آموزش توسعه فردی ، کامل ترین چک لیست توسعه فردی
آموزش کسب و کار, کسب درآمد اینترنتی، استخدام، کنکور
آموزش کسب و کار, کسب درآمد,کسب درآمد اینترنتی , استخدام، کاریابی، کنکور و دانشگاه

آموزش توسعه فردی ، کامل ترین چک لیست توسعه فردی

توسعه فردی یا بهبود فردی (Personal Development) عبارت است از پرورش مهارت‌های فرد و تحقق اهداف وی در راستای شکوفایی حداکثر توانمندهایی که دارد و برای رسیدن به آنها برنامه ریزی می نماید.

مهارت توسعه فردی در واقع فرآیندی پایدار در تمام دوران زندگی است که بهره وری درست آن شما را به اهدافی که در حیطه های مختلف زندگی دارید می رساند. برنامه توسعه فردی (Individual Development Plan) نیز مجموعه ای از اهداف برای شش تا دوازده ماه بعدی زندگی شماست که به منظور پیشرفت حرفه ای شما در نظر گرفته می شود.

آیا تا به حال به این مسئله توجه نموده اید زمانی که برنامه یا هدفی ندارید توجه شما به چه سمتی معطوف می شود؟ در واقع توجه اکثر مردم در چنین وضعیتی به سمت سرگرمی یا حواس پرتی پیش می رود. نمایش های تلویزیونی، فیلم ها، بازی های ویدئویی یا رسانه های اجتماعی مغز ما را درگیر می کنند.

حال اگر شما یک سرمایه گذار هستید که توجه خود را معطوف دستاوردهای خارجی و وضعیت مرتبط با آن معطوف می سازید پس توجه شما بیشتر روی کار، بهره وری بالاتر و درآمد بیشتر است. مهمترین سوال در هنگام طراحی یک برنامه توسعه فردی این است: توجه و آگاهی خود را به سوی چه چیزی معطوف سازم؟

زمانی که برنامه مشخصی برای خود ندارید و توجه خود را بیشتر روی سرگرمی و مواردی از این قبیل قرار می دهید قطعا حس خوبی در خود احساس نخواهید کرد. در واقع از این سبک زندگی راضی نخواهید بود.

داشتن یک زندگی کامل و معنادار ما را مستلزم می سازد تا ابعاد توسعه فردی بیشتری از درون خویش را شناسایی نماییم و یک برنامه توسعه فردی می تواند در این راستا بسیار تأثیرگذار باشد. در ادامه بیشتر در مورد اهداف برنامه توسعه فردی و نیز تنظیم یک چک لیست ۱۲ ماهه از آن توضیح خواهیم داد.

تنظیم برنامه ۱۲ ماهه چک لیست توسعه فردی

یک برنامه توسعه فردی به شما کمک می کند تا تفکر خود را سازماندهی نمایید. ما دائما در ذهن خود از تکنیک های برنامه ریزی استفاده می کنیم اما اغلب اوقات جزئیات مهم را از دست داده و یک استراتژی واقع گرایانه برای تحقق آن ایجاد نمی نماییم. از این رو بسیاری از “برنامه ها” تنها در رویاهای ما باقی می مانند.

مهارت های توسعه فردی فرآیندی شامل تعریف آنچه برای شما مهم است می شود، به آن چیزی که می خواهید برسید، تصریح نقاط قوتی که به شما در رسیدن به اهدافتان کمک می نماید و آنچه برای بهبود و پیشرفت با گذر زمان لازم دارید.

در ادامه دوازده مورد مهم از این برنامه را توضیح خواهیم داد که می توانید طی دوازده ماه توانایی ها و نقاط قوت خود را برای رسیدن به اهداف والایی که دارید تقویت نمایید، در واقع در هر ماه روی یکی از این توانمندی ها باید کار کرد.

کامل ترین چک لیست توسعه فردی

توسعه فردی موضوعی است که در عصر حاضر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در واقع انسان پس از سال‌ها آزمون و خطا، به این نتیجه رسیده است که تنها خودش می‌تواند مسیر صحیح زندگیش را انتخاب کرده و به رفاه و آسایش دست پیدا کند. آموزش‌های رشد فردی در جای‌جای جهان توسط اساتید نامداری آموزش داده می‌شوند.

اما ممکن است شروع توسعه برای افرادی که تابحال روی پیشرفت فردی خود کار نکرده‌اند، سخت باشد. بنابراین ما یک چک لیست توسعه فردی ۱۲ ماهه را مطرح کردیم که در آن برنامه قابل انجام در هر ماه، کاملاً مشخص بود. اما ممکن است برخی از اشخاص نتوانند با چنین برنامه بلندمدت و یکساله‌ای، ارتباط خوبی بگیرند.

بنابراین برآن شدیم تا چک‌ لیست توسعه فردی را برای زمان‌های کوتاه‌تری نیز در نظر بگیریم، تا همه بتوانند شیوه مناسب خود برای رشد و توسعه فردی را انتخاب کرده و به کمک آن به سطح موردنظرشان دست یابند.

ماه اول: تقویت پتانسیل انسانی

پتانسیل انسانی ظرفیتی برای انسان ها است تا خود را از طریق مطالعه، آموزش و تمرین، بهبود و توسعه فردی بخشند، و در واقع به حد توانایی های خود در پیشرفت و یادگیری مهارت ها برسند. در حقیقت با دستیابی به پتانسیل انسانی می توان به یک زندگی شادتر و کامل تری دست یافت. در این حالت فرد می تواند بهترین شناخت را از خود داشته باشد. برای درک بهتر پتانسیل انسانی و ارتباط آن با توسعه فردی لازم است که در مورد چند حیطه توضیح داد آنها عبارتند از:

  • مسیرهای آگاهی
  • توسعه مهارت
  • مدیریت سبک زندگی
  1. مسیرهای آگاهی: هر یک از ما دارای سطح پایه ای از توسعه در هر مسیر از آگاهی و یک پتانسیل ذاتی بوده که می توانیم با تمرین آنها را شناخته و تقویت نماییم. محیطی که در آن زندگی می کنیم در اوایل کودکی این پتانسیل را خنفی می نماید اما در بزرگسالی مسئول پرورش این مسیرهای آگاهی در درون خود هستیم. نه مسیر آگاهی وجود دارند که عبارتند از: آکاهی منطق – ریاضیات، آگاهی زبان شناختی، آگاهی درون فردی، آگاهی جنبشی – لمسی (Kinesthetic)، آگاهی موسیقی، آگاهی بصری – مکانی، آگاهی بین فردی، آگاهی طبیعت گرایی و آگاهی وجود.
  2. توسعه مهارت: توسعه مهارت یکی از موارد مهم پتانسیل انسانی در توسعه فردی است که به واسطه آن می توانید توانایی های خود را بنا به دلائل شخصی یا حرفه ای توسعه دهید. مهارت هایی در ارتباطات، حل مسئله، همکاری، برنامه نویسی کامپیوتر، کتابداری، تجزیه و تحلیل، مذاکره، یادگیری، ارائه، تنظیم هدف، شنوایی، مدیریت زمان، برنامه ریزی، استدلال و … . تمامی مهارت های بالا حداقل با یک مسیر از آگاهی که در بالا به آنها اشاره شد مرتبط هستند. افراد می توانند با تمرین کافی و به کارگیری متدهای صحیح هر نوع مهارتی را توسعه دهند.
  3. مدیریت سبک زندگی: مدیریت زندگی نیز یکی از جنبه های مهم توسعه فردی است. در جستجوی توسعه فردی ممکن است شما با “چرخ زندگی” (Wheel of Life) مواجه شوید. چرخ زندگی ابزاری است که مربی برای نشان دادن جنبه های مختلف زندگی شخص به کار می برد و می سنجد که شخص در هر حیطه چه کاری انجام می دهد و اهداف خود را برای بهبود در آن حیطه ها تنظیم می نماید. چرخ زندگی ممکن است شامل سلامت جسمی، روابط، احساسات، رشد فردی، خلاقیت، معنویت و … شود.

رشد فردی چیست؟

ماه دوم: تغییر رفتار

تمامی ما دارای مجموعه ای از الگوهای رفتاری هستیم که با تکرار ناخودآگاه خود آن ها را وارد زندگی خود نموده ایم. تغییر این عادات و الگوها مستلزم الگوبندی مجدد مغز است و این در توسعه فردی امری مهم می باشد. برای پایداری تغییرات باید عادت با رفتار جدید را تحت شرایط مختلف تکرار نماییم. زمان لازم برای تنظیم هر عادت جدید متفاوت است و تحقیقات نشان می دهند که این امر به طور متوسط ۶۶ روز طول می کشد.

ماه سوم: توسعه شخصیت

چرا اغلب برنامه های توسعه فردی در ایجاد نتایج موفق طولانی مدت شکست می خورند؟ زیرا این برنامه ها برای همه یکسان طراحی می شوند. تحقیقات نشان داده اند که طیف وسیعی از انواع روانشناختی وجود دارد. در سیستم اینیاگرام (Enneagram) نه نوع اولیه و برای هر نوع، نه سطح توسعه وجود دارد. هر نوع دارای ویژگی های مختلف، الگوهای عادت، نقاط قوت و ضعف، ترس و پتانسیل می باشد. اگر شما می خواهید یک برنامه توسعه فردی موثر خلق نمایید باید از هر یک از این ویژگی ها آگاه باشید و اینکه هر نوع مسیر پیشرفت متفاوتی دارند.

ماه چهارم: رویاپردازی و خلق چشم انداز

با بررسی ماه اول و در نظر گرفتن اطلاعات بالا می توانید هر یک از مسیرهای آگاهی را در خود پرورش دهید که حساسیت بیشتری در مورد دنیای پیرامون شما برایتان به ارمغان می آورند. شما اکنون می توانید اطلاعات را در روش های جدیدتر و عمیق تری پردازش نمایید.

هر زمان که در یک مسیری از آگاهی رشد می کنیم می توانیم دنیا را به گونه ای متفاوت درک کنیم. اکنون ما نسبت به قبل آگاه تر هستیم و زمان آن فرا رسیده است تا چشم اندازی جدید برای آینده خود رقم بزنیم.

این دیدگاه یا چشم انداز و نیز اهداف توسعه فردی در صورتی تحقق خواهند یافت که شما صادق باشید. گاهی اوقات ما دیدگاه را بر اساس آنچه دیگران (والدین، همکاران یا دوستان) می خواهند بنا می کنیم و این در توسعه فردی امری اشتباه است. چنین چشم اندازی کاملا بی معنا خواهد بود. پس قبل از اینکه چشم اندازی را برای توسعه فردی انتخاب کنید باید نقطه عطف خود را بیابید و روی آن متمرکز شوید.

ماه پنجم: تنظیم اهداف

سعی کنید اهداف بلند مدت شما چیزهایی هستند که واقعا در زندگی می خواهید داشته باشید. اهداف نباید ساده بلکه باید دشوار باشند. باید احساس کنید که برای رسیدن به آنها باید از مسیری سخت و کاملا پر هیاهو عبور نمایید. طوری اهداف خود را در توسعه فردی تنظیم نمایید که قابل مدیریت و دست یافتنی باشند و در نهایت شما به آنها دسترسی پیدا کنید.

اما قبل از این کار اهداف شما باید بر شما چیره شوند. زیرا شما برای آینده خود که بسیار مهم است تفکر و برنامه ریزی می نمایید و این امری کاملا طبیعی است که احساس ترس داشته باشید. این زندگی شما است و باید آن را کاملا جدی بگیرید تا بتوانید به خوبی بر اهداف تمرکز نموده و برای آنها برنامه ریزی نمایید.

ماه ششم: بر روی نقاط تمرکز کار کنید

این نکته را توجه داشته باشید که یک برنامه کلی، تهاجمی و شلوغ می توانند بیش از حد خسته کننده باشد و دلسردی و در نهایت عدم موفقیت را برای شما رقم بزند و بالاخره روزی برنامه توسعه فردی را رها خواهید کرد. از این رو شما باید روی نقاط تمرکز و مسائل مهم برنامه کار کنید. رشته هایی را انتخاب کنید که واقعا بیش از همه به آنها علاقمند هستید. بدین ترتیب روند توسه برنامه فردی شما نیز سریع تر پیش خواهد رفت.

ماه هفتم: اولویت بندی اهداف

در این ماه شما باید تمام مراحل قبلی را که در دستیابی به اهداف بزرگتر شما کمک می کنند در نظر بگیرید و تنها کاری که باید در این راستا انجام دهید این است که اهداف خود را اولویت بندی کنید و انسان مثبت اندیشی باشید. به خاطر داشته باشید که شما نمی توانید در آنِ واحد به تمامی این اهداف برسید و در این صورت محکوم به شکست خواهید بود.

در چک لیست برنامه توسعه فردی اول باید اهداف کوچک خود را تعیین کنید و منتظر اتفاقات بزرگ باشید. برای مثال شما می خواهید روزی به عنوان یک مدرس ارشد در دانشگاه تدریس کنید. در مرحله اول شما یابد مدرک دکترا داشته باشید. پس این یک هدف بزرگ بوده که خود شامل زیر مجموعه هایی می شود مانند:

  • کسب اطلاعات در مورد مراحل درخواست دکترا
  • یافتن یک دانشگاه مناسب
  • تأمین بودجه
  • یافتن دوره های تحصیلی برای درخواست دانشگاه مورد نظر
  • نوشتن و ارسال درخواست دکترا.

ماه هشتم: کشف و بررسی روش های تمرین

مطالعات نشان داده اند که استعداد زاده نمی شود بلکه از طریق تمرین حاصل می شود. زمانی که شما زمینه های برنامه توسعه فردی و سازمانی را در چک لیست گماشتید حال نوبت به تعیین روش های تمرینی می رسد.

این روش های توسعه فردی اقداماتی هستند که شما باید برای توسعه در این مسیر و رسیدن به اهداف دائما انجام دهید. برای مثال اگر می خواهید نوشتن خود را بهبود بخشید باید حداقل روزانه هزار کلمه بنویسید. یا آیا می خواهید گیتار زدن را یاد بگیرید؟ پس باید حداقل پانزده دقیقه در روز تمرین داشته باشید.

ممکن است در ابتدا ندانید که چه شیوه هایی تمرینی را دنبال نمایید. از این رو می توانید موضوعات مختلف را از طریق کتاب توسعه فردی و یا مقالات مورد بررسی قرار دهید. این مسئله در انتخاب شیوه های تمرینی به شما کمک شایانی می نماید.

ماه نهم: شناختن فرصت ها و تهدیدها

در مسیری که گام برداشته اید ممکن است اتفاقات خاصی رخ دهند و اگر جلوی آنها را نگیرید مانع از رسیدن به اهدافتان شده یا شما را در این مسیر به تأخیر می اندازند. این اتفاقات تهدیدات توسعه فردی هستند. برای مثال کمبود انگیزه می تواند برای درخواست دکترا بسیار مضر باشد. شما می توانید با بکارگیری یک سری روش ها انگیزه کافی را برای رسیدن به هدف ایده آل خود در درون خود ایجاد نمایید.

مسئله دیگر فرصت ها هستند. مواردی که می توانید برای اتصال بیشتر در این مسیر از آنها بهره ببرید. برای مثال اگر کنفرانسی برای شما پیش آمد حتما در آن شرکت کرده و اطلاعات خود را افزایش دهید.

ماه دهم: توسعه خویشتن

اگر ایده ای به ذهن شما برای توسعه فردی رسید حتما از آن استفاده کنید. از تمام فرصت های خود کاملا بهره ببرید. داشتن یک برنامه عملی به کمک برنامه ریزی روزانه می تواند در این راستا برای شما موفر باشد. سعی کنید با کم کردن هزینه ها این برنامه عملی را ارتقا بخشیده و انگیزه بیشتری کسب نمایید.

ماه یازدهم: استفاده از شبکه پشتیبانی

مورد بعدی که باید در ماه یازدهم و چک لیست برنامه توسعه فردی مد نظر داشته باشید بهره گیری از شبکه پشتیبانی است. لازم نیست که در این مدت دوازده ماهه تمامی کارها را خودتان انجام دهید. شبکه پشتیبانی یک دارایی ارزشمند بوده و می توانید در این مسیر از آن کمک بگیرید. در برنامه خود نام افرادی را که می توانند به شما کمک کنند یادداشت نمایید. افرادی چون یک مشاور مالی، یک دوست یا یک همکار.

ماه دوازدهم: سنجش پیشرفت

اهداف شما چه کوچک و چه بزرگ باشند حال وقت آن رسیده است که زمانی را برای تأمل در مورد آنچه کسب نموده اید بگذارید. صرفا نباید به مواردی که در یازده ماه گذشته مانع از پیشرفت مطلوب شما بوده است فکر کنید در واقع باید تا می توانید انگیزه به دست آورده و مهارت و دانش بیشتری کشب نمایید. کافی است که به خوبی روی برنامه توسعه فردی تمرکز نموده و مجددا کنترل تمامی کارها را به دست بگیرید.

آیا چک لیست توسعه فردی برای همه افراد جواب می‌دهد؟

از قدیم گفته‌اند: «سنگ بزرگ نشانه‌ی نزدن است!»، بنابراین کسی که هرگز از هیچ برنامه رشد فردی استفاده نکرده، با ایجاد یک چک لیست توسعه فردی یکساله، بار بزرگی را بر روی دوش خود قرار می‌دهد که به احتمال زیاد از پس آن برنمی‌آید. عمل کردن به یک چک لیست ۱۲ ماهه توسعه فردی، به توانایی، اراده یا پشتکار مربوط نمی‌شود.

چراکه قبل از هرچیز، فرد باید اهمیت رشد فردی را درک کند و بداند که برای چه چیز می‌خواهد از چنین چک لیست‌هایی تبعیت کند. بنابراین اگر شما سابقه شرکت در برنامه‌ها و دوره‌های رشد فردی را داشته‌اید و این توانایی را در خود می‌بینید که به یکباره به سراغ یک برنامه بلندمدت یکساله بروید، از چک لیست توسعه فردی ۱۲ ماهه‌ای که عنوان کردیم، استفاده کنید.

در غیر اینصورت، اگر به تازگی با این موضوع آشنا شده‌اید یا به هر دلیل فکر می‌کنید که از پس برنامه‌های طولانی برنمی‌آیید، از یک برنامه کوتاه روزانه استفاده کنید که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت.

هیچکس نمی‌تواند یک هندوانه درسته را یکجا بخورد، اما وقتی هندوانه را تکه‌تکه می‌کنیم، حتی بچه‌های کوچک هم می‌توانند آن را بخورند.

چک لیست توسعه فردی روزانه، دقیقاً به همین صورت عمل می‌کند و مسیر رسیدن به یک آرمان فردی بزرگ را برای ما تبدیل به قدم‌های کوچکی می‌کند که هر روز می‌توانیم یک قدم آن را پشت سر بگذاریم. آن‌گاه پس از مدتی به خود می‌آییم و می‌بینم که چقدر راحت قسمت اعظمی از مسیر رشد فردی‌مان را طی کرده‌ایم.

هر انسانی به طور متوسط، ۱۶ ساعت در روز بیدار است و می‌تواند یک سری کارهای مشخص را در این ساعات به انجام برساند. بهتر است زیاد به خود سخت نگیرید و تنها سه کار را در چک‌لیست روزانه‌تان قرار دهید. این سه مورد به قرار زیر هستند:

  • ۸ ساعت خواب

گفتیم که ۱۶ ساعت برای انجام کارهایمان وقت داریم؛ ما زمانی می‌توانیم بالاترین بهره را از این زمان ببریم که ۸ ساعت در شب خوابیده باشیم. اگر خواب ما ناکافی یا نامنظم باشد، از اثر مثبت دوپامین محروم می شویم و بازدهی ما در طول روز، پایین خواهد بود.

برخی‌ها خواب را یک مقوله رد شده می‌دانند و آرزو می‌کنند که ای کاش هرگز نمی‌خوابیدیم. اما باید بدانید که خواب یک بخش جدانشدنی از زندگی موجودات زنده است و می‌تواند به زندگی آن‌‌ها نظم و آرامش ببخشد. بنابراین اگر خواب شما ناکافی یا نامنظم است، سعی کنید در ابتدا، سیستم خواب کافی را برای خود ایجاد کنید.

شاید بگویید که ما خوابمان نمی‌برد یا دوست داریم شب‌ها بیدار بمانیم. ما به شما حق می‌دهیم، چراکه انسان‌ها تیپ‌های شخصیتی متفاوتی دارند که این تفاوت بر زمان خواب آن‌ها نیز تأثیر می‌گذارد، اما ۸ ساعت خواب برای تمام انسان‌ها ضروری است، پس در هر زمان از شبانه‌روز، باید ۸ ساعت را به خواب اختصاص دهید (برای اینکه بدانید بهترین زمان خوابیدن شما در چه ساعتی از شبانه روز است، به تست کرونوتایپ مراجعه کنید)!

  • ۱۰ الی ۳۰ دقیقه مطالعه

مطالعه یکی از مهم‌ترین بخش‌های چک لیست توسعه فردی است که بدون آن،‌ نمی‌توان به برنامه‌ها پایبند ماند. بنابراین بهتر است حتماً هر روز ۳۰ دقیقه مطالعه کنید. البته مطالعه شما نباید برای کتاب‌های داستانی یا روزنامه‌ها باشد؛ بلکه باید کتاب‌ها یا متونی را برای خواندن انتخاب کنید که مستقیماً به موضوع رشد فردی مربوط باشند.

در گذشته، کتاب‌های توسعه فردی تنها به نویسندگان خارجی اختصاص داشتند، اما خوشبختانه در حال حاضر اساتید به‌نامی در کشورمان وجود دارند که کتاب‌های خوبی در زمینه خودیاری نوشته‌اند. شما می‌توانید با یک گشت ساده در سایت یا اپلیکیشن کتابراه و فیدیبو، این کتاب‌ها را پیدا کنید. ممکن است نیم ساعت مطالعه در روز برایتان سخت باشد، پس در روزهای اول، فقط ۱۰ دقیقه کتاب بخوانید و سپس این زمان را رفته‌رفته به نیم ساعت برسانید.

نکته تکمیلی که لازم می‌دانیم عنوان کنیم، این است که تمام کتاب‌ها برای خواندن مناسب نیستند، به خصوص برخی از کتاب‌های قدیمی که در رابطه با رشد شخصی نوشته شده‌اند، در حال حاضر قابل استناد نیستند. بنابراین با وسواس بیشتر کتاب‌های خود را انتخاب کرده و قبل از خرید یا دانلود کتاب، در مورد آن تحقیق کنید. اگر کتاب‌های خود را از کتابراه یا فیدیبو دانلود می‌کنید، حتماً کامنت‌هایی که در رابطه با آن‌ها نوشته شده‌اند را بخوانید.

  • ۱۰ الی ۳۰ دقیقه نرمش

نرمش‌های روزانه تنها برای سلامتی جسم نیست، شاید برایتان جالب باشید، اما نرمش به صورت مستقیم بر سلامت روان، شادزیستی و رهایی از افسردگی تأثیر گذاشته و موجب ترشح سروتونین که یک ماده‌ی انرژی‌زا در بدن است، می‌شود. ما از شما نمی‌خواهیم که در این چک لیست توسعه فردی روزانه، به سراغ ورزش‌های حرفه‌ای و سخت بروید، حتی به شما توصیه نمی‌کنیم که بدوید. ما فقط از شما می‌خواهیم که چند حرکت نرمشی و کششی راحت را انجام دهید.

این مورد را نیز ابتدا با ۱۰ دقیقه شروع کرده و سپس زمان انجام آن را به نیم ساعت برسانید. دوچرخه سواری هم می‌تواند بسته به سلیقه شما در این چک لیست توسعه فردی قرار داشته باشد. هر زمان توانستید نرمش روزانه را به بخش جدایی‌ناپذیری از زندگی خود تبدیل کنید، آن‌گاه با توجه به اهداف و برنامه‌هایی که برای آیندتان دارید، می‌توانید ورزش‌های سنگین و حرفه‌ای مانند شنا، بدنسازی، قایق‌سواری، صخره‌نوردی و … را نیز دنبال کنید.

دو نکته طلایی در اجرای موارد چک‌لیست‌ها

در نظر داشته باشید که با شروع فعالیت براساس یک چک لیست توسعه فردی روزانه، اینکه برخی از روزها، یادتان برود تا هریک از سه مورد موجود در این چک‌لیست را انجام دهید، یک موضوع کاملاً طبیعی است. پس اصلاً به خود سخت نگیرید و اگر یک روز از برنامه‌تان عقب ماندید، از اول شروع کنید. پس در اجرای برنامه‌تان، انعطاف‌پذیر باشید!

همچنین در صورتی که وقت کافی داشته و این چک‌لیست را در زندگی‌تان نهادینه کرده باشید، می‌توانید فعالیت‌های دیگری مانند رلکسیشن، یادگیری مهارت‌های تازه، رعایت یک رژیم غذایی سالم، شرکت در برنامه‌های اجتماعی خیرخواهانه و … را نیز به فعالیت‌های روزانه‌تان اضافه کنید.

اما در ابتدا نباید، بیشتر از سه موردی که نام بردیم در چک لیست توسعه فردی‌تان وجود داشته باشد، چراکه ابتدا باید یاد بگیرید با این چک‌لیست پیش بروید و کاملاً با آن راحت باشید، سپس برنامه‌های بیشتری را به آن اضافه کنید.

لیست مهارت های فردی

بعد از اینکه این چک‌لیست را مشاهده کردید و متوجه شدید که توسعه فردی چیست و چه کاربردی دارد، نوبت به آن می‌رسد تا لیست مهارت های فردی را نیز مطالعه فرمایید. همان‌طور که می‌دانید، این مهارت‌ها تأثیر بسیار زیادی بر موفقیت شخص در زندگی شخصی و حرفه‌ای او دارد. در ادامه، برخی از مهم‌ترین مواردی که برای توسعه مهارت های فردی اهمیت دارد را در این بخش مشاهده خواهید کرد.

مهارت ارتباطات اجتماعی

یکی از مهم‌ترین مهارت های توسعه فردی این است که بتوانید به‌راحتی با سایر افراد در اجتماع رابطه برقرار کنید. به‌طورکلی، تعاملات اجتماعی نقش بسزایی در موفقیت و رشد توسعه شخصیت شما خواهد شد. زیرا شما در هر شغلی که بخواهید شروع بکار کنید، نیاز به ارتباط درست با اشخاص دارید. البته لازم به ذکر است که این ارتباط می‌تواند به هر شکلی انجام گیرد. ارتباطات اجتماعی، شامل مهارت‌هایی مانند خوب حرف زدن، خوب گوش کردن، حفظ زبان بدن و پرسیدن سؤالات متفاوت می‌شود.

 مهارت‌های بین‌فردی

یکی دیگر از مواردی که در لیست مهارت های فردی قرار می‌گیرد، داشتن مهارت‌های بین‌فردی می‌باشد. این مهارت‌ها یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی است که هنگام استخدام کارکنان یک شرکت به آن توجه می‌کنند. ازاین‌رو، سعی کنید که این مهارت را در خود تقویت کنید تا بتوانید با همکاران خود ارتباط بین‌فردی خوبی برقرار کنید.

رهبری

نقشه راه توسعه فردی نشان می‌دهد که اگر شخصی مهارت‌های رهبری کافی داشته باشد، شانس بیشتری در یافتن شغل مناسب خود را دارد. زیرا این ویژگی موجب می‌شود که فرد بیشتر از سایر افراد مسئولیت‌پذیر باشد و توانایی کنترل کردن و رهبری یک پروژه کاری را داشته باشد. یکی از مهم‌ترین لیست مهارت های فردی در رهبری، این است که بتوانید در شرایط سخت، موقعیت خود را حفظ کرده و حتی به سایر اعضای گروه خود روحیه و انگیزه دهید. شما باید تمام افراد تیم خود را شناخته و با هرکس متناسب با شخصیت وی رفتار کنید.

مدیریت بحران

یکی دیگر از مهارت‌هایی که برای رشد و توسعه فردی از اهمیت بالایی برخوردار است، مدیریت بحران می‌باشد. شما باید این توانایی را داشته باشید که در صورت بروز هرگونه مشکل، مسائل خود را حل کنید. این امر موجب می‌شود که کارفرمایان اعتماد بیشتری به شما داشته باشند و بتوانند هر کاری را به شما بسپارند. قدرت مدیریت بحران، کنترل شرایط، قدرت استدلال و اعتمادبه‌نفس، از مهم‌ترین موضوعات در لیست مهارت های فردی شناخته می‌شوند که نقش بسزایی در موفقیت شما در کسب‎وکار خود دارد.

سازگاری

یکی دیگر از مهارت‌هایی که بر موفقیت شما تأثیر زیادی می‌گذارد، داشتن سازگاری زیاد با هر شرایطی است. اگر شما بتوانید خود را به شرایط سخت و آسان وفق دهید، هم خود شما راحت‌تر خواهید بود و هم کارفرما اشتیاق بیشتری به جذب و استخدام شما دارد. گاهی اوقات، شرایطی پیش می‌آید که مجبور شوید برخی کارهای خارج از وظایف روزمره خود انجام دهید. در این موقعیت است که نقش انعطاف‌پذیری جلوه بیشتری می‌کند.

اعتمادبه‌نفس

همان‌طور که می‌دانید و پیش‌ازاین نیز گفتیم، اعتمادبه‌نفس را می‌توان یکی از مهم‌ترین موارد لیست مهارت های فردی نام برد. احتمالاً شما نیز از این امر آگاه هستید که داشتن اعتماد به نقش، موجب می‌شود فرد انگیزه بیشتری برای انجام کارهای حرفه‌ای خود داشته باشد. درنتیجه، وی می‎‌تواند به سایر هم‌گروهی‌های خود نیز روحیه دهد و به‌‌‌طورکلی، این قابلیت را دارد که سایر اعضای تیم و حتی کارفرمایان به او اعتماد کنند. حتی می‌توان گفت که اگر شما اعتمادبه‌نفس داشته باشید، می‌توانید روابط خود با سایر افراد را نیز بهبود ببخشید.

سخن پایانی

موفقیت اصلی از یک برنامه‌ی کوچک اما منظم آغاز می‌شود. اگر شما بتوانید در انجام فعالیت‌های چک لیست توسعه فردی روزانه خود به خوبی عمل کنید، در نهایت آمادگی کافی برای نوشتن اهداف بلندمدت‌تر هفتگی، ماهانه، یکساله یا حتی چندساله را خواهید داشت. اما این مهم زمانی محقق می‌شود که موفقیت در انجام کارهای کوچک روزانه را کوچک نشمارید و هر روز که موارد موجود در لیست‌تان را به اتمام رساندید، به خود تبریک بگویید.

آن‌گاه خواهید توانست به چک لیست ۱۲ ماهه توسعه فردی نیز بپیوندید. اگر کتاب‌ها و منابع صحیحی را برای توسعه فردی‌تان دنبال کنید، کل مسیر پیشرفت‌تان، برای شما مشخص خواهد شد. چراکه تنها آگاهی می‌تواند به تحقق زندگی ایده‌آل‌تان کمک کند.

این برنامه ۱۲ ماهه چک لیست توسعه فردی به عنوان نقشه راه توسعه فردی به شما کمک می نماید تا به اهداف مهم زندگی خود به راحتی دست یابید. در واقع این چک لیست یک متد بسیار قدرتمند برای ارزیابی زندگی شما است و آنچه را که واقعا برای شما اهمیت دارد تعریف می نماید.

بدین ترتیب شما می توانید در مورد اهدافی که برای شما بیشتر در زندگی اهمیت دارند شفاف تر شوید و برای دستیابی به آنها و یک برنامه توسعه فردی قدرتمند استراتژی های واقع بینانه ای خلق نمایید.

برخی از سوالات رایج

توسعه فردی یا بهبود فردی به چه معناست؟

توسعه فردی یا بهبود فردی (Personal Development) عبارت است از پرورش مهارت‌های فرد و تحقق اهداف وی در راستای شکوفایی حداکثر توانمندهایی که دارد و برای رسیدن به آنها برنامه ریزی می نماید.

برنامه توسعه فردی چیست؟

برنامه توسعه فردی (Individual Development Plan) نیز مجموعه ای از اهداف برای شش تا دوازده ماه بعدی زندگی شماست که به منظور پیشرفت حرفه ای شما در نظر گرفته می شود.

منظور از پتانسیل انسانی در توسعه فردی چیست؟

پتانسیل انسانی ظرفیتی برای انسان ها است تا خود را از طریق مطالعه، آموزش و تمرین و دوره های توسعه فردی بهبود بخشند، و در واقع به حد توانایی های خود در پیشرفت و یادگیری مهارت ها برسند.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

آموزش کامل مثبت اندیشی ، راههای مثبت اندیشی در همه شرایط

مثبت اندیشی را می‌توان یکی از مهم‌ترین مولفه‌های آرامش در زندگی دانست. مثبت اندیشی در زندگی به‌صورت یک باره به وجود نمی‌آید و برای رسیدن به فکر آرام و مثبت اندیش باید زمان زیادی صرف کنید. معمولا همه روان‌شناسان دنیا مجموعه‌ای از عوامل را بیان می‌کنند که انجام دادن همه آن‌ها باعث مثبت اندیشی می‌شود. برای رسیدن به مثبت اندیشی موارد و تکنیک‌های زیادی بیان می‌شود که باید با دقت زیاد به انجام تک‌تک آن‌ها پرداخت.

البته ممکن است برخی از تکنیک‌ها به زمان بیش‌تری برای تمرین کردن نیاز داشته باشد پس سعی کنید بدون هیچ عجله‌ای روش‌های رسیدن به مثبت اندیشی را انجام دهید. در ادامه مطلب مهم‌ترین روش‌های رسیدن به مثبت اندیشی را بیان می‌کنیم.

۱ـ شناسایی افکار منفی  و مزاحم

یکی از مهم‌ترین موانع رسیدن به مثبت اندیشی افکار منفی و مزاحم است. افکار منفی می‌توانند نتایج بسیار بدی روی عمل‌کرد روزانه شما داشته باشند و این موضوع می‌تواند کارهای شخصی و روزمره شما را هم با مشکل جدی روبه‌رو کند.

عمده افرادی که بی‌انگیزه و گوشه‌گیر هستند و  دچار هجوم افکار منفی هستند که اگر فکری به حال این افکار نکنند در گذر زمان مشکلات زیادی برای آن‌ها به وجود می‌آید. نوشتن افکار منفی یکی از بهترین کارهایی است که برای دور شدن افکار منفی توصیه می‌شود. حتما شما هم تجربه کرده‌اید که درست در هنگام شروع کار یا شروع درس خواندن افکار مزاحم به سراغ شما می‌آیند و مانع از تمرکز کردن شما می‌شوند.

اگر افکار منفی و مزاحم خود را در یک برگه یادداشت کنید و در طول روز زمان مناسبی را برای فکر کردن به آن اختصاص دهید، رفته‌رفته این افکار در مواقع کار یا مطالعه به سراغ شما نمی‌آیند. البته بعد از انجام چند روزه یا یک هفته‌ای این تمرین انتظار درست شدن همه چیز را نداشته باشید اما استمرار این تمرین برای چند هفته متوالی می‌تواند به نتایج بسیار خوبی منجر شود.

۲ـ نقش ورزش کردن در مثبت اندیشی

تجربه نشان داده است که افراد ورزشکار روحیه بهتری دارند و می‌توانند به سادگی افکار منفی را از خود دور کنند و باعث افزایش امید به زندگی شود. البته منظور از ورزشکار بودن این نیست که شما روز و شب خود را در باشگاه‌های ورزشی بگذرانید بلکه منظور این است که قسمتی از زمان خود را به ورزش کردن اختصاص دهید.

پیاده‌روی و قدم زدن یکی از بهترین تمرین‌های ذهنی برای رسیدن به مثبت اندیشی است پس سعی کنید روزانه حداقل بیست دقیقه پیاده روی داشته باشید تا بتوانید به یک آرامش ذهنی برسید.

بسیاری از افراد موفق جهان نیز پیاده روی را جز کارهای روتین روزانه خود می‌دانند و بسیاری از آن‌ها به دلیل مشغله فراوان صبح‌ها بعد از بیدار شدن روی تردمیل پیاده روی می‌کنند.

البته دقت داشته باشید که پیاده روی صبح‌گاهی نباید به گونه‌ای باشد که انرژی زیادی از شما بگیرد چرا که باعث افت بازدهی در ساعات کاری می‌شود. قدم زدن در شب هنگام نیز یکی دیگر از مواردی است که بسیار موثر است، اگر در نزدیکی منزل یا محل سکونت‌تان امکان پیاده روی شبانه (قبل از خواب) وجود دارد حتما این مورد را امتحان کنید.

۳ـ در هنگام صحبت کردن از واژه‌های مثبت استفاده کنید

صحبت کردن جز جدایی ناپذیر زندگی ما انسان‌ها است. همه ما در طول روز از هزاران واژه استفاده استفاده می‌کنیم که این واژه‌ها روی ذهن خود ما نیز تاثیر زیادی دارند. برای این که مثبت اندیشی را در ذهن خود تقویت کنیم بهتر است روی گفتار خودمان نیز تمرکز داشته باشیم تا به بهترین نتیجه برسیم.

استفاده از کلمات منفی می‌تواند یک بار معنایی منفی به وجود بیاورد که روی ذهن خود ما هم اثر می‌گذارد اما اگر در صحبت‌های محاوره و روزانه از کلمات مثبت استفاده کنیم هم خودمان و هم مخاطب لذت بیش‌تری می‌برد و باعث می‌شود یک گام به مثبت اندیشی نزدیک‌تر شویم.

۴ـ کنترل و هدایت افکار 

یکی دیگر از مواردی که باعث تثبیت مثبت اندیشی می‌شود کنترل و هدایت افکار شخصی و روزانه است. همه ما در طول روز دچار افکار مثبت و منفی زیادی می‌شویم که باعث می‌شود گاهی خوشحال و گاهی ناراحت باشیم. اگر بتوانیم افکار خوب و بد ذهن‌مان را به شکل درستی هدایت کنیم می‌توانیم به نتایج بسیار خوبی برسیم.

البته کنترل افکار کار چندان راحتی نیست و نیاز به تمرین و ممارست زیادی دارد. حتما شما هم افرادی را دیده‌اید که خیلی زود از کوره در می‌روند و به راحتی عصبانی می‌شوند. این افراد در اصطلاح قادر به کنترل افکارشان نیستند.

برای تمرین کنترل افکار روش‌های زیادی وجود دارد که با یک جست و جوی ساده در سطح اینترنت می‌توانید آن‌ها را مطالعه کنید اما یکی از مهم‌ترین تمرین‌های کنترل افکار این است تعداد دفعاتی که در طول روز عصبانی می‌شویم یا نمی‌توانیم افکارمان را کنترل کنیم یادداشت کنیم و سعی کنیم در هر روز بهتر از روز قبل عمل کنیم. البته این موضوع تقریبا چند ماهی زمان می‌برد تا به بهترین نتیجه برسد.

۵ـ خودباوری داشته باشید

ارتباط خودباوری و مثبت اندیشی شاید در ابتدا کمی مبهم به نظر بیاید اما تحقیقات نشان داده است که افراد با خودباوری بالا، مثبت اندیش‌تر از سایر افراد هستند اما ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که چه ارتباطی بین خودباوری و مثبت اندیشی وجود دارد؟

بهتر است این موضوع را با یک مثال بررسی کنیم، فرض کنید شخصی می‌خواهد یک پروژه‌ای را به شما محول کند که شما از پس انجام آن برمی‌آیید اما به اندازه کافی خودباوری و عزت نفس بالا ندارید. در چنین موقعی راه ورود افکار منفی به ذهن شما باز می‌شود و ده‌ها اما و اگر در ذهن شما شکل می‌گیرد که نکند مشکلی پیش بیاید یا از پس انجام آن برنیایم.

اگر به کار و فعالیت خود اعتماد کامل داشته باشید به راحتی می‌توانید به خودباوری برسید و در نتیجه مثبت اندیش باشید. داشتن اعتماد به نفس و کمک گرفتن از تجربه‌های قبلی می‌تواند یکی از بهترین راه‌های رسیدن به خودباوری باشد.

۶ـ تاثیر شاد شدن از موفقیت دیگران بر مثبت اندیشی

افرادی وجود دارند که از موفقیت دیگران و حتی اعضای خانواده خود خوشحال نمی‌شوند و حتی به افراد موفق حسودی می‌کنند، این افراد به هیچ وجه نمی‌توانند مثبت اندیشی را در زندگی‌شان تجربه کنند و معمولا افرادی بی‌حوصله و گوشه‌گیر هستند. نه‌تنها باید سعی کنید که از این افراد فاصله بگیرید بلکه حتما در مورد علت حسودی کردن آن‌ها به موفقیت دیگران هم تحقیق کنید تا متوجه شوید که چرا برخی افراد از موفقیت دیگران ناراحت می‌شوند.

۷ـ درس گرفتن از اشتباهات گذشته

درس گرفتن از اشتباهات گذشته کاملا با گیرکردن در گذشته فرق دارد، اگر شما در طول زندگی سعی کنید اشتباهات گذشته زندگی‌تان را بررسی کنید و از آن‌ها درس بگیرید قطعا می‌توانید محتاط‌تر عمل کنید و به نتیجه بهتری برسیدهمچنین این امر موجب توسعه فردی نیز می شود .

اما گاهی اوقات درس گرفتن از گذشته با ماندن در گذشته اشتباه گرفته می‌شود و به همین خاطر افراد بیش‌تر سرخورده و ناامید می‌شوند. همین الان یک تکه کاغذ بردارید و بزرگ‌ترین اشتباهات چند سال اخیر زندگی‌تان را روی آن یادداشت کنید و پیامد‌های مربوط به آن تصمیم را هم بنویسید، در مرحله بعد سعی کنید کمی بیش‌تر فکر کنید و ببینید چه مواردی باعث شد که آن‌ تصمیم را در آن لحظه بگیرید.

۸ـ بخشندگی داشته باشید تا مثبت اندیش شوید

افراد کینه‌ای معمولا نمی‌توانند مثبت اندیش باشند و همیشه از همه افراد زندگی‌شان عصبانی هستند. این موضوع بدین خاطر است که تمامی اشتباهات و بحث‌های‌شان با افراد را به یاد دارند و به هیچ عنوان نمی‌توانند کدورت‌های شخصی‌شان را کنار بگذارند. بخشندگی بسیار شیرین است و مطمئن باشید که اگر ذهن شما به یک ذهن بخشنده تبدیل شود زندگی آرام‌تری خواهید داشت.

 

مثبت اندیشی به‌دست نمی‌آید مگر این که شما بتوانید افراد زندگی‌تان را ببخشید و حتی در قبال اشتباهات شخصی‌ خودتان هم بخشنده باشید. اشتباهات زندگی‌تان را بپذیرید اما اجازه ندهید که این اشتباهات شما را اسیر کنند و دائما فکر و ذهن شما را به خود مشغول کنند.

۹ـ فرصت‌های پیش روی‌تان را قدر بدانید

افرادی که به‌دنبال مثبت اندیشی هستند فرصت‌های زندگی‌شان را غنیمت می‌شمارند و از آن‌ها استفاده می‌کنند اما از طرفی کسانی که فرصت‌های پیش روی‌ زندگی‌شان را قدر نمی‌دانند دائما از وضعیت‌شان ناراضی هستند و همین موضوع باعث می‌شود تا نتوانند به آرامش برسند. بهتر است برای داشتن یک زندگی آرام، فرصت‌های زندگی‌تان را قدر بدانید و از همه فرصت‌های پیش‌روی‌تان به خوبی بهره ببرید.

۱۰ـ روی هدف‌ زندگی‌تان متمرکز شوید

دلایل زیادی وجود دارد تا ما انسان‌ها به دنبال رسیدن به اهداف و موفقیت‌های شخصی باشیم و تحقیقات هم ثابت کرده‌اند که افراد موفق فقط روی اهداف‌شان متمرکز هستند. تمرکز داشتن روی اهداف مزیت‌های زیادی دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها رسیدن به مثبت اندیشی است. بهتر است اهداف خود را به سه دسته کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم کنید تا به بهترین نتیجه برسید. هدف داشتن یکی از مهم‌ترین بنیان‌های مثبت اندیشی است.

۱۱ـ نسبت به خودتان سخت‌گیر باشید

برای این که شخص مثبت اندیشی باشید باید حساسیت زیادی روی خودتان داشته باشید. حساسیت داشتن روی خودتان باعث می‌شود  وظایف روزانه‌تان را به درستی انجام دهید و در نتیجه موفق‌تر عمل کنید. البته اگر حساسیت بیش‌ از اندازه روی خودتان یا هر شخص دیگری داشته باشید نتیجه عکس داده می‌شود پس سعی کنید تعادل را در این موضوع رعایت کنید.

۱۲ـ معاشرت با خانواده و تاثیرات آن بر مثبت اندیشی

معمولا کسانی که به خانواده اهمیت می‌دهند و وقت زیادی با خانواده‌شان می‌گذرانند افراد مثبت اندیشی هستندو دارای مهارت های ارتباطی خوبی می باشند. گذراندن وقت با خانواده به داشتن یک ذهن منظم کمک زیادی می‌کند پس سعی کنید در طول هفته زمان‌های مشخصی را برای وقت گذرانی با خانواده مشخص کنید. ممکن است دوستان بسیار صمیمی هم داشته باشید که تعامل و ارتباط منظم با آن‌ها هم می‌توانند به مثبت اندیشی کمک کند.

۱۳ـ برای رسیدن به مثبت اندیشی به آینده خوشبین باشید

خوشبین بودن به آینده و امیدوار بودن هم می‌تواند یکی از راه‌های رسیدن به مثبت اندیشی باشد. معمولا افرادی که به آینده زندگی امیدوار هستند افراد خوشبین و مثبت اندیشی هستند که تعامل با آن‌ها می‌تواند باعث خوشحالی انسان شود.

در طرف مقابل افرادی قرار دارند که همیشه از زندگی خود ناراضی هستند و هیچ امیدی هم به آینده زندگی خود و اطرافیان‌شان ندارند. اگر روی هدف‌های‌تان متمرکز شوید می‌توان مطمئن بود که امید در ذهن شما نهادینه می‌شود.

 ۱۳ راه مثبت ­اندیش بودن

۱. سبک زندگی

احتمالاً اصطلاح سبک زندگی را بسیار شنیده­اید. درواقع منظور از این اصطلاح مجموعه فعالیت­هایی است که در وجود شما به شکل عادت درآمده و به صورت مستمر انجام می­دهید. بنابراین وقتی در بحث مثبت ­اندیشی چیست و راه های مثبت اندیشی صحبت از سبک زندگی می­کنیم، منظور شکل ­دادن به عادات جدید کارآمد است. در سبک زندگی، غذا، ورزش، رفتارها و شیوه انجام امور مختلف جای می­گیرد. بنابراین برای مثبت­ اندیش بودن ، یکی از مهمترین اقدامات تنظیم سبک زندگی سالم و شاد است.

برای مثال می­توانید با گنجاندن ورزش در برنامه روزانه خود، انرژی مثبت بگیرید و ذهن خود را از مسائلی که درگیر آن هستید دور کنید. همچنین در تعریف مثبت ­اندیشی از سلامت جسم به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار یاد می­شود.

درکنار ورزش انتخاب تغذیه مناسب نیز بسیار مهم است. تغییر سبد غذایی از مواد ناسالم به سالم تأثیر به سزایی دارد. به­ طور کلی اگر تمام ابعاد زندگی خود را برپایه سلامت جسم و روح طرح­ریزی کنید و سپس آن برنامه را به عادت تبدیل کنید، یکی از راه ­های مثبت ­اندیشی را طی­کرده­اید.

۲. مقاوم باشید و تسلیم نشوید

داشتن افکار مثبت ­اندیشی ، منوط به مقاومت در برابر افکار منفی است. شما باید در مقابل هجوم این افکار مقاومت کرده و تسلیم نشوید. در پاسخ به این سؤال که مثبت اندیشی چیست؟ گفته می­شود که این موضوع ارتباطی به داشته­های مادی افراد ندارد و از طرز فکر آن­ها نشئت می­گیرد. بنابراین این­که به مسائل و افکار منفی چه نگاهی داشته ­باشید و خود را در برابر آن­ها چگونه ببینید، ارتباط مستقیم با مثبت ­اندیش بودن دارد.

۳. شرایط موجود را بپذیرید

بسیاری وقایع و اتفاقات ناگوار وجود دارند، که در زندگی همه ما اتفاق می­افتند و ما هیچ کنترلی روی آن­ها نداریم. این وقایع تا جایی ذهن را درگیر می­کنند که ممکن است با خود بگوییم «دیگر هیچ چیز حال من را خوب نخواهد کرد».

هدف مثبت اندیشی رفع چنین حالتی است؛ بنابراین می­توان به پاسخ سؤآل مثبت ­اندیشی چیست؟ این مورد را نیز افزود، مثبت ­اندیشی پذیرفتن این حقیقت است که ما ربات نیستیم و اتفاقات بد برای ما یا خانواده ما خواهد افتاد. تنها کاری که می­توانیم انجام­ دهیم، بازیابی خود بعد از این رویدادها و جایگزینی افکار منفی با مثبت است.

۴. کارهایی را انجام ­دهید که به آن علاقه­ دارید

وقتی از ما می­پرسند مثبت ­اندیشی چیست؟ بسیاری از ما پاسخ می­دهیم: «زمانی که بدون دغدغه مشغول کاری که دوست ­دارم هستیم و به نتیجه آن فکر می­کنیم احساس می­کنیم تفکرات مثبت داریم و تا مدتی بعد از آن نیز این تفکرات با ما همراه است.» درواقع یکی از روش­های جایگزینی افکار منفی با مثبت، انجام اموری است که به آن علاقه ­دارید.

ممکن است این امور هنری، تفریحی یا در هر حوزه دیگری باشد. البته این­ کار به معنی پاک‌کردن صورت مسئله نیست. داشتن افکار منفی با تکرار جمله «مثبت ­اندیش باشید» میسر نمی­شود و در بسیاری موارد کمک مشاور نیاز است. اما مطمئن باشید ایجاد انگیزه به شما کمک بسیاری خواهد کرد. تصور کنید هر روز منتظر رسیدن ساعتی هستید که در آن نقاشی بکشید، یا ساز بنوازید مطمئنا آن ساعت یکی از لذت‌بخش‌ترین ساعات شنا در طول روز خواهد بود.

۵. در هنگام هجوم افکار منفی خود را مشغول کنید

اگر دیدید که از افکار مثبت ­اندیشی دور شده ­اید و به مسائل منفی فکر می­کنید کافی است خود را به کاری مشغول کنید. این روش از راه­ های مثبت ­اندیشی قبلی کمی متفاوت است.

در این روش چیزی که اهمیت­ دارد این است که بتوانید خود را سرگرم کرده و با  ایجاد مشغولیت از بسیاری مشکلات دور شوید.  مورد قبلی برای ایجاد انگیزه جهت داشتن زندگی بهتر استفاده می­شود؛ اما در این مورد هدف، پاسخ سریع به لحظه ورود افکار منفی است. در این مورد شما می­توانید هرکاری که ذهن را درگیر می­کند و برای شما مشغولیت ایجاد می­کند انجام دهید.

۶. زندگی را دوست­ داشته ­باشید

وقتی از خود بپرسید چرا در افکار منفی غرق شده­ام؟ مثبت ­اندیشی چیست، و چگونه به ­دست می­آید؟ به این نتیجه خواهید رسید که دوست ­داشتن زندگی در رسیدن به آن مؤثر است. بنابراین راهی برای دوست­ داشتن آن پیدا کنید، چیزی که لبخند به لب­های شما می­آورد. برای مثال سلامت پدر و مادر، داشتن خانواده­ای گرم، موفقیت­های تحصیلی و شغلی، امکان سفر رفتن، کتاب­هایی که هنوز نخوانده­اید و … تمام این­ها دلایل بزرگ و کوچکی هستند،که می­توانند باعث علاقه­مندی به زندگی شوند.

۷. یاد بگیرید که از جای خود بلند شوید

شکست برای همه وجود دارد. شما نه اولین نفری هستید که در کاری شکست می­خورید و نه آخرین نفر. آن­چه شما را یک قدم به سمت مثبت ­اندیش بودن پیش می­برد، توانایی بلند شدن پس از شکست است. وقتی با شکست روبه‌رو می­شوید، بسیاری شما را به شروع دوباره تشویق می­کنند و از شما می­خواهند مثبت ­اندیش باشید.

در چنین لحظه­ای از خود می­پرسید مثبت ­اندیشی چیست؟ جواب آن بسیار ساده ­است. شکست خوردن به این معنی است که شما گام برداشته و به سمت هدف دلخواه خود حرکت کرده­اید. این ­که نتوانسته­اید پیروز باشید، ممکن است به دلیل شرایط نامناسب یا خستگی باشد.

بنابراین به جای آن­ که با افکار منفی خود را شکنجه دهید، تلاش بیشتری به کار بگیرید و ادامه دهید. بعد از شکست شما احساس خستگی زیادی خواهید داشت که چاره آن استراحت است نه کنارگذاشتن همه ­چیز.

۸. شادی ­های کوچک تغییرات بزرگ ایجاد می­کنند

مطمئن باشید در زندگی شادی­های کوچکی وجود دارند که با احساس آن­ها، تعریف مثبت ­اندیشی در ذهن شما شکل خواهد گرفت. تصور کنید یک گلدان کوچک دارید و جوانه­ های آن را که هر روز بزرگ­تر می­شوند می­بینید و به آن رسیدگی می­کنید. این یکی از همان شادی­های کوچک است، احساسی که از رشد و نمو یک گیاه کوچک پیدا کرده­اید. برای هر شخص بسته به شخصیتی که دارد، این شادی­ها متفاوت است. سعی کنید آن را بیابید و همیشه این حس را برای خود ایجاد کنید.

۹. آرزوهای خود را مجسم کنید

به خود نگویید که آرزوی من غیر ممکن است. در این جهان هیچ چیزی غیر ممکن نیست. اگر آرزویی دارید، آن را برای خود تصور کنید و حتی درمورد آن چند خطی بنویسید. پاسخ مثبت ­اندیشی چیست، برای هر شخص باید یادآور تصویری از خواسته و آرزو او باشد. بنابراین تصور خود را از آن­چه می­خواهید به آن برسید را بسازید. البته رسیدن به خواسته­ها بدون تلاش ممکن نیست. بنابراین باید سبک زندگی و عادات خود را نیز در راستای خواسته­های خود تنظیم کنید.

۱۰. مراقبه کنید

مراقبه یا مدیتیشن بخش اساسی ورزش یوگا است. این مورد آن ­قدر مهم است که اگرچه باید به عادت تبدیل شود، اما جدای از مورد سبک زندگی به آن می­پردازیم. یوگا ورزش ذهن است؛ در این ورزش شما با تنفس درست و انجام حرکات کششی، روی اندام خود تمرکز کرده و به سلامت جسم و روان به صورت توأم می­رسید.

مراقبه نیز بخشی از یوگا است، که شما را با ایجاد یک حالت رهایی در جسم و ذهن، به آرامش و تمرکز می­رساند. ایجاد احساس ارزشمندی یکی از اهداف مراقبه است که به مثبت اندیشی بدن کمک به‌سزایی می­کند.

 

۱۱. فراموش نکنید که فقط خودتان می­توانید به خودتان کمک کنید

چنان­چه برای حل مشکلات خود به روانشناس مراجعه کنید، راه‌کارهایی به شما پیشنهاد می­شود. این راه‌کارها زمانی کمک خواهند کرد که اجرا شوند. بنابراین بدانید که تنها خودتان، با تلاش می­توانید به آن­چه برای شما خوب است و به افزایش افکار مثبت ­اندیشی کمک می­کند خواهید رسید. درمورد این موضوع که مثبت ­اندیشی چیست، باید گفت، مثبت ­اندیشی یعنی افراد تأثیر خود را برتر از سایرین برای خود بدانند.

۱۲. روابط مثبتی بین خود و دیگران بسازید

اگر احساس می­کنید با فردی در ارتباط هستید که باعث منفی­نگری شما می­شود، با او قطع رابطه کنید. روابط خود را برپایه احساس مثبت و حس سرزندگی بنا کنید. تصور نکنید این­کار به دور از انسان­دوستی است و به این معنی است که ، تنها با افرادی که سودی برای شما دارند رابطه دارید. اگر شخصی را واقعاً دوست دارید ولی فرد مثبتی نیست به عنوان یک دوست ابتدا این موضوع را مطرح کرده و اگر خواست تغییر کند، به کمک یکدیگر از این مرحله عبور کنید. در غیر این­صورت شما تلاش خود را کرده­اید و دلیل برای احساس شرمندگی نیست.

۱۳. صبور باشید

ساختن، نیاز به شکیبایی دارد. هیچ ساختمانی یک شبه ساخته نمی­شود. اگر این اتفاق بیافتد، با هر اتفاق کوچکی ممکن است از هم فروپاشد. بنابراین صبور باشید و بگذارید زمان در کنار گام­هایی که برمی­دارید، تأثیر خود را نشان­­دهد.

رسیدن به پاسخی درست و کام برای سؤال مثبت ­اندیشی چیست، به خودی خود در گذر زمان شکل گرفته ­است، بنابراین انجام راه ­های مثبت ­اندیشی نیز زمان­بر است. درمورد این­که مثبت ­اندیشی چیست، تا این­جا با بیان راهکارهای آن به تعریف خوبی رسیده­ایم. راه­های دیگری نیز می­توان برای ایجاد مثبت ­اندیشی بیان کرد، از جمله:

جمع بندی

مثبت اندیشی در زندگی می‌تواند باعث موفقیت‌های زیادی شود اما رسیدن به یک ذهن مثبت اندیش شاید به این سادگی‌ها امکان‌پذیر نباشد. در این مطلب ۱۳ راه برای رسیدن به ذهن مثبت اندیش را بیان کردیم که همه آن‌ها اهمیت بسیار زیادی دارند و اگر می‌خواهید به بهترین نتیجه برسید باید تک تک این ۱۳ مورد را تمرین کنید.

البته به هیچ وجه همه این موارد را به صورت هم زمان شروع نکنید و هر ۲ـ۳ مورد را در یک هفته یا ده روز تمرین کنید و در صورت رضایت‌بخش بودن نتیجه سعی کنید در هفته‌های آینده موارد دیگر را نیز امتحان کنید.

برخی از سوالات رایج:

۱. ۱۴ راه مثبت اندیش بودن کدامند؟

  1. شناسایی افکار منفی  و مزاحم
  2. نقش ورزش کردن در مثبت اندیشی
  3. در هنگام صحبت کردن از واژه‌های مثبت استفاده کنید
  4. کنترل و هدایت افکا
  5. خودباوری داشته باشید
  6. تاثیر شاد شدن از موفقیت دیگران بر مثبت اندیشی
  7. درس گرفتن از اشتباهات گذشته
  8. بخشندگی داشته باشید تا مثبت اندیش شوید
  9. فرصت‌های پیش روی‌تان را قدر بدانید
  10. روی هدف‌ زندگی‌تان متمرکز شوید
  11. نسبت به خودتان سخت‌گیر باشید
  12. معاشرت با خانواده و تاثیرات آن بر مثبت اندیشی
  13. برای رسیدن به مثبت اندیشی به آینده خوشبین باشید
  14. راه مثبت ­اندیش بودن

۲. ۱۳ راه مثبت ­اندیش بودن  کدامند؟

. سبک زندگی

  1. مقاوم باشید و تسلیم نشوید
  2. شرایط موجود را بپذیرید
  3. کارهایی را انجام ­دهید که به آن علاقه­ دارید
  4. در هنگام هجوم افکار منفی خود را مشغول کنید
  5. زندگی را دوست­ داشته ­باشید
  6. یاد بگیرید که از جای خود بلند شوید
  7. شادی ­های کوچک تغییرات بزرگ ایجاد می­کنند
  8. آرزوهای خود را مجسم کنید
  9. مراقبه کنید
  10. فراموش نکنید که فقط خودتان می­توانید به خودتان کمک کنید
  11. روابط مثبتی بین خود و دیگران بسازید
  12. صبور باشید

۳.چگونه یک انسان مثبت اندیش شویم؟

مثبت اندیشی را می‌توان یکی از مهم‌ترین مولفه‌های آرامش در زندگی دانست. مثبت اندیشی در زندگی به‌صورت یک باره به وجود نمی‌آید و برای رسیدن به فکر آرام و مثبت اندیش باید زمان زیادی صرف کنید. معمولا همه روان‌شناسان دنیا مجموعه‌ای از عوامل را بیان می‌کنند که انجام دادن همه آن‌ها باعث مثبت اندیشی می‌شود. برای رسیدن به مثبت اندیشی موارد و تکنیک‌های زیادی بیان می‌شود که باید با دقت زیاد به انجام تک‌تک آن‌ها پرداخت.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

آموزش تقویت حافظه ، تکنیک ها و خوراکی های تقویت حافظه

قطعاً برای شما هم پیش آمده است که یک آدرس یا یک نام ساده را فراموش کرده‌اید و دائماً خود را سرزنش کرده‌اید که چرا تا این حد ذهن‌تان ضعیف شده است و برایتان این سؤال پیش آمده است که برای تقویت حافظه باید چه بخوریم و کدام خوراکی برای تقویت حافظه مفید است؟ در جواب باید ذکر کرد راه‌های زیادی وجود دارد که به کمک آن‌ها می‌توانید حافظه خود را تقویت کنید.

البته باید بدانید که تقویت حافظه موضوعی است که نیاز به یک پروسه زمان‌بر دارد، سه ماه تا یک سال حداقل زمانی است که باید صرف کنید تا حافظه شما به یک ثبات مناسبی برسد. البته برای داشتن یک ذهن فعال و پویا باید سعی کنید همیشه نکاتی را رعایت کنید و از انجام بعضی کارها هم دوری کنید.

این نکته را هم در نظر داشته باشید که داروها و خوراکی‌های تبلیغاتی تبلیغ می‌شود و به ما می‌گویند برای تقویت حافظه بلند مدت چه بخوریم در بیش‌تر موارد فقط یک تبلیغ است و اثر خاصی روی تقویت ذهن و حافظه شما ندارد. البته برخی خوراکی‌های طبیعی وجود دارند که می‌توانند ذهن شما را تقویت کنند که در انتهای مطلب به آن‌ها پرداخته شده است. خوراکی های تقویت کننده حافظه چه هستند؟ چه خوراکی برای تقویت حافظه خوبه ؟

 

  • تقویت حافظه به کمک خواب کافی و منظم

حتماً تا کنون شما هم از خود پرسیده‌اید که چه چیزی برای حافظه خوب است؟ خواب یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که می‌تواند به طور مستقیم روی کارکرد حافظه شما تأثیر داشته باشد. اگر در طول شبانه‌روز به صورت نامنظم به خواب می‌روید و هیچ برنامه‌ای برای خواب خود ندارید باید بدانید که شما در معرض زوال حافظه هستید. معمولاً افراد موفق یک برنامه مشخص برای خواب خود در نظر می‌گیرند و طبق همان عمل می‌کنند.

البته دقت داشته باشید که مقدار خواب هر شخص با شخص دیگر متفاوت است،‌ممکن است شما در طول شبانه روز به ۶ ساعت خواب احتیاج داشته باشید در حالی که دوست‌تان به ۸ ساعت خواب در روز نیاز داشته باشد. موضوعی که مهم‌تر از مقدار خواب است همان نظمی است که به آن اشاره شد.

 

سعی کنید خواب‌تان را در یک چرخه منظم قرار دهید و برای اثرگذاری بهتر می‌توانید ساعات خواب و ساعات بیدارشدن‌ را در یک برگه یادداشت کنید. این کار به تحلیل وضعیت خواب شما کمک می‌کند و از طرفی می‌توانید مشکلات خواب خود را متوجه شوید و آن‌ها را برطرف کنید.

البته این روزها گجت‌های سلامتی زیادی به بازار آمده‌اند که در طول شب وضعیت خواب شما را پایش می‌کنند. منظم شدن خواب ممکن است کمی زمان ببرد اما به شما اطمینان می‌دهیم که این نظم به صورت مستقیم روی تقویت حافظه شما تأثیر می‌گذارد.

  • مطالعه

شاید این طور به نظر بیاید که مطالعه کردن صرفاً باعث افزایش اطلاعات و دانش می‌شود اما طبق تحقیقات انجام شده مطالعه کردن و گفتگوی درونی نه‌تنها باعث تقویت حافظه کوتاه مدت می‌شود بلکه باعث می‌شود شما تمرکز بهتری هم پیدا کنید.

البته فرقی نمی‌کند که شما در چه حوزه‌ای مطالعه می‌کنید، شاید شما علاقه به ورزش دارید و در این حوزه مطالعه می‌کنید شاید هم ترجیح می‌دهید در حوزه‌های مربوط به رشته شغلی‌تان مطالعه کنید، در هر صورت مطالعه کردن کمک می‌کند تا شما یک ذهن فعال داشته باشید.

سعی کنید هر از چند گاهی روش مطالعه خود را عوض کنید، برای مثال اگر همیشه روی میز و صندلی‌تان مطالعه کرده‌اید یک بار هم به پارک بروید و آن جا مطالعه کنید. عوض‌کردن عادت‌های مطالعاتی کمک می‌کند تا حافظه شما به شکل بهتری تقویت شود.

برای اثرگذاری بهتر مطالعه می‌توانید قبل از شروع مطالعه روزانه سعی کنید مطالب قبلی را به یادبیاورید و کمی در مورد آن‌ها فکر کنید. این کارها باعث می‌شود تا شما ذهن خود را به چالش بکشید و ذهن شما فعال‌تر شود.

خلاصه نویسی بعد از مطالعه هر قسمت از کتاب نیز می‌تواند یکی دیگر از راه‌های به چالش کشیدن ذهن باشد که البته شاید برای همه کتاب‌ها نیاز نباشد. در هر صورت با مطالعه اصولی می‌توانید ذهن خود را تقویت کنید و حافظه بلند مدت و کوتاه مدت‌تان را به چالش بکشید.

  • تقویت حافظه با خاطره نویسی یا روزمره نویسی

حتماً می‌دانید که به طور کلی نوشتن باعث تقویت حافظه و ذهن می‌شود اما آیا تا به حال قلم به دست گرفته‌اید و شروع به نوشتن چند خط مطلب کرده‌اید؟ احتمال زیاد پاسخ شما منفی است. اگر تا به امروز حتی یک خط هم ننوشته‌اید اشکالی ندارد، از همین امروز نوشتن را شروع کنید. البته نیاز نیست که حتماً در یک موضوع خاص بنویسید.

توصیه ما این است که در مورد اتفاقات روزمره‌تان بنویسید. این کار باعث می‌شود خلاقیت ذهن شما افزایش پیدا کند و در کنار افزایش خلاقیت، تقویت ذهن و ضریب هوشی هم صورت می‌گیرد. البته نوشتن باید به صورت مستمر و دائمی باشد و نوشتن یک روز یا یک هفته نمی‌تواند به تقویت حافظه شما کمکی داشته باشد.

این نکته را هم در نظر داشته باشید که این روزها شبکه‌های اجتماعی یکی از بهترین محل‌های نوشتن است چرا که دیگران نیز در این شبکه‌ها حضور دارند و به راحتی می‌توانند مطالب شما را مطالعه کنند و در مورد آن‌ها نظر دهند.

روزانه ۵۰۰ کلمه نوشتن می‌تواند کمک زیادی به تقویت ذهن و حافظه شما داشته باشد اما ممکن است روزهای اول نوشتن ۵۰۰ کلمه کمی سخت باشد پس می‌توانید روزهای اول را با نوشتن ۲۰۰ یا ۳۰۰ کلمه آغاز کنید. اگر در نرم‌افزار word می‌نویسید تعداد کلمات در پایین صفحه مشخص می‌شوند اما اگر در یادداشت تلفن همراه‌تان یا هر جای دیگر می‌نویسید، می‌توانید تعداد کلمات متن را از این سایت متوجه شوید و از لیست کلمات برای تقویت حافظه خود استفاده کنید.

  • آموزش مفاهیم جدید به دیگران

یکی دیگر از روش‌های تقویت ذهن این است که شما مطالبی که یاد گرفته‌اید را به دیگران آموزش بدهید برای مثال فرض کنید که شما کار با یک ابزار جدید را بلد هستید و حالا یکی از دوستان‌تان می‌خواهد کار با این ابزار را یاد بگیرد، در این صورت شما می‌توانید کار کردن با آن ابزار را به شخص یاد بدهید.

این کار شاید در ابتدا کمی بی‌ربط به نظر بیاید اما تحقیقات نشان داده است که ذهن انسان در موقع یاددادن به چالش کشیده می‌شود و سعی می‌کند تمام نکات را به یاد بیاورد، در نتیجه ذهن تقویت می‌شود.

یکی از راه‌هایی که می‌توانید آموزش دادن را شروع کنید استفاده از پتانسیل موجود در شبکه‌های اجتماعی است. بد نیست هر چند وقت یک‌بار یکی از موضوعات حوزه کاری‌تان را سر و سامان دهید و به صورت یک پست در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنید. این کار نه‌تنها باعث تقویت حافظه شما می‌شود بلکه کمک زیادی می‌کند تا برند شخصی شما هم شکل بگیرد.

  • رابطه بین تمرکز داشن و تقویت حافظه

شاید بیش‌تر ما از نداشتن تمرکز موقع کار کردن‌مان ناراحت باشیم، در حقیقت تمرکز نداشتن باعث می‌شود زمان انجام کارها به شدت افزایش پیدا کند و مثلا مطالعه ۲۰ صفحه از کتابی که باید در ۳۰ دقیقه خوانده می‌شد به یک ساعت برسد. زمان ارزشمندترین عنصر هستی است پس به سادگی می‌توان فهمید که تمرکز داشتن باعث بهره‌وری بیش‌تر این عنصر می‌شود.

طبق آخرین تحقیقات صورت گرفته کسانی که تمرکز کاری بالایی دارند از قدرت حافظه بهتری هم برخوردار هستند. داشتن تمرکز موقع انجام دادن کارها به ۲ دسته از عوامل بستگی دارد:

  1.  عوامل بیرونی: عوامل بیرونی درست همان موارد مزاحم هستند. برای مثال در هنگام مطالعه در یک کتابخانه، به صدا در آمدن صدای زنگ تلفن همراه یکی از اعضا می‌تواند مصداق عامل مزاحم بیرونی باشد.
  2. عوامل درونی: عوامل درونی مواردی است که در هنگام کار ما را وسوسه می‌کنند تا از کار خود دست بکشیم، برای مثال وسوسه چک کردن دائمی اینستاگرام می‌تواند یکی از عوامل درونی باشد که تمرکز را از ما سلب می‌کند.

موقع کار کردن باید سعی کنید تمامی این عوامل مزاحم را تا حد امکان حذف کنید، تمرکز داشتن روی کار می‌تواند موجب تقویت حافظه شما بشود که البته این موضوع در دراز مدت صورت می‌گیرد.

  • دسته‌بندی اطلاعات

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که اطلاعات زیادی در مورد یک موضوع در ذهن دارید اما اطلاعات موجود در ذهن شما دسته‌بندی شده نیستند و به همین خاطر نمی‌توانید آن‌ها را برای شخصی ارائه دهید.

دسته‌بندی کردن اطلاعات در ذهن کمک می‌کند تا بتوانید اطلاعات ذهن‌تان را به ساده‌ترین نوع بیان کنید. دسته بندی کردن اطلاعات هم کمک زیادی به تقویت ذهن شما می‌کند پس سعی کنید یکی از موضوعاتی که اطلاعات زیادی در مورد آن دارید را در نظر بگیرید و یک نمودار روی کاغذ رسم کنید و اطلاعات مختلف هر بخش را تقسیم بندی کنید.

 

برای گرفتن تأثیر بیش‌تر می‌توانید مجدداً از پتانسیل شبکه‌های اجتماعی استفاده کنید. شبکه‌های اجتماعی این روزها می‌توانند نقش بسیار مهمی در بهینه‌سازی زمان و کارهای ما داشته باشند پس سعی کنید از این پتانسیل به خوبی بهره بگیرید.  

  • تقویت حافظه به کمک حل سوالات چالشی، سودوکو و جدول

یکی از رایج‌ترین روش‌هایی که می‌توانید استفاده کنید این است که از سودوکو و جدول‌های مشابه آن کمک بگیرید. جدول‌های سودوکو یکی از قدیمی‌ترین روش‌های تضمین شده برای تقویت ذهن و دوری از آلزایمر هستند. اگر نگاهی به روزنامه فروشی‌های سطح شهر بیندازید می‌توانید جدول‌های سودوکو و خلاقیت زیادی پیدا کنید که کمک می‌کند ذهن شما تقویت شود.

البته این جدول‌ها ذهن انسان را به شدت درگیر می‌کند به همین خاطر ممکن است روزانه بیش‌تر از یک ساعت نتوانید برای این حل این جدول‌ها زمان اختصاص دهید اما در هر صورت اگر روزانه بین ۲۰ دقیقه تا یک ساعت زمان بگذارید می‌توان مطمئن بود که حافظه شما تقویت می‌شود. داشتن استمرار و پیوستگی در این کار بسیار اهمیت دارد و سعی کنید حل جدول را در برنامه روزانه خود داشته باشید.

  • تغذیه مناسب یکی از مهم‌ترین روش‌های تقویت حافظه

در ابتدای مطلب اشاره شد که بسیاری از سایت‌ها و مجلات تبلیغاتی در مورد خوراکی‌های تقویت ذهن دارند، البته درست است که بسیاری از این داروها نه‌تنها سودی ندارند بلکه باعث بروز بیماری‌ هم می‌شوند اما تغذیه سالم و مقوی(طبیعی) می‌تواند کمک زیادی به تقویت حافظه و ذهن شما داشته باشد. در ادامه با خوراکی‌های تقویت کننده حافظه همراه ما باشید.

در جواب سؤالی که در ابتدا ذکر کردیم یعنی سوال برای تقویت حافظه کوتاه مدت چی بخوریم باید بیان کنیم که استفاده کردن از غذاهای خانگی و طبیعی کمک می‌کند تا ذهن شما در بهترین حالت ممکن فعالیت کند. البته تعدادی خوراکی تقویت حافظه طبیعی هم وجود دارد که کمک می‌کند تا ذهن شما به بهترین شکل تقویت شود، لیست این خوراکی‌ها در ادامه آمده است:

  • گوجه فرنگی
  • انگور قرمز
  • قهوه
  • زردچوبه
  • آجیل مخلوط
  • ماهی چرب، لوزی‌ماهی، سالمون، ماهی خال‌خالی، ساردین
  • تخم مرغ
  • چایی سیاه

  • ورزش کردن و پیاده‌روی روزانه

حتماً شما هم شنیده‌اید که می‌گویند عقل سالم در بدن سالم، پس بهتر است این جمله را جدی بگیرید و برای رسیدن به یک ذهن فعال ورزش کردن را در برنامه روزانه خود داشته باشید. ورزش کردن کمک می‌کند تا سلول‌های خاکستری ذهن فعال شود و بازدهی بالاتری را برای شما به وجود بیاورد همچنین باعث افزایش اعتماد به نفس در افراد نیز میشود. یکی از بهترین زمان‌های ورزش کردن هر روز صبح بعد از بیدارشدن است.

همان‌طور که در ابتدای مطلب هم اشاره شد برای تقویت ذهن خواب منظم و کافی نقش بسیار مهمی دارد، پس سعی کنید ورزش کردن روزانه را در برنامه کاری خود داشته باشید. بهترین مقدار ورزش کردن ۳۰ تا ۴۵ دقیقه است اما اگر می‌خواهید به طور دقیق‌تر از این موضوع مطلع شوید بهتر است با یک پزشک تغذیه مشورت کنید تا براساس نیاز جسمی شما مقدار و نوع ورزش را مشخص کند.

  • تقویت حافظه کودکان

قطعاً هر پدر و مادری به دنبال تقویت ذهن فرزندش است و برای این موضوع کلاس‌های مختلف و کتاب‌های مختلفی هم تهیه می‌کند. بهترین روش برای تقویت حافظه کودکان استفاده از بازی‌های فکری است. معمولا روی هر بازی فکری رده سنی آن بازی درج می‌شود پس شما می‌توانید مناسب هر سن فرزندتان یک بازی فکری تهیه کنید.

البته مشاوران تخصصی حوزه کودک هم در این مسیر می‌توانند کمک زیادی به شما داشته باشند. بهترین زمان پرورش ذهن و حافظه دوران کودکی است پس سعی کنید از همان سال‌های ابتدایی یک برنامه مشخص و مدون برای پرورش و تقویت حافظه کودک داشته باشید.

برای تقویت حافظه چی بخوریم ؟

خوراکی‌های مفید برای حافظه چه هستند؟ اکنون زمان آن رسیده که به سوال برای تقویت حافظه کوتاه مدت چی بخوریم؟ پاسخ بدهیم .همان‌طور که گفتیم مغز شما به نوعی یک معامله بزرگ است. به عنوان مرکز کنترل بدن شما، ضربان قلب و تنفس ریه‌ها را حفظ می‌کند و به شما امکان می‌دهد حرکت کنید، احساس کنید و فکر کنید. به‌همین دلیل ایده خوبی است که مغز خود را در اوج شرایط کاری نگه دارید. غذاهایی که می‌خورید در سالم نگه داشتن مغز شما نقش دارند و می‌توانند کارهای ذهنی خاص مانند حافظه و تمرکز را بهبود ببخشند. در این مقاله ۱۱ ماده غذایی که سبب تقویت حافظه ذکر شده است.

  1. ماهی‌های چرب منبع غنی از امگا ۳، یک عنصر اصلی سازنده مغز است و یک خوراکی تقویت حافظه محسوب می‌شود. امگا ۳ در تیز شدن حافظه و بهبود خلق و خو و همچنین محافظت از مغز در برابر کاهش نقش دارد.
  2. قهوه می‌تواند به تقویت هوشیاری و خلق و خو کمک کند و یک خوراکی برای تقویت حافظه محسوب می‌شود. همچنین ممکن است به لطف کافئین و آنتی اکسیدان‌های موجود، در برابر آلزایمر محافظت کند.
  3. بلوبری مملو از آنتی اکسیدان است که ممکن است پیری مغز را به تعویق بیندازد و حافظه را بهبود بخشد.

  1. زردچوبه و ترکیب فعال آن کورکومین دارای فواید ضد التهابی و آنتی اکسیدانی شدیدی هستند که به مغز کمک می‌کنند و از مؤثرترین مواد غذایی برای تقویت حافظه محسوب می‌شود. در تحقیقات، علائم افسردگی و بیماری آلزایمر را کاهش داده است.
  2. کلم بروکلی از جمله غذاهای تقویت حافظه است که حاوی تعدادی از ترکیبات است که دارای اثرات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی قدرتمندی هستند، از جمله ویتامین K.
  3. دانه کدو تنبل سرشار از عناصر ریز مغذی بسیاری است و بهترین خوراکی برای تقویت حافظه به شمار می‌رود.برای تقویت حافظه مهم هستند، از جمله مس، آهن، منیزیم و روی.
  4. فلاونوئیدهای موجود در شکلات ممکن است به محافظت از مغز کمک کنند. مطالعات نشان داده است که خوردن شکلات می‌تواند حافظه و روحیه را تقویت کند.
  5. آجیل که یک خوراکی برای تقویت حافظه  است، حاوی انبوهی از مواد مغذی تقویت کننده مغز، از جمله ویتامین E، چربی های سالم و ترکیبات گیاهی است.
  6. پرتقال و سایر مواد غذایی برای تقویت حافظه که سرشار از ویتامین C می‌توانند از مغز شما در برابر آسیب رادیکال های آزاد دفاع کنند.
  7. تخم مرغ  که یک غذا برای تقویت حافظه است، منبع غنی از چندین ویتامین B و کولین است که برای عملکرد و رشد مناسب مغز و همچنین تنظیم خلق و خو مهم است.
  8. چای سبز یک نوشیدنی عالی و یک خوراکی تقویت حافظه کوتاه مدت برای حمایت از مغز شما است. محتوای کافئین موجود در آن باعث افزایش هوشیاری می‌شود، در حالی که آنتی اکسیدان‌های آن از مغز محافظت می‌کنند و L-theanine به شما در آرامش کمک می‌کند.
  • تقویت حافظه کوتاه مدت

حافظه کوتاه مدت چیست؟ حافظه کوتاه مدت می‌تواند به عنوان مکانیزم حافظه تعریف شود که به ما امکان می‌دهد مقدار معینی از اطلاعات را در مدت زمان کوتاه حفظ کنیم. حافظه کوتاه مدت به طور موقت اطلاعات پردازش شده‌ای را که به سرعت کمرنگ می‌شوند یا به حافظه بلند مدت تبدیل می‌شوند، حفظ می‌کند.

حافظه کوتاه مدت دارای دو ویژگی اصلی است ظرفیت محدود و مدت زمان محدود.

توانایی حافظه کوتاه مدت: اگر از شما خواسته شود توالی ۱۰ رقمی را به خاطر بسپارید، احتمالاً می‌توانید بین ۵ تا ۹ عدد را به خاطر بسپارید.


این به این دلیل است که مقدار اطلاعات کوتاه مدت که می‌تواند حفظ کند ۷ عنصر است، با تغییر ۲، بیشتر یا کمتر. به طور طبیعی، حافظه کوتاه مدت کمی متغیر است، به همین دلیل برخی افراد هستند که توانایی به خاطر سپردن عناصر کم و بیش را دارند.

توانایی به خاطر سپردن عناصر نیز ممکن است تحت تأثیر عملکرد مطالب مانند طول کلمات، ارتباط عاطفی محرک‌ها و سایر تفاوتهای فردی باشد. همچنین، اگر می‌توانید اطلاعات را با هم گروه‌بندی یا «تکه تکه» کنید ، می‌توانید تعداد عناصری را که به خاطر بسپارید افزایش دهید.

به عنوان مثال، هنگام تلاش برای به خاطر سپردن یک شماره تلفن، گروه‌بندی شماره‌ها در گروه‌های دو یا سه نفری می‌تواند سهولت در به خاطر سپردن را داشته باشد.

(مدت زمان حافظه کوتاه مدت: مدت زمانی که می توانید دنباله ارقام را به خاطر بسپارید محدود است.)

حافظه کوتاه مدت ما می‌تواند اطلاعات را تا ۳۰ ثانیه حفظ کند. با این وجود ، می‌توان با تکرار توالی یا معنایی دادن به عناصر، این زمان را افزایش داد. حافظه کوتاه مدت مانند یک درب دسترسی به حافظه بلند مدت عمل می‌کند، یا مانند یک اتاق ذخیره سازی که امکان نگهداری اطلاعاتی را که در آینده لزوماً نیازی به آنها نخواهیم داشت اما در لحظه به آنها نیاز داریم، ممکن می سازد.

از آنجایی که حافظه کوتاه مدت ارتباط مستقیمی با حافظه بلند مدت دارد، هرگونه آسیب به حافظه کوتاه مدت می تواند در جذب حافظه‌های جدید در حافظه بلند مدت تأثیر بگذارد. اگر حافظه کوتاه مدت به تنهایی آسیب ببیند، توانایی حفظ اطلاعات را برای مدت زمان کوتاهی از دست می‌دهیم. این امر درک جمله‌های طولانی و پیگیری در مکالمه را بسیار دشوار یا حتی غیرممکن می‌کند.

  • نمونه هایی از حافظه کوتاه مدت

برای درک یک جمله طولانی در یک مکالمه، باید قسمت اول جمله را به خاطر بسپارید تا کاملیت آن را درک کنید. حافظه کوتاه مدت مکانیزمی است که به شما امکان می‌دهد ابتدای جمله را به طور موقت به خاطر بسپارید. وقتی اطلاعات را فهمیدید، لازم نیست که این اطلاعات را به خاطر بسپارید  و مغز کلمات را فراموش می‌کند.

هنگام خواندن، حافظه کوتاه مدت شما مانند نمونه قبلی عمل می‌کند. برای درک کامل تفکر، باید ابتدا یک جمله یا ایده نوشتاری را به خاطر بسپارید. به خاطر آوردن یک جمله طولانی و پیچیده بسیار دشوارتر از یک جمله کوتاه و ساده است. این قابل درک است که نقش مهمی در تنظیمات دانشگاهی دارد. یک حافظه کوتاه مدت خوب مربوط به درک مطلب است که برای موفقیت علمی اساسی است.

وقتی کسی شماره تلفنی را می‌گوید، حافظه کوتاه مدت شما از زمانی که آن را می‌شنوید تا زمان نوشتن آن کار می‌کند.

به طور کلی، حافظه بلند مدت نیاز به فعال سازی قبلی حافظه کوتاه مدت دارد. وقتی می‌خواهید از کتابی عبرت بگیرید، رمزعبور را بخاطر بسپارید یا چند خط از شعر را به خاطر بسپارید، از حافظه کوتاه مدت خود استفاده می‌کنید.

آسیب شناسی ها و اختلالات مرتبط با حافظه کوتاه مدت و تقویت حافظه

اگر انواع مختلف حافظه مستقل نبودند، در صورت خراب شدن یا تغییر در یکی از انواع حافظه‌ها، همه سیستم‌ها از کار می‌افتند. خوشبختانه، مغز مناطق مختلفی را به انواع مختلف حافظه اختصاص می دهد، به این معنی که تغییر در حافظه طولانی مدت بر حافظه کوتاه مدت تأثیر نمی‌گذارد.

به طور کلی، همه انواع مختلف حافظه با هم کار می‌کنند و یافتن نقطه‌ای که یک نوع حافظه به پایان برسد و نوع دیگر آن شروع شود، دشوار است. با این حال، هنگامی که یکی از آنها آسیب ببیند، مغز قادر به انجام کار خود نیست و هنگام انجام کارهای روزمره به میزان قابل توجهی رنج می‌برد.

 

تغییر در حافظه کوتاه مدت می‌تواند هم بر مدت زمان نگهداری اطلاعات و هم بر میزان اطلاعاتی که ذخیره می‌شود  و هم تقویت حافظه تأثیر بگذارد. در صورت تغییر خفیف، ممکن است بر مدت زمانی که اطلاعات ذخیره می‌شود، تأثیر بگذارد، که این یک آسیب «کمی قابل مشاهده» محسوب می‌شود (اطلاعات را ۱۵ ثانیه حفظ کنید نه ۳۰). با این حال، یک تغییر شدید ممکن است مکانیسم حافظه کوتاه مدت را کاملاً از بین ببرد.

حافظه کوتاه مدت می‌تواند از طرق مختلف آسیب ببیند. همان‌طور که قبلاً اشاره کردیم، در مراحل اولیه بیماری آلزایمر همراه با حافظه طولانی مدت تغییر می‌کند. همچنین نشان داده شده است که حافظه کوتاه مدت در نارساخوانی نقش دارد، زیرا مشکل در ذخیره اطلاعات واجی ممکن است منجر به مشکلاتی در یادگیری خواندن شود.

مصرف ماری جوانا عامل دیگری است که نشان داده است بر حافظه کوتاه مدت و همچنین آسیب مغزی ناشی از سکته مغزی یا ضربه مغزی تأثیر می‌گذارد و از تقویت حافظه جلوگیری می‌کند.

چگونه می‌ توانید حافظه کوتاه مدت را اندازه گیری و ارزیابی کنید؟

حافظه کوتاه‌مدت در اکثر فعالیت‌های روزمره نقش زیادی دارد. توانایی ما در تعامل مناسب با محیط و افرادی که ما را احاطه کرده‌اند مستقیماً به حافظه کوتاه‌مدت بستگی دارد.

این یکی از دلایلی است که ارزیابی حافظه کوتاه مدت و شناخت سطح شناختی شما می‌تواند در زمینه‌های مختلف مفید باشد: از نظر علمی به شما کمک می‌کند اگر کودک در یادگیری خواندن یا درک جملات طولانی یا پیچیده مشکل دارد، درک کنید.

پزشکی به شما کمک می کند تا در صورت نیاز به دادن دستورالعمل‌های اساسی، در صورت چگونگی مکالمه با بیماران، در صورت به یاد آوردن یک دارو / تشخیص، مشکلی برای صحبت کردن با آنها ایجاد کنید. حافظه کوتاه‌مدت حرفه‌ای می‌تواند به عنوان شاخصی باشد که کارگر به راحتی و با سفارشات پیچیده کار می‌کند.

آزمون‌های CogniFit برای ارزیابی حافظه کوتاه مدت از آزمون مستقیم و غیرمستقیم ارقام از آزمون WMS مقیاس حافظه Wechsler ،CPT (آزمون عملکرد مداوم، TOMM  آزمون حافظه استفاده TOL (برج لندن) الهام گرفته شده است. جدا از حافظه کوتاه مدت، این تست‌ها همچنین با درک موقعیت خود، سرعت پردازش و حافظه فعال را اندازه‌گیری می‌کنند.

Sequency Test WOM-ASM یک سری توپ روی صفحه خواهید دید. کاربر باید مجموعه‌ای از اعداد را بخاطر بسپارد و توالی را تکرار کند. توالی ابتدا فقط از یک عدد ساخته می‌شود و هر بار که کاربر اشتباه کند هر بار یک عدد افزایش می‌یابد. کاربر باید دنباله را بعد از هر ارائه تکرار کند.


VISMEN-PLAN Test Concentration: مجموعه‌ای از سه جسم روی صفحه ظاهر می‌شوند و کاربر باید ترتیب نمایش آنها را به خاطر بسپارد. اشیا ناپدید می‌شوند و کاربر برای انتخاب گزینه صحیح روی صفحه باید سریها را به خاطر بسپارد.

چگونه می توانید به تقویت حافظه کوتاه مدت کمک کنید یا آن را بهبود ببخشید؟

درست مثل همه توانایی‌های شناختی ما، حافظه کوتاه مدت نیز قابل آموزش و بهبود است. CogniFit ممکن است با یک برنامه آموزش حرفه‌ای به این امکان کمک کند.

تقویت حافظه کوتاه مدت مبتنی بر علم عصب شناسی است. تیم علمی CogniFit مجموعه ای از تمرینات بالینی را برای بازسازی و بهبود مشکلات حافظه کوتاه مدت و تقویت حافظه و سایر عملکردهای شناختی ارائه می‌دهد.

مغز و ارتباطات عصبی آن با استفاده از آن، دقیقاً مانند عضلات بدن، قوی‌تر می‌شوند. اگر به طور مكرر حافظه كوتاه‌مدت خود را آموزش دهید، اتصالات سریعتر و كاراتر خواهند بود كه توانایی كلی آن را بهبود می‌بخشد.

تیم علمی CogniFit متشکل از متخصصانی است که در زمینه بررسی قابلیت انعطاف پذیری سیناپسی و روند نوروژنز متخصص هستند، همین امر باعث می‌شود برنامه تحریک شناختی شخصی‌سازی شده مؤثر باشد. این برنامه با ارزیابی جامع عصب روانشناختی برای ارزیابی حافظه کوتاه مدت و سایر عملکردهای اساسی شناختی آغاز می‌شود.

 

سپس این برنامه به طور خودکار از نتایج حاصل از ارزیابی اولیه برای ایجاد یک برنامه آموزش مغزی شخصی شده مخصوص نیازهای هر کاربر استفاده می‌کند.

آموزش مداوم با یک برنامه تمرینی مناسب بهترین راه برای بهبود و تقویت حافظه کوتاه مدت است. CogniFit ابزارهایی برای ارزیابی و توان‌بخشی برای بهینه‌سازی این عملکرد شناختی دارد. آموزش فقط ۱۵ دقیقه ۲-۳ روز در هفته طول می‌کشد.

شما می‌توانید از طریق CogniFit آنلاین به برنامه تحریک شناختی دسترسی پیدا کنید. تعدادی بازی و تمرین تعاملی وجود دارد که می‌توان از طریق رایانه یا دستگاه‌های تلفن همراه و رایانه‌های لوحی انجام داد. بعد از هر جلسه، کاربر یک نمودار دقیق با پیشرفت شناختی خود مشاهده می‌کند.

برای تقویت حافظه چه دارویی بخوریم (قرص تقویت حافظه)

در مطالبی که در بالا ذکر کردیم به صورت مفصل بیان کردیم که باید برای تقویت حافظه کوتاه مدت چی بخوریم اکنون به بررسی داروهای تقویتی در این حوزه می‌پردازیم و باید بیان کنیم که از بین رفتن حافظه با افزایش سن بسیاری از ما را نگران می‌کند. ممکن است از خود بپرسید که آیا به یکی از ۱۰ میلیون افراد که به بیماری آلزایمر مبتلا می‌شوند تبدیل خواهید شد یا خیر. یا شاید شما به سادگی به دنبال روش‌هایی برای تقویت حافظه خود با مکمل‌، ویتامین‌ یا بازی‌های حافظه هستید

آیا این تقویت‌کننده‌های مغز واقعاً به حافظه ما کمک می‌کنند؟ در زیر مکمل‌های غذایی که به بهبود حافظه شما کمک می‌کند را بیان می‌کنیم.

(توجه: اگر خود یا اطرافیانتان که احتمالاً مبتلا به آلزایمر هستید، مشورت در پزشکی مهم است.)

  1. اسید چرب امگا ۳: مکمل‌های روغن ماهی امگا ۳ علاقه زیادی را به خود جلب کرده‌اند. مطالعات نشان می‌دهد که مصرف بیشتر اسید چرب امگا ۳ از غذاهایی مانند ماهیان آب سرد، روغن گیاهان و مغزها و گردوی انگلیسی به شدت با کاهش خطر ابتلا به آلزایمر ارتباط دارد و بهترین خوارکی برای تقویت حافظه است. با این حال برای اثبات این مزیت حافظه از مکمل‌ها، مطالعات کاملی در مقایسه امگا ۳ با دارونما مورد نیاز است.
  2. هوپرزین A: که به خزه چماقی چینی نیز معروف است، این داروی طبیعی به روشی مشابه داروهای آلزایمر عمل می‌کند. اما شواهد بیشتری برای تأیید ایمنی و کارآیی آن و تاثیرش بر تقویت حافظه لازم است.
  3. استیل-ال-کارنیتین: برخی مطالعات نشان می‌دهد که این اسید آمینه ممکن است به بیماران آلزایمر با مشکلات حافظه کمک کند. این ممکن است سود بیشتری را برای افرادی که شروع زودرس و سرعت سریع بیماری دارند فراهم کند.
  4. ویتامین E: اگرچه ویتامین E احتمالاً خطر ابتلا به آلزایمر را کاهش نمی‌دهد، اما ممکن است روند پیشرفت آن را کند کند. مطالعات اخیر نگرانی‌ها را در مورد افزایش خطر مرگ و میر در افراد ناسالم که دوزهای بالای ویتامین E مصرف می‌کنند، ایجاد کرده است، بنابراین قبل از مصرف این مکمل حتماً با پزشک خود مشورت کنید.

البته در نظر داشته باشید که جینسینگ آسیایی (یا پاناکس). فیو-برمن به WebMD می‌گوید ، گیاهی که گاهی اوقات با جینکگو بیلوبا استفاده می‌شود، جینسینگ آسیایی می‌تواند به خستگی و کیفیت زندگی کمک کند. او می‌گوید، اما هر فایده‌ای برای حافظه بیشتر در یک گروه کوچک یا زیرمجموعه از شرکت‌کنندگان در مطالعه نشان داده شده است.

تقویت حافظه کوتاه مدت به کمک طب سنتی

حا ل که به سؤال چه خوراکی‌هایی برای تقویت حافظه خوب است پاسخ داده‌ایم و به خوبی می‌دانید خوراکی‌های مفید برای تقویت حافظه چه چیزهایی هستند باید به سراغ مبحث تقویت حافظه به کمک طب سنتی برویم و باید گفت در زمان‌های گذشته که علم پزشکی به اندازه دوران ما پیشرفت نکرده بود و ابزارهای پیشرفته پزشکی و داروهای شیمیایی وجود نداشتند، طب سنتی برای پیشگیری و درمان بسیاری از اختلالات به کار می‌رفت. در مورد تقویت حافظه نیز طب سنتی راه‌کارهای جالبی دارد که استفاده از آن‌ها خالی از لطف نیست.

برای درمان فراموشی چه بخوریم؟ برای مثال گفته شده که  جویدن و خوردن مویز در کودکان و نوجوانان، می‌تواند از فراموشی زودرس و زوال حافظه جلوگیری کند. همچنین برای افراد مسن و میان‌سال هم جویدن و خوردن مویز فواید زیادی دارد؛ از جمله این که از بروز بیماری آلزایمر و اختلالات حافظه در آن‌ها جلوگیری می‌کند. بوییدن گیاه رزماری یا مصرف عصاره آن به همراه آب گرم، عسل و بهارنارنج، باعث می‌شود خون پر از اکسیژن به سلول‌های عصبی و مغز ما برسد که طبیعتا نتیجه آن می‌تواند تقویت حافظه و بهبود عملکرد سیستم عصبی ما باشد.

  • تاثیرات گیاه آویشن در تقویت حافظه

یکی از گیاهان بسیار مفید که کاربردهای زیادی در علم پزشکی، از جمله تقویت حافظه دارد گیاه آویشن است. آویشن گیاهی با طبع بسیار گرم است و اصولاً از نظر طب سنتی، خوراکی‌هایی با طبع گرم می‌توانند به تقویت حافظه کمک کنند.

گیاه آویشن بهترین خوراکی برای تقویت حافظه است که به تحریک سلول‌های عصبی می‌پردازد و باعث می‌شود که این سلول‌ها ارتباط سریع‌تر و موثرتری باهم برقرار کنند؛ پس به نظر می‌رسد که از این راه در تقویت حافظه تأثیرگذار است. ترکیبی از گیاه آویشن به همراه گیاه جعفری، می‌تواند در پیشگیری و بهبود تعدادی از بیماری‌های عصبی مانند ضعف حافظه کوتاه مدت، استرس، پارکینسون و آلزایمر کاربرد داشته باشد و همان‌طور که در بالا هم اشاره کردیم از مفیدترین خوراکی‌های تقویت حافظه هستند.

  • گیاه بابونه و تاثیرات آن روی حافظه کوتاه مدت

استرس و اضطراب به عنوان یکی از عوامل زیان‌آور در بحث حافظه به شمار می‌رود. در واقع اگر افراد برای مدت زیادی تحت استرس قرار بگیرند، احتمال ابتلای آن‌ها به آلزایمر و ضعف حافظه کوتاه مدت افزایش چشم‌گیری خواهد داشت. البته با توجه به سبک زندگی‌های کنونی و دغدغه‌های زیادی که افراد دارند، اجتناب از استرس و اضطراب امری بسیار دشوار به نظر می‌رسد.

شاید بهترین راه‌کار برای مقابله با استرس، خوردن خوراکی‌ها و دمنوش‌های آرامش‌بخش باشد. به این ترتیب به صورت غیر مستقیم به تقویت حافظه خود کمک زیادی می‌کنید.

یکی از گیاهانی که مصرف آن باعث کاهش استرس می‌شود، گیاه بابونه است. دم‌کرده گیاه بابونه، به خصوص اگر به هنگام شب و قبل از خواب مصرف شود، کمک می‌کند که سلول‌های مغزی و نورون‌ها بهتر و قدرتمندتر کار کنند و به این ترتیب به تقویت حافظه بلند مدت و کوتاه مدت کمک می‌کند.

  • تاثیرات مخرب الکل روی حافظه

مصرف الکل برای بدن و ذهن ما اثرات مخرب زیادی دارد و می‌تواند تعداد زیادی از ارگان‌های ما را تحت تاثیر قرار داده و عملکرد آن‌ها را با مشکل مواجه کند. اگر فرد الکل مصرف کند، سمی را به بدن خود وارد کرده که روی تمامی اعضای بدن ما، به ویژه مغز اثرات منفی خواهد داشت.

به همین دلیل است که فردی که الکل مصرف کرده، توانایی کنترل هیجانات خود را ندارد و رفتارهای تکانشی از خود بروز می‌دهد. تأثیرات مخرب الکل در حدی است که گاهی باعث می‌شود فرد حافظه کوتاه مدت خود را در برهه خاصی از دست دهد. همچنین گفته شده افرادی که الکلی هستند؛ یعنی به صورت مداوم از الکل استفاده می‌کنند، بیشتر از سایرین در معرض ابتلا به آلزایمر قرار دارند.

زیرا در چنین اشخاصی حجم ماده سفید مغز، که ارتباط بخش‌های مختلف مغز را برقرار می‌کند، کاهش می‌یابد. پس اولین گام برای تقویت حافظه در افرادی که الکل مصرف می‌کنند ترک‌کردن الکل است.

کنترل بیماری‌ های نهفته برای تقویت حافظه

بیماری‌های مزمن و نهفته مانند؛ فشار خون بالا، سرطان، دیابت، مشکلات تیروئیدی و درد مزمن در عضلات، می‌توانند حافظه کوتاه مدت شما را تحت تأثیر قرار دهند. گاهی این مشکلات و بیماری‌ها به‌طور مستقیم روی حافظه کوتاه مدت اثر کرده و آن را ضعیف می‌کنند؛ اما گاهی داروهایی که برای کنترل این بیماری‌ها استفاده می‌شوند می‌توانند اثرات مخربی روی حافظه کوتاه مدت داشته باشند. در هر صورت بهتر است افراد در صورت بروز اختلال در حافظه کوتاه مدت، در این زمینه با پزشک خود مشورت کنند.

چند تکنیک ساده برای تقویت حافظه در منزل

حال که به‌خوبی می‌دانیم که برای تقویت حافظه چی بخوریم بهتر است بگوییم که اگرچه برای تقویت حافظه راه‌کارهای علمی بسیار زیادی وجود دارند و تحقیقات گسترده‌ای روی این موضوع انجام شده است؛ اما با این حال شما می‌توانید با انجام چند تکنیک راحت در منزل، به تقویت حافظه خود کمک بزرگی بکنید. برای مثال برای تقویت حافظه کوتاه مدت خود، می‌توانید به طور هم‌زمان از تعدادی از حواس خود استفاده کنید.

مثلاً به طور هم‌زمان از حس بویایی، بینایی و شنوایی خود بهره بگیرید. برای مثال اگر می‌خواهید دستور پخت یک غذا را به خاطر بسپارید، بهتر است کمی از آن غذا بچشید یا آن را بو کنید. حتماً شما هم تجربه کرده‌اید که برای به خاطر سپردن چند اسم، اگر آن‌ها را رمزگذاری کنید نتیجه بهتری می‌گیرید؛ مثلا می‌توانید برای آن‌ها یک شعر بسازید.  خود شعر گفتن، شعر خواندن یا به خاطر سپردن شعر، از جمله ابزارهای کمک‌کننده در تقویت حافظه کوتاه مدت به شمار می‌رود.

خوراکی‌ هایی که به تقویت حافظه کوتاه مدت کمک می‌کنند

یکی از سؤال‌های مهم در مورد حافظه کوتاه مدت، این سوال است که برای تقویت حافظه چه بخوریم؟ خوراکی تقویت حافظه کوتاه مدت چه هستند؟ حتماً می‌دانید که هدف از غذا خوردن، صرفاً از بین بردن احساس گرسنگی نیست؛ بلکه اگر غذاهای ما به دقت و به صورت هوشمندانه‌ای انتخاب شوند، می‌توانند نخستین پزشک ما باشند.در ادامه لیستی از خوراکی‌هایی برای تقویت حافظه و غذاهای مفید برای تقویت حافظه را ارائه می‌دهیم تا بتوانیم در طول روز انتخاب های مناسب‌تری داشته باشیم.

چی بخوریم برای تقویت حافظه؟ در واقع تغذیه ما ارتباط تنگاتنگی با سلامتی ما دارد. برای تقویت حافظه نیز لیستی از خوراکی‌ها و مواد غذایی وجود دارد که تأثیر خوبی روی مغز و حافظه ما دارند و باعث بهبود عملکرد مغزی می‌شوند. در مورد پاسخ سؤال برای تقویت حافظه چی بخوریم، می‌توانیم به لیست خوراکی‌ها برای تقویت حافظه اشاره کنیم که از بهترین خوراکی‌های تقویت حافظه محسوب می‌شوند:

  1. میوه آووکادو
  2. چغندر
  3. روغن نارگیل
  4. کرفس
  5. روغن زیتون خام
  6. رزماری
  7. زنجبیل
  8. توت‌ها
  9. ماهی
  10. میگو
  11. آب
  12. پیاز
  13. سیر
  14. انبه

نقش کرفس در تقویت حافظه

اگر در ذهن شما هم این سؤال پیش آمده است که چه بخوریم تا حافظه قوی داشته باشیم؟ باید در جواب گفت یک خوراکی تقویت حافظه کوتاه مدت، کرفس است. کرفس یکی از سبزی‌های معجزه‌آسا برای سلامتی بدن است. این سبزی مفید خواص چندگانه‌ای برای سلامتی ما دارد. برای مثال به کسانی که می‌خواهند وزن کم کنند توصیه می‌شود که کرفس را در برنامه غذایی خود بگنجانند.

همچنین کرفس سرشار از آنتی اکسیدان است و به‌همین دلیل به عنوان یک ماده ضدالتهاب عمل می‌کند. از آن‌جایی که کرفس سرشار از انواع ویتامین‌ها، مواد معدنی، پلی‌ساکاریدها و مواد مغذی است؛ می‌تواند برای کارکرد صحیح مغز بسیار مفید باشد و در تقویت حافظه به شما کمک کند. لازم به ذکر است که باید علاوه بر ساقه کرفس از برگ‌های آن نیز تغذیه کنید تا بهترین نتیجه را به دست آورید.

برای تقویت حافظه چغندر بخورید

یکی از سبزی‌های ریشه‌ای مفید برای بهبود عملکردهای مغز و نیز تقویت حافظه، گیاه چغندر است که یکی از مؤثرترین خوراکی های افزایش حافظه است. اگرچه تمامی سبزی‌های خوراکی در لیست غذاهای سالم و مفید قرار دارند؛ اما باید بدانید که چقدر در این لیست جایگاه خاصی دارد و به عنوان یک خوراکی تقویت حافظه کوتاه مدت عمل می‌کند.

گیاه چغندر را می‌توانید به صورت آب‌پز مصرف کنید یا می‌توانید آن را در سالادهای خود بریزید. در هر صورت مصرف گیاه چغندر، باعث خروج سریع سموم از خون می‌شود و همچنین نیتراتی که در چغندر وجود دارد، کمک زیادی به بهبود گردش خون بدن می‌کند.

همین عوامل باعث می‌شوند سطح عملکردهای مغزی بالاتر برود و در تقویت حافظه تأثیر زیادی دارند. چغندر علاوه‌‌بر نقشی که در تقویت حافظه دارد، به خاطر خواص آنتی اکسیدانی بالا، به صورت یک دارو طبیعی ضد سرطان و ضد التهاب عمل می‌کند.

تقویت حافظه با آدامس جویدن

اگر برای شما هم سؤال  شده که چی بخوریم حافظه قوی داشته باشیم و چی بخوریم برای تقویت حافظه؟ جالب است بگوییم آدامس! شاید شما هم تصور کنید که جویدن آدامس در مکان‌هایی مانند مدرسه و سر کلاس درس، یک رفتار غلط و بر خلاف آداب کلاس درس است. اما امروزه در بعضی از مدارس به بچه‌ها اجازه می‌دهند که سر کلاس‌های درس آدامس بجوند.

در واقع تحقیقات اثبات کرده‌اند که جویدن آدامس تأثیراتی روی مغز ما می‌گذارد. برای مثال باعث واکنش سریع مغز ما، افزایش تمرکز و نیز افزایش هوشیاری ما می‌شود؛ همین موارد می‌توانند دلیل خوبی باشند برای این که آدامس جویدن می‌تواند به تقویت حافظه در افراد کمک کند. زیرا افزایش تمرکز خودش یکی از راه‌های تقویت حافظه به شمار می‌رود.

تاثیر ورزش شطرنج روی تقویت حافظه کوتاه مدت

تحقیقات و مطالعات علمی اثبات کرده‌اند که مغز ما مانند یک ماهیچه عمل می‌کند. به این معنی که مغز مانند یک ماهیچه که در اثر ورزش‌کردن ورزیده‌تر و قوی‌تر می‌شود؛ مغز هم چنین خاصیتی دارد. یکی از ورزش‌های بسیار مفید برای مغز ما، ورزش شطرنج است. شاید بتوان گفت هنگام شطرنج بازی‌کردن، فعال‌ترین عضو بدن مغز است.

همچنین اثبات شده است که ورزش شطرنج از بروز بیماری‌های مربوط به مغز، مانند افسردگی، اضطراب و آلزایمر جلوگیری می‌کند. گفته شده که شطرنج باعث تقویت حافظه کوتاه مدت در افراد، به ویژه در کودکان می‌شود.

همان‌طور که می‌دانید هنگام بازی شطرنج، شما باید حرکات رقیب خود را به حافظه بسپارید. همچنین لازم است تمامی قوانین بازی شطرنج و فنونی که شما را به موفقیت در این بازی می‌رسانند به یاد داشته باشید. علاوه‌بر آن ورزش شطرنج، باعث ورزیده شدن مغز شما می‌شود و به این طریق هم حافظه شما را بهبود می‌بخشد.

خوراکی های برای تقویت حافظه

بسیاری از مواد غذایی کمک شایانی به بهبود عملکرد مغز و حافظه می‌کنند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

  • آووکادو

آووکادو حاوی ویتامین K و اسید‌فولیک است و از لخته‌شدن خون در مغز یا همان سکته مغزی جلوگیری می‌کند. این میوه در بهبود عملکردهای شناختی مغز مانند تقویت حافظه و تمرکز نیز به‌خوبی عمل می‌کند و از مهم‌ترین خوراکی های برای تقویت حافظه است. آووکادو سرشار از ویتامین‌های B و C است؛ یعنی ویتامین‌هایی که در بدن ذخیره نمی‌شوند و باید روزانه آنها را مصرف کنیم. این میوه نسبت به سایر میوه‌ها، بیشترین میزان پروتئین و قند کمی دارد.

  • بلوبری

بلوبری هم مثل چغندر سرشار از آنتی‌اکسیدان و حاوی ویتامین C  ، K و فیبر فراوان است. سطح بالای گالیک ‌اسید در این میوه، از مغز در برابر استرس و فشار محافظت کرده و نقش مهمی برای تقویت حافظه ایفا می‌کند.

  • شکلات تلخ

یکی از بهترین خوراکی‌های برای تقویت حافظه، شکلات‌ تلخ است که سرشار از آنتی‌اکسیدان هست، خاصیت ضدالتهابی بالایی داشته و در کاهش فشار خون و بهبود گردش خون در قلب و مغز نقش مؤثری ایفا می‌کند. این نکته را فراموش نکنید که شکلات‌های تلخ و تیره برای تقویت حافظه بی‌نظیرند، نه شکلات‌های شیرین و سرشار از قند موجود در سوپرمارکت‌ها.

  • ماهی سالمون

ماهی سالمون سرشار از اسیدهای چرب امگا ۳ است که موجب بهبود حافظه می‌شوند. سالمون از خوراکی های برای تقویت حافظه است که باید آن را به خاطر بسپارید.

  • کندر

هر بار که در ذهنمان به دنبال پاسخ این سؤال می‌گکردیم که برای تقویت حافظه چه بخوریم، یکی از گزینه‌های رایج کندر خواهد بود. کندر برای تقویت حافظه، بهبود عملکرد مغز و رفع فراموشی بسیار مؤثر است و خوردن این صمغ در کودکی کمک شایانی به تقویت میزان هوش و حافظه می‌کند. البته استفاده از کندر تا دو هفته مفید بوده و استفاده طولانی‌مدت و بی‌رویه‌ی آن، هم برای کودکان و هم بزرگسالان عوارضی به همراه دارد.

نوشیدنی برای تقویت حافظه

نوشیدنی‌ها هم در زمره‌ی خوراکی های برای تقویت حافظه قرار می‌گیرند و در صورت مصرف درست و به‌اندازه، می‌توانند به عملکرد سلول‌های مغز کمک کنند.

  • قهوه

کافئین موجود در قهوه، سلول‌های مغز را تحریک کرده و باعث افزایش فعالیت آنها می‌شود و به‌تبع آن به‌مرور‌زمان حافظه نیز تقویت خواهد شد. علاوه‌براین قهوه یکی از مهم‌ترین مواد غذایی برای افزایش دقت و تمرکز است. طبق نتایجی که از تحقیقات به‌دست‌آمده، افرادی که مقدار مناسبی قهوه در طول روز مصرف می‌کنند، از ایمنی بیشتری در مقابل بیماری‌هایی مثل پارکینسون، آلزایمر و حتی سکته مغزی برخوردارند.

  • چای سبز

احتمالاً شما هم از خواص چای سبز زیاد شنیده‌اید، از آنتی‌اکسیدان‌های فراوان موجود در آن گرفته تا تأثیر بر روی پوست و تناسب‌اندام. هر زمان به این فکر افتادید که برای افزایش حافظه چی بخوریم، چای سبز را فراموش نکنید. این نوشیدنی پر خاصیت به شما آرامش می‌دهد که بتوانید تمرکز خود را بالا ببرید.

خوراکی‌های مضر برای حافظه

معمولاً خوردن غذاهای مختلف راحت‌تر از پرهیز از آن‌هاست به همین خاطر هم عده‌ی زیادی از ما برای کاهش وزن، به دنبال خوراکی‌هایی هستیم که لاغرمان کنند. به خوراکی‌های برای تقویت حافظه اشاره کردیم اما بسیاری از خوراکی‌ها هم هستند که در صورت مصرف بیش از حد اثرات نامطلوبی بر روی حافظه خواهند داشت مثل شکر، روغن و فست‌فودها.

به‌طور‌کلی غذاهایی که شاخص گلوکز بالا دارند، خطر افسردگی را افزایش می‌دهند. شاخص گلوکز یا Glycemic Index، میزان قندی است که پس از مصرف کربوهیدرات‌ها در واحد زمان در بدن آزاد می‌شود.۱

بازی برای تقویت حافظه

فقط خوراکی‌ها نیستند که می‌توانند اثربخش باشند، بازی‌ها هم مغز شما را به تکاپو وامی‌دارند تا از آن بیشتر و هدفمندتر استفاده کنید. همان‌طور که کودکان برای یادگیری از بازی‌ها کمک می‌گیرند، ما هم می‌توانیم از آن‌ها تقلید کنیم. بر اساس یک مطالعه‌ی علمی که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده، خطر ابتلا به آلزایمر در افرادی که در طول زندگی به فعالیت‌های تحریک‌کننده‌ی مغز مثل انجام بازی‌های فکری می‌پردازند، کم‌تر است.

چند نمونه از نرم‌افزارهای بازی فکری که می‌توانید در اوقات فراغت خود انجام دهید در زیر قرار داده‌ایم:

Lumosity، Brains Trainer، Brain Matrix، Elevate، Memory Games و Brain Workout Trainer

مراقبه برای تقویت حافظه

از بحث خوراکی های برای تقویت حافظه و بازی که بگذریم، به مراقبه و مدیتیشن می‌رسیم. در یکی از بیمارستان‌های روانی ماساچوست در سال ۲۰۱۰ تحقیقی انجام شد که نشان می‌داد مدیتیشن می‌تواند باعث افزایش ضخامت غشای مغزی و قطر رگ‌های مغز شود؛ با این روند میزان جریان خون در قشر پیشانی که مسئولیت ذخیره و بازیابی اطلاعات را برعهده دارد، بیشتر شده و در نهایت با افزایش جریان خون، قدرت بیشتری هم پیدا می‌کند.

تکنیک‌های فراوانی در‌این‌رابطه وجود دارند از جمله:

  1. بالا نگه‌داشتن دست‌ها
  2. تمرکز روی یک موضوع خاص
  3. گوش‌دادن به موسیقی‌های ملایم
  4. رایحه‌درمانی
  5. تمرکز روی صدای تنفس

این نکته را فراموش نکنیم که خوراکی های برای تقویت حافظه، بازی و مراقبه زمانی تأثیر گذار خواهند بود که با ممارست و پشتکار انجام شوند.

در این مقاله سعی شد تغذیه مناسب برای تقویت حافظه و تعدادی خوراکی تقویت حافظه کوتاه مدت معرفی شود. گفتیم برای درمان فراموشی چه بخوریم. امیدواریم که سؤالات شما در رابطه با برای تقویت حافظه چه بخوریم پاسخ داده شده باشد. نظرات و تجربیات خود را در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید.

برخی سؤالات رایج

کدام مواد غذایی به تقویت حافظه کمک می‌کنند؟

  1. ماهی‌های چرب منبع غنی از امگا ۳
  2. قهوه می‌تواند به تقویت هوشیاری و خلق و خو کمک کند.
  3. بلوبری مملو زردچوبه
  4. کلم بروکلی
  5. دانه کدو تنبل سرشار از عناصر ریز مغذی بسیاری است.
  6. فلاونوئیدهای موجود در شکلات ممکن است به محافظت از مغز کمک کنند.
  7. آجیل حاوی انبوهی از مواد مغذی تقویت کننده مغز، از جمله ویتامین E، چربی های سالم و ترکیبات گیاهی است.
  8. پرتقال و سایر مواد غذایی سرشار از ویتامین C
  9. تخم مرغ
  10. چای سبز

راهکار تقویت حافظه کوتاه مدت چیست؟

حافظه کوتاه مدت ما می تواند اطلاعات را تا ۳۰ ثانیه حفظ کند. با این وجود ، می توان با تکرار توالی یا معنایی دادن به عناصر ، این زمان را افزایش داد.

بهترین بازی‌های تقویت حافظه کدامند؟

یکی از رایج‌ترین روش‌هایی که می‌توانید استفاده کنید این است که از سودوکو و جدول‌های مشابه آن کمک بگیرید. جدول‌های سودوکو یکی از قدیمی‌ترین روش‌های تضمین شده برای تقویت ذهن و دوری از آلزایمر هستند.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

گام های بهبود مهارت های ارتباطی موثر

برخی مهارت‌ها باعث می‌شود شما زندگی بهتری داشته باشید و بتوانید در کارهای روزمره موفقیت بیش‌تری داشته باشید. مهارت‌ های ارتباطی شامل زیرمجموعه‌هایی زیادی مانند مهارت‌ های کلامی است که یادگیری هر کدام از این مهارت‌ها نیاز به صرف زمان و تمرین دارد. استفاده درست از مهارت‌ های ارتباطی می‌تواند کمک زیادی به موفقیت‌های کاری و غیرکاری شما بکند.

شاید بسیاری از اوقات شده است که شما می‌خواهید یک موضوعی را بیان کنید اما به خاطر بیان بد نمی‌توانید منظورتان را به درستی برسانید و شاید دردسرهای زیادی برای شما به وجود آمده باشد. عدم تسلط بر مهارت ‌های ارتباطی باعث می‌شود فرصت‌های کاری زیادی را از دست بدهید و مشکلات زیادی برای شما به وجود بیاید.

تسلط بر مهارت ‌های ارتباطی کار سختی نیست اما باید حوصله زیادی داشته باشید تا بتوانید بر همه مهارت ‌های ارتباطی مسلط شوید. بسیاری افراد این گونه فکر می‌کنند که تسلط بر مهارت‌های ارتباطی یک موضوع ذاتی است و نیاز به هوش کلامی دارد و این طور نیست که شما در طول زمان بر این مهارت‌ها تسلط پیدا کنید. اما این باور اشتباهی است.

قطعا می‌دانید که ۲ نوع هوش داریم، IQ و EQ. طبق نظر کارشناسان آی‌ کیوی هر شخص ثابت است اما ای کیو قابلیت افزایش دارد. پس می‌توانید مطمئن باشید که در صورت تمرین و آموزش می‌توان EQ را افزایش داد. در این مقاله مهارت‌ها و تمرین‌هایی را بیان می‌کنیم که به کمک آن‌ها می‌توانید مهارت‌های ارتباطی‌تان را افزایش دهید.

۱ـ برای تقویت مهارت‌های ارتباطی گوش شنوا داشته باشید

قطعا شما هم دیده‌اید که برخی اولیا به مدارس فرزندان‌شان می‌روند و از معلم‌های فرزندشان می‌خواهند نکاتی را به کودک گوش‌زد کنند. این موضوع به این خاطر نیست که خود اولیا نمی‌توانند به کودک‌شان نصیحت کنند بلکه به این خاطر است که کودک حرف معلم را بهتر از حرف والدین می‌پذیرد. منظور از این مثال این است که بسیاری از افراد حتی کودکان بعضی حرف‌ها را می‌شنوند اما توجهی به آن ندارند.

اگر شما به محیط اطراف‌تان دقت داشته باشید می‌توانید مهارت‌ های ارتباطی را به شیوه بهتری به کار بگیرید. شنیدن حرف‌های دیگران یکی از مهم‌ترین مواردی است که کمک می‌کند تا مهارت‌های کلامی و ارتباطی شما تقویت شود. اگر نمی دانید مهارت های ارتباطی چیست و در زندگی چه کاربردی دارد مطالعه مقاله “مهارت ارتباطی چیست” می تواند مفید باشد.

۲ـ از پرسیدن سوال نترسید

بسیاری از اوقات در هنگام صحبت با افراد خانواده، همکاران، دوست‌تان و حتی مدیران‌تان سوالاتی برای شما پیش آمده است که به دلیل عدم اعتماد به نفس یا خجولی نتوانسته‌اید آن سوال را بپرسید. این موضوع بسیار رایج است و افراد زیادی نمی‌توانند به در بین صحبت با دیگران سوالات و ابهامات‌شان را بپرسند. اگر این موضوع در شما وجود دارد و نمی‌توانید سوال‌تان را از دیگران بپرسید باید کمی تمرین کنید تا این مهارت در شما تقویت شود.

تقویت پرسش می‌تواند باعث افزایش اعتماد به نفس شما شود. اگر این مهارت در سنین کودکی تقویت شود می‌توان مطمئن بود که اعتماد به نفس بالایی در کودک به وجود می‌آید پس اگر فرزند دارید یا با کودکان ارتباط دارید سعی کنید این مهارت را تقویت کنید.

۳ـ برای تقویت مهارت‌های ارتباطی اعتماد به نفس داشته باشید

اعتماد به نفس شاید یکی از مهم‌ترین موارد در مهارت‌ های ارتباطی باشد. اگر شما اعتماد به نفس خوبی داشته باشید موفقیت‌های زیادی برای شما به وجود می‌آید اما عدم وجود اعتماد به نفس در یک شخص باعث می‌شود پیشنهادهای بسیار خوب کاری و شخصی را به شکل مداوم از بین بروند.

راه‌های زیادی برای تقویت مهارت اعتماد به نفس وجود دارد که به کمک آن‌ها می‌توانید این مهارت را در خود تقویت کنید اما در نظر داشته باشید که اگر این مهارت را نداشته باشید نمی‌توانید مهارت ‌های ارتباطی را در خودتان تقویت کنید. همچنین بسیار مهم می باشد با مهم ترین عوامل کمبود اعتماد به نفس آشنا شوید تا بتوانید نسبت به برطرف سازی آنها اقدام نمایید.

۴ـ نقش همدلی در تقویت مهارت ارتباطی

کمک کردن به سایرین و همچنین هم‌دلی با افراد مختلف می‌تواند یکی از تمرین ‌های موثر در تقویت مهارت ‌های ارتباطی باشد. برخی تمرین‌ها برای تقویت مهارت‌ های ارتباطی در ظاهر بی‌ربط هستند اما در عمل تاثیر بسیار زیادی دارند.  برای تقویت همدلی در خودتان می‌توانید با افراد مختلفی معاشرت کنید و سعی کنید به آن‌ها کمک کنید.

این موضوع باعث می‌شود تا بتوانید همدلی را در خودتان تقویت کنید. معاشرت با حیوانات و نگهداری از گیاهان هم کمک زیادی می‌کند تا شما بتوانید هم‌دلی را خودتان تقویت کنید.

۵ـ صحبت‌های‌تان را برای مخاطب بهینه کنید

اگر شما بخواهید یک حرف یکسان را به ۲ نفر بزنید باید دقت زیادی به روحیات این دو شخص داشته باشید. شاید بهتر باشد قبل از زدن هر حرفی بسنجید که شخص مخاطب‌ چه ویژگی‌هایی دارد و آیا گفتن این حرف به این شخص کار درستی است یا خیر.

البته در بسیاری از موارد حرف را می‌توان با تغییرات جزئی به طرف مقابل اعلام کرد تا او از این موضوع ناراحت نشود. یکی از تمرین‌هایی که می‌توانید برای این کار داشته باشید این است که یک خبر خوب و یک خبر بد را برای افراد نزدیک‌تان در نظر بگیرید و سعی کنید بهترین مدل اعلان آن خبر را به طرف مقابل تمرین کنید. اگر سعی کنید این پروسه را به صورت مکتوب انجام دهید بسیار بهتر نتیجه می‌گیرید.

۶ـ برای تقویت مهارت‌های ارتباطی عوامل حواس پرتی را حذف کنید

یکی از چیزهایی که باید دقت زیادی به آن داشته باشید محیط اطراف‌تان است. توجه کافی به محیط اطراف می‌تواند باعث رشد و تقویت مهارت های ارتباطی شما بشود اما باید در نظر داشته باشید که اگر عوامل حواس پرتی ذهن شما را از اتفاقات دور و برتان پرت کنند به طور کلی نمی‌توانید تسلط کافی بر محیط داشته باشید. توصیه می‌شود یک لیست از عوامل حواس پرتی موجود در اطراف‌تان تهیه کنید و ترجیحا بهتر است این لیست به صورت مکتوب باشد.

در ادامه باید سعی کنید به صورت مشخص هر کدام از آن‌ها را حذف کنید یا میزان استفاده از این عوامل را کنترل کنید. برخی اوقات ممکن است عوامل حواس پرتی یک مجله مصور موجود روی میز کارتان باشد که باید دقت داشته باشید. برخی عوامل حواس پرتی آن‌قدر با ما اجین شده‌اند که کنار گذاشتن آن‌ها کار بسیار سختی است اما در هر صورت باید این کار انجام شود.

۷ـ نقش قصه گویی در تقویت مهارت‌های کلامی

قصه گویی یکی از مهارت‌هایی است که در سال‌های اخیر توجه زیادی به آن شده است و معمولا کسانی که قصه‌گوهای ماهری هستند می‌توانند مهارت‌های کلامی و ارتباطی را به بهترین شکل ممکن اجرا کنند. اگر پای صحبت برخی افراد نشسته باشید متوجه شده‌اید که صحبت آن‌ها بسیار خشک است و هیچ داستانی در دل صحبت‌های این افراد وجود ندارد. سعی کنید مهارت قصه گویی را تمرین کنید تا بتوانید به خوبی صحبت‌های‌تان را برای شنونده قابل درک کنید.

 

استفاده از داستان و قصه کمک می‌کند تا شما بتوانید مفاهیم سخت و پیچیده را به شکل آسان‌تری به مخاطب انتقال دهید. اگر می‌خواهید این مهارت در سریع‌ترین زمان در شما به وجود بیاید می‌توانید اتفاقات روزمره را به شکل داستان و قصه برای خودتان تعریف کنید یا حتی آن‌ها را مکتوب کنید.

۸ـ برای تقویت مهارت‌های ارتباطی ساده‌گویی را تمرین کنید

ساده گویی کمک می‌کند تا شما بتوانید به راحتی اعتماد مخاطب را جلب کنید. بسیاری از افراد فکر می‌کنند استفاده از کلمات تخصصی و سخت باعث می‌شود مخاطب بیش‌تر لذت ببرد در صورتی که استفاده از کلمات غیررایج و تخصصی مخاطب را گیج می‌کند و باعث می‌شود توجه او نسبت به حرف‌های شما به شدت کاهش پیدا کند.

اگر در موضوع خاصی مهارت دارید سعی کنید یکی از سخت‌ترین مباحث رشته خود را در نظر بگیرید و در ساده‌ترین سطح ممکن آن را بیان کنید. برای مثال اگر رشته دانشگاهی شما مهندسی بوده است سعی کنید یکی از مهم‌ترین و سخت‌ترین مباحث درسی‌تان را به زبانی ساده بیان کنید.

این کار نه تنها برای مخاطب لذت‌بخش است و احساس نزدیکی بیش‌تری با شما پیدا می‌کند بلکه باعث می‌شود افراد بیش‌تری به پای صحبت‌های شما بنشینند. ساده گویی می‌تواند یکی از مهم‌ترین گام‌ها برای بهبود مهارت‌ های ارتباطی باشد.

۹ـ استفاده از زبان بدن برای تقویت مهارت های کلامی

زبان بدن یا همان بادی لنگوئیج یکی از مواردی است که در تقویت مهارت‌های کلامی شما نقش مهمی دارد و قطعا می‌دانید که مهارت‌های کلامی زیرمجموعه‌ای از مهارت ‌های ارتباطی است. استفاده درست از دست‌ها، حرکات بدن و حالات صورت می‌تواند تاثیر بسیار زیادی روی مخاطب داشته باشد و همین موضوع باعث می‌شود که زبان بدن یکی از اصول مهم در جلب نظر افراد باشد.

اگر شما صرفا حرف‌تان را به صورت پشت سر هم و بدون استفاده از زبان بدن بزنید احتمال تاثیرگذاری حرف‌تان بسیار کم است اما اگر استفاده درست از زبان بدن را بدانید می‌توانید تاثیرگذاری کلام‌تان را به شکل قابل توجهی افزایش دهید. برای تمرین بهبود زبان بدن می‌توانید جلوی آینه صحبت کنید و سعی کنید به خودتان و حرکات بدن‌تان دقت داشته باشید و سعی کنید در موقع درست از آن‌ها استفاده کنید.

۱۰ـ برای تقویت مهارت‌های ارتباطی ارتباط چشمی مناسب را حفظ کنید

بسیاری از افراد ارتباط چشمی مناسب را در همان دسته زبان بدن قرار می‌دهند اما به دلیل اهمیت این موضوع تصمیم‌ گرفتیم این موضوع را در یک قسمت جداگانه بررسی کنیم. ارتباط چشمی مناسب می‌تواند مخاطب را موقع صحبت‌های شما میخ‌کوب کند. اگر موقع صحبت کردن به در و دیوار یا پایین پای‌تان نگاه کنید هیچ کس جلب حرف‌های شما نمی‌شود.

گرفتن ارتباط چشمی مناسب می‌تواند تا چندین برابر تاثیر حرف‌های شما را بیش‌تر کند پس دقت زیادی به این نکته داشته باشید. برای تمرین ارتباط چشمی می‌توانید یک دوربین جلوی خودتان قرار دهید و سعی کنید با حفظ نگاه به لنز دوربین صحبت کنید.

۱۱ـ نقش کنترل خشم پر اهمیت در بهبود مهارتهای ارتباطی

شاید موقع صحبت کردن حرف‌هایی زده شود که خشم شما برانگیزد. برای بهبود مهارت های ارتباطی باید سعی کنید در شنونده خوبی باشید و سعی بر کنترل خشم کنید. در رفتن از کوره می‌تواند افراد نظاره‌گر را ناراحت کند و نشان از کم‌ظرفیتی شما باشد. حتی اگر شخص مقابل هم از کوره در رفت سعی کنید شما آرام باشید و با آرامش به او پاسخ بدهید.

البته این موضوع کار ساده‌ای نیست و شاید سال‌ها زمان ببرد تا شما به چنین درجه‌ای از مهارت ارتباطی برسید اما به هر حال باید برای رسیدن به چنین مرحله‌ای تلاش کنید. برای تمرین این قسمت می‌توانید از بحث‌های روزمره کمک بگیرید. قطعا در خانواده، محل کار و بین دوستان مواقعی می‌رسد که ناراحت می‌شوید، در این زمان‌ها سعی کنید خشم‌تان را کنترل کنید تا آرام آرام بر این مهارت مسلط شوید. 

۱۲ـ آماده شدن قبل از صحبت کردن، تاثیرگذار در بهبود مهارت‌ های ارتباطی

این که شما بدانید قرار است در مورد چه موضوعی صحبت کنید می‌تواند آمادگی شما را افزایش دهد. البته یکی از مهارت ‌های ارتباطی توانایی صحبت بداهه است اما بداهه صحبت کردن توانایی است که باید در شما وجود داشته باشد اما به این معنا نیست که همیشه بداهه صحبت کنید. مقاله بداهه گویی چیست در دکتر ویز را بخوانید.

اگر می‌خواهید در جلسه بروید یا یک قرار کاری یا عاشقانه دارید بهتر است نکات مهمی که می‌خواهید در موردشان صحبت کنید را یادداشت کنید و برای هر کدام از آن‌ها به اندازه کافی تمرین کنید. یکی از مهارت‌های ارتباطی که در نظر مخاطب بسیار جذاب است تسلط شما روی صحبت‌هایی است که می‌کنید.

اگر نتوانید صحبت‌های‌تان را در یک چهارچوب مشخص مطرح کنید شنونده نمی‌تواند به خوبی حرف‌های شما را تحلیل کند. همچنین سعی کنید در هنگام صحبت از مثال، داستان، احساسات مناسب و… استفاده کنید تا صحبت‌های‌تان یکنواخت نباشد. البته در کنار این موارد خلاصه گویی را هم در نظر داشته باشید تا شنونده خسته نشود.  

۱۳ـ صداقت در گفتار

شنونده به دنبال اعتماد کردن به شما است، اگر در بین حرف‌های‌تان چیزی بگویید که باور آن سخت است ذهن نقیض‌ یاب خواننده را روشن کرده‌اید و احتمالا شنونده تا آخر حرف‌های‌تان به شما شک می‌کند. پس سعی کنید روان و با صداقت صحبت کنید تا بتوانید نظر خوانندگان زیادی را به خودتان جلب کنید.

صداقت در گفتار همیشه می‌تواند یکی از مزیت‌های شما نسبت به رقیبان‌تان باشد پس سعی کنید این نکته را رعایت کنید. همان طور که در قسمت‌های قبل اشاره شد بهبود مهارت های ارتباطی موضوعی است که برای دست‌یابی به آن باید چندین مهارت را تمرین کنید و صرفا استفاده از چند مورد محدود نمی‌تواند مهارت‌ های ارتباطی شما را تقویت کند.  

۱۴ـ برای تقویت مهارت‌های ارتباطی مختصر و مفید صحبت کنید

صحبت کردن به شکل طولانی و یک‌نواخت می‌تواند مخاطب را خسته کند. سعی کنید صحبت‌های‌تان را به خلاصه‌ترین حالت ممکن دربیاورید تا شنیدن آن‌ها برای مخاطب جذاب باشد.

اگر صحبت‌های‌تان به شکل خلاصه و مفید باشد مخاطب همیشه به دنبال شنیدن حرف‌های شما است اما اگر حرف‌های شما چهارچوب مشخصی نداشته باشد احتمالا مخاطب از شنیدن آن‌ها لذت نمی‌برد و لحظه شماری می‌کند تا صحبت‌های شما تمام شود. برای بهبود مهارت‌ های ارتباطی سعی کنید حرف‌های‌تان را در خلاصه‌ترین حالت ممکن بزنید، این کار در طول زمان باعث می‌شود حرف‌های شما ارزش شنیدن داشته باشد.

۱۵ـ خودتان را جدای از مخاطبان ندانید

اگر می‌خواهید مهارت های ارتباطی شما در بهترین حالت ممکن باشد سعی کنید همیشه خودتان را هم سطح شنونده بدانید. اگر در بین صحبت‌های‌تان دائما از واژه «من» استفاده کنید و در اصطلاح نگاه بالا به پایین داشته باشید، مخاطب ناراحت می‌شود و باعث می‌شود حرف‌های شما اثرگذاری لازم را نداشته باشند. پس سعی کنید خودتان را با شنونده در یک تیم قرار دهید تا بهترین بازدهی را دریافت کنید.

۱۶ـ لبخند در صحبت‌ها را فراموش نکنید

در بین صحبت‌های‌تان سعی کنید لبخند داشته باشید، ترکیب ارتباط چشمی و لبخند زدن به مخاطب می‌تواند یک ترکیب بی‌نظیر برای جلب نظر شنونده باشد. اگر در یک جمع صحبت می‌کنید سعی کنید لبخندتان را بین حضار تقسیم کنید و فقط به یک سمت یا یک نفر توجه نکنید. برای تمرین این موضوع می‌توانید در هنگام صحبت جلوی آینه یا جلوی دوربین لبخند بر لب داشته باشید. برای شروع می‌توانید در مکالمات روزمره هم لبخند بزنید و تاثیر بی‌نظیر آن را مشاهده کنید.

۱۷ـ نقش ارائه تجربه‌های مفید در بهبود مهارت‌های ارتباطی

یکی دیگر از راه‌ های بهبود مهارت ‌های ارتباطی این است که شما در یک جمع بتوانید تجربه‌های کاری و شخصی‌تان را به راحتی با دیگران به اشتراک بگذارید. اگر بتوانید از تحربیات‌تان صحبت کنید می‌توانید شنوندگان بیش‌تری را با خودتان همراه کنید. سعی کنید در بین صحبت‌های‌تان تجربه‌های مسیر شغلی‌تان را هم با دیگران به اشتراک بگذارید چرا که مخاطب این کار را بسیار دوست دارد.

بهبود مهارت ‎های ارتباطی موثر در ۱۴ قدم 

  • پیام‌تان را برای مخاطب‌ خود متناسب کنید

افرادی که دارای بهترین ارتباط‌های هستند، برحسب این‎که طرف مقابل آن‎ها چه کسی است، صحبت‌های خود را تنظیم می‌کنند. شما ممکن است برای گفتگو با همکاران یا رئیس خود نسبت با زمانی که با مخاطب خاص، فرزندان یا بزرگترهای خود صحبت می‌کنید، زبان و کلام متفاوتی در پیش می‎گیرید. زمانی که تلاش می‌کنید پیامی را به کسی انتقال دهید، همیشه سعی کنید که دیدگاه او را نیز در نظر داشته باشید.

  • تقویت مهارت‎‌های ارتباطی با همدلی

ارتباط افراد مانند خیابان دوطرفه است. در صورتی که تمرین کنید که دیدگاه‌های مخالف را نیز در نظر داشته باشید، قادر هستید سختی‎ ها و اضطرابی را که برخی اوقات در زمان ارتباط برقرار کردن با دیگران دارید، کاهش دهید. به عنوان مثال، زمانی که مخاطب خاص شما می‌گوید خسته‌تر از آن است که بتواند صحبت کند، متوجه می‌شوید که منظور او چیست. همدلی کردن به شما کمک می‎کند که حتی قسمت‎ های ناگفته‌ی ارتباط خود با دیگران را نیز بهتر درک کنید و کمک می‎کند که واکنش‌های موثرتری نشان دهید.

  • برای بهبود مهارت‎‌ های ارتباطی در مشاوره گوش دهید، واقعا گوش دهید

بهترین کاری که قادر هستید برای بهبود مهارت‎‌های ارتباطی خود انجام دهید، این است که یاد بگیرید واقعا گوش دهید، دقت کنید و اجازه دهید طرف مقابل حرف خود را بزند، بدون این‎که صحبت او را قطع کنید. همه‌‌ی ما می‌دانیم که این کار سختی است، ولی در این صورت، حتی چنان‎چه سبک‎‌های ارتباطی خود نیز با یکدیگر سازگار نباشند، دست کم درک درستی از یکدیگر خواهید داشت و می‌توانید امید داشته باشید که مخاطب شما نیز همان دقت به حرف‌های شما گوش می‌دهد.

  • بهبود مهارت‎‌های ارتباطی تجربه‌های خوب‌ خود را به دیگران نیز پیشنهاد دهید

مسافرت‎‌هایی که رفته‌اید، فیلم‌هایی که دیده‌اید، مکان‌هایی که بوده‌اید، رستوران‌هایی که رفته‌اید، افراد مفیدی که آن‎ها باید ملاقات کنند، فرصت‎‌های شغلی و خلاصه هر آنچه که به ذهن شما می‌رسد را پیشنهاد کنید. توضیح دهید که چه چیزی در آن آدم‌ها و مکان‌ها و چه چیزهای قابل توجه بوده و چه‌طور می‌توانید برای دیگران نیز جذاب باشند. بایستی آن‎قدر ایده پیشنهاد دهید که بتوانید آن‎ها را علاقه‎‌مند کنید، آن‎ها نیز به عنوان یک همراه به شما نگاه می‌‎کنند که در زمان تصمیم‌گیری در رابطه با کاری که بایستی انجام دهند، می‎توانند روی او حساب کنند.

  • برای تقویت مهارت‌‎های ارتباطی پیش از پاسخ دادن مکث کنید

برای تقویت مهارت‌‎های ارتباطی مهم‌ترین و کلیدی‌ترین نکته این است که پیش از جواب، مکث کنید. پس از پایان صحبت‌های طرف مقابل مکث کوتاه ۳ الی ۵ ثانیه‌ای، یه رفتار مناسب و خوب در گفتگوها به حساب می‌آید. با یک مکث کوتاه، به صورت همزمان می‌توانید به ۳ هدف برسید.

  1. اولین هدف: نپریدن میان صحبت‌های طرف مقابل که ممکن است بابت نفس گرفتن، حرفش را قطع کرده باشد.
  2. دومین هدف: سریع نظر ندادن به صحبت‌های طرف مقابل نشان دهید که بسیار با دقت به صحبت‌های او توجه می‌کردید.
  3. سومین هدف: با بهتر گوش دادن،  صحبت‌های طرف مقابل  به آرامی در اعماق ذهن شما جا خواهد گرفت و واضح‌تر متوجه می‌شوید که طرف مقابل چه چیزی گفته است. علاوه‌براین با مکث کردن، فردی متشخص و خوش صحبت، جلوه می‌کنید.
  • برای تقویت مهارت ارتباط موثرحرف طرف مقابل را به شکل دیگر بازگو کنید

پس از این‌که سر خود را به نشانه تایید تکان دادید و لبخند زدید، می‌توانید بگویید ببینم آیا منظور شما دقیقا همین حرف بود؟ و سپس صحبت‌های او را به زبان خود بازگو نمایید. با تکرار صحبت‌های طرف مقابل به سبک خود جای شکی باقی نمی‌گذارید که به صحبت‌های طرف مقابل کاملا توجه داشتید و تمام سعی خود را کرده‌اید تا احساس و افکار طرف مقابل خود را متوجه شوید.

یک نکته جالب این است که زمانی گوش دادن موثر به دیگران را تمرین می‌کنید، بقیه احساس می‌کنند که آدم فوق‌العاده‌ای هستید و دلشان می‌خواهد که کنار شما باشند. در حضور شما احساس راحتی و شادی می‌کنند چرا که با گوش دادن به صحبت‌های دیگران موجب می‌شوید احساس کنند که خیلی با اهمیت هستید. برای ارتقا مهارت گفت‌وگو از ابزار قدرتمند گوش دادن برای شکل گرفتن اعتماد استفاده کنید.

  • در استفاده از مهارت‌های ارتباطی ماهر شوید

در صورتی که فرصتی را به بهبود مهارت‌‎های ارتباطی اختصاص دهید، قابلیت برقراری ارتباط با دیگران چه در محل کار و چه در موقعیت‌های اجتماعی، به صورت چشم‎‌گیری بهبود پیدا می‎کند. فرصتی را به مشاهده‌‎ی ماهرترین افراد از دیدگاه اجتماعی که می‎شناسید اختصاص دهید. بسیاری از این شیوه‌‎ها را در آن‎ها متوجه خواهید شد.

این نکته را در نظر داشته باشید که این شیوه‌ها نبایستی مانند یک ربات به کار گرفته شوند یا خیلی در چشم باشند. بایستی به شکل طبیعی انجام شوند و به روشی که با وضعیت جاری سازگاری داشته باشند. برای رسیدن به بهترین نتیجه ممکن بهتر است آرام باشید و بگذارید این مهارت‌های ارتباطی به شکل طبیعی چریان داشته باشند.

تا جایی که می‌توانید به خود واقعی‌تان نزدیک شوید. شیوه‌هایی را انتخاب نمایید که با شخصیت‌ خود و انگیزه‌های شما در ارتباط با دیگران سازگاری خوبی داشته باشند.  یاد بگیرید که احساس کنید کدام یک برای موقعیت‌های منحصر به فرد مناسب هستند و کدام یک با شخصیت واقعی شما سازگاری ندارند.

  • برای بهبود مهارت ارتباط موثر مثبت فکر کنید

اظهار نظر مثبت موجب تشویق و اظهار نظر منفی موجب دلسردی می‌شود. معمولا ذهن مایل است روی نکات منفی تمرکز کند. در نتیجه بسیار اهمیت دارد که آگاهانه نظرات و صحبت‎‌های مثبت را مدیریت نمایید.

  • مخالفت نمودن به شیوه مناسب

در صورتی که بتوانید قبول کنیدکه دیگران مثل شما نیستند آن وقت می‎توانید به روش مناسب با نظرات و عقاید آن‎ها که به نظر شما درست نیستند مخالفت کنید.  بنابراین بدون هیچ گونه بحث و جدل مخرب که معمولا همراه با بلند شدن صدا، داد و فریاد، خشم و غضب است می‌توانید به نتیجه درستی دست پیدا کنید.

یکی از مناسب‌ترین روش‌ها برای مخالفت با نظرات و عقاید دیگران روش خلع سلاح است. در این روش، فرد در صحبت‌های طرف مقابل حقیقتی را پیدا می‌کند. سپس در مقام موافقت و تایید آن صحبت می‌کند.

این روش در طرف مقابل تاثیر آرام بخش عجیبی می‌گذارد. این امکان وجود دارد که روش خلع سلاح را قبول نکند اما جدل، بی‌فایده همواره سرانجام ندارد. با این روش در حقیقت شما پیروز از بحث خارج شده اید و طرف مقابل نیز احساس پیروزی می‎کند و با آمادگی بیشتری به صحبت‌های شما گوش می‌دهد.

  • خودشناسی و افزایش آگاهی

برای بهبود مهارت‌‎های ارتباطی ابتدا به خودشناسی برسید. برای شناخت دنیای اطراف خود، همدلی و همدردی کردن با آن‌ها و یا نتیجه رسیدن گفتگوهای شما با دیگران احتیاج به خودشناسی و سعی برای بالا بردن اطلاعات و آگاهی خود جهت شناخت دیگران و محیط زندگی است.

آگاهی از نقاط قوت وضعف، ترس‌ها، آرزوها و نیازهای خود و پذیرش صادقانه آن‌ها، کمک می‎کند ویژگی‌ها و خصوصیات دیگران را واقع‌بینانه‌‎تر مشاهده کنید و آن‌ها را قبول کنید. باید این نکته را در نظر داشته باشید که خودشناسی و افزایش آگاهی نیازمند صرف وقت، صبر و تلاش در جهت تغییر ویژگی‌های منفی خود است. برای خودشناسی و افزایش آگاهی می‌توانید از افراد متخصصی مانند روانشناسان و مشاوران کمک بگیرید.

  • طوری به نظر برسید که انگار سطح انرژی‌ شما کمی بالاتر از طرف مقابل است

معمولا افراد می‌خواهند با کسانی ارتباط داشته باشند که به جای تضعیف روحیه، روحیه‌ی آن‌ها را بالا ببرند. زمانی که با صدا و زبان خود نشان می‌دهید دارای سطح انرژی بالایی هستید، افراد اطراف شما احساس انرژی مثبت بیشتری خواهند داشت. البته آن‌قدر هم پرانرژی نباشید که آن‌ها را از خود دور کنید، ولی آن‌قدر از خود انرژی نشان دهید که آن‌ها پس از حرف زدن با شما احساس پر‌انرژی بودن کنند.

  • بهبود مهارت‎‌های ارتباطی، منجر به فرصت‌های جدید می‌شود

افراد قادرند نقش کلیدی در زندگی شما ایفا کنند. در صورتی که برای بهبود و تقویت مهارت‌های ارتباطی موثر با دیگران فرصت برقراری ارتباط اختصاص دهید، تمام زندگی برای شما آسان خواهد شد. بنابراین در این صورت قدم‌های برقراری ارتباط با هر فردی در هر موقعیتی خیلی آسان‌تر بود درست برخلاف این روزها. قدرت مهارت‌های موثر ارتباطی این است که با تقویت آن‌ها، فرصت‌های جدیدی که در غیر این صورت در دسترس نبودند فوری برای شما مهیا خواهد شد.

  • برای بهبود مهارت‌های ارتباطی صبر و شکیبایی با دیگران را تمرین کنید

در صورتی که در ارتباط با دیگران به اندازه کافی صبر و شکیبا باشید و بتوانید در موقعیت‌های استرس‌زا ذهن خود را آرام کنید، در آن صورت این خصوصیت با مدیریت درست می‌تواند به دارایی ارزشمندی برای شما تبدیل شود. در محل کار، زمانی که رئیس شما برای مدیریت یک وضعیت خاص تحت فشار است که در آن دیگران خونسردی معمول خود را از دست می‌دهند، بنابراین در زمان ارتقا رتبه‌ی کارکنان افرادی که دردسر ساز بوده‌اند خوب به یاد خواهد آورد.

  • کتاب خواندن را در اولویت اول زندگی خود قرار دهید

افرادی که مطالعه بیشتری دارند ذهنی بازتر نسبت به دیگر افراد دارند. بنابراین این افراد مغز آن‌ها تحلیلی، خردمند و البته در برقراری ارتباط با دیگران جذاب‌تر هستند. در حقیقت، افرادی که کتاب‌های بسیاری را مطالعه می‌کنند در مقایسه با دیگران منحصر به فرد به نظر می‌رسند. این افراد موضوعات بسیاری برای شروع و ادامه یک گفت‎وگو دارند. همچنین آن‎‌ها علاوه‌بر این‌که حکیم و عاقل به نظر می‌رسند، باهوش و زیرک نیز هستند.

جمع‌بندی

بهبود مهارت‌ های ارتباطی تاثیرات بسیار مثبتی در زندگی شخصی و کار شما دارد. شاید موفقیت‌های زیادی در انتظار شما است که کافی است مهارت‌های ارتباطی را یاد بگیرید تا به سراغ شما بیایند. تسلط بر مهارت‌های ارتباطی موضوع مقطعی است و این گونه نیست که در یک بازه زمانی یک ماهه یا شش ماهه به دست بیاید.

سعی کنید هر کدام از مهارت‌های بالا را برای زمانی خاص تمرین کنید تا بتوانید آرام آرام بر همه آن‌ها مسلط شوید. همچنین در نظر داشته باشید که مشاوران دکتر ویز در کنار شما هستند تا با ارائه یک برنامه مشخص، مهارت‌ های ارتباطی شما را تقویت کنند.

برخی از سوالات رایج:

۱.کلیدی ترین نکته در زمینه تقویت مهارت ‌‎های ارتباطی چیست؟

برای تقویت مهارت‌‎های ارتباطی مهم‌ترین و کلیدی‌ترین نکته این است که پیش از جواب، مکث کنید. پس از پایان صحبت ‌های طرف مقابل مکث کوتاه ۳ الی ۵ ثانیه ‌ای، یه رفتار مناسب و خوب در گفتگوها به حساب می ‌آید.

۲.۱۴ قدم موثر به منظوربهبود مهارت ‎های ارتباطی کدامند؟

  1. پیام‌تان را برای مخاطب‌ خود متناسب کنید
  2. تقویت مهارت‎‌های ارتباطی با همدلی
  3. برای بهبود مهارت‎‌ های ارتباطی در مشاوره گوش دهید، واقعا گوش دهید
  4. بهبود مهارت‎‌های ارتباطی تجربه‌های خوب‌ خود را به دیگران نیز پیشنهاد دهید
  5. برای تقویت مهارت‌‎های ارتباطی پیش از پاسخ دادن مکث کنید
  6. برای تقویت مهارت ارتباط موثرحرف طرف مقابل را به شکل دیگر بازگو کنید
  7. در استفاده از مهارت‌های ارتباطی ماهر شوید
  8. برای بهبود مهارت ارتباط موثر مثبت فکر کنید
  9. مخالفت نمودن به شیوه مناسب
  10. خودشناسی و افزایش آگاهی
  11. طوری به نظر برسید که انگار سطح انرژی‌ شما کمی بالاتر از طرف مقابل است
  12. بهبود مهارت‎‌های ارتباطی، منجر به فرصت‌های جدید می‌شود
  13. برای بهبود مهارت‌های ارتباطی صبر و شکیبایی با دیگران را تمرین کنید
  14. کتاب خواندن را در اولویت اول زندگی خود قرار دهید

۳.تاثیر خودشناسی و افزایش آگاهی بر تقویت مهرت های ارتباطی چیست؟

آگاهی از نقاط قوت وضعف، ترس‌ها، آرزوها و نیازهای خود و پذیرش صادقانه آن‌ها، کمک می‎کند ویژگی‌ها و خصوصیات دیگران را واقع‌بینانه‌‎تر مشاهده کنید و آن‌ها را قبول کنید.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مراحل رسیدن به شادی و نشاط در زندگی ، زندگی شاد داشتن

همه ما به دنبال داشتن یک زندگی شاد هستیم و معمولا بسیاری از کارهایی که انجام می‌دهیم در جهت داشتن همین زندگی شاد است. برای مثال شما هر روز کار می‌کنید تا پول بیش‌تری به دست بیاورید و این موضوع دلیلی ندارد جز رسیدن به شادی و نشاط بیش‌تر در زندگی. اگر به دنبال زندگی شادی هستید می‌توانید از ۲۰ مولفه زیر کمک بگیرید. این ۲۰ مولفه به شما کمک می‌کند تا زندگی شادتری داشته باشید. رعایت تمامی این موارد کمک می‌کند تا بتوانید زندگی شادتری داشته باشید اما اگر فقط چند مورد از موارد را رعایت کنید.

۱ـ داشتن برنامه ریزی

داشتن برنامه ریزی در زندگی کمک زیادی به پیشرفت شما می‌کند. تحقیقات نشان داده است که افراد بابرنامه در زندگی از شادی و نشاط بیش‌تری برخوردار هستند. برنامه ریزی نه تنها باعث رشد شخصی و کاری شما می‌شود بلکه کمک می‌کند تا در کمترین زمان به اهداف مشخص شده‌تان برسید.

برنامه ریزی روش‌های مختلفی دارد اما بهترین نوع برنامه ریزی، برنامه روزانه است. معمولا همه افراد موفق در هر روز برنامه روز آینده‌شان را تدوین می‌کنند. برنامه‌های روزانه شاید ساده به نظر بیایند اما در طول زمان اثر فوق‌العاده‌ای دارد. در نظر داشته باشید که برنامه‌های روزانه و هفتگی کمک می‌کند تا بتوانید با علاقه و پشتکار بیش‌تری اهداف خود را دنبال کنید.

به طور کلی برنامه‌های موفق به سه شکل کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم می‌شوند. این برنامه‌ها باید به شکل مکتوب نوشته شوند تا بهترین اثرگذاری را داشته باشند. البته ممکن است برنامه کوتاه مدت و بلند مدت از نظر زمانی برای هر شخصی متفاوت باشد اما معمولا برنامه‌های کوتاه مدت برنامه‌هایی کمتر از ۶ ماه و برنامه‌های بلند مدت برنامه‌هایی هستند که بیش‌تر از ۲ سال زمان می‌برند.

۲ـ نقش سفر در شادی و نشاط

سفر رفتن به همراه خانواده و دوستان می‌تواند اثر بسیار خوبی در روحیه شما داشته باشد. سفر و گردش حتی اگر یک روزه هم باشد می‌تواند اثر مثبتی بر حال و هوای شما داشته باشد. اگر نمی‌خواهید هزینه زیادی برای سفرتان داشته باشید می‌توانید شهرهای نزدیک به محل زندگی‌تان را به عنوان مقصد سفرتان انتخاب کنید.

البته سفر رفتن اگر بیش‌تر از حد معمول باشد ممکن است شما را از برنامه شخصی‌تان عقب بیاندازد و مشکلاتی برای شما به وجود بیاورد. معمولا بین ۳ تا ۶ سفر در طول هر سال می‌تواند برای شادی و نشاط زندگی شما کافی باشد. البته آخر هفته‌ها و برخی تعطیلات یک روزه برای گردش‌های یکی دو روزه بسیار مناسب هستند.

اگر کارمند هستید احتمالا برنامه بهتری می‌توانید برای سفرهای‌تان داشته باشید اما مشاغل آزاد مشکلات بیش‌تری برای سفرهای‌شان دارند و معمولا برنامه ریزی مسافرت صاحبان مشاغل آزاد دشوارتر از سایر افراد است.

۳ـ مطالعه

فرقی نمی‌کند که کتاب‌های رمان و داستان‌گونه می‌خوانید یا کتاب‌های مربوط به شغل و حرفه مورد فعالیت‌تان. مطالعه کردن در هر ابعادی که باشد می‌تواند کمک زیادی به پیشرفت شخصیت شما داشته باشد. اگر کتاب‌های مورد مطالعه‌تان در راستای مسیر شغلی‌تان باشد احتمالا به پیشرفت و مهارت زیادی در کسب و کار شخصی‌تان می‌رسید.

این روزها کتاب‌ها دقیقا به همان شکل چاپی نیستند و کتاب‌های الکترونیکی و کتاب‌های صوتی انواع از جدیدترین مدل‌هایی هستند که شما می‌توانید در هر زمان از آن‌ها استفاده کنید. کتاب‌های صوتی و الکترونیکی هنوز به شکل کامل در کشور ما جا نیفتاده‌اند اما این کتاب‌ها بهترین مدل‌ برای کسانی است که هر روز زمان زیادی را در مسیر می‌گذرانند و می‌خواهند به کمک تلفن همراه‌شان مطالعه داشته باشند.

داشتن سیر مطالعاتی بهترین شیوه و مدل برای مطالعه است؛ سیرهای مطالعاتی بستگی به حوزه مورد مطالعه شما دارد و در حقیقت یک نقشه راه جمع و جور است که به شما مسیر مطالعه را نشان می‌دهد.

۴ـ اثر ورزش کردن در شادی و نشاط

کمتر کسی را می‌توانید پیدا کنید که اعتقاد به ورزش نداشته باشد اما معمولا بیش‌تر ما بخاطر تنبلی ورزش کردن را به تاخیر می‌اندازیم. برای مثال حتما افرادی در نزدیکی خود سراغ دارید که در بازه زمانی خاص به باشگاه می‌رفته اما بعد از مدتی باشگاه و ورزش را رها کرده است. ورزش کردن زمانی اثر بخش است که شما به صورت منظم و منسجم برای آن وقت بگذارید.

برای گرفتن نتیجه بهتر از ورزش کردن بهتر است از یک مربی تربیت بدنی استفاده کنید تا به شما برنامه روزانه ارائه دهد. البته برنامه روزانه ورزش زمان زیادی از شما نمی‌گیرد و این برنامه درست متناسب با زمان شما تنظیم می‌شود. این نکته را هم در نظر داشته باشید که ورزش‌های سنگین اگر زیر نظر مربی نباشد می‌تواند مشکلات زیادی برای شما به وجود بیاورد و موجب بروز مصدومیت شود.

۵ـ غذای سالم

تغذیه سالم همواره یکی از مورد تاکیدترین موارد برای رسیدن به شادی و نشاط است. رسیدن به شادی در زندگی رابطه مستقیمی با غذای سالم دارد. البته این روزها اجتناب از فست فودها و غذاهای آماده کمی مشکل است اما با این حال بهتر است سعی کنید از غذاهای سالم خانگی استفاده کنید.

همچنین در نظر داشته باشید که استفاده از کنسروها و غذاهای بسته بندی شده سرد به میزان کم در زندگی روزمره مشکلی برای شما ایجاد نمی‌کند اما اگر این نوع غذاها به عادت تبدیل شوند مشکلات زیادی برای شما به وجود می‌آورند. معمولا غذاهای کنسرو شده حاوی مقادیر زیادی ماده نگهداره هستند و همین موضوع باعث بروز مشکلات گوارشی و سرطان‌ می‌شود.

معمولا استفاده از این نوع غذاها تا ۳ بار در ماه مشکلی ندارد اما استفاده بیش‌ از حد این غذاها می‌تواند شادی و نشاط را از زندگی شما حذف کند. همچنین غذاهایی که از سوسیس و کالباس تهیه می‌شوند باید به شکل کامل از برنامه غذایی شما حذف شوند چرا که سوسیس و کالباس از مواد غیر استاندار تهیه می‌شوند و استفاده از آن‌ها موجب تشکیل سم در روده شده و بیماری‌های میکروبی و انگلی زیادی را به وجود می‌آورد.

۶ـ تاثیر دوستان خوب در شادی و نشاط زندگی

داشتن دوستان خوب در زندگی یکی دیگر از مولفه‌های داشتن یک زندگی شاد است. اگر می‌خواهید شادی و نشاط در زندگی شما به میزان کافی وجود داشته باشد باید دوستان خوبی در کنار خود داشته باشید.

البته قرار نیست شما هر روز یا هر هفته با دوستان‌تان دیدار داشته باشید اما به هر حال داشتن دوستان خوب نه تنها به انسان قوت قلب می‌دهد بلکه باعث ایجاد روابط مفید می‌شود. برای مثال اگر شما در حوزه شغلی‌تان بتوانید دوستان خوبی پیدا کنید می‌توانید کسب و کار خود را گسترش دهید و در نهایت به درآمد بیش‌تری برسید.

۷ـ داشتن هدف

کسانی که هدف دارند صبح‌ها به موقع از خواب بیدار می‌شوند و به طور کلی زندگی منظم‌تری دارند. همین عامل سبب می‌شود تا شما برنامه ریزی مناسبی برای رسیدن به اهداف‌تان داشته باشید و بدانید که در هر هفته قرار است چه کارهایی را انجام دهید. داشتن هدف در زندگی متناسب با علاقه، استعداد و حوزه کاری است و هر شخص باید متناسب با این ۳ پارامتر هدف زندگی خود را مشخص کند.

اگر می‌خواهید در طول زندگی به اهداف خود برسید بهتر است یک دفترچه یادداشت بردارید و مشخص کنید که رسیدن به این هدف چقدر زمان می‌برد. برای مثال اگر زمان رسیدن به این هدف را ۳ سال مشخص می‌کنید می‌توانید این ۳ سال را به ۳ بازه یک ساله تقسیم کنید و مشخص کنید که در هر سال قرار است به چه هدفی برسید.

۸ـ داشتن پس انداز برای رسیدن به شادی و نشاط

نبود شادی و نشاط در زندگی بسیاری از افراد به خاطر مشکلات مالی است. معمولا کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد که مشکلات مالی زیادی داشته باشد اما در زندگی شخصی‌اش خوشحال باشد. کسانی که به دنبال داشتن یک زندگی موفق و شاد هستند معمولا پس انداز مالی خوبی دارند. پس انداز کردن کار سختی نیست اما بعضی افراد به هیچ وجه سمت این کار نمی‌آیند.

بهترین کار برای داشتن یک پس انداز این است که درصد خاصی از هر میزان درآمد را در یک حساب جداگانه ذخیره کنید و بعد از جمع شدن مبلغ مشخصی با آن پول یک سرمایه گذاری انجام دهید. برای مثال می‌توانید به ازای هر ۸ میلیون تومان یک سکه بخرید یا همین میزان پول را در بازار بورس پس انداز کنید.

۹ـ پیشرفت شغلی و بهبود جایگاه اجتماعی

قطعا کسانی که برای رسیدن به زندگی شاد تلاش می‌کنند به دنبال پیشرفت در کار و بهبود جایگاه شغلی هم هستند. رسیدن به پیشرفت شغلی در طول چند سال اتفاق می‌افتد و نیاز به صبر زیادی دارد. مطالعه، تمرین و پشتکار سه عاملی هستند که باعث پیشرفت شغلی شما می‌شوند. پس اگر به شادی و نشاط در زندگی توجه دارید بهتر است پیشرفت شغلی را جدی بگیرید و به دنبال ارتقای مهارت خود باشید.

۱۰ـ توجه به علاقه‌مندی‌ها برای رسیدن به شادی و نشاط

همه ما در زندگی به چیزهای خاصی علاقه داریم و معمولا برای رسیدن به آن‌ها تلاش می‌کنیم برای مثال علاقه به رشته پزشکی، علاقه به داشتن ماشین‌های گران قیمت و… از نمونه علاقه‌مندی ما انسان‌ها است. برخی افراد برای رسیدن به این علاقه‌های شخصی تلاش می‌کنند و برخی از اشخاص هم با بهانه‌های مختلف سعی در قانع کردن خود به همین زندگی فعلی هستند.

شما به عنوان یک فرد موفق باید بدانید که در زندگی به چه مواردی علاقه دارید و می‌خواهید به چه مواردی دست پیدا کنید. البته در این موضوع کمی محتاط باشید و در نظر داشته باشید که شاید رسیدن به آن چیز سال‌های سال طول بکشد اما برای رسیدن به آن باید از همین امروز شروع کنید.

۱۱ـ گذراندن وقت با خانواده

استیو جابز مدیر عامل فقید اپل در سال‌های عمر از این که زمان کافی برای خانواده خرج نکرده بود بسیار ناراحت بود تا جایی که این موضوع به یک بیماری تبدیل شده بود. تحقیقات معتبرترین دانشگاه‌های آمریکا و آلمان نشان داده افرادی که وقت مناسبی با خانواده می‌گذرانند از شادی و نشاط بیش‌تری در زندگی برخوردار هستند و به طور کلی افراد موفق‌تری هستند.

البته این تحقیق روی جامعه آماری بزرگی صورت گرفت و قرار نیست تمام افراد موفق حاضر در این تحقیق افرادی باشند که با خانواده وقت می‌گذرانند. سعی کنید حداقل یک روز از هر هفته را به شکل کامل در اختیار خانواده قرار دهید. رفتن به مسافرت، گردش، بازی‌های فکری و.. از جمله مواردی است که می‌تواند شادی و نشاط را در خانواده تقویت کند.

۱۲ـ تاثیر نوشتن احساسات مثبت و منفی در رسیدن به شادی و نشاط

یادداشت کردن احساسات مثبت و منفی می‌تواند گام موثری در رسیدن به شادی و نشاط در زندگی باشد. اگر کتاب بنویس تا اتفاق بیافتد را مطالعه کرده باشید متوجه شده‌اید که نوشتن چقدر می‌تواند در زندگی آینده شما تاثیر داشته باشد. بهتر است برگه‌های افکار منفی و مثبت را از هم جدا نگه دارید و هر کدام از این برگه‌ها را تا سال‌ها نگه دارید.

برای مثال اگر الان که این متن را می‌خوانید از درآمد خود ناراضی هستید، این موضوع را روی یک برگه یادداشت کنید و در مکانی خاص نگه دارید. شاید سال آینده که به این برگه مراجعه می‌کنید به امروزتان و دغدغه‌های این روزهای‌تان بخندید. نوشتن احساسات مثبت هم از طرفی نقش زیادی در رسیدن به خودباوری دارد. اگر اعتماد به نفس مناسبی ندارید بهتر است در پایان هر روز احساسات خود را بنویسید. این تمرین تاثیر فوق‌العاده‌ای روی افزایش اعتماد به نفس دارد.

۱۳ـ زندگی در حال

متاسفانه بسیاری از افراد همیشه از گذشته ناراحت‌اند و این موضوع تا جایی ادامه دارد که باعث بروز بیماری‌های فکری می‌شود. انسان در حال زندگی می‌کند و فقط می‌تواند حال را تغییر بدهد.

شما به هیچ وجه نمی‌توانید گذشته‌تان را عوض کنید اما با داشتن برنامه ریزی مناسب می‌توانید به یک زندگی ایده آل در آینده‌ای نه چندان دور برسید. برای مثال بسیاری از دانشجویان هنوز درگیر رتبه کنکور خود هستند و رتبه کنکور را ملاکی برای موفقیت یا عدم موفقیت خود می‌دانند. پس سعی کنید با برنامه ریزی مناسب گذشته را جبران کنید و خودتان را برای یک آینده فوق العاده آماده کنید.

نوشتن اشتباهات سال‌های دور و نزدیک می‌توانید یکی از بهترین کارها برای داشتن آینده‌ای فوق‌العاده باشد. آینده به دست شما ساخته می‌شود و هیچ فردی قادر به ساختن آینده شما نیست. پس همین الان اهداف یک سال آینده خود را یادداشت کنید و برای رسیدن به آن‌ها تلاش کنید. مشاوران دکتر ویز نیز در این مسیر کنار شما هستند تا بتوانید به بهترین آینده ممکن برای خود برسید.

۱۴ـ دوری از افراد منفی‌نگر برای رسیدن به شادی و نشاط

همه ما افراد منفی‌نگری در زندگی‌مان داریم که باعث می‌شوند حال ما حتی برای لحظاتی کوتاه خراب شوند. بعضی افراد دائما غر می‌زنند و از زندگی ناله می‌کنند. حتی بعضی از این افراد موقعیت خانواده، محل تحصیل و بسیاری موضوعات دیگر را عامل زندگی ناموفق خود می‌دانند.

کسانی که دائما از وضعیت خود ناراضی هستند معمولا به موفقیت خاصی در زندگی نمی‌رسند و حتی ممکن است شما را هم از رسیدن به موفقیت بازدارند. پس سعی کنید افراد منفی نگر زندگی خود را حذف کنید و تعامل کمتری با آن‌ها داشته باشید. اگر این مدل افراد ارتباط نزدیکی به شما دارند شاید کار شما سخت‌تر باشد و حذف آن‌ها زمان بیش‌تری لازم داشته باشد. برای مثال اگر یکی از اعضای خانواده شما فردی منفی نگر است شاید حذف آن ممکن نباشد اما شما می‌توانید معاشرت خود را با این فرد محدود کنید.

۱۵ـ کمک به دیگران

انسان‌ها ذاتا علاقه به کمک به دیگران دارند و برای همین از کمک کردن به هم نوعان خود لذت می‌برند. کمک کردن به انسان‌ها صرفا به صورت مالی نیست و شاید شما در یک زمان با صحبت کردن بتوانید به یک شخص کمک کنید. سعی کنید در هر رشته و در هر حوزه‌ای که فعالیت می‌کنید زمانی را برای کمک کردن به دیگران اختصاص دهید.

حتی می‌توانید تعدادی افراد علاقه‌مند در حوزه مورد فعالیت‌تان را به صورت رایگان آموزش دهید تا بتوانید به جامعه خدمت کرده باشید. تشخیص این که چه کمکی از دست شما ساخته است برعهده خودتان است اما با کمی تحقیق شاید بتوانید به این موضوع پی ببرید.

۱۶ـ تاثیر خواب کافی در رسیدن به شادی و نشاط

خواب کافی هم یکی از مهم‌ترین موارد رسیدن به شادی و نشاط  در زندگی است. معمولا هر انسانی در طول شبانه روز به مقداری خواب احتیاج دارد و این مقدار برای همه افراد یکسان نیست. استاندارد میزان خواب در طول یک شبانه روز ۸ ساعت است اما برخی افراد روزانه ۶ ساعت بیش‌تر نمی‌خوابند و برخی افراد هم روزانه بیش‌تر از ۱۰ ساعت می‌خوابند. هیچ قانونی وجود ندارد که بگوییم افراد کم خواب موفق می‌شوند و یا افراد پرخواب به موفقیت نمی‌رسند اما باید دقت داشته باشید که از بقیه وقت خود در طول یک روز به درستی استفاده کنید.

داشتن برنامه منظم برای خواب به اندازه میزان خواب اهمیت دارد. اگر شما خواب نامنظمی دارید نباید انتظار داشتن یک زندگی به همراه شادی و نشاط داشته باشید. سعی کنید یک روتین برای خودتان داشته باشید و در همان چهارچوب به خواب بروید تا بهترین بازده را در طول روز داشته باشید.

۱۷ـ خرید درمانی

خرید کردن همیشه برای ما انسان‌ها لذت بخش است و با خرید لباس، خوراکی و… خوشحال می‌شویم. شاید بد نباشد در طول ماه یک روز را برای خود مشخص کنید و در آن روز خریدهای‌تان را انجام دهید. خرید درمانی یکی از راه‌های اثبات شده برای رسیدن به شادی و نشاط در زندگی است و باید توجه ویژه‌‌‌ای به آن داشته باشید. حتی اگر خرید‌های زیادی ندارید بهتر است یک روز در ماه به بازار بروید و نگاهی به وسایل مورد نیازتان بیاندازید.

۱۸ـ بی توجهی به اخبار منفی روزانه برای رسیدن به شادی و نشاط

اخبار روزانه پر است از اتفاقات بد و ناراحت کننده. اما اگر تا به امروز دنبال کننده اخبار بوده‌اید شاید تصور دنبال نکردن اتفاقات و اخبار روزانه بسیار سخت باشد اما اگر یک هفته اخبار را دنبال نکنید متوجه تاثیر فوق‌العاده آن در زندگی‌تان می‌شوید.

البته پیگری اخباری که متناسب با حوزه شخصی و مورد فعالیت‌تان است نه تنها ضرری ندارد بلکه می‌تواند مفید هم باشد اما برای مثال اگر شما یک فعال بازار سرمایه نیستید، پیگیری اخبار دلار و طلا صرفا شما را درگیر می‌کند و تمرکز شما را کاهش می‌دهد. تمرین کنار گذاشتن یک هفته‌ای اخبار می‌تواند یکی از مهم‌ترین و بهترین تصمیمات شما در ماه جدید باشد.

۱۹ـ سرمایه‌گذاری برای آینده

اگر می‌خواهید از آینده مطمئن باشید و دغدغه مالی نداشته باشید توصیه می‌شود یک سرمایه گذاری مطمئن داشته باشید و برای آینده مالی زندگی‌تان یک برنامه منظم داشته باشید.

در قسمت پس انداز گفتیم که بهتر است هر ماه مقداری از درآمد خود را پس انداز کنید. بعد از یکی دو سال می‌توانید با این پول یک سرمایه گذاری کوچک شروع کنید و اگر می‌خواهید بهترین سرمایه گذاری را داشته باشید می‌توانید با مشاوران دکتر ویز در ارتباط باشید. سرمایه گذاری مطمئن برای آینده باعث اطمینان خاطر شما می‌شود و همین موضوع به بروز شادی و نشاط زندگی شما کمک می‌کند.

۲۰ـ استفاده مشخص از فضای مجازی برای رسیدن به شادی و نشاط

فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی امروزه بسیاری از جوانان را درگیر کرده است و باعث اعتیاد آن‌ها به این فضا شده است. شاید باورش سخت باشد اما دانشمندان دریافته‌اند که اعتیاد جوانان به شبکه‌های اجتماعی دست کمی از اعتیاد به مواد مخدر ندارد و این اعتیاد در طول زمان باعث بروز مشکلات زیادی از جمله زوال عقل می‌شود.

از طرفی دنیای مجازی یک دنیای فانتزی است و با دنیای حقیقی کاملا متفاوت است. پس کسانی که کل زمان خود را در این شبکه‌ها می‌گذرانند نمی‌توانند تصور درستی از دنیای واقعی داشته باشند و در عمل مشکلات زیادی برای آن‌ها به وجود می‌آید.

جمع‌بندی

رسیدن به شادی و نشاط در زندگی بستگی به عوامل زیادی دارد که در این مطلب ۲۰ مورد آن‌ها را بررسی کردیم. این ۲۰ مورد مهم‌ترین عوامل برای رسیدن به یک زندگی شاد و پرنشاط هستند. عمل کردن به مجموعه‌ای از این عوامل باعث رسیدن به شادی در زندگی می‌شود و نباید این طور تصور کرد که صرفا با عمل کردن به چند مورد از این موارد شادی و نشاط به زندگی ما می‌آید. همچنین در نظر داشته باشید که مشاوران دکتر ویز در کنار شما هستند تا به زندگی ایده‌آل خود برسید




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

بررسی هوش هیجانی ،آموزش کامل تقویت هوش هیجانی

تقویت هوش هیجانی

قطعا می‌دانید که هوش، انواع مختلفی دارد و هر شخص ممکن در یک هوش خاص سرآمد باشد، به همین دلیل است که سیستم‌ها آموزشی خارجی در صورت ضعیف بودن یک دانش آموزی را به کمک سنجش هوش مورد ارزیابی قرار می‌دهند و در شاخه‌ای که استعداد دارد از او استفاده می‌کنند. متاسفانه در ایران پایش درستی بر هوش انسان‌ها صورت نمی‌گیرد و صرفا دانش آموزی که در مدرسه ضعیف باشد، شخص کم هوش شناخته می‌شود.

بسیاری از افراد حتی تا آخر عمرشان هم متوجه استعدادهای خود نمی‌شوند و این موضوع باعث بروز آسیب‌های ذهنی فراوانی می‌شود. حتی برخی از این افراد نمی‌توانند یک شغل مناسب برای خود پیدا کنند و در زندگی شخصی و کاری‌شان دچار آسیب‌های زیادی می‌شوند. هر چند سیستم آموزشی غرب به خوبی استعداد هر شخص را شناسایی کرده و در صنعت، هنر، ورزش و دیگر شاخه‌ها آموزش می‌دهد اما کماکان در برخی از کشورها هیچ نظارتی روی استعدادهای مختلف نیست.

این روزها به کمک تست‌های روان‌شناسی مختلف می‌توانید استعدادها و میزان هوش خود یا فرزندان‌تان را سنجش و تقویت کنید. این موضوع نه تنها شخص را در نظر خودش قدرت‌مند‌تر جلوه می‌دهد بلکه کمک زیادی به تصمیم‌گیری‌ها و دیگر موارد زندگی شخص دارد. اما شاید برای شما هم سوال شده باشد که هوش هیجانی چیست و دقیقا چه کاربردی دارد؟

هوش هیجانی چیست دقیقا چه کاربردی دارد؟

هوش هیجانی یکی از مهم‌ترین انواع هوش است که کمک می‌کند در لحظه، تصمیمات و هیجان درستی از خودتان بروز دهید. حتما برای شما هم پیش آمده است که در یک لحظه حرفی می‌زنید که طرف مقابل‌تان را ناراحت می‌کند و یا ممکن است بارها برای شما پیش آمده باشد که در موقع ضروری عکس العمل و حرکت به‌جا و به موقعی نداشته‌اید.

 

خوشبختانه هوش هیجانی موضوعی اکتسابی است به این معنا که قابل یادگرفتن است و شما هر چقدر هم که در این هوش ضعیف باشید به کمک تکنیک‌های دکتر ویز می‌توانید آن را اصلاح و تقویت کنید. شاید از خودتان بپرسید که از کجا معلوم که من در هوش هیجانی ضعیف هستم و آیا حتما نیازی به تست‌های روان‌شناسی است یا خیر؟

خیر نیازی به مراجعه حضوری و تست‌های روان‌شناسی نیست؛ در حقیقت شما با پاسخ دادن به چند سوال می‌توانید متوجه شوید که آیا هوش هیجانی‌تان ضعیف است یا خیر؟

در ادامه مهم‌ترین سوالاتی که در تست‌های هوش هیجانی مطرح می‌شود را ذکر کرده‌ایم و اگر پاسخ شما به تمامی این سوالات مثبت است احتمالا باید به فکر تقویت هوش هیجانی‌تان باشید.

 

آیا زیاد صحبتی می‌کنید که دیگران را ناراحت می‌کند؟

آیا فکر می‌کنید که مردم بیش‌ از حد حساس هستند؟

آیا احساسات پنهان شده‌تان را به صورت یک باره و روی یک شخص خالی می‌کنید؟

تاریخچه کوتاهی از هوش هیجانی

اصطلاح هوش هیجانی برای اولین بار توسط جان دی مایر و پیتر سالووی از دانشگاه بیل مطرح شد. البته در آن زمان این تعریف بسیار ساده‌تر از تعریف امروزی بود و تکامل پیدا نکرده بود. این دو شخص در تعریف هوش هیجانی عبارت زیر را به کار بردند:

هوش هیجانی یک توانایی است که به کمک آن شخصیت، نیاز، خواسته و روش‌های بروز احساسات برای هر شخص را درک می‌کنیم.

این تعریف رفته رفته کامل شد و به شکل امروزی درآمد، البته در سال‌های قبل‌تر نیز دانشمندان و فیلسوف‌های بزرگی در مورد هوش هیجانی نظرات مختلفی داده بودند اما اسمی از هوش هیجانی نبرده بودند به همین خاطر هوش هیجانی در سال‌های بسیار دور به شکل امروزی تعریف نشده بود اما صحبت‌هایی در مورد آن می‌شد.  

تفاوت هوش هیجانی و IQ

شاید شما هم تا قبل از این مطلب هوش هیجانی و آی‌کیو را دو چیز یکسان تصور می‌کردید اما در حقیقت این گونه نیست و این دو مورد کامل با یکدیگر تفاوت دارند. در حقیقت هوش هیجانی همان درک احساسات، نیازها و شرایط دیگران است در حالی که آی کیو همان هوش عادی و معمولی است که در مدارس آن دانش آموزان را به خاطر آن تشویق یا تنبیه می‌کنند. قطعا شما هم افرادی را در کنار خود می‌شناسید به طوری که آی کیوی بسیار بالایی دارند اما در زندگی موفق نیستند.

یکی از مهم‌ترین علت‌هایی که برخی از افراد در زندگی‌شان موفق نیستند همین نداشتن اطلاعات کافی در مورد هوش هیجانی است. همان طور که در قسمت‌های بالا گفته شد هوش هیجانی یک موضوع اکتسابی نیست و کاملا قابل تغییر است پس اگر احساس می‌کنید هوش هیجانی شما به اندازه کافی قوی نیست بهتر است هر چه سریع‌تر به فکر بهبود آن باشید.

موفقیت در زندگی زمانی حاصل می‌شود که هوش هیجانی و آی کیو در کنار هم وجود داشته باشند، در حقیقت نبود هر کدام از این هوش‌ها می‌تواند مشکلات بسیار جدی برای شما به وجود بیاورد. مشکلات مربوط به هوش هیجانی آن‌قدر در زندگی‌‌های امروزی زیاد شده است که علت بسیاری از طلاق‌ها هم کافی نبودن همین هوش هیجانی عنوان شده است.

آموزش و تقویت هوش هیجانی در دوران کودکی

آموزش هوش هیجانی در هر سن و سالی ممکن است و حتی بسیاری از افراد بالای ۶۰ سال هم به سراغ یادگیری هوش هیجانی می‌روند اما بهترین زمان برای سنجش و تقویت هوش هیجانی سنین کودکی و نوجوانی است زیرا سبب توسعه فردی نیز می شود. در سنین کم ذهن شخص در آماده‌ترین حالت ممکن است و شما به راحتی می‌توانید مشکلات مربوط به هوش هیجانی شخص را برطرف کنید. 

هوش هیجانی می‌تواند نقطه عطفی برای رسیدن به موفقیت و مثبت اندیشی در اشخاص باشد پس اگر فرزندی دارید بهتر است حتما برای سنجش هوش هیجانی او، به مراکز معتبر مراجعه کنید تا این هوش تقویت شود. البته تمرین‌هایی هم برای تقویت هوش هیجانی در سطح اینترنت وجود دارد اما ممکن است همه این تمرین‌ها برای فرزند شما مناسب نباشد. پس در نظر داشته باشید که بهترین زمان برای آموزش و تقویت سنجش هوش هیجانی دوران کودکی است.

مهم‌ترین تکنیک‌ها برای تقویت هوش هیجانی

همان طور که گفته شد تکنیک‌ها و تمرین‌هایی برای تقویت هوش هیجانی وجود دارد که در صورت استفاده کردن از آن‌ها می‌توانید به نتیجه دلخواه‌تان برسید. البته اگر به هر دلیلی به نتیجه دلخواه‌تان نرسیدید بهتر است به مرکز مشاوره دکتر ویز مراجعه کنید تا بررسی دقیق‌تری صورت گیرد اما در حالت کلی این تکنیک‌ها می‌توانند نتایج بسیار خوبی برای تقویت هوش هیجانی شما داشته باشند. در ادامه این مطلب چند تکنیک برای تقویت هوش هیجانی مطرح می‌کنیم که می‌تواند کمک زیادی به شما داشته باشد.

۱ـ مشاهده و تحلیل درست اتفاقات اطراف

اگر می‌خواهید هوش هیجانی شما به بهترین شکل آموزش ببینید باید تحلیل‌گر و مشاهده‌گر خوبی باشد و در کنار آن اصول پرسشگری را نیز رعایت کنید.

بسیاری از مشکلاتی که برای شما به وجود می‌آید به این خاطر است که شما مشاهده‌گر خوبی نیستید و تحلیل درست و به جایی از اتفاقات پیرامون‌تان ندارید. وقتی از اتفاقات اطراف‌تان به خوبی مطلع نیستید نباید انتظار یک رفتار درست از خودتان داشته باشید.

همیشه سعی کنید اتفاقات پیرامون‌تان را به خوبی تحلیل کنید تا بهترین عمل‌ کرد را داشته باشید. پس به عنوان تمرین سعی کنید برای یک هفته تمامی اتفاقات اطراف‌تان را یادداشت کنید و آن‌ها را بررسی کنید تا بتوانید بهترین عمل‌کرد را داشته باشید.

این مشاهده باید در محل کار، محل زندگی و دیگر مکان‌های پر رفت و آمد شما باشد. وقتی بعد از یک هفته به نتیجه مثبتی رسیدید مطمئن می‌شوید که مشاهده دقیق اتفاقات پیرامون چقدر در رفتار شما تاثیرگذار است.

۲ـ شنونده خوبی باشید

یکی دیگر از تمرین‌هایی که می‌توانید برای تقویت هوش هیجانی صورت دهید این است که شنونده خوبی در محیط اطراف‌تان باشید. شنونده بودن در محیط اطراف به شما کمک می‌کند تا بتوانید بهترین تصمیم در لحظه را بگیرید. معمولا کسانی که پرحرف هستند نمی‌توانند هوش هیجانی‌شان را تقویت کنند چرا که دائما ذهن‌شان به دنبال این است که فرصتی برای صحبت کردن داشته باشد.

یکی از بهترین تمرین‌ها برای چنین موقعی، تمرین صحبت نکردن در جمع است، به مدت یک هفته سعی کنید در جمع‌ها کمتر صحبت کنید تا ذهن شما به یک آرامش نسبی برسد و سپس سعی کنید در همان جمع شنونده خوبی باشید. شنونده بودن نه تنها در تقویت هوش هیجانی تاثیر بسیار زیادی دارد بلکه کمک زیادی به افزایش اطلاعات شما می‌کند.

همچنین صحبت کردن به میزان کم و مشخص باعث می‌شود تا شما به عنوان یک شخص فروتن شناخته شوید. فروتن بودن شما در یک جمع فرصت خوبی برای تمرکز شما روی حرف‌های دیگران است. کافی است این مهارت‌ را برای یک هفته تمرین کنید تا نتایج فوق العاده آن را ببینید.

۳ـ افزایش خودآگاهی برای رسیدن به درک بالاتر

شما باید توانایی زیادی در درک مهارت‌های شخصی‌تان داشته باشید چرا که بدون داشتن درک درستی از مهارت‌ها و اخلاقیات خودتان نمی‌توانید دیگران را درک کنید و در نتیجه هوش هیجانی شما به میزانی که می‌خواهید رشد پیدا نمی‌کند.

هوش هیجانی یکی از مهم‌ترین موضوعات وابسته به درک خودتان است، پس سعی کنید به بهترین نحو خودتان را بشناسید و تمامی اخلاقیات و ویژگی‌های بد و خوب‌تان را درک کنید.

برای برداشتن اولین گام افزایش خودآگاهی می‌توانید ویژگی‌ها بد و خوب‌تان را روی یک تکه کاغذ یادداشت کنید، از دیگران هم بخواهید که ویژگی‌های بد و خوب شما را روی یک تکه کاغذ یادداشت کنند. این کار باعث می‌شود در کمترین زمان ممکن ویژگی‌های بد را از خودتان جدا کنید و به درک بهتری از خودتان برسید.

۴ـ پاسخ دادن در زمان مناسب را برای مسولیت‌پذیر شدن تمرین کنید

برای این که بتوانید هوش هیجانی خود را تقویت کنید انجام این تمرین الزامی است، شما باید سعی کنید در بهترین و مناسب‌ترین زمان پاسخ و ری‌اکشن نشان دهید. بسیاری از حرف‌ها و پاسخ‌ها با ده دقیقه دیر و زود شدن تاثیر کلامی خود را از دست می‌دهند به همین خاطر شما برای پاسخ به هر سوال یا هر صحبتی تنها چند لحظه فرصت دارید.

برای تقویت این مهارت جمع‌های خانوادگی بهترین ممکن است. سعی کنید در بهترین حالت پاسخ سوال دیگران را بدهید و اگر از زمان مشخص شده‌تان رد شد سعی کنید از پاسخ دادن خودداری کنید. شاید همین خودداری کردن از پاسخ دادن در شروع کار بسیار سخت باشد اما با تمرین چند هفته‌ای آن می‌توانید به تاثیر بالای آن در تقویت هوش هیجانی‌تان پی ببرید.

۵ـ احساسات دیگران را درک کنید

حتما نیاز نیست که یک مشاور یا روان‌شناس خبره باشید تا احساسات دیگران را درک کنید. شما به عنوان یک همسر، پدر، مادر و دوست باید بتوانید احساسات اطرافیان‌تان را به خوبی درک کنید.

این موضوع کمک می‌کند تا شنونده خوبی باشید و دیگران حرف‌های‌شان را بدون تعارف با شما مطرح کنند. مشاهده و شنیدن شفاف خواسته‌های دیگران باعث می‌شود شما تحلیل بهتری از اتفاقات اطراف‌تان داشته باشید و این موضوع قطعا کمک بزرگی به تقویت هوش هیجانی شما می‌کند.

۶ـ احساسات خودتان را هم درک کنید

درک احساسات‌ شخصی خودتان باعث می‌شود تا بتوانید درک بهتری از شخصیت خودتان داشته باشید و در نتیجه به افزایش هوش هیجانی شما منجر می‌شود. تقویت هوش هیجانی به کمک راه‌کارهای مختلفی امکان‌پذیر است اما باید صبر داشته باشید و برای افزایش هوش هیجانی‌تان باید حداقل ۵ مورد از راه‌کارهای ارائه شده در این مطلب را انجام دهید. درک احساسات شخصی‌تان شاید در ابتدا کار سختی به نظر بیاید اما با تمرین و نوشتن افکار و احساسات‌تان می‌توانید نتیجه خوبی بگیرید.

۷ـ تنظیم عواطف

شما در مواجهه با اتفاقات مختلف باید سعی کنید عواطف خود را کنترل کنید، عدم کنترل بر این عواطف باعث ناراحتی دیگران می‌شود و از طرفی هوش هیجانی شما را هم از مسیر پیشرفت خارج می‌کند. تنظیم عواطف به این معنا است که شما در مواجهه با هر موضوعی بتوانید به اندازه مشخص واکنش نشان دهید.

بروز بیش‌ از حد عواطف و بروز کمتر از حد عواطف می‌تواند تاثیرات زیادی بر زندگی کاری و شخصی شما داشته باشد. در این راه می تاونید به کمک مثبت اندیشی نیز موفقیت بیشتر کسب نمایید.

تقویت هوش هیجانی باعث می‌شود تا بهتر بتوانیم با خود و با دیگران ارتباط برقرار کنیم. ارتباط و درک صحیح از خود و دیگران نیز، کیفیت بیشتر زندگی را به همراه داشته و موجبات شادکامی و خوشبختی ما را مهیا می‌سازد.

علاوه بر تکنیک‌هایی که بررسی کردیم، راه‌های دیگری نیز برای تقویت هوش هیجان وجود دارد که در ادامه، ضمن معرفی آزمون‌های جهانی برای پی بردن به مقدار هوش هیجانی، راه‌کاری دیگری برای تقویت هوش هیجانی را نیز با شما در میان خواهیم گذاشت. پس اگر هنوز هم نسبت به این هوش کنجکاو هستید و می‌خواهید بیشتر در مورد آن بدانید، تا انتها با ما همراه باشید.

آزمون‌های ارزیابی هوش هیجانی کدامند؟

آزمون‌های بسیاری برای ارزیابی هوش هیجانی وجود دارند که از جمله آن‌ها می‌توان «آزمون برادبری و گریوز»، «آزمون بار-آن EQ-i» و «آزمون شرینگ» را نام برد.

در هر یک از این آزمون‌ها، شما می‌توانید مقدار هوش هیجانی خود را سنجیده و سپس برای تقویت هوش هیجانی خود، اقدامات لازم را انجام دهید. این آزمون‌ها به شما کمک می‌کنند تا به جایگاه هوشی خود در زمینه کنترل هیجانات پی برده و بهتر بتوانید در راستای تقویت آن قدم بردارید.

اما در درون‌مایه تمام این آزمون‌ها، یک سری مؤلفه‌ها مورد ارزیابی قرار می‌گیرند که از روی آن‌ها به مقدار هوش هیجانی خود پی خواهید برد. این مؤلفه‌ها شامل موارد زیر هستند:

  • ظرفیت‌ها و توانایی‌های درونی فرد
  • ظرفیت‌ها و توانایی‌های ارتباطی فرد با دیگران
  • توانایی پاسخگویی و انعطاف‌پذیری فرد در موقعیت‌های گوناگون
  • تونایی مقابله با تنش‌ها و استرس
  • ارزیابی دیدگاه مثبت افراد نسبت به زندگی و تأثیر آن بر شادکامی

با ارزیابی این موارد، می‌توان به مقدار هوش هیجانی هر فردی پی برد. راهکارهایی هم که برای تقویت هوش هیجانی ارائه می‌شوند، دقیقاً همین فاکتورها را نشانه گرفته و موجب تقویت یکی از مؤلفه‌های فوق می‌شوند.

در ادامه، چند راهکار تکمیلی دیگر برای تقویت هوش هیجانی را به شما معرفی می‌کنیم که با استفاده از آن‌ها و دیگر راهکارهایی که قبلاً معرفی کردیم، می‌توانید در راستای تقویت هوش هیجانی خود، قدم  بزرگی را برداشته و سبب بهبود شرایط زندگی خود شوید.

چه راه‌کارهای دیگری برای تقویت هوش هیجانی وجود دارد؟

همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم، راه و روش‌های بسیاری برای تقویت هوش هیجانی وجود دارد که هرکس بسته به روحیه، شخصیت و شرایط خود می‌تواند از آن روش‌ها بهره بگیرد. اما در اینجا، چند راهکار دیگر که موجب تقویت هوش هیجانی در افراد مختلف می‌شوند را با شما در میان می‌گذاریم که به قرار زیر هستند:

  • سفر کنید

سفر کردن یکی از راه‌هایی است که بشدت می‌تواند موجب تقویت هوش هیجانی شده و دیدگاه ما نسبت به زندگی را گسترش دهد. وقتی سفر می‌کنیم، با آداب و رسوم مردمان گوناگون آشنا شده و چیزهای زیادی را از آن‌ها یاد خواهیم گرفت. همین یادگیری می‌تواند رفتارهای جدیدی را در ما ایجاد کرده و موجبات تقویت هوش هیجانی ما را فراهم سازد.

پس اگر تا بحال به سفر کردن زیاد اهمیت نمی‌دادید، از این پس، سفر را در برنامه‌ی زندگی خود قرار داده و بسته به شرایط‌تان، هرسال به چند سفر کوتاه (چند ساعته – چند روزه)‌ یا طولانی (چندین روزه – چند هفته‌ – چند ماهه) بروید.  

  • به سلامتی خود اهمیت بدهید

وقتی می‌خواهید عملکردها و هیجانات مثبتی در زندگی داشته باشید، باید از سلامت جسم و روان کافی هم برخوردار باشید. قطعاً تغذیه سالم و نرمش‌های روزانه تأثیر شگرفی در سلامت جسم و روان ما دارد. بنابراین فقط پرداختن به جنبه‌های بیرونی برای تقویت هوش هیجانی کافی نیست و باید حتماً جنبه‌های درونی و سلامت جسم و روان را نیز در نظر داشته باشیم.

اگر بتوانید روزانه بین ۱۰ تا ۳۰ دقیقه نرمش‌های کششی آرام انجام داده و از رژیم غذایی سالمی هم برخوردار باشید، زمینه لازم برای تقویت هوش هیجانی شما فراهم می‌شود و دیگر راهکارهای تقویتی، با سرعت بیشتری روی رفتار شما تأثیر می‌گذارند.

  • بنویسید

نوشتن نه در سطح حرفه‌ای، بلکه تنها در سطح نوشتن رویدادهای روزانه نیز بر درک ما از خود و دیگران تأثیر می‌گذارد. یادداشت کردن وقایع روزانه و همچنین نوشتن احساسات و هیجانات، می‌تواند باعث شود تا در بروز احساسات خود در برابر شرایط مختلفی که برایمان پیش می‌آید، هوشمندانه‌تر عمل کنیم. شما می‌توانید این نوشته‌ها را آخر شب‌ها قبل از خواب در یک دفترچه‌ی کوچک نوشته یا در دفترچه الکترونیکی تلفن همراهتان تایپ کنید (نوشتن در دفترچه‌ یادداشت‌های کاغذی، تأثیر بیشتری دارد!)

  • دوستان جدید پیدا کنید

برقراری ارتباط بیشتر با سایر انسان‌ها به کمک بهبود مهارت های ارتباطی موثر، موجب می‌شود تا به صورتی ناخودآگاه، احساسات بیشتری از خود بروز داده و به شکل بهتری به تعامل با افراد مختلف بپردازیم. اگر شما تنها چند دوست محدود با طرز فکرهای مشابه داشته باشید، شیوه رفتار شما و هوش هیجانی‌تان، تنها در همان سطح باقی می‌ماند.

اما آشنایی با افراد بیشتری که دارای رفتارها، طرزفکرها و عقاید متفاوتی هستند، موجب می‌شود تا رفتار و درک شما از روابط نیز گسترش یابد. بنابراین اگر تابحال از ایجاد ارتباط با انسان‌های جدیدی که هم عقیده با شما نبودند، طفره می‌رفتید، اینبار به استقبال چنین روابطی بروید. چراکه ایجاد ارتباطات بیشتر، هوش هیجانی شما را تقویت کرده و در نتیجه‌ی آن، کیفیت زندگی شما را بالاتر می‌برد.

  • دیگران را سورپرایز کنید

متأسفانه اکثر افراد در تمام طول عمر خود به دنبال سورپرایز شدن هستند و کمتر ترغیب می‌شوند تا خود نیز برای غافلگیر کردن دیگران، داوطلب شوند. دادن هدیه‌های دور از انتظار و غیرمناسبتی به عزیزان و دوستان نزدیک، روابط نزدیک شما را تحکیم بخشیده و شخصیت سرزنده‌تری از شما می‌سازد.

وقتی کسی را سورپرایز می‌کنید، بیشتر از آن شخص، خود شما به وجد می‌آیید و احساس رضایت درونی‌تان تقویت می‌شود. این مورد در ناخودآگاه شما بازتاب پیدا کرده و موجب بروز هیجانات معقول و مثبت می‌شود. افرادی که هرگز دیگران را با کارهای مثبت غافلگیر نمی‌کنند، هوش هیجانی پایینی دارند. پس اگر شما نیز تا به امروز چنین نمی‌کردید، بهتر است از این پس، چنین برنامه‌هایی را به لیست وظایف دوره‌ای خود اضافه کرده و خود نیز از ثمرات آن بهره‌مند شوید.

  • یاد بگیرید

یادگیری بی‌وقفه و مستمر، انسان را در مسیر یک زندگی صحیح هدایت می‌کند. هرگاه از آموزش دیدن صرف‌نظر می‌کنیم، انوع افکار و احساسات منفی به ذهن و قلب ما هجوم می‌برند.

لزومی ندارد یادگیری ما در زمینه‌های تخصصی و آکادمیک باشد، همین که در طول روز یاد بگیریم یک غذای جدید درست کنیم، یک حرکت ورزشی جدید انجام دهیم، کلاه یا شال‌گردن ببافیم، از یک اپیلیکشن یا نرم‌افزار جدید استفاده کنیم، خود را به شیوه تازه‌ای بیاراییم، کتاب تازه‌ای بخوانیم، از لغات جدید در مکالمات خود استفاده کنیم یا هر هرچیز تازه‌ای که رنگ و لعاب بیشتری به زندگی ما بدهد، هوش هیجانی ما را نیز تقویت خواهد کرد.

سخن پایانی

موضوعات توسعه فردی و بهبود زندگی به هم مرتبط هستند. وقتی شما برای بهتر شدن تلاش می‌کنید، همه چیز در درون شما تغییر می‌کند. شاید شما برای تقویت عزت‌نفس  بیشتر تلاش کنید، اما در کنار تقویت این‌دو، هوش هیجانی شما نیز تقویت خواهد شد. پس همین که زندگی راکدی نداشته و همواره در حال تلاش برای بهتر شدن باشید، همه‌ی مؤلفه‌های مثبت، به‌صورت موازی در درون شما رشد می‌کنند.

شیوه های تقویت هوش هیجانی که در این مطلب به شما معرفی کردیم، همگی به غیر از تقویت هوش هیجانی، تأثیرات مثبت دیگری را نیز روی شخصیت شما اعمال می‌کنند. پس هر راهکار تقویت هوش هیجانی، پُلی برای بهتر شدن شماست. هرچقدر که در اجرای این راهکارها مصمم‌تر باشید، اتفاقات بهتری را در زندگی خود تجربه خواهید کرد که بارزترین آن‌ها، بهبود روابط‌تان با خود و دیگران خواهد بود.

تقویت هوش هیجانی برای داشتن یک زندگی خوب لازم است. ترکیب هوش هیجانی و آی‌کیو می‌تواند ضامن موفقیت شما در زندگی شخصی باشد. زندگی شخصی شما در هر زمان تحت تاثیر این دو مورد است. برای تقویت هوش هیجانی در مطلب بالا تمرین‌ها و روش‌های منحصر به فردی گفته شد اما چنان‌چه این تمرین‌ها برای شما کافی نبود می‌توانید به یک مشاور مراجعه کنید و به شکل تخصصی‌تری مشاوره دریافت کنید.

تقویت و افزایش هوش هیجانی موضوعی است که نیاز به زمان دارد و این گونه نیست که شما در یک ماه یا دو ماه به هوش هیجانی ایده آل خود برسید. البته بهینه کردن برخی از روش‌های افزایش هوش هیجانی تاثیر زیادی بر این موضوع دارد.

استانداردترین زمان برای مشاهده نتیجه افزایش هوش هیجانی، سه ماه است. شما در این سه ماه فرصت دارید تا به کمک مهارت‌ها و تمرین‌های ذکر شده در قسمت‌های قبل هوش هیجانی‌تان را افزایش دهید.

برخی از سوالات متداول

هوش هیجانی چیست دقیقا چه کاربردی دارد؟

هوش هیجانی یکی از مهم‌ترین انواع هوش است که به ما کمک می‌کند در لحظه، تصمیمات و هیجان درستی از خودتان بروز دهیم.

تفاوت هوش هیجانی و IQ در چیست؟

هوش هیجانی همان درک احساسات، نیازها و شرایط دیگران است در حالی که آی کیو همان هوش عادی و معمولی است که در مدارس آن دانش آموزان را به خاطر آن تشویق یا تنبیه می‌کنند. قطعا شما هم افرادی را در کنار خود می‌شناسید به طوری که آی کیوی بسیار بالایی دارند اما در زندگی موفق نیستند. یکی از مهم‌ترین علت‌هایی که برخی از افراد در زندگی‌شان موفق نیستند همین نداشتن اطلاعات کافی در مورد هوش هیجانی است.

مهم‌ترین تکنیک‌ها برای تقویت هوش هیجانی کدامند؟

۱ـ مشاهده و تحلیل درست اتفاقات اطراف ۲ـ شنونده خوبی باشید ۳ـ افزایش خودآگاهی برای رسیدن به درک بالاتر ۴ـ پاسخ دادن در زمان مناسب را برای مسولیت‌پذیر شدن تمرین کنید ۵ـ احساسات دیگران را درک کنید ۶ـ احساسات خودتان را هم درک کنید ۷ـ تنظیم عواطف




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

فهرست مهارت های تاثیرگذار در زندگی ، آموزش خوب زندگی کردن

درست است که معیارها و مهارت زندگی خوب از نظر افراد مختلف، فرق می‌کند اما آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که یک زندگی خوب چگونه است و دقیقا چه پارامتر‌هایی باعث می‌شود یک زندگی خوب داشته باشید؟

ملاک‌هایی در زندگی هر شخص وجود دارد که در صورت تحقق می‌تواند زندگی را برای او لذت‌بخش کند. اما این روزها معیارهای افراد برای زندگی خوب متفاوت شده است و حتی با ۱۰ سال قبل هم تفاوت‌های زیادی پیدا کرده است.

البته این طور نیست که به‌تازگی این معیارها متفاوت شده باشد، بلکه این معیارها هر روز تغییر می‌کنند اما سرعت این تغییر به گونه‌ای است که ما به آسانی متوجه آن نمی‌شویم اما زمانی که به چند سال گذشته نگاه می‌کنیم متوجه این دگرگونی‌ها می‌شویم. به عقیده بسیاری از روان‌شناسان تعریف حد و حدود یک زندگی خوب کار ساده‌ای نیست و این تعریف برای هر فرد متفاوت است.

برخی ویژگی‌های یک زندگی خوب ممکن است برای برخی افراد جز ویژگی‌های منفی باشد، برای مثال تحصیل فرزند در رشته پزشکی برای بسیاری از خانواده‌های ایرانی یک موفقیت به حساب می‌آید در صورتی که در کشورهای توسعه یافته‌ای مانند آمریکا و آلمان، توجه بیش‌تری به رشته‌های فنی ـ مهندسی و ادبیات می‌شود.

پس یکی از موضوعاتی که می‌تواند بر معیارهای زندگی تاثیرگذار باشد موقعیت جغرافیایی است. اما موقیعت جغرافیایی تنها معیار تاثیرگذار بر ویژگی‌های زندگی خوب نیست و بسیاری عوامل دیگر مانند سطح تحصیلات خانواده، شغل افراد خانواده، مذهب و اعتقادات و… نیز از جمله مواردی هستند که تاثیر زیادی بر ملاک‌های زندگی خوب دارند.

اما شاید از خودتان بپرسید که با توجه به تفاوت این معیارها پس این مطلب چگونه می‌خواهد معیارهای زندگی خوب و باکیفیت را تمیز دهد؟ پژوهش‌گران زیادی در این زمینه تحقیق کرده‌اند و به زبان مشترکی از زندگی موفق رسیده‌اند، البته این موارد کلیات را شامل می‌شود و به دلایلی که در قسمت‌های قبل مطرح کردیم نمی‌توان جزییات زیادی را به‌عنوان معیارهای زندگی خوب تعریف کرد.

ریف و سیگنر نظرات دانش‌مندان زیادی را در این مورد بررسی کردند و با ترکیب آن‌ها یک مدل شش بخشی از ویژگی‌های یک زندگی خوب تعریف کردند که در ادامه این شش ویژگی‌ را بررسی می‌کنیم. این شش ویژگی به شکل زیر است:

  • پذیرش خود
  • داشتن رابطه مثبت با سایرین
  • رشد شخصی و مهارت توسعه فردی
  • زندگی هدف‌مند
  • تسلط بر خود
  • خودمختاری

۲۴ مهارت زندگی خوب که باید بدانید

۱ـ نقش پذیرش خود در زندگی خوب

شما به عنوان کسی که می‌خواهید زندگی خوبی داشته باشید در گام اول باید خودتان را به شکل کامل بپذیرید. تمامی افرادی که زندگی خوبی دارند در وهله اول خودشان را پذیرفته‌اند پس باید سعی کنید مشکلات، سختی‌ها و کم‌وکاستی‌های موجود در زندگی‌تان را به شکل کامل بپذیرید و با آن‌ها پیش بروید.

حتی ضعف‌ها و جنبه‌های منفی زندگی‌تان هم باید در این قسمت مورد بررسی قرار بگیرند و به عنوان یک مشکل شخصیتی پذیرفته شوند. در ادامه به مثبت اندیشی نیز بپردازید تا بتوانید با روحیه بهتری به کار خود ادامه دهید.

اگر نیاز است برای پی بردن به برخی از مشکلات شخصیتی‌تان می‌توانید از دوستان صمیمی، همسر، خانواده و همکاران نیز کمک بگیرید. سعی کنید تمامی مشکلات و ایرادات فکری، جسمی و… را در این بخش لحاظ کنید. حتی اگر یک مشکل هم در این قسمت بررسی نشود در ادامه ممکن است به پاشنه آشیل شما تبدیل شود و دردسرهای زیادی برای شما به وجود بیاورد.

بسیاری از روان‌شناسان و دانشمندان پذیرش خود را همان عزت نفس می‌دانند. عزت نفس موضوع بسیار مهمی است که اگر در وجود یک شخص نهادینه نشده باشد مشکلات فکری زیادی برای او به وجود می‌آورد.

۲ـ داشتن رابطه مثبت با سایرین

اگر در بین نزدیکان با کسی صمیمی نیستید و یا دوست صمیمی ندارید احتمالا مشکل زیادی در ارتباطات‌تان دارید. داشتن ارتباط با سایرین می‌تواند یکی از مهم‌ترین مولفه‌های زندگی خوب باشد.

شاید شما هم در کنارتان افرادی را دیده باشید که به راحتی با سایرین ارتباط می‌گیرند و سریع دوست می‌شوند. در مقابل افرادی هم وجود دارند که به هیچ عنوان امکان نزدیک شدن به آن‌ها وجود ندارد. ارتباط‌گیری موثر با افراد می‌تواند یکی از مولفه‌های زندگی خوب باشد اما برای این کار نیاز به آموزش دارید و این گونه نیست که در یک زمان حداقلی بتوانید این مهارت را به دست بیاورید.

۳ـ نقش رشد شخصی در زندگی خوب

رشد شخصی یکی دیگر از مولفه‌های زندگی خوب است و شادی مهم‌ترین عنصر در بین این ۶ مورد باشند. معمولا افرادی که زندگی موفقی دارند به این موضوع اهمیت زیادی می‌دهند و برای آن برنامه ریزی هدفمندی دارند.

رشد شخصی می‌تواند موجب افزایش درآمد، بهبود روابط فردی و بسیاری موضوعات دیگر بشود. پس در نظر داشته باشید که برای رسیدن به رشد شخصی یک برنامه‌ریزی مناسب و دقیق لازم است.

همه ما می‌دانیم که باید در امتحانات مدرسه و دانشگاه نمره مناسبی کسب کنیم، به صورت هدف‌مند کار کنیم و مطالعه روزانه داشته باشیم اما به‌خاطر تنبلی، این موارد را فراموش می‌کنیم که موجب پیش آمدن مشکلات و عدم پیشرفت می‌شود.

۴ـ زندگی هدف‌مند

انسان‌های موفق هدف‌مند زندگی می‌کنند به این معنی که می‌دانند در سال آینده قرار است به چه نقطه‌ای برسند. هدف‌مند بودن زندگی شامل داشتن اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت است. اهداف کوتاه مدت معمولا بین ۳ تا یک ساله هستند، اهداف میان مدت یک ساله تا ۳ ساله و اهداف بلند مدت اهدافی هستند که بیش‌تر از ۳ سال زمان‌ می‌برند.

البته باید در نظر داشته باشید که این بازه زمانی اهداف برای بعضی اهداف متفاوت است. برای مثال ممکن است یک دانش‌آموز زمانی که برای کنکور خود برنامه ریزی می‌کند یک سال زمان را به ۳ قسمت تقسیم کند و ۴ ماه اول هدف کوتاه مدت خود باشد، ۴ ماه دوم هدف میان مدت و ۴ ماه آخر هدف بلند مدت وی باشد. پس متناسب با هدف ممکن است زمان بعدی این اهداف تغییر کند.

۵ـ تسلط بر محیط

پنجمین عنصر داشتن یک زندگی خوب، تسلط کافی بر محیط پیرامون است. شاید از خود بپرسید که تسلط بر محیط چیست و چگونه می‌توان بر محیط اطراف تسلط پیدا کرد؟‌ شاید در بین دوستان و آشنایان‌تان مشاهده کرده باشید که برخی از افراد، دائما از محیط کار، دوستان‌شان و… ناله می‌کنند و ناراضی هستند.

تسلط بر محیط دقیقا بر همین موضوع دلالت دارد. شما باید بتوانید محیط اطراف‌تان را دقیقا طبق خواسته‌ای که دارید بسازید. اگر محیطی که در آن کار می‌کنید از نظر شما محیط مناسبی نیست باید سعی کنید محیط کارتان را تغییر دهید. البته ممکن است بگویید که کار نیست و یا موارد این‌چنینی.

اگر به مورد ۳ یعنی رشد شخصی دقت کرده باشید، متوجه خواهید شد که رشد شخصی شخصی کمک می‌کند تا شما در همه زمینه‌ها از جمله کار، به یک شخص قدرت‌مند تبدیل شوید و معمولا برای افراد توان‌مند همیشه کار هست.

۶ـ نقش خودمختاری در زندگی خوب

شما باید در زندگی روزمره‌تان به یک سطح از بلوغ رسیده باشید که در تصمیم‌گیری‌ها، انتخاب‌ها و… خودمختار باشید. بسیاری از افراد حتی در تصمیم‌گیری‌های روزانه دچار مشکل هستند و دیگران برای‌شان انتخاب می‌کنند.

پس باید از توانایی انتخاب و تصمیم‌گیری مناسبی برخوردار باشید. البته بسیاری از افراد مشکلاتی در تصمیم‌گیری لحظه‌ای دارند که این موضوع امری رایج و عادی است. پس باید سعی کنید مشکلات شخصیتی‌تان در این زمینه را برطرف کنید.

روان‌شناسان تمرین‌هایی برای تصمیم‌گیری درست و اصولی دارند که می‌تواند کمک زیادی به شما داشته باشد. یکی از ابزارهای مهم در این راستا تصمیم گیری چند معیاره می باشد که که بطور جداگانه به توضیح آن پرداخته ایم.

کلی‌ترین مولفه‌های یک زندگی خوب در قسمت‌ بالا توضیح داده شد اما ممکن است جزییاتی نیز وجود داشته باشد که باعث به وجود آمدن یک زندگی خوب شود.

در ادامه این مطلب جزییاتی از زندگی خوب را بررسی می‌کنیم که می‌تواند به شما کمک زیادی داشته باشد البته ممکن است تمامی مواردی که در ادامه بررسی می‌شود برای شما مفید نباشد یا به انجام آن علاقه‌ای نداشته باشید. پس سعی کنید مواردی که با علاقه، شرایط و مکان جغرافیایی شما تضاد دارد را در نظر نگیرید.

۷- تاثیر رها کردن انتظارات در زندگی خوب

تا وقتی که در زندگی‌تان از دیگران انتظار دارید نمی‌توانید طعم زندگی خوب را بچشید. علت این موضوع آن است که هیچ کس انتظارات شما را به صورت دائمی برطرف نمی‌کند پس ممکن است در هر زمانی شما از دست او ناراحت شوید.

حال اگر ارتباطات روزانه‌تان را در نظر بگیرید متوجه می‌شوید که انتظار داشتن از خانواده، اقوام، دوستان و همکاران تا چه حد می‌تواند شما را وابسته کند و به شما آسیب بزند. البته باید از خودتان انتظارات زیادی داشته باشید چرا که داشتن انتظارات شخصی، به پیشرفت‌تان کمک می‌کند. پس سعی کنید از هیچ کس، هیچ انتظاری نداشته باشید تا بتوانید زندگی خوب و شادی داشته باشید.

۸ـ توجه داشتن به خانواده

تحقیقات زیادی نشان داده است، افرادی که به خانواده اهمیت می‌دهند زندگی بهتری نسبت به سایرین دارند. این موضوع در بیش‌تر دانشگاه‌های جهان به اثبات رسیده است و علت آن نیز آرامش فکری انسان در کنار خانواده است.

انسان تا سنین جوانی بیش‌تر زمانش را در کنار خانواده صرف می‌کند اما بعد از آن به خاطر شرایط تحصیلی و کاری مجبور می‌شود تا به استقلال برسد اما بسیاری از افرادی که زندگی موفقی دارند حتی بعد از این دوران هم ارتباط‌ با خانواده را حفظ می‌کنند و تعاملات اجتماعی‌شان را بهبود می‌بخشند. پس در نظر داشته باشید که یکی از رازهای زندگی خوب همراهی با خانواده است.

۹ـ دوری از ذهن‌های منفی

نشست و برخواست با برخی افراد منفی باعث می‌شود شما هم برای ساعات یا روزهایی کسل به نظر بیایید. تعداد افرادی که منفی نگر هستند بسیار زیاد است و ممکن است در جمع‌های خانوادگی ـ فامیلی، همکاران، هم‌کلاسی‌ها و… وجود داشته باشند.

شما به عنوان کسی که به دنبال زندگی خوب و سالم است باید سعی کنید این افراد را از زندگی‌تان حذف کنید. حذف این افراد کمک می‌کند زندگی جذاب‌تر و شادتری داشته باشید. البته ممکن است حذف این گونه افراد به صورت یک دفعه‌ای امکان پذیر نباشد پس بهتر است به خودتان زمان بدهید و آرام آرام این افراد را از زندگی‌تان حذف کنید.

اگر این مدل افراد در خانواده یا همکاران نزدیک شما هستند شاید حذف کامل آن‌ها ساده نباشد. پس بهتر است سعی کنید نسبت به افکار و حرف‌های این افراد بی‌توجه باشید.

۱۰ـ تاثیر تعامل با افراد موفق در زندگی خوب

دارن هاردی نویسنده کتاب پرفروش اثر مرکب اعتقاد دارد که زندگی ۵ سال آینده شما میانگینی از سطح زندگی دوستان امروزتان است. البته منظور از دوست‌تان مجموعه از افرادی است که این روزها با آن‌ها تعامل دارید.

تعامل با افراد موفق باعث می‌شود ذهن شما به صورت ناخود‌آگاه بلندپروازتر شود و به دنبال کسب موفقیت در کسب و کار برود. پس سعی کنید افرادی که با آن‌ها تعامل دارید را به شکل دقیقی پایش کنید و اگر هر کدام از آن‌ها را شخص موفق و مفیدی نمی‌بینید، از زندگی‌تان حذف کنید.

۱۱ـ به روز بودن

منظور از به روز بودن این نیست که هر روز طبق مد روز لباس بپوشید یا هر روز تلفن همراه و ماشین‌تان را به روز کنید، بلکه منظور این است که سعی کنید از تکنولوژی‌ها و اخبار مهم صنعت مطلع باشید. یکی از مهم‌ترین موضوعات در موفقیت یک کسب و کار این است که آن کسب و کار، اول باشند. برای مثال اسنپ اولین تاکسی اینترنتی ایران بود که امروز سهم بزرگی از این صنعت را در اختیار دارد و یکی از مهم‌ترین علل آن اولین بودن آن است.

حتی اگر به سال‌های قبل دقت کنیم متوجه می‌شویم که بسیاری از اولین‌ها صاحب برندی قدرت‌مند شده‌اند؛ پفک، تاید و بسیاری از نام‌های دیگر یک محصول نیستند بلکه نام یک کارخانه تولیدی هستند که به خاطر اولین بودن‌شان مشهور شده‌اند و حتی باگذشت چند ده سال هنوز هم بین مردم دهان به دهان می‌شوند و موجب تقویت آن برند می‌شوند.

۱۲ـ جسارت به موقع

فرض کنید در شروع یادگیری یک شغل هستید و در همان ماه‌های ابتدایی یک پروژه بزرگ و مهم به شما پیشنهاد می‌شود. شما در این وضعیت ۲ راه دارید، اول این که این پروژه را قبول کنید و یا این که به‌خاطر کم بودن تجربه این کار را رد کنید.

جسارت به موقع عنوان می‌کند که در این موقعیت بهتر است شما این شغل را قبول کنید اما در حین انجام کار تلاش بیش‌تری داشته باشید و از تجربیات سایرین استفاده کنید تا به یک شخص حرفه‌ای تبدیل شوید.

البته که ممکن است به خاطر تجربه کم در آن زمینه قسمت‌هایی از پروژه را خراب کنید اما اگر از یک شخص خبره در این حرفه کمک بگیرید می‌توانید نواقص احتمالی علم و تجربه‌تان را پوشش دهید. همین پروژه می‌تواند  نقطه عطفی برای شروع کار شما باشد، پس نترسید و با احتیاط و مشورت فرصت‌های پیش‌‌روی‌تان را استفاده کنید.

۱۳ـ تاثیر ورزش و سلامت بدن در زندگی خوب

انسان‌هایی که به دنبال یک زندگی خوب هستند ورزش و تن‌درستی را یک موضوع مهم می‌دانند و به آن اهمیت می‌دهند. گرچه ورزش کردن باعث می‌شود که هر روز زمانی از شما گرفته شود اما در عوض دچار بیماری‌های جسمی فراگیر این روزها نمی‌شود. بهترین زمان ورزش صبح زود است اما اگر صبح‌ زود امکان ورزش کردن ندارید می‌توانید به دلخواه خودتان قسمتی از روز را به ورزش کردن سپری کنید.

برای گرفتن نتیجه بهتر می‌توانید از یک مربی استفاده کنید. کوهنوردی، شنا یا هر ورزش تخصصی دیگر می‌تواند نتیجه بسیار مطلوبی برای سلامت جسم شما داشته باشد. البته قبل از ورزش کردن بهتر است بررسی کنید که آیا این ورزش مناسب شما است یا خیر. برای مثال کسانی که زانوهای پرانتزی دارند نباید کوهنوردی داشته باشند.

۱۴ ـ سفر کردن

سفر کردن یکی از مولفه‌های زندگی خوب است. معمولا کسانی که سفر می‌کنند زندگی بهتر و شادتری دارند. البته سفر رفتن باید به گونه‌ای باشد که به زندگی کاری یا شخصی شما آسیبی وارد نکند. بسیاری از افراد می‌گویند که وقت سفر ندارند در صورتی که حتی به صورت نیم روزی هم می‌توانید سفر داشته باشید. سفر به نقاط نزدیک محل زندگی‌تان هم می‌تواند اثر مطلوبی داشته باشد و نیازی نیست که حتما برای یک یا دو هفته به سفر بروید.

۱۵ـ برنامه ریزی شخصی و خانوادگی

قطعا همه ما می‌دانیم که داشتن برنامه ریزی یک موضوع بسیار مفید برای رشد شخصی است اما آیا واقعا از برنامه ریزی استفاده می‌کنیم؟ این روزها شاید برنامه ریزی مانند سال‌های قبل روز کاغذ نباشد اما هنوز هم بسیاری از افراد برای برنامه ریزی از دفترچه‌های کوچک استفاده می‌کنند و اعتقاد دارند که استفاده از کاغذ و قلم اثر بهتری برای برنامه ریزی دارد.

به هر حال در این قسمت خودتان باید تصمیم‌ بگیرید که آیا برنامه ریزی با کاغذ قلم لذت بیش‌تری برای شما دارد یا استفاده از ابزارهای دیجیتال مانند اپلیکیشن‌های برنامه ریزی یا تقویم گوگل بهتر است

برنامه ریزی به صورت روزانه یا هفتگی صورت بگیرد اما اگر شغل آزاد دارید و برنامه مشخصی ندارید بهتر است از برنامه ریزی روزانه استفاده کنید. همچنین در روزهای اول می‌توانید از یک تا ده به خودتان نمره بدهید و در انتهای هر هفته این نمره‌ها را جمع کنید تا عمل‌کرد هفتگی شما به دست بیاید.

۱۶ـ تاثیر مطالعه مستمر در زندگی خوب

اگر نگاهی به زندگی ثروتمند ترین افراد ایران داشته باشید مشاهده می‌کنید که بیش‌تر آن‌ها مطالعه روزانه دارند. این مطالعه ممکن است به صورت روزانه از ۲ ساعت هم عبور کند. شما متناسب با نیازتان باید مطالعه روزانه داشته باشید و بهتر است یک سیر مطالعاتی نیز برای مطالعه‌تان داشته باشید.

مطالعه جسته و گسیخته می‌تواند شما را دل‌سرد کند چرا که فقط مطالعه هدف‌مند است که باعث می‌شود شما پیشرفت کنید و به نتایج درخشانی برسید. بهترین کار برای شروع مطالعه این است که در حوزه مورد فعالیت‌تان کتاب بخوانید، برای مثال اگر یک نویسنده هستید بهتر است سراغ کتاب‌هایی با موضوع نویسندگی بروید و در سطح اینترنت به جمع آ‌وری اطلاعات درباره این موضوع بپردازید.

این روزها روش‌های مطالعه هم دست‌خوش تغییرات زیادی شده است و تکنولوژی‌های زیادی برای یادگیری علوم به وجود آمده است. پادکست‌ها، وبینارها، کتاب‌های صوتی، کتاب‌های دیجیتالی، نشریات آنلاین و بسیاری موارد دیگر از جمله مواردی هستند که می‌توانند در یادگیری شما موثر باشند اما به هر حال کتاب کاغذی قدیمی‌ترین روش مطالعه است و هنوز هم طرفداران بسیاری دارد.

۱۷ـ چهارچوب مشخص برای فضای مجازی

همه ما از فضای مجازی و تکنولوژی استفاده می‌کنیم و فضای مجازی بخش جداناپذیر زندگی ما شده است. اما میزان استفاده درست از تکنولوژی و فضای مجازی چقدر است و روزانه چه مدت زمان صرف این تکنولوژی‌ها می‌کنیم؟

تحقیقات زیادی روی میزان استفاده از فضای مجازی شده است و اثرات ناشی از استفاده بی‌رویه از این فضاها نیز مشخص شده است. این تحقیقات نشان می‌دهد که استفاده بیش‌ازحد از فضای مجازی و تلفن همراه مشکلات روحی زیادی دارد که مهم‌ترین آن‌ها افسردگی است.

البته مشکلات استفاده بی رویه از تکنولوژی فقط باعث بروز مشکلات جسمی نمی‌شود و تاثیرات منفی زیادی هم روی جسم و سلامت چشم دارد. برای کنترل این موضوع بهتر است یک بررسی جامع در مورد میزان استفاده از تلفن همراه‌تان داشته باشید که این موضوع به کمک برخی اپلیکیشن‌ها امکان‌پذیر است.

حال می‌توانید میزان استفاده از هر برنامه یا شبکه اجتماعی را به صورت روزانه و هفتگی مشاهده کنید سپس میزان ایده‌آل‌تان از میزان استفاده هر برنامه را روی یک تکه کاغذ بنویسید و سپس سعی کنید میزان استفاده‌تان را کم کنید. البته اگر میزان استفاده‌تان زیاد است قطعا در یک روز یا یک هفته نمی‌توانید آن را به میزان مناسب برسانید و لازم است به خودتان فرصت بدهید تا عادت کنید.

 

۱۸ـ زندگی در زمان حال

بسیاری از افراد غصه گذشته را می‌خورند و یا دغدغه آینده دارند. این افراد نمی‌توانند زندگی خوب داشته باشند چرا که دائما نگران هستند و هیچ فرصتی برای تمرکز روی وضعیت فعلی‌شان ندارند. همه ما فقط در زمان حال توانایی زندگی داریم و نمی‌توانیم گذشته‌مان را عوض کنید. از طرفی قادر به پیش‌بینی آینده هم نیستیم پس باید یادبگیریم در زمان حال زندگی کنیم تا بتوانیم آینده را آن طور که می‌خواهیم بسازیم.

 

۱۹ـ توجه به علاقه‌ها

توجه داشتن به علاقه یکی دیگر از کارهایی است که می‌توانید برای داشتن زندگی خوب انجام دهید. کسانی که به‌دنبال زندگی خوب هستند سعی می‌کنند دنبال علاقه‌های‌ شخصی بروند.

داشتن علاقه به هر کاری کمک می‌کند که انگیزه مناسبی برای انجام آن داشته باشید. از طرفی علاقه نداشتن باعث می‌شود زمان انجام برخی کارها به شدت افزایش یابد.

بسیاری از افراد به شغل‌شان علاقه‌ای ندارند و به همین خاطر است که فقط به دنبال آخر هفته‌ها و تعطیلات هستند. البته این طور نیست که تعطیلات و آخر هفته برای کسانی که عاشق کارشان هستند جذاب نباشد اما اگر شخصی را می‌بینید که فقط به دنبال فرار از کار است احتمالا نشان‌دهنده بی‌علاقگی او است.

 

۲۰ـ تاثیر نظم کاری و شخصی در زندگی خوب

در زندگی روزانه و شخصی‌تان چقدر به نظم و مرتب بودن اهمیت می‌دهید؟!

البته منظور از نظم فقط مرتب بودن اتاق و رخت‌خواب نیست و تمامی مکان‌هایی که قسمتی از روز را در آن سپری می‌کنید باید مرتب باشند. طبق تحقیقات مرتب بودن میزکار، اتاق، منزل و… کمک زیادی به افزایش تمرکز دارد و این موضوع می‌تواند باعث افزایش بهره‌وری شما باشد. پس سعی کنید روزانه زمانی را برای مرتب کردن وسایل و محیط‌های اطراف‌تان داشته باشید.

 

۲۱ـ پیدا کردن دوستان و همراهان خوب

همه ما علاقه داریم که در اطراف‌مان دوست‌هایی داشته باشیم و از وجود آن‌ها لذت ببریم و استفاده کنیم. نقش دوستان خوب در زندگی خوب نقشی انکار نشدنی است.

در انتخاب دوستان باید دقت زیادی داشته باشید چرا که دوستان تاثیر زیادی بر شغل، تفکر و طرز زندگی شما دارند. پیدا کردن دوست خوب شاید در ابتدا کار سختی به نظر بیاید اما اگر در مورد مهات‌های دوست‌یابی کمی تحقیق کنید می‌توانید خیلی زود دوستانی دل‌سوز و همراه پیدا کنید و از معاشرت با آن‌ها لذت ببرید.

۲۲ـ نقش تغذیه سالم در یک زندگی خوب

شاید شما هم شنیده‌اید که می‌گویند عقل سالم در بدن سالم. از طرفی همه ما می‌دانیم که تغذیه نقش انکارناپذیری در سلامت جسم انسان دارد. پس سعی کنید رژیم غذایی متعادلی داشته باشید و از خوراکی‌های سالم استفاده کنید. خوردن فست‌وفودها و غذاهای آماده باعث می‌شود بدن شما در طول زمان دچار مشکلات زیادی شود و مشکلات سلامتی تاثیر مستقیمی بر کیفیت بازده کار شما دارد. لیست خوراکی‌های مورد نیاز بدن را می‌توانید از سطح اینترنت پیدا کنید و در رژیم روزانه و هفتگی خود قرار دهید.

۲۳ـ کنار گذاشتن عادت‌های غلط

همه ما عادت‌های غلط زیادی داریم که باعث می‌شوند مشکلات زیادی در دراز مدت ایجاد شوند. برای مثال فرض کنید که یک نفر به صورت مرتب مسواک نمی‌زند این شخص قطعا طی چند سال همه دندان‌هایش را از دست می‌دهد و جدای هزینه‌های سنگین دندان‌پزشکی که باید بپردازد، سلامتی خود را هم از دست داده است که این موضوع به هیچ عنوان قابل بازگشت نیست.

تمامی این مشکلات ایجاد شده بدین خاطر بود که این شخص یک عادت غلط در زندگی داشت و فکری برای رفع این عادت بد نکرد. البته این ساده‌ترین مثالی بود که برای تاثیر عادت‌های غلط می‌توان زد. برخی از عادت‌ها می‌تواند موجب از دست رفتن کل سلامت یک شخص بشود.

برای مثال کشیدن سیگار از جمله عادت‌های غلطی است که می‌تواند منجر به مرگ شود. پس سعی کنید عادت‌های غلط زندگی‌تان را روی یک کاغذ بنویسید و سعی کنید آرام آرام‌، آن‌ها را کنار بگذارید. اگر این کار را کردید و بعد از طی زمانی خاص موفق به ترک یک یا چند کدام از عادت‌های‌تان نشدید می‌توانید به یک روان‌شناس مراجعه کنید و به کمک او این کار را انجام دهید.

۲۴ـ نقش رعایت بهداشت در زندگی خوب

رعایت بهداشت را شاید از دوران کودکی و دبستان به یاد داشته باشیم، زمانی که در مدرسه مربی بهداشت داشتیم و به طور هفتگی بلندی ناخن‌ها و موهای سرمان را کنترل می‌کرد. اما شاید جالب باشد که بدانید رعایت بهداشت یکی از اصول رسیدن به زندگی خوب است چرا که به شکل مستقیم روی سلامت جسم اثر دارد.

اگر بهداشت فردی را به صورت درست رعایت نکنید دیر یا زود دچار مشکلات جسمی می‌شوید و باعث می‌شود از داشتن زندگی خوب محروم شوید. پس بهداشت و رعایت آن را جدی بگیرید.

انواع مهارت زندگی خوب وجود دارد که با بکارگیری آن‌ها می‌توانیم زندگی بهتری داشته باشیم. تا به اینجا ۲۴ مورد از این مهارت‌ها را با شما در میان گذاشتیم. اما مهارت‌های دیگری نیز وجود دارند که می‌توان برای داشتن یک زندگی بهتر، از آن‌ها بهره گرفت.

در ادامه، ۱۲ مهارت دیگر را نیز بررسی می‌کنیم که جزو ضروریات زندگی هستند و تقویت آن‌ها سبب می‌شود، بیشتر از زندگی خود لذت ببریم. اگر باز هم به دنبال مهارت‌های دیگری برای زندگی خوبتان هستید و می‌خواهید از نهایت ظرفیت‌تان برای بهتر شدن استفاده کنید، پس در ادامه نیز با ما همراه باشید.

۱۱ مهارت تکمیلی برای داشتن زندگی خوب

علاوه بر مهارت‌هایی که تا به اینجا معرفی کردیم، مهارت‌های زیر را نیز در خود تقویت کنید و سپس مطمئن باشید که حقیقتاً زندگی بهتری خواهید داشت:

  • ایمان داشتن در هر شرایطی

تمام وقت‌هایی که دچار اضطراب یا نگرانی می‌شویم، ایمان خود را از دست داده‌ایم. به همین خاطر تقویت ایمان، یکی از اصلی‌ترین و بهترین مهارت‌هایی است که می‌تواند تأثیر مثبتی روی کلیت زندگی ما داشته باشد. وقتی بدانیم پروردگاری برتر، همیشه و در هر حال حواسش به ماست و این مهم را از یاد نبریم، هیچ مشکلی نمی‌تواند ما را بیشتر از چند لحظه کوتاه، غمگین یا ناراحت کند.

  • تقویت اعتماد به نفس

بزرگترین چیزی که جامعه جهانی از آن رنج می‌برد، کمبود اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس یعنی اینکه هم خودمان را ارزشمند بدانیم و هم به تمام کائنات احترام بگذاریم. 

  • سرمایه‌گذاری

شاید تصور کنید که سرمایه‌گذاری تنها برای افراد ثروتمند است. اما اینگونه نیست، شما می‌توانید از حداقل درآمدی که دارید، برای سرمایه‌گذاری استفاده کنید.

سرمایه‌گذاری هرچقدر هم که کوچک باشد، یک مهارت زندگی خوب است و می‌تواند در آینده، ثروت را نیز برای شما ایجاد کند. بنابراین ضروری است که مهارت زندگی خوب سرمایه‌گذاری کردن را یاد بگیرید و از آن غافل نشوید. بسترهای خوبی برای سرمایه‌گذاری با مبالغ کم وجود دارد که با تحقیق و بررسی می‌توانید آن‌ها را بیابید (مانند بازار بورس و کریپتو که با ۱۰۰ الی ۵۰۰ هزار تومان هم می‌توان در آن‌ها سرمایه‌گذاری کرد)!

  • لبخند زدن

یکی دیگر از انواع مهارت زندگی خوب که اکثراً از آن غافل می‌شویم، لبخند زدن است. این لبخند می‌تواند خوشحالی، سرزندگی، سلامتی و جوانی را به همراه داشته باشد. وقتی از شما می‌خواهیم که لبخند بزنید، منظورمان این نیست که هرگز ناراحت نشوید، ناراحت شدن هم یک امر طبیعی برای انسان است، اما همگی ما می‌توانیم در طول روز، بسیار بیشتر از قبل لبخند بزنیم و از اثرات مثبت این مهارت زندگی خوب، بهره‌مند شویم.

  • خلاقیت

همه‌ی ما دارای قدرت خلاقیت و انجام کارهای تازه هستیم، اما بسیار کم این خلاقیت را بروز داده یا شکوفا می‌کنیم. برای داشتن یک مهارت زندگی خوب، بهتر است گهگاهی خلاقیت به خرج دهید، حتی در کارهای روزمره. مثلاً غذا را به شیوه دیگری تزئین کنید، دکوراسیون منزل‌تان را عوض کنید، لباس‌های متفاوت بپوشید، سرگرمی‌های متفاوتی را برای روز‌های تعطیل خود در نظر بگیرید و …..

  • عادت‌های غذایی صحیح

اضافه وزن از مشکلاتی است که بیشتر انسان‌ها با آن درگیر هستند. وقتی چاق هستیم، به انواع ورزش‌ها، رژیم‌های لاغری و حتی داروهای لاغری متوصل می‌شویم تا کمی وزن کم کنیم. اما اگر عادت‌های غذایی صحیحی در زندگی‌مان داشته باشیم، دیگر نیازی به استفاده از این روش‌ها نیست؛ چراکه با عادت‌های غذایی صحیح، اصلاً چاق نمی‌شویم.

پس با خودتان فکر کنید و ببینید مهارت زندگی خوب، چه عادت‌های غذایی را شامل می‌شود. برای مثال، می‌توان عادت‌های «دست کشیدن از خوردن قبل از سیر شدن»، «تنها یکبار بشقاب را پر کردن»، «حذف آب از سفره»، «حذف نمک از سفره»، «آشپزی با روغن کم»، «استفاده زیادی از سبزیجات و سالاد»، «وعده‌های بیشتر و خوراکی‌های کمتر» و ….. را نام برد.

شما نیز می‌توانید بسته به شرایط خود، عادت‌های غذایی دیگری را در زندگی‌تان نهادینه کنید تا در کنار تغذیه سالم که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم، عادت‌های خوبی هم برای تغذیه داشته باشید.

  • فاصله گرفتن از تلویزیون

هدر دادن وقت باارزش خود در برابر سریال‌ها و اخبار تلویزیونی، قطعاً نمی‌تواند یک مهارت زندگی خوب باشد. این زمان را می‌توان صرف کارهای ارزشمندتری مانند تقویت سایر انواع مهارت زندگی خوب خود کنیم.

گشت زدن‌های بی‌هدف در میان صفحات بی انتهای شبکه‌های اجتماعی نیز نمی‌تواند ثمره مناسبی برای ما داشته باشد، مگر اینکه هدفمند باشد (مانند وقتی که یک کسب و کار آنلاین داریم). پس سعی کنید استفاده از تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی را طوری مدیریت کنید که تأثیر مخربی بر زندگی‌تان نداشته باشد و شما را از انجام فعالیت‌های مهم‌تر بازندارد.

  • یادگیری مهارت‌های جدید

یکی از اصلی‌ترین مواردی که می‌تواند اعتماد به نفس ما را بشدت تقویت کرده و انرژی بالایی به ما ببخشد، یادگیری مهارت‌های تازه است. شما باید بسته به استعدادها، علاقه‌مندی‌ها، امکانات و دیگر شرایط زندگی‌تان، مهارت‌های تازه‌ای را انتخاب کرده و بیاموزید.

این مهارت‌ها می‌توانند خیاطی، گلدوزی، نمدبافی، طراحی دکوراسیون، کار با رزین، موسیقی، نقاشی، بازاریابی، تایپ ده انگشتی، تدوین، پرورش گیاهان خانگی، آشپزی، شیرینی‌پزی، تزئینات، حرکات ورزشی خاص یا ….. باشد.

  • اهمیت به تفریح و سرگرمی

ربات‌ها بدون خستگی، تمام عمر آهنی‌شان به انجام یک کار تکراری اختصاص دارد. بی‌خردی بزرگی است که ما انسان‌های صاحب کرامت و اختیار نیز دقیقاً مانند ربات‌ها و ماشین‌ها، بدون هیچ وقفه، استراحت، تفریح یا گردشی به فعالیت مستمر بپردازیم.

اگر توانسته باشیم عزت‌نفس خود را به شیوه صحیحی تقویت کنیم، عمل کردن به این مهارت زندگی خوب نیز برایمان راحت‌تر خواهد بود. چون کسی که قدر خود و دیگران را می‌داند، نمی‌تواند نسبت به تفریح و سرگرمی و رفاه خود و دیگران بی‌توجه باشد.

پس باید ضمن انجام دادن فعالیت‌های ضروری زندگی، وقت‌هایی را صرفاً برای تفریح، گردش و پرداختن به سایر سرگرمی‌های سالم اختصاص دهیم.

  • تصمیم‌گیری

زندگی سراسر از تصمیم‌گیری‌های کوچک و بزرگ است. پس تصمیم‌گیری هم یکی از اصلی‌ترین انواع مهارت زندگی خوب است که باید مورد توجه قرار بگیرد. وقتی یاد بگیرید در هر شرایطی، تمام فاکتورها و معیارها را مورد سنجش قرار داده و در نهایت تصمیم درستی بگیرید، این تصمیم‌های درست، کیفیت زندگی شما را بالا خواهند برد. پس باید شیوه تصمیم‌گیری صحیح را فراگرفته و از آن استفاده کنید.

  • تقویت مهارت‌های بین فردی

تحقیقات چندین ساله محققین در زمینه شادکامی، نشان می‌دهد که اصلی‌ترین عامل رضایت و خوشبختی انسان‌ها در روابط خوب آن‌ها نهفته است. بنابراین اگر می‌خواهید مهارت زندگی خوب دیگری را فراگرفته و خوشبختی واقعی را تجربه کنید، لازم است تا بیشتر از پیش به نزدیکان خود اهمیت بدهید. بیشتر از پیش به بستگان نزدیک‌تان محبت کرده و با آن‌ها معاشرت کنید.

داشتن دوستان زیاد، خوب است، اما قبل از اینکه هر رابطه دوستی تازه‌ای را آغاز کنید، از داشتن رابطه خود با نزدیکان و دوستان فعالی خود مطمئن شوید. تقویت مهارت‌های بین فردی می‌تواند در پیدا کردن دوستان جدید و ایجاد رابطه مثبت با سایرین که در قسمت قبل بررسی کردیم نیز تأثیر داشته و مکمل آن‌ها برای داشتن روابط خوب در زندگی باشد.

سخن پایانی

مهارت های زندگی مناسب، حقیقتاً کیفیت زندگی ما را بالاتر خواهند برد. شاید تصور کنید که دست یافتن به آرامش و خوشبختی کار سختی است، اما اصلاً اینطور نیست. در واقع شما با برقراری ارتباط خوب با نزدیکان، تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس، تصمیم‌گیری صحیح، سفر کردن، اهمیت به تفریح، یادگیری مهارت‌های تازه، ایمان داشتن در هر حال، برنامه‌ریزی شخصی، تغذیه سالم و ….، خوشبختی حقیقی را تجربه خواهید کرد. در واقع، تمام زمانی که صرف کارهای بیهوده می‌شود را می‌توان به تقویت این موارد اختصاص داد.

در حقیقت داشتن زندگی خوب به عوامل زیادی بستگی دارد که در این مطلب آن‌ها را بررسی کردیم. همانطور که مشاهده کردید رعایت مجموعه‌ای از کارها باعث می‌شود به یک زندگی خوب برسید و این گونه نیست که صرفا با تحصیلات مناسب یا با داشتن پول، طعم یک زندگی ایده‌آل را بچشید.

از طرف دیگر باید دقت داشته باشید که رسیدن به زندگی ایده‌آل و خوب پروسه‌ای زمان‌بر است و شاید تا چند سال طول بکشد. البته اگر راهکارها و موارد گفته شده در قسمت‌های بالا را رعایت کنید می‌توانید مطمئن باشید که خیلی زود به زندگی ایده‌آل‌تان می‌رسید اما به هر حال این مسیر سختی‌هایی نیز دارد و باید این سختی‌ها را بپذیرید.

برخی از سوالات متداول

۶ ویژگی یک زندگی خوب کدامند؟

۱. پذیرش خود ۲. داشتن رابطه مثبت با سایرین ۳. رشد شخصی ۴. زندگی هدف‌مند ۵. تسلط بر خود ۶. خودمختاری

تاثیر تعامل با افراد موفق در داشتن یک زندگی خوب چگونه است؟

دارن هاردی نویسنده کتاب پرفروش اثر مرکب اعتقاد دارد که زندگی ۵ سال آینده شما میانگینی از سطح زندگی دوستان امروزتان است. البته منظور از دوست‌تان مجموعه از افرادی است که این روزها با آن‌ها تعامل دارید. تعامل با افراد موفق باعث می‌شود ذهن شما به صورت ناخود‌آگاه بلندپروازتر شود و به دنبال کسب موفقیت برود.

تاثیر ورزش و سلامت بدن در داشتن یک زندگی خوب به چه صورت است؟

انسان‌هایی که به دنبال یک زندگی خوب هستند ورزش و تن‌درستی را یک موضوع مهم می‌دانند و به آن اهمیت می‌دهند. گرچه ورزش کردن باعث می‌شود که هر روز زمانی از شما گرفته شود اما در عوض دچار بیماری‌های جسمی فراگیر این روزها نمی‌شود




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

آموزش فن بیان ، تکنیک های بداهه گویی ، تقویت مهارت‌ کلامی و فن بیان

فن بیان و بداهه گویی یکی از مهم‌ترین موضوعات در بحث توسعه فردی است. اگر شما فن بیان خوبی داشته باشید می‌توانید خیلی راحت خواسته‌ها و مشکلات خود را بیان کنید. مهارت‌ کلامی جزییات زیادی دارند و یادگیری آن‌ها در یک زمان محدود امکان‌ پذیر نیست اما با تمرین بداهه گویی مکرر می‌توانید به مهارت‌‌های فن کلام و مهارت‌های کلامی مسلط شوید.

اگر برای شما هم سؤال شده است که مهارت کلامی چیست باید در جواب گفت مهارت‌های کلامی جز موضوعاتی است که در مدرسه به ما آموزش داده نمی‌شود و به همین خاطر است که بیش‌تر افراد در این موضوع ضعف‌های بسیاری دارند. ضعف‌های مربوط به مهارت‌های کلامی به قدری می‌تواند برای شما مشکل درست کند که حتی فکر آن را هم نمی‌کنید.

مدیران و متخصصان زیادی وجود دارند که برای برگزاری جلسات و سخنرانی در همایش‌ها ترس زیادی دارند، ترس آن‌ها از میزان علم آن‌ها در تخصص مربوطه‌ نیست بلکه ترس از نداشتن مهارت‌های کلامی است. حتی در بسیاری از وقت‌ها این اشخاص به جلسات کاری مهم نمی‌روند و یک نماینده از خودشان می‌فرستند.

اکنون که به خوبی می دانید مهارت کلامی چیست باید گفت تمامی مشکلات ذکر شده گوشه‌ای از نداشتن مهارت‌های کلامی است. از طرف دیگر وجود مهارت‌های کلامی می‌تواند شخص را به یک شخص قدرت‌مند در مذاکره تبدیل کند. البته مهارت‌های کلامی در طول زمان تثبیت می‌شوند و این گونه نیست که شما در یک زمان مشخص به یک شخص حرفه‌ای در مذاکره تبدیل شوید.

بداهه‌ گویی چیست؟

حالا شاید برای شما سؤال پیش بیاید که بداهه گویی چیست و دقیقاً چه مفهومی دارد؟ برای پاسخ به این سؤال باید گفت که بداهه گویی حرفه‌ای به روشی اطلاق می‌شود که فرد بتواند در کمترین زمان، بهترین جواب را ارائه دهد. بسیاری از مردم اعتقاد دارند که این روش، بیشتر از اینکه یک فن باشد، یک هنر محسوب می‌شود که تأثیر بسیار زیادی بر زندگی حرفه‌ای افراد دارد. ازاین‌رو، باید یاد بگیریم که چگونه بداهه گویی کنیم تا بتوانیم در حرفه و کسب‌وکار خود موفق شویم.

احتمالاً بارها مشاهده کرده‌اید که در موفقیتی قرار گرفته‌اید که توانایی صحبت کردن به نحو درست را نداشته‌اید. ممکن است کلمات را فراموش کرده باشید، یا از شما سؤالی شده که پاسخ دقیق آن را نمی‌دانید. حتی این احتمال وجود دارد که از شما درباره موضوع خاصی اطلاعات خواسته باشند و شما آمادگی لازم برای پاسخ‌گویی را نداشته باشید. در ادامه، تیم تحقیقاتی دکتر ویز برای شما توضیح می‌دهد که چگونه می‌توانید بداهه گویی حرفه‌ای داشته باشید.

بسیاری از افراد گمان می‌کنند که بداهه‌گویی به این معنی است که فرد همواره درباره همه چیز آمادگی قبلی داشته باشد، درصورتی‌که این تصور کاملاً اشتباه بوده است. فردی که در حوزه کاری خود حرفه‌ای بوده و تسلط کافی داشته باشد، می‌تواند تشخیص دهد که افراد قصد پرسیدن چه مدل سؤالاتی از وی دارند. بدین ترتیب، باید اطلاعات پیش‌زمینه‌ای کافی در حوزه تخصص خود داشته باشد و مدام در حال کسب اطلاعات بیشتر باشد و بهتر است باید ذهن خود را برای هرگونه سؤالاتی آماده کند.

هوش کلامی

قطعاً برای شما هم پیش آمده است که در یک گفت‌وگو، واژه‌ای اشتباه به کار برده‌اید و آن واژه باعث ایجاد ناراحتی و دلخوری شده است. این موضوع فقط در گفت‌وگوهای روزانه صادق نیست و این روزها در چت‌ شبکه‌های اجتماعی و حتی ایمیل‌ها هم دیده می‌شود.

شما باید در نظر داشته باشید که هوش کلامی تمامی ارتباطات شما را شامل می‌شود و اگر مشکلی در آن وجود داشته باشد فقط در موقع صحبت کردن به مشکل نمی‌خورید بلکه در زمان‌های چت کردن در شبکه‌های اجتماعی و دیگر ارتباطات نیز دچار مشکل می‌شوید.

این روزها دوره‌های زیادی در موسسات برگزار می‌شود که برخی از این دوره‌ها واقعا مفید هستند و برخی دیگر نیز سود چندانی ندارد. ملاک تشخیص این دوره‌ها استاد و برگزارکننده این دوره‌ها است. دوره‌های مفید ممکن است هر چند ماه یک بار برگزار شوند اما اثری فوق‌العاده دارند و قطعا شما را به یک نتیجه خوب می‌رسانند.

جادوی بی‌نظیر بداهه‌ گویی

همان‌طور که تاکنون متوجه شدید، بداهه گویی حرفه ای از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و بیشترین تأثیر را در موفقیت شما می‌گذارد. احتمالاً در موقعیتی قرار گرفته باشید که دیگران از شما انتقادات شدید و نابجایی کرده‌اند اما شما توانایی پاسخ دادن به آن‌ها را نداشته‌اید. در این شرایط، موجب شده است تا حق شما ضایع شود و به آنچه که لایق آن بوده‌اید، نرسید؛ در اینجاست که اهمیت بداهه‌گویی و هوش کلامی نمایان می‌شود.

کاربردهای فن بیان در زندگی روزمره و کسب و کار

شاید این سؤال برای شما هم پیش آمده باشد که یادگیری مهارت‌های فن بیان چه تاثیری در عمل‌کرد روزانه ما دارد و آیا اساساً به زندگی شخصی و کاری ما نفعی می‌رساند یا خیر؟ بعد از برگزاری این دوره‌های فن بیان بیش‌تر شرکت‌کنندگان اعتقاد داشتند که روابط شخصی، دوستانه و شغلی‌شان بهبود فراوانی داشته است و مشکلات صحبت کردن‌شان رفع شده است.

البته صرفاً شرکت در دوره‌های فن بیان نمی‌تواند راه مناسبی برای موفقیت در این زمینه باشد بلکه تمرین بداهه گویی و پشت‌کار شما است که می‌تواند تضمین‌کننده موفقیت در فن بیان شما باشد. در ادامه این مطلب مهم‌ترین راه‌کارهای بهبود فن بیان و مهارت‌های کلامی را بررسی می‌کنیم و توضیحات کاملی در مورد هر قسمت می‌دهیم.

چرا باید به مهارت‌ کلامی توجه ویژه‌ای داشت؟

یادگیری مهارت‌ کلامی نقش بسیاری مهمی در روابط روزمره ما دارد و همه ما می‌دانیم که قسمت اعظمی از زندگی ما را همین روابط روزمره تشکیل می‌دهد. در کشورهای خارجی و تراز اولی مانند سوئد، نروژ، آمریکا، آلمان و … توجه ویژه‌ای به مهارت‌های کلامی شده است به طوری که در تمامی مدارس و دانشگاه این درس به عنوان یک عنوان آکادمیک تدریس می‌شود.

از حدود قرن ۱۹ میلادی در اروپا و آمریکا به مهارت‌ کلامی توجه ویژه‌ای شد و به همین خاطر است که اروپا و آمریکا سخن‌ران‌های بی‌نظیری دارد. البته سخنران‌ شدن تنها کاربرد این مهارت‌های کلامی نیست و مهم‌ترین علت یادگیری این مهارت بهبود روابط در زندگی شخصی و کاری است. در بیش‌تر مراجع روان‌شناسی سه دلیل عمده برای آشنایی هر شخص با مهارت‌های کلامی و فن بیان عنوان شده است.

در ادامه این ۳ عنوان را بررسی می‌کنیم:

  1. همه در طول زندگی در شرایطی قرار می‌گیریم که باید در یک جمع صحبت کنیم یا از عقایدمون دفاع کنیم. برخی اوقات هم باید شخصی را راضی کنیم درست مانند زمانی که قرار است یک معامله صورت دهیم
  2. کارمندان و کارکنان در هر جایگاهی که در یک شرکت هستند باید بتوانند مهارت‌های ارتباطی با مشتریان و سایر افراد برقرار کنند.
  3. قدرت متقاعدکردن می‌تواند دست آوردهای زیادی برای شما در زندگی شخصی و کاری شما خواهد داشت.

در ادامه به سراغ معرفی راهکارهای مهم و اثرگذار در فن بیان و مهارت‌های کلامی در بداهه گویی می‌رویم:

۱ـ‌ شمرده شمرده صحبت کنید

یکی از راه‌های افزایش مهارت کلامی شمرده شمرده و شیوا صحبت کردن است. بسیاری از مشکلات کلامی بدین خاطر است که شمرده صحبت نمی‌کنید. اگر حتی هیچ کاری هم نکنید اما شمرده صحبت کنید به طور خودکار نیمی از مشکلات صحبت شما برطرف می‌شود. شونده باید بتواند تمامی کلمات و عبارات شما را به طور واضح بشنود و هیچ مشکلی برای درک صحبت‌های شما نداشته باشد.

از طرف دیگر باید سعی کنید تا حد ممکن از به کار بردن کلمات سخت و دشوار پرهیز کنید. استفاده از کلمات آسان یکی از بهترین راه‌ها برای جذب مخاطب است. بسیاری از افراد این گونه تصور می‌کنند که اگر در صحبت‌های‌شان از کلمات سخت و یا خارجی استفاده کنند مخاطب لذت می‌برد در صورتی که تجربه نشان داده است مخاطب با کلمات سخت و غیرفارسی نه ‌تنها لذتی نمی‌برد بلکه دچار سردرگمی می‌شود.

پس حتی اگر مخاطب‌تان شخص سطح بالایی است سعی کنید از کلمات و جملات ساده و عامیانه استفاده کنید. نگاهی به برترین سخنران‌های داخلی و خارجی بیاندازید، تمامی این اشخاص از عباراتی آسان و عامیانه استفاده می‌کنند و همین موضوع نقش مهمی در جذب مخاطب دارد.

۲ـ نقش اعتماد به نفس در فن بیان برتر

اگر به راحتی در جمع‌های خانوادگی صحبت می‌کنید و هیچ ترس و واهمه‌ای از صحبت کردن ندارید از اعتماد به نفس مناسبی برخوردار هستید اما این دلیل نمی‌شود که شما یک سخنران خوب هستید. مخاطب در شروع صحبت‌های شما به چیزهای زیادی دقت می‌کند و یکی از این موارد همین اعتماد به نفس است، اگر اعتماد به نفس شما در سطح خوبی قرار داشته باشد مخاطب به سراغ پارامتر‌های دیگری می‌رود و اما اگر اعتماد به نفس شما در سطح مناسبی قرار نداشته باشد مخاطب به حرف‌های شما توجهی نمی‌کند حتی اگر واقعا حرف‌های جدید و مفیدی برای گفتن داشته باشید.

پس به این نتیجه رسیدیم که وجود اعتماد به نفس در فن بیان ضروری است اما کافی نیست. حالا ممکن است که اعتماد به نفس شما پایین باشید و به دنبال راه‌کار برای تقویت آن باشید. گفتاردرمانی، جلسات مشاوره و بسیاری راه‌های دیگر وجود دارد که می‌تواند اعتماد به نفس شما را تقویت کند اما یکی از بهترین و در عین حال آسان‌ترین کارها صحبت کردن در برابر آینه یا دوربین تلفن همراه‌تان است.

اگر بتوانید در طول روز زمانی را به این کار اختصاص دهید می‌توانید در بازه زمانی کوتاهی اعتماد به نفس‌تان را تقویت کنید. البته ممکن است برخی افراد به دلیل مشکلات روحی حتی در برابر آینه هم قادر به صحبت کردن نباشند که در این صورت بهتر است به یک روان‌شناس مراجعه کنید تا به کمک جلسات روان‌کاوی این مشکل حل شود.

۳ـ از حرفی که می‌زنید مطمئن باشید و خودتان عمل‌کننده به آن باشید

 یکی از راه‌های افزایش مهارت کلامی برای بداهه گویی، داشتن صداقت و راستی در صحبت‌هایتان هست زیرا مخاطب باهوش است و دقیقاً متوجه حالات رفتارهای شما می‌شود، اگر مشخص شود که به حرفی که می‌زنید پایبند نیستید اعتماد مخاطب از بین می‌رود. این موضوع وقتی دردسرساز می‌شود که اعتماد جمع زیادی از مخاطبان و کاربران شما از بین برود. صداقت گفتاری فقط در گفتار محاوره‌ای نیست و اگر صاحب یک کسب و کار هستید باید نسبت به مطالب وب‌سایت و دیگر کانال‌های ارتباطی‌تان هم حساس و پیگیر باشید.

پس بهتر است صداقت را در تمامی کارهای روزانه‌تان رعایت کنید تا درگیر مشکلات و تبعات آن نشوید. زمانی که با صداقت از یک موضوعی صحبت می‌کنید حرف و گفتار شما تأثیر بیش‌تری روی مخاطبان دارد. اشتیاق انسان در هنگام صحبت از یک موضوع نشان‌دهنده صادق بودن یا نبودن گفته او است. این موضوع گرچه به صورت صد در صد قابل تشخیص نیست اما در بیش‌تر موارد این گونه است. پس سعی کنید همیشه با صداقت صحبت کنید تا مخاطبان اعتمادشان به شما را از دست ندهند.

۴ـ از خودتان زیاد تعریف نکنید

بسیاری از افراد در هنگام صحبت‌های‌شان به دفعات زیادی از خودشان تعریف می‌کنند که در نظر مخاطب اصلاً کار خوشایندی به حساب نمی‌آید. اگر به هر دلیلی در صحبت‌های‌تان فروتنی را رعایت نمی‌کنید باید بدانید که شنونده‌ها علاقه زیادی به صحبت‌های شما ندارند و اساساً دلیلی برای توجه کردن به حرف‌هایتان ندارند.

یکی از راه‌های افزایش مهارت کلامی و یادگرفتن مهارت‌های بداهه گویی این است که سخنرانی افراد مشهور را مشاهده کنید. فیلم سخنرانی بسیاری از افراد بزرگ مانند استیو جابز و بیل گیتس در فضای وب موجود است و می‌توانید از الگوی سخنرانی آن‌ها استفاده کنید و کمک بگیرید.

در نظر داشته باشید که مخاطب به دنبال تعریف کردن شما از خودتان نیست و بیش‌تر آدم‌ها از این کار متنفر هستند. تواضع و فروتنی شما می‌تواند نظر مخاطبان زیادی را جلب کند. همچنین نقل قول از بزرگان هم در بین صحبت‌های‌تان می‌تواند نتیجه بسیار خوبی داشته باشد.

برای مثال شما در بین صحبت‌های‌تان می‌توانید از نظرات صاحب سبکان حوزه مورد بحث‌تان وام بگیرید. پس بهتر است صحبت‌های‌تان را به دو قسمت تبدیل کنید و در بخشی نظرات و صحبت‌های خودتان را مطرح کنید و بین صبحت‌ها هم از افراد دیگر و صاحب نظران دیگر وام بگیرید.

۵ـ تن صدای‌تان را بیش‌ از حد بالا نبرید

بسیاری از افراد صدای خود را تا حد ممکن بالا می‌برند و این موضوع در نظر مخاطب موضوع چندان جالبی نیست. از طرف دیگر بالا بردن صدا، لرزش زیادی را برای صدا شما به وجود می‌آورد و باعث بروز مشکلاتی در بیان شما می‌شود. مهارت‌های فن بیان و بداهه گویی برخی اوقات به قدری ساده هستند که حتی تصور آن را هم ندارید.

اکنون که به خوبی می دانید مهارت کلامی چیست، پس بهتر است تمامی راه‌های افزایش مهارت کلامی و نکات موجود در این مطلب را روی یک تکه کاغذ یادداشت کنید و قبل از سخنرانی آن‌ها را تمرین کنید. تمرین کردن همین نکات ساده باعث می‌شود به مرور زمان مهارت‌های فن بیان برتر در شما نهادینه شود.

یکی دیگر از کارهایی که می‌توانید برای بهتر صحبت کردن استفاده کنید، نوشیدن آب در هنگام خشکی گلو است، بهترین کار این است که شما قبل از سخنرانی آب بنوشید و یک لیوان آب هم در حین سخنرانی داشته باشید تا بتوانید در صورت نیاز از آن استفاده کنید.

۶ـ دقت به نحوه نشستن، ایستادن و زبان بدن

درست ایستادن و دقت داشتن به نحوه نشستن می‌تواند یکی از بهترین کارهایی باشد که پرستیژ سخنرانی شما را حفظ می‌کند. زمانی که شما صحبت می‌کنید دیگران در کنار صدایی که از شما می‌شوند، شما را هم مشاهده می‌کنند و اگر نتوانید به درستی استایل بدن‌تان را حفظ کنید، مخاطب احساس خوبی نخواهد داشت.

زبان بدن نیز یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که باید به آن توجه کنید. زبان بدن در جلب نظر مخاطب اهمیت ویژه‌ای دارد و شما باید بتوانید با زبان بدن درست و اصولی، نظر مخاطب را جلب کنید. نگاه درست به همه شنوندگان و استفاده درست از دست‌ها و حرکات صورت کمک می‌کند تا صحبت‌های تأثیرگذارتری برای مخاطب داشته باشید.

شاید از خود بپرسید درست نشستن چگونه باعث جلب نظر مخاطب می‌شود که در پاسخ به این سؤال باید بدانید که داشتن یک استایل درست نه تنها نظر مخاطب را جلب می‌کند بلکه تأثیر زیادی هم روی نحوه نفس‌گیری شما دارد. اگر شما به درستی ننشینید برای نفس‌گیری دچار مشکلاتی می‌شوید و دائماً نفس کم‌ می‌آورید. قوز کردن یکی از مصداق‌هایی است که می‌توان برای این موضوع داشت.

در هنگام نشستن زاویه کمر و پاها باید به صورت ۹۰ درجه باشد. البته اگر دفعات اولی است که در یک جمع صحبت می‌کنید باید در نظر داشته باشید که ممکن است دچار مشکلاتی در هنگام نفس‌گیری شوید و این موضوع با تمرین درست می‌شود.

طبق تجربه یکی از بهترین کارهایی که می‌توانید برای نفس‌گیری داشته باشید خواندن یک متن از یک کتاب یا روزنامه با صدای بلند است. در صورت امکان می‌توانید صدای خود را ضبط کنید تا بتوانید اشکالات خود را یادداشت کنید و در تمرین‌های بعدی آن‌ها را رفع کنید.

۷ـ صداهای زیر و بم، پاشنه آشیل بسیاری از سخنران‌ها

تولید صداهای زیر و بم نادرست، ناشی از استرس و عدم اعتماد به نفس کافی است بدین معنی که اگر شما اعتماد به نفس نداشته باشید قطعاً باید منتظر صداهایی با شیب زیاد یا کم در سخنرانی‌تان باشید. بسیاری از وقت‌ها شما در یک همایش و یا سخنرانی نشسته‌اید و حتی حواستان هم نیست اما به ناگهان متوجه خروج صدایی بسیار بلند و ناهنجار از شخص گوینده می‌شوید.

ناتوانی از کنترل صداهای زیر و بم یکی از مهم‌ترین مشکلاتی است که اشخاص بی تجربه دارند. بهتر است برای کنترل صداهای زیر و بم‌تان تمرین کتاب‌خوانی و روزنامه‌خوانی داشته باشید اما تجربه صحبت در جمع هم یکی از مهم‌ترین تمرین‌ها برای کنترل صداهای زیر و بم است.

۸ـ آماده بودن

حتی اگر یک سخنران حرفه‌ای باشید اما قبل از سخنرانی تمرین نکنید ممکن است به مشکل بخورید. مشکلات ناشی از عدم آمادگی در سخنرانی می‌تواند دردسرهای زیادی برای شما به وجود بیاورد. بهتر است قبل از سخنرانی یک برگه آماده کنید و تمامی نکات و موضوعاتی که می‌خواهید از آن صحبت کنید را یادداشت کنید تا بتوانید بدون استرس و نگرانی صحبت کنید. بهتر است تمامی مثال‌ها و نقل قول‌ها را هم یادداشت کنید. یادداشت این موضوعات کمک می‌کند تا نگرانی کمتری بابت صحبت‌های‌تان داشته باشید.

۹ـ ارائه منابع و مستندات در سخنرانی

بسیاری از وقت‌ها در بین صحبت‌ها یک یا چند نقل قول مطرح می‌کنید که شونده از آن‌ها لذت می‌برد اما بهتر است منابع صحبت‌های‌تان را هم مطرح کنید. مطرح کردن منبع صحبت‌ها کمک می‌کند شنونده با اعتماد بیش‌تری به حرف‌ها و صحبت‌های شما توجه کند. البته ممکن است برخی از سخنرانی‌ها به گونه‌ای باشد که نیاز به ارائه مستندات زیادی داشته باشد.

در این صورت بهتر است یک فایل پی‌دی‌اف آماده کنید و منابع‌تان را در آن ذکر کنید. ذکر منابع می‌تواند ارزش و اعتبار صحبت‌های شما را تا چندین برابر افزایش دهد. البته نیازی نیست که برای بدیهیات یا نقل‌قول‌های ساده منبع ذکر کنید. ‌پس ارائه منابع و مستندات هم می‌تواند یکی از مهارت‌های مهم در فن بیان و بداهه گویی باشد.

۱۰ـ بداهه‌ گویی را تمرین کنید

در قسمت‌های قبل گفته شد که هیچ سخنرانی بداهه‌ و بدون تمرینی نداشته باشید اما ممکن است به هر دلیل در شرایطی قرار بگیرید که مجبور به سخنرانی بداهه شوید.آموختن مهارت‌های سخنرانی بداهه گویی می‌تواند باعث درخشش شما در جمع یا کنفرانس‌ها شود. تمرین بداهه گویی یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که برای تقویت فن بیان می‌توانید صورت دهید.

برای تمرین بداهه گویی یک موضوع عجیب مشخص کنید و در همان لحظه در مورد آن با خودتان صحبت کنید. اگر می‌خواهید در مهارت‌های فن بیان برتر و حرفه‌ای شوید باید سعی کنید در هر لحظه قدرت  و مهارت های سخنرانی بداهه را داشته باشید. حتی در جمع‌های خانوادگی و فامیلی نیز می‌توانید تمرین بداهه گویی کنید. قطعا جمع‌های خانوادگی و فامیلی در روزهای عادی ما تشکیل می‌شوند و اگر بخواهید فن بیان‌تان را تقویت کنید می‌توانید از این پتانسیل استفاده کنید.

۱۱ـ شوخی و خوش خنده بودن را فراموش نکنید

شما هم به هیچ عنوان دوست ندارید که پای صحبت‌های یک انسان خشک و عبوس بنشینید. پس سعی کنید شوخی‌ها و مزاح‌های مناسب و متناسبی را برای سخنرانی‌تان مشخص کنید و از آن‌ها استفاده کنید. در شوخی‌ها باید مراقب خط قرمزها باشید. اعتقادات، سلیقه‌های ورزشی، قومیت‌ها و دیگر موضوعات ممیزی را در بین شوخی‌های‌تان استفاده نکنید تا بتوانید بازخورد خوبی بگیرید.

استفاده نابه‌جا از برخی از شوخی‌ها نه تنها بر مخاطب اثر مثبت نمی‌گذارد بلکه می‌تواند موجب ناراحتی جمعی از مخاطبین شود. در بین جمع نیازی نیست که فقط خودتان شوخی کنید و برای عوض کردن فضا می‌توانید از حضار هم استفاده کنید. برای مثال ممکن است شما با یکی از حضار جمع خاطره مشترکی داشته باشید، از او بخواهید آن خاطره مشترک را تعریف کند. این کار باعث ایجاد تعامل در فضا می‌شود و اثرات مثبت زیادی برای کیفیت سخنرانی شما دارد.

۱۲ـ متکلم وحده نباشید

ممکن است در یک جمع از شما درخواست صحبت شود. در این صورت ممکن است متناسب با نیاز شما چند دقیقه یا حتی چند ساعت صحبت کنید. اما آیا چند ساعت یا حتی چند دقیقه صحبت یک طرفه کار درستی است؟

قطعاً خیر. شما به عنوان یک سخنران باید سعی کنید از نظرات و صحبت‌های دیگر افراد جمع هم صحبت کنید. مدیریت این کار کاملا به صلاح دید شما دارد اما باید از پتانسیل‌های جمع حاضر استفاده کنید.

برای مثال می‌توانید بعد از هر نیم ساعت نظرات حضار را در مورد صحبت‌های ارائه شدتان بپرسید یا مثلا پرسشی مطرح کنید و نظرات حضار را جویا شوید. تمامی این کار به ایجاد تعامل ختم می‌شود که می‌تواند اثربخشی صحبت‌های شما را افزایش دهد.

البته در این کار زیاده‌روی نکنید، زیاده‌روی در این کار باعث عدم تمرکز شما می‌شود و ممکن است مخاطب هم از بحث اصلی دور شود و به عبارتی رشته کلام از دست برود. پس مراقب تعادل در این موضوع باشید، اگر تا این قسمت تمامی نکات فن بیان و مهارت‌های کلامی را آموخته‌اید به شما تبریک می‌گوییم چرا که تقریبا با ۹۰ درصد مهارت‌ کلامی و فن بیان آشنا شده‌اید.

۱۳ـ مدیریت زمان

مهارت‌های فن بیان بسیار زیاد هستند و در این مطلب مهم‌ترین مهارت‌ها را بررسی کردیم و راهکارهای به دست آوردن این مهارت‌ها را هم مطرح کردیم. تمامی مهارت‌های کلامی و فن بیان در صورتی اثربخش هستند که مدیریت زمانی خوبی داشته باشید.

اگر ۱۲ مهارت بالا را استفاده کنید اما زمان صحبت و سخنرانی خود را کنترل نکنید، سخنرانی خوبی نداشته‌اید. مدیریت زمان و برنامه ریزی درست به قدری مهم است که حتی برخی از بزرگترین سخنران‌ها هم در آن دچار مشکل هستند، اگر به دوران تحصیل خود فکر کنید قطعاً روزهایی را به یاد می‌آورید که معلم یا استاد به کلاس درس می‌آمد اما وارد بحث‌های حاشیه‌ای می‌شد و مطلب نیمه تمام می‌ماند.

این موضوع نمونه‌ای بارز از عدم مدیریت زمان است. برای مدیریت زمان تمرین زیادی لازم است و این گونه نیست که در یک ماه یا شش ماه به آن مسلط شوید.

۱۳ تکنیک بداهه گویی؛ تقویت مهارت‌های کلامی و فن بیان

  1. راجع به برخی از کلمات ۴ الی ۵ خط سخنرانی کنید

یکی دیگر از تکنیک‌های بداهه گویی که می‌توانیم به آن اشاره داشته باشیم، ترتیب دادن یک سخنرانی راجع به برخی از کلمات است. برای مثال یک کتاب را بردارید و به صورت تصادفی یکی از صفحات آن را باز و از آن صفحه چند کلمه را انتخاب کنید. سپس در رابطه با هر یک از کلمات انتخاب شده ۴ الی ۵ خط سخنرانی کنید.

تقویت این تکنیک از تکنیک های بداهه گویی، به شما کمک می‌کند که دایره لغات خود را افزایش دهید و بتوانید در مواقع اصلی به درستی و با استفاده از بهترین کلمات، تسلط کلامی داشته باشید و صحبت کنید. همچنین می‌توان گفت این شیوه مناسب است، چرا که شما در یک محیط تنها هستید و جایی برای خجالت کشیدن وجود ندارد؛ پس به راحتی به این موضوع بپردازید.

  1. به مطبوعات توجه ویژه داشته باشید

از دیگر تکنیک‌های بداهه گویی که می‌تواند به شما کمک به‌سزایی کند، گوش دادن به اخبار و یا خواندن روزنامه و مجله‌ها است. این شیوه نیز به شما کمک می‌کند که با واژه و کلمات بیشتری آشنایی پیدا کرده و مهارت‌های کلامی خود را تقویت کنید. هر چه شما با تعداد کلمه بیشتری آشنا شوید، می‌توانید راحت‌تر سخنرانی کنید.

توصیه می‌شود کلمات جدیدی که یاد می‌گیرید را به همراه مترادف آن‌ها روی یک کاغذ یادداشت کنید و هر چند وقت یکبار به عنوان یادآوری به آن‌ها نگاهی بیندازید و حتی در صحبت‌های روزانه خود از آن‌ها استفاده کنید تا به خوبی در ذهن شما جای گیرند.

  1. اصوات نامفهوم و تکیه کلمات خود را یادداشت و آن‌ها را برطرف کنید

حذف اصوات نامفهوم و تکیه‌کلام، از دیگر تکنیک های بداهه گویی به حساب می‌آید که توجه به آن‌ها می‌تواند تأثیر مثبتی بر مهارت‌های سخنرانی بداهه شما داشته باشد. برای این کار لازم است در محیط خانه سخنرانی کوتاهی را انجام دهید و صدای خود را با استفاده از گوشی همراه خود ضبط کنید.

سپس به صدای ضبط شده خود به صورت دقیق گوش دهید و کلماتی که به طور مکرر از آن‌ها استفاده کرده‌اید را روی یک کاغذ یادداشت کنید؛ همچنین اصوات نامفهومی که به گوشتان می‌خورد را نیز بنویسید.

پس از این کار و نوشتن تمام موارد، باید تمرینات خود را در جهت یک سخنرانی بدون استفاده از چنین مواردی انجام دهید. از طرفی اگر در زمان صحبت کردن از اصواتی چون عهه، اووم یا … استفاده می‌کنید، باید بدانید که این کار بدترین موردی محسوب می‌شود که می‌توانید در حین صحبت کردن استفاده کنید؛ پس هر چه زودتر نسبت به ترک کردن آن‌ها اقدام کنید.

  1. صدایی رسا داشته باشید

داشتن صدای رسا یکی از مهارت‌های صحبت کردن به حساب می‌آید که باید برای آن به خوبی تمرین کنید. دقت داشته باشید که هر چه صدای شما رسا و بلندتر باشد، تأثیر بهتری را از شنوندگان دریافت خواهید کرد، چرا که مطلب شما می‌تواند تأثیرگذاری بهتری داشته باشد. دقت داشته باشید که اگر صدای شما به اندازه کافی بلند و رسا نباشد، شنونده دیگر علاقه‌ای به گوش دادن صحبت‌های شما نخواهد داشت.

البته باید متذکر شد که منظور از صدای بلند و رسا، داد و فریاد زدن نیست، چرا که اگر صدای شما بیش از حد بلند باشد، می‌تواند موجب آزار و اذیت فرد نیز بشود و او را از گوش سپردن به صحبت‌های شما منصرف کند، همچنین این شیوه از صحبت کردن در بسیاری از مواقع، به درستی حق مطلب را ادا نمی‌کند.

  1. به طور محکم و مطمئن صحبت کنید

محکم و مطمئن صحبت کردن یکی از تکنیک های بداهه گویی به حساب می‌آید. شما باید در لحظه که تصمیم به صحبت کردن می‌گیرید، به طور مطمئن و محکم حرف خود را بزنید. این موضوع باعث می‌شود که طرف مقابل حس بهتری پیدا کند و شما را یک فرد ماهر و حرفه‌ای در زمینه صحبت کردن بداند.

این موضوع در بسیاری دیگر از شرایط نیز صدق می‌کند؛ یعنی شما در هر زمینه‌ای مطمئن و محکم باشید، طرف مقابل را متقاعد می‌سازید که به حرف و رفتار شما اعتماد کند. در سخنرانی و بداهه گویی‌ هایی که انجام می‌دهید مهارت های صحبت کردن را دست کم نگیرید چرا که می‌تواند در بسیاری از مواقع شما را از چالش‌های مختلف نجات دهد.

  1. کتاب و مقاله‌های مرتبط با فن بیان و بداهه گویی را مطالعه کنید

بسیاری از افراد تا به حال برای ارتقا و بهبود بخشیدن مهارت‌های کلامی خود از کتاب و مقاله‌های گوناگون استفاده کرده‌اند و نتیجه مناسبی نیز به دست آورده‌اند. کتاب خواندن یکی از اقداماتی به حساب می‌آید که خود به تنهایی از تکنیک های بداهه گویی است، اما شما می‌توانید در رابطه با این موضوع، کتاب‌های مخصوص و دقیق‌تری را خریداری و مطالعه کنید.

  1. تمرین کنید تا کلمات بی‌ربط را به یکدیگر ربط دهید

شما باید خود را برای بسیاری از شرایط متفاوت آماده کنید که یکی از این شرایط، صحبت کردن در رابطه با موضوعات متفاوت است؛ از همین جهت توصیه می‌شود به تمرین چنین موضوعی بپردازید. برای مثال سه کلمه متفاوت مانند خورشید، قیمه و کفش را انتخاب کنید و در رابطه با آن‌ها یک سخنرانی را ترتیب دهید. شما باید در رابطه با این کلمات به گونه‌ای صحبت کنید که در آخر آن‌ها به یکدیگر مرتبط شوند. این موضوع یکی از تکنیک های تقویت بداهه گویی به حساب می‌آید که فن بیان شما را نیز تقویت می‌کند.

  1. لحن خود را تغییر دهید

یکی از مهارت‌های صحبت کردن، توانایی تغیر لحن است. شما باید امکان انجام چنین کاری را داشته باشید تا بتوانید به خوبی در این زمینه به مهارت برسید. برای مثال در یک متن که کاملا جدی است، جمله‌ای طنز قرار گرفته، بدون شک اگر شما چنین جمله‌ای را با همان لحن قبلی برای شنونده‌ها بیان کنید، هیچکس به آن نخواهد خندید؛ بنابراین شما باید توانایی تغییر لحن را داشته باشید تا به درستی بتوانید منظور خود را به شنونده برسانید. دقت داشته باشید که تغییر لحن یکی از تکنیک های تقویت بداهه گویی است و نباید به سادگی از کنار آن گذشت.

  1. زبان بدن خود را تقویت کنید

زبان بدن یکی از مهارت و تکنیک‌های تقویت بداهه گویی لازمی به حساب می‌آید که شما در راستای تقویت فن بیان باید به آن بپردازید. داشتن این مهارت به شما این امکان را می‌دهد که منظور و هدف خود را به درستی به اطرافیان برسانید.

دقت داشته باشید که اگر چنین مهارتی نداشته باشید، نمی‌توانید به خوبی حق مطلب را برسانید. در رابطه با تقویت این مهارت، نکته‌های بسیاری وجود دارد که می‌توانید به آن‌ها توجه داشته باشید و از آن‌ها استفاده لازم را ببرید.

  1. در آینه مهارت‌های سخنرانی بداهه خود را تقویت کنید

اگر به دنبال تقویت تکنیک‌های تقویت بداهه گویی است، می‌توانید در آینه تمرین کنید. یک موضوع انتخاب کنید و برای سخنرانی آن آماده شوید. سپس روبروی آینه بایستید و با فردی که در آینه است، صحبت کنید.

در این حین به نوع کلمات، لحنی که استفاده می‌کنید، سرعت صحبت کردن و مواردی از این دست توجه داشته باشید؛ حتی می‌توانید در این حین از خودتان فیلم بگیرید و سپس به آنالیز آن بپردازید. نقاط ضعف و نقاط قوت خود را یادداشت و سپس نقاط ضعف را برطرف و نقاط قوت را تقویت کنید. تکرار این کار شما را به مهارت بالایی می‌رساند. پس از انجام چندباره این کار، متوجه تغییری که در این جهت برای شما پیش آمده است، می‌شوید.

  1. تمرین تند گویی کنید

هر چه شما بتوانید با سرعت بیشتری یک متن را بدون غلط و به صورت روان مطالعه کنید، به مهارت بیشتری در صحبت کردن می‌رسید. به نوعی می‌توان گفت تمرین تند گویی یکی از مهارت‌ های کلامی به حساب می‌آید که اگر شما در آن مهارت کافی به دست آورید، می‌توانید به خوبی صحبت کنید.

تند گویی یکی از تکنیک های  تقویت بداهه گویی است، پس نسبت به توسعه و تقویت آن اقدامات لازم را انجام دهید و از کنار آن ساده نگذرید. البته باید متذکر شد که تند گفتن کلمات در زمان سخنرانی، کار درست و توصیه شده‌ای نخواهد بود؛ چرا که این موضوع می‌تواند فرد شنونده را آزار دهد و باعث کلافگی بیش از حد او شود.

  1. اطلاعات خود را افزایش دهید

افزایش و کسب اطلاعات بیشتر، از تکنیک های تقویت بداهه گویی محسوب می‌شود. اگر شما در رابطه با مسائل گوناگون، اطلاعات مناسبی داشته باشید، می‌توانید بهتر سخنرانی کنید و نسبت به صحبت‌های خود مطمئن باشید.

لازم به ذکر است که هر چه شما نسبت به سخنان خود مطمئن‌تر باشید، تأثیر بیشتری بر افراد خواهید داشت؛ بنابراین سعی کنید که از طریق راه‌های گوناگون، اطلاعات خود را افزایش دهید. از جمله مواردی که در این راستا به شما کمک می‌کنند، می‌توان کتاب، فیلم، مستند، اخبار و … را نام برد.

 

  1. در سخنرانی از کلمه من استفاده نکنید

یکی از مشکلاتی که در بسیاری از سخنرانی‌ها دیده می‌شود، استفاده از کلمه «من» است. هر چه شما بیشتر در زمان سخنرانی از کلمه «من» استفاده کنید، حس بدتری را به شنونده القا خواهید کرد؛ چرا که فرد فکر می‌کند شما در حال تعریف کردن از خود و فخرفروشی هستید و قطعاً چنین موضوعی باب میل هیچ‌کس نخواهد بود. توصیه می‌شود به این نکته دقت داشته باشید و اگر از این دست افراد هستید، بهتر است این مشکل را برطرف کنید.

بهترین نمونه بداهه‌ گویی

بعد از اینکه آموزش بداهه گویی را کاملاً درک کردید، وقت آن می‌رسد تا چند نمونه بداهه گویی را مشاهده کنید. در این بخش، بهترین نمونه بداهه گویی حرفه‌ای را مشاهده خواهید کرد. لازم به ذکر است که بهترین روش و نمونه، استفاده از روش PREP است. این روش که توسط بسیاری از متخصصان تأیید شده است، دارای چهاربخش می‌باشد. هر یک از این حروف، معنای خاصی می‎دهند که در ادامه آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.

اولین بخش این روش، یعنی P، برای کلمه point بکار می‌رود که به معنی بیان اصل مطلب است. یعنی بهتر است حاشیه رفتن را کنار گذاشته و نکته اصلی موضوع را ارائه دهید. دومی حرف از این روش منحصربه‌فرد، R می‌باشد که اول کلمه Reason است. همان‌طور که می‌دانید، این کلمه به معنای دلیل بوده است. شما باید دلایل کاملاً منطقی برای هر توضیح خود داشته باشید تا بتوانید مخاطب را قانع کنید. توجه داشته باشید که از ارائه دلایل پوچ و بی‌منطق خودداری کنید. زیرا موجب می‌شود که اعتبار شما زیرا سؤال رود.

بخش سوم که حرف E را نشان می‌دهد، مخفف کلمه Example است که به این معنی است که شما باید برای دلایل خود، مثال‌های محکم و مستندی ارائه دهید. این امر در بداهه گویی حرفه‌ای موجب می‌شود که اعتماد گفته‌های شما افزایش یابد. به یاد داشته باشید که باید دلایل شما کاملاً قابل‌درک و ملموس باشند. درنهایت که بخش چهارم حرف P را نشان می‌دهد، مخفف کلمه Point بوده که مجدداً تکرار می‌شود. این بدان معنی است که شما باید موضوع اصلی خود را دوباره تکرار کنید تا اثربخشی آن بیشتر از قبل باشد.

جمع بندی

مهارت‌های فن بیان یکی از مهم‌ترین آموزش‌هایی است که هر انسانی به آن‌ها نیاز دارد. فرقی نمی‌کند که شما چه تحصیلاتی دارید و در چه شاخه‌ای مشغول به فعالیت هستید در هر صورت نیاز است که مهارت‌های فن بیان و صحبت کردن را یاد بگیرید و تسلط کلامی بر صحبت‌هایتان داشته باشید.

در جلسات و آکادمی‌های توسعه فردی معمولا تمرین‌هایی برای این مهارت‌ها داده می‌شود اما ممکن است شما به کمک تمرین‌های شخصی و ارائه شده در همین مطلب مهارت‌های کلامی و بداهه گویی را فرابگیرید. برای تسلط بر مهارت‌ های کلامی بهترین کار تمرین مداوم است، خوشبختانه تمرین‌های فن بیان دشوار نیستند و بامداومت می‌توانید بر آن‌ها تسلط کلامی پیدا کنید. 

برخی از سوالات رایج:

۱.دلیل اهمیت بداهه گویی چیست؟

فن بیان و بداهه گویی یکی از مهم‌ترین موضوعات در بحث توسعه فردی است. اگر شما فن بیان خوبی داشته باشید می‌توانید خیلی راحت خواسته‌ها و مشکلات خود را بیان کنید. مهارت‌های کلامی جزییات زیادی دارند و یادگیری آن‌ها در یک زمان محدود امکان‌ پذیر نیست اما با تمرین مکرر می‌توانید به مهارت‌های فن کلام و مهارت‌ های کلامی مسلط شوید.

۲.چرا باید به مهارت‌‌های کلامی توجه ویژه‌ای داشت؟

یادگیری مهارت‌های کلامی نقش بسیاری مهمی در روابط روزمره ما دارد و همه ما می‌دانیم که قسمت اعظمی از زندگی ما را همین روابط روزمره تشکیل می‌دهد. در کشورهای خارجی و تراز اولی مانند سوئد، نروژ، آمریکا، آلمان و… توجه ویژه‌ای به مهارت‌ های کلامی شده است به طوری که در تمامی مدارس و دانشگاه این درس به عنوان یک عنوان آکادمیک تدریس می‌شود.

۳.راهکارهای مهم و اثرگذار در تقویت فن بیان و مهارت‌ های کلامی کدامند؟

  1. شمرده شمرده صحبت کنید
  2. نقش اعتماد به نفس در فن بیان
  3. از حرفی که می‌زنید مطمئن باشید و خودتان عمل‌کننده به آن باشید
  4. از خودتان زیاد تعریف نکنید
  5. تن صدای‌تان را بیش‌ از حد بالا نبرید
  6. دقت به نحوه نشستن، ایستادن و زبان بدن
  7. صداهای زیر و بم، پاشنه آشیل بسیاری از سخنران‌ها
  8. آماده بودن
  9. ارائه منابع و مستندات در سخنرانی
  10. بداهه‌گویی را تمرین کنید
  11. شوخی و خوش خنده بودن را فراموش نکنید



تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مقاله آموزش مدیریت زمان به بهترین شکل ممکن

امروزه با توجه به حجم ترافیک و شلوغ بودن شهرها بسیار بسیار زمانبندی‌های ما ممکن است به هم ریخته باشد به شکلی که زندگیمان را مختل کرده باشد اگر بتوانیم مدیریت زمان مناسبی داشته باشیم قطعا اتفاقات بسیار سازنده‌ای را میتوانیم در زندگیمان بسازیم.

حال سوال این است که زمان را چطور میتوانیم مدیریت کنیم و چه ابزارهایی برای این قضیه است یکی از راه‌هایی که در مشاوره در جاهای مختلف دائما به شما توصیه میکنند برنامه‌ریزی روزانه یا هفتگی است یعنی برنامه ریزی کنید یا اسکجوالی داشته باشید برای طی هفته‌تان.

یعنی بگویید شنبه میخواهم اینکار را کنم یکشنبه میخواهم اینکار را کنم دوشنبه میخواهم اینکار را کنم میخواهم به شما  بگویم امروزه تقریبا این روش کاملا منسوخ شده که شما برنامه ریزی برای آینده‌تان داشته باشید چرا؟ به خاطر اینکه برنامه ریزی هایی که معمولا برای آینده‌مان داریم بسیار بسیار کلی است و انگار ما صد درصدمان را آنجا گذاشتیم بعضی از افراد به گونه‌ای برنامه ریزی میکنند که قطعا و یقینا غیرقابل اجراست یعنی میگویند هفت تا هفت و ربع اینکار را میکنم هفت و نیم تا هفت و چهل‌و‌پنج دقیقه اینکار را میکنم این روش برنامه ریزی روش برنامه ریزی بسیار غلطی است

پس به شما  توصیه میکنم قبل از اینکه به سمت این نوع برنامه ریزی بروید  نوع دیگری از برنامه ریزی و time management رو باهم بشناسیم  به این شکل که شما لازم است کارهایی که در روز میکنید ساعت بزنید یک ساعت به  دستتان ببندید و هر روز کارهایتان را لیست کنید و میزان زمانی که برای آن کارها صرف کردید را بنویسید و در نهایت مجموع اینها را زیر یک ستون داشته باشید

خیلی جالب است که در اخر هفته خواهید دید که بسیار کمتر از آنچه فکر میکنید کار انجام میدهید پس روشی بهتر نوشتن روزانه‌ی ساعتی است  که کار میکنید انشاءالله در قسمت بعدی درباره اینکه چطور میتوانیم پیشبینی لازم را داشته باشیم و بتوانیم این زمانبندی را مدیریت کنیم با شما گفت و گو خواهیم داشت.

مدیریت زمان به بهترین شکل ممکن

با یادداشت کردن مقدار زمانی که برای انجام هرکار لازم است، دید واضح‌تری نسبت به موضوع «زمان» خواهیم داشت. در واقع برخی از کارهایی که فکر می‌کنیم در عرض ۱۰ دقیقه انجام می‌شوند، ممکن است تا یک ساعت هم طول بکشند و برخی دیگر از کارها که فکر می‌کنیم، تنها به یک ساعت زمان نیاز دارند، ممکن است در حقیقت به سه الی چهار ساعت زمان نیاز داشته باشند.

بنابراین به‌ جای اینکه از پیش زمان انجام کارها را پیش‌بینی کنیم، کارها را انجام می‌دهیم و سپس زمانی که صرف آن‌ها کرده‌ایم را یادداشت می‌کنیم. آن‌گاه می‌دانیم که کارهای ما در طول شبانه‌روز به چه مقدار زمان نیاز دارند. بر این اساس می‌توانیم در برنامه‌ریزی بعدی، زمان معقول‌تری را به انجام هر کار اختصاص دهیم.

این تنها یکی از روش‌های مدیریت زمان بود که می‌توانستید از آن بهره بگیرید، در ادامه، چندین روش دیگر را نیز به شما معرفی خواهیم کرد. همچنین می توانید مقاله ” بهترین روش برای برنامه ریزی ”  را جهت آشنایی بیشتر مطالعه کنید.

۵ روش کاربردی برای مدیریت زمان

قطعاً روش‌های زیادی برای مدیریت زمان وجود دارد که همگی آن‌ها به نوعی کاربردی هستند. اما با توجه به متفاوت بودن شخصیت هر انسان، روش‌هایی که برای یک فرد خاص مؤثر واقع می‌شود، ممکن است برای شخص دیگری، مناسب نباشد.

به همین خاطر در اینجا، به جای یک روش واحد، چند روش برنامه‌ریزی برای مدیریت زمان را مطرح می‌کنیم تا بسته به روحیه خودتان، از یکی یا چند مورد از آن‌ها در راستای استفاده‌ی صحیح از زمانتان، بهره بگیرید. این روش‌ها به قرار زیر هستند:

  • لیست‌بندی

استفاده از لیست، یکی از اصلی‌ترین روش‌هایی است که به ما کمک می‌کند تا از زمانی که در اختیار داریم، برای انجام کارهای مهم خود استفاده کنیم. در این روش، باید لیستی از کارهای قابل انجام را در یک لیست یادداشت کرده و در طول روز بارها با مراجعه به آن لیست، فعالیت‌های خود را یکی از پس از دیگری به انجام ‌برسانید.

این لیست می‌تواند در یک دفترچه دستی یا دفترچه‌ی تلفن گوشی همراهتان یادداشت شود. با داشتن یک لیست، به راحتی می‌توانید کارهایی که در طول روز باید انجام دهید را به موقع انجام داده و از عقب افتادن کارها، رها شوید.

  • اولویت‌بندی

اولویت‌بندی نیز نقش بسزایی در مدیریت زمان دارد. چرا که گاهی تعداد کارهای قابل انجام در لیست ما به چندین مورد می‌رسند که در طول روز نمی‌توانیم همگی آن‌ها را به انجام برسانیم. در چنین مواقعی، بهترین کار، اولویت‌بندی فعالیت‌های روزانه است. در این تکنیک، ۳ الی ۵ مورد از مهم‌ترین فعالیت‌ها را در رأس لیست قرار می‌دهید که حتماً انجام شوند.

دیگر موارد لیست، در صورت انجام نشدن هم مشکلی ایجاد نمی‌کنند. اگر شما نیز از روش لیست‌بندی استفاده کرده‌اید، اما باز هم نرسیده‌اید تا همه‌ی کارهای لیست را انجام دهید، اولویت‌بندی فعالیت‌های مهم‌تر، چاره‌ساز سیستم مدیریت زمان‌تان خواهد بود.

  • استفاده از زمان‌های مرده

همگی ما زمان‌های مُرده بسیاری داریم که هیچ استفاده‌ی مفیدی از آن‌ها نمی‌کنیم. همین که در مطب پزشک، فرودگاه یا هر جای دیگری، روی صندلی‌های انتظار می‌نشینیم، زمانی که در مترو، تاکسی یا اتوبوس می‌نشینیم و کار مفیدی انجام نمی‌دهیم، جزو زمان‌های مُرده محسوب می‌شوند.

برای مدیریت زمان، می‌توانیم از این زمان‌ها نیز بهره‌ی صحیح ببریم. پس بهتر است برخی از فعالیت‌ها مانند مطالعه، پاسخ‌دهی به پیام‌ها و دیگر مواردی که در چنین زمان‌هایی قابل انجام هستند را در زمان انتظار یا در بین مسیرها به انجام برسانیم.گاهی خیلی بیشتر از آن‌چه که فکرش را می‌کردیم، در مسیرها و مکان‌های خاص معطل می‌شویم و از برخی از کارهایمان عقب می‌مانیم.

بنابراین هرگاه متوجه شدیم که در جایی معطل شده‌ایم و زمان‌مان دارد به هدر می‌رود، می‌توانیم به لیست کارهای روزانه یا لیست کارهای عقب افتادمان نگاه کنیم و ببینیم چطور می‌توانیم یکی از آن‌ها را در چنین موقعیتی به انجام برسانیم. شاید عجیب به نظر برسد، اما استفاده صحیح از زمان‌ها مرده، تأثیر بسیاری در مدیریت زمان ما خواهد داشت که موجب توسعه فردی نیز می شود.

  • کاغذهای یادآوری

اگر یادتان می‌رود به لیست داخل دفترچه‌تان نگاه کنید، راه دیگری نیز برای یادآوری فعالیت‌های روزانه و استفاده صحیح از زمان وجود دارد. شما می‌توانید در خانه یا محل کارتان، کاغذهای رنگی یادآوری را به دیوار، میز یا مونیتورتان بچسبانید و روی آن‌ها، کارهایی که قرار است انجام دهید را یادداشت کنید.

با این روش، دیگر کارهای قابل انجام، همیشه پیش رویتان قرار دارند و هربار که به دیوار، میز، مونیتور یا هر جای دیگری که کاغذهای یادآوری را چسبانده‌اید، نگاه می‌کنید، یادتان می‌آید که باید چکار کنید. این روش در بسیاری از مواقع، برای بسیاری از انسان‌ها به خوبی جواب داده و باعث مدیریت زمان ایشان شده است.

  • اپلیکیشن‌های مدیریت زمان

گوشی‌های تلفن همراه اسمارت، جزئی جدانشدنی از زندگی ما هستند. در واقع تنها چیزی که در تمام ساعات شبانه روز در دسترس ما قرار دارد، گوشی‌مان است. به همین خاطر اپلیکیشن‌های مدیریت زمان بسیاری ایجاد شده‌اند که می‌توان از قابلیت‌های متنوع آن‌ها استفاده کرد. از جمله مهم‌ترین و کاربردی‌ترین اپلیکیشن‌های مدیریت زمان در سطح جهان، می‌توان نمونه‌های زیر را نام برد:

  • اپلیکیشن «Any Do» با قابلیت ایجاد لیست‌های روزانه، یادداشت‌برداری، برنامه‌ریزی پروژه‌های گروهی، امکان برقراری تماس تلفنی و متنی با دیگران و ….
  • اپلیکیشن «Google Keep» با قابلیت یادداشت‌برداری سریع در موقعیت‌های ضروری، رونویسی ضبط صدا، ایجاد لیست، اضافه کردن تصویر و بسیاری امکانات دیگر
  • اپلیکیشن «PlanMyDay» با قابلیت اولویت‌بندی فعالیت‌های مهم‌تر، یادداشت کردن زمان اختصاصی برای هر فعالیت، اتصال با سایر اپلیکیشن‌های مدیریت زمان و ….
  • اپلیکیشن «TimeTune Schedule Planner» با قابلیت‌های برنامه‌ریزی، نوتیفیکشن‌های یادآوری کننده فعالیت‌ها، طراحی نمودار برای فعالیت‌های روزانه و ….

شما با نصب این اپلیکیشن‌ها می‌توانید کلیه فعالیت‌های روزانه خود را سازماندهی کنید تا به صورت صحیح از زمانی که در اختیار دارید، بهره بگیرید. قطعاً مدیریت کردن زمان به کمک اپلیکیشن‌ها برای همه افراد لذت‌بخش خواهد بود.

شما می‌توانید در بین اپ‌هایی که در اینجا معرفی کردیم یا دیگر اپلیکیشن‌هایی که امکان برنامه‌ریزی و مدیریت زمان را فراهم می‌کنند، گزینه موردعلاقه خود را پیدا کنید. چراکه ممکن است کارایی یک اپ برای شما کاربردی نباشد، اما امکانات اپ دیگر، دقیقاً با نیازهای شما هماهنگی داشته باشد.

اگر روش‌های نامبرده برای مدیریت زمان، جواب نداد، چکار کنیم؟

بسیاری از انسان‌ها از دست روش‌های غیرکاربردی مدیریت زمان، کلافه هستند. برخی‌ها اظهار می‌کنند که هیچ روش مفیدی برای مدیریت زمان وجود ندارد و هیچ روشی برای آن‌ها مؤثر نبوده است. اگر شما نیز جزو این افراد هستید و فکر می‌کنید که روش اختصاصی برای شما وجود ندارد، پس می‌توانید روش اختصاصی خود را خلق کنید.

شما می‌توانید با الگو گرفتن از روش‌های موجود و سپس توجه به شرایط زندگی خود، یک برنامه مدیریت کردن زمان منحصر به فرد برای خود ایجاد کنید. البته گاهی با ترکیب کردن روش‌های موجود هم می‌توان کارها را مدیریت کرد.

برای مثال، از یک اپلیکیشن برای یاداشت‌بردای و لیست‌بندی و از یک اپلیکشن دیگر نیز برای یادآوری استفاده کنید. همزمان با آن هم از یادداشت برداری‌های دستی کمک بگیرید. تا رسیدن به یک نظم شخصی از امتحان کردن روش‌های مدیریت زمان دست برندارید تا در نهایت روش مخصوص خود را یافته یا شخصاً آن را ایجاد کنید.

سخن نهایی

همگی ما به صورت استاندارد، در طول شبانه‌روز، ۸ ساعت را به خواب و ۱۶ ساعت را نیز به انجام فعالیت‌های روزانه خود اختصاص می‌دهیم. ممکن است ۱۶ ساعت برای رسیدگی به همگی کارهای ما کم باشد، اما اگر یاد بگیریم به شیوه‌ای صحیح برنامه‌ریزی کنیم، از پس تمام کارهایمان برخواهیم آمد.

در قسمت ابتدایی این متن، مدیریت زمان به زبان دکتر پدرام شهدوست را با روش متفاوتی عنوان کردیم که ممکن است برای بسیاری از شما مفید واقع شود. همچنین تعریف مدیریت زمان در کنار انواع شیوه مدیریت زمان عنوان شده، می‌تواند برای عده دیگری از افراد مؤثر واقع شود. بهرحال هرکس باید شیوه مناسب خود را برای برنامه‌ریزی و مدیریت زمان بیابد.

برخی از سوالات رایج:

۱. مدیریت زمان مناسب به چه روشی صورت می گیرد؟

مدیریت زمان مطلوب زمانی صورت می گیرد که افراد درک روشنی از برنامه و اهداف خود داشته باشند و در مراحل بعدی با نوشتن و روشن کردن مسیر برای خود به فعالیت های خود ادامه می دهند.

۲. فعالیت های لازم برای مدیریت زمان چیست؟

۱. لیست بندی
۲. اولویت بندی
۳. استفتده از زمان مرده
۴. کاغذهای یادآوری

۳. افراد روش های یکسانی برای مدیریت زمان دارند؟

یک روش برنامه ریزی و مدیریت زمان برای تمامی افراد مناسب نیست بعضی از افراد با ترکیب روش های مدیریت زمان مختلف به نتیجه مطلوب می رسند. نمیتوان گفت برنامه شخصی افراد برای همه مناسب است.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مقاله کامل گفتگوی درونی ، گام های گفتگوی درونی مثبت

گفتگوی درونی نوای آشنایی است که درون ما، هر روزه و هر لحظه با ما گفت­‌وگو می­کند. صدایی آشنا که فقط خودمان می­‌شنویم و به حرفایش گوش می­‌دهیم و به آنها عمل می­‌کنیم.

در طی این گفت ­‌و گوهای درونی هر روزه و هر لحظه اطلاعات را با سرعت زیادی دریافت و تفسیر می­‌کنیم و ازین تفسیرها احساساتی بر ما می­‌گذرد که بر حال ما نسبت به خودمان و یا حسی که از آن می­‌گیریم و به بیرون از خود انتقال می­‌دهیم اثر می­گذارد.

در این نوشته قصد داریم تا درباره چیستی این صدای آشنای درونی­مان و تاثیرات داشتن گفت­ وگوی درونی مثبت در زندگی و راه­‌هایی برای رسیدن به موفقیت و توسعه فردی توسط این صدا به گفت­ وگو بپردازیم.

گفت ­و گوی درونی چیست؟

گفتار درونی چیست ؟ گفتگوی درونی چیست ؟ گفت­ و­ گوی درونی زبان مشترکی است برای انتقال افکار واحساسات درون ماست. زبانی که صمیمی و خاص خود ماست و نوایی است که فقط  خودمان آن را می­شنویم و درکش می­‌کنیم. ما در برخورد با شرایطی که در آن قرار می­‌گیریم از عمل یا عکس‌­العمل استفاده می‌کنیم.

عمل یا عکس­ العمل ما، فرآیندی است که درون ما اتفاق افتاده است. در یک تعریف ساده می­‌توانیم بگوییم از طریق حواس پنج‌گانه موضوعی را دریافت می­کنیم و ذهن ما ازین اتفاق تفسیری ایجاد می­‌کند و در نتیجه این تفسیر، احساساتی بر ما می­گذرد که در عملکرد ما اثرگذار است. زبانی که این تفسیرها را بازگو می­‌کند زبان درونی ماست و ندایی که آنها را بر ما روشن می­کند همان گفت ­و گوی درونی ماست.

در حقیقت ذهن ما باید به گونه ای با جسمان در ارتباط باشد. تا بتوانیم درک کنیم چه اتفاقی در حال افتادن است و لازم است چه عملکردی داشته باشیم.

گفت­ و گوی درونی چطور بوجود می آید؟

فرایند فکر کردن و نتیجه آن که همان تفسیرهای ماست از طریق حرکت نورون­ها در مسیرهای عصبی اتفاق می­افتد که تعداد این مسیرها و نورون­ها بسیار زیاد است.

 

در واقع ترجمه فعالیت این نورون­ها همان گفت­وگوهای درونی ماست و حتی در حال حاضر که این مطلب را می­خوانیم برای حرکت آنها مسیرهای جدیدی می­سازیم که تفسیرهای جدیدی را درون ما بوجود می آورند. برای دریافت تفسیرهای درست تر از اطراف­مان لازم است به نوع و گفتمان این گفت­وگو های درونی هشیار باشیم.

هوشیاری به گفتگوهای درونی چه اهمیتی دارد؟

مطالعه و پژوهش درباره این موضوعات آغازی برای خودآگاهی است. وقتی به چنین سطحی از دانش دست پیدا می­‌کنیم و متوجه می­‌شویم تفسیرهایی که از اتفاقات داریم، گفت­ و گوهایی هستند که ما در واقع با مهم­ترین شخص زندگی­‌مان«خودمان» داریم.

این گفت­‌وگوها در سراسر وجودمان پخش می‌شود و می‌تواند  این انگیزه را در ما بوجود آورد که بیشتر به لحن، نوع و موضوع این گفت­ و گوها دقت کنیم. این صداها همان تشویق­‌ها و یا سرزنش­‌هایی هستند که مارا به اهدافمان نزدیک و یا برای مدت­ها فلج کرده­‌اند. هوشیاری به نوع تفکرمان بر نگرش ما نسبت به خودمان و زندگی‌مان تاثیر به‌سزایی دارد .

ارتباط گفتگوی درونی و عملکرد

همانطور که گفتیم، ما در مواجهه با حوادث دارای «عمل» هستیم یا دچار «عکس­‌العمل» می­‌شویم. فرایندی که تعیین کننده عمل یا عکس العمل است، چرخه مثلثی حواس پنجگانه، ذهن و احساسات است. وقتی شرایط کمی سخت باشد ممکن است بخش عمده­‌ای از گفت­ وگو های درونی­‌مان از مدیریت ما خارج شوند و از آنجایی که سیستم اتوماتیک تفسیر، در ذهن ما همواره در حال انجام است ممکن است احساساتی را بروز دهیم که ناگهانی باشند یا تصمیم­‌هایی بگیریم که در شرایط مشابه آنها را اتخاذ نمی­‌کردیم.

این نوع عملکرد، «عکس‌­العمل» است و یا در حالت برعکس، ممکن است که این تفسیرها و گفت ­و گوها،  باعث بروز خلاقیت­‌هایی شوند که توسط آنها به پیروزی دست یابیم که به این حالت «عمل» میگوییم. از آنجایی که ذهن دارای سیستم اتوماتیک تفسیر است می­توانیم بگوییم بخش زیادی از این گفت­ وگوهای درونی به صورت خودکار تولید در سراسر وجود ذهن ما پخش می­شود.

گفت­وگوهای درونی تقریبا هیچگاه خاموش نمی­شوند این ما هستیم که تصمیم می گیریم که با بی توجهی به آنها به حالت اتوماتیک تغییرش دهیم و یا با مثبت اندیشی به آن سمت و سویی دیگر بدهیم. این صداهای ذهن ما برای تولید و تفسیر انرژی زیادی را لازم دارند.

سوالی که بوجود می­ آید که آیا با صرف این انرژی زیاد انتظار نتیجه مثبتی داریم یا منفی. پاسخ این سوال در همین لحظه در حال جست­و­جو است. منطقی است که با صرف انرژی زیادی که برای این تحلیل­های مداوم و همیشگی که در ذهنمان اتفاق می­افتد انتظار داریم به نتایج مثبتی برسیم که بتوانیم کیفیت بالاتری از زندگی مان را تجربه کنیم و پتانسیل درونی خود را به انرژی جنبشی برای حرکت به سوی تحقق اهدافمان تبدیل کنیم.

 انواع صداهای ذهن ما

دو نوع نگرش در افراد را در نظر می­گیریم.

دسته اول: افرادی که از نگرش مثبت برخوردارند. این افراد در برخورد با موضوعات یا قرارگرفتن در مسیر اتفاقات، دارای روحیه ای مثبت­گرا هستند. این نوع نگاه در آنها موجب می­شود تا بتوانند شرایط را بهتر مدیریت کنند. به واسطه مثبت­‌اندیشی ای که دارند در اندازه خودشان یا حتی بزرگ‌تر از ظرفیتشان عمل کنند. بدلیل استفاده از حداکثر پتانسیل فردی خود و عبور از محدودیت­ها، می‌توانند تجربه تحقق خواسته و آرامش درونی را لمس کنند.

دسته دوم :افرادی که نگرش منفی دارند.

این افراد در برخورد با دشواری­ها و یا شرایط  چه چیزی را تجربه می­کنند؟

حواس(منظور حواس پنجگانه است) آنها با شنیدن خبری ناراحت کننده یا برخورد با مساله­ای دشوار درگیر می­شود. ذهن آنها سریعا شروع به تفسیر می­‌کند(این کار باعث معناسازی و جان بخشیدن به رویداد پیش آمده می­شود)و در نهایت احساسی در انها تولید می­‌شود که نتیجه آن، عکس‌­العمل نامناسب است.

حتی در مواردی ممکن است این فرایند مکر را تکرار شود و احساس بارها تکرار شود. ممکن است خودمان نیز تجربه گیر کردن در این چرخه را داشته باشیم مثل زمانی که به هر دلیلی اتفاق بدی را از سر گذرانیدیم اما روزها و ساعت های زیادی را با مرور آن حادثه احساسات منفی را پشت هم تکرار کردیم.

دسته اول افرادی هستند که با گفت­و­گوی درونی مثبت به اصطلاح نیمه پر لیوان را می­بینند و از هر اتفاقی یک فرصت می­سازند. دسته دوم با گفت­وگوهای درونی منفی خود را در لحظه اول قرارگیری در چالش­ها بازنده اعلام می­کنند. این نکته را همواره به خاطر داشته باشیم که وقتی صدای درونی مثبت صدای غالب درون وجود ما باشد آغاز کننده و خالق رسیدن­ها هستیم و وقتی صدای درونی منفی پیوسته با ما گفت­وگو می کند پایان دهنده دسته ای از آرزوها و خواسته­هایمان می­شویم.

چرا هوشیاری به صدا های درونی منفی اهمیت دارد؟

زمان­هایی که انرژی پایینی را در خود احساس میکنیم که می­تواند در اثر ناراحتی یا احساسات منفی دیگر باشد، ریشه در گفتگوی درونی منفی دارند.در این زمان ها ممکن است احساس خستگی کنیم و این صداها را به حال خودشان رها کنیم اما این کار تنها آنها را قوی­تر و پایدارتر می­کند‌.در این حالت صدای غالب درون ذهن­مان امواج منفی است که با حداکثر سرعت شروع به تخریب ارزش­ها، خود باوری و عشق ما به خودمان می­کند.در این شرایط رها کردنشان به حال خودشان نابود کننده­است. باید با هوشیاری آنها را مدیریت کنیم پس لازم است آنها را بشناسیم.

صداهای درونی منفی چه صدا هایی هستند؟

این صداها از بلندگوی ذهن ما  پخش می­‌شود و مسئول آن خود ما هستیم و از من درونمان می آید.

  • از منی که خودم را محکوم به شکست می­‌داند.
  • از منی که نسبت به توانایی های خود شک می‌­کند.
  • از منی که منتظر اتفاقات ناخوشایند است.
  • از منی که دشواری ها را بدشانسی می­‌داند.
  • از منی که مهارت حمایت­‌پذیری را در خود پرورش نمی­‌دهد.
  • از منی که همه چیز را غیر ممکن میداند.
  • از منی که هنر قدردانی را بلد نیست.
  • از منی که همه چیز را علیه خود تفسیر میکند.

پیامدهای گفتگوی درونی منفی در زندگی چیست؟

یکی از بارزترین اثرات آن افسردگی است. افسردگی حالتی است که صداهای درونی منفی صدای غالب در ذهن فرد می­‌شود. افرادی که دچار این مسئله می­‌شوند برای گذر از آن نیازمند کمک حرفه­ای هستند.از آثار دیگر آن خستگی بدنی و ناامیدی است.

هنگامی که فردی مدام در حال صرف انرژی برای دریافت احساسات منفی است، دچار خستگی روانی می­شود و اگر هیچ نوری را در ذهن خود نداشته باشد ناامیدی سایه­‌ای تیره­ای بر آرزوهای او می­‌اندازد.

بی‌انگیزگی و عدم مسئولیت‌­پذیری از دیگر پیامد ها هستند که بسیاری از افراد آنها را عامل اصلی عدم تحقق اهدافشان می­دانند. دقتی با نگرش منفی انتقادهای بی رحمانه از خود داشته باشیم و فقط نقاط ضعفمان را ببینیم در نتیجه پس از مدتی انگیزه ای برای استفاده از پتانسیل درونیمان نداریم و شروع به مسئولیت گریزی میکنیم، که نتیجه آن، اضطراب زمان از دست رفته و احساسات منفی فزون یافته می­‌شود.

طلاق ،خود تخریبی، رفتارهای خطرناک، و بسیاری از نمونه های دیگر را می­توان از نتایج این نوع از گفتگوی درونی دانست.

گفتگو درونی مثبت چه صداهایی هستند؟

یکی از کارآمدترین استراتژی ها در کسب موفقیت، توجه به صداهای درونی مثبت است.نقش گفتگوی درونی مثبت، در بالا بردن کیفیت سبک زندگی بسیار پررنگ است. یکی از مولفه‌های اصلی داشتن احساس مثبت، عزت نفس و عشق به خودمان، نگرش مثبت داشتن است و هیچ چیز دیگری مانند صدای درونی مثبت برای خوب کردن حسمان نسبت به خودمان چنین قدرتی ندارد‌. این صداها همان محرک هایی هستند که خود باوری را تبدیل به عملکردی سازنده می‌کنند.

همان تصمیم‌های باثباتی هستند که مدت ها با قدرت پای آنها ایستاده ایم. پرورش گفتگوی درونی مثبت می‌تواند بزرگترین هدیه ای باشد که لایق آن هستیم. دز واقع بزرگترین قدردانی که میتوانیم از خودمان به عمل بیاوریم این است که آهنگ درونمان را با فرکانس موفقیت همسو کنیم،  برای این کار باید اجازه دهیم صدای غالب ذهنمان صدای عشق، ایمان و خودباوری باشد.

اثرات صدای غالب مثبت در ذهن بر زندگی ما

هیچ رویدادی اتفاقی نیست. تمام حوادث، بخشی از زندگی هستند که فرصتهایی را به ما نشان می‌دهند. قربانی اتفاقات بودن، کار انسان­های ضعیف است اما افرادی که مدیریت طنین وجودشان را بر عهده دارند و خود را مسئول موفقیت خود می­دانند از هر اتفاقی فرصتی برای خلق دنیایی بهتر می­سازند. ما مسئول موفقیت خود یا عدم رسیدن به آن هستیم و یکی از ابزارهای رسیدن به موفقیت، ذهن قدرت‌مند ماست.

این ذهن کارش را به خوبی انجام می­‌دهد و هر برنامه ای برایش تعریف کنم را به اجرا در می‌­آورد.با هوشیاری به بخش مثبت صداهای درونی، می­توانیم موفقیتمان را برنامه‌­ریزی کنیم، آنها را بدست بیاوریم و لذت تجربه آنها را لمس کنیم. سر زندگی و شادی از جمله احساسات مثبتی هستند که نتیجه داشتن آوای درونی مثبت است.  احساسات مثبت همه و همه ریشه در نوع نگاه ما نسبت به خودمان دارند.

مدیریت گفتگوی درونی برا خلق موفقیت در زندگی

ذهن ما، توانایی انجام هر فرایندهای برنامه‌­ریزی شده را دارد. ذهن ما  آماده است تا با سرعت بالایی تمام درخواست­ها و نیاز­های ما را تامین کند. باید از ذهنمان بخواهیم همواره در حال مرور افکار مثبت و صداهای خوشایند باشد.

لازم نیست در یک دنیای خیالی زندگی کنیم باید واقع بین بود اما در نظر گرفتن نقاط مثبت منخصر به فرد و ایمان به توانایی­‌هایی که داریم ابزارهای مناسب حل تمام مسائل ما هستند، مسائلی که در مسیر اهدافمان به آنها برمیخورم.

”]

برای ذهن­مان فیلترهایی قرار دهیم، خود انتقادی­های ناعادلانه و غر زدن­های بی‌­ثمر را به سیستم بلندگوی درونمان راه ندهیم‌. برای هوشیاری و مداومت در این مسیر نیازمند تمرین هستیم .در این خصوص برای سرعت بخشیدن به روند مدیریت بر ذهن سه مرحله را در نظر می­گیریم.

۴ مرحله از گفتگوی درونی مثبت تا رسیدن به موفقیت

مرحله اول:

در این مرحله لازم است لحن و زبان گفتگوی درونیمان را کشف کنیم. اندکی در خود عمیق شویم تا واژگان رایج این صداها را بشناسیم. هر کدام از این واژگان انرژی و نیروی خاص خود را دارند . لازم است از واژگان مثبت و پرانگیزه برای صحبت با خودمان استفاده کنیم . همچنین لحن صمیمانه و حمایت­گرانه داشته باشیم.

تمرین :

به مدت یک هفته به صداهای درونی­مان گوش دهیم و واژگان مثبت را بیابم و آنها را بهبود ببخشیم

مرحله دوم:

نسبت به گفتگوی درونی­‌مان هوشیار باشیم. لازم است برای رسیدن به اهدافمان روی خودمان سرمایه­‌گذاری کنیم. می­توانیم با هوشیاری به آنچه بر ما می‌گذرد از محدودیت­های ساختگی ذهنمان مطلع شویم و آنها را به فرصت تبدیل کنیم و از امکانات خلاقانه­‌ای که به ذهنمان می­رسد پل­های جدید بسازیم.

تمرین:

در طی این هفته حداقل یکبار این تمرین را انجام دهیم:

چشمانمان را ببندیم و اتفاق یا تصمیم مهمی که پیش رو داریم را در نظر بگیریم. بپذیریم که مهمترین عامل تحقق پیوستن خواسته­‌مان هستیم. لحظه رسیدن و تحقق هدف را تصور کنیم و  ببینیم  که درآن لحظه، چه مسیری را طی کرده‌­ایم. از خودمان قدردانی کنیم و جمله­ای محبت­‌آمیز به خودمان بگوییم و این جمله را در کل هفته هر روز  و با انرژی به خود بگوییم.

مرحله سوم:

زمانی را در روز برای خلوت کردن با خودمان در نظر بگیریم. داشتن زمانی در کنار خودمان، هر چند کوتاه در جایی که به ما احساس خوبی می­‌دهد، شروع خلاقیت­‌های خاص ماست. لازم است به خودمان عشق بورزیم و این را با صدای بلند از درون و بیرون به خودمان ابراز کنیم .

تمرین:

برای خودمان واژگان جدید خلق کنیم و در طول این هفته حداقل روزی یک واژه، برای انگیزه دادن به خودمان بیابیم و با خود تکرار کنیم.

در نهایت ما همانیم که فکر میکنیم. پس مراقب افکارمان باشیم با مراقبت و هوشیاری و البته تمرین می‌توانیم رسالت زندگیمان را به جا بیاوریم.کنترل صداهای درونیمان را به دست بگیریم و این لحظه، شروع سازندگی است. در این مطلب از تاثیرات گفتگوی درونی مثبت بر موفقیت و چیستی و هستی انواع آن صحبت کردیم. در این مسیر مشاور کسب و کار همواره حامی شما خواهد بود.

با خودت صحبت میکنی؟

وقتی می شنویم مردم با صدای بلند با خود صحبت می کنند ، این را عجیب می دانیم. این البته به بلند بلند حرف زدن با خود اشاره دارد. با این حال ، تقریباً همه افراد گفتگوی درونی خودكار را در ذهن خود انجام می دهند ، كه افراد دیگر عمدتاً از آن بی اطلاع هستند. مردم در ذهن خود سکوت با خود صحبت می کنند. این را عجیب و غریب نمی دانیم بلکه طبیعی می دانیم. علت گفتگوی ذهنی عادت ذهن است که به فکر کردن ادامه می دهد و به مکالمه درونی می پردازد.

آیا گاهی از خود می پرسید ، “آیا او من را دوست دارد؟” ، و سپس شروع به بحث در مورد این موضوع در ذهن خود می کنید؟

آیا شما مدام تعجب می کنید و فکر می کنید ، “آیا من پیشرفت می کنم؟”

آیا بعضی اوقات ، مرتباً خود را با این سوال شکنجه می کنید ، “چرا او این حرف را زد؟ چرا او این کار را انجام داد؟”

فقط به همه دفعاتی فکر کنید که سعی کردید خود را متقاعد کنید یا کاری را انجام ندهید. شما مدام به دنبال دلایل و بهانه هایی در ذهن خود می گردید که چرا باید کاری انجام دهید یا از انجام آن خودداری کنید.

چند بار در مورد موضوعات مختلف در ذهن خود، تجزیه و تحلیل یا اظهار نظر کرده اید؟

همانطور که می بینید ، این یک فعالیت طبیعی و معمول است. یک مکالمه مداوم در ذهن همه جریان دارد.

انرژی ، وقت و توجه زیادی به بحث در مورد موضوعات بی اهمیت هدر می رود. این گفتگو از لحظه بیدار شدن تا خوابیدن ادامه دارد.

اگر کسی به طریقی به شما آسیب برساند یا چیزی را بگوید که دوست ندارید ، چه کاری انجام می دهید؟


شما یک صحنه کاملاً عصبانی را در ذهن خود ایجاد می کنید. شما در ذهن خود متصور می شوید که با عصبانیت صحبت کنید ، فریاد بزنید ، و چیزهای نه چندان زیبا بگویید.

اگر به دنبال کار جدید هستید ، آیا بارها به خود می گویید که این شغل را پیدا نمی کنید یا مهارت کافی ندارید؟ این یک فرآیند دلسرد کننده است که منجر به نگرانی و خستگی غیر ضروری ذهنی می شود.

 

آیا ساعت ها در چنین گفتگوی ­درونی­ منفی و مخرب می گذرانید؟ آیا واقعاً به این نوع گفتگوی درونی احتیاج دارید؟

در واقع ، این به خودی خود اتفاق می افتد. این یک عادت ذهن است ، اما این بدان معنا نیست که ما باید آن را به همین ترتیب رها کنیم و بپذیریم.

تعریف گفتگوی درونی

توضیحات فوق قطعاً روشن کرده است که اصلاح­ گفتگوی­ درونی به چه معناست.

در اینجا چند تعریف کوتاه آورده شده است:

روند پرسش از خود و پاسخ دادن به آنها.

روند تکرار کلمات و افکار در گفتگوی ­درونی­ ذهن

این صدای کوچکی است که در سر شما می گذرد و در مورد زندگی ، شرایط و موقعیت های شما و افراد دیگر اظهار نظر می کند.

ویکی پدیا آن را چنین تعریف می کند: “یک مونولوگ درونی ، که خود گفتاری ، گفتار درونی ، گفتمان درونی یا گفتمان درونی نیز نامیده می شود ، صدای درونی فرد است که یک مونولوگ کلامی روان را در حالی که هوشیار هستند فراهم می کند.”

گاهی اوقات ، این یک گفتگو با خودمان است ، و گاهی فقط یک مونولوگ است.

گفتگوی درونی بدون توقف

گفتگوی درونی در حین کار ، مطالعه ، تماشای تلویزیون ، صحبت کردن ، راه رفتن و غذا خوردن ادامه می یابد.

دائماً قضاوت درمورد افراد ، اظهارنظر درباره آنچه اتفاق می افتد ، برنامه ریزی ، شایعه سازی و انجام مکالمات ذهنی با افرادی که می شناسید یا نمی شناسید وجود دارد.


این صحبت های درونی ، یک اثر گلوله برفی ایجاد می کند. هرچه بیشتر آنها را هدایت کنید ، بیشتر به آنها زنجیر می شوید و نمی توانید جلوی آنها را بگیرید. وقتی احساسات نیز برانگیخته می شوند ، قدرت ، انرژی و دلبستگی بیشتری به آنها اضافه می شود. این، اثر سو بر رفتار ، قضاوت و عملکرد کلی دارد.

در بسیاری از موارد ، گفتگوی درونی منفی است و هرگونه نگرش یا رفتار منفی را تقویت می کند.

اکثر مردم به خود و توانایی های خود ایمان کافی ندارند و به همین دلیل به ذهن آنها اجازه می دهند وارد گفتگوی درونی منفی شود.

روند و تأثیرات این مکالمات درونی مشابه تکرار موارد تأیید است. تفکر مداوم درباره همان موضوع ، بر ضمیر ناخودآگاه تأثیر می گذارد ، که در نتیجه ، این افکار و کلمات را می پذیرد و به آنها عمل می کند.

گفت­ و گوی درونی چطور بوجود می آید؟

فرایند فکر کردن و نتیجه آن که همان تفسیرهای ماست از طریق حرکت نورون­ها در مسیرهای عصبی اتفاق می­افتد که تعداد این مسیرها و نورون­ها بسیار زیاد است.

در واقع ترجمه فعالیت این نورون­ها همان گفت­وگوهای درونی ماست و حتی در حال حاضر که این مطلب را می­خوانیم برای حرکت آنها مسیرهای جدیدی می­سازیم که تفسیرهای جدیدی را درون ما بوجود می آورند. برای دریافت تفسیرهای درست تر از اطراف­مان لازم است به نوع و گفتمان این گفت­وگو های درونی هشیار باشیم.

گفتگو درونی مثبت چه صداهایی هستند؟

یکی از کارآمدترین استراتژی ها در کسب موفقیت، توجه به صداهای درونی مثبت است.نقش گفتگوی درونی مثبت، در بالا بردن کیفیت سبک زندگی بسیار پررنگ است. یکی از مولفه‌های اصلی داشتن احساس مثبت، عزت نفس و عشق به خودمان، نگرش مثبت داشتن است و هیچ چیز دیگری مانند صدای درونی مثبت برای خوب کردن حسمان نسبت به خودمان چنین قدرتی ندارد‌. این صداها همان محرک هایی هستند که خود باوری را تبدیل به عملکردی سازنده می‌کنند.

همان تصمیم‌های باثباتی هستند که مدت ها با قدرت پای آنها ایستاده ایم. پرورش گفتگوی درونی مثبت می‌تواند بزرگترین هدیه ای باشد که لایق آن هستیم. دز واقع بزرگترین قدردانی که میتوانیم از خودمان به عمل بیاوریم این است که آهنگ درونمان را با فرکانس موفقیت همسو کنیم،  برای این کار باید اجازه دهیم صدای غالب ذهنمان صدای عشق، ایمان و خودباوری باشد.

 

گفتگوی ­درونی­ منفی نتایج منفی و گفتگوی­ درونی­ مثبت نتایج مثبت ایجاد می کنند. به همین دلیل است که باید به گفتگوی ­درونی ­مثبت بپردازید.

ساده است. اگر ذهن خود را با گفتگوهای منفی پر کنید ، انتظار نتایج منفی را می گیرید ، انگیزه خود را از دست می دهید و از اقدام جلوگیری می کنید.


از طرف دیگر ، اگر به انجام گفتگوهای مثبت ادامه دهید ، فرد مثبت تری می شوید ، به دنبال فرصت می گردید و اقدام می کنید.

چگونه می توان از مکالمات درونی خود در جهت مثبت استفاده کرد؟

گفتگوی درونی یک فعالیت خودکار است ، چه شما از آن آگاه باشید و چه نباشید. اگر یاد بگیرید از آن آگاه شوید ، توانایی کنترل آن را پیدا می کنید. می توانید آن را به یک گفتگوی­ درونی ­مثبت تبدیل کنید. اگر این کار را بکنید ، می فهمید که قدرت بزرگی در اختیار دارید.

چطوری انجامش بدهم؟ سعی کنید صرفاً از افکار و گفتگوهای درونی خود آگاه باشید.

  1. با خونسردی ، سعی کنید آنچه را در ذهن شما می گذرد را نظارت کنید ، حتی اگر بعد از چند لحظه ممکن است این کار را فراموش کنید.

گفتگوی درونی ادامه می یابد ، حتی اگر از نظر جسمی ، با چیز دیگری درگیر باشید. جدا کردن ذهن خود از افکار و کلماتی که در ذهن جریان دارند کار آسانی نیست.

  1. بارها و بارها سعی کنید توجه خود را به آنچه درون شما می گذرد حفظ کنید و در نهایت می توانید برای مدت زمان طولانی تری از گفتگوی درونی آگاه شوید.

نظارت کردن ذهن و آنچه در درون آن می گذرد باعث جداشدگی می شود و این باعث می شود کنترل ذهن و پچ پچ های بی وقفه آن راحت تر شود.

۳- هر زمان که خود را درگیر گفتگوی بی فایده و بیهوده با خود گرفتید ، آن را متوقف کنید. چگونه گفتگوی درونی را متوقف کنیم؟ آن را به چیزی مفیدتر و معنی دار تر تغییر دهید. موضوع و کلمات را با چیز مثبت دیگری جایگزین کنید. این دقیقاً مانند گوش دادن به یک ضبط است. چرا آن را با ضبط دیگری که دوست دارید جایگزین نکنید؟ چرا اجازه می دهیم این ضبط به خودی خود پخش شود؟

کلمات گفتگوی درونی را به گفتگوی ­­درونی­ مثبت ، درباره سلامتی ، خوشبختی و موفقیت تغییر دهید.


کار دیگری وجود دارد که می توانید انجام دهید ، اما این به درجه خاصی از تمرکز و قدرت اراده نیاز دارد. می توانید یاد بگیرید که این گفتگوی درونی را متوقف کنید ، با نادیده گرفتن آن ، و از تفکراتی که به ذهن شما تعطیل می شود تعطیل کنید.

چرا اجازه نمی دهید ذهن برای مدتی استراحت کند ، و از مکالمه های بی وقفه خود کمی استراحت کنید. وقتی این گفتگو خاموش شود ، خوشبختی و آرامش بیشتری خواهد بود.

اشکالی ندارد که گاهی اوقات یک گفتگوی درونی داشته باشید ، اما بیشتر اوقات ، این فقط یک گفتگوی بی فایده است ، که توجه را از آنچه در حال حاضر انجام می دهید منحرف می کند. با آگاهی از آن ، جایگزینی با افکار مثبت و امتناع از درگیر شدن با آن ، توانایی کنترل آن را پیدا می کنید.

اگر می خواهید در مورد آرام کردن مکالمه درونی و لذت بردن از آرامش درونی بیشتر بدانید ، کتاب “آرام آرام گفتگوی ناپایدار ذهن خود را آرام کنید” بسیار مفید است.

چگونه می توانم گفتگوی درونی خود را بهبود ببخشم؟

۵ راه برای تبدیل گفتگوی منفی خود به گفتگوی درونی سازنده تر. …

  1. افکار منفی خود را بشناسید. …
  2. به دنبال شواهدی باشید که فکر شما واقعی است. …
  3. به دنبال شواهدی باشید که فکر شما درست نیست. …
  4. فکر خود را به چیزی واقع بینانه تر تغییر دهید. …
  5. از خود بپرسید اگر فکر شما درست باشد چقدر بد است.

چگونه گفتگوی درونی را متوقف می کنید؟

موارد زیر لازمه توقف ­گفتگوی­ درونی می باشند.

شناسایی کنید: آوردن آگاهی به آنچه گفتگوی درونی شماست می تواند به شما کمک کند کنترل آن را دوباره بدست آورید. …

نظارت کنید: مراقب کلماتی باشید که انتخاب می کنید. …

جایگزین کنید: وقتی صحبت در مورد خود مضر یا مخل است ، آن را به چالش بکشید.


۴ نوع گفتگوی درونی که باید از آنها اجتناب کنید

همه افراد لحظات دردناک و موقعیتهای منفی غیر منتظره ای را پشت سر می گذارند که باید بر آنها غلبه کنند. با این حال ، این تجربیات می تواند برخی افراد را به سمت ایجاد گفتگوی­ درونی­ منفی سوق دهد. این در هر شرایطی عادی است، اما اگر تهدید شود که به یک عادت دائمی تبدیل می شود ، حتی خطرناک تر است.

هیچ کس از روبرو شدن با مشکلاتی که قادر به حل آن نیستند ، چه به دلیل پیچیدگی بیش از حد ، و چه به دلیل نداشتن ابزار مناسب برای حل آنها ، معاف نیست. در این شرایط ، اگر مسئله را مهم ارزیابی کنید ، بروز اضطراب امری طبیعی است ، زیرا چالش به تهدید تبدیل شده است.

در اختلالاتی از این قبیل ، معمولاً گفتگوهای درونی است که ایده های منفی را تقویت می کند و فرد را به تجربه دردناکی باز می گرداند که هنوز نتوانسته اند بر آن غلبه کنند. بدترین قسمت این است که وقتی با هر تجربه جدیدی روبرو می شوند که آنچه را به آنها یادآوری می کند ، شروع به واکنش منفی می کنند زیرا آن را بالقوه خطرناک می دانند.

 

اضطراب پیش بینی ، مولفه اصلی این نوع الگوی فکری است که مشخص شد. از آن زمان به بعد ، فرد افکار تحریف شده را تکرار می کند که اضطراب اولیه را شدت می بخشد تا زمانی که غیر قابل تحمل شود.گفتگوی درونی بالا می گیرد

وقتی فردی در حالت اضطراب قرار دارد ، تمایل به گفتگوی درونی فاجعه باری دارد. این نگاه به زندگی محصول وضعیت احساسی تغییر یافته و در نتیجه تحریف شده است. خطر این است که اگر آنها به سرعت این گفتگو را اصلاح نکنند ، می تواند تبدیل به یک چرخه معیوب شود که با گذشت زمان بدتر می شود و حتی می تواند منجر به حمله وحشت شود.

علائم حمله وحشت شامل فشار بر قفسه سینه ، ضربان قلب نامنظم ، سرگیجه ، تعریق دست و تپش قلب است. از نظر بیولوژیکی ، این یک واکنش طبیعی پستانداران در برابر تهدید است. فرد رنج کشیده وضعیتی را درک می کند که قادر به کنترل آن نیست و بدون اینکه بدانند گفتگوی درونی وی این ایده های منفی و فاجعه بار را تقویت می کند. بنابراین ، آنها کنترل خود را از دست می دهند و وارد حالت بحران می شوند.

حملات هراس می توانند تشدید شده و به شدت شدید شوند. با این حال ، هنگامی که اقدامات موثر در اولین نشانه علائم انجام می شود ، می توان بحران را متوقف کرد و فرد می تواند چرخه تفکر منفی را ترک کند. این امکان وجود دارد زیرا این الگوهای تفکر منفی آموخته شده و بنابراین می توانند تغییر کنند.

متخصصان در زمینه روانشناسی ۴ نوع گفتگوی درونی را طبقه بندی کرده اند که می توانند اضطراب را تحریک کنند: افکار فاجعه آمیز ، انتقاد از خود ، قربانی کردن و خود خواهی.

افکار فاجعه آمیز: اضطراب زمانی بوجود می آید که فرد بدترین سناریوی ممکن را تصور کند. آنها وقایع خاصی را پیش بینی می کنند (که در واقع اتفاق نمی افتند) و آنها را بزرگ می کنند. این منجر به درک اشتباه می شود ، که می تواند حمله وحشت را ایجاد کند. عبارت اساسی در این نوع گفتگوی درونی این است: “هر چیزی که انتظار نداشته باشید می تواند به یک فاجعه تبدیل شود.”


انتقاد از خود: ویژگی هایی که این نوع گفتگو را متمایز می کنند شامل داوری دائمی و ارزیابی منفی رفتار شخص است. آنها بر محدودیت ها و نقص های خود تأکید می کنند و زندگی خود را غیرقابل کنترل می کنند. آنها تمایل دارند که به دیگران وابسته باشند و خود را با دیگران مقایسه کنند ، این باعث می شود که احساس ضعف کنند.

آنها به کسانی که به اهدافشان می رسند غبطه می خورند و وقتی نمی توانند به اهداف خود برسند ناامید می شوند. عبارات ترجیحی در این نوع گفتگوی درونی عبارتند از: “نمی توانم” ، “من ناتوان هستم” ، “من لیاقت آن را ندارم”.

قربانی کردن: این نوع احساس عدم محافظت و ناامیدی است ، که باعث می شود آنها باور کنند هیچ درمانی ندارند ، هیچ پیشرفت و پیشرفتی ندارند. آنها فکر می کنند که همه چیز همیشه به همین منوال خواهد بود و همیشه موانع غیر قابل عبور بین آنها و خواسته های آنها وجود خواهد داشت.

آنها شیوه کار را دوست ندارند ، اما سعی نمی کنند آنها را تغییر دهند. در نوع قربانی گفتگوی درونی ، مردم تمایل دارند جملاتی مانند “هیچ کس مرا درک نمی کند” ، “هیچ کس برای من ارزش قائل نیست” ، “من رنج می برم و هیچ کس اهمیتی نمی دهد” می گویند.

خود خواهی: افراد این گروه به دلیل کمال گرایی دچار فرسودگی و استرس مزمن می شوند.

آنها نسبت به اشتباهات مدارا نمی كنند و سعی می كنند خود را متقاعد كنند كه تقصیرات آنها به دلایل خارجی است و نه آنها. آنها خود را فرسوده می کنند و فکر می کنند که با وجود دوستانه بودن با همه ، چگونه به دلیل کمبود پول یا وضعیت به اهداف خود نرسیدند. گفتگوی درونی که خود خواهان آن است شامل عباراتی مانند “کافی نیست” ، “عالی نیست” ، “آنطور که می خواستم پیش نرفت” و غیره

مدیریت­ گفتگوی­ درونی(کاهش گفتگوی درونی)

آگاه ساختن خود از این نوع گفتگوهای درونی با خود اولین قدم عالی برای دستیابی به کنترل مجدد و جلوگیری از درک منفی از خود یا محیط اطراف شما است ، که فقط باعث ایجاد اضطراب می شود.

با این حال ، تغییر واقعی شامل تشخیص آن افکار منفی و جایگزینی آنها با تأییدهای مثبت است. مهم است که تنفس خود را کنترل کنید ، آرام باشید و با آرامش روبرو شوید. نگرشهای بدبینانه و خودتخریبی خودپایدار هستند.

تغییر این واکنشها نسبت به مواردی که تهدیدکننده آنهاست آسان نیست ، اما مانند وقتی است که می خواهید یک عادت بد مانند ترک سیگار را تغییر دهید: این نیاز به عزم راسخ و تلاش دارد ، اما در پایان اگر به آن متعهد باشید می توانید به آن برسید.

اهمیت گفتگوی درونی

در واقع گفتگوی درونی شما بروز دهنده افکارتان است و صدایی است که همواره در سر شما وجود دارد و در مورد مسائل مهم زندگی شما اظهار نظر می‌کند، خواه راجع به اتفاقاتی باشد که در اطرافتان می‌گذرد و یا آنچه باشد که تنها در ناخودآگاه شما وجود دارد.

به طور کلی تمامی انسان‌ها با خود به گفتگوی درونی می‌پردازند اما این استثنا وجود دارد که برخی از مردم بیشتر به این صدای درونی توجه کنند و مهارت بیشتری در کنترل آن داشته باشند. همانطور که می‌دانید گفتگوی درونی بخشی از آن چیزی است که ازما انسان می‌سازد و به ما توانایی استدلال و تفکر درباره مسائل مختلف را می‌دهد.

اما گفتگوی درونی از آن جهت اهمیت دارد که مستقیماً بر روی و اعتماد به نفس شما تاثیر می‌گذارد. حال به منظور اینکه بتوانید گفتگوی درونی سالمتر و مفیدتر با خود داشته باشید به مثال‌های زیر توجه کنید:

  • اگر در موقعیتی هستید که به شما اضطراب وارد شده است گفتگوی درونی در این موقعیت ممکن است اضطراب شما را تقویت سازد و نکته جالبتر این است که برخی از عالمان معتقدند که اضطراب نیز می‌تواند گفتگوی درونی شما را به هم بزند و یک چرخه معیوب ایجاد کند.
  • همانطور که لبخند زدن می‌تواند به شما احساس خوشبختی القا کند قرار گرفتن در معرض یک گفتگوی درونی منفی هم می‌تواند بر روی روحیه شما تاثیر منفی بگذارد.
  • توانایی برقراری یک گفتگوی درونی مثبت و مفید می‌تواند به شما کمک کند تا احساس بهتری نسبت به خود داشته باشید و حالات روحی و عزت نفس شما را بهبود بخشد.

تمامی این موارد که برای شما ذکر کردیم بیانگر این مسئله هستند که یادگیری مدیریت گفتگوی درونی ذهن شما به طرز شگفت آوری می‌تواند در به موفقیت رسیدنتان در زندگی تاثیری پررنگ ایفا کند.

چگونه گفتگوهای درونی ام را کنترل کنم؟

با توجه تاثیر شگرف گفتگوی درونی منفی بر روی وضعیت روحی یک انسان مسئله‌ی مدیریت و کنترل گفتگوی درونی اهمیت بالایی پیدا می‌کند. حال با توجه به اهمیت این مسئله ما تصمیم گرفتیم تا در این بخش از مقاله به شما یاد دهیم که چگونه می‌توانید به مدیریت گفتگوی درونی خود بپردازید و از تاثیرات منفی که ممکن است بر روی شما اعمال کند جلوگیری نمایید.

  • آگاه شدن از گفتگوی درونی خود

قبل از اینکه وارد مبحث مدیریت گفتگوی درونی شوید ابتدا لازم است تا بتوانید آگاهی بیشتری نسبت به آن پیدا کنید. گفتگوی درونی برای برخی از ما به صورت حضور مداوم یک صدا در مغز و یا به شکل‌های دیگر ظاهر می‌شود.

با توجه به خلق و خوهای متفاوت هر شخص نسبت به دیگری ممکن است میزان بروز این صدای درونی در برخی انسان‌ها کمتر باشد و بر اساس میزان تأثیری که بر روی شخصیت هر فرد می‌گذارد تنظیم و کنترل آن نیز دشوارتر و راحت‌تر باشد.

به طور کلی باید به شما بگویم که یکی از راه‌های رایج به منظور مدیریت و کنترل گفتگوی درونی انجام مدیتیشن است، زیرا مدیتیشن به شما کمک می‌کند تا بتوانید بر افکار خود تمرکز کنید و گفتگوی درونی مثبت را در خود افزایش دهید.

  • گفتگوی درونی خود را تغییر دهید

هنگامی که توانستید آگاهی بیشتری نسبت به گفتگو و صدای درونی خود پیدا کنید دیگر قادر خواهید بود تا در صورت لزوم آن را تغییر دهید. به منطور انجام هرچه بهتر اینکار ما به شما در ادامه چندین راه معرفی خواهیم کرد:

  1. مثبت فکر کنید، نه منفی

مهم است که بتوانید در گفتگوی درونی که با خود دارید از ورود هرگونه تفکر منفی جلوگیری کنید. یکی از راه‌های متوقف کردن گفتگوی درونی منفی این است که سعی کنید این روند را تغییر دهید و زمانی که ذهن شما تصمیم می‌گیرد تا آگاهانه به چیزهای منفی فکر کند شما سعی کنید مانع آن شوید و تمرکز اصلی خود را بر روی چیزهای مثبت متمرکز سازید، برای مثال به جای اینکه در مورد این فکر کنید که چه اشتباه بزرگی انجام داده‌اید روی این مسئله تمرکز کنید که دفعه بعد به منظور جلوگیری از رخداد چنین اشتباهی باید چه کار کنید.

  1. سعی کنید در زمان حال زندگی کنید

گفتگوهای درونی شما اغلب بر روی گذشته و آینده شما تمرکز می‌کند همین مسئله باعث می‌شود تا به شما استرس وارد شود. به منظور جلوگیری از چنین رخدادی تنها کافی است تا بر روی زمان حال تمرکز کنید تا ذهنتان اندکی آرام گیرد.

  1. به خاطر داشته‌های خود سپاسگزار باشید

یکی از راه‌هایی که به شما کمک می‌کند تا راحتتر بتوانید افکار خود به ویژه افکار منفیتان را کنترل کنید این است که نسبت به داشته‌های خود قدردان باشید زیرا این مسئله به شما کمک خواهد کرد تا گفتگوی درونی خود را به نوع مثبت آن تغییر دهید و به خود ثابت کنید که به دنبال یافتن چیزهای خوب در زندگیتان هستید.

  • کنترل گفتگوی درونی در هر فرد به زمان و تمرین نیاز دارد

مانند یادگیری هر حرفه دیگر یادگیری چگونگی گوش دادن به گفتگوی درونی و سپس کنترل کردن آن نیز مسئله‌ای زمان بر است که نیازمند تمرین و تکرار می‌باشد.

در ابتدای این راه قطعاً به مشکل بر خواهید خورد اما با این وجود هر چه بیشتر در این راه تمرین کنید کنترل این مسئله برای شما راحت و راحتتر خواهد شد. با این حال باز این نکته را فراموش نکنید که در راه یادگیری کنترل گفتگوی درونی خود هیچگاه ناامید نشوید و اجازه ندهید تا افکار منفی بر شما غلبه کنند و شما را از انجام این کار بازدارند.

مهم‌ترین فرد خود شما هستید

گفتگوی ذهنی را بسیاری از افراد به هر دلیلی ممکن است در طول روز با آن سر و کار داشته باشند؛ اما این گفتگو اگر کنترل و مدیریت نشود شاید به شکست‌های پی در پی افراد در زندگی منجر شود. به همین دلیل است، که انسان باید راهی را برای کنترل و مدیریت آن را بشناسد و به آن عمل کند.

تمامی احساس و همچنین افکاری که افراد در ذهن خود با آن درگیر هستند و احساس می‌کنند بین خودشان ممکن است جنگ و تلاطمی سخت را به وجود آورد و این چنین باعث واکنش‌هایی بر رفتار افراد ‌شود. به همین دلیل است که گفتگوی درونی را برخی عاملی برای شکست و برخی عامل موفقیت در زندگی در نظر می‌گیرند. همان‌گونه که می‌دانید هر فردی در زندگی در ابتدای کار باید خود را بشناسد و برای این شناختن عمدتا باید به این نکته دقت داشته باشد که اولین و مهم‌ترین شخص زندگی هر فردی تنها خود اوست. این چنین است که در ذهن افراد همیشه ممکن است نداهای خاصی مدام انسان را آزار دهد. در این شرایط است که باید درمان گفتگوی ذهنی را جدی گرفته تا این آزارها به مرحله حادتری در زندگی شخصی افراد نرسد.

به نگرش و دیدگاه خود دقت کنید

عمدتا درمان گفتگوی ذهنی به انسان کمک می‌کند که با توجه به نوع نگرش خود بتواند این گفتگو را بهتر مدیریت کند. در بسیاری از این گفتگوها آن‌طور که تحقیق شده است این چنین بیان شده که با توجه به نوع دیدگاه و همچنین طرز فکر افراد می‌تواند تاثیرات خوب و یا گاها بدی را روی سبک زندگی انسان بگذارد. به همین دلیل است که توصیه ما به شما این است از همان ابتدای کار روی دیدگاه خود بیشتر از هر چیزی کار کنید؛ چراکه درمان این گفتگو در برخی از شرایط واقعا سخت است. اما شما اگر به دنبال درمان باشید. شاید بتوانید هرچه زودتر ذهن خود را از انواع نشخوار ذهنی دور کنید و این چنین زندگی را به کام خود تلخ نکنید.

بسیاری از تنش‌ها و چالش‌هایی که شما در زندگی با آن روبه‌رو می‌شوید به خاطر انواع گفتگوی ذهنی است که شما با خودتان دارید. البته نباید این موضوع را فراموش کنید که علت گفت و گوی ذهنی برخی اوقات ممکن است به واسطه تنهایی باشد و یا هر چیز دیگری، اما افراد با نوع نگرش خود می‌توانند گفتگوی ذهنی خاصی را به وجود آورند. اگر نگرش شما نگرش نادرستی باشد صددرصد باید به فکر درمان این مسأله خود باشید.

به سلامت ذهن و روح خود اهمیت دهید

دقت کنید که عمدتا این گفتگو اگر اصلاح نشود ممکن است عواقب بدی را به دنبال داشته باشد، که در برخی از شرایط افسردگی یکی از عواقب بسیار وحشتناک گفتگوی ذهنی به حساب می‌آید و به همین دلیل است که شما در ابتدا باید علت گفتگوی ذهنی را پیدا کرده و سپس با مطالعه و توجه به بسیاری از معیارهای دیگر به اصلاح گفتگوی درونی بپردازید. بسیاری از افرادی که امروزه به افسردگی دچار شده‌اند به این دلیل است که به دنبال درمان گفت‌وگوی ذهنی نرفته‌اند و این چنین گفتگوی ذهنی خود را با یک نگرش منفی در ذهن با انواع نشخوار روبرو کرده‌اند.

روح و ذهن شما مانند جسم نیاز به استراحت دارد. همان گونه که اگر شما در طول روز مدام کار کنید، غذا نخورید و استراحت نکنید صددرصد خستگی جسم شما را آزار خواهد داد. همچنین روی ظاهر شما تاثیر خاص خود را خواهد گذاشت. پس سعی کنید ذهن و روح خود را نیز در همین حد مهم در نظر بگیرید؛ چرا که اگر شما همیشه در حال جنگ با درون خود باشید و انواع گفتگوی درونی را با نگرش منفی در ذهن خود مدام تکرار کنید، روان و روح شما خسته می‌شود.

این خستگی و افسردگی به ناامیدی و بسیاری از خصلت‌های این چنینی منجر خواهد شد. عمدتا افرادی که دچار بی‌انگیزگی هستند به این دلیل است که گفتگوی درونی را جدی نگرفته و به هیچ عنوان به دنبال راه درمان گفت‌وگوی ذهنی نرفته‌اند. به این علت که نگرش منفی این قدرت را دارد، که انسان را از پا بیاندازد و مهم‌تر از همه زندگی را برای او به صورت جهنم همانقدر آزار دهنده و نفرت انگیز کند.

گفتگوی درونی همیشه هم بد نیست

اما همیشه زمانی که شما به فکر درمان گفتگوی ذهنی هستید، نباید این گونه تصور کنید که گفت‌وگوی ذهنی می‌تواند تنها مضر و آسیب‌زا باشد؛ چراکه بر عکس اگر شما نگرش مثبتی داشته باشید این صداهای درونی باعث خواهد شد تا سبک زندگی شما به شکل کاملا خاص تغییر کند و بیشتر از همه خود را دوست داشته باشید. به این سبب که  اعتماد به نفس و عزت نفس را به شما هدیه می‌دهد و همیشه به شما یادآوری می‌کند که بهترین هستید و لیاقت این را دارید که به هر آنچه که می‌خواهید برسید.

اگر قدرت ذهن خود باور داشته باشید به راحتی متوجه خواهید شد که ذهن شما تا چه حد می‌تواند روی نگرش مثبت صدای درونی شما تأثیر بگذارد. به همین دلیل است، که اگر قرار است به گفتگوی درونی فکر کنید سعی کنید با یک نگرش مثبت آن را در زندگی مدیریت کنید. اگر به مدیریت و کنترل گفتگوی ذهنی نپردازید باید منتظر اتفاقات بدی باشید؛ پس بهتر است هر چه سریع تر به دنبال درمان این گفتگوی درونی خود باشید.

ذهن شما این قدرت را دارد هر آنچه که می‌خواهید را جذب کند. پس اختیار با شماست که به چه چیزی فکر کنید و صددرصد اگر به موارد آزاردهنده در زندگی فکر کنید تنها باید همیشه غم و غصه را در زندگی خود و عزیزان‌تان مشاهده و احساس کنید و حتی این‌چنین علاوه‌بر خودتان اطرافیان را هم آزار خواهید داد.

اما برعکس اگر ذهن آرامی داشته باشید و گفتگوی درونی شما با یک نگرش مثبت انجام شود صددرصد زندگی بهتری را برای خود و دیگران به صورت آسان‌تر، شیرین‌تر و لذت بخش‌تر ترسیم خواهید کرد. چنانچه به دنبال درمان گفتگوی ذهنی هستید ما این خبر خوش را به شما می‌دهیم که به هیچ عنوان این کار نمی‌تواند سخت باشد؛ چرا که در ابتدا باید خودتان بخواهید که درمان شوید و در نهایت مراحل خاصی وجود دارد که هر کدام از این مراحل می‌تواند باعث شود که شما روند درمانی خود را به بهترین شکل ممکن در نظر بگیرید.

یکی از فواید گفتگوی درونی با نگرش مثبت به این شکل است که شما توانایی‌های خود را می‌بینید و این توانایی‌ها را دقیقا در درون به خودتان یادآوری می‌کنید و این چنین است که شخصیت خود را بیشتر دوست دارید و احساس بهتری را در آن لحظه احساس می‌کنید. در هر شرایط و موقعیت عمدتا افراد گفتگوی خاصی را در ذهن خود سپری می‌کنند که اگر شما به دنبال راه درمان گفتگوی ذهنی باشید، خواهید توانست در هر شرایطی گفتگویی موفقیت‌آمیز را پشت سر بگذارید. حتی اگر در شرایط سختی قرار گرفته‌اید گفتگوی درونی باعث خواهد شد که شما قادر باشید به حالت آرامش خود را دعوت کرده و این چنین دوست شما در وهله اول خود شما خواهید بود.

عواقب گفتگوی درونی با نگرش منفی

اما همانطور که در ابتدای مقاله به آن اشاره شد سعی کنید همیشه گفتگوی درونی منفی را از خود دور کنید و به فکر درمان آن در این شرایط باشید؛ چرا که این گفتگو تنها شما را از توانایی‌ها و استعدادهای واقعی که دارید دور خواهد کرد و به قولی عزت نفس را از شما خواهد گرفت، به همین دلیل است که نباید قدرت ذهن و افکار را به هیچ عنوان نادیده گرفت.

همیشه نتیجه خوب و بد گفتگوی درونی با توجه به نگرش شما حاصل می‌شود که اگر نگرش منفی داشته باشید کاملا طبیعی است که گفتگوی شما همیشه با جنگ، دعوا و تنش در ذهن شما رو به رو خواهد شد. اما برعکس اگر گفتگوی شما با یک نگرش مثبت باشد، شما ذهنی آرامی خواهید داشت که این چنین راحت‌تر خواهید توانست روی هدف‌های خود در زندگی تمرکز کنید. انجام مراحلی که شما می‌توانید به واسطه آن به درمان گفتگوی ذهنی بپردازید.

توجه به این نکته است که تا حد امکان ذهن خود را خونسرد نگه دارید. تنش‌ها و چالش‌هایی که رخ می‌دهد را بعد از چند دقیقه سعی کنید فراموش کنید؛ چرا که ذهن شما قرار نیست همانند یک سطل زباله عمل کند و بهتر است همیشه همه چیز را سریعا از ذهن خود پاک کنید، تا این چنین ذهن شما منبع نشخوارهای ذهنی و فکری نشود.

آن هنگام که احساس می‌کنید گفتگوی درونی شما در حال ضربه زدن به روح و روان شماست سعی کنید موضوع فکر خود را عوض کنید و یا خود را به کاری مشغول نمایید. همچنین تا حد امکان اگر می‌توانید گفتگوی خود را به سمت و سویی مثبت بکشانید. این چنین است که درمان این گفتگو در بسیاری از شرایط آن چنان که فکر می‌کنید سخت نخواهد بود و اگر یاد بگیرید که روی اهداف خود تمرکز کنید دیگر فرصتی برای گفتگوی ذهنی باقی نخواهد ماند.

به شاهدها توجه کنید تا بهتر تصمیم بگیرید

گفتگوی ذهنی و درونی تنها در برخی از شرایط می‌تواند نتیجه مثبت به دنبال داشته باشد و در غیر این صورت تنها شما را در زندگی از مسیر اصلی دور خواهد کرد. به همین دلیل است که باید سعی کنید تا حد امکان از گفتگوی درونی بپرهیزید و چنانچه به آن دچار هستید به فکر درمان گفتگوی ذهنی باشید.

اما در مورد راه‌هایی که می‌توان به درمان گفتگوی ذهنی پرداخت توجه به این نکته است که افکار منفی خود را به هر نحوی که می‌دانید از ذهن خود دور کنید. این دور کردن مستلزم این است که در ابتدا آن‌ها را بشناسید. شناختن افکار‌منفی کار سختی نیست؛ چرا که این افکار باعث می‌شود شما آزار ببینید و این آزار دیدن شما را به شناخت آن آشنا می‌کند. آزاری که شما تاثیرات آن را در زندگی شخصی خود حس می‌کنید. صددرصد این یعنی این که شاهدهای بسیاری دارید که افکار منفی تا چه حد می‌تواند به ذهن و زندگی شما ضربه بزند و زمانی که سعی کنید واقع بینانه فکر کنید کاملا طبیعی است که گفتگوی درونی شما این نکته را تایید خواهد کند که شما با افکار منفی دقیقا تا چه حد زندگی خود را تباه می‌کنید.

از آسیب گفتگوی ذهنی منفی مطلع باشید

چنانچه گفتگوی درونی خود را نظارت کنید خواهید دانست که چه کلماتی را نباید به کار ببرید؛ چرا که این مدیریت به خوبی نشان می‌دهد که هر کلمه‌ای تا چه حد این اختیار را دارد که بتواند به انسان ضربه بزند و یا برعکس او را به شکلی کاملا اصولی در زندگی به فردی موفق تبدیل کند.

سعی کنید هیچ وقت خود را قربانی این گفتگو‌های منفی نکنید. اگر شما به گفت‌وگو ذهنی خود توجهی نداشته باشید و خصوصا بعد از شکست مدام با ذهن خود درگیر شوید شما را به ناامیدی بیشتری فرا خواهد خواند. استعداد، توانایی و پیشرفت خود را نخواهید دید و برخی از اوقات افراد همیشه با ذهن خود بدترین‌ها را ایجاد می‌کنند؛ چرا که اگر قرار باشد شما اتفاقی که هنوز نیفتاده است را مدام در ذهن خود تکرار کنید شاید این اتفاق هیچ گاه تبدیل به حقیقت نشود اما شما قبل از هر چیزی خود را قربانی کرده‌اید.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم عشق به خود (Self Love)، ضرورت یادگیری عشق و محبت به خود

عشق به خود احساسی است که در درونمان اتفاق می‌افتد. این حس در دسته احساسات مثبت قرار می‌گیرد. به‌طورکلی، عشق، رابطه مستقیم با عاطفه دارد؛ در واقع عشق را می‌توان در رابطه با جنس مکمل (یا همان جنس مخالف)، عشق به خانواده و یا عشق به خودمان تعریف کنیم.

در این مقاله قصد داریم در مورد عشق به خود مان و تأثیرات آن بر کیفیت زندگیمان و همچنین راه‌هایی برای شناخت و کسب این مهارت در وجودمان گفتگو کنیم. چگونه عاشق خودمان باشیم؟ عاشق خود بودن یعنی چه؟

عشق چیست؟

عشق پدیده‌ای ارزشمند است که خالق زیبایی و شگفتی است. شگفتی عشق در این است که هیچ حد و مرزی ندارد، برای همین هرکس می‌تواند تعریف خودش را از عشق داشته باشد.

در این رابطه اریک فروم، روانشناس نامدار می‌گوید:«عشق احساسی شخصی است و هر کس فقط خودش می‌تواند آن را درک کند».

دکتر کاتلین هندریکس در کتاب خود به نام عشق ابدی می‌گوید: «عشق واقعی زمانی است که فرد از یک تعهد ناخودآگاه به سمت خودآگاه می‌رود». این عشق واقعی از درون می‌جوشد نتیجه آن رشد و تعالی است و در این بین داشتن تعهد، ما را با خود واقعیمان آشنا می‌کند. این خود واقعی همان کسی است که همواره باید مورد حمایت ما قرار گیرد. در پی این حمایت می‌توان عشق سازنده را تجربه کرد.

عشق سازنده چیست؟

عشق سازنده، همراه با بلوغ فکری اتفاق می‌افتد. بلوغ فکری زمانی است که هیجانات‌مان را می‌شناسیم و با توجه به قرارگیری در موقعیت‌های مختلف آن‌ها را مدیریت می‌کنیم.

عشق سازنده قرار نیست ما را عوض کند یا انتظار و توقعی بسازد، بلکه قرار است با استفاده از قدرت آن و مثبت اندیشی کیفیت زندگی خود را بالا ببریم و فرصتی ایجاد کنیم تا از سراسر زندگی همراه با تمام اتفاق‌هایش لذت ببریم.

فرانکلین جونز: «عشق باعث چرخش کره زمین نیست بلکه باعث می‌شود تا این چرخش ارزشمند باشد».

عشق ورزیدن مانند تمام هنرهایی که آن‌ها را می‌شناسیم نیازمند کسب مهارت است. اگر چه این نیروی حیات بخش شاکله‌ی خلقت انسان است اما باید با ابعاد مختلف آن آشنا بود و آن را مورد ارزیابی قرار داد.

حتماً این جمله معروف را بارها شنیده‌اید که برای اینکه عشق به دیگری را تجربه کنیم لازم است اول خودمان را دوست داشته باشیم.  با توجه به  اهمیت این موضوع  قصد داریم در مورد عشق به خود گفتگو کنیم.

عشق به خود چیست؟

عشق به خود یا self love چیست؟ عشق به خود یعنی چه؟ عشق نتیجه یک رابطه‌ی کارآمد است که موجب توسعه فردی نیز می‌شود. از این تعریف می‌توانیم بگوییم داشتن احساس عشق نسبت به خود، حاصل رابطه کارآمد فرد با خودش و نتیجه نگاه مثبتی است که فرد به خودش دارد. عشق به خود یعنی داشتن رابطه دوستی با خود و توجه به روحیات و احساساتی که به ما می‌گذرد، سلامت روانی و فیزیکی و همچنین با اهمیت‌شمردن اهداف و خواسته‌ها بسیار مهم است.

پذیرش خود و ترکیب آن با احترام به خود باعث ایجاد حسی در ما می‌شود که افکار مثبتی را در ذهن‌مان نسبت به خودمان ایجاد می‌کند و ما به شایستگی خود پی می‌بریم. این شایستگی بدین معناست که ما لایق احترام  خودمان نسبت به خودمان هستیم.  در این حالت ما از عزت نفس بالایی برخورداریم که می‌تواند عشق ما نسبت به خودمان را افزایش دهد.

 

عشق به خودمان سرمایه‌گذاری روی خودمان است. وقتی به خودمان عشق می‌ورزیم از تلاش کردن برای تحقق خواسته‌هایمان لذت می‌بریم. عشق یکبار اتفاق می‌افتد. به یاد داشته باشید self love یکی از راه های تقویت امید به زندگی است؛ که یکی از شاخص های سنجش سلامت روان و ذهن است.

شفافیت در رابطه عاشقانه ما با خودمان

عشق به خودمان یعنی پذیرش خودمان همان‌گونه که هستیم. این دیدگاه باعث می‌شود رابطه شفافی با خودمان داشته باشیم، یک رابطه کارآمد از نوع عاشقانه‌اش.

در رابطه شفاف با خودمان بیرون و درونمان را به هم نزدیک می‌کنیم تا به خود واقعی‌مان نزدیک شویم. همان بخش زیبای وجودمان که لایق محبت و حمایت بی‌دریغ ماست. نتیجه بارز این نوع از شفافیت این است که می‌توانیم تصویر درستی از خودمان داشته باشیم. با داشتن تصورات نادرست یا مبهم از خودمان ممکن است عشق به خود را لمس نکنیم و یا آن را با عشق به خود کاذب اشتباه بگیریم.

جیمز بالدوین: «عشق نقاب‌هایی که نمی‌توانیم بدون آن‌ها زندگی کنیم و می‌دانیم با آن‌ها هم نمی‌توانیم زندگی کنیم را از بین می‌برد».

عشق به خود کاذب چیست؟

«عشق به خود کاذب» زمانی اتفاق می‌افتد که به‌صورت موقتی و با توجه به شرایط از خودمان لذت ببریم و خود را دوست داشته باشیم. مثلاً کسب یک رتبه خوب در آزمون، ارتقاء شغلی و یا کم کردن چند کیلوگرم وزن می‌تواند در ما ایجاد انگیزه کند و روحیه دستیابی به اهداف دیگر با تلاش منظم را در ما بیافریند، اما نباید این نوع از دستاوردها دلیل دوست داشتن خودمان باشد.

این اتفاقات و مشابه آن‌ها فقط بخشی از زندگی ماست که می‌توانیم در مسیرمان تجربه تحقق یا شکست‌شان را داشته باشیم. اگر به آن‌ها به چشم بهانه‌ای برای عشق ورزیدن به خودمان نگاه کنیم در حقیقت ارزش واقعی وجودمان را از یاد برده‌ایم. هرگاه به  دستاوردی در زندگی دست پیدا کردیم، باید از خودمان قدردان باشیم و با این قدردانی انگیزه حیات را در وجودمان جاری کنیم.

نشانه‌های وجود عشق به خودمان

  • احساس خوبی نسبت به خودمان داریم.
  • به خودمان احترام می‌گذاریم.
  • ویژگی‌های غیر عادی خود را می‌پذیریم.
  • خودمان را با دیگران مقایسه نمی‌کنیم.
  • از فکر کردن به خودمان و تنها ماندن با افکارمان احساس امنیت می‌کنیم.
  • زمانی را به خودمان اختصاص می‌دهیم و برای لذت بردن در اوقات فراغت نیازی به حضور دیگران نداریم.

چرا باید خودمان را دوست داشته باشیم؟

  1. ما باید خودمان را دوست داشته باشیم زیرا ما نمونه‌ای زیبا و استثنائی هستیم. هر کدام از ما یک اثر هنری زیباست که طبیعت خلق کرده است. باید به خودمان افتخار کنیم زیرا در همین لحظه، زیبا و فوق‌العاده هستیم. باید با در آغوش گرفتن خودمان از خود قدردانی کنیم چراکه افکار، اعمال و رفتار ما قابل تحسین است.
  2. عشق ورزیدن سبب بهبود مهارت‌های ارتباطی می‌شود و می‌توانیم از زندگی لذت ببریم و این احساس را با دیگران شریک شویم. افراد معمولاً احساس شادی و خوشی را در کنار انسان‌هایی دارند که خودشان از افکار و رفتارشان لذت می‌برند.
  3. با عشق ورزیدن به خودمان فرد قوی‌تری می‌شویم که در مواجه با سختی‌های مسیر با نیروی انگیزه بخش عشق موانع را به فرصت‌هایی برای پریدن و اوج گرفتن تبدیل می‌کنیم.
  4. شادی را تجربه می‌کنید و امکان شاد زیستن دیگران در کنارمان را هم فراهم می‌کنیم. به یاد داشته باشیم که هیچ کس کامل نیست و در واقع ما شکل کاملی از خودمان هستیم و این به جذابیت شخصیت ما می‌افزاید.
  5. به خودمان عشق می‌ورزیم چون خودمان هستیم. ما مجور به راضی کردن همه اطرافیان خود نیستیم. باید دست از تلاش برای راضی کردن افراد برداشت و روی خود تمرکز کرد. خود واقعی ما از این طریق صدای غالب نداهای در حال نواختن در ذهن ما می‌شود. خود واقعی ما به قدری زیباست که لایق  دوست داشته شدن است.

ریشه و بنیاد تعریف دوست داشتن خود

ما در طول مسیر زندگی از بدو تولد تا زمان اکنون روابط متعددی را تجربه کرده‌ایم و برای بسیاری از آنها تعریف‌هایی داریم و می‌توانیم این تعریف‌ها را اندکی شرح دهیم اما به راستی اگر از ما بخواهند رابطه‌مان با خودمان را تعریف کنیم چه خواهیم گفت؟

  • رابطه‌ای که خودمان با خودمان داریم باید سرشار از عشق، خودباوری، احترام، شناخت و پذیرش باشد.
  • رابطه‌ای باشد که در آن تعریف من از من تعریف شفاف و صادق است.
  • باید بدانیم چیزی که به عنوان من در ذهن ما می‌گذرد همان شخصی است که لحظه به لحظه در زندگی کنار خودمان حسش می‌کنیم.
  • اگر من درونمان را به درستی نشناسیم و یا انکارش کنیم تجربه شناخت خود واقعی و عشق به خودمان را لمس نمی‌کنیم.
  • دوست داشتن خود به طور مستقیم بر کیفیت روابط‌‌مان ، زندگی کاری و خانوادگی و آینده‌مان تأثیر دارد.

چگونه عاشق خودمان باشیم؛ چگونه به خودمان عشق بورزیم؟

  • احساسی که به خودمان داریم ریشه در اولین برخوردهای ما با این دنیا دارد و آن زمانی است که کودک بوده‌ایم و اولین بار در خانواده با مفاهیمی مثل عشق، اعتماد، احترام و شادی آشنا شده‌ایم .
  • تعریف این واژه‌ها در ذهن کودک ریشه در زمان و قرارگیری او در این نظام زبانی دارد اما احساسی که کودک از این واژه‌ها دریافت می‌کند ریشه در برخورد و رفتار خانواده با او دارد . در این بین تأثیرات فرهنگی و جامعه نقش پررنگی در دوران‌های بعدی زندگی دارند .
  • زمانی که جامعه به ما می‌آموزد که نظام ارزش‌گذاری در بطن فرهنگی‌مان است و این نظام فرهنگی در زمینه‌های مختلف مثل تکنولوژی، رابطه جنسی، قدرت، پول و روابط عاشقانه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم تأثیر می‌گذارد .
  • وقتی ارزش‌هایمان را بر مبنای بیرونی قرار می‌دهیم هیچگاه نمی‌توانیم خودمان را دوست داشته باشیم.

روش هایی برای نشان دادن محبت به خود

۱ – به احساسات درونیمان آگاه باشیم

برای اینکه گرمای عشق به خودمان را تجربه کنیم و در سایه آن کیفیت و سبک زندگی‌مان را برای رسیدن به خواسته‌هایمان بالا ببریم لازم است خودمان را درک کنیم باید بدانیم که چه احساسی به ما می‌گذرد و احساس قالب خود را بشناسیم و به آن احترام بگذاریم.

ما باید این را بپذیریم که ممکن است گاهی ناراحت و عصبانی شویم و داشتن احساسات منفی دلیل بر افکار منفی ما نسبت به خودمان نیست.

۲ – به گفتگوهای درونیمان توجه کنیم.

زمانی‌که احساسات خود را می‌شناسیم و آنها را در موقعیت‌های مختلف بروز می‌دهیم ممکن است گفتگوهای درونیمان با نواختن افکار متفاوتی در ذهنمان موجب افکار مثبت و سازنده یا منفی و بازدارنده شود. مسئولیت اینکه چه صدایی در ذهنمان با ما گفتگو می‌کند به عهده خودمان است و ما مسئول خلق نمونه‌ی بهتری از خودمان هستیم .

۳ – چیزهایی که ما را متفاوت می کند را بپذیریم و عاشق آنها باشیم.

همه‌ی ما استعدادها و توانایی های متفاوتی داریم و لازم است ویژگی‌های مثبت و سازنده خود را ببینیم و از آنها لیستی تهیه کنیم و هر روزه از آنها در انجام فعالیت‌هایمان استفاده کنیم؛ این کار باعث می‌شود تا احساس کنیم در انجام کارهایمان ماهر هستیم و حس خوشنودی که به همراه دارد همان عشق به خودمان است.

توجه داشته باشیم که انسان می‌تواند همواره در حل پیشرفت باشد پس باید در گسترش و بهبود مهارت‌هایمان تلاش کنیم و اگر لازم است مطالب جدیدتری بیاموزیم. برای انجام این کار برای خودمان جوایزی در نظر بگیریم و این جوایز می‌توانند شرکت در کلاس‌ها یا دوره‌های آموزشی جدید باشد.

۴ – بدون هیچ انتظاری به خود و دیگران عشق بورزید.

دوست داشتن یک معجزه است و در وجود همه ما نهادینه شده، این معجزه خالق و پیش برنده حیات است و همه ما تجربه دوست داشتن را چشیده‌ایم؛ وقتی یک مادر به فرزندش عشق می‌ورزد انتظار هیچ بازگشت محبتی از او ندارد در واقع کاملاً خالصانه و بی‌توقع عاشقی می‌کند و از فرزندش نگهداری می‌کند.

دوست داشتن بی‌توقع نیز چنین معنی دارد وقتی به خودمان و دیگران عشق می‌ورزیم نباید توقع یا انتظاری داشته باشیم بلکه باید با تمام وجود دوست بداریم و این کار را تنها برای تجربه حس عشق انجام دهیم.

۵ – به خودمان باور داشته باشیم.

افراد زیادی هستند که با باورهای سازنده دست به کارهای بزرگی زده‌اند یا در برابر بیماری‌های سخت مقاومت کرده‌اند . این افراد کسانی بوده‌اند که به نیروی باور مثبت ایمان داشتند و به توانایی‌های خود شک نمی‌کنند و اگر با شکست مواجعه شوند خود را سرزنش نمی‌کنند بلکه در صدد تغییر در روش‌ها و مسیرهایشان بر می‌آیند .

آنها با احساس حقارت و افکار منفی بیگانه‌اند و وقتی در دسته این افراد قرار بگیریم به قلبمان اجازه می‌دهیم تا افکار مثبت، اعتماد و پایداری هدایت گرما باشد.

۶ – آدمهای اشتباهی را از زندگیمان حذف کنیم

بسیاری از ما تجربه صرف انرژی زیاد برای افرادی که شایستگی آن را نداشته‌اند در زندگی ما باشند یا کاری که از سطح خواسته‌ها و توانایی‌های ما پایین‌تر بوده را داشته‌ایم با این حال ممکن است برخی از ما همچنان برای آنها انرژی صرف کنیم یا در حذف آدم‌های اشتباه پافشاری کنیم.

 

مثل زمانی که دروغ می‌شنویم و سکوت می‌کنیم یا جایی که باید ترک کنیم اما می‌مانیم باید به روابط مسموم پایان دهیم و این نیرو و زمان را صرف شناسایی خویشتن و عشق ورزیدن به خودمان کنیم. باید با عبور از محدودیت‌ها و هوشیاری به خودباوری زندگی بهتری را برای خودمان ایجاد کنیم. راه موفقیت در زندگی راهی است که از ایجاد تغییرها حاصل می‌شود.

۷ – از جسم خود مراقبت کنیم.

جسم ما تبلور افکار و رابطه ما با خودمان است، وقتی رابطه ما با خودمان کارآمد باشد و عشق به خودمان را تجربه کنیم باید به جسممان هم اهمیت دهیم در این زمینه می‌توانیم ورزش منظم و رژیم غذایی سالم و مقوی داشته باشیم.

۸ – از خودمان تحسین و قدردانی کنیم.

باید ویژگی‌های مثبت خود را ببینیم و بابت پرورش و یا کسب مهارت‌های جدیدمان از خودمان قدردانی کنیم. همه ما کارهای بزرگی انجام داده‌ایم و مسیرهای زیادی را با قدرت به اتمام رسانده‌ایم بدون در نظر گرفتن نتایج باید از خودمان قدردان باشیم که پایدار و مقاوم بوده‌ایم.

۹ – از خودمان انتقاد نکنیم .

وقتی بازخورد کارهایمان را برسی می‌کنیم در صورت مواجهه نشدن با نتیجه دلخواه شروع به انتقاد بی‌رحمانه و ناکارآمد از خودمان نکنیم و توجه داشته باشیم که افکاری که اکنون به ذهنمان می‌آید ممکن است در زمان گذشته لحظه‌ای در فکرمان خطور نکرده باشد .

گذشته را به خودمان ببخشیم و به‌جای انتقاد از تجربیات درس‌هایی بگیریم برای عمل کرد بهتر در آینده .

۱۰ – خودمان را همانگونه که هستیم بپذیریم

همه ما در نهایت خواسته‌ها و اهدافی داریم و با عشق به خود و ابزارهای دیگری که در اختیار داریم تلاش می‌کنیم تا به آرزوهایمان دست پیدا کنیم اما لحظاتی هستند که بنا به تصمیمی که گرفتیم یا عملکردی که داشته‌ایم فرصت‌هایی را از دست داده‌ایم یا باعث رنجش و ناراحتی شده‌ایم .

شاید بارها و بارها این اتفاقات را در ذهن مرور کرده باشیم و زمان زیادی را تلف کرده باشیم. باید توجه داشته باشیم که از دست دادن فرصت‌ها یا تجربه شکست‌هایمان بخشی از زندگی ماست و زمان این اتفاقات در گذشته است ولی اهداف و آرزوهایمان در زمان آینده و در انتظار ماست .

راهکار عملی در پاسخ به سوال چگونه عاشق خودمان باشیم:

چگونه عاشق خود باشیم؟ از همین لحظه باید تلاش را آغاز کنیم و خودمان را آنطور که هستیم بپذیریم . این بدان معنا نیست که نمی‌توانیم بهتر باشیم بلکه به این معناست که باید انرژی خود را صرف بهبود کیفیت و سبک زندگیمان کنیم .

ما همواره در یک مسابقه دو با خودمان هستیم و اگر می‌خواهیم پیروز شویم باید باید به یاد داشته‌ باشیم با نگاهی به عقب نمی‌توانیم با سرعت به  جلو حرکت کنیم و ازخودمان حمایت کنیم. اغلب ما برای حمایت کردن از دیگران پیش قدم می‌شویم اما زمانی که خودمان نیاز به حمایت داریم کمتر آن را ابراز می‌کنیم .

حمایت گرفتن یک هنر است و حمایت‌پذیری توانایی ارزشمندی است که باید در وجودمان پرورش دهیم. برای دوست داشتن خود می‌توانیم از دوستان و خانواده کمک بگیریم. مثلاً از شخصی که دوستش داریم بخواهیم برایمان از شایستگی‌هایمان بگوید در این زمینه می‌توانید از کمک مشاوران و همراهی آنها نیز بهره‌مند شوید .

در این مقاله در مورد عشق به خودمان و تعریف از عشق سازنده و همچینین راه‌های کسب و اثرات آن بر زندگی گفتگو کردیم. همچنین در زمینه مشاوره کسب و کار می‌توانید بر روی ما حساب باز کنید.

روش هایی برای نشان دادن محبت به خود

وقتی به آینه نگاه می‌کنم نقص‌های صورتم فوراً توجه‌ام را جلب می‌کند. با دیدن لکه‌های صورت، موهای نامرتب، گونه‌های برآمده و … باعث تغییر در افکارم می‌شود. « آرزو می‌کنم پوست بهتری داشته باشم» ، یا «من باید بیشتر کار کنم».

این هم وقتی اتفاق می‌افتد که به شرایط فعلی خود فکر می‌کنم. فکر می‌کنم که با کار کردن می‌توانم پول بیشتری پس‌انداز کنم، با گذراندن وقت کم‌تر درگیر پیدا کردن و جست‌وجوی عیوب در ظاهر خودم هستم و با آداب و معاشرت، دانشگاه و سرکار رفتن شرایطم بهتر و شادتر خواهد شد.

حتماً شما نیز برایتان پیش آماده که هر چند وقت یکبار به خود نگاه می‌کنید و فکر می‌کنید واقعاً زیبا هستید؟ یا اینکه از جایگاه خود در زندگی خوشحال هستید؟ اگر پاسخ شما «هرگز!» یا «بندرت» ، لطفاً بدانید که تنها نیستید! افراد زیادی هستند که افکار یکسانی دارند. این را هم بدانید که ابزاری وجود دارد که به شما در غلبه بر این افکار کمک می‌کند: عشق به خود.


عشق به خود چیست؟

عشق به خود به ویژه در رسانه‌های اجتماعی در حال حاضر موضوعی داغ در بین هزاران نفر است. این چیزی است که درک آن دشوار است و بیشتر مردم فقط تصویری مبهم از معنای واقعی آن دارند و این تصور را دارند که عشق به خود، خودشیفتگی و خود مختاری است در صورتی‌که اینگونه نیست عشق به خود یعنی اهمیت دادن به سعادت و خوشبختی خود.

توجه به علایق خود و اینکه احساس می‌کنید که چه چیزی باعث می‌شود احساس بهتری داشته باشید و هیچ دو نفر وقتی صحبت از آنچه آنها را خوشحال می‌کند، دقیقاً یکسان نیستند.
ما می‌خواهیم به‌این نکته اشاره کنیم که هر فرد مستحق عشق است و این توانایی را دارد که بیش از آنچه که احساس می‌کند، خود را دوست بدارد. مهم نیست که شرایط شما چیست، هیچ‌کس نمی‌تواند این مسئله را از شما دور کند یا فکر کند که ارزش عشق ورزی ندارید.

از کسانی که باعث می‌شوند شما در موقعیت‌هایی قرار بگیرید که احساس بی ارزشی کنید دوری کنید و راه خود را ادامه دهید. عشق به خود ابزاری است که می‌تواند بدون توجه به اتفاقات پیرامون شما، به شما در تغییر طرز فکر کمک کند.

چرا عشق به خود مهم است؟

هر روزه ما با فشار و مسئولیت کاری زیاد بمباران می‌شویم. نظرات دیگران در گوش ما می‌پیچد و به‌ندرت وقت داریم که با خودمان خلوت کنیم و فقط بنشینیم و فکر کنیم. ما در آینه نگاه می‌کنیم و آنچه را می‌بینیم دوست نداریم. به همین دلیل است که عشق به خود بسیار مهم است.

تنها فردی که تمام روز کنار شماست، با شما حرف میزند، با شما عصبانی می‌شود و… کسی نیست جز خودتان. شما تمام افکار و احساسات خود را می‌شناسید. بنابراین شما تنها کسی هستید که می‌توانید شرایط را جوری برای خود فراهم کنید که با قرار گرفتن در هر محیط به خودتان امیدواری دهید و اعتماد به نفس داشته باشید و به حرفای دیگران و چیزهایی که در مورد شما می‌گویند اهمیت ندهید.

باید به شما بگوییم که چقدر مهم است که با خود خوب رفتار کنید! اگر شخصی در زندگی شما وجود داشت که با گفتن اینکه شما به اندازه کافی خوب نیستید، ناراحت می‌شوید؛ کنار گذاشتن آن شخص و نادیده گرفتن حرفش بدون هیچ بحثی بهتر است از جنگیدن و بهم ریختن اعصابتان! اگر چنین شخصی در زندگی شما وجود دارد و این رفتارش را به‌طور مداوم ادامه می‌دهد، لازم است که آن شخص را از زندگی خود بیرون کنید و برای خودتان ارزش قائل شوید و اجازه ندهید کسی با شما این رفتار را داشته باشد.

عشق به خود در اصل باعث می‌شود خودتان بزرگترین هوادار خود شوید. این نقشی است که هیچ‌کس دیگری قادر به انجام آن نیست (اگرچه مطمئناً داشتن خانواده و دوستانی که از شما حمایت می‌کنند بسیار شگفت‌انگیز است).

حقیقت این است که حتی اگر همه افراد به شما ریشه می‌دهند ، اگر خودتان را باور نکنید، موفقیت بسیار دشوار خواهد بود. چگونه عشق به خود را تمرین می‌کنید؟ عشق به نفس یک عمل عالی است که نیازی به وقت و هزینه اضافی ندارد. من می‌خواهم روی شیوه‌های عشق به خود تمرکز کنم که فقط شما را ملزم به جایگزین کردن چیزی در زندگی روزانه خود می‌کند ، نه چیزی اضافه کردن.

 هدف در اینجا کمک به شما است برای ایجاد یک گفتگوی داخلی، بهتر است بتوانید با جایگزین کردن افکار منفی با موارد مثبت، خود را در سطح عمیق‌تری قدردانی کنید و همه این پیشنهادات رایگان هستند!

کلمات محبت آمیز را بیان کن

راه‌های زیادی برای مهربانی با خود وجود دارد. از نظر جسمی می‌توانیم سالم بخوریم، ورزش کنیم و استراحت کنیم. از نظر اجتماعی می‌توانیم افرادی را پیدا کنیم که باعث می‌شوند لبخند بزنند و از ما حمایت کنند و از نظر ذهنی، ما می‌توانیم سخنان محبت آمیز با خودمان بگوییم! این عمل برای جایگزین کردن تمام موارد منفی است که در طول راه در مورد خودمان فکر می‌کنیم.

ما تمایل داریم که صحبت‌های منفی خود را که بر نحوه عملکردمان تأثیرگذار است کنار بگذاریم. به عنوان مثال، اگر چیزی به درستی پیش نرود، فوراً فکر می‌کنیم به این دلیل است که من کار اشتباهی کردیم، بی کفایت هستیم یا به اندازه کافی هوشمند نیستیم که بتوانیم با اوضاع روبرو شویم.

آیا متوجه شدید که این موضوع چقدر به ضررتان است زیرا باعث می‌شود تا خودمان جلوی موفقیت‌هایمان را بگیریم. اگر حرف‌های محبت آمیز و انگیزشی را با خودمان بگوییم  اوضاع بسیار بهتر خواهد شد زیرا «این یک وضعیت دشوار است، اما تو توانایی رسیدن به آن را داری».

سپاسگزار باش

داشتن نگرش قدردانی راهی شگفت‌انگیز برای تمرین عشق به خود است! افراد زیادی هستند که عشق ورزیدن به خود را شروع کرده‌اند و با افکار و تفکرات منفی و تنش‌آور خداحافظی کرده‌اند. آنها قادر خواهند بود با احساس مثبت و امید به آینده، خود را به زندگی برگردانند، زیرا تفکرات منفی و نا امیدی زمان لازم را برای ثبت چیزهایی که واقعاً مهم هستند، می‌گیرند. برای رسیدن به اهداف باید به بخشی از قدردانی بپردازیم که به‌هیچ وجه کاری ندارد.

عادتي كه سپاسگزاري بايد جايگزين آن شود شكايت است. شکایت‌کردن روی همه موارد منفی در زندگی شما متمرکز است. وقتی شکایت می‌کنید، اساساً همه اتفاقات خوبی که در اطرافتان اتفاق می‌افتد را نادیده می‌گیرید! سپاسگزار بودن ممکن است در ابتدا سخت‌ باشد، زیرا شکایت چیزی است که در زندگی روزمره همه‌ی ما کم و بیش هست، اما مزایای ترک این عادت نادرست و جایگزین کردن آن با سپاسگزار بودن ارزش آن را دارد. برای تمرین عشق به خود ، سعی کنید در مورد خصوصیات شخصی خود که از آنها سپاسگزار هستید، بیاندیشید.

مثبت اندیش بودن را انتخاب کن

همه ما بارها شنیده‌ایم که می‌گویند، «فقط مثبت باش!»؛ این حرف را شاید بیش از یک میلیارد بار شنیده‌ایم و هروقت که می‌شنویم باید فریاد بزنیم، «این کار آسان نیست!» زیرا بقیه تصوری ندارند که در زندگی شما چه می‌گذرد. گرچه ممکن است این گفته‌ها درست باشد، اما مثبت بودن برای عشق به خود ضروری است.

مثبت بودن بدان معنا نیست که زندگی باید همیشه آفتاب باشد و باران بنبارد، زیرا این واقع بینانه نیست. مثبت بودن این درک را دارد که اگر فقط به کار خود ادامه دهید و تلاش خود را انجام دهید، همه‌چیز به روشی که قرار است انجام شود ، نتیجه خواهد گرفت. به خاطر داشته باشید که «همیشه همه چیزها مثل گذشته نیستند و شرایط همینطور نمی‌ماند، پس شما فقط ادامه دهید.»

 

درست که شاید دورانی را بگذرانیم که بسیار دشوار است، اما همچنین امید داشته باشید که بهتر خواهد شد! عیبی ندارد که گاهی احساس غم، دیوانگی یا ناامیدی کنید یا اصلاً احساس ناراحتی کنید؛ مشکل اینجا است که وقتی اجازه می‌دهید آن احساسات جلوی پیشرفت شما را بگیرد خواسته یا ناخواسته خودتان را از بدست آوردن آنچه می‌توانید محدود می‌کنید.

خودتان را باور داشته باشید

خودتان را باور داشته باشید و به توانایی‌ها و استعدادهای خود اعتماد داشته باشید. اعتماد به خود باعث می‌شود که بتوانیم تغییرات اساسی و بزرگ در زندگی خود ایجاد کنیم و هر روز به رویاهایی که تجسم می‌کردیم نزدیک‌تر شویم.

خودتان را ببخشید

اگر مرتکب اشتباهی شدید یا در گذشته کاری اشتباه انجام داده‌اید بجای سرزنش کردن، خودتان را ببخشید. زیرا در بسیاری از اشتباهات شما مقصر نیستید و همه‌ی افراد در زندگی خود اشتباه می‌کنند.

با خودتان صادق باشید

با خود درونیتان صادق باشید، اگر خوشحالید احساس خود را همان‌طور که هست بروز دهید، فریاد بکشید، بلند بخندید یا اگر ناراحت هستید گریه کنید و تمام احساسات خود را بروز دهید زیرا سرکوب کردن احساسات درونی یکی از دلایل افسردگی و عشق نورزیدن به خود است.

تمرین مثبت اندیشی

هر روز جلوی آینه بروید و از خودتان بپرسید من کیستم؟ باید هر روز کارهایی انجام دهید تا وقتی فردای روز بعد به جلوی آینه می‌روید و این سؤال را از خود می‌پرسید سردرگم نباشید و هر روز جوابی تازه داشته باشید و فراموش نکنید که جلوی آینه خود واقعیتان را تحسین کنید و بگویید من خودم را همان‌گونه که هستم دوست دارم و در طول روز نیز همین جمله را با خود تکرار کنید تا آن را کاملاً باور کنید و دیگر در مقابل حرف‌ها و افکار منفی دیگران شکست‌پذیر نباشید.

آرزوهای خود را به واقعیت تبدیل کنید تا عشق به خود را درک کنید

هیچ‌گاه خودتان را محدود نکنید و بخاطر حرفای دیگران آرزوهایتان را سرکوب نکنید بلکه به آرزوهای خود بال و پر دهید و در صدد رسیدن به آن‌ها برآیید. زیرا ۲۰ سال بعد بیشتر به‌خاطر کارهایی که نکرده‌اید پشیمان خواهید شد تا کارهایی که کرده‌اید. «پرواز کن تا آرزو، زنجیر را باور نکن».

استراحت کنید

تایمی را به استراحت کردن خود اختصاص دهید. به طورمثال مسافرت بروید، تفریح و گردش کنید، به موسیقی مورد علاقه خود گوش دهید، فیلمی که مدت‌ها بود می‌خواستید ببینید را تماشا کنید و … فراموش نکنید که شما برای سرحال و پرانرژی بودن در محیط کار یا دانشگاه یا حتی منزل گاهی نیاز به استراحت و تنها بودن با خود دارید.

زندگی هیجان انگیز

زندگی خود را از حالت یکنواخت خارج کنید و تایمی را به خوش گذرانی و کارهایی که انرژیتان را افزایش می دهد و حالتان را خوب می‌کند اختصاص دهید.

رژیم غذایی خوب

یک رژیم غذایی سالم و مقوی برای خود در کنار ورزش کردن در نظر بگیرید و به‌ سلامت فیزیکی خود اهمیت دهید. بسیاری از افراد به دلیل چاقی یا اضافه وزن خودشان را دوست ندارند. ورزش و رژیم غذایی صحیح به شما کمک می‌کند که علاوه بر زیبایی ظاهری دیدتان نیز به زندگی مثبت شده و به خودتان عشق بورزید.

زیباتر نگاه کن

زیبایی‌های اطرافتان را با دقت بیشتری نگاه کنید و سعی کنید آن‌ها را لمس کنید به عنوان مثال گل‌ها را ببویید، جور دیگری به غروب آفتاب نگاه کنید، برگ گیاهان را نوازش کنید و… . وقتی که بتوانید زیبایی‌هایی که در اطرافتان است را ببینید خواه یا ناخواه دیدتان نسبت به خودتان مثبت شده و می‌توانید زیبایی‌های درونی و ظاهری خود را  ببینید و شکرگزار باشید.

۴ تمرین ساده برای عشق ورزیدن به خود

در این بخش ما به شما تمریناتی را معرفی می‌کنیم که با استفاده از آن‌ها می‌توانید بیشتر به خود عشق بورزید. برای بسیاری از افراد نشان دادن عشق وذعلاقه خود به دیگران کار بسیار آسانی است اما وقتی صحبت از خودشان می‌شود داستان کاملاً متفاوت است. یکی از مهم‌ترین عواملی که باعث می‌شود که یک زندگی خوب و شاد داشته باشید موضوع عاشق خود بودن است.

احتمالاً تا به‌حال زیاد عباراتی مانند «اگر نمی‌توانید خودتان را دوست داشته باشید چگونه دیگران را دوست دارید؟» و یا اینکه «اگر خودتان را دوست ندارید چگونه شخص دیگری باید شما را دوست داشته باشد؟ را شنیده‌اید.

البته به معنای ضمنی این عبارات نمی‌توانند کاملاً درست باشد اما این موضوع یک حقیقت محض است که اگر نتوانید رابطه سالمی با خود برقرار کنید قطعاً با دیگران نیز نخواهید توانست. پس اگر با مسئله عشق به خود مشکل دارید تمریناتی که ما در زیر برای شما ذکر کرده‌ایم می‌توانند روحیه عشق به خود را در شما تقویت کنند.

پس ابتدا ذهن خود را آزاد نگه دارید و این تمرینات را امتحان کنید، زیرا ممکن است بتواند در بازه زمانی کوتاه تأثیری عمیق و شگفت در رابطه شما با خود و دیگران داشته باشد.

  1. شخصیت اصلی و غیر اصلی خود را از یکدیگر متمایز سازید

اولین گام در جهت تقویت عشق‌ورزی به خود شناخت شخصیت اصلی‌تان است. این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است که بتوانید درک کنید که خودتان واقعاً چه چیزهایی می‌خواهید و چه شیوه‌ای از زندگی را می‌پسندید. به منظور درک بهتر شخصیت اصلی خود بهتر است که یک دفتر یادداشت بردارید و در وسط صفحه یک نقاشی از خودتان بکشید و سپس چندین حباب فکری که نشان دهنده تفکرات شما راجع به زندگی است را نیز بکشید.

حال در این حباب‌های نقاشی شده بزرگترین افکار منفیتان نسبت به خودتان را بنویسید، البته این مسئله ممکن است کمی دردناک باشد اما سعی کنید تا این کار را به درستی انجام دهید. هنگامی که تمامی حباب‌ها را توسط افکار منفی خود پر کردید چند دقیقه به خودتان وقت دهید تا بتوانید تشخیص دهید که این افکار منفی از شخصیت اصلی شما منشأ می‌گیرد و یا شخصیت متظاهر کننده‌ای که به منظور راضی کردن دیگران از خود نشان می‌دهید.

سپس صفحه را ورق بزنید و دوباره این تمرین را تکرار کنید. هر زمان که افکار منفی شما شروع به تبدیل شدن به افکار مثبت کرد می‌توانید صفحاتی که نقاشی کرده‌اید را با یکدیگر مقایسه کنید. پس از این مقایسه متوجه خواهید شد که کدام افکار شما حقیقی است و کدام از شخصیت غیر واقعی شما ریشه می‌گیرد.

  1. تمرینات گروهی مثبت نگری را فراموش نکنید

دومین تمرینی که به منظور عشق ورزیدن به خود، شاید دشوارترین تمرین موجود در این لیست باشد زیرا شما برای انجام دادن آن مجبورید تا تعدادی از دوستان و آشنایان خود را نیز به این تمرین دعوت کنید. از دوستان و آشنایان خود بخواهید که چیزی حدود یک ساعت برای شما وقت بگذارد و در مکانی خصوصی و راحت مانند اتاق نشیمن دور هم جمع شوید.

شخصی را انتخاب کنید که به عنوان نفر اول برای این تمرین داوطلب شود، سپس باقی افراد در مورد نقاط قوت، مهارتها، استعداد و سایر ویژگی‌های برجسته او نظرات مثبتی بگویند. کار سختی نیست تنها کافی است تا هر چیز خوبی که در مورد شخص داوطلب شده می‌دانید را به او بگویید، زیرا این کار باعث می‌شود تا اگر اعتماد به نفس پایینی دارید و نمی‌توانید به اندازه کافی به خود عشق بورزید سعی کنید تا نقاط قوت خود را از دید دیگران ببینید و آن‌ها را باور کنید.

  1. برای خود متن‌ های عاشقانه بنویسید

ممکن است که قبلاً برای دوست داشتن خود اقدام به نوشتن جملاتی در این راستا کرده باشید، اما بهتر است تا به منظور تقویت عشق به خود بیایید و متن‌های نوشته شده خود را آپدیت کنید تا بتوانید بیشتر از آن‌ها نتیجه بگیرید. سعی کنید جملاتی که برای خودتان می‌نویسید به زبان حال باشد و برروی پذیرفتن خود همان‌گونه که هستید تمرکز کنید. سعی کنید در نوشته‌هایتان از دیدگاه اول شخص استفاده کنید و جملاتی راجع به خودتان ننویسید که گویی انگار شخصی دیگر آن‌ها را نوشته است. در زیر مثالی از آن‌چه که باید در دفترچه خود یادداشت کنید برایتان آورده‌ایم:

  • من آدم خوبی هستم
  • من شایسته عشق و احترام هستم
  • من خودم را همانطور که هستم می‌پذیرم و دوست دارم.

اظهارات خود را حداقل روزی یک بار تکرار کنید و تعیین وقت برای انجام دادن این کار باعث می‌شود که مطمئن شوید همیشه قرار است این کار را تکرار کنید. همچنین هر لحظه از طول روز که احساس کردید که میزان عشقتان نسبت به خودتان کمتر شده است می‌توانید این روند را دوباره تکرار کنید و نگران این مسئله نباشید که در انجام این کار زیاده‌روی کرده‌اید زیرا عشق‌ورزی به خود قرار نیست به هیچ‌کس آسیب برساند.

  1. به اصل برابری پایبند باشید

اگر کسی از شما بپرسد که آیا به این مسئله اعتقاد دارید که تمام مردم دنیا با یکدیگر برابر هستند به او چه می‌گویید؟

احتمالاً در پاسخ به این فرد می‌گوید که بله درست است تمامی مردم دنیا با یکدیگر برابر هستند. حال سؤالی که پیش می‌آید این است که اگر شما به این اصل باور دارید چگونه در مورد خود افکار منفی دارید و گاهی تنها به این دلیل خود را سرزنش می‌کنید که «من به اندازه او خوب نیستم» یا«آن‌ها خیلی از من بهتر هستند»؟؟

به منظور خنثی کردن این افکار منفی و به‌منظور یادگیری دوست داشتن خود باید از صمیم قلب به اصل برابری پایبند باشید. این اصل تأکید دارد که همه ما به یک اندازه انسان هستیم و لیاقت لذت، عشق و خوشبختی را داریم. پس اگر در آینده روزی شدیداً احساس ضعف کردید و وسوسه شدید که برای خود یک استثنا قائل شوید این مسئله را به یاد بیاورید که اصل برابری هیچ استثنایی ندارد و همه لیاقت عشق و خوشبختی را دارند حتی شما.

سخن آخر!

در نهایت وقت گرانبهای خود را در تلاش برای تغییر چیزهایی که نیازی به تغییر ندارند، هدر ندهید. درعوض، روی افزایش توانایی‌ها و ویژگی‌هایی که شما را منحصر به فرد می‌کند، تمرکز کنید. با استفاده از این روش‌ها برای تمرین عشق به خود ، امیدواریم که دفعه بعد که در آینه نگاه می‌کنید خود را بهتر ببینید.




تاریخ: پنج شنبه 9 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

حس ذضایت چیست؟ راهها و تمرین ایجاد حس رضایت در زندگی و کار

راضی بودن و حس رضایت داشتن همان چیزی است که در نهایت همه ما به دنبال آن هستیم. خوشبختی زندگی ما در گرو حس رضایت‌‌ مندی ما از شرایط زندگیمان است و رضایت نیز همان چیزی است که ما تمام عمرمان برای رسیدن به آن تلاش کرده‌ایم. حس رضایت می‌تواند راجع به هر چیز و هر کسی باشد، اما مهمترین حس رضایتمندی که یک انسان باید در زندگی‌اش داشته باشد حس رضایت نسبت به خود است.

حس رضایتمندی در مورد خود در واقع به معنای دوست داشتن شخصی است که در ظاهر و باطن هستید. البته دست پیدا کردن به حس رضایت در زندگی کار چندان ساده‌ای هم نیست و شما برای یادگیری دستیابی به چنین موقعیتی باید در جهت اصلاح جنبه‌های ناخوشایند زندگی خود و کارتان تلاش زیادی انجام دهید. همچنین اگر می‌خواهید به سطح بالایی از رضایت نسبت به خود، کار و زندگیتان برسید باید این کار را با شناسایی افکار، احساسات و رفتارهای درون خود آغاز کنید و به دنبال هر آن‌چه بگردید که باعث شده است شما تا به کنون از این احساس فاصله گرفته باشید.

با توجه به اهمیت حس رضایتمندی ما تصمیم گرفتیم تا در این مقاله برای شما ۱۲ راه و تمرین ایجاد حس رضایت زندگی و کار را بیان کنیم که می‌تواند تاثیر بسزایی نسبت به نوع دید شما نسبت به همه چیز داشته باشد.

۱۲ راه موثر در ایجاد حس رضایت زندگی و کار

امروزه برقرار‌سازی تعادل سالم بین زندگی و کار نوعی چالش دشوار محسوب می‌گردد. می‌توان گفت رکوردهای اقتصادی باعث شده‌اند تا کارخانه‌ها به فکر کاهش واخراج برخی از کارمندان خود بگیرند که همین موضوع باعث شده تا کارمندان تحت فشار قار بگیرند و در این صدد باشند تا به نوعی به شرکت خود ثابت کنند که یک عضو ضروری برای تیم هستند و به همین منظور مجبورند تا ساعت کارایی بالاتری را تحمل کنند.

در واقع در عصر حال حاضر با توجه به شرایط فعلی ایران و سایر کشورهای دنیا می‌توان گفت که  میزان و حس رضایت‌مندی نسبت به کار کمتر شده است، به گونه‌ای که برخی افراد مجبورند برای امرار معاش کردن ساعات کاری بالاتری را قبول کنند و تقریباً دیگر فرصتی برای گذران زندگی خود نداشته باشد.

مطالعات متعدد به ما نشان داده است که پربازده‌ترین کارمندان در واقع افرادی هستند که توانستند بین زندگی و کارشان تعادل برقرار کنند و همچنین موفق‌ترین شرکت‌ها آن‌هایی هستند که ضمن تقویت عملکرد و بهره‌وری کارمندانشان به فکر سلامت و رفاه آن‌ها نیز هستند.

به طور کلی حس رضایتمندی در ایجاد تعادل بین زندگی و کار مستلزم مدیریت زندگی شغلی و شخصی ما به روش‌های پایدار است که باعث می‌شودهمواره انرژی بین ذهن و بدنمان جریان داشته باشد و سبب پیشرفت شغلی نیز گردد. همین امر در میزان رضایت ما از زندگی نقش مهمی دارد. حال با توجه به این موارد ما به شما ۱۲ نکته آموزش می‌دهیم که به واسطه استفاده از آن‌ها می‌توانید به برقراری تعادل بین کار و زندگی بپردازید.

  1. زمان خود را مدیریت کنید

تجزیه و تحلیل کردن وضعیت فعلی شما اولین قدم برای دستیابی به یک زندگی متعادل محسوب می‌گردد. به منظور مدیریت زمان بین کار و زندگیتان می‌توانید به طور امتحانی به مدت یک هفته تمام فعالیت‌های مربوط به کار و زندگی شخصیتان را ثبت کنید. این داده‌های ثبت شده باعث باز شدن چشمانتان می‌شوند و به شما کمک می‌کنند تا متوجه شوید که چگونه باید از وقت خود استفاده کنید و همین امر به تدریج می‌تواند باعث ایجاد حس رضایت در شما گردد.

  1. اولویت خود را تعیین کنید

به منظور تعیین‌کردن اولویت اصلی خود در زندگیتان باید مدتی عمیقا تامل کنید تا بتوانید یک لیست از اولویت‌های اصلی خود در محل کار و خانه تان تهیه کنید. می‌توانید در راه رسیدن به پاسخ مورد نظر از این سوالات کلیدی استفاده کنید: چه کاری باید شروع کنم؟ آیا دست از انجام این کار بردارم؟ کارم را ادامه دهم؟ کار مهمتر است یا زندگی؟ آیا باید کمتر کار کنم؟ و از این قبیل سوالات که به شما کمک می‌کند تا متوجه شوید که بین کار و زندگی  کدام یک برای شما اولویت بیشتری دارد و به منظور داشتن حس رضایت در زندگی زمان کدام یک را باید بیشتر و یا کمتر کنید.

  1. اهداف مشخصی برای زندگیتان تعیین کنید

با در نظر گرفتن فهرست اولویت که در مرحله قبل تهیه کردید می‌توانید اهدافتان را مشخص کنید و زمان رسیدن به آن را پیش بینی نمایید. داشتن هدف در زندگی باعث می‌شود تا با انرژی مضاعفتر به انجام کارهایتان بپردازید.

  1. برنامه ریزی دقیقی داشته باشید

افراد موفق و رضایتمند از زندگی ابتدا هر چیزی را که می‌خواهند را برنامه‌ریزی می‌کنند و سپس برنامه‌های خود را عملی می‌نماید. تنها کافیست که ۱۰ الی ۲۰ دقیقه از روز را به انجام این کار اختصاص دهید و برنامه‌ریزی خود را بر روی کاغذ و یا حتی در گوشی خود تایپ نمایید. شما می‌توانید در طول این برنامه‌ریزی ها هر شب یا هر صبح به برنامه ریزی کردن برای روز بعد خود بپردازید تا بتوانید هر کار را در زمان درستش انجام دهید.

  1. مرزها را تعیین کنید

شما این حق را دارید تا به موجب ایجاد حس رضایت در خود یکسری محدودیت‌های منصفانه و واقع‌بینانه را در مورد آن‌چه قصد دارید در خانه یا محل کار انجام دهید و یا ندهید مشخص کنید.

شما باید مرزهای تعیین کرده خود را با سرپرست، همکاران، شریک زندگی و خانواده خود در میان بگذارید، به عنوان مثال ممکن است که شما در طی این مرزبندی‌ها مشخص کنید که این احتمال وجود دارد تا یکسری روزهای خاص دیگر کار نکنید مگر اینکه در یک موقعیت بحرانی قرار گیرید. همچنین در خانه می‌توانید مشخص کنید که یک ساعت خاص در طول روز را تنها قصد دارید تا به چک کردن ایمیل‌ها و پاسخ دادن به هر آن‌چه که مربوط به کارتان است اختصاص دهید و دوست ندارید کسی این مرزها را زیر پا بگذارد.

  1. بیشتر مراقب سلامتی خود باشید

این را بدانید که سلامتی شما همیشه باید اولویت شماره یک شما باشد. اگر از نظر جسمی، روحی و احساسی در وضعیت خوبی قرار نداشته باشید هم زندگی کاری و هم زندگی شخصی شما آسیب خواهند دید و قاعدتاً حس رضایت شما نیز کاهش پیدا می‌کند.

پس با خوردن وعده‌های غذایی سالم (خصوصاً صبحانه) از خود مراقبت کنید و سعی کنید حداقل ۳ بار در هفته ورزش نمایید و روزانه به مدت ۷ ساعت بخوابید.

انجام این کارا باعث می‌شود تا سطح انرژی شما به میزان کافی بالا برود، استقامتتان افزایش یابد، موضوع ذهنیتان بهبود بخشد و سیستم ایمنی بدنتان نیز تقویت شود و در نتیجه شما شادتر و راضیتر خواهید بود. همچنین این نکته را فراموش نکنید که از مصرف الکل، تنباکو و یا مواد مخدر نیز دوری کنید. این مواد بدن شما را در حالت استرس نگه می‌دارند و باعث بروز مشکلات بیشتری در زندگیتان می‌شوند.

  1. روابط خانوادگی خود را پرورش دهید

شاید کمتر کسی این نکته را بداند اما روابط با خانواده، دوستان و عزیزان تا حد زیادی بزرگترین منبع رضایت درونی در شما محسوب می‌شود. اگر شغل شما به گونه‌ای باشد که به روابط شخصیتان آسیب بزند مطمئن باشید که به زودی هر دو را از دست خواهید داد.

همچنین مطمئناً روزهایی پیدا می‌شود که شما نیاز دارید تا اضافه کار کنید این مسئله زمانی مسئله‌ساز می‌شود که با تکرار مرتب در زندگی شخصی تان تاثیر بگذارد. همچنین این نکته را فراموش نکنید که اولویت قرار دادن روابط شخصی نیز می‌تواند بر روی حرفه کاری شما تاثیر منفی بگذارد.

  1. برای خود نیز وقت بگذارید

همانطور که کار، سلامتی و روابط در زندگی شما جزء اولویت‌ها هستند، داشتن یک زمان مشخص فقط برای اختصاص دادن به خودتان نیز جزو این اولویت‌ها باعث ایجاد حس رضایت در زندگی می‌شود. سعی کنید روزانه با اختصاص دادن زمانی مشخص به خود به  به انجام کارهایی مشغول شوید که به آن‌ها علاقه دارید و فراموش نکنید که حداقل روزانه ۳۰ دقیقه را به خود اختصاص دهید.

اختصاص همین ۳۰ دقیقه در روز به خود می‌تواند در میزان رضایتمندیتان از زندگی معجزه کند و حتی بر روی روابط و شغل شما نیز اثر مثبت اعمال نماید. همچنین شما می‌توانید در مدت زمان اختصاص داده به خود با منابع معنوی که با آن‌ها اعتقاد دارید ارتباط برقرار کنید و از آن الهام، راهنمایی و قدرت بگیرید. همچنین شما این حق را دارید که حداقل یک روز در هفته را نیز صرف استراحت و خوش گذرانی کنید.

  1. از کار کردن در محیط منزل خودداری کنید

یک سوئیچ برای استراحت بین کار و خانه ایجاد کنید این امر باعث می‌شود تا بتوانید بین این دو تعادل ایجاد کنید و زمانتان را بیشتر صرف گوش دادن به موسیقی یا کتاب‌های صوتی و ورزش نمایید. کار کردن در اوقات مختص به خانه باعث می‌شود تا اولویت اصلی شما به کار انتقال پیدا کند و به گونه‌ای نسبت به انجام وظایفتان در خانه غفلت کنید.

  1. از گزینه‌های ارائه شده در محل کارتان کمال بهره را ببرید

امروزه دیگر به منظور ایجاد حس رضایت و برقراری تعادل میان کار و خانه بسیاری از شرکت‌های آینده نگر سیاست‌ها و برنامه‌هایی را ایجاد کرده‌اند که به بهبود این روند کمک می‌کند.

این شرکت‌ها با ارائه  گزینه‌هایی مثل ساعت کار متغیر، دورکاری، یک هفته کار فشرده، تقسیم وظایف و کار نیمه‌وقت به کارمند خود این امکان را می‌دهند تا بیشتر برای خانواده خود وقت بگذارند و به نوعی میان این دو تعادل برقرار سازند.

اما اگر شرکت شما هنوز چنین گزینه‌هایی را در اختیار شما قرار نداده است می‌توانید شما اولین کسی باشید که پیشنهاد انجام این کار را به آن‌ها می‌دهد.

  1. سعی کنید تا دقیقتر کار کنید نه سختتر

استفاده بهینه از زمان یکی از مهارت‌های مهمی است که همه انسان‌ها از کارمند گرفته تا مدیرعامل می‌توانند آن را یاد بگیرند. شما با اتخاذ ترکیبی صحیح از روش‌های مدیریت زمان می‌توانید باعث کاهش استرس و صرفه‌جویی در زمان روزانه‌تان شوید.

این صرفه جویی و بهینه‌سازی می‌تواند شامل استفاده از فناوری سازمان یافته، جلوگیری از هرگونه تعلل و یادگرفتن گفتن کلمه “نه” باشد.

  1. بدانید چه زمانی باید از یک دوست یا مشاور کمک بخواهید

شما نباید خود را سوپرمن تجسم کنید و فکر کنید که می‌توانید تمام مشکلات زندگی را به تنهایی به دوش بکشید. در واقع شما همزمان با برقراری نوعی تعادل میان کار و خانواده‌تان باید حس رضایت مندی خود را نیز در نظر بگیرید. اگر کارتان به گونه‌ای است که باید زمان زیادی را به آن اختصاص دهید و همین امر موجب ناراحتی و استرس شما شده است دیگر زمان آن رسیده تا با سرپرست خود صحبت کنید و شرایط کاری غیر قابل تحمل خود را برای او شرح دهید.

همچنین اگر با وجود تمام تلاش‌هایی که در این راه انجام می‌دهید هنوز هم موفق نشده‌اید تا بین زندگی و کارتان تعادل ایجاد کنید، می‌توانید با یک متخصص یا مشاور و حتی یک دوست صمیمی صحبت کنید و از سخنان و نصایح ارائه شده توسط آن‌ها بهره‌مند گردید.




تاریخ: پنج شنبه 9 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

تکنیک های اصولی کنترل خشم و عصبانیت

راه های کنترل خشم در این روزها، یکی از اصلی‌ترین دغدغه بسیاری از افراد است. زیرا در عصر حاضر به دلیل مشکلات اقتصادی و جامعه، بسیاری از مردم نمی‌توانند احساسات خود را کنترل کنند. درنتیجه، موجب بروز عواملی مانند خشم و عصبانیت می‌شود. در ادامه مقاله، به توضیحاتی درباره خشم و تکنیک‌های کنترل عصبانیت می‌پردازیم.

عصبانیت چیست؟

تعریف و توضیح احساسات کمی سخت به نظر می‌رسد. اما به‌طورکلی، عصبانیت به یک احساس طبیعی گفته می‌شود که درنتیجة آن، میزان آدرنالین موجود در خون، ضربان قلب و فشارخون بالا رفته و همچنین عضلات سفت می‌شوند. دلایل بروز خشم می‌تواند مربوط به مسائل داخلی یا خارجی باشد. به‌هرحال، چیزی که در اینجا از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، راه های کنترل خشم می‌باشد.

همه ما می‌دانیم که عصبانیت چیست و همه قبلاً آن را تجربه کرده‌ایم. در اکثر موارد، این عصبانیت و خشم نوعی حس زودگذر و آزاردهنده هستند که تأثیرات فراوانی بر زندگی ما دارد. درواقع، خشم یک احساس عادی انسانی است، اما وقتی از کنترل خارج شود و تبدیل به احساسات مخربی گردد، ممکن است منجر به مشکلات زیادی برای ما شود. این امر باعث می‌شود که کیفیت زندگی ما تا حد زیادی پایین بیاید.

هنگام خشمگین شدن، فرد با استفاده از یک بیان صوتی، کلامی یا حتی طی یک حرکت پرخاشگرانه کنترل خود را از دست می‌دهد. درنتیجه، به انجام اعمال متفاوتی دست می‌‌زند که احتمالاً به‌زودی از آن‌ها پشیمان خواهد شد. اینجاست که مدیریت و راه کنترل خشم اهمیت پیدا می‌کند.

خشم از دیدگاه روان‌شناسان

عصبانیت را می‌توان یک حالت عاطفی دانست که از عوامل متفاوتی سرچشمه می‌گیرد و به شیوه‌های متفاوت‌تری نیز بروز پیدا می‌کند. به گفته روان‌شناس دکتر چارلز اسپیلبرگر، عصبانیت هم مانند سایر احساسات انسانی، همواره با تغییرات فیزیولوژیکی و بیولوژیکی همراه است. این روان‌شناس اعتقاد دارد که وقتی احساس عصبانیت می‌کنید، ضربان قلب شما افزایش یافته و فشار خونتان بالا می‌رود. همچنین در اثر عصبانیت، هورمون‌های انرژی آدرنالین و نوراپی‌نفرین نیز در بدن شما بیشتر ترشح خواهند شد.

اگر شما هم جزو افرادی هستید که وقتی در ترافیک گیر می‌کنید عصبی می‌شوید یا هنگامی که کودکتان از اجرای دستورات شما امتناع می‌کند فشارخونتان افزایش می‌یابد، تا پایان با ما باشید. در ادامه این مقاله، به شما چند تکنیک کنترل خشم آموزش می‌دهیم و همچنین چندین راه تست شده برای مدیریت خشم را به شما معرفی خواهیم کرد. با استفاده از این تکنیک‌ها، بر عصبانیت خود کنترل خواهید داشت.

تأثیر خشم

ناتوانی در مدیریت و کنترل خشم می‌تواند منجر به مشکلات زیادی شود. همان‌طور که گفتیم، حتی ممکن است در زمان عصبانیت، حرف‌هایی بزنید که بعداً از آن‌ها پشیمان شوید. در ادامه، ما برخی از تأثیرات مخرب خشم را بازگو می‌کنیم تا با شناختن این موارد، از خشمگین شدن خود جلوگیری یا آن را کنترل کنید. خشم و عصبانیت، می‌تواند بر موارد زیر تأثیر بگذارد:

  • سلامت جسمی: عصبانیت مداوم و استرس، موجب بروز بیماری‌های قلبی، انواع دیابت‌ها، ضعف سیستم ایمنی، اختلال در خواب و فشارخون بالا می‌شود.
  • سلامت ذهنی: خشم شدید می‌تواند بروز مشکلات روحی و روانی مثل استرس، افسردگی، عدم تمرکز و… هم شود. همچنین باعث می‌شود نتوانید از زندگی لذت ببرید.
  • رابطه: عدم اطلاع از راه های کنترل خشم می‌تواند روابط شما با دوستان و خانواده را به خطر بیندازد. وقتی شما همیشه عصبانی باشید، مسلماً دوستان شما هم این وضعیت را نمی‌پسندند و از شما دور می‌شوند.

چگونه بفهمیم که میزان خشم فردی طبیعی است یا غیرطبیعی؟

اگر شما می‌خواهید بدانید که میزان خشم شما عادی یا غیرعادی است، می‌توانید از راه‌های بسیاری اقدام نمایید. اما بهترین راه ممکن برای اطلاع از این موضوع، انجام آزمایش‌های روان‌شناختی است. آزمایش‌های روان‌شناختی بسیاری وجود دارد که شدت احساس خشم فرد، میزان تمایل وی به احساس خشم یا میزان کنترل و مدیریت خشم احساسات را در افراد اندازه‌گیری می‌کند.

بااین‌حال، اگر یک فرد خشم شدیدی در خود احساس می‌کند، حتماً باید به پزشک مراجعه نماید. اگر تابه‌حال موقعیتی شما را آن‌چنان عصبانی کرده است که متوجه واکنش‌های زیادی از خود شدید، باید به دنبال یافتن راهکار باشید. این راهکارها باید به شما در کنار آمدن با این احساس خشم و عصبانیت، کمک کند.

ما چرا خشمگین یا عصبانی می‌شویم؟

ما زمانی مستعد عصبانیت و خشم می‌شویم که نیازهای اساسی مانند غذا و سرپناه مورد تهدید قرار گرفته باشد. همچنین ممکن است نیازهای اساسی دیگری مانند هویت، به رسمیت شناختن، موفقیت‌‌ها و وابستگی‌های اجتماعی ما در خطر باشد.

به‌هرحال، دلایل احساس خشم در هرکس متفاوت است. این عصبانیت ممکن است توسط عوامل داخلی یا خارجی ایجاد شود. شاید شما نسبت به یک فرد خاص (به‌عنوان‌مثال یک همکار در محل کار یا یک دوست) یا نسبت به یک اتفاق (یک بحران خفقان‌آور در جاده یا لغو پرواز) احساس خشم داشته باشید. همچنین خشم ممکن است در نتیجه عوامل داخلی مانند اضطراب مداوم در مورد مشکلات شخصی، خاطرات دردناک یا حتی آسیب‌های وارده قبلی باشد.

راه های کنترل خشم و عصبانیت

حالا شاید برای شما سؤال پیش بیاید که مهارت کنترل خشم چیست و چه اهمیتی دارد؟ باتوجه‌به موارد گفته‌شده، اطلاع از راههای کنترل خشم برای موارد بسیاری ازجمله سلامت جسمی، روحی و روابط شما بسیار مفید است. ازاین‌رو، تلاش کنید که با شناختن راه های کنترل خشم و عصبانیت، از بروز مشکلات ذکرشده پیشگیری کنید. در ادامه، به بررسی برخی از این تکنیک‌ها می‌پردازیم.

محرک عصبانیت خود را شناسایی کنید

اگر خیلی زود عصبانی می‌شوید، مهم‌ترین کاری که برای کنترل این عصبانیت می‌توانید انجام دهید، این است که محرک‌هایی که شما را عصبانی می‌کنند را بشناسید. سپس باید تلاش کنید تا از این محرک‌ها دور شوید تا موجب بروز عصبانیت در شما نشوند.

خشم خود را درک کنید

همان‌طور که قبلاً توضیح دادیم عصبانیت احساسی مانند سایر احساسات است و اولین قدم برای کنترل هر احساسی، درک دلیل آن می‌باشد. بسیاری از مردم از خشم به‌عنوان روشی برای پوشاندن احساسات دیگر مانند ترس، ضعف یا شرم استفاده می‌کنند. این امر خصوصاً در مورد کسانی که در دوران کودکی تشویق به ابراز احساسات نشده‌اند صادق است.

به منظور مدیریت و کنترل خشم خود می‌توانید هر وقت که عصبانی شدید به دلیل عصبانیت خود نگاه کنید و سعی کنید بفهمید واقعاً چه احساسی دارید. با انجام این کار درواقع بیان بهتر این احساسات برای شما آسان‌تر خواهد شد.

راه‌های آرام‌سازی اعصاب خود را بیاموزید

همان‌طور که برای همه ما عواملی تحت عنوان محرک‌های خشم وجود دارد، هر یک از ما نیز راه‌های خاص خود را برای آرام شدن داریم. اگر برخی از تکنیک‌های آرام‌سازی خود را بیاموزید، در مواقع بروز خشم می‌توانید از آن‌ها برای مدیریت و کنترل خشم خود استفاده کنید.

نفس عمیق بکشید

سعی کنید هنگام بروز عصبانیت به‌منظور مدیریت و کنترل خشم، ۱۵ دقیقه فقط نفس عمیق بکشید. علاوه بر این، پس تلاش کنید تا با مکث، استنشاق عمیق و بازدم به آرام شدن خود کمک کنید و به آنچه باعث عصبانیت شما شده است عمیق‌تر فکر کنید تا آرام شوید. نفس عمیق، از مهم‌ترین راه های کنترل خشم می‌باشد.

شخص مقابل خود را بشناسید

یکی دیگر از راه های کنترل خشم این است که به شخص مقابل خود توجه کنید. ببینید که آیا این شخص، دشمن شماست؟ بعد از پرسیدن این سؤال از خود، می‌فهمید که در حال دعوا با شخص اشتباهی هستید و به‌این‌ترتیب، خشم شما فروکش می‌کند.

سکوت کنید

اگر مدام تلاش کنید تا در بحث پیروز شوید و در موقعیت عصبانی باقی می‌مانید، فقط باعث می‌شود تا میزان خشم شما بیشتر شود. شاید کمی سخت به نظر برسد اما بهترین راه مدیریت خشم که می‌توانید انجام دهید، این است که سکوت اختیار کنید.

تا ده (یا بیشتر) بشمارید!

کمی به خود زمان دهید و به طور منطقی به احساسات خود فکر کنید. وقتی قبل از گفتن یا انجام هر کاری در هنگام عصبانیت به‌آرامی تا ده بشمارید، باعث می‌شود تا از گفتن کلماتی که بعداً شما را پشیمان خواهند کرد، خودداری کنید. این شمارش همچنین به شما کمک می‌کند تا کمی وقت بگذارید تا کلماتی بهتر پیدا کنید. می‌توانید به‌جای اینکه آن کلمات را با عصبانیت به زبان بیاورید، به‌آرامی درباره آن‌ها صحبت کنید. شمارش ۱ تا ۱۰ یکی از ساده‌ترین و کارآمدترین روش‌های مدیریت و کنترل خشم است.

شل کردن عضلات

به هنگام عصبانیت اغلب عضلات بدن فرد سفت‌تر از حالت عادی می‌شوند. به همین دلیل هم انجام برخی از حرکات کششی و عضلانی، به کاهش تنشی شما کمک بسزایی می‌کند. درنتیجه می‌توانید از برخی علائم جسمی خشم خلاص شوید. پس به هنگام عصبانیت اگر ایستاده‌اید، سعی کنید بنشینید و در حالت نشسته برای مدتی حرکت کششی انجام دهید. زیرا تغییر وضعیت بدن بر وضعیت روان‌شناختی شما نیز تأثیر می‌گذارد و به شما در مدیریت و کنترل خشم کمک می‌کند.

قبل از اینکه حرف بزنید خوب فکر کنید

شاید کمی سخت به نظر بیاید، اما سعی کنید هنگام عصبانیت، اول فکر کرده و سپس حرف بزنید. زیرا این مورد یکی از راه های کنترل خشم است و با این ترفند، مغز شما کمی وقت پیدا می‌کند تا افکار خود را جمع‌آوری کند. بدین ترتیب، کمی آرامش به شما بازمی‌گردد. پس قبل از حرف زدن، حرفی که قصد بیان کردن آن را دارید چند بار در ذهن خود تکرار کنید. این موضوع باعث می‌شود که عواقب حرف خود را بسنجید و درباره بیان آن تصمیم درستی بگیرید.

خود را برای داشتن یک گفتگوی پیچیده آماده کنید

اگر فکر می‌کنید که مکالمه خاصی که پیش رو دارید ممکن است موجب عصبی شدن شما گردد، پس سعی کنید خود را از قبل آماده کنید تا بتوانید در آن موقعیت، اعصاب خود را کنترل نمایید. می‌توانید موضوعاتی که باید در حین مکالمه به زبان آورید را در دفترچه یادداشت خود بنویسید. این امر به شما کمک می‌کند تا بتوانید هنگام مکالمه، با روشی آرام و منطقی از آن‌ها استفاده کنید.

با یک دوست صحبت کنید

قدم بعدی این است که با یک دوست یا اعضای خانواده خود صحبت کنید تا آرامش پیدا کنید و راه های کنترل خشم را برای شما توضیح دهند. هنگام حرف زدن با او، از دلیل عصبانیت خود حرف زده و از همه چیز گلایه کنید. با این کار، میزان قابل‌توجهی از خشم و عصبانیت شما کاهش می‌یابد.

به دنبال راه‌حل باشید

یکی از راه های کنترل خشم این است که به‌جای تمرکز بر چیزی که شما را عصبانی کرده است، به دنبال راه‌حل و کنترل اوضاع باشید. بیشتر به این موضوع فکر کنید که باید چه اقداماتی انجام دهید تا بار دیگر دچار عصبانیت نشوید. به موضوعاتی فکر کنید که خشم خود را کنترل نمایید. آیا اتاق به‌هم‌ریخته فرزندتان شما را عصبانی می‌کند؟ در اتاق را ببند. آیا همسر شما برای ناهار دیر به منزل می‌آید؟ برای وعده عصرانه برنامه‌ریزی کنید یا با این موضوع کنار بیایید که چند بار در هفته به‌تنهایی غذا بخورید.

دیگران را همان‌طور که هستند بپذیرید

همه ما باید این موضوع را بپذیریم که هرکسی با دیگری متفاوت است. هیچ‌کس حق ندارد تا احساسات و عقاید و اعمال دیگران را کنترل کند. یکی دیگر از راه‌های مدیریت و کنترل خشم این است که به‌جای تمرکز کردن بر روی مشکل فعلی پیش‌رو، بر روابط خود تمرکز کنید. سعی کنید واقع‌بین باشید و مردم را همان‌طور که هستند بپذیرید و نه آن‌طور که شما می‌خواهید باشند.

کینه به دل نگیرید

داشتن نفرت و کینه نسبت به دیگران باعث افزایش عصبانیت و سخت‌تر شدن روند کنترل آن می‌شود. شما نمی‌توانید طرز فکر و رفتار دیگران را تغییر دهید اما بدون شک شما قادر هستید تا با اتخاذ نگرشی مثبت نسبت به آن‌ها شیوه برخورد خود را با آن‌ها تغییر دهید.

به خودتان کمی وقت بدهید

قبل از انجام یک مکالمه و یا بازگو کردن احساسات خود، به خودتان کمی زمان دهید تا کاملاً آرام شوید. سپس احساسات خود را به هر طریقی که صلاح می‌دانید، ابراز کنید. بعد هم با آرامش کامل، نظر خود را در مورد موضوعی که رخ داده است، ابراز نمایید. اینکه ما می‌گوییم حرف بزنید، به آن معنا نیست که شما دیگر راضی هستید و یا شرایط برای شما آزاردهنده نیست، بلکه با دوری از موضوعات آزاردهنده، می‌توانید خشم خود را کنترل نمایید.

از شوخ‌طبعی استفاده کنید

بسیاری از افراد هنگام عصبانیت، فقط حرف‌های کنایه‌آمیز می‌زنند. این حرف‌ها فقط شرایط را بدتر می‌کند. پس سعی کنید تا از شوخ‌طبعی مثبتی برای کنترل اوضاع استفاده نمایید. شما با انجام این کار، متوجه خواهید شد که چقدر شوخ‌طبعی می‌تواند باعث فروکش کردن احساسات منفی در شما شود و روحیه شما را تقویت نماید. همچنین خندیدن در چنین موقعیت‌هایی می‌تواند کمک زیادی به کاهش شدت عصبانیت در شما کند.

سلامتی خود را حفظ کنید

وقتی که از سلامت جسمی و روحی مناسبی برخوردار باشید، کنارآمدن با هر نوع احساسی کار بسیار راحتی است. به‌عبارت‌دیگر، می‌توان این‌گونه گفت که هنگامی که شما تحت استرس شدید قرار دارید، کنترل احساسات برای شما به امری بسیار دشوار تبدیل می‌شود؛ بنابراین کارهایی را انجام دهید که باعث سلامتی جسمی و روحی شما گردد و به طور کل از خود به‌خوبی مراقبت کنید.

افکار خود را مدیریت کنید

اگر هنگام عصبانیت مدام به چیزهای منفی فکر کنید، عصبانیت شما بیشتر می‌شود. ازاین‌رو، سعی کنید افکار خود را کنترل کنید و از افکار منفی دور شوید. برای مثال، اگر به‌خاطر ترافیک خشمگین شده‌اید، به این فکر کنید که در همه جای جهان ترافیک وجود دارد و افراد زیادی مثل من در ترافیک هستند. به‌این‌ترتیب، میزان خشم شما کاهش یافته و آرام خواهید شد.

احساسات خود را بشناسید

یکی از راه های کنترل خشم این است که وقتی در موقعیت خشم قرار می‌گیرید، چند لحظه به این فکر کنید که چه احساساتی در زیر خشم شما نهفته شده است. اغلب مواقع، خشم به‌عنوان پوششی برای سایر احساسات عمل می‌کند و به شما کمک می‌کند تا از احساسات بدی که ممکن است از آن رنج ببرید، شما را دور کند. برای مثال، بسیاری مواقع دلیل خشم و عصبانیت افراد، احساس ناامیدی، شرمندگی یا غم می‌باشد.

به طور منظم ورزش کنید

هورمون‌هایی که بدن شما هنگام عصبانیت ترشح می‌کنند، شامل کرکورتیزول و آدرنالین است که بسیار شبیه به هورمون‌هایی هستند که هنگام استرس در بدن ترشح می‌شوند. بنابراین هنگامی که شما به طور منظم ورزش کنید، بدن شما یاد خواهد گرفت و به طور که مؤثرتری سطح آدرنالین و کورتیزول را کنترل نماید. علاوه بر این، افرادی که به طور منظم ورزش می‌کنند، میزان بالاتری از اندورفین (هورمون خوشحالی) در بدن خود دارند که می‌تواند خشم آن‌ها را کاهش دهد.

راه بروید

همان‌طور که گفتیم، عصبانیت میزان قابل‌توجهی انرژی در بدن ایجاد می‌کند. یکی از بهترین راه های کنترل خشم این است که از این انرژی به نحو درستی استفاده شود. برای مثال، اگر نمی‌توانید هنگام بروز عصبانیت فعالیت‌های ورزشی را انجام دهید، می‌‌توانید راه رفتن را امتحان کنید.

به میزان کافی بخوابید

خواب بخش مهمی از زندگی ما را تشکیل می‌دهد و داشتن مقدار خواب مناسب روزانه، به شما در روند مقابله با بسیاری از مشکلات جسمی، روحی و روانی کمک می‌کند. حتی می‌توان گفت بدن شما با خواب کافی شارژ می‌شود و سلول‌های آسیب‌دیده و مسیر عصبی در مدت خواب، دوباره بازسازی می‌گردند.

پس جای تعجب ندارد که بسیاری از افراد، پس از داشتن یک استراحت کافی احساس بهتری دارند. به‌منظور مدیریت و کنترل خشم خود، سعی کنید روزانه به مدت حداقل ۷ ساعت بخوابید، زیرا این امر روحیه شما را بهبود بخشیده و شما را از حالت عصبانیت دور نگه می‌دارد.

از کلمه «من» بیشتر استفاده کنید

می‌توانید هنگام عصبانیت به‌منظور جلوگیری از هرگونه تنش و کاهش عصبانیت، بیشتر از کلمه «من» در جملات خود استفاده کنید. شما با استفاده از این روش، علاوه بر اینکه مؤدب به نظر می‌رسید، حرف خود را نیز بیان می‌کنید؛ برای مثال بگویید: «برای اینکه میز را ترک کردید، احساس بدی دارم». در این صورت، شما می‌توانید در کال آرامش، ناراحتی خود را هم ابراز نمایید.

بدانید چه موقع باید از دیگران کمک بگیرید

یادگیری کنترل کردن خشم گاهاً می‌تواند برای شما به یک چالش تبدیل شود. اگر عصبانیت شما از کنترل خارج شود، ممکن است به اطرافیان خود آسیب بزنید. ازاین‌رو، بهتر است از یک روان‌شناس و یا یک دوست در این زمینه کمک بگیرید. اگر این کمک‌گرفتن دیر شود، شاید مشکلات زیان‌باری برای شما یا طرف مقابل شما رخ دهد.

با خلاقیت احساسات خود را کنترل کنید

بهتر است از راه‌های خلاقانه‌ای برای کنترل عصبانیت خود استفاده کنید. برای مثال، نوشتن، بازی کردن، رقصیدن یا حتی نقاشی کردن می‌توانند استرس و تنش عصبی شما را کاهش دهد. بنابراین، انجام یکی از این موارد را برای کنترل خشم خود بکار ببرید.

درباره احساسات و عصبانیت خود صحبت کنید

به‌محض اینکه کمی آرام شدید و مغزتان توانایی فکر کردن را بازیافت، دلیل عصبانیت خود را به شیوه‌ای قاطعانه و صلح‌جویانه بیان کنید. یکی از مؤثرترین راه های کنترل خشم این است که نگرانی‌ها و نیازهای خود را واضح، مستقیم و بدون اینکه باعث ناراحتی دیگران شود، توضیح دهید. این صحبت کردن موجب می‌شود که شما بتوانید از زاویه دید دیگری به مسئله نگاه کنید.

به بیرون رفته و دور بزنید

فاصله گرفتن از محلی که باعث تنش عصبی در شما شده است می‌تواند به کنترل و مدیریت خشم شما کمک کند. شما می‌توانید به‌منظور فراموش کردن و یا دوری گزیدن از این اماکن تنش‌زا، به دوچرخه‌سواری، پیاده‌روی یا فوتبال بپردازید. هر کاری که بتواند باعث پمپاژ بیشتر خون در رگ‌های شما شود، می‌تواند برای ذهن و بدنتان مفید باشد. پس انجام این کارها را به تأخیر نیندازید.

فرار ذهنی

فرار ذهنی به این معناست که بعد از قرار گرفتن در یک موقعیت عصبانی‌کننده، به یک اتاق آرام بروید. سپس چشمان خود را بسته و خود را در یک محیط آرامش‌بخش تصور کنید. بیشتر روی جزئیات و صحنه‌های خیالی آرامش‌بخش تمرکز کنید. برای مثال تصور کنید که آب چه رنگی است، ارتفاع کوه‌ها چقدر است و به زیبایی صدای چهچه پرندگان فکر کنید. این کارها می‌توانند به شما کمک کنند تا در اوج خشم، به آرامش دست پیدا کنید.

موقعیت را تغییر دهید

یکی از بهترین راه های کنترل خشم این است که اگر در موقعیتی قرار گرفتید که باعث روز خشم و عصبانیت در شما شد، موقعیت را ترک کنید یا آن را تغییر دهید. اگر این کار را انجام ندهید، باعث می‌شود عصبانیت شما شدت یابد. برای مثال، اگر سرکار روز بدی را گذرانده‌‌اید و تمام طول روز شما تکراری شده است و از این وضعیت عصبانی هستید، بهترین کار این است که حواس خود را پرت کنید. کارهایی انجام دهید که نیازمند توجه و تمرکز باشند تا حواس شما از موضوع قبلی پرت شود.

آهنگ گوش کنید

موسیقی درمان همه دردهاست و شما را از احساسات منفی دور نگه می‌دارد. هندزفری خود را در گوش بگذارید و اجازه دهید تا تأثیر موزیک بر ذهن شما اعمال شود. موسیقی برای آرامش بسیار اهمیت دارد و یکی از مهم‌ترین راه های کنترل خشم شناخته می‌شود.

سپاس‌گزاری را تمرین کنید

وقتی شرایط زندگی برای شما سخت‌تر می‌شود، به‌گونه‌ای که افراد و موقعیت‌های متفاوت به هر نحوی می‌توانند روی اعصاب شما تأثیر بگذارند، شما می‌توانید به چیزهای خوبی که در زندگی دارید بیندیشید. این راه به شما کمک خواهد کرد تا بتوانید خشم خود را خنثی کرده و شرایط را تغییر دهید.

نامه بنویسید

برای شخصی که شما را عصبانی کرده یک نامه بنویسید و سپس آن را پاره کنید. تنها کافی است تا یک‌بار این کار را امتحان نمایید تا از نتایج فوق‌العاده آن شگفت‌زده شوید. نامه نوشتن باعث می‌شود که شما تمام حرف‌های خود را بیان کنید و طرف مقابل حتی ازآن اطلاع هم نداشته باشد.

بخشش را تمرین کنید

شجاعت بخشیدن شخصی که به شما بدی کرده است نوعی مهارت عاطفی محسوب می‌شود. اگر شما نمی‌توانید این کار را انجام دهید حداقل برای خود وانمود کنید که او را بخشیده‌اید تا احساس خشمتان از بین برود.. بنابراین سعی کنید همه را ببخشید.

خشم خود را ابراز کنید

مشکلی ندارد اگر بگویید که چه حسی دارید به شرطی که از راه درست آن این کار را انجام دهید. این نکته را به یاد داشته باشید لجبازی مشکلی را حل نمی‌کند. اما گفتگویی بالغانه می‌تواند به کاهش استرس و خشم کمک کند.




تاریخ: پنج شنبه 9 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

کتاب مشکلات شیرینی زندگی اند از آنتونی رابینز

چرا زندگی اینقدر سخته؟ چرا شکست خوردم؟ چرا قد بلند نیستم؟ چرا اوضاعِ اقتصادی تا این حد بده؟
چرا باید یک رئیس مسخره داشته باشم؟ چرا کارمندام کار نمیکنند؟ چرا اصلا هیچکس به اندازه من به مشکلاتم توجه نمیکنه؟

یکی از تفاوت های انسان با حیوان، به غیر از ناطق بودن و البته قوه تفکرش، اجبار به حل مشکلات روزانه اش است… تقریبا تمام انسان ها روزانه مشکلاتی دارند که باید حل کنند یا برای حل کردن آن فکر کنند و یا منتظر بمانند تا مشکلشان خود به خود حل شود !

به هرحال ما چه بخواهیم چه نخواهیم، ناچاریم با مشکلات بزرگ و کوچک دست و پنجه نرم کنیم، زیرا واقعیت آن است که مهارت هرکس در مقابله با مشکلات زندگی بیش از هرکار دیگری که در عمر خود انجام خواهد داد،کیفیت زندگی وی را تعیین خواهد کرد.

مشکلات معمولا هنگام تعیین یک هدف سر برمی‌آورند، زیرا همین که ما هدفی تعیین می کنیم تنها چیزی که ما را از رسیدن به آن هدف بازمیدارد موانعی است که در سر راه ما قرار دارد. بیشتر مردم این موانع را «سدهای بازدارنده» می خوانند اما آنها در کوتاه مدت همچون سدهای بازدارنده به نظر می‌آیند ولی در درازمدت می توانند جای پا و تکیه گاه هایی برای ما باشند این در حالی است که آنها هنگام بروز این گونه به نظر نمیرسند.

پرسشی که در کتاب مشکلات شیرینی زندگی اند (شاه کلید موفقیت ۸) درصدد یافتن پاسخی برای آن هستیم این است که « چگونه می توان پدیده ای را از قالب یک مشکل درآورد و آن را به پدیده ای مثبت و نیروبخش دگرگون ساخت؟»

در اینجا این که مثبت باشیم و چندین بار در دل تکرار کنیم: «من از بابت فلان مشکل بسیار خوشحالم» به تنهایی کارساز نیست، اگرچه می تواند آغازی مناسب باشد.

وقتی کسی می گوید« ما به مشکل برخورده ایم» یا « من و تو باید با هم این مشکل را حل و فصل کنیم» یا « تابروی و برگردی ما باید تمام مشکلات را حل کنیم» چه افکاری از سرتان می‌گذرد و چگونه احساسی به شما دست می دهد؟

همه می توانند مثبت باشند، وقتی اوضاع روبه راه است و همه چیز به خوبی پیش می رود، همه می توانند شاد و خوشبخت باشند. پرسش اصلی این است که وقتی ناچارید با مشکلاتی بزرگ دست و پنجه نرم کنید چگونه عمل می کنید؟ مشکلات عظیمی که با ان هر چه در توان دارید به کار می برید،از جان مایه می گذارید و دست به هر کاری می‌زنید،نمی توانید گره ای از آن را بگشایید. در اینجاست که باید دریابیم ما در مقام انسان از چه ساخته شده ایم و این از نظر من همان هدف مشکلات است.

در واقع کتاب مشکلات شیرینی زندگی ‌‌اند از سری کتاب‌های شاه کلید موفقیت آنتونی رابینز می‌باشد که شاه کلید موفقیت هشتم معرفی شده توسط این نویسنده است. شما همچنین می‌توانید این کتاب را به صورت ترجمه شده و پی‌دی‌اف دانلود کنید و از محتویات با ارزش آن در خصوص موفقیت در زندگیتان استفاده نمایید. در ادامه این مقاله شما را بیشتر با آنتونی رابینز و سایر کتاب‌های نوشته شده توسط او آشنا می‌کنیم.

زندگینامه آنتونی رابینز

تونی رابینز نویسنده معروف کتاب‌های انگیزشی بیشتر به نام آنتونی رابینز میان مردم معروف است. تونی رابینز در سال ۱۹۶۰ در مرکز شهر لس آنجلس متولد شد. تونی رابینز در یک خانواده از قشر کارگر بزرگ شد و ناپدری او  بازیکن سابق بیس بال لیگی کوچک بود که به عنوان یک فروشنده کار می‌کرد و برای گذران زندگی خانواده‌اش همیشه به سختی تلاش می‌کرد ولی با این حال این خانواده اغلب توانایی برگزاری جشن‌هایی مانند جشن شکرگذاری و کریسمس را نداشتند.

رابینز به علت زندگی سختی که در دوران کودکی تجربه کرده بود در همان عنفوان جوانی تصمیم گرفت تا وقتی بزرگ می‌شود ثروتمند گردد تا بتواند به واسطه ثروتش به افراد نیازمند کمک کند. البته رابینز از آن دسته افراد بود که طولی نکشید تا توانست به آرزوی بزرگ خود دست یابد و اولین پول میلیونی خود را در سن ۲۴ سالگی بدست آورد.

رابین خیلی زود توانست استعداد فوق‌العاده خود در زمینه سخنرانی کردن را کشف کند و شروع به تقویت آن نماید. وی اولین موفقیت بزرگ خود را با نوشتن کتاب قدرت نامحدود به دست آورد که توانست بازخورد خوبی در دنیا به دست آورد. نکته جالبی که خیلی از افراد راجع به تونی رابینز نمی‌دانند این است که او مربی چند تن از افراد مشهور دنیا در زمینه سخنرانی مانند اپرا وینفری، آندره آگاسی، بیل کلینتون، پل تودور جونز، سرنا ویلیامز، لئوناردو دیکاپریو، پرنسس دایانا و مادرترزا بوده است.

اوایل دهه ۱۹۸۰ تونی رابینز شروع به برگزاری سمینارهای خود نمود. شرکت موفق تونی رابینز تنها مشغول به فعالیت در زمینه کتاب‌های تونی و سخنرانی‌هایش نیست بلکه در زمینه‌های متنوعی چون آموزش مربیگری، تولید رسانه و خدمات بازرگانی نیز فعالیت دارد. حتی گفته می‌شود که این شرکت‌ها درآمد تقریبی سالانه ۶ میلیارد دلار دارند.

رابینز این روزها در پالم بیچ فلوریدا زندگی می‌کند. در حال حاضر آنتونی رابینز یکی از مشهورترین نویسندگان و سخنرانان آمریکایی است که توانسته نام خود را به عنوان یکی از موفقترین افراد فعال در حوزه‌ی انگیزشی و رشد انسانی ثبت نماید. وی علیرغم گذشته تاریک و سختی که داشت توانست مسیر درست را در زندگی خود پیدا کند و به موفقیت چشمگیری در زندگی خود دست یابد.

همونطور که در ابتدا برای شما گفتیم رابینز نویسنده کتاب مشکلات شیرینی زندگی ‌اند، زندگی بسیار سختی را در زمان کودکی و نوجوانی پشت سر گذاشت. وقتی به هفت سالگی رسید پدر و مادرش از هم جدا شدند و علاوه بر این رابینز از وجود توموری در بدن خود رنج می‌برد که باعث شده بود تا سوژه بسیاری از معاینات پزشکی گردد و این شرایط سخت باعث شده بود تا به او یک حالت افسردگی شدید دست دهد تا حدی که او را به فکر کردن راجب خودکشی بیاندازد.

از مهمترین کتابهای آنتونی رابینز می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

مهمترین کتاب‌های آنتونی رابینز:

  • قدرت درونی
  • چگونه می توان بلافاصله کنترل وضعیت روانی ، مالی و عاطفی خود را در دست گرفت.
  • پرچم دستاوردهای شخصی جدید.
  • درس های روزانه برای یادگیری اینکه چگونه تغییرات کوچک می‌توانند تفاوت زیادی در کنترل شما داشته باشند.

آثار و کتاب‌های آنتونی رابینز

از آثار قدرتمند و موفق آنتونی رابینز نویسنده کتاب مشکلات شیرینی زندگی ‌اند و سخنران مشهور انگیزشی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • مهارت در بازی زندگی
  • افکار بزرگ
  • گام‌های بلند: تغییرات کوچک، نتایج بزرگ
  • قدرت شگرف بودن
  • قدرت نامحدود
  • تکنیک‌های ساده برای کنترل زندگی
  • سرآغاز عشق
  • پرسش‌های کوانتومی
  • زندگی هدفمند
  • پیش‌بینی آینده
  • پشتوانه‌های زندگی
  • قدرت ایمان
  • خودت را بشناس
  • قدرت تفکر منفی
  • آینده خودت را بساز
  • مدیریت احساسات
  • نیروی باورها را دریابید
  • و مشکلات شیرینی زندگی ‌اند اشاره کرد.

البته با توجه به مشهوریت این نویسنده واقعا ارزشش را دارد تا کتاب‌های او را مورد مطالعه قرار دهید و از محتویات انگیزشی و توسعه‌فردی آن لذت ببرید.

برجسته ترین سخنان آنتونی رابینز

  • در لحظه تصمیم گیری، سرنوشت شکل می‌گیرد.
  • به اهداف خود متعهد باشید، اما در چگونگی دستیابی به آن‌ها انعطاف نشان دهید.
  • اگر همان کاری را انجام دهید که به طور معمول انجام می‌دهید، آن‌چه را که همیشه داشتید به دست می‌آورید.
  • راز خوشبختی وجود رویاها است، در حالی که رمز موفقیت تحقق این رویاها است.
  • هر فرد موفقی که ملاقات کردم به من گفت که زندگی من از زمانی شروع شد که به خودم اعتماد کردم.
  • باور کنید که به هدف خود خواهید رسید و به آن خواهید رسید.باور کنید که یک راه حل وجود دارد و آن را پیدا خواهید کرد.
  • فقط کسانی که جرات رفتن و دل‌کندن را دارند می‌فهمند که تا کجاها می‌توانند پیشرفت کنند.
  • وقتی به عمق معنای کلمه موفقیت می‌رسید‌، می‌فهمید که موفقیت به معنای ماندگاری است.
  • افراد موفقی که سوال‌های خوبی می‌پرسند، مسلماً پاسخ‌های خوبی هم خواهند گرفت.



تاریخ: پنج شنبه 9 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

معرفی کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر اثر جول اوستین

تفکر بهتر زندگی بهتر – خیلی از ماها توی زندگی تظاهر می کنیم که هیچ هدف یا خواسته و آرزویی نداریم ولی وقتی که واقعا به درونمون نگاه کنیم ما چیزهای بیشتری می خواهیم، ما خودمان را بلاک می کنیم و از این حرفها استفاده می کنیم انگار که اصلا هیچ کنترلی روی آنها نداریم.

انگار داریم توی خواب راه می ریم ، راههایی پیدا می کنیم که رویاهایمان را کنسل کنیم، خیلی کارها هست که می خواهیم انجام بدیم ، خیلی جاها هست که می خواهیم بریم ، خیلی چیزها هست که می خواهیم تجربه کنیم ولی ما روی “ولی” می مونیم.

“ولی” سبب می شود که پشت ترسهایت قایم بشی، “ولی” سبب میشه که کلی بهونه بیاری تا به عدم اقدام خود اعتبار بدی و دیگر برای رسیدن به رویاهات تلاش نکنی کلمه “ولی” و افکار منفی کشنده رویاهاست.

جول اوستین نویسنده کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر ،خود را متعهد به کمک به مردم در تمام حوزه های زندگی کرده است.

شما به گونه‌ای خلق شده‌اید که قادر هستید هر آنچه را می‌خواهید به دست آورید و زندگی پر رونق، پیروز و سرشار از ایمان داشته باشید اما اگر ذهن شما نادرست برنامه‌ریزی شده باشد به جای دیدن فرصت‌ها، تنها محدودیت‌ها را خواهید دید.

نحوه تفکر شما نحوه زندگی کردن شما را تعیین می کند، اکثر افراد به دلیل نحوه تفکر اشتباه خودشان، محدود شده اند چرا که از قدرت ذهن غافلند.

شما نمی توانید افکار منفی داشته باشید و در عین حال زندگی مثبت داشته باشید. جول اوستین در کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر به شما نشان می دهد که چگونه با استراتژی‌های فوق ‌العاده افکار منفی خود را پاک کنید و با به کارگیری این راهکارها به سطح بالاتری از موفقیت برسید و ذهنتان را برای زندگی پیروزمندانه برنامه ریزی کنید.

کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر نوشته‌ی جول اسکات اوستین یک اثر قوی و بسیار منحصربه ‌فرد است که در زمینه کسب موفقیت و انگیزشی نگارش شده است.

در این کتاب پرفروش نویسنده قصد دارد تا این موضوع را با ما به اشتراک بگذارد که تنها با انجام دادن یک برنامه‌ریزی مجدد در افکارتان شما قادر خواهید بود تا هر گونه تفکر منفی را از بین ببرید و به واسطه آن یک زندگی با برکت و زیبا‌تر داشته باشید. جول معتقد است که ذهن شما دارای قدرتی باورنکردنی است که می‌تواند در موفقیت یا شکست شما نقش داشته باشد و با توجه به اسم کتابی که انتخاب کرده است قصد داشته تا این پیام را به مخاطبین برساند که هرچه که بهتر فکر کنید، بهتر زندگی خواهید کرد.

شما با خواندن کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر متوجه خواهید شد که این کتاب دارای یک استراتژی ساده و در عین حال تغییر دهنده است که می‌تواند به شما کمک کند تا افکار منفی خود را به کلی از ذهنتان پاک کنید و آن را جایگزین با تفکرات مثبتی کنید که باعث می‌شود شما چندین قدم به سمت داشتن یک زندگی جدید و پیروزمندانه نزدیکتر شوید.

در ادامه این مقاله قرار است تا برای شما خلاصه‌ای از کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر را شرح دهیم و در ادامه به بررسی اثار دیگر این نویسنده ی قدرتمند امریکایی مانند کتاب تفکر مثبت جول آستین بپردازیم.

خلاصه کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر

همانطور که در بالا تر نکاتی را از کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر برایتان شرح دادیم، باید بگوییم که این کتاب در‌صدد است تا به خوانندگان خود این مفهوم را برساند که آن‌ها با رها ساختن خود از هر گونه افکار‌منفی و جایگزین کردن آن با افکاری‌مثبت، قادرند تا زندگی خود را به طرز شگفت‌آوری تغییر دهند. جول به عنوان یک فرد معتقد و مذهبی بر این باور است که انسان به عنوان فرزند خدای متعال، قادر است تا از عهده هر کاری به خوبی برآید.

جول اوستین در ادامه کتاب خود می‌گوید که خدا این قدرت را به انسان بخشیده است تا فکر کند و بر اساس اندیشه خود تصمیم بگیرد پس چه بهتر که افکار او همیشه جنبه‌ای مثبت داشته باشد به گونه‌ای که موجب افزایش عزت نفس او در طول زندگی گردد. البته همانند بیشتر آثار جول اوستین کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر نیز نوعی کتاب است که در سرتاسر آن به تشویق کردن و روحیه دادن به مردم برای آغاز یک زندگی بهتر پرداخته شده است.

در این کتاب جول چندین راهکار برای کمک به شما در خصوص رهایی از افکار منفی ارائه داده است و شما را تشویق می‌سازد تا خاطرات بد و افکار بدی که مدام در ذهن شما ایجاد می‌شوند را به طور کلی پاک کنید و در اداره کردن آن‌ها تسلط پیدا کنید. شما با خواندن این کتاب دیگر حتی زمانی که یک حرف و یا اتفاق باعث شود تا ناراحتی و افکار منفی به سمت ذهنتان هجوم آورد، قادر خواهید بود تا کاملاً بر خود مسلط باشید و فقط درباره خوبی‌ها و اتفاقات مثبت فکر کنید.

همچنین یکی دیگر از نکاتی که در کتاب تفکر مثبت جول اوستین به آن پرداخته شده، نگرانی از این موضوع است که چگونه مردم باعث آزار و آسیب رساندن به یکدیگر می‌شوند. به طور کلی اگر فردی منفی‌گرا هستید که دائماً علت عدم موفقیت در دست‌یابی به اهدافتان را پشت افکار منفی و دلیل‌ها‌‌ی بیهوده خود پنهان می‌کنید، خواندن این کتاب می‌تواند برای شما بسیار مفید باشد.

خیلی از مردمان دنیا در زندگی خود به یأس، ناامیدی و درماندگی دچار می‌شوند، به گونه‌ای که فکر می‌کنند نه برای خود سودمندند و نه برای اطرافیانشان و همین تفکر منفی باعث می‌شود تا نتوانند در مسیری درست قرار بگیرند که منجر به شکوفایی استعدادها و توانایی‌های آن‌ها می‌گردد. همین امر باعث می‌شود که آن‌ها در زندگی خود تنها تظاهر کنند که افرادی هستند که هیچ گونه تمایل و هدفی در زندگیشان ندارند.

این افراد ناکامی‌های خود در رسیدن به آرزوهایشان را با کلماتی مانند؛ چون، ولی، اما و اگر توجیه می‌کنند. از این رو خواندن این کتاب به چنین افرادی بسیار پیشنهاد می‌شود؛ زیرا محتوای این کتاب بر این اساس است که یک خانه تکانی کلی در ذهنتان ایجاد کند و هر گونه افکار منفی را برای همیشه از ذهن شما به بیرون بیندازد و به جای کلماتی چون نمی‌توانم، نمی‌شود، ولی، اما واگر جملاتی مانند؛ من می‌توانم و من لایق آن هستم را ملکه ذهنشان کند.

علاقه مندان به مطالعه این کتاب میتوانند با دانلود کتاب جول اوستین pdf از همین حالا خواندن این کتاب مفید و انگیزشی را شروع کنند.

زندگینامه جول اوستین

جول اسکات اوستین که همه او را با نام جول اوستین می‌شناسند متولد ۵ مارس ۱۹۶۳ در تگزاس آمریکاست. وی یکی از بزرگترین و معروف‌ترین روانشناسان و نویسندگان در زمینه نگارش کتاب‌های انگیزشی و همچنین کشیش ارشد کلیسای لیکوود است. این نویسنده آمریکایی تا به حال موفق شده تا میلیون‌ها پیرو و طرفدار را توسط کتاب‌ها و خطبه‌های ساده و انگیزشی خود جذب نماید و در سال ۲۰۱۸ چیزی حدود ۲۰ ملیون نفر طرفدار داشته که به تماشای برنامه‌ی او نشسته‌اند.

او تاکنون ۱۰ کتاب نوشته است که ۷تا از آن‌ها جزو کتاب‌های برتر نیویورک تایمز قرار گرفتند و توانسته‌اند تا چندین هفته در چارت ۲۰۰کتاب برتر نیویورک‌تایمز بمانند. جول اوستین دانشگاه را به این منظور ترک کرد تا بتواند به پدرش در توسعه‌دادن برنامه تلویزیون ملی در حال رشد لاکوود کمک کند، وی در ابتدای کار این برنامه به عنوان تهیه کننده پخش در پشت دوربین‌ها فعالیت می‌کرد. پس از اینکه پدر وی بر اثر سکته قلبی به طوری کاملا ناگهانی درگذشت، استین جایگزین پدر شد و تبدیل به کشیش اعظم کلیسای لاکوود گشت.

جول اوستین با خرید تبلیغات در بیلبوردها و مکان‌های دیگر تبلیغاتی توانست تا با سرعت بالایی حضور رسانه‌ای کلیسا را در در زمینه‌های مختلف فرهنگی گسترش دهد و همچنین موفق شد تا زمان پخش برنامه تلوزیونی کلیسا را به مدت زمان دو برابر بیشتر از آن چیزی که بود افزایش دهد. استین در سال ۲۰۰۵ یک تور به مقصد ۱۵ شهر در ایالات متحده انجام داد و در هر شهری که توقف می کرد به انجام موعظه می‌پرداخت و همواره جمعیت زیادی برای شنیدن موعظه‌های انگیزشی او به دیدارش می‌رفتند.

پس از گذشت مدتی محبوبیت وی به قدری زیاد شد که او مجبور شد در سال ۲۰۰۳ یک سالن ورزشی بسکتبال خیلی بزرگ را بازسازی کرده و به کلیسای لاکوود تبدیل کند. پس از گذشت مدتی کلیسایی که تنها روزانه شاید چیزی حدود ۹۰ نفر برای شنیدن موعظه‌های پدرش به آن مراجعه می‌کردند تبدیل به مکانی شد که روزانه چندین هزار نفر را به خود جذب می‌کرد.

نکته بسیار جالب دیگر در مورد جول اوستین این است که وی علاوه بر این که یک کشیش و سخنران انگیزشی بسیار خوب است و تاکنون توانسته است کتاب‌های متعددی را به فروش جهانی برساند فردی بسیار خوش رفتار و خنده رو است، طوری که طرفداران وی به او لقب کشیش خنده رو را داده‌اند.

جول اوستین ۲۴ ساله بود که با عشق زندگی‌اش ویکتوریا اوستین ازدواج کرد. آن‌ها در حال حاضر دو فرزند به نام‌های الکساندرا و جاناتان دارند و اخیراً جول کتابی به نام بهترین نسخه خودت به چاپ و انتشار رسانده است که آن را به همسر و خانواده خود تقدیم کرده است. خیلی از افراد گمان می‌کنند که آثار جول اوستین تنها مرتبط با کلیسا و مسیحیت است در صورتی که این تفکر کاملا اشتباه است و بیشتر سخنرانی‌ها و کتاب های جول اوستین حول محور موفقیت فردی و روانشناسی است.

معرفی سایر آثار جول اوستین

همانطور که در بالاتر به شما توضیح دادیم جول تا کنون توانسته  میلیون‌ها نسخه از کتاب‌هایش را به فروش جهانی برساند و بیش از ۲۰۰ هفته در صدر جدول برترین کتاب‌های نیویورک تایمز مستقر شود. در ادامه این مطلب ما شما را با چندتا از آثار معروف وی انشا خواهیم کرد:

  • قدرت من هستم

در این کتاب جول اوستین در مورد تاثیر و قدرت کلام “من هستم” صحبت کرده است. بنابر گفته‌های او در این کتاب اگر هر صفتی را مابین جمله “من هستم”  قرار دهید مشخص می‌کنید که قرار است چطور زندگی کنید و چه نوع برنامه‌هایی برای آینده خود دارید. این کتاب در سال ۲۰۱۵ به چاپ رسیده است و توانسته به یکی از برترین کتاب‌های نیویورک تایمز تبدیل شود.

  • کتاب تفکر در سطحی بالاتر

با مطالعه کتاب‌های جول اوستین و مشاهده همایش‌های انگیزشی وی هر کسی می‌تواند متوجه این موضوع شود که جول اوستین بسیار به مقوله قدرت تفکر و تاثیر آن بر زندگی  ایمان دارد. در این کتاب نیز او ۱۰ تا روش‌ فکری قدرتمند را برای شما معرفی کرده است که به واسطه انجام آن‌ها شما موفق خواهید شد تا به اهداف خود برسید. همچنین او ر د این کتاب به این موضوع اشاره کرده است که خدا از شما نمی‌خواهد که همرنگ دیگران شوید بلکه این خواسته را از شما دارد تا همیشه برترین نسخه خود باشید و بدرخشید.

  • کتاب بهترین نسخه از خودت

این کتاب فوق العاده نوشته جول اوستین است و در آن به ۷ تا از نکات کلیدی اشاره شده است که موجب بهبود زندگی روزانه شما می‌شوند. این ۷ نکته کلیدی به شما کمک می‌کنند تا به طور کلی ذهنیت خود را در مواجهه با سختی‌های زندگی تغییر دهید به گونه‌ای که قدرت مقابله با آن‌ها را داشته باشید.

  • کتاب تفکر مثبت جول اوستین

کتاب تفکر مثبت جول اوستین از جمله کتاب‌هایی است که محتوای انگیزشی دارد و به شما آموزش می‌دهد تا به راحتی افکار منفی‌تان را به مثبت تبدیل کنید. این کتاب بر این مضمون است که آرامش درونی شما می‌تواند تا حد زیادی در گرو تفکر مثبت شما باشد و در این کتاب گفته شده است که هنگامی که شما تصمیم بگیرید با تفکر مثبت زندگی کنید قطعاً نتایج بهتری در زندگیتان خواهید گرفت تا زمانی که با دید منفی به آن نگاه کنید.

  • کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر

کتاب تفکر بهتر زندگی بهتر را می‌توان یکی از برترین آثار جول اوستین دانست که این کتاب نیز خوانندگان را به داشتن تفکری مثبت دعوت می‌کند.

  • قدرت کلام

جول اوستین در این کتاب به این موضوع پرداخته است که قدرت کلام وسیله‌ای است که می‌توانید به واسطه آن زودتر به اهداف خود برسید و همچنین  با استفاده از کلمات مناسب تاثیرگذاری خود را بالا ببرید و شرایط را بر وفق مراد خود سازید. شما با به زبان آوردن هر کلمه منفی در واقع به آن اجازه  می‌دهید تا در زندگیتان اتفاق بیفتد و به منظور جلوگیری از این اتفاق جول این کتاب را نوشته تا به واسطه آن به ما بفهماند که چگونه این قدرت را داشته باشید تا با استفاده از کلماتی که بر زبان می‌آوریم براین مشکلات کاملاً غلبه کنیم.




تاریخ: پنج شنبه 9 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

عوامل موفقیت در کسب و کار

تاثیر عوامل فرهنگی بر موفقیت در کسب و  کار

– فرهنگ به الگوها و عقاید مرسوم که تاثیر مهمی در ارزش‌ها، ادراک، ترجیحات و رفتار افراد دارد اطلاق می‌شود. فرهنگ و کسب و کار از بسیاری جهات نقاط ارتباطی دارند.

– افرادی که به صورت سنتی با کسب و کارها عجین هستند گرایشات کسب و کارانه دارند و کارمندی را چیزی محقر می‌دانند.

– فرهنگ کسب و کار، افراد را از محافظه کاری و گرایشات به شغل کارمندی به دور می‌کند.

– فرهنگ مصرف‌گرایی که در آن مردم کالاهای مادی را بیشتر طالب هستند، کسب و کار را حوزه‌ای معرفی می‌کند که در آن درآمد کاسبی بیشتر از کارمندی است.

– افرادی که با شغل‌های استخدامی و یا خدمات دیگر درگیر هستند به فرزندان خود فشار می‌آورند تا شغل امن و ثابت برای خود انتخاب کنند و روح کسب و کار را از همان ابتدای کودکی در خود از بین می‌برند.

– فرهنگ صرفه‌جو که در آن مردم کمتر خرج می‌کنند و بیشتر برای روز مبادا پس‌انداز می‌نمایند، آنها کارآفرینی (نوآوری) را امری پرریسک و پرخطر می‌داند و بر این باور است که عواید شغل ثابت و امن بسیار بیشتر از کسب و کار (کسب درآمد) شخصی است.

گاهی لازم می شود با تلاش و کار فراوان برای رسیدن به ثروت و موفقیت در کار و زندگی تلاش کرد چه اشکالی دارد که افراد از جنبه های حلال سبقت در کسب درآمد و پول استفاده کنند. شاید قبل از هر چیزی نیاز به کار فرهنگی و تغییرات در فرهنگ باشد.

تاثیر عوامل سیاسی بر موفقیت در کسب و  کار

آنچه که در زیر بدان‌ها اشاره می‌شود مواردی هستند که محیط سیاسی در کسب و کار تاثیر می گذارد.

– شرایط ناپایدار سیاسی که در آن سیاست‌های دولتی مدام در حال تغییر است، آنها را (کسب و کار)  دلسرد می کند و باعث می‌شود که سرمایه‌گذاران نسبت به امنیت سرمایه خود واهمه داشته باشند.

– حمایت دولتی برای توسعه اقتصادی از طریق توسعه زیرساخت، تسهیلات، پارک های علم و فناوری و هر آنچه مشوق کسب و کار است.

– مالیات زیاد که می‌تواند سود را کم کند، معمولاً کارآفرینان را دلسرد می‌کند. از طرف دیگر، معافیت‌های مالیاتی مشوق کسب و کارها و استارتاپ‌ها می‌باشد. (مدیریت)

– دسترسی به زیرساخت‌ها و خدمات همگانی همچون جاده‌های خوب، برق، امکانات ارتباطی و عدم وجود فساد و کاغذ بازی برای دسترسی به تسهیلات ذکر شده معمولاً کارآفرینان را تشویق و جذب می‌کند.

– آزادی اقتصادی با قانون‌گذاری مطلوب و موانع کم به منظور راه‌اندازی کسب و کار مشوق کارآفرینان است.

تاثیر عوامل اقتصادی بر موفقیت در کسب و  کار

– اقتصاد عامل بسیار مهمی است که بر کسب و کار (کسب درآمد) مؤثر است.

– قدرت خرید عمومی مردم که با سطح درآمد و رفاه اقتصادی منطقه مشخص می‌شود، نقش مهمی بر موفقیت در کسب و  کار دارد.

– در زمان رکود اقتصادی، با توجه به کاهش قدرت خرید مردم و عدم تمایل به سرمایه گذاری، کسب و کارها با واکنش منفی مواجه می‌شوند.

– در اقتصاد معیشتی بیشتر مردم با کشاورزی درگیر هستند، محصول خود را مصرف می‌کنند و مابقی را با کالاها و خدمات ساده مبادله می‌کنند.

دسترسی به منابع اساسی در راه اندازی کسب و کار

– یکی از عوامل کلیدی و موثر بر راه‌اندازی کسب و کار، دسترسی به منابعی همچون سرمایه، نیروی انسانی، مواد اولیه، زیرساخت و خدمات همگانی است.

– سرمایه برای راه‌اندازی کسب و کار حیاتی است. دسترسی به سرمایه، به کارآفرین اجازه می‌دهد که عوامل دیگر را کنار هم گرد آورده و اقدام به تولید محصول یا خدمت کند. (راه های پولدار شدن)

– اهمیت سرمایه انسانی و کارمندان را نباید نادیده گرفت. هیچ کسب و کاری بدون کارمندان ماهر و متعهد موفق نمی‌شود.

– وجود کسب و کارهای زیاد و متنوع مستلزم دسترسی به مواد خام می‌باشد.

– زیرساخت فیزیکی و خدمات همگانی همچون جاده‌های سالم و با کیفیت، پارکینگ، امکانات ارتباطی و برق، همگی فاکتورهایی اساسی در کارکرد بدون نقص یک کسب و کار هستند.

تاثیر مسائل روانشناختی بر موفقیت در کسب و  کار

قبل از هر چیز باید بگویم که باید منفی نگری در کسب درآمد اینترنتی و سنتی و حتی زندگی خصوصی را باید کنار گذاشت داشتن روحیه مثبت اندیشی تاثیر بسیار زیادی در ایجاد شادابی دارد.

با وجود اهمیت تمام موارد بالا، موفقیت در کسب و کار جدید به تیپ شخصیتی کارآفرین برمی‌گردد.

کارآفرین (نوآوری) در حقیقت رهبر و راهبر کسب و کار است (مدیریت استراتژی) و نیاز است تا ویژگی‌های زیر را داشته باشد:

• سخت کوشی و سماجت در کار
• قدرت مدیریت و کاهش خطرهای ریسک (مدیریت)
• قدرت ایجاد و توسعه یک کسب و کار جامع و داشتن نقشه‌های آماده جایگزین (طرح کسب و کار)
• جهت‌گیری قوی که رسیدن به اهداف را آسان می‌کند

با برداشته شدن موانع تجارت و به وجود آمدن فرصت‌های بزرگتر و افزایش امنیت شغلی، شرایط برای کارآفرینی به مراتب بهتر از قبل می‌باشد.




ارسال توسط پول دوست

توصیه یک میلیاردر برای موفقیت

بیل گیتس ثروتمندترین مرد جهان است که 11 سال متوالی برنده این عنوان بوده و دارایی او در حدود 51 میلیارد دلار تخمین زده می شود. گیتس در سن 43 سالگی ثروتمندترین مرد جهان بود. او از سن 20 سالگی تاکنون رئیس شرکت مایکروسافت بوده است که ارزش آن چیزی در حدود 50 بیلیون دلار است. گیتس با دگرگونى مایکروسافت و تبدیل آن به یک بازیگر مهم در صنعت کامپیوتر و استفاده از جایگاه برتر جدید براى ایجاد بسترى جهت رشد خیلى زیاد در برنامه‌هاى کاربردى فکر خود را به منصه ظهور گذاشت. گیتس از همان ابتدا و خیلى زود دریافت که اگر بخواهد فکرش را به نتیجه برساند، لازم و ضرورى است که یک استاندارد صنعتى ایجاد شود. او همچنین مى‌دانست که اگر هرکسى زودتر و قبل از همه‌ به آنجا برسد فرصت و شانس مهم‌ترى براى داشتن قدرت در صنعت کامپیوتر خواهد داشت.

ثروت گیتس به اندازه ای است که خارج از درک ما است و این خود هم مایه رشک ما است و هم کنجکاوی ما را بر می انگیزاند. اما آنچه مهم می نماید شیوه کسب و کار گیتس است که در آن گیتس به مدیران هشدار مى دهد؛ «به همه کسب و کارها هشدار می دهم که حتی اگر تاکنون در صنعت خود بی رقیب هستید، ممکن است به زودی مورد هجوم بازیگران داد و ستد اینترنتی قرار بگیرید!»

در واقع گیتس پدیده قرن بیستم یعنی بزرگترین غول کامپیوتری است که طلوع برق آسای وی همراه با شهرت و اقبالش، موید ظهور یک نظم تجارت جهانی جدید است. گیتس در شیوه کسب و کار خود به مدیران توصیه مى کند که با «الگوى زندگى اینترنتی» آشنا شوند؛ « دستهاى خود را بکار اندازید! بایستى با پست الکترونیک و دیگر ابزار دیجیتالى کار کنید و با روش کار آنها خوب آشنا شوید. باید به چشم ببینید که «سایت» اینترنتى رقیبان چگونه است. بایستى خود از کاربران اینترنت گردید؛ چندین کتاب در این زمینه بخوانید و سفر با شبکه جهانى را آغاز کنید!»

توصیه اول: جریان اطلاعات‏ را خون زندگى بخش بدانید

گیتس عقیده دارد که شایسته ترین راه شاخص نمودن شرکت در میان رقیبان‏ و بهترین راه پیش افتادن از دیگران، بهره بردارى کارآمد از «اطلاعات» است و چگونگى و روش گردآوری، مدیریت و کاربرد اطلاعات است که سرنوشت برد و یا باخت ما را رقم مى زند. به نظر گیتس برندگان آنهایى خواهند بود که با برپا کردن یک «دستگاه عصبى دیجیتالى سراسری»، جریان اطلاعات را در میان همکاران و مشترکهاى وابسته به خود، ساده و روان نمایند و در سایه آن، به بهینه سازى و یادگیرى پیوسته بپردازند.
گیتس براى روان ساختن جریان پیوسته اطلاعات در سازمان ها، دوازده گام بنیادین را برمى شمارد:

  1. در انجام ارتباطات سازمانى از راه «پست الکترونیکی» پافشارى کنید، زیرا مى توانید در برابر خبرهاى تازه با شتاب بازتاب هاى عصبى واکنش نشان دهید.
  2. داده ها و اطلاعات فروش را همواره به صورت «در خط» (مستقیم) – از روى نمایشگر رایانه ـ بررسى کنید تا به آسانى به سهم و روند بازار آگاه شوید. به روند کلى و همچنین خدمات موردى مشتریان توجه نمایید.
  3. در تجزیه و تحلیل وضعیت کسب و کار، از رایانه شخصى (‍PCS) بهره بگیرید و کارکنان فرهیخته را در بخشهاى نیازمند به سطح فکرى بالا در زمینه تولید، خدمات، و سودآورى بگمارید.
  4. به یارى ابزار دیجیتالی، «تیم هاى نمادین (مجازى) فراسازمانی» بیافرینید تا اعضا بتوانند آگاهیهاى همدیگر را در سراسر جهان و به هنگام بیفزایند.
  5. همه فرآیندهاى «کاغذی» را به «دیجیتالی» تبدیل کنید و تنگناهاى ادارى را برطرف نمایید. بدین گونه‏ کارکنان فرهیخته براى انجام وظیفه هاى مهمتر آزاد مى شوند.
  6. با بکارگیرى ابزار دیجیتالى از فعالیتهاى «تک- وظیفه‌ای» بکاهید و یا آنها را به فعالیتهاى «ارزش‌افزا» تبدیل کنید، تا مهارتهاى کارکنان فرهیخته را خوب بکار گیرید.
  7. یک جریان «بازخورد» دیجیتالى بوجود آورید تا به افزایش کارآیى فعالیتهاى کمی، و کیفیت کالاها و خدمات، بیفزاید. بایستى همه کارکنان به آسانى بتوانند که رعایت معیارها و استانداردهاى اصلى را پیگیرى کنند.
  8. نظام دیجیتالى را براى انتقال دیدگاهها و شکایتهاى مشتریان به کارکنانى که مسئولیت و توان بهسازى فرآورده ها را دارند‏، بکار گیرید.
  9. به یارى ارتباطات دیجیتالی، طبیعت و چگونگی، مرزها، و پیرامون کسب و کار خود را دوباره بررسى کرده و خوب بشناسید. با دریافت اخطارهاى ناشى از دگرگونى وضعیت مشتریان، سازمان را بزرگتر و مهمتر/ یا کوچکتر و خودمانى‌تر (صمیمى‌تر و نزدیکتر به هر مشترى) کنید.
  10. اطلاعات بازرگانى را با شتاب انتقال دهید. با بکارگیرى روش جابجایى دیجیتالی، چرخه داد و ستد اسناد را با تامین کنندگان و شریکان، کوتاه کنید و در همه موارد به هنگام باشید.
  11. فرآورده ها (کالا/ خدمات) را با کمک روشهاى دیجیتالى به مشتریان برسانید و دست واسطه ها را کوتاه کنید. چنانچه کسب و کار شما خود جنبه واسطه گرى دارد، با بکارگیرى ابزار دیجیتالی، ارزش و اهمیت داد وستد را در نزد مشترى بالا ببرید.
  12. با کمک ابزار دیجیتالی، مشتریان را در حل مشکلات خود راهنمایى کنید. دیدارهاى حضورى را به پاسخگویى به نیازمندیهاى پیچیده و پرارزش تر مشتریان اختصاص دهید.

توصیه دوم: بازرگانى اینترنت را بشناسید و به کار گیرید

در واقع راز ثروتمند شدن بیل گیتس در دل همین توصیه ها می باشد گیتس مى گوید که شرکتها و سازمان هاى تجارى در دهه آینده ابزارهاى دیجیتالى را به خدمت خواهند گرفت چرا که تصمیم گیرى هاى پرشتاب، واکنشهاى کارآمد و تماس هاى بى واسطه با مشتریان، از ویژگیهاى شرکتها و سازمانهاى سده بیست و یکم است که در آنها بسیارى از داد و ستدها به صورت «خودخدمتی» (سلف سرویس) دیجیتالى درخواهند آمد، واسطه ها یا به فعالیتهاى ارزش آفرین رو خواهند آورد و یا میدان را خالى خواهند کرد‏، واحد «خدمات مشتریان» پیشاهنگ فعالیتهاى ارزش افزا در هر کسب و کارى خواهد شد.

بنابراین تیم مدیریت یک شرکت و یا سازمان تجارى باید خود را با اینترنت آشنا کرده و زمانى را صرف آماده ساختن دیدگاهى از دهه آینده و دگرگونى هاى رخ داده در کسب و کار کند و راههاى پیاده کردن چنین دیدگاهى را با گروه «فن آورى اطلاعات» شرکت در میان بگذارد.

گیتس عقیده دارد که اینترنت با ارتباط دادن مستقیم خریداران و فروشندگان راه رسیدن به «سرمایه‌دارى بى دردسر» را هموار خواهد ساخت و با کاستن از هزینه هاى داد و ستد، واسطه را از میان خواهد برد. تنها دسته کوچکى از دارندگان کسب و کارها با برگزیدن قیمت هاى بسیار پایین به پیروزى خواهند رسید و بسیارى دیگر باید راهبرد خدمت بهتر به مشتریان را پیشه کنند. پس با توجه به نظر گیتس در این مورد، اگر بخواهیم در دهه آینده براى موفقیت سازمان به کارهاى خدماتى سرگرم شویم، باید کارکنان فرهیخته را با ابزار دیجیتالى اطلاعات مجهز کنیم تا بدان وسیله بتوانند با مشتریان ارتباط تنگاتنگى برقرار نمایند.

بیل گیتس مى گوید که براى بهره گیرى از توانمندى هاى بى مانند اینترنت در آفرینش پیوند دو سویه با مشتریان باید یک «سایت» در شبکه جهانى برپا سازیم که این امر خود نیازمند به پشتیبانى بى‌دریغ مدیریت ارشد و شناخت ایشان از فن‌آورى اینترنتى مى باشد. به نظر گیتس یک شبکه خوب جهانى مى‌تواند فروشندگان را به مشاوران مشترى تبدیل کند.

از سوى دیگر بخش بزرگى از ارتباطهاى دوسویه اینترنتى با مشتریان مربوط به عرضه خدمات و پشتیبانى از فعالیت ایشان است. چنانچه کیفیت خدمات پایین باشد، موجب بدنامى گسترده و شکست مى شود؛ زیرا گستره اینترنت فراوان است. بنابراین باید نظام دیجیتالى شرکت و سازمان تجارى ما، توان عرضه خدمات ویژه شخصى به مشتریان را داشته باشد‏، این فرصت را فراهم کند که اطلاعات را جانشین دارایى‌هاى عینى نماید و همچنین زیربناى نظام دیجیتالى ما ، کاربرد ابزار صوتی، تصویرى و حرکتى (ویدیویى) را در آینده ممکن سازد.

گیتس توصیه مى کند که ما با «الگوى زندگى تار عنکبوتی» سازگار شویم که در آن شبکه جهانى از راه اینترنت با هم پیوند مى خورد. در «الگوى زندگى تار عنکبوتی» گیتس حرکت در شبکه اینترنت همانند حرکت عنکبوت در تور خود است که مى‌تواند در همه جهات و با شتاب حرکت کند. بنابراین توصیه گیتس به ما این است که بازرگانى اینترنتى را بشناسیم و الگوى زندگى تار عنکبوتى را به کار گیریم تا در شبکه اینترنت در همه جهات و با شتاب حرکت کنیم.

بنابراین ما باید ارتباط دو سویه با مشتریان خود را به کمک اینترنت از همین امروز آغاز کنیم و ابزارها و نظامهاى دیجیتالى مشتریان را که به هنگام روى آوردن از نظام سنتى به الگوى اینترنتى نیاز دارند‏، برآورد کنیم.
به نظر گیتس فن آورى «الگوى تار عنکبوتی» ایجاب مى‌کند که نظام دیجیتالى ما باید این امکان را داشته باشد که ما با افراد حرفه‌اى «برون سازمانی» مانند وکیلان دادگسترى و حسابداران ارتباط مستقیم و پیوسته داشته باشیم و همچنین در این نظام دیجیتالى بیشتر به کارهاى اصلى و شایستگى‌هاى ویژه سازمان بپردازیم و بقیه کارها را به پیمانکار بدهیم.

گیتس مى گوید که در هر کسب و کارى «نخستین» باشید و پیش از دیگران به بازار وارد شوید تا موقعیت رقابتى شرکت را بهبود بخشید. اما نکته اى که گیتس در این میان مطرح مى‌کند‏، این است که «شتاب» و «نخستین» بودن در کسب و کار بیشتر فرهنگى است تا فنی؛ یعنى باید دست‌اندرکاران را قانع کنیم که ادامه کار پیروزمندانه سازمان، در گرو حرکت پرشتاب همگانى است. گیتس در همین خصوص توصیه مى‌کند که براى رسیدن به برگشت سریع سرمایه، کیفیت برتر و بهاى ارزان فرآورده‌ها از جریان روان داده‌هاى دیجیتالى استفاده کنیم و در میان سازندگان، تامین کنندگان، بخش فروش و دیگر فعالیتها … ارتباط الکترونیکى برقرار سازیم تا برنامه‌ریزى را هر چه سنجیده‌تر نماید و به تغییرات پیش‌آمده در تولید، در همان نوبت هشت ساعته کاری، واکنش نشان دهد.

توصیه سوم: دانش و آگاهی را به خدمت اندیشه های راهبردی درآورید

توصیه سوم بیل گیتس، ثروتمندترین مرد جهان و غول کامپیوتری قرن بیست و یکم، برای موفقیت در کسب و کار این است که دانش و آگاهی را به خدمت اندیشه های راهبردی درآوریم و برای این منظور گیتس، رعایت نکات زیر را ضرورى مى داند . به نظر می رسد که این موضوع موجب افزایش اعتماد به نفس در کسب درآمد خواهد شد :

خبرهای ناگوار را با شتاب پخش کنید

گیتس عقیده دارد که یکی از ویژگیهای هر مدیر خوب اینست که بتواند به جای انکار خبرهای بد، با آنها کنار بیاید و چگونگی خبرها را به خوبی شناسایی کند. پس مدیران عامل، باید خبرهای بد را جستجو و پذیرش کنند و سازمان را به پاسخگویی مناسب بدان تشویق کنند و به این مهم اطمینان داشته باشند که خبرهای بد نیز همانند خبرهای خوش در مدیریت خریدار دارد. همچنین به نظر گیتس توانایی یک شرکت در میدان رقابت به توان پاسخگویی آن شرکت در برابر رخدادهای برنامه ریزی نشده (خوب و یا بد) بستگی دارد، گیتس توصیه می کند باید اشتباه های ارزشمند –تجربه های شکست خورده در راهی درست- را ارج بنهیم و به آنها پاداش دهیم.
گیتس در برخورد با خبرهای ناگوار توصیه می نماید که نظامهای دیجیتالی را در سراسر سازمان به وجود آوریم تا به ما در شناخت ابعاد گوناگون رخدادهای بد در سراسر سازمان و آگاه ساختن پرشتاب مدیریت از آنها کمک کند. این نظام دیجیتالی باید ما را در گردآوری داده های مورد نیاز و تشکیل تیمهای مشکل گشا، یاری رساند. همچنین گیتس توصیه می کند که از افرادی در واحدهای مختلف و نقاط جغرافیایی دور از هم، تیمهای نمادین (مجازی) تشکیل دهیم تا در وضعیت بحران سازمان به کمک مدیریت بشتابند.

 خبرهای بد را به خوب تبدیل کنید

گیتس عقیده دارد که برای موفقیت در کسب و کار باید به پیشواز خبرهای بد برویم تاجاهایی را که نیاز به بهسازی دارند بشناسیم و خبرهای بد را به پیامدهای خوب تبدیل کنیم. گیتس برای موفقیت در این امر توصیه می کند که «ناخشنودترین مشتریان» را به عنوان بزرگترین منبع یادگیری مدیریت دریابیم و در کسب و کار خود ساختار و سیاست هایی پیاده کنیم که شکایتها را با شتاب و بی‌واسطه با راه حلها پیوند دهند.

برای این منظور می توانیم یک نظام دیجیتالی را ایجاد کنیم تا بتوانیم اطلاعات بازخوردی از مشتریان را با ابزار الکترونیکی دریافت و تجزیه و تحلیل کنیم تا دریابیم که آنها از ما چه می خواهند؟، این نظام دیجیتالی باید شکایتهای دریافتی از مشتریان را با شتاب به افراد مسئول برساند تا اشکالات را برطرف سازند. همچنین این نظام دیجیتالی باید توان پاسخگویی به پرسش کنندگان را به هنگام و در زمان مناسب داشته باشد. توصیه دیگر گیتس در این خصوص این است که پرسشهای عادی و تکراری را در «سایت» شبکه‌ای پاسخ دهیم و تلفن را برای تماس های ضروری و دشوار نگه داریم.

از آمارهای خود آگاه باشید

برای آنکه به اهمیت آمار در مدیریت واقف شویم به این سخن «ویلیام گرلی» در کتاب «بالای سر جمعیت» اشاره می کنیم که می گوید: « برای رسیدن به نور رستگاری، باید اطلاعات دقیقی از سفارش خریدهای همه مشتریان (تازه و قدیمی) و هر گونه اموال شرکت (ثابت و عینی و موجودیهای گوناگون) داشته باشید. چگونه می توانید چنین کنید؟ فن آوری اطلاعات و بکارگیری دلیرانه آن، چنین امکانی را برای شما فراهم می آورد.»
گیتس نیز عقیده دارد که آگاهى از اعداد و تحلیل و فهم آنها بنیان شناخت هر کسب و کار است و مى‌گوید: آگاهی به عدد و رقم های سازمان، چیزی بیش از تراز کردن ماهانه دفترهای حسابداری است. این داده ها در بازاریابی و امور مالی هم به درد می خورند. عددها بر کاغد حالت ایستاد و مرده دارند اما داده های دیجیتالی آغازگر اندیشیدن و حرکت هستند.

آمار و عددهای درست و تازه، ما را به پاسخگویی به هنگام به مشتریان و شریکان وا می دارند. بنابراین گیتس توصیه می کند که نظام دیجیتالی که ما در سازمان به وجود آورده ایم باید بتواند داده های مربوط به کسب و کار را بی‌درنگ و از نقطه داد و ستد با مشتریان و شریکان دریافت کند. داده های متعلق به شریکان را با داده های ما یک کاسه کند و همه نیازها را برآورده سازد.

انسانها را به کارهای فکری بکشانید

گیتس می گوید که باید نرم افزارهای تحلیلگری را ارایه دهیم که به ما این فرصت را بدهد تا نیروی انسانی ارزشمند خود را از گردآوری اطلاعات رهانیده و به فعالیتهای ارزش آفرین بگمارد، تا این نیروها بازده شگرفی داشته باشند. تجزیه و تحلیل های نرم افزاری خود را باید ابتدا در جاهایی بکار بگیریم که نتیجه های مشخص ببار آورند و حرکت را از بازاریابی و تبلیغات توده وار و همگانی به سوی تبلیغات هدفدار و بر روی گروهی مشخص آغاز کرده و ادامه دهیم.

برای رسیدن به این اهداف گیتس توصیه می کند که نظام دیجیتالی ما باید توان تجزیه و تحلیل پیچیده الگوهای خرید مشتریان را داشته باشد، به گونه ای که بتواند در به نتیجه رساندن خدمات ویژه فردی به مشتریان، یاور سازمان باشد. این نظام دیجیتالی باید بتواند به کمک داده های جمعیتی، مانند درآمدها، گروه سنی، توزیع جغرافیایی، و یا آمارهای دیگر، گروههای مشتریان سودآور و گروههای کم بازده را شناسایی کند. همچنین این نظام دیجیتالی باید بتواند این امکان را برای کارکنان فراهم کند تا آنها از کار عادی و تکراری، به فعالیتهای اسثنایی بپردازند. این کارکنان باید به آسانی به عددها و داده های دیجیتالی دسترسی داشته باشند و از سرفصلها و چکیده ها به ریز داده بروند و داده‌ها را از جهتهای مختلف دیده و بررسی کنند.

بهره هوشی سازمان خود را بالا ببرید

این بحث را با سخنی از «جک ولش» رئیس هیات مدیره جنرال الکتریک آغاز می کنیم که می‌گوید: «توان یادگیری و به عمل درآوردن پرشتاب آموخته ها، بزرگترین امتیاز رقابتی را در اختیار سازمان می‌گذارد.»
گیتس برای آنکه بهره هوشی سازمان خود را بالا ببریم، توصیه می کند که از «مدیریت دانایی» استفاده کنیم؛ یعنی اطلاعات را گردآوری و سازماندهی کرده و سپس به کاربرانی که بدان نیاز دارند برسانیم و برای بهسازی پیوسته اطلاعات از راه تجزیه و تحلیل داده ها با دیگران همکاری داشته باشیم، به واکنش مشتریان شتاب ببخشیم و آموزش را بی دردسر کنیم به گونه ای که به افراد این امکان را بدهیم تا در خانه و یا محل کارشان، در پشت میز خود و هر گاه که برنامه هایشان اجازه دهد، به آموختن بپردازند. باید بر روی بزرگترین دارایی یعنی «افراد باهوش» سرمایه گذاری کنیم و افراد هوشمند را به استخدام سازمان درآوریم.

گیتس نقش مدیر عامل را در بالا بردن بهره هوشى سازمان بسیار موثر می داند و عقیده دارد که نقش مدیر عامل در بالا بردن بهره هوشی شرکت حکم می کند تا محیط کار را به گونه ای بیافریند، که همکاری و مشارکت در اندوخته های علمی را برای کارکنان فراهم سازد؛ نقاطی را که در آنها هم‌اندیشی و همکاری سودمند است، نشان دهد؛ ابزار دیجیتالی به منظور آسان ساختن پخش مهارتها و مشارکت در دانسته ها را فراهم نماید؛ و به کارکنان در برابر همکاریها و از خود گذشتگی هایی که برای آموزش دیگران از خود نشان می دهند، پاداش مناسب بدهد.

به یاد داشته باشید که بردهای بزرگ با خطرهای بزرگ همراهند

به نظر گیتس در آغوش کشیدن پیروزی های بزرگ، گاهی به خطر کردنهای بزرگ نیاز دارد و باید در صنعت، اطلاعات را جانشین موجودی انبارها کنیم و در فعالیتهای دانش بر، اطلاعات را در برابر خطرها قرار دهیم. گیتس در این خصوص می گوید: «دور بودن از اطلاعات در میدان کارهای دانش‌بر، همانند جدا کردن مغز از پیک دانشمند فرهیخته است». بنابراین گیتس توصیه می کند که یک نظام دیجیتالی را در سازمان به وجود آوریم و این نظام را دربست در اختیار خود قرار دهیم تا بتواند مدیریت دانایی، عملیات سازمان و نظامهای بازرگانی را آنچنان به هم پیوند زند که با همدیگر یک نظام یکپارچه دیجیتالی بیافریند، این نظام دیجیتالی باید بتواند توان آزمایش فرآورده ها بر مبنای استانداردها و پذیرش جهانی را داشته باشد و ضمن بازنگری های لازم، مهار کار را از دست ندهد.

توصیه چهارم: به عملیات سازمان بینش بیفزایید

یکى دیگر از توصیه هاى بیل گیتس براى موفقیت در کسب و کار این است که به عملیات سازمان بینش بیفزایم. گیتس در این خصوص نیز رعایت موارد زیر را توصیه مى‌کند:

فرآیندهایی را برگزینید که به کارکنان اختیار می دهند

گیتس عقیده دارد که باید به نیروی ابتکار فرد میدان داده شود و کارکنانی که نسبت به نظامهای تولید و طرز کار آنها آگاهی بیشترس دارند، بهتر و هوشمندانه تر بکار گرفته شوند. گیتس در این خصوص مى گوید:« من سخت اعتقاد داریم که اگر شرکتها به کارکنان خود آگاهى و اختیار لازم و ابزار بکارگیرى آنها را بدهند، دستاوردهاى شگفت انگیز و آفرینشهاى چشمگیرى از آن جوانه خواهد زد.» بنابراین باید کارکنان فرهیخته ای به کار گرفته شوند تا شغلهای وظیفه محور از میان برود و یا در فرآیندهای گسترده ای ادغام شود. برای این منظور گیتس توصیه می کند که کارکنان خط تولید به داده های به هنگام دسترسی داشته باشند تا به کمک آنها بتوانند کیفیت فرآورده ها را بهتر کنند و نظام تولید و ساخت فرآورده ها را با دیگر نظامها یکپارچه سازند.

به یاری فن آوری اطلاعات به مهندسی دوباره بپردازید

«پاول اونیل» رئیس هیات مدیره و مدیر عامل «الکوا» (CEO Alcoa) می گوید: «من به فن‌آوری اطلاعات به چشم یک نظام مستقل می نگرم. از دید من، این نظام یک رهگشای پرارزش است. شاید مهمترین اثرش اینست که ما را به چنین پرسشی وا می دارد: چرا، چرا، چرا؟»

گیتس عقیده دارد که فن آوری اطلاعات عصای دست فرآیندهای کارآمد است که این فرآیندها در زمان و منابع دیگر تا ده برابر از پیش، صرفه جویی می کنند. گیتس می گوید که باید همه فرآیندها را باز ارزشیابی کنیم و فرآیندهایی بیافرینیم که ساده و موثر باشند و همه مانع ها را دور بریزیم. برای حل بسیار از مشکلات باید فرآیندها را در جهت عرضه اطلاعات روان و بهینه، از نو طراحی کنیم. شمار افراد درگیر در یک فرآیند و نیز شمار دست به دست شدن کار را کاهش دهیم تا مسایل کم و ساده شوند. باید رهبران کسب و کارها، را برای تصمیم گیری در کنار مدیران فن آوری اطلاعات، در زمینه نیازهای شرکت به کار بگیریم.

به نظر گیتس پیچیدگی سبب مرگ برنامه های مهندسی دوباره می شود، بنابراین باید یک نظام دیجیتالی را ایجاد کنیم که به رشد پرشتاب راه‌حلها در بستر زمان کمک کند، امکان پیگیری وضعیتهای گوناگون را به کاربران بدهد، روند پیشرفت کارها و آنجاهایی را که به تصمیم گیری مدیریتی نیاز هست، نشان دهد، یک فرآیند بزرگ را به چندین زیر مجموعه مستقل تبدیل کرده و نتیجه کار آنها را بهم ارتباط دهد تا یک نظام کارآمد بوجود آید، از یک جریان روان اطلاعات دیجیتالی برای ساده کردن سراسر فرآیند کار بهره بگیرد و با آفرینش ابزارها و راه حلهای کوچکتر و سراسر دیجیتالی، از روی آوردن به چرخه های گسترده و دراز مدت حل مسایل، خودداری کند.

فن آوری اطلاعات را منبعی راهبردی به حساب آورید

بیل گیتس عقیده دارد که مدیرعامل باید به فن آوری اطلاعات به چشم منبعی راهبردی بنگرد که به افزایش درآمد شرکت کمک می کند. باید مدیرعامل فن آوری اطلاعات را نیز همپای دیگر فعالیتهای شرکت به خوبی بشناسد و مدیر ارشد فن آوری اطلاعات (CIO) باید خود عنصری از گروه گسترش راهبردهای شرکت باشد تا بتواند نظام اطلاعات را در خدمت اجرای راهبردها سامان دهد.

گیتس توصیه می کند که نظام دیجیتالی ما هر ساله بخش اندکی از بودجه را صرف امور جاری و بخش بزرگتر را در راه گسترش نظام اطلاعات و دستیابی به ابزار بهتر هزینه کند. همچنین این نظام دیجیتالی باید چند ابزار درجه یک در اختیار داشته باشد و در مواقع لزوم پاره ای ابزار کار تازه به نظام کنونی افزوده شود.

توصیه پنجم: در انتظار غیر منتظره ها باشید

«جک ولش» مدیر عامل شرکت جنرال الکتریک مى گوید: «هر دگرگونی، با خود فرصتى به همراه مى آورد. بنابراین سازمانها باید به جاى رخوت، از دگرگونى‌ها نیرو بگیرند.»

بیل گیتس نیز از دگرگونى ها استقبال کرده و عقیده دارد که رهبران پیروزمند آنهایى هستند که به پیشواز روشهاى نوین کسب و کار مى روند بنابراین گیتس توصیه مى کند که براى آینده دیجیتالى محور خود را آماده سازیم تا از فن آورى بالاترین بازده را بدست آوریم. شاید این اعتماد بیل گیتس به مثبت اندیشی در کسب درآمد وی و اینکه همواره منتظر پیامدها یخوب است بر می گردد.

اما آنچه که گیتس بیش از همه بر روى آن تاکید دارد این است که باید بپذیریم که در عصر دیجیتالى زندگى مى کنیم تا از پیامدهاى مثبت و توانمندیهاى آن بهره بگیرم؛ گیتس خود مى گوید که من فرد خوش بین هستم و به پیشرفت اعتقاد دارم. من از اینکه در چنین دوره اى از تاریخ زندگى مى کنم خشنودم؛ ابزار دوران صنعتى به کمک ماهیچه هاى ما آمدند، ابزار دوران دیجیتالى میدان فعالیت و توان مغز و اندیشه ما را گسترش مى دهند. بسیار خوشحالم که فرزندانم در این دوران رشد مى‌نمایند.»

بیل گیتس عقیده دارد براى آنکه بتوانیم با دگرگونى ها کنار آمده و این دگرگونى ها را به خدمت بگیریم باید ابزارهاى دیجیتالى را براى بازآفرینى روش کار خود به خدمت بگیریم تا به یارى یک سیستم عصبى دیجیتالى با شتاب اندیشه به کسب و کار بپردازیم.




ارسال توسط پول دوست