معرفی برترین استراتژی های موفق فروش
استراتژی فروش یکی از عوامل کلیدی در موفقیت هر سازمان تجاری است. با توجه به رقابت شدید در بازار و تغییرات پیوسته در عرصه تجارت، طراحی و پیادهسازی یک استراتژی فروش، میتواند برای سازمان، فرصتهای جدیدی را به ارمغان بیاورد. در این مقاله، به بررسی انواع استراتژی فروش پرداخته خواهد شد. با ارائه اطلاعات و راهنماییهای کاربردی در این زمینه، سعی خواهیم کرد تا به مدیران و کارشناسان فروش کمک کنیم تا استراتژی مناسب برای سازمان خود را طراحی و پیادهسازی کنند.
نگاهی کوتاه به مفهوم استراتژی فروش
Sales strategy یا همان استراتژی فروش یک طرح راهبردی است که توسط یک شرکت برای افزایش فروش و رسیدن به اهداف تجاری تدوین میشود. در هنگام تعیین استراتژی فروش، باید در نظر گرفت که بازار چه نیازهایی دارد و رقبای موجود چگونه عمل میکنند. همچنین، باید به مزایا و ویژگیهای منحصر به فرد محصول یا خدماتی که شرکت ارائه میدهد توجه داشته باشید.
به طور خلاصه، استراتژی فروش به شما کمک میکند تا با تحلیل بازار و نیازهای مشتریان، برنامهریزی دقیقی را برای ارتقاء فروش و رشد سازمان خود تعیین کنید. در نهایت، استراتژی فروش باید توسط مدیران و تیم فروش بررسی، پیادهسازی و ارزیابی شود و در صورت نیاز، بهبودهای لازم در طول زمان اعمال شود.
نکاتی درباره استراتژی فروش
- افزایش فروش از طریق شناسایی و حل مشکلات مخاطب
وقتی که درک روشنی از مشتری ایدهآل خود، مشکلات و خواستههای او دارید، آنگاه متوجه میشوید که چگونه میتوانید به آنها کمک کنید. به این روش فروش مشاورهای هم میگویند. - افزایش فروش با افزایش سرنخها
هرچه افراد بیشتری به سیستم فروش یا محل کسب و کار شما دسترسی داشته باشند به این معنی است که افراد بیشتری امکان خرید از شما را خواهند داشت. برای ایجاد سرنخ بیشتر، باید مشتری خود را به درستی بشناسید و سپس یک آواتار از مشتری ایجاد کنید. - افزایش فروش با استفاده از تبلیغات
یکی دیگر از انواع استراتژی فروش، تبلیغات است. گاهی اوقات خرج کردن پول برای به دست آوردن پول میتواند منطقی باشد. اما نیازی نیست که هزینهی خیلی زیادی را صرف تبلیغات کنید. تبلیغات حتی با بودجه کم نیز می تواند موثر باشد و باعث افزایش سرنخ ها شود. بسته به اینکه مشتری شما کیست و کجاست، تبلیغات گوگل، فیسبوک و اینستاگرام را در نظر بگیرید. - ارائه خدمات استثنایی به مشتریان
ارائه خدمات استثنایی به مشتریان برای موفقیت در فروش بسیار مهم است. پاسخگو باشید، به نیازهای مشتری توجه داشته باشید، و برای برآورده کردن نیازها تلاش زیادی کنید. پشتیبانی به موقع ارائه دهید، مشکلات را به سرعت حل کنید و از انتظارات مشتری فراتر بروید. مشتریان راضی بیشتر به مشتریان دائمی تبدیل می شوند و کسب و کار شما را به دیگران ترجیح می دهند.
معرفی رایج ترین روش ها و استراتژی های بازاریابی در جهان
با ما همراه باشید تا با تمامی استراتژی های فروش و بازاریابی آشنا شوید:
بازاریابی B2C یا تجارت به مشتری (Business to Customer Marketing)
بازاریابی تجارت به مشتری (B2C) از انواع استراتژی فروش و بازاریابی است که برای جذب و فروش محصولات و خدمات به مشتریان استفاده میشود. در این نوع بازاریابی، تأثیر عواملی مانند عواطف و تمایلات مشتریان بسیار مهم است. در بازاریابی B2C از استراتژیهای متداول شامل تبلیغات رسانهای، بازاریابی محتوا، تبلیغات آنلاین، روابط عمومی، تخفیفها و تبلیغات فروش، تجربه مشتری و بازاریابی استفاده میشود. هدف اصلی این نوع بازاریابی، جذب وفاداری مشتریان، افزایش فروش و ساختن یک برند قوی است.
بازاریابی B2B یا تجارت به تجارت (Business to Business Marketing)
بازاریابی تجارت به تجارت (B2B) به استراتژیها و روشهای بازاریابی برای فروش محصولات و خدمات به سازمانها و شرکتها اشاره دارد. در بازاریابی B2B، تأثیرگذاری بر ارزشهای سازمانی، ارتباطات بلندمدت و خلق ارزش برای سازمانها مهم است. روشهای بازاریابی B2B شامل تحقیقات بازار، نمایشگاهها، بازاریابی محتوا، روابط عمومی، شبکهسازی، تجربه مشتری و بازاریابی مستقیم میشوند. هدف اصلی بازاریابی B2B کسب قراردادها و معاملات بلندمدت با سازمانها است.
بازاریابی مشارکت در فروش (Affiliate Marketing)
بازاریابی مشارکت در فروش یا Affiliate Marketing ، یک روش بازاریابی است که در آن افراد یا شرکتها به عنوان بازاریابان، محصولات یا خدمات شرکت دیگری را تبلیغ کرده و در صورت انجام معامله، پاداش مالی دریافت میکنند. این روش مزایایی مانند افزایش نمایش محصول، گسترش شبکه فروش و کاهش هزینههای بازاریابی را به همراه دارد. برای بازاریابان مشارکتی نیز مزایایی مانند کسب درآمد و ارتقای مهارتهای بازاریابی وجود دارد. این روش بر پایه همکاری و مشارکت بین شرکت و بازاریاب عمل میکند. انواع همکاری در فروش را در دکتر ویز دنبال کنید.
بازاریابی وابستگی (بازاریابی شراکتی)
بازاریابی وابستگی یک مفهوم است که در آن دو نفر یا دو نهاد یک شراکت متقابل و مفید برقرار میکنند. این شراکت میتواند بین دو برند، یک شرکت یا سازمان، یا هر دو نهاد مرتبط دیگری برقرار شود. ایده اصلی در اینجا این است که هر دو طرف میتوانند از منابع خود برای ایجاد یک کمپین متقابل و سودمند استفاده کنند.
بازاریابی درونگرا (Inbound Marketing)
بازاریابی درونگرا یک روش استراتژیک در بازاریابی است که بر جذب و نگهداشتن مشتریان تمرکز دارد. در این روش، با ایجاد محتوای ارزشمند و جذاب، توجه مخاطبان جلب میشود و ارتباط دوسویه با آنها برقرار میشود. در این بازاریابی از روشهایی مانند ایجاد محتوا، بهینهسازی موتورهای جستجو و استفاده از رسانههای اجتماعی و ایمیل مارکتینگ استفاده میشود. بازاریابی درونگرا به افزایش اعتماد، ارتباط قویتر و افزایش نمو کسب و کار کمک میکند.
بازاریابی برونگرا (Outbound Marketing)
بازاریابی برونگرا یا Outbound Marketing، رویکردی است در بازاریابی که با استفاده از تبلیغات فعال و ارسال پیامهای تبلیغاتی، به مخاطبان تلاش میکند تا آنها را به خرید یا استفاده از محصول یا خدمات ترغیب کند. این روش از تبلیغات تلویزیونی، رادیویی، تماس تلفنی و تبلیغات در رسانههای مختلف استفاده میکند.
با این حال، معایبی مانند ناخوشایندی پیامهای تبلیغاتی و عدم پاسخگویی ممکن است وجود داشته باشد. بازاریابی برونگرا به طور عمده برای جذب مخاطبان گسترده و تبلیغ محصولات عمومی استفاده میشود.
بازاریابی دهان به دهان
بازاریابی دهان به دهان یکی از اثرگذار ترین انواع استراتژی فروش در بازاریابی است که در آن افراد با انتقال اطلاعات، تجربیات و نظرات خود به دیگران، به تبلیغ و ترویج محصول یا خدمات میپردازند. در این روش، مشتریان موجود به عنوان سفیران برند، با دیگران درباره محصول یا خدمات مورد نظر خود صحبت میکنند و این اطلاعات از طریق دهان به دهان منتقل میشوند. بازاریابی دهان به دهان اعتماد بیشتری را برای مخاطبان به ارمغان میآورد، زیرا از طریق نظرات و تجربیات افرادی که آن را تجربه کردهاند، اطلاعات مستقیم و معتبرتری به دست میآید. این روش معمولاً به عنوان یک روش مؤثر در ترویج و بازاریابی محصولات جدید یا خاص استفاده میشود.
بازاریابی ویروسی (Viral Marketing)
بازاریابی ویروسی یا Viral Marketing روشی در بازاریابی است که با استفاده از انتشار محتوا و انتقال سریع آن توسط مخاطبان، به صورت گسترده و سریع در بین مردم منتشر میشود. در این روش، هدف اصلی، تولید محتوای جذاب، خلاقانه و به یادماندنی است که توسط مخاطبان به اشتراک گذاشته شود و باعث ایجاد یک انفجار انتشار در شبکههای اجتماعی و رسانهها میشود. بنابراین این روش باعث افزایش آگاهی نسبت به برند، محصول و خدمات خواهد شد.
بازاریابی تدافعی (Defensive Marketing)
بازاریابی تدافعی، رویکردی در بازاریابی است که شرکتها در آن سعی میکنند برند، محصول یا خدمات خود را در برابر رقبا و عوامل خارجی حفظ کنند و از افت دستاوردهای بازاریابی جلوگیری کنند.. این روش شامل استفاده از تبلیغات مناسب، رقابت قیمتی، بهبود کیفیت، ارائه خدمات برتر و ایجاد مزیت رقابتی میشود. هدف اصلی آن، حفظ مشتریان فعلی و جلب مشتریان جدید است.
بازاریابی تهاجمی (Offensive Marketing)
بازاریابی تهاجمی یا Offensive Marketing، رویکردی در بازاریابی است که شرکتها با حمله به رقبا و استفاده از استراتژیهای قدرتمند مانند تبلیغات قوی، رقابت قیمتی و نوآوری محصول، سعی میکنند سهم بازار خود را افزایش دهند. هدف بازاریابی تهاجمی جذب مشتریان جدید و تغییر تصویر برند است. با استفاده از بازاریابی تهاجمی، شرکتها تلاش میکنند رقبا را به تنگنا بیندازند و موفقیت و رشد خود را تضمین کنند.
بازاریابی دیجیتال (Digital Marketing)
بازاریابی دیجیتال، استفاده از ابزارها و روشهای دیجیتال برای تبلیغ و فروش محصولات و خدمات است. این روش امکان هدفمندسازی، برقراری تعامل، اندازهگیری دقیق، رقابت برابر و گستردگی را فراهم میکند. دیجیتال مارکتینگ به شرکتها امکان میدهد برند خود را معرفی کنند، محصولات و خدمات را بهتر نشان دهند و بازاریابی را به صورت هدفمند و بهینه انجام دهند.
بازاریابی آنلاین یا وب (Web Marketing)
بازاریابی آنلاین یا Web Marketing ، استفاده از ابزارها و روشهای آنلاین برای تبلیغ و فروش محصولات و خدمات است. این شامل تبلیغات در وبسایتها، بهینهسازی موتورهای جستجو، تبلیغات پرداخت در کلیک، بازاریابی محتوا و رسانههای اجتماعی است. بازاریابی آنلاین به شرکتها امکان میدهد به طور فعال در بازار آنلاین حضور داشته باشند و از مزایای آن بهرهبرداری کنند.
بازاریابی آفلاین (Offline Marketing)
بازاریابی آفلاین یا Offline Marketing ، استفاده از روشها و ابزارهای غیردیجیتال برای تبلیغ و فروش محصولات و خدمات است. این شامل تبلیغات تلویزیونی، رادیویی، چاپی، تابلوهای تبلیغاتی و رویدادهای آفلاین است. بازاریابی آفلاین به شرکتها امکان میدهد ارتباط مستقیم تری با مشتریان در فضای فیزیکی برقرار کنند و تبلیغات خود را به صورت محلی ترویج کنند.
بازاریابی ایمیلی (Email Marketing)
بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ، استفاده از ایمیل برای ارسال پیامهای تبلیغاتی و بازاریابی است. این روش به شرکتها امکان میدهد با مشتریان خود در ارتباط بوده و پیامهای خود را به صورت هدفمند و شخصیسازی شده ارسال کنند. بازاریابی ایمیلی از لیستهای ایمیل مشتریان یا افرادی که علاقهمند به محصولات و خدمات هستند، استفاده میکند. این روش امکاناتی مانند هدفمندسازی، اندازهگیری نتایج و کاهش هزینههای بازاریابی را فراهم میکند.
بازاریابی پیامکی (SMS Marketing)
بازاریابی پیامکی یا SMS Marketing، با استفاده از ارسال پیامکهای تبلیغاتی و اطلاعیههای تجاری به مخاطبین، اطلاعات مهم و جذاب درباره محصول یا خدمات کسب و کار را به مشتریان ارائه میدهد. مزیت این روش عبارت است از سرعت خوانده شدن پیامکها، کمترین هزینه نسبت به سایر روشهای بازاریابی و امکان رسیدن به تعداد بزرگی از مخاطبین. برای استفاده موثر از این روش، مهم است که پیامکها مفید، جذاب و مرتبط با مخاطبین باشند.
بازاریابی مقالهای (Article Marketing)
بازاریابی مقاله ای یا Article Marketing یک استراتژی آنلاین است که مقالات ارزشمند و مرتبط را به منظور جذب ترافیک و افزایش شناخت برند منتشر میکند. برای موفقیت در بازاریابی مقاله ای، باید موضوعات جذاب و مفید را انتخاب کرده و محتواهای ارزشمند ارائه داد. مقالات را در وبسایت، وبلاگ و منابع دیگری منتشر کنید و از بهینه سازی سئو برای بهبود رتبه سایت در نتایج جستجو استفاده کنید. همچنین، ارتباط با مخاطبان را حفظ کنید و به تعامل و تبادل نظر با آنها بپردازید. استمرار در انتشار مقالات و ارائه محتوای به روز از اهمیت ویژه برخوردار است.
بازاریابی رویدادی (Event Marketing)
بازاریابی رویدادی یا Event Marketing ، استراتژی بازاریابی است که در آن رویدادها و فعالیتهای مرتبط با برند یا محصول، به عنوان وسیلهای برای جذب مشتریان، ارتقاء شناخت برند، افزایش فروش و برقراری ارتباط مستقیم با مخاطبان هدف استفاده میشوند. این رویدادها میتوانند کنفرانسها، نمایشگاهها، سمینارها، تولیدات ویدئویی زنده، رویدادهای آنلاین و موارد مشابه باشند.
بازاریابی نمایشگاهی (Tradeshow Marketing)
در این نوع استراتژی مارکتینگ، شرکتها و برندها با حضور در نمایشگاهها و رویدادهای مرتبط، ارتباط مستقیم با مخاطبان هدف خود برقرار میکنند و محصولات و خدمات خود را به نمایش میگذارند. در این نوع بازاریابی، شرکتها برای جلب توجه و جذب مشتریان، غالباً بهبود شناخت برند، افزایش فروش و ایجاد روابط تجاری استفاده میکنند.
بازاریابی ویدئویی (Video Marketing)
از دیگر انواع استراتژی فروش و بازاریابی، بازاریابی ویدئویی است. این استراتژی از ویدئوها برای جذب توجه، ارسال پیامهای بازاریابی، ارائه محتواهای آموزشی و برقراری ارتباط با مشتریان استفاده میکند. ویدئوها قدرت زیادی در جذب توجه، ایجاد ارتباط موثر، شرح دادن مفاهیم پیچیده و افزایش مشارکت دارند. برای موفقیت در این روش بازاریابی، باید ویدئوهای جذاب و ارزشمندی را ایجاد کنید که به نیازها و مشکلات مخاطبان پاسخ دهند.
بازایابی موتورهای جستجو (SEM)
بازاریابی موتورهای جستجو یک روش بازاریابی آنلاین است که به منظور افزایش نمایش وبسایت یا صفحات وب در صفحه نتایج موتورهای جستجو مانند Google، Bing و Yahoo استفاده میشود. SEM شامل دو جنبه اصلی است: تبلیغات پرداختی در موتورهای جستجو( PPC) و بهینهسازی موتورهای جستجو (SEO).
بازاریابی نیچ (Niche Marketing)
یکی دیگر از انواع استراتژی فروش و بازاریابی، بازاریابی نیچ است. این استراتژی، متمرکز بر بازارهای خاص و محدودتر است. با انتخاب یک نیچ خاص، شما میتوانید رقابت را کاهش داده، به نیازها و تمایلات مشتریان پاسخ دهید و شناخت برند خود را بهبود بخشید. بازاریابی نیچ موفقیت بیشتری را در استراتژیهای بازاریابی و جذب مشتریان هدفمند به ارمغان میآورد.
استراتژی بازاریابی موبایل (Mobile Marketing)
در این استراتژی، از موبایل برای تبلیغات و فعالیتهای بازاریابی استفاده میشود. این استراتژی با دسترسی آسان، هدفمندسازی دقیق، تعامل بیشتر و تبلیغات پرداختی، در زمان و مکان مناسب به مخاطبان دسترسی میدهد. برای موفقیت در موبایل مارکتینگ، باید از وبسایت و برنامههای موبایل بهینه شده و روشهای جستجو موبایل استفاده شود. استراتژی موبایل مارکتینگ میتواند بازدهی بالاتری را در بازاریابی و ارتباط با مشتریان فراهم کند.
بازاریابی شبکههای اجتماعی (Social media Marketing)
یکی از انواع استراتژی فروش، بازاریابی سوشال مدیا است. با پیشرفت روزافزون تکنولوژی و روند رشد شبکههای اجتماعی، شرکتها و فروشندگان میتوانند از پلتفرمهایی مثل اینستاگرام، لینکدین و … برای بهبود فروش خود استفاده کنند. در این نوع استراتژی، فروشندگان از طریق ایجاد محتوای جذاب، پاسخ به سوالات مشتریان و به اشتراک گذاری محصولات و خدمات، روابط حرفهای با مشتریان خود را ایجاد میکنند. این ارتباطات و تعاملات در درازمدت باعث افزایش اعتماد مشتریان میشود و در نهایت به افزایش فروش و رشد کسب و کار کمک میکند.
بازاریابی عصبی
این رویکرد بر این ایده تمرکز دارد که درک عملکرد مغز و عوامل ارتباطی آن با تصمیمگیری مشتریان، به برندها و بازاریابان کمک میکند تا بهترین استراتژیها و روشها را برای تبلیغات و بازاریابی انتخاب کنند. هدف بازاریابی عصبی، ارتقای اثربخشی تبلیغات و بازاریابی است و درک بهتری از نیازها و ترجیحات مشتریان فراهم میکند.
بازاریابی شبکهای (Network Marketing)
بازاریابی شبکه ای یک مدل تجاری است که در آن افراد محصولات یا خدمات را مستقیماً به مصرف کنندگان تبلیغ می کنند و می فروشند. . در بازاریابی شبکهای، شبکهای از توزیع کنندگان ایجاد میشود که نه تنها می فروشند بلکه دیگران را نیز وارد شبکهی خود میکنند. توزیع کنندگان از فروش خود و و محصولات به فروش رسیده توسط تیم استخدام شده خود، کمیسیون دریافت می کنند.
بازاریابی چابک (Agile Marketing)
بازاریابی چابک از دیگر انواع استراتژی فروش و بازاریابی است که در آن تیمهای بازاریابی با ارزشترین پروژههای موجود را پیدا میکنند و منابع خود را روی آنها متمرکز میکنند. سپس تیم ها برای تکمیل آن پروژه ها، ارزیابی تأثیر آنها و برداشتن گام هایی برای به دست آوردن نتایج بهتر در آینده با یکدیگر همکاری می کنند.
بازاریابی کششی (Pull Marketing)
بازاریابی کششی از انواع استراتژی فروش و مارکتینگ است که بر افزایش تعداد مصرف کنندگانی که می خواهند یک محصول خاص را بخرند تمرکز دارد. بازاریابی کششی با استفاده از تبلیغات باعث ایجاد تقاضا برای خرید یک محصول میشود. به عنوان مثال، تبلیغ اسباب بازی های کودکان در برنامه های تلویزیونی کودکان یک استراتژی کششی است.
بازاریابی رانشی (Push Marketing)
در این نوع بازاریابی کسبوکارها برای ایجاد تقاضای فوری و تشویق به خرید، محصولات یا خدمات خود را به مخاطبان گستردهای تبلیغ میکنند. در این روش از تاکتیکهای تبلیغاتی و فروشی مانند تبلیغات و تخفیفهای فروش استفاده میشود، تا محصولات یا خدمات را به مشتریان بفروشند.
بازاریابی افقی (Horizontal Marketing)
بازاریابی افقی به یک استراتژی بازاریابی اشاره دارد که در آن شرکت ها با سایر مشاغلی که در همان صنعت فعال هستند یا محصولات یا خدمات مکمل را ارائه می دهند، همکاری یا مشارکت می کنند. هدف این است که از نقاط قوت، منابع و پایگاه مشتریان یکدیگر برای ایجاد فرصتهای سودمند در جهت رشد و گسترش بازار استفاده کنیم.
بازاریابی عمودی (Vertical Marketing)
بازاریابی عمودی بخش خاصی از صنعت را هدف قرار می دهد و برای رفع نیازهای خاص مشتری پیشنهاداتی را مطرح می کند. در این استراتژی افراد را به قیف فروش بازاریابی جذب و آنها را به مشتری تبدیل میکنید.
چگونه بهترین استراتژی فروش را تشخیص دهیم؟
- استراتژیهای فروش مختلفی وجود دارد که کسبوکارها میتوانند از آنها استفاده کنند. بهترین استراتژی به اهداف خاص و مخاطبان هدف بستگی دارد. نکته کلیدی این است که باید آزمایش کنید و روشی که برای کسب و کار شما بهترین است را پیدا کنید. با استفاده از انواع استراتژی فروش، میتوان بازاریابی را بهبود بخشید و رشد و موفقیت را در فعالیتهای تجاری به دست آورد.
برای تشخیص بهترین استراتژی فروش، میتوانید از مراحل زیر استفاده کنید:
تحلیل بازار و شناخت رقبا و مشتریان هدف. - تعیین هدفهای فروش قابل اندازهگیری و قابل تحقق.
- ارائه یک پیشنهاد فروش منحصر به فرد و با ارزش افزوده.
- استفاده از روشهای بازاریابی مناسب برای جذب مشتریان هدف.
- تجزیه و تحلیل دادهها و پیگیری عملکرد فروش.
- تست و بهبود مداوم استراتژی فروش.
با رعایت این مراحل، میتوانید استراتژی فروش خود را بهبود داده و به نتایج مطلوب دست یابید.
نتیجه گیری
در این مقاله خواندیم که برای موفقیت در فروش، استفاده از انواع استراتژی فروش ضروری است. به کار گرفتن تاکتیک فروش مناسب، میتواند رشد و موفقیت فروش را تسهیل کرده و بهبود قابل توجهی در عملکرد تجاری ایجاد کند.
برای تدوین استراتژی فروش موفق، تحلیل بازار و رقبا، شناخت مشتریان، تعیین هدفهای مشخص و… اهمیت بسیاری دارند. همینطور، ارزیابی و بهبود مداوم استراتژی فروش نیز بسیار مهم است زیرا استراتژی باید با تغییرات بازار و نیازهای مشتریان همگام شود. در نهایت، با انتخاب استراتژیهای مناسب در فروش و بازاریابی، شرکتها میتوانند در کسب و کار خود به موفقیت برسند و رقابتی قدرتمند در صنعت خود ایجاد کنند.
سوالات متداول انواع استراتژی های فروش
۱- چرا استراتژی فروش مهم است و چگونه میتواند به موفقیت یک کسب و کار کمک کند؟
استراتژی فروش به عنوان یک راهبرد برنامه ریزی و اجرایی در فعالیت های فروش نقش بسیار مهمی را در موفقیت کسب و کارها ایفا میکند و بهترین روش برای جذب مشتریان، افزایش فروش، ایجاد مزیت رقابتی و بهبود سهم بازار است.
۲- چه عواملی بر استراتژی فروش تاثیر دارند؟
عوامل مختلفی بر استراتژی فروش تاثیر دارند که برخی از آن ها عبارتند از شناخت بازار و مشتریان، تحلیل رقبا، تعیین نقاط قوت و ضعف، ایجاد تفاوت رقابتی و … .
مفهوم روانشناسی فروش و اهداف و تکنیک های روانشناسی فروش
زمانی که صحبت از ارتباط بین افراد است، روانشناسی اولین چیزی است که به ذهن خطور میکند و میتواند کیفیت ارتباط بین افراد را افزایش دهد. این موضوع که شما سالهای زیادی در فروش سابقه و تجربه دارید، یا برای به دست آوردن مشتریان جدید انرژی صرف کردهاید یا زمان گذاشتهاید، همهی نکات موفقیت در فروش نخواهد بود. بعضی مواقع مشتریان شما نزدیک است که محصول یا کالایی را بخرند اما شما نمیتوانید آن مشتری را جذب کنید و با او قرارداد ببندید. در این مواقع برای اینکه در حرفه خود موفق باشید، از تکنیکهای روانشناسی در فروش استفاده کنید.
شما با فراگیری اصول روانشناسی فروش حرفه ای میتوانید تعداد مشریهای خود را افزایش دهید و آمار فروش خود را بالا ببرید.
آشنایی با مفهوم روانشناسی فروش
در پاسخ به سوال روانشناسی فروش چیست؟ باید گفت: این روانشناسی، دانشی است که برای فروش محصولات و خدمات خاص، روح و روان بازار مقصد را بررسی میکند؛ یعنی شما به دنبال متقاعد کردن مشتری برای خرید محصول خود نباشید بلکه شیوههای بازاریابی را بر اساس نیاز و خواسته مشتری تنظیم کنید.
روانشناسی موفقیت درفروش به رابطه مشتری با محصول و فروشنده و احساسات مشتری در زمان خرید مرتبط است. هر مشتری در زمان خرید شیوه خاصی را به کار میبرد و روانشناسی فروش حرفه ای به مطالعه این روشها میپردازد و تکنیکهای بازاریابی را بر اساس این روشها تنظیم میکند.
روانشناسی فروش برای مدیریت فروش
هر تیم فروشی را یک مدیر هدایت میکند. در روانشناسی مدیریت فروش، نقش مدیراز نظر روانشناسی در روند فروش مورد تحقیق و بررسی قرار میگیرد. یکی از موضوعاتی که باعث پیوند بین انسانها می شود اعتماد است و پیوندی بسیار متزلزل و شکننده است.
در نقش یک مدیر فروشی که در کار خود موفق است نوع کارکرد شما باید بهگونهای باشد که تیم فروش و کارشناسان فروش به شما اعتماد کنند و موانعی که روند فروش را مختل میکنند را به شما اطلاع دهند.
در روانشناسی فروش حرفهای یک مدیر موفق باید ملاکهایی را در نظر بگیرد و به وسیله این ملاکها، فعل و رفتار کارشناسان فروش را بررسی کند. سپس یافتههای خود را با آنها در میان بگذارد. وقتی در مورد ملاکهای کارکرد صحبت میشود شفافیت بهترین راهکار است.
بررسی و پایش، باعث کوشش بیشتر کارشناسان فروش میشود و مشخص میکند که شما چه توقعی از آنها دارید.
روانشناسی فروش برای فروشندگان
کدام عوامل و خصوصیات روانشناختی یک فروشنده را در حرفه خود موفق میکند؟ کدام فوت و فن فروشندگی را استفاده کنیم؟ یا به بیان دیگر، روانشناسی فروشندگی برای موفقیت چه خصوصیت یا ویژگی را لازم و مهم میداند؟
- قدرت همدلی کردن
- کنجکاوی کردن و یک شنونده خوب بودن
- درک کردن موقعیت و شرایط دیگران
- قدرت استنباط کردن
- ارتباط مفید
- صبور بودن
- توانایی حل مشکل
- شناخت از خود
- تعادل عاطفی داشتن
- هوش هیجانی بالا
اگر شما در کار فروش متخصص هستید یا مبتدی، چندان اهمیت ندارد؛ زیرا شما باید فکر مشتری را بخوانید و از درون او مطلع باشید. اگر با روانشناسی فروش آشنایی داشته باشید میتوانید آمار فروش خود را بالا ببرید.
بسیاری از افرادی که حرفه آنها فروشندگی و بازاریابی است، اشخاصی را که در حوزه فروش موفق هستند را الگوی خود قرار میدهند وسعی میکنند ازالفاظی استفاده کنند که مشتری بیشتری را جذب کنند. هرچند که فرد این کلمات را تقلید می کند؛ اما بهکاربردن عین این الفاظ درهمه فروشها درست نیست.
اگر شما با این دانش به خوبی آشنا نباشید و الفاظی را استفاده کنید که مناسب آن موقعیت نباشد تاثیر لازم را نخواهند داشت.
روانشناسی در فروش حرفهای به شما یاد میدهد که فروشندگی مانند یک پازل است که اگر همه قطعات آن به خوبی کنار هم قرار نگیرند در فروش موفق نخواهید بود.
اگر فروشنده آگاه نباشد که چه کلامی را در چه موقعیتی به کار ببرد نمیتواند مشتری را جذب کند و موفقیتی را در امر فروش به دست نمیآورد. یک فروشنده موفق باید ازفکر مشتری آگاه باشد و باید بداند که مشتری تمایل دارد از فروشنده چه چیزی بشنود و این دقیقا چیزی است که در روانشناسی فروش برای فروشندگان، از اهمیت زیادی برخوردار است.
اهداف روانشناسی فروش چیست؟
روانشناسی فروش یعنی چگونه با مشتری صحبت کنید و چگونه با او برخورد کنید. تجزیه و تحلیل رفتار مشتری و آماده کردن ذهن مشتری، بهگونهای که اعتماد او در فرآیند فروش جلب شود؛ به عبارت دیگر، روانشناسی موفقیت در فروش توضیح میدهد که چگونه با مشتری صحبت کنید که شما را حرفهای و قابل اعتماد بداند و در نهایت از شما خرید کند.
روانشناسی فروش حرفهای برای درک روند خرید و ملاکهای تصمیم گیری مشتری برای خرید، اهمیت زیادی قائل است. اگر حرفه شما فروشندگی است باید رفتار مشتری درموقع خرید را بهخوبی درک کنید.
فروش بیشتر محصولات و خدمات یکی از علل بهره مندی ما از روانشناسی فروش است. بنابراین بعد از شناخت شخصیت مشتری در فروش و مطلع شدن از نیازمشتری، باید برای جذب مشتری از تکنیکهای روانشناسی فروش بهره بگیرید.
استفاده از اصول روانشناسی نه تنها در فروش حضوری بلکه در فروش غیر حضوری نیز اهمیت زیادی دارد. بهطور مثال اگر کارشناس فروش هستید، میتوانید در ارتباطهای اولیه و در تماسهای بعدی با مشتری از نرم افزار CRM استفاده کنید. این روش ساده میتواند نرخ جذب مشتری را بهطور چشمگیری افزایش دهد. برای آشنایی بیشتر با این نرم افزار می توانید مقاله CRM چیست را در دکتر ویز بخوانید.
اهمیت روانشناسی فروش در کسب وکارها
استفاده از شیوههای روانشناسی در فروش موضوع مهیجی است. روشها وراه حلهایی که در این حوزه نشان داده میشود برای هر کسب وکاری لازم و مفید است.
شناخت و آگاهی نسبت به علتهای روانشناختی موفقیت یا عدم موفقیت در فروش سبب میشود که آمار فروش شما زیاد شود و این موضوع که چه محصولی را میفروشید یا چه خدماتی ارائه میدهید اهمیتی ندارد.
- ایجاد روابط بهتر با مشتری
فروشندههایی که نسبت به روانشناسی در فروش آگاهی دارند میتوانند با مشتری رابطه صمیمانهتری داشته باشند. مشتری از فروشندهای که به او احترام میگذارد و او را درک میکند تشکر میکند. اگر مشتری از فروشنده رضایت داشته باشد بیشتر به خرید ترغیب میشود. - افزایش وفاداری به برند
روانشناسی موفقیت در فروش باعث جذب مشتری بیشتر برای حرفههای مختلف میشود. برندی که برای مشتری احترام بیشتری قائل است و به بازخورد او توجه میکند مشتری بیشتری برای خود حفظ میکند. - بهبود تلاشهای بازاریابی
بازاریابی که شناخت خوبی از روانشناسی دارد، علت تکنیکهای بازاریابی را میفهمد. بازاریاب آشنا به روانشناسی فروش، محتوایی را عرضه میکند که مطابقت بیشتری با خواستههای مشتری مورد نظرش دارد. این علم راهکارهای بهتری به بازاریاب ارائه میدهد که بتواند مخاطب بالقوه را به مشتری بالفعل تبدیل کند. - پیشرفت در حرفه بازاریابی و فروش
این دانش بازاریاب را در حرفه خود ارتقا میدهد. این روانشناسی، سبب میشود که به بازاریاب مسئولیتهای رهبری بیشتری سپرده میشود؛ در نتیجه بازاریاب موقعیت شغلی بهتری پیدا میکند و تجربه بیشتری کسب میکند. - رشد یک تیم یا شرکت
کسب وکارهایی که قواعد فروش را به خوبی انجام میدهند باعث پیشرفت شرکت خود میشوند. تکنیکهای روانشناختی فروش باعث جدب مشتری جدید و حفظ مشتری قدیمی میشود. - طراحی راهکارهای فروش بیشتر
شناخت درست از این نوع روانشناسی به مدیران شرکتها کمک میکند که اصول بهتری برای فروش ترسیم کنند. - افزایش درآمد شرکت
مشاغلی که تکنیکهای روانشناختی فروش را دقیق انجام میدهند، سود شرکت خود را افزایش میدهند حفظ مشتریان قدیمی و جذب مشتریان جدید، باعث پیشرفت کسب و کار و رشد درآمد آن میشود و همین موضوع سودآوری سازمان یا شرکت را زیاد کرده و سبب موفقیت آن میشود.
مهمترین اصول روانشناسی فروش چیست؟
این اصول را استاد چالدینی در کتاب Influence که بسیار هم مورد استقبال مخاطبان گرفت، در شش اصل به خوبی توضیح داده است. این اصول، شامل عمل متقابل، اثبات اجتماعی، علاقه و کمیابی، تعهد و اقتدار میشود.
-
عمل متقابل
گرایش درونی که در یک فرد به وجود میآید تا بتواند محبتی که در حق او شده است را پاسخ دهد.
-
تعهد وثبات
زمانی که ما عقیده و نظری داریم و یا در مورد موضوعی تصمیم میگیریم سعی می کنیم مطابق با آن تصمیم، عمل کنیم تا آن را توضیح دهیم.
-
اثبات اجتماعی
زمانی که در مورد موضوعی اطمینان لازم را نداریم نگاه ما به دیگران است تا مسیر درست را تشخیص دهیم و هرچه افراد بیشتری آن مسیر را انتخاب کنند تصور ما این است که آن مسیر، درست است .
-
علاقهمندی و محبوبیت
ما افرادی که دوست داریم تایید می کنیم و همچنین دوست داریم، افرادی که به آنها علاقه داریم ما را تایید کنند.
-
قدرت
ما تمایل داریم که بر شرایط اطرافمان مسلط باشیم و بتوانیم اوضاع پیرامون را مدیریت کنیم و اگر توانایی این کار را نداشته باشیم، به افرادی که دانش، مهارت و توانایی لازم را دارند تکیه می کنیم.
-
کمیابی
این اصل توضیح میدهد ما همیشه دوست داریم از چیزهایی که منابع محدودی دارند و کمتر در دسترس همگان قرار دارند، مقدار زیادی داشته باشیم.
این شش اصل برپایه مطالعات مبتنی بر شواهد، به وسیله دکتر چالدینی و در نتیجه یک پژوهش میدانی سه ساله کامل در رابطه با آنچه که سبب تغییر رفتارمیشود، به دست آمده است.
بهترین و مدرنترین تکنیکهای روانشناسی فروش
این تکنیکها، بر اساس رفتار مشتری، راهحلهایی را پیشنهاد میکند که خدمات یا محصولات شما، مشتری واقعی خود را بیابد و طرفدار بیشتری پیدا کنند. منظور از تکنیکهای جدید، راهکارهایی است که هرگز قصد فریب مشتری را ندارند و هرگز به دنبال تقلب نیستند؛ بلکه شناخت درستی از نیاز مشتری دارند و محصول را بهصورت بهتری معرفی میکنند.
همه کسب وکارها، رقیب دارند؛ بنابراین برای اینکه بتوانند موفق باشند باید همیشه از جدیدترین راهکارهای روانشناسی برای فروش بیشتر و جذب مشتری، استفاده کنند تا از بقیه رقبا عقب نمانند.
همه انسانها فکر می کنند که موجود منحصر به فردی هستند؛ اما ساختمان مغز همه ما تقریبا به یک شکل است؛ بنابراین به محرکهای بیرونی، پاسخهای مشابهی میدهد؛ در نتیجه راهحلهای روانشناختی بر اساس نقاط ضعف و قوت مغز مشتریان، خدمات و کالاها را به شکلی معرفی میکنند که در بازار طرفدار بیشتری به دست آورند.
بعضی از این تکنیکها شامل موارد زیر میباشند:
برای مشتریان یک حداقل تعریف کنید
تصور کنید که که مدیر یک سالن زیبایی و پوست هستید. می توانید برای معرفی محصولات و خدمات خود از کاتالوگ استفاد کنید و یا در شبکههای اجتماعی تبلیغ کنید. ولی یک حداقل نیز برای مخاطب خود قرار دهید بهطور مثال به مشتریان خود بگویید که لازم نیست حتما محصول و کالایی را بخرند و میتوانند بهصورت رایگان از دستگاه آنالیزگر استفاده کنند و نوع پوست خود را تشخیص دهند.
در این حالت مشتری با ذهن راحتتری به سالن شما میآید همچنین نگران قضاوت شدن هم نیست چون میداند لازم نیست حتما خرید کند. البته باید توجه داشته باشید که بعضی از افرادی که اکنون قصد خرید ندارند در آینده ممکن است مشتری شما بشوند.
به مشتریان حس ویژه بدهید
دادن حس ویژه به مشتری را با برچسب زدن انجام دهید. همه انسانها دریافت حس ویژه را از مخاطب دوست دارند. اما منظور، یک حس مثبت است.
در حقیقت با زدن برچسب به مشتری هویت جدیدی به او بدهید. بهطورمثال، خریداران محصولات اپل حس خوبی از داشتن وسایل دیجیتال با برند اپل دارند.
البته شرکت اپل نیز زمانی که محصولات خود را معرفی میکند حس ویژهای را به مشتریان خود القا میکند. این برند در مخاطبان خود این تصور را ایجاد می کند که آنها مرفهتر و باهوشتر از خریداران کالاهای اندروید هستند.
لازم نیست که این برچسب بهصورت مبالغه آمیز باشد ولی باید حس مثبتی را در مشتری ایجاد کند ویک هویت دوست داشتنی را به او انتقال دهد.
به فکر انواع خریداران باشید
همه مشتریها سریع و بهطور مشابه خرید نمیکنند. بعضی از افراد در خرید محتاط هستند و برای هزینه کردن پول خود برنامهریزی دقیقی دارند. برخی از افرادهم خرید را یک سرگرمی میدانند و برای خرید کردن زود تصمیم میگیرند.
دسته دیگر افراد معمولی هستند که برای خرید نیاز به دلیل منطقی دارند. حجم زیادی از مشتریان از دسته آخر هستند. بهتر است راهحلهای بازاریابی شما بهگونهای باشد طیفهای مختلف مشتری را در نظر بگیرد.
افرادی که درخریدکردن، سریع هستند نیازی به راهکار ندارند. افراد معمولی نیازدارند که شما محصول یا خدمات خود را به شکل منطقی به آنها معرفی کنید تا متقاعد شوند که از شما خرید کنند. گروه محتاط در خرید، نیاز به راهحلهای روانشناختی دارند.
اگر شما چند محصول و خدمت را بهصورت یک پکیج و با قیمت معین به این نوع مشتری ارائه دهید او زودتر راضی میشود که از شما خرید کند.
نشان دهید کنترل امور در دست شماست
همه ما به کسب وکارهایی که شرایط خود را بهتر مدیریت میکنند اعتماد بیشتری داریم. برای اینکه این موضوع را به مشتریان خود نشان دهید از طریق راههای ارتباطی که با مشتریان خود دارید به نقایص محصولات یا خدمات خود اشاره کنید تا مشتری متوجه شود که به امور کسب وکار خود آگاهی دارید همچنین به آنها بگویید که به زودی این مشکلات برطرفمیشود.
سوالات متداول | روانشناسی فروش
۱- روانشناسی فروش به طور کلی به چه معناست؟
روانشناسی فروش دانشی است که روح بازار مقصد را به منظور بهرهوری بیشتر در فروش بررسی میکند؛ به این معنا که شما به دنبال متقاعد کردن مشتری برای خرید محصول خود نباشید بلکه شیوههای بازاریابی را بر اساس نیاز و خواسته مشتری تنظیم کنید.
۲- کدام عوامل و خصوصیات روانشناختی، باعث موفقیت یک فروشنده در حرفه خود میشوند؟
مواردی چون صبور بودن، داشتن علم و مهارت کافی، هوش هیجانی بالا و درک صحیح موقعیت در موفقیت یک فروشنده، تاثیرگذار هستند.
معرفی انواع سبک های مدیریتی ، اهمیت انتخاب سبک های مدیریتی مناسب
مدیر در هر مجموعه و سازمانی حیطه وظایف و مسئولیتهای خاص خود را دارد؛ با این حال بازهی مسئولیتها و تصمیمگیریهای یک مدیر بسیار گسترده است. انواع سبک های مدیریت صحیح و اصولی برای ادارهی هر چه بهتر امور یک مجموعه، امری ضروریست. با توجه به گسترهی مسئولیتهای مدیریت، سبکهای متفاوتی برای مدیریت پدید آمدهاند و توسط افراد فعال در حوزههای مدیریت، روانشناسی، مدیریت و … گردآوری شده و در نشریات مختلف منتشر شدهاند.
با این حال نمیتوان لزوما سبک خاصی از مدیریت و ارتباط با کارمندان را نسبت سایر روشها، ارجحیت داد. شیوهی هر مدیر بر حسب شخصیت خود او و نوع سازمانی که در آن مشغول است؛ بایستی بهگونی باشد تا بیشترین سازگاری را داشته باشد. آشنایی با انواع سبک های مدیریت میتواند در تعیین راهبرد یک مدیر، مفید واقع شود. طی این مقاله قصد داریم تا بهطور کامل دربارهی انواع سبک های مدیریت صحبت کنیم؛ با ما همراه باشید.
آشنایی با مفهوم سبک مدیریتی
به راهبرد یک مدیر برای کنترل کارمندان، پیشبرد امور و عملی کردن اهدافی که دارند، سبک مدیریتی گفته میشود. انواع سبک های مدیریتی بر جزئیات مختلف مدیریت از نحوهی تصمیم گیری و برنامهریزی گرفته تا طریقهی ارتباط با کارکنان، تاثیر میگذارد. مواردی چون نوع شرکت یا سازمان، سطح تحصیلات و مهارتهای کارکنان، اهداف سازمان، سیاستهای کلی شرکت، قوانین و حتی کاریزما و شخصیت خود شخص مدیر، بر گزینش سبک مدیریتی صحیح و مناسب، تاثیرگذار هستند.
به عنوان مثال اینکه یک مدیر چه میزان از تصمیمات خود را با مشورت با کارکنان ارشد خود میگیرد، یا اینکه چقدر در اجرای قوانین سختگیر است، جزو سبک مدیریتی وی محسوب میشود.
انواع روش های مدیریت چنانچه به درستی انتخاب و اجرا شوند، میتوانند تاثیر قابل توجهی بر بهبود عملکرد سازمانی و بازدهی کارکنان یک مجموعه، داشته باشند.
انواع سبک های مدیریتی در جهان
از آنجاییکه تعیین سبکها حد و مرز مشخصی ندارد، اگر دستهبندی را کلیتر یا اینکه برای پارامترهای جزئی، دستهبندی جداگانه در نظر بگیریم، تعداد این سبکها متفاوت خواهد بود. بهصورت کلیتر، انواع سبک های رهبری به سه دستهی کلی استبدادی (Autocratic)، سهلگیرانه (Laissez-Faire) و دموکراتیک (Democratic) تقسیمبندی میشود.
اگر بخواهیم تعریف کلی از این سه نوع سبک مدیریتی، ارائه کنیم؛ سبک مدیریت استبدادی عبارت همانطور که از نامش مشخص است، تصمیمات توسط شخص مدیر گرفته شده و وظایف کارکنان مشخص میشود. در نوع مدیریت سهل گیرانه، مدیر در واقع بیشتر در نقش لیدر یا رهبر واقع میشود و وظایف و چالشها به کارکنان واگذار میشود و نظارت بر روی کارکنان کمتر است. در مدیریت دموکراتیک نیز تصمیمات با همفکری کارکنان گرفته میشود.
این دستهبندی خیلی کلی است و در جزئیات، هر کدامشان انواع متفاوتی دارند. البته برخی اوقات سبکهای مدیریتی را از دیدگاه کلاسیک یا مدرن بودن نیز دسته بندی میکنند. با این حال هر کدام از این سه سبک نیز در جزئیات، انواع سبک های مدیریتی خاص خود را دارند. در ادامه بهطور کامل به تشریح انواع سبک های مدیریتی خواهیم پرداخت و نقاط ضعف و قوت هر شیوه را بیان میکنیم.
۱- شیوه مدیریتی دستوری
در این شیوهی مدیریتی، همانگونه که از نامش پیداست، مدیر بهطور کامل به نظارت بر کارکنان و عملکردشان میپردازد و وظایفشان را تبیین میکند و در صورت کوتاهی کارکنان، جریمه یا تنبیهی برایشان در نظر میگیرد. مدیری که به این شیوه مدیریت میکند، بهطور مستقیم دستورات خود را مطرح میکند و کارمندان نیز بایستی به وظایف تعیین شده بپردازند.
گرچه این شیوه از انواع سبک های مدیریت، خیلی منفی جلوه میکند و جزو ابتداییترین روشهای مدیریتی است، اما همچنان نیز در برخی موارد، کارامد است و هنوز هم مدیرانی هستند که به این شیوه و با موفقیت، به ادارهی امور میپردازند.
مزایا:
- معمولا این دسته از مدیران، در صورت رسیدن به یک ایدهی جدید، به سرعت تصمیمگیری میکنند و با تعیین وظایف، خیلی سریع تصمیم گرفته شده را عملی میکنند.
- کارکنان کم تجربه که تسلط کافی بر امور ندارند، با تعیین دقیق وظایف و نظارت، بهتر به اجرای امور محوله میپردازند. در واقع مدیریت آمرانه مانع از سردرگمی کارمندان در انجام امورشان میشود.
- در مجموعههای بزرگ و با تعداد بالای کارکنان و بهخصوص نفرات با سطح مهارت پایین، با حضور و نظارت مدیر، بهرهوری افزایش خواهد داشت.
معایب:
- با توجه به نظارت و سختگیری ذاتی این روش، نارضایتی کارمندان افزایش مییابد و نتیجتا میزان ترک شغلی و تغییر شغل بیشتر خواهد بود.
- با ایجاد ذهنیت دو دستگی و نوعی خصومت، مشارکت کارمندان کاهش مییابد.
- جلوی نوآوری گرفته شده و فرایند ناکارآمد قدیمی استمرار مییابد.
۲- شیوه مدیریتی متقاعد کننده
دومین سبک از انواع سبک های مدیریتی استبدادی، شیوهی متقاعدکننده است. این شیوه به نوعی همان مدل دستوری است، با این تفاوت که مدیر، دستورات خود را به شکلی بهتر به کارکنان ارائه میکند. در این سبک مدیریتی، مدیر در تلاش است تا کارمندان را متقاعد کند که تصمیمات و اوامر او به نفع مجموعه است.
بنابراین بهجای اینکه صرفا به دستوردادن اکتفا کند، از طریق صحبت با اعضای تیم، فرایند تصمیمگیری و منطق تصمیمات را برای آنها توضیح میدهد و به این شیوه، کارمندان را با خود همراه میکند. این مسئله باعث میشود که کارمندان خیال کنند که نظرات آنها در سازماندهی مجموعه، تاثیرگذار است و در نتیجه اعتماد بهنفس بیشتری خواهند یافت.
با این تفاسیر، باز هم در این سبک مدیریتی، مدیر هسته و محور اصلی مجموعه است و تصمیمات به طور کامل توسط وی گرفته شده و به کارکنان محول میگردد.
مزایا:
- اعتماد بیشتری میان کارمندان و شخص مدیر وجود دارد و پذیرش دستورات سادهتر خواهد بود.
- کارمندان با دانستن منطق یک دستور، آن عمل را بهتر انجام میدهند و احساس محدودیت کمتری دارند.
معایب:
- کارمندان با عدم امکان نظر دهی، همچنان دخل و تصرفی در تصمیمات ندارند.
- کارمندان به وظایفی که از مقامات بالا تبیین شده، محدود هستند و خلاقیت و نوآوری، به حداقل میرسد.
- کارمندان آموزش نمیبینند و با عدم کسب مهارتهای بیشتر، رفتهرفته نا امید میشوند.
۳- شیوه مدیریتی پدر سالارانه
این سبک مدیریتی با وجود اینکه جزو سبک استبدادی و دستوری است؛ اما مدیر، خوب بودن روابط با کارکنان را درنظر میگیرد و در تصمیمات و دستورات، سعی میکند با درنظر گرفتن منافع کارکنان، احساسات بهتری را برای آنها رقم بزند.
مدیرانی که با استفاده از این شیوه مدیریت میکنند، کارکنان سازمان را همانند پدر مدیریت و بهگونهای حمایت میکنند و طوری مدیریت میکند که وفاداری و اعتماد اعضا، جلب شود. آنها به تنهایی برای سازمان تصمیم گیری میکنند و کارکنان مجموعه حق همکاری یا اظهار نظر ندارند؛ اما با توضیح شرایط، جوی را رقم میزنند که کارکنان با تصمیم خود و رضایت کامل، دستورات را اجرا کنند.
مزایا:
- رفاه و منافع کارکنان برای مدیریت اهمیت زیادی دارد و در تصمیمات خود، این منافع را لحاظ میکند.
- امکان آموزش و تقویت مهارت کارمندان فراهم است و این موضوع موجب افزایش رضایت و بهرهوری آنها خواهد شد.
معایب:
- کارکنان گاهی اوقات بیش از حد به مدیر وابسته میشوند و به همین خاطر، خلاقیت و قدرت حل مشکلات در آنها کاهش خواهد یافت.
- برخی از افراد این شیوهی مدیریتی و تصور اینکه با آنها همانند یک کودک رفتار شود را نمیپسندند.
۴- شیوه مدیریتی تفویضی
پس از بیان انواع سبک های مدیریت مستبدانه، به سراغ شیوههای کاملا متفاوت و روشهای سهلگیرانه یا به بیان دیگر، بدون مداخله میرویم. مدیریت تفویضی نیز انواع روش های رهبری خاص خود را دارد. شیوه مدیریتی تفویضی اولین سبک مدیریت از این دسته است که به تشریح آن میپردازیم.
در این نوع از سبک های رهبری، مدیر با تفویض اختیار به کارکنان، وظایف حل و فصل کارها را به کارکنان محول میکند و کارکنان مسئولیت انجام کارها و حتی حل چالشهای کاری را بر عهده دارند. این شیوهی مدیریتی بهخصوص در سازمانهایی که کارکنانی با سطح مهارتی خاص دارد و مدیر مجموعه در این مهارتها به اندازهی کارکنان تسلط ندارد، کارساز است.
مزایا:
- نوآوری و خلاقیت کارکنان افزایش مییابد.
- مهارتهای حل مسئله و مسئولیتپذیری در مجموعه تقویت میشود.
- راندمان بسیاری از افراد با داشتن آزادی عمل بیشتر میشود.
معایب:
- به علت نبود نظارت کافی، گاهی اوقات بهرهوری کاهش مییابد.
- به خاطر عدم تعیین دقیق وظایف، ممکن است که تیم مسیر خود را گم کند.
- برخی از کارکنان ممکن است احساس کنند که هیچ فعالیت و تلاشی از جانب مدیریت انجام نمیشود و به این ترتیب در اجرای وظایف خود، سرد شوند.
۵- شیوه مدیریتی پیشرو
در این روش که دستهی دیگری از انواع سبک های مدیریت است؛ مدیر همانند یک فرد پیشرو در مجموعه، در ابتدای مسیر حرکت میکند و راه را برای سایر کارکنان هموار میکند. در این شیوه مدیریتی، مدیران همانند الگو، وظایف و نحوهی اجرای امور را برای کارکنان روشن میسازند. مدیرانی که به این شیوه مدیریت میکنند، معمولا افرادی با مهارت هستند که کارهایشان را با بالاترین استانداردها اجرا میکنند و همین رویه را از کارکنان خود انتظار دارند.
مزایا:
- کارها در این سبک مدیریتی با بالاترین استانداردهای ممکن انجام میگیرند.
- در صورت اجرای صحیح و تعامل کافی، مهارت و تخصص کارکنان تا حد زیادی افزایش خواهد یافت.
- انجام سریع امور و پروژهها در سریعترین زمان ممکن.
معایب:
- افزایش فشار و حجم کاری کارکنان
- کاهش انگیزه افرادی که نمیتوانند خود را به استانداردهای مورد نظر برسانند.
- سختگیری بیش از حد مدیر در برخی مواقع
۶- شیوه مدیریتی چشماندازگرا
در این شیوهی مدیریتی که در دستهی مدیریت سهلگیرانه جای دارد؛ مدیر وظیفهی الهام بخشیدن و انگیزه دادن به افراد زیر مجموعهی خود را بر عهده دارد و به نوعی، اهداف سازمان را به رؤیایی مشترک میان سازمان و کارکنان تبدیل میکند.
این شیوه مدیر در واقع رهبر مجموعه است و باید شخصیت کاریزماتیک داشته باشد تا از تاثیرگذاری کافی برخوردار باشد. او اهداف و امور را برای کارکنان تشریح میکند و آنها را به حرکت در مسیر عملیکردن این اهداف و رویاها متقاعد میسازد.
مزایا:
- به خاطر باور و انگیزهای که ایجاد میشود، تعامل کارکنان در کارها افزایش مییابد.
- خلاقیت و نوآوری بیشتر میشود و کارکنان مهارت حل مسئله را به دست میآورند.
- کارمندان با رضایت و انگیزه بیشتری فعالیت میکنند و ریزش نیروها کمتر خواهد شد.
معایب:
- این شیوهی مدیریتی شخصیت خاص خود را میطلبد و همهی مدیران نمیتوانند الهامبخش باشند. در واقع برای تاثیرگذار بودن، مهارتهای اکتسابی کافی نیستند.
- به علت عدم تعیین اهداف و وظایف کوتاه مدت، شاید امور به موقع انجام نگیرند.
۷- شیوه مدیریتی مشارکتی
در سبک مدیریتی مشارکتی که جزو روش مدیریتی دموکراتیک است، مدیران و کارکنان همگی در فرآیندهای تصمیمگیری و سازماندهی مشارکت دارند و به این ترتیب خلاقیت و نوآوری در مجموعه در جریان است. این شیوه مدیریتی نیازمند سطح قابل قبول مهارت کارکنان است.
مزایا:
- از آن جهت که کارمندان به این باور میرسند که نظرات آنها برای مجموعه ارزشمند است، با انگیزهی بیشتری به فعالیت میپردازند.
- با اطلاع از اهداف مجموعه و مشارکت در تصمیمگیریها، میزان خلاقیت سازمانی، افزایش مییابد.
معایب:
- مدیریت و تصمیمگیری مشارکتی فرایندی زمانبر است و گاهی اوقات فاصلهی تایید نهایی یک ایده و عملی شدن آن، زمان زیادی طول میکشد.
- در مشارکتهای جمعی، کارکنان جسورتر بیشتر دیده میشوند و این موضوع شاید باعث شود از تمام ظرفیت موجود بهخوبی بهرهبرداری نشود.
۸- شیوه مدیریتی تحول آفرین
این مورد از انواع سبک های مدیریتی بر روی رشد و تغییر سازمانی متمرکز است. مدیران در این شیوهی مدیریت، همواره تلاش میکنند تا کارمندانشان را به نوآوری و دستیابی به موفقیتهای فردی و سازمانی تشویق میکنند و همراه با آنها فعالیت دارند. مدیران با بهکارگیری این متدها، کارکنان را به تلاش بیشتر ترغیب میکنند.
مزایا:
- با زیاد شدن نوآوری، کارکنان بهسادگی میتوانند با چالشها و تغییرات پیش رو سازگار شوند.
- تفکر خلاقانه کارکنان رشد میکند و توانایی حل مسئله و توسعهی محصولات و خدمات، زیاد بهخوبی انجام میشود.
معایب:
- ممکن است برخی افراد نتوانند با تغییرات روند کاری، به سرعت هماهنگ شوند و این الزام به تغییرات میتواند آنها را دچار مشکل کند.
کدام یک از سبک های مدیریتی بهتر است؟
نمیتوان به طور دقیق و قطعی به این سوال پاسخ داد؛ مناسبترین سبک مدیریتی به نوع شخصیت فرد، نوع و اهداف سازمان، سطح مهارت کارکنان و شرایط موجود، بستگی دارد. با این حال نیاز نیست که یک مدیر همواره و در همهجا به یک سبک مدیریتی متعهد بماند. بهتر است در از انواع سبک های مدیریت، در شرایط مختلف، بهره گرفته شود تا بتوان از شرایط موجود، حداکثر بهرهوری را داشت.
حتی در مراحل مختلف شروع یک پروژه و انجام امور نیز از شیوههای مختلفی استفاده نمود؛ به عنوان مثال برای شرح وظایف کارکنان و تعیین امور محوله، مدیر داخلی میتواند از شیوهی دستوری استفاده کند تا وظایف هر شخص و حیطه اختیارات وی، بهصورت دقیق مشخص گردد. اما حین انجام امور، میتوان با سبک مدیریتی تفویضی، کارها را به کارمندان واگذار کرد.
سوالات متداول | انواع سبک های مدیریت
۱- انتخاب صحیح سبک مدیریتی، چقدر اهمیت دارد؟
سبک مدیریتی در بهرهوری هر چه بیشتر از کارکنان، افزایش سودآوری و کاهش هزینهها موثر است؛ ضمن اینکه در صورت عدم مدیریت صحیح، مجموعه با مشکلاتی چون استعفای نیروها نیز مواجه خواهد شد.
۲- انواع سبک های مدیریت شامل چند مورد است؟
امروزه و با توجه به گسترش دانش حوزهی مدیریت، سبکهای متعددی برای مدیریت تعریف شدهاند و تعیین مرز این روشها دقیق و مشخص نیست. اما سه دستهی کلی مدیریت دستوری، دموکراتیک و سهل گیرانه، برای انواع سبک مدیریتی وجود دارند که هر کدامشان تقسیمبندی خاص خود را دارند.
تعریف مدل ریسک ، اجزا و انواع مدل سازی ریسک
ریسککردن در همه زوایای زندگی اهمیت زیادی دارد، هرچند که بسیاری از افراد این واژه را با تنها با تجارت عجین میدانند. اگر بخواهیم نگاه دقیقتری به ریسککردن بیندازیم، میتوانیم آن را به یک چاقوی دو لبه تشبیه کنیم که همانطور که مفید است اگر بهدرستی تصمیمگیری نشود، ممکن است باعث ضرر و زیان شود. بنابراین، ما تصمیم گرفتهایم تا در این مقاله دکتر ویز به این سؤال که مدل ریسک چیست بپردازیم و همچنین مدلسازی ریسک را به شما یاد بدهیم.
ریسککردن به شما کمک کند تا پیشرفت کنید و موفق شوید. هیچکس نمیتواند به دنبال این باشد که تمام زندگی خود را در یک راه ایمن و بیخطر بگذراند؛ بلکه برای رسیدن به موفقیت و رشد، باید آماده ریسک باشید.
همچنین دقت داشته باشید که همانطور ریسککردن به شما کمک میکند تا از محدودیتهای خود رهایی پیدا کنید و به اهداف بلندمدت خود نزدیک شوید. اما باید به یاد داشته باشید که هرگز نباید بدون تحلیل ریسک و یا مدیریت ریسک اقدام کنید. پس اگر شما هم در اول راه ریسککردن هستید با ما همراه باشید.
مدل ریسک چیست؟
مدل ریسک (risk model) یک تکنیک، سیستم یا روش ریاضی است که تمامی عناصر لازم برای ریسک را در تجارت پیشبینی میکند. یک مدل ریسک میتواند دادههای عملکردی و تخمینهای کمی را ارائه دهد که به کسبوکارها در تصمیمگیریهای مالی، استراتژیک و عملیاتی کمک میکند.
مدل ریسک میتوانند تحلیلهای سرمایهگذاری، بینش بازار، الگوهای تکراری در تجارت شما و موارد دیگر را ارائه دهند. به بیان ساده، یک مدل ریسک به شما این امکان را میدهد تا مقادیر، اهداف یا دادههای خاصی را وارد کنید و سپس پیشبینیهای واضح و دقیقی را در مورد کسبوکار خود به دست آورید.
مدلسازی ریسک چگونه انجام می شود؟
در مدل ریسک از دادههای تاریخی/ شبیهسازی، تئوری ارزشآفرین یا Extreme Value Theory (EVT)، ریسک بازار و همچنین استخراج مفروضاتی که قابلاعتماد هستند، استفاده میکنند. سپس با مدلسازی ریسک و استفاده از انواع استراتژی های ریسک میتوان از تکنیکهای اقتصادی، آماری و مالی، حداکثر ریسک را پیشبینی کرد.
دقت دادهها در مدلسازی ریسک از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنا بر آخرین آمارها، ۳۶% سازمانها برای مدلسازی و کاهش ریسک سازمان خود حتماً برنامهای دارند. در مراحل مدلسازی ریسک نیاز است تا دقت بالایی به کار گرفته شود.
ازآنجاییکه، خطاهای کوچک در برنامهنویسی و مدلسازی ریسک میتواند منجر به ضررهای جبرانناپذیر مالی برای کسبوکارها شود؛ بنابراین میتوان بهدقت بالا در اجزای مدل سازی ریسک پی برد.
انواع مدل های ارزیابی ریسک
مدلهای ارزیابی ریسک، برای تعیین میزان خطر در سرمایهگذاری یا انجامدادن یک پروژه استفاده میشوند. در زیر به برخی از انواع این مدلها اشاره میکنیم:
Value at Risk (VaR) .1
این مدل ارزیابی ریسک میزان خطر یک سرمایهگذاری را با استفاده از یک متغیر احتمالاتی و با درنظرگرفتن دورههای زمانی مشخص محاسبه میکند.
Conditional Value at Risk (CVaR) .2
در مدل CVaR که بهعنوان یک مدل تکمیلکننده برای مدل VaR است، میزان خطر بر اساس میانگین خسارتهای پایینتر از VaR محاسبه میگردد.
Capital Asset Pricing Model (CAPM) .3
سومین مدل یعنی مدل CAPM، بهمنظور تعیین میزان بازدهی یک سرمایهگذاری در آینده استفاده میشود. این مدل، با استفاده از میزان بازدهی و ریسک سرمایهگذاری، میتواند نرخ بازدهی مورد انتظار را محاسبه کند.
Black-Scholes Model .4
مدل Black-Scholes، برای تعیین قیمت یک پروژه در بازار سرمایه استفاده میشود. این مدل، با استفاده از متغیرهایی مانند قیمت فعلی دارایی، زمان بهپایانرسیدن پروژه، نرخ بدون خطر و اختلاف در بازدهی دارایی، قیمت پروژه محاسبه میشود.
Monte Carlo Simulation .5
مدل Monte Carlo Simulation، با استفاده از شبیهسازی تصادفی، برای تخمین میزان بازدهی و ریسکپذیری یک سرمایهگذاری به کار برده میشود. در این مدل، با استفاده از متغیرهای تصادفی، محاسبات مختلفی برای بازدهی سرمایهگذاری در آینده صورت میگیرد.
لازم به ذکر است از نظر برخی از افراد، مدلهای ارزیابی ریسک به سه نوع اصلی تقسیم کنند: کمی، کیفی و نسخه ترکیبی. در مدلسازی کمی، دادههای آماری و شواهد عددی بررسی میشوند. درحالیکه در مدلسازی کیفی بیشتر بر تخصص و دانش متکی است.
بهتر است اکثر کسبوکارها از ترکیب این دو سود روش بهره ببرند، یعنی مدل هیبریدی.
مهم ترین اجزای مدل ریسک
مدل ریسک معمولاً شامل از چندین اجزا تشکیل شده است که تأثیر بسزایی در تعیین میزان ریسک یک سرمایهگذاری دارند. اجزای مهمی که در این مدلها محاسبه میشوند را طبقهبندی کرد:
- نوع سرمایهگذاری
نوع سرمایهگذاری میتواند تأثیر بسزایی در میزان ریسک داشته باشد. برای مثال، سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار از ریسک بالاتری نسبت به سپردهگذاری در بانکها برخوردار است. - میزان بازدهی قابلانتظار
میزان بازدهی قابلانتظار نیز میتواند تأثیر بسزایی در میزان ریسک داشته باشد. بهطورکلی، بازدهی بالاتر با ریسک بیشتر همراه است. - میزان متغیر بودن بازدهی
میزان واریانس بازدهی، نشاندهنده پایداری و تغییر بازدهی سرمایهگذاری است. هر چه میزان واریانس کمتر باشد به همان میزان ریسک سرمایهگذاری نیز کمتر خواهد بود. - طول دوره سرمایهگذاری
طول دوره سرمایهگذاری نیز میتواند تأثیر بسزایی در میزان ریسک داشته باشد. بهطورکلی، با افزایش طول دوره سرمایهگذاری، ریسک نیز کاهش مییابد. - حجم سرمایهگذاری
حجم سرمایهگذاری نیز میتواند تأثیر زیادی در میزان ریسک داشته باشد. بهطورکلی، با افزایش حجم سرمایهگذاری، ریسک نیز کاهش مییابد، زیرا خطرات منحصربهفردی که ممکن است برای سرمایهگذاریهای کوچکتر وجود داشته باشد، از بین میروند.
چرا باید از مدل ریسک استفاده کنیم؟
استفاده از مدل ریسک در بسیاری از شرایط بهخصوص زمانی که قرار است تصمیمات مالی گرفته شود، از اهمیت زیادی برخوردار است. در مدل ریسک به شما کمک میشود تا درک بهتری از ریسکهای مربوط به یک سرمایهگذاری داشته باشید و در نتیجه بتوانید تصمیمات بهتری بگیرید.
برخی از دلایل استفاده از مدل ریسک را میتوان به موارد زیر نسبت داد:
- افزایش دقت در پیشبینی عوامل ریسک
- درک بهتری از اثرات مالی ریسک در سرمایهگذاری
- قابلیت مقایسه ریسکهای مختلف و انتخاب بهترین راهحل
- کاهش احتمال خطا و تصمیمات نادرست
بهطورکلی، استفاده از مدل ریسک میتواند به شما کمک کند تا تصمیمات بهتری درباره سرمایهگذاریهای خود داشته باشید و در نتیجه بازدهی بیشتری را به دست آورید.
چالش ها و معایب استفاده از مدل ریسک
استفاده از مدل ریسک در تصمیمگیریهای مالی و سرمایهگذاری علاوه بر اینکه مزایایی دارد، اما گاهی اوقات ممکن است با چالشهایی هم همراه باشد. یکی از چالشهای اصلی استفاده از انواع ریسک، عدمقطعیت در پیشبینیها است.
برای ایجاد یک مدل ریسک درست، باید از دادههای قابل اعتمادتری استفاده کرد و همچنین به تنها یک منبع اکتفا کرد تا دقت بیشتری داشته باشد. همچنین نباید فراموش کرد که این مدلهای ریسک برای شرایط خاصی بهدستآمدهاند و در صورت تغییر شرایط مطمئناً دقت در پیشبینی آنها نیز کاهش مییابد.
علاوه بر این، استفاده از مدل ریسک، معمولاً به معنای بررسی دقیق دلایل علت و معلولی نتایج محسوب میشود. پس این امر میتواند به فهم درست از ریسکها و عوامل مؤثر بر آنها نیز منجر شود.
در کل، استفاده از مدل ریسک در تصمیمگیریهای مالی و سرمایهگذاری میتواند مفید باشد، اما برای داشتن تصمیمات بهتر و دقیقتر، باید در کنار آن به نظر کارشناسان و مشاوران نیز پرداخت.
جهت مشاوره و یا کسب اطلاعات بیشتر در مورد مدیریت ریسک چیست، میتوانید با شمارههای ۸۸۷۴۰۰۷۶ -۰۲۱ و ۸۶۰۴۳۵۹۶-۰۲۱ تماس بگیرید.
سؤالات متداول
۱. مدل ریسک چیست؟
مدل ریسک، ابزاری تحلیلی است که به کمک آن میتوان برای سرمایهگذاری و تصمیمگیری در مورد پروژهها، سرمایهگذاریها، کسبوکارها و سایر فعالیتهای مالی، میزان ریسک را پیشبینی کرد.
۲. مدل ریسک از چه بخش هایی تشکیل شده است؟
مدل ریسک شامل جمعآوری و تحلیل دادههای مالی، اقتصادی، بازاری و دیگر عوامل مرتبط با این موارد است. مدل ریسک، احتمالات مختلف را برای ریسکهای مربوط به یک سرمایهگذاری تعیین میکند و راهکارهای مختلفی را برای کاهش این ریسکها ارائه کند.
۳. میزان بازدهی بالای مدل ریسک به چه عواملی بستگی دارد؟
میزان بازدهی مدل ریسک به چندین عامل بستگی مانند اطلاعات در دسترس، روشهای تحلیلی، دقت در تخمین خطر و تجربه و تخصص بستگی دارد.
شناخت مدیر داخلی ، وظایف مدیریت داخلی در سازمان
مدیر داخلی کیست؟ فردی است که بین کارکنان و مدیران ارشد سازمان ارتباط برقرار میکند. درواقع مدیر داخلی هم با مدیران در ارتباط است و سازمان را هماهنگ میکند، هم فعالیت کارمندان را زیرنظر دارد، تا اگر خطایی صورت گرفت با تذکر یا گزارش کار به مدیران ارشد، به محیط نظم دهد.
مدیر داخلی هم در امور درون سازمانی نظارت دارد و هم برون سازمانی. امور اجرایی و پیگیری و هماهنگی کارمندان، رسیدگی به درخواستها و انتقال آنها به مدیران ارشد، از وظایف درون سازمانی مدیر داخلی بهشمار میروند. از وظایف برون سازمانی مدیر داخلی میتوان به ارتباطگیری با شرکای تجاری سازمان، برقرار ارتباط با مشتریان، شناسایی و رفع مشکلات، اشاره کرد.
مدیر داخلی چیست؟
مدیر داخلی ناظر بر کارکنان است تا کارها به بهترین نحو انجام گیرد، و اگر خطایی اتفاق بیفتد به مدیر ارشد گزار میدهد. او در کنار کارمندان به کار مشغول است و فعالیت آنها را زیرنظر دارد. از دیگر سو با برقراری رابطه با مشتریان به پیشبرد اهداف سازمان کمک میکند.
مدیر داخلی درواقع هسته مرکزی هر سازمانی است. هماهنگکننده و سازماندهنده روابط درونی و بیرونی سازمان بهشمار میآید. وجود یک مدیر باتجربه تأثیر شگرفی بر موفقیت و پیشرفت سازمان همچنین رضایت کارکنان و مشتریان دارد.
اهمیت مدیر داخلی در سازمان
با توجه به تخصصی شدن همه امور، مدیرعامل یک شرکت برای پیشبرد بهتر و راحتتر اهداف خود در شرکت یا سازمان، از فردی به عنوان ناظر و پل ارتباطی خود با کارکنان، به اسم مدیر داخلی، استفاده میکند. حال مدیر داخلی کیست؟ و وجودش برای سازمان چقدر میتواند با اهمیت باشد؟
سمت مدیریت داخلی یکی از مهمترین مقامهای یک شرکت محسوب میگردد. مدیر داخلی توسط مدیر ارشد انتخاب میشود و نحوه عملکرد و اقدامات او تأثیر بهسزایی در موفقیت یا عدم موفقیت سازمان دارد. اگر بتواند مسئولیت های خود را به نحو احسن انجام دهد، حضورش برای شرکت بسیار با اهمیت خواهد بود.
وظایف مدیریت داخلی در سازمان چیست؟
کار مدیر داخلی چیست؟ این سؤالی است که خیلی از افراد در مواجه با شغل مدیر داخلی میپرسند.
وظایف یک مدیر داخلی با توجه به شرح وظایفی که در سازمان برای آن تعریف شده است، بهطور کلی شامل به دو بخش کلی میشود:
۱. ارتباطات درون سازمانی
۲. ارتباطات برون سازمانی
اما با درنظر گرفتن کلی بودن این امور به شرح برخی از ریز وظایف مدیر داخلی در سازمان میپردازیم، که هر کدام در یکی از دو دسته بالا جای میگیرند؛
- نظارت بر کار کارمندان
- هماهنگ کردن کارکنان با مدیران ارشد یا کارفرما
- ارتباطات با مشتریان و شرکای تجاری که در حیطه وظایف برون سازمانی محسوب میشود
- تنظیم قراردادها و نظارت بر اجرای هر چه دقیقتر آنها
- انتقال شکایات و پیام کارکنان به مدیران ارشد و رسیدگی به آنها
- نظارت بر امور اجرایی
- شناسایی مشکلات و کمک به رفع این موارد
- گزارش کار منظم به مدیر از نحوه اجرا کار
- نظارت بر منابع مالی و بودجه شرکت
ارتباطات درون سازمانی
مدیر داخلی بعد از مدیرعامل، مهمترین شخص در سازمان محسوب میشود. حوزه وظایف او شامل ارتباطات درون سازمانی است که شامل: هماهنگی کارکنان با مدیران ارشد، نظارت بر کار کارمندان، رساندن پیام کارکنان و پیگیری شکایات آنها میشود.
با این تفاسیر مدیر داخلی باید با حوزه فعالیتی همه کارکنان آشنا باشد و با آنها ارتباط خوبی برقرار نماید تا بتواند بر کار آنان نظارت داشته باشد.
ارتباطات برون سازمانی
یکی از وظایف مهم مدیر داخلی، ارتباطات برون سازمانی است. ارتباط با شرکای تجاری و سازمانهای همکار، رسیدگی امور شرکت در بیرون و پیگیری و رفع مشکلات برون سازمانی، از دیگر وظایف مهم مدیر داخلی است.
مدیر داخلی موظف است اگر مشکلی بهوجود آمد آن را پیگیری کند و با پیدا کردن راهحل مناسب مشکل موردنظر را رفع کند تا به سرعت رشد سازمان کمک نماید. ارتباطات برون سازمانی فقط شامل برقراری یک ارتباط مؤثر نیست، بلکه مدیر موظف است نحوه این ارتباط را نیز مشخص نماید.
مهارتهای نرم مورد نیاز برای مدیر داخلی
برای موفقیت در هر امری باید اصول مربوط به آن کار را رعایت کنیم. یک مدیر داخلی برای موفقیت نیازمند داشتن یکسری مهارتهای نرم است که به او در هر چه بهتر انجام گرفتن کارهایی که برعهدهاش است، کمک میکند. تقویت این مهارتهای نرم مانند: تعهد در کار، مسئولیتپذیر بودن، توانایی مدیریت و ارتباط برقرار کردن با کارکنان و مشتریان و غیره، منجر به موفقیت در هر زمینهای میشود. در زیر هر کدام از ویژگیهای ذکر شده را به اختصار توضیح میدهیم:
تعهد و مسئولیتپذیری
از ویژگیهای هر کارمند موفقی، تعهد در کار و مسئولیتپذیر بودن است. مدیر داخلی نیز باید نسبت به کارکنان خود و انجام امور متعهد و مسئولیتپذیر باشد. با بروز یک مشکل، او باید مسئولیت آن را به عهده بگیرد و در رفع آن کوشا باشد.
روابط عمومی قوی
دارا بودن روابط عمومی بالا برای هر مدیری حائز اهمیت است. یک مدیر داخلی به دلیل داشتن روابط درون و برون سازمانی باید توانایی برقراری ارتباط با کارکنان و همچنین مشتریان را داشته باشد. این امر موجب موفقیت در کار او میگردد، در غیر این صورت با شکست مواجه میشود.
توانایی انجام دادن کار تیمی
برای موفقیت در شغل مدیریت داخلی باید روحیه کار گروهی را دارا باشید. همکاری افراد در یک گروه است که سازمان یا شرکت را به موفقیت میرساند. مدیر داخلی باید توانایی انجام و مدیریت کار تیمی را در خود تقویت کند تا اهداف شرکت تحقق یابد.
توانایی رهبری کردن
همانطور که از نام یک مدیر مشخص است، باید توانایی رهبری و هدایت کردن افراد در جهت رسیدن به هدف را داشته باشد. مدیر داخلی باید بتواند به افراد انگیزه بدهد و آنها را راهنمایی و هدایت کند تا بتوانند کارها را بهترین شکل ممکن به سرانجام برسانند، نه فقط نظارت داشته باشد و در صورت بروز خطا کارکنان را مورد سرزنش قرار دهد.
تطبیقپذیری
یک مدیر داخلی موفق باید توانایی تطبیق دادن خود با محیط و شرایط را داشته باشد. محیط یک کسب و کار مدام در حال تغییر و تحول است. اگر مدیر داخل نتواند خود را با شرایط درونی و بیرونی کار تطبیق دهد قطعاً دچار مشکل میشود. تطبیقپذیری از مهارتهای کاربردی یک مدیر موفق است.
داشتن تحصیلات مربوطه
برای هر چه کارآمدتر بودن یک مدیر داخلی، داشتن حداقل مدرک کارشناسی در یکی از رشتههای مدیریت ضروری است. رشته تحصیلی باید به حوزه فعالیتی سازمانی که در آن کار میکند، مرتبط باشد. در کنار مدرک، تجربه و مهارت ارتباطی از ویژگیهای اساسی یک مدیر موفق است.
ویژگیهای شخصیتی مدیر داخلی
همانطور که وجود یک مدیر داخلی متعهد و خوب و باتجربه میتواند به پیشرفت سازمان کمک کند، داشتن یک مدیر بیتجربه میتواند خسارات جبرانناپذیری را به دنبال داشته باشد. مدیر داخلی مانند هر کارمند دیگه در زمینه کاری خود باید دارای مهارتهایی باشد؛ در درجه اول روحیه مدیریتی و کنترل افراد از ویژگیهای بارز یک مدیر داخلی محسوب میشود. از دیگر ویژگیهای بارز و مهم شخصیتی یک مدیر داخلی موفق میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- صداقت داشتن در کار
- قابل اعتماد بودن
- روحیه رهبری
- انعطافپذیری
- با اعتماد به نفس بودن
- مسئولیتپذیر
- روابط عمومی بالا
- آیندهنگری بودن
- همدل و خوش اخلاق
سخن پایانی
با توجه به ضرورت حرفهایتر شدن امور مشاغل و سازمانها و تقسیم امور جهت راندمان بهتر، حضور یک مدیر داخلی باتجربه و توانمند، میتواند تاثیر فراوانی در بهبود وضعیت کارمندان و امور سازمانی، داشته باشد. با این حال، هماهنگ بودن ویژگیها و مهارتهای مدیر داخلی، با وظایف وی در شرکت، اهمیت بسیار زیادی در بهتر انجام شدن وظایف محوله خواهد داشت. شما می توانید برای انجام بهتر وظایف خود و یا آموختن مهارت های نرم با یک مشاوره کسب و کار مشورت کنید و جلسه داشته باشید.
سوالات متداول
۱- اهمیت وجود مدیر داخلی در یک سازمان چیست؟
برای تخصصی شدن امور و ارتباط بهتر، مدیرعامل یک شرکت، جهت پیشبرد بهتر و راحتتر اهداف خود در شرکت یا سازمان، از یک مدیر داخلی بهعنوان ناظر و پل ارتباطی خود با کارکنان، استفاده میکند.
۲- آیا وظایف یک مدیر داخلی صرفا به موارد درون سازمانی و مدیریت کارمندها میشود؟
شاید از روی عنوان مدیر داخلی، این تصور وجود داشته باشد، که وظایفشان صرفا مربوط به ارتباطات درون سازمانی است؛ اما مدیران داخلی، وظایف برون سازمانی نظیر ارتباط با شرکای تجاری و رسیدگی امور برون سازمانی شرکت را نیز معمولا بر عهده دارند.
راههای متنوع کسب درآمد از کسب و کار ترجمه
مترجمی توانایی تبدیل متون کتبی و شفاهی از زبان مبدا به زبان مقصد است. این مهارت از اهمیت بالایی در جوامع برخوردار است و به نوعی عامل روابط اجتماعی کشورها با یکدیگر میباشد. کسب و کارهای مرتبط با این مهارت نیز انواع مختلفی دارند و میتوانند در بخشهای مختلفی مورد استفاده قرار بگیرند. مثلا در روابط سیاسی نمایندگان کشورها، در ترجمهی کتابها و منابع مختلف، یادگیری دانشهای بینالمللی و… اگر شما هم به کسب و کار ترجمه علاقه دارید و میخواهید کسب درآمد از آن را آغاز کنید، این مقاله به شما اختصاص دارد.
ترجمه و انواع آن
ترجمه به معنای انتقال معنا و مفهوم از یک زبان به زبان دیگر است. نیاز به وجود ترجمه از زمانی آغاز شد که انسانها در برخورد با مسافرانی از کشورهای دیگر، متوجه ناتوانی در فهم سخنان آنها شدند. شاید در آن زمان افرادی وجود داشتند که میتوانستند به شکل دست و پا شکستهای منظور گوینده را به اطرافیان بفهمانند و پاسخ آنها را نیز به زبان او برگرداند. اما این عمل حالت وظیفه و شغل نداشت و تنها از سر همدلی و انسان دوستی انجام میشد.
آغاز فعالیتهای مترجمی
کسب و کار ترجمه و کسب درآمد از آن زمانی شکل گرفت که صنعت نوشتن و چاپ در میان جوامع رونق گرفت. پیش از آن نیز پادشاهان و نمایندگان کشورها برای برقراری ارتباط با کشورهای دیگر به مترجمانی نیاز داشتند که به عنوان واسطهای سخنان آنها را برای یکدیگر ترجمه کند و روابط را تسهیل ببخشد. این افراد شغل دائم نداشتند و تنها در مواقع ضروری از دانش آنها استفاده میشد.
اما پس از پیشرفت صنعت نگارش و چاپ کتاب، دانشآموختگان مترجمی فعالیتهای رسمی خود را در قالب مترجم آغاز کردند. آنها کتابهای دینی، سیاسی، ادبی و درسی را به زبان مقصد برمیگرداندند و در قبال آن دستمزد نسبتا خوبی دریافت میکردند. امروزه کسب و کار ترجمه از این مرحله فراتر رفته است و در موارد بسیاری کاربرد دارد که در ادامهی مقاله به آن خواهیم پرداخت.
انواع ترجمه
ترجمه بیش از بیست نوع مدل و قالب دارد که بنابر مقصود مترجم از آنها استفاده میشود. مشهورترین آنها عبارتند از:
-
ترجمهی کلمه به کلمه
این نوع ترجمه که تحت اللفظی نیز نامیده میشود به معنای تبدیل کلمه به کلمهی لغات از زبان مبدا است. برای این کار مترجم میتواند با کمک یک فرهنگ لغت تمام کلمات را ترجمه کرده و در کنار هم ردیف کند. این مدل اگرچه راحتی بیشتری نسبت به سایر روشها دارد از چند جهت مخاطب را دچار خطا میکند؛
← دستور زبان جملات را تغییر میدهد و فهم متن را دشوار میکند.
← معنای اصطلاحات و ضربالمثلهای زبان مبدا را کاملا تغییر میدهد. مثلا اصطلاح “دست از پا درازتر” را در زبان فارسی در نظر بگیرید. ترجمهی کلمه به کلمه آن به انگلیسی معادل است با The arms longer than legs
واضح است که یک خواننده یا شنونده انگلیسی زبان هرگز متوجه معنای این جمله نخواهد شد! حتی به ذهنش هم نمیرسد که معنای آن معادل شکست خوردن، به هدف نرسیدن و ناراحتی است.
← علاوه بر این، گاهی مترجم به دلیل ندانستن همنشینی کلمات جای فعل و فاعل و مفعول را عوض میکند و معنای متن را به طور کامل تغییر میدهد.
-
ترجمه مفهومی
ترجمهی مفهومی برای مترجمان شفاهی و افرادی که به دنبال جمعآوری اطلاعات از سایتها و مقالات علمی هستند مناسبتر است. در این روش مترجم مفهوم کامل متن را به زبان مقصد برمیگرداند و به سلیقهی خود بخشی از جملات، کلمات و توصیفات اضافی را حذف میکند.
-
ترجمه آزاد
ترجمهی آزاد تا حدودی به ترجمه مفهومی شباهت دارد. در این روش، مترجم با خواندن یا شنیدن متن از آن اقتباس کرده و آن را در قالب دیگری بیان میکند. مثلا از یک داستان کوتاه انگلیسی ترجمه آزاد میکند و رمان نسبتا کوتاهی با شاخ و برگ ذهنی خود خلق میکند. یا یک رمان طولانی را در قالب کمیک و داستان کوتاه ترجمه میکند.
-
ترجمهی کامل
ترجمهی کامل مهمترین و جامعترین نوعِ ترجمه است که دشواری بیشتری نسبت به سایر روشها دارد. در این روش مترجم باید علاوه بر معنای کامل لغات، اصطلاحات و ضربالمثلها و حتی سنتهای خاص فرهنگی آن را به زبان مبدا برگرداند. او باید امانتداری در متن را رعایت کرده و تا حد امکان لحن و گفتار نویسنده را نیز در اثرش حفظ کند.
این نوع ترجمه برای برگرداندن انواع کتابها و مقالات علمی دانشگاهی استفاده میشود.
کسب و کار ترجمه
تا این بخش از مقالهی دانشگاه کسب و کار با ترجمه و انواع آن آشنا شدید. اکنون قصد داریم به کسب و کار ترجمه و کسب درآمد از آن بپردازیم.
کسب و کار ترجمه همان طور که از نامش مشخص است، فعالیت در حوزهی مترجمی برای سرگرمی یا درآمد است که انواع مختلفی دارد. شما برای فعالیت در این حوزه به چند مهارت اساسی نیاز دارید تا موفق باشید و در کار خود پیشرفت کنید.
مهارتهای مورد نیاز مترجم
کسب و کار ترجمه بیش از هرچیز به استعداد و علاقهی شما بستگی دارد. چرا که باید مدتها با زبانی غیر از زبان مادری خود همنشینی کنید و آن را زبان دوم خود قرار دهید. پس اگر حس میکنید به یک کشور یا زبان خاصی مثل انگلیسی، عربی، فرانسوی و… علاقه دارید بخشی از راه را طی کردهاید.
پس از آن باید به یادگیری تخصصی آن زبان در دانشگاه یا موسسات مرتبط بپردازید. رمز موفقیت شما در این مسیر مداومت و تکرار است؛ زیرا لغات و اصطلاحات ممکن است پس از مدتی فراموش شوند و تمام زحمات شما را بر باد دهند!
چگونه مهارتهایمان را تقویت کنیم؟
یکی از مهمترین روشهای تقویت مهارت ترجمه، دیدن فیلم و سریال به آن زبان است. دیدن و شنیدن از تاثیرگذارترین روشهای یادگیری است که شما در این روش از هر دوی آنها استفاده میکنید. علاوه بر این با اصطلاحات و تکه کلامهای آن زبان آشنا میشوید و نکاتی را میفهمید که تاکنون در کلاسها و کتابها ذکر نشدهاند.
خواندن کتاب به زبان اصلی، گوش دادن موسیقی و پادکست و صحبت با یک دوست آشنا به آن زبان، از دیگر روشهای تقویت مهارت مترجمی است که بنابر سلیقه و دیدگاه خود میتوانید آنها را به کار بگیرید.
چگونه از کسب و کار ترجمه به درآمد برسیم؟
-
همکاری با ناشران
بسیاری از مترجمان، ترجمهی کتاب و همکاری با ناشران را پردرآمدترین فعالیت در کسب و کار ترجمه میدانند. شما در این شغل پس از بستن قرارداد با ناشر و دریافت پیشپرداخت، یک یا چند کتاب را ترجمه میکنید و پس از چاپ کتاب درصدی از سود آن را نیز دریافت میکنید. اگر کتاب ترجمهشدهی شما خوش اقبال باشد، ممکن است چندین دوره تجدید چاپ شود و یک منبع درآمد خوب برای شما باشد.
اگر به این شغل علاقه دارید لازم است با تماس با ناشران یا مراجعه حضوری به دفاتر نشر، رزومه و نمونه کار خود را به آنها نشان دهید و در صورت جلب رضایت طرفین قرارداد ببندید.
-
ترجمهی منابع دانشگاهی
بسیاری از اساتید و دانشجویان برای تدوین مقاله و پایاننامه از مقالهها و کتابهای لاتین استفاده میکنند. این افراد اگر مهارت چندانی در ترجمه نداشته باشند از بنگاهها و موسسات مترجمی کمک میگیرند تا تحقیقات خود را به زبان فارسی پیش ببرند.
اگر شما مهارت ترجمهی منابع و کتابهای دانشگاهی را دارا هستید، با درج آگهی و تبلیغات در سایتها و برنامههای مختلف شروع کنید. ممکن است در ابتدای کار پروژه چندانی نداشته باشید؛ اما پس از مدتی میتوانید کسب و کار مستقل و خوبی از این راه برای خود فراهم کنید.
-
فعالیت در آژانسهای بینالمللی
یکی دیگر از انواع کسب و کار ترجمه، فعالیت در مراکز و موسسات بین المللی و برقراری ارتباط با مسافران و مهمانان خارجی است. مهارت مورد نیاز شما در این کسب و کار تسلط کامل بر سخنرانی به زبانهای دیگر است.
مراکزی چون فرودگاههای بینالمللی، آموزشگاههای تدریس زبان فارسی به غیرفارسی زبانان، هتلهای بینالمللی، مراکز توریستی و… به مهارت سخنوری شما نیاز دارند و میتوانند شما را استخدام کنند.
-
کسب و کار ترجمه در دنیای فیلم و سریال
برخی از سایتها و برنامههای دانلود فیلم و سریال، برای ترجمه و پخش اختصاصی برنامهها از کاربران خود حق اشتراک دریافت میکنند. این سایتها درصدی از حق اشتراک دریافتی خود را در قبال ترجمهی اختصاصی آثار به مترجمان خود پرداخت میکنند.
اگر شما هم از علاقهمندان دنیای فیلم و سریال هستید و مهارت ترجمهی فارسی آنها را در خود میبینید، این کسب و کار به شما اختصاص دارد. البته کسب و کار ترجمه زیرنویس درآمد چندانی ندارد و بیشتر به عنوان یک شغل پارهوقت مناسب است.
-
تدریس خصوصی یا آنلاین
یکی از بهترین انواع کسب و کار ترجمه، تدریس آن به صورت خصوصی یا در مراکز آموزش زبان است. این شغل درآمد نسبتا خوبی دارد و اگر به آن علاقهمند باشید برایتان بسیار جذاب و آموزنده خواهد بود. شما با تدریس دانش خود در این کسب و کار باعث مرور آموختههای خود نیز میشوید. به این ترتیب در این مسیر شغلی علاوه بر کسب درآمد، مهارت و تجربهی بیشتری نیز کسب خواهید کرد.
-
همکاری با شرکتها و موسسات
برخی از شرکتها و موسسات برای اموری چون صادرات و واردات، تولید محتوا، کسب تجربه و مهارت به ترجمه نیاز دارند. به این ترتیب میتوانند به دنیای وسیعی از اطلاعات و ارتباطات بینالمللی متصل شوند و فعالیتهای خود را توسعه ببخشند.
بنابراین کسب و کار ترجمه تنها برای ترجمهی کتاب، فیلم و مقاله کاربرد ندارد. مهمترین دستاورد آن حفظ ارتباطات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میان کشورهای مختلف است.
سخن پایانی
ترجمه یکی از مهارتهای مهم در جوامع بشری است. این مهارت موجب برقراری و حفظ روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هنری کشورها میشود و انتقال اطلاعات و دادهها را فراهم میکند. به همین دلیل کسب و کار ترجمه از اهمیت بالایی در کشورها برخوردار است.