افزایش هوش مالی برای کسب درآمد
اگر فردی هستید که چندان از اعداد و ارقام خوشتان نمیآید، مسائل مالی برای شما اضطرابآور خواهد بود. مهم نیست در کجای چارت سازمانی قرار دارید، در هر صورت ضوابطی مانند EBITDA (درآمد قبل از بهره، مالیات و استهلاک) و ارزش فعلی خالص بسیار مهم هستند. اما چگونه میتوانید دانش مالی خود را بالا ببرید؟ چگونه تصمیم میگیرید که کدام مفاهیم برای درک کسبوکار شما بیشترین اهمیت را دارند؟ و چه کسی در بهترین موقعیت برای ارائه مشاوره به شماست؟
کارشناسان چه میگویند؟
طبق نظر ریچارد روباک، استاد دانشگاه هاروارد و یکی از نویسندگان «راهنمایی برای خرید یک کسبوکار کوچک»، حتی اگر نیازی به دانش زیاد در مورد مسائل مالی برای انجام امور روزانه خود ندارید، اما با آگاهی بیشتر در مورد این موضوع، در شرایط بهتری قرار خواهید گرفت. او میگوید « اگر بتوانید به زبان پول سخن بگویید، موفقتر خواهید بود.» در واقع اگر میخواهید یک محصول یا استراتژی را بفروشید، باید بتوانید نشان دهید که این کار هم عملی است و هم سود بالایی دارد. او میگوید «تصمیمگیرندگان میخواهند یک مدل ساده ببینند که درآمدها، هزینهها، مخارج بالاسری و جریان نقدی را نشان میدهد.» او میافزاید «آنها باید بدانند که چرا این ایده مهم است.»جو نایت شریک و مشاور ارشد در Business Literacy Institute و یکی از نویسندگان «هوش مالی» میگوید که فقدان درک مالی «مانع موفقیت شغلی» است. اگر نمیتوانید در بحثی درمورد عملکرد شرکت مشارکت کنید، احتمال موفقیت شما پایین خواهد آمد. او میگوید «شما نمیتوانید در پروژههای در حال اجرا شرکت کنید، مگر اینکه مسائل مالی را درک کنید.» در این مقاله چند استراتژی برای بهبود هوش مالی شما ارائه شده است.
بر ترسها غلبه کنید
به گفته روباک تنها به این دلیل که از اعداد و ارقام میهراسید، از مسائل مالی فرار نکنید. قرار نیست آپولو هوا کنید. به این شیوه به آن فکر کنید که «مسائل مالی روشی برای حساب و کتاب کسبوکارها است.» او میگوید «درست مثل شمارش توپها و ضربهها در بازی بیسبال، شما در کسبوکار پیشرفت از طریق عملکرد مالی را اندازهگیری میکنید. بنابراین اصلا مساله پیچیدهای نیست.» نایت میگوید «این کار در کنار دانش ریاضی، آسانتر از آن چیزی است که فکرش را میکنید. امور مالی و حسابداری بسیار ساده هستند. این کار اغلب یک جمع و تفریق و گاهی ضرب و تقسیم ساده است.»
زبان خاص آن را بیاموزید
نایت میگوید «مسائل مالی زبان خاص خود را دارد. خوشبختانه، روشهای بسیاری برای یادگیری این اصطلاحات وجود دارد.» او میافزاید «تنها باید ابتکار عمل را در دست بگیرید.» او میافزاید «اگر شرکت شما مسائل مالی را در داخل شرکت آموزش میدهد، از آن استفاده کنید. اگر این چنین نیست، ثبتنام در یک کلاس آنلاین یا دانشگاه را مدنظر داشته باشید. البته، کتابها و منابع بیشماری برای راهنمایی شما در مورد این موضوع وجود دارد. مهمترین مفاهیمی که باید بر آن تسلط یابید عبارت است از «چگونه سودآوری، EBITDA، درآمد عملیاتی (درآمد حاصل از عملیات اصلی جاری بنگاه اقتصادی)، درآمد و هزینههای عملیاتی را اندازهگیری کنیم». یک کتاب یا مرجع مالی سرمایهگذاری خوبی است؛ اما گوگل نیز بسیار مفید خواهد بود.
ترازنامه را بررسی کنید
به گفته نایت باید خودتان را در صورت درآمد سازمانتان غرق کنید. او میگوید «به ترازنامه شرکت توجه نشان دهید، سپس برای درک آن تمام جنبههای آن را در نظر بگیرید.» به گفته روباک بهترین راه یادگیری «بازنوشتن این اعداد» هم به صورت الکترونیکی و هم روی کاغذ و سپس «گروهبندی آنها به طبقات مختلف است؛ طوری که بتوانید میزان خرجکرد شرکتتان و محل حصول درآمد آن را ببینید.» اعداد را به درصدها تبدیل کنید؛ به این ترتیب بسیار آسانتر تفکیک درآمدها و هزینهها برای شما ممکن خواهد بود.
بر معیارهای کلیدی تمرکز کنید
افزایش مهارتهای مالی شما، نیاز به تعیین معیارهایی دارد که به وسیله آن شرکت شما موفقیت را اندازهگیری میکند. به گفته نایت هدف شما توسعه درک عمیقی از «ارتباط دقیق بین سود و زیان» و چگونگی تاثیر آن بر عملکرد سازمان شما طی زمان است. این معیار اغلب به شکل یک نسبت بیان شده است. او میگوید «چهار نسبت رایج در هر شرکتی وجود دارد: سودآوری، نسبت بدهی به دارایی خالص، نقدینگی و کارآیی عملیاتی. هر سازمانی «دو یا سه نسبت» در خلال این گروهها دارد که معیارهای اولیه عملکرد آن به علاوه «نسبتهای خاص هر صنعت» در نظر گرفته میشوند.» توجه دقیقتر به ترازنامه و گزارشهای سه ماهه شرکت، در درک این معیارها مفید است. به گفته او «محاسبه آنها دشوار نیست. تنها اندکی تلاش و کوشش میطلبد.»
با اعداد بازی کنید
به گفته روباک وقتی درک درستی از ترازنامه شرکتتان و آنچه رشد شرکتتان را میسر میسازد، داشته باشید، با استفاده از مجموعه سوالاتی که با «چه میشد اگر؟» شروع میشوند، بازی با اعداد را امتحان کنید. به عنوان مثال، چه میشد اگر قیمتها پایینتر بود؟ چه میشد اگر درآمدها بالاتر بود؟ چه میشد اگر هزینهها پایینتر یا بالاتر میرفت؟«شما تصمیمات خاص کسبوکار را مدیریت نمیکنید، بلکه تلاش میکنید چگونگی کارکرد مدلها و فروضی که ایجاد میکنند را درک و درونی سازید.»به این ترتیب زمانی که نیاز به فهرستبندی پیامدهای یک تصمیم خاص دارید (مثلا آیا یک محصول خاص را شروع کنید یا در کارخانه را ببندید) ابزار موردنظر را دارا هستید.
یک مشاور مالی بیابید
به گفته نایت، ارتباط با یک «مدیر ارشد مالی یا عملیاتی» که بتواند به شما «آموزش دهد» و «به تک تک سوالات شما پاسخ دهد» راه دیگری برای بهتر شدن در امور مالی است. او میافزاید «این روش بسیار طبیعی برای یادگیری است.» روباک نیز با این موضوع موافق است. او میگوید «مشاوران همیشه برای کسی که با اعداد و ارقام ارتباط خوبی ندارد، مفید هستند.»این فرد میتواند هم به توضیح مفاهیم کمک کند و هم به عنوان یک راهنما برای هر نوع تصمیمات مالی عمل کند. پیشنهاد روباک این است که از همکاران خود بخواهید تا «طرحها و مدلهای خود را در صورت نیاز تکرار کنند.» او میگوید «این امر تمرکز شما را بیشتر میکند.»«میبینید که همکارتان فروض خاصی را اخذ میکند، در صورتی که شما فروض دیگری را درنظر میگیرید. یکی از این فروض درست است و دیگری غلط؛ اما این تفاوتها به شما کمک میکند تا آنچه منطقی است را دریابید.»
موضوع را شخصی کنید
نایت میگوید اگر هنوز انگیزه لازم را ندارید مهارتهای مالی خود را به یک مساله حیاتی تبدیل کنید. هر بار که پولی پرداخت میکنید، سازمان شما سود کمتری بهدست میآورد بنابراین باید به این موضوع فکر کنید که برای کمک به سودآوری شرکت چه میتوانید بکنید.او میگوید «هدف گسترش این درک است که چگونه فعالیتهای روزانه شما به کارفرمایتان کمک میکند تا درآمد بهدست آورده یا هزینهها را کاهش دهد.» روباک میگوید «این کار میتواند یک تمرین مفید باشد؛ اما به آن اجازه ندهید انرژی شما را تحلیل برد.» «نقش خودتان را با همکاری سایرین ترکیب کنید و تمرکز خود را بر مشکلاتی بگذارید که میتوانید آنها را کنترل کنید و نه آنهایی که قادر به کنترلشان نیستید.»
اصولی که باید بهخاطر بسپارید
بایدها:
• در یک کلاس دانشگاهی یا آنلاین ثبتنام کنید تا مفاهیم اساسی و اولیه مالی را بیاموزید.
• گزارشهای سهماهه سازمانتان را مرور کنید؛ این کار به شما کمک میکند نکات خاصی را که سودآور هستند درک کنید.
• با استفاده از مجموعهای از سوالات «چه میشد اگر؟» اعداد و ارقام ترازنامه سازمانتان را امتحان کنید.
نبایدها:
• بترسید؛ معادله کسبوکار نسبتا آسان است.
• به تنهایی کار کنید؛ مدیر مالی را پیدا کنید که بتواند به سوالات شما پاسخ دهد و به عنوان یک راهنما به شما کمک کند.
• از اثر مهارتهای مالی در شغلتان چشمپوشی کنید؛ اگر میخواهید پیشرفت کنید، نیاز به فراست مالی دارید.
موردکاوی ۱: مشارکت با یک همکار در امور مالی
لری دانیوان، مدیر ارشد اجرایی در Ceridian، به شدت معتقد است «همه رهبران سازمانی باید بتوانند با یک روش گسترده و پیچیده در مورد اعداد و ارقام صحبت کنند.»اما لری میپذیرد که او همیشه نتوانسته است این کار را انجام دهد. در اوایل شروع حرفهاش، او به عنوان یک مدیر محصول در یک شرکت نرمافزار کار میکرد. به عنوان یک دانشجوی MBA در دانشکده مدیریت کلاگ، او دورههای مالی اولیه را گذراند و مهارتهای او تناسب بسیار خوبی با شغلش داشتند. وی به یاد میآورد که «من هزینهها را مدیریت و فعالیتهای عمومی کسبوکار را که مرتبط با محصولات است حمایت میکردم.»اما زمانی که برای «ادغام و تملک» در شرکت ترفیع یافت، احساس کرد که این موقعیت برای او بسیار دشوار است. او میگوید «ناگهان باید چیزهایی مانند EBITDA و چگونگی تعیین ارزش شرکت را میدانستم.» «کار سختی بود. به یاد دارم که با خودم میگفتم چگونه میتوانم در این جلسه شبیه یک احمق به نظر نیایم؟»او به کمک نیاز داشت. خوشبختانه، لری رابطه خوبی با «ریک» همتایش در بخش مالی داشت. شغل ریک ساخت مدلهای مالی بود که بتواند تصمیمات استراتژیک در مورد فعالیت ادغام و تملک (M&A) بالقوه را اطلاع دهد. ریک همیشه آماده بود تا چگونگی کار مدلها را به تفصیل شرح و به سوالات پاسخ دهد. لری به یاد میآورد «او بسیار صبور و زیرک بود.»
لری میگوید: «باید به او میگفتم «متغیرهایی که بیشترین حساسیت را دارند به من نشان بده» و آنگاه فروض متفاوت را آزمون خواهم کرد.» «هنوز نمیدانستم که چگونه محاسبه اصولی را برای ایجاد این مدل انجام دهم؛ اما درک خوبی از فروض بهکار رفته در آن داشتم.»به گفته لری، کمک و حمایت ریک در افزایش دانش مالی او فوقالعاده باارزش بوده است. «یک مشارکت فوقالعاده با یک همکار مالی شما را به موفقیت خواهد رساند.»
موردکاوی ۲: معیارهایی را که شرکت شما برای اندازهگیری موفقیت استفاده میکند، بیاموزید
جیمز پیپر، مدیر ارشد حسابداری در TransUnion، (یک مرکز اعتبارسنجی بزرگ) میگوید «درک اولیه مسائل مالی برای کارمندان بسیار مهم است؛ به این ترتیب میتوانند چگونگی عملکرد مالی شرکتشان را درک کنند.» او میگوید «نکته مهم در مورد حسابداری و مالی همگانی بودن آن است؛ بنابراین وقتی شما اساس آن را بدانید، میتوانید پیش بروید.»
ضمنا، جیمز به خوبی میداند که هر شرکت عملکرد خود را به بهترین روشی که خودش داراست بازبینی میکند. جیمز بیشتر دوران شغلی خود را در شرکتهای سهامی عام گذراند، اما زمانی که او به شیکاگو (که TransUnion در سال ۲۰۱۴ در آنجا بنا شد) رسید، یک گروه سرمایهگذاری خصوصی آن را خرید. او به یاد میآورد «بنابراین باید میآموختم که کدام معیارهای مالی مهم هستند؛ چرا مهمند و چگونه TransUnion موفقیت را اندازهگیری میکند.»او توضیح میدهد که «خوشبختانه من در موقعیتی که هستم به هر عدد و رقمی دسترسی دارم؛ بنابراین خود را برای کار با نرمافزار اکسل آماده و تلاش کردم تا این صورت حساب را دوباره تهیه کنم. زمانی را صرف معتبر ساختن این اعداد کردم تا از منطقی بودن آنها اطمینان یابم.»
او همچنین به دنبال راهنمایی از یک فرد آشنا به مسائل مالی بود؛ کسی که همزمان یک همتا در بخش حسابداری به شمار میرفت. او میگوید «او برای مدتی در شرکت حضور داشت و به من کمک کرد تا جزئیات این محاسبات را درک کنم.» در سال ۲۰۱۵، TransUnion به سهامیعام تبدیل شد و جیمز باید به شرکت کمک میکرد تا این گذار مالی را مدیریت کند. او برای افزایش مهارتها و دانشش، به دقت به ترازنامههای نزدیکترین همتایان شرکت (۲۵ شرکت) نگاه کرد تا دریابد که چگونه آنها درآمدهای خود را سازماندهی میکنند و چه چیزی را به عنوان معیارهای مالی اصلی خود بهکار میبرند.»
جیمز اغلب جلسات آموزش مالی درون سازمانی را برای شرکتش رهبری میکند. او میگوید این کار همکاران او را تشویق میکند تا متوجه شوند که در کدام قسمت امور مالی TransUnion متناسب هستند. «به عنوان بخشی از مبنای هزینه، تلاش میکنم تا سازمانم را تا حد ممکن کارآ سازم.»
کسب درآمد . کسب و کار . امور مالی کسب و کار . ترازنامه شرکت . دانش مالی . مشاور مالی . مهارت مالی . هوش مالی
برندی که با 500 هزار تومان جهانی شد
شعار تبلیغاتیاش در تلویزیون را، احتمالا همه ما بهخاطر داریم که میگفت: «به سلامت خانواده میاندیشد.» همین جمله برای بسیاری از خانوادههای ایرانی کفایت میکرد، تا سهمی از سبد محصولات بهداشتی و سلامتی و شوینده خود را به این برند اختصاص دهند. پیش از آنکه خیلی از ما بهدنیا آمده باشیم و خبری از ماشینهای لباسشویی در خانه تکتک ایرنیها باشد، مادرها از پودر رختشویی برف خاطره دارند و این تنها یکی از نامهای آشنای محصولات برندی است که بیش از پنج دهه از تولدش میگذرد. با وجود فعالیت گسترده شرکتهای جوانتر در میدان محصولات بهداشتی و شوینده، قطار تولیداتش هرگز متوقف نشده و همچنان با نامهای گلنار، سیو، ارکید، سپید، گلی و رخشا در فروشگاههای ایرانی خودنمایی میکند. شرکتی که امروز با نام تجاری پاکسان آن را میشناسیم، از ابتدای دهه ۴۰ شمسی به ثبت رسیده و فعالیت تولیدی خود را آغاز کرده است. حالا با گذشت ۵۴ سال از آغاز به کارش، کتاب افتخارات این برند در حال قطور شدن است و دیگر نهتنها بهعنوان یکی از نامهای برتر صنعت مواد شوینده در ایران شناخته میشود، که آوازه محصولاتش به کشورهای همسایه و آسیای میانه هم رسیده است.
- پاکسان؛ فرزندی که دستبهدست شد
پیش از آنکه نامی در قالب پاکسان شکل بگیرد، شرکت تولیدی پاککن در دیماه سال ۱۳۴۱ بهطور رسمی به ثبت رسید و فعالیت تولیدی خود در زمینه مواد شوینده و بهداشتی را آغاز کرد. هشت سال بعد، این شرکت نام پاکسان به خود گرفت و در قالب سهامی خاص فعالیت خود را ادامه داد و تا سالهای بعد از انقلاب هنوز بهعنوان شرکت سهامی عام کار نمیکرد. با وجود آنکه مالکیت پاکسان در این ۵۰ و چند سال بارها عوض شده و سرنوشت این برند حکایت از فرازونشیبهای زیادی در روند فعالیتهایش دارد، تولیدات شرکت در تمام این سالها هرگز متوقف نشده است. پاکسان یک سال بعد از انقلاب به سازمان صنایع ملی ایران واگذار شد و وقتی بهدنبال این واگذاری، شرکت دچار رکود شد، در سال ۱۳۷۰ آن را به بخش خصوصی منتقل کردند. عمر خصوصیسازی این برند چندان به درازا نکشید و سال ۷۳ زمانی بود که پاکسان به شرکت سهامی عام تغییر یافت و در بورس اوراق بهادار تهران هم پذیرفته شده است. از آن زمان تاکنون، هنوز نام سهامی عام زیر اسم شرکت بهچشم میخورد. هرچند ۷۰ درصد سهام آن به شرکت توسعه صنایع بهشهر تعلق دارد و اکنون میتوان پاکسان را فرزندی از فرزندان این هولدینگ دانست.
حالا کارخانه اصلی پاکسان در کیلومتر ۸ جاده قدیم کرج مستقر شده و محصولات بهداشتی، صنعتی و سلامتیاش از همین کارخانه به نقاط دور و نزدیک ایران و جهان صادر میشود. کشورهای همسایه ایران و جمهوریهای مستقل آسیای میانه، میزبانان اصلی محصولات صادراتی پاکسان هستند. جالب است که یکی از شرکتهای تابعه پاکسان، با نام «پاکسان ایروان» در ارمنستان واقع شده است و یکی از مقاصد اصلی صادرات این برند را به خود اختصاص داده است. پاکسان طبق برآوردها با سرمایه ۵۰۰ هزارتومانی در بدو تولد، فعالیت تولیدیاش را آغاز کرده است؛ هرچند اکنون آمار دقیقی از سرمایه شرکت وجود ندارد، اما مدیرعامل پاکسان میگوید که سود خالص شرکت در ۶ ماه اول سال ۹۵، جهشی ۹۲ درصدی داشته و به ۱۹ میلیارد تومان رسیده است.
- سهم پاکسان در سبد خانوادههای ایرانی و خارجی
عمر طولانی برند پاکسان نسبت به رقبای تجاری خود در این عرصه تولیدی، مهر تأییدی بر سهم قابل توجه آن در بازار داخلی است. معمولا برندهای کهنهکاری که در سالهای متمادی کیفیت خود را حفظ کنند، کمکم تبدیل به جزئی جداییناپذیر از سبدهای خرید خانواده میشوند و بهنظر میرسد پاکسان هم بهواسطه کیفیت مناسب، در کنار آن تبلیغات تلویزیونی و اخیرا هم حمایت مالیاش از برنامه رمضانی «ماه عسل» بیش از قبل نام خود را در یادهای ایرانی حک کرده است. در حال حاضر ۴۵ درصد تولیدات صابون، ۲۰ درصد انواع پودر رختشویی و لباسشویی و ۲۰ درصد تولید کفشو در بازار داخلی ایران، از آن پاکسان است.
محمدرضا حیدری، که چندی است به سمت مدیرعاملی این بنگاه تولیدی برگزیده شده است، درباره آن میگوید: «پاکسان از ابتدای تأسیس خود تاکنون که بیش از پنج دهه از عمرش میگذرد، همواره در پی آن بوده که کیفیت را بهعنوان محور تبلیغاتی خود برگزیند؛ تعهد شرکت به کیفیت تا جایی است که در بدترین دوران اقتصاد ایران و در اوج تحریمها نیز مشتریمحوری را رها نکردیم و برای باور بیشتر مشتریان داخلی و خارجی و وفاداری آنان به محصولاتمان، تمام تلاش خود را به کار خواهیم گرفت. اکنون که فضای تازهای در اقتصاد کشور ایجاد شده و این فضا بیشک بر روی مبادلات تجاری کشور تأثیرگذار خواهد شد، بهدنبال آن هستیم تا بر پایه نوآوری مبتنی بر سلیقه مشتریان عزیز، نهتنها سهم بازار داخلی را افزایش دهیم، بلکه به نمایندگی از بخش تولیدی کشور در حوزه سلامت، سهم بازار خارجی خود را ارتقا بخشیم. بدون تردید موفقیت، یک کار تیمی است؛ برای موفق شدن پاکسان، همه عوامل مذکور موثر است و ما دست همه ذینفعان شرکت پاکسان را برای رسیدن به قلههای جدید میفشاریم.»
امروز پاکسان میرود تا با تکیه بر خانوادهاش که تا چند ماه دیگر ۵۵ ساله میشود، سهم خود از بازار ملی و بینالمللی را افزایش دهد. در حال حاضر ۱۵ کشور دنیا میزبان محصولات این برند ایرانی هستند. صادرات پاکسان از ابتدای امسال تاکنون رشد ۱۸ درصدی داشته و کشورهای روسیه، عراق، ترکیه، عمان و افغانستان بزرگترین شرکای صادراتی این شرکت بهشمار میروند. شرکایی که بیش از همه از محصولات پودری و صابونی پاکسان استقبال میکنند. با این حال پاکسان درصدد افزایش سهم خود در منطقه است و محمدرضا حیدری، مدیرعامل این مجموعه، میگوید: «شعار شرکت پاکسان «پیشگام در ایران و خوشنام در منطقه است» و ما معتقدیم که باید امروزمان بهتر از دیروزمان باشد و همه برنامهریزیها و اقدامات ما نیز در جهت تحقق و اجرایی شدن این هدف خواهد بود.»
کسب درآمد . کسب و کار . برند . برندسازی . پاکسان . تولید محصولات بهداشتی . سرمایهگذاری حوزه بهداشتی . صنعت موادشوینده . کارآفرینی . هولدینگ
فرصت سازی استارتآپی از بحران برای کسب درآمد
چگونه میتوان یک استارتآپ جاودانه شد؟
داستان پیدایش و پیشرفت حیرتانگیز شرکت «ونمو»(Venmo) را میتوان بهحق داستانی افسانهای در دنیای استارتآپها دانست؛ داستانی که با ملاقات دو جوان در دانشگاه آغاز شد و با تأسیس یک شرکت تکنولوژیکی که سرمایهی تأسیس آنها را والدین این دو جوان با وام گرفتن از بانک فراهم کرده بودند، ادامه پیدا کرد و پس از چند سال با فروش آن شرکت با معاملهای چند میلیون دلاری پایان پذیرفت؛ اما یاد و جایگاه ویژهی این شرکت شگفتانگیز تا سالها در ذهن کسانی که سودای ورود به دنیای جذاب استارتآپها را دارند، خواهد ماند.
صحبت از شرکت ونمو است که در سال ۲۰۰۹ تأسیس شد و جزو اولین شرکتهای پیشرو در زمینهی تکنولوژیهای مالی (fin-tech) بود که در حال حاضر از شکوفاترین حوزههای فناوری و کسبوکار در دنیا به شمار میآید. این شرکت در مدت کوتاهی پلههای ترقی را بالا رفت و آنقدر برای شرکتهای بزرگتر جذابیت پیدا کرد که توسط شرکت «برینتری»(Braintree) و سپس بهوسیلهی شرکت مشهور «پیپال»(paypal) خریداری شد؛ اما شرکت ونمو چه کرد و چه نوآوریهایی را ایجاد کرد که اینطور بین میلیونها نفر در دنیا طرفدار پیدا کرد و شرکتی مانند پیپال را وسوسه کرد تا میلیونها دلار برای خریداری آن بپردازد؟
ونمو در واقع یک کیف پول دیجیتالی است که با استفاده از آن، افراد اعم از خویشاوندان و دوستان میتوانند بهآسانی و با خیال راحت به همدیگر پول قرض بدهند و از همدیگر قرض بگیرند. در سال ۲۰۱۵ بیش از ۵/۷ میلیارد دلار در سرتاسر جهان توسط این کیف پول دیجیتالی منتقل شد که ۱۷۵ درصد بیش از سال ۲۰۱۴ بود. رشد خیرهکنندهی ونمو در سال ۲۰۱۶ و پیش از واگذاری آن به پیپال نیز تداوم یافت طوری که در نیمهی نخست سال ۲۰۱۶ رشدی ۱۴۱ درصدی را در میزان پرداختهای فردبهفرد یا P2P خود به ثبت رساند. مجلهی تایم در سال ۲۰۱۶ ضمن ستایش از این شرکت، تأکید و توجه پیوستهی مدیران ارشد ونمو برای تداوم روحیهی خلاقیت و نوآوری در حوزهی پلتفرمهای دیجیتالی را ستود و چند مقاله در مورد علل موفقیت ونمو به چاپ رساند .
جالب است بدانید که بنیانگذاران ونمو یعنی «اندرو کورتینا» (Andrew Kortina) و «اکرام ماگدون اسماعیل » (Iqram Magdon- Ismaeil) در ابتدای کار این شرکت در سال ۲۰۰۹ آن را بهعنوان یک شرکت تکنولوژی موسیقی به ثبت رساندند که به کاربرانش این امکان را میداد تا متنهایی را برای گروههای موسیقی موردعلاقهشان بفرستند و در مقابل آهنگهای درخواستی خود را بهصورت ایمیل از آنها دریافت کنند و در این میان کارمزد ناچیزی هم بهواسطهی این ارتباط به ونمو پرداخت میکردند؛ اما پس از مدتی کوتاه و در پی اتفاقی که برای آنها در نیویورک افتاد، این دو جوان مبتکر و خلاق تصمیم گرفتند تا تغییر رویه بدهند و بهطور مستقیم وارد حوزهی فاینانس کسبوکار مالی شوند.
ماجرای آن اتفاق ازاینقرار بود که یک روز که ماگدون برای گذراندن آخر هفتهی خود به نیویورک رفته بود، فراموش کرد کیف پولش را همراه خود ببرد و وقتی از دیگران درخواست ارسال پول کرد به موانع زیادی برخورد کرد و همین مشکلات، جرقهای را در ذهن او زد که او و دوستش را به سمت تغییر رویه و ورود به بازار پرداختها و نقلوانتقال پول راهنمایی کرد. آنها پس از مدت کوتاهی یک اپلیکیشن جدید طراحی کردند که به کاربران این امکان را میداد تا به جای دوستانشان که به هر دلیلی قادر به پرداخت صورتحسابهای خود بهصورت نقدی یا با استفاده از کارتهای اعتباری خود نبودند، به طور مثال،صورتحساب غذایی که آنها در رستوران خورده بودند یا کرایه تاکسیشان را پرداخت کنند.
بااینهمه آنها در ابتدای معرفی این اپلیکیشن جالب و کاربردی با مشکلات و موانع متعددی روبهرو بودند که در نهایت توانستند همهی آنها را از سر راه بردارند. یکی از مهمترین این موانع، تردیدهایی بود که اغلب کاربران در مورد معتبر بودن و قابلاعتماد بودن پرداختهای فردبهفرد یا P2P در ذهن داشتند؛ اما بنیانگذاران شرکت ونمو با کمک چند جوان مبتکر دیگر که با آنها همکاری میکردند، خیلی زود توانستند با اضافه کردن امکان ردیابی مسیر خرج شدن پولی که به دوست یا خویشاوندشان قرض داده بودند، به این اطمینان برسند که پول قرض دادهشان در جای درستی خرج شده است. این امکانات و موارد مشابه آن خیلی زود ونمو را از سایر سیستمهای P2P متمایز ساخت و مهمتر از آن، اینکه توجه و اطمینان سرمایهگذاران را نیز جلب کرد طوری که این شرکت توانست در سال ۲۰۱۰ بیش از ۲/۱ میلیون دلار سرمایه جهت قرض دادن به کاربران نیازمند از جانب سرمایهگذاران جذب کند.
آزادی کامل برای نوآوری
به گفته میشائیل واوگان، مدیر عملیاتی شرکت ونمو، یکی از رموز موفقیتهای چشمگیر این شرکت در فراگیر بودن فرهنگ خلاقیت و نوآوری در تمام تاروپود آن و آزادی بیحدوحصر کارکنان برای انتخابها و تصمیمگیریهای نوآورانه نهفته است. نماد اصلی حاکم بودن فرهنگ نوآوری در ونمو، برگزاری هفتهی «چالش» در هر فصل است که طی آن تمام کارکنان شرکت که در سال ۲۰۱۶ حدود ۲۰۰ نفر بودند، این امکان را پیدا میکنند تا ایدههای خلاقانه و نوآورانه خود را با دیگران در میان بگذارند و در صورت پذیرفته شدن ایدهشان، پاداشهای ارزشمندی را نصیب خود سازند. از سویی دیگر در شرکت ونمو خبری از سلسلهمراتب خشک و رسمی تصمیمگیری و اجرا نیست و هرکدام از تیمهای داخل شرکت میتوانند با پشت سر گذاشتن مراحل سادهی پیشنهاد و تصویب طرحهای پیشنهادی خود، خیلی زود به سراغ اجرای پروژههایی بروند که دوست دارند روی آنها کار کنند و این پروژهها را فوقالعاده میدانند.
مت همیلتون، مدیر ارشد محصولات در شرکت ونمو نیز در مورد علل اصلی موفقیت و پیشگام بودن این شرکت در بخش تکنولوژیهای مالی و پرداختهای فردبهفرد میگوید: «در شرکت ونمو روحیهی نوآوریطلبی در تمام ارکان موج میزند و نیازی نیست که ایدههای ناب و خلاقانه مدت زیادی در مسیر تبدیل شدن به محصول نهایی معطل بمانند.» مصداقی که او برای اثبات این مدعا بیان میکند، یکی از محصولات پرطرفدار شرکت یعنی« emoji »یا سرویس خودتکمیلی است که ایدهی اولیهی آن در جریان یکی از هفتههای چالش مطرح و فقط طی چند هفته به یکی از اپلیکیشنهای جذاب ونمو تبدیل شد. از سویی دیگر چرخهی حیات محصولات در شرکت نوآوری مثل ونمو بهطور واقعی کوتاه است و هر محصولی که به عقیدهی اکثر کارکنان و البته مشتریان و کاربران شرکت، عمر مفیدش را از دست بدهد و دیگر آن جذابیت سابق را نداشته باشد، بهسرعت از سبد محصولات و خدمات ونمو حذف میشود.
نمونهی بارز این امر را میتوان در حذف اپلیکیشن« Trust » مشاهده کرد که جزو اولین اپلیکیشنهایی بود که شرکت ونمو در ابتدای فعالیتش به جهانیان معرفی کرد و توجه چشمگیر کاربران را به خود جلب کرد اما خیلی زود و با ورود اپلیکیشنهای جدید به پیشنهاد کارمندان شرکت حذف شد و جای خود را به اپلیکیشنهای پیشرفتهتری داد که در جریان برگزاری هفتههای چالش شرکت مطرح شده بودند.
در سالهای کوتاهی که از عمر شرکت ونمو میگذرد، این استارتآپ موفق ثابت کرد که مدلی را به کار بسته است که میتواند موردپذیرش و الگوبرداری سایر شرکتهای نوپا و دانشبنیان شود و بسیاری از ناممکنها را امکانپذیر سازد. بنا به ادعای مدیران ونمو، نوآوری و ابتکار پیوسته از همان آغاز جزو «دیانای شرکت» بوده و هست و همین ویژگی ارزشمند است که موجب شده تا این شرکت بتواند خیلی زود پلههای ترقی و پیشرفت را طی کند و جایگاه مناسبی را در دنیای پرتکاپوی امروز که در آن توقف مساوی با افتادن و سقوط است، برای این شرکت فراهم آورد.
مسئله:
چگونه میتوان از یک بحران فرصت تجاری ساخت؟
راهحل:وژ
ماجرای رشد و موفقیت شرکت ونمو نمونهای کامل از تبدیل تهدیدات و بحرانها به فرصت است. ماجرای ورود این شرکت به حوزهی فاینانس کسبوکار مالی، این است که یک روز که یکی از مؤسسان این شرکت برای گذراندن آخر هفتهی خود به نیویورک رفته بود، فراموش کرد کیف پولش را همراه خود ببرد و وقتی از دیگران درخواست ارسال پول کرد به موانع زیادی برخورد نمود و همین مشکلات جرقهای در ذهن او زد که او و دوستش را به سمت تغییر رویه و ورود به بازار پرداختها و نقلوانتقال پول راهنمایی کرد. آنها پس از مدت کوتاهی یک اپلیکیشن جدید طراحی کردند که به کاربران این امکان را میداد تا به جای دوستانشان که به هر دلیلی قادر به پرداخت صورتحسابهای خود بهصورت نقدی و یا با استفاده از کارتهای اعتباری خود نبودند مثلاً صورتحساب غذایی که آنها در رستوران خورده بودند و یا کرایه تاکسیشان را پرداخت نمایند.
کسب درآمد . کسب و کار . درآمد استارت آپ .Venmo . استارتآپ موفق . پلت فرم دیجیتال . تبدیل بحران به فرصت . تکنولوژی مالی . فین تک . کیف پول دیجیتال . مت همیلتون . ونمو
مطالب مشابه درباره استارت آپ :
آموزش شبکهسازی استارتآپی مناسب جهت افزایش کسب درآمد
شناخت روحیه خود قبل از راهاندازی استارتآپ و کسب درآمد
آموزش کسب درآمد و جذب مشتری برای استارتآپ
کسب درآمد موبایلی برای استارتآپها
معرفی برترین استارتآپ های کسب درآمد
سه استارت آپ موفق در کسب درآمد و جذب مشتری
گرفتن وام بانکی برای راهاندازی شغل دلخواه
گام به گام تا «وام»
برای اینکه کسب و کاری را شروع کنید ؛ بعد از داشتن اطلاعات کافی و کاربردی دربارهی آن کار ، باید به تامین سرمایه هم فکر کنید.
ممکن است شما هم مثل خیلیها که اول راه هستند و سرمایهی زیادی برای راه انداختن شغل مورد علاقهاشان ندارند دنبال این باشید که چطور میتوانید بدون قرض گرفتن از دوست و آشنا، پولی را تامین کنید و کار مورد علاقهتان را راه اندازی کنید.
وام گرفتن در نظر خیلیها شبیه یک غول بی شاخ و دم است که گذشتن از سد آن ممکن نیست. در این گزارش به شما میگوییم که برای داشتن شغل مورد علاقهاتان چطور و از کجا وام بگیرید تا بتوانید وارد دنیای کار بشوید.
«محمدرضا نورشید» کارشناس خدمات بانکی اطلاعات خوبی را در این باره به شما میدهد.
کارگاه کوچک زودبازده
برای گرفتن وام، «زمان» و «قوانینی» که در آن بازه تعریف میشوند نقش مهمی دارند. به همین خاطر بهتر است اطلاعاتتان را برای گرفتن وام به روز کنید تا به مشکل برنخورید.
«از سال ۸۴ بانکها شروع کردند به پرداخت وام به کارگاههای کوچک و زودبازده. طرحی که تا مدتی خیلی مطرح بود و افراد زیاد هم این وام را گرفتند؛ درست شبیه به وام خود اشتغالی. این طور وامها را به نام «وامهای متغیر» میشناسند، یعنی در یک سالی میآیند و بودجهای به یک بانک میدهند و برای آنها اعتباری تعیین میکنند که البته به شعبههای خاصی هم بر اساس اولویت و شرایطی که دارند تعلق میگیرد.
این وام ها طی فراخوان اعلام می شوند و افراد برای گرفتن آنها مراجعه میکنند.
طبیعتا بعد از تمام شدن بودجهی مورد نظر، دیگر خبری از آن وامها نیست، به همین خاطر نمیشود روی این وامها برای کل سال حساب کرد، ممکن است در یک ماه یا یک فصل، این وامها وجود داشته باشند و در یک وقت دیگر نه.
اما وقتی استقبال مردم از این کارگاههای کوچک زودبازده یا همان مشاغل خانگی بیشتر شد،موسساتی به وجود آمد به نام هایی با همین مضمون، که به کارآفرینی مربوط میشود و به افرادی که قصد ایجاد شغل برای خودشان و افراد دیگر را دارند، وامهایی با سود کم پرداخت میکنند تا بتوانند کسب و کارشان را رونق بدهند و آن را شروع کنند.
برای استفاده از این وام ها میتوانید طرح کاری که مد نظر دارید را بنویسید و آن را برای موسسات مالیای که از کارآفرینی حمایت میکنند ببرید؛ آنها با توجه به اینکه شغل شما در چه زیر گروهی تقسیم میشود کف و سقف وامی را که میتوانید دریافت کنید به شما اعلام میکنند و شما با توجه به شرایط و موقعیتی که در بازپرداخت وام برای اقساط آن دارید یکی از وامها را انتخاب میکنید و بعد از انجام پروسهی اداری و معرفی ضامنهای مورد نیاز، وام را دریافت میکنید.»
به وامها «نه» نگویید
معمولا اکثر افرادی که میخواهند برای خودشان کاری را راهاندازی کنند جوان هستند و سرمایهی زیادی در دسترس ندارند، بی شک برای اینکه استارت کارشان را بزنند به وام نیاز دارند. «شاید خنده دار به نظر برسد اما در شرایطی که واقعا به پول احتیاج دارید هر وامی که به فکرتان میرسد را بگیرید چون واقعا پیدا کردن موسسات و بانکهایی که صرفا برای کارآفرینی وام میدهند سخت است.
در این شرایط برای مثال میتوانید وام خودرو بگیرید، بعد خودرو را بفروشید و با پول آن، کارتان را شروع کنید. راه دیگری که میتوانید از آن برای گرفتن وام اقدام کنید، وام سند ملک است، در این نوع وامها ، معمولا بانکها تا حداکتر ۷۵درصد ارزش ملک روی سند آن وام میدهند که بسته به قوانین داخلی بانک این میزان متغیر است. این یکی از راحتترین نوع گرفتن وام است. البته اگر سند ملک شما تجاری باشد چند مرحلهی اضافهی دیگر هم دارید. صاف کردن بدهیها، پرداخت بیمهی احتمالی و مخارج این چنینی. در گرفتن وام با سند ملک، باید این را هم در نظر بگیرید که صرفهی اقتصادی برای شما داشته باشد. به قول معروف ببینید که با وجود هزینههای بالای انتقال و جا به جایی سند میارزد که برای گرفتن وام اقدام کنید یا نه.
برای گرفتن این نوع وام ، باید اول سند را به نام بانک مورد نظر بزنید و تا زمانی که اقساط آن را پرداخت کنید سند در رهن بانک باقی میماند. به همین دلیل در برخی از ملکهایی که متراژ یا قیمت بالایی دارند این هزینههای جابه جایی ،گاهی چند ده میلون تومان میشود. راه معمولتری هم که برای گرفتن وام وجود دارد؛ «سپرده گذاری» است.
شما میتوانید با گذاشتن مبلغی در بانک با توجه به نوع سود و شرایط آن، تا چند برابر پولی که سپرده گذاری کردهاید وام بگیرید که در این مورد بهتر است چند بانک را با هم مقایسه کنید و شرایط آنها را بسنجید و گزینهی بهتر را انتخاب کنید،در این مورد تا زمان مشخصی پولتان را در بانک میگذارید و تا مدت زمان اعلام شده امکان برداشت آن را ندارید، بعد از آن زمان، میتوانید روی پول خودتان وام دریافت کنید.
البته این مسئله را در نظر داشته باشید که قبل از سپرده گذاری، شرایط دریافت وام را به صورت دقیق از مسئول وام بپرسید. چون گاهی وقتها افراد تا یک سال و حتی بیشتر ، سرمایهی خود را به هوای گرفتن وام در بانک میگذارند و حتی امتیازشان به گرفتن وام هم میرسد اما در مرحلهی داشتن ضامن یا بازپرداخت آن دچار مشکل میشوند و شانس گرفتن وام را از دست میدهند.
اگر هیچ کدام از این راهکارها به کارتان نمیآید و نمیتوانید انجامشان دهید سراغ آخرین راه بروید. میتوانید به بانکی که در آن حساب دارید مراجعه کنید و بگویید به وام نیاز دارید، با توجه به مبلغ وام و توان شما در بازپرداخت اقساط، خود بانک، وامهایی را به شما معرفی میکند که ممکن است شما از وجود آنها اطلاعی نداشته باشید. به همین خاطر، این راه برای خیلیها همیشه یک جواب خوب داشته است.
ضامنها باید چه شرایطی داشته باشند؟
تمام بانکها، موسسات و موسسات قرض الحسنهای که وام میدهند برای ضمانت بازپرداخت آن به ضامن نیاز دارند که با توجه به نوع وام، مبلغ و جایی که از آن وام میگیرید شرایط ضامنها تغییر میکند. « برای گرفتن وامها معمولا به ضامنهایی که کارمند یا بازنشستهی دولت باشند نیاز دارید، آنها افرادی هستند که خیال بانک را راحت میکنند که حقوق ماهیانه و دریافتی سر وقت دارند.
برای گرفتن وام با فیش حقوقی و یا فیش کسر از حقوق، مبلغ وام است که تعداد ضامن را مشخص میکنند و گاهی اوقات برای گرفتن وام به دو نفر یا بیشتر ضامن نیاز است که باید قبل از اینکه نوبت وام شما برسد ضامن ها را پیدا کرده باشید، برخی از بانکها بازهی زمانی خاصی برای پرداخت وام دارند و اگر آن زمان بگذرد نوبت وام شما هم از بین میرود.
پس از قبل به فکر آماده کردن ضامنها، مدارک آنها و مدارکی که خودتان باید ارائه کنید باشید تا معطل و درگیر این پروسه نشوید.
در برخی از موارد میتوانید با جواز کسب، وام مورد نظرتان را بگیرید. جواز کسب در بین کاسبان و بازاریها اعتبار مهمی به حساب میآید و به همین خاطر، برخی از بانکها این سند را به عنوان ضمانت بازپرداخت وام قبول میکنند که بسته به نوع جواز و محل کسب ، میتواند ضمانت ارقام مختلف وام را داشته باشد.لکتمامی این موارد در چارچوب قانون است اما اینکه چرا برخی بانکها بعضی از این ضمانتها را قبول نمیکنند به سلیقهی مدیر آن بانک بستگی دارد، البته این نوع ضمانت ها برای رقمهای معمول است که معمولا زیر ۵۰ میلیون تومان هستند. اما از یک رقمی بالاتر، سند یا ضامن به تنهایی نمیتوانند برای بازپرداخت وام کافی باشند.
خوشحساب باشید
برای مثال اگر کسی بخواهد یک وام ۵۰ میلیونی و بالاتر بگیرد به طور معمول باید ماهیانه دو میلیون تومان قسط آن را پرداخت کند، برای گرفتن این وامها، شرایط ضمانت و بازپرداخت کمی سختتر میشود که باید قبل از درخواست وام ، تمامی اطلاعات آن را از بانک مربوطه دربارهی ضمانت وجه و شرایط ضامن ها بگیرید و بعد از فراهم کردن آن، برای گرفتن وام اقدام کنید.
معمولا برای گرفتن وام با این ارقام، برای هر ده میلیون تومان، به یک ضامن نیاز است، یعنی هر یک ضامن متعهد شود که بتواند اقساط کل وام را پرداخت کند.
با این حساب ، برای وام ۵۰ میلیون تومانی پنج ضامن نیاز است که حقوق دریافتی ضامن بیش از دو میلیون تومان بوده و کارمند دولت باشند.
البته این مسئله ،کار را کمی مشکل میکند به همین خاطر است که پیشنهاد میکنم تا میتوانید از انواع وامها مانند وام ماشین، خرید خودرو، مسکن و… استفاده کنید که شرایط بازپرداخت و ضمانت آن راحتتر باشد.»
اگر در پرداخت وامهایتان خوش حساب باشید، بانکها راحتتر به شما وام میدهند و اطرافیان هم راحتتر ضامن شما میشوند. پس این اصل را فراموش نکنید.
به کسب و کارهای حوزهی دانش بنیان راحتتر وام تعلق میگیرد
برای متخصصها
با پیشرفت علم و وارد شدن تکنولوژیهای مختلف به زندگی، شکل و شمایل کار کردن هم تغییرات زیادی کرده است. بسیاری از کسب و کارهای نوپا و تازه رشد کرده کارهایی هستند که بر پایهی همین نرمافزارهای دنیای مجازی بنا شده اند که میتوانیم با لمس صفحهی تلفن همراهمان به آنها دسترسی پیدا کنیم. «در مورد وام گرفتن برای ایجاد شغل و راه انداختن کسب و کار، یک اصل نانوشته وجود دارد؛ افرادی که در این کار هستند به خوبی از آن اطلاع دارند و میدانند که به کسب و کار شروع نشده ، وامی داده نمیشود. یعنی شما در مرحلهی اول باید برای شروع کارتان یک برنامه مشخص داشته باشد و با یک هزینه ی حداقلی هم که شده چارچوب کارتان را پیدا کرده باشید و بعد بتوانید برای گسترش آن اقدام کنید.
به احتمال زیاد اسم کسب و کارهای دانش بنیان به گوشتان خورده باشد. مشاغلی که بر پایهی تولید کالا نیستند و افراد دارای تخصص و تحصیلکرده در آن به تولید محتوا مشغول هستند و بیشتر در زمینههای مشاورهای، فناوری و برنامه ریزی کار میکنند. این مشاغل به دلیل جدید بودن و مورد حمایت دولت بودن به راحتی و بیشتر میتوانند از موسسات مختلف وام بگیرند که معروفترین آنها صندوق نوآوری وشکوفایی است که تحت نظارت مستقیم نهاد ریاست جمهوری است و میتوانید با نوشتن طرح توجیهی خود به این مراکز مراجعه کنید و وام خود را راحتتر دریافت کنید».
کسب درآمد . مدل کسب و کار . گرفتن وام بانکی . شرایط ضامن وام کارآفرینی . گرفتن وام برای کار . وام با بازپرداخت کم . وام بانکی . وام خوداشتغالی . وام خودرو . وام سند ملک . وام کارآفرینی . وام کارگاه های زودبازده . وام کسب و کار . وام موسسات قرض الحسنه
مطالب مشابه تامین سرمایه کسب و کار:
سرمایه و زمان لازم برای موفقیت در کسب و کار آنلاین
اهمیت سرمایه گذاری گروهی برای کسب و کارهای کوچک
راههای کسب درامد و ثروت بدون سرمایه
تبدیل ریسک به استراتژی پولساز و کسب درآمد
در سال ۲۰۰۸، در اوج رکود جهانی، شرکت خودروسازی هیوندا مانند سایر شرکتهای اتومبیلسازی از رکود شدید در فروش وسایل نقلیه متضرر شد. مصرفکنندگان ترسان از بیکاری وحشتزده از سقوط ناگهانی ارزش خانههای خود، دیگر انگیزهای برای خریدهای گرانقیمت که بازپرداخت آنها سالها طول میکشید نداشتند. اکثر شرکتهای خودروسازی یک طرزفکر تدافعی اتخاذ کردند و با کم کردن تولید و کاهش برنامههای آینده رشد به بحران اقتصادی واکنش نشان دادند.
اما شرکت خودروسازی هیوندا ایده متفاوتی داشت. پس از تحلیل آنچه به مشتریان بالقوه انگیزه میداد و آنچه آنها را از خرید باز میداشت، تیم مدیریتی این شرکت خودروسازی با برنامهای به نام Hyundai Assurance تحول بزرگی ایجاد کرد؛ برنامهای که حاوی یک نکته ساده و قابلتوجه بود: از ما اتومبیل بخرید و اگر شغلتان را از دست دادید، ما آن را دوباره از شما خواهیم خرید و این مساله هیچ اثر منفی بر امتیاز اعتباری شما نخواهد داشت.
طی هفتههایی که صرف توسعه این ایده شد، هیوندا تبلیغات زیادی کرد و باعث شد تا این برنامه رشد پیدا کند. هیوندا با اندکی خلاقیت، به مشتریان بالقوه خود نشان داد که با وجود اقتصاد نامطمئن، اطمینان کافی دارد تا بهجای مخاطره، یک «پوشش ریسک» به مشتریان خود ارائه دهد. به گفته جان کرافیک، رئیس سابق هیوندا و مدیر ارشد اجرایی فعلی برنامه خودروهای خودران گوگل، هیوندا بهجای تسلیم شدن در برابر رکود، از اضطراب و تشویش بازار به بهترین شکل استفاده کرد.هیوندا توانست این دوره دشوار را هدایت کند؛ چرا که این شرکت با یک روش منحصربهفرد با ریسک مواجه شد. این شرکت خودروسازی بهجای اینکه با کاهش موجودی، بیکار کردن خطوط تولید و تعدیل نیرو، صرفا ریسک از دست دادن کسبوکار را در دوره رکود مدیریت کند، یک استراتژی فروش طراحی کرد که تمرکز آن روی نوسانی بود که ریسک ایجاد میکرد.
ما این استراتژی را «مزیت نااطمینانی» مینامیم. رهبران شرکتی در این استراتژی، با فعالیتهای هدفدار و برجسته به سوی فرصتهای جدید بازار، تغییرات نوآورانه ایجاد میکنند. بسیاری از شرکتها با یک چارچوب تاکتیکی بر مبنای مدیریت پیامدهای بالقوه (همانطور که در عبارت منفعلانه «مدیریت خواهیم کرد» وجود دارد) با ریسک مواجه میشوند؛ اما این نگرش بدون محافظت در برابر بزرگترین ریسکها (ریسکهایی که ناشناخته هستند) ممکن است دیوارهای محافظ بزرگتر ایجاد کند. مزیت نااطمینانی مسالهای متفاوت است: یک استراتژی که مدیران را به درک ناشناختهها بهعنوان متمایزکننده بازار و فرصتی برای ارائه راهحلهای نوآورانه وادار میسازد؛ راهحلهایی که برای مشتریان، سرمایهگذاران، شرکای استراتژیک، تنظیمکنندگان و رقبا جذاب است. بهطور خلاصه، مزیت نااطمینانی چیزی ورای معنای معمول مدیریت ریسک است؛ تا بدون دستپاچگی ارزش جدید و پایدار ایجاد کند؛ به عبارت دیگر، جستوجوی روشهایی برای دستیابی به بهترین پیامد از میان بدترین آنها.
این ایده که میتوانید نااطمینانی را به مزیت تبدیل کنید، حداقل به سال ۱۹۲۱ بازمیگردد که کتاب «ریسک، نااطمینانی و سود» نوشته فرانک نایت نوشته شد و یک چارچوب تئوریک ایجاد کرد. نایت، یکی از موسسان دانشکده نئوکلاسیک شیکاگو، عدم اطمینان را بهعنوان موقعیت برخورد با ریسکهایی تعریف کرده است که قادر به اندازهگیری یا پیشبینی نیستند. به عبارت دیگر، نهتنها داراییهای خود را در معرض ریسک میگذارید، بلکه بیان اینکه با چه مقدار ریسک مواجهاید نیز غیرممکن است.
اما طبق نظر نایت، این نوع از نااطمینانی برای وجود سود، ضروری است. اگر از پیش میدانستید که با چه مقدار ریسک روبهرو بودهاید، پس رقبای شما نیز قادر به چنین کاری بودند. هر بار که شما یک مزیت رقابتی بهدست میآورید، فرد دیگر میتواند راهی برای رقابت در زمینه مشترک بیابد. بنابراین، اگر بهعنوان یک مدیر ارشد اجرایی یا رهبر خلاق، به دنبال ورود نااطمینانی بهعنوان یک استراتژی در کار هستید، باید دیدگاهی مانند نایت را بپذیرید. توانایی شما در شناسایی فرصتهای پنهان در نیروهای مخل و سپس استفاده از آنها برای تمایز شرکتتان از رقبا، بهترین منبع خواهد بود. عدم اطمینان خاصی که با آن مواجهاید، ممکن است از تشویش در بازار (همانطور که برای هیوندا اتفاق افتاد) یا از یک بحران ناگهانی ناشی شود. عدم اطمینان میتواند یک دارایی باارزش باشد.
تبدیل نااطمینانی به ارزش
در دورانی که همه کسبوکارها باید آماده مقابله با تروریسم، حملات سایبری، شکست شرکا، بلایای طبیعی، تصادفات، فجایع محیطزیستی و فروپاشی بازار باشند، اینکه شرکتها بخواهند بهجای پذیرش غیرمنتظرهها، روی ایجاد حفاظ در مقابل آن تمرکز کنند، قابلدرک است. همه این استراتژیهای مدیریت ریسک، که برای حداقل کردن تلفات در نظر گرفته میشوند، به آسانی از یک شرکت به شرکت دیگر تکرار میشوند؛ اما هیچ جنبه مثبت رقابتی ارائه نمیدهند.
در واقع، مدیریت ریسک سازمانی بهعنوان یک سلاح استراتژیک شکست میخورد؛ چرا که این نوع مدیریت از اساسیترین جنبه از چشمانداز کسبوکار غافل است: بازار.یک برنامه مدیریت ریسک، شناسایی فرصتهای منحصربهفردی که همراه بینظمی و آشوب است را دشوارتر میسازد. در این محیط، آیا سرمایهگذاریهای شما در مدیریت ریسک که عمدتا هدف داخلی دارد، به سوی حفظ ارزشهای سازمانی است؟ اگر پاسخ شما به این پرسش مثبت است، پس شرکت شما به فرصتهای نااطمینانی بیتوجه است. شما میتوانید از طریق ریسکهایی که شرکتتان اخذ میکند راهی بهتر برای تمایز خودتان بیابید.
یکی از نویسندگان این مقاله به نام لری لینچ، دریافت که چگونه یک شرکت میتواند تفکر و شیوه عمل خود را توسعه دهد؛ عاداتی که میتواند آن را قادر به بهرهمندی از مزیت نااطمینانی سازد. او از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ و تنها چند سال پس از بحران پسانداز و وام که در آن بیش از هزار بانک ورشکست شدند، در گروههای عملیاتی، تکنولوژی و استراتژی ریسک در بانک Chase Manhattan کار میکرد. تعدادی از بانکهای بزرگ دیدگاه جدیدی نسبت به ریسک اتخاذ کردند و رهبران Chase نااطمینانیهای مرتبط با فعالیتهای مختلف بانکی شامل خدمات گسترده بانکداری الکترونیک و انتقال وجوه را مورد بررسی قرار دادند.
با مجهز شدن به دانش قویتر، آنها میتوانستند محصولات جدیدی را معرفی کنند. این بانک همچنین پلتفرمی ایجاد کرد که بهواسطه آن فروشها، توسعه محصول و پرسنل نوآور میتوانند به آسانی اطلاعات ریسکها را در نقاطی مانند بازارهای نوظهور، بانکداری عمده و خصوصی و مشاور املاک مدیریت کنند؛ بنابراین هر فرد دخیلی میتواند از دیگری بیاموزد و سرمایهگذاری و استراتژیهای خدمات خود را بهبود بخشد.تجربیات ما با شرکتهایی که از نااطمینانی مزیت بهدست میآورند نشان داده است که منافع بهدست آمده را میتوان به دو دسته گسترده تقسیم کرد.
۱- درآمدها و فرصتهای رشد جدید.
بهترین مثال برای این مورد شرکت AstraZeneca در چین است. چند سال گذشته برای شرکتهای دارویی خارجی که در بزرگترین بازار جهان فعالیت میکنند، سالی دشوار بود. دولت آمریکا شماری از شرکتها با پزشکان رشوهگیر را به نقض «قانون اقدامات فسادآلود خارجی» متهم کرد. اما زمانی که دولت چین سختگیریهای خود را شروع کرد و در سال ۲۰۱۴ جریمهای قریب به ۵۰۰ میلیون دلار بر شرکت GlaxoSmithKline (شرکت دارویی انگلیسی) اعمال کرد، این سختگیریها یک علامت واضح برای بازیگران صنعت بود؛ علامتی که میگفت دستورالعملهای کسبوکار در آنجا در حال تغییر است.
در پاسخ شرکتهای دارویی غربی در چین در بهترین حالت با احتیاط پیش میرفتند و در بدترین حالت عقبنشینی میکردند. داراییها فروخته شدند، تعدیل نیروها اعلام شد و تجدیدسازمان در مقیاس وسیع انجام شد.اما AstraZeneca در میان شرکتهای جهان نگرش متفاوتی اتخاذ کرد. این شرکت کمپین استراتژیکی را شروع کرد تا بداند که از نااطمینانی ناشی از عملکرد دولت چین چه مزیتهایی بهدست میآید.
برای تحقق این امر، AstraZeneca بهترین استعدادهایی را که رقبایش اخراج کرده بودند، استخدام کرد و از این افراد متخصص در بازار چین و برای تحلیل روشهای بالقوه برای سودآوری استفاده کرد. بهطور خاص این شرکت پیوستگی استراتژیک با WuXi AppTec، تولیدکننده چینی دارو، را گسترش داد و بیش از ۱۵۰ میلیون دلار در تسهیلات جدید (داروهای بیولوژیک پیشرفته که از سلولهای زنده ساخته شدهاند) سرمایهگذاری کرد. بیولوژیکها اساس بسیاری از داروهای بسیار موثر هستند و دولت چین میخواست تا این حوزه پرمنفعت را بهطور جدیتر دنبال کند. نتیجه سرمایهگذاریهای AstraZeneca در چنین مشارکتهایی، با بلوغ بازار داروی چین، بیش از پیش آشکار خواهد شد.
۲- بازدهی بالاتر در تخصیص منابع متمرکز بر ریسک، اصولا از هدفگذاری موثرتر زمان و سرمایه موجود در نااطمینانیها ناشی شده است و میتواند مستقیما بر مدل کسبوکار تاثیر بگذارد.چون تیمهای مدیریت ریسک در اکثر سازمانها بهعنوان ماموران عملیاتی خدمت میکنند و نه تسهیلکنندگان استراتژیک، مسوولیت بازتعریف و تجزیه و تحلیل ریسک برعهده مدیران کسبوکار است و زمانی که Rockwell Automation (یک تولیدکننده تجهیزات صنعتی) از سال ۲۰۰۷ ایده را آغاز کرد، این ایده در مرکز ارزیابی عرضهکنندگان بود. تا حدی تلاشهای مدیریت ریسک این شرکت همیشه این احتمال را در نظر میگرفت که عرضهکنندگان قطعات یا مواد خام با برخی رخدادهای غیرمنتظره در معرض خطر هستند، اما Rockwell با هزاران شرکت در شبکه خود، تمایز اندکی بین شرکای حتمی و کوچکتر ایجاد کرده است. تیم مدیریتی آن نه اثری قوی بر اینکه کدام شرکا بیشترین ریسک را متحمل میشدند داشت و نه اینکه کدام یک نسبتا از اختلال در امان بودند (بهعنوان مثال از بلای طبیعی یا یک رویداد سیاسی و اقتصادی).
رهبران این شرکت تصمیم گرفتند تا با انجام یک تحلیل کامل این موقعیت را تغییر دهند. Rockwell پس از شناسایی ضروریترین عرضهکنندگان و رتبهبندی آنها بر مبنای مقیاس ریسک، یک استراتژی در پیش گرفت تا از نوسان ریسک مربوط به برخی شرکتها منفعت کسب کند. برخلاف انتظار، اگر عرضهکنندگان شکست میخوردند، زنجیره ارزش Rockwell متضرر میشد. بنابراین، Rockwell منابع گستردهای (انسانی و مالی) را اختصاص داد تا از این عرضهکنندگان مهم حمایت کند؛ به این شکل که برای اولین بار پیوندهای نزدیکی با آنها تشکیل داد.نتیجه این امر مزیت غیرمنتظرهای بود: حلقه نوآوری. جلسات و بحثهای مکرر در مورد روشهایی برای بهبود عملیات و طراحیها، منجر به جمعآوری ایدههای جدید برای محصولات و اجزا و کارآیی شد. این عوامل سرانجام به هر دو جنبه معادله «سازنده تجهیزات اصلی/ عرضهکننده» کمک کرده است. این تلاش در نهایت، نگرشی که از ریسک هراس دارد را به یک شبکه آزاد از شرکتهای گروهی تبدیل کرد.
از تئوری تا عمل
اگر میخواهید کار مشابهی در سازمان خودتان انجام دهید، میتوانید با هدایت کردن اعمال و حرفهای خود و ارائه پیامی واضح و مختصر برای هر فرد در سازمانتان شروع کنید. پیام موردنظر این است که شما با نااطمینانیها مواجهاید و از آنها برای القای نوآوری استفاده میکنید. افراد در هر سطحی از سازمان، بهجای ترس از واکنش مدیریت، باید باور کنند که اگر به مدیرانشان امکان شناخت علل مشکلات و ارائه ایده برای راهحلها یا جایگزینهای تاکتیکی را بدهند، مورد پاداش قرار خواهند گرفت.
این تقاضا برای دیدگاهها و ایدهها، فرصتهایی برای کارشناسان در شرکت فراهم میکند. آنها بخشی از جلسات مربوط به رشد سازمان میشوند و بهترین دانش و مهارت خود را ارائه میدهند؛ چرا که این کار تمرینی است که با ماهیت بشر متناسب است (اینکه هر فردی میخواهد در امور مربوطه دخالت داده شود).پس از اینکه در مسیر رشد قرار گرفتید، چالشها ادامه مییابند. افراد در سراسر شرکت شما باید با یکدیگر کار کنند تا از عمیقترین توانمندیهای کسبوکار، شامل دانش و استعدادهای گوناگون و بزرگترین شایستگیها (مانند مدیریت دادهها و تجزیه و تحلیل، ابزارهای بصریسازی(visualizing tools)، توسعه محصول و مهارتهای برندسازی) استفاده کنند تا نگرش جدید شما به ثمر برسد.
توسعه این نوع از فرهنگ شرکتی آسان نیست؛ اما میتواند محقق شود. این نوع فرهنگ رهبران نوآور در جایگاههای ارشد شرکتی ایجاد میکند؛ رهبرانی که میتوانند شرکتهای خود را در مسیرهای خلاقانه و غیرمعمول هدایت کنند.
این نگرش برخلاف طرزتفکر اکثر مدیران ریسک است؛ مدیرانی که عموما عهدهدار حفظ وضع کنونی بودهاند. آنها درک خواهند کرد که مزیت نااطمینانی راهی برای افزایش اهمیت آنها در سازمان ارائه میدهد، اما ممکن است آنها در صورت نبود ریسک در شرایط فرصتهای استراتژیک، نگران باشند که در حاشیه قرار بگیرند.بهطور خلاصه، اگر شما یک مدیر ارشد هستید، نمیتوانید بهطور کامل ریسک را در خلال پارامترهای منابع رقابتی کنترل کنید. انجام این کار یک اشتباه است.
بلکه باید نااطمینانیها را کشف کنید و از آن بهره ببرید. اگر بتوانید آنچه در بازارها غیرقابلپیشبینی و برای رقبای شما ناشناخته است را بشناسید و آن را در جلسات استراتژیک رشد وارد کنید؛ آنگاه در مقابل رقبایی که هنوز ریسک و نااطمینانی را بهعنوان تهدید میبینند موفق خواهید شد. نکته آخر آنکه رهبران خلاق از ریسک کردن نمیهراسند؛ آنها ریسک را به یک استراتژی پولساز تبدیل میکنند.
کسب درآمد . پول ساز. کسب و کار . استراتژی . استراتژی پول ساز . پذیرش ریسک . تحلیل بازار . تمایز در بازار . کسب و کار . مدل کسب و کار . مزیت نااطمینانی
سرنوشت امتحان کنکور ۹۸
بحث کنکور در ایران همیشه مانند تورم و گرانی معضل و مشکل همه خانواده بوده و هست و اگرچه مسئولان حرفهایی برای رفع مشکلات می زنند ولی همواره وجود دارد . سالهاست صحبت از تعطیلی کنکور و ورود افراد به دانشگاه بدون آزمون ورودی می دهند ولی هنوز اجرایی نشده است . در میان تمام مشکلات و مسائل کنکور در ماههای اخیر مشکل سرنوشت کنکور سال 98 هم اضافه شده است. در واقع ماجرای کنکور ۹۸ به یکی از بزرگترین دغدغههای فکری این روزهای کنکوریها تبدیل شده، همه به دنبال پاسخ این سوال هستند که آیا کنکور سال ۹۸ برای داوطلبان نظام قدیم هم برگزار میشه یا خیر؟ اگر کنکور ۹۸ فقط و فقط برای داوطلبهای نظام جدید برگزار بشه، تکلیف ما چیه؟
آیا باید کتابهای دوره جدید متوسطه یعنی دهم، یازدهم و دوازدهم رو مطالعه کنیم؟
اگر شما هم جزو افرادی هستید که مدام در حال کلنجار رفتن با خودتون هستید تا جواب این سوالات رو پیدا کنید، با ما همراه باشید. ما در این مقاله سعی کردیم با زبونی خیلی ساده ماجرا رو برای شما باز کنیم.
نکته: در درجه اول باید خدمت تمام کنکوریهای ۹۷ عرض کنیم که شما تمام سعی و تلاش خودتون رو بکنید تا در کنکور سراسری سال ۹۷ بهترین نتیجه ممکن رو به دست بیارید و به رشته مورد علاقتون برسید.
گریزی به گذشته نظام آموزشی کشور
از سال ۱۳۴۶ تا سال ۱۳۷۰ سیستم آموزش به این شکل بود که یک فرد در ابتدا ۵ سال ابتدایی و سپس ۳ سال راهنمایی و در آخر ۴ سال دبیرستان رو طی میکرد و بعد از طریق کنکور وارد دانشگاه میشد.
در سال ۱۳۷۰ نظام جدیدی جایگزین این نظام شد. کلیت نظام آموزشی جدید به این شکل بود که دوره پیش دانشگاهی رو از دوره دبیرستان جدا میکرد. سرنوشت کنکور سال ۸۱ دقیقا مثل کنکور سال ۹۸ شده بود و اما خوشبختانه سازمان سنجش برای هر دو گروه داوطلبان نظام جدید و قدیم سوالات مجزا طراحی کرد و این روند رو تا کنکور ۸۳ هم ادامه داد.
با توجه به توضیحات بالا شما میتونید امیدوار باشید که مثل سال ۸۱ برای کنکور ۹۸ هم دو دسته سوال داشته باشیم. اما به طور کلی باید منتظر بمونیم تا جواب قطعی و نهایی از طریق سازمان سنجش اعلام بشه.
جمع بندی: در درجه اول شما باید تمام تلاشتون رو برای قبولی در رشته مورد علاقتون در کنکور سال ۹۷ انجام بدید، اما اگر به هر دلیل خواستید در کنکور سال ۹۸ شرکت کنید، میتونید امیدوار باشید. امیدواری از این جهت که در کنکور سال ۸۱ هم با توجه به شرایط مشابه با کنکور ۹۸، برای هر دو گروه داوطلبهای نظام جدید و قدیم سوال طراحی بشه. اما برای مطمئن شدن باید منتظر جواب نهایی سازمان سنجش کشور باشید.
مطالب مشابه کنکور:
مشکلات کنکور و عدم موفقیت در کنکور
شیوه مطالعه کنکور برای کسب رتبه تک رقمی
برترین شیوه مطالعه برای کنکور و روش مطالعه PQR5جهت آزمون کنکور
مطالعه درست برای کنکور و شیوه کسب رتبه برتر در آزمون کنکور دانشگاه