اهمیت نگارش ساده برنامه کسب درآمد
متاسفانه ما فکر می کنیم اگر برنامه کسب و کار و یا طرح های کسب درآمد خود را پیچیده و طولانی بنویسیم و طراحی کنیم امتیاز خاص محسوب می شود در حالی که ساده نویسی و کوتاه نویسی در همه حال امتیاز محسوب می شود خواه در کسب و کار باشد و یا در سایر مسائل . در اینجا قصد دارم تا اهمیت و لازمه نوشتن برنامه و طرح های کسب و کار و همچنین ایده های کسب درآمد به ساده ترین شکل ممکن را بنویسم تا با دلایل ثابت شود که ساده نویسی هم در کسب و کار امتیاز بالایی دارد.
اولین باری که در اواخر دهه ۷۰ شروع به کار با بیزنس پلن کردم، برنامه ها طولانیتر و پیچیدهتر از برنامههای امروزی بودند. شاید این موضوع به این خاطر باشد که امروزه برنامه کسب و کار رواج بیشتری دارد و تقریبا به وسیله هر کسی و در هر زمینه شغلی مورد استفاده قرار میگیرد. شاید هم سرمایهگذارانی که باید این برنامهها را بخوانند، جریان سادهنویسی را ایجاد کردند یا ممکن است مردم صرفا به دلیل کمبود وقت به سادهنویسی روی آورده باشند!
هر دلیلی که داشتهباشد، جریان موجود در برنامههای کسب و کار امروزی به این شکل است که یکراست به اصل قضیه پرداخته شود. راهبرد «ساده بنویس تا سریع خوانده شود» مهمترین نکته در این برنامههاست. اگر میخواهید مردم بیزنس پلن شما را بخوانند، مهمترین نکتهای که باید رعایت کنید این است که ساده بنویسید. کلمات ساده انتخاب کنید و برنامه تان را کوتاه نگه دارید.
* از جملات طولانی و پیچیده استفاده نکنید؛ مگر آن که هدف خاصی داشته باشید.
* از کلمات مخفف، اصطلاحات خیابانی و کلمات چند معنایی استفاده نکنید؛ همه نمیدانند که «س.ن.ب.ک.ک.» به معنای «ساده نویسی برنامه کسب و کار» است!
* از کلمات رایج استفاده کنید.
* از بولت پوینت استفاده کنید. بولت پوینت به خواننده اجازه میدهد تا اطلاعات مهم را با سرعت بیشتری دریافت کند.
* کوتاه بنویسید. طول متوسط بیشتر برنامههای کسب و کار نسبت به گذشته خیلی کوتاهتر شده است. شاید بخواهید به منظور متقاعد کردن دیگران ۲۰ تا ۳۰ صفحه توضیحات به علاوه ۱۰ صفحه ضمایمی مانند پروژهها، رزومه مدیریتی و سایر جزییات بنویسید اما بدانید که اگر برنامه کسب و کارتان حدود ۴۰ صفحه باشد، پس به درستی خلاصهاش نکردهاید.
البته استثناهایی هم وجود دارد. اخیرا برنامه کسب و کاری دیده ام که متعلق به یک کافی شاپ بود. آنها عکسهایی از محل احداث، منوها و نقشهها نیز در برنامهشان گنجانده بودند. این ویژگیهای گرافیکی باعث طولانیتر شدن برنامهشان شدهبود اما در عین حال بر ارزش آن نیز افزودهبود.
از چارتهای کسب و کار استفاده کنید. کاری کنید که اعداد و ارقام مهم تان به سرعت پیدا و درک شود. از جدولها و چارت های ساده استفاده کنید تا مهم ترین آمارهایتان را به رخ بکشید. همچنین:
* از چارتهای دو بعدی استفاده کنید، نه سه بعدی. خواندن چارتهای دو بعدی معمولا کار آسانتری است. مطمئن شوید که اعداد به خوبی نشان داده شدهاند.
* از چارت کیک مانند استفاده کنید تا سهم خود را از بازار نشان دهید.
* متن خود را به خوبی ویرایش و زیباسازی کنید. شما باید علاوه بر انتخاب مناسب کلمات، شکل ظاهری متن خود را نیز زیبا و ساده کنید. توصیههای زیر را بخوانید:
* متن تان را فقط با دو فونت بنویسید. فونتی که برای نوشتن تیترها به کار میبرید، باید فونت ساده sans-serif مانند Arial و Tahoma باشد. فونت مورد استفاده در متن نیز بهتر است B Nazanin باشد.
* از فونتهای ریز دوری کنید. تنها برخی از فونتها در اندازه ۱۰ به خوبی نمایش داده میشوند. بهتر است از اندازه ۱۱ یا ۱۲ استفاده کنید.
* بین مطالب و برای جداسازی چارت ها از مطالب فاصله در نظر بگیرید. هر وقت شک داشتید به صفحه بعد بروید.
* برنامه کسب و کار خود را چندین بار بخوانید و اشتباهات لغوی و گرامری را برطرف کنید. مطمئن شوید اعدادی که در چارت به کار بردهاید با اعدادی که در متن وجود دارند، همخوانی دارند.
مزایای برونسپاری در کسب درآمد
برخی در راه اندازی کسب و کار علاقه دارند تا همه امور را در حیطه کاری و مدیریت خود داشته باشند ولی گاهی برون سپاری و واگذاری برخی امور به دیگران حتی در محیط کسب درآمد موجب چالاکی بیشتر و افزایش درآمد خواهد شد و تمرکز را بر روی امور اساسی معطوف خواهد کرد . در این جا قصد دارم تا فواید عملی برون سپاری در کسب درآمد و اینکه تا حد باعث افزایش درآمد خواهد شد را بیارم .
همان طور که پیش تر گفتم مزایای برون سپاری پرشمارند. ولی در این نوشتار فقط به ۱۰ برترین مزایای برون سپاری پرداخته میشود.شرکتهای برون سپاری فرآیند کسب و کار (BPOs) عموما از درون اقتصادهای در حال توسعه فعالیت میکنند. این امر شماری از مزیتها را برای کسب و کارهایی فراهم میآورد که به دنبال برون سپاری فرآیندهای کسب و کار تراکنشی غیرمرکزیشان هستند. از دیدگاه Beepo برترین مزایای برونسپاری فرآیند کسب و کار موارد زیر هستند:
۱. صرفهجویی در هزینه
استخدام نیرو برای توسعهی اقتصادها کم هزینه است. بیپو در فیلیپینز(The Philippines) فعالیت میکند جایی که در آن بهای زندگی از بهای زندگی در استرالیا ارزانتر است. بنابراین شما میتوانید با نیروی کار برونسپاری شده در فیلیپینز با کسری از هزینه برونسپاری در استرالیا کار کنید یا بدهید نیروی داخلی خودتان فرآیندها را به انجام برسانند.
۲. رشد کسب و کارتان
نخستین چیزی که هنگام فکر کردن دربارهی فرصتهایBPO به ذهن بیشتر مالکان کسب و کار خطور میکند پساندازهای بهای ممکن است. با وجود این، مهم است بفهمیم که بیشتر کسب و کارها برای رشد کردن سخت تلاش میکنند چون بودجه برای استخدام نیروی مورد نیاز را ندارند. با برونسپاری فرآیندهای کسب و کار تراکنشی غیرمرکزی فرعی به خارج، کسب و کارها میتوانند وقت کارکنانشان را آزاد کنند تا کمتر روی “مسائل مدیریت” و بیشتر روی رشد کسب و کار تمرکز کنند.
۳. رضایت شغلی افزایشیافته
وقتی داشتم در رشتهی MBA درس میخواندم، از رابطهی(یا عدم) بین رضایت شغلی، حفظ کارکنان و دستمزد متعجب بودم. تحقیقات اساسا میگوید که رابطهی بین رضایت شغلی و دستمزد بسیار اندک است؛ با وجود این، رابطهی بین حفظ کارکنان و رضایت شغلی مورد مهم تری است. یکی از چیزهایی که آدمها را از شغلشان جدا میکند انجام دادن کارهایی است که از انجام آنها لذت نمیبرند؛ مثل کارهای جزئی، اجرایی، تراکنشی، فرعی که آنها را از انجام آنچه دربارهی نقششان از آن لذت میبرند باز میدارد.
۴. بیشینه کردن قدرت کارکنانتان
در ادامهی جملات نکتهی ۳، با برونسپاری فرآیندهای کسب و کار تراکنشی غیرمرکزی، به کارکنانتان اجازه میدهید روی انجام آنچه به نحو احسن انجام میدهند تمرکز کنند. به عنوان مثال، شما تیم فروشتان را استخدام نکردهاید تا هر بار که فروش کردند یک سری کاغذ پُر کنند، درست است؟ شما آنها را برای فروش استخدام کردهاید! و من فکر میکنم آنها از بار اجرایی که همه جا با خودشان به دوش میکشند شکایت دارند، درست است؟ اما، فکر کنید چه اتفاقی میافتاد اگر شما بعضی از کارهای تراکنشی غیرمرکزی را که آنها انجام میدهند برونسپاری میکردید؟ آنها خوشحالتر میشدند، اما آنها همچنین میتوانستند وقتشان را بیشتر روی فروش متمرکز کنند؛ که، بنابراین به رشد کسب و کارتان کمک میکرد.
۵. ساعات عملیات افزایش یافته
با برونسپاری فرآیندها به خارج میتوانید شرایط کاری و اختلاف زمان را در راستای خدمت به کسب و کارتان بیشینه کنید. عموما، کارکنان خارج از کار کردن به هر تعداد ساعت استاندارد که مناسب حال مشتریان باشد خوشحال میشوند. پس اگر نیاز دارید که پردازش کارتان در شب انجام شود در حالی که کسب و کار استرالیایی شما در آن موقع تعطیل است، این کار از طریق برونسپاری ممکن خواهد بود. از طرف دیگر، اگر نیاز است که تیم برونسپاریتان به تعداد ساعاتی که شما کار میکنید کار کنند، آنها میتوانند این کار را هم انجام بدهند. در پایان روز انعطافپذیری ساعات عملیاتی برای هماهنگ شدن با شما مهیا است.
۶. تبدیل شدن به یک شهروند شرکت جهانی
از طریق کار کردن با تیم خارجیتان، نه تنها برای رشد کسب و کارتان فرصت آفرینی میکنید، بلکه به بهبود شرایط زندگی در کشورهای کم شانستر نیز کمک میکنید. کمک بخش BPO به اقتصاد فیلیپین را نمیتوان نادیده گرفت. این کمک در ارقام زیر به اثبات میرسد:
- ۲۳۲.۷ میلیارد پزوی فیلیپین در VAT (مالیات بر ارزش افزوده- مشابه GST) کمک به خرید غذا
- ۷۳.۷ میلیارد پزوی فیلیپین در اجارهی مسکن
- ۴۵.۴ میلیارد پزوی فیلیپین در حملونقل عمومی و بهایای ارتباطات سیار
- ۲۲.۵ میلیارد پزوی فیلیپین در بهایای البسه
- ۸۰ میلیارد پزوی فیلیپین در پساندازها/سرمایهگذاریها
- ۱۱۰ میلیارد پزوی فیلیپین در مالیاتهایی که میتوانند خدمات عمومی را پوشش دهند معادل ۳۰۰۰۰۰ کلاس درس و ۳.۲ میلیون خانواده دریافت کنندهی بیشترین انتقال نقدی مشروط (CCT)برای یک سال.
بنابراین، با مشارکت در بخش BPO شما به بهبود استانداردهای زندگی برای مردم کمشانس و اقبالتر کمک میکنید.
۷. احیای تمرکزتان روی راهبرد کسب و کار
برونسپاری فرآیندهای تراکنشی غیر مرکزی نهایتا به صرفهجویی وقتتان خواهد انجامید. به خصوص، وقتی از طریق Beepo برونسپاری میکنید. ما مستند کردن فرآیندهایتان را به روشی زیر نظر میگیریم که برای تیم برون کشوریتان مفهوم باشد و همچنین تیم ما را برای پیگیری نیازهای شما آموزش دهد. تصور کنید با زمان صرفهجویی شدهای که با سپردن فرآیند پردازشی کارکنانتان به ما بهدست میآورید چه کارهایی میتوانید انجام دهید؟ شما میتوانید از آن زمان برای تمرکز بر راهبرد کسبوکارتان و رشد کسب و کارتان یا… استفاده کنید. شما میتوانید در ساحل نوشیدنی مورد علاقهتان را سر بکشید. در هر صورت اوضاع بدی نخواهید داشت.
۸. کار کردن در یک محیط روابط صنعتی کمتر منظم
از طریق کار کردن با Beepo در فیلیپینز مجبور نخواهید بود نگرانِ مشکلات مدیریت اجرایی درون کسب و کارتان باشید. ما تیم را در فیلیپینز استخدام میکنیم، بنابراین شما فقط لازم است به مشاوران ما که در استرالیا هستند بگویید که مشکلی دارید و Beepo مسائل را از آنجا مدیریت خواهد کرد. شما همچنین مجبور نخواهید بود نگران انجام دادن آن کارهای عمده در روابط صنعتی باشید چون میتوانید قوانین اشتغال استرالیا را درک کنید.
۹. بیشتر کردن ارزش دلار استرالیا
ارزش بالای دلار استرالیا مشکلاتی را در عصر اقتصادی اخیر برای صادرکنندگان ما ایجاد کرده است و اما اگر شما میخواهید خدمات را از خارج وارد کنید یعنی فرآیندها را به یک BPO که پایگاهش در خارج است برونسپاری کنید، آن وقت مزایای یک دلارِ قوی را بهدست خواهید آورد. تا پایان سال ۲۰۱۳، RBA اعلام میکرد که راهبردشان کاهش ارزش دلار استرالیا به ۰.۸۵ دلار امریکا است. وقتی ملاحظه میکنید که دلار استرالیا در ژانویهی ۲۰۱۴، ۰.۸۹ دلار امریکا ارزش دارد و حدود ۴۰ پزوی فیلیپین قدرت خرید دارد آن وقت آن ۴ سنت اختلاف تاثیری بر ارزش برونسپاری که شما از پولتان کسب میکنید نخواهد داشت.
۱۰. هر کس دیگری این کار را انجام میدهد
یک تحقیق اینترنتی سریع شما را متوجه خواهد کرد که دولت استرالیا در زمینهی تلاش برای درک اینکه چه تعداد شرکت استرالیایی از BPOها استفاده میکنند کار زیادی انجام نمیدهد. با وجود این، وقتی نکات زیر را در نظر میگیرید مشخص میشود که بخش BPO بزرگ و در حال رشد است- در حال رشد است چون کسب و کارهایی به اشکال و اندازههای گوناگون وارد میدان میشوند:
- از ۲۰۰۱، بخش BPO فیلیپین تا استخدام ۷۷۰۰۰۰ نفر رشد کرده است
- در ۲۰۱۲، این بخش ۲۰ درصد رشد کرد و ۶ میلیارد دلار امریکا برای اقتصاد پول تولید کرد
- تا ۲۰۱۶، بخش BPO برآورد زده میشود که از مرز ۲۵ میلیارد دلار عایدات بگذرد، که جوابگوی حدود ۱۰ درصد تولید ناخالص ملی فیلیپین خواهد بود و مستقیما ۱.۳ میلیون فیلیپینی و ۳.۲۰ میلیون دیگر را به صورت استخدام غیر مستقیم به کار خواهد گرفت.
کسب و کارها فرآیندهای تراکنشی غیر مرکزی خود را به Beepo برونسپاری میکنند چون این کار حس کسب و کاری خوبی برای آنها به وجود میآورد. از مزایای برون سپاری برای کسب و کارها این است که فرصت رشد و نگهداری یا افزایش حاشیهی سودشان را در یک محیط کسب و کار خانگی فراهم میآورد که پیوسته قاعدهمندتر میشود و به طور فزایندهای پیچیده و پرهزینه میشود.
استارتآپها محل مناسب کسب درآمد زنان
سایت Entrepreneur.com در آخرین شماره خود به نقش بانوان برای جضور در تجارت پرداختهاست . وقتی که رسانهها در مورد حضور زنان در عرصه تکنولوژی و دنیای استارت آپ صحبت میکنند، بیشترین تمرکز روی جنبه منفی آن است. ما مطالبی در مورد میزان پیشرفت مورد نیاز برای ایجاد برابری جنسیتی در رهبری و تبعیض گسترده علیه توسعه دهندگان زن خواندهایم. در فرهنگ ناخوشایندی که بیشتر شبیه بازگشت به دهه ۵۰ میلادی است تا رفتن به سمت صنعتی که قرار است ما را به سمت آینده هدایت کند، پرونده حقوقی برجسته زنی مثل الن پی نقطه عطفی محسوب میشود.
و این درست است که پیشرفت خیلی زیادی باید ایجاد شود. اما این تمرکز منحصر به فرد در این موقعیت میخواهد از این حقیقت که بسیاری از زنان در دنیای استارت آپ در حال پیشرفت هستند و در این زمینه شرکتهایی را راه اندازی کردهاند، چشمپوشی کند. مطالعات متعدد نشان دادهاند که تجارتهایی که تعداد مدیران زن آن بیشترند موفقتر و سودآورتر از تجارت هایی هستند که تعداد مدیران مرد آن بیشتر است؛ در نهایت، دنیای سرمایهگذاری شروع به توجهکردن به این مسئله کرده است. اطلاعات شرکت سرمایهگذاری ریسک پذیر First Round نشان دهنده این است که سرمایهگذاری های این شرکت در شرکتهایی که بنیانگذاران آن خانم هستند، ۶۳ درصد بهتر از سرمایهگذاری در شرکتهایی که کل تیم آنها مردهستند، عمل کردهاست.
همان طور که دنیا از خواب بیدار میشود و این واقعیت را میپذیرد که استارت آپها و در واقع همه تجارتها زمانی که زنان شانس مدیریت و رهبری آنها را پیدا میکنند عملکرد بهتری دارند، خود زنان هم متوجه میشوند که استارت آپها برخی از بهترین مکانها برای کار حرفهای آن ها میباشند. در واقع نسبت به قبل، در حال حاضر بنیانگذاران استارت آپها بیشتر زنان هستند و درصد تعداد استارت آپهای بنیان گذاریشده با حداقل یک زن بنیانگذار از ۹ درصد در سال ۲۰۰۹ به ۱۸ درصد در سال ۲۰۱۴ رسیدهاست.
سقف شیشهای در سراسر دنیای تجارت دست نخورده باقیمانده، اما ممکن است بیشتر ترکها برای زنانی که در هر جایی در استارت آپ حضور دارند دیدهشود. سبکهای مدیریتی بسیار سازمان یافته و ذهنیت انجمن دانش آموزان پیشین هنوز هم در بسیاری از بخشها بسیار حقیقت دارد، اما استارت آپها ذاتاً توانایی نوشتن قوانین خود، خود فرهنگسازی و ساختن ساختارهای مدیریتی که راه را برای مدیران و رهبران زن باز میکند را دارند.
در نتیجه، به نظر میرسد پلکان شرکت در اغلب استارت آپ ها بسیار متفاوت تر از پلکان تجارتهای قدیمیتر باشد. اغلب پلکان کمتری به عنوان مقیاسگذاری یک تجارت برای بالا رفتن وجود دارد. این بدان معناست که بسیاری از زنانی که با محاصره روبرو میشوند، همان طور که به سمت بالا صعود میکنند حذف میشوند ولی قبل از آن، این شانس را دارند که کیفیت رهبری و مدیریت خود را در حرفه خود نشان دهند.
سرعت بالا و ماهیت مشارکتی محیط استارت آپ بدان معناست که به کمک همه و تقسیم وظایف در اسرع وقت نیاز دارد. در این گونه مدلهای کاری، کارآفرینان هوشمند میدانند که زمان کمی برای تلف کردن در جهت تعصب دارند و به همین دلیل به زنان اجازه میدهند که برای یک روز خود را اثبات کنند. من خودم را در این موقعیت پیدا کردم، زمانی که برای اولین بار بعد از تجربه کار در شرکت سرمایهگذاری ریسک پذیر که در ردیف اول عواقب ناشی از سبک مدیریتی ضعیف بودم، وارد دنیای استارت آپ شدم. وقتی که کار خود با اولین شرکت استارت آپم را شروع کردم، به سرعت دریافتم که برای به دست آوردن موقعیت رهبری و مدیریتی باید در خط مقدم شرکت کار اساسی انجام دهم، هر چیزی که از طرف مشتریان و مشتریان بالقوه میبینم و میشنوم را باید آنالیز کنم و برای فرآیند به بار نشستن دیدگاهها باید یک تفکر علمی به کار گیرم. زمانی که قادر به توسعه دیدگاهها و بینشها شدم، آن را تجارت خود ساختم تا با بدون تردید با مدیریت ارشد به اشتراک بگذارم. هیچ وقت جنسیت من فاکتور مهمی محسوب نشده و به خاطر موقعیتی که ایجاد کرده بودم، تمرکز مدیریت کاملاً روی اعتبار خود ساخته ام بوده و این کار باعث دور شدن آن از هرگونه تعصب شدهبود.
فرهنگ کار بیشتر استارت آپهای تأسیس شده نیز تمایل دارد به نفع زنان باشد. در حالی که بسیاری از استارت آپها در سالهای اولیه خود تقاضای ساعات کار طولانی دارند، اما زمانی که وارد فاز بعدی می شوند و در زمینه استعدادهای برتر به رقابت با سایر استارت آپ ها نیاز پیدا می کنند، به سمت تأکید بر مزایای حول محور تعادل زندگی کاری مثل انعطاف پذیری در ساعات کاری، مرخصی والدین و حسن مزایای شغلی جذاب برای زنانی که چه برنامه ای برای تشکیل خانواده داشته باشند و یا نداشته باشند، تمایل پیدا میکنند. این نوع از تعادل فقط مزیتی برای پیشرفت زنان نیست، بلکه برای کمک به مقیاس استارت آپها نیز ضروری است. زندگی سالم، حتی خلق و خو و طیف گسترده تجارب و منافع همه ناشی از تعادل می باشند و همچنین همه آن ها در ترغیب خلاقیت و آوردن ایدههای بزرگ برای به سرعت به ثمر رسیدن، مشارکت دارند. خوشبختانه استارت آپ فعلی من، The Big Know، مخصوصاً از این نوع برنامه کاری متعادل حمایت کرده و بدون شک برای رشد تجارتمان و برای توسعه حرفه من به آن پرداختهاست.
من فکر می کنم همان طور که سرمایهگذاران و دنیای تجارت در مقیاس بزرگ بین رهبری و مدیریت زنان و نتیجه آن ارتباط برقرار میکنند، ما داشتیم در چگونگی راهاندازی استارت آپ و دنیای تکنولوژی و این که توسط چه کسی این کار انجام می شود یک تغییر تاریخی مشاهده میکردیم. زنان این فرصت را دارند تا صنعت در حال ظهور را در مسیری که جایگاه آنها را محکم میکند، شکل دهند و این دقیقاً همان کاری است که دارند انجام میدهند. امروزه استارت آپها مکان عالی برای کار کردن زنان میباشد و آینده آن از این هم روشنتر است.
مطالب مشابه استارت آپ :
معرفی برترین استارتآپ های کسب درآمد
سه استارت آپ موفق در کسب درآمد و جذب مشتری
راهنمای برندسازی دیجیتالی با جیب خالی برای کسب و کارهای کوچک
دنیای کسب و کار آنلاین و کسب درآمد از اینترنت به دلیل وسعت فراوان می توان هر کاری انجام داد به شرطی که هوشمندانه وارد شد. برند شدن و برندسازی در دنیای کنونی با هزینه های بسیاری همراه است و شرکتهای بزرگ و معتبر با سعی و تلاش فراوان به آن دست یافتند . در دنیای مجازی می توان با دست خالی برای کسب و کارهای کوچک خود برندسازی دیجیتالی کرد و شخصیت دیجیتالی جهت اطمینان و اعتماد مشتری ایجاد کرد. در اینجا قصد دارم تا راهنمای برندسازی دیجیتالی را با کمترین هزینه و بیشتری کارایی و درآمدزایی بیان کنم:
برای آنکه استارتاپ یا کسب و کار کوچک شما روی پلتفرمهای مختلف، برند دیجیتالی یکپارچه و منسجمی داشتهباشد، ارتباط گرفتن با مشتریان، رؤیتپذیری در فضای آنلاین، و بالا بردن اعتبار آن از اهمیت زیادی برخوردارند. اما خلق چنین برندی به اذعان بسیاری از شرکتهای تبلیغاتی گران تمام میشود. اگر منابع شرکتتان محدود باشند، و به ویژه تازه کار خود را شروع کردهباشید، فرایند مذکور میتواند نگرانکننده و چالشبرانگیز باشد.
اما Juntae DeLane، مؤسس انستیتو برندینگ دیجیتال میگوید هر شرکتی میتواند فارغ از میزان منابعی که در اختیار دارد برندسازی دیجیتال خود را آغاز کند. مؤسسهی او به افراد و سازمانها کمک میکند هویت، اعتبار و حضور دیجیتالی خود را تقویت کنند.
جونتای برخی از بهترین و اثربخشترین ترفندهای خود را با کارآفرینان، دارندگان کسب و کارهای کوچک، فریلنسرها و هر کس دیگری که میخواهد بدون صرف هزینهی آنچنانی، برند دیجیتالی قابل اتکایی برای خود خلق کند به اشتراک گذاشتهاست.
۱- برای تولید محتوا شریک بیابید
کسی که با شما مخاطب و منافع مشترک دارد میتواند به خلق محتوای مشترک در کنار شما علاقه نشان دهد. محتوای مشترکی که از آن صحبت میکنیم میتواند از پستهای متنی گرفته تا اینفوگرافیک یا ویدیو متغیر باشد.
جونتای میگوید با کار کردن در کنار کسی که از قبل پلتفرمی برای این کار داشته قادر خواهید بود برند و تخصص خود را در معرض دید جمعی از مخاطبان آماده قرار دهید و با همفکران خود در همان حوزه ارتباطات مفیدی برقرار کرده و آن را حفظ کنید.
۲- پادکستها و تولیدکنندههایشان را دریابید
استقبال گستردهای که ظرف سالهای اخیر از پادکست و محتوای صوتی شده است به آن معناست که احتمالاً در حوزهی دنجی که برای فعالیت خود در نظر گرفتهاید نیز پادکست یافت میشود. با تولیدکنندگان پادکستهای مرتبط با حوزهی فعالیت خود ارتباط بگیرید و برای آنان توضیح دهید چگونه با دانش و تجربه ی خود می توانید برای مخاطبانشان ارزش آفرین شوید.
اگر آنها نیز شما را برای مصاحبه انتخاب کنند، می توانید از این طریق با مشتریان بالقوه ی متعددی ارتباط بگیرید و داستان خود را برایشان شرح دهید. برای این منظور، گزیده ی مناسبی از تخصص یا تجربه ی خود را آماده داشته باشید تا به عنوان نمونه به مخاطبان یاد شده ارائه کنید.
۳- از بهترین منابع حوزهی فعالیت خود استفاده کنید
اگر هنوز بودجهی لازم برای تولید محتوای با اصالت در اختیار ندارید، میتوانید به سراغ معتبرترین منابع حوزهی فعالیت خود بروید و محتوای آنان را به اشتراک بگذارید. به گفته ی جونتای، این کار حداقل از یک طرف نشان میدهد اطلاعاتتان در صنعت مورد نظر به روز است، و از طرف دیگر برای دنبال کنندگان و مخاطبانتان ارزش آفرین میشود.
میتوانید برای دنبال کردن کلمات کلیدی مد نظر خود از قابلیت Google Alerts یا اکانتهای مرتبط در شبکههای اجتماعی استفاده کنید تا به سرعت از محتوایی که در زمینه ی تخصصیتان منتشر میشود آگاهی یابید. حتماً حواستان باشد منابع مورد استفاده در پست هایتان را تگ کنید.
۴- در گفتگو های مجازی رویدادهای مورد نظر شرکت کنید
اگر هنوز بودجهی لازم برای شرکت در کنفرانسها و همایشهای صنعت خود را در اختیار ندارید یا از اعتبار کافی برای رفتن به روی صحنه برخوردار نیستید، لااقل میتوانید در گفتگو های آنلاینی که درباره ی این رویداد ها صورت میگیرد شرکت کنید. جونتای توصیه میکند برای آنکه از دور در رویدادهای مورد نظر خود شرکت داشته باشید، از هشتگ استفاده کنید، فهرست یا بیوگرافی افراد تأثیرگذار و سخنرانان شرکت کننده را برای بقیه منتشر کنید، با الهام از موضوعات و سخنرانی های رویداد مورد نظر تولید محتوا کنید و به صورت زنده در مورد آن پست بگذارید.
۵- محتوای گرافیکی خلق کنید
به طور قطع افراد و سازمان های متعددی در صنعت شما وجود دارند که تحقیق می کنند. شما نیز می توانید از نتایج تحقیقات آنها برای تولید اینفوگرافیک و نمودارهای گرافیکی پرطرفدار و مزین به برند خود استفاده کنید. حتی اگر در زمینه های گرافیکی استعداد خاصی ندارید، ابزارهای متعددی وجود دارند که میتوانند در ساخت سریع اینفوگرافیک به شما کمک کنند.
سپس میتوانید محتوای گرافیکی خود را روی شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، توییتر، اینستاگرام یا هر پلتفرمی که مناسب تشخیص می دهید منتشر کنید تا توجه کاربران اینترنت را به خود معطوف دارید و بازدیدکنندگان تازهای برای وبسایت یا وبلاگ خود دست و پا کنید.
۶- در شکل های مختلف به بازتولید محتوای خود بپردازید
جونتای می گوید: «وقتی منابعتان محدود باشند، باید از آنچه که در اختیار دارید نهایت بهره را ببرید». از هر دارایی دیجیتال خود به هر چند روشی که امکانش وجود دارد استفاده کنید: مثلا پست وبلاگی خود را به صورت اینفوگرافیک در بیاورید، و سپس هر یک از آمارهای موجود در آن را به صورت توییتی جداگانه منتشر کنید. مصاحبهی پادکستی خود را به صورت متن دربیاورید و در قالب یک پست وبلاگی منتشر کنید. صحبتهای مهمی که در این مصاحبهها شده را نیز به صورت نقل قول روی شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارید.
مطلب مشابه برندسازی آنلاین:
شخصیت دیجیتالی کسب و کار و کسب درآمد
میزان تلاش در شبکههای اجتماعی برای کسب درآمد
در مقالات متعددی درباره اهمیت معرفی کسب و کار در شبکه های اجتماعی نوشتیم و توضیح دادیم که اگر در شبکه های اجتماعی با برنامه منظم وارد شوید و تولید محتوای جذاب داشته باشید می توانید به کسب درآمد بالا امید داشته باشید چون که بازدیدکننده در واقع مشتری محصولات و خدمات شماست. در حقیقت نگاه خاص برخی از بازاریابان حرفه ای به گونه ای است که محتوای شبکه های اجتماعی خود را مطابق با ذائقه و نیاز کاربران همراه می کنند و تلاش دارند تا بر طبق میل آنها رفتار کنند این عملشان در واقع موجب می شود تا شبکه های اجتماعی را در خدمت کسب و کارشان گرفته و از طریق آن به کسب درآمد بالا بپردازند.
با ادامه یافتن روند رو به رشد استفاده از شبکههای اجتماعی توسط صاحبان کسب و کار برای برندسازی و افزایش تصاعدی پلتفرم های موجود در این زمینه، کارآفرینان با این سؤال مواجه شدهاند که چقدر پرداختن به شبکههای اجتماعی، چند شبکه ی اجتماعی و چه نوع شبکهی اجتماعی کافی محسوب میشود؟
پاسخ این سؤال در شرایط برابر این است: هرچه بیشتر بهتر. هرچه محتوای شبکههای اجتماعی شما بیشتر دیده و شنیده شود، احتمال تبدیل بازدیدکننده به مشتری نیز بیشتر خواهد بود. بر اساس پژوهشی که در سال ۲۰۱۲ از سوی یک مؤسسه ی فعال در زمینه ی هوش کسب و کار به نام Market Force انجام شد، وقتی پای تصمیم به خرید به میان می آید، ۷۸ درصد مصرف کنندگان تحت تأثیر پستهای فروشندگان خرد قرار دارند.
متخصصین توصیه کردهاند حفظ حضور در شبکههای اجتماعی نه تنها لازم است بلکه باید چند پلتفرم را در بر بگیرد. یک یا دو سال پیش یکی از وبلاگهای فعال در این زمینه اعلام کرد «بزرگترین اشتباهی که اغلب کسب و کارها در قبال شبکههای اجتماعی مرتکب میشوند این است که تنها از یک پلتفرم استفاده میکنند. این پلتفرم در اغلب موارد یا فیسبوک است یا توییتر. اما حقیقت این است که یک پلتفرم برای این کار کافی نیست».
پیلار وارگاس، کارآفرین و خالق یک برند جواهر، ضمن تأیید این موضوع میگوید: «هرچه بُرد بیشتری داشته باشید بهتر است». وارگاس که دنبال کنندگانش رویاینستاگرام از ۴۵۰ هزار نفر نیز گذشته، کسب و کار خود را به صورت انحصاری روی شبکههای اجتماعی بنا کرده است. او به کارآفرینان توصیه میکند هر چقدر که میتوانند روی شبکههای اجتماعیشان کار کنند.
البته متخصصین به این موضوع نیز اشاره میکنند که محتوای شما نباید از یک پلتفرم به پلتفرمهای دیگر «کپی پیست» شود، بلکه باید آن را با در نظر گرفتن مقتضیات و ویژگیهای هر پلتفرم «بهسازی» کرد.
کامی برد، متخصص شبکههای اجتماعی در این خصوص میگوید: «هر شبکهای ارتباط خاص خودش را دارد: فیسبوک استتوس، پستهای دیواری و تصاویر را دارد، در حالی که فرمت پستهای کوتاه، سریع، و خبری توییتر حال و هوای خاص خود را دارد و قرار است در مختصر و مفید ترین شکل ممکن نکته ی مهمی را به مخاطب برساند. لینکدین نیز متقضیات حرفهای و کسب و کاری خود را میطلبد».
او می افزاید: «درک تفاوتهای این سه به شما کمک میکند محتوایی به اشتراک بگذارید که به دست مخاطب خاص خود برسد و پتانسیل بازاریابی شبکههای اجتماعی شما را محقق کند».
تولید محتوا با در نظر گرفتن ویژگی ها و مقتضیات هر پلتفرم امری منطقی است. هرچه محتوای شبکههای اجتماعی شرکت ها با نیازها و اولویتهای کاربران همسویی بیشتری داشته باشد، مشارکت مخاطب با آن کسب و کار بیشتر خواهد بود. از سوی دیگر بهینهسازی و دستکاری محتوا برای سازگار کردن آن با پلتفرم های مختلف اجتماعی نیز میتواند زمانبر و هزینه بر باشد.
محتوای مورد بحث چه ویدیو باشد، و چه عکس یا شکل دیگری از محتوا، اهمیتی که شبکه های اجتماعی برای کسب و کار ها دارند به ارزشی بستگی دارد که مخاطب برای آن محتوا در نظر میگیرد. در واقع محتوا در این میان حکم پول نقد این معامله را دارد.
بنابراین شاید بهتر باشد کسب و کارهایی که منابع شان محدود است روی یک یا دو پلتفرم اجتماعی تمرکز کنند تا بتوانند بدون ایجاد مزاحمت برای فعالیتهای اصلیشان، محتوای با ارزشی در اختیار مخاطب قرار دهند.
با این اوصاف تنها چیزی که ممکن است باعث شود ظرفیت شبکههای اجتماعی خود را محدود کنید محدودیت منابع است. از همین رو، صاحبان کسب و کار باید پلتفرمهایی که بیشترین بازگشت سرمایهگذاری را برایشان رقم میزنند مشخص کنند. این پلتفرمها همانهایی هستند که از سوی بازار هدفشان بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند.
مثلاً برای شرکتی که روی خدمت رسانی به کسب و کارهای دیگر متمرکز است شاید لینکدین انتخاب مناسبتری باشد. شرکتی که محصولات غذایی تولید میکند شاید پینترست را برای فعالیت خود انتخاب کند و یک آکادمی فوتبال جوانان شاید شبکههای اجتماعی اشتراکگذاری ویدیو مثل یوتیوب را برای فعالیت مناسبتر بداند.
حضور داشتن روی پلتفرمهای اجتماعی متعدد شاید مطلوب باشد، اما محدودیت منابع شرکت نیز باید در تعیین استراتژی به کار گرفته شده در قبال شبکههای اجتماعی در نظر گرفته شود. شرکتها باید مطمئن شوند استراتژی شبکههای اجتماعیشان فارغ از تعداد پلتفرمها، مشارکتی معنادار از سوی مخاطب در بر خواهد داشت. این امر نیز محقق نخواهد شد مگر با ارائه ی محتوای ارزشمندی که به زندگی کاربران چیز مفیدی بیافزاید.
به عنوان جمعبندی باید گفت، «هرچه بیشتر، بهتر» رویکرد مطلوبی است، اما هیچگاه نباید به قیمت قربانی شدن کسب و کار و خدشه به برند آن تمام شود.
مطالب مشابه بازاریابی و کسب درآمد از شبکه اجتماعی:
شخصیت دیجیتالی کسب و کار و کسب درآمد
در کسب و کار و تجارت شناخته شدن و یا برند شدن دارای اهمیت خاصی است برند شدن موجب ایجاد اعتماد و اطمینان در بازار کسب و کار شده و در نهایت، رونق کسب درآمد و افزایش فروش را به همراه دارد. در کسب و کار اینترنتی هم ایجاد اطمینان و رضایت در مشتری و به عبارتی برند شدن در تجارت آنلاین بسیار مهم است چه بسا که مشتریان، خریدهای اینترنتی را بر اساس اطمینان به یک کسب و آنلاین که شناخته شده و معروف است انجام می دهند . لذا در اینجا مانند کسب و کار فیزیکی ، برند و شخصیت دیجیتالی نمود و بروز پیدا می کند. بر این اساس، شخصیت دیجیتالی لازمه ی هر کسب و کار در عصر اینترنت است. در این نوشتار به چیستی و ضرورت شخصیت دیجیتالی کسب و کار پرداخته میشود. وقتی فردی شما را و کسب و کار آنلاین یا برخط شما را جستوجو میکند، چه شخصیت دیجیتالی را پیدا خواهدکرد؟
آدمها دوست دارند از کسانی خرید کنند که به اعتقاداتشان باور دارند. سخنرانی تد سیمون سینک با عنوان«با چرا آغاز کنید» میتواند دیدگاه شما را به جهان کسب و کار تغییر دهد.
اگر تاکنون ویدئوی آن را تماشا نکردهاید، توصیه میکنم حتما آن را ببینید. سخنرانیهای تد زیادی وجود دارد که فوقالعاده هستند، اما این یکی از وقتی آن را دیدهام در ذهنام حک شدهاست. اما من از موضوع آن کمی فاصله میگیرم…
سیمون اشاره میکند آدمها خریدار کاری که انجام میدهید نیستند، یا به خاطر روش انجام کارتان مشتری شما نمیشوند، بلکه به خاطر “چرایی انجام آن” خریدار کارتان هستند.
جملهای که سیمون در نهایت گفت و خیلی عمیق بود این است؛« آدمها دوست دارند از آدمهایی خرید کنند که به اعتقاداتشان باور دارند»
بله، این همان جمله است، اما این واژهها مفهوم گستردهای دارند. این واژهها چکیدهی یک رابطهی تجاری هستند. این واژهها بهطور خلاصه بیان میکنند آدمها در نهایت چگونه با آدمهایی که دوست دارند تجارت میکنند، حتی اگر این تصمیم درست نباشد.
این چیز جدیدی نیست. در واقع، از وقتی آدمها روی دو پا ایستادهاند تجارت به همین نحو انجام شدهاست.
چیزی که تغییر کردهاست روش انجام تجارت، روش برقراری ارتباط و جذب شدن به آدمها، روش ساختن روابط است؛ یعنی چیزی که ما تغییر دادهایم روشی است که آدمها به وسیلهی آن کشف میکنند برندمان بازنمای چهچیزی است- یا همانطور که سیمون میگوید، «باور برند ما چیست! ».
قبلا آدمها حضورا جلسه میگذاشتند، اکنون بهصورت برخط جلسه میگذارند
پس در واقع یک تغییر وجود دارد، و آن مدل عرضه است. چگونه یک برند را به آدمها بشناسانیم؟
عرضهی یک برند در گذشته از طریق جلسات حضوری با کارشناسان فروش، پیامهای بازرگانی تلویزیونی، و بهطور بالقوه اگر سازمانی بودجهی آن را داشت، از طریق تبلیغات انجام میشد. این عموما به معنی مواجههی کمتر با برندها، شناخت یک یا تعداد محدودی از برندها توسط هر فرد و قطعا آگاهی بسیار کمتری ازهمهی برندهای فعال در یک زمینه بهاستثناء چند برند برتر آن، است. اما امروز کاملا متفاوت است. آدمها بهصورت برخط با برندها ارتباط برقرار میکنند. آنها برای این کار نیازهایشان را جستوجو میکنند و شرکتهایی را پیدا میکنند که در آن حیطه در دنیای برخط صاحب اعتبار هستند. کاربران به دنبال این هستند که با یک برند ارتباط برقرار کنند و شرکتهایی را پیدا کنند که باورهایی مشابه را به اشتراک میگذارند و راهحلهای مناسب ارائه میکنند.
آدمها وقتی تخصص و مهارت یک شرکت را در حیطهی اصلیاش میبینند، به آن برند جذب میشوند تا ساز و کار درونی آن را کشف کنند. محتوا را در وبلاگها، ویدئوها، همایشهای برخط، و رویدادهای زنده میخوانند.
شخصیت دیجیتالی چیست؟
شخصیت دیجیتالی، که پیچیدهتر از چیزی نیست که به نظر میرسد، یعنی محتوای برخط برندتان چگونه ساز و کار درونی سازمانتان را نشان میدهد.
اگر شما هم مانند من باشید، باور دارید برند یک انسان است و اینکه آن برند توسط آدمهای پشت آن اجرا و هدایت میشود، تاییدکنندهی این واقعیت است. اگر آن آدمها را حذف کنید، برند هم با آنها حذف میشود.
بنابراین حضور برخط شما حرفهای زیادی دربارهی شرکتتان میگوید. مخاطبان را به داخل دعوت میکند، آموزش میدهد، اطلاعرسانی میکند، و به اشتراک میگذارد. شاید جالب، طعنهآمیز، یا جدی باشد؛ اما به هر حال معرف شما است.
شخصیت دیجیتالی سازمانمان میگوید ما چهکسی هستیم، چه کاری انجام میدهیم، و از همه مهمتر چرا آن کار را انجام میدهیم.