد که انتظار و پیشرفت از نزدیک ارتباط دارند. بنابراین ، انتظار دارید از مذاکرات بعدی خود چه نتیجه ای کسب کنید؟ این به گونه ای به ضرب المثل به هرچی فکر کنی سرت میاد یا هرکه بامش بیش برفش بیشتر اشاره دارد. یعنی هرکسی به اندازه ی سقف آرزوها و خواسته هایش به آنچه میخواهد میرسد.

  1. استراتژی بودجه در انواع مذاکره

بگویید که به دنبال نوسازی خانه خود هستید ۱۰،۰۰۰ دلار بودجه نیز دارید ، اما فروشنده مبلغ ۱۵۰۰۰ دلار برای نوسازی خانه شما پیشنهاد می دهد. شاید بتوانید کمی پول اضافی بیابید ، اما واقعاً حاضر نیستید هزینه بیشتری بپردازید.بنابراین به ارائه دهنده خدمات خود اطلاع دهید که ۱۰،۰۰۰ دلار تنها چیزی است که می توانید به او بپردازید.

 

آنها یا پیشنهاد شما را خواهند پذیرفت یا به شما اطلاع می دهند که برای پول شما چه کارهایی دارد. در این میان شما در مورد مبلمان ، کاغذهای دیواری و وسایل کمکی چیزهای زیادی خواهید آموخت که به شما در تصمیم گیری آگاهانه کمک می کند. هرچه هزینه بزرگتر باشد ، بودجه ضروری تر می شود. برای مطالعه موردی مذاکره بهتر است از مقاله «۱۰ نمونه مذاکره موفق و شکست خورده! مثال هایی از مذاکره» کمک بگیرید.

  1. شکستن بن بست در انواع مذاکره

دلایل زیادی برای بن بست وجود دارد. معمولاً به این دلیل است که طرفین توافق دو جانبه ای را که از طرف آنها برنده باشند ، پیدا نکرده اند. بیش از ۱۵ راه برای شکستن بن بست وجود دارد. در اینجا چند مورد ذکر شده است:

مذاکره کنندگان را تغییر دهید ، یا سرپرست تیم یا کل تیم.

با یک واسطه تماس بگیرید.

مقیاس زمانی قرارداد را تغییر دهید.

شکل و جریان پرداخت را تغییر دهید.

  1. آخرین پیشنهاد برای انواع مذاکره

هنگامی که در مذاکرات اولتیماتوم را می شنوید ، هرگز نمی توانید بدانید که آیا این واقعاً آخرین و آخرین پیشنهاد است. درک این موضوع که پیشنهاد نهایی برای چیست مهم است.

مطالب: در مورد چه چیزی صحبت می کنیم؟ آیا این پیشنهاد نهایی برای خانه است ، یا مبلمان منزل و پاسیو؟

پیامدها: اگر پیشنهاد من را قبول نکردید ، با من تماس بگیرید. یا چک من را بفرستید؟

استحکام: اگر سه روز موافق نیستید ، چک را پاره کنید و معامله را فراموش کنید. من به اروپا می روم

زمان: اگر سه روز موافقت نكنید ، من در مدت یك ماه برمی گردم.

بنابراین به نتیجه نرسید و همیشه محتوا ، پیامدهای ، استحکام و زمان را در نظر بگیرید. علاوه بر این ، داشتن یک BATNA قوی به شما کمک می کند در صورت استفاده از اولتیماتوم ، سطح سر خود را حفظ کنید.

مذاکره چیست و انواع آن را نام ببرید:

از مذاکره به عنوان نوعی ارتباط دو طرفه نام برده می‌شود. به نوعی با استفاده از مذاکره می‌توان خواسته‌های خود را از دیگران طلب کرد. مذاکره فرایندی است که در آن طرفین به دنبال حل اختلافات خود هستند؛ طرفین با اصلاح خواسته‌های خود با یکدیگر به یک راه حل قابل قبول و مشترک می‌رسند.

مذاکره بخش بزرگی از زندگی روزمره و حتی تاریخ ما را تشکیل می‌دهد. از بازی‌های بچگی گرفته تا درخواست افزایش حقوقی که از رئیسمان داریم؛ ما در تمامی این مراحل زندگی همواره از مذاکره استفاده می‌کنیم.

ما اغلب از مهارت‌های مذاکره و انواع مذاکره بر اساس نتیجه برای حفظ روابط شخصی‌مان استفاده می‌کنیم. بیشتر ما مشغول به کار و یا تجارت با خانواده و دوستانمان هستیم و به همین دلیل همواره با آن‌ها چانه می‌زنیم. به طور کلی مذاکره به دو نوع اصلی تقسیم می شود: مذاکره یکپارچه و مذاکره توزیعی.

ما در ادامه این بخش قرار است بگوییم مذاکره چیست و انواع آن کدامند و همچنین انواع مذاکره بر اساس نتیجه آن را بررسی کنیم. همچنین قصد داریم تا هر یک از آن‌ها را به صورت جداگانه به شما معرفی کنیم. پس از خواندن این توضیحات شما متوجه خواهید شد که کدام نوع از مذاکره برای شما مناسبتر است.

  • مذاکره توزیعی

اصطلاح توزیعی یکی از انواع مذاکره بر اساس نتیجه به معنای تقسیم یا پراکندگی در ارزش است و انجام آن به مهارت بالایی نیاز دارد . این نوع مذاکرات اغلب “مذاکرات ثابت” نیز نامیده می‌شود. مذاکره توزیعی یک استراتژی مذاکره برای تقسیم مقدار ثابتی از منابع بین دو طرف است. زمانی از مذاکرات توزیعی استفاده می‌شود که اطمینان بین دو طرفه مذاکره بسیار پایین باشد. در چنین مواقعی مذاکره‌کنندگان تصمیم به استفاده از مذاکره توزیعی می‌گیرند.

همان طور که گفتیم در این مذاکره طرفین مذاکره به دنبال دست یافتن به حداکثر منابع ممکن برای خود هستند. چنین مذاکره‌ای منجر به پیروزی یکی از طرفین و باخت شدید طرف دیگر می‌شود. این مدل از مذاکره مزایای خاص خود را دارد. در انواع مذاکره بر اساس نتیجه هدف مذاکره‌کنندگان بردن است حتی اگر طرف مقابل هیچ دستاوردی کسب نکند. اصولاً انگیزه از مذاکره توضیح منافع شخصی و منافع فردی طرف‌های مذاکره کننده است.

مذاکره توزیعی همان استراتژی مذاکره رقابتی است. از این استراتژی وقتی طرفین به دنبال برد یک منبع ثابت مانند پول، دارایی و غیره هستند استفاده می‌شود. همچنین از این مذاکره به عنوان مذاکره آزاد یا ضرر نیز یاد می‌شود. به این معنی که طرفین مذاکره همواره سعی می‌کنند حداکثر سهم را برای خود مطالبه کنند. توجه کنید که این روش اغلب بهترین روش مذاکره در نظر گرفته می شود.

  • مذاکره یکپارچه

مذاکره یکپارچه شامل ادغام استراتژی‌های مذاکره و انواع مذاکره بر اساس نتیجه مشترک است. در این نوع از مذاکره برخلاف نوع قبلی طرفین به دنبال یک راه حل واحد هستند؛ تا بتوانند به وسیله آن مشکلات‌شان را برطرف کنند. در این فرایند اهداف طرفین احتمالاً به گونه‌ای ادغام می‌شوند که ارزش مشترکی را برای هر دو طرف ایجاد کند.

در این مذاکره به در نظر داشتن علایق، نیازها و ترجیحات طرف‌های درگیر مذاکره تاکیر میشود. با استفاده از این عوامل می‌توان به نتیجه‌ای سودمند و قابل قبول دست یافت.

این نوع مذاکره مبتنی بر مفهوم ارزش آفرینی است؛ که مزایای قابل توجهی برای هر یک از طرفین مذاکره به همراه دارد. در این نوع مذاکرات دو یا چند مشکل به طور همزمان مورد مذاکره قرار می‌گیرند.

اصطلاح یکپارچه در انواع مذاکره بر اساس نتیجه به معنای پیوستن چندین قسمت مختلف به یکدیگر به منظور ادغام است. یعنی در این نوع از مذاکره همکاری کردن با طرف دیگر نقش پررنگی دارد. این مذاکره به این معنی است که هر تیم به آنچه که می‌خواهد برسد دست یابد. مذاکره یکپارچه با توجه به روابط طولانی مدت و آینده محور سنجیده می‌شود.

تفاوت های اصلی بین مذاکره توزیعی و مذاکره تلفیقی( یکپارچه) کدامند؟

در انواع مذاکره بر اساس نتیجه “مذاکره توزیعی” شامل یک تکنیک مذاکره است که در آن دو طرف سعی می‌کنند حداکثر ارزش را برای خود  بدست آورند. برعکس مذاکره یکپارچه را می‌توان به عنوان یک استراتژی توصیف کرد؛ که تلاش می‌کند منازعه را با یک راه حل مشترک و قابل قبول حل کند.

در واقع مذاکرات توزیعی یک نوع استراتژی رقابتی هستند؛ در حالی که مذاکرات تلفیقی یا یکپارچه از یک رویکرد مشترک استفاده می کند. در مذاکرات توزیع امکان باختن شدید وجود دارد. در حالی که مذاکرات یکپارچه برعکس هستند و متکی به یک رویکرد برد-برد‌اند.

وقتی منابع‌تان محدود باشد مذاکرات توزیعی بهتر جواب‌گو هستند. بر خلاف مذاکرات تلفیقی که تنها هنگامی استفاده می‌شود که منابع به وفور وجود داشته باشد. در مذاکرات توزیعی طرفین با استراتژی تهاجمی به یکدیگر می‌تازند. در مذاکرات تلفیقی سود متقابل و انگیزه برای طرف‌های درگیر سبب رسیدن به توافق می‌شود.

مذاکره توزیعی در هر زمان فقط یک مسئله را مورد بحث قرار می‌دهد در حالی که مذاکرات تلفیقی چندین مسئله را باهم در نظر می‌گیرند. جو ارتباطات در مذاکرات تلفیقی باز و سازنده است. درحال که مذاکرات توزیعی شرایط کاملا برعکسی دارند.

وقتی روابط بین طرفین از اولویت بالایی برخوردار نباشد از مذاکرات توزیعی استفاده می شود.اما از طرف دیگر مذاکرات یکپارچه زمانی مورد استفاده قرار می گیرند؛ که طرفین سعی در ایجاد رابطه طولانی مدت با یکدیگر داشته باشند و این کار از اولویت بسیار بالایی برخوردار باشد.

انواع مذاکرات برای معاملات را نام ببرید

بر اساس شرایط و موقعیت هر شخص و همچنین زاویه نگاه او مذاکره می‌تواند انواع متفاوتی داشته باشد. افراد با استفاده از انواع مذاکره بر اساس نتیجه سبک‌های مختلفی برای برقراری ارتباط با دیگران دارند. اشخاص بر اساس تجربیات، مهارت‌ها و ابزارهایی که در اختیار دارند؛ اقدام به انتخاب نحوه تعامل خود با دیگران می‌کنند. به نوعی از سبک ارتباط فردی هر شاخص با دیگران می‌توان یک نوع مذاکره استنباط کرد.

انواع مذاکره بر اساس نتیجه آنها در ۵ مورد زیر خلاصه ‌می‌شود:

مذاکره رقابتی، مذاکره همکاری، مذاکره سازشی، مذاکره سازگاری و مذاکره اجتناب.

اصولا مذاکره کنندگان جزو یکی از این ۵ نوع قرار می‌گیرند. مذاکره‌کنندگان ماهر و با تجربه می‌دانند که چگونه باید از سبک انواع مذاکره بر اساس نتیجه به نفع منابع خودشان استفاده کنند. در ادامه این مقاله ما به معرفی انواع مذاکره بر اساس نتیجه می‌پردازیم. همچنین شما را از ویژگی‌های مشترک این ۵ سبک از مذاکره آگاه می‌کنیم.

  • سبک مذاکره رقابتی

سبک مذاکره رقابتی از الگوی “من برنده می‌شوم و شما می‌بازید” استفاده می‌کند. مذاکرهکنندگان سبک رقابتی تمایل‌ دارند هر کاری که لازم است انجام دهند تا به پیروز شوند. این دسته افراد غالبا نتیجه‌گرا هستند و روی دستیابی سریع‌تر به اهداف کوتاه‌مدت‌شان تمرکز می‌کنند. آرزوی موفقیت انگیزه اصلی آنها است.

مذاکره‌کنندگان رقابتی برای قطعی شدن موفقیت خود از هر ابزاری استفاده می‌کنند از جمله:

  • موقعیت فعلی خود در شرکت
  • شخصیت و شوخ‌طبعی‌شان
  • پرخاشگری
  • توان اقتصادی

قدرت و توان شرکتی که در آن کار می‌کنند سبک مذاکره رقابتی هنگامی سودمند است که شما نیاز دارید سریعا به یک توافق کوتاه مدت برسید. اگر مذاکره کننده دیگر در نیز دارای سبک رقابتی باشد در نهایت تعادل شما را تعدیل می‌کند.

  • سبک مذاکره همکاری

سبک مذاکره همکاری هدف “من برنده می‌شوم تو نیز برنده می شوی” را دنبال می‌کند. مذاکره کنندگان در این مذاکره اطمینان حاصل می‌کنند که نیازهای همه طرف‌ها در برآورده شده است. این سبک از افراد حاضر به به خطر انداختن منافع شرکت خود نیستند. این دسته از افراد مهارت خاصی در یافتن تعادل متقابل بین نیازهای خود و طرف مقابل مذاکره هستند.

افرادی که در انواع مذاکره بر اساس نتیجه سبک مذاکره همکاری دارند؛ مایلند برای یافتن راه حل‌های نوآورانه و ایجاد هرگونه مشارکت تجاری با سازمان‌های دیگر وقت بگذارند. سایر سبک‌های مذاکره اغلب برای سرمایه گذاری در این زمان بسیار بی‌تاب هستند ، اما مذاکره‌کنندگان مشترک اطمینان دارند که در نهایت سود خواهند برد.

بر خلاف سایر سبک‌های مذاکره که در استفاده از زمان خود بسیار بی‌تابی می‌کنند؛ مذاکره‌کنندگان سبک همکاری مطمئن هستند که در نهایت به سود خواهند رسید؛ پس طبیعی است که آرامش بیشتری داشته باشند. استفاده از سبک مذاکره همکاری در اکثر مذاکرات تجاری امکان پذیر است. این دسته از افراد باید در مذاکرات خود با مذاکره‌کنندگان رقابتی احتیاط کنند.

  • سبک مذاکره سازشی

بسیاری از افراد سبک مذاکره همکاری و سبک سازشی را با هم اشتباه می‌گیرند. برخلاف سبک همکاری که بر پای برد-برد است؛ سبک سازشی از هدف «من بعضی وقتا می‌برم» و «بعضی وقتا از دست می‌دهم» پیروی می‌کند.

مذاکره کنندگان این سبک از مذاکره؛ معمولاً برخی از شروط و یا مذاکرات خود را در راستای به دست آوردن نتایج مذاکرات دیگر کنا ر می‌گذارند.

به عنوان مثال بین دو کشوری که در حال دستیابی به نوعی توافق تجاری هستند. یک کشور ممکن است به دولت دیگر دسترسی بیشتری به بازار لبنیات خود بدهد. تا درعوض دولت دیگر بتواند از تجارت رسانه‌های دیجیتال او حمایت کند. به بیان دیگر سبک مذاکرات سازشی یک نوع چانه‌زنی است. مذاکره کنندگان ارزش توافق را بین دو طرف  مذاکره برای یافتن راه حلی مشترک تقسیم می‌کنند. هدف این است که همه بتوانند از منابع و منافع این توافق بهره‌مند شوند.

مذاکره‌کنندگان رقابتی می‌توانند به راحتی از این مدل مذاکره‌کنندگان سوء استفاده کنند. سبک مذاکرات سازشگرانه در صورتی که طرف مقابل قابل اعتماد باشد می‌تواند بسیار سود آفرید واقع شود.

  • سبک مذاکره اجتنابی

سبک مذاکره اجتنابی از هدف “من می‌بازم تو هم باید ببازی” پیروی می‌کند. افرادی که با سبک مذاکره اجتنابی ارتباط برقرار می‌کنند؛ به هیچ عنوان اختلافات را دوست ندارند و تمایل دارند که مورد هر موضوعی با دیگران بحث کنند. اگر توافقی در یک مذاکره حاصل شود و یک مذاکره کننده اجتناب ناپذیر نتیجه را دوست نداشته باشد. ممکن است هز طور شده انتقام خود را از طرف مقابل بگیرد. در این حالت حتی ممکن است طرف مقابل نداند که دیگری از این توافق راضی نیست. از آنجا که مذاکره کنندگان اجتنابی از درگیری و مبارزه مستقیم بیزارند؛ ممکن است بسیار پرخاشگرانه عمل کنند. اینکار می‌تواند باعث ایجاد شکاف در روابط تجاری و فردی افراد شود. اجتناب یک واکنش معمول است.

استفاده از این سبک از مذاکره زمانی مناسب است؛ که موضوع مورد بحث در مذاکره برای هر دو طرف بسیار پیش پا افتاده باشد. در چنین موقعیتی استفاده از این سبک از مذاکره بهترین نتیجه را خواهد داد. توجه کنید که اگر موضوع مذاکره شما خیلی مهم است. به هیچ عنوان از این سبک استفاده نکنید. زیرا نتایج خوبی نخواهید گرفت.

  • سبک مذاکره سازگاری

هدف این سبک از مذاکره من می‌بازم تو می‌بری است. همانطور که می‌بینید این مفهوم از مذاکره به هیچ عنوان به نفع یک تجارت نیست.  در واقع در چنین حالتی مذاکره‌کنندگان با از بین بردن برخی از منافع شرکت خود؛ به نفع شرکت مقابل کمک ‌کند. با انجام این کار در واقع روی حفظ روابط خود با شرکت و ایجاد روابط دوستانه جدید تمرکز می‌کنند. مذاکره کنندگان این سبک همواره در تلاشند تا با تن دادن به درخواست‌های رقیب خود آن‌ها را به سمت خود جذب کنند. این دسته از مذاکره کنندگان اغلب به دلیل مهربانی بیش از حد مورد علاقه تمامی همکاران خود قرار دارند.

اما بر اساس تمامی نکته‌هایی که تاکنون در خصوص مذاکره به شما گفته‌ایم؛ باید بدانید که مهربانی در یک مذاکره حکم سم را دارد. این قبیل مذاکره‌کنندگان در برقراری صلح و آشتی میان ارگان‌های مختلف مهارت بی نظیری دارند. با وجود تمام این تفاسیر توجه داشته باشید که هیچگاه مذاکره کننده سازگار را به مذاکره با یک نهاد رقابتی نفرستید. مذاکره کنندگان تهاجمی به راحتی می‌توانند از سسبک این قبیل افراد به نفع خود استفاده کنند.

نتیجه

مذاکرات پرمحتوا باعث اضطراب زیادی می شود. این امر باعث می شود تا دلالان به جای شناسایی همه اشکال ممکن اهرم ، روی تهدیدات (درک شده) تمرکز کنند و به طور گسترده در مورد گزینه ها فکر کنند. وقتی چنین اتفاقی بیفتد، مذاکره کنندگان احتمالاً گزینه های تاکتیکی ضعیفی را انتخاب می کنند ، یا فشار از طرف مقابل را تحمل می کنند یا ناخواسته باعث می شوند بدترین ترس های خودشان به وجود بیایند.

رویکرد استراتژیک مذاکره بیشتر از انتخاب وضعیت تعاونی یا رقابتی است و فکر کردن در چنین شرایطی تقریباً همیشه نتیجه بخش نیست.

ارزیابی ارتباطات بین یک مذاکره با دیگران یا همان طرف به مرور زمان (و حتی با طرف های دیگر) ، نگاه دقیق به اینکه آیا آنها در مورد مذاکره درست عمل می کنند ، و تمرکز روی اینکه چه موقع و چگونه می توانند به طور موثر با طرف مقابل درگیر شوند ، بررسی می کند.

شما عزیزان نیز می توانید استراتژی های خود را در مورد انواع مذاکره با ما به اشتراک بگذارید. همچنین می توانید برای آموزش اصول و فنون مذاکره از طریق راه های ارتباطی در قسمت پایین صفحه با کارشناسان ما ارتباط برقرار کنید.

برخی از سوالات رایج

۵ سبک از انواع مذاکره کدامند؟

  1. رقابتی
  2. همکاری
  3. سازش
  4. دوری کردن
  5. سازگاری

دوری کردن در سبک انواع مذاکره به چه معناست؟

از شخصیت هایی که مذاکره کردن را دوست ندارند و علاقه ای به مذاکره ندارند دوری کنید. آنها ممکن است سعی کنند از موقعیت هایی که ممکن است منجر به درگیری شوند جلوگیری کنند ، زیرا با پشت سر گذاشتن صحنه مذاکره ، آنها را رعب آور و استرس زا می بینند.

در انواع مذاکره، مذاکره کنندگان باید به چه سوالاتی پاسخ دهند؟

از طریق این مذاکره چه نتایج تجاری را دنبال می کنیم؟

چه کسی به این نتایج اهمیت می دهد؟

چه کسی می تواند کاری را انجام دهد تا آن نتایج را به وجود آورد؟

چگونه می توانیم به طور مستقیم یا غیرمستقیم با طرف هایی که بخشی از علاقه ما برای دستیابی به آن نتایج را دارند ، درگیر شویم؟




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

بررسی جایگاه مذاکره ،دلایل اهمیت مذاکره در محل کار

اهمیت مذاکره و گفتگو با دیگران در زندگی فردی و اجتماعی ما تأثیر بسزایی دارد. درحقیقت ما از ابتدای آغاز یک روز در حال مذاکره هستیم. این امر تا زمانی که روز را به پایان برسانیم ادامه می‌یابد. اتفاقات زیادی نیز در حین این مذاکرات ممکن است برای ما رقم بخورد.

مذاکره در لغت به معنی گفتگو با شخص دیگر، پیرامون یک موضوع مشخص است. اگر با دقت به زندگی روزمره خود نگاه کنیم؛ همواره در حال گفتگو با افرادی دیگر پیرامون موضوعی خاص هستیم. آن شخص دیگر می‌تواند همسر ما باشد و موضوع گفتگو پیرامون زندگی زناشویی. همچنین شخصی که در حال مذاکره با آن هستیم می‌تواند رئیس ما باشد و موضوع بحث پیرامون کار و ارتقا شغلی.

در زندگی امروزی پیشرفت مهم‌ترین هدف انسان‌ها است و فنون مذاکره راه رسیدن به این پیشرفت محسوب می‌شود. برای پیشرفت و توسعه در کار و زندگی باید به نحوه مذاکره توجه کافی داشته باشیم. همچنین با توسعه این مهارت پیشرفت‌های فردی و اجتماعی را برای خود رقم بزنیم.

این مطالب می‌تواند تا حدودی ما را با اصول و فنون مذاکره و اهمیت آن در توسعه کسب و کار و زندگی آشنا کند.

دلایل اهمیت مذاکره

یکی از مواردی که همواره برای توسعه فردی و اجتماعی به آن پرداخته می‌شود، مذاکره است. حتماً تاکنون با خود اندیشیده‌اید که دلایل اهمیت مذاکره چیست؟ چرا همواره به پیشرفت و توسعه به این موضوع اشاره می‌شود؟

  1. یکی از ملزومات زندگی برقراری و حفظ ارتباط اجتماعی با انسان‌ها است. از همین رو انسان‌ها ناطق نامیده شده‌اند.
  2. تمام نیازهای انسان اعم از نیاز مادی و معنوی، ادامه حیات و بقای نسل، امنیت، امرار معاش و … از طریق برقراری و حفظ ارتباط با دیگران حاصل می‌شود.
  3. در زندگی امروزی مذاکره در محل کار دارای ماهیت علمی است و بسیاری از مشاغل مانند فروشندگی، مدیریت و … وابسته به این فن هستند.
  4. مذاکره، اصلی برای داشتن روابط اجتماعی خوب است.
  5. مذاکره و مهارت مذاکره، لازمه ارتقا شغلی است.
  6. در فراگیری مذاکره، فن بیان و مهارت های کلامی و … دخیل هستند. فراگیری این فنون سبب افزایش اعتماد به نفس، همچنین افزایش سطح آگاهی افراد خواهد شد.
  7. آشنایی با فنون مذاکره سبب توسعه زندگی زناشویی و بهبود روابط زوجین می‌شود.

موارد فوق تنها دلایل اندکی از اهمیت توسعه این فن مهم هستند. باتوجه به این دلایل می‌توان به اهمیت این موضوع در زندگی پی برد.

اهمیت مذاکره در محل کار

پیشرفت شغلی از مهم‌ترین دلایل اهمیت مذاکره در محل کار است. سخت کوشی و تلاش برای انجام درست امور یکی از مهم‌ترین دلایل پیشرفت در کار است.

اما اگر با فنون مذاکره آشنا نباشید؛ سخت کوشی شما ممکن است نادیده گرفته شود. بسیاری از افراد برای اهداف کوچک خود نظیر میزان درآمد مذاکره می‌کنند. اما اگر قصد شما موفقیت بلند مدت در شغلتان است، بهتر است این روش مذاکره را کنار بگذارید.

همواره شغل خود را به‌عنوان پله‌ای برای رسیدن به‌موقعیت بهتر بدانید. از همین رو برای به دست آوردن موقعیت بهتر در شغل خود تلاش و مذاکره کنید.

اگر قصد شما به دست آوردن ترفیع شغلی در شرکت و در پی آن درآمد بیشتر است. باید با رئیستان در این باره مذاکره کنید. برای این مذاکره باید با دست پر وارد شوید.

برای مثال می‌توانید از نمونه‌ کارهایی که سبب پولسازی و توسعه شرکت شده است یاد کنید. البته نمونه کارهایی که توسط خود شما به سرانجام رسیده باشند.

هرگز ارتباط خود را با افراد و بخش‌های تأثیرگذار شرکت قطع نکنید. برای ترفیع شغلی، باید برای شرکت پولساز باشید. برای این کار باید ایده خود را عملی کنید.

در این راستا باید با پرسنل کلیدی سازمان خود ارتباط مؤثر داشته باشید. آن‌ها را برای توسعه هدف خود متقاعد کنید. سپس بی‌وقفه کار کنید و نتایج را با آن‌ها در میان بگذارید.در مقاله “تاکتیک های مذاکره” ۱۵ تاکیتیک کاربردی برای مذاکره را بیان کردیم که مطالعه آن می تواند مفید باشد.

اهداف مذاکره

هدف از مذاکره چیست؟ اگرچه ما در تمام زندگی خود در حال مذاکره هستیم؛ اما اگر بخواهیم تعریفی را برای این امر ارائه دهیم می‌توانیم بگوییم که مذاکره گفت و گو با شخصی دیگر برای دستیابی به توافق بر سر یک موضوع خاص معنی می‌شود.

دستیابی به توافق در این تعریف هدف مذاکره است. از همین رو آنچه اهمیت این موضوع به‌ویژه اهمیت مذاکره در محل کار را دو چندان می‌کند، اهداف مذاکره هستند.

یک مذاکره متبوع، مذاکره‌ای است که اهدافی روشن برای آن تعریف شده باشد. عدم تعریف هدف دقیق می‌تواند سبب سردرگمی و موضع گرفتن فرد مذاکره کننده در حین انجام این کار شود.

هدف از مذاکره می‌تواند کسب سود و منفعت، به دست آوردن درک متقابل از طرف مقابل و درنهایت حدس هدف و سخن پایانی او باشد. برای دستیابی به این اهداف:

  1. اهداف کلی برای خود تعریف نکنید. برای مثال اگر هدف شما “به دست آوردن بهترین قیمت ممکن” است؛ هرگز به نتیجه اثر بخش نخواهید رسید. هدف باید بطور دقیق تعریف شود. برای مثال اگر در حال مذاکره برای خرید و فروش چیزی هستید، هدف دقیق شما می‌تواند قیمت، امتیازات مطلوب، نحوه تحویل، زمان تحویل و … باشد.
  2. در اهداف خود انعطاف‌پذیر باشید. برای این کار باید حداقل و حداکثری را برای هدف خود در نظر بگیرید.
  3. توافق‌ها باید در حین مذاکره بصورت کتبی نوشته شوند تا مخالفت‌ها در حین انجام این کار کاهش یابد.

اهمیت اصول و فنون مذاکره

بخش مهمی از مذاکره را اصول و فنون آن تشکیل می‌دهند. از همین رو تفکر درمورد اهمیت مذاکره اغلب ما را به سوی فراگیری اصول و فنون آن یا به عبارتی تکنیک‌های مذاکره هدایت می‌کند.

در حقیقت مذاکره یک فن است. زیرا اصل اساسی آن بر چانه زنی میان افراد استوار است. یادگیری و رعایت این اصول می‌تواند شما را به هدف مذاکره نزدیک‌تر سازد. این اصول و فنون عبارتنداز:

  1. سعی کنید تا محل مذاکره در محیط فعالیت خودتان باشد.
  2. محلی مناسب، به دور از شلوغی و نورگیر را برای این کار انتخاب نمایید.
  3. اگر طرف مقابل شما یک تیم است. سعی کنید کاری کنید که اعضای آن متفرق از یکدیگر بنشینند.
  4. اجازه دهید صحبت را طرف مقابل شروع کند. با این کار می‌بینید که بسیاری از امتیازات مورد توقع شما بدون درخواست  ارائه خواهد شد.
  5. ضعف اطلاعاتی نداشته باشید. در میانه بحث حتی به دنبال اطلاعات ضروری نیز نگردید.
  6. استفاده از وعده اطمینان شما را در موضع ضعف قرار خواهد داد. از انجام این کار پرهیز نمایید.
  7. در مواجهه با سخنان فرد دیگر هیجان زده و احساساتی عمل نکنید.
  8. اگر فرد مقابل شما مرتکب اشتباهی در محاسبات شده است. او را به کلک زدن متهم نکنید.
  9. توافق باید به تدریج حاصل شود. با تحت فشار قرار دادن طرف مقابل برای دستیابی به توافق سریع، خودتان متضرر خواهید شد.
  • به طرف مقابل خود اجازه دهید؛ تلاشش را برای ترغیب کردن شما به انجام کاری بکند. در این‌صورت مجبور به ارائه امتیازات بیشتری به شما خواهد شد.

به یاد داشته باشید شما هرگز نمی‌توانید تمام امتیازات مود توقع خود را از یک مذاکره به دست آورید. همین موضوع است که اهمیت مذاکره را دو چندان می‌کند. توجه به این مطلب می‌تواند به حفظ روحیه شما در ادامه مذاکره کمک کند و بتوانید با حفظ اخلاق امتیازات بیشتری را در طول زمان به دست آورید.

اهمیت زبان بدن در مذاکره

اهمیت مذاکرات روزمره ما به‌ویژه اهمیت مذاکره در محل کار، باتوجه به‌عنوان شغلی ما سبب می‌شود که همواره به دنبال روش تأثیرگذارتری در تحقق مذاکرات باشیم.

مذاکره دارای اصول و فنونی است که در بخش قبل به‌صورت مختصر به آن‌ها پرداختیم. اما نمی‌توان اهمیت ابزار مذاکره را در انجام یک مذاکره موفق نادیده گرفت. یکی از این ابزار زبان بدن است.

زبان بدن در مذاکرات به‌قدری اهمیت دارد که همواره مذاکره رو در رو در زمره بهترین شیوه برای مذاکره قرار می‌گیرد. مذاکره نوشتاری یا تلفنی به دلیل عدم انتقال صحیح زبان بدن اغلب دارای ضعف‌هایی است.

حتماً تاکنون برای شما پیش آمده است که پیامی را از فردی خاص دریافت کنید و برداشت ناراحت‌کننده‌ای از آن داشته باشید. اما منظور طرف مقابل شما چیز دیگری باشد. این مثال ساده به‌خوبی می‌تواند اهمیت فواید زبان بدن را در مذاکرات نشان دهد.

در حقیقت با مشاهده صورت طرف مقابل بهتر می‌توان حرف‌های او را راستی آزمایی کرد. بطورکلی استفاده از زبان بدن در مذاکره از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

البته باید بدانیم که چطور از زبان بدن استفاده کنیم. همچنین باید با مفهوم هر یک از حرکات زبان بدن آشنا باشیم. این حرکات در حقیقیت معیار خوبی برای سنجش دروغ یا راستی سخنان طرف مقابل هستند.

انواع مذاکره

مذاکره‌های مختلف دارای انواع مخلفی نیز هستند. هر یک از انواع مذاکره به تکنیک خاص نیازمند است. از همین رو توجه به اهمیت مذاکره و انواع آن سبب می‌شود، در هر مذاکره از روش مخصوص به همان مذاکره استفاده نماییم.

در حقیقت هدف از انجام مذاکره دستیابی به اهداف خاصی است. برای رسیدن به این اهداف نیز می‌توان از روش‌های مختلفی استفاده کرد. اما شناخت انواع مذاکره کمک می‌کند تا روش درست را برای انجام آن انتخاب کنیم.

  • مذاکره برد= باخت

برای انجام یک مذاکره برد باخت باید روی کمترین خواسته‌های طرف مقابل تمرکز کنیم. به‌عبارتی سعی کنیم که طرف مقابل خود را به کم قانع کنیم تا بتوانیم مذاکره را ببریم.

  • مذاکره برد- برد

مذاکره برد- برد استراتژی برای تحقق یک هدف مشترک و دوستانه است. برای مثال وقتی می‌خواهید شراکتی را با کسی شروع کنید قصد دارید که همه چیز بین دو نفر یا دو تجارت عادلانه تقسیم شود.

برای مثال شما با مشارکت شریکتان یک گوشواره می‌خرید و آن را با قیمت بالاتر می‌فروشید. تلاش برای تقسیم عادلانه سود حاصل از آن یک مذاکره برد- برد است.

  • مذاکره باخت – باخت

مذاکره باخت- باخت در حقیقت مذاکره‌ای که در آن شما و طرف مقابلتان هر دو با ضرری مواجه می‌شوید. برای مثال در رستورانی یک پیتزا سفارش می‌دهید و هزینه آن را نیز پرداخت می‌کنید.

در عوض برای شما یک سیب زمینی سرخ کرده سرو می‌شود. مذاکره‌ای که شما با صاحب رستوران برای پس گرفتن پول خود انجام می‌دهید یک مذاکره باخت- باخت است.

اهمیت مذاکره و نقش آن در زندگی سبب شده است تا اغلب افراد به‌ صورت تلویحی با این سه دسته از انواع مذاکره آشنا باشند. البته در این دسته بندی مذاکرات دیگری نظیر مذاکرات خصمانه، مذاکراتی که با همکاری پیش می‌روند، مذاکرات چند حریفه و مذاکراتی که با بدقولی همراه هستند نیز وجود دارد. این مذاکرات در حقیقت زیر مجموعه مذاکرات فوق هستند.

اهمیت مذاکره رسمی

اهمیت مذاکره رسمی از اهمیت مذاکرات غیر رسمی بسیار بیشتر است. همانطورکه از نام آن پیداست این نوع مذاکره رسمی است. از همین رو ابعاد خبری آن بسیار گسترده‌تر است. به همین علت باید برای بله گرفتن در یک مذاکره رسمی برنامه‌ریزی درست‌تری شود.

با توجه به اهمیت این نوع مذاکرات لازم است که فرد مذاکره کننده به محتوا تسلط کافی داشته باشد. همچنین پیش از برگزاری مذاکره باید برای کسب مهارت‌هایی مانند زبان بدن و … تمرین کافی داشته باشد.

همچنین پیش از مذاکره رسمی می‌توان برای به خاطر سپردن اطلاعات از روش استفاده از علائم و نشانه‌گذاری کمک گرفت. درنهایت نیز به‌عنوان یک مذاکره کننده انگیزه خود را برای حضور در جلسات تقویت نمایید.

نتیجه گیری

نمی‌توان از اهمیت مذاکره در زندگی فردی چشم پوشی کرد. اما این موضوع زمانی اهمیت ویژه‌ای می‌یابد که کار شما نیز وابسته به مذاکرات باشد.

در این صورت آشنایی و شناخت ارکان مذاکره نظیر تکنیک‌های مذاکره، زبان بدن، شناخت انواع مذاکره و … اهمیت ویژه‌ای می‌یابد. همانطورکه قبلاً اشاره شد، مذاکره یک فن است و فنون دارای اصول و قواعد خاصی هستند. برای انجام یک مذاکره صحیح باید اصول و قواعد آن را به‌ خوبی فراگرفت.

برخی از سوالات رایج

اهمیت مذاکره در محل کار چقدر است؟

پیشرفت شغلی از مهم‌ترین دلایل اهمیت مذاکره در محل کار است. سخت کوشی و تلاش برای انجام درست امور یکی از مهم‌ترین دلایل پیشرفت در کار است.

چرا اهمیت مذاکره رسمی از مذاکره غیر رسمی بیشتر است؟

اهمیت مذاکره رسمی از اهمیت مذاکرات غیر رسمی بسیار بیشتر است. همانطورکه از نام آن پیداست این نوع مذاکره رسمی است. از همین رو ابعاد خبری آن بسیار گسترده‌تر است. به همین علت باید برای بله گرفتن در یک مذاکره رسمی برنامه‌ریزی درست‌تری شود.

مهم ترین دلایل اهمیت مذاکره کدامند؟

  1. یکی از ملزومات زندگی برقراری و حفظ ارتباط اجتماعی با انسان‌ها است.
  2. تمام نیازهای انسان اعم از نیاز مادی و معنوی، ادامه حیات و بقای نسل، امنیت، امرار معاش و … از طریق برقراری و حفظ ارتباط با دیگران حاصل می‌شود.
  3. بسیاری از مشاغل مانند فروشندگی، مدیریت و … وابسته به این فن هستند.
  4. مذاکره، اصلی برای داشتن روابط اجتماعی خوب است.
  5. مذاکره و مهارت در آن، لازمه ارتقا شغلی است.
  6. فراگیری این فنون سبب افزایش اعتماد به نفس، همچنین افزایش سطح آگاهی افراد خواهد شد.
  7. سبب توسعه زندگی زناشویی و بهبود روابط زوجین می‌شود.



تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

آموزش مهارت مذاکره ، تمرین هایی برای افزایش مهارت مذاکره

در حقیقت اصلا مهم نیست که شما چقدر اهل مذاکره کردن باشید و در حال حاضر چقدر در این زمینه اطلاعات داشته باشید و یا اینکه اصلا از این اطلاعات در مذاکرات خود استفاده می‌کنید یا خیر. همه‌ی ما این نکته را می دانیم که همیشه جایی برای بهتر شدن و پیشرفت کردن داریم.

اما شاید مسئله ی اصلی این باشد که ما نمی دانیم که چگونه می توانیم بهتر شویم، و همین ندانستن ها باعث وقت‌کشی در زمینه کارهایی می شود که باید انجام دهیم.اما خبر خوب این است که در واقع همه ی ما می بایست برای بهتر کردن مهارت مذاکره خود پروتکل یکسانی را پشت سر بگذاریم تا بتوانیم مذاکره کننده ای بهتر شویم.در این مقاله قصد داریم تا شما را در شناخت هر چه بهتر مهارت مذاکره یاری کنیم.

مهارت مذاکره فروش

شما قیمتی را مطرح کرده  و را هم برای مشتری ارسال کرده اید. و تمام آنچه که از انجام این پرونده باقی مانده فقط امضای قرارداد می باشد تا معامله به درستی انجام شود.اما بعد … ایمیلی مخوف دریافت می کنید.”من مایلم  قبل از امضا ی قرارداد در مورد برخی از جزئیات آن با شما صحبت کنم.”

در همچین موقعیتی شما با داشتن مهارت مذاکره فروش هنوز هم فرصت دارید تا بتوانید معامله را به درستی پشت سر بگذارید. در حقیقت در همچین موقعیتی اگر شما یک نماینده هستید می بایست نوع دید خود را از یک مشاور به مذاکره کننده تغییر دهید تا بتوانید توافقی در طول قرارد داد خود به دست آورید تا بتواند برای هر دو شرکت (که شامل شرکت خود و خریدار)، یک برد محسوب شود.

ما در اینجا تعدادی از نکات کلیدی برای دستیابی به مهارت مذاکره فروش را برای شما مطرح می کنیم که با استفاده از آن می توانید به ایجاد توسعه در کسب کار خود مشغول شوید:

مهمترین مهارت مذاکره در فروش عبارتند از:

  1. به عنوان نفر دوم صحبت کنید

شما شرایط قرارداد را ارائه داده اید و حالا نوبت به صحبت کردن مشتری یا خریدار می رسد، بنابراین اجازه دهید آنها اول مکالمه را شروع کنند. گاهی مذاکره کنندگان وسوسه می شوند تا قبل از شروع به حرف کردن مشتری مذاکره ی خود را آغاز کنند اما شما نمی دانید که آنها قرار است چه بگویند درست مانند سایر زمینه های فروش، هزینه شما این است که اول گوش دهید و سپس صحبت کنید.

  1. به طور واضج از محدوده یا رنج صحبت کنید

اگر مشتری شما مایل به تخفیف گرفتن می باشد، نگویید: “خب، من احتمالاً می توانم هزینه را ۱۵ یا ۲۰٪ برایتان کاهش دهم.” چون  وقتی شما ۲۰٪ پیشنهاد می دهید هیچکس ۱۵٪ را قبول نمیکند. پس همیشه یک عدد یا رقم خاص را بیان کنید و سپس در صورت لزوم آن را بالاتر یا پایین تر ببرید.

  1. تا پایان مذاکره پایان نیافته هیچ چیز را بصورت مکتوب ننویسید

همیشه این امکان در مذاکرات وجود دارد که دوباره به عقب و یا جلو بازگردند. بسیاری از ایده ها پیشنهاد می شوند و در حالی که برخی از آنها تایید و برخی هم رد می شوند.

  1. در ازای امتیازات چیزی دریافت کنید

روابط سالم بین یک فروشنده و مشتری ناشی از احترام و اعتماد متقابل می باشد. با توجه به این نکته، فروشندگان نباید خواسته های مشتری را بپذیرند بدون اینکه از آنها چیزی بخواهند. برای حفظ برد مذاکره برای هر دو طرف، بهتر است حالت فروشنده و مشتری در شرایطی مساوی باقی بماند.این  موضوع می تواند زمینه ای برای ایجاد روابط متقابل سودمند ایجاد کند.

  1. در صورت لزوم کناره گیری کنید

اگر خواسته های شما برای شرکت غیر منطقی یا زیان آور محسوب شد، از کناره گیری کردن از معامله نترسید. مشتری که فقط با تغییر اساسی در قرارداد یا کاهش شدید قیمت، بخواهد موافقت خود را برای امضای قرارداد اعلام کند مطمئناً مشکلاتی را هم در ادامه راه برایتان ایجاد خواهد کرد.

مهارت مذاکره چیست

مذاکره در واقع روشی می باشد که مردم با استفاده از آن به حل اختلافات و پیدا کردن چاره راه می پردازند. مهارت مذاکره  فرایندی است که با استفاده از آن می توان به سازش یا توافق رسید در حالی که  در آن از بحث و جدال نیز اجتناب می شود .

در حقیقت مهارت مذاکره در حفظ و پرورش اصول انصاف، جستجوی منافع متقابل و حفظ رابطه متقابل می باشد و کلید موفقیت یک مذاکره موفق محسوب می گردد. اشکال خاصی از مذاکره درهر شرایط متفاوت مورد استفاده قرار می گیرد مانند امور بین المللی، سیستم حقوقی و دولت .

همچنین مهارت مذاکره عمومی می تواند در طیف گسترده ای از فعالیت ها مورد استفاده عموم قرار گیرد. مهارت های مذاکره می تواند برای رفع اختلافاتی که بین شما و دیگران وجود دارد، بسیار سودمند واقع گردد. همچنین در نظر داشته باشید که برای بررسی دقیق‌تر بحث مذاکره می‌توانید مقاله «مذاکره چیست» را مطالعه کنید.

مراحل مذاکره بدین گونه است که شما برای دستیابی به یک نتیجه مطلوب در مذاکره، می‌بایست به دنبال یک رویکرد ساختار یافته برای داشتن یک مذاکره مفید باشید. به عنوان مثال، در یک موقعیت کاری ممکن است لازم باشد جلسه‌ای ترتیب داده شود که در آن همه طرف های درگیر بتوانند دور هم جمع شوند.

روند یک مذاکره

  1. آماده سازی:

قبل از انجام هرگونه مذاکره، باید تصمیم گرفت که چه زمانی و در کجا جلسه ای برای بحث برگذار گردد. تنظیم مقیاس زمانی محدود نیز می تواند برای جلوگیری از ادامه اختلاف نظرات ممکنه مفید باشد.

انجام مقدمات  آماده سازی قبل از هرگونه بحث درباره اختلاف نظرموجود می تواند به جلوگیری از درگیری بیشتر و اتلاف وقت غیر ضروری در طول جلسه کمک بسیار شایانی می کند.

  1. بحث:

در طول این مرحله دو جناح مذاکره کننده همدیگر را در مکانی مشخص و مقرر شده ملاقات می کنند و در مورد مشکلات موجود مذاکره می کنند.

مهارت مذاکره کلیدی در این بخش به گوش دادن و شفاف سازی خلاصه می شود. و در این مرحله می بایست هر یک از طرفین از فرصتی برابر برای ارائه پرونده خود برخوردار گردد.

  1. شفاف سازی و توضیح اهداف:

در این مرحله باید علایق و دیدگاه های هر دو جناح روشن گردد. و همچنین ذکر این عوامل به ترتیب اولویت می تواند عمل بسیار عاقلانه و سودمند باشد. از طریق این توضیحات اغلب می توان نقاط مشترک را شناسایی یا حتی ایجاد کرد. توضیحات بخشی اساسی از روند مذاکره محسوب می گردد، و همچنین باعث می شود تا روند مذاکره بدون سو تفاهم پیش رود و مشکلات هرچه زودتر رفع گردند.

   ۴. انجام مذاکره برای رسیدن به یک برد دو طرفه

در طول روند مذاکره باید هر دو طرف احساس کنند که از طریق روند مذاکره چیزی مثبت به دست آورده اند و هر دو طرف این حس را داشته باشند که دیدگاهشان مورد توجه قرار گرفته است.

گرفتن یک نتیجه با برد دوطرفه معمولاً بهترین نوع نتیجه گیری در یک مذاکره است.

    ۵. رسیدن به توافق

توافق می تواند زمانی به دست آید که دیدگاه ها و منافع هر دو طرف در نظر گرفته شود و هر دو جناح به نحوی یکدیگر را درک کنند و انجام درست این فرایند گویی مهارت مذاکره شما است.

پس باید برای دستیابی به یک راه حل قابل قبول همواره  ذهن خود را باز نگه دارید. توافق باید کاملاً روشن باشد تا هر دو طرف بدانند چه تصمیمی گرفته شده است.

  1. اجرای یک دوره عملیاتی از آنچه ذکر شده

بر اساس مفاد قرار داد مذاکره می بایست یک دوره عملیاتی برای اجرای تصمیم  اتخاذ شده اجرا گردد.

تمرین مهارت مذاکره

تمرین مهارت مذاکره برای بهتر شدن در حقیقت می تواند برای شما عملی بسیار طاقت فرسا باشد که اغلب ما برا بهبود این وضع می توانیم اقدامات را انجام دهیم مانند تأخیر در زمان لازم برای آماده سازی مذاکره. پنج دستورالعمل زیر به شما کمک خواهد کرد تا بتواند این کار دلهره آور را به یک سری استراتژی قابل کنترل و  ضروری تبدیل کنید.

  1. شناخت کامل قدرت آمادگی سازی

همه ما می دانیم که قرار است در این مرحله برای انجام یک مذاکره آماده شویم، ما می خواهیم بهترین خود را در مرححله بعدی ارائه دهیم. این یک مشکل قابل توجه می باشد: چرا که تحقیقات به طور گسترده نشان می دهد که مذاکره کنندگانی که آماده گی کافی را ندارند ممکن است از گرفتن و بستن توافق های سودمند در طی مذاکره دور شوندپس باد به هیچ وجه مرحله ی آماده سازی را قبل از مذاکره بی اهمیت تلقی کنید. کسب آمادگی لازم می تواند با اختصاص دادن یک ساعت مشخص در شبانه روز  برای انجام تحقیقات و کسب شناخت کافی باشد.

  1. آماده اشتباه کردن بشوید

تمرین مذاکره می تواند یک عمل بسیار سخت و طاقت فرسا باشد.ولی این نکته را بدانید در صورت اشتباه نکردن ممکن است هیچگاه نتوانید پیروز شوید.انسان باید از اشتباهات خود درس بگیرد و در صدد جبران آن دراید.

به گفته کورت لوین روانشناس :احساس ناخوشایند از عناصر رفتایر ما یک گام ضروری در راه  رسیدن به هدف و بهبود مهارت مذاکره  شما می باشد. شما  وقتی بتوانید این حقیقت را بپذیرید که تقریباً همه ما مستعد انجام اشتباه و عمل از روی تعصبات هستیم، که خیلی می تواند درتصمیمات ما در مذاکره تاثیر بگذارد ، آنگاه دیگر شما موقعیت خوبی خواهید داشت تا الگوهای فکری بهتری را در پیش بگیرید.

  1. تمرین ، تمرین ، تمرین

شاید این جمله را قبل از این هم شنیده باشید که باید برای رسیدن به هدفتان در هر زمنه ای تنها تمرین، تمرین و تمرین کنید.

بازرمن در خبرنامه جلسات مذاکره می نویسد: توسعه ایده های جدید به استراتژی هایی که بصری می شوند تنها به تمرین و زمان کافی نیاز دارد. مطالعه و تمرین مهارت مذاکره به ما این امکان را می دهد تا بتوانیم این مفاهیم را به درستی تمرین کنیم اگر به فکر پیاده کردن مهارت مذاکره خود در شغل جدیدتان هستید باید قبل از انجام اینکار بخوبی ئر موردش فکر کنید.

به این فکر کنید که دوست دارید کدام مفاهیم را به بیشتر و حرفه ای تر در مذاکرات خود به کار ببرید و فعالانه آنها را هم در محل کار و هم در خانه تمرین کنید. شما می توانید مهارت ها و استراتژی های جدید مذاکره را با دوستان و خانواده تان امتحان و تمرین کنید. در حقیقت اگر شما آگاهانه از استراتژی های جدید خود در چندین برنامه متفاوت استفاده کنید، آنها به تدریج به یک مهارت برای شما تبدیل می شوند و جای استراتژی های قدیمی را می گیرند.

  1. به دنبال یافتن یک مربی خوب مذاکره باشید

در حقیقت مربیان مذاکره به جای اینکه به شما بگویند در یک موقعیت خاص چه کاری را باید انجام دهید بر مهارتهای مذاکره شما متمرکز خواهند شد. به دنبال یک مربی مذاکره خوب باشید که بتواند به شما در تعیین اهدافتان کمک کند. یک مربی خوب مذاکره مشاوره ای ارائه می دهد که با رفتار مذاکره خود سازگار است و بر اهمیت آماده سازی تأکید می کند.

تمرین‌های دیگری نیز در مورد بهبود مهارت مذاکره وجود داره که در ادامه آن‌ها را ذکر کرده‌ایم.

۶. تمرین نه گفتن در برابر پیشنهاداتی که هر روز به ما می‌شود

۷. یادگیری مهارت‌های زبان بدن

۸. گوش دادن به حرف‌های دیگران

۹. مطالعه در خصوص مهارت‌های مذاکره

۱۰. کنار گذاشتن احساسات هنگام مذاکره‌های مهم

کتاب مهارت های مذاکره

اگر شما علاقه مند به یادگیری در حوضه ی مهارت مذاکره می باشید و در طول روز ممکن است با کنگره، همکاران، مشتریان یا حتی اعضای خانواده خود به مذاکره کردن مشغول باشید داشتن کتاب مهارت های مذاکره  می تواند به شما کمک کند تا مهارت مذاکره خود را تقویت کنید.

کتابهای مذاکره ای که در در سالهای اخیر توسط کارشناسان برنامه مذاکره منتشر شده اند، قادر اند تا دیدگاههای جدیدی را در خصوص معضلات مشترک  درمذاکره به شما ارائه دهند. این کتابها در حقیقت مهارت های قدرتمند مذاکره را بسازید و به یک فروشنده و رهبر بهتر تبدیل شوید.کتابهای مذاکره باید علاوه بر علمی و کاربردی بودنشان قابل تطبیق و اجرا در کشور فعلی شما نیز باشند.

پیشنهاد می شود مقاله ” فنون مذاکره ” را مطالعه نمایید.

در زیر لیستی از بهترین کتابهای موجود در این زمینه  را به شما معرفی خواهم کرد:

  1. کتاب به دست اوردن از Stuart Diamond
  2. کتاب مذاکره کردن برای سود از Richard Shell
  3. کتاب هیچگاه سازش نکن حاصل همکاری Chris Voss و Tahl Raz
  4. کتاب معامله با شیطان: چه زمانی برای مذاکره ، چه زمان برای مبارزه از Robert Mnooki

نتیجه گیری

مذاکره در واقع بستن نوعی قرار داد توافقی برای رسیدن به سودی دو جانبه میان دو جناح می باشد.برای اینکه بتوانید در یک میدان مذاکره برنده شوید داشتن مهارت مذاکره در تعیین سرنوشت اهداف شما نقش پررنگی را ایفا می کند.

برای تقویت قدرت مذاکره خود تنها کافی است که سطح افق اطلاعات خود را با انجام تمرین مذاکره، خواندن کتاب مهارت های مذاکره و داشتن مهارت مذاکره فروش بالا ببرید اما توجه کنید که در ابتدا باید اطلاعات کافی از چیستی و ماهیت کلی مذاکره داشته باشید تا بتوانید پروسه‌ی پیشرفت و تکامل مهارت مذاکره خود را به‌درستی طی کنید.

برخی از سوالات رایج:

  1. چرا مذاکره در فروش محصول مهم است؟

هر محصول با توجه به کارکردی که دارد نیازی را از خریدار رفع می کند اهمیت مذاکره آنجایی واضح و روشن می شود که به آشکار کردن نیاز خریدار و کاربردی که برای او دارد می­پردازد و از این طریق باعث فروش محصول و برطرف کردن نیاز خریدار می­شود.

  1. مذاکره ی مفید چیست؟

ما در یک مذاکره به دنبال رسیدن به نتیجه ی مطلوب خودمان هستیم کوچک کردن و نادیده گرفتن طرف مقابل از اصول مذاکره مفید نیست. بر همین اساس بهتر است در هر مذاکره خط قرمزی برای طرفین تعریف شود تا نظرات و خواسته های طرفین در یک چارچوب مشخص بیان شود.

  1. چگونه می­توان مهارت مذاکره را افزایش داد؟

شاید در نگاه اول رسیدن به مهارت کافی در مذاکره آسان به نظر نرسد اما با تمرین و ممارست در این را می­ توان به مهارت مورد نیاز در این زمینه رسید. که این موضوع هم احتیاج به زمان و آزمون و خطا دارد.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم منافع مذاکره ، شناخت منافع و مواضع مذاکره

در دنیای تجارت امروز، بیشتر مذاکره کنندگان در تلاش هستند تا نتایج برنده را کسب کنند. درک این امر آسان است چرا که هرچه بیشتر شرکت ها وارد روابط تجاری و مشارکت های بلند مدت می شوند، توافق های برد برد ضروری می شوند. شرکت هایی که به یکدیگر وابسته هستند، نیاز به حفظ روابط مثبت و انجام تراکنش هایی دارند که از دو طرف سودمند هستند.

در نتیجه این تغییر، مذاکره کننده های پیروزی باخت که به طور سنتی آموزش دیده اند، تعجب نمی کنند که چگونه می توانند به نتایج برد-برد برسند. دکتر راجر فیشر و ویلیام اوری در کتاب نشانه خود ، یک چارچوب منظم را پیشنهاد کردند تا احتمال دستیابی به توافق برد-برد را افزایش دهد. یک عنصر مهم این سیستم ، نقطه شروع مذاکره درک تمایز بین مواضع و منافع مذاکره می باشد.

مواضع در مقابل منافع

مواضع و منافع مذاکره به یک معنا نیست. یک موضع بیانگر آنچه که هر طرف از مذاکره می خواهد؟ یا فکر می کند که می خواهد؟ می باشد؛ منافع مذاکره نیز دلیل اصلی و مهم آن ها برای مطالباتشان می باشد. بنابراین ، یک موقعیت ممکن است ابزاری برای ارضای یک منافع مذاکره باشد ، اما یک موقعیت معین لزوما تنها یا حتی بهترین راه برای انجام آن نیست. به عبارت ساده ، ممکن است مواضع مذاکره باشند نه منافع مذاکره.

تمرکز فقط روی مواضع در مذاکرات می تواند منجر به عدم رضایت یا حتی عدم اذعان منافع اساسی و به خوبی پیش نرفتن مراحل مذاکره از حیث زمان شود ، که این امر دستیابی به یک برد را تقریبا غیرممکن می کند. مذاکرات متمرکز بر موقعیت نیز می تواند به روابط تجاری آسیب برساند ، زیرا هر یک از طرفین حفره ای ایجاد می کنند و از موقعیت خود دفاع می کنند.

این می تواند به بن بست یا گسست در مذاکرات منجر شود. هر دو طرف به طور کلی مواضع متفاوتی خواهند داشت و احتمالاً کاملاً سازگار نیستند. با این حال ، طرفین ممکن است مشترکاً دارای منافع مشترک باشند که بتوانند با یکدیگر همکاری کنند یا منافع متضادی داشته باشند که با یکدیگر در تضاد نباشند ، و این یک راه حل مشارکتی را تسهیل می کند.

اگر تمرکز بر روی منافع مذاکره هر یک از طرفها باشد ، بیشترین نتیجه را برای برد خواهد داشت؟ ؛ دلیل مذاکره کشف این منافع اساسی در فرآیند مذاکره می باشد و به مذاکره کنندگان کمک می کند تا تعیین کنند که آیا بیش از یک راه برای برآورده کردن نیازهای واقعی آنها وجود دارد یا خیر. تنها راه رسیدن به یک نتیجه برد-برد جلب رضایت منافع هر دو طرف است.

پیش بردن مذاکره به سمت برد-برد

قبل از اینکه حتی وارد مذاکره شوید ، باید منافع مذاکره خود را ترسیم کرده و حدس های پخته و فرهیخته ای  راجع به افراد طرف مقابل انجام دهید. اولویت های خود را از قبل تعیین کنید و تعیین کنید که چه چیزی قابل مذاکره است و چه چیزی نیست.

بسته به آنچه شما می دانید یا حدس می زنید در مورد منافع طرف مقابل ، ممکن است بتوانید بعضی از قسمت ها را از قبل مشخص کنید که بتوانید امتیازاتی کسب کنید که نسبت به آنها برای شما ارزش بیشتری داشته باشد و بالعکس.

این یک فرصت ایده آل برای ایجاد ارزش و یافتن راه هایی است که می توانید از طریق بدست آوردن هرکدام چیزهای زیادی کسب کنید. این رویکرد یک استراتژی ارزشمند برای دستیابی به توافق برد-برد است. اگر به‌دنبال یادگیری کامل مهارت مذاکره هستید

  • از آنجا که مذاکره یک فرآیند تحویل و گرفتن است ، به یاد داشته باشید که اگر انتظار دارید چیزی را دریافت کنید ، باید چیزی برای تحویل داشته باشید.
  • هرگز امتیازی ندهید مگر اینکه انتظار داشته باشید یکی را در عوض دریافت کنید.
  • توجه کنید که چیزی را که ممکن است از نظر بی ارزش باشد ممکن است برای طرف مقابل شما بسیار ارزشمند باشد و بالعکس.
  • کسی که بدون دریافت امتیاز ، اولین امتیاز بزرگ را می دهد ، در کل مذاکره بیشترین امتیاز را از دست میدهد.
  • برای هر امتیاز ، یک بیانیه پشتیبان مشخص کنید تا ارزش آن را نشان دهد. طرف دیگر باید هر امتیازی که بدست می آورد را احساس کند زیرا چیزی که به صورت رایگان داده می شود ارزش درک کمی دارد.
  • اولین پیشنهاد را قبول نکنید ، اما همیشه در حال جست و جو باشید. ممکن است شما شانس بیشتر و پیشنهاد بهتری داشته باشید. همچنین عدم توانایی طرف مقابل در قانع کردن و توافق کردن با شما با مقداری کم باعث ایجاد حس نگرانی در آن ها می شود و آن ها را به تلاش برای رضایت شما وا میدارد.
  • پیش بینی کنید که طرف مقابل تا چه امتیازی را برای تجارت به راحتی قبول خواهند کرد و اینکه واکنش آن ها نسبت به امتیازات پیشنهادی شما چگونه خواهد بود؟
  • به یاد داشته باشید که میزان امتیازی که اعطا می کنید به اندازه ی امتیازی که دریافت می کنید دارای اهمیت است. در واقع الگوهای مختلف امتیازات پیام های مختلفی را ارسال می کنند.

نکات مهم در مذاکره

اگر علاقه مندید مهارتهای مذاکره خود را بهبود ببخشید ، یک واسطه گر بهتر شوید، احتمالاً چیزهای زیادی در مورد منافع مذاکره شنیده اید. منافع عبارتند از نیازها ، امیدها ، ترسها و خواسته هایی که اقدامات ما را تحریک می کنند و مواضع ما را در مذاکره قرار می دهند. ما وارد مذاکره می شویم زیرا ما منافعی داریم که امیدواریم آنها را برآورده سازیم.

درک منافع مذاکره و چگونگی استفاده از آنها در مذاکره مهارت های اساسی در ایجاد ارزش بیشتر در مذاکرات است. با این حال ، شناسایی منافع مذاکره همیشه به آسانی به نظر نمی رسد. ما بیشتر تمایل داریم آنچه را که می خواهیم در مذاکرات به عنوان موضع یا خواسته بیان کنیم نه بر حسب منافع. درک این تفاوت بین مواضع و منافع برای بهبود مهارت های مذاکره شما مهم است.

موضع ها در مقابل منافع: درک تفاوت بین چگونگی و چرا

بیایید بگوییم شخصی به سمت شما می آید و می گوید ، “من می خواهم شما ۲۰ دلار به من بدهید!” با شناختن این شخص ، شما به او می گویید نه. یا ، شاید شما بگویید بله. در هر صورت ، تقاضا برای ۲۰ دلار موضع شخص است.

مواضع یا منافع، درخواست هایی هستند که می توانید بله یا نه بگویید. در پاسخ به شخصی که از شما ۲۰ دلار درخواست کرده است ، می توانید این درخواست را تأیید یا رد کنید. ممکن است مطالبات دیگری از خودتان اضافه کنید  “اگر به من کمک کنید تا مواد غذایی خود را تخلیه کنم ، ۲۰ دلار به شما می دهم” یا “من ۲۰ دلار به شما نمی دهم ، مگر اینکه توافق کنید هفته بعد برای من نهار بخرید.” مطالبی که شما اضافه می کنید مواضع شما در مذاکره است.

ما مواضع را به روش های مختلف بیان می کنیم ، گاهی اوقات آنها را به عنوان یک نیاز فوری یا تنها گزینه موجود انتخاب می کنیم. برای مشخص کردن بیانیه به عنوان یک موضع ، از خود بپرسید: آیا می توانم بله یا نه به این موضوع بگویم؟ مثال های زیر نشان می دهد چگونه کسی می تواند موضع خود را تنظیم کند.

آیا می توانم ۲۰ دلار داشته باشم؟

من ۲۰ دلار می خواهم

من به ۲۰ دلار نیاز دارم

۲۰ دلار به من بدهید

شما می خواهید ۲۰ دلار به من بدهید.

آیا دادن ۲۰ دلار به من معنی دارد؟

از تحقیقات من ، شما ۲۰ دلار به من می دهید راه حل بهینه.

۲۰ دلار تنها جواب درست است.

بهترین راه حل ۲۰ دلار است.

فقط این کار را تمام کنید و ۲۰ دلار به من بدهید.

توجه داشته باشید که می توانید بله یا نه به همه این گفته ها بگویید. همه آنها خواسته یا درخواستی هستند که شخص دیگری از شما کرده است.

البته ، شما می توانید به تقاضای ۲۰ دلار از راه های دیگری غیر از بله یا خیر ساده پاسخ دهید. در حقیقت ، شما احتمالاً تمایل ذاتی که دارید در مورد دلیل درخواست ۲۰ دلار این فرد بیشتر بدانید. جواب این سوال – چرا شما ۲۰ دلار می خواهید؟ – منافع شخص را تعریف می کند. بگذارید چند پاسخ احتمالی از طرف مذاکره کننده را بررسی کنیم:

  • گرسنه ام اما کیف پولم را گم کردم و نیاز به ناهار دارم.
  • من تمام پول خود را صرف بلیط قرعه کشی کردم و انتظار داشتم این یک سرمایه گذاری خوب باشد و اکنون نمی توانم بلیط بلیط اتوبوس را در خانه خریداری کنم.
  • هفته گذشته ۲۰ دلار به شما وام داده ام و شما به من بازپرداخت نکرده اید.
  • من پسر سیزده ساله شما هستم که شغلی ندارم و دوست دارم با دوستانم به فیلم ها بروم.

هر یک از گفته های فوق منافع مذاکره را بیان می کنند. من می خواهم ناهار بخرم چون گرسنه ام. من می خواهم به خانه بروم ، و اتوبوس بهترین راهی است که من برای انجام این کار می دانم.

من می خواهم برای پولی که به شما وام داده ام ، ۲۰ دلار را دریافت کنم. می خواهم با دوستانم به سینما بروم. هیچکدام از این گفته ها درخواستی از شما ندارند. در عوض ، آنها به شما می گویند چه چیزی شخص دیگری را در مذاکره انگیزه می دهد.

خلاصه: منافع به ما می گویند که چرا با کسی در حال مذاکره هستیم. آنها توضیح می دهند که چه چیزی باعث ایجاد انگیزه در ما شده و چه خواسته هایی داریم که می خواهیم به انجام برسانیم مواضع ، از طرف دیگر ، چیزی را از طرف مقابل خود خواستار هستیم یا تقاضا می کنیم تا آن منافع تحقق یابد.

شناسایی منافع مذاکره

در هر مذاکره ، دو مجموعه از منافع وجود دارد: منافع خود شما و منافع طرف مقابل. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد منافع خود ، از خود بپرسید که چرا وارد این مذاکره می شوید. واقعاً امیدوار هستید که به دست بیاورید؟ اگر قرار بود با یک معامله پیروز شوید ، چه چیزی برای شما حاصل خواهد شد؟ چه چیزی تغییر می کند تا شما را خوشحال تر یا رضایت بخش تر کند؟ چرا در نهایت به نتیجه مذاکره اهمیت می دهید؟

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد منافع مذاکره طرف مقابل ، این سؤالات را از آنها بپرسید و درباره موقعیت آنها سؤال کنید. چرا ۲۰ دلار می خواهید؟ اگر من ۲۰ دلار به شما بدهم ، چه کاری برای شما انجام می دهد؟ چه اتفاقی می افتد اگر من ۲۰ دلار به شما ندهم؟

هنگامی که در مورد مذاکرات در مورد منافع هر دو طرف اطلاعات بیشتری کسب کنید ، می توانید معاملات و راه حلهایی را تأمین کنید که هم نیازهای شما را برآورده کند ، و همگان را قادر می سازد تا از نتیجه راضی تر باشند.

استفاده از منافع و مواضع در مذاکره

در ویلیام اوری ، راجر فیشر ، و کتاب برجسته بروس پاتون رسیدن به بله: مذاکره درباره توافق نامه بدون ورود به آنها ، مثالی را بیان می کنند که قدرت مذاکره مبتنی بر منافع مذاکره را برجسته می کند.

یک مادر صدای دختر و پسرش را می شنود که در آشپزخانه می جنگند و او را وارد آشپزخانه می کند تا دو کودک را که برای آخرین پرتقال می جنگند را جدا کند.  دختر فریاد می زند ، “من پرتقال را می خواهم!” پسر فریاد می زند ، “من پرتقال را می خواهم!” آنها در بن بست هستند.

مادر ، به امید حل سریع و منصفانه درگیری ، آخرین پرتقال را نصف می کند. دختر نصفش را می گیرد ، پرتقال را پوست می کند ، آب میوه را می گیرد و پوستش را دور می اندازد. پسر نصف خود را می گیرد ، پرتقال را پوست می کند، پوست آن را خلالی میکند و در کیک استفاده می کند و خود پرتقال را دور می اندازد. هر دو کودک فقط نیمی راضی هستند و نیمی از ارزش موجود از مذاکره وارد سطل آشغال شده است.

این نمونه ای از مذاکره موضعی است. هر طرف تقاضا می کند ، اندکی تسلیم می شود ، و در جایی به “حد وسط” می رسد. ممکن است درگیری به پایان برسد و ممکن است این مسئله برطرف شود ، اما فرصت هایی که برای ایجاد ارزش بیشتر با توجه به منافع مذاکره وجود دارد از دست می رود.

در یک مذاکره مبتنی بر منافع مذاکره، هر کودک باید به این سؤال پاسخ دهد: چرا پرتقال را می خواهد؟ دختر پاسخ می دهد ، “من برای گرفتن آب آن در کنار یک میان وعده می خواهم.” پسر پاسخ می دهد ، “من باید از پوست استفاده کنم تا یک کیک را درست کنم.

” آنها با کنار گذاشتن خواسته های خود ، می توانند گزینه هایی برای قطعنامه ارائه دهند که قبلاً به آنها فکر نمی کرده بودند. پسر پوست آن را بکند و دختر میوه را استفاده کند. با این کار منافع مذاکره برای دو طرف صورت می گیرد و هیچ ارزشی از بین نمی رود یا به عبارتی دیگر در سطل آشغال انداخته نمی شود.

جمع‌بندی

با تمرکز روی منافع مذاکره ، ما بیشتر از آنچه می خواهیم از طریق چانه زنی انجام دهیم ، را در یک نتیجه مذاکره به دست می آوریم. علاوه بر این ، مذاکرات مبتنی بر منافع مذاکره به ما امکان می دهد روابط را بهبود بخشیم. پسر و دختر در مذاکره برای مقابله با مواضع ، فریاد کشیدند ، جنگیدند و با عصبانیت از طرف دیگر دور شدند.

در مذاکرات براساس منافع ، حتی اگر تنها یک پرتقال برای تقسیم وجود داشته باشد ، آنها میتوانستند بیشترین ارزش را به دست آورند و آنچه را که واقعاً از مذاکره می خواهند کسب کنند – و از یک تکه کیک نارنجی خوشمزه در کنار آب پرتقال لذت ببرند!

بنابراین بهتر است شما نیز برای طی مراحل مذاکره موفق، به خوبی مواضع و منافع مذاکره طرف مقابل خود را شناسایی کنید و تمام تلاشتان بر این باشد که کمتر وارد مواضع و تضادها شوید و تمرکز خود را بر منافع دو طرف بگذارید تا یک مذاکره عالی داشته باشید و هر دو طرف مذاکره راضی و خرسند باشند و نتیجه برد-برد شود.

برخی از سوالات رایج

منافع مذاکره چند نوع می باشد؟

در هر مذاکره، دو مجموعه از منافع وجود دارد: منافع خود شما و منافع طرف مقابل.

تاثیر منافع مذاکره در یک مذاکره موفق به چه صورت است؟

بهتر است شما نیز برای طی مراحل مذاکره موفق، به خوبی مواضع و منافع مذاکره طرف مقابل خود را شناسایی کنید و تمام تلاشتان بر این باشد که کمتر وارد مواضع و تضادها شوید و تمرکز خود را بر منافع دو طرف بگذارید تا یک مذاکره عالی داشته باشید و هر دو طرف مذاکره راضی و خرسند باشند و نتیجه برد-برد شود.

رابطه منافع مذاکره و یک مذاکره برد-برد چیست؟

قبل از اینکه حتی وارد مذاکره شوید ، باید منافع مذاکره خود را ترسیم کرده و حدس های پخته و فرهیخته ای راجع به افراد طرف مقابل انجام دهید. اولویت های خود را از قبل تعیین کنید و تعیین کنید که چه چیزی قابل مذاکره است و چه چیزی نیست.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مراحل مذاکره موفق و موثر ، فرآیند مذاکره عالی و موفقیت آمیز

هیچکس دوست ندارد در مذاکره خود با شکست رو به رو شوند. ولی این را بدانید که اگر شما نتوانید برای مذاکره ای که پیش رو دارید برنامه ریزی کنید قطعا شکست خواهید خورد. همه ما روزانه با چند نفر مذاکره انجام می دهیم حال چه در سطح شخصی، با دوستان، خانواده ،صاحبخانه و یا فروشندگان ماشین. در ادامه مطلب به مهم‌ترین مراحل مذاکره موفق اشاره کرده‌ایم پس با ما همراه باشید.

طی کردن درست مراحل مذاکره نیز رمز موفقیت کسب و کار محسوب می شود. در واقع هیچ تجارتی بدون انجام مذاکره برای بستن قراردادهای سودآور نمی تواند دوام بیاورد. در یک شرکت، داشتن مهارت مذاکره می تواند منجر به پیشرفت شغلی شما گردد.

در حقیقت مذاکره روشی است که برای جلوگیری از درگیری و همچنین گرفتن تصمیم  واحد درباره ی چیزی که سود همه آنها باشد، به کار می رود. افراد با یکدیگر مذاکره می کنند و سعی می‌کنند به یک راه حل مشترک برسند که همه دو طرف مذاکره کننده را راضی کند.

یک مذاکره کننده حرفه ای باید بداند که چگونه با استفاده از مهارت مذاکره خود می تواند مانع یک درگیری شود و یا در بستن یک قرار داد سوداور پیروز گردد. در این مقاله قصد داریم تا نکات مفیدی در خصوص نقطه شروع مذاکره و مراحل مذاکره از حیث زمان به شما بگوییم که باعث موفقیت شما در هر مذاکره می گردد.

مراحل مذاکره موفق(فرآیند مذاکره موفق)

شما ممکن است با شنیدن کلمه “مذاکره” تصاویری منفی از درگیری و مبارزه در ذهنتان به تصویر کشیده شود. اما مراحل مذاکره موفق در مورد رسیدن به هدف می باشد که همان توافق است.

یک مذاکره‌کننده ماهر از مهارت مذاکره خود برای دستیابی به توافقی بدون پرخاشگری استفاده می کند. در حالی که کسب مهارت مذاکره می‌تواند به برخی تمرینات نیاز داشته باشد، تبدیل شدن به یک مذاکره کننده خوب مستلزم دانستن مراحل مذاکره است. کسب این مهارت تنها نیاز به پیروی از برخی دستورالعمل های اساسی دارد که هدف نهایی همه ی آن ها رسیدن به پیروزی در مذاکره است.

در اینجا چهار نکته مراحل مذاکره موفق آورده شده است:

  1. به عنوان اولین قسمت از مراحل مذاکره خود را با حقایق آماده کنید

قبل از شروع روند مذاکره، با کسب و جمع آوری اطلاعات خود را مسلح سازید. تا آنجا که ممکن است درباره ی نوع قراردادتان و مذاکره کنندگان رقیب اطلاعات کسب کنید. همچنین می توانید با پرسیدن یک سری سؤالهای سخت روند مذاکره را پیش ببرید، مانند چرا می خواهید این معامله را انجام دهید؟ چرا طرف مقابل می خواهد این کار را انجام دهد؟

در مرحله ی بعد سعی در جمع اوری اطلاعاتی کنید که نه تنها برای شما بلکه برای رقیبتان نیز سودمند است. اینکه در مورد همه چیز و همه کس در روند مذاکره اطلاعات داشته باشید به طرز چشمگیری سبب افزایش اعتماد به نفس در شما می گردد  و مسیر شما را به سمت پیروزی هدایت می کند.

  1. قبل از شروع مراحل مذاکره تصمیم بگیرید که از مذاکره خود دقیقا چه می‌خواهید

مذاکره‌کنندگان بزرگ قبل از ورود به بحث و شروع مذاکره دقیقا می دانند چه می خواهند. بهتر از آن این است که آنها حتی میداننده چه چیزی را نباید قبول کنند و همه ی این قضایا ریشه در مهارت مذاکره انها دارد.همچنین شما می بایست از قبل تصمیم بگیرید که دقیقا چه مباحثی برایتان مهم است و چه مباحثی را قصد دارید واگذار کنید چون بهر حال مذاکره رسیدن به نوعی توافق دو طرفه است.

  1. به عنوان سومین قسمت از مراحل مذاکره با طرف دیگر قرادداد منصفانه برخورد کنید

در بسیاری از مواقع که مذاکره با شکست روبه رو می شود به این دلیل است که یک طرف احساس می کند طرف دیگر رفتاری عادلانه ای با آنها ندارد. این دقیقا به چه معنی است؟ در بیشتر موارد، این به معنای احساساتی است که بر منطقتان غلبه پیدا می کند. ضرب و شتم روی میز و دادن اولتیماتوم ممکن است تئاتر عالی را در یک فیلم رقم بزند.

اما در زندگی واقعی، این موارد به ندرت در معاملات انجام می گیردداشتن رفتاری عادلانه و محترمانه در طول یک مذاکره علاوه بر ایکه جزو مهارت مذاکره محسوب می شود باعث ایجاد احترام و اعتبار نیز برای شما می گردد.

  1. تصمیم بگیرید تا مراحل مذاکره تکمیل شود

تمام زمانی که شما برای کسب و یادگیری انواع برنامه ریزی ها، استراتژی ها و تاکتیک های درخشان مذاکره صرف می کنید  بدون داشتن قدرت تصمیم گیری در انتهای کار امری بیهوده تلقی می گردد. این اتفاق ممکن است اغلب هنگامی رخ دهد که طرف مقابل نتواند به تصمیمی نهایی برسد.

بلاتکلیفی می تواند از جاهای مختلفی ناشی گردد، اما به عنوان یک مذاکره کننده، باید از قبل برای آن آماده باشید. می توانید برای بهبود قدرت در تصمیم گیریتان یک جدول زمانی تعیین کنید و در مورد معیارها و موانعی که ممکن است تأیید و اجرای توافق نهایی را به تأخیر بیندازند کمی بیشتر تامل کنید.

فرایند مذاکره چیست؟

فرایند مزاکره در حقیقت به مجموعه اقداماتی گفته می شود که به منظور جلوگیری از زیان و رسیدن به نوعی توافق دو طرفه میان دو جناح انجام می شود.در حالی که بسیاری از مذاکرات سر راست هستند و به راحتی می توان در انها به نوعی توافق دو طرفه رسید برخی دیگر از آنها در زمره سخت ترین چالش های شما قرار می گیرند.

موفقیت شما به برنامه ریزی و آماده سازی اولیه تان بستگی دارد. شما باید همیشه با یک مجموعه مشخص از استراتژی ها، پیام ها و تاکتیک هایی که می تواند شما را از برنامه ریزی تا پایان کار راهنمایی کند فرایند مذاکره را پیش ببرید.

در ادامه قصد داریم مجموعه اقداماتی را به شما آموزش دهم که در فرایند مذاکره دانستن انها امری ضروری می باشد

  1. اهداف خود را به وضوح در ذهنتان تنظیم کنید (از جمله حداقل نتیجه ای که ممکن است کسب کنید، نتیجه پیش بینی شده و نتیجه ایده آل خود)
  2. تعیین کنید که اگر مذاکره به نتیجه نرسد شما چه خواهید کرد.
  3. نوع نیازهای خود، نیازهای طرف مقابل و دلایل آنها را تعیین کنید.
  4. مشکلاتی که ممکن است در فرایند مذاکره با آن روبرو شوسد را لیست، رتبه بندی و ارزش گذاری کنید.
  5. طرف مقابلتان را به خوبی تجزیه و تحلیل کنید (از جمله اهداف آنها و اطلاعات مورد نیاز آنها)
  6. تحقیق کنید و با همکاران و شرکای خود مشورت کنید

فرایند مذاکره از حیث زمان و اولویت(مذاکره چند مرحله دارد؟)

مذاکره می تواند بسیار پیچیده باشد، تعیین هدف نهایی ایده آل شما همیشه باید اولین قدم و اولیت شما باشد. داشتن اولویت های واضح در فرایند مذاکره بسیار مهم است.در مقاله “تاکتیک های مذاکره” ۱۵ تاکیتیک کاربردی برای مذاکره را بیان کردیم که مطالعه آن می تواند مفید باشد.

  • معین کردن هدف در هر قسمت از مراحل مذاکره

اول از همه شما باید بر اساس منافع خود در مورد اولویت های مذاکره تصمیم بگیرید و به چگونگی تأثیر آنها بر طرف مقابلتان بیندیشید. شما به احتمال زیاد بیش از یک علاقه و نتیجه دلخواه خواهید داشت، بنابراین اطمینان حاصل کنید که علایق خود را تراز کرده اید.

فرایند مراحل مذاکره ممکن است آنقدر حساس شود که آدرنالین خون شما را بالا ببرد. اگردر ابتدای کار اولویت ها و هدف خود را تعیین نکنید ممکن است در نهایت مذاکره ی شما منجر به یک شکست گردد.

با این حال شما هنوز فرصت دارید تا با استفاده از مهارت مذاکره خود از این امر جلوگیری کنید اما شاید بپرسید که چطور؟ پاسخ این سوال بسیار آسان است تنها با تعیین اولویت های خود.

داشتن اهداف بلند مدت بسیار مهم هستند، اما در نظر گرفتن مراحل مذاکره که برای رسیدن به این اهداف باید طی کنید نیز اهمیت ویژه ای دارند. تعیین اهداف کوتاه مدت باعث می شود انگیزه شما حفظ شود و به شما در رسیدن به هدفی بلند مدت کمک خواهد کرد.

ایجاد اهداف کوتاه مدت نیز یک مسیر و نظمی را ایجاد می کند به شما در رسیدن به هدف نهایی انرژی می بخشد. همچنین یادداشت کردن هرآنچه قصد  دارید به آن برسید هم می تواند بسیار انگیزه بخش و کمک کننده باشد.

  • اولویت بندی کنید

برای اولویت بندی کردن درک این موضوع که شما چقدر وقت دارید و اینکه برای بهره مندی بیشتر از آن باید چه کاری انجام دهید ضروری می باشد. لازم است اولویت های مذاکره خود را به ترتیب اهمیت تنظیم کنید. به این فکر کنید که بدون فروپاشی مذاکرات به چه چیزهایی می توانید نه بگویید که البته تمامی این قضایا به مهارت مذکره شما بستگی دارد.

  • دفاع کردن

هنگامی که اولویت هایتان را در طول مراحل مذاکره تنظیم و مشخص کردید، دیگر وقت آن است که بفهمید چگونه و با استفاده از چه روشی می توانید از آنها دفاع کنید. و اطمینان حاصل کنید با این شیوه از دفاع کردن به روند مذاکره خود لطمه ای وارد نمیکیند و ی توانید پیروز میدان باشید.

البته دفاع کردن نیز جزو مهارت مذاکره محسوب می گردد و استفاده ی صحیح از آن در طول یک مذاکره می تواند نتیجه نهایی را به سود شما تغییر دهد.در ادامه مثالی برایتان می آورم که این موضوع را بهتر درک کنید.

مثلاً یک مصاحبه شغلی جدید گرفته اید در پایان مصاحبه، اگرفرض کنیم که همه چیز خوب پیش رفته باشد، و این کار به شما پیشنهاد شود، با قبول کردن شما و بستن قرارداد با کارفرمای خود مانند هر قرارداد دیگری این روند نباید عجولانه انجام گردد و باید برای اطمینان از دستیابی به بهترین شرایط ممکن به درستی و با استفاده از مهارت مذاکره که در طول زمان کسب کرده اید با او مذاکره کنید. لازم است در مورد عواملی مانند پرداخت، ساعات کاری  و روزهای تعطیل با او صحبت کنید.

در این صورت اگر شما اولویت های مذاکره خود را از قبل معیین کرده باشید می دانید که دقیقا چه می خواهید. و همچنین با تهیه دفاعی جامع، به احتمال زیاد به آنچه می خواهید می رسید.

اینکه بدانید دقیقا چه می خواهید و با داشتن اطلاعات کافی از ان و دفاع کردنی بر مبنای اطلاعات به به شما نوعی اعتماد به نفس می بخشد که باعث می شود شما بدانید در مورد چه چیزی صحبت می کنید و باعث می شوید تا دیگران بتوانند به شما اعتماد کنند. همچنین می تواند شرایط موجود را به نفع خود تغیر دهید.

اولین قدم در مراحل مذاکره

کتاب ها و مقالات توصیه هایی را در خصوص اولین قدم در مذاکره ارائه می دهند که می تواند به مذاکره کنندگان کمک کند تا از اشتباه در شروع مذاکره جلوگیری کنند و به نوعی به آنها مهارت مذاکره می آموزد. اما برخی از گرانترین اشتباهات حتی قبل از اینکه مذاکره کنندگان برای بحث در مورد اصل معامله بنشینند، اتفاق می افتد.

به این دلیل که مردم طعمه یک فرضیه منطقی اما در نهایت ناقص در مورد معامله می شوند. مذاکره کنندگان غالباً تصور می کنند که اگر ارزش زیادی را روی میز بیاورند و از اهرم کافی برای فشار آوردن برخوردار باشند، می توانند معاملات زیادی را انجام دهند. در حالی که این موارد در عین مهم بودن، ضروری نیستند.

در حقیقت اگر دوست دارید مذاکره را با پیشنهادی از سمت خودتان شروع کنید باید این نکته را در نظر داشته باشید که پیشنهادی که می‌دهید  باید در ناحیه توافق باشد و به گونه‌ای باشد که از سمت طرف مقابل به راحتی مورد قبول واقع گردد اما این نکته را هم باید لحاظ کنید که پیشنهاد شما باید به گونه‌ای باشد که برای جناح خودتان تاثیرات منفی نداشته باشد.

نتیجه گیری

این احتمال وجود دارد که یک فردبه صورتی کاملاً طبیعی و اتفاقی وارد روند مراحل مذاکره شود و یا این اینکه یک مذاکره کننده حرفه‌ای باشد که با استفاده از مهارت مذاکره خود می تواند نتیجه نهایی حرف را به نفع خود تعویض کند.

فردی که می‌خواهد برای اولین بار مهارت مذاکره را فرا بگیرد اطلاعات چندانی از آن ندارد و از این موضوع کاملاً بی خبر است که داشتن اطلاعات کافی از این مهارت ها و تاکتیک ها چقدر می تواند در گرفتن نتیجه نهایی  او موثر واقع گردد.

در حقیقت مذاکره یک امری است که خواسته یا ناخواسته برای شما پیش می آید و شما را گرفتار خود می کند، پس  دراین لحظات داشتن اطلاعات کافی در این زمینه می تواند امری بسیار سودمند برای شما باشد.

اگر می‌خواهید بدانید که مذاکره به چه معناست باید بگویم که  مذاکره به  نوعی گفت و گو بین دو جناح گفته می شود که به منظور گرفتن نتیجه صلح آمیز شروع می‌شود و قصد کلی آن جلوگیری از هرگونه نزاع و درگیری بیهوده است.

در واقع می‌توان مذاکره‌کنندگان را افرادی بسیار صلح طلب و عاقل دانست.پس اگر قصد دارید مهارت های مذاکره را به درستی فراگیرید و در زندگی روزمره و حتی شغل و تجارت خود به کار ببرید مقالات ما در این زمینه می توانند بسیار کمک کننده واقع گردنند.

برخی از سوالات رایج

مراحل مذاکره موفق کدامند؟

  1. به عنوان اولین قسمت از مراحل مذاکره خود را با حقایق آماده کنید.
  2.  قبل از شروع مراحل مذاکره تصمیم بگیرید که از مذاکره خود دقیقا چه می‌خواهید.
  3.  به عنوان سومین قسمت از مراحل مذاکره با طرف دیگر قرادداد منصفانه برخورد کنید.
  4. تصمیم بگیرید تا مراحل مذاکره تکمیل شود.

فرایند مذاکره چیست؟

فرایند مزاکره در حقیقت به مجموعه اقداماتی گفته می شود که به منظور جلوگیری از زیان و رسیدن به نوعی توافق دو طرفه میان دو جناح انجام می شود.

اولین قدم در مراحل مذاکره چیست؟

کتاب ها و مقالات توصیه هایی را در خصوص اولین قدم در مذاکره ارائه می دهند که می تواند به مذاکره کنندگان کمک کند تا از اشتباه در شروع مذاکره جلوگیری کنند و به نوعی به آنها مهارت مذاکره می آموزد.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

آشنایی با مهارت مذاکره ، نمونه های جالب مذاکره تجاری، مذاکره توزیعی و …

ما در این مقاله قصد داریم چند مثال از نمونه مذاکره موفق و شکست خورده و همچنین اصول حرفه‌ای یک نمونه مذاکره موفق را برای شما بیان کنیم. بهتر است در ابتدا برای شما معنای اصلی کلمه ی مذاکره را توضیح دهم.

در حقیقت مذاکره به گفتگوی هدف دار بین دو و یا چند نفر برای رسیدن به هدف مورد نظر و داشتن سود برای هر دو سمت مذاکره کننده می باشد. این شیوه از گفتگو به روش‌های مختلف انجام می‌شود که ما در ادامه این مقاله بیشتر در مورد این مبحث با شما صحبت خواهیم کرد.

مذاکره چیست؟ (مذاکره توزیعی چیست؟)

در حقیقت تعریفی از مذاکره به ساده ترین شکل ممکن بدین گونه تعریف می شود که یک بحث استراتژیک می باشد که مسئله را به شکلی حل می کند که هر دو طرف آن را قابل قبول بدانند. در یک مذاکره، هر طرف مذاکره کننده سعی می کند طرف دیگر را ترغیب کند تا با دیدگاه خودشان موافقت کند.

در حقیقت بن این دو گروه مسئله ای وجود دارد که در صورت حل نشدن ممکن است برای یک یا هر دو طرف اثرات منفی داشته باشد پس انها سعی می کنند تا با مذاکره، از بحث و گفتگو جلوگیری کنند و موافقت کنند تا به نوعی سازش برسند و هیج ضرر و زیانی  هر دو طرف را درگیر نکند.

البته گاهی نیز مذاکره انجام میشود ولی یک یا هر دو طرف مذاکره پای حرف ها و قول و قرارهایشان نمی مانند مانند نمونه مذاکره معروف ۵+۱که دو طرف اصلی این مذاکره ایران و امریکا قرارداشتند.

نمونه مذاکره و طرفهای درگیر در مذاکرات می توانند متفاوت باشند، این می‌توانند شامل مذاکره بین خریداران و فروشندگان، کارفرمایان و کارمندان و حتی مذارکره بین دولتهای دو یا چند کشور بزرگ یا کوچک باشند.

انواع مذاکره و نمونه یک مذاکره تجاری

حال ما با مفهوم کلی مذاکرات آشنا شدید بهتر است جهت آشنایی بیشتر با انواع مذاکره مقاله ” انواع مذاکره: تقسیم بندی ۹ استراتژی مذاکره + انواع سبک ها “را مطالعه نمایید. در ادامه خلاصه ای از انواع آن را بیان کرده ایم. نمونه یک مذاکره تجاری:

  • استراتژی های یکپارچه:

این نوع مذاکره همان شیوه سنتی و روال مذاکره های روزمره می باشد که دو شخص برای رسیدن به هدفشان باهم مذاکره می کنند و سعی در پنهان کردن هدف اصلی خود دارند.

برای نمونه مذاکره یکپارچه دو گزینه وجود دارد:

  1. تبادل اطلاعات برای به حداکثر رساندن پاداش ها
  2. محافظت از اطلاعات برای جلوگیری از بهره برداری
  • استراتژی های توزیعی / رقابتی:

معمولا از این نوع مذاکره بیشتر معامله های اقتصادی تجارتی استفاده می شود.

در این نوع مذاکره نباید به پیشنهاد اولیه اکتفا کنید.بلکه برای جلب رضایت طرفین هر دوسمت مذاکره کننده، باید بتوانند ابزارها و استراتژی هایی را برای مذاکره بهتر یاد بگیرید.

مذاکره موفق چیست :

همانطور که توضیح دادیم مذاکره فرآیندی است که در آن دو یا چند طرف با نیازها و اهداف مختلف برای یافتن یک راه حل قابل قبول متقابل در مورد یک موضوع بحث می کنند. پ

در تجارت، مهارت های مذاکره در هر دو تعامل غیررسمی یا روزانه و معاملات رسمی مانند شرایط مذاکره فروش، قرادداد اجاره، تحویل خدمات و سایر قراردادهای حقوقی مانند مذاکره برای افزایش حقوق دارای اهمیت زیادی هستند.

مذاکرات موفق به میزان قابل توجهی در کسب موفقیت در زمینه کاری نقش دارد زیرا:

  1. در ایجاد روابط بهتر به ما کمک می کند.
  2. به ما راه حل های ماندگار و با دوام را به جای راه حل های کوتاه مدت و ضعیف که نیازهای هر یک از طرفین را برآورده نمی کند ارائه می دهد.
  3. کمک می کند تا از مشکلات و درگیری های آینده جلوگیری کنید.

مذاکره همیشه و در همه جا مستلزم دادن و گرفتن است و نمونه مذاکره های معروف زیادی وجود دارند که شما می توانید شاهد این نکته در آنها باشید. شما باید هدف خود را مشخص کنید و با ایجاد یک تعامل مودبانه و سازنده برای رسیدن به هدفتان در این راه تلاش کنید به گونه ای که هر دو طرف برنده باشید.

در یک حالت ایده ال نمونه مذاکره موفقیت آمیز جایی رخ می دهد که می تواند برای شما سود آور باشد و در حالی که چیزی را به طرف مقابل می بخشید چیزی را هم دریافت کنید. رویکرد شما در طول مذاکره بدون در نظر گرفتن اختلافات قبلی درجهت منافع حزب، باید بتواند حسن نیت شما را در مداکره نشان دهد.

یک نمونه مذاکره موفق باعث می شود که هر یک از طرفین راضی و آماده همکاری مجدد با یکدیگر باشند.

عوامل شکست در مذاکره:

داشتن یک نمونه مذاکره موفق به هیچ وجه امری آسان و راحت نیست. و این مسئله به نوعی شبیه به ایجاد تعادل بین “علم” و “هنر” است .علم تمرکز بر روی توافق نهایی مذاکره (غالباً مالی) و هنر همکاری با سایر افرادمی باشد. برای موفقیت در مذاکره، همکاری با سایر افراد باید به نحوی ماهرانه اداره گردد.

وقتی مذاکرات با شکست مواجه می شوند، اغلب می تواند به پنج دلیل باشد:

  1. آماده سازی نکردن
  2. نداشتن خلاقیت
  3. تمرکز بیش از حد بر روی “برنده شدن”
  4. درگیر شدن
  5. داشتن یک مذاکره انفرادی

چند نمونه مذاکره شکست خورده:

در ادامه قصد دارم تا چند نمونه مذاکره و مثال هایی از مذاکره ( مثال هایی برای مذاکره) ناموفق و شکست خورده معروف در سطح جهانی را به شما معرفی کنم.

  1. شکست در مذاکره بین کره شمالی و کره جنوبی :

در تاریخ ۱۲ ژوئن ۲۰۱۳ بود که سران کره شمالی و کره جنوبی قرار گذاشتند تا در سئول یکدیگر را ملاقات کنند تا بررسی کنند آیا می توانند از تقسیمات چند دهه خود فراتر روند و یک روابط نزدیک را در رابطه با همدیگر ایجاد کنند.

اما خبر رسید که کره جنوبی معاون وزیر اتحاد خود را به عنوان نماینده اصلی خود منصوب کرده است. کره شمالی که از این اتفاق آزرده خاطر شده از کره جنوبی خواست تا به جای شخصی که منتصب کردند یک مقام رسمی ارشدتر و عالی رتبه تر را بفرستند. اما در ادامه پاسخ کره جنوبی با لحنی انتقاد گونه از اینکه مقام نماینده اصلی پیشنهادی کره شمالی از شخص منتصب توسط جنوبی پایین است باعث ایجاد یک درگیری شدیدتر شد.

  1. ناراحتی عمیق بین ایالات متحده و روسیه:

در ۷ آگوست  باراک اوباما رئیس جمهوردر طی یک اجلاس با والدیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه که قرار بود در ماه سپتامبر در مسکو برگزار شود را لغو کرد. این اتفاق به دلیل عدم پیشرفت در موضوعات مختلف در بین این دو کشور رخ داد.

این اعلامیه در پی تصمیم روسیه برای اعطای پناهندگی موقت به پیمانکاران سابق آژانس امنیت ملی و ادوارد اسنودن بود که اطلاعات محرمانه برنامه های نظارتی آمریکا را علنی کره بود. اما مسکو و واشنگتن هیچگاه در زمینه های مختلف از جمله کنترل تسلیحات، دفاع موشکی، تجارت، حقوق بشر و سوریه نتوانسته اند پیشرفت کنند و به نتیجه برسند.

در حقیقت انتقاد اوباما از پوتین عملی و نمادین بود. از یک سو رئیس جمهور آمریکا تصمیمی برنامه ریزه شده اتخاذ کرد که در آخرین دوره ریاست جمهوری خود درمورد مذاکراتی که بعید به نظر می رسید بتواند در آنها پیشرفت کند، وقت گرانبهایش را از هدر ندهد. در عین حال  تصمیم گیری برای عدم انجام هرگونه مذاکره خود به تنهایی می تواند به عنوان یک تاکتیک پرخاشگرانه برای مذاکره تلقی شود.

روابط ایالات متحده و روسیه هنگامی که اوباما تصمیم گرفت که نه او و نه معاون رئیس جمهور جو بایدن در بازی های المپیک زمستانی در سوچی شرکت نکنند ظاهرا در اعتراض به یک قانون روسیه بود و این عمل روسیه را نوعی تبعیض نژادی علیه همجنسگرایان میدانست.رفته رفته این اختلافات باعث سردتر شدن روابط این دو کشور شد.این رویداد یکی از نمونه مذاکره های ناموفق در چند دهه اخیر بود.

  1. عدم توافق ایران:

دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده به طور یک جانبه “برنامه جامع اقدام مشترک” موسوم به توافق هسته ای ایران را رد کرد.

توافق نامه ای که ترامپ آن را “بدترین معامله و نمونه مذاکره رخ داده تاکنون معرفی کرده است” توسط اوباما در سال ۲۰۱۵ بین اران و آمریکا مذاکره و قرارداد بسته شد. این مذاکره بین المللی به عنوان یک نقطه عطف تلقی می شد که توسط فشار کشورهایی چون چین، روسیه، انگلیس، فرانسه و آلمان به امضا رسیده است.

این امضا کنندگان بیانیه ای را صادر كردند و اذعان كردند که: ” ایران به طور كامل و مؤثر تعهدات مربوط به هسته ای خود را بطور کامل و مؤثر به اثبات رسانده است كه توسط ۱۲ گزارش متوالی آژانس بین المللی انرژی اتمی تأیید شده است”.

اگرچه ترامپ در این خصوص اشتباه کرده بود اما وی به تحریم هایش ادامه داد. وزیر امور خارجه آمریكا، مایك پومپئو لیستی از ۱۲ خواسته ای را كه ایران باید برای برداشته شدن تحریم ها برآورده كند، ارائه كرد. دلیل اصلی بروز این تحریم ها به ایران، توسعه موشک های بالستیک با برد دورتر در ایران است که می تواند خطری برای اسرائیل باشد که یکی از متحدان نزدیک آمریکا است. در ادامه به چند نمونه دیگر از مذاکرات شکست خورده اشاره می‌کنیم.

۴ـ مذاکره اپل با آمازون برای ساخت کتاب‌خوان ارزان

۵ـ مذاکره کارگران کارخانه پوشاک بنگلادش برای بالابردن دست‌مزد در سال ۲۰۱۳

۶ـ توافق نظامی آمریکا و روسیه

۷ـ اعمال قانون محدودیت حمل اسلحله در آمریکا توسط باراک اوباما و شکست این قانون توسط مردم

۸ـ گفت‌وگوهای کره شمالی و کره جنوبی برای صلح نظامی

۹ـ مذاکره هوآوی و آمریکا برای لغو تحریم‌ها علیه هوآوی

۱۰ـ مذاکره اسرائیل فلسطین برای صلح منطقه‌ای

مذاکرات چگونه عمل می کنند

مذاکرات شامل دو یا چند طرف مذاکره کننده است که برای دستیابی به هدف نهایی از طریق مصالحه یا قطعنامه ای که برای همه افراد درگیر قابل قبول باشد مذاکره را شروع می کنند. یک طرف مواضع خود را مطرح می کند، در حالیکه طرف دیگر شرایط ارائه شده را می پذیرد یا مخالفت می کند. این روند تا زمانی که هر دو طرف به توافق برسند ادامه دارد.

شرکت کنندگان قبل از شروع مذاکره تا حد امکان در مورد موضع طرف مقابل می آموزند و اطلاعات جمع می کنند از جمله اینکه نقاط قوت و ضعف یکدیگر ار پیدا کی کنند و چگونگی آماده سازی برای دفاع از مواضع خود و هرگونه استدلال طرف مقابل را.

مدت زمان لازم برای انجّام مذاکرات بستگی به شرایط دارد. مذاکره می تواند از چند دقیقه تا ساعتها طول بکشد به عنوان مثال یک نمونه مذاکره بین یک خریدار و فروشنده ممکن است از دقایقی تا حتی چند ساعت برای فروش یک خودرو به مذاکره بپردازند. اما دولتهای دو یا چند کشور ممکن است ماهها یا سالها طول بکشد تا بتوانند درباره شرایط یک توافق تجاری مذاکره کنندو به نتیجه قابل قبولی برای هر دو سمت برسند.

نکاتی در مورد مذاکره

همه افراد مهارت لازم برای انجام یک مذاکره موفقیت آمیز را ندارند. اما چند نکته وجود دارد که می تواند در بهتر انجام دادن مذاکره هایتان به شما کمک کند:

  • موقعیت خود را توجیه کنید

تا نتوانستید موقعیت خود را اثبات کنید وارد مذاکره نشوید. خود را با اطلاعات کافی مسلح کنید تا نشان دهید تحقیق خود را انجام داده اید و به معامله متعهد هستید.

  • خودت را جای آن‌ها بگذار

اینکه بیشتر به منافع خود فکر کنید اصلا چیز بدی نیست ولی مشکلی هم ندارد که سعی کنید چیزهایی را از دید شخص دیگری ببینید و اینکه چرا ممکن است پیشنهاد شما را قبول نکنند.

  • احساسات را حذف کنید

کنترل احساسات اصلا کار آسانی نیست به خصوص اگر واقعاً به نتیجه نهایی اعتماد داشته باشید. بهترین کار این است که قبل از شروع یک مذاکره احساسات خود را کنترل کنید.

  • بفهمید چه موقع باید تمام کنید

قبل از شروع روند مذاکره این ایده خوبی است که بدانید چه موقع از آنجا فرار کنید. هیچ فایده ای ندارد که طرف مقابل ببیند شما در چه حالی هستید وقتی مذاکره تان به نتیجه نرسیده است.

نتیجه گیری

همانطور که در این مقاله برای شما توضیح دادیم در حقیقت مذاکره یک گفتگو هدفدار بین دو یا چند نفر می باشد که عدم رسیدن به یک نتیجه مشترک بین آنها ممکن است باعث ایجاد تلفات یا نتایج منفی و خسارات کردند.

در حقیقت مذاکره را می توان بهترین راه برای رسیدن به نتیجه ای مشترک و دوری از هرگونه جنگ و نزاع دانست البته نمونه مذاکره موفق و شکست خورده زیادی در طول تاریخ وجود دارد که یا در طول مذاکره به نتیجه نرسیدند و یا بعد از رسیدن به نتیجه مشترک یک یا هر طرف از مذاکره کننده ها به حرف های خود عمل نکرده است.

ما اغلب از دو نوع نمونه مذاکره که در بالا توضیح دادم در زندگی تجاری و شخصی مان استفاده می کنیم. بعضی اوقات، این دو شکل متمایز از مذاکره حتی می توانند با هم همپوشانی داشته باشند. با درک این نوع مذاکره می توانیم در شرایط مختلف آماده تر باشیم. مثال هایی برای مذاکره چیست؟

هنگامی که ما به یادگیری خود ادامه می دهی، می توانیم روابط و مهارتهای شخصی و حرفه ای خود را تقویت کنیم. با دانستن اینکه چگونه می توانیم از روند مذاکره استفاده کنیم، می توانیم با قدرت بیشتری وارد مذاکرات شده و پیروز میدان شویم.

برخی از سوالات رایج:

۱. مذاکره چیست؟ (مذاکره توزیعی چیست؟)

در حقیقت تعریفی از مذاکره به ساده ترین شکل ممکن بدین گونه تعریف می شود که یک بحث استراتژیک می باشد که مسئله را به شکلی حل می کند که هر دو طرف آن را قابل قبول بدانند. در یک مذاکره، هر طرف مذاکره کننده سعی می کند طرف دیگر را ترغیب کند تا با دیدگاه خودشان موافقت کند.

۲. انواع مذاکره کدامند؟

  1. استراتژی های یکپارچه
  2. استراتژی های توزیعی / رقابتی

۳.مذاکره موفق چیست؟

به طور کلی مذاکره فرآیندی است که در آن دو یا چند طرف با نیازها و اهداف مختلف برای یافتن یک راه حل قابل قبول متقابل در مورد یک موضوع بحث می کنند. و بر همین اساس مذاکره موفق نوعی مذاکره است که به میزان قابل توجهی در کسب موفقیت در زمینه کاری نقش دارد.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

آموزش فنون مذاکره عالی ، برترین تکنیک های کاربردی مذاکره

اصول و فنون مذاکره قواعدی هستند که باید برای یک مذاکره موفق به کار گرفته شوند. مذاکره یک فن است. این فن از گذشته تاکنون در بین مردم رواج دارد. شروع بسیاری از روابط تجاری موفق نیز با آشنایی با تکنیک‌های مذاکره است.

در زندگی امروزی به اهمیت مذاکره بیشتر پرداخته شده است. زیرا بسیاری از مشاغل به این مهارت وابسته‌اند. حتی فردی که شغل آن با مذاکره در ارتباط نیست نیز باید با این اصول و قواعد آشنا باشد. زیرا مهارت مذاکره سبب رشد و توسعه فردی و اجتماعی و بهبود روابط نیز خواهد شد.

آشنایی و یادگیری این فنون باید جزو اهداف زندگی هر فرد باشد. حتی گذراندن دوره اصول و فنون مذاکره نیز برای افرادی که مشاغل آن‌ها مرتبط با این موضوع است، بسیار ضروری است.

مذاکره به معنی گفتگو برای رسیدن به توافق در مورد یک مسئله خاص است. از همین رو مذاکره در کار، زمانی آغاز می‌شود که طرفین در مورد موضوعی با یکدیگر اختلاف نظر دارند. از همین رو باید با تسلط بر اصول مذاکره، بحث را به نحوی جلو ببرند که شرایط برد- برد برای هر دو طرف حاصل شود.

۲۵ تکنیک مذاکره عالی

مذاکرات همواره با تنش‌ها و مسائل بسیاری همراه است. گاهی اوقات این مسائل سبب خشم مذاکره کننده در حین جلسه خواهد شد. تسلط خشم بر فرد مذاکرکننده در حین یک جلسه کاری می‌تواند عواقب نامناسبی را به بار آورد.

فنون مذاکره توصیه‌ها و راه‌کارهایی هستند که به شما کمک می‌کنند بتوانید روند یک جلسه را به دست بگیرید. در نهایت نیز با به کار بستن این اصول بتوانید به نتیجه مطلوب خود برسید.

  1. ارتباط کلامی مؤثر

ارتباط کلامی مؤثر طرفین مذاکره سبب می‌شود که مذاکره با شفافیت بیشتری پیش برود. حرف‌های دو پهلو و عدم بیان نظر واقعی در حین مذاکره سبب ایجاد سوء تفاهم خواهد شد. این سوء تفاهمات درنهایت می‌تواند روند جلسه را بهم بزند. از همین رو فرد مذاکره کننده باید با تکنیک مذاکره به‌خوبی آشنا باشد.

  1. توانایی حل مسئله از مهم‌ترین فنون مذاکره

وجود مسائل مختلف در مذاکره امری بدیهی است. از این مسائل می‌توان به‌عنوان مانعی برای مذاکرات یاد کرد. یکی از اصول مذاکره توانایی حل این مسائل است. توانایی حل مسئله می‌تواند نتیجه آن را به سمت برد- برد پیش ببرد.

  1. توانایی تصمیم‌گیری

یک مذاکره، به‌ ویژه مذاکرات کاری اغلب با چالش‌های زیادی همراه است. توانایی تصمیم‌گیری به شما کمک می‌کند تا در هنگام مواجهه با این چالش‌ها درست عمل کنید و بتوانید یک مذاکره به بن بست رسیده را به سمت یک مذاکره موفق هدایت نمایید.

  1. برقراری یک رابطه خوب بین افراد

تسط به مهارت‌های بین فردی یکی از فنون مذاکره است. یک مذاکره کننده ماهر باید بتواند یک رابطه خوب را با طرفین درگیر در مذاکره برقرار و آن را حفظ نماید.

  1. اعتماد متقابل از مهم‌ترین فنون مذاکره

اعتماد متقابل از اصول اولیه مذاکره است. وقتی که تصمیم به مذاکره با فرد یا سازمانی می‌گیرید باید اطمینان داشته باشید که آن فرد یا سازمان به توافق‌ها و قرارداد پایبند است. یک مذاکره کننده موفق نیز باید بتواند حس اعتماد را در طرف مقابل ایجاد کند.

  1. آمادگی پیش از مذاکره

تکنیک مذاکره ای دیگری که شما را به سمت دستیابی به اهداف مذاکره هدایت می‌کند، آمادگی پیش از مذاکره است. منظور از این آمادگی تعیین اهداف مذاکره پیش از شروع کار است. به یاد داشته باشید که همواره، حداقل و حداکثری را برای اهداف خود در نظر بگیرید. در دستیابی به هدف منعطف باشید. همچنین بیاد داشته باشید که ممکن است در فرآیند مذاکره نتوانید به تمام اهداف خود دست‌یابید.

  1. تعدد پیشنهادات روی میز از شاخص‌ترین فنون مذاکره

برای مذاکره به یک پیشنهاد بسنده نکنید. این موضوع یکی از فنون مهم مذاکره است. احتمال رد پیشنهاد شما از سمت مقابل بسیار بالا است.

داشتن پیشنهادات متعدد سبب می‌شود تا در صورت رد یک پیشنهاد، بتوانید با پیشنهادی دیگر اهداف خود را جلو ببرید. این امر نه‌تنها انعطاف‌پذیری شما را می‌رساند؛ بلکه تمایل شما برای رسیدن به توافق و حسن نیت شما را نشان می‌دهد. به یاد داشته باشید که پیشنهادات خود را پیش از شروع مذاکره اولویت‌بندی نمایید.

  1. در نظر گرفتن حق دوطرفه

سعی نکنید همه شرایط را به نفع خود در نظر بگیرید. در این‌صورت وارد یک مذاکره خصمانه شده‌اید. همچنین مطمئناً شرایط صد در صد به نفع شما نیست.

  1. مکتوب کردن توافقات

یکی از فنون اساسی مذاکره مکتوب کردن توافقات در حین دستیابی به آن‌ها است. این امر سبب می‌شود تا راه رسیدن به توافقات هموارتر شود. همچنین درهنگام رسیدن به بن بست و اختلاف نظر توافقات قبلی پابرجا بماند.

  1. صحبت در مورد خسارات

وقتی در یک مذاکره شرکت می‌کنید؛ وقت و انرژی شما و تیمتان صرف انجام آن خواهد شد. بهتر است برای ارزش‌گذاری به مذاکره خود، خسارتی را برای نقض توافق بین طرفین در نظر بگیرید.

  1. پرهیز از توافق سریع، یک نکته مهم در فنون مذاکره

یکی از فنون مذاکره پرهیز از توافق سریع است. با این کار فرصت مطرح کردن خواسته‌ها را از خود می‌گیرید. از همین رو از بوجود آوردن شرایطی که سبب توافق سریع می‌شود خودداری کنید.

  1. مهارت گوش کردن را یاد بگیرید.

یکی از اصول مذاکره مهارت گوش دادن به طرف مقابل است. سعی کنید که خودتان شروع کننده مذاکره نباشید. اجازه دهید طرف مقابل شرایط خود را مطرح کند، سپس شروع به صحبت کنید.

گوش دادن درست و دقیق به صحبت‌های فرد مقابل به شما در کسب اطلاعات کمک خواهد کرد. این کار باعث می‌شود بتوانید بهترین پاسخ را به او ارائه‌ دهید.

درصورت رعایت این اصل بطور ناخودآگاه از طرف مقابل خود درخواست می‌کنید که در هنگام صحبت شما نیز گوش فرا دهد و سخن شما را قطع نکند.

  1. پرسیدن سؤالات اصولی از دیگر فنون مذاکره

سؤالاتی که پاسخ آن‌ها به بله یا خیر منتهی می‌شود را نپرسید. سؤالات بی‌طرفانه بپرسید. این موضوع سبب می‌شود تا طرف مقابل نیز بتواند در هنگام مذاکره به خشم خود غلبه کند.

  1. مسائل بی‌ارزش را به امتیاز تبدیل کنید.

یکی دیگر از فنون مذاکره ، ارزش گذاری به مسائل بی‌ارزش و عرضه آن به‌عنوان امتیاز به طرف مقابل است. این مسائل بی‌ارزش در حقیقت برای شما بی‌ارزش هستند اما طرف مقابل آن‌ها را به چشم امتیاز می‌بیند. این امر سبب می‌شود تا طرفین مذاکره بتوانند مطالبات خود را به دست آورند.

  1. احساسات خود را کنترل کنید.

احساساتی که ممکن است در حین مذاکره به شما غلبه کنند، احساساتی نظیر خشم، خستگی و … هستند. یکی از تکنیک‌ های مذاکره کنترل احساسات در حین مذاکره است. غلبه این احساسات به فرد مذاکره‌کننده در حین انجام مذاکره می‌تواند نتیجه نامطلوبی را به بار آورد.

  1. با دست پر مذاکره کنید.

یکی از فنون مذاکره، مذاکره کردن با دست پر است. برای اینکه در مذاکره پیروز شوید باید اعتماد به نفس لازم برای این کار را داشته باشید.

  1. برای اهدافتان جایگزین در نظر بگیرید.

به اهداف خود فکر کنید و برای رسیدن به آن‌ها تلاش کنید. اما همواره اهداف جایگزینی را برای خود در نظر بگیرید. سعی کنید هدفی را که به‌عنوان جایگزین انتخاب می‌کنید نزدیک به اهداف شما باشد.

  1. از حداقل‌های خود کوتاه نیایید.

همانطورکه گفتیم یکی از فنون مذاکره در نظر گرفتن حداقل و حداکثر برای هدف یا به‌عبارتی انعطاف پذیری اهداف است. به یاد داشته باشید که داشتن انعطاف خوب است، اما نباید از اهداف خود کوتاه بیایید.

  1. قیمت گذار نباشید.

اصول مذاکره می‌گوید که شخصی که در ابتدا قیمت‌گذاری را آغاز می‌کند در آخر شکست می‌خورد. از همین رو اجازه دهید دیگران فکر و عقیده خود را در ابتدا مطرح کنند.

  1. وقت خود را صرف مذاکره با تصمیم گیرنده نهایی کنید.

بر اساس فنون مذاکره سعی کنید در ابتدای کار تصمیم‌گیرنده نهایی را شناسایی کنید. سپس سعی کنید انرژی خود را صرف مذاکره و متقاعد کردن این فرد نمایید.

  1. با خودتان مذاکره نکنید.

به طرف مقابل خود فرصت فکر کردن در مورد پیشنهاداتتان را بدهید؛ اما سعی نکنید که تا قبل از اعلام تصمیم نهایی آن‌ها از موضع خود کوتاه بیایید.

  1. در مکان خود مذاکره کنید.

مذاکره در دفتر یا محل کار خودتان شانس شما را برای پیروزی بیشتر می‌کند. زیرا شما در محل کار قدرت بیشتری نسبت به طرف مقابل خود دارید. اگر فرد مقابل حاضر به مراجعه به محل کار شما نیست؛ در یک مکان بی‌طرف قرار بگذارید.

  1. اولین پیشنهاد را قبول نکنید.

اولین پیشنهاد همواره کمترین پیشنهاد است؛ بنابراین آن را قبول نکنید. حس اعتماد در بین دو فرد هنگامی به‌وجود می‌آید که بر سر قیمت یا مسئله مورد نظر مذاکره کنند.

  1. کمک گرفتن از مشاوران

اگر اطلاعی در مورد معامله ندارید، بهتر است از یک فرد با تجربه در مورد این کار مشورت بگیرید. برای مثال اگر قصد شما خرید و فروش سهام و .. است. بهتر است از متخصصان  این امر مشورت دریافت کنید.

  1. هرگز مذاکره را برای آوردن مدرک قطع نکنید تا فنون مذاکره تکمیل شود

یکی از فنون مذاکره این است که  فرد مقابل خود را با مدارک قانع کنید؛ اما هرگز مذاکره را برای رو کردن مدارک قطع نکنید. این کار شما را آشفته نشان می‌دهد.

آشنایی مختصر با برخی از اصول و فنون مذاکره

در بخش قبل به ۲۵ تکنیک مذاکره اشاره کردیم. این ۲۵ تکنیک اصلی‌ترین فنون مذاکره هستند. اما تکنیک‌های مذاکره تنها به این موارد ختم نمی‌شود و شامل شاخه‌های زیادی هستند. برای مثال زبان بدن یکی از تکنیک‌های مهم مذاکره است. با فراگیری این تکنیک می‌توان طرف مقابل را راستی آزمایی کرد و زودتر به نتایج مورد نظر دست یافت.

  1. در هنگام مذاکره طرف مقابل خود را دست کم نگیرید. سعی کنید در ابتدای کار نقاط قوت و ضعف او را شناسایی کنید.
  2. مغرورانه رفتار نکنید. مذاکره برای رسیدن به توافق است نه پیروزی.
  3. پز دادن، اغراق و لاف زدن فرد مقابل را گیج می‌کند و ممکن است او را دچار سوء تفاهم کند.
  4. پیش از دادن امتیازاتی به طرف مقابل در رابطه با آن با تیم خود مشورت کنید. برای این کار می‌توانید به مذاکره یک تنفس کوتاه بدهید.
  5. اگر با مبحثی موافق نیستید با صراحت آن را رد نکنید. این کار طرف مقابل را از ادامه دادن مأیوس می‌کند.
  6. پیش از انجام مذاکره با هم تیمی‌های خود جلسه شبیه سازی برگزار کنید.
  7. حتماً فرصت تنفس را برای مذاکرات طولانی در نظر بگیرید.
  8. در دادن اطلاعات محتاطانه رفتار کنید. داشتن اطلاعات بیشتر با شانس پیروزی بیشتر همراه است.
  9. در مقابل گرفتن امتیاز، امتیازی را به طرف مقابل بدهید تا وجهه خود را حفظ کنید.
  10. درصورتی که یکی از مذاکره کننده‌ها به بن بست رسید، شانس خود را با مذاکره کننده دیگری امتحان کنید.

مهارت‌ها و تکنیک‌های مورد نیاز برای یک مذاکره کدامند؟

فنون و مهارت‌های مذاکره عالی مجموعه‌ای از ویژگی‌ها هستند که به دو یا چند طرف اجازه می‌دهد تا بتوانند با استفاده از این مهارت‌ها و فنون در مورد مووضعی که در آن اختلاف دارند به توافق برسند.

مهارت‌های مذاکره اغلب شامل ترکیبی از مهارت‌ها و توانایی‌هایی مانند: برقراری ارتباط، اقناع برنامه ریزی و داشتن نوعی تفکر استراتژیک است.

لازم است بدایند که داشتن قابلیت برای انجام کارهای تیمی و درک مبحث کلی همکاری در کسب اینگونه مهارت‌ها اولین قدم برای تبدیل شدن به یک مذاکره کننده عالی است.

با این حال شایان به ذکر است که نوع مهارت‌هایی که برای مذاکره نیاز خواهید داشت با توجه به شرایط، محیط اطراف و طرف‌های درگیر مذاکره قطعا هربار با سری بعد متفاوت خواهد بود.

با این حال ما می توانیم مهمترین این مهارت‌ها را که در بیشتر شرایط ثابت هستند را به شرح زیر خلاصه کنیم:

  • مهارت‌های ارتباطی موثر

داشتن مهارت‌های برقراری ارتباطات موثر شامل توانایی شناسایی و درک نشانه‌های غیرکلامی از دیگران و همچنین بیان خود به روشی جذاب و تعاملی می‌شود. همچنین داشتن توانایی درک جریان منطقی و طبیعی مکالمات مختلف و جستجوی بازخورد دوطرفه آن نیز بسیار مهم است. علاوه بر ویژگی‌هایی که ذکر کردیم لازم است بدایند که مهارت گوش دادن نیز بخشی مهمی از یک فرایند برقراری ارتباط موثر محسوب می‌شود که گاهی می‌تواند به خوبی از بروز هرگونه سوتفاهم جلوگیری کند و به شما کمک کند تا به مصالحه‌های دلخواه خود در هر مذاکره برسید.

  • مهارت‌های اقناعی

توانایی فانع کردن و تأثیرگذاری بر دیگران بدون شک یک مهارت مهم و ضروری در روند طی کردن یک مذاکره در فروش است. این قابلیت به شما کمک می‌کند تا روشن کنید چرا پیشنهاد ازائه شده از جانب شما بهترین راه‌حل برای همه طرفین است و بنابراین دیگران هم باید از آن‌ حمایت کنند. عده کمی از افراد هستند که می‌توانند به راحتی با استفاده از مهارت‌های اقناعی خود دوستان و آشنایان خود را ترغیب به انجام کار خاصی مانند خرید یک محصول و یا بهره‌مندی از خدمات یک شرکت کنند. شاید اینفلوئنسرها را بتوان جزو آن دسته از افرادی دانست که دارای مهارت اقناعی بسیار بالایی هستند.

  • برنامه ریزی

برای دستیابی به یک مذاکره حال چه برای فروش و یا چه در راستای دستیابی به یک توافقی که بتواند رضایت همه را فراهم کند مهم است که بتوانید عواقب طولانی مدت را برای همه طرف‌ها در همین ابتدای کار در نظر بگیرید. از این رو اهمیت برخورداری از مهارت‌های برنامه ریزی در مبحث مذاکره بسیار اهمیت دارد زیرا علاوه بر تأثیر زیادی که در روند مذاکره دارد یک عامل اساسی در تعریف شرایط توافق نامه‌ها، قراردادها و روشن شدن روند کار آن‌ها است.

  • تفکر استراتژیک

بهترین مذاکره کنندگان حداقل با یک طرح جایگزین و معمولاً بیشتر با یکدیگر وارد بحث و گفتگو می‌شوند. این قبلی افراد مهارت‌های تفکر استراتژیکی دارند که به آن‌ها امکان می‌دهد تمام نتایج احتمالی را در نظر بگیرند و تمام سناریوهای ممکن را مطالعه کنند.  همین امر به تنهایی جزو بهترین تکنیک‌های اصول و فنون مذاکره در فروش است.

مهارت‌های مذاکره خود را چگونه تقویت کنیم؟

بعد از اینکه با مفهوم مذاکره و مهمترین مهارت‌های مرتبط با آن آشنا شدید و پس از آشنایی با انواع مختلف مذاکرات  قطعا الان در فکر این هستید که چگونه این مهارت را کسب کنید و آن را تقویت بخشید. در اینجا ۹ روش و نکته آورده ایم که می‌توانند در زمینه مذاکره بسیار به شما کمک کنند.

  • هدف نهایی خود را تعیین کنید

ابتدا باید بدانید که حداقل شرایط مورد نیاز شما چیست؟ الان چقدر آماده مذاکره هستید؟ درمورد چه موضعاتی حاضر به مذاکره هستید؟

بسیار مهم است که شما با آگاهی کامل نسبت به آن‌چه از یک توافق می‌خواهید و دانش در خصوص چیزهایی که در راه رسیدن به آن‌ها حاضر به فداکاری هستید وارد مذاکره شوید. به عنوان مثال اگر در حال مذاکره درباره حقوق و دستمزدتان در یک شرکت هستید هدف اصلی شما ممکن است ۶ ملیون تومان در ماه باشد اما با مذاکره مایلید ماهانه ۵ملیونو پانصد تومان را نیز قبول کنید. ۲- آموزش برای ایجاد روابط و پیوندها

شما در یک مذاکره موفق مستلزم آن هستید تا اهداف و انتظارات خود را به طور موثری بیان کنید. علاوه بر این شما باید نیازها و خواسته‌های طرف مقابل را نیز درک کنید. به همین دلیل برای دستیابی به توافقی که بتواند در نهیات رضایت همه را جلب کند ایجاد پیوندها و روابط مثبت با دیگران امری بسیار ضروری است. این کار به شما کمک می‌کند تا بتوانید استرس خود را برطرف کرده و سریعتر به یک توافق در یک معامله برسید. اولین قدم در ایجاد روابط و ارتباطات نشان دادن احترام به طرف‌های دیگر و استفاده از مهارت شنیداری موثر در طی روند مذاکره است. همچنین شما می‌توانید با مطالعه یکی از بهترین کتاب مذاکره ای که تا کنون نوشته و منتشر شده‌اند این مهارت را کسب کنید. به منظور یافتن بهترین کتاب مذاکره ابتدا باید بر اساس توصیه‌های رهبران و صاحب نظران این فن اقدام به امنتخاب بهترین کتاب مذاکره منتشر شده در سطح جهان کنید. به این طریق می‌توانید از افکار بزرگان مذاکره در دنیا آگاهی یابید.

  • برای مصالحه‌ آماده باشید

لازم است بدانید که بدون مصالحه دستیابی به توافق مشترک تقریباً غیرممکن است. بنابراین بهتر است تا در طول هر مذاکره حال چه برای فروش و چه برای هر امر دیگر ابتدا اطمینان حاصل کنید مذاکره‌ای که در خصوص آن از پیش فکر کرده‌اید دارای شرایطی است که پس از عنوان شدن در نهایت هر دو جانب را راضی نگه می‌دارد و منجر به مصالحه دو طرفه می‌گردد.

  • محدودیت‌های زمانی را هم در نظر بگیرید

هنگامی که در حال تعیین یک بازه زمانی خاص برای انجام مذاکرات خود هستید محدودیت زمانی را هم در نظر بگیرید. زمان فاکتور مهمی است که می‌تواند در نهایت همه طرف‌ها را تشویق کند تا برای رسیدن به یک توافق مناسب سخت تلاش کنند. در صورت عدم دستیابی به توافق تمام طرف‌های مذاکره کننده می‌توانند نیازهای خود را دوباره ارزیابی کرده و به میز مذاکره بازگردند. اما مطمئن شوید که مذاکرات شما همون بار اول نتیجه بخش حاصل می‌شود .

  • از خودتان مطمئن باشید

ابراز تمامی خواسته‌های خود در حین یک مذاکرات می‌تواند یک چالش بسیار سخت برای شما محسوب شود. شما در طول یک مذاکره موفق نیاز دارید تا اعتماد به نفس کافی نسبت به خود و آن‌چه را که به طرف مقابل پیشنهاد می‌دهید داشته باشید.توجه کنید که بروز هرگونه بی‌اعتمادی نسبت به خود و خواسته‌هایتان می‌تواند در نهایت نتیجه مذاکره را به ضرر شما تمام کند. اطمینان حاصل کنید که اعتماد به نفس خود را در طول مذاکره حفظ می‌کنید و یا در سدد افزایش آن برمی‌آیید. خواه از طریق زبان بدن، سبک صحبت کردن، لحن صدا و غیره. همه اینها جزو عواملی هستند که باعث می‌شوند طرف‌های دیگر مذاکره پیشنهاد شما را بپذیرند و منافع ارائه شده به آن‌ها را واقعا باور کنند.

  • جواب رد را به هیچ عنوان نپذیرید

گاهی اوقات اهداف و نیازهای هر دو طرف کاملاً با طرف دیگر متفاوت است و همین امر است که در نهایت دستیابی به توافق را غیرممکن می‌کند. اگر این اتفاق برای  مذاکرات شما هم افتاد و سرانجام معامله به نتیجه نرسید جواب نه را شخصا نپذیرید.

ابتدا بهتر است اندکی عمیقتر به دلایلی که منجر به شکست این مذاکره شد فکر کنید و سعی کنید تا گزینه‌های بهتری را به جای آن بیابید. این تفکر و عمقی‌نگری می‌تواند در مذاکرات دیگری که در آینده پیش رو دارید به شما کمک کنند.

  • نقاط ضعف خود را بهتر بشناسید و آن‌ها را رفع کنید

خوب است همیشه برای شناسایی نقاط ضعف خود اندکی وقت بگذارید و بر روی رفع آن‌ها تمرکز کنید. ممکن است در طی بررسی‌های خود دریابید که باید توانایی خود را برای ایجاد پیوندها و روابط در حین مذاکره بیش از قبل تقویت کنید یا اینکه باید مهارت‌های اقناع و نفوذ خود را پرورش دهید. درک نقاط ضعف اولین قدم برای غلبه بر مشکلا در طی یک مذاکره است بنابراین طی کردن و گذشت از این مرحله می‌تواند مهارت‌های مذاکره شما را به سطح بعدی برسانید.

۹ – آموزش و تمرین مذاکره

همیشه آموزش و تمرین یکی از بهترین راه‌ها برای بالا بردن مهارت های فردی و یا مذاکره‌ای بوده است. برای انجام اینکار پس از مطالعه کردن بهترین کتاب مذاکره و دستیابی به اطلاعات کافی در خصوص چگونگی انجام این کار؛ دیگر می‌توانید تمرین مذاکره ساختگی را با یک دوست یا همکار امتحان کنید. یا اینکه  سعی کنید تا مذاکراتی که به طور روتین در زندگی روزمره‌تان پیش می‌آید اندکی تخصصی‌تر عمل کنید. اطمینان داشته باشید که در این نوع از مذاکرات شما چیز زیادی برای از دست دادن ندارید و در اینجا هدف قط و فقط آموزش است نه دستیابی به پیروزی و برد.

چگونه باید برای یک مذاکره موفق آماده شد؟

چه در حال آماده سازی خود برای شروع یک مذاکره در مورد حقوق و دستمزدتان باشید و چه در حال آماده سازی خود برای مذاکره در مورد یک معامله مهم و یا فروش یک محصول. به طور کلی رمز موفقیت در مذاکرات این است که پیش از شروع روند مذاکره شما خود را از پیش آماده کرده باشید. هنگام آماده شدن برای مذاکرات موارد زیر را حتماً در نظر بگیرید:

  • می‌خواهید دقیقا چه چیزی بدست آورید؟
  • چه چیزی را برای بدست اوردن این فرصت حاضرید از دست بدهید؟
  • چه شرایطی را به هیچ عنوان قبول نمی‌کنید؟
  • اعتراضاتی که ممکن است در طی مذاکره با آن‌ها روبرو شوید را بشناسید.

با وجود همه این تفاسیر باید بدانید که روند کلی اماده شدن برای یک مذاکره به این ضورت است:

  1. همیشه قبل از شروع مذاکره تحقیق کنید

قبل از اینکه خود را در موقعیت مذاکره قرار دهید بهتر است تا هر دو طرف مذاکره را ارزیابی کنید و اهداف آن‌ها را بسنجید. مثلاً در مذاکره برای فروش یک محصول شما ابتدا باید بدانید فرد مقابل چقدر می‌تواند برای جنس موردنظر هزینه کند و اینکه این جنس چه نیازهایی از شخص مورد نظر را برطرف می‌سازد.

  1. اولویت‌هایی برای خود تعیین کنید

همانطور که در طول این مقاله برایتان بارها و بارها گفتیم مذاکرات اغلب نیازمند این هستند تا هر دو طرف از امتیازات خاصی برخوردار شوند و یک سری از منافع خود را حفظ کنند. توجه داشته باشید که به منظور رسیدن به توافق در این مذاکره مجبور نیستید از مواردی که برای شما مهم هستند بگذرید پس به همین منظور بهتر است تا همیشه قبل از شروع مذاکره برای خود اولویت‌هایتان را مشخص کنید و لیستی از مهمترین موارد بنویسید که در آن شرایط خواسته‌ها و بندهای قرارداد شما را مشخص می‌کنند.

  1. به مخالفتی که ممکن است با شما شود فکر کنید

یکی دیگر از ترفندها و فنون مذاکره موفق و عالی این است که همیشه این نکته را در نظر بگیرید که ممکن است با خواسته شما مخالفت شود. برای مثال مدیر ممکن است از دادن حقوق بیشتربه شما امتناع کند زیرا شما نتوانستید این ماه مقدار چشمگیری از اجناس شرکت را بفروش برسانید. بهتر است در چنین حالاتی برای خود ابتدا قبل از مذاکرات تمامی احتمالاتی که ممکن است در آن با درخواست‌ شما مخالفت شود را روی کاغذ بنویسید و سپس اطلاعات مناسبی از آن جمع کنید که ممکن است با استفاده از آن‌ها بتوانید از خودتان دز طی مذاکره بهتر دفاع کنید.

نتیجه گیری:

مسلماً تکنیک ‌های مذاکره بسیار مهم و راهبردی است اما نباید از منافع مذاکره نیز غافل شد. مرور این تکنیک‌ها می‌تواند تا حدودی کمک کننده باشد؛ اما شرکت در دوره اصول و فنون مذاکره در فروش راحت‌تر و سریع‌تر است.

یکی از مهم‌ترین این اصول که تقریباً در تمام تکنیک‌ها به آن اشاره شده است، انعطاف پذیری است. همواره توصیه می‌شود که برای مذاکره اهداف منعطف داشته باشید. مغرور و تک بعدی نباشید.

آرامش خود را حفظ کنید و اهداف خود را با مذاکرات منطبق کنید. همچنین دقت نظر داشته باشید و موفقیت‌های خود را مکتوب کنید. اگرچه اصول مذاکره بر پایه اعتماد است، اما نباید در هیچ مسئله‌ای افراطی یا تفریطی عمل کرد.

اصول و فنون مذاکره در فروش می‌تواند نقش بسیار خوبی در فروش بیش‌تر محصولات و خدمات شما داشته باشد، برای رسیدن به بهترین نتیجه در تکنیک های مذاکره می‌توانید از موارد ذکر شده در این مطلب کمک بگیرید اما باید در نظر داشته باشید که تکنیک‌های مذاکره صرفا اجرا کردن آن‌ها نیستند و شما باید با تجربه زیادی آن‌ها را به اجرا دربیاورید تا بهترین بازده را بگیرید.

برخی از سوالات رایج

شاخص ترین فنون مذاکره چیست؟

داشتن پیشنهادات متعدد شاخص ترین فنون یک مذاکره می باشد. تا در صورت رد یک پیشنهاد، بتوانید با پیشنهادی دیگر اهداف خود را جلو ببرید.

اصل اول در فنون مذاکره چیست؟

اعتماد متقابل از اصول اولیه مذاکره است. وقتی که تصمیم به مذاکره با فرد یا سازمانی می‌گیرید باید اطمینان داشته باشید که آن فرد یا سازمان به توافق‌ها و قرارداد پایبند است. یک مذاکره کننده موفق نیز باید بتواند حس اعتماد را در طرف مقابل ایجاد کند.

تاثیر ارتباط کلامی موثر در فنون مذاکره چقدر است؟

ارتباط کلامی مؤثر طرفین مذاکره سبب می‌شود که مذاکره با شفافیت بیشتری پیش برود. از همین رو فرد مذاکره کننده باید با تکنیک مذاکره به‌خوبی آشنا باشد.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

تعریف مذاکره (Negotiation) ، انواع مذاکره و نکات مهم مذاکره رسمی و غیر رسمی

مذاکره گفتگو بین دو یا چند نفر یا طرفین است که برای دستیابی به یک نتیجه مفید برای یک یا چند موضوع در صورت وجود درگیری با توجه به حداقل یکی از این موضوعات ، مذاکرات است. مذاکره یعنی چه؟ مذاکرات تعامل و فرایندی است بین اشخاصی که سازش می کنند تا در مورد موضوعات مورد علاقه متقابل به توافق برسند ، در حالی که ابزارهای فردی خود را بهینه می کنند.

این نتیجه مفید می تواند برای همه طرف های درگیر یا فقط برای یک یا برخی از آنها باشد. گفت‌وگوکنندگان باید روند مذاکرات و سایر گفت‌وگوکنندگان را درک کنند تا شانس خود را برای بستن معاملات ، اجتناب از درگیری ، برقراری روابط با سایر طرفین و سودآوری افزایش دهند.

هدف از مذاکرات

هدف از این کار برطرف کردن اختلافات ، به دست آوردن مزیت برای یک فرد یا جمع یا دستیابی به نتایج برای برآورده کردن علایق مختلف است. این اغلب با ارائه موضع و ایجاد امتیاز برای دستیابی به توافق انجام می شود. میزان اعتماد طرفین گفت‌وگوکننده به یکدیگر برای اجرای راه حل مذاکره، عامل اصلی در تعیین موفقیت این مذاکرات است.

مردم روزانه گفت‌وگو می کنند ، غالباً بدون اینکه آن را مذاکره در نظر بگیرند. شرایطی مانند ازدواج ، طلاق ، فرزندپروری و غیره. مذاکره­‌کنندگان حرفه ای اغلب متخصص هستند ، مانند گفت‌وگوکنندگان اتحادیه.

گفت‌وگوکننده صلح یا گفت‌وگو گروگان. آنها همچنین ممکن است تحت عناوین دیگری مانند دیپلمات ها، قانون گذاران یا کارگزاران فعالیت کنند. همچنین مذاکراتی انجام شده است که توسط الگوریتمها یا اتوماسیون های معروف به مذاکرات مستقل انجام می شود. برای اتوماسیون ، شرکت کنندگان در مذاکرات و فرایند باید به درستی مدل سازی شوند.

منظور از مذاکره­ چیست؟

مذاکره یعنی چه ؟ مذاکره یک بحث و تفکر استراتژیک است که مسئله را به شکلی حل می کند که هر دو طرف آن را قابل قبول بدانند. … با گفت‌وگو، همه طرف های درگیر سعی در جلوگیری از بحث و گفتگو دارند اما موافقت می کنند که به نوعی سازش برسند. در هر مذاکره یک طرف همیشه در صدر قرار می گیرد.

مذاکره روشی است که مردم با آن اختلافات را حل می کنند. این فرآیندی است که در ضمن اجتناب از بحث و مشاجره، سازش یا توافق حاصل می شود.

در هرگونه اختلاف نظر، افراد به طور واضح هدف خود را برای دستیابی به بهترین نتیجه ممکن برای موقعیت خود (یا شاید سازمانی که نماینده آن هستند) می گیرند. با این حال، اصول انصاف، جستجوی منافع متقابل و حفظ رابطه کلیدهایی برای رسیدن به یک نتیجه موفق است.

انواع گوناگون مذاکرات

اشکال خاص مذاکرات در بسیاری از شرایط استفاده می شود: امور بین الملل ، نظام حقوقی ، دولت ، اختلافات صنعتی یا روابط داخلی به عنوان نمونه هایی از مذاکرات می باشند. با این حال ، مهارت های مذاکرات عمومی میتواند در طیف گسترده ای از فعالیت ها آموخته و استفاده شود. مهارت های گفت‌وگو می‌تواند برای رفع اختلافاتی که بین شما و دیگران بوجود می آید، سودمند باشد. مذاکره برای افزایش حقوق، نمونه دیگری از مداکرات است.

مثالی از مذاکرات

نمونه های مذاکرات توزیع شامل تعیین حداقل قیمت در بازار آزاد از جمله مذاکرات قیمت خودرو یا خانه است. در یک مذاکره توزیع ، هر طرف غالباً موضع افراطی یا ثابت را اتخاذ می کند و می داند که این امر پذیرفته نخواهد شد – و سپس می کوشد قبل از رسیدن به معامله با مقدار هرچه کم تر، استعفا دهند.

انواع مذاکرات

دو نوع مذاکره وجود دارد. یکی مذاکرات توزیع و دیگری مذاکرات یکپارچه می باشد.

مراحل مذاکرات

برای دستیابی به نتیجه مطلوب ، ممکن است پیروی از یک رویکرد ساختاری برای گفت‌وگو مفید باشد. به عنوان مثال ، در یک موقعیت کاری ممکن است جلساتی ترتیب داده شود که در آن همه طرفهای درگیر گفت‌وگو بتوانند جمع شوند.

روند مذاکرات چیست؟

مذاکره روشی است که مردم با آن اختلافات را حل می کنند. این فرآیندی است که در ضمن اجتناب از بحث و مشاجره ، سازش یا توافق حاصل می شود. در هرگونه اختلاف نظر ، افراد به طور واضح برای رسیدن به هدف خود یا سازمان به دنبال دستیابی به بهترین نتیجه ممکن می باشند.

روند مذاکرات شامل مراحل زیر می باشد:

  1. آماده سازی
  2. رابطه سازی
  3. گردآوری اطلاعات
  4. استفاده از اطلاعات
  5. تبادل پیشنهادات
  6. دستیابی به توافق
  7. اجرای توافق
  • آماده سازی

قبل از انجام هرگونه مذاکره­ای ، باید تصمیمی اتخاذ شود که جلسه ای برای بحث و گفتگو درباره مشکل و اینکه چه کسی در آن حضور خواهد داشت ، اتخاذ شود. تنظیم یک مقیاس زمانی محدود نیز می تواند برای جلوگیری از ادامه اختلاف نظر مفید باشد. این مرحله شامل اطمینان از همه حقایق مربوط به اوضاع برای روشن شدن موضع شما است.

سازمان شما ممکن است سیاستی را انجام دهد که می توانید در هنگام آماده سازی گفت‌وگو به آنها مراجعه کنید. انجام مقدمات قبل از بحث درباره اختلاف نظر به جلوگیری از درگیری بیشتر و اتلاف وقت غیر ضروری در طول جلسه کمک خواهد کرد.

  •  بحث (رابطه سازی)

در این مرحله افراد یا اعضای هر یک از طرفین پرونده را مطرح می كنند ، به عنوان مثال درک آنها از اوضاع.

مهارت های اصلی در این مرحله شامل سوال کردن ، گوش دادن و روشن شدن است.

در مواردی که نیازی به توضیح بیشتر باشد ، یادداشت ها در مرحله بحث مفید است. گوش دادن به آن بسیار مهم است ، زیرا وقتی اختلاف نظر رخ می دهد ، اشتباه گفتن بیش از حد و گوش دادن، خیلی آسان نیست. هر طرف باید فرصتی برابر برای ارائه پرونده خود داشته باشد.

  • اهداف روشن

از بحث باید اهداف ، علایق و دیدگاههای هر دو طرف اختلاف نظر روشن شود.

ذکر این عوامل به ترتیب اولویت مفید است. از طریق این شفاف سازی اغلب می توان زمینه های مشترکی را شناسایی یا برقرار کرد. شفاف سازی بخشی اساسی از روند مذاکره است ، بدون آن احتمالاً سوء تفاهم ها اتفاق می افتد که ممکن است مشکلات و موانع رسیدن به یک نتیجه مفید را به وجود آورد.

  • مذاکرات درمورد نتیجه پیروزی (استفاده از اطلاعات)

این مرحله نتیجه “برد-برد” نامیده می شود ، جایی که هر دو طرف احساس می کنند که از طریق روند مذاکرات چیزی مثبت به دست آورده اند و هر دو طرف احساس می کنند دیدگاهشان مورد توجه قرار گرفته است.

 

نتیجه یک برد برای برنده معمولاً بهترین نتیجه است. اگرچه این ممکن است همیشه ممکن نباشد اما برنده شدن در مذاکره باید هدف نهایی باشد.

  • تبادل پیشنهادات

پیشنهادات استراتژی های جایگزین و سازش ها در این مرحله باید مورد توجه قرار گیرد. سازش ها اغلب گزینه های مثبتی هستند که در مقایسه با نگه داشتن موقعیت های اصلی اغلب می توانند برای همه افراد ذینفع سود بیشتری کسب کنند.

  • توافق

توافقنامه می تواند هنگامی حاصل شود که دیدگاه ها و علایق هر دو طرف در نظر گرفته شود. برای همه افراد درگیر این است که برای دستیابی به یک راه حل قابل قبول ، ذهن خود را باز نگه دارند. هرگونه توافق باید کاملاً روشن باشد تا هر دو طرف بدانند چه تصمیمی گرفته شده است.

  • اجرای توافق

از این توافقنامه ، یک دوره اقدام برای اجرای تصمیم باید اجرا شود.

  • عدم توافق

اگر روند مذاکرات خراب شود و توافق حاصل نشود ، برنامه ریزی مجدد برای جلسه بعدی فراخوانده می شود. این امر باعث می شود که همه طرفین درگیر بحث و گفتگوهای داغ شوند که نه تنها باعث اتلاف وقت می شود بلکه می تواند به روابط آینده آسیب برساند.

در جلسه بعدی مراحل مذاکرات باید تکرار شود. هر ایده یا علاقه جدیدی باید در نظر گرفته شود و اوضاع از نو دیده شود. در این مرحله همچنین ممکن است مفید باشد که به راه حل های جایگزین دیگر نگاه کنید و یا فرد دیگری را برای مداخله در بیاورید.

مذاکرات غیررسمی

مواقعی وجود دارد که نیاز به مذاکرات بیشتر است. در چنین مواقعی ، هنگامی که اختلاف نظر ایجاد می شود ، ممکن است امکان پذیر یا مراحل صحیح مراحل ذکر شده در بالا امکان پذیر نباشد.

با این وجود ، به یاد آوردن نکات کلیدی در مراحل مذاکرات رسمی ممکن است در انواع شرایط غیررسمی بسیار مفید باشد.

در هر مذاکره ، سه عنصر زیر مهم هستند و احتمالاً روی نتیجه نهایی تأثیر می گذارند:

  1. نگرش ها
  2. دانش
  3. مهارتهای بین فردی
  4. نگرش ها

تمام مذاکرات به شدت تحت تأثیر نگرش های اساسی به خود فرآیند است ، به عنوان مثال نگرش به موضوعات و شخصیتهای درگیر در مورد خاص یا نگرشهای مرتبط با نیازهای شخصی برای شناخت.

همیشه آگاه باشید که:

مذاکره عرصه تحقق دستاوردهای فردی نیست. می تواند نارضایتی از لزوم مذاکرات توسط افراد مسئول داشته باشد. برخی از ویژگی های مذاکره ممکن است بر رفتار یک شخص تأثیر بگذارد ، برای مثال برخی از افراد ممکن است حالتی دفاعی به خود بگیرند.

هرچه دانش بیشتری در مورد موضوعات مورد نظر داشته باشید ، مشارکت شما در روند مذاکرات بیشتر خواهد بود. به عبارت دیگر ، آمادگی خوب ضروری است.

تکالیف خود را انجام دهید و هرچه بیشتر می توانید اطلاعات مربوط به موضوعات را جمع کنید. علاوه بر این ، نحوه مذاکرات در مورد مسائل باید درک شود زیرا مذاکرات در شرایط مختلف به روشهای مختلفی نیاز دارد.

هدف از مذاکره ­چیست؟

معمولاً هدف از مذاکرات رسیدن به توافق برای مشارکت در یک فعالیت است که منافع متقابل را در پی خواهد داشت. هر طرف تلاش می کند به توافق نامه ای برسد که به منافع خود خدمت کند.

مهارت های مذاکره ­چیست؟

مهارت های گفت‌وگو خصوصیاتی هستند که به دو یا چند طرف اجازه می دهد تا به سازش برسند. اینها معمولاً مهارتهای نرم هستند و توانایی هایی مانند ارتباطات ، ترغیب ، برنامه ریزی روزانه ، استراتژیک و همکاری را شامل می شوند.

مهارت مذاکره چیست ؟ شناخت این مهارت ها اولین قدم برای تبدیل شدن به یک مذاکره کننده قوی تر است. در یک مقاله اختصاصی به اسم «تمرین “مهارت مذاکره” ۱۰ تمرین افزایش مهارت مذاکره فروش و …» این مهارت‌ها به شکل کامل‌تری بررسی شده است.

چگونه مذاکرات را شروع می کنید؟

بر اساس تحقیقات روانشناسی ، در اینجا نکاتی درباره گفت‌وگو کردن صحیح آورده شده است که به شما کمک می کند تا آنچه را که می خواهید بدست آورید.

در ۵ دقیقه اول تمرکز کنید. …

بالاتر از آنچه که احساس رضایت می کنید شروع کنید. …

ابتدا باید استدلالهای خود را مطرح کنید. …

نشان دهید که پرشور هستید. …

قهوه بنوشید. …

طرف مقابل را متقاعد کنید که زمان تمام شده است.

بهترین تکنیک ها در مذاکرات کدام ها هستند؟

ده روش اساسی در مذاکرات:

تهیه آماده سازی: اگر بدون آماده سازی وارد مذاکرات شدید خودتان را از همان اول بازنده بدانید.

به زمان بندی توجه کنید. …

عقاید خود را کنار بگذارید. …

مهارت های گوش دادن خود را تقویت کنید. …

اگر نپرسید ، دریافت نمی کنید. …

پیش بینی سازش. …

پیشنهاد و انتظار تعهد داشته باشید. …

مشکلات آنها را جذب نکنید.

مهمترین بخش مذاکره ­چیست؟(هدف از مذاکره غیر رسمی چیست؟)

یکی از قدرتمندترین کارهایی که می توانید انجام دهید این است که چرا طرف مقابل می خواهد معامله کند. می توانید با پرسیدن سؤال و ایجاد ریشه مذاکره این کار را انجام دهید. به عنوان مثال ، اگر شما از یک فروشنده فناوری اطلاعات اقدام به خرید خدمات می کنید ، سعی کنید چیزی مانند این را بگویید ، “درباره خدمات IT خود برای من بگویید.

همان‌طور که تا این‌جای کار متوجه شدید مذاکره اهمیت بسیار زیادی دارد

ویژگی های مذاکرات موفقیت آمیز چیست؟

مذاکره فرآیندی است که در آن دو یا چند طرف با نیازها و اهداف مختلف برای یافتن یک راه حل قابل قبول متقابل یک موضوع را مورد بحث قرار می دهند. مذاکرات خوب به موفقیت چشمگیری در موفقیت تجارت کمک می کند ، زیرا آنها: … به شما در ایجاد روابط بهتر کمک می کنند.

ویژگی های یک گفت‌وگوکننده خوب چیست؟ آنچه کارشناسان می گویند

  • مهارت آمادگی و برنامه ریزی
  • دانش موضوع مورد مذاکرات
  • توانایی تفکر واضح و سریع تحت فشار و عدم اطمینان.
  • توانایی بیان افکار کلامی.
  • مهارت شنوایی.
  • قضاوت و هوش عمومی.
  • تمامیت.
  • توانایی ترغیب دیگران

اولین قانون مذاکره رسمی­ چیست؟

بهترین مذاکره‌­کنندگان به دلیل توانایی خواندن حریف شناخته شده اند و در همه حال یک قدم جلوتر هستند.

در این مقاله به طور کلی به بیان تعریف­ مذاکره و راهکارهای فنون مذاکرات پرداختیم تا به شکل کلی با مفهوم مذاکرات و ویژگی های افراد مذاکره‌­کننده و انواع مذاکرات آشنا شوید. شما نیز اگر راهکارهای دیگری از فنون مذاکرات می شناسید که در اینجا بیان نشده است را با ما به اشتراک بگذارید.

برخی از سوالات رایج

هدف از مذاکرات چیست؟

هدف از این کار برطرف کردن اختلافات ، به دست آوردن مزیت برای یک فرد یا جمع یا دستیابی به نتایج برای برآورده کردن علایق مختلف است.

منظور از مذاکره­ چیست؟

مذاکره یک بحث استراتژیک است که مسئله را به شکلی حل می کند که هر دو طرف آن را قابل قبول بدانند. … با گفت‌وگو، همه طرف های درگیر سعی در جلوگیری از بحث و گفتگو دارند اما موافقت می کنند که به نوعی سازش برسند

چند نوع مذاکره وجود دارد؟

دو نوع مذاکره وجود دارد. یکی مذاکرات توزیع و دیگری مذاکرات یکپارچه می باشد




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

بررسی فواید زبان بدن در زندگی شخصی و کاری

کارشناسان مذاکره به ما توصیه می کنند که در هر زمان و هر مکانی که هستند حتی الامکان بجای تکیه بر تلفن و اینترنت برای مذاکرات و قرارهای کاری خود ملاقات حضوری داشته باشند. زیرا هرچقدر هم که تکنولوژی پیشرفت کند و رسانه های الکترونیکی مناسب باشند فاقد نشانه های بصری هستند که توسط فواید زبان بدن در مذاکره ارائه می شود، به انتقال اطلاعات ارزشمند و ایجاد ارتباطات در گفتگوهای چهره به چهره کمک می کند.

بدون دسترسی به حرکات و چهره های صورت ،کسانی که از راه دور مذاکره می کنند ، با خواندن دقیق صدای یکدیگر و متوجه شدن منظور طرف مقابل مشکل دارند. اما مذاکره کنندگان دقیقاً چه چیزی را از رفتار غیر کلامی و زبان بدن در مذاکره یاد می گیرند؟ آیا حرکات و اصطلاحات یکدیگر را با دقت می خوانیم یا خیر؟ آیا با تغییر آگاهانه رفتار غیر کلامی خود می توانیم زبان بدن خود را در موفقیت مذاکره افزایش دهیم؟ اهمیت زبان بدن در چیست ؟ در اینجا ما به شما در درک چگونگی تأثیر فواید زبان بدن در مذاکرات بر نتایج شما تجزیه و تحلیل می کنیم:

فواید زبان بدن در مذاکرات

انسان از طریق کانالهای مختلفی ارتباط برقرار می کند. زبان تنها وسیله ای نیست که انسان از آن تبادل اطلاعات در گفت وگو استفاده کند ، ما ایده ها و احساسات خود را نه تنها با کلمات بلکه از طریق صورت، صدای صوتی و حرکات بیان می کنیم . به این زبانهای غیر کلامی “زبان بدن” گفته می شود.زبان بدن نیز مانند زبان کلامی ما ، بخشی از فرهنگ ما است.

فواید زبان بدن را می توان از نقش مهمی که در مذاکرات تجاری و ارتباطات دارند مشاهده کرد. ما در این مقاله قصد داریم به فواید زبان بدن و هنر استفاده از آن در مذاکرات و ارتباطات بپردازیم تا شما نیز مهارت های لازم در استفاده و خواندن بادی لنگویج را بیاموزید و از آن در گفت و گوهای و قرارهای روزانه خود استفاده کنید. در مذاکرات افراد مختلف روشهای مختلفی برای برقراری ارتباط غیر کلامی دارند.

انواع ارتباطات غیر کلامی و تاثیرات آن

برخی مطالعات نشان می دهد که تا ۹۰ درصد ارتباطات غیر کلامی است. گرچه ممکن است یک چیز را بگویید و حرکات بدن شما ممکن است چیزی کاملاً متفاوت را نشان دهد. انواع زبان که بدون استفاده کلمات صورت می گیرد به عنوان زبان غیر کلامی تعریف شده است و اتفاقا یکی از فواید زبان بدن نیز همین رساندن مفهوم بدون استفاده از کلمات است.

زبان غیرکلامی یا همان BODY LANGUAGE در تمام زمان هایی که ما در حال مکالمه با دیگران هستیم با حرکاتی مانند لبخند زدن، اخم کردن، سر تکان داد و… نشان می دهیم. به عنوان مثال اخم نشانه نارضایتی است.

تکان دادن سر در هنگام حرف زدن به معنی توافق است – تکان دادن یک دست با کف دست باز ، به معنای “خداحافظ” می باشد. خم شدن در صندلی شخصی و خمیازه کشیدن در یک سخنرانی نشان دهنده عدم علاقه بوده و کسالت را نشان می دهد.

بسیاری از افراد ممکن است فکر کنند که برای مذاکره موفقیت آمیز، مذاکره کنندگان باید تسلط خود را در مهارت های زبان افزایش دهند. مذاکره و چانه زنی، تا حدودی حق با آنهاست اما این به مراتب کافی است البته فواید زبان بدن مزیت‌های بسیار زیادی دارد که در ادامه آن‌ها را بررسی می‌کنیم.

در واقع، بسیاری از مذاکره کنندگان هستند آگاه نیستند که آنها بصورت غیر کلامی ارتباط برقرار می کنند. بیشتر پیامهای غیر کلامی غیر ارادی هستند. زبان کلامی واقعاً نقش مهمی در مذاکرات دارند ، اما این تنها وسیله ای نیست که مذاکره کنندگان بتوانند اطلاعات را مبادله کنند.

که در به عنوان مثال مذاکره کنندگان ایده ها و احساسات خود را نه تنها با کلمات بلکه از طریق صورت نیز بیان می کنند عبارات ، حرکات و حتی لباس و نظافت ممکن است نوعی پیام را برای دیگران ارسال کند و در واقع به کمک آنها باید زبان بدن را بخوانیم . برخی از کارشناسان می گویند فقط ۳۰ درصد از ارتباطات ناشی از صحبت کردن است.

حرکات غیر کلامی شما نیز جز دیگر اقدامات مهم است. بنابراین بیش از ۵۰ درصد از موفقیت ما در گرو ارتباط غیر کلامی است.

۱۵ فواید زبان بدن در زندگی شخصی و کاری (مذاکرات و …)

  1. با دیدن حالت های بدن و صورت طرف مقابلمان راحت تر و دقیق تر به صحت حرف های او پی می بریم و بهتر می توانیم تصمیم گیری کنیم.
  2. با استفاده از زبان بدن خودمان بهتر می توانیم طرف مقابلمان را متقاعد کنیم.
  3. اگر در یک مذاکره شرکت کردید و بعد از گذشت ۱۵ تا ۲۰ دقیقه حرکات و رفتارهای طرف مقابل مانند شما شد به گونه ای که انگار دارد از شما تقلید می کند یک نشانه ی خوب و مثبت است زیرا طبق روانشناسی زبان بدن کسانی که از رفتارهای ما تقلید می کنند قابل اعتمادتر هستند تا کسانی که این کار را نمی کنند. اما خب این دلیل کافی نیست تا به شخصی اعتماد کنیم زیرا افرادی که از این استراتژی های تقلید آگاهند ممکن است از آن استفاده کنند تا نشان دهند که نقطه اشتراک و پیوند بین دو طرف مذاکره برقرار است.

  1. فواید زبان بدن در تشخیص صداقت: یکی دیگر از فواید زبان بدن در پی بردن به صداقت افراد می باشد. یک فرد دروغگو ممکن است بتواند به نحوی کلمات را بیان کند تا کسی متوجه دروغ گفتن او نشود اما نمی تواند حرکات بدن و صورتش را کنترل کند زیرا این کار بسیار سخت و یا به عبارتی دیگر امکان پذیر نمی باشد. بنابراین بهترین راه پیشنهادی برای صداقت هر فرد حرکات و چهره ی فرد هنگام صحبت کردن است.
  1. از دیگر فواید زبان بدن پی بردن به احساسات واقعی افراد است که باید مهارت زیادی در تشخیص آن داشته باشیم زیرا افراد با توجه به موقعیت شغلی که در آن قرار گرفته اند گاهی اوقات مجبور به پنهان کردن احساسات واقعی خود و نمایش احساسات دروغین می باشند. یا حتی در شرایطی از مهارت پوکر فیس بودن استفاده می کنند. ما به عنوان فردی که میخواهیم به احساسات فرد مقابل پی ببریم باید در دیدن سرنخ ها بسیار ماهر باشیم و آگاهی کامل در مورد تمامی نشانه هایی که افراد در هنگام بروز احساسات در چهره و کلام خود نشان می دهند را داشته باشیم. به عنوان مثال برخی افراد هنگامی که در حال بروز دادن احساسات دروغین هستند در صحبت کردن زیاد طفره می روند یا از حرکات و جملات اغراق آمیز استفاده می کنند. زیاد پلک می زنند، نگاهشان را از شما می دزدند، هنگام صحبت کردن بجای برقرای ارتباط چشمی بیشتر به سمت پایین نگاه می کنند و اگر خودکار دم دستشان باشد روی کاغذ را خط خطی می کنند و یا حرکات واقعی که هنگام بروز احساسات واقعی در چهره فرد نمایان می شود (نظیرغم، شادی، خنده، ناراحتی و…) را به صورت ساختگی نشان می دهند.
  2. رفتار مؤثریک زبان بدن مثبت به فرد کمک می کند تا اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد و در پیشبرد عقاید خود راحت تر از دیگران کمک کند. زبان بدن مثبت توسط سایر افراد نیز مورد استقبال قرار می گیرد و از این رو ، شخص دارای زبان بدن مثبت در هر بحثی مورد توجه و علاقه دیگران قرار می گیرد. بنابراین یکی دیگر از فواید زبان بدن نسبت به مکالمات تلفنی تاثیر مثبتی است که بر روی سایر افراد می گذارد.
  1. فواید زبان بدن در موفقیت در محل کارزبان بدن مثبت در محیط کار و محیط شرکت ها ضروری است. زبان بدن سالم می تواند به تقویت روحیه تیم در محیط کار کمک کند و همین امر می تواند روحیه کارمندان را تقویت کند. تفویض مسئولیت ها از طریق زبان مثبت بدن آسانتر می شود. همچنین می تواند به احترام به همکاران و برطرف کردن درگیری ها در سازمان کمک کند.
  1. در جلسات شرکتی می توان با استفاده از زبان مثبت بدن علاقه ، پذیرایی و شادی را به نمایش گذاشت. یک لبخند ملایم ، کف دست باز ، تکیه به جلو و تماس چشمی می تواند در برقراری ارتباط با شخص دیگری در این نشست مسیری طولانی را طی کند و از این طریق به ایجاد و حفظ روابط سالم با طرف های دیگر در یک جلسه کمک می کند.

  1.  فواید زبان بدن در سخنرانی عمومی

در صحبت های عمومی ، زبان بدن اهمیت کاملاً متفاوتی دارد. اگر گوینده زبان بدن دفاعی داشته باشد یا زبان بدن منفعل داشته باشد ، احتمال زیاد وجود دارد که وی را به تماشای تماشاگر دقت کافی نداشته باشد. ضریب تأثیر چنین سخنرانی ها نیز با کسری بزرگ کاهش می یابد زیرا مخاطب ۳۵٪ از کل ارتباطات را دریافت می کند اما ۶۵٪ باقی مانده را از دست می دهد. از این رو ، داشتن حرکات و وضعیت مناسب بدن هنگام صحبت کردن روی صحنه در مقابل مخاطب بسیار مهم است.

  1. ارتباط چشمی در مذاکرات باعث می شود که به صحت حرفای طرف مذاکره و یا خیلی از حرف های ناگفته در نگاه فرد پی ببریم.
  2. اگر با فردی درگیر شوید و دعوا کنید هنگامی که چشم در چشم حرف می زنید امکان صلح و جلوگیری از شکستن حرمت ها به علت دیدن حالت چهره و چشم های طرفین بیشتر است.
  3. اگر بجای استفاده از ملاقات حضوری از مکالمات تلفنی برای قرارهای کاری خود استفاده کنید طرف مقابل به درستی متوجه میزان اهمیت موضوع برای شما نمی شود و حتی ممکن است از روی لحن شما را قضاوت کنند.
  4. در نظر بگیرید که فردی را تا بحال ملاقات نکرده اید و برای بار اول با اون قرار ملاقات می گذارید و هنگامی که او را میبینید متوجه می شوید که حرف زدن او با رفتار و حرکات و زبان بدنش همخوانی ندارد. این یکی از فواید زبان بدن است که می توانید خود واقعی افراد را بشناسید.
  5. بیان صورت شما در صحبت کردن عمومی بسیار مهم است. طرز نگاه شما در مورد احساس و پیام شما چیزهای زیادی می گوید. در عین حال ، شما نمی خواهید که با یک داستان بسیار جدی لبخند بزنید. حالات صورت شما باید مطابق با داستان باشد.
  6. در یک مذاکره اگر طرف مقابل شما هنگام صحبت کردن شما دست به گونه به حرف های شما گوش می داد نشان می دهد که دارد تفکر و ارزیابی می کند و این یعنی شما به حرف های خود ادامه دهید این نیز یکی دیگر از فواید زبان بدن است که از پشت تلفن و تماس ها قادر به تشخیص آن نیستیم که اصلاً آیا طرف مقابل از حرف های ما استقبال میکند؟ آیا در حال فکر کردن و گوش دادن به حرف های ما است؟ آیا مشتاق به شنیدن ادامه ی بحث ها می باشد یا خیر؟

در نهایت می توان با خواندن موارد بالا که اندک نکات مهم در خصوص فواید زبان بدن می باشد به اهمیت و کاربرد زبان بدن در زندگی شخصی، ملاقات ها، مذاکره ها و… پی برد.

البته که تشخیص و یا به کار بردن این مهارت ها کار آسانی نیست و نیاز به تمرین دارد اما به شما قول می دهم که با تکرار و تمرین شما نیز حتماً قادر خواهید بود زبان بدن افراد را بخوانید و صحت و دروغگویی حرف ها و احساسات آن ها را نیز متوجه شوید.

”]

به شما پیشنهاد می کنیم تا برای حرفه ای شدن در این زمینه و آشنایی با سایر فواید زبان بدن بیشتر به مطالعه کتاب ها، مقالات و.. در خصوص کاربرد زبان بدن و مهارت های آن بپردازید تا مهارت کافی را در آن بدست آورید.

لطفاً بینش خود را در مورد موضوع زبان غیر کلام بنویسید و حرکات غیرکلامی که استفاده می کنید و یا از آن مطلع هستید را با ما به اشتراک بگذارید.

برخی از سوالات رایج

منظور از ارتباط غیر کلامی چیست؟

انواع زبان که بدون استفاده کلمات صورت می گیرد به عنوان زبان غیر کلامی تعریف شده است و اتفاقا یکی از فواید زبان بدن نیز همین رساندن مفهوم بدون استفاده از کلمات است.

با استفاده از زبان بدن چگونه خود واقعی افراد را بشناسیم؟

در نظر بگیرید که فردی را تا بحال ملاقات نکرده اید و برای بار اول با اون قرار ملاقات می گذارید و هنگامی که او را میبینید متوجه می شوید که حرف زدن او با رفتار و حرکات و زبان بدنش همخوانی ندارد. این یکی از فواید زبان بدن است که می توانید خود واقعی افراد را بشناسید.

چگونه با استفاده از زبان بدن متوجه تاثیر گذاری حرف هایمان در طرف مقابل مذاکره شویم؟

در یک مذاکره اگر طرف مقابل شما هنگام صحبت کردن شما دست به گونه به حرف های شما گوش می داد نشان می دهد که دارد تفکر و ارزیابی می کند و این یعنی شما به حرف های خود ادامه دهید.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

معرفی کامل هک رشد یا خلق رشد و تکنیک های عملی Growth hacking در ایران

امروزه با یک اصطلاح جدید در دنیای وب روبرو هستیم که فهمیدن مفهوم آن می‌تواند ما را وارد دنیای تازه‌ای کند؛ دنیایی که در آن محدودیت‌ معنایی نداشته باشد. هک رشد یا Growth hacking شاید همان چیزی باشد که ما برای توسعه کسب‌وکار خود به آن احتیاج داریم. اما برای اینکه بتوانیم از این کاربرد جدید برای رونق بخشیدن به کسب‌وکارمان استفاده کنیم باید از معنی کامل آن آگاه باشیم.

تمام کسب‌وکارهای نوپا جدا از هر فعالیتی که باید برای توسعه کار خود به کار ببرند به یک رشد اولیه نیاز دارند تا جایگاه خود را تثبیت کنند. «هک رشد» همان چیزی است که می‌تواند این امتیاز اولیه را به کسب‌وکار نوپای شما بدهد. پس با ما همراه باشید تا به بررسی این موضوع بپردازیم.

هک رشد چیست؟

هک رشد یا خلق رشد در واقع شیوه‌ای از بازاریابی مبتنی بر رشد یک استارت‌آپ است که در سال‌های اخیر استفاده از آن باعث رونق گرفتن کسب‌وکارهای زیادی شده است. تنها چیزی که در خلق رشد اهمیت دارد، رشد دادن یک سازمان یا کسب‌وکار نوپا است که در محیط اینترنت انجام می‌گیرد. اگر می خواهید همه چیز را درباره کسب و کارهای نوپا بدانید پیشنهاد می کنیم مقاله استارت آپ چیست؟ را مطالعه کنید.

در بازاریابی تمام راه‌های رونق بخشیدن به جنبه‌های یک کسب‌ و کار مورد بررسی قرار می‌گیرد اما در خلق رشد تمام تمرکز بر روی روش‌هایی است که بتواند به ایجاد رشد منجر شود.

در واقع بازاریابان انرژی خود را بر روی تمام افراد، سیستم فروش، پیدا کردن و مدیریت مشتری، کیفیت محصولات و …. تقسیم می‌کنند و تنها بخش کوچکی از انرژی خود را صرفاً روی رشد می‌گذارند؛ این در حالی است که در هک رشد باید تمام تمرکز و انرژی بر روی رشد دادن یک استارت‌آپ باشد و نه هیچ چیز دیگر!

چه کسی هک رشد را ابداع کرد؟

«شان آلیس» کسی بود که برای اولین بار در سال ۲۰۱۰  اصطلاح «هک رشد» را به‌کار برد. شان آلیس خود توانسته بود با استفاده از روش‌هایی متفاوت استارت‌آپ‌های زیادی را مدیریت کرده و توسعه دهد.

اما پس از مدتی مدیریت چندین استارت‌آپ برای او مشکل شد و نیاز پیدا کرد تا برای پرداختن به پروژه‌های تازه، افراد دیگری را جایگزین خود در پروژه‌های قبلی کند. وی شروع به ارزیابی افرادی کرد که برای استخدام داوطلب شده بودند. بعضی از این افراد مدارک ارشد بازاریابی و سابقه کار قابل قبولی داشتند اما هیچکدام آلیس را راضی نمی‌کردند.

در واقع مهارتی که برای رشد دادن یک کسب‌وکار نوپا نیاز بود در هیچکدام از آن افراد وجود نداشت. با پیش آمدن این مشکل آقای شان آلیس تصمیم گرفت برای استخدام افراد مورد نظر خود اصطلاحی غیر از بازاریاب به کار ببرد و او این اصطلاح جدید را «هک رشد یا Growth hacking» نامید.

«اندرو چن» شخص دیگری بود که دوسال پس از شان آلیس با انتشار مقاله‌ای تحت عنوان « هک رشد یک مدیر ارشد بازاریابی جدید است!» این اصطلاح را بسط داد.

در واقع اندرو چن عضو تیمی به نام «اوبر» بود که وظیفه جذب راننده برای شرکتش را بر عهده داشت. او خود توانسته بود به کمک هک رشد در کار خود موفقیت حاصل کند؛ بنابراین به نوشتن درباره آن پرداخته بود. در همان سال شخص دیگری به نام «آرون گین» با نوشتن درباره خصوصیات هکرهای رشد به معرفی بهتر آن پرداخت.

سرانجام خود شان آلیس به کمک چند تن دیگر توانست انجمن هکرهای رشد یا GROWTHACKERS را راه‌اندازی کند و در سال 2013 بود که اولین همایش هکرهای رشد نیز در سانفرانسیسکو برگزار شد.

چرا باید هک رشد را جدید بگیریم؟

ورود اینترنت به زندگی انسان‌ها باعث شد تا ماهیت بسیاری از کسب‌وکارها برای همیشه تغییر کند. اگر در گذشته منظور از محصول، تنها اشیاء و وسایلی بودند که از آن‌ها استفاده می‌کردیم، با ورود اینترنت محصول می‌توانست یک رشته کد یا یک ویدئو یا صوت نیز باشد.

بنابراین مراحل بازاریابی محصولات فیزیکی و محصولات آنلاین تحت تاثیر روش‌های نوین بسیاری قرار گرفتند که بعضی از آن‌ها برای هر نوع کسب‌وکاری کاربردی و بعضی دیگر موردی بودند.

با این تغییر بزرگ در ماهیت محصولات و نیازهای انسان، روز به روز بر تعداد روش‌های پیدا کردن مشتری و چگونگی ارائه محصولات و خدمات توسط انسان افزوده شد. هک رشد روشی نو و پویا بود که معرفی و شناخت یک محصول در فضای اینترنت را نامحدود می‌کرد.

شان آلیس و تمام کسانی‌که هک رشد را در معرفی و رشد یک کار جدی گرفتند، با استفاده از آن توانستند باعث رشد استارت‌آپ‌های زیادی شوند.

بعضی از آن‌ها به حدی رشد کردند که توانستند سهام خود را وارد بورس کنند. در واقع هک رشد تمام آن ‌چیزی که استارت‌آپ‌ها برای دیده شدن به آن نیاز داشتند را در اختیارشان قرار داده بود. تمرکز بر روی تمام روش‌هایی که منجر به رشد می‌شود، کاری بود که این افراد انجام می‌دادند و از آن نتیجه می‌گرفتند.

کم‌کم افراد زیادی به موضوع خلق رشد علاقه‌مند شدند، به آن پرداختند و آن‌ها نیز نتایج مطلوبی دریافت کردند. بنابراین این موضوع در حال حاضر بسیار بیشتر از پیش مورد استقبال قرار گرفته است و از حد استارت‌آپ‌ها نیز خارج شده و به دنیای کسب‌وکارهای بزرگ و مشهوری چون یوتیوب و فیسبوک وارد شده است.

اگر شما هم می‌خواهید به کسب‌وکار خود رونق بدهید، به کمک روش‌های پویای هک‌رشد خواهید توانست به هدف خود برسید؛ در غیر این‌صورت راه درازی در پیش دارید که ممکن است به نتیجه‌ای هم ختم نشود.

چرا عنوان «هک رشد» را برای این شیوه انتخاب کرده‌اند؟

هکرها انسان‌هایی هدفگرا هستند. این افراد برای رسیدن به هدفی که برای خود تعیین کرده‌اند از هر روشی استفاده می‌کنند؛ حتی گاهی روش‌های جدیدی برای محقق شدن آن‌چه می‌خواهند ابداع می‌کنند. شیوه انجام یک کار برای هکرها اهمیتی ندارد، بلکه آنچه آن‌ها را هیجان‌زده می‌کند، تنها رسیدن به هدفشان است.

شان آلیس از آن جهت از واژه «هک» در عنوان شیوه جدید خود استفاده کرد تا این مفهوم را برساند که شیوه کاری که او انجام می‌دهد شبیه به ماهیت کار هکرها است. اگر هدف یک هکر نفوذ به یک سیستم یا دسترسی به مجموعه‌ای از داده‌ها باشد، هدف یک هکر رشد نیز صرفاً رشد دادن یک کسب‌وکار است.

اگر هکر برای دسترسی به اطلاعات موردنظرش از هر روش معمول یا غیرمعمول استفاده کند، یک هکر رشد نیز شبیه به او برای هدف رشد عمل خواهد کرد. به همین خاطر روش‌هایی که هکرهای رشد برای رونق کارشان استفاده می‌کنند، روش‌های ثابتی نیستند و پویایی خاصی دارند.

هکر رشد چه کسی است؟

یک هکر رشد کسی است که باید مهارت‌هایی به شکل «T» داشته باشد. یعنی باید یک سری مهارت‌ها و اطلاعات کلی و چند مهارت اختصاصی داشته باشد.

مثلاً اطلاعات کلی و سطحی در روان‌شناسی، تولید محتوا، ساختار ذهن انسان، دیجیتال‌مارکتینگ و ….. داشته باشد که قسمت افقی و بالایی حرف T‌است و در بازاریابی اینترنتی و استفاده از روش‌های نوین جذب مشتری مهارت عمقی و اختصاصی داشته باشد که همان قسمت عمودی حرف T است.

البته نوع این مهارت‌ها ثابت نیست و هر هکر می‌تواند در بازه‌های مشخصی مهارت‌های عمومی و تخصصی خود را دسته‌بندی کرده باشد. چیزی که اهمیت دارد شیوه مدیریت روش‌ها و دستیابی به رشد توسط یک هکر رشد است. در ادامه به ویژگی‌هایی که یک هکر رشد باید داشته باشد اشاره می‌کنیم تا بتوانید بهتر با این مفهوم ارتباط برقرار کنید.

۱۰ ویژگی که باید یک هک رشد داشته باشد

پی بردن به ویژگی‌های یک هکر رشد از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چراکه ممکن است شما خود بخواهید هکر رشد شوید یا از چنین کسی برای رونق کار خود کمک بگیرید.

این در حالی است که تفکرات و تصورات اشتباه زیادی در مورد این شغل وجود دارد که ممکن است شما را در تله بیندازد. اما داشتن اطلاعات کافی و شناخت ویژگی‌های یک هکر رشد می‌تواند شما را در این زمینه کاملاً آگاه کند. تعدادی از این ویژگی‌ها به شرح زیر هستند:

  • تجزیه و تحلیل همیشگی

تجزیه و تحلیل باید کار همیشگی یک هکر رشد باشد؛ چراکه رشد کردن در کسب‌وکارهای نوپا و بخصوص اینترنتی نیازمند بررسی‌های زیادی است که باید به‌صورت مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرند.

گاهی با بررسی بیشتر متوجه می‌شوید که یک راهکار کوچک توانسته است نرخ تبدیل مشتریان را ۲۰ ٪ افزایش دهد که اگر بررسی نمی‌کردید متوجه این موضوع نمی‌شدید. بنابراین اگر حوصله تجزیه و تحلیل‌های پی‌در‌پی را ندارید، هکر رشد شدن کار مناسبی برای شما نخواهد بود.

  • کنجکاوی

کنجکاوی ویژگی بارز تمام هکرهای رشد است. شما نمی‌توانید انتظار داشته باشید که برای هکر رشد شدن دستورالعمل‌های کار به شما آموزش داده شود؛ چرا که هیچ دستورالعمل خاصی وجود ندارد، بلکه خود باید کنجکاوی کرده و هربار بسته به پروژه خود دستورالعمل تازه و پویایی را طراحی کنید. به یاد داشته باشید داشتن خصوصیت پرسشگری می تواند کمک بسزایی به شما بکند و هیچگاه نباید از این ویژگی غافل شوید .

  • داشتن مهارت‌های عمومی و تخصصی

همانطور که در قسمت مهارت‌های T هکرها توضیح دادیم، باید یک هکر رشد توانایی‌های مورد نیاز خود را بیشتر عمق دهد و توانایی‌های عمومی خود را نیز ارتقا دهد. اگر چنین کسی حس کند برای کشف روش‌های تازه و بهبود کار خود به فراگیری مهارت تازه‌ای نیاز دارد باید بلافاصله برای کسب آن مهارت دست به‌کار شود.

  • خلاقیت

خلاقیت یکی دیگر از ویژگی‌های بارز هکرهای رشد است که باعث می‌شود هر لحظه به دنبال امتحان کردن راه‌های تازه باشند. چنین اشخاصی باید بتوانند ایده‌های کوچک و بزرگ خود را به مرحله اجرا درآورده و جسارت انجام کارهای تازه را داشته باشند.

  • اعتقاد به موفقیت‌های کوچک

گاهی در مسیر رشد یک کسب‌وکار هیچ نقطه طلایی وجود ندارد بلکه این موفقیت‌های کوچک و پشت سر هم بوده‌اند که موفقیت امروز آن کسب‌وکار را رقم زده‌اند. آگاهی و درک این موضوع می‌تواند اساس کار یک هکر رشد باشد تا در نتایج خود حتی کوچکترین موفقیت‌ها را نیز لحاظ کند و از آن برای کسب نتایج بهتر بهره بگیرد.

  • قابلیت اجرایی بالا

یک هکر خلق رشد باید بتواند تصمیمات خود را در اسرع وقت به مرحله اجرا دربیاورد. تعلل در اجرای تصمیمات و ایده‌های تازه ممکن است فرصت‌های زیادی را از دسترس تیم خلق رشد یک استارت‌آپ خارج کند. بنابراین قابلیت اجرایی بالا باید حتماً یکی از ویژگی‌های یک هکر رشد باشد.

  • تمرکز شدید بر رشد

همانطور که قبلاً اشاره کردیم، تمرکز بر رشد اولین و اساسی‌ترین کاری است که هکرهای رشد باید انجام دهند. این تمرکز بر رشد یک کار است که باعث می‌شود تمام انرژی موجود در یک سازمان مانند انرژی نور خورشید که با جمع شدن در یک ذربین قدرت سوزاندن پیدا می‌کند، نتایج بزرگ در بر داشته باشد.

در واقع چیزی که بیشترین توجه خود را به آن معطوف می‌کنید، نتیجه نهایی کار شما خواهد بود. وقتی تمام توجه شما روی نقطه رشد کارتان است، در نهایت نیز رشد حاصل می‌شود.

  • عادت به استفاده از آمار و شاخص‌ها

آمار و شاخص‌ها ابزارهای کار یک هکر رشد هستند. تیم خلق رشد به کمک آمار، شاخص‌ها و سنجه‌ها است که نتایج کار خود را رصد می‌کند؛  آن‌گاه در صورت موفقیت ‌آمیز بودن آن را گسترش می‌دهد و در صورتی که موفقیت‌آمیز نباشد، استراتژی خود را عوض می‌کنند و با استفاده از خلاقیت و قدرت اجرایی بالای خود روش‌های دیگری را امتحان می‌کنند.

  • داشتن مرز اخلاقی

با توجه به اینکه نام هکر رشد از شیوه کار هکرها الگوبرداری شده است، باید توجه داشته باشیم که در بین این قشر از افراد، هکرهای کلاه‌سفید و هکرهای کلاه‌سیاه نیز وجود دارند. بنابراین اگر شما برای کار خود مرز اخلاقی مشخصی تعیین نکنید، با میل شدیدی که به رشد دارید، ممکن است گاهی ترغیب شوید روش‌هایی غیراخلاقی به کار ببرید که بعدها نتایج موفق شما را زیر سوال ببرد.

بنابراین اگر می‌خواهید هکر رشد شوید، مرزهای اخلاقی مختص به خود را تعیین کنید و در طول فعالیت حرفه‌ای خود از آن‌ مرزها تجاوز نکنید. اگر می‌خواهید با یک هکر رشد همکاری کنید، لازم است تا میزان پایبندی به اخلاقیات او را نیز بسنجید.

  • شکست‌ناپذیری

ممکن است گاهی چندین روش مختلف را امتحان کنید و هربار نتیجه عکس بگیرید. اگر شما کسی هستید که تحمل شکست‌های پی‌در‌پی را ندارد، روحیه شما برای هکر رشد شدن مناسب نیست؛ چرا که هکرهای رشد باید کاملاً در برابر شکست‌های احتمالی واکسینه شده باشند.

گاهی ممکن است هزارمین تلاش شما به اندازه تمام دوران حرفه‌ای‌تان نتایج شگفت‌انگیز به همراه داشته باشد. کسی که از ماهیت کار خلق رشد آگاه باشد هرگز از شکست‌های آنان خرده نمی‌گیرد. زیرا پویایی زیباترین ویژگی این شغل جدید است.

هریک از ویژگی‌های فوق باید در یک هکر رشد وجود داشته باشد و اگر نباشد باید به مرور کسب شود. مهم‌ترین مسئله میل به رشد و رونق کسب‌وکار است. اگر این مورد وجود داشته باشد، سایر مهارت‌ها و ویژگی‌ها در مسیر کسب شده و تقویت خواهند شد.

استارت‌آپ‌هایی که به کمک هک رشد موفق شدند

اولین استارت‌آپ‌هایی که به کمک هک رشد توانستند به موفقیت‌های زودهنگام برسند، Airbnb، DropBox و هات‌میل بودند. برای مثال استارت‌آپ ایربی‌ان‌بی در زمینه تبدیل کردن اتاق‌های اضافه خانه‌ها به هتل فعالیت خود را آغاز کرد. به کمک این سرویس شما می‌توانستید از اجاره دادن اتاق‌های خالی خانه‌تان درآمد کسب کنید.

این سرویس برای معرفی و پیدا کردن مشتری از تبلیغ در تلویزیون و نصب بیلبورد استفاده نکرد، بلکه با استفاده از پلتفرم ارائه آگهی‌های آنلاین منصوب به Craigslist استفاده کرد تا مشتریان هدف خود را به‌ این وسیله پیدا کرده و خود را به افراد بیشتری معرفی کند.

وقتی افراد فرم‌های گرفتن اتاق خود را در پر می‌کردند می‌توانستند با دادن اجازه انتشار آن فرم در بین آگهی‌های Craigslist باعث ایجاد لینک‌های درونگرا برای خود شوند.

ممکن است این روش دیگر برای کسب‌وکار دیگری موثر نباشد اما همین‌که ایر‌بی‌ان‌بی آن را در زمان مناسب مورد استفاده قرار داد یک شگرد هک رشد بود که نتیجه فوق‌العاده‌ای برای آن داشت.

دیگر روش برای هک رشد در هات‌میل، ارائه یک پی‌نوشت در انتهای ایمیل‌ها بود که توانست نتیجه بی نظیری برای این سرویس ارسال ایمیل داشته باشد.

جمله مورد نظر این بود: « ما عاشق شما هستیم. شما می‌توانید سرویس رایگان ایمیل خود را از هات‌میل دریافت کنید.» این جمله اگرچه یک جمله ساده به نظر می‌رسد و حتی خود سازندگان هات‌میل هم به اثرگذاری آن اعتقادی نداشتند، اما در واقع روی سیستم عصبی و مغز عاطفی افراد تاثیر ‌گذاشته و آن‌ها را ترغیب به دنبال کردن خود می‌کرد.

دراپ‌باکس نیز در ابتدای کار خود به هر کاربر که دراپ‌باکس را به شخص دیگری معرفی می‌کرد حافظه ابری رایگان می‌داد. این موضوع باعث رشد چشمگیر این سرویس در مدت‌زمانی کوتاه شد.

سخن پایانی

دو تصور اشتباهی که در مورد هکر رشد شدن وجود دارد این است که افراد فکر می‌کنند برای هکر رشد شدن باید برنامه‌نویس باشند اما این موضوع حقیقت ندارد.

یک هکر رشد می‌تواند نیازهای کدنویسی خود را به کمک سایر افراد برنامه‌نویسی که در تیمش قرار دارند برطرف کند. همچنین تصور می‌شود که بازاریابان قدیمی نمی‌توانند هکر رشد شوند که این موضوع هم نمی‌تواند واقعیت داشته باشد؛ چراکه بازاریاب‌ها با دارا بودن اطلاعات بازاریابی می‌توانند سایر ویژگی‌های هکرهای رشد را کسب کرده و در مدت‌زمان کوتاهتری نتایج عالی‌تری نیز کسب کنند.

این افراد در واقع بیشترین پتانسیل برای هکر رشد شدن را دارند. پویایی و نامحدود بودن این شغل می‌تواند یک فرصت شغلی ایده‌آل برای افرادی باشد که مدام در پی پیدا کردن روش‌هایی جدید برای ارتقای کسب‌وکار خود هستند.

شما می‌توانید با مطالعه کتاب هک رشد اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب کنید. آموزش هک رشد چیزی است که لازم است در عصر حاضر بیشتر مورد توجه افراد قرار بگیرد. با توجه به اینکه بازاریابی هک رشد و تکنیک های هک رشد از خط و دستورالعمل خاصی پیروی نمی‌کنند، نیاز دارد تا بیشتر توضیح داده شود.

اگر شما بخواهید یک هکر رشد شوید، واقعاً دستتان باز است تا از هر راهی که دلتان می‌خواهد به هدف رشد دست پیدا کنید. چیزی که در این شغل از شما خواسته می‌شود تنها رشد دادن کسب‌وکار است. اینکه از چه استراتژی هک رشد برای این کار استفاده می‌کنید اهمیت ندارد فقط همانطور که قبلاً اشاره کردیم، بهتر است آن کار در چهارچوب اخلاق قرار داشته باشد.

برخی از سوالات رایج

هک رشد چیست؟

هک رشد یا خلق رشد در واقع شیوه‌ای از بازاریابی مبتنی بر رشد یک استارت‌آپ است که در سال‌های اخیر استفاده از آن باعث رونق گرفتن کسب‌وکارهای زیادی شده است.

چه کسی هک رشد را ابداع کرد؟

«شان آلیس» کسی بود که برای اولین بار در سال ۲۰۱۰  اصطلاح «هک رشد» را به‌کار برد.

هکر رشد چه کسی است؟

یک هکر رشد کسی است که باید مهارت‌هایی به شکل «T» داشته باشد. یعنی باید یک سری مهارت‌ها و اطلاعات کلی و چند مهارت اختصاصی داشته باشد.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

شیوه خواندن زبان بدن ، حرکات و تکنیک های زبان بدن

وقتی در مورد چگونه زبان بدن را بخوانیم؟ صحبت می کنیم ، به نکات ظریفی که به صورت غیر کلامی برای یکدیگر ارسال و دریافت می کنیم ، نگاه می کنیم. بسیاری از افراد می خواهند بدانند که چگونه زبان بدن را بخوانند.

هنگامی که شما در حال خواندن زبان بدن هستید ، هدف اصلی شما این است که تعیین کنید آیا فرد در شرایط فعلی راحت است یا نه. پس از انجام این کار ، این یک فرآیند استفاده از زمینه و نشانه های دیگر است – که بعدا به آنها خواهیم پرداخت – برای مشخص کردن مشخصات.

روش های زیادی وجود دارد که فرد می تواند سطح راحتی خود را نشان دهد ، اما در اینجا چند مورد از رایج ترین آنها وجود دارد. ما در این مقاله می خواهیم یاد بگیریم که چگونه زبان بدن را بخوانیم؟ چگونه زبان بدن را تقویت کنیم؟ فواید زبان بدن را می توان از نقش مهمی که در مذاکرات تجاری و ارتباطات دارند مشاهده کرد. زبان بدن در روانشناسی به سه دسته زیر تقسیم بندی شده است:

با حالات چهره چگونه زبان بدن را بخوانیم؟

همه ی ما در مواقعی که به شدت تحت تاثیر چیزی قرار می گیریم و احساس خوشحال، ناراحتی، هیجانی شدن و… می کنیم ناخواسته حتی بدون کوچکترین حرف زدنی حالات چهره ما گویای همه چیز می باشد. بنابراین یکی از بخش های مهم از زبان بدن حالات چهره می باشد. (زبان بدن صورت)

با حرکات بدن چگونه زبان بدن را بخوانیم؟

حرکات بدن یعنی بدن ما در موقعیت های مختلف چگونه حرکت می کند و بیانگر چه چیزی است؟ مثلاً یک آشنا را در خیابان می بینید اما نمی دانید که او شما را دیده است و دارد از شما دوری می کند؟ یا متوجه شما نشده و دارد راه خودش را ادامه می دهد؟ با دیدن شما قصد نزدیک شدن به شما را دارد؟ آیا حرکت کردن او به گونه ای است که مضطرب اس؟ و…

در این مطلب توضیحات کاملی در مورد خواندن زبان بدن ارائه شده است اما اگر به‌دنبال آشنایی بیش‌تر با تکنیک‌های زبان بدن هستید

با تزئینات چگونه زبان بدن را بخوانیم؟

لباس ، جواهرات ، عینک آفتابی ، مدل مو ، همه به گونه ای پسوند زبان بدن ما هستند. و به گونه ای می توان  با زیورآلات، لباس ها، ساعت و… با دیگران ارتباط برقرار کرد. مثلاً شخصی که میخواهد نشان دهد که متاهل است با اشاره به انگشت حلقه خود، لمس کردن موهایش با دستی که حلقه دارد و… با زبان بدن خود نشان می دهد که متاهل است.

حال با توجه به سه اصل بالا به بررسی سوال چگونه زبان بدن را بخوانیم؟ می پردازیم تا شما نیز این مهارت مهم را بیاموزید و به راحتی با توجه کردن به حالات یک فرد بتوانید متوجه حالت روحی او شوید.

در اینجا ۷ نشانه قدرتمند برای پاسخ به سوال چگونه زبان بدن را بخوانیم؟ در زیر بیان می کنیم تا شما راحت تر بتوانید در برخورد با افراد زبان بدن آن ها را بخوانید.

احساس شرمندگی یا خجالت

یک رفتار جهانی وجود دارد که انسان وقتی احساس شرمندگی یا خجالت می کند ، انجام می شود و تشخیص آن بسیار آسان است. وقتی مردم خجالت می کشند ، غالباً اطراف پیشانی خود را لمس می کنند.

حتی در انیمیشن ها نیز برای نشان دادن احساس شرمندگی و خجالت از این ژست استفاده میکنند.

اگر کسی واقعاً خجالت بکشد علاوه بر لمس کردن اطراف پیشانی جلوی چشم های خود را نیز می گیرند. بنابراین پاسخ به سوال چگونه زبان بدن را بخوانیم؟ در مورد تشخیص احساس شرمندگی و یا خجالت کشیدن چندان سخت و پیچیده نمی باشد.

نکته مربوط به زبان بدن برای شما: هر وقت شخصی طرف پیشانی خود را لمس کند یا جلوی چشمان خود را بگیرد، احتمالاً این بدان معناست که آنها کمی شرمنده شده یا خجالت کشیده است. و در رابطه با ارتباط غیر کلامی خود ضعیف عمل میکنند.

  • انسداد (جمع کردن) بدن

هنگامی که شخصی احساس معذب بودن یا راحت نبودن در یک جمع کند یا وقتی در یک مکان مانند مترو نشسته و با نشستن شخصی دیگر در کنارش بدن خودش را جمع کند نشان از راحت نبودن آن شخص دارد. این حالت کاملاً به صورت ناخودآگاه و با قرار گرفتن در شرایط اتفاق می افتد و بجای سخن گفتن زبان بدن معذب بودن ما را نشان می دهد. یادگیری زبان بدن به ما کمک می کند تا تشخیص دهیم که فردی که با او ملاقات داریم از کنار ما بودن خوشحال است یا خیر معذب است و به دنبال راه فرار.

  • شیب سر

این کاملاً طبیعی و ناآگاهانه است که وقتی هرکدام از ما هنگام گوش کردن به حرف های فردی یا تماشای یک فیلم و… می خواهیم صدایی را بهتر بشنویم مقدار سرمان را کج می کنیم.

بنابراین کج کردن سر به ما نشان می دهد که چگونه زبان بدن را بخوانیم. اگر در حال صحبت کردن با شخصی هستید و آن شخص مقداری به سمت شما کج می شود یک نشانه ی عالی است و نشان می دهد که آن شخص به طور کامل مشغول گوش دادن به حرف های شماست.

 

حال اگر در کنار کج کردن سر خود به سمت شما سرش را نیز گاهی اوقات به نشانه ی تایید تکان دهد یعنی آن شخص علاوه بر گوش کردن به حرف های شما جذب سخنانتان نیز شده است.

  • با گرفتن جلوی دهان چگونه زبان بدن را بخوانیم؟

آیا تا به حال دیده اید که یک بچه کوچک دروغ بگوید؟ بزرگترها غالباً بعد از دروغ گفتن جلوی دهان خود را می پوشانند و یا هرگاه به طور ناخودآگاه حرف یا رازی که قرار است به کسی نگوییم به زبان آوریم جلوی دهان خود را با دست می پوشانیم. انگار به مغز ما می گویند ، “نه ، آن را نگو!”

همچنین وقتی احساس خجالت می کنیم ، پوشش دهان نیز یک چیز عادی است که باید انجام دهیم. نکته زبان بدن برای شما: مراقب پوشش ناگهانی دهان باشید. آنها ممکن است سعی کنند چیزی را از شما پنهان  نگه دارند.

  • دست ها

حرکات دست ها به راحتی هرآنچه که شخص به آن فکر می کند را به ما می گویند. به مثال های زیر دقت کنید. شما به راحتی می توانید حتی بدون شنیدن کلمات آن ها و در سکوت متوجه شوید که هرکدام از این افراد چه می گویند. یادگیری زبان بدن و حرکات دست ها مانند تصاویر زیر می توانید به راحتی متوجه منظور فرد شوید.

مانند: شما در مورد چه چیزی صحبت می کنید؟

دوستت دارم!

به صورت من نگاه کن!

ما همیشه وقتی کسی صحبت می کند، به حرکات دستان شخص توجه می کنیم. بنابراین اگر شما نیز
می خواهید توجه افراد را بیشتر به خود جلب کنید و آن ها را درگیر حرفای خود کنید بیشتر از حرکات دست خود استفاده کنید.

  • با ارتباط چشمی چگونه زبان بدن را بخوانیم؟

تماس چشمی نیز غالباً به عنوان نشانه راستگوئی استفاده می شود. تماس چشمی بیش از حد پایدار یا حتی تهاجمی نشان می دهد که فرد از پیام هایی که می خواهد برای ارسال ارسال کند بسیار آگاه است. بنابراین شخصی که سعی در فریب کسی دارد ، ممکن است تماس چشمی خود را تحریف کند تا به نظر برسد که از آن اجتناب نمی کند ، که این یک نشانه مشهور دروغگویی است. با این حال ، همانطور که در بالا ذکر شد ، به خاطر داشته باشید که هنگام ارزیابی ارتباط چشمی و دروغ گفتن ، تفاوت های فردی زیادی وجود دارد.

  • بالا بردن ابرو

وقتی در مورد زبان بدن صحبت می کنیم ، در مورد تماس چشمی چیزهای زیادی می شنویم که امری بسیار مهم می باشد. اما می دانید اغلب استفاده از تماس چشمی را فراموش می کنند؟
ابرو. ابروها نیز یک راز کوچک غیر کلامی عالی هستند که در کنار تماس چشمی با بالا بردن ابروهای خود چیزی را تحسین می کنیم.

هر وقت کسی علاقه مند ، درگیر یا کنجکاو باشد ابروهای خود را بالا می برد. تقریباً گویا می خواهیم ابروهایمان از حالت خارج شود تا بتوانیم چیزی را واضح تر ببینیم.

با حالات چهره چگونه زبان بدن را بخوانیم؟

رمزگشایی حالت چهره مهم ترین چیز است که برای درک کامل آن باید چهره ی افراد زیادی را نگاه کنید تا بتوانیم ۷ حالت زبان بدن به وسیله ی تغییر در چهره را درک کنیم. این ۷ گام مهم در مورد تشخیص زبان بدن به وسیله ی حالت چهره به صورت زیر می باشند که در تصاویر زیر می توانید آن ها را مشاهده کنید تا راحت تر قادر به تشخیص آن ها باشید:

  • ترس

هنگامی که فرد با ترس رو به رو می شود ابروها و پلک ها تا حد زیادی بالا کشیده می شوند و دهان نیز با کشیده شدن لب به صورت افقی باز می شود.

  • خوشبختی

هنگامی که فرد احساس خوشبختی و خوشحالی می کند به گونه ای است که انگار کل صورت او دارد لبخند می زند و برق خاصی در چشمان فرد دیده می شود. ۲ طرف دهان به صورت متقارن به سمت بالا کشیده می شود و در قسمت بیرونی چشم ها چین خوردگی ایجاد می شود.

  • تعجب

باز شدن دهان به صورت عمودی، بالا رفتن ابروها و پلک ها و باز شدن بیش از حد چشم ها از نشانه های تعجب کردن است.

  • غمگینی

هنگامی که فرد غمگین است اغلب گوشه ی داخلی ابروهایش بالا رفته و پلک های بالا مانند حالت خواب آلودگی پایین می آید و گوشه های دهان به سمت پایین کشیده می شود.

آشنایی با این ۷ اصل به شما کمک می کند تا با نگاه کردن به چهره ی افراد حالت روحی آن ها را متوجه شوید و به راحتی جواب درستی برای سوال چگونه زبان بدن را بخوانیم؟ پیدا کنید.

با تشخیص دروغ چگونه زبان بدن را بخوانیم؟

یکی از بزرگترین مزیت های توانایی خواندن زبان بدن این است که اگر فردی سعی داشته باشد که با مظلوم نمایی به شما دروغ بگوید می توانید متوجه دروغگویی او شوید و او را قضاوت کنید. تشخیص شما در دفعات اولیه ممکن است که ۱۰۰% درست نباشد و اشتباه فرد را قضاوت کرده باشید اما با تمرین کردن به راحتی بعد از مدتی قادر خواهید تا دقت تشخیص خود را بالا ببرید. تشخیص اینکه چه دروغهایی را واقعاً تشخیص می دهید بسیار مهم است.

تکنیک هایی که می خواهیم در این بخش مورد بحث قرار دهیم مطابق با دروغهای بزرگ است – دروغهایی که مردم هنگام ناراحتی یا ترس از حقیقت می گویند. این مهارت ها هیچ گاه در تشخیص دروغ های مصلحتی یا همان دروغ های سفید یا دروغ های کوچک به شما کمک نمی کنند.

اغراق کردن، مبالغه. تشخیص این نوع فریب ها بسیار سخت است. با این وجود ، می توانید از نکات مشترک استفاده کنید تا موجب توسعه فردی در خود شوید ، بنابراین می دانید که چه موقع باید در مورد آنچه شخص می گوید سوء ظن سالم داشته باشید. تحقیقات نشان می دهد که زبان بدن اکثر افراد هنگام دروغ گفتن مشترک است و تنها ممکن است چندین ویژگی خاص در یک فرد باشد.

  1. لبخند مصنوعی

مردم در هنگام دروغ گفتن لبخند واقعی بلد نیستند. در واقع ، یک لبخند واقعی (که اغلب از آن به عنوان یک لبخند دوچن یاد می شود) ، اغلب گفته می شود که جعلی بودن آن غیرممکن است. به همین دلیل بسیاری از ما به عکس های خانوادگی ناخوشایند خاتمه می دهیم. ممکن است فکر کنیم به نظر می رسد که لبخند می زنیم ، اما به نظر بیشتر افراد به نظر می رسد در حال جعل آن هستیم. دلیل این امر این است که لبخند شما در چشم شماست یا به طور مشخص تر چین و چروک اطراف آنها.

زیرا لبخند روی گونه های شما فشار می آورد که پوست را در نزدیکی چشمان شما جمع می کند. جعلی کردن این کار تقریباً سخت است. شما باید هنگام انجام آن به نوعی احساسات شاد واقعی را حس کنید و وقتی ناراحت هستید این امر غیرممکن است. به همین دلیل است که یک لبخند غیر واقعی می تواند یک شاخص مفید دروغ در حال پیشرفت باشد.

  1. بدن فوقانی سفت و تماس چشمی خیلی زیاد

افراد دروغگو برای اینکه عادی به نظر برسند سعی می کنند که ارتباط چشمی خود را قطع نکنند اما اغلب به قطع تماس چشمی منجر می شود و اغلب ناخوشایند است و بدن آنها سفت می شود زیرا آنها در تلاشند تا از این امر اطمینان نداشته باشند. به طور معمول ، افراد برای مدت زمان طولانی تماس چشمی ندارند.

 

فرد دروغگو غالباً گردن یا چشمان خود را مالش داده و به سمت دور نگاه می کنند. دروغگوها به جای نمایش زبان بدن مثبت که دلالت بر آسایش دارند ، تمایل به انجام کارهای بسیار اندک دارند. این ، به خودی خود ، یک شاخص است. به دنبال نشانه های تنش و تماس غیرمعمول زیاد چشم باشید و به احتمال زیاد متوجه دروغگویی فرد می شوید.

  1. جزئیات زیاد و حاشیه سازی

دروغگوها غالباً جزئیات بیشتری را در داستانهای خود ارائه می دهند ، مجازات هایی را برای “مقصر واقعی” در صورت متهم كردن به چیزی پیشنهاد می كنند و به شما سؤالاتی را پاسخ می دهند تا به آنها فرصت دهید تا به جای اینكه حقیقت را برای شما فراهم كنند ، پاسخی را ایجاد كنند.

در این مقاله اصلی ترین و مهم ترین راه های تشخیص زبان بدن که بیشترین کاربرد را دارند برای شما بیان کردیم. حال با استفاده از این نکات و تمرین کردن قادر خواهید بود که زبان بدن افراد را تا حد زیادی بخوانید و متوجه حالات مختلف آن ها شوید.

یکی از بهترین آموزش‌ها برای یادگرفتن زبان بدن، آموزش زبان بدن با تصویر است که این روش برای کودکان نیز بهترین روش یادگیری است. اگر می‌خواهید بدانید که چگونه زبان بدن دیگران را بخوانیم باید از تصویرهای آموزشی مناسب کمک بگیرید اما برای به طور کلی برای خواندن زبان بدن باید تمرین زیادی داشته باشید. در سطح وب عکس از زبان بدن وجود دارد و شما می‌توانید به صورت کاملا رایگان از این عکس‌ها کمک بگیرید تا زبان بدن‌تان تقویت شود.

هک رشد به‌صورت کلی یکی از بهترین روش‌ها برای رسیدن زودهنگام به اهداف است اما باید از اصول آن پیروی کنید و آموزش هک رشد ببینید. در این مطلب سعی کردیم به طور کلی به هک رشد (هکر رشد) بپردازیم.

چگونه زبان بدن را بخوانیم؟ | حرکات زبان بدن

زبان کلام و گفتار ما تنها زبان و مهارت فن بیان نیست. زبان بدن نقش کلیدی در ارتباطات ایفا می‌کند و بدون آن، به هیچ‌وجه نمی‌توانید منظور خود را به مخاطب برسانید. تمام افراد در ۳ ثانیه اول که شما را می‌بینند قضاوت می‌کنند و اگر زبان بدن خوبی نداشته باشید، در نتیجه در ذهن آن‌ها وجه خوبی نخواهید داشت. نشانه های زبان بدن حاوی اشاره‌ها و حرکاتی است که برای برقراری ارتباط استفاده می‌شود. طبق نظریات کارشناسان، این اشارات عملی بخش بسیاری از ارتباطات رومزه را دربرمی‌گیرد.

برخلاف کلمات و صداها که به‌شکل واضحی منظور شما را به اطرافیان می‌رسانند، برای تحلیل زبان بدن و حالت چهره باید به نکات بسیاری توجه کرد. به‌طور میانگین بین ۶۰ تا ۶۵ درصد از ارتباطات تنها توسط زبان بدن و حالت چهره است. زبان بدن آنچه در ذهن دیگران می‌گذرد را افشا می‌کند، به شرط این ‌که بدانید دنبال چه چیزی بگردید برای این کار باید به فکر یادگیری حرکات زبان بدن همراه با عکس باشید.

تکنیک‌های زبان بدن را چگونه بخوانیم؟

قصد داریم در ادامه حرکات زبان بدن همراه با عکس را برای شما بیان کنیم:

  1. زبان بدن هنگام دست دادن

از مهم‌ترین نشانه های زبان بدن، دست دادن افراد با یکدیگر است. باید توجه داشته باشید که نوع ایستادن شما، روش سلام و نوع برخورد و حتی میزان فشار دست‌های همه مؤثر هستند. این مفهوم به فرد القا می‌شود که شما علاقه‌ای برای ایجاد ارتباط بیشتر با او را ندارید.

اگر محکم باشید و شانه را عقب کشیده، به صورت و چشم‌های فرد مقابل خود نگاه کنید و در عین حال شما زودتر دست‌تان را به سمت او دراز کنید و محکم فشار دهید، این مفهوم به ذهن فرد القا می‌شود که شما از ارتباط با او رضایت دارید و قصد همکاری و ادامه ارتباط با او را دارید. بهتر است در این زمینه سرچی درباره حرکات زبان بدن همراه با عکس داشته باشید تا بهتر متوجه موضوع شوید.

  1. حرکات پا

در هنگام نشستن در یک جلسه یا سرکلاس یا در یک مصاحبه کاری، باید توجه کنید که چگونه می‌نشینید؛ عکس در مورد زبان بدن را جست‌وجو کنید تا بهتر متوجه منظور ما شوید. یادگیری حرکات زبان بدن همراه با عکس این مطلب را بهتر می‌تواند این مطلب را به شما بیاموزد. چراکه روش نشستن شما برای فردی که در جلسه است و قصد ارتباط برقرار کردن با شما را دارد، بسیار حائز اهمیت است.

به‌عنوان مثال، اگر روی صندلی لم دهید، نشان‌دهنده این است که برای فرد مقابل خود هیچ اهمیتی قائل نیستید و منتظر تمام شدن مذاکره هستید. همچنین اگر صاف روی صندلی قرار بگیرید و کمی صورت را جلو بکشید و به چشمان فرد نگاه کنید، یا این‌که با خودکار نکات مهم صحت‌های او را یادداشت کنید. گاهی کمی به جلو خم شوید و دست‌ها را زیر چانه قرار دهید تا نشان دهید به حرف‌های او فکر می کنید و برای شما اهمیت دارد، این یعنی زبان بدن شما در حال صحبت کردن است.

  1. طرز ایستادن

اگر ایستاده با فردی در حال صحبت هستید یا این‌ که تنها شونده صحبت‌های او شما هستید، باید بدانید که روش ایستادن شما حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد. در گفت‌وگوهای روزمره یا صحبت‌های کاری یا حتی در مشاجره و بگومگوهای عمومی، روش ایستادن شما بسیار حائز اهمیت است. به‌عنوان‌مثال، اگر با همکار خود در حال صحبت هستید باید این نکته را در نظر داشته باشید که فرد مقابل تمام حرکات شما را زیر نظر دارد.

اگر قصد دارید او را متوجه کنید که دیرتان شده، کافی است به ساعت نگاه کنید. گاهی برگردید و پشت سرخود را نگاه کنید و وانمود کنید کسی منتظر شما است. اگر با هم صحبتی با فرد مقابل خود و گوش دادن به صحبت‌های او راضی هستید، با تمان دادن سر به علامت تایید حرف‌های او می‌توانید طمان گفت‌وگو را به نفع خود افزایش دهید.

اگر صحبت‌های فرد مقابل شما را خسته کرده یا حرف‌های او را تایید نمی کنید و تصور می‌کنید اشتباه می‌کند، کافی است دست‌های خود را روی کمر قرار دهید و با ابروها و حالت‌های صورت مانند لبخندهای ریز به طرف مقابل نشان دهید صحبت‌های وی اشتباه است. بهتر است بدانید روش ارتباط غیرکلامی از مکانی به مکان دیگر و از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت است. در جلسا

ت مهم کاری نوع رفتار بدن شما بسیار مهم است پس باید توجه داشته باشید که دچار اشتباه نشوید. حرکات زبان بدن همراه با عکس این مطلب را به صورت کامل می‌تواند به شما بیاموزد.

معرفی چند نشانه زبان بدن برای درک بهتر دیگران

در ادامه قصد داریم حرکات زبان بدن همراه با عکس بدن را برای شما بیان کنیم:

  • ذهنیت اولیه و اعتماد به نفس

یکی از نشانه‌ های زبان بدن ذهنیت اولیه و اعتماد به نفس است. زمانی را به یاد داشته باشید که که سرکار با فرد جدیدی آشنا شده‌اید، یا این‌ که آخرین باری که به یاد داشته باشید که سخنرانی کسی را تماشا کردید. اولین ذهنیتی که از این افراد در ذهن شما شکل شگرفت، چگونه بود؟ احساس کردید به خودشان کاملاً مطمئن هستند یا این‌که زیاد اعتماد به نفس ندارند؟ آیا تمایل دارید با ان‌ها هم‌کلام شوید؟ آیا موفق شدند شما را متقاعد کنند؟ چگونه وارد اتاق شدند؟

با گام‌های بلند آمدند، توجه شما را به خود جلب کرده و تماس چشمی برقرار کردند یا این‌که پاهای خود را روی زمین می‌کشیدند، هر کاری می‌کردند تا از نگاه مستقیم دوری کنند و مردد و لرزان آمدند روی  صندلی نشستند؟ روش دست دادن آن‌ها چطور بود؟ محکم و قوی یا سست و شل و ول؟ آیا در زمان گفتگوی افراد ارتباط چشمی ماهرانه‌ای برقرار می کردند یا مرتب نکاه خود را از شما می‌دزدیدند؟ چهره ان‌ها آرام و ریلکس بود یا درهم‌رفته و مضطرب؟

حرکات زبان بدن آن‌ها چگونه بود؟ هنگامی گفت‌وگو می‌کردید، حرکت دست‌های آن‌ها چگونه بود؟ آیا حرکت آن‌ها فضای بسیاری را اشغال می کرد، دست‌ها را از هم باز می‌کردند و حرکت‌ها به‌سادکی و نرمی انجام می‌گرفت؟ یا این‌که تلاش می کردند هر چقدر می‌شود جای کمتری را اشغال کنند، دست‌ها را نزدیک بدن نگه‌دارند و حرکات آن‌ها بریده‌بریده و نامنظم بود؟

با تحلیل زبان بدن دیگران، می‌توانید یک‌سری نشانه‌ها و علائم رایج را تشخیص دهید؛ علائمی که اعتماد به ‌نفس داشتن یا نداشتن مخاطب شما را لو می‌دهند؛ زبان بدن همراه با عکس این موضوع را بهتر به شما نشان می‌دهد. موارد ساده و مرسومی که در افراد به‌عنوان اعتماد به نفس پیدا می‌شوند شامل گزینه‌های زیر هستند:

  • طرز ایستادن – صاف ایستادن با شانه‌های قوزنکرده
  • تماس چشمی – ماهرانه همراه با لبخند
  • حرکت دست‌و بازوها – هدفمند و سنجیده
  • گفتار – شفاف اما با سرعت کم
  • تن صدا – متوسط تا پایین

با یادگیری حرکات زبان بدن همراه با عکس، علاوه‌بر کشف دیگران، می‌توانید احساساتی را انتقال دهید که در واقع این احساسات ندارید. در. واقع مشاهده عکس در مورد زبان بدن این کمک را به شما می‌‌کند که به درستی بتوانید از زبان بدنتان استفاده کنید. به‌عنوان مثال، اگر در موقعیتی قرار گرفتید که تمایل داشتید اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید، مانند ارائه یک پاورپوینت در یک کنفرانس بزرگ یا شرکت در جلسه‌ای مهم، می‌توانید از نشانه‌های اختصاصی اعتماد به نفس استفاده نمایید تا خود را طوری جلوه دهید که انگار واقعاً به خودتان اطیمنان کافی دارید.

برخی از سوالات رایج

با حالات چهره چگونه زبان بدن را بخوانیم؟

همه ی ما در مواقعی که به شدت تحت تاثیر چیزی قرار می گیریم و احساس خوشحال، ناراحتی، هیجانی شدن و… می کنیم ناخواسته حتی بدون کوچکترین حرف زدنی حالات چهره ما گویای همه چیز می باشد.بنابراین یکی از بخش های مهم از زبان بدن حالات چهره می باشد.

با تشخیص دروغ چگونه زبان بدن را بخوانیم؟

لبخند مصنوعی

بدن فوقانی سفت و تماس چشمی خیلی زیاد

جزئیات زیاد و حاشیه سازی

تشخیص ترس با زبان بدن چگونه است؟

هنگامی که فرد با ترس رو به رو می شود ابروها و پلک ها تا حد زیادی بالا کشیده می شوند و دهان نیز با کشیده شدن لب به صورت افقی باز می شود.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

تعریف باور ، مفهوم باور داشتن و راههای تقویت باور

امروزه استفاده از کلمه «باور» بسیار گسترش پیدا کرده است. به‌طوری‌که دوره‌های تخصصی زیادی در سطح جهان برای باور داشتن در زمینه خاصی ارائه می‌شوند. کسانی‌که می‌خواهند در جنبه‌های مختلف زندگی خود پیشرفت حاصل کنند، به دنبال تقویت یا تغییر باورهای خود می‌روند. اما این باور چیست که می‌تواند عامل موفقیت یا شکست انسان باشد. باور به چه معناست؟

به نظر می‌رسد «باور» فراتر از چیزی است که تصور می‌کنیم. هرچیزی که بتواند باعث بهبود زندگی ما شود، جای تحقیق و تأمل بسیار زیادی دارد. بنابراین بیایید در مورد این کلمه اطلاعات بیشتری کسب کنیم تا ما نیز بتوانیم در زمره انسان‌های موفق دنیا قرار بگیریم؛ چراکه موفقیت و پیشرفت خواسته ذاتی هر انسانی است.

تعریف باور چیست؟

معنی باور چیست؟ «باور» به مجموعه اعتقادات و افکاری گفته می‌شود که از نظر ما کاملاً درست و مسلم هستند؛ در واقع این باورها زندگی ما را هدایت می‌کنند و موجب توسعه فردی ما نیز می‌شوند. باور چیست با مثال می‌توانیم روشن سازیم. مثالی وجود دارد که با پرداختن به آن می‌توانیم مفهوم باور داشتن به چیزی را بهتر درک کنیم؛ شاید برایتان جالب باشد بدانید که تربیت فیل‌های بزرگ از طریق یک باور صورت می‌گیرد.

زمانی‌که فیل‌ها کوچک هستند، یک طناب به پای آن‌ها بسته می‌شود و وقتی فیل کوچک می‌خواهد به جای دیگر برود متوجه می‌شود که یک طناب به پایش وصل است و به او اجازه نمی‌دهد از جایی ‌که در آن است بیشتر از چند متر فاصله بگیرد. فیل کوچک تلاش می‌کند تا بتواند طناب را پاره کند اما موفق نمی‌شود؛ زیرا هنوز کوچک است و از پس پاره کردن یک طناب محکم برنمی‌آید.

 

فیل کوچک کم‌کم بزرگ می‌شود؛ به حدی بزرگ که می‌تواند با چند حرکت، بزرگترین درختان را از ریشه دربیاورد. اما آن فیل هنوز هم پایش به همان طناب کوچک وصل است و از محدوده‌ای که برایش در نظر گرفته‌اند خارج نمی‌شود. دلیل این موضوع چیست؟ حتماً با تعریفی که در ابتدای متن از مفهوم باور داشتن ارائه دادیم، می‌دانید که موضوع به باور فیل برمی‌گردد.

فیل باور کرده است که «نمی‌تواند طناب را پاره کند!» این موضوع از زمانی‌که فیل کوچکی بود در ذهنش نقش بسته است. باوری که در کودکی به فیل القا شده است در بزرگسالی هم باعث محدودیت و زندانی بودن آن شده است. ممکن است بپرسید که فیل بیچاره چه کاری می‌تواند برای آزادی خود انجام دهد؟  در جواب این سؤال باید بگوییم که فیل تنها زمانی می‌تواند طناب را پاره کرده و آزادی خود را بدست بیاورد که باورش در مورد پاره کردن طناب تغییر کند.

واقعاً باور داشتن یعنی چه؟

باور یعنی چه؟ ممکن است درک این موضوع که باور داشتن به چیزی خاص بتواند باعث زندانی شدن ما شود کمی دشوار باشد. حتماً متوجه شده‌اید که باور فیل در واقع باور انسان‌های زیادی است که در منجلاب مشکلات و ناکامی‌ها دست و پا می‌زنند و هربار بیشتر در آن غرق می‌شوند.

البته موضوع فقط باور داشتن به چیزهای محدود کننده نیست، گاهی یک باور درست نیز می‌تواند نجات‌بخش ما از مهلک‌ترین و دردناک‌ترین موقعیت‌های زندگی‌مان باشد.

برای مثال می‌توانیم به شخص معتقدی اشاره کنیم که باور دارد در سخت‌ترین شرایط زندگی‌اش خداوند او را نجات می‌دهد. این شخص در موقعیت دشواری قرار می‌گیرد و سپس به طرز شگفت‌آوری نجات پیدا می‌کند. در واقع نجات‌دهنده اصلی این شخص، باور عمیقی بوده است که به نجات خود داشته.

خداوند به کسانی کمک می‌کند که خودشان هم به خودشان کمک کنند. در قرآن مجید خداوند می‌فرماید: «سرنوشت هیچ ملتی تغییر نمی‌کند، مگر اینکه آن ملت خودش سرنوشت خودش را تغییر دهد!» در این آیه منظور از ملت می‌تواند یک انسان نیز باشد.

بنابراین می‌توانیم نتیجه بگیریم که باور داشتن انسان به خداوند است که باعث رهایی او از مشکلات می‌شود، اگر کسی به خداوند باور قلبی نداشته باشد نباید انتظار کمکی از جانب پروردگار نیز داشته باشد. مفهوم باور این موضوع را برای ما قابل درک می‌کند که باور باعث می‌شود تا اختیار آباد یا ویران کردن زندگی‌مان در دستان خودمان قرار داشته باشد.

در ادامه به چگونگی ساختن زندگی‌مان به وسیله باور داشتن به مفاهیم درست خواهیم پرداخت. همچنین در ادامه متن باور داشتن یعنی چه به نحوه شکل‌گیری باورها نیز می‌پردازیم که همانا مهم‌ترین دلیل ناکامی‌های ما در زندگی است.

باورها چگونه ساخته می‌شوند؟

زمانی‌که یک نوزاد متولد می‌شود، ذهنش خالی از هرگونه باوری است. وقتی نوزاد شروع به رشد می‌کند و کم‌کم یاد می‌گیرد غذا بخورد، راه برود یا حرف بزند، قسمت‌های مختلفی در ذهن کوچکش کم‌کم شروع به شکل‌ گرفتن می‌کنند.

کودک هیچ ترسی ندارد و در شجاعت کامل به هرچیزی که بخواهد دست می‌زند؛‌ مثلاً به قابلمه داغ غذا دست می‌زند، انگشتان کوچک خود را در سوراخ پریزهای برق فرو می‌کند یا به وسط خیابان می‌دود. او هیچ تعریفی از درست یا اشتباه بودن کاری ندارد. در چنین شرایطی این پدر و مادرها هستند که کودک خود را از هر خطری باز می‌دارند.

آن‌ها به فرزندشان یاد می‌دهند که به چیزهای داغ دست نزند، انگشتش را از پریز برق دور نگه‌دارد و هرگز به وسط خیابان ندود. این‌گونه اولین باورهای کودک شکل می‌گیرند.

خانواده اولین کانون ایجاد باور در فرزندان است که تأثیری بسیار قوی در باور داشتن یک نفر به عقایدی خاص دارد. پس از خانواده نوبت به مدرسه می‌رسد. فرزندان در مدرسه از معلمان و کتاب‌های خود یاد می‌گیرند که چه چیزی خوب و چه چیزی بد است. سپس جامعه، رسانه، دوستان و دیگر عواملی که در طول زندگی بر ما اثر می‌گذارند، باعث شکل‌گیری باورهای مختلف در ما می‌شوند.

چه باورهایی مثبت و چه باورهایی منفی هستند؟

باورهایی که باعث می‌شوند ما در مشکلات یا موقعیت‌هایی دشوار بمانیم، باورهای منفی هستند. باورهای مثبت نیز باورهایی هستند که باعث رهایی، موفقیت و آرامش در ما می‌شوند.

برای مثال ما می‌توانیم به شکل‌گیری باورهای مثبت و منفی دو نفر مجزا در مدرسه اشاره کنیم. تصور کنید کودک ۱۲ ساله‌ای در خانه سرگرم بازی جدیدی می‌شود که پدرش برایش تهیه کرده است و یادش می‌رود تکالیف مدرسه‌اش را انجام دهد. این کودک صبح روز بعد به مدرسه می‌رود و وقتی معلمش دفترش را می‌بیند، متوجه می‌شود تکالیفش انجام نشده است.

معلم این دانش‌آموز خود را نامرتب و تنبل خطاب می‌کند و سپس به او می‌گوید: «تو در زندگی‌ات به هیچ جایی نمی‌رسی!» این کودک بسیار بازی کردن را دوست دارد و در طول سال تحصیلی به دلیل سرگرم بازی بودن، چند بار دیگر هم از انجام تکالیفش باز می‌ماند و هر بار معلم جملات فوق را در مورد او تکرار می‌کند.

کودک باور می‌کند که نامرتب و تنبل است و در زندگیش به جایی نمی‌رسد. پس از فارغ‌التحصیل شدن از مدرسه، این شخص به دنبال کارهای معمولی می‌رود چون باور او این است که نمی‌تواند شغل خوب داشته باشد و به جای خوبی در زندگیش برسد.

حالا کودک دیگری را تصور کنید که در مدرسه نقاشی‌های خوبی می‌کشد و چند بار از معلم خود می‌شنود که: «تو هنرمند بزرگی خواهی شد!» این دانش‌آموز باور می‌کند که می‌تواند یک هنرمند بزرگ باشد؛ بنابراین وقتی بزرگ می‌شود علی‌رغم مخالفت‌های شدید خانواده‌اش در یک رشته هنری به تحصیل می‌پردازد و در نهایت هم به یک هنرمند بزرگ و مشهور تبدیل می‌شود.

باورهای مثبت و منفی زیادی توسط خانواده و مدرسه در ذهن ما شکل گرفته‌اند. پیشنهاد می‌کنم شما نیز به دوران کودکی و تحصیل خود فکر کنید و ببینید چه باورهای مثبت یا منفی در آن دوران در شما ایجاد شده است.

آیا باورها قابل تغییر هستند؟

حتماً با توجه به تعریف باور و معنی باور داشتن به چیز خاصی متوجه شده‌اید که ما در شکل‌گیری ۹۹ درصد باورهای خود هیچ نقشی نداشته‌ایم، بلکه این باورها توسط دیگران به ما القا شده‌اند و ما نیز قبول‌شان کرده‌ایم. مثلاً بارها در اخبار تلویزیون شنیده‌ایم که «شرایط اقتصادی کشور بحرانی است و پول دست مردم نیست!»، سپس در جمع دوستان‌مان نیز این موضوع تکرار شده است.

وقتی پدر و مادرمان با هم حرف می‌زدند، باز هم این جمله را از آن‌ها نیز شنیده‌ایم. تکرار این جمله توسط افراد و عوامل متعدد باعث شده است تا ما باور کنیم که شرایط اقتصادی خوب نیست. بنابراین هرکاری که می‌کنیم نمی‌توانیم شرایط ایده‌آلی را در زندگی خود از نظر اقتصادی تجربه کنیم.

چنین مثال‌هایی کم نیستند. باورهای منفی زیادی نیز از طریق فیلم‌ها و سریال‌ها به ما منتقل شده‌‌اند؛ باورهایی که باعث شده‌اند روابط ناخوشایندی را در زندگی تجربه کنیم.

وقتی بارها در سریال‌های تلویزیون و ماهواره شاهد خیانت زوجین به هم بوده‌ایم، باور کرده‌ایم که خیانت در جامعه زیاد است و زوج‌های زیادی به هم خیانت می‌کنند؛‌ بنابراین خود نیز این موضوع را در زندگی‌مان تجربه کرده‌ایم. در واقع این باور داشتن ما به این موضوع بوده که این شرایط را برای ما رقم زده است.

اما خبر خوب این است که تمام باورها را می‌توان تغییر داد. می‌توان باورهای منفی را با باورهای مثبت و سازنده جایگزین کرد. حتی می‌توان باورهای مثبت جدید را در ذهن خود ایجاد کرد که باعث شوند در زندگی پیشرفت کرده و روابط ایده‌آلی را تجربه کنیم. در ادامه خواهیم گفت که چطور می‌توان باور داشتن به خود را تغییر داد.

چطور بفهمیم چه نوع باورهایی داریم؟

گاهی پی بردن به باورهای عمیقی که در لایه‌های زیرین ذهن ناخودآگاه ما قرار دارند، کار راحتی نیست. اما برای پی بردن به باورهای غالبی که داریم، یک راه همیشگی وجود دارد؛ در واقع اگر می‌خواهید بدانید باورهای کلی شما نسبت به زندگی چیست، به شرایط کنونی زندگی خود نگاه کنید.

اگر زندگی ایده‌آلی دارید که از هرگونه نگرانی، ترس، فقر و خیانت به دور است، بدانید که زندگی خوب خود را مدیون باورهای درست خود هستید. اما اگر زندگی‌تان باب میل‌تان نیست و شرایط اقتصادی و خانوادگی خوبی ندارید، بدانید که باورهای شما باورهای درستی نیستند. البته این امکان وجود دارد که باورهای شما در مورد جنبه خاصی از زندگی‌تان مثبت و باورهایتان در جنبه دیگری منفی باشد.

مثلاً ممکن است شخصی باورهای مثبتی درباره روابط داشته باشد اما باورهای منفی در مورد ثروت داشته باشد. چنین شخصی علی‌رغم درگیر بودن با فقر، می‌تواند روابط خوبی را تجربه کند و برعکس.

احتمالاً در بین اطرافیان خود نیز کسانی را دیده‌ایم که بسیار ثروتمند بوده‌اند اما طلاق گرفته‌اند. ممکن است افرادی را هم دیده باشیم که باورهای اشتباهی در مورد سلامتی دارند و علی‌رغم داشتن ثروت زیاد، بسیار بیمار و کم‌توان بوده‌اند. تمام این مسائل تحت تاثیر باورهای مخرب و منفی است که در ذهن ناخودآگاه ما در طول سال‌های عمرمان شکل گرفته‌اند و به زندگی ما جهت داده‌اند.

۱۲ راه برای تغییر یا تقویت باورها

بالاخره به مرحله‌ای رسیدیم که در آن می‌توانیم به انواع راه‌ های تقویت باور در زندگی‌مان بپردازیم. البته راه‌های پیشنهادی می‌تواند در جهت تغییر باورها نیز باشند. بنابراین اگر باورهای محدودکننده‌ای دارید که نیاز به تغییر دارند، می‌توانید از راه‌حل‌های تغییر باور استفاده کنید و اگر بار مثبتی دارید که نیاز دارد بیشتر روی آن کار کنید از راه‌حل‌های تقویت باورها استفاده کنید.

  • پذیرش باورها

اولین اقدامی که لازم است پیش از هر تغییری در زندگی‌مان انجام دهیم، پذیرش است. در واقع برای اینکه بتوانید باورهای منفی خود را عوض کنید، باید ابتدا آن‌ها را بپذیرید. مثلاً اگر شما باور داشته باشید که دنیا جای بدی برای زندگی است؛ لازم نیست چون باورتان مخرب است آن را انکار کنید.

بهتر است قبول کنید که چنین باوری دارید. وقتی باورهای منفی خود را پذیرفتید، می‌توانید در جهت تغییر آن‌ها قدم بردارید. اما تا زمانی‌که آن‌ها را نپذیرفته‌اید در مرحله انکار خواهید ماند. گاهی تنها پذیرش یک باور منفی می‌تواند برای تغییر آن کافی باشد. بنابراین به باورهای خود نگاه کنید و ببینید که چه باور منفی دارید که تا به امروز آن را انکار کرده‌اید. حالا سعی کنید آن را بپذیرید.

  • دیدن نیمه پر لیوان

توجه به نکات مثبت باعث می‌شود باور کنیم که چیزهای قشنگ در دنیا زیاد هستند و در کل دنیا جای زیبایی برای زندگی کردن است. زیبا دیدن دنیا یک باور بنیادی است که عدم داشتن آن باعث تجربه بسیاری از ناکامی‌هاست. بنابراین اگر احساس می‌کنید انسان ایرادگیری هستید که اول از همه نکات منفی موجود در یک چیز را می‌بینید، سعی کنید از این به بعد تنها جنبه‌های مثبت یک چیز را ببینید.

  • توجه به گفتگوهای درونی

انسان‌ها در طول روز بیشترین گفتگوها را با خودشان دارند؛ در واقع ما در تمام طول روز با خودمان به‌صورت ذهنی در مورد مسائل گوناگون صحبت می‌کنیم اما ممکن است خود متوجه این موضوع نباشیم. سعی کنید از این به بعد به گفتگوهایی که در طول روز با خود می‌کنید توجه کنید. ببینید که آیا درباره چیزهای خوب با خودتان صحبت می‌کنید یا در مورد چیزهای بد.

آن‌گاه به‌صورت آگاهانه گفتگوی درونی خود را به سوی یک گفتگوی خوب، مثبت و سازنده هدایت کنید. سعی کنید همیشه در مورد چیزهای خوب با خودتان صحبت کنید. این روند ممکن است زمان ببرد. اما هرچقدر هم که زمان نیاز باشد ارزشش را دارد.

  • باور داشتن به خود

گاهی باورهای ما نسبت به هرچیزی در دنیا مثبت است غیر از خودمان. مثلاً باور داریم که دنیا پر از شانس و فرصت‌های خوب است، دوستان خوب زیاد هستند، دنیا پر از روابط خوشایند است، ثروت بینهایت است و فقط ما لایق هیچ‌کدام از این چیزها نیستیم. شاید جالب باشد بدانید که ۹۰ درصد تمام انسان‌های کره زمین از «خود کم‌بینی» رنج می‌برند، یعنی خود را لایق نمی‌دانند.

اگر شما نیز خود را بسیار کمتر از چیزی که هستید می‌بینید، درگیر باور عدم لیاقت هستید. در صورتی می‌توانید این باور را تغییر دهید که به توانایی‌های خود باور داشته باشید و خود را همانگونه که هستید بپذیرید و خودتان را دوست داشته باشید.

  • عبارات تأکیدی

یکی دیگر از راه‌های تقویت باور، نوشتن باورهای منفی است. وقتی باورهای منفی خود را نوشتیم، در مقابل هریک از آن‌ها باورهای مثبت آن را نیز می‌نویسیم. سپس برای جایگزین کردن این دو به‌جای هم، هر روز باورهای مثبت را با خودمان تکرار می‌کنیم.

این تکرار باید به دفعات بسیار زیاد و به‌صورت ممتد در طول روز باشد. به این جملات تکرار شونده، عبارات تأکیدی گفته می‌شود. یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین عبارات تأکیدی دنیا این است: «زندگی من هر روز از هر لحاظ بهتر و بهتر می‌شود!»

  • تصویرسازی

در تکنیک تصویرسازی بهتر است روزانه دو یا سه دفعه و هر بار بین پنج تا هفت دقیقه به رویاهای خود فکر کنید. البته باید اول تمام خواسته‌ها، آرزوها و رویاهای خود را بنویسید. آن‌گاه روزانه در زمان‌های مشخصی تصور کنید که به آن‌چه می‌خواهید رسیده‌اید. تنها نقطه تحقق رویا را ببینید کافی است. این تمرین به شما کمک می‌کند که باور کنید می‌توانید به چیزهایی که در زندگی می‌خواهید برسید.

  • دوری از افراد و اخبار منفی

افرادی که بیشترین وقت خود را با آن‌ها می‌گذرانیم، اگر افراد منفی باشند، خواه یا ناخواه روی ما اثر منفی می‌گذارند. بنابراین اگر دوستان منفی داریدِ، روابط خود را با آن‌ها یا محدود کنید یا کلاً قطع رابطه کنید. به اخبار منفی گوش ندهید و صفحه حوادث روزنامه‌ها را نخوانید. وقتی خود را از هیچ راهی درگیر افکار منفی نمی‌کنید، باورهای منفی‌تان کم‌کم ناپدید می‌شوند.

  • کنترل کانون توجه

ممکن است خود آگاه نباشیم که در طول روز به چه چیزهایی بیشتر توجه می‌کنیم. اما اگر می‌خواهیم که باورهای مثبت در خود بسازیم، بهتر است به هرآنچه که در روز مورد توجه قرار می‌دهیم آگاه باشیم. به چه چیزهایی فکر می‌کنیم، به چه چیزهایی نگاه می‌کنیم، به چه چیزهایی گوش می‌کنیم و … همگی در روند تقویت باورهای مثبت و منفی ما نقش دارند. بنابراین سعی کنید تا تمام توجه خود را به چیزهای خوب و مثبت معطوف کنید تا باعث تقویت آن‌ها در زندگی خود شوید.

افراد زیادی هستند که کنجکاو هستند بدانند باور چیست و چه اهمیتی دارد و در مورد آن نیز مطالعه می‌کنند اما هرگز راه‌حل‌های ارائه شده برای تغییر باور را در زندگی خود اجرا نمی‌کنند. چنین افرادی هرگز نمی‌توانند پیشرفتی در زندگی‌شان حاصل کنند. چرا که اهل اقدام و عملگرایی نیستند. اگر شما می‌خواهید در زندگی خود تغییرات سازنده و مثبتی ایجاد کنید، لازم است تا تمام راه‌حل‌های موجود در متن باور داشتن به خود را در زندگی‌تان به مرحله اجرا درآورید.

خود را هدفمند باور کنید

باور داشتن خود مهم‌ترین چیزی است که شما باید به آن توجه داشته باشید؛ چراکه در غیر این صورت نخواهید توانست به راحتی جایگاه و توانایی‌های خود را کنید. این چنین به بهترین شکل ممکن دریچه موفقیت و پیشرفت خود را به واسطه باور داشتن خود باز خواهید کرد. توصیه ما به شما این است که همیشه خود را انسانی در نظر بگیرید که لایق خوبی‌هاست و سعی کنید ذهن خود را به شیوه هدفمند با اعتقادات و افکار خود به صورت کاملاً همسو هدایت کنید.

برخی از افراد متأسفانه به واسطه باور نداشتن خود دچار مشکلات خاصی می‌شوند به همین دلیل است که ما دوست داریم تا شما در ابتدای کار خود را باور کنید تا متوجه شوید که معنی کلمه باور چیست و تا چه حد می‌توانید به جواب سؤال معنی فوق باور چیست؟ نزدیک شوید، چرا که تمام زندگی انسان به معنای باور می‌گذرد. سعی کنید از همین ابتدای کار این موضوع را برای خود روشن کنید که هر چیزی که اتفاق می‌افتد در ابتدا در ذهن شماست؛ پس ذهن خود را همیشه برای اتفاقات خوب آماده کنید.

به چه چیزی باور دارید؟

تمام افراد در زندگی به موارد خاصی باور دارند و این باور داشتن باعث می‌شود تا شرایط سخت برای انسان کمی آسان شود. به همین دلیل است که اگر انسان توکل و باور خود را به خدا از دست ندهد، صددرصد در شرایط سخت به راحتی خواهد توانست فشارها و ناراحتی‌های روانی را بهتر تحمل کند. این چنین است که معنی کلمه باور چیست در اینجا به راحتی می‌تواند مفهوم خود را نشان دهد؛ چرا که شما باور کردن خدا را در زندگی خود اگر به شکل خاص احساس کنید، متوجه خواهید شد که همیشه یک راه نجات در زندگی وجود دارد و این راه می‌تواند به عنوان یک معجزه به شما کمک کند. البته نکته هر چیزی که در ذهن شما شکل بگیرد می‌تواند در یک مدت زمان خاص به عنوان باور مطرح شود. به همین دلیل است که ما به شما توصیه می‌کنیم از همان ابتدای کار ذهن خود را مدیریت کنید و با کنترل ذهن بتوانید به شکل کامل باور داشتن خود را تثبیت کنید.

به قدرت ذهن خود پی ببرید که منبع باورهاست

به این نکته توجه داشته باشید که ذهن شما قدرتمند است و شما برای باور داشتن باید نکات مثبت و منفی را در نظر داشته باشید؛ چرا که باورهای مثبت صددرصد باعث می‌شوند تا شما بتوانید در زندگی خود مسیر درستی را طی کنید؛ در کنار آن باورهای غلط آسیب‌ها و تنش‌های استرس‌آور روحی بسیاری را برای شما به وجود می‌آورد. به همین دلیل است که باور داشتن خود همیشه مهم‌ترین کاری است که افراد باید آن را انجام دهند و مهم‌تر از همه تصور ذهنی چیزی است که اگر فرد به آن بی‌توجه باشد می‌تواند خسارت‌ها و تنش‌های بسیار بالایی را برای افراد به وجود آورد.

تأثیر شرایط و چگونگی باورها

دربسیاری از شرایط است که افراد در بسیاری از باورهای خود نقشی ندارد. البته نمی‌توان همیشه این‌گونه به این مسئله نگاه کرد. اما در حالت کلی برخی از باورها را شما باید سعی کنید تغییر دهید. با اصلاح آن خواهید توانست به بهترین شکل ممکن زندگی خود را نیز تغییر دهید؛ چرا که باور داشتن به خود زمانی انجام می‌شود که شما بتوانید به راحتی و به شکلی درست عملکردها و فرآیندهای آن را جدی بگیرید.

شرایط در شکل‌گیری باورها بسیار تاثیرگذار هستند و بدین ترتیب است که باید به فکر تغییر برخی از باورها باشید. باورها در شرایط خاص ممکن است ارجحیت پیدا کنند و نکته مهم، هدف هرکدام است که تا چه حد به زندگی ما سود و یا ضرر می‌رساند. این چنین است که شما بسیاری از مشکلات اخلاقی را در سطح جامعه به واسطه برخی از باورهای غلط مشاهده می‌کنید. اما این نکته را به خاطر داشته باشید که باورهای مثبت قدرتی دارد که شما اگر ذهن خود را با آن‌ها عجین کنید به راحتی برای باور داشتن خود هیچ چیز جلودار شما نخواهد بود و به راحتی خواهید توانست به پیشرفت روزافزون در زندگی خود دست پیدا کنید.

باور شما منفی است  یا مثبت؟

برخی از افراد شاید نتوانند به این موضوع دست پیدا کنند که واقعاً باور داشتن خود را درچه زمینه باید تشخیص دهند؛ چرا که ذهن افراد برخی از اوقات به انسان این‌گونه نشان می‌دهد که معنی فوق باور چیست و یا اصلا وجود دارد یا خیر؟ باور داشتن خود باعث می‌شود که شما بتوانید بسیاری از چهارچوب‌ها و شرایط زندگی خود را مدیریت کنید. اما اگر سبک زندگی شما سبک جالبی نیست، متأسفانه ترس، نگرانی و استرس باعث می‌شود که به طور ناخودآگاه نتوانید به سمت باورهای درست در حرکت باشید. به همین دلایل شرایط و سبک زندگی افراد تا حدودی باعث می‌شود که باورهای آن‌ها نیز به وجود آید. اما همیشه هم اینچنین نیست و انسان خود با تجربه و آگاهی ذهنیت و باور خود را مشخص می‌کند.

از باورهای غلط به شدت دور شوید

عوامل بسیاری وجود دارد که شما بتوانید به واسطه آن باور خود را تقویت و یا تغییر دهید؛ چرا که اگر به این نکته توجه داشته باشید که آیا باور شما یک باور غلط است و یا برعکس باور درستی را در زندگی پیش گرفته‌اید؛ چرا که اگر باور غلطی را در سبک زندگی خود جای داده باشید، صددرصد آسیب‌های زیادی را باید متحمل شوید و به همین خاطر ممکن است باور داشتن خود در چنین شرایطی شاید کار چندان ساده‌ای نباشد.

پس سعی کنید در ابتدا با پذیرش این که باور شما چگونه است آن را تقویت و یا تغییر دهید. اما از نگاه ما بهترین کار این است که شما همیشه زیبایی زندگی و دنیا را مشاهده کنید؛ چرا که در هر صورت مشکلات وجود دارند اما زمانی که شما ایرادها را کنار بگذارید، و به قول معروف نیمه پر لیوان را ببینید راحت‌تر خواهید توانست به باور اصلی زندگی پی ببرید.

به تقویت باورهای مثبت بپردازید

تمامی ما در زندگی شرایطی را سپری می‌کنیم که گفت‌وگوهای ذهنی و درونی خاصی را تجربه می‌کنیم در این گفت‌وگوهای درونی سعی کنید، همیشه ذهن و باور خود را مثبت نگه دارید؛ چرا که یک باور مثبت این اختیار را دارد که بتواند به بهترین شکل ممکن ذهن شما را تثبیت کرده و مهم‌تر از همه به صورت آگاهانه آنچه را که وجود دارد برای شما به نمایش بگذارد. اما در کنار گفت‌وگوهای درونی و تقویت آن، به شما توصیه می‌کنیم همیشه به خود این گونه تلقین کنید که قرار است زندگی همیشه بهتر و بهتر از قبل شود؛ چرا که عبارت تأکیدی تأثیر بسیار زیادی روی باور داشتن خود و سبک صحیح زندگی دارد.

متأسفانه نکته‌ای که بسیاری از افراد به آن توجهی ندارند توجه به انواع رابطه است، در بسیاری از رابطه‌ها شما با افرادی سروکار دارید که این افراد دید و ذهنی پر از باورهای منفی دارند .این چنین است که باور نادرست آن‌ها روی ذهن و باور شما نیز تاثیر می‌گذارد. همچنین شما درگیر افکار نامناسبی خواهید شد و این افکار می‌تواند ضربه‌های سنگینی را به شما وارد کند. به همین دلیل سعی کنید از همین حالا به دور از این افراد هر چه سریع‌تر برای باورداشتن خود اقدام کنید.

برخی از سؤالات رایج

باور چیست؟

«باور» به مجموعه اعتقادات و افکاری گفته می‌شود که از نظر ما کاملاً درست و مسلم هستند؛ در واقع این باورها زندگی ما را هدایت می‌کنند و موجب توسعه فردی ما نیز می‌شوند.

چه باورهایی مثبت و چه باورهایی منفی هستند؟

باورهایی که باعث شوند ما در مشکلات یا موقعیت‌هایی دشوار بمانیم، باورهای منفی هستند. باورهای مثبت نیز باورهایی هستند که باعث رهایی، موفقیت و آرامش در ما می‌شوند.

چطور بفهمیم چه نوع باورهایی داریم؟

گاهی پی بردن به باورهای عمیقی که در لایه‌های زیرین ذهن ناخودآگاه ما قرار دارند، کار راحتی نیست. اما برای پی بردن به باورهای غالبی که داریم، یک راه همیشگی وجود دارد. در واقع اگر می‌خواهید بدانید باورهای کلی شما نسبت به زندگی چیست، به شرایط کنونی زندگی خود نگاه کنید.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

زبان بدن ، آموزش تکنیک های زبان بدن یا body language

زبان بدن چیست ؟ زبان بدن امری غیر عادی می باشد که ما هنگام حرف زدن و یا در شرایط خاص بدون اینکه متوجه شویم به صورت غیر کلامی از طریق حالت صورت، وضعیت بدن، حرکت چشم و… به بیان یا انتقال اطلاعات می پردازیم. زبان اشارات بدن هم در حیوانات و هم در انسان وجود دارد ، اما این مقاله به تفاسیر تکنیک های Body language انسان می پردازیم.

زبان بدن چیست و چه کاربردی دارد ؟ اگرچه Body language یا همان ارتباط غیرکلامی بخش مهمی از ارتباطات است ، اما بیشتر آنها غیر ارادی و ناخواسته اتفاق می افتد. به عنوان مثال ، هنگامی که در مطب یک دکتر منتظر هستید و زمان انتظار شما طولانی تر از حد معمول می شود ، ممکن است بدون اینکه متوجه شوید ، پای خود را به علت عصبی بودن به زمین بکوبید.

خوشبختانه با آموختن اطلاعات بیشتر در مورد این موضوع می توانیم در درک وضعیت سایر افراد مهارت پیدا کنیم. تکنیک زبان بدن نباید با زبان اشاره اشتباه گرفته شود، زیرا زبانهای اشاره زبانهای کاملی مانند زبانهای گفتاری هستند و دارای سیستم دستور زبان پیچیده خود می باشند و همچنین قادر به نمایش خصوصیات اساسی موجود در همه زبانها هستند.

به عنوان مثال اینکه با دست خود به کسی بگوییم که بیا اینجا یا برو آنجا و یا انگشت خود به سمتی اشاره کنیم اینها زبان اشاره می باشند و با زبان بدن متفاوت است. از طرف دیگر ، زبان بدن سیستم گرامری ندارد و باید به طور گسترده تفسیر شود زیرا در مورد جهانی بودن ارتباط غیرکلامی بدن یا همان Body language اختلاف نظر وجود دارد و هرجایی ممکن است معانی مختلف داشته باشد و مانند زبان اشاره که معانی آن در اکثر زبان ها یکسان می باشد نیست.

در یک جامعه، تفسیرهای توافق شده از رفتار خاص وجود دارد. تفسیرها ممکن است از کشور به کشور دیگر، یا فرهنگ به فرهنگ دیگر متفاوت باشد. تکنیک زبان بدن، زیر مجموعه ای از ارتباطات غیر کلامی، مکمل ارتباط کلامی و آموزش بداهه گویی در تعامل اجتماعی است.

در حقیقت برخی محققان بر این باورند که ارتباطات غیر کلامی اکثر اطلاعات منتقل شده در طول تعامل بین فردی را تشکیل می دهد. به برقراری رابطه بین دو نفر کمک می کند و تعامل را تنظیم می کند ، اما با این حال می تواند مبهم باشد.

وقتی صحبت می کنید ، فقط با آنچه می گویید صحبت نمی کنید ، بلکه با زبان بدن خود صحبت می کنید. از جملات صورت ، گرفته تا وضعیت و تماس چشمی ، همه آنها “حقیقت” را در پشت آنچه می گویند اضافهمی کنند. اگر احساس عصبی بودن می کنید ، بدن شما می تواند پیام متفاوتی را به مخاطب شما نسبت به آنچه که می گویید ، بدهد.

زبان اشارات بدن بخش مهمی از موفقیت در صحبت کردن عمومی است. علائم غیر کلامی شما بر نحوه دریافت پیام شما ، میزان جذب مخاطبان شما و آنچه که در مورد شما به عنوان یک فرد فکر می کنند تأثیر می گذارد.

حتی اگر بهترین سخنرانی در جهان را تهیه کرده باشید ، اگر شما تحرک کافی نداشته باشید یا فعال نباشید، مخاطبان شما به درستی متوجه سخنان شما نمی شوند و یا به بیان دیگر سخنان شما به خوبی در ذهن مخاطب تاثیر نمی گذارد.

کار کردن بر روی زبان بدن شما می تواند تاثیر زیادی در نحوه برخورد مخاطبان و احساس عمومی آن ها در مورد صحبت های شما بگذارد. ما ۸ مورد از مهمترین عناصر زبان بدن شما را گردآوری کرده ایم که بیانگر موفقیت شما در گفتار است و توضیح می دهد که چرا آنها مهم هستند و چگونه می توانید از آنها به نفع خود استفاده کنید.

در این مقاله به بررسی زبان بدن و تکنیک‌های ارتباط غیرکلامی پرداخته‌ایم و اگر به‌دنبال آشنایی با چگونگی خواندن زبان بدن هستید آموزش زبان بدن با عکس» کمک بگیرید که در آن توضیحات کاملی در مورد نحوه خواندن زبان بدن و خواندن زبان بدن به کمک حالات چهره بیان شده است.

همچنین برای دریافت اطلاعات بیش‌تر در خصوص مزایای زبان بدن می‌توانید از مقاله «موضوع اصلی: ۱۵ فواید زبان بدن در زندگی شخصی و کاری» کمک بگیرید. در این مقاله نیز به بررسی ۱۵ مورد از فواید اصلی زبان بدن پرداخته‌ایم.

۸ تکنیک عالی جهت افزایش مهارت زبان بدن

  1. حالات چهره

زبان صورت بخشی جدایی ناپذیر از Body language و بیان احساسات است. تفسیر دقیق از آن متکی به تفسیر علائم متعدد به صورت ترکیبی است – مانند حرکت چشم ها ، ابروها ، لب ها ، بینی و گونه ها می باشد که نشان دهنده ی حالت روحی فرد می باشد و برای تفسیر دقیق این حرکات باید به شرایط و جایگاهی که شخص در آن قرار گرفته و قصد احتمالی شخص از آن حرکات توجه کرد.

مثلاً شخصی که در یک شرایط بد از جهت مدیریت استرس در محیط کار قرار گرفته و مضطرب است ممکن است با کندن پوست لب های خود با دندان یا دست خود حالت روحی خود را نشان دهد. و یا وقتی فرد خوشحال باشد ، به طور معمول لبخند می زند و بیان صورت و زبان بدن او به طور کلی احساس انرژی بیشتری را منتقل می کند. و مثال هایی از این قبیل بیانگر حالات چهره می باشد.

  1. تماس چشمی

برقراری ارتباط چشمی با مخاطبان شما ارتباطی بین شما و آنها برقرار می کند و همین ارتباط چشمی باعث ارزشمندتر شدن شما نزد مخاطبان می شود. همچنین باعث می شود مخاطب بیشتر به شما احترام بگذارد و به شما گوش کند زیرا احساس اهمیت می کنند. همچنین باعث می شود مخاطب به شما اعتماد بیشتری پیدا  کند زیرا افراد تمایل دارند هنگام دروغ گفتن از تماس چشمی جلوگیری کنند.

برقراری تماس چشمی ساده ترین راه برای دریافت بازخورد مخاطبان درباره گفتار شماست. می توانید ببینید مخاطبان شما در حال گوش دادن هستند یا با نگاه کردن به چهره آن ها ببینند علاقه مند هستند ، بی حوصله ، عصبانی ، خوشحال و غیره هستند. سپس می توانید متناسب با بازخوردی که می بینید ، متن سخنرانی خود را تغییر دهید.

زبان بدن در سخنرانی مهم است . هنگام سخنرانی کردن برای افراد زیاد دقت کنید که با همه ی مخاطبان ارتباط چشمی برقرار کنید نه فقط یک عده خاص. همچنین با مخاطب خود بیشتر از ۴ ثانیه ارتباط چشمی برقرار نکنید.

تماس چشمی را در شکل دهی ‘Z قرار دهید – به یک نفر در گوشه سمت چپ پشت اتاق ، سپس به عقب سمت راست ، سپس به سمت چپ جلو و در آخر به فردی در سمت راست جلو نگاه کنید. مراقب باشید که هر بار که این کار را انجام دادید، شکل Z را فقط با همان مخاطبان تکرار نکنید و این حالت را هر دفعه برای سایر مخاطبان تکرار کنید.

  1. حرکات دست

استفاده صحیح ، حرکات دست و بازو می تواند به تقویت پیام شما کمک کند و به شما اطمینان و آرامش بیشتری می بخشد. حرکات تاثیر حرف شما بر مخاطب شما را تقویت کرده و به شما کمک می کند تا اصیل تر و باورپذیر تر به نظر برسید. حرکات دست یکی از روشهای واضح و غیر کلامی است که ما با اعتماد به نفس یا Body language عصبی ارتباط برقرار می کنیم – و مخاطب شما نسبت به حالت اول واکنش مثبت خواهد داشت.

در واقع دست ها ابزاری قوی برای جلب توجه و دید مثبت مخاطبان نسبت به شما می باشد بنابراین در هنگام توضیح دادن سعی کنید هنگام بکار بردن افعال یا نشان دادن اندازه یا اعداد از دستان خود استفاده کنید اما تعادل را نیز نادیده نگیرید و توجه کنید که با تکان دادن دستان سایر قسمت های بدن در حالت خنثی باشند.

  1. حرکات پا

بعد از حرکات دست نوبت به حرکات پا می رسد. به عنوان مثال هنگام سخنرانی کردن توجه کنید که اگر روی سن هستید یا فضای بزرگی در اختیارتان است یکجا خشکتان نزند و تعادل را رعایت کنید. گاهی قدم بزنید و گاهی بایستید.

هنگام ایستادن حواستان باشد که پاهای خود را جفت نکنید و آنها را به اندازه ی عرض شانه باز نگه دارید زیرا جفت کردن کامل پاها نشان دهنده ی استرس و اضطراب شما می باشد و حس عدم اطمینان را در مخاطب ایجاد می کند.

 

همچنین در حالت نشسته اگر پاها کاملاً جفت باشند و یا روی هم قرار گرفته و تکان داده شود. یا صاف و با فاصله مناسب باشد اما زانوهایتان تکان داده شود نشان دهنده ی استرس و اضطراب شما می باشد.

  1. قفسه سینه

سرشانه های خود را عقب و قفسه سینه خود را رو به جلو قرار دهید و قدم های خود را محکم بردارید. این حرکات باعث می شود که مخاطب متوجه اعتماد به نفس بالای شما و قدرت تسلط شما شود. در هنگام صحبت کردن و سوال پرسیدن از مخاطب یا مخاطبان خود کمی قفسه سینه خود را به سمت آنها نزدیک کنید زیرا این امر نشانه توجه بیشتر به آنها هنگام مکالمه می باشد.

لمس کردن قفسه سینه می تواند موارد مختلفی را نشان دهد. شخصی که دو دست خود را بر قلب خود قرار می دهد ممکن است این کار را انجام دهد تا تأکید کند که در آنچه می گویند صمیمانه است. مالیدن قفسه سینه ، به ویژه بر روی قلب ، می تواند نشانه ناراحتی باشد ، احتمالاً ناشی از استرس و تنش. مانند سایر نمونه های Body language در قفسه سینه ، ممکن است مربوط به ضربان قلب یک فرد باشد.

  1. رفتارها

رفتارها عادات عصبی است که باعث می شوند مخاطب احساس ناراحتی کند. رفتارها برای اعتماد به نفس ارتباط غیرکلامی مهم هستند. شما ممکن است از عادت های رایج خود آگاه نباشید و نا آگاهانه آنها را انجام دهید.

مانند دست کشیدن مداوم در موهایتان، با ور رفتن بیش از حد با قسمت های مختلف کت و شلوارتان، قرار دادن دست هایتان در جیب و بیش از حد از کلمات پرکننده مانند “um” ، “پس” و “مانند” و… که می تواند تاثیر مثبت یا منفی در مخاطب بگذارد. برای از بین بردن این عادات منفی که بیش از حد معمول در شما وجود دارند به صورت زیر عمل کنید:

برای شکستن این عادات ، فیلم خود را به زبان بیاورید و از آنها آگاه شوید.

شما می توانید از یک دوست قابل اعتماد بخواهید که اگر این عادات بیش از حد طبیعی در شما وجود دارد به شما بگوید.

پس از پیدا کردن این عادات منفی، در گفتگوی روزمره خود کار کنید تا آنها را بشکنید. اگر بتوانید آنها را در مقیاس کوچک بشکنید ، به احتمال زیاد متوجه خواهید شد که آنها در مقابل مخاطبان بزرگتر نیز ناپدید می شوند.

  1. تنفس

حتی اگر مخاطبان شما نتوانند نفس شما را ببینند ، یک عامل مهم در ترسیم زبان بدن مطمئن است. حفظ یک نفس آرام و پایدار می تواند سطح استرس شما را کاهش دهد و باعث شود کمتر به عادت های عصبی ، وضعیت بد بدن و حرکت بیش از حد متوسل شوید.

نفس های آرام و عمیق همچنین تضمین می کند که شما با سرعت مناسب صحبت می کنید و صدای شما کاملاً واضح می تواند در اتاق اجرا شود ، که به خودی خود باعث می شود احساس اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید.

بنابراین قبل از حضور یا صحبت در ملاء عام ، برخی از تمرینات تنفس را برای گرم کردن صدای خود و پر کردن ریه های خود انجام دهید. به آرامی ۳ ثانیه استنشاق کنید و ۴ ثانیه بازدم کنید. این کار را هر چند وقت یکبار تکرار کنید تا احساس آرامش کنید. همیشه مطمئن شوید که درست در حال ایستادن هستید تا ریه های شما بطور کامل گسترش یابد.

  1. صدا

صدا از اعماق وجود شما بیرون می آید و هر حس و حالی که داشته باشید از طریق صدا و نحوه ی صحبت کردن شما به مخاطب منتقل می شود. بنابراین Body language شما در صدای شما تأثیر دارد و می تواند پیام گفتار شما را تقویت یا مضر کند.

آلبرت محرابیان در مورد اهمیت نسبی پیامهای کلامی و غیر کلامی به طور گسترده نوشت و یافته های وی سالها به عنوان قانون 7 – 38 – 55 ‘نقل شده است. یعنی: کلمات ما 7٪ معنی را منتقل می کنند ، لحن ما 38٪ و Body language ما 55٪ تاثیرگذار است.

هنگامی که این ۳ عنصر را با هم ترکیب می کنید ، مخاطبان شما بیشتر درگیر و ارتباط با شما خواهند بود. بنابراین فراموش نکنید که زبان بدن شما باید همیشه صدای شما را تقویت کرده و بر پیام شما تأکید کند.

 

بیشتر زبان و حرکت بدن ما ناخودآگاه است، بنابراین می توان با آگاه شدن از این حرکات ناخودآگاه و تمرین برای از بین بردن عادات بد و تقویت عادات خوب زبان بدن به تسلط لازم برای هنر سخنرانی عمومی رسید.

آگاهی در بکار بردن صحیح حرکات بدن نباید شما را از موضوع اصلی که سخنرانی یا مصاحبه کاری و… می باشد منحرف کند و فقط کافیست با اندکی آگاهانه فکر کردن مانند ارتباط چشمی صحیح، طرز نشستن و ایستادن صحیح و تنفس درست در مخاطب تاثیر مثبت بگذارید و او را مجذوب خود کنید.

بنابراین ، مانند هر مهارت دیگری ، تمرین منظم راز موفقیت و سریعترین مسیر برای اعتماد به نفس زبان بدن است. شما می توانید تکنیک های فوق را در زندگی روزمره خود تمرین کنید تا آنها به عادت هایی عمیق تبدیل شوند و دیگر نیازی به آگاهی در مورد انجام آنها هنگام رسیدن به صحنه نیست.

در نظر داشته باشید که تمامی موارد ذکر شده در این مطلب باید به صورت جدی تمرین شوند تا بتوانید در دراز مدت تاثیر آن‌ها را مشاهده کنید. همچنین باید بدانید که زمان تاثیر این تمرین‌ها بین ۱ تا ۳ ماه است و نمی‌توان انتظار نتیجه سریع داشت.

 این مقاله در مورد زبان بدن بود. در این مطلب سعی کردیم به طور خلاصه پاسخ به سوال زبان بدن چیست را بدهیم و بگوییم که به طور کلی body language چیست و چرا باید از آن کمک گرفت. همچنین برای بررسی زبان بدن همراه با عکس می‌توانید در گوگل جست‌وجو کنید تا بهتر متوجه این موضوع بشوید.

ارتباط برقرار کردن همیشه به بهترین شکل ممکن باعث می‌شود که شما بتوانید در موقعیت‌های خاص زندگی و حتی گاها شغلی خود فرصت‌های بی‌نظیری را به دست آورید. در این بین زبان بدن یکی از راه‌های بسیار کاربردی برای ایجاد رابطه ای اصولی و البته کاملا منحصر به فرد و خاص است که آن دسته از عزیزانی که آن را به شکلی ویژه مورد کاربرد قرار می دهند صددرصد به موفقیت های کلیدی در زندگی شخصی و شغلی خود رسیده‌اند.

اهمیت بالای زبان بدن در سبک‌های مختلف زندگی

برای تمرین زبان بدن شما باید از تکنیک های ارتباط غیر کلامی نیز به شکل خاص استفاده کنید؛ چراکه اصولا زبان بدن افراد در شرایط مختلف به صورت غیرعادی می‌تواند وضعیت‌های خاصی را پدید آورد. زبان بدن را شما باید موضوعی مهم یدر نظر بگیرید. به این دلیل که از لحاظ ارتباطی جزء تکنیک‌های خاص به شمار می‌رود که شما با تمرین زبان بدن این اختیار را دارید که به نحو عالی و کاربردی تمامی مهارت‌های ارتباطی خود را به نمایش بگذارید.

در میان ابزارهای متفاوتی برای تقویت زبان بدن وجود دارد که به واسطه تکنیک های زبان بدن شما این اختیار را داشته باشید که از این ابزارها به نحو احسن استفاده کنید. تماس چشمی از جمله مواردی است در حالت چهره شما می‌تواند بسیار تاثیرگذار باشد به گونه‌ای که برخی از افراد به واسطه استرس خود در زمینه‌های مختلف لب‌های خود را ممکن است بجوند که این می‌تواند از نشانه های استرس در زبان بدن باشد.

قدرت چشم‌های تان را باور کنید

اما از جمله نکات دیگر برای تمرین زبان بدن ارتباط چشمی است که شما به واسطه این ارتباط می‌توانید حرکات چشم در زبان بدن را مدیریت کنید. همچنین به بهترین شکل ممکن ارتباط خود را با مخاطب به واسطه زبان بدن در فن بیان نقش بسیار کلیدی دارد. زمانی که شما به تمرین زبان بدن مشغول هستید، می‌توانید از حرکات دست خود به شکل اصولی استفاده کنید. صددرصد این حرکت می‌تواند به مخاطب نشان دهد که شما با اعتماد به نفس بیشتری به برقراری ارتباط با او مشتاق هستید. توصیه ما به شما این است که به تکنیک های زبان بدن توجه کرده و از تکنیک های ارتباط غیرکلامی غافل نشوید.

آرام قدم بزنید

قدم زدن و ایستادن می‌تواند به راحتی نشان دهد که شما از چه نوع تکنیکی که در تمرین زبان بدن فراگرفته‌اید استفاده می‌کنید؛ چرا که نشانه‌های استرس در زبان بدن می‌تواند به جفت کردن پای شما به صورت واضح اشاره کند. اصولا افراد برای تمرین زبان بدن اگر بتوانند حرکات پای خود را مدیریت کنند راحت‌تر خواهند توانست استرس و اضطراب را از خود دور کرده و آن را به راحتی در زبان بدن خود به نمایش بگذارند.

ولیکن شما اگر از تمرین زبان بدن استفاده کنید این تمرین به شما آموزش خواهد داد که چگونه باید پای خود را به صورت مناسب برای ایجاد اعتماد بنفس نگه دارید و این چنین نشانه های استرس در زبان بدن را از خود دور نگه دارید. پیشنهاد ما به شما این است که انواع مقاله درباره زبان بدن را مطالعه کنید.

این قدرت را داشته باشید که در کنار تمرین زبان بدن بتوانید رفتار خود را به بهترین شکل ممکن مدیریت کنید.

آرام نفس بکشید چون آرامش حق شماست

برخی از اوقات انسان تنها به واسطه رفتار خود قادر است به تقویت زبان بدن بپردازد. به این نکته توجه کنید که حتی تنفس می تواند به تقویت زبان بدن کمک کرده و اگر شما به تحقیق درباره زبان بدن بپردازید به راحتی در مورد اهمیت تنفس در تمرین زبان بدن اشاره شده است.

سعی کنید همیشه یک نفس آرام بکشید تا استرس از شما دور شود این کار در ظاهر شاید یک کار عادی به حساب آید اما در تمرین زبان بدن نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند که نباید آن را نادیده گرفت.

به لحن صحبت خود توجه کنید

زبان بدن در فن بیان بسیار نقش دارد و چنانچه شما حتی نحوه صحبت کردن خود را تغییر دهید، خواهید توانست جذابیت شخصیتی خود را در جمع به شکل ویژه ارتقاء دهید. اصولا افرادی که به تحقیق درباره زبان بدن می‌پردازند به خوبی با این موضوع آشنا هستند، که حرکات چشم در زبان بدن و صدا تا چه حد می‌تواند جزء تکنیک‌های زبان بدن به حساب آید.

توجه به تمرین زبان بدن در زندگی

چنانچه به دنبال مطالعه مقاله درباره زبان بدن باشید به خوبی با اهمیت تمرین زبان بدن آشنا خواهید شد و این چنین خواهید توانست از حالات چهره خود به شکلی قابل توجه در زندگی استفاده کرده و مهارت های خود را به دیگران نیز نشان دهید.

تمرین زبان بدن کار سختی نیست تنها کافی است در این زمینه به کسب اطلاعات بپردازید و از انواع کتاب و مقاله در این زمینه استفاده کنید و حتی به مقاله های مرتبط در این حوزه توجه بیشتری داشته باشید.

برخی از سوالات رایج

پرکاربردترین تکنیک های زبیان بدن کدامند؟

  1. حالات چهره
  2. تماس چشمی
  3. حرکات دست
  4. حرکات پا
  5. قفسه سینه
  6. رفتارها
  7. تنفس
  8. صدا

تاثیر حالت چهره در زبان بدن چیست؟

زبان صورت بخشی جدایی ناپذیر از Body language و بیان احساسات است. تفسیر دقیق از آن متکی به تفسیر علائم متعدد به صورت ترکیبی است – مانند حرکت چشم ها ، ابروها ، لب ها ، بینی و گونه ها می باشد که نشان دهنده ی حالت روحی فرد می باشد و برای تفسیر دقیق این حرکات باید به شرایط و جایگاهی که شخص در آن قرار گرفته و قصد احتمالی شخص از آن حرکات توجه کرد.

تاثیر ارتباط چشمی در زبان بدن کدام است؟

برقراری تماس چشمی ساده ترین راه برای دریافت بازخورد مخاطبان درباره گفتار شماست. سپس می توانید متناسب با بازخوردی که می بینید ، متن سخنرانی خود را تغییر دهید.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

در قرن اخیر اکتشافات مهمی در سطح باورهای درونی و نحوه برنامه‌ریزی ذهن انسان انجام شده است. پایه‌گذاری علم ان‌ ال‌ پی نیز بر پایه همین برنامه‌ریزی دوباره ذهن انسان صورت گرفته است. در واقع با فراگیری این علم خواهید توانست مسیر زندگی خود را طوری تغییر دهید که در نهایت به سرمنزل آرزوهای خود برسید.

گفتن این جمله صرفاً یک شعار نیست؛ بلکه سال‌هاست انسان فرمول رسیدن به موفقیت را کشف کرده است. این فرمول در ضمیر ناخودآگاه ما نهفته است که می‌توانیم به کمک علم NLP و پاسخ به سؤال ان ال پی چیست آن را باز برنامه‌ریزی کنیم.

ما اینجا هستیم تا پاسخگوی سؤالاتی از این دست باشیم که ان ال پی چیست (nlp چیست) و چگونه می‌توان از آن استفاده کرد؟ پایه‌گذاران روش ان ‌ال ‌پی چه کسانی هستند؟ و بهترین تکنیک ان ‌ال ‌پی چیست باشیم. با ما همراه باشید تا پاسخ تمام این سؤالات را با شما در میان بگذاریم. nlp چیست؟

NLP چیست؟

معنی nlp چیست؟ nlp مخفف چیست؟ واژه NLP مخفف عبارت «Neuro-linguistic programming» به‌معنی «برنامه‌ریزی عصبی‌کلامی»‌ است. حدود ۵۰ سال از ارائه این علم می‌گذرد و هنوز هم یکی از پرکاربردترین علوم ذهنی در جهان است. افراد بسیار زیادی در جهان هستند که با تمرینات ان‌ال‌پی توانسته‌اند تغییرات بنیادی در زندگی خود ایجاد کنند.

علم nlp چیست؟ اگر شما نیز بخواهید می‌توانید علم برنامه‌ریزی‌ عصبی‌کلامی را فراگرفته و زندگی ایده‌آل خود را به کمک آن خلق کنید. در واقع ان‌ال‌پی علمی است که این فرصت را به شما می‌دهد تا ضمیر ناخود‌آگاه خود را به آن صورتی که می‌خواهید برنامه‌ریزی کنید. به عبارتی دیگر علم ان ال پی، جز بهترین روش های برای برنامه ریزی می باشد. ضمیر ناخودآگاه بخشی اعظم در ذهن ماست که در برابر ضمیر خودآگاه یا همان عقل ما قرار دارد.

وقتی ما می‌خوابیم، عقل یا ضمیر خودآگاه ما هم می‌خوابد اما ضمیر ناخودآگاه ما در خواب هم بیدار است و تمام اعمال حیاتی ما را کنترل می‌کند. به همین دلیل است که ما در خواب هم زنده‌ایم و نفس می‌کشیم.

تمام خاطرات خوب و بد، آموزه‌ها، باورها و عادت‌های ما در ضمیر ناخودآگاه ما قرار دارند. عقل ما تنها بخش کوچکی از ذهن ماست که تنها وظیفه‌اش تفکر و تمیز دادن خوب و بد از هم است. اما کار آنالیز تمام ورودی‌های ذهنی و ثابت شدن تمام آموزش‌هایی که می‌بینیم بر عهده قسمت اعظم ذهن است که همانا جایگاه ضمیر ناخودآگاه است.

ضمیر ناخودآگاه با عنوان‌های «ضمیر باطن»، «ضمیر نیمه‌آگاه» و «غول درون» هم شناخته می‌شود که در ادامه متن از این عبارات هم به جای ضمیر ناخودآگاه استفاده می‌کنیم. بنابراین برای تغییر باورها و عادت‌هایمان که در ضمیر نیمه‌آگاه ما نقش بسته‌اند باید به ریشه آن‌ها در ضمیر باطن خود برگردیم و در جهت تغییر آن‌ها اقدام کنیم. ان‌ال‌پی همان راه و روشی است که فرصت این تغییر سریع را در اختیار ما می‌گذارد.

علم nlp چیست؟ ترس از موفقیت، عادت پرخوری، دیر بیدار شدن از خواب، عادت نیمه رها کردن کارها، ترس از ارتفاع و تمام عادت‌های خوب و بد شما به کمک علم NLP قابل تغییر و برنامه‌ریزی هستند. اگر درباره روند شکل‌گیری عادت‌ها در زندگی به دنبال اطلاعات بیشتری هستید

پایه‌گذاران علم ان ‌ال‌ پی چه کسانی بودند؟

علم برنامه‌ریزی عصبی‌کلامی در سال ۱۹۷۰ توسط دو فرد به نام‌های «ریچارد بندلر» و «جان گریندر» پایه‌گذاری شد. این دو در دانشگاه سانتاکروز کالیفرنیا با هم آشنا شدند و سپس متوجه اشتراکات فکری زیادی در بین خود شدند. آن‌گاه به مطالعه، تحقیق و بحث درباره فرمول‌های موفقیت و تأثیر ذهن در تغییر باورها ‌و عادت‌های انسان پرداختند.

در نتیجه این تحقیقات بود که علم «برنامه ‌ریزی عصبی ‌کلامی» یا همان NLP پایه‌گذاری شده و آموزه‌های آن در اختیار عموم مردم قرار گرفت. براساس تحقیقات بندلر و گریندر، ذهن ما هرلحظه در حال برنامه‌ریزی شدن است. در واقع این خود ما هستیم که با فکر کردن درباره موضوع خاصی و صحبت کردن و تلقین به خود درباره آن موضوع، موفقیت یا شکست خود را برنامه‌ریزی می‌کنیم.

گریندر و بندلر تحت تأثیر فعالیت‌های درمانی سریع دو فرد به نام‌های «ویرجینیا ستیر» و «میلتون اریکسون» توانستند تحقیقات خود را در زمینه روانشناسی عصبی‌ کلامی خود کامل کنند.

چرا باید اِن‌ اِل‌ پی را بیاموزیم؟

در پاسخی شفاف و قاطع به سؤال ان ال پی چیست می‌توانیم بگوییم که در ان ‌ال‌ پی، ما یاد می‌گیریم که با کلمات، عبارات و دیالوگ‌های خاص بر روی سیستم عصبی خود تأثیر گذاشته و آن را مجدداً برنامه‌ریزی کنیم و در نهایت موجب توسعه فردی می‌شود. با توجه به اینکه تمام اعمالی که توسط ذهن ما به‌صورت ناخودآگاه انجام می‌شوند در جهت بقا و حفظ جان ما هستند بنابراین عادت‌های بدی مثل پرخوری یا زیاد خوابیدن نیز برای ضمیر نیمه‌آگاه ما در جهتی مثبت انجام می‌شوند.

برای اینکه بتوانیم این عادات را در خود تغییر دهیم، باید ناخودآگاه خود را در مورد این دو عادت برنامه‌ریزی مجدد کنیم تا این عادات برای ضمیر باطن‌مان عادات پسنیده و مثبتی نباشند. ضمیر ناخودآگاه ما زبان مخصوصی دارد که علم ان‌ال‌پی همان زبان مخصوص برای برقراری ارتباط با ضمیر باطن هر شخصی است.

حالا تصور کنید که ما هیچ اطلاعات و علمی درباره برقراری ارتباط با ناخودآگاه خود نداریم؛ در این‌صورت هرگز یاد نخواهیم گرفت چگونه از شر عادت‌های بد خود خلاص شده و عادت‌های مثبت و ارزشمند را در خود تقویت کنیم.

یاد نخواهیم گرفت چگونه با دنیای درون خود ارتباط برقرار کنیم و خود را بهتر بشناسیم. اگر علم NLP را یاد نگیریم و ندانیم که nlp چیست، نمی‌توانیم در جهت رسیدن به آمال و خواسته‌های خود قدم برداریم و در این‌صورت تا همیشه درگیر مسائل و مشکلات روزمره‌مان خواهیم ماند.

برای فراگیری NLP باید از کجا شروع کنیم؟

بعد از پاسخ به سؤال مهم ان ال پی چیست به روش‌های فراگیری این علم می‌پردازیم. اما در ابتدا بگذارید موضوعی مهم‌تر را با شما در میان بگذاریم؛ جالب است بدانید که مغز انسان پیچیده‌ترین سیستم در کل کائنات است؛ با وجود اینکه هزاران سال از اولین تحقیقات انسان بر روی مغز می‌گذرد، اما همچنان پخش‌های زیادی از آن برای انسان ناشناخته باقی‌مانده است.

۹۳% این قدرت اعظم در دستان ضمیر ناخودآگاه ما قرار دارد و تنها %۷ ناچیز در اختیار ضمیر خودآگاه یا عقل ما باقی می‌ماند. اما نکته مهم اینجاست که ضمیر ناخودآگاه توانایی تجزیه و تحلیل ندارد و نمی‌تواند خوب و بد را در یک موضوع خاص تشخیص دهد. بنابراین وظیفه ضمیر خودآگاه است که با ۷٪ توانایی خود، قدرت عظیم ناخودآگاه را هدایت کند.

علم nlp چیست؟ برای فراگیری علم NLP، ابتدا باید قدرت عظیم ضمیر باطن خود را درک کنیم. این درک به ما کمک می‌کند تا توانایی‌های بالقوه خود را دریابیم و باور کنیم که می‌توانیم تغییرات اساسی در زندگی خود ایجاد کنیم. سپس با فراگیری و انجام تکنیک‌های NLP می‌توانیم تغییرات موردنظر را در شیوه زندگی خود اعمال کنیم.

تا زمانی‌که به‌صورت عملی آموزش‌ها را اجرا نکنیم، نخواهیم دانست چگونه بداهه گویی کنیم و به مفهوم علم برنامه‌ریزی عصبی‌کلامی پی ببریم. بنابراین هرآن‌چه را که یاد گرفتید بلافاصله به مرحله اجرا درآورید.

تکنیک‌ عشق در ان ال پی چیست و چگونه عمل می‌کند؟

یکی از شاخه‌های پراهمیت علم NLP، تکنیک‌ های ان ال پی عشق به خود است. تکنیک‌های عشق به ما کمک می‌کنند تا برای تجربه یک رابطه موفق یا بازگشت به روابط ناموفق گذشته، تجربیات بهتر و موفق‌تری داشته باشیم. این تکنیک‌ها در دوره‌های تخصصی NLP عشق آموزش داده می‌شوند. به کمک این آموزش‌ها می‌توانید روابط عاشقانه و محکمی را پایه‌گذاری کنید.

تجربه‌‌های ناموفق و همراه با شکست در این نوع از روابط که به کمک NLP تغییر کرده‌اند تقریباً نزدیک به صفر است. براساس این آموزش‌ها باورهای اشتباه ما در مورد روابط با باورهای مثبت جایگزین می‌شود.

وقتی باورهای مثبتی درباره یک چیز داشته باشیم، در آن زمینه فقط اتفاقات مثبت برای ما رخ می‌دهد. دلیل تجربه اتفاقات ناخوشایند فقط و فقط به باورهای منفی ما برمی‌گردد. برای آگاهی از چگونگی عملکرد تکنیک‌های عشق در NLP، به سه مورد از این تکنیک‌ها اشاره می‌کنیم:

  • تکنیک آینه‌ای nlp عشق

در این تکنیک لازم است تا به‌صورتی هوشمندانه و نامحسوس بخش زیادی از حرکات طرف مقابل‌تان را عیناً انجام دهید، به‌صورتی که خود شخص متوجه این تقلید شما نشود. مثلاً اگر طرف مقابل پایش را روی پای دیگرش گذاشت، شما نیز با چند ثانیه تأخیر این کار را انجام دهید. اگر دستانش را در هم قلاب کرد، شما نیز این کار را انجام دهید.

 

این کار باعث می‌شود تا ناخودآگاه طرف مقابل‌تان شما را فرد صمیمی و شبیه به خود حس کند. در این‌صورت رفتار طرف مقابلتان ناخودآگاه با شما بهتر خواهد شد.

  • تکنیک الگوی تنفس یکسان

تکنیک الگوی تنفس یکسان نیز تقریباً شبیه به تکنیک آینه‌ای است. در این تکنیک نیز باید حالات تنفس طرف مقابل‌مان را عیناً انجام دهیم. البته باز هم باید هوشمندانه و نامحسوس این کا را انجام دهیم.

اگر طرف مقابل آه کشید، ما هم آه بکشیم. اگر نفس عمیقی کشید، ما نیز نفس عمیقی بکشیم و …… این کار باعث تحریک ناخودآگاه طرف مقابل می‌شود تا به ما احساس نزدیکی بیشتری کند.

  • تکنیک لحن آهسته و موزون

صحبت کردن با لحنی موزون و آرام می‌تواند توجه طرف مقابل‌تان را به حرف‌های شما بیشتر جلب کند زیرا مجبور می‌شود برای شنیدن حرف‌هایتان بهتر گوش دهد. این تمرین برای مواقعی به‌کار می‌رود که می‌خواهیم طرف مقابل‌مان تماماً حواسش به ما باشد و به حرف‌های ما گوش دهد.

تکینک‌هایی که در روابط برای حل مشکلات بین دو نفر از آن استفاده می‌شود در واقع روی ضمیر خودآگاه طرف مقابل هیچ تأثیری ندارد. این تکنیک‌ها تنها ضمیر نیمه‌آگاه افراد را درگیر می‌کنند.

گاهی حتی خود افراد هم از تغییر رفتار و توجهی که به شما دارند متعجب خواهند شد. برای جذب ثروت و سلامتی نیز تکنیک‌های تخصصی وجود دارد که برای فراگیری آن‌ها باید تحت آموزش منظم قرار بگیرید.

آیا می‌توان ۱۰۰٪ به nlp اعتماد کرد؟

افراد زیادی تنها با توجه به تعریف ان ال پی چیست و چه کاربردهایی دارد، قانع می‌شوند از این روش برای تغییر عادات بد و ایجاد تجربیات خوشایند در زندگی خود استفاده کنند. وقتی این افراد تکنیک‌ها را به کار می‌گیرند و نتایج خوبی از انجام آن‌ها می‌گیرند، نسبت به ان‌ال‌پی تعصب پیدا کرده و هرگونه مخالفت با این علم را انکار می‌کنند.

تعصب در هر موضوعی می‌تواند چشمان ما را بروی حقایق ببندد. ان‌ ال‌ پی یک علم اثبات شده است که سال‌های سال انسان‌های زیادی از آن استفاده کرده و نتایج خوبی گرفته‌اند اما باز هم انتقاداتی به آن وارد است که البته قابل جبران و چشم‌پوشی است. برای مثال می‌توان به انتقاد از بین رفتن اثر تکنیک‌های ان‌ ال‌ پی پس از مدتی اشاره کرد.

این انتقاد در حضور گریندر مطرح شد و ایشان در جواب گفتند: «انتقاد درست است و گاهی این اتفاق می‌افتد اما بی‌اثر شدن تکنیک‌ها نیز دلایل خاص خود را دارد».

زمانی‌که شما تمرینات را نه به خواست خود بلکه به خواست و اصرار شخص دیگری انجام می‌دهید، نتیجه می‌‌گیرید اما نتایج پایدار نخواهند بود؛ مانند زمانی‌که شخص عصبی نه به خواست خود بلکه صرفاً بخاطر اصرارهای همسرش می‌خواهد تکنیک‌های آرام‌بودن و کنترل رفتار NLP را انجام دهید؛ این شخص نتیجه می‌گیرد اما نتایجش پایدار نخواهند بود.

همچینن اگر تمارین را به ‌صورت سطحی و نه عمقی انجام دهید باز هم این اتفاق می‌افتد؛ یعنی نتیجه می‌گیرید اما بعد از مدتی نتایج از بین خواهند رفت. انتقاد دیگری به این علم وارد است مبنی بر  اینکه علم NLP‌ دخالت در کار روانشناسی است.

در پاسخ به این انتقاد می‌توان گفت که علم برنامه‌ریزی عصبی‌کلامی هیچ اصراری به درمان ندارد بلکه صرفاً خود را یک روش مکمل معرفی کرده است. افراد بسیاری تحت درمان‌های روانشناسی بوده‌اند که همراه با آن تمرینات NLP‌ را نیز انجام داده‌اند، نتایج خوبی گرفته‌اند و راضی بوده‌اند. بنابراین وقتی این علم توانسته است گره از کار مردم بگشاید، به یقین علم قابل اعتمادی است.

بهترین تکنیک‌ جذب ثروت و سلامتی در ان ال پی چیست؟

در تعریف ان ال پی چیست و مثال‌هایی که زدیم، یاد گرفتیم که علم برنامه‌ریزی عصبی‌کلامی بیشتر روی الگوها متمرکز است. اگر الگوهای بدی در ذهن ما وجود داشته باشند، طبیعی است که رفتارهای نابهنجار و بدی نیز از ما سر می‌زند و برعکس. بنابراین تغییر الگوها می‌تواند خود یک تکنیک قدرتمند ان‌ال‌پی باشد.

گاهی وقتی بیمار می‌شویم، فقط و فقط به موقعیت‌های مشابه فکر می‌کنیم؛ مثلاً به زمانی می‌اندیشیم که پدر یا مادرمان بیمار بوده است. با این توصیف الگوی بیماری را بیشتر در ناخودآگاه خود مرور می‌کنیم.

در چنین شرایطی اگر بتوانیم به جای تجسم و فکر کردن به شرایط بیماری، شرایط سلامتی را مرور کرده و مورد بازیابی قرار دهیم، می‌توانیم سریعتر سلامتی خود را بدست بیاوریم. این نکته می‌تواند در مورد موقعیت‌های بدست آوردن ثروت یا از دست دادن ثروت نیز صادق باشد.

شما اگر بتوانید به‌جای تمرکز بر روی نداشته‌ها، تحریم‌ها، توان و بضاعت کم مالی، خراب بودن بازار و ….، بر روی فرصت‌های پولساز، افراد ثروتمند، سرمایه‌گذاری‌ها، موقعیت‌های شغلی و کاری و …. متمرکز شوید، بدون شک موقعیت‌های مشابهی نیز برای شما پیش می‌آید که می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید.

در واقع هرچیزی به کانون توجه و باورهای عمیق شما بستگی دارد. وقتی یاد می‌گیرید مثبت فکر کنید و همیشه نیمه پُر لیوان را ببینید، ذهنتان به دیدن فرصت‌های بهتر عادت می‌کند. آن‌گاه شما به فرد بهتر، خوش‌شانس‌تر و موفق‌تری تبدیل خواهید شد. این روند یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد و بسته به میزان تمرکز و اهمیتی که برای موضوع موردنظرتان قائل هستید، متفاوت است.

تا اینجای مقاله توضیح دادیم nlp چیست و در مورد تکنیک عشق و ثروت در ان ال پی گفتیم. در ادامه مقاله به شما خواهیم گفت تکنیک nlp چیست، علم nlp چیست . با ما همراه باشید.

مهم‌ترین تکنیک nlp چیست؟

با توجه به تعاریفی که در جواب سؤال ان ال پی چیست (nlp چیست) ارائه شد، حتماً متوجه شده‌اید که هر تکنیک برای شخص خاصی مناسب است. ممکن است فردی در روابط خود مشکل داشته باشد اما در سایر جنبه‌های زندگی خود در حالت تعادل به سر ببرد و برعکس. بنابراین نمی‌توان تکنیکی را نام برد که برای تمام افراد جامعه به یک اندازه مفید باشد.

تکنیکی که بتواند مشکل حال حاضر زندگی شما را برطرف کند، در واقع بهترین تکنیک ان ال پی موجود برای شماست. همین که با مطالعه این مطلب و مطالب مشابه یاد بگیریم که nlp چیست و چه کاربردی دارد، می‌توانیم بسیاری از رفتارهای خود در زندگی‌مان را بدون استفاده از تکنیک خاصی آنالیز کنیم.

گاهی تنها کسب آگاهی نسبت به یک موضوع خاص می‌تواند نجات‌بخش ما از مشکلات زیادی باشد. ممکن است بپرسید پس تکنیک‌های دیگر ان ال پی چیست (nlp چیست) و بخواهید تکنیک‌های بیشتری را یاد بگیرید، اما یادگیری تکنیک‌های بیشتر نیازمند آمادگی و نظم بیشتر با شرکت در دوره‌های تخصصی این علم است.

بنیان‌گذاران اصلی علم ان ال پی، دو شخص با نام‌های «ریچارد بندلر» و «جان گریندر» بوده‌اند که در سال ۱۹۷۰ در کالیفرنیا آمریکا به کمک ادغام تحقیقات‌شان توانستند روشی خاص در جهت بهبود الگوهای مغزی به وجود بیاورند. سؤال اصلی بسیاری از افراد این است که nlp چیست و در این مطلب سعی شد تا حد زیادی به این موضوع پرداخته شود اما در نظر داشته باشید که برای بررسی تمرین‌های nlp باید به این مقاله رجوع کنید.

تکنیک‌های nlp چه تعداد است؟

در این سال‌ها تکنیک‌های nlp بسیار زیاد و گسترده است اما در این مطلب سعی شد مهم‌ترین و بهترین تکنیک‌های nlp را بررسی کنیم و به آن‌ها بپردازیم. برای گرفتن بهترین نتیجه از nlp بهتر است مداومت در تمرین داشته باشید تا به نتیجه ایده‌آل خود برسید.

nlp چیست؟ +۱۶ تکنیک ان ال پی عالی + تمرین در خانه

روش یادگیری nlp چیست؟ برخی اوقات مجبور می‌شویم برای این‌که چیزی را یاد بگیریم بارها و بارها آن روش را تکرار کنیم. تکرار یک کار نیاز به وقت و انرژی بسیاری دارد. با یاد گرفتن روش‌ یادگیری ان ال پی می‌توانید بدون نیاز به صرف وقت و انرژی بسیار، در انجام کارهای متعدد به مهارت برسید.

برای یاد گرفتن روش یادگیری NLP باید با برخی از ویژگی‌های آن آشنا شوید.

تاثیر شناخت ویژگی‌های مغز در یادگیری سریع

یادگیری یک موضوعی است که به مغز انسان ارتباط دارد. پس بهتر است بدانید نیم‌کره راست تأثیر بسیاری در یادگیری دارد.  اگر برای شما سؤال پیش آید که با یک آزمایش عملی و کوتاه متوجه تأثیر نیم‌کره سمت راست در یادگیری خواهید شد. برای انجام این آزمایش به این کلمات دقت کنید: فیل آبی

با خواندن این کلمات چه چیزی در ذهن شما نقش می‌بندد؟ ممکن است تصویر یک فیل آبی رنگ یا حداقل یک فیل. دلیل این اتفاق این است که زبان ذهن، تصویری است. یعنی تصویری از هر چیزی که شما می‌بینید در ذهن شما ایجاد می‌شود. هنگامی که قصد دارید چیزی را به یاد آورید، این تصاویر هستند که به شما کمک می‌کنند. پس با استفاده از تصاویر خیلی بهتر و ساده‌تر از سایر روش‌ها با مغز ارتباط برقرار کرد. به ‌طور کلی هر یک از نیم‌کره‌های مغز وظایف منحصربه‌فرد خود را دارند. یکی از وظایف نیم‌کره راست مغز دریافت و تحلیل تصاویر است.

چگونه برای یادگیری سریع نیم‌کره راست مغز خود را تقویت کنیم؟

 چنانچه با وظایف هر یک از نیم‌کره‌های مغز آشنایی کافی داشته باشید، می‌دانید که کنترل نیم‌کره سمت در اختیار نیم‌کره سمت چپ و کنترل نیم‌کره سمت چپ بدن در اختیار نیم‌کره سمت راست قرار داد. افراد چپ دست، نیم‌کره سمت راست مغز آن‌ها فعال‌تر است؛ بنابراین برای تقویت نیم‌کره سمت راست مغز خود می‌توانید برخی از کارهایی که مداوم با دست راست انجام می‌دهید را با دست چپ انجام دهید. با توجه به این‌که تصاویر به نیم‌کره راست مغز مربوط می‌شود، از همین قابلیت می‌توانید استفاده کنید و کارهایی را انجام دهید که با تصاویر مرتبط است و یا موجب می‌شود تصاویری در ذهن شما خلق شود. به غیر از تقویت نیم‌کره سمت راست مغز، کارهای دیگری را نیز می‌توانید انجام دهید تا به یادگیری سریع شما کمک کند.

یکی از این کارها این است که مراحل انجام کارها را به یکدیگر وصل کنید.

تکنیک افزایش اعتماد به نفس در روش یادگیری nlp

یکی از معضلات بزرگ ما در زندگی، نداشتن اعتماد به نفس کافی برای رسیدن به اهداف است. اگر از دیگران سؤال کنید که اگر اعتماد به نفس کافی داشتید، چه کارهایی را انجام می‌دادید؟ آن‌ها فهرستی از کارهای بزرگی که در طول سال‌های زندگی انجام نشده‌اند را می‌گویند. به‌عنوان‌مثال، سریع‌تر ازدواج می‌کردم، دنبال شغل مورد علاقه‌ام می‌رفتم، رشته مورد علاقه‌ام را ادامه می‌دادم و بسیاری از این موارد…

هنگامی که فرد به توانمندی‌های خود اعتماد کافی داشته باشد و خود را ارزشمند بداند، اصطلاحاً فرد دارای اعتماد به نفس است. فردی که اعتماد به نفس کافی داشته باشد، منتظر شرایط ایده‌آل نمی‌ماند و با هر سطح توان و انرژی دست به کار می‌زند و از شکست ترسی ندارد، اما اعتماد به نفس در یک یا چند ویژگی شخصیتی به‌ وجود می‌آید، بنابراین هیچ فردی در تمام زمینه‌ها دارای اعتماد به نفس کافی نیست.

نشانه‌های کمبود اعتماد به نفس

  1. خود را با دیگران به‌صورت دائم مقایسه می‌کند.
  2. هیچ‌گونه مسئولیتی در زندگی قبول نمی‌کند.
  3. انتقادپذیر نیست و دیگران را مقصر تصمیمات اشتباه خود می‌داند.
  4. دائم در حال تلاش برای پوشاندن نقاط ضعف خود است.
  5. نظرات دیگران در تصمیم‌گیری مهم زندگی آن‌ها بسیار حائز اهمیت است.
  6. از تغییر و ریسک کردن به شدت ترس دارند.
  7. به توانایی‌های خود اطمینان ندارند.
  8. دائم خود را سرزنش می‌کنند.

در روش یادگیری nlp باید اهداف مثبت در سر داشته باشید.

دستیابی به موفقیت نیازمند داشتن یک برنامه‌ریزی درست و دقیق است. داشتن برنامه‌ریزی نیازمند داشتن اصول و قوانین خاصی است که در صورت رعایت کردن آن‌ها یک زندگی موفق و ایده‌آلی خواهید داشت. در هنگام برنامه‌ریزی اغلب روی اهدافی که دارید، تمرکز کنید تا بتوانید برنامه‌های روزانه خود را در جهت رسیدن به همان هدف خاص پیش ببرید. از مواردی که شما را گیج و سردرگم می‌کند اجتناب کنید و انرژی منفی را از خود دور کنید.  در تعیین اهداف خود به میزان اهمیت آن‌ها در زندگی خود توجه خاصی داشته باشید و این‌که آن اهداف چه‌ تأثیری می‌توانند در زندگی آینده و میزان موفقیت شما داشته باشند.

در روش یادگیری nlp تلاش کنید اهداف خود را به شکلی انتخاب کنید که زمینه موفقیت‌های شما را در آینده مهیا کند. این ‌که شما توانایی انجام آن کار را در خود ببینید و برای رسیدن به این اهداف تلاش کنید، کلید موفقیت شما است. بدین ترتیب اهدافی را برگزینید که به آن‌ها علاق دارید و با شوق برای رسیدن به آن تلاش می‌کنید.

در روش یادگیری nlp به اصلاح باورهای ذهنی خود بپردازید.

متخصصین روش یاگیری NLP براین باور هستند که در صورتی که فرد تصاویر افراد، رویدادها و یا مسائل مختلفی فکر کند موجب می‌شود که درک بهتری از آن‌ها داشته باشد. برای انجام این فعالیت از افراد یا چیزهای که محرک شما هستند عکس بگیرید و اقدام به ایجاد یک‌سری تغییرات در آن کنید. در هنگام انجام این کار از توجه کردن به افراد و موضوعاتی که در شما احساس منفی و انرژی منفی ایجاد می‌کند، دوری کنید و تمرکز خود را روی نکات مثبت قرار دهید. در صورتی که روی موضوعات مثبت و خوش‌بینانه تمرکز کنید، به‌ صورت خودکار از درون احساس شادی می‌کنید و روحیه بهتری خواهید داشت.

توجهی به صداهای منفی درون خود نداشته باشید.

در روش یادگیری ان ال پی روشی که هر فرد از طریق آن با درون خود ارتباط برقرار می‌کند، بسیار مهم است و ارتباطی بسیار قوی با سلامت روانی افراد دارد. در زمان مراجعه به روانشناسان، آن‌ها شما را به استفاده از این روش تحریک می‌کنند و باور دارند لحنی که شما به وسیله آن با خود صحبت می‌کنید از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. سعی کنید از یک لحن بسیار دوست داشتنی و مناسب برای ارتباط با درون خود استفاده نمایید و این مسئله موجب می‌شود که مغز شما به انرژی‌ها و نکات منفی توجه کمتری داشته باشد.

در روش یادگیری nlp فکر کردن به گذشته و تجربیات تلخ بیهوده است.

فکر کردن به اتفاقاتی که در گذشته رخ داده و طبق میل شما نبوده است، هیچ فایده‌ای ندارد و تنها شما را از ساختن یک آینده خوب دور می‌کند. تجربیات منفی یا تلخ در گذشته که برای شما رخ داده را به عنوان یک تجربه در نظر بگیرید و آن‌ها را به پله‌های ترقی خود تبدیل کنید. شما هیچ‌وقت نمی‌توانید گذشته خود را فراموش یا تغییر دهید، بنابراین به ‌جای سرزنش کردن خود برای اشتباهاتی که در گذشته رخ داده، تلاش کنید خاطرات خوبی را به خاطر بیاورید که ذهن شما را درگیر موضوعات مثبت و کاربردی کند.

در تمام امور نظم را رعایت کنید.

در زمان به ‌کارگیری روش NLP رعایت نظم از اهمیت بالایی برخوردار است. اگر قصد دارید یک نتیجه مثبت و کاربردی را از طریق روش یادگیری NLP به دست آورید، این تکنیک‌ها در زمان مناسب و از قبل تعیین شده انجام دهید. یک دفتر روزانه برای انجام فعالیت خود داشته باشید و زمان را در آن دفتر نیز قید کنید بعد از گذشت مدت زمان کوتاهی شاهد تأثیرات مثبت و شگفت‌انگیز روانشناسی NLP روی خود و زندگی شما مشاهده خواهید کرد. البته کمک گرفتن از یک مشاوره و از افراد کار درست می‌تواند در این زمینه بسیار مؤثر باشد.

در کلاس‌های مختلف شرکت کنید.

روش ان ال پی دارای کلاس‌های آموزشی مختلفی است و به افراد این اجازه را می‌دهد که توانایی‌ها و استعداد خود را شکوفا کنند و از این روش به سمت حرفه مورد علاقه خود حرکت کنند. دوره nlp چيست؟ اغلب کلاس‌های تابستانه روش یادگیری NLP در شهرهای مختلفی مانند کالیفرنیا و سانتا کروز برگزار می‌شود و هزینه چندانی ندارد. اگر در منطقه‌ای زندگی می‌کنید که توانایی شرکت در این ‌کلاس‌ها را ندارید، اصلا نگران نباشید. NLP در روانشناسی دارای دوره‌های آموزشی آنلاین است تا تمام افراد به سادگی و در منزل بتوانند از این شیوه‌ها برای بهبود بهداشت و سلامت خود استفاده نمایند.

از روش‌های جایگزین استفاده کنید.

استفاده از روش‌ یادگیری NLP در برخی از افراد به نتایج مثبت تبدیل می‌شود، اما در برخی از موارد برخلاف این ماجرا اتفاق می‌افتد. اگر شما از روش‌ NLP استفاده کردید و به نتیجه دلخواه خود نرسیدید، بهتر است از روش‌های درمانی دیگری جهت حل مشکلات خود برخوردار شوید.

رنگ‌ها قدرتی جادویی دارند.

تا الان به قدرت جادویی رنگ‌ها در زندگی خود توجه کرده‌اید؟ رنگ‌ها تأثیرات مثبت و منفی بسیاری در زندگی ما دارند، البته تأثیرات تا حدودی به شیوه دیدگاه افراد و باورهای هر فرد برمی‌گردد. برقراری ارتباط بین رنگ‌ها و احساسات فرد یکی از شیوه‌های موثر NLP در روانشناسی بوده و دارای تأثیرات بسیار مفید و کاربردی است. به‌عنوان‌مثال، در این روش اگر تمایل دارید که اعتماد به نفس خود را افزایش دهید، رنگی را در ذهن خود مجسم کنید  که در افزایش احساس اعتماد به نفس مؤثر باشد. مربعی از آن رنگ را در ذهن خود احساس کنید و تصور کنید که در وسط آن مربع ایستاده‌اید. احساسی که در آن لحظه به شما دست می‌دهد، قطعاً مثبت و خوشایند  خواهد بود.

روش NLP در روانشناسی

یکی از عواملی که روش یادگیری NLP را نسبت به دیگر تکنیک‌ها و راهکارهای امروزی مانند قانون جذب جدا می‌کند، مسیر به وجود آمدن آن است. دو محقق جوان تحقیق خود را از آدم‌های بسیار موفق آغاز کردند.  NLP در روانشناسی روی رفتار و مغز انسان‌ها موفق بوده است و تقریباً تمام بیماران خود را در زمان بسیار کوتاه با موفقیت درمان می‌کند؛ زیرا طراحی روش یادگیری NLP از همان اول براساس بهترین رفتار‌ها شکل می‌گیرد و برخلاف روش‌های دیگر نیازی به آزمون خطا، تحقیق کردن و آزمایش ندارد همین موجب شده است که ضریب شکست روش یادگیری NLP به صفر برسد.

دوره NLP چیست؟

NLP یک برنامه‌ریزی عصب کلامی محسوب می‌شود. منظور از زبان غیرکلامی، تغییرات فیزیکی و رفتار مانند حرکت چشم، دست و پا و موارد دیگر است. ان ال پی به معنای این است که به ذهن خود بگوییم چطور رفتار کند. شاید تا به حال برای شما اتفاق افتاده باشد که تصمیم بگیرید یک روز صبح زود از خواب بیدار شوید به مسافرت و یا تفریح بروید. اگر توجه کرده باشید شوق بیدار شدن و تصاویر مربوطه انگیزه بسیاری را در شما ایجاد می‌کند.

به‌عنوان مثال، اگر تصمیم دارید که فردا رأس ساعت ۶ صبح از خواب بیدار شوید، تقریباً نیم ساعت زودتر از خواب بیداری می‌شوید، چرا که ضمیر ناخوداگاه این پیام را دریافت کرده است که این کار را انجام دهد. اگر بتوانید از این مشخصه ناخوداگاه برای تغییر عادات و رفتار خود استفاده کنید و انتطار خود را به زبان قابل فهم اعلام کنید، به نتایج  بهتری دست خواهید یافت.

افرادی که در دوره روش یادگیری NLP شرکت می‌کنند، از درمانگران، مشاوران و روانشناسان هستند چرا که می‌خواهند در کنار درمان و کمک به بیماران، از روش یادگیری NLP نیز استفاده کنند.

نکته پایانی در بحث ان ال پی چیست؟

ان ال پی چیست و چه کاربردهایی می‌تواند در زندگی ما داشته باشد، تکنیک nlp چیست؟ تماماً به باورهای مثبت و منفی ما نسبت به زندگی بستگی دارد. همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم، بیش از 50 سال از پایه‌گذاری علم ان‌ ال‌ پی می‌گذرد و هنوز هم افراد زیادی از این علم برای ترک عادات بد و بهبود زندگی‌شان استفاده می‌کنند.

اما کسانی‌که از آخرین متد علمی دنیا برای تغییر باور استفاده می‌کنند، این علم را قدیمی می‌دانند. نکته قابل توجه این است که هیچ علم جدید یا قدیمی وجود ندارد؛ تمام علوم همیشه در دسترس ما بوده‌اند و ما به مرور آن‌ها را کشف کرده‌ایم.

بنابراین ممکن است روش‌های جدیدی که در سال‌های اخیر کشف شده است کاربردی‌تر و جامع‌تر از ان‌ال‌پی باشند اما این علم نیز هنوز طرفداران خاص خود را دارد. شما می‌توانید با تحقیق و بررسی بیشتر و آشنایی با سایر متد برنامه‌ریزی ذهنی، بهترین روش مناسب با روحیات خود را انتخاب کرده و از آن بهره بگیرید.

تنها چیزی که باید در نظر داشته باشید این است که هیچ نوش دارویی وجود ندارد و هیچ‌کدام از علومی که در قدیم یا در عصر جدید کشف شده‌اند نمی‌توانند در حکم یک عصای جادویی عمل کنند و در یک لحظه شما را متحول کنند. هرچیزی در زندگی به زمان و دوره آموزشی nlp خاصی برای تکامل نیاز دارد.

بنابراین اگر تصور معقولی نسبت به شرایط تغییر در زندگی داشته باشید، هر روشی می‌تواند برای شما مفید و اثربخش واقع شود. امیدوارم مطالب و جواب‌هایی که در پاسخ به موضوع ان ال پی چیست و چگونه می‌توان از آن استفاده کرد ارائه شد موجبات رضایت شما را فراهم کرده باشد. برای دریافت اطلاعات بیشتر در این زمینه می‌توانید کتاب‌های مرتبط را مطالعه کرده یا در دوره‌های تخصصی آموزش تکنیکهای nlp شرکت کنید.

برخی از سوالات رایج

NLP چیست؟

واژه NLP مخفف عبارت «Neuro-linguistic programming» به معنی «برنامه‌ریزی عصبی‌کلامی»‌ است.

چرا باید nlp بیاموزیم؟

در ان‌ ال‌ پی، ما یاد می‌گیریم که با کلمات، عبارات و دیالوگ‌های خاص بر روی سیستم عصبی خود تأثیر گذاشته و آن را مجدداً برنامه‌ریزی کنیم و در نهایت موجب توسعه فردی می‌شود.

آیا می‌توان به nlp اعتماد کرد؟

ان‌ ال‌ پی یک علم اثبات شده است که سال‌های سال انسان‌های زیادی از آن استفاده کرده و نتایج خوبی گرفته‌اند اما باز هم انتقاداتی به آن وارد است که البته قابل جبران و چشم‌پوشی است.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

فهرست کامل تمرینات nlp در خانه ، تمرین های ذهنی ان ال پی

ال ان پی یعنی برنامه ریزی عصبی کلامی و نخستین بار جان گریندر و ریچارد بندلر آن را پایه گذاری کردند. ایشان بر این باور بودند که ارتباطی میان فرآیند های عصبی و الگو های کلامی و زبانی و همچنین رفتاری وجود دارد. این ارتباط می تواند در طول زندگی انسان برای تحقق اهدافش تغییر کند.

در حالت کلی اگر بخواهیم تعریف ساده تری ارائه دهیم ال ان پی به معنای برنامه ریزی توسط ضمیر ناخودآگاه انسان برای دستیابی به هدفی ویژه می باشد. ال ان پی می تواند مسیر زندگی انسان ها را تغییر دهد. ما برای شما مقاله ای تحت عنوان لیست جامع تمرینات nlp در خانه /۸ تمرین ذهنی ال ان پی  آماده کرده ایم که امیدواریم بتوانید از آن نهایت استفاده را ببرید.

یک مثال از تعریف ال ان پی

یک تعریف بسیار جالب از ال ان پی در ادامه برای شما آورده ایم: روزی کودکی از  مادرش پرسید ال ان پی یعنی چه؟ در این هنگام مادر به کودکش گفت برو و از پدربزرگت در مورد درد زانوهایش بپرس. کودک هنگامی که از پدربزرگ خود پرسید امروز اوضاع زانوهایت چطور است. پدر بزرگ جواب داد خیلی درد دارند.

دوباره مادر از کودک خود خواست از پدر بزرگش بخواهد یک خاطره جالب و خنده دار برایش تعریف کنید در این هنگام پدر بزرگ شروع به خندیدن با صدای بلند کرد. در این هنگام مادر گفت: ال ان پی به این معنا است که بتوانی چند خاطره زیبا را به کسی یادآوری کرده و او را شاد کنی.

تاریخچه ان ال پی

ریچارد بندلر به خاطر علاقه زیادش به موسیقی در خانه استاد خود سرایداری می کرد و از او موسیقی یاد می گرفت. در حالی که هدف او تحصیل در دانشگاه کالیفرنیا بود و در این دانشگاه توانست با ریچارد ملاقات داشته باشد. این دو به طور اتفاقی یکدیگر را در دانشگاه پیدا کرده و شروع به بحث با هم کردند.

 

آن ها متوجه شدند که یک هدف مشترک دارند و آن این بود که آیا موفقیت در زندگی رمز خاصی دارد؟ می توان برای آن فرمولی نوشت و بر طبق آن پیش رفت یا شانسی است؟ در نتیجه دو نفر با هم تصمیم گرفتند که راز موفقیت را کشف کنند. در نتیجه تحقیقات آن ها زندگی سه نفر مورد توجه آن دو قرار گرفت.

مطالعه زندگی این سه نفر موجب پیدایش nlp شد. آنان اعتقاد داشتند انسان همواره در حال برنامه ریزی برای کسب موفقیت است و ضمیر ناخودآگاه مسئول این برنامه ریزی ها و موفقیت ها یا عدم موفقیت ها است.

هر انسانی می تواند برنامه ریزی خود را به سمت موفقیت پیش ببرد. در نهایت آن ها پس از تحقیقات گسترده به این نتیجه رسیدند که موفقیت فرمول خاصی دارد و قابل  یادگیری است. بر این اساس آن ها ال ان پی را پایه گذاری کردند و افراد دیگر پس از آنان، آن را تکمیل نمودند.

نقش تمرینات nlp در موفقیت

تمرینات ان ال پی می توانند به زندگی ما جهت بدهند و سبب توسعه فردی در ما بشود. برای مثال امکان  دارد شما هشدار ساعت یا موبایل خود را روی ساعت ۷ صبح قرار دهید و بگویید فردا باید زود بیدار شوم اما ناگهان فردا صبح قبل از ساعت ۷ خودتان بیدار شوید. انگار به ذهن خود دستور صادر کرده اید. بنابراین این همان برنامه ریزی ذهنی شما است. در حقیقت در ان ال پی ما به ذهن خود یادآوری می کنیم خواسته ما چیست و در نهایت نتیجه دلخواه خود را می گیریم.

می دانید انسان ها از نظر فیزیکی یکسان هستند اما چرا برخی از آن ها موفق می شوند و برخی دیگر به موفقیت دست نمی یابند؟ پاسخ این است راز موفقیت افراد در نحوه نگرش آن ها است. بنابراین فراموش نکنیم موفقیت یک امر شانسی نیست و با تلاش و تجربه و الگو برداری از انسان های موفق  به دست می آید.

کابرد های ال ان پی

اگر در مرور گر خود عبارت what is nlp را جست و جو کنید کاربرد های بسیار زیادی در زمینه های مختلف مانند درمان بیماری ها، برقرار ارتباط موثر و شیوه مذاکره کردن برای شما دیده می شود. بعضی دیگر از کاربردهای ال ان پی شامل موارد زیر است:

  1. غلبه بر فوبیا و انواع ترس
  2. درمان انواع وسواس و تغییر عادات
  3. برنامه ریزی ذهن و شناخت قدرت ناخود آگاه
  4. کسب عزت نفس و اعتماد به نفس
  5. ایجاد ارتباط موثر در محیط های اجتماعی روابط شخصی
  6. افزایش قدرت یاد گیری و ایجاد انگیزیه در افراد

۸ تمرین ذهنی ال ان پی

تا کنون تلاش کرده ایم شما را تا حدودی با ال ان پی آشنا کنیم در ادامه با ما همراه باشید تا چند تمرین برای استفاده از این قانون ذهنی به شما آموزش دهیم همچنین این تمرینات رابطه مستقیمی با تقویت حافظه در افراد دارد. برای شروع بسته به کاری که به آن علاقه دارید زندگی افراد موفق در آن کار را رصد کنید و سعی کنید نگرش خود را اصلاح کنید. فراموش نکنید اگر شخصی توانسته در یک کاری موفق شود شما هم می توانید در آن زمینه موفقیت هایی را به دست آورید.

تاثیر تمرینات ال ان پی در رضایت از زندگی

داشتن مدل ذهنی که بتواند به ما کمک کند ارتباط مناسبی با اطرافیان برقرار کرده و تفاوت های ذهنی را بپذیریم در کسب رضایت از زندگی بسیار موثر است. این که شما به شکست های خود به منزله یک تجربه نگاه کنید و دستاورد های آن را بررسی کنید می تواند بسیار سودمند باشد و شما را در تحقق اهدافتان و رسیدن به موفقیت یاری دهد.

تمرین اول: شکست مقدمه پیروزی

شکست یعنی این که نتوانیم از یک کاری نتیجه دلخواه خود را بگیریم. انسان ها هنگامی که در کاری شکست می خورند ناکام مانده و دچار اضطراب می شوند. ال ان پی یک برداشت دیگر از شکست دارد و معتقد است انسان یا به موفقیت می رسد یا یک تجربه برای رسیدن به موفقیت کسب می کند پس در قانون ان ال پی شکست معنا ندارد. برای مثال از شما می خواهیم از همین امروز یک تمرین را شروع کنید.

این یک تمرین ذهنی می باشد سعی کنید به اتفاقاتی که از نظر شما شکست تلقی شده اند با دید متفاوتی نگاه کنید. دستاوردها و نتایج حاصل از آن شکست ها را در ذهن خود مرور کنید. دستاورد های شما چیست؟ احتمالا شما هم به این فکر کرده اید که گاهی همین شکست ها مسیر زندگی انسان را تغییر می دهد و چه بسا به موفقیت برساند.

برای مثال هنگامی که کسی شغلش را از دست داده شاید به این فکر کند که همه چیز خود را باخته اما شاید این فرصتی باشد تا سایر توانایی های شخص نیز خود را نشان دهند.

تمرین دوم: واقعیت با چیزی که ما  می بینیم فرق دارد.

تا حالا به این مساله فکر کرده اید که اتفاقاتی که در شرایط مختلف رخ می دهد آیا واقعی هستند یا فقط برداشت های ذهنی ما؟ بنابراین ما با فیلتر های ذهنی خود دنیا را می بینیم. این فیلتر ها می توانند شامل باورها، نگرش و ارزش های ما باشند. در نتیجه این نکته می تواند در برقرار کردن ارتباط با دیگران به شما کمک بسیار زیادی کند.

پس از آگاهی از این موضوع انتظار می رود که هنگامی که نظری مخالف نظر خود می شنوید آن را سرکوب نکنید زیرا هر انسانی مدل ذهنی خاصی دارد که بر اساس آن نظراتش را بیان می کند و تمام نظرات قابل احترام هستند.

برای تمرین می توانید به اختلافات خود با دیگران فکر کنید. چه اختلافاتی بر اساس تفاوت در دیدگاه های شما رخ داد است؟ پس به دیگران بر چسب مغرور، حسود، بداخلاق و… را نزنید و به جای آن سعی کنید مدل ذهنی آن ها را بپذیرید.

تمرین سوم :روی فرآیند تمرکز کنید

یکی از تمرینات ذهنی که لازم است انجام دهید این است که هدف خود را به طور واضح معلوم نمایید. برای مثال فرض کنید در ذهن خود می خواهید در بازی گلف گل بزنید برای این کار ابتدا باید تصور کنید چوب گلف را بر می دارید و همزمان  سنگینی چوب را در دستان خود احساس کنید. خود را در جایگاه برای زدن گل قرار دهید و بر روی کنترل ضربه تمرکز کنید.

در نهایت وارد شدن توپ به درون سوراخ را در ذهن خود تصویر سازی کنید.  احتمالا با این تمرین شما تفاوت خیال پردازی و تمرین ذهنی را درک خواهید نمود. در خیال پردازی فقط به نتیجه فکر می کنیم این در حالی است که در تمرین ذهنی روی فرآیند تمرکز می کنیم و نه نتیجه نهایی.

تمرین چهارم: به طور واضح همه چیز را در ذهن خود معلوم کنید.

تمرین ال ان پی تاکید می کند که  تمام جزئیات را در تصورات ذهنی خود معلوم کنید. برای مثال جایی که در آن قرار دارید، لباسی که در آن شرایط پوشیده اید و حتی حرف هایی که می زنید می تواند در نتیجه گیری شما از فرایند ال ان پی موثر واقع شود.

تمرین پنجم: خوب ببینید، کاملا بشنوید و حس کنید

فراموش نکنید ال ان پی به شما می گوید آن چه را می بینید، به آن گوش می دهید و حس می کنید  در نهایت آن را به دست خواهید آورد. هیچ وقت راضی نشوید که در کاری نفر دوم شوید و هر چیزی را آن طور که خواسته قلبی شما است ببینید و بشنوید و حس کنید.

تمرین ششم: استفاده از حواس پنجگانه

سعی کنید در هنگام تمرین ذهنی از حواس پنجگانه خود به طور کامل استفاده کنید زیرا در این صورت تمرینات شما بسیار مناسب تر می باشد و عمیق این حس را تجربه خواهید کرد. فراموش نکنید وضوح تصاویر و اتفاقات در ذهن شما بسیار مهم است پس خوب ببینید. در ذهن خود خوب بشنوید و سعی کنید حرکات بدن خود را با تصورات ذهنیتان متعادل کنید.

تمرین هفتم: تاثیر آرام سازی و ممارست در ال ان پی

سعی کنید در حالت آرام و ریلکس تمرینات ذهنی ال ان پی  را انجام دهید زیرا در این صورت تاثیرات بسیار بیشتری خواهد داشت. همچنین فراموش نکنید در صورتی که تمرینات شما عالی باشد می تواند اجرای بسیار عالی را برای شما به ارمغان بیاورد. پس تمرین کنید تا ماهر شوید و فراموش نکنید هر چه مهارت شما بیشتر شود موفق تر خواهید بود.

تمرین هشتم: هدف گذاری 

مهم ترین نکته که قبل از همه این موارد  باید رعایت کنیم این است که در ذهن خود رسیدن به هدفتان را تصور نمایید. سعی کنید تمام جزئیات این رسیدن را در ذهن خود مرور کنید و به این فکر کنید که چه کاری برای رسیدن به موفقیت لازم است انجام دهید. سعی کنید همه چیز را با وضوح بسیار بالا در تمرینات خود انجام دهید تا به بهترین نتیجه دلخواه دست یابید. سعی کنید در این هنگام از خود یک سری سوالات شامل موارد زیر را بپرسید.

  1. خواسته و هدف نهایی من چیست؟
  2. به چه دلیلی این خواسته را دنبال می کنم و چه مساله ای مرا به سمت این هدف می کشاند.
  3. راه ها و روش هایی که باید به هدف خود دست یابم چه هستند؟
  4. از کجا معلوم که راه درست را انتخاب کرده ام؟ هنگام بروز اشتباه چگونه راه خود را اصلاح کنم؟

۵ مورد از تمرینات nlp کاربردی

ان‌ال‌پی علمی است که حدود 50 سال از ارائه آن می‌گذرد، اما همچنان طرفداران زیادی در اقصی ‌نقاط جهان دارد. هزاران نفر از تکنیک‌های متعدد این علم بهره برده و به نتیجه‌بخش بودن آن ایمان دارند. بنابراین بهتر است با دید نتیجه به این علم بنگرید و تمرینات nlp ساده را جدی بگیرید.

یادتان باشد که آن‌چه که با چشم ظاهر می‌بینیم، نمی‌تواند کل ماهیت زندگی ما را تشریح کند. بنابراین در ورای افکار روازنه‌ی ما، آنالیزهایی وجود دارد که موجب تشکیل عادات و باورها در اعماق ذهن‌مان می‌شوند. تمرینات nlp به ما کمک می‌کنند تا این عادات و باورها را تغییر دهیم. اگر بدنبال شناخت کامل باور هستید می توانید مقاله ” باور داشتن یعنی چی؟ ” را مطالعه نمایید.

5 تکنیک زیر، نمونه‌هایی از اثربخش‌ترین تمرینات nlp در سطح جهان هستند:

  • تکنیک تقلید آینه‌ای

از این تمرین می‌توانید در بهبود روابط یا موفقیت در مذاکرات استفاده کنید. وقتی شما در یک جلسه‌ی دو نفره قرار می‌گیرید، باید به صورت کاملاً نامحسوس، حرکات طرف مقابل‌تان را مورد تقلید قرار دهید. برای مثال، اگر طرف مقابل پایش را روی پای دیگر قرار داد، شما نیز با چند ثانیه تأخیر این کار را انجام دهید.

اگر طرف مقابل دستانش را در هم قُلاب کرد، شما نیز دستانتان را در هم قلاب کنید. اگر طرف مقابل آب نوشید، شما نیز آب بنوشید. البته در اجرای تمام این حرکات باید طوری تقلید کنید که طرف مقابل اصلاً متوجه آن نشود؛ به عبارت دیگر، تابلو نباشید!

شاید با خود بگویید که: «اگر قرار است طرف مقابل اصلاً متوجه رفتار من نشود، پس این تکنیک چه کاربردی دارد؟» در پاسخ می‌توانیم بگوییم که: «قرار نیست طرف مقابل به صورت خودآگاه و هوشیارانه متوجه رفتار ما شود، بلکه این ناخوداگاه طرف مقابل است که باید رفتار ما را درک کند!» مطمئن باشید که در حین اجرای این تمرین، ضمیر ناخودآگاه طرف مقابل ، رفتار شما را مورد آنالیز قرار می‌دهد و وقتی می‌بیند که شما مانند او رفتار می‌کنید، از شما خوشش خواهد آمد. در چنین شرایطی معمولاً طرف با پیشنهادات شما موافقت می‌کند!

  • تکنیک مُشت کردن دست

از تکنیک مُشت می‌توان برای تقویت اعتماد ‌به‌ نفس استفاده کرد. به‌طوری که باید در جای آرامی قرار بگیرید و چشمان خود را ببندید؛ آن‌گاه یک خاطره بسیار خوب و خوشایند را در ذهن خود تداعی کنید. اگر خاطره آنچنان خوبی در زندگی‌تان ندارید، یک خاطره باکیفیت و رضایت‌بخش بسازید.

خاطره باید طوری باشد که وقتی آن را مرور می‌کنید، حس خوبی در شما بوجود بیاید و احساس شعف کنید. تا جاییکه می‌توانید به تصویر خاطره در ذهن خود وضوح بیشتری ببخشید. به طوری که بیشتر و بیشتر به یک صحنه واقعی نزدیک‌تر باشد. حالا در اوج غرق شدن در آن خاطره، دست راست یا چپ خود را محکم مُشت کنید تا اوج خاطره در مُشت شما تثبیت شود.

آنگاه چشمان خود را باز کرده و از خاطره خارج شوید. اگر این تمرین را به درستی انجام داده باشید، نتیجه آن را می‌توانید در شرایط دشوار زندگی‌تان ببینید. برای مثال، اگر در جمعی حضور دارید و می‌خواهید صحبت کنید، اما صحبت کردن برایتان در آن جمع بسیار سخت است، همین‌که دستان خود را مشت کنید، حس شعف و قدرت خاطره به کالبد شما برمی‌گردد و به راحتی بر ترس و استرس خود غلبه خواهید کرد.

  • تکنیک پرسش‌

پُرسش‌ها قدرت فراوانی دارند، اما متأسفانه بیشتر افراد از این قدرت در جهت عکس استفاده می‌کنند. یعنی مدام سؤالات منفی از خود می‌پرسند. مثلاً اگر شخصی امتحان مهمی داشته باشد، مرتب در ذهنش از خود سؤال می‌کند: «اگر نتوانم جواب بدهم، چه می‌شود؟ اگر خراب کنم، خانواده‌‌ام درباره من چه فکری می‌کنند؟ و …» پرسیدن چنین سؤالاتی ذهن ناخودآگاه فرد را به سمت رفتار منفی خانواده و نتایج پس از ناکامی امتحان سوق می‌دهد.

این در حالی است که اگر آن شخص به‌جای سؤال منفی از خود سؤالات مثبتی بپرسد، نتیجه بهتری خواهد گرفت. برای مثال، می‌تواند بپرسد: «اگر موفق شوم، برای خانواده و دوستانم چه شیرینی بگیرم؟، اگر تمام سؤالات آسان باشد، چه می‌شود؟»
حالا خودتان می‌توانید حدس بزنید که ناخودآگاه آن شخص در برابر چنین پرسش‌هایی، روی چه چیزی تمرکز می‌کند؟

بله درست است، روی شیرینی موفقیت و آسان بودن سؤالات! پس هرگاه در برابر شرایط سختی قرا گرفتید، اجازه ندهید ذهن شما سؤالات منفی را زمزمه کند. به جای آن سؤالاتی بپرسید که نتایج پس از موفقیت شما را مورد ارزیابی قرار دهد.

  • تکنیک رنگ

رنگ‌ها نیز مانند کلمات و سؤالات، قدرت‌ دارند. قطعاً رنگ‌های شاد مانند زرد، قرمز، سبز کمرنگ و صورتی حس شادی بیشتری در وجود ما ایجاد می‌کنند و رنگ‌های تیره مانند مشکی، سرمه‌ای و قهوه‌ای متضاد آن‌ها هستند. اگر رنگی به شما قدرت می‌بخشد، لباسی با همان رنگ را در مهمانی‌ها و جلسات و آزمون‌های مهم بپوشید.

اگر این کار برایتان امکان‌پذیر نیست و رنگ‌های شاد از رسمیت شما در مکان‌های رسمی کم می‌کند، می‌توانید تصویر آن رنگ‌ها را در ذهن خود ببینید. برای مثال، اگر رنگ قرمز احساس شادی را در وجود شما برقرار می‌کند، در موقعیت‌های ترس، استرس و ناآرامی، یک مربع یا دایره قرمز را جلوی روی خود تصور کرده و خود را در مرکز آن ببینید.

البته انتخاب رنگ مستقیماً به سلیقه شما بستگی دارد؛ چراکه رنگ قرمز یا زرد ممکن است برای افرادی خوشایند و نیروبخش باشند، ولی برای افراد دیگر، خشم و عصبانیت را تداعی کنند! پس رنگ‌های شادی‌بخش، آرام‌کننده، نیروبخش و الهام‌دهنده‌ی خود را بشناسید و در مواقع لزوم از آن‌ها استفاده کنید. بهتون پیشنهاد می کنیم حتما روی کنترل خشم خودتان کار کنید.

  • تکنیک تعهد

تمام تمرینات nlp باعث تغییر برنامه ناخودآگاه ما می‌شوند. هرچیز جدیدی که در زندگی ما تکرار شود یا با قدرت انجام گیرد، برنامه‌های ناخودآگاه را دچار تغییر می‌کند. حتماً برای شما هم پیش آمده که تصمیم می‌گیرید روزانه کار خاصی را انجام دهید، مثلاً هر روز چند صفحه کتاب بخوانید یا چند حرکت ورزشی انجام دهید؛ اما هر روز کارهایی پیش می‌آید که از انجام دادن برنامه خود غافل می‌شوید.

در اکثر مواقع، این برنامه‌های ناخودآگاه خود ما هستند که باعث می‌شوند نتوانیم آن کارها را انجام دهیم. اگر بارها این مورد برایتان پیش آمده، بدانید که باید تعهد خود را به ناخودآگاه‌تان ثابت کنید!

برای اثبات تعهد، باید در آخر وقت حتما کاری که تصمیم به انجامش داشتید را تمام کنید. اگر می‌خواستید کتاب بخوانید، اما کلی مهمان برایتان آمد، بچه‌تان مریض شد، غذای‌تان سوخت و مجبور شدید از اول غذا درست کنید، در هرحال باید آن چند صفحه را بخوانید، حتی اگر مجبور شوید زیر نور شمع و در تاریکی نیمه شب این کار را انجام دهید! وقتی شما این کار را می‌کنید، ناخودآگاه‌تان تعهد شما را می‌پذیرد و از آن پس می‌توانید در طول روز، وقت‌ برای انجام کارهای مورد نظر خود پیدا کنید.

مثال کاربردی از تمرینات ان ال پی

در ادامه می خواهیم یک مثال  برای شما ارئه دهیم. فرض کنید شخصی باعث شده شما احساس بسیار بدی نسبت به روابط و حتی خودتان داشته باشید می خواهم به شما راهی نشان دهم تا برای همیشه از این احساست منفی و آزاردهنده رها شوید. فراموش نکنید مهم ترین هدف در این تمرین از بین بردن احساسات بد شما است.

در اولین گام ابتدا سعی کنید تمام رفتارها و حرف هایی که باعث شده است شما ناراحت شوید را مرور کنید. به طوری که کاملا در این احساس غرق شوید.

در گام دوم سعی کنید این تصاویر را درون ذهن خود سیاه و سفید کنید و یا چهره آن شخص را تغییر دهید مثلا از او یک کاریکاتور بسازید.

 

در گام سوم سعی کنید صدای فرد را به یک شخصیت کارتنی مثلا میکی موس تشبیه کرده و حرف های او را مجددا مرور کنید. حال کمی برگردید و به احساس خود دقت کنید آیا چیزی تغییر نکرده است؟

شما همان آدم سابق با همان حس ناراحت کننده هستید؟ سعی کنید این کار را بین 4 تا 8 بار انجام دهید و برای همیشه از دست این افکار آزاردهنده رها گردید. در هنگام انجام این تمرین مطابق آن چه در بالا گفتیم عمل کنید و سعی کنید با استفاده از اصول تمرینات  ذهنی nlp این کار را انجام دهید. همان طور که گفتیم تداوم در این روش می تواند بسیار موثر واقع شود و هر چه از حواس خود بیشتر استفاده کنید نتیجه بهتری را خواهید گرفت. پس همه چیز را به وضوح ببینید، صداها را بشنوید و خوب درک کنید.

Nlp چیست؟

Nlp تعریف بسیار ساده و البته مفهومی دارد که در کتاب nlp عملی توضیح داده شده است. به این دلیل که، انسان در طول زندگی خود به هر دلیلی ممکن است با خاطرات خوب و بد مواجه شود هرکدام از این خاطرات این قدرت را دارند که بتوانند انسان را با چالش و تلاطم‌های خاصی روبه‌رو کند؛ به همین دلیل است، که استفاده از کتاب nlp عملی می‌تواند انسان را به هدف خود نزدیک تر کند؛ چراکه هدفمندی باعث انگیزه و امید می‌شود و این چنین انسان از انواع افسردگی و ناامیدی خود را دور می‌کند.

بسیاری از روابط ما در زندگی صددرصد طبق عادات بد و خوب ما شکل می‌گیرند که عادت‌های بد انسان را به تباهی می‌کشاند و برعکس عادت‌های خوب می‌تواند انواع ترس و اضطراب را به راحتی دور کند. در این بین، شما به خوبی با این موضوع آشنا می‌شوید که باید خاطرات ناگوار گذشته را از ذهن خود پاک کنید و روی اعتماد به نفس خود بیشتر از پیش کار کنید؛ چرا که تمام زندگی بر پایه برنامه‌ریزی بنا شده است و شما پسندیده است که به واسطه قانون nlp بتوانید یک زندگی شاد و شیرین را به صورت هدفمند دنبال کنید.

اعتماد به نفس را در هدفمندی زندگی جدی بگیرید

اعتماد به نفس مهمترین خصلتی است که افراد اگر به هر دلیل نتوانند این خصلت را در وجود خود ریشه دار کنند در زندگی با مشکلات فوق‌العاده زیادی روبه‌رو خواهند شد؛ چرا که اعتماد به نفس باعث می‌شود انسان خود را دوست داشته باشد و مهم‌تر از همه به خواسته‌های خود احترام بگذارد.

در این بین عوامل خاصی باعث می‌شوند که افراد این قدرت را نداشته باشند که این حس را به خوبی درک کنند. اتفاقات و مشکلات دوران کودکی، تجربه های ناخوشایند گذشته و بسیاری از چالش هایی که صددرصد در زندگی هر انسانی باعث وجود انواع ترس و اضطراب می‌شود و به همین دلیل شما اگر بتوانید از کتاب nlp عملی استفاده کنید، این قدرت ویژه را پیدا خواهید کرد که قادر باشید کنترل و مدیریت قابل توجهی را در زندگی خود به دست گیرید.

مهمتر از همه اعتماد به نفس از دست رفته خود را به دست خواهید آورد؛ چراکه اگر اعتماد به نفس از انسان دور شود قطعا در فعالیت‌های اجتماعی دچار مشکلات متعددی خواهد شدو مهم‌تر از همه فرایند یادگیری وی با اختلال مواجه خواهد شد و زمانی که قادر نباشد در زندگی به جمع‌آوری اطلاعات بپردازد و یادگیری را از سبک زندگی پاک کند، صددرصد انگیزه و امیدی وجود نخواهد داشت که بخواهد به واسطه آن به برنامه‌ریزی اصولی فکر کند.

به قدرت ذهن خود ایمان بیاورید

با توجه به قانون nlp و همچنین مطالعه کتاب nlp عملی شما به این نتیجه خواهید رسید که باید ذهن خود را به صورت کاملا اصولی بر پایه تمرین‌های خاصی آماده کنید تا این قدرت را داشته باشید که در زندگی به یک انسان موفق تبدیل شوید و اصولا رضایت از زندگی تنها زمانی حاصل می‌شود که شما این اختیار داشته باشید که به عنوان یک انسان در ابتدای خود را بشناسید و این حق را به خود بدهید که می‌تواند اشتباه کند اما اشتباه نباید تکرار گردد.

با استفاده از تجربه باید به سمت آینده خود حرکت کند؛ چرا که در غیر این صورت شما چنانچه بخواهید مدام در گذشته زندگی ‌کنید و ذهن خود را این چنین پرورش دهید که لایق خوشبختی و موفقیت نیستید این زندگی تا آخر عمر برای شما شاد و زیبا نخواهد بود؛ بلکه یک جهنم آزار دهنده است که شما خود مسبب آن هستید.

پس از یک بار برای همیشه سعی کنید قدرت ذهن خود را باور کنید و به واسطه آن یک تغییر اصولی را در زندگی به وجود آورید که با مطالعه کتاب nlp عملی صددرصد متوجه خواهید شد که زندگی تنها برپایه انگیزه، امید و هدف می‌تواند شیرین و لذت‌بخش باشد.

خود را ببخشید و واقع بین باشید

هر انسانی حق دارد در زندگی انتخاب کند و انتخاب ممکن است انتخاب درستی نباشد و به شکست منجر شود. در این حالت، کاملا طبیعی است که شما بخواهید به واسطه شکست خود احساسات غیر منطقی ولی زودگذر را تجربه کنید. اما احساسات نباید به هیچ عنوان جزء عادتی در زندگی شما ریشه کند؛ بلکه این گونه برای خود روشن کنید که شما اشتباه کرده‌اید ولی باید به فکر جبران اشتباه باشید و برای جبران هر اشتباهی بهتر است در ابتدا خود را ببخشید و سعی کنید دوباره آن را تکرار نکنید؛ چرا که در هر صورت هر اشتباه و یا شکستی می‌تواند راهی باشد برای این که شما مسیر موفقیت را راحت تر پیدا کنید.

پس مطالعه کتاب nlp عملی را پشت گوش نیندازید؛ چرا که به واسطه این کتاب شما متوجه خواهید شد که شکست آنچنان هم که فکر می‌کنید نمی‌تواند موضوع مهمی در زندگی باشد که به خاطر آن همیشه با ترس و استرس پل‌های آینده را به راحتی نابود کنید. سعی کنید واقع‌بین باشید؛ واقع‌بینی به شما کمک می‌کند که تواضع را رعایت کرده و این نکته را همیشه در ذهن خود به صورت کلی در نظر بگیرید که نهایت هر چیزی شاید آن‌طور که شما می‌خواهید نشود؛ اما بهتر است با توجه به کتاب nlp عملی از این که زندگی که تنها یک بار به شما اعطا شده است نهایت استفاده را داشته باشید.

سعی کنید با واقع‌بینی خود همیشه بهترین و درست‌ترین تصمیم‌ها را بگیرید. بدین ترتیب که در غیر این صورت نمی‌توانید موفقیت را در زندگی خود احساس کنید. البته انسان واقع‌بین همیشه هر رفتار و اخلاقی را به خوبی می‌تواند درک کند؛ چرا که به این باور رسیده است  که هیچ فردی قرار نیست شبیه او فکر کند.

خود را لایق بهترین ها بدانید

زمانی شما می‌توانید به هدف خود هرچه سریع‌تر دست پیدا کنید که در ابتدا آن را باور داشته باشید. یعنی در ذهن خود همه چیز را به طور کاملا واضح و شفاف تصور کنید؛ چرا که در غیر این صورت هدف برای شما آنچنان مهم و کلیدی نیست که بخواهید برای رسیدن به آن تلاش کنید. این گونه است که تمرکز روی آن به واسطه قدرت ذهن می تواند پل های فراوانی را به وجود آورد. کتاب nlp عملی این چنین بیان می‌کند که شفافیت هر چیزی در ذهن شما به طور ناخودآگاه و غریزی باعث می‌شود که شما نسبت به آن تلاش بیشتری داشته باشید. سعی کنید خود را باور کنید و توانایی‌های خود را به هیچ وجه دست کم نگیرید که قبول کنید نفر اول شدن در هر کاری حق شماست و لایق آن هستید.

هرچیزی را در زندگی جدی نگیرید تا ذهن پرتنشی نداشته باشید

انسان‌های خونسرد ذهن آرام‌تری دارند؛ چرا که زندگی را آنقدر جدی و پرتنش نمی‌گیرند که بخواهند آرامش ذهنی را به هر قیمتی از خود دور کنند. این نکته کلیدی را هیچ گاه فراموش نکنید که در کتاب nlp عملی این گونه بیان شده است، که شما هر چقدر ذهن آرام‌تری داشته باشید صددرصد از نظر جسمی انسان سالم‌تر و از نظر روحی عزت نفس بیشتری خواهید داشت.

در این بین، انواع ورزش‌های ذهنی می‌تواند به شما کمک کند که آرامش کامل ذهن خود را حفظ کنید و بدین ترتیب خواهید توانست به راحتی به هدف خود فکر کرده و راه‌های رسیدن به آن را در کنار شفاف بودن هدف پیدا کنید. عمدتا اگر بخواهیم که در مورد ان ال پی و تاثیرات ویژه آن در زندگی صحبت کنیم شما در حالت کلی به انسانی تبدیل خواهید شد که هیچگاه به ناامیدی فکر نخواهید کرد و هدف خود را به هر شکل اصولی و منطقی دنبال خواهد کرد؛ چرا که هر فردی با توجه به انگیزه و هدف خود می‌تواند به زندگی ادامه دهد.

به همین دلیل است که شما می‌توانید محبوبیت ان پی را در دنیا به راحتی مشاهده کنید و به واسطه قانون nlp زندگی خود را دگرگون نمایید.

متعهد باشید و آنچه را که دوست دارید انجام دهید

راهکارهای خاصی وجود دارد که بتوانید قدرت خود را در زندگی بیشتر احساس کنید و یکی از این راهکارها صددرصد استفاده از رنگ‌های خاصی است که شما با آن علاقه دارید؛ چرا که هر کدام از رنگ‌ها از لحاظ روانشناسی تاثیر خاصی روی ذهن، رفتار و گفتار انسان می‌گذارد. به همین دلیل، شما با توجه به نوع علاقه خود سعی کنید اگر رنگ خاصی این گونه به شما القا می‌کند که می‌توانید آنچه را که دوست دارید انجام دهید از آن رنگ همیشه استفاده کنید و با توجه به شرایط سعی کنید این کار را هیچگاه ترک نکنید.

البته استفاده از رنگ های آرام، ملایم و آرام‌کننده بیشتر توصیه می‌شود و اما سعی کنید از تعهد در زندگی فرار نکنید؛ چرا که اگر قرار است روزانه شما یک کار به خصوص را انجام دهید سعی کنید در هر شرایطی آن را انجام دهید. بدین ترتیب بهانه‌های واهی مانند عدم وقت، بی حوصله بودن و بسیاری از بهانه‌های این چنینی تنها باعث می‌شود که شما نتوانید به صورت اصولی طبق برنامه‌ریزی خود در حرکت باشید. اما اگر با خود عهد ببندید که باید فعالیت مورد نظر را در ساعت مشخص و در روز مشخص انجام دهید.

باید متعهد به پیمان خود باشید و به واسطه احترام به خود نیز این موضوع را جدی بگیرید. این چنین که کتاب nlp عملی به افراد توصیه می‌کند که همیشه انسان‌های متعهد و عملگرا باشند تا بتوانند موفقیت را بچشند.

همیشه به لحظات خوب و شیرین زندگی فکر کنید

متاسفانه استرس و اضطراب همیشه مشکلات فوق العاده وحشتناکی را برای انسان به وجود می‌آورد. به همین دلیل شما اگر بتوانید قواعد خاصی را طبق کتاب nlp عملی اجرا کنید، این قواعد باعث خواهند شد تا شما از استرس خود به حد بسیار بالایی کم کنید. این قواعد می‌تواند توجه به این نکته باشد که هر نوع انسانی در زندگی خاطره خوشی دارد که آن خاطره می‌تواند احساس خاصی را در ذهن انسان پدیدار کند. به همین دلیل سعی کنید همین حالا چشم‌های خود را ببندید و با آن خاطره فکر کنید.

آن‌چنان خوب فکر کنید که احساس کنید همان لحظه دوباره در حال رخ دادن است. زمانی که متوجه شوید به درون ماجرا نفوذ کرده‌اید، سعی کنید دستان خود را مشت کنید تا این احساس شما از لحاظ جسمی نیز بتواند تاثیر خود را بگذارد. با این مشت کردن زمانی که در شرایط خاص قرار می‌گیرید و هر نوع استرس و اضطراب به سراغ شما می‌آید بهترین و معقولانه‌ترین کار این است که دوباره دست‌های خود را مشت کنید تا آن احساس خوب بتواند استرس را از وجود شما دور کند.

در حالت عادی شما اگر انسان واقع‌بینی باشید به این مسئله توجه خواهید کرد که لازم نیست آنچنان همه چیز را جدی بگیرید که به خاطر آن دچار استرس و اضطراب شوید. همیشه همه چیز برای شما منطقی و کاملا نرمال پیش خواهد رفت و مسائل آنچنان برای شما سخت و هیجانی نخواهند بود.

سخن پایانی

اگر باور به نتایج تمرینات nlp موجود در این مطلب و دیگر انواع تمرین nlp، سخت است، می‌توانید هرکدام از آن‌ها را به‌صورت عملی انجام دهید تا خود شاهد نتایج شگفت‌انگیز آن‌ها باشید. افزایش اعتماد‌به‌نفس و افزایش تمرکز با nlp برای هزاران نفر نتیجه بخش بوده، پس طبیعتاً می‌تواند برای شما هم اینگونه باشد! پس از همین حالا شروع کنید و یکی از تمرینات nlp فوق را انجام دهید!

برخی از سوالات رایج

نقش تمرینات nlp در موفقیت چیست؟

تمرینات ان ال پی می توانند به زندگی ما جهت بدهند و سبب توسعه فردی در ما بشود.

مهم ترین کاربردهای nlp کدامند؟

  1. غلبه بر فوبیا و انواع ترس
  2. درمان انواع وسواس و تغییر عادات
  3. برنامه ریزی ذهن و شناخت قدرت ناخود آگاه
  4. کسب عزت نفس و اعتماد به نفس
  5. ایجاد ارتباط موثر در محیط های اجتماعی روابط شخصی
  6. افزایش قدرت یاد گیری و ایجاد انگیزیه در افراد

مهم ترین تمرین های ذهنی ان ال پی کدامند؟

  • تاثیر تمرینات ال ان پی در رضایت از زندگی
  • شکست مقدمه پیروزی
  • واقعیت با چیزی که ما می بینیم فرق دارد.
  • روی فرآیند تمرکز کنید
  • به طور واضح همه چیز را در ذهن خود معلوم کنید.
  • خوب ببینید، کاملا بشنوید و حس کنید
  • استفاده از حواس پنجگانه
  • تاثیر آرام سازی و ممارست در ال ان پی
  • هدف گذاری



تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

آموزش توسعه فردی ، کامل ترین چک لیست توسعه فردی

توسعه فردی یا بهبود فردی (Personal Development) عبارت است از پرورش مهارت‌های فرد و تحقق اهداف وی در راستای شکوفایی حداکثر توانمندهایی که دارد و برای رسیدن به آنها برنامه ریزی می نماید.

مهارت توسعه فردی در واقع فرآیندی پایدار در تمام دوران زندگی است که بهره وری درست آن شما را به اهدافی که در حیطه های مختلف زندگی دارید می رساند. برنامه توسعه فردی (Individual Development Plan) نیز مجموعه ای از اهداف برای شش تا دوازده ماه بعدی زندگی شماست که به منظور پیشرفت حرفه ای شما در نظر گرفته می شود.

آیا تا به حال به این مسئله توجه نموده اید زمانی که برنامه یا هدفی ندارید توجه شما به چه سمتی معطوف می شود؟ در واقع توجه اکثر مردم در چنین وضعیتی به سمت سرگرمی یا حواس پرتی پیش می رود. نمایش های تلویزیونی، فیلم ها، بازی های ویدئویی یا رسانه های اجتماعی مغز ما را درگیر می کنند.

حال اگر شما یک سرمایه گذار هستید که توجه خود را معطوف دستاوردهای خارجی و وضعیت مرتبط با آن معطوف می سازید پس توجه شما بیشتر روی کار، بهره وری بالاتر و درآمد بیشتر است. مهمترین سوال در هنگام طراحی یک برنامه توسعه فردی این است: توجه و آگاهی خود را به سوی چه چیزی معطوف سازم؟

زمانی که برنامه مشخصی برای خود ندارید و توجه خود را بیشتر روی سرگرمی و مواردی از این قبیل قرار می دهید قطعا حس خوبی در خود احساس نخواهید کرد. در واقع از این سبک زندگی راضی نخواهید بود.

داشتن یک زندگی کامل و معنادار ما را مستلزم می سازد تا ابعاد توسعه فردی بیشتری از درون خویش را شناسایی نماییم و یک برنامه توسعه فردی می تواند در این راستا بسیار تأثیرگذار باشد. در ادامه بیشتر در مورد اهداف برنامه توسعه فردی و نیز تنظیم یک چک لیست ۱۲ ماهه از آن توضیح خواهیم داد.

تنظیم برنامه ۱۲ ماهه چک لیست توسعه فردی

یک برنامه توسعه فردی به شما کمک می کند تا تفکر خود را سازماندهی نمایید. ما دائما در ذهن خود از تکنیک های برنامه ریزی استفاده می کنیم اما اغلب اوقات جزئیات مهم را از دست داده و یک استراتژی واقع گرایانه برای تحقق آن ایجاد نمی نماییم. از این رو بسیاری از “برنامه ها” تنها در رویاهای ما باقی می مانند.

مهارت های توسعه فردی فرآیندی شامل تعریف آنچه برای شما مهم است می شود، به آن چیزی که می خواهید برسید، تصریح نقاط قوتی که به شما در رسیدن به اهدافتان کمک می نماید و آنچه برای بهبود و پیشرفت با گذر زمان لازم دارید.

در ادامه دوازده مورد مهم از این برنامه را توضیح خواهیم داد که می توانید طی دوازده ماه توانایی ها و نقاط قوت خود را برای رسیدن به اهداف والایی که دارید تقویت نمایید، در واقع در هر ماه روی یکی از این توانمندی ها باید کار کرد.

کامل ترین چک لیست توسعه فردی

توسعه فردی موضوعی است که در عصر حاضر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در واقع انسان پس از سال‌ها آزمون و خطا، به این نتیجه رسیده است که تنها خودش می‌تواند مسیر صحیح زندگیش را انتخاب کرده و به رفاه و آسایش دست پیدا کند. آموزش‌های رشد فردی در جای‌جای جهان توسط اساتید نامداری آموزش داده می‌شوند.

اما ممکن است شروع توسعه برای افرادی که تابحال روی پیشرفت فردی خود کار نکرده‌اند، سخت باشد. بنابراین ما یک چک لیست توسعه فردی ۱۲ ماهه را مطرح کردیم که در آن برنامه قابل انجام در هر ماه، کاملاً مشخص بود. اما ممکن است برخی از اشخاص نتوانند با چنین برنامه بلندمدت و یکساله‌ای، ارتباط خوبی بگیرند.

بنابراین برآن شدیم تا چک‌ لیست توسعه فردی را برای زمان‌های کوتاه‌تری نیز در نظر بگیریم، تا همه بتوانند شیوه مناسب خود برای رشد و توسعه فردی را انتخاب کرده و به کمک آن به سطح موردنظرشان دست یابند.

ماه اول: تقویت پتانسیل انسانی

پتانسیل انسانی ظرفیتی برای انسان ها است تا خود را از طریق مطالعه، آموزش و تمرین، بهبود و توسعه فردی بخشند، و در واقع به حد توانایی های خود در پیشرفت و یادگیری مهارت ها برسند. در حقیقت با دستیابی به پتانسیل انسانی می توان به یک زندگی شادتر و کامل تری دست یافت. در این حالت فرد می تواند بهترین شناخت را از خود داشته باشد. برای درک بهتر پتانسیل انسانی و ارتباط آن با توسعه فردی لازم است که در مورد چند حیطه توضیح داد آنها عبارتند از:

  • مسیرهای آگاهی
  • توسعه مهارت
  • مدیریت سبک زندگی
  1. مسیرهای آگاهی: هر یک از ما دارای سطح پایه ای از توسعه در هر مسیر از آگاهی و یک پتانسیل ذاتی بوده که می توانیم با تمرین آنها را شناخته و تقویت نماییم. محیطی که در آن زندگی می کنیم در اوایل کودکی این پتانسیل را خنفی می نماید اما در بزرگسالی مسئول پرورش این مسیرهای آگاهی در درون خود هستیم. نه مسیر آگاهی وجود دارند که عبارتند از: آکاهی منطق – ریاضیات، آگاهی زبان شناختی، آگاهی درون فردی، آگاهی جنبشی – لمسی (Kinesthetic)، آگاهی موسیقی، آگاهی بصری – مکانی، آگاهی بین فردی، آگاهی طبیعت گرایی و آگاهی وجود.
  2. توسعه مهارت: توسعه مهارت یکی از موارد مهم پتانسیل انسانی در توسعه فردی است که به واسطه آن می توانید توانایی های خود را بنا به دلائل شخصی یا حرفه ای توسعه دهید. مهارت هایی در ارتباطات، حل مسئله، همکاری، برنامه نویسی کامپیوتر، کتابداری، تجزیه و تحلیل، مذاکره، یادگیری، ارائه، تنظیم هدف، شنوایی، مدیریت زمان، برنامه ریزی، استدلال و … . تمامی مهارت های بالا حداقل با یک مسیر از آگاهی که در بالا به آنها اشاره شد مرتبط هستند. افراد می توانند با تمرین کافی و به کارگیری متدهای صحیح هر نوع مهارتی را توسعه دهند.
  3. مدیریت سبک زندگی: مدیریت زندگی نیز یکی از جنبه های مهم توسعه فردی است. در جستجوی توسعه فردی ممکن است شما با “چرخ زندگی” (Wheel of Life) مواجه شوید. چرخ زندگی ابزاری است که مربی برای نشان دادن جنبه های مختلف زندگی شخص به کار می برد و می سنجد که شخص در هر حیطه چه کاری انجام می دهد و اهداف خود را برای بهبود در آن حیطه ها تنظیم می نماید. چرخ زندگی ممکن است شامل سلامت جسمی، روابط، احساسات، رشد فردی، خلاقیت، معنویت و … شود.

رشد فردی چیست؟

ماه دوم: تغییر رفتار

تمامی ما دارای مجموعه ای از الگوهای رفتاری هستیم که با تکرار ناخودآگاه خود آن ها را وارد زندگی خود نموده ایم. تغییر این عادات و الگوها مستلزم الگوبندی مجدد مغز است و این در توسعه فردی امری مهم می باشد. برای پایداری تغییرات باید عادت با رفتار جدید را تحت شرایط مختلف تکرار نماییم. زمان لازم برای تنظیم هر عادت جدید متفاوت است و تحقیقات نشان می دهند که این امر به طور متوسط ۶۶ روز طول می کشد.

ماه سوم: توسعه شخصیت

چرا اغلب برنامه های توسعه فردی در ایجاد نتایج موفق طولانی مدت شکست می خورند؟ زیرا این برنامه ها برای همه یکسان طراحی می شوند. تحقیقات نشان داده اند که طیف وسیعی از انواع روانشناختی وجود دارد. در سیستم اینیاگرام (Enneagram) نه نوع اولیه و برای هر نوع، نه سطح توسعه وجود دارد. هر نوع دارای ویژگی های مختلف، الگوهای عادت، نقاط قوت و ضعف، ترس و پتانسیل می باشد. اگر شما می خواهید یک برنامه توسعه فردی موثر خلق نمایید باید از هر یک از این ویژگی ها آگاه باشید و اینکه هر نوع مسیر پیشرفت متفاوتی دارند.

ماه چهارم: رویاپردازی و خلق چشم انداز

با بررسی ماه اول و در نظر گرفتن اطلاعات بالا می توانید هر یک از مسیرهای آگاهی را در خود پرورش دهید که حساسیت بیشتری در مورد دنیای پیرامون شما برایتان به ارمغان می آورند. شما اکنون می توانید اطلاعات را در روش های جدیدتر و عمیق تری پردازش نمایید.

هر زمان که در یک مسیری از آگاهی رشد می کنیم می توانیم دنیا را به گونه ای متفاوت درک کنیم. اکنون ما نسبت به قبل آگاه تر هستیم و زمان آن فرا رسیده است تا چشم اندازی جدید برای آینده خود رقم بزنیم.

این دیدگاه یا چشم انداز و نیز اهداف توسعه فردی در صورتی تحقق خواهند یافت که شما صادق باشید. گاهی اوقات ما دیدگاه را بر اساس آنچه دیگران (والدین، همکاران یا دوستان) می خواهند بنا می کنیم و این در توسعه فردی امری اشتباه است. چنین چشم اندازی کاملا بی معنا خواهد بود. پس قبل از اینکه چشم اندازی را برای توسعه فردی انتخاب کنید باید نقطه عطف خود را بیابید و روی آن متمرکز شوید.

ماه پنجم: تنظیم اهداف

سعی کنید اهداف بلند مدت شما چیزهایی هستند که واقعا در زندگی می خواهید داشته باشید. اهداف نباید ساده بلکه باید دشوار باشند. باید احساس کنید که برای رسیدن به آنها باید از مسیری سخت و کاملا پر هیاهو عبور نمایید. طوری اهداف خود را در توسعه فردی تنظیم نمایید که قابل مدیریت و دست یافتنی باشند و در نهایت شما به آنها دسترسی پیدا کنید.

اما قبل از این کار اهداف شما باید بر شما چیره شوند. زیرا شما برای آینده خود که بسیار مهم است تفکر و برنامه ریزی می نمایید و این امری کاملا طبیعی است که احساس ترس داشته باشید. این زندگی شما است و باید آن را کاملا جدی بگیرید تا بتوانید به خوبی بر اهداف تمرکز نموده و برای آنها برنامه ریزی نمایید.

ماه ششم: بر روی نقاط تمرکز کار کنید

این نکته را توجه داشته باشید که یک برنامه کلی، تهاجمی و شلوغ می توانند بیش از حد خسته کننده باشد و دلسردی و در نهایت عدم موفقیت را برای شما رقم بزند و بالاخره روزی برنامه توسعه فردی را رها خواهید کرد. از این رو شما باید روی نقاط تمرکز و مسائل مهم برنامه کار کنید. رشته هایی را انتخاب کنید که واقعا بیش از همه به آنها علاقمند هستید. بدین ترتیب روند توسه برنامه فردی شما نیز سریع تر پیش خواهد رفت.

ماه هفتم: اولویت بندی اهداف

در این ماه شما باید تمام مراحل قبلی را که در دستیابی به اهداف بزرگتر شما کمک می کنند در نظر بگیرید و تنها کاری که باید در این راستا انجام دهید این است که اهداف خود را اولویت بندی کنید و انسان مثبت اندیشی باشید. به خاطر داشته باشید که شما نمی توانید در آنِ واحد به تمامی این اهداف برسید و در این صورت محکوم به شکست خواهید بود.

در چک لیست برنامه توسعه فردی اول باید اهداف کوچک خود را تعیین کنید و منتظر اتفاقات بزرگ باشید. برای مثال شما می خواهید روزی به عنوان یک مدرس ارشد در دانشگاه تدریس کنید. در مرحله اول شما یابد مدرک دکترا داشته باشید. پس این یک هدف بزرگ بوده که خود شامل زیر مجموعه هایی می شود مانند:

  • کسب اطلاعات در مورد مراحل درخواست دکترا
  • یافتن یک دانشگاه مناسب
  • تأمین بودجه
  • یافتن دوره های تحصیلی برای درخواست دانشگاه مورد نظر
  • نوشتن و ارسال درخواست دکترا.

ماه هشتم: کشف و بررسی روش های تمرین

مطالعات نشان داده اند که استعداد زاده نمی شود بلکه از طریق تمرین حاصل می شود. زمانی که شما زمینه های برنامه توسعه فردی و سازمانی را در چک لیست گماشتید حال نوبت به تعیین روش های تمرینی می رسد.

این روش های توسعه فردی اقداماتی هستند که شما باید برای توسعه در این مسیر و رسیدن به اهداف دائما انجام دهید. برای مثال اگر می خواهید نوشتن خود را بهبود بخشید باید حداقل روزانه هزار کلمه بنویسید. یا آیا می خواهید گیتار زدن را یاد بگیرید؟ پس باید حداقل پانزده دقیقه در روز تمرین داشته باشید.

ممکن است در ابتدا ندانید که چه شیوه هایی تمرینی را دنبال نمایید. از این رو می توانید موضوعات مختلف را از طریق کتاب توسعه فردی و یا مقالات مورد بررسی قرار دهید. این مسئله در انتخاب شیوه های تمرینی به شما کمک شایانی می نماید.

ماه نهم: شناختن فرصت ها و تهدیدها

در مسیری که گام برداشته اید ممکن است اتفاقات خاصی رخ دهند و اگر جلوی آنها را نگیرید مانع از رسیدن به اهدافتان شده یا شما را در این مسیر به تأخیر می اندازند. این اتفاقات تهدیدات توسعه فردی هستند. برای مثال کمبود انگیزه می تواند برای درخواست دکترا بسیار مضر باشد. شما می توانید با بکارگیری یک سری روش ها انگیزه کافی را برای رسیدن به هدف ایده آل خود در درون خود ایجاد نمایید.

مسئله دیگر فرصت ها هستند. مواردی که می توانید برای اتصال بیشتر در این مسیر از آنها بهره ببرید. برای مثال اگر کنفرانسی برای شما پیش آمد حتما در آن شرکت کرده و اطلاعات خود را افزایش دهید.

ماه دهم: توسعه خویشتن

اگر ایده ای به ذهن شما برای توسعه فردی رسید حتما از آن استفاده کنید. از تمام فرصت های خود کاملا بهره ببرید. داشتن یک برنامه عملی به کمک برنامه ریزی روزانه می تواند در این راستا برای شما موفر باشد. سعی کنید با کم کردن هزینه ها این برنامه عملی را ارتقا بخشیده و انگیزه بیشتری کسب نمایید.

ماه یازدهم: استفاده از شبکه پشتیبانی

مورد بعدی که باید در ماه یازدهم و چک لیست برنامه توسعه فردی مد نظر داشته باشید بهره گیری از شبکه پشتیبانی است. لازم نیست که در این مدت دوازده ماهه تمامی کارها را خودتان انجام دهید. شبکه پشتیبانی یک دارایی ارزشمند بوده و می توانید در این مسیر از آن کمک بگیرید. در برنامه خود نام افرادی را که می توانند به شما کمک کنند یادداشت نمایید. افرادی چون یک مشاور مالی، یک دوست یا یک همکار.

ماه دوازدهم: سنجش پیشرفت

اهداف شما چه کوچک و چه بزرگ باشند حال وقت آن رسیده است که زمانی را برای تأمل در مورد آنچه کسب نموده اید بگذارید. صرفا نباید به مواردی که در یازده ماه گذشته مانع از پیشرفت مطلوب شما بوده است فکر کنید در واقع باید تا می توانید انگیزه به دست آورده و مهارت و دانش بیشتری کشب نمایید. کافی است که به خوبی روی برنامه توسعه فردی تمرکز نموده و مجددا کنترل تمامی کارها را به دست بگیرید.

آیا چک لیست توسعه فردی برای همه افراد جواب می‌دهد؟

از قدیم گفته‌اند: «سنگ بزرگ نشانه‌ی نزدن است!»، بنابراین کسی که هرگز از هیچ برنامه رشد فردی استفاده نکرده، با ایجاد یک چک لیست توسعه فردی یکساله، بار بزرگی را بر روی دوش خود قرار می‌دهد که به احتمال زیاد از پس آن برنمی‌آید. عمل کردن به یک چک لیست ۱۲ ماهه توسعه فردی، به توانایی، اراده یا پشتکار مربوط نمی‌شود.

چراکه قبل از هرچیز، فرد باید اهمیت رشد فردی را درک کند و بداند که برای چه چیز می‌خواهد از چنین چک لیست‌هایی تبعیت کند. بنابراین اگر شما سابقه شرکت در برنامه‌ها و دوره‌های رشد فردی را داشته‌اید و این توانایی را در خود می‌بینید که به یکباره به سراغ یک برنامه بلندمدت یکساله بروید، از چک لیست توسعه فردی ۱۲ ماهه‌ای که عنوان کردیم، استفاده کنید.

در غیر اینصورت، اگر به تازگی با این موضوع آشنا شده‌اید یا به هر دلیل فکر می‌کنید که از پس برنامه‌های طولانی برنمی‌آیید، از یک برنامه کوتاه روزانه استفاده کنید که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت.

هیچکس نمی‌تواند یک هندوانه درسته را یکجا بخورد، اما وقتی هندوانه را تکه‌تکه می‌کنیم، حتی بچه‌های کوچک هم می‌توانند آن را بخورند.

چک لیست توسعه فردی روزانه، دقیقاً به همین صورت عمل می‌کند و مسیر رسیدن به یک آرمان فردی بزرگ را برای ما تبدیل به قدم‌های کوچکی می‌کند که هر روز می‌توانیم یک قدم آن را پشت سر بگذاریم. آن‌گاه پس از مدتی به خود می‌آییم و می‌بینم که چقدر راحت قسمت اعظمی از مسیر رشد فردی‌مان را طی کرده‌ایم.

هر انسانی به طور متوسط، ۱۶ ساعت در روز بیدار است و می‌تواند یک سری کارهای مشخص را در این ساعات به انجام برساند. بهتر است زیاد به خود سخت نگیرید و تنها سه کار را در چک‌لیست روزانه‌تان قرار دهید. این سه مورد به قرار زیر هستند:

  • ۸ ساعت خواب

گفتیم که ۱۶ ساعت برای انجام کارهایمان وقت داریم؛ ما زمانی می‌توانیم بالاترین بهره را از این زمان ببریم که ۸ ساعت در شب خوابیده باشیم. اگر خواب ما ناکافی یا نامنظم باشد، از اثر مثبت دوپامین محروم می شویم و بازدهی ما در طول روز، پایین خواهد بود.

برخی‌ها خواب را یک مقوله رد شده می‌دانند و آرزو می‌کنند که ای کاش هرگز نمی‌خوابیدیم. اما باید بدانید که خواب یک بخش جدانشدنی از زندگی موجودات زنده است و می‌تواند به زندگی آن‌‌ها نظم و آرامش ببخشد. بنابراین اگر خواب شما ناکافی یا نامنظم است، سعی کنید در ابتدا، سیستم خواب کافی را برای خود ایجاد کنید.

شاید بگویید که ما خوابمان نمی‌برد یا دوست داریم شب‌ها بیدار بمانیم. ما به شما حق می‌دهیم، چراکه انسان‌ها تیپ‌های شخصیتی متفاوتی دارند که این تفاوت بر زمان خواب آن‌ها نیز تأثیر می‌گذارد، اما ۸ ساعت خواب برای تمام انسان‌ها ضروری است، پس در هر زمان از شبانه‌روز، باید ۸ ساعت را به خواب اختصاص دهید (برای اینکه بدانید بهترین زمان خوابیدن شما در چه ساعتی از شبانه روز است، به تست کرونوتایپ مراجعه کنید)!

  • ۱۰ الی ۳۰ دقیقه مطالعه

مطالعه یکی از مهم‌ترین بخش‌های چک لیست توسعه فردی است که بدون آن،‌ نمی‌توان به برنامه‌ها پایبند ماند. بنابراین بهتر است حتماً هر روز ۳۰ دقیقه مطالعه کنید. البته مطالعه شما نباید برای کتاب‌های داستانی یا روزنامه‌ها باشد؛ بلکه باید کتاب‌ها یا متونی را برای خواندن انتخاب کنید که مستقیماً به موضوع رشد فردی مربوط باشند.

در گذشته، کتاب‌های توسعه فردی تنها به نویسندگان خارجی اختصاص داشتند، اما خوشبختانه در حال حاضر اساتید به‌نامی در کشورمان وجود دارند که کتاب‌های خوبی در زمینه خودیاری نوشته‌اند. شما می‌توانید با یک گشت ساده در سایت یا اپلیکیشن کتابراه و فیدیبو، این کتاب‌ها را پیدا کنید. ممکن است نیم ساعت مطالعه در روز برایتان سخت باشد، پس در روزهای اول، فقط ۱۰ دقیقه کتاب بخوانید و سپس این زمان را رفته‌رفته به نیم ساعت برسانید.

نکته تکمیلی که لازم می‌دانیم عنوان کنیم، این است که تمام کتاب‌ها برای خواندن مناسب نیستند، به خصوص برخی از کتاب‌های قدیمی که در رابطه با رشد شخصی نوشته شده‌اند، در حال حاضر قابل استناد نیستند. بنابراین با وسواس بیشتر کتاب‌های خود را انتخاب کرده و قبل از خرید یا دانلود کتاب، در مورد آن تحقیق کنید. اگر کتاب‌های خود را از کتابراه یا فیدیبو دانلود می‌کنید، حتماً کامنت‌هایی که در رابطه با آن‌ها نوشته شده‌اند را بخوانید.

  • ۱۰ الی ۳۰ دقیقه نرمش

نرمش‌های روزانه تنها برای سلامتی جسم نیست، شاید برایتان جالب باشید، اما نرمش به صورت مستقیم بر سلامت روان، شادزیستی و رهایی از افسردگی تأثیر گذاشته و موجب ترشح سروتونین که یک ماده‌ی انرژی‌زا در بدن است، می‌شود. ما از شما نمی‌خواهیم که در این چک لیست توسعه فردی روزانه، به سراغ ورزش‌های حرفه‌ای و سخت بروید، حتی به شما توصیه نمی‌کنیم که بدوید. ما فقط از شما می‌خواهیم که چند حرکت نرمشی و کششی راحت را انجام دهید.

این مورد را نیز ابتدا با ۱۰ دقیقه شروع کرده و سپس زمان انجام آن را به نیم ساعت برسانید. دوچرخه سواری هم می‌تواند بسته به سلیقه شما در این چک لیست توسعه فردی قرار داشته باشد. هر زمان توانستید نرمش روزانه را به بخش جدایی‌ناپذیری از زندگی خود تبدیل کنید، آن‌گاه با توجه به اهداف و برنامه‌هایی که برای آیندتان دارید، می‌توانید ورزش‌های سنگین و حرفه‌ای مانند شنا، بدنسازی، قایق‌سواری، صخره‌نوردی و … را نیز دنبال کنید.

دو نکته طلایی در اجرای موارد چک‌لیست‌ها

در نظر داشته باشید که با شروع فعالیت براساس یک چک لیست توسعه فردی روزانه، اینکه برخی از روزها، یادتان برود تا هریک از سه مورد موجود در این چک‌لیست را انجام دهید، یک موضوع کاملاً طبیعی است. پس اصلاً به خود سخت نگیرید و اگر یک روز از برنامه‌تان عقب ماندید، از اول شروع کنید. پس در اجرای برنامه‌تان، انعطاف‌پذیر باشید!

همچنین در صورتی که وقت کافی داشته و این چک‌لیست را در زندگی‌تان نهادینه کرده باشید، می‌توانید فعالیت‌های دیگری مانند رلکسیشن، یادگیری مهارت‌های تازه، رعایت یک رژیم غذایی سالم، شرکت در برنامه‌های اجتماعی خیرخواهانه و … را نیز به فعالیت‌های روزانه‌تان اضافه کنید.

اما در ابتدا نباید، بیشتر از سه موردی که نام بردیم در چک لیست توسعه فردی‌تان وجود داشته باشد، چراکه ابتدا باید یاد بگیرید با این چک‌لیست پیش بروید و کاملاً با آن راحت باشید، سپس برنامه‌های بیشتری را به آن اضافه کنید.

لیست مهارت های فردی

بعد از اینکه این چک‌لیست را مشاهده کردید و متوجه شدید که توسعه فردی چیست و چه کاربردی دارد، نوبت به آن می‌رسد تا لیست مهارت های فردی را نیز مطالعه فرمایید. همان‌طور که می‌دانید، این مهارت‌ها تأثیر بسیار زیادی بر موفقیت شخص در زندگی شخصی و حرفه‌ای او دارد. در ادامه، برخی از مهم‌ترین مواردی که برای توسعه مهارت های فردی اهمیت دارد را در این بخش مشاهده خواهید کرد.

مهارت ارتباطات اجتماعی

یکی از مهم‌ترین مهارت های توسعه فردی این است که بتوانید به‌راحتی با سایر افراد در اجتماع رابطه برقرار کنید. به‌طورکلی، تعاملات اجتماعی نقش بسزایی در موفقیت و رشد توسعه شخصیت شما خواهد شد. زیرا شما در هر شغلی که بخواهید شروع بکار کنید، نیاز به ارتباط درست با اشخاص دارید. البته لازم به ذکر است که این ارتباط می‌تواند به هر شکلی انجام گیرد. ارتباطات اجتماعی، شامل مهارت‌هایی مانند خوب حرف زدن، خوب گوش کردن، حفظ زبان بدن و پرسیدن سؤالات متفاوت می‌شود.

 مهارت‌های بین‌فردی

یکی دیگر از مواردی که در لیست مهارت های فردی قرار می‌گیرد، داشتن مهارت‌های بین‌فردی می‌باشد. این مهارت‌ها یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی است که هنگام استخدام کارکنان یک شرکت به آن توجه می‌کنند. ازاین‌رو، سعی کنید که این مهارت را در خود تقویت کنید تا بتوانید با همکاران خود ارتباط بین‌فردی خوبی برقرار کنید.

رهبری

نقشه راه توسعه فردی نشان می‌دهد که اگر شخصی مهارت‌های رهبری کافی داشته باشد، شانس بیشتری در یافتن شغل مناسب خود را دارد. زیرا این ویژگی موجب می‌شود که فرد بیشتر از سایر افراد مسئولیت‌پذیر باشد و توانایی کنترل کردن و رهبری یک پروژه کاری را داشته باشد. یکی از مهم‌ترین لیست مهارت های فردی در رهبری، این است که بتوانید در شرایط سخت، موقعیت خود را حفظ کرده و حتی به سایر اعضای گروه خود روحیه و انگیزه دهید. شما باید تمام افراد تیم خود را شناخته و با هرکس متناسب با شخصیت وی رفتار کنید.

مدیریت بحران

یکی دیگر از مهارت‌هایی که برای رشد و توسعه فردی از اهمیت بالایی برخوردار است، مدیریت بحران می‌باشد. شما باید این توانایی را داشته باشید که در صورت بروز هرگونه مشکل، مسائل خود را حل کنید. این امر موجب می‌شود که کارفرمایان اعتماد بیشتری به شما داشته باشند و بتوانند هر کاری را به شما بسپارند. قدرت مدیریت بحران، کنترل شرایط، قدرت استدلال و اعتمادبه‌نفس، از مهم‌ترین موضوعات در لیست مهارت های فردی شناخته می‌شوند که نقش بسزایی در موفقیت شما در کسب‎وکار خود دارد.

سازگاری

یکی دیگر از مهارت‌هایی که بر موفقیت شما تأثیر زیادی می‌گذارد، داشتن سازگاری زیاد با هر شرایطی است. اگر شما بتوانید خود را به شرایط سخت و آسان وفق دهید، هم خود شما راحت‌تر خواهید بود و هم کارفرما اشتیاق بیشتری به جذب و استخدام شما دارد. گاهی اوقات، شرایطی پیش می‌آید که مجبور شوید برخی کارهای خارج از وظایف روزمره خود انجام دهید. در این موقعیت است که نقش انعطاف‌پذیری جلوه بیشتری می‌کند.

اعتمادبه‌نفس

همان‌طور که می‌دانید و پیش‌ازاین نیز گفتیم، اعتمادبه‌نفس را می‌توان یکی از مهم‌ترین موارد لیست مهارت های فردی نام برد. احتمالاً شما نیز از این امر آگاه هستید که داشتن اعتماد به نقش، موجب می‌شود فرد انگیزه بیشتری برای انجام کارهای حرفه‌ای خود داشته باشد. درنتیجه، وی می‎‌تواند به سایر هم‌گروهی‌های خود نیز روحیه دهد و به‌‌‌طورکلی، این قابلیت را دارد که سایر اعضای تیم و حتی کارفرمایان به او اعتماد کنند. حتی می‌توان گفت که اگر شما اعتمادبه‌نفس داشته باشید، می‌توانید روابط خود با سایر افراد را نیز بهبود ببخشید.

سخن پایانی

موفقیت اصلی از یک برنامه‌ی کوچک اما منظم آغاز می‌شود. اگر شما بتوانید در انجام فعالیت‌های چک لیست توسعه فردی روزانه خود به خوبی عمل کنید، در نهایت آمادگی کافی برای نوشتن اهداف بلندمدت‌تر هفتگی، ماهانه، یکساله یا حتی چندساله را خواهید داشت. اما این مهم زمانی محقق می‌شود که موفقیت در انجام کارهای کوچک روزانه را کوچک نشمارید و هر روز که موارد موجود در لیست‌تان را به اتمام رساندید، به خود تبریک بگویید.

آن‌گاه خواهید توانست به چک لیست ۱۲ ماهه توسعه فردی نیز بپیوندید. اگر کتاب‌ها و منابع صحیحی را برای توسعه فردی‌تان دنبال کنید، کل مسیر پیشرفت‌تان، برای شما مشخص خواهد شد. چراکه تنها آگاهی می‌تواند به تحقق زندگی ایده‌آل‌تان کمک کند.

این برنامه ۱۲ ماهه چک لیست توسعه فردی به عنوان نقشه راه توسعه فردی به شما کمک می نماید تا به اهداف مهم زندگی خود به راحتی دست یابید. در واقع این چک لیست یک متد بسیار قدرتمند برای ارزیابی زندگی شما است و آنچه را که واقعا برای شما اهمیت دارد تعریف می نماید.

بدین ترتیب شما می توانید در مورد اهدافی که برای شما بیشتر در زندگی اهمیت دارند شفاف تر شوید و برای دستیابی به آنها و یک برنامه توسعه فردی قدرتمند استراتژی های واقع بینانه ای خلق نمایید.

برخی از سوالات رایج

توسعه فردی یا بهبود فردی به چه معناست؟

توسعه فردی یا بهبود فردی (Personal Development) عبارت است از پرورش مهارت‌های فرد و تحقق اهداف وی در راستای شکوفایی حداکثر توانمندهایی که دارد و برای رسیدن به آنها برنامه ریزی می نماید.

برنامه توسعه فردی چیست؟

برنامه توسعه فردی (Individual Development Plan) نیز مجموعه ای از اهداف برای شش تا دوازده ماه بعدی زندگی شماست که به منظور پیشرفت حرفه ای شما در نظر گرفته می شود.

منظور از پتانسیل انسانی در توسعه فردی چیست؟

پتانسیل انسانی ظرفیتی برای انسان ها است تا خود را از طریق مطالعه، آموزش و تمرین و دوره های توسعه فردی بهبود بخشند، و در واقع به حد توانایی های خود در پیشرفت و یادگیری مهارت ها برسند.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

آموزش کامل مثبت اندیشی ، راههای مثبت اندیشی در همه شرایط

مثبت اندیشی را می‌توان یکی از مهم‌ترین مولفه‌های آرامش در زندگی دانست. مثبت اندیشی در زندگی به‌صورت یک باره به وجود نمی‌آید و برای رسیدن به فکر آرام و مثبت اندیش باید زمان زیادی صرف کنید. معمولا همه روان‌شناسان دنیا مجموعه‌ای از عوامل را بیان می‌کنند که انجام دادن همه آن‌ها باعث مثبت اندیشی می‌شود. برای رسیدن به مثبت اندیشی موارد و تکنیک‌های زیادی بیان می‌شود که باید با دقت زیاد به انجام تک‌تک آن‌ها پرداخت.

البته ممکن است برخی از تکنیک‌ها به زمان بیش‌تری برای تمرین کردن نیاز داشته باشد پس سعی کنید بدون هیچ عجله‌ای روش‌های رسیدن به مثبت اندیشی را انجام دهید. در ادامه مطلب مهم‌ترین روش‌های رسیدن به مثبت اندیشی را بیان می‌کنیم.

۱ـ شناسایی افکار منفی  و مزاحم

یکی از مهم‌ترین موانع رسیدن به مثبت اندیشی افکار منفی و مزاحم است. افکار منفی می‌توانند نتایج بسیار بدی روی عمل‌کرد روزانه شما داشته باشند و این موضوع می‌تواند کارهای شخصی و روزمره شما را هم با مشکل جدی روبه‌رو کند.

عمده افرادی که بی‌انگیزه و گوشه‌گیر هستند و  دچار هجوم افکار منفی هستند که اگر فکری به حال این افکار نکنند در گذر زمان مشکلات زیادی برای آن‌ها به وجود می‌آید. نوشتن افکار منفی یکی از بهترین کارهایی است که برای دور شدن افکار منفی توصیه می‌شود. حتما شما هم تجربه کرده‌اید که درست در هنگام شروع کار یا شروع درس خواندن افکار مزاحم به سراغ شما می‌آیند و مانع از تمرکز کردن شما می‌شوند.

اگر افکار منفی و مزاحم خود را در یک برگه یادداشت کنید و در طول روز زمان مناسبی را برای فکر کردن به آن اختصاص دهید، رفته‌رفته این افکار در مواقع کار یا مطالعه به سراغ شما نمی‌آیند. البته بعد از انجام چند روزه یا یک هفته‌ای این تمرین انتظار درست شدن همه چیز را نداشته باشید اما استمرار این تمرین برای چند هفته متوالی می‌تواند به نتایج بسیار خوبی منجر شود.

۲ـ نقش ورزش کردن در مثبت اندیشی

تجربه نشان داده است که افراد ورزشکار روحیه بهتری دارند و می‌توانند به سادگی افکار منفی را از خود دور کنند و باعث افزایش امید به زندگی شود. البته منظور از ورزشکار بودن این نیست که شما روز و شب خود را در باشگاه‌های ورزشی بگذرانید بلکه منظور این است که قسمتی از زمان خود را به ورزش کردن اختصاص دهید.

پیاده‌روی و قدم زدن یکی از بهترین تمرین‌های ذهنی برای رسیدن به مثبت اندیشی است پس سعی کنید روزانه حداقل بیست دقیقه پیاده روی داشته باشید تا بتوانید به یک آرامش ذهنی برسید.

بسیاری از افراد موفق جهان نیز پیاده روی را جز کارهای روتین روزانه خود می‌دانند و بسیاری از آن‌ها به دلیل مشغله فراوان صبح‌ها بعد از بیدار شدن روی تردمیل پیاده روی می‌کنند.

البته دقت داشته باشید که پیاده روی صبح‌گاهی نباید به گونه‌ای باشد که انرژی زیادی از شما بگیرد چرا که باعث افت بازدهی در ساعات کاری می‌شود. قدم زدن در شب هنگام نیز یکی دیگر از مواردی است که بسیار موثر است، اگر در نزدیکی منزل یا محل سکونت‌تان امکان پیاده روی شبانه (قبل از خواب) وجود دارد حتما این مورد را امتحان کنید.

۳ـ در هنگام صحبت کردن از واژه‌های مثبت استفاده کنید

صحبت کردن جز جدایی ناپذیر زندگی ما انسان‌ها است. همه ما در طول روز از هزاران واژه استفاده استفاده می‌کنیم که این واژه‌ها روی ذهن خود ما نیز تاثیر زیادی دارند. برای این که مثبت اندیشی را در ذهن خود تقویت کنیم بهتر است روی گفتار خودمان نیز تمرکز داشته باشیم تا به بهترین نتیجه برسیم.

استفاده از کلمات منفی می‌تواند یک بار معنایی منفی به وجود بیاورد که روی ذهن خود ما هم اثر می‌گذارد اما اگر در صحبت‌های محاوره و روزانه از کلمات مثبت استفاده کنیم هم خودمان و هم مخاطب لذت بیش‌تری می‌برد و باعث می‌شود یک گام به مثبت اندیشی نزدیک‌تر شویم.

۴ـ کنترل و هدایت افکار 

یکی دیگر از مواردی که باعث تثبیت مثبت اندیشی می‌شود کنترل و هدایت افکار شخصی و روزانه است. همه ما در طول روز دچار افکار مثبت و منفی زیادی می‌شویم که باعث می‌شود گاهی خوشحال و گاهی ناراحت باشیم. اگر بتوانیم افکار خوب و بد ذهن‌مان را به شکل درستی هدایت کنیم می‌توانیم به نتایج بسیار خوبی برسیم.

البته کنترل افکار کار چندان راحتی نیست و نیاز به تمرین و ممارست زیادی دارد. حتما شما هم افرادی را دیده‌اید که خیلی زود از کوره در می‌روند و به راحتی عصبانی می‌شوند. این افراد در اصطلاح قادر به کنترل افکارشان نیستند.

برای تمرین کنترل افکار روش‌های زیادی وجود دارد که با یک جست و جوی ساده در سطح اینترنت می‌توانید آن‌ها را مطالعه کنید اما یکی از مهم‌ترین تمرین‌های کنترل افکار این است تعداد دفعاتی که در طول روز عصبانی می‌شویم یا نمی‌توانیم افکارمان را کنترل کنیم یادداشت کنیم و سعی کنیم در هر روز بهتر از روز قبل عمل کنیم. البته این موضوع تقریبا چند ماهی زمان می‌برد تا به بهترین نتیجه برسد.

۵ـ خودباوری داشته باشید

ارتباط خودباوری و مثبت اندیشی شاید در ابتدا کمی مبهم به نظر بیاید اما تحقیقات نشان داده است که افراد با خودباوری بالا، مثبت اندیش‌تر از سایر افراد هستند اما ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که چه ارتباطی بین خودباوری و مثبت اندیشی وجود دارد؟

بهتر است این موضوع را با یک مثال بررسی کنیم، فرض کنید شخصی می‌خواهد یک پروژه‌ای را به شما محول کند که شما از پس انجام آن برمی‌آیید اما به اندازه کافی خودباوری و عزت نفس بالا ندارید. در چنین موقعی راه ورود افکار منفی به ذهن شما باز می‌شود و ده‌ها اما و اگر در ذهن شما شکل می‌گیرد که نکند مشکلی پیش بیاید یا از پس انجام آن برنیایم.

اگر به کار و فعالیت خود اعتماد کامل داشته باشید به راحتی می‌توانید به خودباوری برسید و در نتیجه مثبت اندیش باشید. داشتن اعتماد به نفس و کمک گرفتن از تجربه‌های قبلی می‌تواند یکی از بهترین راه‌های رسیدن به خودباوری باشد.

۶ـ تاثیر شاد شدن از موفقیت دیگران بر مثبت اندیشی

افرادی وجود دارند که از موفقیت دیگران و حتی اعضای خانواده خود خوشحال نمی‌شوند و حتی به افراد موفق حسودی می‌کنند، این افراد به هیچ وجه نمی‌توانند مثبت اندیشی را در زندگی‌شان تجربه کنند و معمولا افرادی بی‌حوصله و گوشه‌گیر هستند. نه‌تنها باید سعی کنید که از این افراد فاصله بگیرید بلکه حتما در مورد علت حسودی کردن آن‌ها به موفقیت دیگران هم تحقیق کنید تا متوجه شوید که چرا برخی افراد از موفقیت دیگران ناراحت می‌شوند.

۷ـ درس گرفتن از اشتباهات گذشته

درس گرفتن از اشتباهات گذشته کاملا با گیرکردن در گذشته فرق دارد، اگر شما در طول زندگی سعی کنید اشتباهات گذشته زندگی‌تان را بررسی کنید و از آن‌ها درس بگیرید قطعا می‌توانید محتاط‌تر عمل کنید و به نتیجه بهتری برسیدهمچنین این امر موجب توسعه فردی نیز می شود .

اما گاهی اوقات درس گرفتن از گذشته با ماندن در گذشته اشتباه گرفته می‌شود و به همین خاطر افراد بیش‌تر سرخورده و ناامید می‌شوند. همین الان یک تکه کاغذ بردارید و بزرگ‌ترین اشتباهات چند سال اخیر زندگی‌تان را روی آن یادداشت کنید و پیامد‌های مربوط به آن تصمیم را هم بنویسید، در مرحله بعد سعی کنید کمی بیش‌تر فکر کنید و ببینید چه مواردی باعث شد که آن‌ تصمیم را در آن لحظه بگیرید.

۸ـ بخشندگی داشته باشید تا مثبت اندیش شوید

افراد کینه‌ای معمولا نمی‌توانند مثبت اندیش باشند و همیشه از همه افراد زندگی‌شان عصبانی هستند. این موضوع بدین خاطر است که تمامی اشتباهات و بحث‌های‌شان با افراد را به یاد دارند و به هیچ عنوان نمی‌توانند کدورت‌های شخصی‌شان را کنار بگذارند. بخشندگی بسیار شیرین است و مطمئن باشید که اگر ذهن شما به یک ذهن بخشنده تبدیل شود زندگی آرام‌تری خواهید داشت.

 

مثبت اندیشی به‌دست نمی‌آید مگر این که شما بتوانید افراد زندگی‌تان را ببخشید و حتی در قبال اشتباهات شخصی‌ خودتان هم بخشنده باشید. اشتباهات زندگی‌تان را بپذیرید اما اجازه ندهید که این اشتباهات شما را اسیر کنند و دائما فکر و ذهن شما را به خود مشغول کنند.

۹ـ فرصت‌های پیش روی‌تان را قدر بدانید

افرادی که به‌دنبال مثبت اندیشی هستند فرصت‌های زندگی‌شان را غنیمت می‌شمارند و از آن‌ها استفاده می‌کنند اما از طرفی کسانی که فرصت‌های پیش روی‌ زندگی‌شان را قدر نمی‌دانند دائما از وضعیت‌شان ناراضی هستند و همین موضوع باعث می‌شود تا نتوانند به آرامش برسند. بهتر است برای داشتن یک زندگی آرام، فرصت‌های زندگی‌تان را قدر بدانید و از همه فرصت‌های پیش‌روی‌تان به خوبی بهره ببرید.

۱۰ـ روی هدف‌ زندگی‌تان متمرکز شوید

دلایل زیادی وجود دارد تا ما انسان‌ها به دنبال رسیدن به اهداف و موفقیت‌های شخصی باشیم و تحقیقات هم ثابت کرده‌اند که افراد موفق فقط روی اهداف‌شان متمرکز هستند. تمرکز داشتن روی اهداف مزیت‌های زیادی دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها رسیدن به مثبت اندیشی است. بهتر است اهداف خود را به سه دسته کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم کنید تا به بهترین نتیجه برسید. هدف داشتن یکی از مهم‌ترین بنیان‌های مثبت اندیشی است.

۱۱ـ نسبت به خودتان سخت‌گیر باشید

برای این که شخص مثبت اندیشی باشید باید حساسیت زیادی روی خودتان داشته باشید. حساسیت داشتن روی خودتان باعث می‌شود  وظایف روزانه‌تان را به درستی انجام دهید و در نتیجه موفق‌تر عمل کنید. البته اگر حساسیت بیش‌ از اندازه روی خودتان یا هر شخص دیگری داشته باشید نتیجه عکس داده می‌شود پس سعی کنید تعادل را در این موضوع رعایت کنید.

۱۲ـ معاشرت با خانواده و تاثیرات آن بر مثبت اندیشی

معمولا کسانی که به خانواده اهمیت می‌دهند و وقت زیادی با خانواده‌شان می‌گذرانند افراد مثبت اندیشی هستندو دارای مهارت های ارتباطی خوبی می باشند. گذراندن وقت با خانواده به داشتن یک ذهن منظم کمک زیادی می‌کند پس سعی کنید در طول هفته زمان‌های مشخصی را برای وقت گذرانی با خانواده مشخص کنید. ممکن است دوستان بسیار صمیمی هم داشته باشید که تعامل و ارتباط منظم با آن‌ها هم می‌توانند به مثبت اندیشی کمک کند.

۱۳ـ برای رسیدن به مثبت اندیشی به آینده خوشبین باشید

خوشبین بودن به آینده و امیدوار بودن هم می‌تواند یکی از راه‌های رسیدن به مثبت اندیشی باشد. معمولا افرادی که به آینده زندگی امیدوار هستند افراد خوشبین و مثبت اندیشی هستند که تعامل با آن‌ها می‌تواند باعث خوشحالی انسان شود.

در طرف مقابل افرادی قرار دارند که همیشه از زندگی خود ناراضی هستند و هیچ امیدی هم به آینده زندگی خود و اطرافیان‌شان ندارند. اگر روی هدف‌های‌تان متمرکز شوید می‌توان مطمئن بود که امید در ذهن شما نهادینه می‌شود.

 ۱۳ راه مثبت ­اندیش بودن

۱. سبک زندگی

احتمالاً اصطلاح سبک زندگی را بسیار شنیده­اید. درواقع منظور از این اصطلاح مجموعه فعالیت­هایی است که در وجود شما به شکل عادت درآمده و به صورت مستمر انجام می­دهید. بنابراین وقتی در بحث مثبت ­اندیشی چیست و راه های مثبت اندیشی صحبت از سبک زندگی می­کنیم، منظور شکل ­دادن به عادات جدید کارآمد است. در سبک زندگی، غذا، ورزش، رفتارها و شیوه انجام امور مختلف جای می­گیرد. بنابراین برای مثبت­ اندیش بودن ، یکی از مهمترین اقدامات تنظیم سبک زندگی سالم و شاد است.

برای مثال می­توانید با گنجاندن ورزش در برنامه روزانه خود، انرژی مثبت بگیرید و ذهن خود را از مسائلی که درگیر آن هستید دور کنید. همچنین در تعریف مثبت ­اندیشی از سلامت جسم به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار یاد می­شود.

درکنار ورزش انتخاب تغذیه مناسب نیز بسیار مهم است. تغییر سبد غذایی از مواد ناسالم به سالم تأثیر به سزایی دارد. به­ طور کلی اگر تمام ابعاد زندگی خود را برپایه سلامت جسم و روح طرح­ریزی کنید و سپس آن برنامه را به عادت تبدیل کنید، یکی از راه ­های مثبت ­اندیشی را طی­کرده­اید.

۲. مقاوم باشید و تسلیم نشوید

داشتن افکار مثبت ­اندیشی ، منوط به مقاومت در برابر افکار منفی است. شما باید در مقابل هجوم این افکار مقاومت کرده و تسلیم نشوید. در پاسخ به این سؤال که مثبت اندیشی چیست؟ گفته می­شود که این موضوع ارتباطی به داشته­های مادی افراد ندارد و از طرز فکر آن­ها نشئت می­گیرد. بنابراین این­که به مسائل و افکار منفی چه نگاهی داشته ­باشید و خود را در برابر آن­ها چگونه ببینید، ارتباط مستقیم با مثبت ­اندیش بودن دارد.

۳. شرایط موجود را بپذیرید

بسیاری وقایع و اتفاقات ناگوار وجود دارند، که در زندگی همه ما اتفاق می­افتند و ما هیچ کنترلی روی آن­ها نداریم. این وقایع تا جایی ذهن را درگیر می­کنند که ممکن است با خود بگوییم «دیگر هیچ چیز حال من را خوب نخواهد کرد».

هدف مثبت اندیشی رفع چنین حالتی است؛ بنابراین می­توان به پاسخ سؤآل مثبت ­اندیشی چیست؟ این مورد را نیز افزود، مثبت ­اندیشی پذیرفتن این حقیقت است که ما ربات نیستیم و اتفاقات بد برای ما یا خانواده ما خواهد افتاد. تنها کاری که می­توانیم انجام­ دهیم، بازیابی خود بعد از این رویدادها و جایگزینی افکار منفی با مثبت است.

۴. کارهایی را انجام ­دهید که به آن علاقه­ دارید

وقتی از ما می­پرسند مثبت ­اندیشی چیست؟ بسیاری از ما پاسخ می­دهیم: «زمانی که بدون دغدغه مشغول کاری که دوست ­دارم هستیم و به نتیجه آن فکر می­کنیم احساس می­کنیم تفکرات مثبت داریم و تا مدتی بعد از آن نیز این تفکرات با ما همراه است.» درواقع یکی از روش­های جایگزینی افکار منفی با مثبت، انجام اموری است که به آن علاقه ­دارید.

ممکن است این امور هنری، تفریحی یا در هر حوزه دیگری باشد. البته این­ کار به معنی پاک‌کردن صورت مسئله نیست. داشتن افکار منفی با تکرار جمله «مثبت ­اندیش باشید» میسر نمی­شود و در بسیاری موارد کمک مشاور نیاز است. اما مطمئن باشید ایجاد انگیزه به شما کمک بسیاری خواهد کرد. تصور کنید هر روز منتظر رسیدن ساعتی هستید که در آن نقاشی بکشید، یا ساز بنوازید مطمئنا آن ساعت یکی از لذت‌بخش‌ترین ساعات شنا در طول روز خواهد بود.

۵. در هنگام هجوم افکار منفی خود را مشغول کنید

اگر دیدید که از افکار مثبت ­اندیشی دور شده ­اید و به مسائل منفی فکر می­کنید کافی است خود را به کاری مشغول کنید. این روش از راه­ های مثبت ­اندیشی قبلی کمی متفاوت است.

در این روش چیزی که اهمیت­ دارد این است که بتوانید خود را سرگرم کرده و با  ایجاد مشغولیت از بسیاری مشکلات دور شوید.  مورد قبلی برای ایجاد انگیزه جهت داشتن زندگی بهتر استفاده می­شود؛ اما در این مورد هدف، پاسخ سریع به لحظه ورود افکار منفی است. در این مورد شما می­توانید هرکاری که ذهن را درگیر می­کند و برای شما مشغولیت ایجاد می­کند انجام دهید.

۶. زندگی را دوست­ داشته ­باشید

وقتی از خود بپرسید چرا در افکار منفی غرق شده­ام؟ مثبت ­اندیشی چیست، و چگونه به ­دست می­آید؟ به این نتیجه خواهید رسید که دوست ­داشتن زندگی در رسیدن به آن مؤثر است. بنابراین راهی برای دوست­ داشتن آن پیدا کنید، چیزی که لبخند به لب­های شما می­آورد. برای مثال سلامت پدر و مادر، داشتن خانواده­ای گرم، موفقیت­های تحصیلی و شغلی، امکان سفر رفتن، کتاب­هایی که هنوز نخوانده­اید و … تمام این­ها دلایل بزرگ و کوچکی هستند،که می­توانند باعث علاقه­مندی به زندگی شوند.

۷. یاد بگیرید که از جای خود بلند شوید

شکست برای همه وجود دارد. شما نه اولین نفری هستید که در کاری شکست می­خورید و نه آخرین نفر. آن­چه شما را یک قدم به سمت مثبت ­اندیش بودن پیش می­برد، توانایی بلند شدن پس از شکست است. وقتی با شکست روبه‌رو می­شوید، بسیاری شما را به شروع دوباره تشویق می­کنند و از شما می­خواهند مثبت ­اندیش باشید.

در چنین لحظه­ای از خود می­پرسید مثبت ­اندیشی چیست؟ جواب آن بسیار ساده ­است. شکست خوردن به این معنی است که شما گام برداشته و به سمت هدف دلخواه خود حرکت کرده­اید. این ­که نتوانسته­اید پیروز باشید، ممکن است به دلیل شرایط نامناسب یا خستگی باشد.

بنابراین به جای آن­ که با افکار منفی خود را شکنجه دهید، تلاش بیشتری به کار بگیرید و ادامه دهید. بعد از شکست شما احساس خستگی زیادی خواهید داشت که چاره آن استراحت است نه کنارگذاشتن همه ­چیز.

۸. شادی ­های کوچک تغییرات بزرگ ایجاد می­کنند

مطمئن باشید در زندگی شادی­های کوچکی وجود دارند که با احساس آن­ها، تعریف مثبت ­اندیشی در ذهن شما شکل خواهد گرفت. تصور کنید یک گلدان کوچک دارید و جوانه­ های آن را که هر روز بزرگ­تر می­شوند می­بینید و به آن رسیدگی می­کنید. این یکی از همان شادی­های کوچک است، احساسی که از رشد و نمو یک گیاه کوچک پیدا کرده­اید. برای هر شخص بسته به شخصیتی که دارد، این شادی­ها متفاوت است. سعی کنید آن را بیابید و همیشه این حس را برای خود ایجاد کنید.

۹. آرزوهای خود را مجسم کنید

به خود نگویید که آرزوی من غیر ممکن است. در این جهان هیچ چیزی غیر ممکن نیست. اگر آرزویی دارید، آن را برای خود تصور کنید و حتی درمورد آن چند خطی بنویسید. پاسخ مثبت ­اندیشی چیست، برای هر شخص باید یادآور تصویری از خواسته و آرزو او باشد. بنابراین تصور خود را از آن­چه می­خواهید به آن برسید را بسازید. البته رسیدن به خواسته­ها بدون تلاش ممکن نیست. بنابراین باید سبک زندگی و عادات خود را نیز در راستای خواسته­های خود تنظیم کنید.

۱۰. مراقبه کنید

مراقبه یا مدیتیشن بخش اساسی ورزش یوگا است. این مورد آن ­قدر مهم است که اگرچه باید به عادت تبدیل شود، اما جدای از مورد سبک زندگی به آن می­پردازیم. یوگا ورزش ذهن است؛ در این ورزش شما با تنفس درست و انجام حرکات کششی، روی اندام خود تمرکز کرده و به سلامت جسم و روان به صورت توأم می­رسید.

مراقبه نیز بخشی از یوگا است، که شما را با ایجاد یک حالت رهایی در جسم و ذهن، به آرامش و تمرکز می­رساند. ایجاد احساس ارزشمندی یکی از اهداف مراقبه است که به مثبت اندیشی بدن کمک به‌سزایی می­کند.

 

۱۱. فراموش نکنید که فقط خودتان می­توانید به خودتان کمک کنید

چنان­چه برای حل مشکلات خود به روانشناس مراجعه کنید، راه‌کارهایی به شما پیشنهاد می­شود. این راه‌کارها زمانی کمک خواهند کرد که اجرا شوند. بنابراین بدانید که تنها خودتان، با تلاش می­توانید به آن­چه برای شما خوب است و به افزایش افکار مثبت ­اندیشی کمک می­کند خواهید رسید. درمورد این موضوع که مثبت ­اندیشی چیست، باید گفت، مثبت ­اندیشی یعنی افراد تأثیر خود را برتر از سایرین برای خود بدانند.

۱۲. روابط مثبتی بین خود و دیگران بسازید

اگر احساس می­کنید با فردی در ارتباط هستید که باعث منفی­نگری شما می­شود، با او قطع رابطه کنید. روابط خود را برپایه احساس مثبت و حس سرزندگی بنا کنید. تصور نکنید این­کار به دور از انسان­دوستی است و به این معنی است که ، تنها با افرادی که سودی برای شما دارند رابطه دارید. اگر شخصی را واقعاً دوست دارید ولی فرد مثبتی نیست به عنوان یک دوست ابتدا این موضوع را مطرح کرده و اگر خواست تغییر کند، به کمک یکدیگر از این مرحله عبور کنید. در غیر این­صورت شما تلاش خود را کرده­اید و دلیل برای احساس شرمندگی نیست.

۱۳. صبور باشید

ساختن، نیاز به شکیبایی دارد. هیچ ساختمانی یک شبه ساخته نمی­شود. اگر این اتفاق بیافتد، با هر اتفاق کوچکی ممکن است از هم فروپاشد. بنابراین صبور باشید و بگذارید زمان در کنار گام­هایی که برمی­دارید، تأثیر خود را نشان­­دهد.

رسیدن به پاسخی درست و کام برای سؤال مثبت ­اندیشی چیست، به خودی خود در گذر زمان شکل گرفته ­است، بنابراین انجام راه ­های مثبت ­اندیشی نیز زمان­بر است. درمورد این­که مثبت ­اندیشی چیست، تا این­جا با بیان راهکارهای آن به تعریف خوبی رسیده­ایم. راه­های دیگری نیز می­توان برای ایجاد مثبت ­اندیشی بیان کرد، از جمله:

جمع بندی

مثبت اندیشی در زندگی می‌تواند باعث موفقیت‌های زیادی شود اما رسیدن به یک ذهن مثبت اندیش شاید به این سادگی‌ها امکان‌پذیر نباشد. در این مطلب ۱۳ راه برای رسیدن به ذهن مثبت اندیش را بیان کردیم که همه آن‌ها اهمیت بسیار زیادی دارند و اگر می‌خواهید به بهترین نتیجه برسید باید تک تک این ۱۳ مورد را تمرین کنید.

البته به هیچ وجه همه این موارد را به صورت هم زمان شروع نکنید و هر ۲ـ۳ مورد را در یک هفته یا ده روز تمرین کنید و در صورت رضایت‌بخش بودن نتیجه سعی کنید در هفته‌های آینده موارد دیگر را نیز امتحان کنید.

برخی از سوالات رایج:

۱. ۱۴ راه مثبت اندیش بودن کدامند؟

  1. شناسایی افکار منفی  و مزاحم
  2. نقش ورزش کردن در مثبت اندیشی
  3. در هنگام صحبت کردن از واژه‌های مثبت استفاده کنید
  4. کنترل و هدایت افکا
  5. خودباوری داشته باشید
  6. تاثیر شاد شدن از موفقیت دیگران بر مثبت اندیشی
  7. درس گرفتن از اشتباهات گذشته
  8. بخشندگی داشته باشید تا مثبت اندیش شوید
  9. فرصت‌های پیش روی‌تان را قدر بدانید
  10. روی هدف‌ زندگی‌تان متمرکز شوید
  11. نسبت به خودتان سخت‌گیر باشید
  12. معاشرت با خانواده و تاثیرات آن بر مثبت اندیشی
  13. برای رسیدن به مثبت اندیشی به آینده خوشبین باشید
  14. راه مثبت ­اندیش بودن

۲. ۱۳ راه مثبت ­اندیش بودن  کدامند؟

. سبک زندگی

  1. مقاوم باشید و تسلیم نشوید
  2. شرایط موجود را بپذیرید
  3. کارهایی را انجام ­دهید که به آن علاقه­ دارید
  4. در هنگام هجوم افکار منفی خود را مشغول کنید
  5. زندگی را دوست­ داشته ­باشید
  6. یاد بگیرید که از جای خود بلند شوید
  7. شادی ­های کوچک تغییرات بزرگ ایجاد می­کنند
  8. آرزوهای خود را مجسم کنید
  9. مراقبه کنید
  10. فراموش نکنید که فقط خودتان می­توانید به خودتان کمک کنید
  11. روابط مثبتی بین خود و دیگران بسازید
  12. صبور باشید

۳.چگونه یک انسان مثبت اندیش شویم؟

مثبت اندیشی را می‌توان یکی از مهم‌ترین مولفه‌های آرامش در زندگی دانست. مثبت اندیشی در زندگی به‌صورت یک باره به وجود نمی‌آید و برای رسیدن به فکر آرام و مثبت اندیش باید زمان زیادی صرف کنید. معمولا همه روان‌شناسان دنیا مجموعه‌ای از عوامل را بیان می‌کنند که انجام دادن همه آن‌ها باعث مثبت اندیشی می‌شود. برای رسیدن به مثبت اندیشی موارد و تکنیک‌های زیادی بیان می‌شود که باید با دقت زیاد به انجام تک‌تک آن‌ها پرداخت.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

آموزش تقویت حافظه ، تکنیک ها و خوراکی های تقویت حافظه

قطعاً برای شما هم پیش آمده است که یک آدرس یا یک نام ساده را فراموش کرده‌اید و دائماً خود را سرزنش کرده‌اید که چرا تا این حد ذهن‌تان ضعیف شده است و برایتان این سؤال پیش آمده است که برای تقویت حافظه باید چه بخوریم و کدام خوراکی برای تقویت حافظه مفید است؟ در جواب باید ذکر کرد راه‌های زیادی وجود دارد که به کمک آن‌ها می‌توانید حافظه خود را تقویت کنید.

البته باید بدانید که تقویت حافظه موضوعی است که نیاز به یک پروسه زمان‌بر دارد، سه ماه تا یک سال حداقل زمانی است که باید صرف کنید تا حافظه شما به یک ثبات مناسبی برسد. البته برای داشتن یک ذهن فعال و پویا باید سعی کنید همیشه نکاتی را رعایت کنید و از انجام بعضی کارها هم دوری کنید.

این نکته را هم در نظر داشته باشید که داروها و خوراکی‌های تبلیغاتی تبلیغ می‌شود و به ما می‌گویند برای تقویت حافظه بلند مدت چه بخوریم در بیش‌تر موارد فقط یک تبلیغ است و اثر خاصی روی تقویت ذهن و حافظه شما ندارد. البته برخی خوراکی‌های طبیعی وجود دارند که می‌توانند ذهن شما را تقویت کنند که در انتهای مطلب به آن‌ها پرداخته شده است. خوراکی های تقویت کننده حافظه چه هستند؟ چه خوراکی برای تقویت حافظه خوبه ؟

 

  • تقویت حافظه به کمک خواب کافی و منظم

حتماً تا کنون شما هم از خود پرسیده‌اید که چه چیزی برای حافظه خوب است؟ خواب یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که می‌تواند به طور مستقیم روی کارکرد حافظه شما تأثیر داشته باشد. اگر در طول شبانه‌روز به صورت نامنظم به خواب می‌روید و هیچ برنامه‌ای برای خواب خود ندارید باید بدانید که شما در معرض زوال حافظه هستید. معمولاً افراد موفق یک برنامه مشخص برای خواب خود در نظر می‌گیرند و طبق همان عمل می‌کنند.

البته دقت داشته باشید که مقدار خواب هر شخص با شخص دیگر متفاوت است،‌ممکن است شما در طول شبانه روز به ۶ ساعت خواب احتیاج داشته باشید در حالی که دوست‌تان به ۸ ساعت خواب در روز نیاز داشته باشد. موضوعی که مهم‌تر از مقدار خواب است همان نظمی است که به آن اشاره شد.

 

سعی کنید خواب‌تان را در یک چرخه منظم قرار دهید و برای اثرگذاری بهتر می‌توانید ساعات خواب و ساعات بیدارشدن‌ را در یک برگه یادداشت کنید. این کار به تحلیل وضعیت خواب شما کمک می‌کند و از طرفی می‌توانید مشکلات خواب خود را متوجه شوید و آن‌ها را برطرف کنید.

البته این روزها گجت‌های سلامتی زیادی به بازار آمده‌اند که در طول شب وضعیت خواب شما را پایش می‌کنند. منظم شدن خواب ممکن است کمی زمان ببرد اما به شما اطمینان می‌دهیم که این نظم به صورت مستقیم روی تقویت حافظه شما تأثیر می‌گذارد.

  • مطالعه

شاید این طور به نظر بیاید که مطالعه کردن صرفاً باعث افزایش اطلاعات و دانش می‌شود اما طبق تحقیقات انجام شده مطالعه کردن و گفتگوی درونی نه‌تنها باعث تقویت حافظه کوتاه مدت می‌شود بلکه باعث می‌شود شما تمرکز بهتری هم پیدا کنید.

البته فرقی نمی‌کند که شما در چه حوزه‌ای مطالعه می‌کنید، شاید شما علاقه به ورزش دارید و در این حوزه مطالعه می‌کنید شاید هم ترجیح می‌دهید در حوزه‌های مربوط به رشته شغلی‌تان مطالعه کنید، در هر صورت مطالعه کردن کمک می‌کند تا شما یک ذهن فعال داشته باشید.

سعی کنید هر از چند گاهی روش مطالعه خود را عوض کنید، برای مثال اگر همیشه روی میز و صندلی‌تان مطالعه کرده‌اید یک بار هم به پارک بروید و آن جا مطالعه کنید. عوض‌کردن عادت‌های مطالعاتی کمک می‌کند تا حافظه شما به شکل بهتری تقویت شود.

برای اثرگذاری بهتر مطالعه می‌توانید قبل از شروع مطالعه روزانه سعی کنید مطالب قبلی را به یادبیاورید و کمی در مورد آن‌ها فکر کنید. این کارها باعث می‌شود تا شما ذهن خود را به چالش بکشید و ذهن شما فعال‌تر شود.

خلاصه نویسی بعد از مطالعه هر قسمت از کتاب نیز می‌تواند یکی دیگر از راه‌های به چالش کشیدن ذهن باشد که البته شاید برای همه کتاب‌ها نیاز نباشد. در هر صورت با مطالعه اصولی می‌توانید ذهن خود را تقویت کنید و حافظه بلند مدت و کوتاه مدت‌تان را به چالش بکشید.

  • تقویت حافظه با خاطره نویسی یا روزمره نویسی

حتماً می‌دانید که به طور کلی نوشتن باعث تقویت حافظه و ذهن می‌شود اما آیا تا به حال قلم به دست گرفته‌اید و شروع به نوشتن چند خط مطلب کرده‌اید؟ احتمال زیاد پاسخ شما منفی است. اگر تا به امروز حتی یک خط هم ننوشته‌اید اشکالی ندارد، از همین امروز نوشتن را شروع کنید. البته نیاز نیست که حتماً در یک موضوع خاص بنویسید.

توصیه ما این است که در مورد اتفاقات روزمره‌تان بنویسید. این کار باعث می‌شود خلاقیت ذهن شما افزایش پیدا کند و در کنار افزایش خلاقیت، تقویت ذهن و ضریب هوشی هم صورت می‌گیرد. البته نوشتن باید به صورت مستمر و دائمی باشد و نوشتن یک روز یا یک هفته نمی‌تواند به تقویت حافظه شما کمکی داشته باشد.

این نکته را هم در نظر داشته باشید که این روزها شبکه‌های اجتماعی یکی از بهترین محل‌های نوشتن است چرا که دیگران نیز در این شبکه‌ها حضور دارند و به راحتی می‌توانند مطالب شما را مطالعه کنند و در مورد آن‌ها نظر دهند.

روزانه ۵۰۰ کلمه نوشتن می‌تواند کمک زیادی به تقویت ذهن و حافظه شما داشته باشد اما ممکن است روزهای اول نوشتن ۵۰۰ کلمه کمی سخت باشد پس می‌توانید روزهای اول را با نوشتن ۲۰۰ یا ۳۰۰ کلمه آغاز کنید. اگر در نرم‌افزار word می‌نویسید تعداد کلمات در پایین صفحه مشخص می‌شوند اما اگر در یادداشت تلفن همراه‌تان یا هر جای دیگر می‌نویسید، می‌توانید تعداد کلمات متن را از این سایت متوجه شوید و از لیست کلمات برای تقویت حافظه خود استفاده کنید.

  • آموزش مفاهیم جدید به دیگران

یکی دیگر از روش‌های تقویت ذهن این است که شما مطالبی که یاد گرفته‌اید را به دیگران آموزش بدهید برای مثال فرض کنید که شما کار با یک ابزار جدید را بلد هستید و حالا یکی از دوستان‌تان می‌خواهد کار با این ابزار را یاد بگیرد، در این صورت شما می‌توانید کار کردن با آن ابزار را به شخص یاد بدهید.

این کار شاید در ابتدا کمی بی‌ربط به نظر بیاید اما تحقیقات نشان داده است که ذهن انسان در موقع یاددادن به چالش کشیده می‌شود و سعی می‌کند تمام نکات را به یاد بیاورد، در نتیجه ذهن تقویت می‌شود.

یکی از راه‌هایی که می‌توانید آموزش دادن را شروع کنید استفاده از پتانسیل موجود در شبکه‌های اجتماعی است. بد نیست هر چند وقت یک‌بار یکی از موضوعات حوزه کاری‌تان را سر و سامان دهید و به صورت یک پست در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنید. این کار نه‌تنها باعث تقویت حافظه شما می‌شود بلکه کمک زیادی می‌کند تا برند شخصی شما هم شکل بگیرد.

  • رابطه بین تمرکز داشن و تقویت حافظه

شاید بیش‌تر ما از نداشتن تمرکز موقع کار کردن‌مان ناراحت باشیم، در حقیقت تمرکز نداشتن باعث می‌شود زمان انجام کارها به شدت افزایش پیدا کند و مثلا مطالعه ۲۰ صفحه از کتابی که باید در ۳۰ دقیقه خوانده می‌شد به یک ساعت برسد. زمان ارزشمندترین عنصر هستی است پس به سادگی می‌توان فهمید که تمرکز داشتن باعث بهره‌وری بیش‌تر این عنصر می‌شود.

طبق آخرین تحقیقات صورت گرفته کسانی که تمرکز کاری بالایی دارند از قدرت حافظه بهتری هم برخوردار هستند. داشتن تمرکز موقع انجام دادن کارها به ۲ دسته از عوامل بستگی دارد:

  1.  عوامل بیرونی: عوامل بیرونی درست همان موارد مزاحم هستند. برای مثال در هنگام مطالعه در یک کتابخانه، به صدا در آمدن صدای زنگ تلفن همراه یکی از اعضا می‌تواند مصداق عامل مزاحم بیرونی باشد.
  2. عوامل درونی: عوامل درونی مواردی است که در هنگام کار ما را وسوسه می‌کنند تا از کار خود دست بکشیم، برای مثال وسوسه چک کردن دائمی اینستاگرام می‌تواند یکی از عوامل درونی باشد که تمرکز را از ما سلب می‌کند.

موقع کار کردن باید سعی کنید تمامی این عوامل مزاحم را تا حد امکان حذف کنید، تمرکز داشتن روی کار می‌تواند موجب تقویت حافظه شما بشود که البته این موضوع در دراز مدت صورت می‌گیرد.

  • دسته‌بندی اطلاعات

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که اطلاعات زیادی در مورد یک موضوع در ذهن دارید اما اطلاعات موجود در ذهن شما دسته‌بندی شده نیستند و به همین خاطر نمی‌توانید آن‌ها را برای شخصی ارائه دهید.

دسته‌بندی کردن اطلاعات در ذهن کمک می‌کند تا بتوانید اطلاعات ذهن‌تان را به ساده‌ترین نوع بیان کنید. دسته بندی کردن اطلاعات هم کمک زیادی به تقویت ذهن شما می‌کند پس سعی کنید یکی از موضوعاتی که اطلاعات زیادی در مورد آن دارید را در نظر بگیرید و یک نمودار روی کاغذ رسم کنید و اطلاعات مختلف هر بخش را تقسیم بندی کنید.

 

برای گرفتن تأثیر بیش‌تر می‌توانید مجدداً از پتانسیل شبکه‌های اجتماعی استفاده کنید. شبکه‌های اجتماعی این روزها می‌توانند نقش بسیار مهمی در بهینه‌سازی زمان و کارهای ما داشته باشند پس سعی کنید از این پتانسیل به خوبی بهره بگیرید.  

  • تقویت حافظه به کمک حل سوالات چالشی، سودوکو و جدول

یکی از رایج‌ترین روش‌هایی که می‌توانید استفاده کنید این است که از سودوکو و جدول‌های مشابه آن کمک بگیرید. جدول‌های سودوکو یکی از قدیمی‌ترین روش‌های تضمین شده برای تقویت ذهن و دوری از آلزایمر هستند. اگر نگاهی به روزنامه فروشی‌های سطح شهر بیندازید می‌توانید جدول‌های سودوکو و خلاقیت زیادی پیدا کنید که کمک می‌کند ذهن شما تقویت شود.

البته این جدول‌ها ذهن انسان را به شدت درگیر می‌کند به همین خاطر ممکن است روزانه بیش‌تر از یک ساعت نتوانید برای این حل این جدول‌ها زمان اختصاص دهید اما در هر صورت اگر روزانه بین ۲۰ دقیقه تا یک ساعت زمان بگذارید می‌توان مطمئن بود که حافظه شما تقویت می‌شود. داشتن استمرار و پیوستگی در این کار بسیار اهمیت دارد و سعی کنید حل جدول را در برنامه روزانه خود داشته باشید.

  • تغذیه مناسب یکی از مهم‌ترین روش‌های تقویت حافظه

در ابتدای مطلب اشاره شد که بسیاری از سایت‌ها و مجلات تبلیغاتی در مورد خوراکی‌های تقویت ذهن دارند، البته درست است که بسیاری از این داروها نه‌تنها سودی ندارند بلکه باعث بروز بیماری‌ هم می‌شوند اما تغذیه سالم و مقوی(طبیعی) می‌تواند کمک زیادی به تقویت حافظه و ذهن شما داشته باشد. در ادامه با خوراکی‌های تقویت کننده حافظه همراه ما باشید.

در جواب سؤالی که در ابتدا ذکر کردیم یعنی سوال برای تقویت حافظه کوتاه مدت چی بخوریم باید بیان کنیم که استفاده کردن از غذاهای خانگی و طبیعی کمک می‌کند تا ذهن شما در بهترین حالت ممکن فعالیت کند. البته تعدادی خوراکی تقویت حافظه طبیعی هم وجود دارد که کمک می‌کند تا ذهن شما به بهترین شکل تقویت شود، لیست این خوراکی‌ها در ادامه آمده است:

  • گوجه فرنگی
  • انگور قرمز
  • قهوه
  • زردچوبه
  • آجیل مخلوط
  • ماهی چرب، لوزی‌ماهی، سالمون، ماهی خال‌خالی، ساردین
  • تخم مرغ
  • چایی سیاه

  • ورزش کردن و پیاده‌روی روزانه

حتماً شما هم شنیده‌اید که می‌گویند عقل سالم در بدن سالم، پس بهتر است این جمله را جدی بگیرید و برای رسیدن به یک ذهن فعال ورزش کردن را در برنامه روزانه خود داشته باشید. ورزش کردن کمک می‌کند تا سلول‌های خاکستری ذهن فعال شود و بازدهی بالاتری را برای شما به وجود بیاورد همچنین باعث افزایش اعتماد به نفس در افراد نیز میشود. یکی از بهترین زمان‌های ورزش کردن هر روز صبح بعد از بیدارشدن است.

همان‌طور که در ابتدای مطلب هم اشاره شد برای تقویت ذهن خواب منظم و کافی نقش بسیار مهمی دارد، پس سعی کنید ورزش کردن روزانه را در برنامه کاری خود داشته باشید. بهترین مقدار ورزش کردن ۳۰ تا ۴۵ دقیقه است اما اگر می‌خواهید به طور دقیق‌تر از این موضوع مطلع شوید بهتر است با یک پزشک تغذیه مشورت کنید تا براساس نیاز جسمی شما مقدار و نوع ورزش را مشخص کند.

  • تقویت حافظه کودکان

قطعاً هر پدر و مادری به دنبال تقویت ذهن فرزندش است و برای این موضوع کلاس‌های مختلف و کتاب‌های مختلفی هم تهیه می‌کند. بهترین روش برای تقویت حافظه کودکان استفاده از بازی‌های فکری است. معمولا روی هر بازی فکری رده سنی آن بازی درج می‌شود پس شما می‌توانید مناسب هر سن فرزندتان یک بازی فکری تهیه کنید.

البته مشاوران تخصصی حوزه کودک هم در این مسیر می‌توانند کمک زیادی به شما داشته باشند. بهترین زمان پرورش ذهن و حافظه دوران کودکی است پس سعی کنید از همان سال‌های ابتدایی یک برنامه مشخص و مدون برای پرورش و تقویت حافظه کودک داشته باشید.

برای تقویت حافظه چی بخوریم ؟

خوراکی‌های مفید برای حافظه چه هستند؟ اکنون زمان آن رسیده که به سوال برای تقویت حافظه کوتاه مدت چی بخوریم؟ پاسخ بدهیم .همان‌طور که گفتیم مغز شما به نوعی یک معامله بزرگ است. به عنوان مرکز کنترل بدن شما، ضربان قلب و تنفس ریه‌ها را حفظ می‌کند و به شما امکان می‌دهد حرکت کنید، احساس کنید و فکر کنید. به‌همین دلیل ایده خوبی است که مغز خود را در اوج شرایط کاری نگه دارید. غذاهایی که می‌خورید در سالم نگه داشتن مغز شما نقش دارند و می‌توانند کارهای ذهنی خاص مانند حافظه و تمرکز را بهبود ببخشند. در این مقاله ۱۱ ماده غذایی که سبب تقویت حافظه ذکر شده است.

  1. ماهی‌های چرب منبع غنی از امگا ۳، یک عنصر اصلی سازنده مغز است و یک خوراکی تقویت حافظه محسوب می‌شود. امگا ۳ در تیز شدن حافظه و بهبود خلق و خو و همچنین محافظت از مغز در برابر کاهش نقش دارد.
  2. قهوه می‌تواند به تقویت هوشیاری و خلق و خو کمک کند و یک خوراکی برای تقویت حافظه محسوب می‌شود. همچنین ممکن است به لطف کافئین و آنتی اکسیدان‌های موجود، در برابر آلزایمر محافظت کند.
  3. بلوبری مملو از آنتی اکسیدان است که ممکن است پیری مغز را به تعویق بیندازد و حافظه را بهبود بخشد.

  1. زردچوبه و ترکیب فعال آن کورکومین دارای فواید ضد التهابی و آنتی اکسیدانی شدیدی هستند که به مغز کمک می‌کنند و از مؤثرترین مواد غذایی برای تقویت حافظه محسوب می‌شود. در تحقیقات، علائم افسردگی و بیماری آلزایمر را کاهش داده است.
  2. کلم بروکلی از جمله غذاهای تقویت حافظه است که حاوی تعدادی از ترکیبات است که دارای اثرات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی قدرتمندی هستند، از جمله ویتامین K.
  3. دانه کدو تنبل سرشار از عناصر ریز مغذی بسیاری است و بهترین خوراکی برای تقویت حافظه به شمار می‌رود.برای تقویت حافظه مهم هستند، از جمله مس، آهن، منیزیم و روی.
  4. فلاونوئیدهای موجود در شکلات ممکن است به محافظت از مغز کمک کنند. مطالعات نشان داده است که خوردن شکلات می‌تواند حافظه و روحیه را تقویت کند.
  5. آجیل که یک خوراکی برای تقویت حافظه  است، حاوی انبوهی از مواد مغذی تقویت کننده مغز، از جمله ویتامین E، چربی های سالم و ترکیبات گیاهی است.
  6. پرتقال و سایر مواد غذایی برای تقویت حافظه که سرشار از ویتامین C می‌توانند از مغز شما در برابر آسیب رادیکال های آزاد دفاع کنند.
  7. تخم مرغ  که یک غذا برای تقویت حافظه است، منبع غنی از چندین ویتامین B و کولین است که برای عملکرد و رشد مناسب مغز و همچنین تنظیم خلق و خو مهم است.
  8. چای سبز یک نوشیدنی عالی و یک خوراکی تقویت حافظه کوتاه مدت برای حمایت از مغز شما است. محتوای کافئین موجود در آن باعث افزایش هوشیاری می‌شود، در حالی که آنتی اکسیدان‌های آن از مغز محافظت می‌کنند و L-theanine به شما در آرامش کمک می‌کند.
  • تقویت حافظه کوتاه مدت

حافظه کوتاه مدت چیست؟ حافظه کوتاه مدت می‌تواند به عنوان مکانیزم حافظه تعریف شود که به ما امکان می‌دهد مقدار معینی از اطلاعات را در مدت زمان کوتاه حفظ کنیم. حافظه کوتاه مدت به طور موقت اطلاعات پردازش شده‌ای را که به سرعت کمرنگ می‌شوند یا به حافظه بلند مدت تبدیل می‌شوند، حفظ می‌کند.

حافظه کوتاه مدت دارای دو ویژگی اصلی است ظرفیت محدود و مدت زمان محدود.

توانایی حافظه کوتاه مدت: اگر از شما خواسته شود توالی ۱۰ رقمی را به خاطر بسپارید، احتمالاً می‌توانید بین ۵ تا ۹ عدد را به خاطر بسپارید.


این به این دلیل است که مقدار اطلاعات کوتاه مدت که می‌تواند حفظ کند ۷ عنصر است، با تغییر ۲، بیشتر یا کمتر. به طور طبیعی، حافظه کوتاه مدت کمی متغیر است، به همین دلیل برخی افراد هستند که توانایی به خاطر سپردن عناصر کم و بیش را دارند.

توانایی به خاطر سپردن عناصر نیز ممکن است تحت تأثیر عملکرد مطالب مانند طول کلمات، ارتباط عاطفی محرک‌ها و سایر تفاوتهای فردی باشد. همچنین، اگر می‌توانید اطلاعات را با هم گروه‌بندی یا «تکه تکه» کنید ، می‌توانید تعداد عناصری را که به خاطر بسپارید افزایش دهید.

به عنوان مثال، هنگام تلاش برای به خاطر سپردن یک شماره تلفن، گروه‌بندی شماره‌ها در گروه‌های دو یا سه نفری می‌تواند سهولت در به خاطر سپردن را داشته باشد.

(مدت زمان حافظه کوتاه مدت: مدت زمانی که می توانید دنباله ارقام را به خاطر بسپارید محدود است.)

حافظه کوتاه مدت ما می‌تواند اطلاعات را تا ۳۰ ثانیه حفظ کند. با این وجود ، می‌توان با تکرار توالی یا معنایی دادن به عناصر، این زمان را افزایش داد. حافظه کوتاه مدت مانند یک درب دسترسی به حافظه بلند مدت عمل می‌کند، یا مانند یک اتاق ذخیره سازی که امکان نگهداری اطلاعاتی را که در آینده لزوماً نیازی به آنها نخواهیم داشت اما در لحظه به آنها نیاز داریم، ممکن می سازد.

از آنجایی که حافظه کوتاه مدت ارتباط مستقیمی با حافظه بلند مدت دارد، هرگونه آسیب به حافظه کوتاه مدت می تواند در جذب حافظه‌های جدید در حافظه بلند مدت تأثیر بگذارد. اگر حافظه کوتاه مدت به تنهایی آسیب ببیند، توانایی حفظ اطلاعات را برای مدت زمان کوتاهی از دست می‌دهیم. این امر درک جمله‌های طولانی و پیگیری در مکالمه را بسیار دشوار یا حتی غیرممکن می‌کند.

  • نمونه هایی از حافظه کوتاه مدت

برای درک یک جمله طولانی در یک مکالمه، باید قسمت اول جمله را به خاطر بسپارید تا کاملیت آن را درک کنید. حافظه کوتاه مدت مکانیزمی است که به شما امکان می‌دهد ابتدای جمله را به طور موقت به خاطر بسپارید. وقتی اطلاعات را فهمیدید، لازم نیست که این اطلاعات را به خاطر بسپارید  و مغز کلمات را فراموش می‌کند.

هنگام خواندن، حافظه کوتاه مدت شما مانند نمونه قبلی عمل می‌کند. برای درک کامل تفکر، باید ابتدا یک جمله یا ایده نوشتاری را به خاطر بسپارید. به خاطر آوردن یک جمله طولانی و پیچیده بسیار دشوارتر از یک جمله کوتاه و ساده است. این قابل درک است که نقش مهمی در تنظیمات دانشگاهی دارد. یک حافظه کوتاه مدت خوب مربوط به درک مطلب است که برای موفقیت علمی اساسی است.

وقتی کسی شماره تلفنی را می‌گوید، حافظه کوتاه مدت شما از زمانی که آن را می‌شنوید تا زمان نوشتن آن کار می‌کند.

به طور کلی، حافظه بلند مدت نیاز به فعال سازی قبلی حافظه کوتاه مدت دارد. وقتی می‌خواهید از کتابی عبرت بگیرید، رمزعبور را بخاطر بسپارید یا چند خط از شعر را به خاطر بسپارید، از حافظه کوتاه مدت خود استفاده می‌کنید.

آسیب شناسی ها و اختلالات مرتبط با حافظه کوتاه مدت و تقویت حافظه

اگر انواع مختلف حافظه مستقل نبودند، در صورت خراب شدن یا تغییر در یکی از انواع حافظه‌ها، همه سیستم‌ها از کار می‌افتند. خوشبختانه، مغز مناطق مختلفی را به انواع مختلف حافظه اختصاص می دهد، به این معنی که تغییر در حافظه طولانی مدت بر حافظه کوتاه مدت تأثیر نمی‌گذارد.

به طور کلی، همه انواع مختلف حافظه با هم کار می‌کنند و یافتن نقطه‌ای که یک نوع حافظه به پایان برسد و نوع دیگر آن شروع شود، دشوار است. با این حال، هنگامی که یکی از آنها آسیب ببیند، مغز قادر به انجام کار خود نیست و هنگام انجام کارهای روزمره به میزان قابل توجهی رنج می‌برد.

 

تغییر در حافظه کوتاه مدت می‌تواند هم بر مدت زمان نگهداری اطلاعات و هم بر میزان اطلاعاتی که ذخیره می‌شود  و هم تقویت حافظه تأثیر بگذارد. در صورت تغییر خفیف، ممکن است بر مدت زمانی که اطلاعات ذخیره می‌شود، تأثیر بگذارد، که این یک آسیب «کمی قابل مشاهده» محسوب می‌شود (اطلاعات را ۱۵ ثانیه حفظ کنید نه ۳۰). با این حال، یک تغییر شدید ممکن است مکانیسم حافظه کوتاه مدت را کاملاً از بین ببرد.

حافظه کوتاه مدت می‌تواند از طرق مختلف آسیب ببیند. همان‌طور که قبلاً اشاره کردیم، در مراحل اولیه بیماری آلزایمر همراه با حافظه طولانی مدت تغییر می‌کند. همچنین نشان داده شده است که حافظه کوتاه مدت در نارساخوانی نقش دارد، زیرا مشکل در ذخیره اطلاعات واجی ممکن است منجر به مشکلاتی در یادگیری خواندن شود.

مصرف ماری جوانا عامل دیگری است که نشان داده است بر حافظه کوتاه مدت و همچنین آسیب مغزی ناشی از سکته مغزی یا ضربه مغزی تأثیر می‌گذارد و از تقویت حافظه جلوگیری می‌کند.

چگونه می‌ توانید حافظه کوتاه مدت را اندازه گیری و ارزیابی کنید؟

حافظه کوتاه‌مدت در اکثر فعالیت‌های روزمره نقش زیادی دارد. توانایی ما در تعامل مناسب با محیط و افرادی که ما را احاطه کرده‌اند مستقیماً به حافظه کوتاه‌مدت بستگی دارد.

این یکی از دلایلی است که ارزیابی حافظه کوتاه مدت و شناخت سطح شناختی شما می‌تواند در زمینه‌های مختلف مفید باشد: از نظر علمی به شما کمک می‌کند اگر کودک در یادگیری خواندن یا درک جملات طولانی یا پیچیده مشکل دارد، درک کنید.

پزشکی به شما کمک می کند تا در صورت نیاز به دادن دستورالعمل‌های اساسی، در صورت چگونگی مکالمه با بیماران، در صورت به یاد آوردن یک دارو / تشخیص، مشکلی برای صحبت کردن با آنها ایجاد کنید. حافظه کوتاه‌مدت حرفه‌ای می‌تواند به عنوان شاخصی باشد که کارگر به راحتی و با سفارشات پیچیده کار می‌کند.

آزمون‌های CogniFit برای ارزیابی حافظه کوتاه مدت از آزمون مستقیم و غیرمستقیم ارقام از آزمون WMS مقیاس حافظه Wechsler ،CPT (آزمون عملکرد مداوم، TOMM  آزمون حافظه استفاده TOL (برج لندن) الهام گرفته شده است. جدا از حافظه کوتاه مدت، این تست‌ها همچنین با درک موقعیت خود، سرعت پردازش و حافظه فعال را اندازه‌گیری می‌کنند.

Sequency Test WOM-ASM یک سری توپ روی صفحه خواهید دید. کاربر باید مجموعه‌ای از اعداد را بخاطر بسپارد و توالی را تکرار کند. توالی ابتدا فقط از یک عدد ساخته می‌شود و هر بار که کاربر اشتباه کند هر بار یک عدد افزایش می‌یابد. کاربر باید دنباله را بعد از هر ارائه تکرار کند.


VISMEN-PLAN Test Concentration: مجموعه‌ای از سه جسم روی صفحه ظاهر می‌شوند و کاربر باید ترتیب نمایش آنها را به خاطر بسپارد. اشیا ناپدید می‌شوند و کاربر برای انتخاب گزینه صحیح روی صفحه باید سریها را به خاطر بسپارد.

چگونه می توانید به تقویت حافظه کوتاه مدت کمک کنید یا آن را بهبود ببخشید؟

درست مثل همه توانایی‌های شناختی ما، حافظه کوتاه مدت نیز قابل آموزش و بهبود است. CogniFit ممکن است با یک برنامه آموزش حرفه‌ای به این امکان کمک کند.

تقویت حافظه کوتاه مدت مبتنی بر علم عصب شناسی است. تیم علمی CogniFit مجموعه ای از تمرینات بالینی را برای بازسازی و بهبود مشکلات حافظه کوتاه مدت و تقویت حافظه و سایر عملکردهای شناختی ارائه می‌دهد.

مغز و ارتباطات عصبی آن با استفاده از آن، دقیقاً مانند عضلات بدن، قوی‌تر می‌شوند. اگر به طور مكرر حافظه كوتاه‌مدت خود را آموزش دهید، اتصالات سریعتر و كاراتر خواهند بود كه توانایی كلی آن را بهبود می‌بخشد.

تیم علمی CogniFit متشکل از متخصصانی است که در زمینه بررسی قابلیت انعطاف پذیری سیناپسی و روند نوروژنز متخصص هستند، همین امر باعث می‌شود برنامه تحریک شناختی شخصی‌سازی شده مؤثر باشد. این برنامه با ارزیابی جامع عصب روانشناختی برای ارزیابی حافظه کوتاه مدت و سایر عملکردهای اساسی شناختی آغاز می‌شود.

 

سپس این برنامه به طور خودکار از نتایج حاصل از ارزیابی اولیه برای ایجاد یک برنامه آموزش مغزی شخصی شده مخصوص نیازهای هر کاربر استفاده می‌کند.

آموزش مداوم با یک برنامه تمرینی مناسب بهترین راه برای بهبود و تقویت حافظه کوتاه مدت است. CogniFit ابزارهایی برای ارزیابی و توان‌بخشی برای بهینه‌سازی این عملکرد شناختی دارد. آموزش فقط ۱۵ دقیقه ۲-۳ روز در هفته طول می‌کشد.

شما می‌توانید از طریق CogniFit آنلاین به برنامه تحریک شناختی دسترسی پیدا کنید. تعدادی بازی و تمرین تعاملی وجود دارد که می‌توان از طریق رایانه یا دستگاه‌های تلفن همراه و رایانه‌های لوحی انجام داد. بعد از هر جلسه، کاربر یک نمودار دقیق با پیشرفت شناختی خود مشاهده می‌کند.

برای تقویت حافظه چه دارویی بخوریم (قرص تقویت حافظه)

در مطالبی که در بالا ذکر کردیم به صورت مفصل بیان کردیم که باید برای تقویت حافظه کوتاه مدت چی بخوریم اکنون به بررسی داروهای تقویتی در این حوزه می‌پردازیم و باید بیان کنیم که از بین رفتن حافظه با افزایش سن بسیاری از ما را نگران می‌کند. ممکن است از خود بپرسید که آیا به یکی از ۱۰ میلیون افراد که به بیماری آلزایمر مبتلا می‌شوند تبدیل خواهید شد یا خیر. یا شاید شما به سادگی به دنبال روش‌هایی برای تقویت حافظه خود با مکمل‌، ویتامین‌ یا بازی‌های حافظه هستید

آیا این تقویت‌کننده‌های مغز واقعاً به حافظه ما کمک می‌کنند؟ در زیر مکمل‌های غذایی که به بهبود حافظه شما کمک می‌کند را بیان می‌کنیم.

(توجه: اگر خود یا اطرافیانتان که احتمالاً مبتلا به آلزایمر هستید، مشورت در پزشکی مهم است.)

  1. اسید چرب امگا ۳: مکمل‌های روغن ماهی امگا ۳ علاقه زیادی را به خود جلب کرده‌اند. مطالعات نشان می‌دهد که مصرف بیشتر اسید چرب امگا ۳ از غذاهایی مانند ماهیان آب سرد، روغن گیاهان و مغزها و گردوی انگلیسی به شدت با کاهش خطر ابتلا به آلزایمر ارتباط دارد و بهترین خوارکی برای تقویت حافظه است. با این حال برای اثبات این مزیت حافظه از مکمل‌ها، مطالعات کاملی در مقایسه امگا ۳ با دارونما مورد نیاز است.
  2. هوپرزین A: که به خزه چماقی چینی نیز معروف است، این داروی طبیعی به روشی مشابه داروهای آلزایمر عمل می‌کند. اما شواهد بیشتری برای تأیید ایمنی و کارآیی آن و تاثیرش بر تقویت حافظه لازم است.
  3. استیل-ال-کارنیتین: برخی مطالعات نشان می‌دهد که این اسید آمینه ممکن است به بیماران آلزایمر با مشکلات حافظه کمک کند. این ممکن است سود بیشتری را برای افرادی که شروع زودرس و سرعت سریع بیماری دارند فراهم کند.
  4. ویتامین E: اگرچه ویتامین E احتمالاً خطر ابتلا به آلزایمر را کاهش نمی‌دهد، اما ممکن است روند پیشرفت آن را کند کند. مطالعات اخیر نگرانی‌ها را در مورد افزایش خطر مرگ و میر در افراد ناسالم که دوزهای بالای ویتامین E مصرف می‌کنند، ایجاد کرده است، بنابراین قبل از مصرف این مکمل حتماً با پزشک خود مشورت کنید.

البته در نظر داشته باشید که جینسینگ آسیایی (یا پاناکس). فیو-برمن به WebMD می‌گوید ، گیاهی که گاهی اوقات با جینکگو بیلوبا استفاده می‌شود، جینسینگ آسیایی می‌تواند به خستگی و کیفیت زندگی کمک کند. او می‌گوید، اما هر فایده‌ای برای حافظه بیشتر در یک گروه کوچک یا زیرمجموعه از شرکت‌کنندگان در مطالعه نشان داده شده است.

تقویت حافظه کوتاه مدت به کمک طب سنتی

حا ل که به سؤال چه خوراکی‌هایی برای تقویت حافظه خوب است پاسخ داده‌ایم و به خوبی می‌دانید خوراکی‌های مفید برای تقویت حافظه چه چیزهایی هستند باید به سراغ مبحث تقویت حافظه به کمک طب سنتی برویم و باید گفت در زمان‌های گذشته که علم پزشکی به اندازه دوران ما پیشرفت نکرده بود و ابزارهای پیشرفته پزشکی و داروهای شیمیایی وجود نداشتند، طب سنتی برای پیشگیری و درمان بسیاری از اختلالات به کار می‌رفت. در مورد تقویت حافظه نیز طب سنتی راه‌کارهای جالبی دارد که استفاده از آن‌ها خالی از لطف نیست.

برای درمان فراموشی چه بخوریم؟ برای مثال گفته شده که  جویدن و خوردن مویز در کودکان و نوجوانان، می‌تواند از فراموشی زودرس و زوال حافظه جلوگیری کند. همچنین برای افراد مسن و میان‌سال هم جویدن و خوردن مویز فواید زیادی دارد؛ از جمله این که از بروز بیماری آلزایمر و اختلالات حافظه در آن‌ها جلوگیری می‌کند. بوییدن گیاه رزماری یا مصرف عصاره آن به همراه آب گرم، عسل و بهارنارنج، باعث می‌شود خون پر از اکسیژن به سلول‌های عصبی و مغز ما برسد که طبیعتا نتیجه آن می‌تواند تقویت حافظه و بهبود عملکرد سیستم عصبی ما باشد.

  • تاثیرات گیاه آویشن در تقویت حافظه

یکی از گیاهان بسیار مفید که کاربردهای زیادی در علم پزشکی، از جمله تقویت حافظه دارد گیاه آویشن است. آویشن گیاهی با طبع بسیار گرم است و اصولاً از نظر طب سنتی، خوراکی‌هایی با طبع گرم می‌توانند به تقویت حافظه کمک کنند.

گیاه آویشن بهترین خوراکی برای تقویت حافظه است که به تحریک سلول‌های عصبی می‌پردازد و باعث می‌شود که این سلول‌ها ارتباط سریع‌تر و موثرتری باهم برقرار کنند؛ پس به نظر می‌رسد که از این راه در تقویت حافظه تأثیرگذار است. ترکیبی از گیاه آویشن به همراه گیاه جعفری، می‌تواند در پیشگیری و بهبود تعدادی از بیماری‌های عصبی مانند ضعف حافظه کوتاه مدت، استرس، پارکینسون و آلزایمر کاربرد داشته باشد و همان‌طور که در بالا هم اشاره کردیم از مفیدترین خوراکی‌های تقویت حافظه هستند.

  • گیاه بابونه و تاثیرات آن روی حافظه کوتاه مدت

استرس و اضطراب به عنوان یکی از عوامل زیان‌آور در بحث حافظه به شمار می‌رود. در واقع اگر افراد برای مدت زیادی تحت استرس قرار بگیرند، احتمال ابتلای آن‌ها به آلزایمر و ضعف حافظه کوتاه مدت افزایش چشم‌گیری خواهد داشت. البته با توجه به سبک زندگی‌های کنونی و دغدغه‌های زیادی که افراد دارند، اجتناب از استرس و اضطراب امری بسیار دشوار به نظر می‌رسد.

شاید بهترین راه‌کار برای مقابله با استرس، خوردن خوراکی‌ها و دمنوش‌های آرامش‌بخش باشد. به این ترتیب به صورت غیر مستقیم به تقویت حافظه خود کمک زیادی می‌کنید.

یکی از گیاهانی که مصرف آن باعث کاهش استرس می‌شود، گیاه بابونه است. دم‌کرده گیاه بابونه، به خصوص اگر به هنگام شب و قبل از خواب مصرف شود، کمک می‌کند که سلول‌های مغزی و نورون‌ها بهتر و قدرتمندتر کار کنند و به این ترتیب به تقویت حافظه بلند مدت و کوتاه مدت کمک می‌کند.

  • تاثیرات مخرب الکل روی حافظه

مصرف الکل برای بدن و ذهن ما اثرات مخرب زیادی دارد و می‌تواند تعداد زیادی از ارگان‌های ما را تحت تاثیر قرار داده و عملکرد آن‌ها را با مشکل مواجه کند. اگر فرد الکل مصرف کند، سمی را به بدن خود وارد کرده که روی تمامی اعضای بدن ما، به ویژه مغز اثرات منفی خواهد داشت.

به همین دلیل است که فردی که الکل مصرف کرده، توانایی کنترل هیجانات خود را ندارد و رفتارهای تکانشی از خود بروز می‌دهد. تأثیرات مخرب الکل در حدی است که گاهی باعث می‌شود فرد حافظه کوتاه مدت خود را در برهه خاصی از دست دهد. همچنین گفته شده افرادی که الکلی هستند؛ یعنی به صورت مداوم از الکل استفاده می‌کنند، بیشتر از سایرین در معرض ابتلا به آلزایمر قرار دارند.

زیرا در چنین اشخاصی حجم ماده سفید مغز، که ارتباط بخش‌های مختلف مغز را برقرار می‌کند، کاهش می‌یابد. پس اولین گام برای تقویت حافظه در افرادی که الکل مصرف می‌کنند ترک‌کردن الکل است.

کنترل بیماری‌ های نهفته برای تقویت حافظه

بیماری‌های مزمن و نهفته مانند؛ فشار خون بالا، سرطان، دیابت، مشکلات تیروئیدی و درد مزمن در عضلات، می‌توانند حافظه کوتاه مدت شما را تحت تأثیر قرار دهند. گاهی این مشکلات و بیماری‌ها به‌طور مستقیم روی حافظه کوتاه مدت اثر کرده و آن را ضعیف می‌کنند؛ اما گاهی داروهایی که برای کنترل این بیماری‌ها استفاده می‌شوند می‌توانند اثرات مخربی روی حافظه کوتاه مدت داشته باشند. در هر صورت بهتر است افراد در صورت بروز اختلال در حافظه کوتاه مدت، در این زمینه با پزشک خود مشورت کنند.

چند تکنیک ساده برای تقویت حافظه در منزل

حال که به‌خوبی می‌دانیم که برای تقویت حافظه چی بخوریم بهتر است بگوییم که اگرچه برای تقویت حافظه راه‌کارهای علمی بسیار زیادی وجود دارند و تحقیقات گسترده‌ای روی این موضوع انجام شده است؛ اما با این حال شما می‌توانید با انجام چند تکنیک راحت در منزل، به تقویت حافظه خود کمک بزرگی بکنید. برای مثال برای تقویت حافظه کوتاه مدت خود، می‌توانید به طور هم‌زمان از تعدادی از حواس خود استفاده کنید.

مثلاً به طور هم‌زمان از حس بویایی، بینایی و شنوایی خود بهره بگیرید. برای مثال اگر می‌خواهید دستور پخت یک غذا را به خاطر بسپارید، بهتر است کمی از آن غذا بچشید یا آن را بو کنید. حتماً شما هم تجربه کرده‌اید که برای به خاطر سپردن چند اسم، اگر آن‌ها را رمزگذاری کنید نتیجه بهتری می‌گیرید؛ مثلا می‌توانید برای آن‌ها یک شعر بسازید.  خود شعر گفتن، شعر خواندن یا به خاطر سپردن شعر، از جمله ابزارهای کمک‌کننده در تقویت حافظه کوتاه مدت به شمار می‌رود.

خوراکی‌ هایی که به تقویت حافظه کوتاه مدت کمک می‌کنند

یکی از سؤال‌های مهم در مورد حافظه کوتاه مدت، این سوال است که برای تقویت حافظه چه بخوریم؟ خوراکی تقویت حافظه کوتاه مدت چه هستند؟ حتماً می‌دانید که هدف از غذا خوردن، صرفاً از بین بردن احساس گرسنگی نیست؛ بلکه اگر غذاهای ما به دقت و به صورت هوشمندانه‌ای انتخاب شوند، می‌توانند نخستین پزشک ما باشند.در ادامه لیستی از خوراکی‌هایی برای تقویت حافظه و غذاهای مفید برای تقویت حافظه را ارائه می‌دهیم تا بتوانیم در طول روز انتخاب های مناسب‌تری داشته باشیم.

چی بخوریم برای تقویت حافظه؟ در واقع تغذیه ما ارتباط تنگاتنگی با سلامتی ما دارد. برای تقویت حافظه نیز لیستی از خوراکی‌ها و مواد غذایی وجود دارد که تأثیر خوبی روی مغز و حافظه ما دارند و باعث بهبود عملکرد مغزی می‌شوند. در مورد پاسخ سؤال برای تقویت حافظه چی بخوریم، می‌توانیم به لیست خوراکی‌ها برای تقویت حافظه اشاره کنیم که از بهترین خوراکی‌های تقویت حافظه محسوب می‌شوند:

  1. میوه آووکادو
  2. چغندر
  3. روغن نارگیل
  4. کرفس
  5. روغن زیتون خام
  6. رزماری
  7. زنجبیل
  8. توت‌ها
  9. ماهی
  10. میگو
  11. آب
  12. پیاز
  13. سیر
  14. انبه

نقش کرفس در تقویت حافظه

اگر در ذهن شما هم این سؤال پیش آمده است که چه بخوریم تا حافظه قوی داشته باشیم؟ باید در جواب گفت یک خوراکی تقویت حافظه کوتاه مدت، کرفس است. کرفس یکی از سبزی‌های معجزه‌آسا برای سلامتی بدن است. این سبزی مفید خواص چندگانه‌ای برای سلامتی ما دارد. برای مثال به کسانی که می‌خواهند وزن کم کنند توصیه می‌شود که کرفس را در برنامه غذایی خود بگنجانند.

همچنین کرفس سرشار از آنتی اکسیدان است و به‌همین دلیل به عنوان یک ماده ضدالتهاب عمل می‌کند. از آن‌جایی که کرفس سرشار از انواع ویتامین‌ها، مواد معدنی، پلی‌ساکاریدها و مواد مغذی است؛ می‌تواند برای کارکرد صحیح مغز بسیار مفید باشد و در تقویت حافظه به شما کمک کند. لازم به ذکر است که باید علاوه بر ساقه کرفس از برگ‌های آن نیز تغذیه کنید تا بهترین نتیجه را به دست آورید.

برای تقویت حافظه چغندر بخورید

یکی از سبزی‌های ریشه‌ای مفید برای بهبود عملکردهای مغز و نیز تقویت حافظه، گیاه چغندر است که یکی از مؤثرترین خوراکی های افزایش حافظه است. اگرچه تمامی سبزی‌های خوراکی در لیست غذاهای سالم و مفید قرار دارند؛ اما باید بدانید که چقدر در این لیست جایگاه خاصی دارد و به عنوان یک خوراکی تقویت حافظه کوتاه مدت عمل می‌کند.

گیاه چغندر را می‌توانید به صورت آب‌پز مصرف کنید یا می‌توانید آن را در سالادهای خود بریزید. در هر صورت مصرف گیاه چغندر، باعث خروج سریع سموم از خون می‌شود و همچنین نیتراتی که در چغندر وجود دارد، کمک زیادی به بهبود گردش خون بدن می‌کند.

همین عوامل باعث می‌شوند سطح عملکردهای مغزی بالاتر برود و در تقویت حافظه تأثیر زیادی دارند. چغندر علاوه‌‌بر نقشی که در تقویت حافظه دارد، به خاطر خواص آنتی اکسیدانی بالا، به صورت یک دارو طبیعی ضد سرطان و ضد التهاب عمل می‌کند.

تقویت حافظه با آدامس جویدن

اگر برای شما هم سؤال  شده که چی بخوریم حافظه قوی داشته باشیم و چی بخوریم برای تقویت حافظه؟ جالب است بگوییم آدامس! شاید شما هم تصور کنید که جویدن آدامس در مکان‌هایی مانند مدرسه و سر کلاس درس، یک رفتار غلط و بر خلاف آداب کلاس درس است. اما امروزه در بعضی از مدارس به بچه‌ها اجازه می‌دهند که سر کلاس‌های درس آدامس بجوند.

در واقع تحقیقات اثبات کرده‌اند که جویدن آدامس تأثیراتی روی مغز ما می‌گذارد. برای مثال باعث واکنش سریع مغز ما، افزایش تمرکز و نیز افزایش هوشیاری ما می‌شود؛ همین موارد می‌توانند دلیل خوبی باشند برای این که آدامس جویدن می‌تواند به تقویت حافظه در افراد کمک کند. زیرا افزایش تمرکز خودش یکی از راه‌های تقویت حافظه به شمار می‌رود.

تاثیر ورزش شطرنج روی تقویت حافظه کوتاه مدت

تحقیقات و مطالعات علمی اثبات کرده‌اند که مغز ما مانند یک ماهیچه عمل می‌کند. به این معنی که مغز مانند یک ماهیچه که در اثر ورزش‌کردن ورزیده‌تر و قوی‌تر می‌شود؛ مغز هم چنین خاصیتی دارد. یکی از ورزش‌های بسیار مفید برای مغز ما، ورزش شطرنج است. شاید بتوان گفت هنگام شطرنج بازی‌کردن، فعال‌ترین عضو بدن مغز است.

همچنین اثبات شده است که ورزش شطرنج از بروز بیماری‌های مربوط به مغز، مانند افسردگی، اضطراب و آلزایمر جلوگیری می‌کند. گفته شده که شطرنج باعث تقویت حافظه کوتاه مدت در افراد، به ویژه در کودکان می‌شود.

همان‌طور که می‌دانید هنگام بازی شطرنج، شما باید حرکات رقیب خود را به حافظه بسپارید. همچنین لازم است تمامی قوانین بازی شطرنج و فنونی که شما را به موفقیت در این بازی می‌رسانند به یاد داشته باشید. علاوه‌بر آن ورزش شطرنج، باعث ورزیده شدن مغز شما می‌شود و به این طریق هم حافظه شما را بهبود می‌بخشد.

خوراکی های برای تقویت حافظه

بسیاری از مواد غذایی کمک شایانی به بهبود عملکرد مغز و حافظه می‌کنند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

  • آووکادو

آووکادو حاوی ویتامین K و اسید‌فولیک است و از لخته‌شدن خون در مغز یا همان سکته مغزی جلوگیری می‌کند. این میوه در بهبود عملکردهای شناختی مغز مانند تقویت حافظه و تمرکز نیز به‌خوبی عمل می‌کند و از مهم‌ترین خوراکی های برای تقویت حافظه است. آووکادو سرشار از ویتامین‌های B و C است؛ یعنی ویتامین‌هایی که در بدن ذخیره نمی‌شوند و باید روزانه آنها را مصرف کنیم. این میوه نسبت به سایر میوه‌ها، بیشترین میزان پروتئین و قند کمی دارد.

  • بلوبری

بلوبری هم مثل چغندر سرشار از آنتی‌اکسیدان و حاوی ویتامین C  ، K و فیبر فراوان است. سطح بالای گالیک ‌اسید در این میوه، از مغز در برابر استرس و فشار محافظت کرده و نقش مهمی برای تقویت حافظه ایفا می‌کند.

  • شکلات تلخ

یکی از بهترین خوراکی‌های برای تقویت حافظه، شکلات‌ تلخ است که سرشار از آنتی‌اکسیدان هست، خاصیت ضدالتهابی بالایی داشته و در کاهش فشار خون و بهبود گردش خون در قلب و مغز نقش مؤثری ایفا می‌کند. این نکته را فراموش نکنید که شکلات‌های تلخ و تیره برای تقویت حافظه بی‌نظیرند، نه شکلات‌های شیرین و سرشار از قند موجود در سوپرمارکت‌ها.

  • ماهی سالمون

ماهی سالمون سرشار از اسیدهای چرب امگا ۳ است که موجب بهبود حافظه می‌شوند. سالمون از خوراکی های برای تقویت حافظه است که باید آن را به خاطر بسپارید.

  • کندر

هر بار که در ذهنمان به دنبال پاسخ این سؤال می‌گکردیم که برای تقویت حافظه چه بخوریم، یکی از گزینه‌های رایج کندر خواهد بود. کندر برای تقویت حافظه، بهبود عملکرد مغز و رفع فراموشی بسیار مؤثر است و خوردن این صمغ در کودکی کمک شایانی به تقویت میزان هوش و حافظه می‌کند. البته استفاده از کندر تا دو هفته مفید بوده و استفاده طولانی‌مدت و بی‌رویه‌ی آن، هم برای کودکان و هم بزرگسالان عوارضی به همراه دارد.

نوشیدنی برای تقویت حافظه

نوشیدنی‌ها هم در زمره‌ی خوراکی های برای تقویت حافظه قرار می‌گیرند و در صورت مصرف درست و به‌اندازه، می‌توانند به عملکرد سلول‌های مغز کمک کنند.

  • قهوه

کافئین موجود در قهوه، سلول‌های مغز را تحریک کرده و باعث افزایش فعالیت آنها می‌شود و به‌تبع آن به‌مرور‌زمان حافظه نیز تقویت خواهد شد. علاوه‌براین قهوه یکی از مهم‌ترین مواد غذایی برای افزایش دقت و تمرکز است. طبق نتایجی که از تحقیقات به‌دست‌آمده، افرادی که مقدار مناسبی قهوه در طول روز مصرف می‌کنند، از ایمنی بیشتری در مقابل بیماری‌هایی مثل پارکینسون، آلزایمر و حتی سکته مغزی برخوردارند.

  • چای سبز

احتمالاً شما هم از خواص چای سبز زیاد شنیده‌اید، از آنتی‌اکسیدان‌های فراوان موجود در آن گرفته تا تأثیر بر روی پوست و تناسب‌اندام. هر زمان به این فکر افتادید که برای افزایش حافظه چی بخوریم، چای سبز را فراموش نکنید. این نوشیدنی پر خاصیت به شما آرامش می‌دهد که بتوانید تمرکز خود را بالا ببرید.

خوراکی‌های مضر برای حافظه

معمولاً خوردن غذاهای مختلف راحت‌تر از پرهیز از آن‌هاست به همین خاطر هم عده‌ی زیادی از ما برای کاهش وزن، به دنبال خوراکی‌هایی هستیم که لاغرمان کنند. به خوراکی‌های برای تقویت حافظه اشاره کردیم اما بسیاری از خوراکی‌ها هم هستند که در صورت مصرف بیش از حد اثرات نامطلوبی بر روی حافظه خواهند داشت مثل شکر، روغن و فست‌فودها.

به‌طور‌کلی غذاهایی که شاخص گلوکز بالا دارند، خطر افسردگی را افزایش می‌دهند. شاخص گلوکز یا Glycemic Index، میزان قندی است که پس از مصرف کربوهیدرات‌ها در واحد زمان در بدن آزاد می‌شود.۱

بازی برای تقویت حافظه

فقط خوراکی‌ها نیستند که می‌توانند اثربخش باشند، بازی‌ها هم مغز شما را به تکاپو وامی‌دارند تا از آن بیشتر و هدفمندتر استفاده کنید. همان‌طور که کودکان برای یادگیری از بازی‌ها کمک می‌گیرند، ما هم می‌توانیم از آن‌ها تقلید کنیم. بر اساس یک مطالعه‌ی علمی که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده، خطر ابتلا به آلزایمر در افرادی که در طول زندگی به فعالیت‌های تحریک‌کننده‌ی مغز مثل انجام بازی‌های فکری می‌پردازند، کم‌تر است.

چند نمونه از نرم‌افزارهای بازی فکری که می‌توانید در اوقات فراغت خود انجام دهید در زیر قرار داده‌ایم:

Lumosity، Brains Trainer، Brain Matrix، Elevate، Memory Games و Brain Workout Trainer

مراقبه برای تقویت حافظه

از بحث خوراکی های برای تقویت حافظه و بازی که بگذریم، به مراقبه و مدیتیشن می‌رسیم. در یکی از بیمارستان‌های روانی ماساچوست در سال ۲۰۱۰ تحقیقی انجام شد که نشان می‌داد مدیتیشن می‌تواند باعث افزایش ضخامت غشای مغزی و قطر رگ‌های مغز شود؛ با این روند میزان جریان خون در قشر پیشانی که مسئولیت ذخیره و بازیابی اطلاعات را برعهده دارد، بیشتر شده و در نهایت با افزایش جریان خون، قدرت بیشتری هم پیدا می‌کند.

تکنیک‌های فراوانی در‌این‌رابطه وجود دارند از جمله:

  1. بالا نگه‌داشتن دست‌ها
  2. تمرکز روی یک موضوع خاص
  3. گوش‌دادن به موسیقی‌های ملایم
  4. رایحه‌درمانی
  5. تمرکز روی صدای تنفس

این نکته را فراموش نکنیم که خوراکی های برای تقویت حافظه، بازی و مراقبه زمانی تأثیر گذار خواهند بود که با ممارست و پشتکار انجام شوند.

در این مقاله سعی شد تغذیه مناسب برای تقویت حافظه و تعدادی خوراکی تقویت حافظه کوتاه مدت معرفی شود. گفتیم برای درمان فراموشی چه بخوریم. امیدواریم که سؤالات شما در رابطه با برای تقویت حافظه چه بخوریم پاسخ داده شده باشد. نظرات و تجربیات خود را در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید.

برخی سؤالات رایج

کدام مواد غذایی به تقویت حافظه کمک می‌کنند؟

  1. ماهی‌های چرب منبع غنی از امگا ۳
  2. قهوه می‌تواند به تقویت هوشیاری و خلق و خو کمک کند.
  3. بلوبری مملو زردچوبه
  4. کلم بروکلی
  5. دانه کدو تنبل سرشار از عناصر ریز مغذی بسیاری است.
  6. فلاونوئیدهای موجود در شکلات ممکن است به محافظت از مغز کمک کنند.
  7. آجیل حاوی انبوهی از مواد مغذی تقویت کننده مغز، از جمله ویتامین E، چربی های سالم و ترکیبات گیاهی است.
  8. پرتقال و سایر مواد غذایی سرشار از ویتامین C
  9. تخم مرغ
  10. چای سبز

راهکار تقویت حافظه کوتاه مدت چیست؟

حافظه کوتاه مدت ما می تواند اطلاعات را تا ۳۰ ثانیه حفظ کند. با این وجود ، می توان با تکرار توالی یا معنایی دادن به عناصر ، این زمان را افزایش داد.

بهترین بازی‌های تقویت حافظه کدامند؟

یکی از رایج‌ترین روش‌هایی که می‌توانید استفاده کنید این است که از سودوکو و جدول‌های مشابه آن کمک بگیرید. جدول‌های سودوکو یکی از قدیمی‌ترین روش‌های تضمین شده برای تقویت ذهن و دوری از آلزایمر هستند.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

گام های بهبود مهارت های ارتباطی موثر

برخی مهارت‌ها باعث می‌شود شما زندگی بهتری داشته باشید و بتوانید در کارهای روزمره موفقیت بیش‌تری داشته باشید. مهارت‌ های ارتباطی شامل زیرمجموعه‌هایی زیادی مانند مهارت‌ های کلامی است که یادگیری هر کدام از این مهارت‌ها نیاز به صرف زمان و تمرین دارد. استفاده درست از مهارت‌ های ارتباطی می‌تواند کمک زیادی به موفقیت‌های کاری و غیرکاری شما بکند.

شاید بسیاری از اوقات شده است که شما می‌خواهید یک موضوعی را بیان کنید اما به خاطر بیان بد نمی‌توانید منظورتان را به درستی برسانید و شاید دردسرهای زیادی برای شما به وجود آمده باشد. عدم تسلط بر مهارت ‌های ارتباطی باعث می‌شود فرصت‌های کاری زیادی را از دست بدهید و مشکلات زیادی برای شما به وجود بیاید.

تسلط بر مهارت ‌های ارتباطی کار سختی نیست اما باید حوصله زیادی داشته باشید تا بتوانید بر همه مهارت ‌های ارتباطی مسلط شوید. بسیاری افراد این گونه فکر می‌کنند که تسلط بر مهارت‌های ارتباطی یک موضوع ذاتی است و نیاز به هوش کلامی دارد و این طور نیست که شما در طول زمان بر این مهارت‌ها تسلط پیدا کنید. اما این باور اشتباهی است.

قطعا می‌دانید که ۲ نوع هوش داریم، IQ و EQ. طبق نظر کارشناسان آی‌ کیوی هر شخص ثابت است اما ای کیو قابلیت افزایش دارد. پس می‌توانید مطمئن باشید که در صورت تمرین و آموزش می‌توان EQ را افزایش داد. در این مقاله مهارت‌ها و تمرین‌هایی را بیان می‌کنیم که به کمک آن‌ها می‌توانید مهارت‌های ارتباطی‌تان را افزایش دهید.

۱ـ برای تقویت مهارت‌های ارتباطی گوش شنوا داشته باشید

قطعا شما هم دیده‌اید که برخی اولیا به مدارس فرزندان‌شان می‌روند و از معلم‌های فرزندشان می‌خواهند نکاتی را به کودک گوش‌زد کنند. این موضوع به این خاطر نیست که خود اولیا نمی‌توانند به کودک‌شان نصیحت کنند بلکه به این خاطر است که کودک حرف معلم را بهتر از حرف والدین می‌پذیرد. منظور از این مثال این است که بسیاری از افراد حتی کودکان بعضی حرف‌ها را می‌شنوند اما توجهی به آن ندارند.

اگر شما به محیط اطراف‌تان دقت داشته باشید می‌توانید مهارت‌ های ارتباطی را به شیوه بهتری به کار بگیرید. شنیدن حرف‌های دیگران یکی از مهم‌ترین مواردی است که کمک می‌کند تا مهارت‌های کلامی و ارتباطی شما تقویت شود. اگر نمی دانید مهارت های ارتباطی چیست و در زندگی چه کاربردی دارد مطالعه مقاله “مهارت ارتباطی چیست” می تواند مفید باشد.

۲ـ از پرسیدن سوال نترسید

بسیاری از اوقات در هنگام صحبت با افراد خانواده، همکاران، دوست‌تان و حتی مدیران‌تان سوالاتی برای شما پیش آمده است که به دلیل عدم اعتماد به نفس یا خجولی نتوانسته‌اید آن سوال را بپرسید. این موضوع بسیار رایج است و افراد زیادی نمی‌توانند به در بین صحبت با دیگران سوالات و ابهامات‌شان را بپرسند. اگر این موضوع در شما وجود دارد و نمی‌توانید سوال‌تان را از دیگران بپرسید باید کمی تمرین کنید تا این مهارت در شما تقویت شود.

تقویت پرسش می‌تواند باعث افزایش اعتماد به نفس شما شود. اگر این مهارت در سنین کودکی تقویت شود می‌توان مطمئن بود که اعتماد به نفس بالایی در کودک به وجود می‌آید پس اگر فرزند دارید یا با کودکان ارتباط دارید سعی کنید این مهارت را تقویت کنید.

۳ـ برای تقویت مهارت‌های ارتباطی اعتماد به نفس داشته باشید

اعتماد به نفس شاید یکی از مهم‌ترین موارد در مهارت‌ های ارتباطی باشد. اگر شما اعتماد به نفس خوبی داشته باشید موفقیت‌های زیادی برای شما به وجود می‌آید اما عدم وجود اعتماد به نفس در یک شخص باعث می‌شود پیشنهادهای بسیار خوب کاری و شخصی را به شکل مداوم از بین بروند.

راه‌های زیادی برای تقویت مهارت اعتماد به نفس وجود دارد که به کمک آن‌ها می‌توانید این مهارت را در خود تقویت کنید اما در نظر داشته باشید که اگر این مهارت را نداشته باشید نمی‌توانید مهارت ‌های ارتباطی را در خودتان تقویت کنید. همچنین بسیار مهم می باشد با مهم ترین عوامل کمبود اعتماد به نفس آشنا شوید تا بتوانید نسبت به برطرف سازی آنها اقدام نمایید.

۴ـ نقش همدلی در تقویت مهارت ارتباطی

کمک کردن به سایرین و همچنین هم‌دلی با افراد مختلف می‌تواند یکی از تمرین ‌های موثر در تقویت مهارت ‌های ارتباطی باشد. برخی تمرین‌ها برای تقویت مهارت‌ های ارتباطی در ظاهر بی‌ربط هستند اما در عمل تاثیر بسیار زیادی دارند.  برای تقویت همدلی در خودتان می‌توانید با افراد مختلفی معاشرت کنید و سعی کنید به آن‌ها کمک کنید.

این موضوع باعث می‌شود تا بتوانید همدلی را در خودتان تقویت کنید. معاشرت با حیوانات و نگهداری از گیاهان هم کمک زیادی می‌کند تا شما بتوانید هم‌دلی را خودتان تقویت کنید.

۵ـ صحبت‌های‌تان را برای مخاطب بهینه کنید

اگر شما بخواهید یک حرف یکسان را به ۲ نفر بزنید باید دقت زیادی به روحیات این دو شخص داشته باشید. شاید بهتر باشد قبل از زدن هر حرفی بسنجید که شخص مخاطب‌ چه ویژگی‌هایی دارد و آیا گفتن این حرف به این شخص کار درستی است یا خیر.

البته در بسیاری از موارد حرف را می‌توان با تغییرات جزئی به طرف مقابل اعلام کرد تا او از این موضوع ناراحت نشود. یکی از تمرین‌هایی که می‌توانید برای این کار داشته باشید این است که یک خبر خوب و یک خبر بد را برای افراد نزدیک‌تان در نظر بگیرید و سعی کنید بهترین مدل اعلان آن خبر را به طرف مقابل تمرین کنید. اگر سعی کنید این پروسه را به صورت مکتوب انجام دهید بسیار بهتر نتیجه می‌گیرید.

۶ـ برای تقویت مهارت‌های ارتباطی عوامل حواس پرتی را حذف کنید

یکی از چیزهایی که باید دقت زیادی به آن داشته باشید محیط اطراف‌تان است. توجه کافی به محیط اطراف می‌تواند باعث رشد و تقویت مهارت های ارتباطی شما بشود اما باید در نظر داشته باشید که اگر عوامل حواس پرتی ذهن شما را از اتفاقات دور و برتان پرت کنند به طور کلی نمی‌توانید تسلط کافی بر محیط داشته باشید. توصیه می‌شود یک لیست از عوامل حواس پرتی موجود در اطراف‌تان تهیه کنید و ترجیحا بهتر است این لیست به صورت مکتوب باشد.

در ادامه باید سعی کنید به صورت مشخص هر کدام از آن‌ها را حذف کنید یا میزان استفاده از این عوامل را کنترل کنید. برخی اوقات ممکن است عوامل حواس پرتی یک مجله مصور موجود روی میز کارتان باشد که باید دقت داشته باشید. برخی عوامل حواس پرتی آن‌قدر با ما اجین شده‌اند که کنار گذاشتن آن‌ها کار بسیار سختی است اما در هر صورت باید این کار انجام شود.

۷ـ نقش قصه گویی در تقویت مهارت‌های کلامی

قصه گویی یکی از مهارت‌هایی است که در سال‌های اخیر توجه زیادی به آن شده است و معمولا کسانی که قصه‌گوهای ماهری هستند می‌توانند مهارت‌های کلامی و ارتباطی را به بهترین شکل ممکن اجرا کنند. اگر پای صحبت برخی افراد نشسته باشید متوجه شده‌اید که صحبت آن‌ها بسیار خشک است و هیچ داستانی در دل صحبت‌های این افراد وجود ندارد. سعی کنید مهارت قصه گویی را تمرین کنید تا بتوانید به خوبی صحبت‌های‌تان را برای شنونده قابل درک کنید.

 

استفاده از داستان و قصه کمک می‌کند تا شما بتوانید مفاهیم سخت و پیچیده را به شکل آسان‌تری به مخاطب انتقال دهید. اگر می‌خواهید این مهارت در سریع‌ترین زمان در شما به وجود بیاید می‌توانید اتفاقات روزمره را به شکل داستان و قصه برای خودتان تعریف کنید یا حتی آن‌ها را مکتوب کنید.

۸ـ برای تقویت مهارت‌های ارتباطی ساده‌گویی را تمرین کنید

ساده گویی کمک می‌کند تا شما بتوانید به راحتی اعتماد مخاطب را جلب کنید. بسیاری از افراد فکر می‌کنند استفاده از کلمات تخصصی و سخت باعث می‌شود مخاطب بیش‌تر لذت ببرد در صورتی که استفاده از کلمات غیررایج و تخصصی مخاطب را گیج می‌کند و باعث می‌شود توجه او نسبت به حرف‌های شما به شدت کاهش پیدا کند.

اگر در موضوع خاصی مهارت دارید سعی کنید یکی از سخت‌ترین مباحث رشته خود را در نظر بگیرید و در ساده‌ترین سطح ممکن آن را بیان کنید. برای مثال اگر رشته دانشگاهی شما مهندسی بوده است سعی کنید یکی از مهم‌ترین و سخت‌ترین مباحث درسی‌تان را به زبانی ساده بیان کنید.

این کار نه تنها برای مخاطب لذت‌بخش است و احساس نزدیکی بیش‌تری با شما پیدا می‌کند بلکه باعث می‌شود افراد بیش‌تری به پای صحبت‌های شما بنشینند. ساده گویی می‌تواند یکی از مهم‌ترین گام‌ها برای بهبود مهارت‌ های ارتباطی باشد.

۹ـ استفاده از زبان بدن برای تقویت مهارت های کلامی

زبان بدن یا همان بادی لنگوئیج یکی از مواردی است که در تقویت مهارت‌های کلامی شما نقش مهمی دارد و قطعا می‌دانید که مهارت‌های کلامی زیرمجموعه‌ای از مهارت ‌های ارتباطی است. استفاده درست از دست‌ها، حرکات بدن و حالات صورت می‌تواند تاثیر بسیار زیادی روی مخاطب داشته باشد و همین موضوع باعث می‌شود که زبان بدن یکی از اصول مهم در جلب نظر افراد باشد.

اگر شما صرفا حرف‌تان را به صورت پشت سر هم و بدون استفاده از زبان بدن بزنید احتمال تاثیرگذاری حرف‌تان بسیار کم است اما اگر استفاده درست از زبان بدن را بدانید می‌توانید تاثیرگذاری کلام‌تان را به شکل قابل توجهی افزایش دهید. برای تمرین بهبود زبان بدن می‌توانید جلوی آینه صحبت کنید و سعی کنید به خودتان و حرکات بدن‌تان دقت داشته باشید و سعی کنید در موقع درست از آن‌ها استفاده کنید.

۱۰ـ برای تقویت مهارت‌های ارتباطی ارتباط چشمی مناسب را حفظ کنید

بسیاری از افراد ارتباط چشمی مناسب را در همان دسته زبان بدن قرار می‌دهند اما به دلیل اهمیت این موضوع تصمیم‌ گرفتیم این موضوع را در یک قسمت جداگانه بررسی کنیم. ارتباط چشمی مناسب می‌تواند مخاطب را موقع صحبت‌های شما میخ‌کوب کند. اگر موقع صحبت کردن به در و دیوار یا پایین پای‌تان نگاه کنید هیچ کس جلب حرف‌های شما نمی‌شود.

گرفتن ارتباط چشمی مناسب می‌تواند تا چندین برابر تاثیر حرف‌های شما را بیش‌تر کند پس دقت زیادی به این نکته داشته باشید. برای تمرین ارتباط چشمی می‌توانید یک دوربین جلوی خودتان قرار دهید و سعی کنید با حفظ نگاه به لنز دوربین صحبت کنید.

۱۱ـ نقش کنترل خشم پر اهمیت در بهبود مهارتهای ارتباطی

شاید موقع صحبت کردن حرف‌هایی زده شود که خشم شما برانگیزد. برای بهبود مهارت های ارتباطی باید سعی کنید در شنونده خوبی باشید و سعی بر کنترل خشم کنید. در رفتن از کوره می‌تواند افراد نظاره‌گر را ناراحت کند و نشان از کم‌ظرفیتی شما باشد. حتی اگر شخص مقابل هم از کوره در رفت سعی کنید شما آرام باشید و با آرامش به او پاسخ بدهید.

البته این موضوع کار ساده‌ای نیست و شاید سال‌ها زمان ببرد تا شما به چنین درجه‌ای از مهارت ارتباطی برسید اما به هر حال باید برای رسیدن به چنین مرحله‌ای تلاش کنید. برای تمرین این قسمت می‌توانید از بحث‌های روزمره کمک بگیرید. قطعا در خانواده، محل کار و بین دوستان مواقعی می‌رسد که ناراحت می‌شوید، در این زمان‌ها سعی کنید خشم‌تان را کنترل کنید تا آرام آرام بر این مهارت مسلط شوید. 

۱۲ـ آماده شدن قبل از صحبت کردن، تاثیرگذار در بهبود مهارت‌ های ارتباطی

این که شما بدانید قرار است در مورد چه موضوعی صحبت کنید می‌تواند آمادگی شما را افزایش دهد. البته یکی از مهارت ‌های ارتباطی توانایی صحبت بداهه است اما بداهه صحبت کردن توانایی است که باید در شما وجود داشته باشد اما به این معنا نیست که همیشه بداهه صحبت کنید. مقاله بداهه گویی چیست در دکتر ویز را بخوانید.

اگر می‌خواهید در جلسه بروید یا یک قرار کاری یا عاشقانه دارید بهتر است نکات مهمی که می‌خواهید در موردشان صحبت کنید را یادداشت کنید و برای هر کدام از آن‌ها به اندازه کافی تمرین کنید. یکی از مهارت‌های ارتباطی که در نظر مخاطب بسیار جذاب است تسلط شما روی صحبت‌هایی است که می‌کنید.

اگر نتوانید صحبت‌های‌تان را در یک چهارچوب مشخص مطرح کنید شنونده نمی‌تواند به خوبی حرف‌های شما را تحلیل کند. همچنین سعی کنید در هنگام صحبت از مثال، داستان، احساسات مناسب و… استفاده کنید تا صحبت‌های‌تان یکنواخت نباشد. البته در کنار این موارد خلاصه گویی را هم در نظر داشته باشید تا شنونده خسته نشود.  

۱۳ـ صداقت در گفتار

شنونده به دنبال اعتماد کردن به شما است، اگر در بین حرف‌های‌تان چیزی بگویید که باور آن سخت است ذهن نقیض‌ یاب خواننده را روشن کرده‌اید و احتمالا شنونده تا آخر حرف‌های‌تان به شما شک می‌کند. پس سعی کنید روان و با صداقت صحبت کنید تا بتوانید نظر خوانندگان زیادی را به خودتان جلب کنید.

صداقت در گفتار همیشه می‌تواند یکی از مزیت‌های شما نسبت به رقیبان‌تان باشد پس سعی کنید این نکته را رعایت کنید. همان طور که در قسمت‌های قبل اشاره شد بهبود مهارت های ارتباطی موضوعی است که برای دست‌یابی به آن باید چندین مهارت را تمرین کنید و صرفا استفاده از چند مورد محدود نمی‌تواند مهارت‌ های ارتباطی شما را تقویت کند.  

۱۴ـ برای تقویت مهارت‌های ارتباطی مختصر و مفید صحبت کنید

صحبت کردن به شکل طولانی و یک‌نواخت می‌تواند مخاطب را خسته کند. سعی کنید صحبت‌های‌تان را به خلاصه‌ترین حالت ممکن دربیاورید تا شنیدن آن‌ها برای مخاطب جذاب باشد.

اگر صحبت‌های‌تان به شکل خلاصه و مفید باشد مخاطب همیشه به دنبال شنیدن حرف‌های شما است اما اگر حرف‌های شما چهارچوب مشخصی نداشته باشد احتمالا مخاطب از شنیدن آن‌ها لذت نمی‌برد و لحظه شماری می‌کند تا صحبت‌های شما تمام شود. برای بهبود مهارت‌ های ارتباطی سعی کنید حرف‌های‌تان را در خلاصه‌ترین حالت ممکن بزنید، این کار در طول زمان باعث می‌شود حرف‌های شما ارزش شنیدن داشته باشد.

۱۵ـ خودتان را جدای از مخاطبان ندانید

اگر می‌خواهید مهارت های ارتباطی شما در بهترین حالت ممکن باشد سعی کنید همیشه خودتان را هم سطح شنونده بدانید. اگر در بین صحبت‌های‌تان دائما از واژه «من» استفاده کنید و در اصطلاح نگاه بالا به پایین داشته باشید، مخاطب ناراحت می‌شود و باعث می‌شود حرف‌های شما اثرگذاری لازم را نداشته باشند. پس سعی کنید خودتان را با شنونده در یک تیم قرار دهید تا بهترین بازدهی را دریافت کنید.

۱۶ـ لبخند در صحبت‌ها را فراموش نکنید

در بین صحبت‌های‌تان سعی کنید لبخند داشته باشید، ترکیب ارتباط چشمی و لبخند زدن به مخاطب می‌تواند یک ترکیب بی‌نظیر برای جلب نظر شنونده باشد. اگر در یک جمع صحبت می‌کنید سعی کنید لبخندتان را بین حضار تقسیم کنید و فقط به یک سمت یا یک نفر توجه نکنید. برای تمرین این موضوع می‌توانید در هنگام صحبت جلوی آینه یا جلوی دوربین لبخند بر لب داشته باشید. برای شروع می‌توانید در مکالمات روزمره هم لبخند بزنید و تاثیر بی‌نظیر آن را مشاهده کنید.

۱۷ـ نقش ارائه تجربه‌های مفید در بهبود مهارت‌های ارتباطی

یکی دیگر از راه‌ های بهبود مهارت ‌های ارتباطی این است که شما در یک جمع بتوانید تجربه‌های کاری و شخصی‌تان را به راحتی با دیگران به اشتراک بگذارید. اگر بتوانید از تحربیات‌تان صحبت کنید می‌توانید شنوندگان بیش‌تری را با خودتان همراه کنید. سعی کنید در بین صحبت‌های‌تان تجربه‌های مسیر شغلی‌تان را هم با دیگران به اشتراک بگذارید چرا که مخاطب این کار را بسیار دوست دارد.

بهبود مهارت ‎های ارتباطی موثر در ۱۴ قدم 

  • پیام‌تان را برای مخاطب‌ خود متناسب کنید

افرادی که دارای بهترین ارتباط‌های هستند، برحسب این‎که طرف مقابل آن‎ها چه کسی است، صحبت‌های خود را تنظیم می‌کنند. شما ممکن است برای گفتگو با همکاران یا رئیس خود نسبت با زمانی که با مخاطب خاص، فرزندان یا بزرگترهای خود صحبت می‌کنید، زبان و کلام متفاوتی در پیش می‎گیرید. زمانی که تلاش می‌کنید پیامی را به کسی انتقال دهید، همیشه سعی کنید که دیدگاه او را نیز در نظر داشته باشید.

  • تقویت مهارت‎‌های ارتباطی با همدلی

ارتباط افراد مانند خیابان دوطرفه است. در صورتی که تمرین کنید که دیدگاه‌های مخالف را نیز در نظر داشته باشید، قادر هستید سختی‎ ها و اضطرابی را که برخی اوقات در زمان ارتباط برقرار کردن با دیگران دارید، کاهش دهید. به عنوان مثال، زمانی که مخاطب خاص شما می‌گوید خسته‌تر از آن است که بتواند صحبت کند، متوجه می‌شوید که منظور او چیست. همدلی کردن به شما کمک می‎کند که حتی قسمت‎ های ناگفته‌ی ارتباط خود با دیگران را نیز بهتر درک کنید و کمک می‎کند که واکنش‌های موثرتری نشان دهید.

  • برای بهبود مهارت‎‌ های ارتباطی در مشاوره گوش دهید، واقعا گوش دهید

بهترین کاری که قادر هستید برای بهبود مهارت‎‌های ارتباطی خود انجام دهید، این است که یاد بگیرید واقعا گوش دهید، دقت کنید و اجازه دهید طرف مقابل حرف خود را بزند، بدون این‎که صحبت او را قطع کنید. همه‌‌ی ما می‌دانیم که این کار سختی است، ولی در این صورت، حتی چنان‎چه سبک‎‌های ارتباطی خود نیز با یکدیگر سازگار نباشند، دست کم درک درستی از یکدیگر خواهید داشت و می‌توانید امید داشته باشید که مخاطب شما نیز همان دقت به حرف‌های شما گوش می‌دهد.

  • بهبود مهارت‎‌های ارتباطی تجربه‌های خوب‌ خود را به دیگران نیز پیشنهاد دهید

مسافرت‎‌هایی که رفته‌اید، فیلم‌هایی که دیده‌اید، مکان‌هایی که بوده‌اید، رستوران‌هایی که رفته‌اید، افراد مفیدی که آن‎ها باید ملاقات کنند، فرصت‎‌های شغلی و خلاصه هر آنچه که به ذهن شما می‌رسد را پیشنهاد کنید. توضیح دهید که چه چیزی در آن آدم‌ها و مکان‌ها و چه چیزهای قابل توجه بوده و چه‌طور می‌توانید برای دیگران نیز جذاب باشند. بایستی آن‎قدر ایده پیشنهاد دهید که بتوانید آن‎ها را علاقه‎‌مند کنید، آن‎ها نیز به عنوان یک همراه به شما نگاه می‌‎کنند که در زمان تصمیم‌گیری در رابطه با کاری که بایستی انجام دهند، می‎توانند روی او حساب کنند.

  • برای تقویت مهارت‌‎های ارتباطی پیش از پاسخ دادن مکث کنید

برای تقویت مهارت‌‎های ارتباطی مهم‌ترین و کلیدی‌ترین نکته این است که پیش از جواب، مکث کنید. پس از پایان صحبت‌های طرف مقابل مکث کوتاه ۳ الی ۵ ثانیه‌ای، یه رفتار مناسب و خوب در گفتگوها به حساب می‌آید. با یک مکث کوتاه، به صورت همزمان می‌توانید به ۳ هدف برسید.

  1. اولین هدف: نپریدن میان صحبت‌های طرف مقابل که ممکن است بابت نفس گرفتن، حرفش را قطع کرده باشد.
  2. دومین هدف: سریع نظر ندادن به صحبت‌های طرف مقابل نشان دهید که بسیار با دقت به صحبت‌های او توجه می‌کردید.
  3. سومین هدف: با بهتر گوش دادن،  صحبت‌های طرف مقابل  به آرامی در اعماق ذهن شما جا خواهد گرفت و واضح‌تر متوجه می‌شوید که طرف مقابل چه چیزی گفته است. علاوه‌براین با مکث کردن، فردی متشخص و خوش صحبت، جلوه می‌کنید.
  • برای تقویت مهارت ارتباط موثرحرف طرف مقابل را به شکل دیگر بازگو کنید

پس از این‌که سر خود را به نشانه تایید تکان دادید و لبخند زدید، می‌توانید بگویید ببینم آیا منظور شما دقیقا همین حرف بود؟ و سپس صحبت‌های او را به زبان خود بازگو نمایید. با تکرار صحبت‌های طرف مقابل به سبک خود جای شکی باقی نمی‌گذارید که به صحبت‌های طرف مقابل کاملا توجه داشتید و تمام سعی خود را کرده‌اید تا احساس و افکار طرف مقابل خود را متوجه شوید.

یک نکته جالب این است که زمانی گوش دادن موثر به دیگران را تمرین می‌کنید، بقیه احساس می‌کنند که آدم فوق‌العاده‌ای هستید و دلشان می‌خواهد که کنار شما باشند. در حضور شما احساس راحتی و شادی می‌کنند چرا که با گوش دادن به صحبت‌های دیگران موجب می‌شوید احساس کنند که خیلی با اهمیت هستید. برای ارتقا مهارت گفت‌وگو از ابزار قدرتمند گوش دادن برای شکل گرفتن اعتماد استفاده کنید.

  • در استفاده از مهارت‌های ارتباطی ماهر شوید

در صورتی که فرصتی را به بهبود مهارت‌‎های ارتباطی اختصاص دهید، قابلیت برقراری ارتباط با دیگران چه در محل کار و چه در موقعیت‌های اجتماعی، به صورت چشم‎‌گیری بهبود پیدا می‎کند. فرصتی را به مشاهده‌‎ی ماهرترین افراد از دیدگاه اجتماعی که می‎شناسید اختصاص دهید. بسیاری از این شیوه‌‎ها را در آن‎ها متوجه خواهید شد.

این نکته را در نظر داشته باشید که این شیوه‌ها نبایستی مانند یک ربات به کار گرفته شوند یا خیلی در چشم باشند. بایستی به شکل طبیعی انجام شوند و به روشی که با وضعیت جاری سازگاری داشته باشند. برای رسیدن به بهترین نتیجه ممکن بهتر است آرام باشید و بگذارید این مهارت‌های ارتباطی به شکل طبیعی چریان داشته باشند.

تا جایی که می‌توانید به خود واقعی‌تان نزدیک شوید. شیوه‌هایی را انتخاب نمایید که با شخصیت‌ خود و انگیزه‌های شما در ارتباط با دیگران سازگاری خوبی داشته باشند.  یاد بگیرید که احساس کنید کدام یک برای موقعیت‌های منحصر به فرد مناسب هستند و کدام یک با شخصیت واقعی شما سازگاری ندارند.

  • برای بهبود مهارت ارتباط موثر مثبت فکر کنید

اظهار نظر مثبت موجب تشویق و اظهار نظر منفی موجب دلسردی می‌شود. معمولا ذهن مایل است روی نکات منفی تمرکز کند. در نتیجه بسیار اهمیت دارد که آگاهانه نظرات و صحبت‎‌های مثبت را مدیریت نمایید.

  • مخالفت نمودن به شیوه مناسب

در صورتی که بتوانید قبول کنیدکه دیگران مثل شما نیستند آن وقت می‎توانید به روش مناسب با نظرات و عقاید آن‎ها که به نظر شما درست نیستند مخالفت کنید.  بنابراین بدون هیچ گونه بحث و جدل مخرب که معمولا همراه با بلند شدن صدا، داد و فریاد، خشم و غضب است می‌توانید به نتیجه درستی دست پیدا کنید.

یکی از مناسب‌ترین روش‌ها برای مخالفت با نظرات و عقاید دیگران روش خلع سلاح است. در این روش، فرد در صحبت‌های طرف مقابل حقیقتی را پیدا می‌کند. سپس در مقام موافقت و تایید آن صحبت می‌کند.

این روش در طرف مقابل تاثیر آرام بخش عجیبی می‌گذارد. این امکان وجود دارد که روش خلع سلاح را قبول نکند اما جدل، بی‌فایده همواره سرانجام ندارد. با این روش در حقیقت شما پیروز از بحث خارج شده اید و طرف مقابل نیز احساس پیروزی می‎کند و با آمادگی بیشتری به صحبت‌های شما گوش می‌دهد.

  • خودشناسی و افزایش آگاهی

برای بهبود مهارت‌‎های ارتباطی ابتدا به خودشناسی برسید. برای شناخت دنیای اطراف خود، همدلی و همدردی کردن با آن‌ها و یا نتیجه رسیدن گفتگوهای شما با دیگران احتیاج به خودشناسی و سعی برای بالا بردن اطلاعات و آگاهی خود جهت شناخت دیگران و محیط زندگی است.

آگاهی از نقاط قوت وضعف، ترس‌ها، آرزوها و نیازهای خود و پذیرش صادقانه آن‌ها، کمک می‎کند ویژگی‌ها و خصوصیات دیگران را واقع‌بینانه‌‎تر مشاهده کنید و آن‌ها را قبول کنید. باید این نکته را در نظر داشته باشید که خودشناسی و افزایش آگاهی نیازمند صرف وقت، صبر و تلاش در جهت تغییر ویژگی‌های منفی خود است. برای خودشناسی و افزایش آگاهی می‌توانید از افراد متخصصی مانند روانشناسان و مشاوران کمک بگیرید.

  • طوری به نظر برسید که انگار سطح انرژی‌ شما کمی بالاتر از طرف مقابل است

معمولا افراد می‌خواهند با کسانی ارتباط داشته باشند که به جای تضعیف روحیه، روحیه‌ی آن‌ها را بالا ببرند. زمانی که با صدا و زبان خود نشان می‌دهید دارای سطح انرژی بالایی هستید، افراد اطراف شما احساس انرژی مثبت بیشتری خواهند داشت. البته آن‌قدر هم پرانرژی نباشید که آن‌ها را از خود دور کنید، ولی آن‌قدر از خود انرژی نشان دهید که آن‌ها پس از حرف زدن با شما احساس پر‌انرژی بودن کنند.

  • بهبود مهارت‎‌های ارتباطی، منجر به فرصت‌های جدید می‌شود

افراد قادرند نقش کلیدی در زندگی شما ایفا کنند. در صورتی که برای بهبود و تقویت مهارت‌های ارتباطی موثر با دیگران فرصت برقراری ارتباط اختصاص دهید، تمام زندگی برای شما آسان خواهد شد. بنابراین در این صورت قدم‌های برقراری ارتباط با هر فردی در هر موقعیتی خیلی آسان‌تر بود درست برخلاف این روزها. قدرت مهارت‌های موثر ارتباطی این است که با تقویت آن‌ها، فرصت‌های جدیدی که در غیر این صورت در دسترس نبودند فوری برای شما مهیا خواهد شد.

  • برای بهبود مهارت‌های ارتباطی صبر و شکیبایی با دیگران را تمرین کنید

در صورتی که در ارتباط با دیگران به اندازه کافی صبر و شکیبا باشید و بتوانید در موقعیت‌های استرس‌زا ذهن خود را آرام کنید، در آن صورت این خصوصیت با مدیریت درست می‌تواند به دارایی ارزشمندی برای شما تبدیل شود. در محل کار، زمانی که رئیس شما برای مدیریت یک وضعیت خاص تحت فشار است که در آن دیگران خونسردی معمول خود را از دست می‌دهند، بنابراین در زمان ارتقا رتبه‌ی کارکنان افرادی که دردسر ساز بوده‌اند خوب به یاد خواهد آورد.

  • کتاب خواندن را در اولویت اول زندگی خود قرار دهید

افرادی که مطالعه بیشتری دارند ذهنی بازتر نسبت به دیگر افراد دارند. بنابراین این افراد مغز آن‌ها تحلیلی، خردمند و البته در برقراری ارتباط با دیگران جذاب‌تر هستند. در حقیقت، افرادی که کتاب‌های بسیاری را مطالعه می‌کنند در مقایسه با دیگران منحصر به فرد به نظر می‌رسند. این افراد موضوعات بسیاری برای شروع و ادامه یک گفت‎وگو دارند. همچنین آن‎‌ها علاوه‌بر این‌که حکیم و عاقل به نظر می‌رسند، باهوش و زیرک نیز هستند.

جمع‌بندی

بهبود مهارت‌ های ارتباطی تاثیرات بسیار مثبتی در زندگی شخصی و کار شما دارد. شاید موفقیت‌های زیادی در انتظار شما است که کافی است مهارت‌های ارتباطی را یاد بگیرید تا به سراغ شما بیایند. تسلط بر مهارت‌های ارتباطی موضوع مقطعی است و این گونه نیست که در یک بازه زمانی یک ماهه یا شش ماهه به دست بیاید.

سعی کنید هر کدام از مهارت‌های بالا را برای زمانی خاص تمرین کنید تا بتوانید آرام آرام بر همه آن‌ها مسلط شوید. همچنین در نظر داشته باشید که مشاوران دکتر ویز در کنار شما هستند تا با ارائه یک برنامه مشخص، مهارت‌ های ارتباطی شما را تقویت کنند.

برخی از سوالات رایج:

۱.کلیدی ترین نکته در زمینه تقویت مهارت ‌‎های ارتباطی چیست؟

برای تقویت مهارت‌‎های ارتباطی مهم‌ترین و کلیدی‌ترین نکته این است که پیش از جواب، مکث کنید. پس از پایان صحبت ‌های طرف مقابل مکث کوتاه ۳ الی ۵ ثانیه ‌ای، یه رفتار مناسب و خوب در گفتگوها به حساب می ‌آید.

۲.۱۴ قدم موثر به منظوربهبود مهارت ‎های ارتباطی کدامند؟

  1. پیام‌تان را برای مخاطب‌ خود متناسب کنید
  2. تقویت مهارت‎‌های ارتباطی با همدلی
  3. برای بهبود مهارت‎‌ های ارتباطی در مشاوره گوش دهید، واقعا گوش دهید
  4. بهبود مهارت‎‌های ارتباطی تجربه‌های خوب‌ خود را به دیگران نیز پیشنهاد دهید
  5. برای تقویت مهارت‌‎های ارتباطی پیش از پاسخ دادن مکث کنید
  6. برای تقویت مهارت ارتباط موثرحرف طرف مقابل را به شکل دیگر بازگو کنید
  7. در استفاده از مهارت‌های ارتباطی ماهر شوید
  8. برای بهبود مهارت ارتباط موثر مثبت فکر کنید
  9. مخالفت نمودن به شیوه مناسب
  10. خودشناسی و افزایش آگاهی
  11. طوری به نظر برسید که انگار سطح انرژی‌ شما کمی بالاتر از طرف مقابل است
  12. بهبود مهارت‎‌های ارتباطی، منجر به فرصت‌های جدید می‌شود
  13. برای بهبود مهارت‌های ارتباطی صبر و شکیبایی با دیگران را تمرین کنید
  14. کتاب خواندن را در اولویت اول زندگی خود قرار دهید

۳.تاثیر خودشناسی و افزایش آگاهی بر تقویت مهرت های ارتباطی چیست؟

آگاهی از نقاط قوت وضعف، ترس‌ها، آرزوها و نیازهای خود و پذیرش صادقانه آن‌ها، کمک می‎کند ویژگی‌ها و خصوصیات دیگران را واقع‌بینانه‌‎تر مشاهده کنید و آن‌ها را قبول کنید.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مراحل رسیدن به شادی و نشاط در زندگی ، زندگی شاد داشتن

همه ما به دنبال داشتن یک زندگی شاد هستیم و معمولا بسیاری از کارهایی که انجام می‌دهیم در جهت داشتن همین زندگی شاد است. برای مثال شما هر روز کار می‌کنید تا پول بیش‌تری به دست بیاورید و این موضوع دلیلی ندارد جز رسیدن به شادی و نشاط بیش‌تر در زندگی. اگر به دنبال زندگی شادی هستید می‌توانید از ۲۰ مولفه زیر کمک بگیرید. این ۲۰ مولفه به شما کمک می‌کند تا زندگی شادتری داشته باشید. رعایت تمامی این موارد کمک می‌کند تا بتوانید زندگی شادتری داشته باشید اما اگر فقط چند مورد از موارد را رعایت کنید.

۱ـ داشتن برنامه ریزی

داشتن برنامه ریزی در زندگی کمک زیادی به پیشرفت شما می‌کند. تحقیقات نشان داده است که افراد بابرنامه در زندگی از شادی و نشاط بیش‌تری برخوردار هستند. برنامه ریزی نه تنها باعث رشد شخصی و کاری شما می‌شود بلکه کمک می‌کند تا در کمترین زمان به اهداف مشخص شده‌تان برسید.

برنامه ریزی روش‌های مختلفی دارد اما بهترین نوع برنامه ریزی، برنامه روزانه است. معمولا همه افراد موفق در هر روز برنامه روز آینده‌شان را تدوین می‌کنند. برنامه‌های روزانه شاید ساده به نظر بیایند اما در طول زمان اثر فوق‌العاده‌ای دارد. در نظر داشته باشید که برنامه‌های روزانه و هفتگی کمک می‌کند تا بتوانید با علاقه و پشتکار بیش‌تری اهداف خود را دنبال کنید.

به طور کلی برنامه‌های موفق به سه شکل کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم می‌شوند. این برنامه‌ها باید به شکل مکتوب نوشته شوند تا بهترین اثرگذاری را داشته باشند. البته ممکن است برنامه کوتاه مدت و بلند مدت از نظر زمانی برای هر شخصی متفاوت باشد اما معمولا برنامه‌های کوتاه مدت برنامه‌هایی کمتر از ۶ ماه و برنامه‌های بلند مدت برنامه‌هایی هستند که بیش‌تر از ۲ سال زمان می‌برند.

۲ـ نقش سفر در شادی و نشاط

سفر رفتن به همراه خانواده و دوستان می‌تواند اثر بسیار خوبی در روحیه شما داشته باشد. سفر و گردش حتی اگر یک روزه هم باشد می‌تواند اثر مثبتی بر حال و هوای شما داشته باشد. اگر نمی‌خواهید هزینه زیادی برای سفرتان داشته باشید می‌توانید شهرهای نزدیک به محل زندگی‌تان را به عنوان مقصد سفرتان انتخاب کنید.

البته سفر رفتن اگر بیش‌تر از حد معمول باشد ممکن است شما را از برنامه شخصی‌تان عقب بیاندازد و مشکلاتی برای شما به وجود بیاورد. معمولا بین ۳ تا ۶ سفر در طول هر سال می‌تواند برای شادی و نشاط زندگی شما کافی باشد. البته آخر هفته‌ها و برخی تعطیلات یک روزه برای گردش‌های یکی دو روزه بسیار مناسب هستند.

اگر کارمند هستید احتمالا برنامه بهتری می‌توانید برای سفرهای‌تان داشته باشید اما مشاغل آزاد مشکلات بیش‌تری برای سفرهای‌شان دارند و معمولا برنامه ریزی مسافرت صاحبان مشاغل آزاد دشوارتر از سایر افراد است.

۳ـ مطالعه

فرقی نمی‌کند که کتاب‌های رمان و داستان‌گونه می‌خوانید یا کتاب‌های مربوط به شغل و حرفه مورد فعالیت‌تان. مطالعه کردن در هر ابعادی که باشد می‌تواند کمک زیادی به پیشرفت شخصیت شما داشته باشد. اگر کتاب‌های مورد مطالعه‌تان در راستای مسیر شغلی‌تان باشد احتمالا به پیشرفت و مهارت زیادی در کسب و کار شخصی‌تان می‌رسید.

این روزها کتاب‌ها دقیقا به همان شکل چاپی نیستند و کتاب‌های الکترونیکی و کتاب‌های صوتی انواع از جدیدترین مدل‌هایی هستند که شما می‌توانید در هر زمان از آن‌ها استفاده کنید. کتاب‌های صوتی و الکترونیکی هنوز به شکل کامل در کشور ما جا نیفتاده‌اند اما این کتاب‌ها بهترین مدل‌ برای کسانی است که هر روز زمان زیادی را در مسیر می‌گذرانند و می‌خواهند به کمک تلفن همراه‌شان مطالعه داشته باشند.

داشتن سیر مطالعاتی بهترین شیوه و مدل برای مطالعه است؛ سیرهای مطالعاتی بستگی به حوزه مورد مطالعه شما دارد و در حقیقت یک نقشه راه جمع و جور است که به شما مسیر مطالعه را نشان می‌دهد.

۴ـ اثر ورزش کردن در شادی و نشاط

کمتر کسی را می‌توانید پیدا کنید که اعتقاد به ورزش نداشته باشد اما معمولا بیش‌تر ما بخاطر تنبلی ورزش کردن را به تاخیر می‌اندازیم. برای مثال حتما افرادی در نزدیکی خود سراغ دارید که در بازه زمانی خاص به باشگاه می‌رفته اما بعد از مدتی باشگاه و ورزش را رها کرده است. ورزش کردن زمانی اثر بخش است که شما به صورت منظم و منسجم برای آن وقت بگذارید.

برای گرفتن نتیجه بهتر از ورزش کردن بهتر است از یک مربی تربیت بدنی استفاده کنید تا به شما برنامه روزانه ارائه دهد. البته برنامه روزانه ورزش زمان زیادی از شما نمی‌گیرد و این برنامه درست متناسب با زمان شما تنظیم می‌شود. این نکته را هم در نظر داشته باشید که ورزش‌های سنگین اگر زیر نظر مربی نباشد می‌تواند مشکلات زیادی برای شما به وجود بیاورد و موجب بروز مصدومیت شود.

۵ـ غذای سالم

تغذیه سالم همواره یکی از مورد تاکیدترین موارد برای رسیدن به شادی و نشاط است. رسیدن به شادی در زندگی رابطه مستقیمی با غذای سالم دارد. البته این روزها اجتناب از فست فودها و غذاهای آماده کمی مشکل است اما با این حال بهتر است سعی کنید از غذاهای سالم خانگی استفاده کنید.

همچنین در نظر داشته باشید که استفاده از کنسروها و غذاهای بسته بندی شده سرد به میزان کم در زندگی روزمره مشکلی برای شما ایجاد نمی‌کند اما اگر این نوع غذاها به عادت تبدیل شوند مشکلات زیادی برای شما به وجود می‌آورند. معمولا غذاهای کنسرو شده حاوی مقادیر زیادی ماده نگهداره هستند و همین موضوع باعث بروز مشکلات گوارشی و سرطان‌ می‌شود.

معمولا استفاده از این نوع غذاها تا ۳ بار در ماه مشکلی ندارد اما استفاده بیش‌ از حد این غذاها می‌تواند شادی و نشاط را از زندگی شما حذف کند. همچنین غذاهایی که از سوسیس و کالباس تهیه می‌شوند باید به شکل کامل از برنامه غذایی شما حذف شوند چرا که سوسیس و کالباس از مواد غیر استاندار تهیه می‌شوند و استفاده از آن‌ها موجب تشکیل سم در روده شده و بیماری‌های میکروبی و انگلی زیادی را به وجود می‌آورد.

۶ـ تاثیر دوستان خوب در شادی و نشاط زندگی

داشتن دوستان خوب در زندگی یکی دیگر از مولفه‌های داشتن یک زندگی شاد است. اگر می‌خواهید شادی و نشاط در زندگی شما به میزان کافی وجود داشته باشد باید دوستان خوبی در کنار خود داشته باشید.

البته قرار نیست شما هر روز یا هر هفته با دوستان‌تان دیدار داشته باشید اما به هر حال داشتن دوستان خوب نه تنها به انسان قوت قلب می‌دهد بلکه باعث ایجاد روابط مفید می‌شود. برای مثال اگر شما در حوزه شغلی‌تان بتوانید دوستان خوبی پیدا کنید می‌توانید کسب و کار خود را گسترش دهید و در نهایت به درآمد بیش‌تری برسید.

۷ـ داشتن هدف

کسانی که هدف دارند صبح‌ها به موقع از خواب بیدار می‌شوند و به طور کلی زندگی منظم‌تری دارند. همین عامل سبب می‌شود تا شما برنامه ریزی مناسبی برای رسیدن به اهداف‌تان داشته باشید و بدانید که در هر هفته قرار است چه کارهایی را انجام دهید. داشتن هدف در زندگی متناسب با علاقه، استعداد و حوزه کاری است و هر شخص باید متناسب با این ۳ پارامتر هدف زندگی خود را مشخص کند.

اگر می‌خواهید در طول زندگی به اهداف خود برسید بهتر است یک دفترچه یادداشت بردارید و مشخص کنید که رسیدن به این هدف چقدر زمان می‌برد. برای مثال اگر زمان رسیدن به این هدف را ۳ سال مشخص می‌کنید می‌توانید این ۳ سال را به ۳ بازه یک ساله تقسیم کنید و مشخص کنید که در هر سال قرار است به چه هدفی برسید.

۸ـ داشتن پس انداز برای رسیدن به شادی و نشاط

نبود شادی و نشاط در زندگی بسیاری از افراد به خاطر مشکلات مالی است. معمولا کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد که مشکلات مالی زیادی داشته باشد اما در زندگی شخصی‌اش خوشحال باشد. کسانی که به دنبال داشتن یک زندگی موفق و شاد هستند معمولا پس انداز مالی خوبی دارند. پس انداز کردن کار سختی نیست اما بعضی افراد به هیچ وجه سمت این کار نمی‌آیند.

بهترین کار برای داشتن یک پس انداز این است که درصد خاصی از هر میزان درآمد را در یک حساب جداگانه ذخیره کنید و بعد از جمع شدن مبلغ مشخصی با آن پول یک سرمایه گذاری انجام دهید. برای مثال می‌توانید به ازای هر ۸ میلیون تومان یک سکه بخرید یا همین میزان پول را در بازار بورس پس انداز کنید.

۹ـ پیشرفت شغلی و بهبود جایگاه اجتماعی

قطعا کسانی که برای رسیدن به زندگی شاد تلاش می‌کنند به دنبال پیشرفت در کار و بهبود جایگاه شغلی هم هستند. رسیدن به پیشرفت شغلی در طول چند سال اتفاق می‌افتد و نیاز به صبر زیادی دارد. مطالعه، تمرین و پشتکار سه عاملی هستند که باعث پیشرفت شغلی شما می‌شوند. پس اگر به شادی و نشاط در زندگی توجه دارید بهتر است پیشرفت شغلی را جدی بگیرید و به دنبال ارتقای مهارت خود باشید.

۱۰ـ توجه به علاقه‌مندی‌ها برای رسیدن به شادی و نشاط

همه ما در زندگی به چیزهای خاصی علاقه داریم و معمولا برای رسیدن به آن‌ها تلاش می‌کنیم برای مثال علاقه به رشته پزشکی، علاقه به داشتن ماشین‌های گران قیمت و… از نمونه علاقه‌مندی ما انسان‌ها است. برخی افراد برای رسیدن به این علاقه‌های شخصی تلاش می‌کنند و برخی از اشخاص هم با بهانه‌های مختلف سعی در قانع کردن خود به همین زندگی فعلی هستند.

شما به عنوان یک فرد موفق باید بدانید که در زندگی به چه مواردی علاقه دارید و می‌خواهید به چه مواردی دست پیدا کنید. البته در این موضوع کمی محتاط باشید و در نظر داشته باشید که شاید رسیدن به آن چیز سال‌های سال طول بکشد اما برای رسیدن به آن باید از همین امروز شروع کنید.

۱۱ـ گذراندن وقت با خانواده

استیو جابز مدیر عامل فقید اپل در سال‌های عمر از این که زمان کافی برای خانواده خرج نکرده بود بسیار ناراحت بود تا جایی که این موضوع به یک بیماری تبدیل شده بود. تحقیقات معتبرترین دانشگاه‌های آمریکا و آلمان نشان داده افرادی که وقت مناسبی با خانواده می‌گذرانند از شادی و نشاط بیش‌تری در زندگی برخوردار هستند و به طور کلی افراد موفق‌تری هستند.

البته این تحقیق روی جامعه آماری بزرگی صورت گرفت و قرار نیست تمام افراد موفق حاضر در این تحقیق افرادی باشند که با خانواده وقت می‌گذرانند. سعی کنید حداقل یک روز از هر هفته را به شکل کامل در اختیار خانواده قرار دهید. رفتن به مسافرت، گردش، بازی‌های فکری و.. از جمله مواردی است که می‌تواند شادی و نشاط را در خانواده تقویت کند.

۱۲ـ تاثیر نوشتن احساسات مثبت و منفی در رسیدن به شادی و نشاط

یادداشت کردن احساسات مثبت و منفی می‌تواند گام موثری در رسیدن به شادی و نشاط در زندگی باشد. اگر کتاب بنویس تا اتفاق بیافتد را مطالعه کرده باشید متوجه شده‌اید که نوشتن چقدر می‌تواند در زندگی آینده شما تاثیر داشته باشد. بهتر است برگه‌های افکار منفی و مثبت را از هم جدا نگه دارید و هر کدام از این برگه‌ها را تا سال‌ها نگه دارید.

برای مثال اگر الان که این متن را می‌خوانید از درآمد خود ناراضی هستید، این موضوع را روی یک برگه یادداشت کنید و در مکانی خاص نگه دارید. شاید سال آینده که به این برگه مراجعه می‌کنید به امروزتان و دغدغه‌های این روزهای‌تان بخندید. نوشتن احساسات مثبت هم از طرفی نقش زیادی در رسیدن به خودباوری دارد. اگر اعتماد به نفس مناسبی ندارید بهتر است در پایان هر روز احساسات خود را بنویسید. این تمرین تاثیر فوق‌العاده‌ای روی افزایش اعتماد به نفس دارد.

۱۳ـ زندگی در حال

متاسفانه بسیاری از افراد همیشه از گذشته ناراحت‌اند و این موضوع تا جایی ادامه دارد که باعث بروز بیماری‌های فکری می‌شود. انسان در حال زندگی می‌کند و فقط می‌تواند حال را تغییر بدهد.

شما به هیچ وجه نمی‌توانید گذشته‌تان را عوض کنید اما با داشتن برنامه ریزی مناسب می‌توانید به یک زندگی ایده آل در آینده‌ای نه چندان دور برسید. برای مثال بسیاری از دانشجویان هنوز درگیر رتبه کنکور خود هستند و رتبه کنکور را ملاکی برای موفقیت یا عدم موفقیت خود می‌دانند. پس سعی کنید با برنامه ریزی مناسب گذشته را جبران کنید و خودتان را برای یک آینده فوق العاده آماده کنید.

نوشتن اشتباهات سال‌های دور و نزدیک می‌توانید یکی از بهترین کارها برای داشتن آینده‌ای فوق‌العاده باشد. آینده به دست شما ساخته می‌شود و هیچ فردی قادر به ساختن آینده شما نیست. پس همین الان اهداف یک سال آینده خود را یادداشت کنید و برای رسیدن به آن‌ها تلاش کنید. مشاوران دکتر ویز نیز در این مسیر کنار شما هستند تا بتوانید به بهترین آینده ممکن برای خود برسید.

۱۴ـ دوری از افراد منفی‌نگر برای رسیدن به شادی و نشاط

همه ما افراد منفی‌نگری در زندگی‌مان داریم که باعث می‌شوند حال ما حتی برای لحظاتی کوتاه خراب شوند. بعضی افراد دائما غر می‌زنند و از زندگی ناله می‌کنند. حتی بعضی از این افراد موقعیت خانواده، محل تحصیل و بسیاری موضوعات دیگر را عامل زندگی ناموفق خود می‌دانند.

کسانی که دائما از وضعیت خود ناراضی هستند معمولا به موفقیت خاصی در زندگی نمی‌رسند و حتی ممکن است شما را هم از رسیدن به موفقیت بازدارند. پس سعی کنید افراد منفی نگر زندگی خود را حذف کنید و تعامل کمتری با آن‌ها داشته باشید. اگر این مدل افراد ارتباط نزدیکی به شما دارند شاید کار شما سخت‌تر باشد و حذف آن‌ها زمان بیش‌تری لازم داشته باشد. برای مثال اگر یکی از اعضای خانواده شما فردی منفی نگر است شاید حذف آن ممکن نباشد اما شما می‌توانید معاشرت خود را با این فرد محدود کنید.

۱۵ـ کمک به دیگران

انسان‌ها ذاتا علاقه به کمک به دیگران دارند و برای همین از کمک کردن به هم نوعان خود لذت می‌برند. کمک کردن به انسان‌ها صرفا به صورت مالی نیست و شاید شما در یک زمان با صحبت کردن بتوانید به یک شخص کمک کنید. سعی کنید در هر رشته و در هر حوزه‌ای که فعالیت می‌کنید زمانی را برای کمک کردن به دیگران اختصاص دهید.

حتی می‌توانید تعدادی افراد علاقه‌مند در حوزه مورد فعالیت‌تان را به صورت رایگان آموزش دهید تا بتوانید به جامعه خدمت کرده باشید. تشخیص این که چه کمکی از دست شما ساخته است برعهده خودتان است اما با کمی تحقیق شاید بتوانید به این موضوع پی ببرید.

۱۶ـ تاثیر خواب کافی در رسیدن به شادی و نشاط

خواب کافی هم یکی از مهم‌ترین موارد رسیدن به شادی و نشاط  در زندگی است. معمولا هر انسانی در طول شبانه روز به مقداری خواب احتیاج دارد و این مقدار برای همه افراد یکسان نیست. استاندارد میزان خواب در طول یک شبانه روز ۸ ساعت است اما برخی افراد روزانه ۶ ساعت بیش‌تر نمی‌خوابند و برخی افراد هم روزانه بیش‌تر از ۱۰ ساعت می‌خوابند. هیچ قانونی وجود ندارد که بگوییم افراد کم خواب موفق می‌شوند و یا افراد پرخواب به موفقیت نمی‌رسند اما باید دقت داشته باشید که از بقیه وقت خود در طول یک روز به درستی استفاده کنید.

داشتن برنامه منظم برای خواب به اندازه میزان خواب اهمیت دارد. اگر شما خواب نامنظمی دارید نباید انتظار داشتن یک زندگی به همراه شادی و نشاط داشته باشید. سعی کنید یک روتین برای خودتان داشته باشید و در همان چهارچوب به خواب بروید تا بهترین بازده را در طول روز داشته باشید.

۱۷ـ خرید درمانی

خرید کردن همیشه برای ما انسان‌ها لذت بخش است و با خرید لباس، خوراکی و… خوشحال می‌شویم. شاید بد نباشد در طول ماه یک روز را برای خود مشخص کنید و در آن روز خریدهای‌تان را انجام دهید. خرید درمانی یکی از راه‌های اثبات شده برای رسیدن به شادی و نشاط در زندگی است و باید توجه ویژه‌‌‌ای به آن داشته باشید. حتی اگر خرید‌های زیادی ندارید بهتر است یک روز در ماه به بازار بروید و نگاهی به وسایل مورد نیازتان بیاندازید.

۱۸ـ بی توجهی به اخبار منفی روزانه برای رسیدن به شادی و نشاط

اخبار روزانه پر است از اتفاقات بد و ناراحت کننده. اما اگر تا به امروز دنبال کننده اخبار بوده‌اید شاید تصور دنبال نکردن اتفاقات و اخبار روزانه بسیار سخت باشد اما اگر یک هفته اخبار را دنبال نکنید متوجه تاثیر فوق‌العاده آن در زندگی‌تان می‌شوید.

البته پیگری اخباری که متناسب با حوزه شخصی و مورد فعالیت‌تان است نه تنها ضرری ندارد بلکه می‌تواند مفید هم باشد اما برای مثال اگر شما یک فعال بازار سرمایه نیستید، پیگیری اخبار دلار و طلا صرفا شما را درگیر می‌کند و تمرکز شما را کاهش می‌دهد. تمرین کنار گذاشتن یک هفته‌ای اخبار می‌تواند یکی از مهم‌ترین و بهترین تصمیمات شما در ماه جدید باشد.

۱۹ـ سرمایه‌گذاری برای آینده

اگر می‌خواهید از آینده مطمئن باشید و دغدغه مالی نداشته باشید توصیه می‌شود یک سرمایه گذاری مطمئن داشته باشید و برای آینده مالی زندگی‌تان یک برنامه منظم داشته باشید.

در قسمت پس انداز گفتیم که بهتر است هر ماه مقداری از درآمد خود را پس انداز کنید. بعد از یکی دو سال می‌توانید با این پول یک سرمایه گذاری کوچک شروع کنید و اگر می‌خواهید بهترین سرمایه گذاری را داشته باشید می‌توانید با مشاوران دکتر ویز در ارتباط باشید. سرمایه گذاری مطمئن برای آینده باعث اطمینان خاطر شما می‌شود و همین موضوع به بروز شادی و نشاط زندگی شما کمک می‌کند.

۲۰ـ استفاده مشخص از فضای مجازی برای رسیدن به شادی و نشاط

فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی امروزه بسیاری از جوانان را درگیر کرده است و باعث اعتیاد آن‌ها به این فضا شده است. شاید باورش سخت باشد اما دانشمندان دریافته‌اند که اعتیاد جوانان به شبکه‌های اجتماعی دست کمی از اعتیاد به مواد مخدر ندارد و این اعتیاد در طول زمان باعث بروز مشکلات زیادی از جمله زوال عقل می‌شود.

از طرفی دنیای مجازی یک دنیای فانتزی است و با دنیای حقیقی کاملا متفاوت است. پس کسانی که کل زمان خود را در این شبکه‌ها می‌گذرانند نمی‌توانند تصور درستی از دنیای واقعی داشته باشند و در عمل مشکلات زیادی برای آن‌ها به وجود می‌آید.

جمع‌بندی

رسیدن به شادی و نشاط در زندگی بستگی به عوامل زیادی دارد که در این مطلب ۲۰ مورد آن‌ها را بررسی کردیم. این ۲۰ مورد مهم‌ترین عوامل برای رسیدن به یک زندگی شاد و پرنشاط هستند. عمل کردن به مجموعه‌ای از این عوامل باعث رسیدن به شادی در زندگی می‌شود و نباید این طور تصور کرد که صرفا با عمل کردن به چند مورد از این موارد شادی و نشاط به زندگی ما می‌آید. همچنین در نظر داشته باشید که مشاوران دکتر ویز در کنار شما هستند تا به زندگی ایده‌آل خود برسید




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

بررسی هوش هیجانی ،آموزش کامل تقویت هوش هیجانی

تقویت هوش هیجانی

قطعا می‌دانید که هوش، انواع مختلفی دارد و هر شخص ممکن در یک هوش خاص سرآمد باشد، به همین دلیل است که سیستم‌ها آموزشی خارجی در صورت ضعیف بودن یک دانش آموزی را به کمک سنجش هوش مورد ارزیابی قرار می‌دهند و در شاخه‌ای که استعداد دارد از او استفاده می‌کنند. متاسفانه در ایران پایش درستی بر هوش انسان‌ها صورت نمی‌گیرد و صرفا دانش آموزی که در مدرسه ضعیف باشد، شخص کم هوش شناخته می‌شود.

بسیاری از افراد حتی تا آخر عمرشان هم متوجه استعدادهای خود نمی‌شوند و این موضوع باعث بروز آسیب‌های ذهنی فراوانی می‌شود. حتی برخی از این افراد نمی‌توانند یک شغل مناسب برای خود پیدا کنند و در زندگی شخصی و کاری‌شان دچار آسیب‌های زیادی می‌شوند. هر چند سیستم آموزشی غرب به خوبی استعداد هر شخص را شناسایی کرده و در صنعت، هنر، ورزش و دیگر شاخه‌ها آموزش می‌دهد اما کماکان در برخی از کشورها هیچ نظارتی روی استعدادهای مختلف نیست.

این روزها به کمک تست‌های روان‌شناسی مختلف می‌توانید استعدادها و میزان هوش خود یا فرزندان‌تان را سنجش و تقویت کنید. این موضوع نه تنها شخص را در نظر خودش قدرت‌مند‌تر جلوه می‌دهد بلکه کمک زیادی به تصمیم‌گیری‌ها و دیگر موارد زندگی شخص دارد. اما شاید برای شما هم سوال شده باشد که هوش هیجانی چیست و دقیقا چه کاربردی دارد؟

هوش هیجانی چیست دقیقا چه کاربردی دارد؟

هوش هیجانی یکی از مهم‌ترین انواع هوش است که کمک می‌کند در لحظه، تصمیمات و هیجان درستی از خودتان بروز دهید. حتما برای شما هم پیش آمده است که در یک لحظه حرفی می‌زنید که طرف مقابل‌تان را ناراحت می‌کند و یا ممکن است بارها برای شما پیش آمده باشد که در موقع ضروری عکس العمل و حرکت به‌جا و به موقعی نداشته‌اید.

 

خوشبختانه هوش هیجانی موضوعی اکتسابی است به این معنا که قابل یادگرفتن است و شما هر چقدر هم که در این هوش ضعیف باشید به کمک تکنیک‌های دکتر ویز می‌توانید آن را اصلاح و تقویت کنید. شاید از خودتان بپرسید که از کجا معلوم که من در هوش هیجانی ضعیف هستم و آیا حتما نیازی به تست‌های روان‌شناسی است یا خیر؟

خیر نیازی به مراجعه حضوری و تست‌های روان‌شناسی نیست؛ در حقیقت شما با پاسخ دادن به چند سوال می‌توانید متوجه شوید که آیا هوش هیجانی‌تان ضعیف است یا خیر؟

در ادامه مهم‌ترین سوالاتی که در تست‌های هوش هیجانی مطرح می‌شود را ذکر کرده‌ایم و اگر پاسخ شما به تمامی این سوالات مثبت است احتمالا باید به فکر تقویت هوش هیجانی‌تان باشید.

 

آیا زیاد صحبتی می‌کنید که دیگران را ناراحت می‌کند؟

آیا فکر می‌کنید که مردم بیش‌ از حد حساس هستند؟

آیا احساسات پنهان شده‌تان را به صورت یک باره و روی یک شخص خالی می‌کنید؟

تاریخچه کوتاهی از هوش هیجانی

اصطلاح هوش هیجانی برای اولین بار توسط جان دی مایر و پیتر سالووی از دانشگاه بیل مطرح شد. البته در آن زمان این تعریف بسیار ساده‌تر از تعریف امروزی بود و تکامل پیدا نکرده بود. این دو شخص در تعریف هوش هیجانی عبارت زیر را به کار بردند:

هوش هیجانی یک توانایی است که به کمک آن شخصیت، نیاز، خواسته و روش‌های بروز احساسات برای هر شخص را درک می‌کنیم.

این تعریف رفته رفته کامل شد و به شکل امروزی درآمد، البته در سال‌های قبل‌تر نیز دانشمندان و فیلسوف‌های بزرگی در مورد هوش هیجانی نظرات مختلفی داده بودند اما اسمی از هوش هیجانی نبرده بودند به همین خاطر هوش هیجانی در سال‌های بسیار دور به شکل امروزی تعریف نشده بود اما صحبت‌هایی در مورد آن می‌شد.  

تفاوت هوش هیجانی و IQ

شاید شما هم تا قبل از این مطلب هوش هیجانی و آی‌کیو را دو چیز یکسان تصور می‌کردید اما در حقیقت این گونه نیست و این دو مورد کامل با یکدیگر تفاوت دارند. در حقیقت هوش هیجانی همان درک احساسات، نیازها و شرایط دیگران است در حالی که آی کیو همان هوش عادی و معمولی است که در مدارس آن دانش آموزان را به خاطر آن تشویق یا تنبیه می‌کنند. قطعا شما هم افرادی را در کنار خود می‌شناسید به طوری که آی کیوی بسیار بالایی دارند اما در زندگی موفق نیستند.

یکی از مهم‌ترین علت‌هایی که برخی از افراد در زندگی‌شان موفق نیستند همین نداشتن اطلاعات کافی در مورد هوش هیجانی است. همان طور که در قسمت‌های بالا گفته شد هوش هیجانی یک موضوع اکتسابی نیست و کاملا قابل تغییر است پس اگر احساس می‌کنید هوش هیجانی شما به اندازه کافی قوی نیست بهتر است هر چه سریع‌تر به فکر بهبود آن باشید.

موفقیت در زندگی زمانی حاصل می‌شود که هوش هیجانی و آی کیو در کنار هم وجود داشته باشند، در حقیقت نبود هر کدام از این هوش‌ها می‌تواند مشکلات بسیار جدی برای شما به وجود بیاورد. مشکلات مربوط به هوش هیجانی آن‌قدر در زندگی‌‌های امروزی زیاد شده است که علت بسیاری از طلاق‌ها هم کافی نبودن همین هوش هیجانی عنوان شده است.

آموزش و تقویت هوش هیجانی در دوران کودکی

آموزش هوش هیجانی در هر سن و سالی ممکن است و حتی بسیاری از افراد بالای ۶۰ سال هم به سراغ یادگیری هوش هیجانی می‌روند اما بهترین زمان برای سنجش و تقویت هوش هیجانی سنین کودکی و نوجوانی است زیرا سبب توسعه فردی نیز می شود. در سنین کم ذهن شخص در آماده‌ترین حالت ممکن است و شما به راحتی می‌توانید مشکلات مربوط به هوش هیجانی شخص را برطرف کنید. 

هوش هیجانی می‌تواند نقطه عطفی برای رسیدن به موفقیت و مثبت اندیشی در اشخاص باشد پس اگر فرزندی دارید بهتر است حتما برای سنجش هوش هیجانی او، به مراکز معتبر مراجعه کنید تا این هوش تقویت شود. البته تمرین‌هایی هم برای تقویت هوش هیجانی در سطح اینترنت وجود دارد اما ممکن است همه این تمرین‌ها برای فرزند شما مناسب نباشد. پس در نظر داشته باشید که بهترین زمان برای آموزش و تقویت سنجش هوش هیجانی دوران کودکی است.

مهم‌ترین تکنیک‌ها برای تقویت هوش هیجانی

همان طور که گفته شد تکنیک‌ها و تمرین‌هایی برای تقویت هوش هیجانی وجود دارد که در صورت استفاده کردن از آن‌ها می‌توانید به نتیجه دلخواه‌تان برسید. البته اگر به هر دلیلی به نتیجه دلخواه‌تان نرسیدید بهتر است به مرکز مشاوره دکتر ویز مراجعه کنید تا بررسی دقیق‌تری صورت گیرد اما در حالت کلی این تکنیک‌ها می‌توانند نتایج بسیار خوبی برای تقویت هوش هیجانی شما داشته باشند. در ادامه این مطلب چند تکنیک برای تقویت هوش هیجانی مطرح می‌کنیم که می‌تواند کمک زیادی به شما داشته باشد.

۱ـ مشاهده و تحلیل درست اتفاقات اطراف

اگر می‌خواهید هوش هیجانی شما به بهترین شکل آموزش ببینید باید تحلیل‌گر و مشاهده‌گر خوبی باشد و در کنار آن اصول پرسشگری را نیز رعایت کنید.

بسیاری از مشکلاتی که برای شما به وجود می‌آید به این خاطر است که شما مشاهده‌گر خوبی نیستید و تحلیل درست و به جایی از اتفاقات پیرامون‌تان ندارید. وقتی از اتفاقات اطراف‌تان به خوبی مطلع نیستید نباید انتظار یک رفتار درست از خودتان داشته باشید.

همیشه سعی کنید اتفاقات پیرامون‌تان را به خوبی تحلیل کنید تا بهترین عمل‌ کرد را داشته باشید. پس به عنوان تمرین سعی کنید برای یک هفته تمامی اتفاقات اطراف‌تان را یادداشت کنید و آن‌ها را بررسی کنید تا بتوانید بهترین عمل‌کرد را داشته باشید.

این مشاهده باید در محل کار، محل زندگی و دیگر مکان‌های پر رفت و آمد شما باشد. وقتی بعد از یک هفته به نتیجه مثبتی رسیدید مطمئن می‌شوید که مشاهده دقیق اتفاقات پیرامون چقدر در رفتار شما تاثیرگذار است.

۲ـ شنونده خوبی باشید

یکی دیگر از تمرین‌هایی که می‌توانید برای تقویت هوش هیجانی صورت دهید این است که شنونده خوبی در محیط اطراف‌تان باشید. شنونده بودن در محیط اطراف به شما کمک می‌کند تا بتوانید بهترین تصمیم در لحظه را بگیرید. معمولا کسانی که پرحرف هستند نمی‌توانند هوش هیجانی‌شان را تقویت کنند چرا که دائما ذهن‌شان به دنبال این است که فرصتی برای صحبت کردن داشته باشد.

یکی از بهترین تمرین‌ها برای چنین موقعی، تمرین صحبت نکردن در جمع است، به مدت یک هفته سعی کنید در جمع‌ها کمتر صحبت کنید تا ذهن شما به یک آرامش نسبی برسد و سپس سعی کنید در همان جمع شنونده خوبی باشید. شنونده بودن نه تنها در تقویت هوش هیجانی تاثیر بسیار زیادی دارد بلکه کمک زیادی به افزایش اطلاعات شما می‌کند.

همچنین صحبت کردن به میزان کم و مشخص باعث می‌شود تا شما به عنوان یک شخص فروتن شناخته شوید. فروتن بودن شما در یک جمع فرصت خوبی برای تمرکز شما روی حرف‌های دیگران است. کافی است این مهارت‌ را برای یک هفته تمرین کنید تا نتایج فوق العاده آن را ببینید.

۳ـ افزایش خودآگاهی برای رسیدن به درک بالاتر

شما باید توانایی زیادی در درک مهارت‌های شخصی‌تان داشته باشید چرا که بدون داشتن درک درستی از مهارت‌ها و اخلاقیات خودتان نمی‌توانید دیگران را درک کنید و در نتیجه هوش هیجانی شما به میزانی که می‌خواهید رشد پیدا نمی‌کند.

هوش هیجانی یکی از مهم‌ترین موضوعات وابسته به درک خودتان است، پس سعی کنید به بهترین نحو خودتان را بشناسید و تمامی اخلاقیات و ویژگی‌های بد و خوب‌تان را درک کنید.

برای برداشتن اولین گام افزایش خودآگاهی می‌توانید ویژگی‌ها بد و خوب‌تان را روی یک تکه کاغذ یادداشت کنید، از دیگران هم بخواهید که ویژگی‌های بد و خوب شما را روی یک تکه کاغذ یادداشت کنند. این کار باعث می‌شود در کمترین زمان ممکن ویژگی‌های بد را از خودتان جدا کنید و به درک بهتری از خودتان برسید.

۴ـ پاسخ دادن در زمان مناسب را برای مسولیت‌پذیر شدن تمرین کنید

برای این که بتوانید هوش هیجانی خود را تقویت کنید انجام این تمرین الزامی است، شما باید سعی کنید در بهترین و مناسب‌ترین زمان پاسخ و ری‌اکشن نشان دهید. بسیاری از حرف‌ها و پاسخ‌ها با ده دقیقه دیر و زود شدن تاثیر کلامی خود را از دست می‌دهند به همین خاطر شما برای پاسخ به هر سوال یا هر صحبتی تنها چند لحظه فرصت دارید.

برای تقویت این مهارت جمع‌های خانوادگی بهترین ممکن است. سعی کنید در بهترین حالت پاسخ سوال دیگران را بدهید و اگر از زمان مشخص شده‌تان رد شد سعی کنید از پاسخ دادن خودداری کنید. شاید همین خودداری کردن از پاسخ دادن در شروع کار بسیار سخت باشد اما با تمرین چند هفته‌ای آن می‌توانید به تاثیر بالای آن در تقویت هوش هیجانی‌تان پی ببرید.

۵ـ احساسات دیگران را درک کنید

حتما نیاز نیست که یک مشاور یا روان‌شناس خبره باشید تا احساسات دیگران را درک کنید. شما به عنوان یک همسر، پدر، مادر و دوست باید بتوانید احساسات اطرافیان‌تان را به خوبی درک کنید.

این موضوع کمک می‌کند تا شنونده خوبی باشید و دیگران حرف‌های‌شان را بدون تعارف با شما مطرح کنند. مشاهده و شنیدن شفاف خواسته‌های دیگران باعث می‌شود شما تحلیل بهتری از اتفاقات اطراف‌تان داشته باشید و این موضوع قطعا کمک بزرگی به تقویت هوش هیجانی شما می‌کند.

۶ـ احساسات خودتان را هم درک کنید

درک احساسات‌ شخصی خودتان باعث می‌شود تا بتوانید درک بهتری از شخصیت خودتان داشته باشید و در نتیجه به افزایش هوش هیجانی شما منجر می‌شود. تقویت هوش هیجانی به کمک راه‌کارهای مختلفی امکان‌پذیر است اما باید صبر داشته باشید و برای افزایش هوش هیجانی‌تان باید حداقل ۵ مورد از راه‌کارهای ارائه شده در این مطلب را انجام دهید. درک احساسات شخصی‌تان شاید در ابتدا کار سختی به نظر بیاید اما با تمرین و نوشتن افکار و احساسات‌تان می‌توانید نتیجه خوبی بگیرید.

۷ـ تنظیم عواطف

شما در مواجهه با اتفاقات مختلف باید سعی کنید عواطف خود را کنترل کنید، عدم کنترل بر این عواطف باعث ناراحتی دیگران می‌شود و از طرفی هوش هیجانی شما را هم از مسیر پیشرفت خارج می‌کند. تنظیم عواطف به این معنا است که شما در مواجهه با هر موضوعی بتوانید به اندازه مشخص واکنش نشان دهید.

بروز بیش‌ از حد عواطف و بروز کمتر از حد عواطف می‌تواند تاثیرات زیادی بر زندگی کاری و شخصی شما داشته باشد. در این راه می تاونید به کمک مثبت اندیشی نیز موفقیت بیشتر کسب نمایید.

تقویت هوش هیجانی باعث می‌شود تا بهتر بتوانیم با خود و با دیگران ارتباط برقرار کنیم. ارتباط و درک صحیح از خود و دیگران نیز، کیفیت بیشتر زندگی را به همراه داشته و موجبات شادکامی و خوشبختی ما را مهیا می‌سازد.

علاوه بر تکنیک‌هایی که بررسی کردیم، راه‌های دیگری نیز برای تقویت هوش هیجان وجود دارد که در ادامه، ضمن معرفی آزمون‌های جهانی برای پی بردن به مقدار هوش هیجانی، راه‌کاری دیگری برای تقویت هوش هیجانی را نیز با شما در میان خواهیم گذاشت. پس اگر هنوز هم نسبت به این هوش کنجکاو هستید و می‌خواهید بیشتر در مورد آن بدانید، تا انتها با ما همراه باشید.

آزمون‌های ارزیابی هوش هیجانی کدامند؟

آزمون‌های بسیاری برای ارزیابی هوش هیجانی وجود دارند که از جمله آن‌ها می‌توان «آزمون برادبری و گریوز»، «آزمون بار-آن EQ-i» و «آزمون شرینگ» را نام برد.

در هر یک از این آزمون‌ها، شما می‌توانید مقدار هوش هیجانی خود را سنجیده و سپس برای تقویت هوش هیجانی خود، اقدامات لازم را انجام دهید. این آزمون‌ها به شما کمک می‌کنند تا به جایگاه هوشی خود در زمینه کنترل هیجانات پی برده و بهتر بتوانید در راستای تقویت آن قدم بردارید.

اما در درون‌مایه تمام این آزمون‌ها، یک سری مؤلفه‌ها مورد ارزیابی قرار می‌گیرند که از روی آن‌ها به مقدار هوش هیجانی خود پی خواهید برد. این مؤلفه‌ها شامل موارد زیر هستند:

  • ظرفیت‌ها و توانایی‌های درونی فرد
  • ظرفیت‌ها و توانایی‌های ارتباطی فرد با دیگران
  • توانایی پاسخگویی و انعطاف‌پذیری فرد در موقعیت‌های گوناگون
  • تونایی مقابله با تنش‌ها و استرس
  • ارزیابی دیدگاه مثبت افراد نسبت به زندگی و تأثیر آن بر شادکامی

با ارزیابی این موارد، می‌توان به مقدار هوش هیجانی هر فردی پی برد. راهکارهایی هم که برای تقویت هوش هیجانی ارائه می‌شوند، دقیقاً همین فاکتورها را نشانه گرفته و موجب تقویت یکی از مؤلفه‌های فوق می‌شوند.

در ادامه، چند راهکار تکمیلی دیگر برای تقویت هوش هیجانی را به شما معرفی می‌کنیم که با استفاده از آن‌ها و دیگر راهکارهایی که قبلاً معرفی کردیم، می‌توانید در راستای تقویت هوش هیجانی خود، قدم  بزرگی را برداشته و سبب بهبود شرایط زندگی خود شوید.

چه راه‌کارهای دیگری برای تقویت هوش هیجانی وجود دارد؟

همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم، راه و روش‌های بسیاری برای تقویت هوش هیجانی وجود دارد که هرکس بسته به روحیه، شخصیت و شرایط خود می‌تواند از آن روش‌ها بهره بگیرد. اما در اینجا، چند راهکار دیگر که موجب تقویت هوش هیجانی در افراد مختلف می‌شوند را با شما در میان می‌گذاریم که به قرار زیر هستند:

  • سفر کنید

سفر کردن یکی از راه‌هایی است که بشدت می‌تواند موجب تقویت هوش هیجانی شده و دیدگاه ما نسبت به زندگی را گسترش دهد. وقتی سفر می‌کنیم، با آداب و رسوم مردمان گوناگون آشنا شده و چیزهای زیادی را از آن‌ها یاد خواهیم گرفت. همین یادگیری می‌تواند رفتارهای جدیدی را در ما ایجاد کرده و موجبات تقویت هوش هیجانی ما را فراهم سازد.

پس اگر تا بحال به سفر کردن زیاد اهمیت نمی‌دادید، از این پس، سفر را در برنامه‌ی زندگی خود قرار داده و بسته به شرایط‌تان، هرسال به چند سفر کوتاه (چند ساعته – چند روزه)‌ یا طولانی (چندین روزه – چند هفته‌ – چند ماهه) بروید.  

  • به سلامتی خود اهمیت بدهید

وقتی می‌خواهید عملکردها و هیجانات مثبتی در زندگی داشته باشید، باید از سلامت جسم و روان کافی هم برخوردار باشید. قطعاً تغذیه سالم و نرمش‌های روزانه تأثیر شگرفی در سلامت جسم و روان ما دارد. بنابراین فقط پرداختن به جنبه‌های بیرونی برای تقویت هوش هیجانی کافی نیست و باید حتماً جنبه‌های درونی و سلامت جسم و روان را نیز در نظر داشته باشیم.

اگر بتوانید روزانه بین ۱۰ تا ۳۰ دقیقه نرمش‌های کششی آرام انجام داده و از رژیم غذایی سالمی هم برخوردار باشید، زمینه لازم برای تقویت هوش هیجانی شما فراهم می‌شود و دیگر راهکارهای تقویتی، با سرعت بیشتری روی رفتار شما تأثیر می‌گذارند.

  • بنویسید

نوشتن نه در سطح حرفه‌ای، بلکه تنها در سطح نوشتن رویدادهای روزانه نیز بر درک ما از خود و دیگران تأثیر می‌گذارد. یادداشت کردن وقایع روزانه و همچنین نوشتن احساسات و هیجانات، می‌تواند باعث شود تا در بروز احساسات خود در برابر شرایط مختلفی که برایمان پیش می‌آید، هوشمندانه‌تر عمل کنیم. شما می‌توانید این نوشته‌ها را آخر شب‌ها قبل از خواب در یک دفترچه‌ی کوچک نوشته یا در دفترچه الکترونیکی تلفن همراهتان تایپ کنید (نوشتن در دفترچه‌ یادداشت‌های کاغذی، تأثیر بیشتری دارد!)

  • دوستان جدید پیدا کنید

برقراری ارتباط بیشتر با سایر انسان‌ها به کمک بهبود مهارت های ارتباطی موثر، موجب می‌شود تا به صورتی ناخودآگاه، احساسات بیشتری از خود بروز داده و به شکل بهتری به تعامل با افراد مختلف بپردازیم. اگر شما تنها چند دوست محدود با طرز فکرهای مشابه داشته باشید، شیوه رفتار شما و هوش هیجانی‌تان، تنها در همان سطح باقی می‌ماند.

اما آشنایی با افراد بیشتری که دارای رفتارها، طرزفکرها و عقاید متفاوتی هستند، موجب می‌شود تا رفتار و درک شما از روابط نیز گسترش یابد. بنابراین اگر تابحال از ایجاد ارتباط با انسان‌های جدیدی که هم عقیده با شما نبودند، طفره می‌رفتید، اینبار به استقبال چنین روابطی بروید. چراکه ایجاد ارتباطات بیشتر، هوش هیجانی شما را تقویت کرده و در نتیجه‌ی آن، کیفیت زندگی شما را بالاتر می‌برد.

  • دیگران را سورپرایز کنید

متأسفانه اکثر افراد در تمام طول عمر خود به دنبال سورپرایز شدن هستند و کمتر ترغیب می‌شوند تا خود نیز برای غافلگیر کردن دیگران، داوطلب شوند. دادن هدیه‌های دور از انتظار و غیرمناسبتی به عزیزان و دوستان نزدیک، روابط نزدیک شما را تحکیم بخشیده و شخصیت سرزنده‌تری از شما می‌سازد.

وقتی کسی را سورپرایز می‌کنید، بیشتر از آن شخص، خود شما به وجد می‌آیید و احساس رضایت درونی‌تان تقویت می‌شود. این مورد در ناخودآگاه شما بازتاب پیدا کرده و موجب بروز هیجانات معقول و مثبت می‌شود. افرادی که هرگز دیگران را با کارهای مثبت غافلگیر نمی‌کنند، هوش هیجانی پایینی دارند. پس اگر شما نیز تا به امروز چنین نمی‌کردید، بهتر است از این پس، چنین برنامه‌هایی را به لیست وظایف دوره‌ای خود اضافه کرده و خود نیز از ثمرات آن بهره‌مند شوید.

  • یاد بگیرید

یادگیری بی‌وقفه و مستمر، انسان را در مسیر یک زندگی صحیح هدایت می‌کند. هرگاه از آموزش دیدن صرف‌نظر می‌کنیم، انوع افکار و احساسات منفی به ذهن و قلب ما هجوم می‌برند.

لزومی ندارد یادگیری ما در زمینه‌های تخصصی و آکادمیک باشد، همین که در طول روز یاد بگیریم یک غذای جدید درست کنیم، یک حرکت ورزشی جدید انجام دهیم، کلاه یا شال‌گردن ببافیم، از یک اپیلیکشن یا نرم‌افزار جدید استفاده کنیم، خود را به شیوه تازه‌ای بیاراییم، کتاب تازه‌ای بخوانیم، از لغات جدید در مکالمات خود استفاده کنیم یا هر هرچیز تازه‌ای که رنگ و لعاب بیشتری به زندگی ما بدهد، هوش هیجانی ما را نیز تقویت خواهد کرد.

سخن پایانی

موضوعات توسعه فردی و بهبود زندگی به هم مرتبط هستند. وقتی شما برای بهتر شدن تلاش می‌کنید، همه چیز در درون شما تغییر می‌کند. شاید شما برای تقویت عزت‌نفس  بیشتر تلاش کنید، اما در کنار تقویت این‌دو، هوش هیجانی شما نیز تقویت خواهد شد. پس همین که زندگی راکدی نداشته و همواره در حال تلاش برای بهتر شدن باشید، همه‌ی مؤلفه‌های مثبت، به‌صورت موازی در درون شما رشد می‌کنند.

شیوه های تقویت هوش هیجانی که در این مطلب به شما معرفی کردیم، همگی به غیر از تقویت هوش هیجانی، تأثیرات مثبت دیگری را نیز روی شخصیت شما اعمال می‌کنند. پس هر راهکار تقویت هوش هیجانی، پُلی برای بهتر شدن شماست. هرچقدر که در اجرای این راهکارها مصمم‌تر باشید، اتفاقات بهتری را در زندگی خود تجربه خواهید کرد که بارزترین آن‌ها، بهبود روابط‌تان با خود و دیگران خواهد بود.

تقویت هوش هیجانی برای داشتن یک زندگی خوب لازم است. ترکیب هوش هیجانی و آی‌کیو می‌تواند ضامن موفقیت شما در زندگی شخصی باشد. زندگی شخصی شما در هر زمان تحت تاثیر این دو مورد است. برای تقویت هوش هیجانی در مطلب بالا تمرین‌ها و روش‌های منحصر به فردی گفته شد اما چنان‌چه این تمرین‌ها برای شما کافی نبود می‌توانید به یک مشاور مراجعه کنید و به شکل تخصصی‌تری مشاوره دریافت کنید.

تقویت و افزایش هوش هیجانی موضوعی است که نیاز به زمان دارد و این گونه نیست که شما در یک ماه یا دو ماه به هوش هیجانی ایده آل خود برسید. البته بهینه کردن برخی از روش‌های افزایش هوش هیجانی تاثیر زیادی بر این موضوع دارد.

استانداردترین زمان برای مشاهده نتیجه افزایش هوش هیجانی، سه ماه است. شما در این سه ماه فرصت دارید تا به کمک مهارت‌ها و تمرین‌های ذکر شده در قسمت‌های قبل هوش هیجانی‌تان را افزایش دهید.

برخی از سوالات متداول

هوش هیجانی چیست دقیقا چه کاربردی دارد؟

هوش هیجانی یکی از مهم‌ترین انواع هوش است که به ما کمک می‌کند در لحظه، تصمیمات و هیجان درستی از خودتان بروز دهیم.

تفاوت هوش هیجانی و IQ در چیست؟

هوش هیجانی همان درک احساسات، نیازها و شرایط دیگران است در حالی که آی کیو همان هوش عادی و معمولی است که در مدارس آن دانش آموزان را به خاطر آن تشویق یا تنبیه می‌کنند. قطعا شما هم افرادی را در کنار خود می‌شناسید به طوری که آی کیوی بسیار بالایی دارند اما در زندگی موفق نیستند. یکی از مهم‌ترین علت‌هایی که برخی از افراد در زندگی‌شان موفق نیستند همین نداشتن اطلاعات کافی در مورد هوش هیجانی است.

مهم‌ترین تکنیک‌ها برای تقویت هوش هیجانی کدامند؟

۱ـ مشاهده و تحلیل درست اتفاقات اطراف ۲ـ شنونده خوبی باشید ۳ـ افزایش خودآگاهی برای رسیدن به درک بالاتر ۴ـ پاسخ دادن در زمان مناسب را برای مسولیت‌پذیر شدن تمرین کنید ۵ـ احساسات دیگران را درک کنید ۶ـ احساسات خودتان را هم درک کنید ۷ـ تنظیم عواطف




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

فهرست مهارت های تاثیرگذار در زندگی ، آموزش خوب زندگی کردن

درست است که معیارها و مهارت زندگی خوب از نظر افراد مختلف، فرق می‌کند اما آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که یک زندگی خوب چگونه است و دقیقا چه پارامتر‌هایی باعث می‌شود یک زندگی خوب داشته باشید؟

ملاک‌هایی در زندگی هر شخص وجود دارد که در صورت تحقق می‌تواند زندگی را برای او لذت‌بخش کند. اما این روزها معیارهای افراد برای زندگی خوب متفاوت شده است و حتی با ۱۰ سال قبل هم تفاوت‌های زیادی پیدا کرده است.

البته این طور نیست که به‌تازگی این معیارها متفاوت شده باشد، بلکه این معیارها هر روز تغییر می‌کنند اما سرعت این تغییر به گونه‌ای است که ما به آسانی متوجه آن نمی‌شویم اما زمانی که به چند سال گذشته نگاه می‌کنیم متوجه این دگرگونی‌ها می‌شویم. به عقیده بسیاری از روان‌شناسان تعریف حد و حدود یک زندگی خوب کار ساده‌ای نیست و این تعریف برای هر فرد متفاوت است.

برخی ویژگی‌های یک زندگی خوب ممکن است برای برخی افراد جز ویژگی‌های منفی باشد، برای مثال تحصیل فرزند در رشته پزشکی برای بسیاری از خانواده‌های ایرانی یک موفقیت به حساب می‌آید در صورتی که در کشورهای توسعه یافته‌ای مانند آمریکا و آلمان، توجه بیش‌تری به رشته‌های فنی ـ مهندسی و ادبیات می‌شود.

پس یکی از موضوعاتی که می‌تواند بر معیارهای زندگی تاثیرگذار باشد موقعیت جغرافیایی است. اما موقیعت جغرافیایی تنها معیار تاثیرگذار بر ویژگی‌های زندگی خوب نیست و بسیاری عوامل دیگر مانند سطح تحصیلات خانواده، شغل افراد خانواده، مذهب و اعتقادات و… نیز از جمله مواردی هستند که تاثیر زیادی بر ملاک‌های زندگی خوب دارند.

اما شاید از خودتان بپرسید که با توجه به تفاوت این معیارها پس این مطلب چگونه می‌خواهد معیارهای زندگی خوب و باکیفیت را تمیز دهد؟ پژوهش‌گران زیادی در این زمینه تحقیق کرده‌اند و به زبان مشترکی از زندگی موفق رسیده‌اند، البته این موارد کلیات را شامل می‌شود و به دلایلی که در قسمت‌های قبل مطرح کردیم نمی‌توان جزییات زیادی را به‌عنوان معیارهای زندگی خوب تعریف کرد.

ریف و سیگنر نظرات دانش‌مندان زیادی را در این مورد بررسی کردند و با ترکیب آن‌ها یک مدل شش بخشی از ویژگی‌های یک زندگی خوب تعریف کردند که در ادامه این شش ویژگی‌ را بررسی می‌کنیم. این شش ویژگی به شکل زیر است:

  • پذیرش خود
  • داشتن رابطه مثبت با سایرین
  • رشد شخصی و مهارت توسعه فردی
  • زندگی هدف‌مند
  • تسلط بر خود
  • خودمختاری

۲۴ مهارت زندگی خوب که باید بدانید

۱ـ نقش پذیرش خود در زندگی خوب

شما به عنوان کسی که می‌خواهید زندگی خوبی داشته باشید در گام اول باید خودتان را به شکل کامل بپذیرید. تمامی افرادی که زندگی خوبی دارند در وهله اول خودشان را پذیرفته‌اند پس باید سعی کنید مشکلات، سختی‌ها و کم‌وکاستی‌های موجود در زندگی‌تان را به شکل کامل بپذیرید و با آن‌ها پیش بروید.

حتی ضعف‌ها و جنبه‌های منفی زندگی‌تان هم باید در این قسمت مورد بررسی قرار بگیرند و به عنوان یک مشکل شخصیتی پذیرفته شوند. در ادامه به مثبت اندیشی نیز بپردازید تا بتوانید با روحیه بهتری به کار خود ادامه دهید.

اگر نیاز است برای پی بردن به برخی از مشکلات شخصیتی‌تان می‌توانید از دوستان صمیمی، همسر، خانواده و همکاران نیز کمک بگیرید. سعی کنید تمامی مشکلات و ایرادات فکری، جسمی و… را در این بخش لحاظ کنید. حتی اگر یک مشکل هم در این قسمت بررسی نشود در ادامه ممکن است به پاشنه آشیل شما تبدیل شود و دردسرهای زیادی برای شما به وجود بیاورد.

بسیاری از روان‌شناسان و دانشمندان پذیرش خود را همان عزت نفس می‌دانند. عزت نفس موضوع بسیار مهمی است که اگر در وجود یک شخص نهادینه نشده باشد مشکلات فکری زیادی برای او به وجود می‌آورد.

۲ـ داشتن رابطه مثبت با سایرین

اگر در بین نزدیکان با کسی صمیمی نیستید و یا دوست صمیمی ندارید احتمالا مشکل زیادی در ارتباطات‌تان دارید. داشتن ارتباط با سایرین می‌تواند یکی از مهم‌ترین مولفه‌های زندگی خوب باشد.

شاید شما هم در کنارتان افرادی را دیده باشید که به راحتی با سایرین ارتباط می‌گیرند و سریع دوست می‌شوند. در مقابل افرادی هم وجود دارند که به هیچ عنوان امکان نزدیک شدن به آن‌ها وجود ندارد. ارتباط‌گیری موثر با افراد می‌تواند یکی از مولفه‌های زندگی خوب باشد اما برای این کار نیاز به آموزش دارید و این گونه نیست که در یک زمان حداقلی بتوانید این مهارت را به دست بیاورید.

۳ـ نقش رشد شخصی در زندگی خوب

رشد شخصی یکی دیگر از مولفه‌های زندگی خوب است و شادی مهم‌ترین عنصر در بین این ۶ مورد باشند. معمولا افرادی که زندگی موفقی دارند به این موضوع اهمیت زیادی می‌دهند و برای آن برنامه ریزی هدفمندی دارند.

رشد شخصی می‌تواند موجب افزایش درآمد، بهبود روابط فردی و بسیاری موضوعات دیگر بشود. پس در نظر داشته باشید که برای رسیدن به رشد شخصی یک برنامه‌ریزی مناسب و دقیق لازم است.

همه ما می‌دانیم که باید در امتحانات مدرسه و دانشگاه نمره مناسبی کسب کنیم، به صورت هدف‌مند کار کنیم و مطالعه روزانه داشته باشیم اما به‌خاطر تنبلی، این موارد را فراموش می‌کنیم که موجب پیش آمدن مشکلات و عدم پیشرفت می‌شود.

۴ـ زندگی هدف‌مند

انسان‌های موفق هدف‌مند زندگی می‌کنند به این معنی که می‌دانند در سال آینده قرار است به چه نقطه‌ای برسند. هدف‌مند بودن زندگی شامل داشتن اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت است. اهداف کوتاه مدت معمولا بین ۳ تا یک ساله هستند، اهداف میان مدت یک ساله تا ۳ ساله و اهداف بلند مدت اهدافی هستند که بیش‌تر از ۳ سال زمان‌ می‌برند.

البته باید در نظر داشته باشید که این بازه زمانی اهداف برای بعضی اهداف متفاوت است. برای مثال ممکن است یک دانش‌آموز زمانی که برای کنکور خود برنامه ریزی می‌کند یک سال زمان را به ۳ قسمت تقسیم کند و ۴ ماه اول هدف کوتاه مدت خود باشد، ۴ ماه دوم هدف میان مدت و ۴ ماه آخر هدف بلند مدت وی باشد. پس متناسب با هدف ممکن است زمان بعدی این اهداف تغییر کند.

۵ـ تسلط بر محیط

پنجمین عنصر داشتن یک زندگی خوب، تسلط کافی بر محیط پیرامون است. شاید از خود بپرسید که تسلط بر محیط چیست و چگونه می‌توان بر محیط اطراف تسلط پیدا کرد؟‌ شاید در بین دوستان و آشنایان‌تان مشاهده کرده باشید که برخی از افراد، دائما از محیط کار، دوستان‌شان و… ناله می‌کنند و ناراضی هستند.

تسلط بر محیط دقیقا بر همین موضوع دلالت دارد. شما باید بتوانید محیط اطراف‌تان را دقیقا طبق خواسته‌ای که دارید بسازید. اگر محیطی که در آن کار می‌کنید از نظر شما محیط مناسبی نیست باید سعی کنید محیط کارتان را تغییر دهید. البته ممکن است بگویید که کار نیست و یا موارد این‌چنینی.

اگر به مورد ۳ یعنی رشد شخصی دقت کرده باشید، متوجه خواهید شد که رشد شخصی شخصی کمک می‌کند تا شما در همه زمینه‌ها از جمله کار، به یک شخص قدرت‌مند تبدیل شوید و معمولا برای افراد توان‌مند همیشه کار هست.

۶ـ نقش خودمختاری در زندگی خوب

شما باید در زندگی روزمره‌تان به یک سطح از بلوغ رسیده باشید که در تصمیم‌گیری‌ها، انتخاب‌ها و… خودمختار باشید. بسیاری از افراد حتی در تصمیم‌گیری‌های روزانه دچار مشکل هستند و دیگران برای‌شان انتخاب می‌کنند.

پس باید از توانایی انتخاب و تصمیم‌گیری مناسبی برخوردار باشید. البته بسیاری از افراد مشکلاتی در تصمیم‌گیری لحظه‌ای دارند که این موضوع امری رایج و عادی است. پس باید سعی کنید مشکلات شخصیتی‌تان در این زمینه را برطرف کنید.

روان‌شناسان تمرین‌هایی برای تصمیم‌گیری درست و اصولی دارند که می‌تواند کمک زیادی به شما داشته باشد. یکی از ابزارهای مهم در این راستا تصمیم گیری چند معیاره می باشد که که بطور جداگانه به توضیح آن پرداخته ایم.

کلی‌ترین مولفه‌های یک زندگی خوب در قسمت‌ بالا توضیح داده شد اما ممکن است جزییاتی نیز وجود داشته باشد که باعث به وجود آمدن یک زندگی خوب شود.

در ادامه این مطلب جزییاتی از زندگی خوب را بررسی می‌کنیم که می‌تواند به شما کمک زیادی داشته باشد البته ممکن است تمامی مواردی که در ادامه بررسی می‌شود برای شما مفید نباشد یا به انجام آن علاقه‌ای نداشته باشید. پس سعی کنید مواردی که با علاقه، شرایط و مکان جغرافیایی شما تضاد دارد را در نظر نگیرید.

۷- تاثیر رها کردن انتظارات در زندگی خوب

تا وقتی که در زندگی‌تان از دیگران انتظار دارید نمی‌توانید طعم زندگی خوب را بچشید. علت این موضوع آن است که هیچ کس انتظارات شما را به صورت دائمی برطرف نمی‌کند پس ممکن است در هر زمانی شما از دست او ناراحت شوید.

حال اگر ارتباطات روزانه‌تان را در نظر بگیرید متوجه می‌شوید که انتظار داشتن از خانواده، اقوام، دوستان و همکاران تا چه حد می‌تواند شما را وابسته کند و به شما آسیب بزند. البته باید از خودتان انتظارات زیادی داشته باشید چرا که داشتن انتظارات شخصی، به پیشرفت‌تان کمک می‌کند. پس سعی کنید از هیچ کس، هیچ انتظاری نداشته باشید تا بتوانید زندگی خوب و شادی داشته باشید.

۸ـ توجه داشتن به خانواده

تحقیقات زیادی نشان داده است، افرادی که به خانواده اهمیت می‌دهند زندگی بهتری نسبت به سایرین دارند. این موضوع در بیش‌تر دانشگاه‌های جهان به اثبات رسیده است و علت آن نیز آرامش فکری انسان در کنار خانواده است.

انسان تا سنین جوانی بیش‌تر زمانش را در کنار خانواده صرف می‌کند اما بعد از آن به خاطر شرایط تحصیلی و کاری مجبور می‌شود تا به استقلال برسد اما بسیاری از افرادی که زندگی موفقی دارند حتی بعد از این دوران هم ارتباط‌ با خانواده را حفظ می‌کنند و تعاملات اجتماعی‌شان را بهبود می‌بخشند. پس در نظر داشته باشید که یکی از رازهای زندگی خوب همراهی با خانواده است.

۹ـ دوری از ذهن‌های منفی

نشست و برخواست با برخی افراد منفی باعث می‌شود شما هم برای ساعات یا روزهایی کسل به نظر بیایید. تعداد افرادی که منفی نگر هستند بسیار زیاد است و ممکن است در جمع‌های خانوادگی ـ فامیلی، همکاران، هم‌کلاسی‌ها و… وجود داشته باشند.

شما به عنوان کسی که به دنبال زندگی خوب و سالم است باید سعی کنید این افراد را از زندگی‌تان حذف کنید. حذف این افراد کمک می‌کند زندگی جذاب‌تر و شادتری داشته باشید. البته ممکن است حذف این گونه افراد به صورت یک دفعه‌ای امکان پذیر نباشد پس بهتر است به خودتان زمان بدهید و آرام آرام این افراد را از زندگی‌تان حذف کنید.

اگر این مدل افراد در خانواده یا همکاران نزدیک شما هستند شاید حذف کامل آن‌ها ساده نباشد. پس بهتر است سعی کنید نسبت به افکار و حرف‌های این افراد بی‌توجه باشید.

۱۰ـ تاثیر تعامل با افراد موفق در زندگی خوب

دارن هاردی نویسنده کتاب پرفروش اثر مرکب اعتقاد دارد که زندگی ۵ سال آینده شما میانگینی از سطح زندگی دوستان امروزتان است. البته منظور از دوست‌تان مجموعه از افرادی است که این روزها با آن‌ها تعامل دارید.

تعامل با افراد موفق باعث می‌شود ذهن شما به صورت ناخود‌آگاه بلندپروازتر شود و به دنبال کسب موفقیت در کسب و کار برود. پس سعی کنید افرادی که با آن‌ها تعامل دارید را به شکل دقیقی پایش کنید و اگر هر کدام از آن‌ها را شخص موفق و مفیدی نمی‌بینید، از زندگی‌تان حذف کنید.

۱۱ـ به روز بودن

منظور از به روز بودن این نیست که هر روز طبق مد روز لباس بپوشید یا هر روز تلفن همراه و ماشین‌تان را به روز کنید، بلکه منظور این است که سعی کنید از تکنولوژی‌ها و اخبار مهم صنعت مطلع باشید. یکی از مهم‌ترین موضوعات در موفقیت یک کسب و کار این است که آن کسب و کار، اول باشند. برای مثال اسنپ اولین تاکسی اینترنتی ایران بود که امروز سهم بزرگی از این صنعت را در اختیار دارد و یکی از مهم‌ترین علل آن اولین بودن آن است.

حتی اگر به سال‌های قبل دقت کنیم متوجه می‌شویم که بسیاری از اولین‌ها صاحب برندی قدرت‌مند شده‌اند؛ پفک، تاید و بسیاری از نام‌های دیگر یک محصول نیستند بلکه نام یک کارخانه تولیدی هستند که به خاطر اولین بودن‌شان مشهور شده‌اند و حتی باگذشت چند ده سال هنوز هم بین مردم دهان به دهان می‌شوند و موجب تقویت آن برند می‌شوند.

۱۲ـ جسارت به موقع

فرض کنید در شروع یادگیری یک شغل هستید و در همان ماه‌های ابتدایی یک پروژه بزرگ و مهم به شما پیشنهاد می‌شود. شما در این وضعیت ۲ راه دارید، اول این که این پروژه را قبول کنید و یا این که به‌خاطر کم بودن تجربه این کار را رد کنید.

جسارت به موقع عنوان می‌کند که در این موقعیت بهتر است شما این شغل را قبول کنید اما در حین انجام کار تلاش بیش‌تری داشته باشید و از تجربیات سایرین استفاده کنید تا به یک شخص حرفه‌ای تبدیل شوید.

البته که ممکن است به خاطر تجربه کم در آن زمینه قسمت‌هایی از پروژه را خراب کنید اما اگر از یک شخص خبره در این حرفه کمک بگیرید می‌توانید نواقص احتمالی علم و تجربه‌تان را پوشش دهید. همین پروژه می‌تواند  نقطه عطفی برای شروع کار شما باشد، پس نترسید و با احتیاط و مشورت فرصت‌های پیش‌‌روی‌تان را استفاده کنید.

۱۳ـ تاثیر ورزش و سلامت بدن در زندگی خوب

انسان‌هایی که به دنبال یک زندگی خوب هستند ورزش و تن‌درستی را یک موضوع مهم می‌دانند و به آن اهمیت می‌دهند. گرچه ورزش کردن باعث می‌شود که هر روز زمانی از شما گرفته شود اما در عوض دچار بیماری‌های جسمی فراگیر این روزها نمی‌شود. بهترین زمان ورزش صبح زود است اما اگر صبح‌ زود امکان ورزش کردن ندارید می‌توانید به دلخواه خودتان قسمتی از روز را به ورزش کردن سپری کنید.

برای گرفتن نتیجه بهتر می‌توانید از یک مربی استفاده کنید. کوهنوردی، شنا یا هر ورزش تخصصی دیگر می‌تواند نتیجه بسیار مطلوبی برای سلامت جسم شما داشته باشد. البته قبل از ورزش کردن بهتر است بررسی کنید که آیا این ورزش مناسب شما است یا خیر. برای مثال کسانی که زانوهای پرانتزی دارند نباید کوهنوردی داشته باشند.

۱۴ ـ سفر کردن

سفر کردن یکی از مولفه‌های زندگی خوب است. معمولا کسانی که سفر می‌کنند زندگی بهتر و شادتری دارند. البته سفر رفتن باید به گونه‌ای باشد که به زندگی کاری یا شخصی شما آسیبی وارد نکند. بسیاری از افراد می‌گویند که وقت سفر ندارند در صورتی که حتی به صورت نیم روزی هم می‌توانید سفر داشته باشید. سفر به نقاط نزدیک محل زندگی‌تان هم می‌تواند اثر مطلوبی داشته باشد و نیازی نیست که حتما برای یک یا دو هفته به سفر بروید.

۱۵ـ برنامه ریزی شخصی و خانوادگی

قطعا همه ما می‌دانیم که داشتن برنامه ریزی یک موضوع بسیار مفید برای رشد شخصی است اما آیا واقعا از برنامه ریزی استفاده می‌کنیم؟ این روزها شاید برنامه ریزی مانند سال‌های قبل روز کاغذ نباشد اما هنوز هم بسیاری از افراد برای برنامه ریزی از دفترچه‌های کوچک استفاده می‌کنند و اعتقاد دارند که استفاده از کاغذ و قلم اثر بهتری برای برنامه ریزی دارد.

به هر حال در این قسمت خودتان باید تصمیم‌ بگیرید که آیا برنامه ریزی با کاغذ قلم لذت بیش‌تری برای شما دارد یا استفاده از ابزارهای دیجیتال مانند اپلیکیشن‌های برنامه ریزی یا تقویم گوگل بهتر است

برنامه ریزی به صورت روزانه یا هفتگی صورت بگیرد اما اگر شغل آزاد دارید و برنامه مشخصی ندارید بهتر است از برنامه ریزی روزانه استفاده کنید. همچنین در روزهای اول می‌توانید از یک تا ده به خودتان نمره بدهید و در انتهای هر هفته این نمره‌ها را جمع کنید تا عمل‌کرد هفتگی شما به دست بیاید.

۱۶ـ تاثیر مطالعه مستمر در زندگی خوب

اگر نگاهی به زندگی ثروتمند ترین افراد ایران داشته باشید مشاهده می‌کنید که بیش‌تر آن‌ها مطالعه روزانه دارند. این مطالعه ممکن است به صورت روزانه از ۲ ساعت هم عبور کند. شما متناسب با نیازتان باید مطالعه روزانه داشته باشید و بهتر است یک سیر مطالعاتی نیز برای مطالعه‌تان داشته باشید.

مطالعه جسته و گسیخته می‌تواند شما را دل‌سرد کند چرا که فقط مطالعه هدف‌مند است که باعث می‌شود شما پیشرفت کنید و به نتایج درخشانی برسید. بهترین کار برای شروع مطالعه این است که در حوزه مورد فعالیت‌تان کتاب بخوانید، برای مثال اگر یک نویسنده هستید بهتر است سراغ کتاب‌هایی با موضوع نویسندگی بروید و در سطح اینترنت به جمع آ‌وری اطلاعات درباره این موضوع بپردازید.

این روزها روش‌های مطالعه هم دست‌خوش تغییرات زیادی شده است و تکنولوژی‌های زیادی برای یادگیری علوم به وجود آمده است. پادکست‌ها، وبینارها، کتاب‌های صوتی، کتاب‌های دیجیتالی، نشریات آنلاین و بسیاری موارد دیگر از جمله مواردی هستند که می‌توانند در یادگیری شما موثر باشند اما به هر حال کتاب کاغذی قدیمی‌ترین روش مطالعه است و هنوز هم طرفداران بسیاری دارد.

۱۷ـ چهارچوب مشخص برای فضای مجازی

همه ما از فضای مجازی و تکنولوژی استفاده می‌کنیم و فضای مجازی بخش جداناپذیر زندگی ما شده است. اما میزان استفاده درست از تکنولوژی و فضای مجازی چقدر است و روزانه چه مدت زمان صرف این تکنولوژی‌ها می‌کنیم؟

تحقیقات زیادی روی میزان استفاده از فضای مجازی شده است و اثرات ناشی از استفاده بی‌رویه از این فضاها نیز مشخص شده است. این تحقیقات نشان می‌دهد که استفاده بیش‌ازحد از فضای مجازی و تلفن همراه مشکلات روحی زیادی دارد که مهم‌ترین آن‌ها افسردگی است.

البته مشکلات استفاده بی رویه از تکنولوژی فقط باعث بروز مشکلات جسمی نمی‌شود و تاثیرات منفی زیادی هم روی جسم و سلامت چشم دارد. برای کنترل این موضوع بهتر است یک بررسی جامع در مورد میزان استفاده از تلفن همراه‌تان داشته باشید که این موضوع به کمک برخی اپلیکیشن‌ها امکان‌پذیر است.

حال می‌توانید میزان استفاده از هر برنامه یا شبکه اجتماعی را به صورت روزانه و هفتگی مشاهده کنید سپس میزان ایده‌آل‌تان از میزان استفاده هر برنامه را روی یک تکه کاغذ بنویسید و سپس سعی کنید میزان استفاده‌تان را کم کنید. البته اگر میزان استفاده‌تان زیاد است قطعا در یک روز یا یک هفته نمی‌توانید آن را به میزان مناسب برسانید و لازم است به خودتان فرصت بدهید تا عادت کنید.

 

۱۸ـ زندگی در زمان حال

بسیاری از افراد غصه گذشته را می‌خورند و یا دغدغه آینده دارند. این افراد نمی‌توانند زندگی خوب داشته باشند چرا که دائما نگران هستند و هیچ فرصتی برای تمرکز روی وضعیت فعلی‌شان ندارند. همه ما فقط در زمان حال توانایی زندگی داریم و نمی‌توانیم گذشته‌مان را عوض کنید. از طرفی قادر به پیش‌بینی آینده هم نیستیم پس باید یادبگیریم در زمان حال زندگی کنیم تا بتوانیم آینده را آن طور که می‌خواهیم بسازیم.

 

۱۹ـ توجه به علاقه‌ها

توجه داشتن به علاقه یکی دیگر از کارهایی است که می‌توانید برای داشتن زندگی خوب انجام دهید. کسانی که به‌دنبال زندگی خوب هستند سعی می‌کنند دنبال علاقه‌های‌ شخصی بروند.

داشتن علاقه به هر کاری کمک می‌کند که انگیزه مناسبی برای انجام آن داشته باشید. از طرفی علاقه نداشتن باعث می‌شود زمان انجام برخی کارها به شدت افزایش یابد.

بسیاری از افراد به شغل‌شان علاقه‌ای ندارند و به همین خاطر است که فقط به دنبال آخر هفته‌ها و تعطیلات هستند. البته این طور نیست که تعطیلات و آخر هفته برای کسانی که عاشق کارشان هستند جذاب نباشد اما اگر شخصی را می‌بینید که فقط به دنبال فرار از کار است احتمالا نشان‌دهنده بی‌علاقگی او است.

 

۲۰ـ تاثیر نظم کاری و شخصی در زندگی خوب

در زندگی روزانه و شخصی‌تان چقدر به نظم و مرتب بودن اهمیت می‌دهید؟!

البته منظور از نظم فقط مرتب بودن اتاق و رخت‌خواب نیست و تمامی مکان‌هایی که قسمتی از روز را در آن سپری می‌کنید باید مرتب باشند. طبق تحقیقات مرتب بودن میزکار، اتاق، منزل و… کمک زیادی به افزایش تمرکز دارد و این موضوع می‌تواند باعث افزایش بهره‌وری شما باشد. پس سعی کنید روزانه زمانی را برای مرتب کردن وسایل و محیط‌های اطراف‌تان داشته باشید.

 

۲۱ـ پیدا کردن دوستان و همراهان خوب

همه ما علاقه داریم که در اطراف‌مان دوست‌هایی داشته باشیم و از وجود آن‌ها لذت ببریم و استفاده کنیم. نقش دوستان خوب در زندگی خوب نقشی انکار نشدنی است.

در انتخاب دوستان باید دقت زیادی داشته باشید چرا که دوستان تاثیر زیادی بر شغل، تفکر و طرز زندگی شما دارند. پیدا کردن دوست خوب شاید در ابتدا کار سختی به نظر بیاید اما اگر در مورد مهات‌های دوست‌یابی کمی تحقیق کنید می‌توانید خیلی زود دوستانی دل‌سوز و همراه پیدا کنید و از معاشرت با آن‌ها لذت ببرید.

۲۲ـ نقش تغذیه سالم در یک زندگی خوب

شاید شما هم شنیده‌اید که می‌گویند عقل سالم در بدن سالم. از طرفی همه ما می‌دانیم که تغذیه نقش انکارناپذیری در سلامت جسم انسان دارد. پس سعی کنید رژیم غذایی متعادلی داشته باشید و از خوراکی‌های سالم استفاده کنید. خوردن فست‌وفودها و غذاهای آماده باعث می‌شود بدن شما در طول زمان دچار مشکلات زیادی شود و مشکلات سلامتی تاثیر مستقیمی بر کیفیت بازده کار شما دارد. لیست خوراکی‌های مورد نیاز بدن را می‌توانید از سطح اینترنت پیدا کنید و در رژیم روزانه و هفتگی خود قرار دهید.

۲۳ـ کنار گذاشتن عادت‌های غلط

همه ما عادت‌های غلط زیادی داریم که باعث می‌شوند مشکلات زیادی در دراز مدت ایجاد شوند. برای مثال فرض کنید که یک نفر به صورت مرتب مسواک نمی‌زند این شخص قطعا طی چند سال همه دندان‌هایش را از دست می‌دهد و جدای هزینه‌های سنگین دندان‌پزشکی که باید بپردازد، سلامتی خود را هم از دست داده است که این موضوع به هیچ عنوان قابل بازگشت نیست.

تمامی این مشکلات ایجاد شده بدین خاطر بود که این شخص یک عادت غلط در زندگی داشت و فکری برای رفع این عادت بد نکرد. البته این ساده‌ترین مثالی بود که برای تاثیر عادت‌های غلط می‌توان زد. برخی از عادت‌ها می‌تواند موجب از دست رفتن کل سلامت یک شخص بشود.

برای مثال کشیدن سیگار از جمله عادت‌های غلطی است که می‌تواند منجر به مرگ شود. پس سعی کنید عادت‌های غلط زندگی‌تان را روی یک کاغذ بنویسید و سعی کنید آرام آرام‌، آن‌ها را کنار بگذارید. اگر این کار را کردید و بعد از طی زمانی خاص موفق به ترک یک یا چند کدام از عادت‌های‌تان نشدید می‌توانید به یک روان‌شناس مراجعه کنید و به کمک او این کار را انجام دهید.

۲۴ـ نقش رعایت بهداشت در زندگی خوب

رعایت بهداشت را شاید از دوران کودکی و دبستان به یاد داشته باشیم، زمانی که در مدرسه مربی بهداشت داشتیم و به طور هفتگی بلندی ناخن‌ها و موهای سرمان را کنترل می‌کرد. اما شاید جالب باشد که بدانید رعایت بهداشت یکی از اصول رسیدن به زندگی خوب است چرا که به شکل مستقیم روی سلامت جسم اثر دارد.

اگر بهداشت فردی را به صورت درست رعایت نکنید دیر یا زود دچار مشکلات جسمی می‌شوید و باعث می‌شود از داشتن زندگی خوب محروم شوید. پس بهداشت و رعایت آن را جدی بگیرید.

انواع مهارت زندگی خوب وجود دارد که با بکارگیری آن‌ها می‌توانیم زندگی بهتری داشته باشیم. تا به اینجا ۲۴ مورد از این مهارت‌ها را با شما در میان گذاشتیم. اما مهارت‌های دیگری نیز وجود دارند که می‌توان برای داشتن یک زندگی بهتر، از آن‌ها بهره گرفت.

در ادامه، ۱۲ مهارت دیگر را نیز بررسی می‌کنیم که جزو ضروریات زندگی هستند و تقویت آن‌ها سبب می‌شود، بیشتر از زندگی خود لذت ببریم. اگر باز هم به دنبال مهارت‌های دیگری برای زندگی خوبتان هستید و می‌خواهید از نهایت ظرفیت‌تان برای بهتر شدن استفاده کنید، پس در ادامه نیز با ما همراه باشید.

۱۱ مهارت تکمیلی برای داشتن زندگی خوب

علاوه بر مهارت‌هایی که تا به اینجا معرفی کردیم، مهارت‌های زیر را نیز در خود تقویت کنید و سپس مطمئن باشید که حقیقتاً زندگی بهتری خواهید داشت:

  • ایمان داشتن در هر شرایطی

تمام وقت‌هایی که دچار اضطراب یا نگرانی می‌شویم، ایمان خود را از دست داده‌ایم. به همین خاطر تقویت ایمان، یکی از اصلی‌ترین و بهترین مهارت‌هایی است که می‌تواند تأثیر مثبتی روی کلیت زندگی ما داشته باشد. وقتی بدانیم پروردگاری برتر، همیشه و در هر حال حواسش به ماست و این مهم را از یاد نبریم، هیچ مشکلی نمی‌تواند ما را بیشتر از چند لحظه کوتاه، غمگین یا ناراحت کند.

  • تقویت اعتماد به نفس

بزرگترین چیزی که جامعه جهانی از آن رنج می‌برد، کمبود اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس یعنی اینکه هم خودمان را ارزشمند بدانیم و هم به تمام کائنات احترام بگذاریم. 

  • سرمایه‌گذاری

شاید تصور کنید که سرمایه‌گذاری تنها برای افراد ثروتمند است. اما اینگونه نیست، شما می‌توانید از حداقل درآمدی که دارید، برای سرمایه‌گذاری استفاده کنید.

سرمایه‌گذاری هرچقدر هم که کوچک باشد، یک مهارت زندگی خوب است و می‌تواند در آینده، ثروت را نیز برای شما ایجاد کند. بنابراین ضروری است که مهارت زندگی خوب سرمایه‌گذاری کردن را یاد بگیرید و از آن غافل نشوید. بسترهای خوبی برای سرمایه‌گذاری با مبالغ کم وجود دارد که با تحقیق و بررسی می‌توانید آن‌ها را بیابید (مانند بازار بورس و کریپتو که با ۱۰۰ الی ۵۰۰ هزار تومان هم می‌توان در آن‌ها سرمایه‌گذاری کرد)!

  • لبخند زدن

یکی دیگر از انواع مهارت زندگی خوب که اکثراً از آن غافل می‌شویم، لبخند زدن است. این لبخند می‌تواند خوشحالی، سرزندگی، سلامتی و جوانی را به همراه داشته باشد. وقتی از شما می‌خواهیم که لبخند بزنید، منظورمان این نیست که هرگز ناراحت نشوید، ناراحت شدن هم یک امر طبیعی برای انسان است، اما همگی ما می‌توانیم در طول روز، بسیار بیشتر از قبل لبخند بزنیم و از اثرات مثبت این مهارت زندگی خوب، بهره‌مند شویم.

  • خلاقیت

همه‌ی ما دارای قدرت خلاقیت و انجام کارهای تازه هستیم، اما بسیار کم این خلاقیت را بروز داده یا شکوفا می‌کنیم. برای داشتن یک مهارت زندگی خوب، بهتر است گهگاهی خلاقیت به خرج دهید، حتی در کارهای روزمره. مثلاً غذا را به شیوه دیگری تزئین کنید، دکوراسیون منزل‌تان را عوض کنید، لباس‌های متفاوت بپوشید، سرگرمی‌های متفاوتی را برای روز‌های تعطیل خود در نظر بگیرید و …..

  • عادت‌های غذایی صحیح

اضافه وزن از مشکلاتی است که بیشتر انسان‌ها با آن درگیر هستند. وقتی چاق هستیم، به انواع ورزش‌ها، رژیم‌های لاغری و حتی داروهای لاغری متوصل می‌شویم تا کمی وزن کم کنیم. اما اگر عادت‌های غذایی صحیحی در زندگی‌مان داشته باشیم، دیگر نیازی به استفاده از این روش‌ها نیست؛ چراکه با عادت‌های غذایی صحیح، اصلاً چاق نمی‌شویم.

پس با خودتان فکر کنید و ببینید مهارت زندگی خوب، چه عادت‌های غذایی را شامل می‌شود. برای مثال، می‌توان عادت‌های «دست کشیدن از خوردن قبل از سیر شدن»، «تنها یکبار بشقاب را پر کردن»، «حذف آب از سفره»، «حذف نمک از سفره»، «آشپزی با روغن کم»، «استفاده زیادی از سبزیجات و سالاد»، «وعده‌های بیشتر و خوراکی‌های کمتر» و ….. را نام برد.

شما نیز می‌توانید بسته به شرایط خود، عادت‌های غذایی دیگری را در زندگی‌تان نهادینه کنید تا در کنار تغذیه سالم که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم، عادت‌های خوبی هم برای تغذیه داشته باشید.

  • فاصله گرفتن از تلویزیون

هدر دادن وقت باارزش خود در برابر سریال‌ها و اخبار تلویزیونی، قطعاً نمی‌تواند یک مهارت زندگی خوب باشد. این زمان را می‌توان صرف کارهای ارزشمندتری مانند تقویت سایر انواع مهارت زندگی خوب خود کنیم.

گشت زدن‌های بی‌هدف در میان صفحات بی انتهای شبکه‌های اجتماعی نیز نمی‌تواند ثمره مناسبی برای ما داشته باشد، مگر اینکه هدفمند باشد (مانند وقتی که یک کسب و کار آنلاین داریم). پس سعی کنید استفاده از تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی را طوری مدیریت کنید که تأثیر مخربی بر زندگی‌تان نداشته باشد و شما را از انجام فعالیت‌های مهم‌تر بازندارد.

  • یادگیری مهارت‌های جدید

یکی از اصلی‌ترین مواردی که می‌تواند اعتماد به نفس ما را بشدت تقویت کرده و انرژی بالایی به ما ببخشد، یادگیری مهارت‌های تازه است. شما باید بسته به استعدادها، علاقه‌مندی‌ها، امکانات و دیگر شرایط زندگی‌تان، مهارت‌های تازه‌ای را انتخاب کرده و بیاموزید.

این مهارت‌ها می‌توانند خیاطی، گلدوزی، نمدبافی، طراحی دکوراسیون، کار با رزین، موسیقی، نقاشی، بازاریابی، تایپ ده انگشتی، تدوین، پرورش گیاهان خانگی، آشپزی، شیرینی‌پزی، تزئینات، حرکات ورزشی خاص یا ….. باشد.

  • اهمیت به تفریح و سرگرمی

ربات‌ها بدون خستگی، تمام عمر آهنی‌شان به انجام یک کار تکراری اختصاص دارد. بی‌خردی بزرگی است که ما انسان‌های صاحب کرامت و اختیار نیز دقیقاً مانند ربات‌ها و ماشین‌ها، بدون هیچ وقفه، استراحت، تفریح یا گردشی به فعالیت مستمر بپردازیم.

اگر توانسته باشیم عزت‌نفس خود را به شیوه صحیحی تقویت کنیم، عمل کردن به این مهارت زندگی خوب نیز برایمان راحت‌تر خواهد بود. چون کسی که قدر خود و دیگران را می‌داند، نمی‌تواند نسبت به تفریح و سرگرمی و رفاه خود و دیگران بی‌توجه باشد.

پس باید ضمن انجام دادن فعالیت‌های ضروری زندگی، وقت‌هایی را صرفاً برای تفریح، گردش و پرداختن به سایر سرگرمی‌های سالم اختصاص دهیم.

  • تصمیم‌گیری

زندگی سراسر از تصمیم‌گیری‌های کوچک و بزرگ است. پس تصمیم‌گیری هم یکی از اصلی‌ترین انواع مهارت زندگی خوب است که باید مورد توجه قرار بگیرد. وقتی یاد بگیرید در هر شرایطی، تمام فاکتورها و معیارها را مورد سنجش قرار داده و در نهایت تصمیم درستی بگیرید، این تصمیم‌های درست، کیفیت زندگی شما را بالا خواهند برد. پس باید شیوه تصمیم‌گیری صحیح را فراگرفته و از آن استفاده کنید.

  • تقویت مهارت‌های بین فردی

تحقیقات چندین ساله محققین در زمینه شادکامی، نشان می‌دهد که اصلی‌ترین عامل رضایت و خوشبختی انسان‌ها در روابط خوب آن‌ها نهفته است. بنابراین اگر می‌خواهید مهارت زندگی خوب دیگری را فراگرفته و خوشبختی واقعی را تجربه کنید، لازم است تا بیشتر از پیش به نزدیکان خود اهمیت بدهید. بیشتر از پیش به بستگان نزدیک‌تان محبت کرده و با آن‌ها معاشرت کنید.

داشتن دوستان زیاد، خوب است، اما قبل از اینکه هر رابطه دوستی تازه‌ای را آغاز کنید، از داشتن رابطه خود با نزدیکان و دوستان فعالی خود مطمئن شوید. تقویت مهارت‌های بین فردی می‌تواند در پیدا کردن دوستان جدید و ایجاد رابطه مثبت با سایرین که در قسمت قبل بررسی کردیم نیز تأثیر داشته و مکمل آن‌ها برای داشتن روابط خوب در زندگی باشد.

سخن پایانی

مهارت های زندگی مناسب، حقیقتاً کیفیت زندگی ما را بالاتر خواهند برد. شاید تصور کنید که دست یافتن به آرامش و خوشبختی کار سختی است، اما اصلاً اینطور نیست. در واقع شما با برقراری ارتباط خوب با نزدیکان، تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس، تصمیم‌گیری صحیح، سفر کردن، اهمیت به تفریح، یادگیری مهارت‌های تازه، ایمان داشتن در هر حال، برنامه‌ریزی شخصی، تغذیه سالم و ….، خوشبختی حقیقی را تجربه خواهید کرد. در واقع، تمام زمانی که صرف کارهای بیهوده می‌شود را می‌توان به تقویت این موارد اختصاص داد.

در حقیقت داشتن زندگی خوب به عوامل زیادی بستگی دارد که در این مطلب آن‌ها را بررسی کردیم. همانطور که مشاهده کردید رعایت مجموعه‌ای از کارها باعث می‌شود به یک زندگی خوب برسید و این گونه نیست که صرفا با تحصیلات مناسب یا با داشتن پول، طعم یک زندگی ایده‌آل را بچشید.

از طرف دیگر باید دقت داشته باشید که رسیدن به زندگی ایده‌آل و خوب پروسه‌ای زمان‌بر است و شاید تا چند سال طول بکشد. البته اگر راهکارها و موارد گفته شده در قسمت‌های بالا را رعایت کنید می‌توانید مطمئن باشید که خیلی زود به زندگی ایده‌آل‌تان می‌رسید اما به هر حال این مسیر سختی‌هایی نیز دارد و باید این سختی‌ها را بپذیرید.

برخی از سوالات متداول

۶ ویژگی یک زندگی خوب کدامند؟

۱. پذیرش خود ۲. داشتن رابطه مثبت با سایرین ۳. رشد شخصی ۴. زندگی هدف‌مند ۵. تسلط بر خود ۶. خودمختاری

تاثیر تعامل با افراد موفق در داشتن یک زندگی خوب چگونه است؟

دارن هاردی نویسنده کتاب پرفروش اثر مرکب اعتقاد دارد که زندگی ۵ سال آینده شما میانگینی از سطح زندگی دوستان امروزتان است. البته منظور از دوست‌تان مجموعه از افرادی است که این روزها با آن‌ها تعامل دارید. تعامل با افراد موفق باعث می‌شود ذهن شما به صورت ناخود‌آگاه بلندپروازتر شود و به دنبال کسب موفقیت برود.

تاثیر ورزش و سلامت بدن در داشتن یک زندگی خوب به چه صورت است؟

انسان‌هایی که به دنبال یک زندگی خوب هستند ورزش و تن‌درستی را یک موضوع مهم می‌دانند و به آن اهمیت می‌دهند. گرچه ورزش کردن باعث می‌شود که هر روز زمانی از شما گرفته شود اما در عوض دچار بیماری‌های جسمی فراگیر این روزها نمی‌شود




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

آموزش فن بیان ، تکنیک های بداهه گویی ، تقویت مهارت‌ کلامی و فن بیان

فن بیان و بداهه گویی یکی از مهم‌ترین موضوعات در بحث توسعه فردی است. اگر شما فن بیان خوبی داشته باشید می‌توانید خیلی راحت خواسته‌ها و مشکلات خود را بیان کنید. مهارت‌ کلامی جزییات زیادی دارند و یادگیری آن‌ها در یک زمان محدود امکان‌ پذیر نیست اما با تمرین بداهه گویی مکرر می‌توانید به مهارت‌‌های فن کلام و مهارت‌های کلامی مسلط شوید.

اگر برای شما هم سؤال شده است که مهارت کلامی چیست باید در جواب گفت مهارت‌های کلامی جز موضوعاتی است که در مدرسه به ما آموزش داده نمی‌شود و به همین خاطر است که بیش‌تر افراد در این موضوع ضعف‌های بسیاری دارند. ضعف‌های مربوط به مهارت‌های کلامی به قدری می‌تواند برای شما مشکل درست کند که حتی فکر آن را هم نمی‌کنید.

مدیران و متخصصان زیادی وجود دارند که برای برگزاری جلسات و سخنرانی در همایش‌ها ترس زیادی دارند، ترس آن‌ها از میزان علم آن‌ها در تخصص مربوطه‌ نیست بلکه ترس از نداشتن مهارت‌های کلامی است. حتی در بسیاری از وقت‌ها این اشخاص به جلسات کاری مهم نمی‌روند و یک نماینده از خودشان می‌فرستند.

اکنون که به خوبی می دانید مهارت کلامی چیست باید گفت تمامی مشکلات ذکر شده گوشه‌ای از نداشتن مهارت‌های کلامی است. از طرف دیگر وجود مهارت‌های کلامی می‌تواند شخص را به یک شخص قدرت‌مند در مذاکره تبدیل کند. البته مهارت‌های کلامی در طول زمان تثبیت می‌شوند و این گونه نیست که شما در یک زمان مشخص به یک شخص حرفه‌ای در مذاکره تبدیل شوید.

بداهه‌ گویی چیست؟

حالا شاید برای شما سؤال پیش بیاید که بداهه گویی چیست و دقیقاً چه مفهومی دارد؟ برای پاسخ به این سؤال باید گفت که بداهه گویی حرفه‌ای به روشی اطلاق می‌شود که فرد بتواند در کمترین زمان، بهترین جواب را ارائه دهد. بسیاری از مردم اعتقاد دارند که این روش، بیشتر از اینکه یک فن باشد، یک هنر محسوب می‌شود که تأثیر بسیار زیادی بر زندگی حرفه‌ای افراد دارد. ازاین‌رو، باید یاد بگیریم که چگونه بداهه گویی کنیم تا بتوانیم در حرفه و کسب‌وکار خود موفق شویم.

احتمالاً بارها مشاهده کرده‌اید که در موفقیتی قرار گرفته‌اید که توانایی صحبت کردن به نحو درست را نداشته‌اید. ممکن است کلمات را فراموش کرده باشید، یا از شما سؤالی شده که پاسخ دقیق آن را نمی‌دانید. حتی این احتمال وجود دارد که از شما درباره موضوع خاصی اطلاعات خواسته باشند و شما آمادگی لازم برای پاسخ‌گویی را نداشته باشید. در ادامه، تیم تحقیقاتی دکتر ویز برای شما توضیح می‌دهد که چگونه می‌توانید بداهه گویی حرفه‌ای داشته باشید.

بسیاری از افراد گمان می‌کنند که بداهه‌گویی به این معنی است که فرد همواره درباره همه چیز آمادگی قبلی داشته باشد، درصورتی‌که این تصور کاملاً اشتباه بوده است. فردی که در حوزه کاری خود حرفه‌ای بوده و تسلط کافی داشته باشد، می‌تواند تشخیص دهد که افراد قصد پرسیدن چه مدل سؤالاتی از وی دارند. بدین ترتیب، باید اطلاعات پیش‌زمینه‌ای کافی در حوزه تخصص خود داشته باشد و مدام در حال کسب اطلاعات بیشتر باشد و بهتر است باید ذهن خود را برای هرگونه سؤالاتی آماده کند.

هوش کلامی

قطعاً برای شما هم پیش آمده است که در یک گفت‌وگو، واژه‌ای اشتباه به کار برده‌اید و آن واژه باعث ایجاد ناراحتی و دلخوری شده است. این موضوع فقط در گفت‌وگوهای روزانه صادق نیست و این روزها در چت‌ شبکه‌های اجتماعی و حتی ایمیل‌ها هم دیده می‌شود.

شما باید در نظر داشته باشید که هوش کلامی تمامی ارتباطات شما را شامل می‌شود و اگر مشکلی در آن وجود داشته باشد فقط در موقع صحبت کردن به مشکل نمی‌خورید بلکه در زمان‌های چت کردن در شبکه‌های اجتماعی و دیگر ارتباطات نیز دچار مشکل می‌شوید.

این روزها دوره‌های زیادی در موسسات برگزار می‌شود که برخی از این دوره‌ها واقعا مفید هستند و برخی دیگر نیز سود چندانی ندارد. ملاک تشخیص این دوره‌ها استاد و برگزارکننده این دوره‌ها است. دوره‌های مفید ممکن است هر چند ماه یک بار برگزار شوند اما اثری فوق‌العاده دارند و قطعا شما را به یک نتیجه خوب می‌رسانند.

جادوی بی‌نظیر بداهه‌ گویی

همان‌طور که تاکنون متوجه شدید، بداهه گویی حرفه ای از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و بیشترین تأثیر را در موفقیت شما می‌گذارد. احتمالاً در موقعیتی قرار گرفته باشید که دیگران از شما انتقادات شدید و نابجایی کرده‌اند اما شما توانایی پاسخ دادن به آن‌ها را نداشته‌اید. در این شرایط، موجب شده است تا حق شما ضایع شود و به آنچه که لایق آن بوده‌اید، نرسید؛ در اینجاست که اهمیت بداهه‌گویی و هوش کلامی نمایان می‌شود.

کاربردهای فن بیان در زندگی روزمره و کسب و کار

شاید این سؤال برای شما هم پیش آمده باشد که یادگیری مهارت‌های فن بیان چه تاثیری در عمل‌کرد روزانه ما دارد و آیا اساساً به زندگی شخصی و کاری ما نفعی می‌رساند یا خیر؟ بعد از برگزاری این دوره‌های فن بیان بیش‌تر شرکت‌کنندگان اعتقاد داشتند که روابط شخصی، دوستانه و شغلی‌شان بهبود فراوانی داشته است و مشکلات صحبت کردن‌شان رفع شده است.

البته صرفاً شرکت در دوره‌های فن بیان نمی‌تواند راه مناسبی برای موفقیت در این زمینه باشد بلکه تمرین بداهه گویی و پشت‌کار شما است که می‌تواند تضمین‌کننده موفقیت در فن بیان شما باشد. در ادامه این مطلب مهم‌ترین راه‌کارهای بهبود فن بیان و مهارت‌های کلامی را بررسی می‌کنیم و توضیحات کاملی در مورد هر قسمت می‌دهیم.

چرا باید به مهارت‌ کلامی توجه ویژه‌ای داشت؟

یادگیری مهارت‌ کلامی نقش بسیاری مهمی در روابط روزمره ما دارد و همه ما می‌دانیم که قسمت اعظمی از زندگی ما را همین روابط روزمره تشکیل می‌دهد. در کشورهای خارجی و تراز اولی مانند سوئد، نروژ، آمریکا، آلمان و … توجه ویژه‌ای به مهارت‌های کلامی شده است به طوری که در تمامی مدارس و دانشگاه این درس به عنوان یک عنوان آکادمیک تدریس می‌شود.

از حدود قرن ۱۹ میلادی در اروپا و آمریکا به مهارت‌ کلامی توجه ویژه‌ای شد و به همین خاطر است که اروپا و آمریکا سخن‌ران‌های بی‌نظیری دارد. البته سخنران‌ شدن تنها کاربرد این مهارت‌های کلامی نیست و مهم‌ترین علت یادگیری این مهارت بهبود روابط در زندگی شخصی و کاری است. در بیش‌تر مراجع روان‌شناسی سه دلیل عمده برای آشنایی هر شخص با مهارت‌های کلامی و فن بیان عنوان شده است.

در ادامه این ۳ عنوان را بررسی می‌کنیم:

  1. همه در طول زندگی در شرایطی قرار می‌گیریم که باید در یک جمع صحبت کنیم یا از عقایدمون دفاع کنیم. برخی اوقات هم باید شخصی را راضی کنیم درست مانند زمانی که قرار است یک معامله صورت دهیم
  2. کارمندان و کارکنان در هر جایگاهی که در یک شرکت هستند باید بتوانند مهارت‌های ارتباطی با مشتریان و سایر افراد برقرار کنند.
  3. قدرت متقاعدکردن می‌تواند دست آوردهای زیادی برای شما در زندگی شخصی و کاری شما خواهد داشت.

در ادامه به سراغ معرفی راهکارهای مهم و اثرگذار در فن بیان و مهارت‌های کلامی در بداهه گویی می‌رویم:

۱ـ‌ شمرده شمرده صحبت کنید

یکی از راه‌های افزایش مهارت کلامی شمرده شمرده و شیوا صحبت کردن است. بسیاری از مشکلات کلامی بدین خاطر است که شمرده صحبت نمی‌کنید. اگر حتی هیچ کاری هم نکنید اما شمرده صحبت کنید به طور خودکار نیمی از مشکلات صحبت شما برطرف می‌شود. شونده باید بتواند تمامی کلمات و عبارات شما را به طور واضح بشنود و هیچ مشکلی برای درک صحبت‌های شما نداشته باشد.

از طرف دیگر باید سعی کنید تا حد ممکن از به کار بردن کلمات سخت و دشوار پرهیز کنید. استفاده از کلمات آسان یکی از بهترین راه‌ها برای جذب مخاطب است. بسیاری از افراد این گونه تصور می‌کنند که اگر در صحبت‌های‌شان از کلمات سخت و یا خارجی استفاده کنند مخاطب لذت می‌برد در صورتی که تجربه نشان داده است مخاطب با کلمات سخت و غیرفارسی نه ‌تنها لذتی نمی‌برد بلکه دچار سردرگمی می‌شود.

پس حتی اگر مخاطب‌تان شخص سطح بالایی است سعی کنید از کلمات و جملات ساده و عامیانه استفاده کنید. نگاهی به برترین سخنران‌های داخلی و خارجی بیاندازید، تمامی این اشخاص از عباراتی آسان و عامیانه استفاده می‌کنند و همین موضوع نقش مهمی در جذب مخاطب دارد.

۲ـ نقش اعتماد به نفس در فن بیان برتر

اگر به راحتی در جمع‌های خانوادگی صحبت می‌کنید و هیچ ترس و واهمه‌ای از صحبت کردن ندارید از اعتماد به نفس مناسبی برخوردار هستید اما این دلیل نمی‌شود که شما یک سخنران خوب هستید. مخاطب در شروع صحبت‌های شما به چیزهای زیادی دقت می‌کند و یکی از این موارد همین اعتماد به نفس است، اگر اعتماد به نفس شما در سطح خوبی قرار داشته باشد مخاطب به سراغ پارامتر‌های دیگری می‌رود و اما اگر اعتماد به نفس شما در سطح مناسبی قرار نداشته باشد مخاطب به حرف‌های شما توجهی نمی‌کند حتی اگر واقعا حرف‌های جدید و مفیدی برای گفتن داشته باشید.

پس به این نتیجه رسیدیم که وجود اعتماد به نفس در فن بیان ضروری است اما کافی نیست. حالا ممکن است که اعتماد به نفس شما پایین باشید و به دنبال راه‌کار برای تقویت آن باشید. گفتاردرمانی، جلسات مشاوره و بسیاری راه‌های دیگر وجود دارد که می‌تواند اعتماد به نفس شما را تقویت کند اما یکی از بهترین و در عین حال آسان‌ترین کارها صحبت کردن در برابر آینه یا دوربین تلفن همراه‌تان است.

اگر بتوانید در طول روز زمانی را به این کار اختصاص دهید می‌توانید در بازه زمانی کوتاهی اعتماد به نفس‌تان را تقویت کنید. البته ممکن است برخی افراد به دلیل مشکلات روحی حتی در برابر آینه هم قادر به صحبت کردن نباشند که در این صورت بهتر است به یک روان‌شناس مراجعه کنید تا به کمک جلسات روان‌کاوی این مشکل حل شود.

۳ـ از حرفی که می‌زنید مطمئن باشید و خودتان عمل‌کننده به آن باشید

 یکی از راه‌های افزایش مهارت کلامی برای بداهه گویی، داشتن صداقت و راستی در صحبت‌هایتان هست زیرا مخاطب باهوش است و دقیقاً متوجه حالات رفتارهای شما می‌شود، اگر مشخص شود که به حرفی که می‌زنید پایبند نیستید اعتماد مخاطب از بین می‌رود. این موضوع وقتی دردسرساز می‌شود که اعتماد جمع زیادی از مخاطبان و کاربران شما از بین برود. صداقت گفتاری فقط در گفتار محاوره‌ای نیست و اگر صاحب یک کسب و کار هستید باید نسبت به مطالب وب‌سایت و دیگر کانال‌های ارتباطی‌تان هم حساس و پیگیر باشید.

پس بهتر است صداقت را در تمامی کارهای روزانه‌تان رعایت کنید تا درگیر مشکلات و تبعات آن نشوید. زمانی که با صداقت از یک موضوعی صحبت می‌کنید حرف و گفتار شما تأثیر بیش‌تری روی مخاطبان دارد. اشتیاق انسان در هنگام صحبت از یک موضوع نشان‌دهنده صادق بودن یا نبودن گفته او است. این موضوع گرچه به صورت صد در صد قابل تشخیص نیست اما در بیش‌تر موارد این گونه است. پس سعی کنید همیشه با صداقت صحبت کنید تا مخاطبان اعتمادشان به شما را از دست ندهند.

۴ـ از خودتان زیاد تعریف نکنید

بسیاری از افراد در هنگام صحبت‌های‌شان به دفعات زیادی از خودشان تعریف می‌کنند که در نظر مخاطب اصلاً کار خوشایندی به حساب نمی‌آید. اگر به هر دلیلی در صحبت‌های‌تان فروتنی را رعایت نمی‌کنید باید بدانید که شنونده‌ها علاقه زیادی به صحبت‌های شما ندارند و اساساً دلیلی برای توجه کردن به حرف‌هایتان ندارند.

یکی از راه‌های افزایش مهارت کلامی و یادگرفتن مهارت‌های بداهه گویی این است که سخنرانی افراد مشهور را مشاهده کنید. فیلم سخنرانی بسیاری از افراد بزرگ مانند استیو جابز و بیل گیتس در فضای وب موجود است و می‌توانید از الگوی سخنرانی آن‌ها استفاده کنید و کمک بگیرید.

در نظر داشته باشید که مخاطب به دنبال تعریف کردن شما از خودتان نیست و بیش‌تر آدم‌ها از این کار متنفر هستند. تواضع و فروتنی شما می‌تواند نظر مخاطبان زیادی را جلب کند. همچنین نقل قول از بزرگان هم در بین صحبت‌های‌تان می‌تواند نتیجه بسیار خوبی داشته باشد.

برای مثال شما در بین صحبت‌های‌تان می‌توانید از نظرات صاحب سبکان حوزه مورد بحث‌تان وام بگیرید. پس بهتر است صحبت‌های‌تان را به دو قسمت تبدیل کنید و در بخشی نظرات و صحبت‌های خودتان را مطرح کنید و بین صبحت‌ها هم از افراد دیگر و صاحب نظران دیگر وام بگیرید.

۵ـ تن صدای‌تان را بیش‌ از حد بالا نبرید

بسیاری از افراد صدای خود را تا حد ممکن بالا می‌برند و این موضوع در نظر مخاطب موضوع چندان جالبی نیست. از طرف دیگر بالا بردن صدا، لرزش زیادی را برای صدا شما به وجود می‌آورد و باعث بروز مشکلاتی در بیان شما می‌شود. مهارت‌های فن بیان و بداهه گویی برخی اوقات به قدری ساده هستند که حتی تصور آن را هم ندارید.

اکنون که به خوبی می دانید مهارت کلامی چیست، پس بهتر است تمامی راه‌های افزایش مهارت کلامی و نکات موجود در این مطلب را روی یک تکه کاغذ یادداشت کنید و قبل از سخنرانی آن‌ها را تمرین کنید. تمرین کردن همین نکات ساده باعث می‌شود به مرور زمان مهارت‌های فن بیان برتر در شما نهادینه شود.

یکی دیگر از کارهایی که می‌توانید برای بهتر صحبت کردن استفاده کنید، نوشیدن آب در هنگام خشکی گلو است، بهترین کار این است که شما قبل از سخنرانی آب بنوشید و یک لیوان آب هم در حین سخنرانی داشته باشید تا بتوانید در صورت نیاز از آن استفاده کنید.

۶ـ دقت به نحوه نشستن، ایستادن و زبان بدن

درست ایستادن و دقت داشتن به نحوه نشستن می‌تواند یکی از بهترین کارهایی باشد که پرستیژ سخنرانی شما را حفظ می‌کند. زمانی که شما صحبت می‌کنید دیگران در کنار صدایی که از شما می‌شوند، شما را هم مشاهده می‌کنند و اگر نتوانید به درستی استایل بدن‌تان را حفظ کنید، مخاطب احساس خوبی نخواهد داشت.

زبان بدن نیز یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که باید به آن توجه کنید. زبان بدن در جلب نظر مخاطب اهمیت ویژه‌ای دارد و شما باید بتوانید با زبان بدن درست و اصولی، نظر مخاطب را جلب کنید. نگاه درست به همه شنوندگان و استفاده درست از دست‌ها و حرکات صورت کمک می‌کند تا صحبت‌های تأثیرگذارتری برای مخاطب داشته باشید.

شاید از خود بپرسید درست نشستن چگونه باعث جلب نظر مخاطب می‌شود که در پاسخ به این سؤال باید بدانید که داشتن یک استایل درست نه تنها نظر مخاطب را جلب می‌کند بلکه تأثیر زیادی هم روی نحوه نفس‌گیری شما دارد. اگر شما به درستی ننشینید برای نفس‌گیری دچار مشکلاتی می‌شوید و دائماً نفس کم‌ می‌آورید. قوز کردن یکی از مصداق‌هایی است که می‌توان برای این موضوع داشت.

در هنگام نشستن زاویه کمر و پاها باید به صورت ۹۰ درجه باشد. البته اگر دفعات اولی است که در یک جمع صحبت می‌کنید باید در نظر داشته باشید که ممکن است دچار مشکلاتی در هنگام نفس‌گیری شوید و این موضوع با تمرین درست می‌شود.

طبق تجربه یکی از بهترین کارهایی که می‌توانید برای نفس‌گیری داشته باشید خواندن یک متن از یک کتاب یا روزنامه با صدای بلند است. در صورت امکان می‌توانید صدای خود را ضبط کنید تا بتوانید اشکالات خود را یادداشت کنید و در تمرین‌های بعدی آن‌ها را رفع کنید.

۷ـ صداهای زیر و بم، پاشنه آشیل بسیاری از سخنران‌ها

تولید صداهای زیر و بم نادرست، ناشی از استرس و عدم اعتماد به نفس کافی است بدین معنی که اگر شما اعتماد به نفس نداشته باشید قطعاً باید منتظر صداهایی با شیب زیاد یا کم در سخنرانی‌تان باشید. بسیاری از وقت‌ها شما در یک همایش و یا سخنرانی نشسته‌اید و حتی حواستان هم نیست اما به ناگهان متوجه خروج صدایی بسیار بلند و ناهنجار از شخص گوینده می‌شوید.

ناتوانی از کنترل صداهای زیر و بم یکی از مهم‌ترین مشکلاتی است که اشخاص بی تجربه دارند. بهتر است برای کنترل صداهای زیر و بم‌تان تمرین کتاب‌خوانی و روزنامه‌خوانی داشته باشید اما تجربه صحبت در جمع هم یکی از مهم‌ترین تمرین‌ها برای کنترل صداهای زیر و بم است.

۸ـ آماده بودن

حتی اگر یک سخنران حرفه‌ای باشید اما قبل از سخنرانی تمرین نکنید ممکن است به مشکل بخورید. مشکلات ناشی از عدم آمادگی در سخنرانی می‌تواند دردسرهای زیادی برای شما به وجود بیاورد. بهتر است قبل از سخنرانی یک برگه آماده کنید و تمامی نکات و موضوعاتی که می‌خواهید از آن صحبت کنید را یادداشت کنید تا بتوانید بدون استرس و نگرانی صحبت کنید. بهتر است تمامی مثال‌ها و نقل قول‌ها را هم یادداشت کنید. یادداشت این موضوعات کمک می‌کند تا نگرانی کمتری بابت صحبت‌های‌تان داشته باشید.

۹ـ ارائه منابع و مستندات در سخنرانی

بسیاری از وقت‌ها در بین صحبت‌ها یک یا چند نقل قول مطرح می‌کنید که شونده از آن‌ها لذت می‌برد اما بهتر است منابع صحبت‌های‌تان را هم مطرح کنید. مطرح کردن منبع صحبت‌ها کمک می‌کند شنونده با اعتماد بیش‌تری به حرف‌ها و صحبت‌های شما توجه کند. البته ممکن است برخی از سخنرانی‌ها به گونه‌ای باشد که نیاز به ارائه مستندات زیادی داشته باشد.

در این صورت بهتر است یک فایل پی‌دی‌اف آماده کنید و منابع‌تان را در آن ذکر کنید. ذکر منابع می‌تواند ارزش و اعتبار صحبت‌های شما را تا چندین برابر افزایش دهد. البته نیازی نیست که برای بدیهیات یا نقل‌قول‌های ساده منبع ذکر کنید. ‌پس ارائه منابع و مستندات هم می‌تواند یکی از مهارت‌های مهم در فن بیان و بداهه گویی باشد.

۱۰ـ بداهه‌ گویی را تمرین کنید

در قسمت‌های قبل گفته شد که هیچ سخنرانی بداهه‌ و بدون تمرینی نداشته باشید اما ممکن است به هر دلیل در شرایطی قرار بگیرید که مجبور به سخنرانی بداهه شوید.آموختن مهارت‌های سخنرانی بداهه گویی می‌تواند باعث درخشش شما در جمع یا کنفرانس‌ها شود. تمرین بداهه گویی یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که برای تقویت فن بیان می‌توانید صورت دهید.

برای تمرین بداهه گویی یک موضوع عجیب مشخص کنید و در همان لحظه در مورد آن با خودتان صحبت کنید. اگر می‌خواهید در مهارت‌های فن بیان برتر و حرفه‌ای شوید باید سعی کنید در هر لحظه قدرت  و مهارت های سخنرانی بداهه را داشته باشید. حتی در جمع‌های خانوادگی و فامیلی نیز می‌توانید تمرین بداهه گویی کنید. قطعا جمع‌های خانوادگی و فامیلی در روزهای عادی ما تشکیل می‌شوند و اگر بخواهید فن بیان‌تان را تقویت کنید می‌توانید از این پتانسیل استفاده کنید.

۱۱ـ شوخی و خوش خنده بودن را فراموش نکنید

شما هم به هیچ عنوان دوست ندارید که پای صحبت‌های یک انسان خشک و عبوس بنشینید. پس سعی کنید شوخی‌ها و مزاح‌های مناسب و متناسبی را برای سخنرانی‌تان مشخص کنید و از آن‌ها استفاده کنید. در شوخی‌ها باید مراقب خط قرمزها باشید. اعتقادات، سلیقه‌های ورزشی، قومیت‌ها و دیگر موضوعات ممیزی را در بین شوخی‌های‌تان استفاده نکنید تا بتوانید بازخورد خوبی بگیرید.

استفاده نابه‌جا از برخی از شوخی‌ها نه تنها بر مخاطب اثر مثبت نمی‌گذارد بلکه می‌تواند موجب ناراحتی جمعی از مخاطبین شود. در بین جمع نیازی نیست که فقط خودتان شوخی کنید و برای عوض کردن فضا می‌توانید از حضار هم استفاده کنید. برای مثال ممکن است شما با یکی از حضار جمع خاطره مشترکی داشته باشید، از او بخواهید آن خاطره مشترک را تعریف کند. این کار باعث ایجاد تعامل در فضا می‌شود و اثرات مثبت زیادی برای کیفیت سخنرانی شما دارد.

۱۲ـ متکلم وحده نباشید

ممکن است در یک جمع از شما درخواست صحبت شود. در این صورت ممکن است متناسب با نیاز شما چند دقیقه یا حتی چند ساعت صحبت کنید. اما آیا چند ساعت یا حتی چند دقیقه صحبت یک طرفه کار درستی است؟

قطعاً خیر. شما به عنوان یک سخنران باید سعی کنید از نظرات و صحبت‌های دیگر افراد جمع هم صحبت کنید. مدیریت این کار کاملا به صلاح دید شما دارد اما باید از پتانسیل‌های جمع حاضر استفاده کنید.

برای مثال می‌توانید بعد از هر نیم ساعت نظرات حضار را در مورد صحبت‌های ارائه شدتان بپرسید یا مثلا پرسشی مطرح کنید و نظرات حضار را جویا شوید. تمامی این کار به ایجاد تعامل ختم می‌شود که می‌تواند اثربخشی صحبت‌های شما را افزایش دهد.

البته در این کار زیاده‌روی نکنید، زیاده‌روی در این کار باعث عدم تمرکز شما می‌شود و ممکن است مخاطب هم از بحث اصلی دور شود و به عبارتی رشته کلام از دست برود. پس مراقب تعادل در این موضوع باشید، اگر تا این قسمت تمامی نکات فن بیان و مهارت‌های کلامی را آموخته‌اید به شما تبریک می‌گوییم چرا که تقریبا با ۹۰ درصد مهارت‌ کلامی و فن بیان آشنا شده‌اید.

۱۳ـ مدیریت زمان

مهارت‌های فن بیان بسیار زیاد هستند و در این مطلب مهم‌ترین مهارت‌ها را بررسی کردیم و راهکارهای به دست آوردن این مهارت‌ها را هم مطرح کردیم. تمامی مهارت‌های کلامی و فن بیان در صورتی اثربخش هستند که مدیریت زمانی خوبی داشته باشید.

اگر ۱۲ مهارت بالا را استفاده کنید اما زمان صحبت و سخنرانی خود را کنترل نکنید، سخنرانی خوبی نداشته‌اید. مدیریت زمان و برنامه ریزی درست به قدری مهم است که حتی برخی از بزرگترین سخنران‌ها هم در آن دچار مشکل هستند، اگر به دوران تحصیل خود فکر کنید قطعاً روزهایی را به یاد می‌آورید که معلم یا استاد به کلاس درس می‌آمد اما وارد بحث‌های حاشیه‌ای می‌شد و مطلب نیمه تمام می‌ماند.

این موضوع نمونه‌ای بارز از عدم مدیریت زمان است. برای مدیریت زمان تمرین زیادی لازم است و این گونه نیست که در یک ماه یا شش ماه به آن مسلط شوید.

۱۳ تکنیک بداهه گویی؛ تقویت مهارت‌های کلامی و فن بیان

  1. راجع به برخی از کلمات ۴ الی ۵ خط سخنرانی کنید

یکی دیگر از تکنیک‌های بداهه گویی که می‌توانیم به آن اشاره داشته باشیم، ترتیب دادن یک سخنرانی راجع به برخی از کلمات است. برای مثال یک کتاب را بردارید و به صورت تصادفی یکی از صفحات آن را باز و از آن صفحه چند کلمه را انتخاب کنید. سپس در رابطه با هر یک از کلمات انتخاب شده ۴ الی ۵ خط سخنرانی کنید.

تقویت این تکنیک از تکنیک های بداهه گویی، به شما کمک می‌کند که دایره لغات خود را افزایش دهید و بتوانید در مواقع اصلی به درستی و با استفاده از بهترین کلمات، تسلط کلامی داشته باشید و صحبت کنید. همچنین می‌توان گفت این شیوه مناسب است، چرا که شما در یک محیط تنها هستید و جایی برای خجالت کشیدن وجود ندارد؛ پس به راحتی به این موضوع بپردازید.

  1. به مطبوعات توجه ویژه داشته باشید

از دیگر تکنیک‌های بداهه گویی که می‌تواند به شما کمک به‌سزایی کند، گوش دادن به اخبار و یا خواندن روزنامه و مجله‌ها است. این شیوه نیز به شما کمک می‌کند که با واژه و کلمات بیشتری آشنایی پیدا کرده و مهارت‌های کلامی خود را تقویت کنید. هر چه شما با تعداد کلمه بیشتری آشنا شوید، می‌توانید راحت‌تر سخنرانی کنید.

توصیه می‌شود کلمات جدیدی که یاد می‌گیرید را به همراه مترادف آن‌ها روی یک کاغذ یادداشت کنید و هر چند وقت یکبار به عنوان یادآوری به آن‌ها نگاهی بیندازید و حتی در صحبت‌های روزانه خود از آن‌ها استفاده کنید تا به خوبی در ذهن شما جای گیرند.

  1. اصوات نامفهوم و تکیه کلمات خود را یادداشت و آن‌ها را برطرف کنید

حذف اصوات نامفهوم و تکیه‌کلام، از دیگر تکنیک های بداهه گویی به حساب می‌آید که توجه به آن‌ها می‌تواند تأثیر مثبتی بر مهارت‌های سخنرانی بداهه شما داشته باشد. برای این کار لازم است در محیط خانه سخنرانی کوتاهی را انجام دهید و صدای خود را با استفاده از گوشی همراه خود ضبط کنید.

سپس به صدای ضبط شده خود به صورت دقیق گوش دهید و کلماتی که به طور مکرر از آن‌ها استفاده کرده‌اید را روی یک کاغذ یادداشت کنید؛ همچنین اصوات نامفهومی که به گوشتان می‌خورد را نیز بنویسید.

پس از این کار و نوشتن تمام موارد، باید تمرینات خود را در جهت یک سخنرانی بدون استفاده از چنین مواردی انجام دهید. از طرفی اگر در زمان صحبت کردن از اصواتی چون عهه، اووم یا … استفاده می‌کنید، باید بدانید که این کار بدترین موردی محسوب می‌شود که می‌توانید در حین صحبت کردن استفاده کنید؛ پس هر چه زودتر نسبت به ترک کردن آن‌ها اقدام کنید.

  1. صدایی رسا داشته باشید

داشتن صدای رسا یکی از مهارت‌های صحبت کردن به حساب می‌آید که باید برای آن به خوبی تمرین کنید. دقت داشته باشید که هر چه صدای شما رسا و بلندتر باشد، تأثیر بهتری را از شنوندگان دریافت خواهید کرد، چرا که مطلب شما می‌تواند تأثیرگذاری بهتری داشته باشد. دقت داشته باشید که اگر صدای شما به اندازه کافی بلند و رسا نباشد، شنونده دیگر علاقه‌ای به گوش دادن صحبت‌های شما نخواهد داشت.

البته باید متذکر شد که منظور از صدای بلند و رسا، داد و فریاد زدن نیست، چرا که اگر صدای شما بیش از حد بلند باشد، می‌تواند موجب آزار و اذیت فرد نیز بشود و او را از گوش سپردن به صحبت‌های شما منصرف کند، همچنین این شیوه از صحبت کردن در بسیاری از مواقع، به درستی حق مطلب را ادا نمی‌کند.

  1. به طور محکم و مطمئن صحبت کنید

محکم و مطمئن صحبت کردن یکی از تکنیک های بداهه گویی به حساب می‌آید. شما باید در لحظه که تصمیم به صحبت کردن می‌گیرید، به طور مطمئن و محکم حرف خود را بزنید. این موضوع باعث می‌شود که طرف مقابل حس بهتری پیدا کند و شما را یک فرد ماهر و حرفه‌ای در زمینه صحبت کردن بداند.

این موضوع در بسیاری دیگر از شرایط نیز صدق می‌کند؛ یعنی شما در هر زمینه‌ای مطمئن و محکم باشید، طرف مقابل را متقاعد می‌سازید که به حرف و رفتار شما اعتماد کند. در سخنرانی و بداهه گویی‌ هایی که انجام می‌دهید مهارت های صحبت کردن را دست کم نگیرید چرا که می‌تواند در بسیاری از مواقع شما را از چالش‌های مختلف نجات دهد.

  1. کتاب و مقاله‌های مرتبط با فن بیان و بداهه گویی را مطالعه کنید

بسیاری از افراد تا به حال برای ارتقا و بهبود بخشیدن مهارت‌های کلامی خود از کتاب و مقاله‌های گوناگون استفاده کرده‌اند و نتیجه مناسبی نیز به دست آورده‌اند. کتاب خواندن یکی از اقداماتی به حساب می‌آید که خود به تنهایی از تکنیک های بداهه گویی است، اما شما می‌توانید در رابطه با این موضوع، کتاب‌های مخصوص و دقیق‌تری را خریداری و مطالعه کنید.

  1. تمرین کنید تا کلمات بی‌ربط را به یکدیگر ربط دهید

شما باید خود را برای بسیاری از شرایط متفاوت آماده کنید که یکی از این شرایط، صحبت کردن در رابطه با موضوعات متفاوت است؛ از همین جهت توصیه می‌شود به تمرین چنین موضوعی بپردازید. برای مثال سه کلمه متفاوت مانند خورشید، قیمه و کفش را انتخاب کنید و در رابطه با آن‌ها یک سخنرانی را ترتیب دهید. شما باید در رابطه با این کلمات به گونه‌ای صحبت کنید که در آخر آن‌ها به یکدیگر مرتبط شوند. این موضوع یکی از تکنیک های تقویت بداهه گویی به حساب می‌آید که فن بیان شما را نیز تقویت می‌کند.

  1. لحن خود را تغییر دهید

یکی از مهارت‌های صحبت کردن، توانایی تغیر لحن است. شما باید امکان انجام چنین کاری را داشته باشید تا بتوانید به خوبی در این زمینه به مهارت برسید. برای مثال در یک متن که کاملا جدی است، جمله‌ای طنز قرار گرفته، بدون شک اگر شما چنین جمله‌ای را با همان لحن قبلی برای شنونده‌ها بیان کنید، هیچکس به آن نخواهد خندید؛ بنابراین شما باید توانایی تغییر لحن را داشته باشید تا به درستی بتوانید منظور خود را به شنونده برسانید. دقت داشته باشید که تغییر لحن یکی از تکنیک های تقویت بداهه گویی است و نباید به سادگی از کنار آن گذشت.

  1. زبان بدن خود را تقویت کنید

زبان بدن یکی از مهارت و تکنیک‌های تقویت بداهه گویی لازمی به حساب می‌آید که شما در راستای تقویت فن بیان باید به آن بپردازید. داشتن این مهارت به شما این امکان را می‌دهد که منظور و هدف خود را به درستی به اطرافیان برسانید.

دقت داشته باشید که اگر چنین مهارتی نداشته باشید، نمی‌توانید به خوبی حق مطلب را برسانید. در رابطه با تقویت این مهارت، نکته‌های بسیاری وجود دارد که می‌توانید به آن‌ها توجه داشته باشید و از آن‌ها استفاده لازم را ببرید.

  1. در آینه مهارت‌های سخنرانی بداهه خود را تقویت کنید

اگر به دنبال تقویت تکنیک‌های تقویت بداهه گویی است، می‌توانید در آینه تمرین کنید. یک موضوع انتخاب کنید و برای سخنرانی آن آماده شوید. سپس روبروی آینه بایستید و با فردی که در آینه است، صحبت کنید.

در این حین به نوع کلمات، لحنی که استفاده می‌کنید، سرعت صحبت کردن و مواردی از این دست توجه داشته باشید؛ حتی می‌توانید در این حین از خودتان فیلم بگیرید و سپس به آنالیز آن بپردازید. نقاط ضعف و نقاط قوت خود را یادداشت و سپس نقاط ضعف را برطرف و نقاط قوت را تقویت کنید. تکرار این کار شما را به مهارت بالایی می‌رساند. پس از انجام چندباره این کار، متوجه تغییری که در این جهت برای شما پیش آمده است، می‌شوید.

  1. تمرین تند گویی کنید

هر چه شما بتوانید با سرعت بیشتری یک متن را بدون غلط و به صورت روان مطالعه کنید، به مهارت بیشتری در صحبت کردن می‌رسید. به نوعی می‌توان گفت تمرین تند گویی یکی از مهارت‌ های کلامی به حساب می‌آید که اگر شما در آن مهارت کافی به دست آورید، می‌توانید به خوبی صحبت کنید.

تند گویی یکی از تکنیک های  تقویت بداهه گویی است، پس نسبت به توسعه و تقویت آن اقدامات لازم را انجام دهید و از کنار آن ساده نگذرید. البته باید متذکر شد که تند گفتن کلمات در زمان سخنرانی، کار درست و توصیه شده‌ای نخواهد بود؛ چرا که این موضوع می‌تواند فرد شنونده را آزار دهد و باعث کلافگی بیش از حد او شود.

  1. اطلاعات خود را افزایش دهید

افزایش و کسب اطلاعات بیشتر، از تکنیک های تقویت بداهه گویی محسوب می‌شود. اگر شما در رابطه با مسائل گوناگون، اطلاعات مناسبی داشته باشید، می‌توانید بهتر سخنرانی کنید و نسبت به صحبت‌های خود مطمئن باشید.

لازم به ذکر است که هر چه شما نسبت به سخنان خود مطمئن‌تر باشید، تأثیر بیشتری بر افراد خواهید داشت؛ بنابراین سعی کنید که از طریق راه‌های گوناگون، اطلاعات خود را افزایش دهید. از جمله مواردی که در این راستا به شما کمک می‌کنند، می‌توان کتاب، فیلم، مستند، اخبار و … را نام برد.

 

  1. در سخنرانی از کلمه من استفاده نکنید

یکی از مشکلاتی که در بسیاری از سخنرانی‌ها دیده می‌شود، استفاده از کلمه «من» است. هر چه شما بیشتر در زمان سخنرانی از کلمه «من» استفاده کنید، حس بدتری را به شنونده القا خواهید کرد؛ چرا که فرد فکر می‌کند شما در حال تعریف کردن از خود و فخرفروشی هستید و قطعاً چنین موضوعی باب میل هیچ‌کس نخواهد بود. توصیه می‌شود به این نکته دقت داشته باشید و اگر از این دست افراد هستید، بهتر است این مشکل را برطرف کنید.

بهترین نمونه بداهه‌ گویی

بعد از اینکه آموزش بداهه گویی را کاملاً درک کردید، وقت آن می‌رسد تا چند نمونه بداهه گویی را مشاهده کنید. در این بخش، بهترین نمونه بداهه گویی حرفه‌ای را مشاهده خواهید کرد. لازم به ذکر است که بهترین روش و نمونه، استفاده از روش PREP است. این روش که توسط بسیاری از متخصصان تأیید شده است، دارای چهاربخش می‌باشد. هر یک از این حروف، معنای خاصی می‎دهند که در ادامه آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.

اولین بخش این روش، یعنی P، برای کلمه point بکار می‌رود که به معنی بیان اصل مطلب است. یعنی بهتر است حاشیه رفتن را کنار گذاشته و نکته اصلی موضوع را ارائه دهید. دومی حرف از این روش منحصربه‌فرد، R می‌باشد که اول کلمه Reason است. همان‌طور که می‌دانید، این کلمه به معنای دلیل بوده است. شما باید دلایل کاملاً منطقی برای هر توضیح خود داشته باشید تا بتوانید مخاطب را قانع کنید. توجه داشته باشید که از ارائه دلایل پوچ و بی‌منطق خودداری کنید. زیرا موجب می‌شود که اعتبار شما زیرا سؤال رود.

بخش سوم که حرف E را نشان می‌دهد، مخفف کلمه Example است که به این معنی است که شما باید برای دلایل خود، مثال‌های محکم و مستندی ارائه دهید. این امر در بداهه گویی حرفه‌ای موجب می‌شود که اعتماد گفته‌های شما افزایش یابد. به یاد داشته باشید که باید دلایل شما کاملاً قابل‌درک و ملموس باشند. درنهایت که بخش چهارم حرف P را نشان می‌دهد، مخفف کلمه Point بوده که مجدداً تکرار می‌شود. این بدان معنی است که شما باید موضوع اصلی خود را دوباره تکرار کنید تا اثربخشی آن بیشتر از قبل باشد.

جمع بندی

مهارت‌های فن بیان یکی از مهم‌ترین آموزش‌هایی است که هر انسانی به آن‌ها نیاز دارد. فرقی نمی‌کند که شما چه تحصیلاتی دارید و در چه شاخه‌ای مشغول به فعالیت هستید در هر صورت نیاز است که مهارت‌های فن بیان و صحبت کردن را یاد بگیرید و تسلط کلامی بر صحبت‌هایتان داشته باشید.

در جلسات و آکادمی‌های توسعه فردی معمولا تمرین‌هایی برای این مهارت‌ها داده می‌شود اما ممکن است شما به کمک تمرین‌های شخصی و ارائه شده در همین مطلب مهارت‌های کلامی و بداهه گویی را فرابگیرید. برای تسلط بر مهارت‌ های کلامی بهترین کار تمرین مداوم است، خوشبختانه تمرین‌های فن بیان دشوار نیستند و بامداومت می‌توانید بر آن‌ها تسلط کلامی پیدا کنید. 

برخی از سوالات رایج:

۱.دلیل اهمیت بداهه گویی چیست؟

فن بیان و بداهه گویی یکی از مهم‌ترین موضوعات در بحث توسعه فردی است. اگر شما فن بیان خوبی داشته باشید می‌توانید خیلی راحت خواسته‌ها و مشکلات خود را بیان کنید. مهارت‌های کلامی جزییات زیادی دارند و یادگیری آن‌ها در یک زمان محدود امکان‌ پذیر نیست اما با تمرین مکرر می‌توانید به مهارت‌های فن کلام و مهارت‌ های کلامی مسلط شوید.

۲.چرا باید به مهارت‌‌های کلامی توجه ویژه‌ای داشت؟

یادگیری مهارت‌های کلامی نقش بسیاری مهمی در روابط روزمره ما دارد و همه ما می‌دانیم که قسمت اعظمی از زندگی ما را همین روابط روزمره تشکیل می‌دهد. در کشورهای خارجی و تراز اولی مانند سوئد، نروژ، آمریکا، آلمان و… توجه ویژه‌ای به مهارت‌ های کلامی شده است به طوری که در تمامی مدارس و دانشگاه این درس به عنوان یک عنوان آکادمیک تدریس می‌شود.

۳.راهکارهای مهم و اثرگذار در تقویت فن بیان و مهارت‌ های کلامی کدامند؟

  1. شمرده شمرده صحبت کنید
  2. نقش اعتماد به نفس در فن بیان
  3. از حرفی که می‌زنید مطمئن باشید و خودتان عمل‌کننده به آن باشید
  4. از خودتان زیاد تعریف نکنید
  5. تن صدای‌تان را بیش‌ از حد بالا نبرید
  6. دقت به نحوه نشستن، ایستادن و زبان بدن
  7. صداهای زیر و بم، پاشنه آشیل بسیاری از سخنران‌ها
  8. آماده بودن
  9. ارائه منابع و مستندات در سخنرانی
  10. بداهه‌گویی را تمرین کنید
  11. شوخی و خوش خنده بودن را فراموش نکنید



تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مقاله آموزش مدیریت زمان به بهترین شکل ممکن

امروزه با توجه به حجم ترافیک و شلوغ بودن شهرها بسیار بسیار زمانبندی‌های ما ممکن است به هم ریخته باشد به شکلی که زندگیمان را مختل کرده باشد اگر بتوانیم مدیریت زمان مناسبی داشته باشیم قطعا اتفاقات بسیار سازنده‌ای را میتوانیم در زندگیمان بسازیم.

حال سوال این است که زمان را چطور میتوانیم مدیریت کنیم و چه ابزارهایی برای این قضیه است یکی از راه‌هایی که در مشاوره در جاهای مختلف دائما به شما توصیه میکنند برنامه‌ریزی روزانه یا هفتگی است یعنی برنامه ریزی کنید یا اسکجوالی داشته باشید برای طی هفته‌تان.

یعنی بگویید شنبه میخواهم اینکار را کنم یکشنبه میخواهم اینکار را کنم دوشنبه میخواهم اینکار را کنم میخواهم به شما  بگویم امروزه تقریبا این روش کاملا منسوخ شده که شما برنامه ریزی برای آینده‌تان داشته باشید چرا؟ به خاطر اینکه برنامه ریزی هایی که معمولا برای آینده‌مان داریم بسیار بسیار کلی است و انگار ما صد درصدمان را آنجا گذاشتیم بعضی از افراد به گونه‌ای برنامه ریزی میکنند که قطعا و یقینا غیرقابل اجراست یعنی میگویند هفت تا هفت و ربع اینکار را میکنم هفت و نیم تا هفت و چهل‌و‌پنج دقیقه اینکار را میکنم این روش برنامه ریزی روش برنامه ریزی بسیار غلطی است

پس به شما  توصیه میکنم قبل از اینکه به سمت این نوع برنامه ریزی بروید  نوع دیگری از برنامه ریزی و time management رو باهم بشناسیم  به این شکل که شما لازم است کارهایی که در روز میکنید ساعت بزنید یک ساعت به  دستتان ببندید و هر روز کارهایتان را لیست کنید و میزان زمانی که برای آن کارها صرف کردید را بنویسید و در نهایت مجموع اینها را زیر یک ستون داشته باشید

خیلی جالب است که در اخر هفته خواهید دید که بسیار کمتر از آنچه فکر میکنید کار انجام میدهید پس روشی بهتر نوشتن روزانه‌ی ساعتی است  که کار میکنید انشاءالله در قسمت بعدی درباره اینکه چطور میتوانیم پیشبینی لازم را داشته باشیم و بتوانیم این زمانبندی را مدیریت کنیم با شما گفت و گو خواهیم داشت.

مدیریت زمان به بهترین شکل ممکن

با یادداشت کردن مقدار زمانی که برای انجام هرکار لازم است، دید واضح‌تری نسبت به موضوع «زمان» خواهیم داشت. در واقع برخی از کارهایی که فکر می‌کنیم در عرض ۱۰ دقیقه انجام می‌شوند، ممکن است تا یک ساعت هم طول بکشند و برخی دیگر از کارها که فکر می‌کنیم، تنها به یک ساعت زمان نیاز دارند، ممکن است در حقیقت به سه الی چهار ساعت زمان نیاز داشته باشند.

بنابراین به‌ جای اینکه از پیش زمان انجام کارها را پیش‌بینی کنیم، کارها را انجام می‌دهیم و سپس زمانی که صرف آن‌ها کرده‌ایم را یادداشت می‌کنیم. آن‌گاه می‌دانیم که کارهای ما در طول شبانه‌روز به چه مقدار زمان نیاز دارند. بر این اساس می‌توانیم در برنامه‌ریزی بعدی، زمان معقول‌تری را به انجام هر کار اختصاص دهیم.

این تنها یکی از روش‌های مدیریت زمان بود که می‌توانستید از آن بهره بگیرید، در ادامه، چندین روش دیگر را نیز به شما معرفی خواهیم کرد. همچنین می توانید مقاله ” بهترین روش برای برنامه ریزی ”  را جهت آشنایی بیشتر مطالعه کنید.

۵ روش کاربردی برای مدیریت زمان

قطعاً روش‌های زیادی برای مدیریت زمان وجود دارد که همگی آن‌ها به نوعی کاربردی هستند. اما با توجه به متفاوت بودن شخصیت هر انسان، روش‌هایی که برای یک فرد خاص مؤثر واقع می‌شود، ممکن است برای شخص دیگری، مناسب نباشد.

به همین خاطر در اینجا، به جای یک روش واحد، چند روش برنامه‌ریزی برای مدیریت زمان را مطرح می‌کنیم تا بسته به روحیه خودتان، از یکی یا چند مورد از آن‌ها در راستای استفاده‌ی صحیح از زمانتان، بهره بگیرید. این روش‌ها به قرار زیر هستند:

  • لیست‌بندی

استفاده از لیست، یکی از اصلی‌ترین روش‌هایی است که به ما کمک می‌کند تا از زمانی که در اختیار داریم، برای انجام کارهای مهم خود استفاده کنیم. در این روش، باید لیستی از کارهای قابل انجام را در یک لیست یادداشت کرده و در طول روز بارها با مراجعه به آن لیست، فعالیت‌های خود را یکی از پس از دیگری به انجام ‌برسانید.

این لیست می‌تواند در یک دفترچه دستی یا دفترچه‌ی تلفن گوشی همراهتان یادداشت شود. با داشتن یک لیست، به راحتی می‌توانید کارهایی که در طول روز باید انجام دهید را به موقع انجام داده و از عقب افتادن کارها، رها شوید.

  • اولویت‌بندی

اولویت‌بندی نیز نقش بسزایی در مدیریت زمان دارد. چرا که گاهی تعداد کارهای قابل انجام در لیست ما به چندین مورد می‌رسند که در طول روز نمی‌توانیم همگی آن‌ها را به انجام برسانیم. در چنین مواقعی، بهترین کار، اولویت‌بندی فعالیت‌های روزانه است. در این تکنیک، ۳ الی ۵ مورد از مهم‌ترین فعالیت‌ها را در رأس لیست قرار می‌دهید که حتماً انجام شوند.

دیگر موارد لیست، در صورت انجام نشدن هم مشکلی ایجاد نمی‌کنند. اگر شما نیز از روش لیست‌بندی استفاده کرده‌اید، اما باز هم نرسیده‌اید تا همه‌ی کارهای لیست را انجام دهید، اولویت‌بندی فعالیت‌های مهم‌تر، چاره‌ساز سیستم مدیریت زمان‌تان خواهد بود.

  • استفاده از زمان‌های مرده

همگی ما زمان‌های مُرده بسیاری داریم که هیچ استفاده‌ی مفیدی از آن‌ها نمی‌کنیم. همین که در مطب پزشک، فرودگاه یا هر جای دیگری، روی صندلی‌های انتظار می‌نشینیم، زمانی که در مترو، تاکسی یا اتوبوس می‌نشینیم و کار مفیدی انجام نمی‌دهیم، جزو زمان‌های مُرده محسوب می‌شوند.

برای مدیریت زمان، می‌توانیم از این زمان‌ها نیز بهره‌ی صحیح ببریم. پس بهتر است برخی از فعالیت‌ها مانند مطالعه، پاسخ‌دهی به پیام‌ها و دیگر مواردی که در چنین زمان‌هایی قابل انجام هستند را در زمان انتظار یا در بین مسیرها به انجام برسانیم.گاهی خیلی بیشتر از آن‌چه که فکرش را می‌کردیم، در مسیرها و مکان‌های خاص معطل می‌شویم و از برخی از کارهایمان عقب می‌مانیم.

بنابراین هرگاه متوجه شدیم که در جایی معطل شده‌ایم و زمان‌مان دارد به هدر می‌رود، می‌توانیم به لیست کارهای روزانه یا لیست کارهای عقب افتادمان نگاه کنیم و ببینیم چطور می‌توانیم یکی از آن‌ها را در چنین موقعیتی به انجام برسانیم. شاید عجیب به نظر برسد، اما استفاده صحیح از زمان‌ها مرده، تأثیر بسیاری در مدیریت زمان ما خواهد داشت که موجب توسعه فردی نیز می شود.

  • کاغذهای یادآوری

اگر یادتان می‌رود به لیست داخل دفترچه‌تان نگاه کنید، راه دیگری نیز برای یادآوری فعالیت‌های روزانه و استفاده صحیح از زمان وجود دارد. شما می‌توانید در خانه یا محل کارتان، کاغذهای رنگی یادآوری را به دیوار، میز یا مونیتورتان بچسبانید و روی آن‌ها، کارهایی که قرار است انجام دهید را یادداشت کنید.

با این روش، دیگر کارهای قابل انجام، همیشه پیش رویتان قرار دارند و هربار که به دیوار، میز، مونیتور یا هر جای دیگری که کاغذهای یادآوری را چسبانده‌اید، نگاه می‌کنید، یادتان می‌آید که باید چکار کنید. این روش در بسیاری از مواقع، برای بسیاری از انسان‌ها به خوبی جواب داده و باعث مدیریت زمان ایشان شده است.

  • اپلیکیشن‌های مدیریت زمان

گوشی‌های تلفن همراه اسمارت، جزئی جدانشدنی از زندگی ما هستند. در واقع تنها چیزی که در تمام ساعات شبانه روز در دسترس ما قرار دارد، گوشی‌مان است. به همین خاطر اپلیکیشن‌های مدیریت زمان بسیاری ایجاد شده‌اند که می‌توان از قابلیت‌های متنوع آن‌ها استفاده کرد. از جمله مهم‌ترین و کاربردی‌ترین اپلیکیشن‌های مدیریت زمان در سطح جهان، می‌توان نمونه‌های زیر را نام برد:

  • اپلیکیشن «Any Do» با قابلیت ایجاد لیست‌های روزانه، یادداشت‌برداری، برنامه‌ریزی پروژه‌های گروهی، امکان برقراری تماس تلفنی و متنی با دیگران و ….
  • اپلیکیشن «Google Keep» با قابلیت یادداشت‌برداری سریع در موقعیت‌های ضروری، رونویسی ضبط صدا، ایجاد لیست، اضافه کردن تصویر و بسیاری امکانات دیگر
  • اپلیکیشن «PlanMyDay» با قابلیت اولویت‌بندی فعالیت‌های مهم‌تر، یادداشت کردن زمان اختصاصی برای هر فعالیت، اتصال با سایر اپلیکیشن‌های مدیریت زمان و ….
  • اپلیکیشن «TimeTune Schedule Planner» با قابلیت‌های برنامه‌ریزی، نوتیفیکشن‌های یادآوری کننده فعالیت‌ها، طراحی نمودار برای فعالیت‌های روزانه و ….

شما با نصب این اپلیکیشن‌ها می‌توانید کلیه فعالیت‌های روزانه خود را سازماندهی کنید تا به صورت صحیح از زمانی که در اختیار دارید، بهره بگیرید. قطعاً مدیریت کردن زمان به کمک اپلیکیشن‌ها برای همه افراد لذت‌بخش خواهد بود.

شما می‌توانید در بین اپ‌هایی که در اینجا معرفی کردیم یا دیگر اپلیکیشن‌هایی که امکان برنامه‌ریزی و مدیریت زمان را فراهم می‌کنند، گزینه موردعلاقه خود را پیدا کنید. چراکه ممکن است کارایی یک اپ برای شما کاربردی نباشد، اما امکانات اپ دیگر، دقیقاً با نیازهای شما هماهنگی داشته باشد.

اگر روش‌های نامبرده برای مدیریت زمان، جواب نداد، چکار کنیم؟

بسیاری از انسان‌ها از دست روش‌های غیرکاربردی مدیریت زمان، کلافه هستند. برخی‌ها اظهار می‌کنند که هیچ روش مفیدی برای مدیریت زمان وجود ندارد و هیچ روشی برای آن‌ها مؤثر نبوده است. اگر شما نیز جزو این افراد هستید و فکر می‌کنید که روش اختصاصی برای شما وجود ندارد، پس می‌توانید روش اختصاصی خود را خلق کنید.

شما می‌توانید با الگو گرفتن از روش‌های موجود و سپس توجه به شرایط زندگی خود، یک برنامه مدیریت کردن زمان منحصر به فرد برای خود ایجاد کنید. البته گاهی با ترکیب کردن روش‌های موجود هم می‌توان کارها را مدیریت کرد.

برای مثال، از یک اپلیکیشن برای یاداشت‌بردای و لیست‌بندی و از یک اپلیکشن دیگر نیز برای یادآوری استفاده کنید. همزمان با آن هم از یادداشت برداری‌های دستی کمک بگیرید. تا رسیدن به یک نظم شخصی از امتحان کردن روش‌های مدیریت زمان دست برندارید تا در نهایت روش مخصوص خود را یافته یا شخصاً آن را ایجاد کنید.

سخن نهایی

همگی ما به صورت استاندارد، در طول شبانه‌روز، ۸ ساعت را به خواب و ۱۶ ساعت را نیز به انجام فعالیت‌های روزانه خود اختصاص می‌دهیم. ممکن است ۱۶ ساعت برای رسیدگی به همگی کارهای ما کم باشد، اما اگر یاد بگیریم به شیوه‌ای صحیح برنامه‌ریزی کنیم، از پس تمام کارهایمان برخواهیم آمد.

در قسمت ابتدایی این متن، مدیریت زمان به زبان دکتر پدرام شهدوست را با روش متفاوتی عنوان کردیم که ممکن است برای بسیاری از شما مفید واقع شود. همچنین تعریف مدیریت زمان در کنار انواع شیوه مدیریت زمان عنوان شده، می‌تواند برای عده دیگری از افراد مؤثر واقع شود. بهرحال هرکس باید شیوه مناسب خود را برای برنامه‌ریزی و مدیریت زمان بیابد.

برخی از سوالات رایج:

۱. مدیریت زمان مناسب به چه روشی صورت می گیرد؟

مدیریت زمان مطلوب زمانی صورت می گیرد که افراد درک روشنی از برنامه و اهداف خود داشته باشند و در مراحل بعدی با نوشتن و روشن کردن مسیر برای خود به فعالیت های خود ادامه می دهند.

۲. فعالیت های لازم برای مدیریت زمان چیست؟

۱. لیست بندی
۲. اولویت بندی
۳. استفتده از زمان مرده
۴. کاغذهای یادآوری

۳. افراد روش های یکسانی برای مدیریت زمان دارند؟

یک روش برنامه ریزی و مدیریت زمان برای تمامی افراد مناسب نیست بعضی از افراد با ترکیب روش های مدیریت زمان مختلف به نتیجه مطلوب می رسند. نمیتوان گفت برنامه شخصی افراد برای همه مناسب است.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مقاله کامل گفتگوی درونی ، گام های گفتگوی درونی مثبت

گفتگوی درونی نوای آشنایی است که درون ما، هر روزه و هر لحظه با ما گفت­‌وگو می­کند. صدایی آشنا که فقط خودمان می­‌شنویم و به حرفایش گوش می­‌دهیم و به آنها عمل می­‌کنیم.

در طی این گفت ­‌و گوهای درونی هر روزه و هر لحظه اطلاعات را با سرعت زیادی دریافت و تفسیر می­‌کنیم و ازین تفسیرها احساساتی بر ما می­‌گذرد که بر حال ما نسبت به خودمان و یا حسی که از آن می­‌گیریم و به بیرون از خود انتقال می­‌دهیم اثر می­گذارد.

در این نوشته قصد داریم تا درباره چیستی این صدای آشنای درونی­مان و تاثیرات داشتن گفت­ وگوی درونی مثبت در زندگی و راه­‌هایی برای رسیدن به موفقیت و توسعه فردی توسط این صدا به گفت­ وگو بپردازیم.

گفت ­و گوی درونی چیست؟

گفتار درونی چیست ؟ گفتگوی درونی چیست ؟ گفت­ و­ گوی درونی زبان مشترکی است برای انتقال افکار واحساسات درون ماست. زبانی که صمیمی و خاص خود ماست و نوایی است که فقط  خودمان آن را می­شنویم و درکش می­‌کنیم. ما در برخورد با شرایطی که در آن قرار می­‌گیریم از عمل یا عکس‌­العمل استفاده می‌کنیم.

عمل یا عکس­ العمل ما، فرآیندی است که درون ما اتفاق افتاده است. در یک تعریف ساده می­‌توانیم بگوییم از طریق حواس پنج‌گانه موضوعی را دریافت می­کنیم و ذهن ما ازین اتفاق تفسیری ایجاد می­‌کند و در نتیجه این تفسیر، احساساتی بر ما می­گذرد که در عملکرد ما اثرگذار است. زبانی که این تفسیرها را بازگو می­‌کند زبان درونی ماست و ندایی که آنها را بر ما روشن می­کند همان گفت ­و گوی درونی ماست.

در حقیقت ذهن ما باید به گونه ای با جسمان در ارتباط باشد. تا بتوانیم درک کنیم چه اتفاقی در حال افتادن است و لازم است چه عملکردی داشته باشیم.

گفت­ و گوی درونی چطور بوجود می آید؟

فرایند فکر کردن و نتیجه آن که همان تفسیرهای ماست از طریق حرکت نورون­ها در مسیرهای عصبی اتفاق می­افتد که تعداد این مسیرها و نورون­ها بسیار زیاد است.

 

در واقع ترجمه فعالیت این نورون­ها همان گفت­وگوهای درونی ماست و حتی در حال حاضر که این مطلب را می­خوانیم برای حرکت آنها مسیرهای جدیدی می­سازیم که تفسیرهای جدیدی را درون ما بوجود می آورند. برای دریافت تفسیرهای درست تر از اطراف­مان لازم است به نوع و گفتمان این گفت­وگو های درونی هشیار باشیم.

هوشیاری به گفتگوهای درونی چه اهمیتی دارد؟

مطالعه و پژوهش درباره این موضوعات آغازی برای خودآگاهی است. وقتی به چنین سطحی از دانش دست پیدا می­‌کنیم و متوجه می­‌شویم تفسیرهایی که از اتفاقات داریم، گفت­ و گوهایی هستند که ما در واقع با مهم­ترین شخص زندگی­‌مان«خودمان» داریم.

این گفت­‌وگوها در سراسر وجودمان پخش می‌شود و می‌تواند  این انگیزه را در ما بوجود آورد که بیشتر به لحن، نوع و موضوع این گفت­ و گوها دقت کنیم. این صداها همان تشویق­‌ها و یا سرزنش­‌هایی هستند که مارا به اهدافمان نزدیک و یا برای مدت­ها فلج کرده­‌اند. هوشیاری به نوع تفکرمان بر نگرش ما نسبت به خودمان و زندگی‌مان تاثیر به‌سزایی دارد .

ارتباط گفتگوی درونی و عملکرد

همانطور که گفتیم، ما در مواجهه با حوادث دارای «عمل» هستیم یا دچار «عکس­‌العمل» می­‌شویم. فرایندی که تعیین کننده عمل یا عکس العمل است، چرخه مثلثی حواس پنجگانه، ذهن و احساسات است. وقتی شرایط کمی سخت باشد ممکن است بخش عمده­‌ای از گفت­ وگو های درونی­‌مان از مدیریت ما خارج شوند و از آنجایی که سیستم اتوماتیک تفسیر، در ذهن ما همواره در حال انجام است ممکن است احساساتی را بروز دهیم که ناگهانی باشند یا تصمیم­‌هایی بگیریم که در شرایط مشابه آنها را اتخاذ نمی­‌کردیم.

این نوع عملکرد، «عکس‌­العمل» است و یا در حالت برعکس، ممکن است که این تفسیرها و گفت ­و گوها،  باعث بروز خلاقیت­‌هایی شوند که توسط آنها به پیروزی دست یابیم که به این حالت «عمل» میگوییم. از آنجایی که ذهن دارای سیستم اتوماتیک تفسیر است می­توانیم بگوییم بخش زیادی از این گفت­ وگوهای درونی به صورت خودکار تولید در سراسر وجود ذهن ما پخش می­شود.

گفت­وگوهای درونی تقریبا هیچگاه خاموش نمی­شوند این ما هستیم که تصمیم می گیریم که با بی توجهی به آنها به حالت اتوماتیک تغییرش دهیم و یا با مثبت اندیشی به آن سمت و سویی دیگر بدهیم. این صداهای ذهن ما برای تولید و تفسیر انرژی زیادی را لازم دارند.

سوالی که بوجود می­ آید که آیا با صرف این انرژی زیاد انتظار نتیجه مثبتی داریم یا منفی. پاسخ این سوال در همین لحظه در حال جست­و­جو است. منطقی است که با صرف انرژی زیادی که برای این تحلیل­های مداوم و همیشگی که در ذهنمان اتفاق می­افتد انتظار داریم به نتایج مثبتی برسیم که بتوانیم کیفیت بالاتری از زندگی مان را تجربه کنیم و پتانسیل درونی خود را به انرژی جنبشی برای حرکت به سوی تحقق اهدافمان تبدیل کنیم.

 انواع صداهای ذهن ما

دو نوع نگرش در افراد را در نظر می­گیریم.

دسته اول: افرادی که از نگرش مثبت برخوردارند. این افراد در برخورد با موضوعات یا قرارگرفتن در مسیر اتفاقات، دارای روحیه ای مثبت­گرا هستند. این نوع نگاه در آنها موجب می­شود تا بتوانند شرایط را بهتر مدیریت کنند. به واسطه مثبت­‌اندیشی ای که دارند در اندازه خودشان یا حتی بزرگ‌تر از ظرفیتشان عمل کنند. بدلیل استفاده از حداکثر پتانسیل فردی خود و عبور از محدودیت­ها، می‌توانند تجربه تحقق خواسته و آرامش درونی را لمس کنند.

دسته دوم :افرادی که نگرش منفی دارند.

این افراد در برخورد با دشواری­ها و یا شرایط  چه چیزی را تجربه می­کنند؟

حواس(منظور حواس پنجگانه است) آنها با شنیدن خبری ناراحت کننده یا برخورد با مساله­ای دشوار درگیر می­شود. ذهن آنها سریعا شروع به تفسیر می­‌کند(این کار باعث معناسازی و جان بخشیدن به رویداد پیش آمده می­شود)و در نهایت احساسی در انها تولید می­‌شود که نتیجه آن، عکس‌­العمل نامناسب است.

حتی در مواردی ممکن است این فرایند مکر را تکرار شود و احساس بارها تکرار شود. ممکن است خودمان نیز تجربه گیر کردن در این چرخه را داشته باشیم مثل زمانی که به هر دلیلی اتفاق بدی را از سر گذرانیدیم اما روزها و ساعت های زیادی را با مرور آن حادثه احساسات منفی را پشت هم تکرار کردیم.

دسته اول افرادی هستند که با گفت­و­گوی درونی مثبت به اصطلاح نیمه پر لیوان را می­بینند و از هر اتفاقی یک فرصت می­سازند. دسته دوم با گفت­وگوهای درونی منفی خود را در لحظه اول قرارگیری در چالش­ها بازنده اعلام می­کنند. این نکته را همواره به خاطر داشته باشیم که وقتی صدای درونی مثبت صدای غالب درون وجود ما باشد آغاز کننده و خالق رسیدن­ها هستیم و وقتی صدای درونی منفی پیوسته با ما گفت­وگو می کند پایان دهنده دسته ای از آرزوها و خواسته­هایمان می­شویم.

چرا هوشیاری به صدا های درونی منفی اهمیت دارد؟

زمان­هایی که انرژی پایینی را در خود احساس میکنیم که می­تواند در اثر ناراحتی یا احساسات منفی دیگر باشد، ریشه در گفتگوی درونی منفی دارند.در این زمان ها ممکن است احساس خستگی کنیم و این صداها را به حال خودشان رها کنیم اما این کار تنها آنها را قوی­تر و پایدارتر می­کند‌.در این حالت صدای غالب درون ذهن­مان امواج منفی است که با حداکثر سرعت شروع به تخریب ارزش­ها، خود باوری و عشق ما به خودمان می­کند.در این شرایط رها کردنشان به حال خودشان نابود کننده­است. باید با هوشیاری آنها را مدیریت کنیم پس لازم است آنها را بشناسیم.

صداهای درونی منفی چه صدا هایی هستند؟

این صداها از بلندگوی ذهن ما  پخش می­‌شود و مسئول آن خود ما هستیم و از من درونمان می آید.

  • از منی که خودم را محکوم به شکست می­‌داند.
  • از منی که نسبت به توانایی های خود شک می‌­کند.
  • از منی که منتظر اتفاقات ناخوشایند است.
  • از منی که دشواری ها را بدشانسی می­‌داند.
  • از منی که مهارت حمایت­‌پذیری را در خود پرورش نمی­‌دهد.
  • از منی که همه چیز را غیر ممکن میداند.
  • از منی که هنر قدردانی را بلد نیست.
  • از منی که همه چیز را علیه خود تفسیر میکند.

پیامدهای گفتگوی درونی منفی در زندگی چیست؟

یکی از بارزترین اثرات آن افسردگی است. افسردگی حالتی است که صداهای درونی منفی صدای غالب در ذهن فرد می­‌شود. افرادی که دچار این مسئله می­‌شوند برای گذر از آن نیازمند کمک حرفه­ای هستند.از آثار دیگر آن خستگی بدنی و ناامیدی است.

هنگامی که فردی مدام در حال صرف انرژی برای دریافت احساسات منفی است، دچار خستگی روانی می­شود و اگر هیچ نوری را در ذهن خود نداشته باشد ناامیدی سایه­‌ای تیره­ای بر آرزوهای او می­‌اندازد.

بی‌انگیزگی و عدم مسئولیت‌­پذیری از دیگر پیامد ها هستند که بسیاری از افراد آنها را عامل اصلی عدم تحقق اهدافشان می­دانند. دقتی با نگرش منفی انتقادهای بی رحمانه از خود داشته باشیم و فقط نقاط ضعفمان را ببینیم در نتیجه پس از مدتی انگیزه ای برای استفاده از پتانسیل درونیمان نداریم و شروع به مسئولیت گریزی میکنیم، که نتیجه آن، اضطراب زمان از دست رفته و احساسات منفی فزون یافته می­‌شود.

طلاق ،خود تخریبی، رفتارهای خطرناک، و بسیاری از نمونه های دیگر را می­توان از نتایج این نوع از گفتگوی درونی دانست.

گفتگو درونی مثبت چه صداهایی هستند؟

یکی از کارآمدترین استراتژی ها در کسب موفقیت، توجه به صداهای درونی مثبت است.نقش گفتگوی درونی مثبت، در بالا بردن کیفیت سبک زندگی بسیار پررنگ است. یکی از مولفه‌های اصلی داشتن احساس مثبت، عزت نفس و عشق به خودمان، نگرش مثبت داشتن است و هیچ چیز دیگری مانند صدای درونی مثبت برای خوب کردن حسمان نسبت به خودمان چنین قدرتی ندارد‌. این صداها همان محرک هایی هستند که خود باوری را تبدیل به عملکردی سازنده می‌کنند.

همان تصمیم‌های باثباتی هستند که مدت ها با قدرت پای آنها ایستاده ایم. پرورش گفتگوی درونی مثبت می‌تواند بزرگترین هدیه ای باشد که لایق آن هستیم. دز واقع بزرگترین قدردانی که میتوانیم از خودمان به عمل بیاوریم این است که آهنگ درونمان را با فرکانس موفقیت همسو کنیم،  برای این کار باید اجازه دهیم صدای غالب ذهنمان صدای عشق، ایمان و خودباوری باشد.

اثرات صدای غالب مثبت در ذهن بر زندگی ما

هیچ رویدادی اتفاقی نیست. تمام حوادث، بخشی از زندگی هستند که فرصتهایی را به ما نشان می‌دهند. قربانی اتفاقات بودن، کار انسان­های ضعیف است اما افرادی که مدیریت طنین وجودشان را بر عهده دارند و خود را مسئول موفقیت خود می­دانند از هر اتفاقی فرصتی برای خلق دنیایی بهتر می­سازند. ما مسئول موفقیت خود یا عدم رسیدن به آن هستیم و یکی از ابزارهای رسیدن به موفقیت، ذهن قدرت‌مند ماست.

این ذهن کارش را به خوبی انجام می­‌دهد و هر برنامه ای برایش تعریف کنم را به اجرا در می‌­آورد.با هوشیاری به بخش مثبت صداهای درونی، می­توانیم موفقیتمان را برنامه‌­ریزی کنیم، آنها را بدست بیاوریم و لذت تجربه آنها را لمس کنیم. سر زندگی و شادی از جمله احساسات مثبتی هستند که نتیجه داشتن آوای درونی مثبت است.  احساسات مثبت همه و همه ریشه در نوع نگاه ما نسبت به خودمان دارند.

مدیریت گفتگوی درونی برا خلق موفقیت در زندگی

ذهن ما، توانایی انجام هر فرایندهای برنامه‌­ریزی شده را دارد. ذهن ما  آماده است تا با سرعت بالایی تمام درخواست­ها و نیاز­های ما را تامین کند. باید از ذهنمان بخواهیم همواره در حال مرور افکار مثبت و صداهای خوشایند باشد.

لازم نیست در یک دنیای خیالی زندگی کنیم باید واقع بین بود اما در نظر گرفتن نقاط مثبت منخصر به فرد و ایمان به توانایی­‌هایی که داریم ابزارهای مناسب حل تمام مسائل ما هستند، مسائلی که در مسیر اهدافمان به آنها برمیخورم.

”]

برای ذهن­مان فیلترهایی قرار دهیم، خود انتقادی­های ناعادلانه و غر زدن­های بی‌­ثمر را به سیستم بلندگوی درونمان راه ندهیم‌. برای هوشیاری و مداومت در این مسیر نیازمند تمرین هستیم .در این خصوص برای سرعت بخشیدن به روند مدیریت بر ذهن سه مرحله را در نظر می­گیریم.

۴ مرحله از گفتگوی درونی مثبت تا رسیدن به موفقیت

مرحله اول:

در این مرحله لازم است لحن و زبان گفتگوی درونیمان را کشف کنیم. اندکی در خود عمیق شویم تا واژگان رایج این صداها را بشناسیم. هر کدام از این واژگان انرژی و نیروی خاص خود را دارند . لازم است از واژگان مثبت و پرانگیزه برای صحبت با خودمان استفاده کنیم . همچنین لحن صمیمانه و حمایت­گرانه داشته باشیم.

تمرین :

به مدت یک هفته به صداهای درونی­مان گوش دهیم و واژگان مثبت را بیابم و آنها را بهبود ببخشیم

مرحله دوم:

نسبت به گفتگوی درونی­‌مان هوشیار باشیم. لازم است برای رسیدن به اهدافمان روی خودمان سرمایه­‌گذاری کنیم. می­توانیم با هوشیاری به آنچه بر ما می‌گذرد از محدودیت­های ساختگی ذهنمان مطلع شویم و آنها را به فرصت تبدیل کنیم و از امکانات خلاقانه­‌ای که به ذهنمان می­رسد پل­های جدید بسازیم.

تمرین:

در طی این هفته حداقل یکبار این تمرین را انجام دهیم:

چشمانمان را ببندیم و اتفاق یا تصمیم مهمی که پیش رو داریم را در نظر بگیریم. بپذیریم که مهمترین عامل تحقق پیوستن خواسته­‌مان هستیم. لحظه رسیدن و تحقق هدف را تصور کنیم و  ببینیم  که درآن لحظه، چه مسیری را طی کرده‌­ایم. از خودمان قدردانی کنیم و جمله­ای محبت­‌آمیز به خودمان بگوییم و این جمله را در کل هفته هر روز  و با انرژی به خود بگوییم.

مرحله سوم:

زمانی را در روز برای خلوت کردن با خودمان در نظر بگیریم. داشتن زمانی در کنار خودمان، هر چند کوتاه در جایی که به ما احساس خوبی می­‌دهد، شروع خلاقیت­‌های خاص ماست. لازم است به خودمان عشق بورزیم و این را با صدای بلند از درون و بیرون به خودمان ابراز کنیم .

تمرین:

برای خودمان واژگان جدید خلق کنیم و در طول این هفته حداقل روزی یک واژه، برای انگیزه دادن به خودمان بیابیم و با خود تکرار کنیم.

در نهایت ما همانیم که فکر میکنیم. پس مراقب افکارمان باشیم با مراقبت و هوشیاری و البته تمرین می‌توانیم رسالت زندگیمان را به جا بیاوریم.کنترل صداهای درونیمان را به دست بگیریم و این لحظه، شروع سازندگی است. در این مطلب از تاثیرات گفتگوی درونی مثبت بر موفقیت و چیستی و هستی انواع آن صحبت کردیم. در این مسیر مشاور کسب و کار همواره حامی شما خواهد بود.

با خودت صحبت میکنی؟

وقتی می شنویم مردم با صدای بلند با خود صحبت می کنند ، این را عجیب می دانیم. این البته به بلند بلند حرف زدن با خود اشاره دارد. با این حال ، تقریباً همه افراد گفتگوی درونی خودكار را در ذهن خود انجام می دهند ، كه افراد دیگر عمدتاً از آن بی اطلاع هستند. مردم در ذهن خود سکوت با خود صحبت می کنند. این را عجیب و غریب نمی دانیم بلکه طبیعی می دانیم. علت گفتگوی ذهنی عادت ذهن است که به فکر کردن ادامه می دهد و به مکالمه درونی می پردازد.

آیا گاهی از خود می پرسید ، “آیا او من را دوست دارد؟” ، و سپس شروع به بحث در مورد این موضوع در ذهن خود می کنید؟

آیا شما مدام تعجب می کنید و فکر می کنید ، “آیا من پیشرفت می کنم؟”

آیا بعضی اوقات ، مرتباً خود را با این سوال شکنجه می کنید ، “چرا او این حرف را زد؟ چرا او این کار را انجام داد؟”

فقط به همه دفعاتی فکر کنید که سعی کردید خود را متقاعد کنید یا کاری را انجام ندهید. شما مدام به دنبال دلایل و بهانه هایی در ذهن خود می گردید که چرا باید کاری انجام دهید یا از انجام آن خودداری کنید.

چند بار در مورد موضوعات مختلف در ذهن خود، تجزیه و تحلیل یا اظهار نظر کرده اید؟

همانطور که می بینید ، این یک فعالیت طبیعی و معمول است. یک مکالمه مداوم در ذهن همه جریان دارد.

انرژی ، وقت و توجه زیادی به بحث در مورد موضوعات بی اهمیت هدر می رود. این گفتگو از لحظه بیدار شدن تا خوابیدن ادامه دارد.

اگر کسی به طریقی به شما آسیب برساند یا چیزی را بگوید که دوست ندارید ، چه کاری انجام می دهید؟


شما یک صحنه کاملاً عصبانی را در ذهن خود ایجاد می کنید. شما در ذهن خود متصور می شوید که با عصبانیت صحبت کنید ، فریاد بزنید ، و چیزهای نه چندان زیبا بگویید.

اگر به دنبال کار جدید هستید ، آیا بارها به خود می گویید که این شغل را پیدا نمی کنید یا مهارت کافی ندارید؟ این یک فرآیند دلسرد کننده است که منجر به نگرانی و خستگی غیر ضروری ذهنی می شود.

 

آیا ساعت ها در چنین گفتگوی ­درونی­ منفی و مخرب می گذرانید؟ آیا واقعاً به این نوع گفتگوی درونی احتیاج دارید؟

در واقع ، این به خودی خود اتفاق می افتد. این یک عادت ذهن است ، اما این بدان معنا نیست که ما باید آن را به همین ترتیب رها کنیم و بپذیریم.

تعریف گفتگوی درونی

توضیحات فوق قطعاً روشن کرده است که اصلاح­ گفتگوی­ درونی به چه معناست.

در اینجا چند تعریف کوتاه آورده شده است:

روند پرسش از خود و پاسخ دادن به آنها.

روند تکرار کلمات و افکار در گفتگوی ­درونی­ ذهن

این صدای کوچکی است که در سر شما می گذرد و در مورد زندگی ، شرایط و موقعیت های شما و افراد دیگر اظهار نظر می کند.

ویکی پدیا آن را چنین تعریف می کند: “یک مونولوگ درونی ، که خود گفتاری ، گفتار درونی ، گفتمان درونی یا گفتمان درونی نیز نامیده می شود ، صدای درونی فرد است که یک مونولوگ کلامی روان را در حالی که هوشیار هستند فراهم می کند.”

گاهی اوقات ، این یک گفتگو با خودمان است ، و گاهی فقط یک مونولوگ است.

گفتگوی درونی بدون توقف

گفتگوی درونی در حین کار ، مطالعه ، تماشای تلویزیون ، صحبت کردن ، راه رفتن و غذا خوردن ادامه می یابد.

دائماً قضاوت درمورد افراد ، اظهارنظر درباره آنچه اتفاق می افتد ، برنامه ریزی ، شایعه سازی و انجام مکالمات ذهنی با افرادی که می شناسید یا نمی شناسید وجود دارد.


این صحبت های درونی ، یک اثر گلوله برفی ایجاد می کند. هرچه بیشتر آنها را هدایت کنید ، بیشتر به آنها زنجیر می شوید و نمی توانید جلوی آنها را بگیرید. وقتی احساسات نیز برانگیخته می شوند ، قدرت ، انرژی و دلبستگی بیشتری به آنها اضافه می شود. این، اثر سو بر رفتار ، قضاوت و عملکرد کلی دارد.

در بسیاری از موارد ، گفتگوی درونی منفی است و هرگونه نگرش یا رفتار منفی را تقویت می کند.

اکثر مردم به خود و توانایی های خود ایمان کافی ندارند و به همین دلیل به ذهن آنها اجازه می دهند وارد گفتگوی درونی منفی شود.

روند و تأثیرات این مکالمات درونی مشابه تکرار موارد تأیید است. تفکر مداوم درباره همان موضوع ، بر ضمیر ناخودآگاه تأثیر می گذارد ، که در نتیجه ، این افکار و کلمات را می پذیرد و به آنها عمل می کند.

گفت­ و گوی درونی چطور بوجود می آید؟

فرایند فکر کردن و نتیجه آن که همان تفسیرهای ماست از طریق حرکت نورون­ها در مسیرهای عصبی اتفاق می­افتد که تعداد این مسیرها و نورون­ها بسیار زیاد است.

در واقع ترجمه فعالیت این نورون­ها همان گفت­وگوهای درونی ماست و حتی در حال حاضر که این مطلب را می­خوانیم برای حرکت آنها مسیرهای جدیدی می­سازیم که تفسیرهای جدیدی را درون ما بوجود می آورند. برای دریافت تفسیرهای درست تر از اطراف­مان لازم است به نوع و گفتمان این گفت­وگو های درونی هشیار باشیم.

گفتگو درونی مثبت چه صداهایی هستند؟

یکی از کارآمدترین استراتژی ها در کسب موفقیت، توجه به صداهای درونی مثبت است.نقش گفتگوی درونی مثبت، در بالا بردن کیفیت سبک زندگی بسیار پررنگ است. یکی از مولفه‌های اصلی داشتن احساس مثبت، عزت نفس و عشق به خودمان، نگرش مثبت داشتن است و هیچ چیز دیگری مانند صدای درونی مثبت برای خوب کردن حسمان نسبت به خودمان چنین قدرتی ندارد‌. این صداها همان محرک هایی هستند که خود باوری را تبدیل به عملکردی سازنده می‌کنند.

همان تصمیم‌های باثباتی هستند که مدت ها با قدرت پای آنها ایستاده ایم. پرورش گفتگوی درونی مثبت می‌تواند بزرگترین هدیه ای باشد که لایق آن هستیم. دز واقع بزرگترین قدردانی که میتوانیم از خودمان به عمل بیاوریم این است که آهنگ درونمان را با فرکانس موفقیت همسو کنیم،  برای این کار باید اجازه دهیم صدای غالب ذهنمان صدای عشق، ایمان و خودباوری باشد.

 

گفتگوی ­درونی­ منفی نتایج منفی و گفتگوی­ درونی­ مثبت نتایج مثبت ایجاد می کنند. به همین دلیل است که باید به گفتگوی ­درونی ­مثبت بپردازید.

ساده است. اگر ذهن خود را با گفتگوهای منفی پر کنید ، انتظار نتایج منفی را می گیرید ، انگیزه خود را از دست می دهید و از اقدام جلوگیری می کنید.


از طرف دیگر ، اگر به انجام گفتگوهای مثبت ادامه دهید ، فرد مثبت تری می شوید ، به دنبال فرصت می گردید و اقدام می کنید.

چگونه می توان از مکالمات درونی خود در جهت مثبت استفاده کرد؟

گفتگوی درونی یک فعالیت خودکار است ، چه شما از آن آگاه باشید و چه نباشید. اگر یاد بگیرید از آن آگاه شوید ، توانایی کنترل آن را پیدا می کنید. می توانید آن را به یک گفتگوی­ درونی ­مثبت تبدیل کنید. اگر این کار را بکنید ، می فهمید که قدرت بزرگی در اختیار دارید.

چطوری انجامش بدهم؟ سعی کنید صرفاً از افکار و گفتگوهای درونی خود آگاه باشید.

  1. با خونسردی ، سعی کنید آنچه را در ذهن شما می گذرد را نظارت کنید ، حتی اگر بعد از چند لحظه ممکن است این کار را فراموش کنید.

گفتگوی درونی ادامه می یابد ، حتی اگر از نظر جسمی ، با چیز دیگری درگیر باشید. جدا کردن ذهن خود از افکار و کلماتی که در ذهن جریان دارند کار آسانی نیست.

  1. بارها و بارها سعی کنید توجه خود را به آنچه درون شما می گذرد حفظ کنید و در نهایت می توانید برای مدت زمان طولانی تری از گفتگوی درونی آگاه شوید.

نظارت کردن ذهن و آنچه در درون آن می گذرد باعث جداشدگی می شود و این باعث می شود کنترل ذهن و پچ پچ های بی وقفه آن راحت تر شود.

۳- هر زمان که خود را درگیر گفتگوی بی فایده و بیهوده با خود گرفتید ، آن را متوقف کنید. چگونه گفتگوی درونی را متوقف کنیم؟ آن را به چیزی مفیدتر و معنی دار تر تغییر دهید. موضوع و کلمات را با چیز مثبت دیگری جایگزین کنید. این دقیقاً مانند گوش دادن به یک ضبط است. چرا آن را با ضبط دیگری که دوست دارید جایگزین نکنید؟ چرا اجازه می دهیم این ضبط به خودی خود پخش شود؟

کلمات گفتگوی درونی را به گفتگوی ­­درونی­ مثبت ، درباره سلامتی ، خوشبختی و موفقیت تغییر دهید.


کار دیگری وجود دارد که می توانید انجام دهید ، اما این به درجه خاصی از تمرکز و قدرت اراده نیاز دارد. می توانید یاد بگیرید که این گفتگوی درونی را متوقف کنید ، با نادیده گرفتن آن ، و از تفکراتی که به ذهن شما تعطیل می شود تعطیل کنید.

چرا اجازه نمی دهید ذهن برای مدتی استراحت کند ، و از مکالمه های بی وقفه خود کمی استراحت کنید. وقتی این گفتگو خاموش شود ، خوشبختی و آرامش بیشتری خواهد بود.

اشکالی ندارد که گاهی اوقات یک گفتگوی درونی داشته باشید ، اما بیشتر اوقات ، این فقط یک گفتگوی بی فایده است ، که توجه را از آنچه در حال حاضر انجام می دهید منحرف می کند. با آگاهی از آن ، جایگزینی با افکار مثبت و امتناع از درگیر شدن با آن ، توانایی کنترل آن را پیدا می کنید.

اگر می خواهید در مورد آرام کردن مکالمه درونی و لذت بردن از آرامش درونی بیشتر بدانید ، کتاب “آرام آرام گفتگوی ناپایدار ذهن خود را آرام کنید” بسیار مفید است.

چگونه می توانم گفتگوی درونی خود را بهبود ببخشم؟

۵ راه برای تبدیل گفتگوی منفی خود به گفتگوی درونی سازنده تر. …

  1. افکار منفی خود را بشناسید. …
  2. به دنبال شواهدی باشید که فکر شما واقعی است. …
  3. به دنبال شواهدی باشید که فکر شما درست نیست. …
  4. فکر خود را به چیزی واقع بینانه تر تغییر دهید. …
  5. از خود بپرسید اگر فکر شما درست باشد چقدر بد است.

چگونه گفتگوی درونی را متوقف می کنید؟

موارد زیر لازمه توقف ­گفتگوی­ درونی می باشند.

شناسایی کنید: آوردن آگاهی به آنچه گفتگوی درونی شماست می تواند به شما کمک کند کنترل آن را دوباره بدست آورید. …

نظارت کنید: مراقب کلماتی باشید که انتخاب می کنید. …

جایگزین کنید: وقتی صحبت در مورد خود مضر یا مخل است ، آن را به چالش بکشید.


۴ نوع گفتگوی درونی که باید از آنها اجتناب کنید

همه افراد لحظات دردناک و موقعیتهای منفی غیر منتظره ای را پشت سر می گذارند که باید بر آنها غلبه کنند. با این حال ، این تجربیات می تواند برخی افراد را به سمت ایجاد گفتگوی­ درونی­ منفی سوق دهد. این در هر شرایطی عادی است، اما اگر تهدید شود که به یک عادت دائمی تبدیل می شود ، حتی خطرناک تر است.

هیچ کس از روبرو شدن با مشکلاتی که قادر به حل آن نیستند ، چه به دلیل پیچیدگی بیش از حد ، و چه به دلیل نداشتن ابزار مناسب برای حل آنها ، معاف نیست. در این شرایط ، اگر مسئله را مهم ارزیابی کنید ، بروز اضطراب امری طبیعی است ، زیرا چالش به تهدید تبدیل شده است.

در اختلالاتی از این قبیل ، معمولاً گفتگوهای درونی است که ایده های منفی را تقویت می کند و فرد را به تجربه دردناکی باز می گرداند که هنوز نتوانسته اند بر آن غلبه کنند. بدترین قسمت این است که وقتی با هر تجربه جدیدی روبرو می شوند که آنچه را به آنها یادآوری می کند ، شروع به واکنش منفی می کنند زیرا آن را بالقوه خطرناک می دانند.

 

اضطراب پیش بینی ، مولفه اصلی این نوع الگوی فکری است که مشخص شد. از آن زمان به بعد ، فرد افکار تحریف شده را تکرار می کند که اضطراب اولیه را شدت می بخشد تا زمانی که غیر قابل تحمل شود.گفتگوی درونی بالا می گیرد

وقتی فردی در حالت اضطراب قرار دارد ، تمایل به گفتگوی درونی فاجعه باری دارد. این نگاه به زندگی محصول وضعیت احساسی تغییر یافته و در نتیجه تحریف شده است. خطر این است که اگر آنها به سرعت این گفتگو را اصلاح نکنند ، می تواند تبدیل به یک چرخه معیوب شود که با گذشت زمان بدتر می شود و حتی می تواند منجر به حمله وحشت شود.

علائم حمله وحشت شامل فشار بر قفسه سینه ، ضربان قلب نامنظم ، سرگیجه ، تعریق دست و تپش قلب است. از نظر بیولوژیکی ، این یک واکنش طبیعی پستانداران در برابر تهدید است. فرد رنج کشیده وضعیتی را درک می کند که قادر به کنترل آن نیست و بدون اینکه بدانند گفتگوی درونی وی این ایده های منفی و فاجعه بار را تقویت می کند. بنابراین ، آنها کنترل خود را از دست می دهند و وارد حالت بحران می شوند.

حملات هراس می توانند تشدید شده و به شدت شدید شوند. با این حال ، هنگامی که اقدامات موثر در اولین نشانه علائم انجام می شود ، می توان بحران را متوقف کرد و فرد می تواند چرخه تفکر منفی را ترک کند. این امکان وجود دارد زیرا این الگوهای تفکر منفی آموخته شده و بنابراین می توانند تغییر کنند.

متخصصان در زمینه روانشناسی ۴ نوع گفتگوی درونی را طبقه بندی کرده اند که می توانند اضطراب را تحریک کنند: افکار فاجعه آمیز ، انتقاد از خود ، قربانی کردن و خود خواهی.

افکار فاجعه آمیز: اضطراب زمانی بوجود می آید که فرد بدترین سناریوی ممکن را تصور کند. آنها وقایع خاصی را پیش بینی می کنند (که در واقع اتفاق نمی افتند) و آنها را بزرگ می کنند. این منجر به درک اشتباه می شود ، که می تواند حمله وحشت را ایجاد کند. عبارت اساسی در این نوع گفتگوی درونی این است: “هر چیزی که انتظار نداشته باشید می تواند به یک فاجعه تبدیل شود.”


انتقاد از خود: ویژگی هایی که این نوع گفتگو را متمایز می کنند شامل داوری دائمی و ارزیابی منفی رفتار شخص است. آنها بر محدودیت ها و نقص های خود تأکید می کنند و زندگی خود را غیرقابل کنترل می کنند. آنها تمایل دارند که به دیگران وابسته باشند و خود را با دیگران مقایسه کنند ، این باعث می شود که احساس ضعف کنند.

آنها به کسانی که به اهدافشان می رسند غبطه می خورند و وقتی نمی توانند به اهداف خود برسند ناامید می شوند. عبارات ترجیحی در این نوع گفتگوی درونی عبارتند از: “نمی توانم” ، “من ناتوان هستم” ، “من لیاقت آن را ندارم”.

قربانی کردن: این نوع احساس عدم محافظت و ناامیدی است ، که باعث می شود آنها باور کنند هیچ درمانی ندارند ، هیچ پیشرفت و پیشرفتی ندارند. آنها فکر می کنند که همه چیز همیشه به همین منوال خواهد بود و همیشه موانع غیر قابل عبور بین آنها و خواسته های آنها وجود خواهد داشت.

آنها شیوه کار را دوست ندارند ، اما سعی نمی کنند آنها را تغییر دهند. در نوع قربانی گفتگوی درونی ، مردم تمایل دارند جملاتی مانند “هیچ کس مرا درک نمی کند” ، “هیچ کس برای من ارزش قائل نیست” ، “من رنج می برم و هیچ کس اهمیتی نمی دهد” می گویند.

خود خواهی: افراد این گروه به دلیل کمال گرایی دچار فرسودگی و استرس مزمن می شوند.

آنها نسبت به اشتباهات مدارا نمی كنند و سعی می كنند خود را متقاعد كنند كه تقصیرات آنها به دلایل خارجی است و نه آنها. آنها خود را فرسوده می کنند و فکر می کنند که با وجود دوستانه بودن با همه ، چگونه به دلیل کمبود پول یا وضعیت به اهداف خود نرسیدند. گفتگوی درونی که خود خواهان آن است شامل عباراتی مانند “کافی نیست” ، “عالی نیست” ، “آنطور که می خواستم پیش نرفت” و غیره

مدیریت­ گفتگوی­ درونی(کاهش گفتگوی درونی)

آگاه ساختن خود از این نوع گفتگوهای درونی با خود اولین قدم عالی برای دستیابی به کنترل مجدد و جلوگیری از درک منفی از خود یا محیط اطراف شما است ، که فقط باعث ایجاد اضطراب می شود.

با این حال ، تغییر واقعی شامل تشخیص آن افکار منفی و جایگزینی آنها با تأییدهای مثبت است. مهم است که تنفس خود را کنترل کنید ، آرام باشید و با آرامش روبرو شوید. نگرشهای بدبینانه و خودتخریبی خودپایدار هستند.

تغییر این واکنشها نسبت به مواردی که تهدیدکننده آنهاست آسان نیست ، اما مانند وقتی است که می خواهید یک عادت بد مانند ترک سیگار را تغییر دهید: این نیاز به عزم راسخ و تلاش دارد ، اما در پایان اگر به آن متعهد باشید می توانید به آن برسید.

اهمیت گفتگوی درونی

در واقع گفتگوی درونی شما بروز دهنده افکارتان است و صدایی است که همواره در سر شما وجود دارد و در مورد مسائل مهم زندگی شما اظهار نظر می‌کند، خواه راجع به اتفاقاتی باشد که در اطرافتان می‌گذرد و یا آنچه باشد که تنها در ناخودآگاه شما وجود دارد.

به طور کلی تمامی انسان‌ها با خود به گفتگوی درونی می‌پردازند اما این استثنا وجود دارد که برخی از مردم بیشتر به این صدای درونی توجه کنند و مهارت بیشتری در کنترل آن داشته باشند. همانطور که می‌دانید گفتگوی درونی بخشی از آن چیزی است که ازما انسان می‌سازد و به ما توانایی استدلال و تفکر درباره مسائل مختلف را می‌دهد.

اما گفتگوی درونی از آن جهت اهمیت دارد که مستقیماً بر روی و اعتماد به نفس شما تاثیر می‌گذارد. حال به منظور اینکه بتوانید گفتگوی درونی سالمتر و مفیدتر با خود داشته باشید به مثال‌های زیر توجه کنید:

  • اگر در موقعیتی هستید که به شما اضطراب وارد شده است گفتگوی درونی در این موقعیت ممکن است اضطراب شما را تقویت سازد و نکته جالبتر این است که برخی از عالمان معتقدند که اضطراب نیز می‌تواند گفتگوی درونی شما را به هم بزند و یک چرخه معیوب ایجاد کند.
  • همانطور که لبخند زدن می‌تواند به شما احساس خوشبختی القا کند قرار گرفتن در معرض یک گفتگوی درونی منفی هم می‌تواند بر روی روحیه شما تاثیر منفی بگذارد.
  • توانایی برقراری یک گفتگوی درونی مثبت و مفید می‌تواند به شما کمک کند تا احساس بهتری نسبت به خود داشته باشید و حالات روحی و عزت نفس شما را بهبود بخشد.

تمامی این موارد که برای شما ذکر کردیم بیانگر این مسئله هستند که یادگیری مدیریت گفتگوی درونی ذهن شما به طرز شگفت آوری می‌تواند در به موفقیت رسیدنتان در زندگی تاثیری پررنگ ایفا کند.

چگونه گفتگوهای درونی ام را کنترل کنم؟

با توجه تاثیر شگرف گفتگوی درونی منفی بر روی وضعیت روحی یک انسان مسئله‌ی مدیریت و کنترل گفتگوی درونی اهمیت بالایی پیدا می‌کند. حال با توجه به اهمیت این مسئله ما تصمیم گرفتیم تا در این بخش از مقاله به شما یاد دهیم که چگونه می‌توانید به مدیریت گفتگوی درونی خود بپردازید و از تاثیرات منفی که ممکن است بر روی شما اعمال کند جلوگیری نمایید.

  • آگاه شدن از گفتگوی درونی خود

قبل از اینکه وارد مبحث مدیریت گفتگوی درونی شوید ابتدا لازم است تا بتوانید آگاهی بیشتری نسبت به آن پیدا کنید. گفتگوی درونی برای برخی از ما به صورت حضور مداوم یک صدا در مغز و یا به شکل‌های دیگر ظاهر می‌شود.

با توجه به خلق و خوهای متفاوت هر شخص نسبت به دیگری ممکن است میزان بروز این صدای درونی در برخی انسان‌ها کمتر باشد و بر اساس میزان تأثیری که بر روی شخصیت هر فرد می‌گذارد تنظیم و کنترل آن نیز دشوارتر و راحت‌تر باشد.

به طور کلی باید به شما بگویم که یکی از راه‌های رایج به منظور مدیریت و کنترل گفتگوی درونی انجام مدیتیشن است، زیرا مدیتیشن به شما کمک می‌کند تا بتوانید بر افکار خود تمرکز کنید و گفتگوی درونی مثبت را در خود افزایش دهید.

  • گفتگوی درونی خود را تغییر دهید

هنگامی که توانستید آگاهی بیشتری نسبت به گفتگو و صدای درونی خود پیدا کنید دیگر قادر خواهید بود تا در صورت لزوم آن را تغییر دهید. به منطور انجام هرچه بهتر اینکار ما به شما در ادامه چندین راه معرفی خواهیم کرد:

  1. مثبت فکر کنید، نه منفی

مهم است که بتوانید در گفتگوی درونی که با خود دارید از ورود هرگونه تفکر منفی جلوگیری کنید. یکی از راه‌های متوقف کردن گفتگوی درونی منفی این است که سعی کنید این روند را تغییر دهید و زمانی که ذهن شما تصمیم می‌گیرد تا آگاهانه به چیزهای منفی فکر کند شما سعی کنید مانع آن شوید و تمرکز اصلی خود را بر روی چیزهای مثبت متمرکز سازید، برای مثال به جای اینکه در مورد این فکر کنید که چه اشتباه بزرگی انجام داده‌اید روی این مسئله تمرکز کنید که دفعه بعد به منظور جلوگیری از رخداد چنین اشتباهی باید چه کار کنید.

  1. سعی کنید در زمان حال زندگی کنید

گفتگوهای درونی شما اغلب بر روی گذشته و آینده شما تمرکز می‌کند همین مسئله باعث می‌شود تا به شما استرس وارد شود. به منظور جلوگیری از چنین رخدادی تنها کافی است تا بر روی زمان حال تمرکز کنید تا ذهنتان اندکی آرام گیرد.

  1. به خاطر داشته‌های خود سپاسگزار باشید

یکی از راه‌هایی که به شما کمک می‌کند تا راحتتر بتوانید افکار خود به ویژه افکار منفیتان را کنترل کنید این است که نسبت به داشته‌های خود قدردان باشید زیرا این مسئله به شما کمک خواهد کرد تا گفتگوی درونی خود را به نوع مثبت آن تغییر دهید و به خود ثابت کنید که به دنبال یافتن چیزهای خوب در زندگیتان هستید.

  • کنترل گفتگوی درونی در هر فرد به زمان و تمرین نیاز دارد

مانند یادگیری هر حرفه دیگر یادگیری چگونگی گوش دادن به گفتگوی درونی و سپس کنترل کردن آن نیز مسئله‌ای زمان بر است که نیازمند تمرین و تکرار می‌باشد.

در ابتدای این راه قطعاً به مشکل بر خواهید خورد اما با این وجود هر چه بیشتر در این راه تمرین کنید کنترل این مسئله برای شما راحت و راحتتر خواهد شد. با این حال باز این نکته را فراموش نکنید که در راه یادگیری کنترل گفتگوی درونی خود هیچگاه ناامید نشوید و اجازه ندهید تا افکار منفی بر شما غلبه کنند و شما را از انجام این کار بازدارند.

مهم‌ترین فرد خود شما هستید

گفتگوی ذهنی را بسیاری از افراد به هر دلیلی ممکن است در طول روز با آن سر و کار داشته باشند؛ اما این گفتگو اگر کنترل و مدیریت نشود شاید به شکست‌های پی در پی افراد در زندگی منجر شود. به همین دلیل است، که انسان باید راهی را برای کنترل و مدیریت آن را بشناسد و به آن عمل کند.

تمامی احساس و همچنین افکاری که افراد در ذهن خود با آن درگیر هستند و احساس می‌کنند بین خودشان ممکن است جنگ و تلاطمی سخت را به وجود آورد و این چنین باعث واکنش‌هایی بر رفتار افراد ‌شود. به همین دلیل است که گفتگوی درونی را برخی عاملی برای شکست و برخی عامل موفقیت در زندگی در نظر می‌گیرند. همان‌گونه که می‌دانید هر فردی در زندگی در ابتدای کار باید خود را بشناسد و برای این شناختن عمدتا باید به این نکته دقت داشته باشد که اولین و مهم‌ترین شخص زندگی هر فردی تنها خود اوست. این چنین است که در ذهن افراد همیشه ممکن است نداهای خاصی مدام انسان را آزار دهد. در این شرایط است که باید درمان گفتگوی ذهنی را جدی گرفته تا این آزارها به مرحله حادتری در زندگی شخصی افراد نرسد.

به نگرش و دیدگاه خود دقت کنید

عمدتا درمان گفتگوی ذهنی به انسان کمک می‌کند که با توجه به نوع نگرش خود بتواند این گفتگو را بهتر مدیریت کند. در بسیاری از این گفتگوها آن‌طور که تحقیق شده است این چنین بیان شده که با توجه به نوع دیدگاه و همچنین طرز فکر افراد می‌تواند تاثیرات خوب و یا گاها بدی را روی سبک زندگی انسان بگذارد. به همین دلیل است که توصیه ما به شما این است از همان ابتدای کار روی دیدگاه خود بیشتر از هر چیزی کار کنید؛ چراکه درمان این گفتگو در برخی از شرایط واقعا سخت است. اما شما اگر به دنبال درمان باشید. شاید بتوانید هرچه زودتر ذهن خود را از انواع نشخوار ذهنی دور کنید و این چنین زندگی را به کام خود تلخ نکنید.

بسیاری از تنش‌ها و چالش‌هایی که شما در زندگی با آن روبه‌رو می‌شوید به خاطر انواع گفتگوی ذهنی است که شما با خودتان دارید. البته نباید این موضوع را فراموش کنید که علت گفت و گوی ذهنی برخی اوقات ممکن است به واسطه تنهایی باشد و یا هر چیز دیگری، اما افراد با نوع نگرش خود می‌توانند گفتگوی ذهنی خاصی را به وجود آورند. اگر نگرش شما نگرش نادرستی باشد صددرصد باید به فکر درمان این مسأله خود باشید.

به سلامت ذهن و روح خود اهمیت دهید

دقت کنید که عمدتا این گفتگو اگر اصلاح نشود ممکن است عواقب بدی را به دنبال داشته باشد، که در برخی از شرایط افسردگی یکی از عواقب بسیار وحشتناک گفتگوی ذهنی به حساب می‌آید و به همین دلیل است که شما در ابتدا باید علت گفتگوی ذهنی را پیدا کرده و سپس با مطالعه و توجه به بسیاری از معیارهای دیگر به اصلاح گفتگوی درونی بپردازید. بسیاری از افرادی که امروزه به افسردگی دچار شده‌اند به این دلیل است که به دنبال درمان گفت‌وگوی ذهنی نرفته‌اند و این چنین گفتگوی ذهنی خود را با یک نگرش منفی در ذهن با انواع نشخوار روبرو کرده‌اند.

روح و ذهن شما مانند جسم نیاز به استراحت دارد. همان گونه که اگر شما در طول روز مدام کار کنید، غذا نخورید و استراحت نکنید صددرصد خستگی جسم شما را آزار خواهد داد. همچنین روی ظاهر شما تاثیر خاص خود را خواهد گذاشت. پس سعی کنید ذهن و روح خود را نیز در همین حد مهم در نظر بگیرید؛ چرا که اگر شما همیشه در حال جنگ با درون خود باشید و انواع گفتگوی درونی را با نگرش منفی در ذهن خود مدام تکرار کنید، روان و روح شما خسته می‌شود.

این خستگی و افسردگی به ناامیدی و بسیاری از خصلت‌های این چنینی منجر خواهد شد. عمدتا افرادی که دچار بی‌انگیزگی هستند به این دلیل است که گفتگوی درونی را جدی نگرفته و به هیچ عنوان به دنبال راه درمان گفت‌وگوی ذهنی نرفته‌اند. به این علت که نگرش منفی این قدرت را دارد، که انسان را از پا بیاندازد و مهم‌تر از همه زندگی را برای او به صورت جهنم همانقدر آزار دهنده و نفرت انگیز کند.

گفتگوی درونی همیشه هم بد نیست

اما همیشه زمانی که شما به فکر درمان گفتگوی ذهنی هستید، نباید این گونه تصور کنید که گفت‌وگوی ذهنی می‌تواند تنها مضر و آسیب‌زا باشد؛ چراکه بر عکس اگر شما نگرش مثبتی داشته باشید این صداهای درونی باعث خواهد شد تا سبک زندگی شما به شکل کاملا خاص تغییر کند و بیشتر از همه خود را دوست داشته باشید. به این سبب که  اعتماد به نفس و عزت نفس را به شما هدیه می‌دهد و همیشه به شما یادآوری می‌کند که بهترین هستید و لیاقت این را دارید که به هر آنچه که می‌خواهید برسید.

اگر قدرت ذهن خود باور داشته باشید به راحتی متوجه خواهید شد که ذهن شما تا چه حد می‌تواند روی نگرش مثبت صدای درونی شما تأثیر بگذارد. به همین دلیل است، که اگر قرار است به گفتگوی درونی فکر کنید سعی کنید با یک نگرش مثبت آن را در زندگی مدیریت کنید. اگر به مدیریت و کنترل گفتگوی ذهنی نپردازید باید منتظر اتفاقات بدی باشید؛ پس بهتر است هر چه سریع تر به دنبال درمان این گفتگوی درونی خود باشید.

ذهن شما این قدرت را دارد هر آنچه که می‌خواهید را جذب کند. پس اختیار با شماست که به چه چیزی فکر کنید و صددرصد اگر به موارد آزاردهنده در زندگی فکر کنید تنها باید همیشه غم و غصه را در زندگی خود و عزیزان‌تان مشاهده و احساس کنید و حتی این‌چنین علاوه‌بر خودتان اطرافیان را هم آزار خواهید داد.

اما برعکس اگر ذهن آرامی داشته باشید و گفتگوی درونی شما با یک نگرش مثبت انجام شود صددرصد زندگی بهتری را برای خود و دیگران به صورت آسان‌تر، شیرین‌تر و لذت بخش‌تر ترسیم خواهید کرد. چنانچه به دنبال درمان گفتگوی ذهنی هستید ما این خبر خوش را به شما می‌دهیم که به هیچ عنوان این کار نمی‌تواند سخت باشد؛ چرا که در ابتدا باید خودتان بخواهید که درمان شوید و در نهایت مراحل خاصی وجود دارد که هر کدام از این مراحل می‌تواند باعث شود که شما روند درمانی خود را به بهترین شکل ممکن در نظر بگیرید.

یکی از فواید گفتگوی درونی با نگرش مثبت به این شکل است که شما توانایی‌های خود را می‌بینید و این توانایی‌ها را دقیقا در درون به خودتان یادآوری می‌کنید و این چنین است که شخصیت خود را بیشتر دوست دارید و احساس بهتری را در آن لحظه احساس می‌کنید. در هر شرایط و موقعیت عمدتا افراد گفتگوی خاصی را در ذهن خود سپری می‌کنند که اگر شما به دنبال راه درمان گفتگوی ذهنی باشید، خواهید توانست در هر شرایطی گفتگویی موفقیت‌آمیز را پشت سر بگذارید. حتی اگر در شرایط سختی قرار گرفته‌اید گفتگوی درونی باعث خواهد شد که شما قادر باشید به حالت آرامش خود را دعوت کرده و این چنین دوست شما در وهله اول خود شما خواهید بود.

عواقب گفتگوی درونی با نگرش منفی

اما همانطور که در ابتدای مقاله به آن اشاره شد سعی کنید همیشه گفتگوی درونی منفی را از خود دور کنید و به فکر درمان آن در این شرایط باشید؛ چرا که این گفتگو تنها شما را از توانایی‌ها و استعدادهای واقعی که دارید دور خواهد کرد و به قولی عزت نفس را از شما خواهد گرفت، به همین دلیل است که نباید قدرت ذهن و افکار را به هیچ عنوان نادیده گرفت.

همیشه نتیجه خوب و بد گفتگوی درونی با توجه به نگرش شما حاصل می‌شود که اگر نگرش منفی داشته باشید کاملا طبیعی است که گفتگوی شما همیشه با جنگ، دعوا و تنش در ذهن شما رو به رو خواهد شد. اما برعکس اگر گفتگوی شما با یک نگرش مثبت باشد، شما ذهنی آرامی خواهید داشت که این چنین راحت‌تر خواهید توانست روی هدف‌های خود در زندگی تمرکز کنید. انجام مراحلی که شما می‌توانید به واسطه آن به درمان گفتگوی ذهنی بپردازید.

توجه به این نکته است که تا حد امکان ذهن خود را خونسرد نگه دارید. تنش‌ها و چالش‌هایی که رخ می‌دهد را بعد از چند دقیقه سعی کنید فراموش کنید؛ چرا که ذهن شما قرار نیست همانند یک سطل زباله عمل کند و بهتر است همیشه همه چیز را سریعا از ذهن خود پاک کنید، تا این چنین ذهن شما منبع نشخوارهای ذهنی و فکری نشود.

آن هنگام که احساس می‌کنید گفتگوی درونی شما در حال ضربه زدن به روح و روان شماست سعی کنید موضوع فکر خود را عوض کنید و یا خود را به کاری مشغول نمایید. همچنین تا حد امکان اگر می‌توانید گفتگوی خود را به سمت و سویی مثبت بکشانید. این چنین است که درمان این گفتگو در بسیاری از شرایط آن چنان که فکر می‌کنید سخت نخواهد بود و اگر یاد بگیرید که روی اهداف خود تمرکز کنید دیگر فرصتی برای گفتگوی ذهنی باقی نخواهد ماند.

به شاهدها توجه کنید تا بهتر تصمیم بگیرید

گفتگوی ذهنی و درونی تنها در برخی از شرایط می‌تواند نتیجه مثبت به دنبال داشته باشد و در غیر این صورت تنها شما را در زندگی از مسیر اصلی دور خواهد کرد. به همین دلیل است که باید سعی کنید تا حد امکان از گفتگوی درونی بپرهیزید و چنانچه به آن دچار هستید به فکر درمان گفتگوی ذهنی باشید.

اما در مورد راه‌هایی که می‌توان به درمان گفتگوی ذهنی پرداخت توجه به این نکته است که افکار منفی خود را به هر نحوی که می‌دانید از ذهن خود دور کنید. این دور کردن مستلزم این است که در ابتدا آن‌ها را بشناسید. شناختن افکار‌منفی کار سختی نیست؛ چرا که این افکار باعث می‌شود شما آزار ببینید و این آزار دیدن شما را به شناخت آن آشنا می‌کند. آزاری که شما تاثیرات آن را در زندگی شخصی خود حس می‌کنید. صددرصد این یعنی این که شاهدهای بسیاری دارید که افکار منفی تا چه حد می‌تواند به ذهن و زندگی شما ضربه بزند و زمانی که سعی کنید واقع بینانه فکر کنید کاملا طبیعی است که گفتگوی درونی شما این نکته را تایید خواهد کند که شما با افکار منفی دقیقا تا چه حد زندگی خود را تباه می‌کنید.

از آسیب گفتگوی ذهنی منفی مطلع باشید

چنانچه گفتگوی درونی خود را نظارت کنید خواهید دانست که چه کلماتی را نباید به کار ببرید؛ چرا که این مدیریت به خوبی نشان می‌دهد که هر کلمه‌ای تا چه حد این اختیار را دارد که بتواند به انسان ضربه بزند و یا برعکس او را به شکلی کاملا اصولی در زندگی به فردی موفق تبدیل کند.

سعی کنید هیچ وقت خود را قربانی این گفتگو‌های منفی نکنید. اگر شما به گفت‌وگو ذهنی خود توجهی نداشته باشید و خصوصا بعد از شکست مدام با ذهن خود درگیر شوید شما را به ناامیدی بیشتری فرا خواهد خواند. استعداد، توانایی و پیشرفت خود را نخواهید دید و برخی از اوقات افراد همیشه با ذهن خود بدترین‌ها را ایجاد می‌کنند؛ چرا که اگر قرار باشد شما اتفاقی که هنوز نیفتاده است را مدام در ذهن خود تکرار کنید شاید این اتفاق هیچ گاه تبدیل به حقیقت نشود اما شما قبل از هر چیزی خود را قربانی کرده‌اید.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم عشق به خود (Self Love)، ضرورت یادگیری عشق و محبت به خود

عشق به خود احساسی است که در درونمان اتفاق می‌افتد. این حس در دسته احساسات مثبت قرار می‌گیرد. به‌طورکلی، عشق، رابطه مستقیم با عاطفه دارد؛ در واقع عشق را می‌توان در رابطه با جنس مکمل (یا همان جنس مخالف)، عشق به خانواده و یا عشق به خودمان تعریف کنیم.

در این مقاله قصد داریم در مورد عشق به خود مان و تأثیرات آن بر کیفیت زندگیمان و همچنین راه‌هایی برای شناخت و کسب این مهارت در وجودمان گفتگو کنیم. چگونه عاشق خودمان باشیم؟ عاشق خود بودن یعنی چه؟

عشق چیست؟

عشق پدیده‌ای ارزشمند است که خالق زیبایی و شگفتی است. شگفتی عشق در این است که هیچ حد و مرزی ندارد، برای همین هرکس می‌تواند تعریف خودش را از عشق داشته باشد.

در این رابطه اریک فروم، روانشناس نامدار می‌گوید:«عشق احساسی شخصی است و هر کس فقط خودش می‌تواند آن را درک کند».

دکتر کاتلین هندریکس در کتاب خود به نام عشق ابدی می‌گوید: «عشق واقعی زمانی است که فرد از یک تعهد ناخودآگاه به سمت خودآگاه می‌رود». این عشق واقعی از درون می‌جوشد نتیجه آن رشد و تعالی است و در این بین داشتن تعهد، ما را با خود واقعیمان آشنا می‌کند. این خود واقعی همان کسی است که همواره باید مورد حمایت ما قرار گیرد. در پی این حمایت می‌توان عشق سازنده را تجربه کرد.

عشق سازنده چیست؟

عشق سازنده، همراه با بلوغ فکری اتفاق می‌افتد. بلوغ فکری زمانی است که هیجانات‌مان را می‌شناسیم و با توجه به قرارگیری در موقعیت‌های مختلف آن‌ها را مدیریت می‌کنیم.

عشق سازنده قرار نیست ما را عوض کند یا انتظار و توقعی بسازد، بلکه قرار است با استفاده از قدرت آن و مثبت اندیشی کیفیت زندگی خود را بالا ببریم و فرصتی ایجاد کنیم تا از سراسر زندگی همراه با تمام اتفاق‌هایش لذت ببریم.

فرانکلین جونز: «عشق باعث چرخش کره زمین نیست بلکه باعث می‌شود تا این چرخش ارزشمند باشد».

عشق ورزیدن مانند تمام هنرهایی که آن‌ها را می‌شناسیم نیازمند کسب مهارت است. اگر چه این نیروی حیات بخش شاکله‌ی خلقت انسان است اما باید با ابعاد مختلف آن آشنا بود و آن را مورد ارزیابی قرار داد.

حتماً این جمله معروف را بارها شنیده‌اید که برای اینکه عشق به دیگری را تجربه کنیم لازم است اول خودمان را دوست داشته باشیم.  با توجه به  اهمیت این موضوع  قصد داریم در مورد عشق به خود گفتگو کنیم.

عشق به خود چیست؟

عشق به خود یا self love چیست؟ عشق به خود یعنی چه؟ عشق نتیجه یک رابطه‌ی کارآمد است که موجب توسعه فردی نیز می‌شود. از این تعریف می‌توانیم بگوییم داشتن احساس عشق نسبت به خود، حاصل رابطه کارآمد فرد با خودش و نتیجه نگاه مثبتی است که فرد به خودش دارد. عشق به خود یعنی داشتن رابطه دوستی با خود و توجه به روحیات و احساساتی که به ما می‌گذرد، سلامت روانی و فیزیکی و همچنین با اهمیت‌شمردن اهداف و خواسته‌ها بسیار مهم است.

پذیرش خود و ترکیب آن با احترام به خود باعث ایجاد حسی در ما می‌شود که افکار مثبتی را در ذهن‌مان نسبت به خودمان ایجاد می‌کند و ما به شایستگی خود پی می‌بریم. این شایستگی بدین معناست که ما لایق احترام  خودمان نسبت به خودمان هستیم.  در این حالت ما از عزت نفس بالایی برخورداریم که می‌تواند عشق ما نسبت به خودمان را افزایش دهد.

 

عشق به خودمان سرمایه‌گذاری روی خودمان است. وقتی به خودمان عشق می‌ورزیم از تلاش کردن برای تحقق خواسته‌هایمان لذت می‌بریم. عشق یکبار اتفاق می‌افتد. به یاد داشته باشید self love یکی از راه های تقویت امید به زندگی است؛ که یکی از شاخص های سنجش سلامت روان و ذهن است.

شفافیت در رابطه عاشقانه ما با خودمان

عشق به خودمان یعنی پذیرش خودمان همان‌گونه که هستیم. این دیدگاه باعث می‌شود رابطه شفافی با خودمان داشته باشیم، یک رابطه کارآمد از نوع عاشقانه‌اش.

در رابطه شفاف با خودمان بیرون و درونمان را به هم نزدیک می‌کنیم تا به خود واقعی‌مان نزدیک شویم. همان بخش زیبای وجودمان که لایق محبت و حمایت بی‌دریغ ماست. نتیجه بارز این نوع از شفافیت این است که می‌توانیم تصویر درستی از خودمان داشته باشیم. با داشتن تصورات نادرست یا مبهم از خودمان ممکن است عشق به خود را لمس نکنیم و یا آن را با عشق به خود کاذب اشتباه بگیریم.

جیمز بالدوین: «عشق نقاب‌هایی که نمی‌توانیم بدون آن‌ها زندگی کنیم و می‌دانیم با آن‌ها هم نمی‌توانیم زندگی کنیم را از بین می‌برد».

عشق به خود کاذب چیست؟

«عشق به خود کاذب» زمانی اتفاق می‌افتد که به‌صورت موقتی و با توجه به شرایط از خودمان لذت ببریم و خود را دوست داشته باشیم. مثلاً کسب یک رتبه خوب در آزمون، ارتقاء شغلی و یا کم کردن چند کیلوگرم وزن می‌تواند در ما ایجاد انگیزه کند و روحیه دستیابی به اهداف دیگر با تلاش منظم را در ما بیافریند، اما نباید این نوع از دستاوردها دلیل دوست داشتن خودمان باشد.

این اتفاقات و مشابه آن‌ها فقط بخشی از زندگی ماست که می‌توانیم در مسیرمان تجربه تحقق یا شکست‌شان را داشته باشیم. اگر به آن‌ها به چشم بهانه‌ای برای عشق ورزیدن به خودمان نگاه کنیم در حقیقت ارزش واقعی وجودمان را از یاد برده‌ایم. هرگاه به  دستاوردی در زندگی دست پیدا کردیم، باید از خودمان قدردان باشیم و با این قدردانی انگیزه حیات را در وجودمان جاری کنیم.

نشانه‌های وجود عشق به خودمان

  • احساس خوبی نسبت به خودمان داریم.
  • به خودمان احترام می‌گذاریم.
  • ویژگی‌های غیر عادی خود را می‌پذیریم.
  • خودمان را با دیگران مقایسه نمی‌کنیم.
  • از فکر کردن به خودمان و تنها ماندن با افکارمان احساس امنیت می‌کنیم.
  • زمانی را به خودمان اختصاص می‌دهیم و برای لذت بردن در اوقات فراغت نیازی به حضور دیگران نداریم.

چرا باید خودمان را دوست داشته باشیم؟

  1. ما باید خودمان را دوست داشته باشیم زیرا ما نمونه‌ای زیبا و استثنائی هستیم. هر کدام از ما یک اثر هنری زیباست که طبیعت خلق کرده است. باید به خودمان افتخار کنیم زیرا در همین لحظه، زیبا و فوق‌العاده هستیم. باید با در آغوش گرفتن خودمان از خود قدردانی کنیم چراکه افکار، اعمال و رفتار ما قابل تحسین است.
  2. عشق ورزیدن سبب بهبود مهارت‌های ارتباطی می‌شود و می‌توانیم از زندگی لذت ببریم و این احساس را با دیگران شریک شویم. افراد معمولاً احساس شادی و خوشی را در کنار انسان‌هایی دارند که خودشان از افکار و رفتارشان لذت می‌برند.
  3. با عشق ورزیدن به خودمان فرد قوی‌تری می‌شویم که در مواجه با سختی‌های مسیر با نیروی انگیزه بخش عشق موانع را به فرصت‌هایی برای پریدن و اوج گرفتن تبدیل می‌کنیم.
  4. شادی را تجربه می‌کنید و امکان شاد زیستن دیگران در کنارمان را هم فراهم می‌کنیم. به یاد داشته باشیم که هیچ کس کامل نیست و در واقع ما شکل کاملی از خودمان هستیم و این به جذابیت شخصیت ما می‌افزاید.
  5. به خودمان عشق می‌ورزیم چون خودمان هستیم. ما مجور به راضی کردن همه اطرافیان خود نیستیم. باید دست از تلاش برای راضی کردن افراد برداشت و روی خود تمرکز کرد. خود واقعی ما از این طریق صدای غالب نداهای در حال نواختن در ذهن ما می‌شود. خود واقعی ما به قدری زیباست که لایق  دوست داشته شدن است.

ریشه و بنیاد تعریف دوست داشتن خود

ما در طول مسیر زندگی از بدو تولد تا زمان اکنون روابط متعددی را تجربه کرده‌ایم و برای بسیاری از آنها تعریف‌هایی داریم و می‌توانیم این تعریف‌ها را اندکی شرح دهیم اما به راستی اگر از ما بخواهند رابطه‌مان با خودمان را تعریف کنیم چه خواهیم گفت؟

  • رابطه‌ای که خودمان با خودمان داریم باید سرشار از عشق، خودباوری، احترام، شناخت و پذیرش باشد.
  • رابطه‌ای باشد که در آن تعریف من از من تعریف شفاف و صادق است.
  • باید بدانیم چیزی که به عنوان من در ذهن ما می‌گذرد همان شخصی است که لحظه به لحظه در زندگی کنار خودمان حسش می‌کنیم.
  • اگر من درونمان را به درستی نشناسیم و یا انکارش کنیم تجربه شناخت خود واقعی و عشق به خودمان را لمس نمی‌کنیم.
  • دوست داشتن خود به طور مستقیم بر کیفیت روابط‌‌مان ، زندگی کاری و خانوادگی و آینده‌مان تأثیر دارد.

چگونه عاشق خودمان باشیم؛ چگونه به خودمان عشق بورزیم؟

  • احساسی که به خودمان داریم ریشه در اولین برخوردهای ما با این دنیا دارد و آن زمانی است که کودک بوده‌ایم و اولین بار در خانواده با مفاهیمی مثل عشق، اعتماد، احترام و شادی آشنا شده‌ایم .
  • تعریف این واژه‌ها در ذهن کودک ریشه در زمان و قرارگیری او در این نظام زبانی دارد اما احساسی که کودک از این واژه‌ها دریافت می‌کند ریشه در برخورد و رفتار خانواده با او دارد . در این بین تأثیرات فرهنگی و جامعه نقش پررنگی در دوران‌های بعدی زندگی دارند .
  • زمانی که جامعه به ما می‌آموزد که نظام ارزش‌گذاری در بطن فرهنگی‌مان است و این نظام فرهنگی در زمینه‌های مختلف مثل تکنولوژی، رابطه جنسی، قدرت، پول و روابط عاشقانه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم تأثیر می‌گذارد .
  • وقتی ارزش‌هایمان را بر مبنای بیرونی قرار می‌دهیم هیچگاه نمی‌توانیم خودمان را دوست داشته باشیم.

روش هایی برای نشان دادن محبت به خود

۱ – به احساسات درونیمان آگاه باشیم

برای اینکه گرمای عشق به خودمان را تجربه کنیم و در سایه آن کیفیت و سبک زندگی‌مان را برای رسیدن به خواسته‌هایمان بالا ببریم لازم است خودمان را درک کنیم باید بدانیم که چه احساسی به ما می‌گذرد و احساس قالب خود را بشناسیم و به آن احترام بگذاریم.

ما باید این را بپذیریم که ممکن است گاهی ناراحت و عصبانی شویم و داشتن احساسات منفی دلیل بر افکار منفی ما نسبت به خودمان نیست.

۲ – به گفتگوهای درونیمان توجه کنیم.

زمانی‌که احساسات خود را می‌شناسیم و آنها را در موقعیت‌های مختلف بروز می‌دهیم ممکن است گفتگوهای درونیمان با نواختن افکار متفاوتی در ذهنمان موجب افکار مثبت و سازنده یا منفی و بازدارنده شود. مسئولیت اینکه چه صدایی در ذهنمان با ما گفتگو می‌کند به عهده خودمان است و ما مسئول خلق نمونه‌ی بهتری از خودمان هستیم .

۳ – چیزهایی که ما را متفاوت می کند را بپذیریم و عاشق آنها باشیم.

همه‌ی ما استعدادها و توانایی های متفاوتی داریم و لازم است ویژگی‌های مثبت و سازنده خود را ببینیم و از آنها لیستی تهیه کنیم و هر روزه از آنها در انجام فعالیت‌هایمان استفاده کنیم؛ این کار باعث می‌شود تا احساس کنیم در انجام کارهایمان ماهر هستیم و حس خوشنودی که به همراه دارد همان عشق به خودمان است.

توجه داشته باشیم که انسان می‌تواند همواره در حل پیشرفت باشد پس باید در گسترش و بهبود مهارت‌هایمان تلاش کنیم و اگر لازم است مطالب جدیدتری بیاموزیم. برای انجام این کار برای خودمان جوایزی در نظر بگیریم و این جوایز می‌توانند شرکت در کلاس‌ها یا دوره‌های آموزشی جدید باشد.

۴ – بدون هیچ انتظاری به خود و دیگران عشق بورزید.

دوست داشتن یک معجزه است و در وجود همه ما نهادینه شده، این معجزه خالق و پیش برنده حیات است و همه ما تجربه دوست داشتن را چشیده‌ایم؛ وقتی یک مادر به فرزندش عشق می‌ورزد انتظار هیچ بازگشت محبتی از او ندارد در واقع کاملاً خالصانه و بی‌توقع عاشقی می‌کند و از فرزندش نگهداری می‌کند.

دوست داشتن بی‌توقع نیز چنین معنی دارد وقتی به خودمان و دیگران عشق می‌ورزیم نباید توقع یا انتظاری داشته باشیم بلکه باید با تمام وجود دوست بداریم و این کار را تنها برای تجربه حس عشق انجام دهیم.

۵ – به خودمان باور داشته باشیم.

افراد زیادی هستند که با باورهای سازنده دست به کارهای بزرگی زده‌اند یا در برابر بیماری‌های سخت مقاومت کرده‌اند . این افراد کسانی بوده‌اند که به نیروی باور مثبت ایمان داشتند و به توانایی‌های خود شک نمی‌کنند و اگر با شکست مواجعه شوند خود را سرزنش نمی‌کنند بلکه در صدد تغییر در روش‌ها و مسیرهایشان بر می‌آیند .

آنها با احساس حقارت و افکار منفی بیگانه‌اند و وقتی در دسته این افراد قرار بگیریم به قلبمان اجازه می‌دهیم تا افکار مثبت، اعتماد و پایداری هدایت گرما باشد.

۶ – آدمهای اشتباهی را از زندگیمان حذف کنیم

بسیاری از ما تجربه صرف انرژی زیاد برای افرادی که شایستگی آن را نداشته‌اند در زندگی ما باشند یا کاری که از سطح خواسته‌ها و توانایی‌های ما پایین‌تر بوده را داشته‌ایم با این حال ممکن است برخی از ما همچنان برای آنها انرژی صرف کنیم یا در حذف آدم‌های اشتباه پافشاری کنیم.

 

مثل زمانی که دروغ می‌شنویم و سکوت می‌کنیم یا جایی که باید ترک کنیم اما می‌مانیم باید به روابط مسموم پایان دهیم و این نیرو و زمان را صرف شناسایی خویشتن و عشق ورزیدن به خودمان کنیم. باید با عبور از محدودیت‌ها و هوشیاری به خودباوری زندگی بهتری را برای خودمان ایجاد کنیم. راه موفقیت در زندگی راهی است که از ایجاد تغییرها حاصل می‌شود.

۷ – از جسم خود مراقبت کنیم.

جسم ما تبلور افکار و رابطه ما با خودمان است، وقتی رابطه ما با خودمان کارآمد باشد و عشق به خودمان را تجربه کنیم باید به جسممان هم اهمیت دهیم در این زمینه می‌توانیم ورزش منظم و رژیم غذایی سالم و مقوی داشته باشیم.

۸ – از خودمان تحسین و قدردانی کنیم.

باید ویژگی‌های مثبت خود را ببینیم و بابت پرورش و یا کسب مهارت‌های جدیدمان از خودمان قدردانی کنیم. همه ما کارهای بزرگی انجام داده‌ایم و مسیرهای زیادی را با قدرت به اتمام رسانده‌ایم بدون در نظر گرفتن نتایج باید از خودمان قدردان باشیم که پایدار و مقاوم بوده‌ایم.

۹ – از خودمان انتقاد نکنیم .

وقتی بازخورد کارهایمان را برسی می‌کنیم در صورت مواجهه نشدن با نتیجه دلخواه شروع به انتقاد بی‌رحمانه و ناکارآمد از خودمان نکنیم و توجه داشته باشیم که افکاری که اکنون به ذهنمان می‌آید ممکن است در زمان گذشته لحظه‌ای در فکرمان خطور نکرده باشد .

گذشته را به خودمان ببخشیم و به‌جای انتقاد از تجربیات درس‌هایی بگیریم برای عمل کرد بهتر در آینده .

۱۰ – خودمان را همانگونه که هستیم بپذیریم

همه ما در نهایت خواسته‌ها و اهدافی داریم و با عشق به خود و ابزارهای دیگری که در اختیار داریم تلاش می‌کنیم تا به آرزوهایمان دست پیدا کنیم اما لحظاتی هستند که بنا به تصمیمی که گرفتیم یا عملکردی که داشته‌ایم فرصت‌هایی را از دست داده‌ایم یا باعث رنجش و ناراحتی شده‌ایم .

شاید بارها و بارها این اتفاقات را در ذهن مرور کرده باشیم و زمان زیادی را تلف کرده باشیم. باید توجه داشته باشیم که از دست دادن فرصت‌ها یا تجربه شکست‌هایمان بخشی از زندگی ماست و زمان این اتفاقات در گذشته است ولی اهداف و آرزوهایمان در زمان آینده و در انتظار ماست .

راهکار عملی در پاسخ به سوال چگونه عاشق خودمان باشیم:

چگونه عاشق خود باشیم؟ از همین لحظه باید تلاش را آغاز کنیم و خودمان را آنطور که هستیم بپذیریم . این بدان معنا نیست که نمی‌توانیم بهتر باشیم بلکه به این معناست که باید انرژی خود را صرف بهبود کیفیت و سبک زندگیمان کنیم .

ما همواره در یک مسابقه دو با خودمان هستیم و اگر می‌خواهیم پیروز شویم باید باید به یاد داشته‌ باشیم با نگاهی به عقب نمی‌توانیم با سرعت به  جلو حرکت کنیم و ازخودمان حمایت کنیم. اغلب ما برای حمایت کردن از دیگران پیش قدم می‌شویم اما زمانی که خودمان نیاز به حمایت داریم کمتر آن را ابراز می‌کنیم .

حمایت گرفتن یک هنر است و حمایت‌پذیری توانایی ارزشمندی است که باید در وجودمان پرورش دهیم. برای دوست داشتن خود می‌توانیم از دوستان و خانواده کمک بگیریم. مثلاً از شخصی که دوستش داریم بخواهیم برایمان از شایستگی‌هایمان بگوید در این زمینه می‌توانید از کمک مشاوران و همراهی آنها نیز بهره‌مند شوید .

در این مقاله در مورد عشق به خودمان و تعریف از عشق سازنده و همچینین راه‌های کسب و اثرات آن بر زندگی گفتگو کردیم. همچنین در زمینه مشاوره کسب و کار می‌توانید بر روی ما حساب باز کنید.

روش هایی برای نشان دادن محبت به خود

وقتی به آینه نگاه می‌کنم نقص‌های صورتم فوراً توجه‌ام را جلب می‌کند. با دیدن لکه‌های صورت، موهای نامرتب، گونه‌های برآمده و … باعث تغییر در افکارم می‌شود. « آرزو می‌کنم پوست بهتری داشته باشم» ، یا «من باید بیشتر کار کنم».

این هم وقتی اتفاق می‌افتد که به شرایط فعلی خود فکر می‌کنم. فکر می‌کنم که با کار کردن می‌توانم پول بیشتری پس‌انداز کنم، با گذراندن وقت کم‌تر درگیر پیدا کردن و جست‌وجوی عیوب در ظاهر خودم هستم و با آداب و معاشرت، دانشگاه و سرکار رفتن شرایطم بهتر و شادتر خواهد شد.

حتماً شما نیز برایتان پیش آماده که هر چند وقت یکبار به خود نگاه می‌کنید و فکر می‌کنید واقعاً زیبا هستید؟ یا اینکه از جایگاه خود در زندگی خوشحال هستید؟ اگر پاسخ شما «هرگز!» یا «بندرت» ، لطفاً بدانید که تنها نیستید! افراد زیادی هستند که افکار یکسانی دارند. این را هم بدانید که ابزاری وجود دارد که به شما در غلبه بر این افکار کمک می‌کند: عشق به خود.


عشق به خود چیست؟

عشق به خود به ویژه در رسانه‌های اجتماعی در حال حاضر موضوعی داغ در بین هزاران نفر است. این چیزی است که درک آن دشوار است و بیشتر مردم فقط تصویری مبهم از معنای واقعی آن دارند و این تصور را دارند که عشق به خود، خودشیفتگی و خود مختاری است در صورتی‌که اینگونه نیست عشق به خود یعنی اهمیت دادن به سعادت و خوشبختی خود.

توجه به علایق خود و اینکه احساس می‌کنید که چه چیزی باعث می‌شود احساس بهتری داشته باشید و هیچ دو نفر وقتی صحبت از آنچه آنها را خوشحال می‌کند، دقیقاً یکسان نیستند.
ما می‌خواهیم به‌این نکته اشاره کنیم که هر فرد مستحق عشق است و این توانایی را دارد که بیش از آنچه که احساس می‌کند، خود را دوست بدارد. مهم نیست که شرایط شما چیست، هیچ‌کس نمی‌تواند این مسئله را از شما دور کند یا فکر کند که ارزش عشق ورزی ندارید.

از کسانی که باعث می‌شوند شما در موقعیت‌هایی قرار بگیرید که احساس بی ارزشی کنید دوری کنید و راه خود را ادامه دهید. عشق به خود ابزاری است که می‌تواند بدون توجه به اتفاقات پیرامون شما، به شما در تغییر طرز فکر کمک کند.

چرا عشق به خود مهم است؟

هر روزه ما با فشار و مسئولیت کاری زیاد بمباران می‌شویم. نظرات دیگران در گوش ما می‌پیچد و به‌ندرت وقت داریم که با خودمان خلوت کنیم و فقط بنشینیم و فکر کنیم. ما در آینه نگاه می‌کنیم و آنچه را می‌بینیم دوست نداریم. به همین دلیل است که عشق به خود بسیار مهم است.

تنها فردی که تمام روز کنار شماست، با شما حرف میزند، با شما عصبانی می‌شود و… کسی نیست جز خودتان. شما تمام افکار و احساسات خود را می‌شناسید. بنابراین شما تنها کسی هستید که می‌توانید شرایط را جوری برای خود فراهم کنید که با قرار گرفتن در هر محیط به خودتان امیدواری دهید و اعتماد به نفس داشته باشید و به حرفای دیگران و چیزهایی که در مورد شما می‌گویند اهمیت ندهید.

باید به شما بگوییم که چقدر مهم است که با خود خوب رفتار کنید! اگر شخصی در زندگی شما وجود داشت که با گفتن اینکه شما به اندازه کافی خوب نیستید، ناراحت می‌شوید؛ کنار گذاشتن آن شخص و نادیده گرفتن حرفش بدون هیچ بحثی بهتر است از جنگیدن و بهم ریختن اعصابتان! اگر چنین شخصی در زندگی شما وجود دارد و این رفتارش را به‌طور مداوم ادامه می‌دهد، لازم است که آن شخص را از زندگی خود بیرون کنید و برای خودتان ارزش قائل شوید و اجازه ندهید کسی با شما این رفتار را داشته باشد.

عشق به خود در اصل باعث می‌شود خودتان بزرگترین هوادار خود شوید. این نقشی است که هیچ‌کس دیگری قادر به انجام آن نیست (اگرچه مطمئناً داشتن خانواده و دوستانی که از شما حمایت می‌کنند بسیار شگفت‌انگیز است).

حقیقت این است که حتی اگر همه افراد به شما ریشه می‌دهند ، اگر خودتان را باور نکنید، موفقیت بسیار دشوار خواهد بود. چگونه عشق به خود را تمرین می‌کنید؟ عشق به نفس یک عمل عالی است که نیازی به وقت و هزینه اضافی ندارد. من می‌خواهم روی شیوه‌های عشق به خود تمرکز کنم که فقط شما را ملزم به جایگزین کردن چیزی در زندگی روزانه خود می‌کند ، نه چیزی اضافه کردن.

 هدف در اینجا کمک به شما است برای ایجاد یک گفتگوی داخلی، بهتر است بتوانید با جایگزین کردن افکار منفی با موارد مثبت، خود را در سطح عمیق‌تری قدردانی کنید و همه این پیشنهادات رایگان هستند!

کلمات محبت آمیز را بیان کن

راه‌های زیادی برای مهربانی با خود وجود دارد. از نظر جسمی می‌توانیم سالم بخوریم، ورزش کنیم و استراحت کنیم. از نظر اجتماعی می‌توانیم افرادی را پیدا کنیم که باعث می‌شوند لبخند بزنند و از ما حمایت کنند و از نظر ذهنی، ما می‌توانیم سخنان محبت آمیز با خودمان بگوییم! این عمل برای جایگزین کردن تمام موارد منفی است که در طول راه در مورد خودمان فکر می‌کنیم.

ما تمایل داریم که صحبت‌های منفی خود را که بر نحوه عملکردمان تأثیرگذار است کنار بگذاریم. به عنوان مثال، اگر چیزی به درستی پیش نرود، فوراً فکر می‌کنیم به این دلیل است که من کار اشتباهی کردیم، بی کفایت هستیم یا به اندازه کافی هوشمند نیستیم که بتوانیم با اوضاع روبرو شویم.

آیا متوجه شدید که این موضوع چقدر به ضررتان است زیرا باعث می‌شود تا خودمان جلوی موفقیت‌هایمان را بگیریم. اگر حرف‌های محبت آمیز و انگیزشی را با خودمان بگوییم  اوضاع بسیار بهتر خواهد شد زیرا «این یک وضعیت دشوار است، اما تو توانایی رسیدن به آن را داری».

سپاسگزار باش

داشتن نگرش قدردانی راهی شگفت‌انگیز برای تمرین عشق به خود است! افراد زیادی هستند که عشق ورزیدن به خود را شروع کرده‌اند و با افکار و تفکرات منفی و تنش‌آور خداحافظی کرده‌اند. آنها قادر خواهند بود با احساس مثبت و امید به آینده، خود را به زندگی برگردانند، زیرا تفکرات منفی و نا امیدی زمان لازم را برای ثبت چیزهایی که واقعاً مهم هستند، می‌گیرند. برای رسیدن به اهداف باید به بخشی از قدردانی بپردازیم که به‌هیچ وجه کاری ندارد.

عادتي كه سپاسگزاري بايد جايگزين آن شود شكايت است. شکایت‌کردن روی همه موارد منفی در زندگی شما متمرکز است. وقتی شکایت می‌کنید، اساساً همه اتفاقات خوبی که در اطرافتان اتفاق می‌افتد را نادیده می‌گیرید! سپاسگزار بودن ممکن است در ابتدا سخت‌ باشد، زیرا شکایت چیزی است که در زندگی روزمره همه‌ی ما کم و بیش هست، اما مزایای ترک این عادت نادرست و جایگزین کردن آن با سپاسگزار بودن ارزش آن را دارد. برای تمرین عشق به خود ، سعی کنید در مورد خصوصیات شخصی خود که از آنها سپاسگزار هستید، بیاندیشید.

مثبت اندیش بودن را انتخاب کن

همه ما بارها شنیده‌ایم که می‌گویند، «فقط مثبت باش!»؛ این حرف را شاید بیش از یک میلیارد بار شنیده‌ایم و هروقت که می‌شنویم باید فریاد بزنیم، «این کار آسان نیست!» زیرا بقیه تصوری ندارند که در زندگی شما چه می‌گذرد. گرچه ممکن است این گفته‌ها درست باشد، اما مثبت بودن برای عشق به خود ضروری است.

مثبت بودن بدان معنا نیست که زندگی باید همیشه آفتاب باشد و باران بنبارد، زیرا این واقع بینانه نیست. مثبت بودن این درک را دارد که اگر فقط به کار خود ادامه دهید و تلاش خود را انجام دهید، همه‌چیز به روشی که قرار است انجام شود ، نتیجه خواهد گرفت. به خاطر داشته باشید که «همیشه همه چیزها مثل گذشته نیستند و شرایط همینطور نمی‌ماند، پس شما فقط ادامه دهید.»

 

درست که شاید دورانی را بگذرانیم که بسیار دشوار است، اما همچنین امید داشته باشید که بهتر خواهد شد! عیبی ندارد که گاهی احساس غم، دیوانگی یا ناامیدی کنید یا اصلاً احساس ناراحتی کنید؛ مشکل اینجا است که وقتی اجازه می‌دهید آن احساسات جلوی پیشرفت شما را بگیرد خواسته یا ناخواسته خودتان را از بدست آوردن آنچه می‌توانید محدود می‌کنید.

خودتان را باور داشته باشید

خودتان را باور داشته باشید و به توانایی‌ها و استعدادهای خود اعتماد داشته باشید. اعتماد به خود باعث می‌شود که بتوانیم تغییرات اساسی و بزرگ در زندگی خود ایجاد کنیم و هر روز به رویاهایی که تجسم می‌کردیم نزدیک‌تر شویم.

خودتان را ببخشید

اگر مرتکب اشتباهی شدید یا در گذشته کاری اشتباه انجام داده‌اید بجای سرزنش کردن، خودتان را ببخشید. زیرا در بسیاری از اشتباهات شما مقصر نیستید و همه‌ی افراد در زندگی خود اشتباه می‌کنند.

با خودتان صادق باشید

با خود درونیتان صادق باشید، اگر خوشحالید احساس خود را همان‌طور که هست بروز دهید، فریاد بکشید، بلند بخندید یا اگر ناراحت هستید گریه کنید و تمام احساسات خود را بروز دهید زیرا سرکوب کردن احساسات درونی یکی از دلایل افسردگی و عشق نورزیدن به خود است.

تمرین مثبت اندیشی

هر روز جلوی آینه بروید و از خودتان بپرسید من کیستم؟ باید هر روز کارهایی انجام دهید تا وقتی فردای روز بعد به جلوی آینه می‌روید و این سؤال را از خود می‌پرسید سردرگم نباشید و هر روز جوابی تازه داشته باشید و فراموش نکنید که جلوی آینه خود واقعیتان را تحسین کنید و بگویید من خودم را همان‌گونه که هستم دوست دارم و در طول روز نیز همین جمله را با خود تکرار کنید تا آن را کاملاً باور کنید و دیگر در مقابل حرف‌ها و افکار منفی دیگران شکست‌پذیر نباشید.

آرزوهای خود را به واقعیت تبدیل کنید تا عشق به خود را درک کنید

هیچ‌گاه خودتان را محدود نکنید و بخاطر حرفای دیگران آرزوهایتان را سرکوب نکنید بلکه به آرزوهای خود بال و پر دهید و در صدد رسیدن به آن‌ها برآیید. زیرا ۲۰ سال بعد بیشتر به‌خاطر کارهایی که نکرده‌اید پشیمان خواهید شد تا کارهایی که کرده‌اید. «پرواز کن تا آرزو، زنجیر را باور نکن».

استراحت کنید

تایمی را به استراحت کردن خود اختصاص دهید. به طورمثال مسافرت بروید، تفریح و گردش کنید، به موسیقی مورد علاقه خود گوش دهید، فیلمی که مدت‌ها بود می‌خواستید ببینید را تماشا کنید و … فراموش نکنید که شما برای سرحال و پرانرژی بودن در محیط کار یا دانشگاه یا حتی منزل گاهی نیاز به استراحت و تنها بودن با خود دارید.

زندگی هیجان انگیز

زندگی خود را از حالت یکنواخت خارج کنید و تایمی را به خوش گذرانی و کارهایی که انرژیتان را افزایش می دهد و حالتان را خوب می‌کند اختصاص دهید.

رژیم غذایی خوب

یک رژیم غذایی سالم و مقوی برای خود در کنار ورزش کردن در نظر بگیرید و به‌ سلامت فیزیکی خود اهمیت دهید. بسیاری از افراد به دلیل چاقی یا اضافه وزن خودشان را دوست ندارند. ورزش و رژیم غذایی صحیح به شما کمک می‌کند که علاوه بر زیبایی ظاهری دیدتان نیز به زندگی مثبت شده و به خودتان عشق بورزید.

زیباتر نگاه کن

زیبایی‌های اطرافتان را با دقت بیشتری نگاه کنید و سعی کنید آن‌ها را لمس کنید به عنوان مثال گل‌ها را ببویید، جور دیگری به غروب آفتاب نگاه کنید، برگ گیاهان را نوازش کنید و… . وقتی که بتوانید زیبایی‌هایی که در اطرافتان است را ببینید خواه یا ناخواه دیدتان نسبت به خودتان مثبت شده و می‌توانید زیبایی‌های درونی و ظاهری خود را  ببینید و شکرگزار باشید.

۴ تمرین ساده برای عشق ورزیدن به خود

در این بخش ما به شما تمریناتی را معرفی می‌کنیم که با استفاده از آن‌ها می‌توانید بیشتر به خود عشق بورزید. برای بسیاری از افراد نشان دادن عشق وذعلاقه خود به دیگران کار بسیار آسانی است اما وقتی صحبت از خودشان می‌شود داستان کاملاً متفاوت است. یکی از مهم‌ترین عواملی که باعث می‌شود که یک زندگی خوب و شاد داشته باشید موضوع عاشق خود بودن است.

احتمالاً تا به‌حال زیاد عباراتی مانند «اگر نمی‌توانید خودتان را دوست داشته باشید چگونه دیگران را دوست دارید؟» و یا اینکه «اگر خودتان را دوست ندارید چگونه شخص دیگری باید شما را دوست داشته باشد؟ را شنیده‌اید.

البته به معنای ضمنی این عبارات نمی‌توانند کاملاً درست باشد اما این موضوع یک حقیقت محض است که اگر نتوانید رابطه سالمی با خود برقرار کنید قطعاً با دیگران نیز نخواهید توانست. پس اگر با مسئله عشق به خود مشکل دارید تمریناتی که ما در زیر برای شما ذکر کرده‌ایم می‌توانند روحیه عشق به خود را در شما تقویت کنند.

پس ابتدا ذهن خود را آزاد نگه دارید و این تمرینات را امتحان کنید، زیرا ممکن است بتواند در بازه زمانی کوتاه تأثیری عمیق و شگفت در رابطه شما با خود و دیگران داشته باشد.

  1. شخصیت اصلی و غیر اصلی خود را از یکدیگر متمایز سازید

اولین گام در جهت تقویت عشق‌ورزی به خود شناخت شخصیت اصلی‌تان است. این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است که بتوانید درک کنید که خودتان واقعاً چه چیزهایی می‌خواهید و چه شیوه‌ای از زندگی را می‌پسندید. به منظور درک بهتر شخصیت اصلی خود بهتر است که یک دفتر یادداشت بردارید و در وسط صفحه یک نقاشی از خودتان بکشید و سپس چندین حباب فکری که نشان دهنده تفکرات شما راجع به زندگی است را نیز بکشید.

حال در این حباب‌های نقاشی شده بزرگترین افکار منفیتان نسبت به خودتان را بنویسید، البته این مسئله ممکن است کمی دردناک باشد اما سعی کنید تا این کار را به درستی انجام دهید. هنگامی که تمامی حباب‌ها را توسط افکار منفی خود پر کردید چند دقیقه به خودتان وقت دهید تا بتوانید تشخیص دهید که این افکار منفی از شخصیت اصلی شما منشأ می‌گیرد و یا شخصیت متظاهر کننده‌ای که به منظور راضی کردن دیگران از خود نشان می‌دهید.

سپس صفحه را ورق بزنید و دوباره این تمرین را تکرار کنید. هر زمان که افکار منفی شما شروع به تبدیل شدن به افکار مثبت کرد می‌توانید صفحاتی که نقاشی کرده‌اید را با یکدیگر مقایسه کنید. پس از این مقایسه متوجه خواهید شد که کدام افکار شما حقیقی است و کدام از شخصیت غیر واقعی شما ریشه می‌گیرد.

  1. تمرینات گروهی مثبت نگری را فراموش نکنید

دومین تمرینی که به منظور عشق ورزیدن به خود، شاید دشوارترین تمرین موجود در این لیست باشد زیرا شما برای انجام دادن آن مجبورید تا تعدادی از دوستان و آشنایان خود را نیز به این تمرین دعوت کنید. از دوستان و آشنایان خود بخواهید که چیزی حدود یک ساعت برای شما وقت بگذارد و در مکانی خصوصی و راحت مانند اتاق نشیمن دور هم جمع شوید.

شخصی را انتخاب کنید که به عنوان نفر اول برای این تمرین داوطلب شود، سپس باقی افراد در مورد نقاط قوت، مهارتها، استعداد و سایر ویژگی‌های برجسته او نظرات مثبتی بگویند. کار سختی نیست تنها کافی است تا هر چیز خوبی که در مورد شخص داوطلب شده می‌دانید را به او بگویید، زیرا این کار باعث می‌شود تا اگر اعتماد به نفس پایینی دارید و نمی‌توانید به اندازه کافی به خود عشق بورزید سعی کنید تا نقاط قوت خود را از دید دیگران ببینید و آن‌ها را باور کنید.

  1. برای خود متن‌ های عاشقانه بنویسید

ممکن است که قبلاً برای دوست داشتن خود اقدام به نوشتن جملاتی در این راستا کرده باشید، اما بهتر است تا به منظور تقویت عشق به خود بیایید و متن‌های نوشته شده خود را آپدیت کنید تا بتوانید بیشتر از آن‌ها نتیجه بگیرید. سعی کنید جملاتی که برای خودتان می‌نویسید به زبان حال باشد و برروی پذیرفتن خود همان‌گونه که هستید تمرکز کنید. سعی کنید در نوشته‌هایتان از دیدگاه اول شخص استفاده کنید و جملاتی راجع به خودتان ننویسید که گویی انگار شخصی دیگر آن‌ها را نوشته است. در زیر مثالی از آن‌چه که باید در دفترچه خود یادداشت کنید برایتان آورده‌ایم:

  • من آدم خوبی هستم
  • من شایسته عشق و احترام هستم
  • من خودم را همانطور که هستم می‌پذیرم و دوست دارم.

اظهارات خود را حداقل روزی یک بار تکرار کنید و تعیین وقت برای انجام دادن این کار باعث می‌شود که مطمئن شوید همیشه قرار است این کار را تکرار کنید. همچنین هر لحظه از طول روز که احساس کردید که میزان عشقتان نسبت به خودتان کمتر شده است می‌توانید این روند را دوباره تکرار کنید و نگران این مسئله نباشید که در انجام این کار زیاده‌روی کرده‌اید زیرا عشق‌ورزی به خود قرار نیست به هیچ‌کس آسیب برساند.

  1. به اصل برابری پایبند باشید

اگر کسی از شما بپرسد که آیا به این مسئله اعتقاد دارید که تمام مردم دنیا با یکدیگر برابر هستند به او چه می‌گویید؟

احتمالاً در پاسخ به این فرد می‌گوید که بله درست است تمامی مردم دنیا با یکدیگر برابر هستند. حال سؤالی که پیش می‌آید این است که اگر شما به این اصل باور دارید چگونه در مورد خود افکار منفی دارید و گاهی تنها به این دلیل خود را سرزنش می‌کنید که «من به اندازه او خوب نیستم» یا«آن‌ها خیلی از من بهتر هستند»؟؟

به منظور خنثی کردن این افکار منفی و به‌منظور یادگیری دوست داشتن خود باید از صمیم قلب به اصل برابری پایبند باشید. این اصل تأکید دارد که همه ما به یک اندازه انسان هستیم و لیاقت لذت، عشق و خوشبختی را داریم. پس اگر در آینده روزی شدیداً احساس ضعف کردید و وسوسه شدید که برای خود یک استثنا قائل شوید این مسئله را به یاد بیاورید که اصل برابری هیچ استثنایی ندارد و همه لیاقت عشق و خوشبختی را دارند حتی شما.

سخن آخر!

در نهایت وقت گرانبهای خود را در تلاش برای تغییر چیزهایی که نیازی به تغییر ندارند، هدر ندهید. درعوض، روی افزایش توانایی‌ها و ویژگی‌هایی که شما را منحصر به فرد می‌کند، تمرکز کنید. با استفاده از این روش‌ها برای تمرین عشق به خود ، امیدواریم که دفعه بعد که در آینه نگاه می‌کنید خود را بهتر ببینید.




تاریخ: پنج شنبه 9 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

حس ذضایت چیست؟ راهها و تمرین ایجاد حس رضایت در زندگی و کار

راضی بودن و حس رضایت داشتن همان چیزی است که در نهایت همه ما به دنبال آن هستیم. خوشبختی زندگی ما در گرو حس رضایت‌‌ مندی ما از شرایط زندگیمان است و رضایت نیز همان چیزی است که ما تمام عمرمان برای رسیدن به آن تلاش کرده‌ایم. حس رضایت می‌تواند راجع به هر چیز و هر کسی باشد، اما مهمترین حس رضایتمندی که یک انسان باید در زندگی‌اش داشته باشد حس رضایت نسبت به خود است.

حس رضایتمندی در مورد خود در واقع به معنای دوست داشتن شخصی است که در ظاهر و باطن هستید. البته دست پیدا کردن به حس رضایت در زندگی کار چندان ساده‌ای هم نیست و شما برای یادگیری دستیابی به چنین موقعیتی باید در جهت اصلاح جنبه‌های ناخوشایند زندگی خود و کارتان تلاش زیادی انجام دهید. همچنین اگر می‌خواهید به سطح بالایی از رضایت نسبت به خود، کار و زندگیتان برسید باید این کار را با شناسایی افکار، احساسات و رفتارهای درون خود آغاز کنید و به دنبال هر آن‌چه بگردید که باعث شده است شما تا به کنون از این احساس فاصله گرفته باشید.

با توجه به اهمیت حس رضایتمندی ما تصمیم گرفتیم تا در این مقاله برای شما ۱۲ راه و تمرین ایجاد حس رضایت زندگی و کار را بیان کنیم که می‌تواند تاثیر بسزایی نسبت به نوع دید شما نسبت به همه چیز داشته باشد.

۱۲ راه موثر در ایجاد حس رضایت زندگی و کار

امروزه برقرار‌سازی تعادل سالم بین زندگی و کار نوعی چالش دشوار محسوب می‌گردد. می‌توان گفت رکوردهای اقتصادی باعث شده‌اند تا کارخانه‌ها به فکر کاهش واخراج برخی از کارمندان خود بگیرند که همین موضوع باعث شده تا کارمندان تحت فشار قار بگیرند و در این صدد باشند تا به نوعی به شرکت خود ثابت کنند که یک عضو ضروری برای تیم هستند و به همین منظور مجبورند تا ساعت کارایی بالاتری را تحمل کنند.

در واقع در عصر حال حاضر با توجه به شرایط فعلی ایران و سایر کشورهای دنیا می‌توان گفت که  میزان و حس رضایت‌مندی نسبت به کار کمتر شده است، به گونه‌ای که برخی افراد مجبورند برای امرار معاش کردن ساعات کاری بالاتری را قبول کنند و تقریباً دیگر فرصتی برای گذران زندگی خود نداشته باشد.

مطالعات متعدد به ما نشان داده است که پربازده‌ترین کارمندان در واقع افرادی هستند که توانستند بین زندگی و کارشان تعادل برقرار کنند و همچنین موفق‌ترین شرکت‌ها آن‌هایی هستند که ضمن تقویت عملکرد و بهره‌وری کارمندانشان به فکر سلامت و رفاه آن‌ها نیز هستند.

به طور کلی حس رضایتمندی در ایجاد تعادل بین زندگی و کار مستلزم مدیریت زندگی شغلی و شخصی ما به روش‌های پایدار است که باعث می‌شودهمواره انرژی بین ذهن و بدنمان جریان داشته باشد و سبب پیشرفت شغلی نیز گردد. همین امر در میزان رضایت ما از زندگی نقش مهمی دارد. حال با توجه به این موارد ما به شما ۱۲ نکته آموزش می‌دهیم که به واسطه استفاده از آن‌ها می‌توانید به برقراری تعادل بین کار و زندگی بپردازید.

  1. زمان خود را مدیریت کنید

تجزیه و تحلیل کردن وضعیت فعلی شما اولین قدم برای دستیابی به یک زندگی متعادل محسوب می‌گردد. به منظور مدیریت زمان بین کار و زندگیتان می‌توانید به طور امتحانی به مدت یک هفته تمام فعالیت‌های مربوط به کار و زندگی شخصیتان را ثبت کنید. این داده‌های ثبت شده باعث باز شدن چشمانتان می‌شوند و به شما کمک می‌کنند تا متوجه شوید که چگونه باید از وقت خود استفاده کنید و همین امر به تدریج می‌تواند باعث ایجاد حس رضایت در شما گردد.

  1. اولویت خود را تعیین کنید

به منظور تعیین‌کردن اولویت اصلی خود در زندگیتان باید مدتی عمیقا تامل کنید تا بتوانید یک لیست از اولویت‌های اصلی خود در محل کار و خانه تان تهیه کنید. می‌توانید در راه رسیدن به پاسخ مورد نظر از این سوالات کلیدی استفاده کنید: چه کاری باید شروع کنم؟ آیا دست از انجام این کار بردارم؟ کارم را ادامه دهم؟ کار مهمتر است یا زندگی؟ آیا باید کمتر کار کنم؟ و از این قبیل سوالات که به شما کمک می‌کند تا متوجه شوید که بین کار و زندگی  کدام یک برای شما اولویت بیشتری دارد و به منظور داشتن حس رضایت در زندگی زمان کدام یک را باید بیشتر و یا کمتر کنید.

  1. اهداف مشخصی برای زندگیتان تعیین کنید

با در نظر گرفتن فهرست اولویت که در مرحله قبل تهیه کردید می‌توانید اهدافتان را مشخص کنید و زمان رسیدن به آن را پیش بینی نمایید. داشتن هدف در زندگی باعث می‌شود تا با انرژی مضاعفتر به انجام کارهایتان بپردازید.

  1. برنامه ریزی دقیقی داشته باشید

افراد موفق و رضایتمند از زندگی ابتدا هر چیزی را که می‌خواهند را برنامه‌ریزی می‌کنند و سپس برنامه‌های خود را عملی می‌نماید. تنها کافیست که ۱۰ الی ۲۰ دقیقه از روز را به انجام این کار اختصاص دهید و برنامه‌ریزی خود را بر روی کاغذ و یا حتی در گوشی خود تایپ نمایید. شما می‌توانید در طول این برنامه‌ریزی ها هر شب یا هر صبح به برنامه ریزی کردن برای روز بعد خود بپردازید تا بتوانید هر کار را در زمان درستش انجام دهید.

  1. مرزها را تعیین کنید

شما این حق را دارید تا به موجب ایجاد حس رضایت در خود یکسری محدودیت‌های منصفانه و واقع‌بینانه را در مورد آن‌چه قصد دارید در خانه یا محل کار انجام دهید و یا ندهید مشخص کنید.

شما باید مرزهای تعیین کرده خود را با سرپرست، همکاران، شریک زندگی و خانواده خود در میان بگذارید، به عنوان مثال ممکن است که شما در طی این مرزبندی‌ها مشخص کنید که این احتمال وجود دارد تا یکسری روزهای خاص دیگر کار نکنید مگر اینکه در یک موقعیت بحرانی قرار گیرید. همچنین در خانه می‌توانید مشخص کنید که یک ساعت خاص در طول روز را تنها قصد دارید تا به چک کردن ایمیل‌ها و پاسخ دادن به هر آن‌چه که مربوط به کارتان است اختصاص دهید و دوست ندارید کسی این مرزها را زیر پا بگذارد.

  1. بیشتر مراقب سلامتی خود باشید

این را بدانید که سلامتی شما همیشه باید اولویت شماره یک شما باشد. اگر از نظر جسمی، روحی و احساسی در وضعیت خوبی قرار نداشته باشید هم زندگی کاری و هم زندگی شخصی شما آسیب خواهند دید و قاعدتاً حس رضایت شما نیز کاهش پیدا می‌کند.

پس با خوردن وعده‌های غذایی سالم (خصوصاً صبحانه) از خود مراقبت کنید و سعی کنید حداقل ۳ بار در هفته ورزش نمایید و روزانه به مدت ۷ ساعت بخوابید.

انجام این کارا باعث می‌شود تا سطح انرژی شما به میزان کافی بالا برود، استقامتتان افزایش یابد، موضوع ذهنیتان بهبود بخشد و سیستم ایمنی بدنتان نیز تقویت شود و در نتیجه شما شادتر و راضیتر خواهید بود. همچنین این نکته را فراموش نکنید که از مصرف الکل، تنباکو و یا مواد مخدر نیز دوری کنید. این مواد بدن شما را در حالت استرس نگه می‌دارند و باعث بروز مشکلات بیشتری در زندگیتان می‌شوند.

  1. روابط خانوادگی خود را پرورش دهید

شاید کمتر کسی این نکته را بداند اما روابط با خانواده، دوستان و عزیزان تا حد زیادی بزرگترین منبع رضایت درونی در شما محسوب می‌شود. اگر شغل شما به گونه‌ای باشد که به روابط شخصیتان آسیب بزند مطمئن باشید که به زودی هر دو را از دست خواهید داد.

همچنین مطمئناً روزهایی پیدا می‌شود که شما نیاز دارید تا اضافه کار کنید این مسئله زمانی مسئله‌ساز می‌شود که با تکرار مرتب در زندگی شخصی تان تاثیر بگذارد. همچنین این نکته را فراموش نکنید که اولویت قرار دادن روابط شخصی نیز می‌تواند بر روی حرفه کاری شما تاثیر منفی بگذارد.

  1. برای خود نیز وقت بگذارید

همانطور که کار، سلامتی و روابط در زندگی شما جزء اولویت‌ها هستند، داشتن یک زمان مشخص فقط برای اختصاص دادن به خودتان نیز جزو این اولویت‌ها باعث ایجاد حس رضایت در زندگی می‌شود. سعی کنید روزانه با اختصاص دادن زمانی مشخص به خود به  به انجام کارهایی مشغول شوید که به آن‌ها علاقه دارید و فراموش نکنید که حداقل روزانه ۳۰ دقیقه را به خود اختصاص دهید.

اختصاص همین ۳۰ دقیقه در روز به خود می‌تواند در میزان رضایتمندیتان از زندگی معجزه کند و حتی بر روی روابط و شغل شما نیز اثر مثبت اعمال نماید. همچنین شما می‌توانید در مدت زمان اختصاص داده به خود با منابع معنوی که با آن‌ها اعتقاد دارید ارتباط برقرار کنید و از آن الهام، راهنمایی و قدرت بگیرید. همچنین شما این حق را دارید که حداقل یک روز در هفته را نیز صرف استراحت و خوش گذرانی کنید.

  1. از کار کردن در محیط منزل خودداری کنید

یک سوئیچ برای استراحت بین کار و خانه ایجاد کنید این امر باعث می‌شود تا بتوانید بین این دو تعادل ایجاد کنید و زمانتان را بیشتر صرف گوش دادن به موسیقی یا کتاب‌های صوتی و ورزش نمایید. کار کردن در اوقات مختص به خانه باعث می‌شود تا اولویت اصلی شما به کار انتقال پیدا کند و به گونه‌ای نسبت به انجام وظایفتان در خانه غفلت کنید.

  1. از گزینه‌های ارائه شده در محل کارتان کمال بهره را ببرید

امروزه دیگر به منظور ایجاد حس رضایت و برقراری تعادل میان کار و خانه بسیاری از شرکت‌های آینده نگر سیاست‌ها و برنامه‌هایی را ایجاد کرده‌اند که به بهبود این روند کمک می‌کند.

این شرکت‌ها با ارائه  گزینه‌هایی مثل ساعت کار متغیر، دورکاری، یک هفته کار فشرده، تقسیم وظایف و کار نیمه‌وقت به کارمند خود این امکان را می‌دهند تا بیشتر برای خانواده خود وقت بگذارند و به نوعی میان این دو تعادل برقرار سازند.

اما اگر شرکت شما هنوز چنین گزینه‌هایی را در اختیار شما قرار نداده است می‌توانید شما اولین کسی باشید که پیشنهاد انجام این کار را به آن‌ها می‌دهد.

  1. سعی کنید تا دقیقتر کار کنید نه سختتر

استفاده بهینه از زمان یکی از مهارت‌های مهمی است که همه انسان‌ها از کارمند گرفته تا مدیرعامل می‌توانند آن را یاد بگیرند. شما با اتخاذ ترکیبی صحیح از روش‌های مدیریت زمان می‌توانید باعث کاهش استرس و صرفه‌جویی در زمان روزانه‌تان شوید.

این صرفه جویی و بهینه‌سازی می‌تواند شامل استفاده از فناوری سازمان یافته، جلوگیری از هرگونه تعلل و یادگرفتن گفتن کلمه “نه” باشد.

  1. بدانید چه زمانی باید از یک دوست یا مشاور کمک بخواهید

شما نباید خود را سوپرمن تجسم کنید و فکر کنید که می‌توانید تمام مشکلات زندگی را به تنهایی به دوش بکشید. در واقع شما همزمان با برقراری نوعی تعادل میان کار و خانواده‌تان باید حس رضایت مندی خود را نیز در نظر بگیرید. اگر کارتان به گونه‌ای است که باید زمان زیادی را به آن اختصاص دهید و همین امر موجب ناراحتی و استرس شما شده است دیگر زمان آن رسیده تا با سرپرست خود صحبت کنید و شرایط کاری غیر قابل تحمل خود را برای او شرح دهید.

همچنین اگر با وجود تمام تلاش‌هایی که در این راه انجام می‌دهید هنوز هم موفق نشده‌اید تا بین زندگی و کارتان تعادل ایجاد کنید، می‌توانید با یک متخصص یا مشاور و حتی یک دوست صمیمی صحبت کنید و از سخنان و نصایح ارائه شده توسط آن‌ها بهره‌مند گردید.




تاریخ: پنج شنبه 9 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

تکنیک های اصولی کنترل خشم و عصبانیت

راه های کنترل خشم در این روزها، یکی از اصلی‌ترین دغدغه بسیاری از افراد است. زیرا در عصر حاضر به دلیل مشکلات اقتصادی و جامعه، بسیاری از مردم نمی‌توانند احساسات خود را کنترل کنند. درنتیجه، موجب بروز عواملی مانند خشم و عصبانیت می‌شود. در ادامه مقاله، به توضیحاتی درباره خشم و تکنیک‌های کنترل عصبانیت می‌پردازیم.

عصبانیت چیست؟

تعریف و توضیح احساسات کمی سخت به نظر می‌رسد. اما به‌طورکلی، عصبانیت به یک احساس طبیعی گفته می‌شود که درنتیجة آن، میزان آدرنالین موجود در خون، ضربان قلب و فشارخون بالا رفته و همچنین عضلات سفت می‌شوند. دلایل بروز خشم می‌تواند مربوط به مسائل داخلی یا خارجی باشد. به‌هرحال، چیزی که در اینجا از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، راه های کنترل خشم می‌باشد.

همه ما می‌دانیم که عصبانیت چیست و همه قبلاً آن را تجربه کرده‌ایم. در اکثر موارد، این عصبانیت و خشم نوعی حس زودگذر و آزاردهنده هستند که تأثیرات فراوانی بر زندگی ما دارد. درواقع، خشم یک احساس عادی انسانی است، اما وقتی از کنترل خارج شود و تبدیل به احساسات مخربی گردد، ممکن است منجر به مشکلات زیادی برای ما شود. این امر باعث می‌شود که کیفیت زندگی ما تا حد زیادی پایین بیاید.

هنگام خشمگین شدن، فرد با استفاده از یک بیان صوتی، کلامی یا حتی طی یک حرکت پرخاشگرانه کنترل خود را از دست می‌دهد. درنتیجه، به انجام اعمال متفاوتی دست می‌‌زند که احتمالاً به‌زودی از آن‌ها پشیمان خواهد شد. اینجاست که مدیریت و راه کنترل خشم اهمیت پیدا می‌کند.

خشم از دیدگاه روان‌شناسان

عصبانیت را می‌توان یک حالت عاطفی دانست که از عوامل متفاوتی سرچشمه می‌گیرد و به شیوه‌های متفاوت‌تری نیز بروز پیدا می‌کند. به گفته روان‌شناس دکتر چارلز اسپیلبرگر، عصبانیت هم مانند سایر احساسات انسانی، همواره با تغییرات فیزیولوژیکی و بیولوژیکی همراه است. این روان‌شناس اعتقاد دارد که وقتی احساس عصبانیت می‌کنید، ضربان قلب شما افزایش یافته و فشار خونتان بالا می‌رود. همچنین در اثر عصبانیت، هورمون‌های انرژی آدرنالین و نوراپی‌نفرین نیز در بدن شما بیشتر ترشح خواهند شد.

اگر شما هم جزو افرادی هستید که وقتی در ترافیک گیر می‌کنید عصبی می‌شوید یا هنگامی که کودکتان از اجرای دستورات شما امتناع می‌کند فشارخونتان افزایش می‌یابد، تا پایان با ما باشید. در ادامه این مقاله، به شما چند تکنیک کنترل خشم آموزش می‌دهیم و همچنین چندین راه تست شده برای مدیریت خشم را به شما معرفی خواهیم کرد. با استفاده از این تکنیک‌ها، بر عصبانیت خود کنترل خواهید داشت.

تأثیر خشم

ناتوانی در مدیریت و کنترل خشم می‌تواند منجر به مشکلات زیادی شود. همان‌طور که گفتیم، حتی ممکن است در زمان عصبانیت، حرف‌هایی بزنید که بعداً از آن‌ها پشیمان شوید. در ادامه، ما برخی از تأثیرات مخرب خشم را بازگو می‌کنیم تا با شناختن این موارد، از خشمگین شدن خود جلوگیری یا آن را کنترل کنید. خشم و عصبانیت، می‌تواند بر موارد زیر تأثیر بگذارد:

  • سلامت جسمی: عصبانیت مداوم و استرس، موجب بروز بیماری‌های قلبی، انواع دیابت‌ها، ضعف سیستم ایمنی، اختلال در خواب و فشارخون بالا می‌شود.
  • سلامت ذهنی: خشم شدید می‌تواند بروز مشکلات روحی و روانی مثل استرس، افسردگی، عدم تمرکز و… هم شود. همچنین باعث می‌شود نتوانید از زندگی لذت ببرید.
  • رابطه: عدم اطلاع از راه های کنترل خشم می‌تواند روابط شما با دوستان و خانواده را به خطر بیندازد. وقتی شما همیشه عصبانی باشید، مسلماً دوستان شما هم این وضعیت را نمی‌پسندند و از شما دور می‌شوند.

چگونه بفهمیم که میزان خشم فردی طبیعی است یا غیرطبیعی؟

اگر شما می‌خواهید بدانید که میزان خشم شما عادی یا غیرعادی است، می‌توانید از راه‌های بسیاری اقدام نمایید. اما بهترین راه ممکن برای اطلاع از این موضوع، انجام آزمایش‌های روان‌شناختی است. آزمایش‌های روان‌شناختی بسیاری وجود دارد که شدت احساس خشم فرد، میزان تمایل وی به احساس خشم یا میزان کنترل و مدیریت خشم احساسات را در افراد اندازه‌گیری می‌کند.

بااین‌حال، اگر یک فرد خشم شدیدی در خود احساس می‌کند، حتماً باید به پزشک مراجعه نماید. اگر تابه‌حال موقعیتی شما را آن‌چنان عصبانی کرده است که متوجه واکنش‌های زیادی از خود شدید، باید به دنبال یافتن راهکار باشید. این راهکارها باید به شما در کنار آمدن با این احساس خشم و عصبانیت، کمک کند.

ما چرا خشمگین یا عصبانی می‌شویم؟

ما زمانی مستعد عصبانیت و خشم می‌شویم که نیازهای اساسی مانند غذا و سرپناه مورد تهدید قرار گرفته باشد. همچنین ممکن است نیازهای اساسی دیگری مانند هویت، به رسمیت شناختن، موفقیت‌‌ها و وابستگی‌های اجتماعی ما در خطر باشد.

به‌هرحال، دلایل احساس خشم در هرکس متفاوت است. این عصبانیت ممکن است توسط عوامل داخلی یا خارجی ایجاد شود. شاید شما نسبت به یک فرد خاص (به‌عنوان‌مثال یک همکار در محل کار یا یک دوست) یا نسبت به یک اتفاق (یک بحران خفقان‌آور در جاده یا لغو پرواز) احساس خشم داشته باشید. همچنین خشم ممکن است در نتیجه عوامل داخلی مانند اضطراب مداوم در مورد مشکلات شخصی، خاطرات دردناک یا حتی آسیب‌های وارده قبلی باشد.

راه های کنترل خشم و عصبانیت

حالا شاید برای شما سؤال پیش بیاید که مهارت کنترل خشم چیست و چه اهمیتی دارد؟ باتوجه‌به موارد گفته‌شده، اطلاع از راههای کنترل خشم برای موارد بسیاری ازجمله سلامت جسمی، روحی و روابط شما بسیار مفید است. ازاین‌رو، تلاش کنید که با شناختن راه های کنترل خشم و عصبانیت، از بروز مشکلات ذکرشده پیشگیری کنید. در ادامه، به بررسی برخی از این تکنیک‌ها می‌پردازیم.

محرک عصبانیت خود را شناسایی کنید

اگر خیلی زود عصبانی می‌شوید، مهم‌ترین کاری که برای کنترل این عصبانیت می‌توانید انجام دهید، این است که محرک‌هایی که شما را عصبانی می‌کنند را بشناسید. سپس باید تلاش کنید تا از این محرک‌ها دور شوید تا موجب بروز عصبانیت در شما نشوند.

خشم خود را درک کنید

همان‌طور که قبلاً توضیح دادیم عصبانیت احساسی مانند سایر احساسات است و اولین قدم برای کنترل هر احساسی، درک دلیل آن می‌باشد. بسیاری از مردم از خشم به‌عنوان روشی برای پوشاندن احساسات دیگر مانند ترس، ضعف یا شرم استفاده می‌کنند. این امر خصوصاً در مورد کسانی که در دوران کودکی تشویق به ابراز احساسات نشده‌اند صادق است.

به منظور مدیریت و کنترل خشم خود می‌توانید هر وقت که عصبانی شدید به دلیل عصبانیت خود نگاه کنید و سعی کنید بفهمید واقعاً چه احساسی دارید. با انجام این کار درواقع بیان بهتر این احساسات برای شما آسان‌تر خواهد شد.

راه‌های آرام‌سازی اعصاب خود را بیاموزید

همان‌طور که برای همه ما عواملی تحت عنوان محرک‌های خشم وجود دارد، هر یک از ما نیز راه‌های خاص خود را برای آرام شدن داریم. اگر برخی از تکنیک‌های آرام‌سازی خود را بیاموزید، در مواقع بروز خشم می‌توانید از آن‌ها برای مدیریت و کنترل خشم خود استفاده کنید.

نفس عمیق بکشید

سعی کنید هنگام بروز عصبانیت به‌منظور مدیریت و کنترل خشم، ۱۵ دقیقه فقط نفس عمیق بکشید. علاوه بر این، پس تلاش کنید تا با مکث، استنشاق عمیق و بازدم به آرام شدن خود کمک کنید و به آنچه باعث عصبانیت شما شده است عمیق‌تر فکر کنید تا آرام شوید. نفس عمیق، از مهم‌ترین راه های کنترل خشم می‌باشد.

شخص مقابل خود را بشناسید

یکی دیگر از راه های کنترل خشم این است که به شخص مقابل خود توجه کنید. ببینید که آیا این شخص، دشمن شماست؟ بعد از پرسیدن این سؤال از خود، می‌فهمید که در حال دعوا با شخص اشتباهی هستید و به‌این‌ترتیب، خشم شما فروکش می‌کند.

سکوت کنید

اگر مدام تلاش کنید تا در بحث پیروز شوید و در موقعیت عصبانی باقی می‌مانید، فقط باعث می‌شود تا میزان خشم شما بیشتر شود. شاید کمی سخت به نظر برسد اما بهترین راه مدیریت خشم که می‌توانید انجام دهید، این است که سکوت اختیار کنید.

تا ده (یا بیشتر) بشمارید!

کمی به خود زمان دهید و به طور منطقی به احساسات خود فکر کنید. وقتی قبل از گفتن یا انجام هر کاری در هنگام عصبانیت به‌آرامی تا ده بشمارید، باعث می‌شود تا از گفتن کلماتی که بعداً شما را پشیمان خواهند کرد، خودداری کنید. این شمارش همچنین به شما کمک می‌کند تا کمی وقت بگذارید تا کلماتی بهتر پیدا کنید. می‌توانید به‌جای اینکه آن کلمات را با عصبانیت به زبان بیاورید، به‌آرامی درباره آن‌ها صحبت کنید. شمارش ۱ تا ۱۰ یکی از ساده‌ترین و کارآمدترین روش‌های مدیریت و کنترل خشم است.

شل کردن عضلات

به هنگام عصبانیت اغلب عضلات بدن فرد سفت‌تر از حالت عادی می‌شوند. به همین دلیل هم انجام برخی از حرکات کششی و عضلانی، به کاهش تنشی شما کمک بسزایی می‌کند. درنتیجه می‌توانید از برخی علائم جسمی خشم خلاص شوید. پس به هنگام عصبانیت اگر ایستاده‌اید، سعی کنید بنشینید و در حالت نشسته برای مدتی حرکت کششی انجام دهید. زیرا تغییر وضعیت بدن بر وضعیت روان‌شناختی شما نیز تأثیر می‌گذارد و به شما در مدیریت و کنترل خشم کمک می‌کند.

قبل از اینکه حرف بزنید خوب فکر کنید

شاید کمی سخت به نظر بیاید، اما سعی کنید هنگام عصبانیت، اول فکر کرده و سپس حرف بزنید. زیرا این مورد یکی از راه های کنترل خشم است و با این ترفند، مغز شما کمی وقت پیدا می‌کند تا افکار خود را جمع‌آوری کند. بدین ترتیب، کمی آرامش به شما بازمی‌گردد. پس قبل از حرف زدن، حرفی که قصد بیان کردن آن را دارید چند بار در ذهن خود تکرار کنید. این موضوع باعث می‌شود که عواقب حرف خود را بسنجید و درباره بیان آن تصمیم درستی بگیرید.

خود را برای داشتن یک گفتگوی پیچیده آماده کنید

اگر فکر می‌کنید که مکالمه خاصی که پیش رو دارید ممکن است موجب عصبی شدن شما گردد، پس سعی کنید خود را از قبل آماده کنید تا بتوانید در آن موقعیت، اعصاب خود را کنترل نمایید. می‌توانید موضوعاتی که باید در حین مکالمه به زبان آورید را در دفترچه یادداشت خود بنویسید. این امر به شما کمک می‌کند تا بتوانید هنگام مکالمه، با روشی آرام و منطقی از آن‌ها استفاده کنید.

با یک دوست صحبت کنید

قدم بعدی این است که با یک دوست یا اعضای خانواده خود صحبت کنید تا آرامش پیدا کنید و راه های کنترل خشم را برای شما توضیح دهند. هنگام حرف زدن با او، از دلیل عصبانیت خود حرف زده و از همه چیز گلایه کنید. با این کار، میزان قابل‌توجهی از خشم و عصبانیت شما کاهش می‌یابد.

به دنبال راه‌حل باشید

یکی از راه های کنترل خشم این است که به‌جای تمرکز بر چیزی که شما را عصبانی کرده است، به دنبال راه‌حل و کنترل اوضاع باشید. بیشتر به این موضوع فکر کنید که باید چه اقداماتی انجام دهید تا بار دیگر دچار عصبانیت نشوید. به موضوعاتی فکر کنید که خشم خود را کنترل نمایید. آیا اتاق به‌هم‌ریخته فرزندتان شما را عصبانی می‌کند؟ در اتاق را ببند. آیا همسر شما برای ناهار دیر به منزل می‌آید؟ برای وعده عصرانه برنامه‌ریزی کنید یا با این موضوع کنار بیایید که چند بار در هفته به‌تنهایی غذا بخورید.

دیگران را همان‌طور که هستند بپذیرید

همه ما باید این موضوع را بپذیریم که هرکسی با دیگری متفاوت است. هیچ‌کس حق ندارد تا احساسات و عقاید و اعمال دیگران را کنترل کند. یکی دیگر از راه‌های مدیریت و کنترل خشم این است که به‌جای تمرکز کردن بر روی مشکل فعلی پیش‌رو، بر روابط خود تمرکز کنید. سعی کنید واقع‌بین باشید و مردم را همان‌طور که هستند بپذیرید و نه آن‌طور که شما می‌خواهید باشند.

کینه به دل نگیرید

داشتن نفرت و کینه نسبت به دیگران باعث افزایش عصبانیت و سخت‌تر شدن روند کنترل آن می‌شود. شما نمی‌توانید طرز فکر و رفتار دیگران را تغییر دهید اما بدون شک شما قادر هستید تا با اتخاذ نگرشی مثبت نسبت به آن‌ها شیوه برخورد خود را با آن‌ها تغییر دهید.

به خودتان کمی وقت بدهید

قبل از انجام یک مکالمه و یا بازگو کردن احساسات خود، به خودتان کمی زمان دهید تا کاملاً آرام شوید. سپس احساسات خود را به هر طریقی که صلاح می‌دانید، ابراز کنید. بعد هم با آرامش کامل، نظر خود را در مورد موضوعی که رخ داده است، ابراز نمایید. اینکه ما می‌گوییم حرف بزنید، به آن معنا نیست که شما دیگر راضی هستید و یا شرایط برای شما آزاردهنده نیست، بلکه با دوری از موضوعات آزاردهنده، می‌توانید خشم خود را کنترل نمایید.

از شوخ‌طبعی استفاده کنید

بسیاری از افراد هنگام عصبانیت، فقط حرف‌های کنایه‌آمیز می‌زنند. این حرف‌ها فقط شرایط را بدتر می‌کند. پس سعی کنید تا از شوخ‌طبعی مثبتی برای کنترل اوضاع استفاده نمایید. شما با انجام این کار، متوجه خواهید شد که چقدر شوخ‌طبعی می‌تواند باعث فروکش کردن احساسات منفی در شما شود و روحیه شما را تقویت نماید. همچنین خندیدن در چنین موقعیت‌هایی می‌تواند کمک زیادی به کاهش شدت عصبانیت در شما کند.

سلامتی خود را حفظ کنید

وقتی که از سلامت جسمی و روحی مناسبی برخوردار باشید، کنارآمدن با هر نوع احساسی کار بسیار راحتی است. به‌عبارت‌دیگر، می‌توان این‌گونه گفت که هنگامی که شما تحت استرس شدید قرار دارید، کنترل احساسات برای شما به امری بسیار دشوار تبدیل می‌شود؛ بنابراین کارهایی را انجام دهید که باعث سلامتی جسمی و روحی شما گردد و به طور کل از خود به‌خوبی مراقبت کنید.

افکار خود را مدیریت کنید

اگر هنگام عصبانیت مدام به چیزهای منفی فکر کنید، عصبانیت شما بیشتر می‌شود. ازاین‌رو، سعی کنید افکار خود را کنترل کنید و از افکار منفی دور شوید. برای مثال، اگر به‌خاطر ترافیک خشمگین شده‌اید، به این فکر کنید که در همه جای جهان ترافیک وجود دارد و افراد زیادی مثل من در ترافیک هستند. به‌این‌ترتیب، میزان خشم شما کاهش یافته و آرام خواهید شد.

احساسات خود را بشناسید

یکی از راه های کنترل خشم این است که وقتی در موقعیت خشم قرار می‌گیرید، چند لحظه به این فکر کنید که چه احساساتی در زیر خشم شما نهفته شده است. اغلب مواقع، خشم به‌عنوان پوششی برای سایر احساسات عمل می‌کند و به شما کمک می‌کند تا از احساسات بدی که ممکن است از آن رنج ببرید، شما را دور کند. برای مثال، بسیاری مواقع دلیل خشم و عصبانیت افراد، احساس ناامیدی، شرمندگی یا غم می‌باشد.

به طور منظم ورزش کنید

هورمون‌هایی که بدن شما هنگام عصبانیت ترشح می‌کنند، شامل کرکورتیزول و آدرنالین است که بسیار شبیه به هورمون‌هایی هستند که هنگام استرس در بدن ترشح می‌شوند. بنابراین هنگامی که شما به طور منظم ورزش کنید، بدن شما یاد خواهد گرفت و به طور که مؤثرتری سطح آدرنالین و کورتیزول را کنترل نماید. علاوه بر این، افرادی که به طور منظم ورزش می‌کنند، میزان بالاتری از اندورفین (هورمون خوشحالی) در بدن خود دارند که می‌تواند خشم آن‌ها را کاهش دهد.

راه بروید

همان‌طور که گفتیم، عصبانیت میزان قابل‌توجهی انرژی در بدن ایجاد می‌کند. یکی از بهترین راه های کنترل خشم این است که از این انرژی به نحو درستی استفاده شود. برای مثال، اگر نمی‌توانید هنگام بروز عصبانیت فعالیت‌های ورزشی را انجام دهید، می‌‌توانید راه رفتن را امتحان کنید.

به میزان کافی بخوابید

خواب بخش مهمی از زندگی ما را تشکیل می‌دهد و داشتن مقدار خواب مناسب روزانه، به شما در روند مقابله با بسیاری از مشکلات جسمی، روحی و روانی کمک می‌کند. حتی می‌توان گفت بدن شما با خواب کافی شارژ می‌شود و سلول‌های آسیب‌دیده و مسیر عصبی در مدت خواب، دوباره بازسازی می‌گردند.

پس جای تعجب ندارد که بسیاری از افراد، پس از داشتن یک استراحت کافی احساس بهتری دارند. به‌منظور مدیریت و کنترل خشم خود، سعی کنید روزانه به مدت حداقل ۷ ساعت بخوابید، زیرا این امر روحیه شما را بهبود بخشیده و شما را از حالت عصبانیت دور نگه می‌دارد.

از کلمه «من» بیشتر استفاده کنید

می‌توانید هنگام عصبانیت به‌منظور جلوگیری از هرگونه تنش و کاهش عصبانیت، بیشتر از کلمه «من» در جملات خود استفاده کنید. شما با استفاده از این روش، علاوه بر اینکه مؤدب به نظر می‌رسید، حرف خود را نیز بیان می‌کنید؛ برای مثال بگویید: «برای اینکه میز را ترک کردید، احساس بدی دارم». در این صورت، شما می‌توانید در کال آرامش، ناراحتی خود را هم ابراز نمایید.

بدانید چه موقع باید از دیگران کمک بگیرید

یادگیری کنترل کردن خشم گاهاً می‌تواند برای شما به یک چالش تبدیل شود. اگر عصبانیت شما از کنترل خارج شود، ممکن است به اطرافیان خود آسیب بزنید. ازاین‌رو، بهتر است از یک روان‌شناس و یا یک دوست در این زمینه کمک بگیرید. اگر این کمک‌گرفتن دیر شود، شاید مشکلات زیان‌باری برای شما یا طرف مقابل شما رخ دهد.

با خلاقیت احساسات خود را کنترل کنید

بهتر است از راه‌های خلاقانه‌ای برای کنترل عصبانیت خود استفاده کنید. برای مثال، نوشتن، بازی کردن، رقصیدن یا حتی نقاشی کردن می‌توانند استرس و تنش عصبی شما را کاهش دهد. بنابراین، انجام یکی از این موارد را برای کنترل خشم خود بکار ببرید.

درباره احساسات و عصبانیت خود صحبت کنید

به‌محض اینکه کمی آرام شدید و مغزتان توانایی فکر کردن را بازیافت، دلیل عصبانیت خود را به شیوه‌ای قاطعانه و صلح‌جویانه بیان کنید. یکی از مؤثرترین راه های کنترل خشم این است که نگرانی‌ها و نیازهای خود را واضح، مستقیم و بدون اینکه باعث ناراحتی دیگران شود، توضیح دهید. این صحبت کردن موجب می‌شود که شما بتوانید از زاویه دید دیگری به مسئله نگاه کنید.

به بیرون رفته و دور بزنید

فاصله گرفتن از محلی که باعث تنش عصبی در شما شده است می‌تواند به کنترل و مدیریت خشم شما کمک کند. شما می‌توانید به‌منظور فراموش کردن و یا دوری گزیدن از این اماکن تنش‌زا، به دوچرخه‌سواری، پیاده‌روی یا فوتبال بپردازید. هر کاری که بتواند باعث پمپاژ بیشتر خون در رگ‌های شما شود، می‌تواند برای ذهن و بدنتان مفید باشد. پس انجام این کارها را به تأخیر نیندازید.

فرار ذهنی

فرار ذهنی به این معناست که بعد از قرار گرفتن در یک موقعیت عصبانی‌کننده، به یک اتاق آرام بروید. سپس چشمان خود را بسته و خود را در یک محیط آرامش‌بخش تصور کنید. بیشتر روی جزئیات و صحنه‌های خیالی آرامش‌بخش تمرکز کنید. برای مثال تصور کنید که آب چه رنگی است، ارتفاع کوه‌ها چقدر است و به زیبایی صدای چهچه پرندگان فکر کنید. این کارها می‌توانند به شما کمک کنند تا در اوج خشم، به آرامش دست پیدا کنید.

موقعیت را تغییر دهید

یکی از بهترین راه های کنترل خشم این است که اگر در موقعیتی قرار گرفتید که باعث روز خشم و عصبانیت در شما شد، موقعیت را ترک کنید یا آن را تغییر دهید. اگر این کار را انجام ندهید، باعث می‌شود عصبانیت شما شدت یابد. برای مثال، اگر سرکار روز بدی را گذرانده‌‌اید و تمام طول روز شما تکراری شده است و از این وضعیت عصبانی هستید، بهترین کار این است که حواس خود را پرت کنید. کارهایی انجام دهید که نیازمند توجه و تمرکز باشند تا حواس شما از موضوع قبلی پرت شود.

آهنگ گوش کنید

موسیقی درمان همه دردهاست و شما را از احساسات منفی دور نگه می‌دارد. هندزفری خود را در گوش بگذارید و اجازه دهید تا تأثیر موزیک بر ذهن شما اعمال شود. موسیقی برای آرامش بسیار اهمیت دارد و یکی از مهم‌ترین راه های کنترل خشم شناخته می‌شود.

سپاس‌گزاری را تمرین کنید

وقتی شرایط زندگی برای شما سخت‌تر می‌شود، به‌گونه‌ای که افراد و موقعیت‌های متفاوت به هر نحوی می‌توانند روی اعصاب شما تأثیر بگذارند، شما می‌توانید به چیزهای خوبی که در زندگی دارید بیندیشید. این راه به شما کمک خواهد کرد تا بتوانید خشم خود را خنثی کرده و شرایط را تغییر دهید.

نامه بنویسید

برای شخصی که شما را عصبانی کرده یک نامه بنویسید و سپس آن را پاره کنید. تنها کافی است تا یک‌بار این کار را امتحان نمایید تا از نتایج فوق‌العاده آن شگفت‌زده شوید. نامه نوشتن باعث می‌شود که شما تمام حرف‌های خود را بیان کنید و طرف مقابل حتی ازآن اطلاع هم نداشته باشد.

بخشش را تمرین کنید

شجاعت بخشیدن شخصی که به شما بدی کرده است نوعی مهارت عاطفی محسوب می‌شود. اگر شما نمی‌توانید این کار را انجام دهید حداقل برای خود وانمود کنید که او را بخشیده‌اید تا احساس خشمتان از بین برود.. بنابراین سعی کنید همه را ببخشید.

خشم خود را ابراز کنید

مشکلی ندارد اگر بگویید که چه حسی دارید به شرطی که از راه درست آن این کار را انجام دهید. این نکته را به یاد داشته باشید لجبازی مشکلی را حل نمی‌کند. اما گفتگویی بالغانه می‌تواند به کاهش استرس و خشم کمک کند.




تاریخ: پنج شنبه 9 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

کتاب مشکلات شیرینی زندگی اند از آنتونی رابینز

چرا زندگی اینقدر سخته؟ چرا شکست خوردم؟ چرا قد بلند نیستم؟ چرا اوضاعِ اقتصادی تا این حد بده؟
چرا باید یک رئیس مسخره داشته باشم؟ چرا کارمندام کار نمیکنند؟ چرا اصلا هیچکس به اندازه من به مشکلاتم توجه نمیکنه؟

یکی از تفاوت های انسان با حیوان، به غیر از ناطق بودن و البته قوه تفکرش، اجبار به حل مشکلات روزانه اش است… تقریبا تمام انسان ها روزانه مشکلاتی دارند که باید حل کنند یا برای حل کردن آن فکر کنند و یا منتظر بمانند تا مشکلشان خود به خود حل شود !

به هرحال ما چه بخواهیم چه نخواهیم، ناچاریم با مشکلات بزرگ و کوچک دست و پنجه نرم کنیم، زیرا واقعیت آن است که مهارت هرکس در مقابله با مشکلات زندگی بیش از هرکار دیگری که در عمر خود انجام خواهد داد،کیفیت زندگی وی را تعیین خواهد کرد.

مشکلات معمولا هنگام تعیین یک هدف سر برمی‌آورند، زیرا همین که ما هدفی تعیین می کنیم تنها چیزی که ما را از رسیدن به آن هدف بازمیدارد موانعی است که در سر راه ما قرار دارد. بیشتر مردم این موانع را «سدهای بازدارنده» می خوانند اما آنها در کوتاه مدت همچون سدهای بازدارنده به نظر می‌آیند ولی در درازمدت می توانند جای پا و تکیه گاه هایی برای ما باشند این در حالی است که آنها هنگام بروز این گونه به نظر نمیرسند.

پرسشی که در کتاب مشکلات شیرینی زندگی اند (شاه کلید موفقیت ۸) درصدد یافتن پاسخی برای آن هستیم این است که « چگونه می توان پدیده ای را از قالب یک مشکل درآورد و آن را به پدیده ای مثبت و نیروبخش دگرگون ساخت؟»

در اینجا این که مثبت باشیم و چندین بار در دل تکرار کنیم: «من از بابت فلان مشکل بسیار خوشحالم» به تنهایی کارساز نیست، اگرچه می تواند آغازی مناسب باشد.

وقتی کسی می گوید« ما به مشکل برخورده ایم» یا « من و تو باید با هم این مشکل را حل و فصل کنیم» یا « تابروی و برگردی ما باید تمام مشکلات را حل کنیم» چه افکاری از سرتان می‌گذرد و چگونه احساسی به شما دست می دهد؟

همه می توانند مثبت باشند، وقتی اوضاع روبه راه است و همه چیز به خوبی پیش می رود، همه می توانند شاد و خوشبخت باشند. پرسش اصلی این است که وقتی ناچارید با مشکلاتی بزرگ دست و پنجه نرم کنید چگونه عمل می کنید؟ مشکلات عظیمی که با ان هر چه در توان دارید به کار می برید،از جان مایه می گذارید و دست به هر کاری می‌زنید،نمی توانید گره ای از آن را بگشایید. در اینجاست که باید دریابیم ما در مقام انسان از چه ساخته شده ایم و این از نظر من همان هدف مشکلات است.

در واقع کتاب مشکلات شیرینی زندگی ‌‌اند از سری کتاب‌های شاه کلید موفقیت آنتونی رابینز می‌باشد که شاه کلید موفقیت هشتم معرفی شده توسط این نویسنده است. شما همچنین می‌توانید این کتاب را به صورت ترجمه شده و پی‌دی‌اف دانلود کنید و از محتویات با ارزش آن در خصوص موفقیت در زندگیتان استفاده نمایید. در ادامه این مقاله شما را بیشتر با آنتونی رابینز و سایر کتاب‌های نوشته شده توسط او آشنا می‌کنیم.

زندگینامه آنتونی رابینز

تونی رابینز نویسنده معروف کتاب‌های انگیزشی بیشتر به نام آنتونی رابینز میان مردم معروف است. تونی رابینز در سال ۱۹۶۰ در مرکز شهر لس آنجلس متولد شد. تونی رابینز در یک خانواده از قشر کارگر بزرگ شد و ناپدری او  بازیکن سابق بیس بال لیگی کوچک بود که به عنوان یک فروشنده کار می‌کرد و برای گذران زندگی خانواده‌اش همیشه به سختی تلاش می‌کرد ولی با این حال این خانواده اغلب توانایی برگزاری جشن‌هایی مانند جشن شکرگذاری و کریسمس را نداشتند.

رابینز به علت زندگی سختی که در دوران کودکی تجربه کرده بود در همان عنفوان جوانی تصمیم گرفت تا وقتی بزرگ می‌شود ثروتمند گردد تا بتواند به واسطه ثروتش به افراد نیازمند کمک کند. البته رابینز از آن دسته افراد بود که طولی نکشید تا توانست به آرزوی بزرگ خود دست یابد و اولین پول میلیونی خود را در سن ۲۴ سالگی بدست آورد.

رابین خیلی زود توانست استعداد فوق‌العاده خود در زمینه سخنرانی کردن را کشف کند و شروع به تقویت آن نماید. وی اولین موفقیت بزرگ خود را با نوشتن کتاب قدرت نامحدود به دست آورد که توانست بازخورد خوبی در دنیا به دست آورد. نکته جالبی که خیلی از افراد راجع به تونی رابینز نمی‌دانند این است که او مربی چند تن از افراد مشهور دنیا در زمینه سخنرانی مانند اپرا وینفری، آندره آگاسی، بیل کلینتون، پل تودور جونز، سرنا ویلیامز، لئوناردو دیکاپریو، پرنسس دایانا و مادرترزا بوده است.

اوایل دهه ۱۹۸۰ تونی رابینز شروع به برگزاری سمینارهای خود نمود. شرکت موفق تونی رابینز تنها مشغول به فعالیت در زمینه کتاب‌های تونی و سخنرانی‌هایش نیست بلکه در زمینه‌های متنوعی چون آموزش مربیگری، تولید رسانه و خدمات بازرگانی نیز فعالیت دارد. حتی گفته می‌شود که این شرکت‌ها درآمد تقریبی سالانه ۶ میلیارد دلار دارند.

رابینز این روزها در پالم بیچ فلوریدا زندگی می‌کند. در حال حاضر آنتونی رابینز یکی از مشهورترین نویسندگان و سخنرانان آمریکایی است که توانسته نام خود را به عنوان یکی از موفقترین افراد فعال در حوزه‌ی انگیزشی و رشد انسانی ثبت نماید. وی علیرغم گذشته تاریک و سختی که داشت توانست مسیر درست را در زندگی خود پیدا کند و به موفقیت چشمگیری در زندگی خود دست یابد.

همونطور که در ابتدا برای شما گفتیم رابینز نویسنده کتاب مشکلات شیرینی زندگی ‌اند، زندگی بسیار سختی را در زمان کودکی و نوجوانی پشت سر گذاشت. وقتی به هفت سالگی رسید پدر و مادرش از هم جدا شدند و علاوه بر این رابینز از وجود توموری در بدن خود رنج می‌برد که باعث شده بود تا سوژه بسیاری از معاینات پزشکی گردد و این شرایط سخت باعث شده بود تا به او یک حالت افسردگی شدید دست دهد تا حدی که او را به فکر کردن راجب خودکشی بیاندازد.

از مهمترین کتابهای آنتونی رابینز می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

مهمترین کتاب‌های آنتونی رابینز:

  • قدرت درونی
  • چگونه می توان بلافاصله کنترل وضعیت روانی ، مالی و عاطفی خود را در دست گرفت.
  • پرچم دستاوردهای شخصی جدید.
  • درس های روزانه برای یادگیری اینکه چگونه تغییرات کوچک می‌توانند تفاوت زیادی در کنترل شما داشته باشند.

آثار و کتاب‌های آنتونی رابینز

از آثار قدرتمند و موفق آنتونی رابینز نویسنده کتاب مشکلات شیرینی زندگی ‌اند و سخنران مشهور انگیزشی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • مهارت در بازی زندگی
  • افکار بزرگ
  • گام‌های بلند: تغییرات کوچک، نتایج بزرگ
  • قدرت شگرف بودن
  • قدرت نامحدود
  • تکنیک‌های ساده برای کنترل زندگی
  • سرآغاز عشق
  • پرسش‌های کوانتومی
  • زندگی هدفمند
  • پیش‌بینی آینده
  • پشتوانه‌های زندگی
  • قدرت ایمان
  • خودت را بشناس
  • قدرت تفکر منفی
  • آینده خودت را بساز
  • مدیریت احساسات
  • نیروی باورها را دریابید
  • و مشکلات شیرینی زندگی ‌اند اشاره کرد.

البته با توجه به مشهوریت این نویسنده واقعا ارزشش را دارد تا کتاب‌های او را مورد مطالعه قرار دهید و از محتویات انگیزشی و توسعه‌فردی آن لذت ببرید.

برجسته ترین سخنان آنتونی رابینز

  • در لحظه تصمیم گیری، سرنوشت شکل می‌گیرد.
  • به اهداف خود متعهد باشید، اما در چگونگی دستیابی به آن‌ها انعطاف نشان دهید.
  • اگر همان کاری را انجام دهید که به طور معمول انجام می‌دهید، آن‌چه را که همیشه داشتید به دست می‌آورید.
  • راز خوشبختی وجود رویاها است، در حالی که رمز موفقیت تحقق این رویاها است.
  • هر فرد موفقی که ملاقات کردم به من گفت که زندگی من از زمانی شروع شد که به خودم اعتماد کردم.
  • باور کنید که به هدف خود خواهید رسید و به آن خواهید رسید.باور کنید که یک راه حل وجود دارد و آن را پیدا خواهید کرد.
  • فقط کسانی که جرات رفتن و دل‌کندن را دارند می‌فهمند که تا کجاها می‌توانند پیشرفت کنند.
  • وقتی به عمق معنای کلمه موفقیت می‌رسید‌، می‌فهمید که موفقیت به معنای ماندگاری است.
  • افراد موفقی که سوال‌های خوبی می‌پرسند، مسلماً پاسخ‌های خوبی هم خواهند گرفت.



تاریخ: پنج شنبه 9 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

معرفی کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر اثر جول اوستین

تفکر بهتر زندگی بهتر – خیلی از ماها توی زندگی تظاهر می کنیم که هیچ هدف یا خواسته و آرزویی نداریم ولی وقتی که واقعا به درونمون نگاه کنیم ما چیزهای بیشتری می خواهیم، ما خودمان را بلاک می کنیم و از این حرفها استفاده می کنیم انگار که اصلا هیچ کنترلی روی آنها نداریم.

انگار داریم توی خواب راه می ریم ، راههایی پیدا می کنیم که رویاهایمان را کنسل کنیم، خیلی کارها هست که می خواهیم انجام بدیم ، خیلی جاها هست که می خواهیم بریم ، خیلی چیزها هست که می خواهیم تجربه کنیم ولی ما روی “ولی” می مونیم.

“ولی” سبب می شود که پشت ترسهایت قایم بشی، “ولی” سبب میشه که کلی بهونه بیاری تا به عدم اقدام خود اعتبار بدی و دیگر برای رسیدن به رویاهات تلاش نکنی کلمه “ولی” و افکار منفی کشنده رویاهاست.

جول اوستین نویسنده کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر ،خود را متعهد به کمک به مردم در تمام حوزه های زندگی کرده است.

شما به گونه‌ای خلق شده‌اید که قادر هستید هر آنچه را می‌خواهید به دست آورید و زندگی پر رونق، پیروز و سرشار از ایمان داشته باشید اما اگر ذهن شما نادرست برنامه‌ریزی شده باشد به جای دیدن فرصت‌ها، تنها محدودیت‌ها را خواهید دید.

نحوه تفکر شما نحوه زندگی کردن شما را تعیین می کند، اکثر افراد به دلیل نحوه تفکر اشتباه خودشان، محدود شده اند چرا که از قدرت ذهن غافلند.

شما نمی توانید افکار منفی داشته باشید و در عین حال زندگی مثبت داشته باشید. جول اوستین در کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر به شما نشان می دهد که چگونه با استراتژی‌های فوق ‌العاده افکار منفی خود را پاک کنید و با به کارگیری این راهکارها به سطح بالاتری از موفقیت برسید و ذهنتان را برای زندگی پیروزمندانه برنامه ریزی کنید.

کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر نوشته‌ی جول اسکات اوستین یک اثر قوی و بسیار منحصربه ‌فرد است که در زمینه کسب موفقیت و انگیزشی نگارش شده است.

در این کتاب پرفروش نویسنده قصد دارد تا این موضوع را با ما به اشتراک بگذارد که تنها با انجام دادن یک برنامه‌ریزی مجدد در افکارتان شما قادر خواهید بود تا هر گونه تفکر منفی را از بین ببرید و به واسطه آن یک زندگی با برکت و زیبا‌تر داشته باشید. جول معتقد است که ذهن شما دارای قدرتی باورنکردنی است که می‌تواند در موفقیت یا شکست شما نقش داشته باشد و با توجه به اسم کتابی که انتخاب کرده است قصد داشته تا این پیام را به مخاطبین برساند که هرچه که بهتر فکر کنید، بهتر زندگی خواهید کرد.

شما با خواندن کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر متوجه خواهید شد که این کتاب دارای یک استراتژی ساده و در عین حال تغییر دهنده است که می‌تواند به شما کمک کند تا افکار منفی خود را به کلی از ذهنتان پاک کنید و آن را جایگزین با تفکرات مثبتی کنید که باعث می‌شود شما چندین قدم به سمت داشتن یک زندگی جدید و پیروزمندانه نزدیکتر شوید.

در ادامه این مقاله قرار است تا برای شما خلاصه‌ای از کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر را شرح دهیم و در ادامه به بررسی اثار دیگر این نویسنده ی قدرتمند امریکایی مانند کتاب تفکر مثبت جول آستین بپردازیم.

خلاصه کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر

همانطور که در بالا تر نکاتی را از کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر برایتان شرح دادیم، باید بگوییم که این کتاب در‌صدد است تا به خوانندگان خود این مفهوم را برساند که آن‌ها با رها ساختن خود از هر گونه افکار‌منفی و جایگزین کردن آن با افکاری‌مثبت، قادرند تا زندگی خود را به طرز شگفت‌آوری تغییر دهند. جول به عنوان یک فرد معتقد و مذهبی بر این باور است که انسان به عنوان فرزند خدای متعال، قادر است تا از عهده هر کاری به خوبی برآید.

جول اوستین در ادامه کتاب خود می‌گوید که خدا این قدرت را به انسان بخشیده است تا فکر کند و بر اساس اندیشه خود تصمیم بگیرد پس چه بهتر که افکار او همیشه جنبه‌ای مثبت داشته باشد به گونه‌ای که موجب افزایش عزت نفس او در طول زندگی گردد. البته همانند بیشتر آثار جول اوستین کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر نیز نوعی کتاب است که در سرتاسر آن به تشویق کردن و روحیه دادن به مردم برای آغاز یک زندگی بهتر پرداخته شده است.

در این کتاب جول چندین راهکار برای کمک به شما در خصوص رهایی از افکار منفی ارائه داده است و شما را تشویق می‌سازد تا خاطرات بد و افکار بدی که مدام در ذهن شما ایجاد می‌شوند را به طور کلی پاک کنید و در اداره کردن آن‌ها تسلط پیدا کنید. شما با خواندن این کتاب دیگر حتی زمانی که یک حرف و یا اتفاق باعث شود تا ناراحتی و افکار منفی به سمت ذهنتان هجوم آورد، قادر خواهید بود تا کاملاً بر خود مسلط باشید و فقط درباره خوبی‌ها و اتفاقات مثبت فکر کنید.

همچنین یکی دیگر از نکاتی که در کتاب تفکر مثبت جول اوستین به آن پرداخته شده، نگرانی از این موضوع است که چگونه مردم باعث آزار و آسیب رساندن به یکدیگر می‌شوند. به طور کلی اگر فردی منفی‌گرا هستید که دائماً علت عدم موفقیت در دست‌یابی به اهدافتان را پشت افکار منفی و دلیل‌ها‌‌ی بیهوده خود پنهان می‌کنید، خواندن این کتاب می‌تواند برای شما بسیار مفید باشد.

خیلی از مردمان دنیا در زندگی خود به یأس، ناامیدی و درماندگی دچار می‌شوند، به گونه‌ای که فکر می‌کنند نه برای خود سودمندند و نه برای اطرافیانشان و همین تفکر منفی باعث می‌شود تا نتوانند در مسیری درست قرار بگیرند که منجر به شکوفایی استعدادها و توانایی‌های آن‌ها می‌گردد. همین امر باعث می‌شود که آن‌ها در زندگی خود تنها تظاهر کنند که افرادی هستند که هیچ گونه تمایل و هدفی در زندگیشان ندارند.

این افراد ناکامی‌های خود در رسیدن به آرزوهایشان را با کلماتی مانند؛ چون، ولی، اما و اگر توجیه می‌کنند. از این رو خواندن این کتاب به چنین افرادی بسیار پیشنهاد می‌شود؛ زیرا محتوای این کتاب بر این اساس است که یک خانه تکانی کلی در ذهنتان ایجاد کند و هر گونه افکار منفی را برای همیشه از ذهن شما به بیرون بیندازد و به جای کلماتی چون نمی‌توانم، نمی‌شود، ولی، اما واگر جملاتی مانند؛ من می‌توانم و من لایق آن هستم را ملکه ذهنشان کند.

علاقه مندان به مطالعه این کتاب میتوانند با دانلود کتاب جول اوستین pdf از همین حالا خواندن این کتاب مفید و انگیزشی را شروع کنند.

زندگینامه جول اوستین

جول اسکات اوستین که همه او را با نام جول اوستین می‌شناسند متولد ۵ مارس ۱۹۶۳ در تگزاس آمریکاست. وی یکی از بزرگترین و معروف‌ترین روانشناسان و نویسندگان در زمینه نگارش کتاب‌های انگیزشی و همچنین کشیش ارشد کلیسای لیکوود است. این نویسنده آمریکایی تا به حال موفق شده تا میلیون‌ها پیرو و طرفدار را توسط کتاب‌ها و خطبه‌های ساده و انگیزشی خود جذب نماید و در سال ۲۰۱۸ چیزی حدود ۲۰ ملیون نفر طرفدار داشته که به تماشای برنامه‌ی او نشسته‌اند.

او تاکنون ۱۰ کتاب نوشته است که ۷تا از آن‌ها جزو کتاب‌های برتر نیویورک تایمز قرار گرفتند و توانسته‌اند تا چندین هفته در چارت ۲۰۰کتاب برتر نیویورک‌تایمز بمانند. جول اوستین دانشگاه را به این منظور ترک کرد تا بتواند به پدرش در توسعه‌دادن برنامه تلویزیون ملی در حال رشد لاکوود کمک کند، وی در ابتدای کار این برنامه به عنوان تهیه کننده پخش در پشت دوربین‌ها فعالیت می‌کرد. پس از اینکه پدر وی بر اثر سکته قلبی به طوری کاملا ناگهانی درگذشت، استین جایگزین پدر شد و تبدیل به کشیش اعظم کلیسای لاکوود گشت.

جول اوستین با خرید تبلیغات در بیلبوردها و مکان‌های دیگر تبلیغاتی توانست تا با سرعت بالایی حضور رسانه‌ای کلیسا را در در زمینه‌های مختلف فرهنگی گسترش دهد و همچنین موفق شد تا زمان پخش برنامه تلوزیونی کلیسا را به مدت زمان دو برابر بیشتر از آن چیزی که بود افزایش دهد. استین در سال ۲۰۰۵ یک تور به مقصد ۱۵ شهر در ایالات متحده انجام داد و در هر شهری که توقف می کرد به انجام موعظه می‌پرداخت و همواره جمعیت زیادی برای شنیدن موعظه‌های انگیزشی او به دیدارش می‌رفتند.

پس از گذشت مدتی محبوبیت وی به قدری زیاد شد که او مجبور شد در سال ۲۰۰۳ یک سالن ورزشی بسکتبال خیلی بزرگ را بازسازی کرده و به کلیسای لاکوود تبدیل کند. پس از گذشت مدتی کلیسایی که تنها روزانه شاید چیزی حدود ۹۰ نفر برای شنیدن موعظه‌های پدرش به آن مراجعه می‌کردند تبدیل به مکانی شد که روزانه چندین هزار نفر را به خود جذب می‌کرد.

نکته بسیار جالب دیگر در مورد جول اوستین این است که وی علاوه بر این که یک کشیش و سخنران انگیزشی بسیار خوب است و تاکنون توانسته است کتاب‌های متعددی را به فروش جهانی برساند فردی بسیار خوش رفتار و خنده رو است، طوری که طرفداران وی به او لقب کشیش خنده رو را داده‌اند.

جول اوستین ۲۴ ساله بود که با عشق زندگی‌اش ویکتوریا اوستین ازدواج کرد. آن‌ها در حال حاضر دو فرزند به نام‌های الکساندرا و جاناتان دارند و اخیراً جول کتابی به نام بهترین نسخه خودت به چاپ و انتشار رسانده است که آن را به همسر و خانواده خود تقدیم کرده است. خیلی از افراد گمان می‌کنند که آثار جول اوستین تنها مرتبط با کلیسا و مسیحیت است در صورتی که این تفکر کاملا اشتباه است و بیشتر سخنرانی‌ها و کتاب های جول اوستین حول محور موفقیت فردی و روانشناسی است.

معرفی سایر آثار جول اوستین

همانطور که در بالاتر به شما توضیح دادیم جول تا کنون توانسته  میلیون‌ها نسخه از کتاب‌هایش را به فروش جهانی برساند و بیش از ۲۰۰ هفته در صدر جدول برترین کتاب‌های نیویورک تایمز مستقر شود. در ادامه این مطلب ما شما را با چندتا از آثار معروف وی انشا خواهیم کرد:

  • قدرت من هستم

در این کتاب جول اوستین در مورد تاثیر و قدرت کلام “من هستم” صحبت کرده است. بنابر گفته‌های او در این کتاب اگر هر صفتی را مابین جمله “من هستم”  قرار دهید مشخص می‌کنید که قرار است چطور زندگی کنید و چه نوع برنامه‌هایی برای آینده خود دارید. این کتاب در سال ۲۰۱۵ به چاپ رسیده است و توانسته به یکی از برترین کتاب‌های نیویورک تایمز تبدیل شود.

  • کتاب تفکر در سطحی بالاتر

با مطالعه کتاب‌های جول اوستین و مشاهده همایش‌های انگیزشی وی هر کسی می‌تواند متوجه این موضوع شود که جول اوستین بسیار به مقوله قدرت تفکر و تاثیر آن بر زندگی  ایمان دارد. در این کتاب نیز او ۱۰ تا روش‌ فکری قدرتمند را برای شما معرفی کرده است که به واسطه انجام آن‌ها شما موفق خواهید شد تا به اهداف خود برسید. همچنین او ر د این کتاب به این موضوع اشاره کرده است که خدا از شما نمی‌خواهد که همرنگ دیگران شوید بلکه این خواسته را از شما دارد تا همیشه برترین نسخه خود باشید و بدرخشید.

  • کتاب بهترین نسخه از خودت

این کتاب فوق العاده نوشته جول اوستین است و در آن به ۷ تا از نکات کلیدی اشاره شده است که موجب بهبود زندگی روزانه شما می‌شوند. این ۷ نکته کلیدی به شما کمک می‌کنند تا به طور کلی ذهنیت خود را در مواجهه با سختی‌های زندگی تغییر دهید به گونه‌ای که قدرت مقابله با آن‌ها را داشته باشید.

  • کتاب تفکر مثبت جول اوستین

کتاب تفکر مثبت جول اوستین از جمله کتاب‌هایی است که محتوای انگیزشی دارد و به شما آموزش می‌دهد تا به راحتی افکار منفی‌تان را به مثبت تبدیل کنید. این کتاب بر این مضمون است که آرامش درونی شما می‌تواند تا حد زیادی در گرو تفکر مثبت شما باشد و در این کتاب گفته شده است که هنگامی که شما تصمیم بگیرید با تفکر مثبت زندگی کنید قطعاً نتایج بهتری در زندگیتان خواهید گرفت تا زمانی که با دید منفی به آن نگاه کنید.

  • کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر

کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر را می‌توان یکی از برترین آثار جول اوستین دانست که این کتاب نیز خوانندگان را به داشتن تفکری مثبت دعوت می‌کند.

  • قدرت کلام

جول اوستین در این کتاب به این موضوع پرداخته است که قدرت کلام وسیله‌ای است که می‌توانید به واسطه آن زودتر به اهداف خود برسید و همچنین  با استفاده از کلمات مناسب تاثیرگذاری خود را بالا ببرید و شرایط را بر وفق مراد خود سازید. شما با به زبان آوردن هر کلمه منفی در واقع به آن اجازه  می‌دهید تا در زندگیتان اتفاق بیفتد و به منظور جلوگیری از این اتفاق جول این کتاب را نوشته تا به واسطه آن به ما بفهماند که چگونه این قدرت را داشته باشید تا با استفاده از کلماتی که بر زبان می‌آوریم براین مشکلات کاملاً غلبه کنیم.




تاریخ: پنج شنبه 9 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

عوامل موفقیت در کسب و کار

تاثیر عوامل فرهنگی بر موفقیت در کسب و  کار

– فرهنگ به الگوها و عقاید مرسوم که تاثیر مهمی در ارزش‌ها، ادراک، ترجیحات و رفتار افراد دارد اطلاق می‌شود. فرهنگ و کسب و کار از بسیاری جهات نقاط ارتباطی دارند.

– افرادی که به صورت سنتی با کسب و کارها عجین هستند گرایشات کسب و کارانه دارند و کارمندی را چیزی محقر می‌دانند.

– فرهنگ کسب و کار، افراد را از محافظه کاری و گرایشات به شغل کارمندی به دور می‌کند.

– فرهنگ مصرف‌گرایی که در آن مردم کالاهای مادی را بیشتر طالب هستند، کسب و کار را حوزه‌ای معرفی می‌کند که در آن درآمد کاسبی بیشتر از کارمندی است.

– افرادی که با شغل‌های استخدامی و یا خدمات دیگر درگیر هستند به فرزندان خود فشار می‌آورند تا شغل امن و ثابت برای خود انتخاب کنند و روح کسب و کار را از همان ابتدای کودکی در خود از بین می‌برند.

– فرهنگ صرفه‌جو که در آن مردم کمتر خرج می‌کنند و بیشتر برای روز مبادا پس‌انداز می‌نمایند، آنها کارآفرینی (نوآوری) را امری پرریسک و پرخطر می‌داند و بر این باور است که عواید شغل ثابت و امن بسیار بیشتر از کسب و کار (کسب درآمد) شخصی است.

گاهی لازم می شود با تلاش و کار فراوان برای رسیدن به ثروت و موفقیت در کار و زندگی تلاش کرد چه اشکالی دارد که افراد از جنبه های حلال سبقت در کسب درآمد و پول استفاده کنند. شاید قبل از هر چیزی نیاز به کار فرهنگی و تغییرات در فرهنگ باشد.

تاثیر عوامل سیاسی بر موفقیت در کسب و  کار

آنچه که در زیر بدان‌ها اشاره می‌شود مواردی هستند که محیط سیاسی در کسب و کار تاثیر می گذارد.

– شرایط ناپایدار سیاسی که در آن سیاست‌های دولتی مدام در حال تغییر است، آنها را (کسب و کار)  دلسرد می کند و باعث می‌شود که سرمایه‌گذاران نسبت به امنیت سرمایه خود واهمه داشته باشند.

– حمایت دولتی برای توسعه اقتصادی از طریق توسعه زیرساخت، تسهیلات، پارک های علم و فناوری و هر آنچه مشوق کسب و کار است.

– مالیات زیاد که می‌تواند سود را کم کند، معمولاً کارآفرینان را دلسرد می‌کند. از طرف دیگر، معافیت‌های مالیاتی مشوق کسب و کارها و استارتاپ‌ها می‌باشد. (مدیریت)

– دسترسی به زیرساخت‌ها و خدمات همگانی همچون جاده‌های خوب، برق، امکانات ارتباطی و عدم وجود فساد و کاغذ بازی برای دسترسی به تسهیلات ذکر شده معمولاً کارآفرینان را تشویق و جذب می‌کند.

– آزادی اقتصادی با قانون‌گذاری مطلوب و موانع کم به منظور راه‌اندازی کسب و کار مشوق کارآفرینان است.

تاثیر عوامل اقتصادی بر موفقیت در کسب و  کار

– اقتصاد عامل بسیار مهمی است که بر کسب و کار (کسب درآمد) مؤثر است.

– قدرت خرید عمومی مردم که با سطح درآمد و رفاه اقتصادی منطقه مشخص می‌شود، نقش مهمی بر موفقیت در کسب و  کار دارد.

– در زمان رکود اقتصادی، با توجه به کاهش قدرت خرید مردم و عدم تمایل به سرمایه گذاری، کسب و کارها با واکنش منفی مواجه می‌شوند.

– در اقتصاد معیشتی بیشتر مردم با کشاورزی درگیر هستند، محصول خود را مصرف می‌کنند و مابقی را با کالاها و خدمات ساده مبادله می‌کنند.

دسترسی به منابع اساسی در راه اندازی کسب و کار

– یکی از عوامل کلیدی و موثر بر راه‌اندازی کسب و کار، دسترسی به منابعی همچون سرمایه، نیروی انسانی، مواد اولیه، زیرساخت و خدمات همگانی است.

– سرمایه برای راه‌اندازی کسب و کار حیاتی است. دسترسی به سرمایه، به کارآفرین اجازه می‌دهد که عوامل دیگر را کنار هم گرد آورده و اقدام به تولید محصول یا خدمت کند. (راه های پولدار شدن)

– اهمیت سرمایه انسانی و کارمندان را نباید نادیده گرفت. هیچ کسب و کاری بدون کارمندان ماهر و متعهد موفق نمی‌شود.

– وجود کسب و کارهای زیاد و متنوع مستلزم دسترسی به مواد خام می‌باشد.

– زیرساخت فیزیکی و خدمات همگانی همچون جاده‌های سالم و با کیفیت، پارکینگ، امکانات ارتباطی و برق، همگی فاکتورهایی اساسی در کارکرد بدون نقص یک کسب و کار هستند.

تاثیر مسائل روانشناختی بر موفقیت در کسب و  کار

قبل از هر چیز باید بگویم که باید منفی نگری در کسب درآمد اینترنتی و سنتی و حتی زندگی خصوصی را باید کنار گذاشت داشتن روحیه مثبت اندیشی تاثیر بسیار زیادی در ایجاد شادابی دارد.

با وجود اهمیت تمام موارد بالا، موفقیت در کسب و کار جدید به تیپ شخصیتی کارآفرین برمی‌گردد.

کارآفرین (نوآوری) در حقیقت رهبر و راهبر کسب و کار است (مدیریت استراتژی) و نیاز است تا ویژگی‌های زیر را داشته باشد:

• سخت کوشی و سماجت در کار
• قدرت مدیریت و کاهش خطرهای ریسک (مدیریت)
• قدرت ایجاد و توسعه یک کسب و کار جامع و داشتن نقشه‌های آماده جایگزین (طرح کسب و کار)
• جهت‌گیری قوی که رسیدن به اهداف را آسان می‌کند

با برداشته شدن موانع تجارت و به وجود آمدن فرصت‌های بزرگتر و افزایش امنیت شغلی، شرایط برای کارآفرینی به مراتب بهتر از قبل می‌باشد.




ارسال توسط پول دوست