آموزش کسب و کار, کسب درآمد اینترنتی، استخدام، کنکور
آموزش کسب و کار, کسب درآمد اینترنتی، استخدام، کنکور
آموزش کسب و کار, کسب درآمد,کسب درآمد اینترنتی , استخدام، کاریابی، کنکور و دانشگاه

هم افزایی یا سینرژی (Synergy)

یک دست به تنهایی صدا ندارد و همیشه کارهای دسته‌جمعی، اثربخشی بیشتری را ایجاد می‌کنند. در واقع، سازمان‌ها و مؤسسات بزرگ، سال‌هاست که با کمک گرفتن از قابلیت‌های گروهی، تیمی و جمعی به موفقیت‌های قابل توجهی دست یافته‌اند.

در این مطلب می‌خواهیم به صورت عمده در مورد قابلیت هم افزایی یا سینرژی صحبت کنیم. اگر شما نیز می‌خواهید بدانید تعریف سینرژی چیست و چطور می‌توان آن را به کار گرفت، تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید. مطمئنم که با پی بردن به معنی هم افزایی،‌ علاقه بیشتری به انجام کارهای دسته‌جمعی خواهید داشت. پس با هم به سراغ بررسی این مفهوم می‌رویم.

هم افزایی یا سینرژی چیست؟

سینرژی یا «Synergy» که syn به «با هم بودن» و Ergy نیز به «کار و فعالیت» اشاره دارد، به‌صورت کلی به معنای «کار و فعالیتی است که بیشتر از یک نفر آن را انجام می‌دهد»، همچنین این مفهوم را در زبان فارسی، با عنوان «هم افزایی» می‌شناسیم. اما آیا هر کار گروهی یا جمعی، می‌تواند هم افزایی یا سینرژی باشد؟! برای پاسخ به این سؤال، باید مفهوم هم افزایی را بیشتر مورد توجه قرار دهیم.

تصور کنید که ۴۰۰ کیلو بار بر روی یک ارابه وجود داشته باشد. یک نفر توانایی کشیدن ۱۵۰ کیلوگرم را داشته و فردی نیرومندتر نیز توانایی کشیدن ۲۵۰ کیلوگرم را دارد. این دو نفر، هیچکدام به تنهایی قادر به جابجا کردن بار روی ارابه نیستند. اما اگر با هم این کار را انجام دهند، به راحتی ارابه را به مکانی دیگر منتقل خواهند کرد. حالا چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت؟!؟

می‌توان نتیجه گرفت که: «زمانی هم افزایی اتفاق می‌اُفتد که مجموع توانایی دو یا چند نفر، بازدهی بیشتری نسبت به تلاش‌های مستقل هریک از آن‌ها داشته باشد. یعنی فقط جمع شدن توانایی مهم نیست، باید بازدهی جمعی بالاتر از تلاش‌های هر نفر به تنهایی باشد»! به طور دیگر، در بسیاری از مقالات علمی، مفهوم هم افزایی را با عبارت «۳ = ۱ + ۱» یا «۵ = ۲ × ۲» نشان می‌دهند.

یعنی وقتی توان یک نفر ۱ و توان فرد دیگر نیز ۱ باشد، نتیجه تلاش این دو، عدد ۲ نیست، بلکه نتیجه تلاش آن‌ها فراتر از توان تکی هرکدام از آن‌ها بوده و تنها در این صورت است که می‌توان گفت سینرژی اتفاق افتاده است. در غیر اینصورت، تنها یک همکاری صورت گرفته و نمی‌توان آن را هم افزایی در نظر گرفت!

در چه صورتی هم افزایی ایجاد می‌شود؟

گفتیم که هر فعالیت دسته جمعی که نتایج معمولی یا پایین دارند، سینرژی محسوب نمی‌شوند. اما اگر تلاش جمعی به نتایج تصاعدی بینجامد که هیچ یک از اعضا به تنهایی قادر به انجام آن نباشند، هم افزایی کاملی رخ داده است.

قطعاً در ایجاد یک نتیجه‌ی تصاعدی در کارهای تیمی و کار گروهی، باید عوامل نیروبخش و انگیزاننده‌ای وجود داشته باشد تا آن‌ها را به طرف ایجاد هم افزایی سوق دهد. بنابراین، انگیزاننده‌های هم افزایی، می‌توانند به قرار زیر باشند:

  • اهداف مشترک بین اعضا

تصور کنید که یک مجموعه ورزشی بخواهد به سهمیه حضور در المپیک دست پیدا کند. حالا چند نفر از اعضای مجموعه، علاقه‌ای به بازی در سطح جهانی نداشته باشند. آیا چنین گروهی می‌تواند هم افزایی را به کار بگیرد؟! شاید بتوانند کار گروهی خوبی ارائه دهند، اما به هم‌افزایی نمی‌رسند.

چون برخی از اعضای تیم، با دیگران هم‌هدف نیستند. حالا تصور کنید که سه شریک کاری که با هم یک واحد تولیدی را راه‌اندازی کرده‌اند، می‌خواهند سهم بزرگی از بازار را نصیب خود کنند. آیا موفق می‌شوند؟ بلی موفق می‌شوند و هم افزایی آن‌ها نتیجه بزرگی را در پی خواهد داشت؛‌ چراکه هدف اصلی هرسه شریک، دستیابی به سهم بیشتر بازار است.

  • هویت ارزشی مشترک بین اعضا

جدا از هدف مشترک، هویت ارزشی هم بر ایجاد هم‌ افزایی نقش دارد. برای مثال، در یک کارگاه تولیدی مبلمان که قرار است ۱۰۰ دست مبل را تا دو ماه دیگر تمام کنند، ۱۰ نفر مشغول به کار هستند که برخی‌ها ایرانی‌الاصل و برخی‌ها هم غیر ایرانی هستند. این افراد ارزش‌های مذهبی، فرهنگی و اخلاقی متفاوتی داشته و در محیط کار اکثراً با هم بر و بحث می‌کنند.

آن‌ها از کار کردن کنار همدیگر راضی نیستند و فعالیت مشترک خود را از روی اجبار می‌دانند. پس همکاری آن‌ها تنها یک کار گروهی است و به احتمال زیاد، پتانسیل ایجاد نتایج قابل توجه هم افزایی را کسب نخواهند کرد.

  • توانایی تعامل گروهی بالا

ارتباط و تعامل بین اعضا در یک گروه یا تیم و داشتن استراتژی مدیریتی نیز بر ایجاد سینرژی نقش دارد. برخی از افراد بهتر می‌توانند با اعضای تیم‌شان رفتار کنند. اما برخی‌ها تک رویی را بیشتر دوست دارند. پس اینکه تمام اعضا بتوانند با هم تعامل خوبی داشته باشند، قطعاً نتیجه نهایی را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

  • نظم گروهی

برخی از گروه‌های کاری یا غیرکاری، نظم گروهی بالایی دارند. اما برخی از گروه‌ها به اندازه کافی منظم نبوده و کثراً آشفته هستند. اگر یک استراتژیست وجود داشته باشد و به افزایش نظم اهمیت بدهد ، کارها با سرعت و دقت بالاتری انجام می‌شود. اما آشفتگی توان گروهی را کاهش داده و از بروز هم افزایی جلوگیری می‌کند.

  • تمایل به همکاری با دیگران

برخی از افراد، عاشق کارهای گروهی و تیمی هستند. آن‌ها این مهم را درک کرده‌اند که با قرار گرفتن در یک گروه، بازدهی بالاتری خواهند داشت. اما برخی دیگر از انسان‌ها روحیه متفاوتی داشته و همکاری با تیم را دوست ندارند. اگر تمام افراد یک جمع را افرادی تشکیل دهد که به کارهای تیمی تمایل داشته باشند، امکان ایجاد سینرژی بیشتر خواهند بود.

آیا هم افزایی، همیشه نتایج مثبت ایجاد می‌کند؟

سینرژی در اثر جمع شدن توان فکری یا فیزیکی افراد ایجاد می‌شود و ربطی به نوع هدف آن‌ها ندارد. ممکن است یک گروه هدف بسیار مقدس و خدمت‌گذارانه‌ای داشته باشند و همکاری متقابل آن‌ها به یک سینرژی مثبت تبدیل شود.

اما برخی دیگر از گرو‌ه‌ها هدف‌های منفی و آسیب زننده‌ای داشته باشند و در اثر نظم، تعامل و هدف مشترکی که دارند، به یک سینرژی منفی دست پیدا کنند.

پس نمی‌توان این مفهوم را صرفاً برای کارهای مثبت به کار گرفت. سینرژی مانند یک چاقوی دو لبه است که اگر افراد در جهت منفی از آن استفاده کنند، نتایج بدی به همراه خواهد داشت.

آیا به صورت فردی هم می‌توان از سینرژی استفاده کرد؟

با توجه به تعریف سینرژی که در این مطلب عنوان کردیم، این توان جمع شده‌ی افراد است که می‌تواند معنی هم افزایی را ایجاد کند. اما جدا از تعریف علمی و جامعی که برای این مفهوم وجود دارد، می‌توان تمرکز حواس بر روی یک نقطه را نیز یک سینرژی به حساب آورد.

به طوری که وقتی تمام حواس، انرژی، توجه و توان ما، فقط و فقط صرف انجام یک کار خاص شود، نتیجه انجام آن کار بسیار عالی‌تر از زمانی خواهد بود که توان، حواس، تمرکز و انرژی ما روی موضوعات مختلفی پخش شده باشد!

سخن نهایی

گاهی علی‌رغم وجود برخی از ویژگی‌های نامبرده برای ایجاد سینرژی، باز هم گروه‌ها به موفقیت‌های بالایی دست پیدا می‌کنند. بنابراین نمی‌توان به صورت قطعی اعلام کرد که حتماً برای سینرژی، باید ویژگی‌های عنوان شده وجود داشته باشد.

اما اگر آن‌ها همگی در افراد گروه وجود داشته باشند، نتیجه سینرژی حتمی خواهد بود. شما با برقراری تعامل با دیگران، می‌توانید توانایی ایجاد سینرژی را در خود ایجاد کنید.

اگر هم صاحب یک کسب‌ و کار هستید و می‌خواهید انرژی کارمندان خود را به یک سمت و سوی مشخص سوق دهید، باید سعی کنید که روی مشترکات آن‌ها تأکید داشته و امتیازاتی را برای آن‌ها در نظر بگیرید که هدف مشترکی را در آن‌ها ایجاد کند. همچنین پیشنهاد می کنیم مقاله کارما یعنی چه را در دکتر ویز دنبال کنید.

برخی از سوالات رایج:

۱. هم افزایی را توضیح دهید؟

هم افزایی یا سینرژی به کار یا فعالیتی اشاره دارد که بیشتر از یک نفر در آن شرکت دارند و با مشارکت و تعامل یک دیگر پروژه ایی را انجام می دهند.

۲. ویژگی های هم افزایی چیست؟

۱. اهداف مشترک بین اعضا
۲. هویت ارزشی بین اعضا
۳. توانایی تعاملی بالا
۴. نظم گروهی

۳. هم افزایی همیشه منجر به موفقیت می شود؟

با توجه به اینکه هم افزایی فعالیت گروهی است می تواند دربرخی موارد منجر به موفقیت و دستیابی به هدف مورد نیاز افراد نشود.




تاریخ: یک شنبه 3 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

تعریف کسب و کار کوچک ، معرفی ۱۳ نمونه کسب و کار کوچک موفق ایرانی

امروزه بیشتر جوانان می‌خواهند بدانند کسب و کار کوچک چیست و چطور می‌توانند یک کسب و کار کوچک برای خودشان راه‌اندازی کنند. اما چه کسب‌وکارهایی را می‌توان یک کسب‌وکار کوچک در نظر گرفت؟! با دریافت پاسخ این سؤال و همچنین آگاهی از مزایا و معایب آن، شما نیز می‌توانید شرایط، مهارت‌ها و امکانات خود را برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار کوچک ارزیابی کرده و مقدمات ایجاد آن را فراهم کنید.

بهرحال دنیای مشاغل و فعالیت‌های مالی در عصر حاضر با تغییرات زیادی همراه بوده‌اند؛ پس برای ایجاد یک کار تازه، باید تمام زوایا و شرایط ایجاد آن را بررسی کرده و سپس وارد مرحله اجرایی شوید. در اینجا مهم‌ترین نکات مربوط به راه‌اندازی کسب‌وکارهای کوچک را بررسی خواهیم کرد. پس با ما همراه باشید.

تعریف کسب و کار کوچک

اگر بخواهیم بدانیم کسب و کار کوچک چیست، باید به امکانات، محصولات، تعداد کارکنان و ویژگی‌های این نوع از کسب و کار نگاه کنیم. در واقع یک کسب و کار کوچک تعداد کارمندان کمی دارد و محصولات و خدمات محدودی را هم ارائه می‌دهد. شاید وقتی نام کسب و کار کوچک می‌آید، تصور کنیم که چنین کارهایی، درآمد پایینی دارند.

اما این تصور درست نیست، چرا که یک کسب و کار کوچک، می‌تواند درآمد بالایی ایجاد کند. تصور اشتباه دیگری که در مورد کسب و کارهای کوچک وجود دارد، این است که آینده آن را با بزرگ شدن توصیف می‌کنند.

اما دلیلی وجود ندارد که رشد یک کسب‌وکار کوچک، توسعه امکانات، استخدام افراد بیشتر یا فعالیت در سطح گسترده‌تر باشد. پس مشاغلی مانند نانوایی، آرایشگری، آتلیه‌داری، خواروبار فروشی آنلاین یا غیرآنلاین و …. همگی جزو کسب‌وکارهای کوچکی هستند که می‌توانند همچنان کوچک، اما پردرآمد باقی بمانند.

مزیت های کسب و کار کوچک

اگر بخواهیم پس از پاسخ به سؤال کسب و کار کوچک چیست، حالا مزایای این نوع از کسب و کارها را بررسی کنیم، مزیت های کسب و کارهای کوچک به قرار زیر هستند:

  • توانایی پرداختن به کارهای موردعلاقه

معمولاً افرادی که می‌دانند کسب و کار کوچک چیست و به دنبال راه‌اندازی آن می‌روند، کاری را برای انجام انتخاب می‌کنند که موردعلاقه‌شان باشد. در واقع کسی که قرار است انرژی خود را صرف ایجاد یک کار نوپا کند، معمولاً به طرف مشاغلی می‌رود که رغبت بیشتری نسبت به انجام آن‌ها داشته باشد. پس پرداختن به کار مورد علاقه، بخاطر لذتی که به همراه دارد، اولین مزیتی است که می‌توان پس از تعریف کسب و کار چیست، برای این نوع از فعالیت‌ها نام برد.

  • آزادی زمانی و مکانی

وقتی شما صاحب کسب و کار کوچک خودتان باشید، دیگر مجبور نیستید سر یک ساعت خاص در محل کارتان حاضر بوده یا سر یک ساعت خاص، آن را ترک کنید. چراکه هیچکسی نیست که زمان ورود و خروج شما را ثبت کند، مگر اینکه خودتان نسبت به حضور در محل کار شخصی‌تان، تعهد خاصی داشته باشید. البته اگر کارتان آنلاین باشد، آزادی زمانی و مکانی بسیار بیشتری را نیز تجربه خواهید کرد. بنابراین دومین و شاید هم لذتبخش‌ترین مزیتی که پس از پاسخ به سؤال کسب و کار کوچک چیست، می‌توانیم برای آن نام ببریم، همین آزادی زمانی و مکانی آن است.

  • رئیس خود بودن

وقتی یک کسب و کار کوچک شخصی برای خودتان داشته باشید، خب خودتان رئیس هستید و دیگر کسی نیست که به شما دستور بدهد یا امر و نهی کند. نداشتن رئیس، یک مزیت بزرگ برای این نوع از فعالیت‌ها است، چراکه هیچکس دوست ندارد، طبق دستورات شخص دیگری کار کند.

  • انعطاف‌پذیری

وقتی شما در یک شرکت کار می‌کنید، حق ندارید قوانین یا شیوه کار آنجا را بر طبق خواست خود تعیین کنید، چراکه شما تنها یک کارمند هستید و رئیس یا روسا، کسان دیگری هستید. اما در کسب و کار کوچک و شخصی خود، این اختیار را دارید و می‌توانید هرچیزی که باب میلتان نبود را تغییر دهید. مثلاً اگر شما یک فروشنده عسل طبیعی باشید، می‌توانید نحوه رفتار با مشتریان، نحوه تسویه و هرچیزی که مربوط به شغل‌تان باشد را بر طبق صلاحدید خود تعیین کنید.

معایب کسب و کار کوچک

وقتی بدانیم مزایای یک کسب و کار کوچک چیست، قطعاً نسبت به انجام آن بیشتر از پیش ترغیب خواهیم شد. اما بهتر است از معایب این نوع از فعالیت‌ها نیز باخبر باشیم تا بتوانیم به شیوه بهتری در مورد آن تصمیم بگیریم. معایب کسب‌وکارهای کوچک به قرار زیر هستند:

  • انجام تمام مراحل کار به تنهایی

مطمئناً وقتی تصمیم می‌گیرید تا یک کار مستقل برای خود دست و پا کنید، در ابتدا باید تمامی مراحل را به تنهایی طی کنید. گرفتن مجوز، اجاره مکان، ایجاد سایت و صفحات مجازی، تولید و معرفی محصول، بازاریابی و …. از جمله فعالیت‌هایی هستند که در ابتدا، مسئولیت انجام تمام آن‌ها برعهده خودتان است. شاید کسی باشد که به شما در یکی یا دو مورد از آن‌ها کمک کند، اما بخش اعظم این فعالیت‌ها، برعهده‌ی خودتان خواهد بود.

  • عدم سابقه کاری

مردم دیر به کسب‌وکارهای جدید و کوچک اعتماد می‌کنند. بنابراین کارهای کوچک، به دلیل نداشتن سابقه، سخت‌تر جای خود را در بازار پیدا کرده و در بین مردم محبوبیت کسب می‌کنند.

  • طولانی بودن پروسه اثربخشی در بازار

مشاغل بزرگی که امروزه مورد تأیید جامعه هستند، مسیر طولانی را طی کرده‌اند تا به این درجه برسند. حال اگر یک کسب و کار جدید به تازگی وارد میدان شود، قطعاً به مدت زمان بیشتری نیاز دارد تا جایگاه خود را در بازار پیدا کند.

۱۳ نمونه کسب و کار کوچک موفق در ایران

اگر بخواهیم ۱۳ مورد از کسب‌وکارهای کوچکی که در کشورمان با موفقیت روبه‌رو شده‌اند را نام ببریم، کسب‌وکارهای زیر در اولویت خواهند بود:

  1. تعمیرات سخت‌افزاری سیار
  2. سبزی خردکنی
  3. بسته بندی ادویه
  4. ساخت بدلیجات
  5. مترجمی
  6. عروسک‌سازی
  7. نوشتن کتاب الکترونیکی
  8. ساخت پادکست
  9. آموزش مجازی
  10. ساخت و توسعه اپلیکیشن
  11. شیرینی‌پزی
  12. تهیه غذا
  13. مشاوره

اگر بخواهیم بفهمیم کسب و کار کوچک چیست و چگونه راه‌اندازی می‌شود، می‌توانیم از نمونه‌های فوق که در کشورمان با استقبال خوبی روبه‌رو شده‌اند، الگو بگیریم و ما نیز فعالیت مستقل و شخصی خود را براساس توانایی‌ها و شرایط خود استارت بزنیم.

اقدامات لازم برای انجام کسب و کار کوچک چیست؟

اقدامات لازم برای ایجاد یک کسب و کار کوچک، بسته به نوع فعالیت تفاوت دارد. اما به صورت کلی، مراحل اولیه ایجاد کسب‌وکار کوچک به قرار زیر هستند:

  • ارزیابی توانایی‌ها

اگر شما بخواهید یک کسب‌وکار آنلاین آموزشی ایجاد کنید، باید در یک زمینه خاص توانایی قابل توجهی داشته باشید که بتوانید آن را ارائه دهید. پس لازم است تا آن مورد را در خود بررسی کرده و سپس اقدام به انجام چنین کاری کنید. شما هر نوع کاری که بخواهید انجام دهید، باید در مورد آن یا مهارت‌های کافی را از قبل داشته باشید یا مهارت‌های لازم برای انجام آن را در این مرحله کسب کنید. در این مرحله بهبود و توسعه فردی کمک زیادی به شما خواهد کرد

  • بررسی بازار هدف

پس از ارزیابی توانایی‌ها و پی بردن به آن‌ها، حالا می‌توانید وضعیت بازار و درخواست برای چنین فعالیتی را بررسی کنید. اگر مثلاً چیزی که شما می‌خواهید آموزش دهید، مخصوص بچه‌ها است، پس مشتریان شما، والدین خواهند بد. یا اگر مشتریان شما، جوانان هستند، بازار کار شما بیشتر در محیط رسانه‌های اجتماعی و بستر اینترنت خواهد بود.

  • تصمیم‌گیری‌های نهایی

حالا باید تصمیم بگیرید که چکار کنید. از کجا شروع کنید، از چه کسانی کمک بگیرید، چه مواد اولیه‌ای را تهیه کنید، چگونه تبلیغ کنید، چه خدمات رایگانی را در نظر بگیرید، چگونه خود را معرفی کنید، چه تخفیفاتی در نظر بگیرید و ….

  • اقدام

حالا باید تصمیم‌های خود را به مرحله اجرا در آورید. اگر مراحل قبلی را با دقت انجام داده باشید، این مرحله به راحتی انجام خواهد شد. اما اگر مراحل قبلی را به درستی طی نکرده باشید، اقدام به عمل کار بسیار سختی خواهد بود.

ممکن است در این مرحله، با چالش‌های بسیاری روبه رو شوید، اما این کاملاً طبیعی است. پس وقتی می‌دانید کسب و کار کوچک چیست و با اطمینان کامل تصمیم به انجام آن گرفته‌اید، باید سختی‌های اولیه آن را نیز تحمل کنید تا در نهایت صاحب شغل مستقل، کوچک و البته پردرآمد خود شوید.

برخی از سوالات متداول 

کسب و کار کوچک چیست؟

اگر بخواهیم بدانیم کسب و کار کوچک چیست، باید به امکانات، محصولات، تعداد کارکنان و ویژگی‌های این نوع از کسب و کار نگاه کنیم. در واقع یک کسب و کار کوچک تعداد کارمندان کمی دارد و محصولات و خدمات محدودی را هم ارائه می‌دهد. شاید وقتی نام کسب و کار کوچک می‌آید، تصور کنیم که چنین کارهایی، درآمد پایینی دارند. اما این تصور درست نیست، چرا که یک کسب و کار کوچک، می‌تواند درآمد بالایی ایجاد کند.

مزیت داشتن یک کسب و کار کوچک چیست؟

۱. توانایی پرداختن به کارهای موردعلاقه ۲. آزادی زمانی و مکانی ۳. رئیس خود بودن

معایب داشتن یک کسب و کار کوچک کدامند؟

۱. انجام تمام مراحل کار به تنهایی ۲. عدم سابقه کاری ۳. طولانی بودن پروسه اثربخشی در بازار

 



تاریخ: یک شنبه 3 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

معرفی مدل بلبین ( Belbin) و انواع نقش در مدل بلبین

همواره شنیده‌اید که انجام کار تیمی بسیار باارزش‌تر و مفیدتر از انجام کارهای انفرادی است؛ اما با این حال به نظر می‌رسد که بیشتر افراد در انجام کارهای تیمی و همکاری با سایرین تا حدی ضعف دارند. همچنین برای رهبران یک تیم و کسانی که دست به تیم سازی می‌زنند این موضوع اهمیت بیشتری پیدا می‌کند؛ زیرا آنها باید روی توانایی‌های خود برای هماهنگی اعضای تیم و رهبری آنها بیشتر کار کنند.

بسیاری از ما این توانایی‌ها را به طور ذاتی و بلفطره در وجود خود نداریم و به ندرت پیش آمده که کسی ذاتا به صورت یک رهبر کارآمد زاده شود؛ اما خبر خوب این است که می‌توان این توانایی را در خود پرورش داد. مدل بلبین می‌تواند شما را در رسیدن به خواسته‌تان کمک کند.

آشنایی با مدل بلبین

اول از هر چیزی لازم است به تشریح و توصیف مدل بلبین و کاربرد آن بپردازیم. همان طور که می‌دانید هر تیمی از تعدادی اعضا تشکیل شده است؛ که هر کدام از این اعضا کار مشخصی در تیم به عهده دارد. برای درک بهتر و بررسی نحوه رفتار و برخورد اشخاص و نیز نوع ارتباط و مشارکت آنها با سایر اعضای تیم یا رهبر آن تیم، می‌توان از مدل تیم سازی Belbin استفاده کرد.

به عبارت دیگر به کمک مدل بلبین شما قادر خواهید بود که رفتارها و برخوردهای اعضای تیم را پیش بینی کرده و آنها را بهتر درک کنید. در واقع شما در تیم سازی با مدل بلبین روی چگونگی انجام کارها توسط اعضای تیم تمرکز می‌کنید.

تاریخچه مدل تیم سازی Belbin

برای نخستین بار در دهه ۱۹۷۰ مردیت بلبین، با انجام تحقیقات و بررسی رفتارهای اعضای تیم‌های گوناگون در سراسر دنیا، توانست مدل بلبین را توسعه دهد.

او ابتدا از اعضای تیم‌ها تست‌های شخصیت شناسی خاصی می‌گرفت؛ سپس بر مبنای این تست‌های تشخیصی، در مورد تیپ شخصیتی آنها و سبک کاری که هریک از آنها ترجیح می‌دادند قضاوت می‌کرد.

در واقع این نخستین گامی بود که او در این زمینه برداشت. سپس به عنوان قدم بعدی، او اشخاص را در گروه‌هایی قرار داد که در این گروه‌ها کارهای پیچیده‌تری که نیاز به همکاری تیمی داشتند در حال انجام بود. نتیجه این آزمایشات به این صورت بود که در نهایت ۳ گروه مختلف از نظر رفتاری شناسایی شد، سپس در هر گروه سه نقش تیمی متفاوت؛ یعنی در مجموع ۹ نقش تیمی متفاوت مشخص گشت.

به علاوه در مدل بلبین نقاط ضعف هریک از این نقش‌های تیمی مشخص شده است که این موضوع به رهبران تیم کمک می‌کند تا از آنها آگاه شوند و برای بهبود آنها برنامه ریزی کنند.

فایده و اهمیت تیم سازی با مدل بلبین چیست؟

در واقع مدل بلبین هم برای رهبران تیم و افرادی که قصد دارند یک کار تیمی و گروهی را رهبری کنند کاربرد دارد؛ و هم برای تک تک افرادی که قصد مشارکت در یک کار تیمی را دارند بسیار سودمند و مفید است.

مدل بلبین می‌تواند اعضای یک تیم را در شناسایی نقاط قوت و ضعف خود کمک کند و به آنها چگونگی مدیریت نقاط ضعفشان را نیز می‌آموزد. رهبران تیم، با استفاده از مدل بلبین می‌توانند اطمینان حاصل کنند که یک تیم متعادل تشکیل داده‌اند؛ به نحوی که تمامی نقش‌های لازم را در تیم خود لحاظ کرده‌اند.

به علاوه آنها را کمک می‌کند تا نقاط ضعف اعضای تیم خود را بهتر شناسایی و رفع کنند. در یک کلام با آگاهی از این مدل و به کار بردن آن، می‌توان یک نظارت منظم و استاندارد روی مجموعه فعالیت‌های یک تیم داشت و آنها را متعادل نمود.

کاربردهای مدل بلبین

در ادامه به طور خلاصه به بررسی کاربردهای مدل بلبین می‌پردازیم. همان طور که قبلا هم اشاره کردیم این مدل برای متعادل سازی فعالیت‌های تیمی کاربرد دارد. در موقعیت‌های زیر بهتر است از تیم سازی با مدل بلبین استفاده شود:

  • مدل بلبین به عنوان برنامه‌ای جهت توسعه اعضای تیم است. به کمک این مدل افراد می‌توانند با کار کردن روی نقاط ضعف و قوت خود، به اعضای بهتر و مفیدتری برای تیم تبدیل شوند.
  • قبل از آغاز یک پروژه یا تشکیل دادن یک تیم، رهبران و تشکیل دهندگان تیم می‌توانند از مدل بلبین به عنوان بخشی از روند استخدام خود استفاده کنند.
  • در هر تیمی باید احتمال وقوع اتفاقات پیش بینی نشده‌ای؛ مانند بروز اختلاف بین اعضا، انصراف یک عضو یا انتخاب و اضافه کردن عضوی جدید به تیم را نیز در نظر گرفت. این عوامل باعث ایجاد عدم تعادل در تیم می‌شوند؛ که مدل بلبین می‌تواند رهبران را برای مدیریت و رفع این عدم تعادل یاری کند.

معرفی انواع نقش‌های تیمی در مدل بلبین

  • نقش‌های تیمی تفکر محور در مدل بلبین:

  1. نوآور

همان طور که اسم آن مشخص است، افراد نوآور اشخاصی ایده ‌پرداز هستند که همواره فکرها و ایده‌های نو و تازه‌ای را برای پیشرفت گروه مطرح می‌کنند. در مورد ویژگی‌های شخصیتی آنها باید گفت که این افراد بیشتر تمایل دارند که در تنهایی و به صورت انفرادی کارهای خود را طراحی کرده و به انجام برسانند. همچنین میل دارند به خاطر ارائه ایده‌های جدید و هوشی‌شان مرتبا مورد تشویق واقع شوند؛ اما در مقابل این افراد انتقادپذیر نیستند و در مقابل کار کردن در چهارچوب معین مقاومت می‌کنند.

  1. متخصص

در هر تیمی همواره کارهایی وجود دارد که به صورت تخصصی هستند؛ یعنی نمی‌توان این وظایف را به هر کسی محول کرد؛ در نتیجه نقش افراد متخصص در یک تیم، نقشی مهم و برجسته است. شاید بتوان گفت عیب این افراد این است که تنها به تخصص خود محدود هستند و اگر زمانی گروه به کار تخصص این اشخاص نیاز نداشته باشد؛ عملا این افراد بدون فایده خواهند بود.

  1. ارزیابی کننده

هر تفکر و ایده‌ای نیاز به بررسی و تجزیه و تحلیل دارد. در یک تیم متعادل، افراد نوآور ایده‌ها را ارائه می‌دهند سپس این ایده‌ها توسط افراد ارزیابی کننده مورد بررسی قرار می‌گیرند تا مشخص شود که تیم در چه حد قادر به عملی کردن این ایده‌ها است. نقطه ضعف افراد ارزیابی کننده در این است که این اشخاص علی رقم اینکه به خوبی می‌توانند عیوب اعضای تیم را ببینند و از آنها انتقاد کنند؛ اما به نظر می‌رسد که توانایی آنها در تشویق افراد کمی ضعیف است.

  • نقش‌های تیمی عمل‌گرا در مدل بلبین:

  1. شکل دهنده

هر تیمی برای پیشرفت کردن در کار نیازمند رویارویی با چالش‌های جدید است؛ در واقع نقش افراد شکل دهنده در مدل بلبین همین امر می‌باشد. اما باید توجه داشت که این افراد می‌توانند دائم با سایر اعضای تیم بحث کنند یا احساسات آنها را برانگیخته نمایند.

  1. مجری

فقط ساختن و پرداختن ایده‌ها کافی نیست؛ بلکه همواره در هر تیمی به افرادی نیاز داریم تا ایده‌ها را به اجرا درآورند. افراد مجری باید انعطاف پذیری خوبی داشته باشند؛ در غیر این صورت به مشکل برمی‌خورند.

  1. تمام‌کنندگان

برای داشتن یک تیم عالی و اجرای پروژه‌های تیم به نحو احسنت، به افرادی نیاز داریم که روی اجرای منظم تمامی مراحل و نیز تک تک جزئیات یک پروژه نظارت کنند. به این ترتیب می‌توان اطمینان یافت که تمامی کارها به درستی و در زمان مناسبی انجام شده‌اند؛ البته گاهی سایر اعضای تیم، افراد تمام‌کننده را کمال‌گرایانی افراطی می‌خوانند.

  • نقش‌های تیمی مردم‌محور در مدل بلبین:

  1. هماهنگ کننده

بدون شک نقش تمامی اعضای یک تیم در رسیدن به اهداف آن تیم مهم و اساسی است؛ اما می‌توان گفت که نقش رهبری یک تیم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ به چنین نقشی هماهنگ کننده می‌گویند؛ که طبیعتا شنونده‌گان خوبی هستند. این اشخاص نباید از انجام مسئولیت‌های خود شانه خالی کنند یا وظایف خود را به سایرین محول کنند.

  1. انجام دهنده کار تیمی

اهمیت این نقش در کنار هم قرار دادن اعضای تیم است؛ زیرا این افراد اهداف و پاداش‌های خود را برای کارکرد صحیح تیم و کاهش اختلافات بین اعضای تیم فدا می‌کنند. این اشخاص سیاست‌مدارانی هستند که به دیپلماسی علاقه زیادی دارند و معمولا در تصمیم‌های خود خیلی مصمم نیستند.

  1. جست‌وجوگر منابع

جست‌وجوگرها افراد بسیار مشتاقی هستند که برای رسیدن تیم به اهداف خود تا حد امکان تلاش می‌کنند؛ اما همواره این احتمال وجود دارد که در صورت از بین رفتن شور و اشتیاقشان، از ادامه اعمالشان منصرف شوند.

خلاصه مقاله و نتیجه‌گیری

کار کردن در یک تیم یا هماهنگ کردن اعضای تیم برای رسیدن به یک هدف واحد، می‌تواند چالش بزرگی برای رهبران و نیز اعضای تیم‌ها باشد. از این رو در سال ۱۹۷۰ مدل تیم سازی Belbin با ارائه ۹ نقش مختلف برای اعضای تیم، تا حد زیادی به رفع این مشکل کمک کرده است.

در واقع با تیم سازی با مدل بلبین می‌توان اولا نحوه عملکرد و برخورد افراد تیم را تا حد زیادی پیش بینی کرد و دوما می‌توان این عملکردها را متعادل ساخت تا تیم به نحو شایسته‌تری و با صرف انرژی کمتری به اهداف خود دست یابد.

آگاهی از ۹ نقش مختلف که هر تیمی به وجود آنها نیاز دارد، سازنده تیم را هدایت می‌کند تا هنگام گزینش افراد و استخدام کردن آنها، از تمامی این نقش‌ها و شخصیت‌ها برای ساختن تیم خود استفاده کند؛ زیرا برای داشتن یک تیم متعادل و کارآمد باید از تمامی این نقش‌ها بهره گرفت.

برخی از سوالات رایج:

۱.فایده و اهمیت تیم سازی با مدل بلبین چیست؟

در واقع مدل بلبین هم برای رهبران تیم و افرادی که قصد دارند یک کار تیمی و گروهی را رهبری کنند کاربرد دارد؛ و هم برای تک تک افرادی که قصد مشارکت در یک کار تیمی را دارند بسیار سودمند و مفید است. مدل بلبین می‌تواند اعضای یک تیم را در شناسایی نقاط قوت و ضعف خود کمک کند و به آنها چگونگی مدیریت نقاط ضعفشان را نیز می‌آموزد.

2.تاریخچه مدل تیم سازی Belbin به چه زمانی برمی‌گردد؟

برای نخستین بار در دهه ۱۹۷۰ مردیت بلبین، با انجام تحقیقات و بررسی رفتارهای اعضای تیم‌های گوناگون در سراسر دنیا، توانست مدل بلبین را توسعه دهد.

۳. نقش‌های تیمی تفکر محور در مدل بلبین کدامند؟

نوآور – متخصص – ارزیابی کننده




تاریخ: یک شنبه 3 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم بازی اولتیماتوم ، آموزش شیوه بازی اولتیماتوم در مذاکره

برخی از رفتارها هستند که مدام در روابط بین فردی جوامع انسانی تکرار می‌شوند؛ این بازی‌ها نتایج عمیق و درخور توجهی دارند که باعث شده به صورت علمی در مورد آن‌ها نظریه‌پردازی شود. یکی از بازی‌هایی که تقریباً هر انسانی در طول زندگی خود با آن مواجه می‌شود، بازی اولتیماتوم است.

اولتیماتوم از آن بازی‌هایی است که انسان را در یک تنگنا قرار داده و وی را مجبور به انتخاب می‌کند. این بازی در رده بازی‌های جنریک ریاضی کاربردی قرار دارد. پس در این مطلب، ابتدا اشاره کوتاهی به نظریه بازی‌ها خواهیم داشت و سپس بازی اولتیماتوم را به‌صورت جامع بررسی می‌کنیم تا به تأثیر آن در مذاکرات پی ببریم.

نظریه بازی‌ها

نظریه بازی‌ها یا «Game Theory» یک نظریه جذاب در علم ریاضیات است که می‌خواهد رفتار انسان را در شرایط گوناگون مورد بررسی و پیش‌بینی قرار دهد.

البته این نظریه در سایر علوم مانند اقتصاد، زیست‌شناسی، رفتار بین‌الملل، علوم کامپیوتر، فلسفه، روانشناسی، مراحل برنامه بازاریابی و … نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این نظریه، رفتار موجودات هوشمند در برابر موقعیت‌های راهبردی مانند حق انتخاب در شرایط بحرانی، بررسی شده و یک سری پیش‌فرض‌ها برای آن در نظر گرفته می‌شود.

تعداد بازی‌های موجود در این نظریه بسیار زیاد هستند، اما از جمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان موارد زیر را نام برد:

  • بازی ترسوها «Chicken Game»
  • بازی اولتیماتوم «Ultimatum Game»
  • بازی اعتماد «Trust Game»
  • بازی اقلیت «Minority Game»
  • و …

هر یک از بازی‌های فوق اگر چه در جنبه‌های مختلف رفتارهای روزمره انسان وجود دارند، اما به صورت علمی، آن‌ها در تصمیم‌گیری‌های مهم زیر تأثیر دارند:

  • تصمیم سرمایه‌گذاران بازارهای مالی مانند بورس، فارکس، طلا، کالا و … در برابر تحولات بازار
  • رفتار شرکت‌ها در برابر قیمت‌گذاری محصولات و معرفی محصول
  • تصمیم‌گیری دولت‌ها در برابر فروش مقدار نفت، صادرات، واردات و …

در میان بازی‌های متنوع نظریه بازی‌ها، بازی اولتیماتوم با شدت بیشتری در جوامع به کار برده می‌شود که در ادامه تنها این نمونه از نظریه را بررسی خواهیم کرد.

بازی اولتیماتوم چیست؟

تصور کنید که شما به تازگی یک فروشگاه پوشاک باز کرده‌اید و هنوز مشتری زیادی ندارید. اما به دلیل فشارهای زندگی و خرج و مخارج خانواده، نیاز است تا آخر ماه حداقل نیمی از اجناس فروشگاه‌تان را به فروش برسانید تا هم از سود آن خانوادتان را تأمین کنید و هم اجناس جدید به مغازه‌تان بیاورید.

حالا یکی از دوستان قدیمی‌تان با شما تماس می‌گیرد و می‌گوید که می‌خواهد نیمی از اجناس فروشگاه شما را یکجا خریداری کند. شما با قیمت عمده، فروش هر محصول را با ۲۵ درصد سود به وی پیشنهاد می‌دهید.

اما او می‌خواهد در برابر خرید عمده‌ای که از شما دارد، تنها ۱۰ درصد از وی سود بگیرید. این در حالی است که دوست‌تان در هیچ کجای دیگر نمی‌تواند حتی با ۲۵ درصد هم چنان خریدی انجام دهد. حالا این شمایید که باید تصمیم بگیرید!

  • اگر پیشنهاد ۱۰ درصد سود دوستتان را بپذیرید، اگرچه هزینه مخارج خود را با همان مقدار سود هم تأمین می‌کنید، اما احساس بدی دارید که در برابر زیاده‌خواهی وی کوتاه آمده‌اید و ممکن است وی دوباره بخواهد در آینده نیز از موقعیت شما سواستفاده کند.
  • اگر پیشنهاد را هم قبول نکنید، در مخارج خانوادتان به مشکل خواهید خورد و از آن طرف، دوست‌تان هم از یک خرید خوب و به‌صرفه محروم می‌شود.

چنین ماجراهایی را می‌توان نمونه بارز «بازی اولتیماتوم» در نظر گرفت. پس وقتی شخصی پیشنهاد مبلغی را به شخص دیگری بدهد و قبول کردن یا نکردن شخص دوم بر سود و منفعت هر دو طرف تأثیر بگذارد، یک بازی اولتیماتوم ایجاد شده است که به آن «بازی آخرین پیشنهاد» هم گفته می‌شود.

چرا بازی اولتیماتوم اهمیت دارد؟

تاثیر بازی اولتیماتوم از آن جهت حائز اهمیت است، چون با رفتارها و اتفاقات عادی زندگی ما در هم آمیخته شده و فقط مختص بازی‌های بزرگ اقتصادی و سیاسی نیست.

گاهاً در مذاکرات بین مستأجر و مؤجران، همسران، کاسبان بازار و حتی در روابط بین معلم و دانش‌آموزی نیز می‌توان بکارگیری چنین بازی را مشاهده کرد. پس اگر ما نتوانیم در برابر پیشنهادهای مبتنی بر این موضوع ، تصمیم درستی بگیریم، قطعاً بازنده‌ی مذاکره خواهیم بود. بنابراین با توجه به رویکردهای انسانی کمک‌کننده، می‌توان پیش‌بینی‌های منطقی و خشک صاحب‌نظران را دچار شگفتی کرد.

انسان‌ در برابر اولتیماتوم چگونه عمل می‌کند؟

اگر چه در جنبه‌ی علمی نظریه بازی‌ها، رفتارهای حیوان نیز در تصمیم‌گیری‌ها دخیل می‌شود، اما خوشبختانه انسان‌ها در این بازی ثابت کرده‌اند که هرگز در حد حیوان با مسائل برخورد نمی‌کنند.

برای مثال، در ۹۰٪ موقعیت‌های اولتیماتوم که برای انسان ایجاد می‌شود، اشخاص از پذیرفتن پیشنهادهای غیرمنصافه پرهیز می‌کنند، حتی اگر موقعیت خودشان هم دچار آشفتگی شود! انسان‌ها در برابر پیشنهاد‌ها همیشه به دنبال منصفانه‌ترین حالت هستند و اگر این انصاف در پیشنهادی که به آن‌ها شده وجود نداشته باشد، قطعاً آن را رد می‌کنند (مگر در موقعیت‌های بسیار خاص)!

مطمئناً شما هم بارها شنیده‌اید که فروشنده‌ها به برخی از مشتری‌های خود گفته‌اند: «جنسم را شده آتیش بزنم، با این قیمت‌ها نمیدم!» پس پذیرفتن پیشنهاد‌های غیرمنصفانه حتی در صورت وارد کردن زیان مالی برای انسان‌ها کار ساده‌ای نیست. این در حالی است که ریاضی‌دانان و نظریه‌پردازان پیش‌بینی‌های دیگری برای انسان در نظر گرفته بودند.

ایشان با توجه به عقلانی بودن انسان، تصور می‌کردند که اگر به کسی پیشنهاد مبلغی داده شود که حتی دور از انصاف هم باشد، چون بدست آوردن مبلغ اندک، بهتر از بدست آوردن هیچی است، پس طبیعی است که قبول کنند. اما این پیش‌بینی در ۹۰ درصد موقعیت‌های اولتیماتوم، محقق نشده است!

قبول پیشنهادهای اولتیماتوم در قبیله «ماچیگوئنگا»

همانطور که عنوان کردیم، پاسخ اکثریت جامعه بشری به پیشنهادهای غیرمنصفانه‌ی اولتیماتومی، منفی است. اما در کمال تعجب در کتاب «همه چیز واضح است» نوشته‌ی «دانکن واتز» به نقل از سایت دانشور (daneshvar.ir)، پاسخ به پیشنهادهای اولتیماتومی بسیار غیرمنصفانه نیز در یک قبیله به نام «ماچیگوئنگا» در کشور «پرو» مثبت بوده است.

می‌توان متفاوت بودن تعریف انسان‌ها از عدالت را دلیل اصلی پاسخ این قبیله در نظر گرفت. چرا که فرهنگ، آداب‌ و رسوم، طرز فکر و سبک زندگی ملل مختلف بر تصمیم‌گیری‌های آنان تاثیر مستقیمی دارد.

در قبیله‌ی نام برده، اشخاص دومی که به آن‌ها پیشنهاد داده می‌شد، حتی به مبالغ یک چهارم شخص اول هم رضایت داده و آن را قبول می‌کردند. این در حالی است که افراد در یک قبیله دیگر در کشور «گینه نو» حتی پیشنهادهای بالای ۵۰ درصد را هم قبول نمی‌کردند!

قوانین حاکم بر زندگی این دو قبیله و شیوه فرهنگی آن‌ها سبب شده تا در برابر اولتیماتوم پاسخ‌های متفاوت و دور از انتظاری بدهند. این در حالی است که این دو قبیله سنتی به‌صورت دقیق از مفهوم اولتیماتوم خبر نداشته و تنها در برابر پیشنهاداتی که به آن‌ها داده می‌شد، تصمیم‌ می‌گرفتند! به نظر می‌رسد رسم هدیه دادن‌های بزرگ در آن‌ها بسیار رایج بوده اما تنها در بین روابط نزدیک خانوادگی و قبول پیشنهادات کوچک از جانب غریبه‌ها منافاتی با قوائدشان نداشته است.

چطور بازی اولتیماتوم را یاد بگیریم؟

یادگیری بازی اولتیماتوم قوائد خاصی ندارد و همه چیز به درونیات شما برمی‌گردد؛ اگر شما منافع را بر احساسات انسانی خود ترجیح دهید، طبق پیش‌بینی ریاضی‌دانان عمل کرده و پیشنهاد را قبول می‌کنید، اگر هم منفعت‌های غیرعادلانه هیچگونه رضایتی برای شما در پی ندارد، آن‌ها را رد می‌کنید. اما به صورت کلی در مذاکراتی که پیشنهادهای مبتنی بر اولتیماتوم در آن‌ها مطرح می‌شود، می‌توان به دو شیوه زیر متوصل شد:

  • بررسی اوضاع و بدست آوردن اطلاعات

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که همه چیز در آن «احتمالی» است. پس وقتی پیشنهادی مانند پیشنهاد خرید نیمی از اجناس فروشگاه با سود ۱۰ درصد به ما می‌شود، اگرچه ممکن است تصور کنیم دیگر کسی برای چنین خریدی داوطلب نمی‌شود، اما گاهی با پیگیری و بررسی می‌توان مشتری‌های دیگری نیز پیدا کرد.

در نظریه بازی‌ها، معمولاً همه چیز در یک دنیای خالی از احتمال تصور می‌شود که در حقیقت چنین نیست؛ پس گاهی – نه همیشه – در برابر چنین پیشنهادهایی می‌توانیم ضمن دادن پاسخ منفی، از راه دیگر به منفعت مورد نظر خود برسیم (مثلاً مشتری بهتری پیدا کنیم!)
البته گاهی فرصت جستجو و گردآوری اطلاعات به ما داده نمی‌شود که در چنین شرایطی باز هم باید به درونیات خود رجوع کنیم.

  • ایمان داشتن به پیشنهادهای بهتر

موضوع احساس، فضیلت، اعتقاد و ایمان نیز در محاسبات ریاضی و پیش‌بینی‌های منطقی جایگاهی ندارند؛ این در حالی است که انسان‌ها مجهز به چنین خاصیت‌هایی هستند و همین خاصیت‌ها هم ایشان را از سایر موجودات متمایز کرده و وادار به دادن پاسخ منفی در برابر پیشنهادی ناعادلانه می‌شود! پس وقتی کسی ایمان داشته باشد که همیشه راه بهتری هست، هرگز خود را در بین پیشنهادهایی با سود اندک، گرفتار نمی‌بیند. همین ایمان قلبی سبب می‌شود تا افراد بتوانند از دام این اولتیماتوم‌ها رها شده و به نتایج بهتری هم برسند!

سخن نهایی

اگر چه انسان‌های مدرن در بیشتر موقعیت‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی رفتارهایی به دور از شأن انسانی خود انجام می‌دهند، اما در مورد بازی اولتیماتوم، این امر کاملاً برعکس بوده و انسان ثابت کرده است که در برابر ناعدالتی تسلیم نمی‌شود و یک موجود صرفاً عقلانی نیست، بلکه موجودی احساسی و ماورایی است.

پس اگر کسی حقیقتاً جایگاه بشری خود را بشناسد و به آن ایمان داشته باشد، حتی در صورت وارد شدن زیان مالی، به شیوه بهتری به پیشنهادهای اولتیماتوم پاسخ می‌دهد. در مثالی که عنوان شد، فروشگاه‌دار می‌تواند به راحتی به دوست خود پاسخ منفی بدهد و با توصل به باور قلبی خود، مشکل مخارج خانواده‌اش را نیز حل کند!

برخی از سوالات رایج:

۱.بازی اولتیماتوم چیست؟

اولتیماتوم از آن بازی‌هایی است که انسان را در یک تنگنا قرار داده و وی را مجبور به انتخاب می‌کند. این بازی در رده بازی‌های جنریک ریاضی کاربردی قرار دارد. بر اساس تعریفی دیگر  وقتی شخصی پیشنهاد مبلغی را به شخص دیگری بدهد و قبول کردن یا نکردن شخص دوم بر سود و منفعت هر دو طرف تأثیر بگذارد، یک بازی اولتیماتوم ایجاد شده است که به آن «بازی آخرین پیشنهاد» هم گفته می‌شود.

۲.چرا بازی اولتیماتوم اهمیت دارد؟

تاثیر بازی اولتیماتوم از آن جهت حائز اهمیت است، چون با رفتارها و اتفاقات عادی زندگی ما در هم آمیخته شده و فقط مختص بازی‌های بزرگ اقتصادی و سیاسی نیست.

۳.چطور بازی اولتیماتوم را یاد بگیریم؟

یادگیری بازی اولتیماتوم قوائد خاصی ندارد و همه چیز به درونیات شما برمی‌گردد؛ اگر شما منافع را بر احساسات انسانی خود ترجیح دهید، طبق پیش‌بینی ریاضی‌دانان عمل کرده و پیشنهاد را قبول می‌کنید، اگر هم منفعت‌های غیرعادلانه هیچگونه رضایتی برای شما در پی ندارد، آن‌ها را رد می‌کنید.




تاریخ: یک شنبه 3 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

روانشناسی محیطی یا Environmental psychology و تاثیر آن بر کسب و کار

روانشناسی محیطی چیست ؟ آیا تاکنون فکر کرده‌اید که مطالعه کردن گوش دادن به موسیقی سبب افزایش تمرکز شما می‌شود؟ آیا افراد به هنگام قرار گرفتن در هوای گرم  پرخاشگرتر از حالت عادی خود رفتار می‌کنند؟ آیا بازی کردن کودکان در پارک بر خلاف زمین‌های بازی آسفالت شده به بهبود بیش فعالی آن‌ها کمک می‌کند؟

این نمونه سوالات را روانشناسان محیط زیست پاسخ می‌دهند. اصطلاح روانشناسی محیط ممکن است اندکی برای افراد گیج کننده و مبهم باشد. شاید دلیل این امر این باشد که این رشته هنوز به قدر کافی میان مردم جا نیفتاده است. بسیاری از افراد معتقدند که رشته روانشناسی محیط یکی از تاثیر گذارترین رشته‌ها در آینده انسان است.حال اگر شما نیز علاقه‌مندید تا راجع به مفهوم و تاثیر روانشناسی محیطی بر زندگی انسان در آینده اطلاعات بیشتری کسب کنید خواندن مطالب این مقاله می‌تواند برای شما بسیار کمک کننده باشد.

روانشناسی محیط چیست؟

در روانشناسی محیط همه چیز در مورد تعامل بین مردم و محیط است. برای مثال این رشته قصد دارد تا درک کند که چگونه و چرا محیط بر ما تاثیر می‌گذارد، چگونه می‌توانیم از این دانش به نفع خود استفاده کنیم؟ و چه کارهایی می‌توانیم انجام دهید تا روابط خود را با جهان اطرافمان بهبود بخشیم. روانشناسی به عنوان علمی شناخته شده است که فعالیت مغز را همواره به عنوان یک واحد مجتمع در تعامل با محیط پیرامون تحت تأثیر قرار می‌دهد.

روانشناسی یک چتر برای بسیاری از علوم منشعب از آن است مانند؛ روانشناسی تربیتی، روانشناسی مشاوره، روانشناسی رشد و روانشناسی محیط .

این نوع روانشناسی یکی از جدیدترین علوم است که از سال ۱۹۷۰ به بعد به تصویب رسیده است. (پروچانسکی) این علم  را در سال ۱۹۹۰ میلادی اینگونه تعریف کرد: “شاخه‌ای از علم که مربوط به تعاملات و روابط بین انسان‌ها و محیط اطراف آن‌ها است.

تاریخچه روانشناسی محیط

اولین کسانی که به پیشرفت روانشناسی محیط کمک کردند راجر پارکر و هربرت رایت هستند. این دو نفر اولین پروژه روانشناسی محیط را با هدف بررسی چگونگی تأثیر محیط‌های دنیای واقعی بر رفتار انسان در سال ۱۹۴۵ به عهده گرفتند. پارکر و رایت به منظور تکمیل پروژه خود شروع به انجام مطالعات گروهی در شهرها درباره تأثیر محیط بر رفتار انسان‌ها کردند.

روانشناسی محیط با ظهور نظریه‌های‌ گشتالت در دهه ۱۹۴۰ آغاز شد. در آن زمان روانشناسان گشتالت معتقد بودند كه انسان‌ها به طور ذاتی تمایل دارند تا به دنیای ادراكی خود به ساده‌ترین روش ممكن سازمان بخشند.

طبق این نظریه می‌توانیم نتیجه بگیریم که انسان‌ها تمایل به جمع آوری و طبقه بندی چیزها بر اساس شباهتشان دارند. روانشناسی محیط در آغاز کار خود به روانشناسی اجتماعی متکی بود.

این نوع از روانشناسی رابطه نزدیک بین محیط فیزیکی و رفتارهای انسانی را که شامل پدیده‌های خارجی و حوادث ضمنی و باطنی است را می‌بیند و به طور کلی شامل تفکر استراتژیک ، تخیل، ادراک، احساسات، یادگیری، خلاقیت، تدبر و بسیاری از عوامل دیگر است. در واقع روانشناسی شهری را می‌توان کاتالیزوری برای ظهور روانشناسی محیط دانست.

عواملی که منجر به ظهور روانشناسی محیطی شدند

  1. مشکلات زیست محیطی که در جامعه در حال توسعه یافتن بود.
  2. نقش محیط و ژنتیک در ایجاد رفتاری متفاوت در انسان که به دلیل تعامل عوامل مختلفی مانند میزان بالای عقب ماندگی ذهنی در مناطق آلوده بوده است.
  3. ظهور برخی از نظریه ها و مطالعات علمی که سعی در پیوند دادن محیط فیزیکی و برخی از متغیرهای روانشناختی داشتند. این مطالعات تا دهه هفتاد حتی ثبت هم نشده بودند.

عناوین مورد بررسی در روانشناسی محیط کدامند؟

مجله روانشناسی محیط زیست عناوین زیر را به عنوان عناوین محبوب در این زمینه تهیه کرده است.

  • درک و ارزیابی ساختمان‌ها و مناظر طبیعی
  • پیامدهای اکولوژیکی اعمال انسان
  • ارزیابی مناظر ساختمانی و طبیعی
  • طراحی و تجارب مربوط به جنبه های فیزیکی محل های کار ، مدارس ، اقامتگاه ها ، ساختمانهای عمومی و فضاهای عمومی
  • اوقات فراغت و رفتار گردشگری در ارتباط با تنظیمات فیزیکی آنها
  • جنبه‌های روانشناختی و رفتاری افراد و طبیعت
  • نظریه‌های مرتبط با مکان، دلبستگی و هویت آن
  • جنبه های روانشناختی مدیریت منابع و بحران ها
  • خطرات زیست محیطی
  • استرس زیاد و غیر قابل کنترل مربوط به تنظیمات بدنی
  • ازدحام، حریم خصوصی، قلمرو، فضای شخصی

بررسی مفاهیم قالب در روانشناسی محیط

همانطور که به شما گفتیم روانشناسی محیطی مملو از نظریه هایی در مورد چگونگی عملکرد ما در محیط اطرافمان است. این نوع از روانشناسی علاقه مند است تا مسائل مختلف را بر اساس یکی از چند دیدگاه اصلی خود بررسی کند.

  • ایده جبرگرایی محیطی

بر اساس این ایده گفته می‌شود که محیط به نوعی جهت دهنده و هدف دهنده به زندگی انسان است. در این مفهوم روانشناسی محیطی تاثیر معماری‌ها نیز بر رفتار انسان سنجیده می‌گردد. این ایده بیان می‌کند که هر نتیجه‌ای که در زندگی انسان به دست می‌آید دارای علت و محرکی است. به طور کلی و خلاصه باید به شما در خصوص ایده جبرگرایی بگویم که به دلیل ادعای آن در این زمینه که محیط علت رفتار است (آن هم در حالی كه خود انكاركننده تعامل بین محیط و رفتار است) در میان دانشمندان مورد قبول نیست.

  • ایده تحریک یا برانگیختگی

بر اساس این نوع از مفهوم روانشناسی محیطی، برانگیختگی در نتیجه محرک های بد و یا خوب رخ می‌دهد. برانگیختگی بر اساس افزایش فعالیت مغزی و ترشح هورمون های مختلف مانند سروتونین و دوپامین و مکانیسم پاسخگویی مانند ضربان قلب یا افزایش تعداد تنفس تعریف می‌شود.

نتیجه‌گیری

در این مقاله ما با شما در خصوص روانشناسی محیطی صحبت کردیم. اگر بخواهیم بطور خلاصه این علم مهم را مورد بررسی قرار دهیم باید بگوییم که روانشناسی محیطی به مطالعه عوامل موثر بر رفتار انسانی می‌پردازد و بر روی چگونگی تاثیر محیط بر رفتار و احساسات انسان تمرکز دارد.

روانشناسی محیطی یکی از علوم مدرن امروزی است که در سال ۱۹۷۰ برای اولین بار در پدیدار شد. در واقع این نوع روانشناسی رابطه انسان و جهان طبیعی را از طریق اصول محیطی و روانشناختی مورد مطالعه قرار می‌دهد. امیدواریم تا مطالب ارائه شده در این مقاله مورد توجه شما قرار گرفته باشد.

برخی از سوالات رایج:

۱.روانشناسی محیط چیست؟

در روانشناسی محیط همه چیز در مورد تعامل بین مردم و محیط است. برای مثال این رشته قصد دارد تا درک کند که چگونه و چرا محیط بر ما تاثیر می‌گذارد، چگونه می‌توانیم از این دانش به نفع خود استفاده کنیم؟ و چه کارهایی می‌توانیم انجام دهید تا روابط خود را با جهان اطرافمان بهبود بخشیم.

۲.تاریخچه روانشناسی محیط به چه زمانی برمیگردد؟

اولین کسانی که به پیشرفت روانشناسی محیط کمک کردند راجر پارکر و هربرت رایت هستند. این دو نفر اولین پروژه روانشناسی محیط را با هدف بررسی چگونگی تأثیر محیط‌های دنیای واقعی بر رفتار انسان در سال ۱۹۴۵ به عهده گرفتند. پارکر و رایت به منظور تکمیل پروژه خود شروع به انجام مطالعات گروهی در شهرها درباره تأثیر محیط بر رفتار انسان‌ها کردند.

۳.عواملی که منجر به ظهور روانشناسی محیطی شدند کدامند؟

  • مشکلات زیست محیطی که در جامعه در حال توسعه یافتن بود.
  • نقش محیط و ژنتیک در ایجاد رفتاری متفاوت در انسان که به دلیل تعامل عوامل مختلفی مانند میزان بالای عقب ماندگی ذهنی در مناطق آلوده بوده است.
  • ظهور برخی از نظریه ها و مطالعات علمی که سعی در پیوند دادن محیط فیزیکی و برخی از متغیرهای روانشناختی داشتند. این مطالعات تا دهه هفتاد حتی ثبت هم نشده بودند.
 



تاریخ: یک شنبه 3 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

اصول و تکنیک های مهم و کاربردی مذاکره تجاری به زبان ساده

شاید تصور کنید که مذاکره فقط برای دولتمردان است و انسان‌های عادی هرگز مجبور به مذاکره نخواهند شد، اما در واقع هرکسی در طول زندگی خود بارها بر سر میز مذاکره می‌نشیند. هنگامی که شما با همسرتان بر سر موضوع خاصی گفتگو می‌کنید، این گفتگو می‌تواند یک مذاکره باشد، یا حتی زمانی که با معلم فرزندتان در مورد برنامه درسی او به یک توافق می‌رسید، با کمک علم مذاکره به این توافق دست یافته‌اید.

پس می‌بینید که همگی ما به نوعی مذاکره‌کننده هستیم. اما مذاکره هم انواع گوناگونی دارد. در این مطلب به تعریف و بررسی مذاکره تجاری می‌پردازیم. شاید این نوع از مذاکره، مهم‌ترین نوع گفتگو نباشد، اما به دلیل دخیل بودن تبعات مالی، یادگیری آن برای همگی ما مهم و حیاتی است.

مذاکره تجاری چیست؟

مذاکره تجاری یا «Business negotiation» به نوع خاصی از گفتگوی رسمی گفته می‌شود که در آن معمولاً اهداف مالی و تجاری مورد بحث و گفتگو قرار می‌گیرد. این مباحث مالی می‌تواند در برگیرنده‌ی اطلاعات تجاری واردات و صادرات یک ملت یا تخفیف‌های چند درصدی در خرید یک محصول کوچک باشد. بنابراین هر گفتگویی که ماهیت رسمی داشته باشد و در طی آن، موضوعات مالی و اقتصادی مورد بحث و گفتگو قرار بگیرند را مذاکره تجاری می‌نامیم.

معمولاً ما مذاکرات را در بخش وسیع در نظر می‌گیریم، اما برای اینکه بدانید مذاکره و به‌ خصوص مذاکره تجاری، چه نقش مهمی در گفتگوهای روزمره ما دارد، در ادامه به بررسی انواع مذاکره تجاری می‌پردازیم.

انواع مذاکره تجاری

هر بحث کوچک یا بزرگی که منافع مالی ما را هدف بگیرد، یک مذاکره تجاری خواهد بود. این نوع از مذاکرات را می‌توان در موارد زیر بررسی کرد:

  • مذاکره بین مؤجر و مستأجر برسر مقدار رهن یا کرایه
  • مذاکره بین پزشک و بیمار برای هزینه‌های درمان
  • مذاکره بین مدیر یک شرکت با کارمندی که قصد استعفا دارد
  • مذاکره بین مدیر با داوطلبانی که قصد استخدام دارند
  • مذاکره بین دو فرد سیاسی برای وارد کردن یا صادر کردن محصولات خاص به کشورهای هم
  • مذاکره بین دو نماینده صنفی
  • مذاکره بین خریدار و فروشنده یک محصول
  • مذاکره مدیر و کارمند بر سر مقدار افزایش حقوق
  • مذاکره بین کارگر و کارفرما
  • و …..

این لیست را می‌توان همچنان ادامه تا به گفتگوهای خانوادگی برسر بودجه‌بندی ماهیانه برسیم. پس گستردگی گفتگوها و مذاکرات تجاری در جای ‌جای زندگی و اتفاقات زندگی‌مان روی می‌دهد.

چرا مذاکره تجاری مهم است؟

اگر بلد نباشیم در مواردی که عنوان شد، به درستی مذاکره کنیم، گفتگوی ما به نفع طرف مقابل‌مان تمام خواهد شد. برای مثال، وقتی با صاحب خانه یا صاحب مغازه خود بر سر افزایش کرایه سر سال به گفتگو می‌پردازیم، اگر نتوانیم در برابر دلایل و ترفندهای طرف مقابل، دلایل و ترفندهای قوی‌تری به کار ببریم، در نهایت مجبور می‌شویم به خواست وی تن داده و بسیار بیشتر از آن چیزی که واقعاً باید باشد، به او پرداخت کنیم.

عکس این موضوع هم صدق می‌کند؛ یعنی اگر ما در حال مذاکره با مستأجر خود نتوانیم دلایل کافی برای افزایش کرایه عنوان کنیم، در نهایت مجبور می‌شویم در برابر افزایش روزافزون نرخ تورم، همچنان تخفیف‌های بالایی برای او در نظر گرفته و به نتیجه موردنظرمان نرسیم.

اگر دو طرف یک مذاکره از قدرت کافی برای گفتگو برخوردار باشند، یک نتیجه‌ی برد – برد حاصل خواهد شد که در آن تا حدی منافع هردو طرف در نظر گرفته شده است. در غیر اینصورت – اگر یکی از طرفین ضعیف عمل کند – نتیجه نهایی تنها به نفع یکی از طرفین تمام خواهد شد!

۱۰ ترفند کاربردی برای موفقیت در مذاکرات تجاری

مذاکرات تجاری چه در حد مذاکرات بین‌المللی و گروهی و چه در حد مذاکرات فردی باشند، در هر حال قوائد یکسانی دارند که توجه به این قوائد می‌تواند فضای مذاکره را به سمت یک توافق عادلانه سوق دهد. ۱۰ ترفند زیر برای داشتن یک مذاکره موفق به شما کمک می‌کند:

  • زمان و مکان مناسبی را برای مذاکره در نظر بگیرید

معمولاً زمان گفتگوها توسط طرفین مذاکره تنظیم می‌شود. زمانی که هردو فرصت و انرژی کافی برای گفتگو را داشته باشند. بنابراین همیشه زمانی را انتخاب کنید که از آمادگی روانی کافی برای شروع یک مذاکره تجاری برخوردار باشید و هرگز زمانی که دچار خستگی، تنش، اضطراب یا استرس هستید، هیچ مذاکره‌ای را آغاز نکنید.

  • به طرف مقابل خوب گوش دهید

گوش دادن یکی از مهم‌ترین ارکان ضروری هر مذاکره است. اگر نتوانید خوب به طرف مقابل‌تان گوش دهید، نمی‌توانید به اهداف و برنامه‌های وی پی ببرید. زیاد حرف زدن، آفت مذاکره است. بنابراین بیشتر از اینکه صحبت کنید، گوش دهید تا با شنیدن تمام صحبت‌های طرف مقابل، بتوانید پاسخ‌های خوب و تاثیرگذاری را آماده کنید. معمولاً بهترین مذاکره‌کنندگان افرادی هستند که خوب گوش می‌دهند، اما بدترین مذاکره‌کنندگان آنهایی هستند که مدام حرف می‌زنند!

  • همیشه با تصمیم گیرنده اصلی طرف شوید

وقتی شما بر سر موضوع مهمی قرار است گفتگو کنید، باید با طرفی مذاکره کنید که تصمیم گیرنده‌ی اصلی است. برای مثال، اگر قصد معامله با یک شرکت تجاری را داشته باشید، باید با مدیرعامل مجموعه هم‌صحبت شوید نه معاونان آن مجموعه.

  • بدون آمادگی وارد مذاکره نشوید

منظور از آمادگی، شناخت صحیح طرف مقابل است. اگر شما بدون هیچ آگاهی از موقعیت طرف، بر سر میز مذاکره حاضر شوید، خود را برای یک باخت بزرگ آماده کنید. چرا که نداشتن شناخت از طرف مقابل، به معنی واگذاری تمام امتیازات است. پس اگر قرار است یک مذاکره تجاری داشته باشید، قبل از آغاز مذاکره، از سایت و صفحات مجازی طرف مقابل دیدن کنید، از افرادی که او را می‌شناسند در مورد شخصیتش سؤال بپرسید و از راهی که برایتان ممکن بود، اطلاعات جامعی در مورد وی گردآوری کنید. تنها در این صورت است که می‌توانید با آمادگی کافی در جلسه مذاکره حاضر شده و به یک نتیجه‌ی خوب امیدوار باشید.

  • لحن مؤدبانه و رسمی خود را حفظ کنید

هیچکس دوست ندارد یا یک فرد بددهن یا بی‌ادب مذاکره کند. ممکن است گاهی گفتگوهای تجاری به تنش بینجامد، اما یک مذاکره‌کننده‌ی حرفه‌ای باید همیشه احساسات خود را کنترل کرده و همواره یک فرد رسمی و مؤدب باقی بماند. آنگاه وقتی تب مذاکره فروکش کرد، شما برنده واقعی خواهید بود. پس هرگز تحت تاثیر جو قرار نگیرید و لحن مؤدبانه خود را با تهدید، بددهنی و تحقیر طرف مقابل آلوده نکنید.

  • آداب تشریفات را رعایت کنید

اگرچه در مذاکرات کوچک نیازی به رعایت تشریفات خاص نیست، اما در گفتگوهای رسمی‌تر بشدت به رعایت اتیکت نیاز خواهید داشت. اتیکت رفتارهایی هست که به‌صورت ناخودآگاه بر طرف مقابل شما تاثیر می‌گذارد. گاهاً پیش آمده که مذاکرات بسیار خوب پیش رفته، اما چون یکی از طرفین نتوانسته آداب معاشرت یا حتی غذا خوردن تشریفاتی داشته باشد، مذاکره نتیجه خوبی در پی نداشته است.

مذاکره در سطح بین‌المللی حتماً به آموزش رفتارهای تشریفاتی و اتیکت‌های رفتاری نیاز دارد. برای مثال آداب دست دادن، نشان دادن کارت ویزیت، دعوت به نهار یا شام و …. همگی دارای اصولی خاصی هستند که آگاهی بر آن‌ها می‌تواند تاثیر خوبی بر روی طرفین معامله بگذارد.

  • اصول خود را زیر پا نگذارید

معمولاً همگی ما ارزش و اصول خاصی داریم که نمی‌خواهیم آن‌ها را زیر پا بگذاریم. اگر در معامله‌ای آنچنان دچار تنش شدید که با ادامه‌ی آن مجبور به زیرپا گذاشتن ارزش‌های خود بودید، آن گفتگو را ترک کنید.

برای مثال اگر آیین شما این باشد که هرگز به کسی باج ندهید، اما در مسیر یک مذاکره، طرف مقابل شما را طوری تحت فشار بگذارد که مجبور به باج دادن باشید، معامله را ترک کنید. البته ترک معامله هزینه‌های بسیاری هم دارد که باید به آن‌ها فکر کنید. در هر صورت اگر شما سر تعظیم برای خواسته‌های نامعقول طرف مقابل‌تان فرود بیاورید، او به‌صورت ناخودآگاه در سایر مذاکرات نیز شما را مغلوب می‌کند. بنابراین همیشه تمام جوانب را بررسی کنید تا ببینید در چنین شرایطی باید چکار کنید.

  • وارد حاشیه نشوید

گاهی مذاکره‌کنندگان از موضوع اصلی خود غافل شده و به سراغ موضوعات حاشیه‌ای می‌روند. شما به عنوان یکی از طرفین یک مذاکره این اختیار را دارید تا در چنین شرایطی، مذاکره را به مسیر اصلی برگردانید. پس هرگاه متوجه ورود به حواشی شدید، بلافاصله موضوعات اصلی را گوشزد کنید.

  • سؤال بپرسید

گاهاً مذاکره‌کنندگان از پرسیدن سؤال امتناع می‌کنند، اما سؤال پرسیدن نیز مانند گوش دادن، یکی از ارکان اصلی مذاکرات است. پس اگر سؤالی برایتان پیش آمد، بلافاصله آن را از طرف مقابل خود بپرسید تا ذهن‌تان برای ادامه‌ی گفتگو آزاد باشد. خصوصیت پرسشگری یکی از ارکان مهم در مذاکره می باشد

  • نگذارید معامله بیش از حد طول بکشد

بیش از حد طول کشیدن یک معامله هم مانند پرداختن به حواشی، از آفت‌های مذاکره به حساب می‌آید. گاهاً افراد به توافق خوبی می‌رسند، اما چون مذاکره را بیش از حد طول می‌دهند و برسر موضوعات کوچک همچنان بحث می‌کنند، در نتیجه توافقات اصلی آن‌ها نیز دستخوش تغییر و گاهاً زیان می‌شود. پس هرگاه به توافق اصلی دست یافتید، گفتگو را تمام کنید.

سخن نهایی

اگرچه مذاکره تجاری اصول بسیار زیادی دارد، اما مواردی که عنوان شد می‌تواند تا حد زیادی به شما کمک کند. البته فن بیان و مذاکره تجاری در کنار هم معنا پیدا می‌کنند. قبل از هرچیز باید بتوانید خوب صحبت کنید و طرف مقابل را تحت تاثیر کلام‌تان قرار دهید. داشتن بداهه گویی می تواند شرایط سخت را برای افراد راحت تر کند تا بتوانند افراد در موقعیت مناسبی در مذاکرات قرار بگیرند.

در ادامه‌ی آن نیز هر چقدر مراحل مذاکرات تجاری کوتاه‌تر باشد، نتایج بهتری حاصل می‌شود؛ البته این به آن معنا نیست که از گوش دادن به طرف مقابل غافل شده و تنها در فکر تمام کردن مذاکره باشید، بلکه ضمن گوش دادن مؤثر و یک گفتگوی جانانه بر سر موضوع موردنظر، آن‌گاه گفتگو را به سمت اتمام و امضای قرارداد پیش ببرید. با توجه به تکنیک‌هایی که در این مطلب عنوان شد، در مذاکرات کوچک خود نیز می‌توانید نتایج ایده‌آلی بدست بیاورید. پس آن‌ها را حتماً رعایت کنید.

برخی از سوالات رایج:

۱.مذاکره تجاری چیست؟

مذاکره تجاری یا «Business negotiation» به نوع خاصی از گفتگوی رسمی گفته می‌شود که در آن معمولاً اهداف مالی و تجاری مورد بحث و گفتگو قرار می‌گیرد. این مباحث مالی می‌تواند در برگیرنده‌ی اطلاعات تجاری واردات و صادرات یک ملت یا تخفیف‌های چند درصدی در خرید یک محصول کوچک باشد. بنابراین هر گفتگویی که ماهیت رسمی داشته باشد و در طی آن، موضوعات مالی و اقتصادی مورد بحث و گفتگو قرار بگیرند را مذاکره تجاری می‌نامیم.

۲.انواع مذاکره تجاری کدامند؟

این نوع از مذاکرات را می‌توان در موارد زیر بررسی کرد:

  1. مذاکره بین مؤجر و مستأجر برسر مقدار رهن یا کرایه
  2. مذاکره بین پزشک و بیمار برای هزینه‌های درمان
  3. مذاکره بین مدیر یک شرکت با کارمندی که قصد استعفا دارد
  4. مذاکره بین مدیر با داوطلبانی که قصد استخدام دارند
  5. مذاکره بین دو فرد سیاسی برای وارد کردن یا صادر کردن محصولات خاص به کشورهای هم
  6. مذاکره بین دو نماینده صنفی
  7. مذاکره بین خریدار و فروشنده یک محصول
  8. مذاکره مدیر و کارمند بر سر مقدار افزایش حقوق (مذاکره حقوق)
  9. مذاکره بین کارگر و کارفرما

۳.چرا مذاکره تجاری مهم است؟

اگر بلد نباشیم در مواردی که عنوان شد، به درستی مذاکره کنیم، گفتگوی ما به نفع طرف مقابل‌مان تمام خواهد شد.

 




تاریخ: یک شنبه 3 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست