مقاله کامل درباره برند یا نام تجاری ، ویژگی های حیاتی اسم برند
برند چیست؟ برند یا نام تجاری یکی از فاکتورهای مهمی است که میتواند باعث ارتقای یک کسب و کار خاص شود. اگر نام تجاری یک کسبوکار به درستی و با المانهای هدفمند انتخاب شود، میتواند به طرز شگفتانگیزی مشتریان یا مخاطبان آن کسبوکار را تحت تاثیر قرار دهد. در این مطلب ضمن تعریف برند چیست به معرفی ویژگیهای حیاتی برندها و چگونگی ثبت آنها نیز خواهیم پرداخت
طبیعی است که برندها پس از مشخص شدن، نیاز به تایید و ثبت دارند که آن هم مراحل خاصی دارد. پس از ثبت برند است که شما میتوانید آن را به عموم معرفی کرده و در پی معرفی گسترده آن باشید.
در ادامه به معرفی برندهای مشهور جهانی نیز خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید تا تعریف جامعی از برند و نام تجاری را به شما ارائه کنیم. همچنین در این مطلب خواهیم دانست که برند چیست و چرا باید برند داشته باشیم؟ ثبت برند چیست و چگونه باید انجام شود؟ انواع برند چیست و چه ویژگیهایی دارند؟
برند یا نام تجاری چیست؟
در پاسخ به سوال برند چیست میتوانیم بگوییم که: برند به نام، اِلِمان یا طرحی گفته میشود که معرف یک کسب و کار مشخص در سطح گسترده است. برای مثال میتوانیم به شکل برند شرکت اپل اشاره کنیم. سیب گاز زده شده نماد شرکت بزرگ و لاکچری اپل است که جایگاه برتری در تولید تلفنهای همراه در جهان دارد.
هر خدمت یا محصولی برای اینکه در ذهن مردم باقی بماند، نیاز به یک نام و شکل مشخص دارد. برند میتواند فقط شامل نام باشد؛ اما معمولاً برندها در کنار نام، یک شکل یا لوگوی خاص هم دارند.
لوگو هم بخشی از نام برند است. هرچقدر نام تجاری بهتری برای کسبوکار، محصولات یا خدمات خود انتخاب کنیم، بهتر میتوانیم در ذهن مردم بمانیم. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که وجود برند ضروری است.
در سالهای اخیر دورههای متعددی با عنوان «برندسازی یا برندینگ» در سطح کشور برگزار شدهاند. در این دورهها، افراد یاد میگیرند تا یک برند خاص و خلاقانه برای فعالیت خود انتخاب کنند. در ادامه به بررسی سایر جنبههای برندینگ میپردازیم تا این مفهوم بیشتر برای شما جا بیفتد.
تاثیر برند
ممکن است بپرسید که دلایل داشتن برند چیست؟ ما در عصر حاضر بیشتر از گذشته به برندسازی نیاز داریم. دلیل این موضوع به تخصصی شدن کسب وکارها برمیگردد.
در گذشته مردم معمولاً در یک فروشگاه میتوانستند اکثر اقلام موردنیاز خود را پیدا کنند، اما امروزه تقریباً ۸۰ درصد فروشگاهها تنها یک یا چند محصول خاص میفروشند و تنها فروشگاههای زنجیرهای هستند که تعداد اقلام بالایی برای فروش دارند.
وقتی برای محصولات و خدمات خاص خود نام تجاری در نظر نگیریم، نمیتوانیم مخاطبین هدفمان را به سمت خود بکشیم. اگر نام مشخصی داشته باشیم، افراد برای پیدا کردن ما پیگیر آن نام شده و در نهایت به ما میرسند.
بنابراین در پی تعریف برند چیست باید ویژگیهای یک برند خوب را بشناسیم تا بتوانیم به اهداف کاری خود دست پیدا کنیم. یک برند میتواند معرف جنبههای زیر باشد:
- جنبه ذهنی یا Conceptual
- جنبه بصری یا Visual
- جنبه شنیداری یا Verbal
یک برند خوب باید بتواند هم از نظر ذهنی و هم از نظر دیداری و شنیداری ویژگی محصول یا خدمت مربوطه را در قلب و ذهن افراد تداعی کند. وقتی ما هیچ اِلِمان یا نامی برای تداعی کردن ویژگیها خود نداشته باشیم، نباید انتظار این را هم داشته باشیم که افراد جذب محصولات، خدمات یا تخصص ما شوند.
یکی از مهمترین اهداف نام برند میتواند ایجاد یک پیام واضح در ذهن مشتری باشد. دیگر هدف برندسازی، جلوگیری از مورد سوءاستفاده قرار گرفتن خدمات یا محصولات خاص توسط سایر افراد است؛
به اینصورت که مردم برند خاصی را با کیفیت خاصی میشناسند و اگر کسی بخواهند همان محصول را بیکیفیت عرضه کند، چون برند قبلاً ثبت شده است، نمیتواند همان را ثبت کند، بنابراین باید برند خود را داشته باشد.
برندسازی چه مراحلی دارد؟
پس از بررسی اینکه برند چیست و چرا باید برند داشته باشیم، باید بدانیم که برندسازی چه مراحلی دارد؛ چراکه تا با مراحل کاری آشنا نباشیم، نمیتوانیم آن را به انجام برسانیم. پس از اینکه فعالیت گسترده یا خاص خود را مشخص کردیم، باید برای آن یک اسم انتخاب کنیم.
پس ار انتخاب نام تجاری فعالیتمان بهتر است در پی یافتن یک آیکون، لوگو یا طرح اختصاصی باشیم. پس از اینکه نام و طرح تجاری خود را نیز مشخص کردیم، آنگاه باید آن را ثبت کنیم. پس از ثبت هم نوبت به معرفی برند و شروع فعالیت میگردد.
البته تا زمانیکه از انجام فعالیت خود اطمینان کسب نکردهاید، برندسازی نکنید. برخی افراد بدون اینکه برای انجام کاری مصمم باشند، تمام مراحل برندسازی را طی میکنند و بعد متوجه میشوند که انجام آن کار برای آنها مناسب نیست و فعالیت مربوطه را انجام نمیدهند.
برندسازی تنها زمانی باید انجام شود که تمام مراحل کاری ما مشخص بوده و ۱۰۰ درصد مطمئن باشیم که آن را انجام میدهیم. در ادامه به تعریف ثبت برند چیست و چگونگی ثبت برند نیز خواهیم پرداخت.
۶ تا از ویژگی های حیاتی برند
تا به اینجا فهمیدیم که برند چیست و چه مراحلی هم دارد. همانطور گفتیم که مشخص کردن اسم برند، اولین مرحله برندسازی است. اما انتخاب اسم برند باید چگونه انجام شود؟ آیا هر اسمی که دوست داشته باشیم را میتوانیم برای نام برند خود انتخاب کنیم؟
البته که میتوانیم اما بهتر است قبل از انتخاب نام مورد علاقه خود، شش ویژگی حیاتی اسم یک برند را بدانیم تا بتوانیم انتخاب درستی داشته باشیم. این شش ویژگی به قرار زیر هستند:
-
باید در ذهن بماند
نامی که برای برند خود انتخاب میکنیم باید طوری باشد که اگر کسی یکبار آن را میشنود در ذهنش بماند. به همین خاطر انتخاب نامهای پیچیده و تخصصی برای برندها توصیه نمیشود.
-
باید ساده باشد
گاهی نامهای پیچیده و خاص هم در ذهن مردم میمانند اما هرچقدر نام تجاری ما سادهتر باشد، هم امکان بهخاطر سپاری آن راحتتر است و هم حس بهتری را در ما ایجاد میکند. ساده بودن برای انتخاب نام برند توسط تمام اساتید برندینگ جهانی توصیه میشود. بنابراین ریسک نکنید و نامهای پیچیده را کنار بگذارید. نامهای ساده از هر نظر بهترند.
-
باید به فعالیت ما مربوط باشد
این گزینه ضروری نیست اما بهتر است آن را در نظر داشته باشیم. اگر نامی که برای فعالیت خود انتخاب میکنیم به آن مربوط باشد، راحتتر در ذهن میماند. مثلاً برای برندسازی فعالیتهای آموزشی میتوان از پسوندهای آموز و بیاموز استفاده کنیم تا تداعی کننده آموزش باشند. برای فعالیتهای مربوط به زیبایی میتوان از پسوندهای بیوتی، ماه، ماهرخ و ….. استفاده کنیم که تداعی کننده زیبایی باشند.
-
باید متمایز باشد
اگر نامی که برای برند خود انتخاب میکنیم، تکراری یا نزدیک به نام برند دیگری باشد، ممکن است با برندهای دیگر اشتباه گرفته شود و این اصلاً خوب نیست. اگر نام که انتخاب میکنیم، منحصر به فرد یا کمیاب باشد، بهتر ما را معرفی خواهد کرد. متمایز بودن یکی از ویژگیهای برندسازی است.
البته این نکته را به یاد داشته باشید که وقتی شما یک نام مشابه برندهای مشهور برای فعالیت خود انتخاب میکنید، ممکن است اشتباه گرفتن برندها به نفع شما تمام شود اما این یک ریسک بزرگ است؛ چون وقتی افراد متوجه شوند که شما نامتان را به این علت شبیه به برندهای مشهور انتخاب کردهاید، از برند شما متنفر خواهند شد.
-
باید معنی خوبی داشته باشد
کلمات قدرتهای پنهانی در خود دارند. اگر نامی که انتخاب میکنید معنی خوبی نداشته باشد، مردم هم حس خوبی به آن پیدا نمیکنند. وقتی حس خوبی نسبت به چیزی نداشته باشی، نمیتوانی به طرف آن بروی. بنابراین طبیعی است که مردم به سراغ نامهای بد نمیروند و ترجیح میدهند به برندهای خوشنامتر مراجعه کنند.
نام خوب در پسزمینه میتواند باعث رونق کسب و کار شما نیز شود. مثلاً تصور کنید نام یک برند مواد غذایی «برکت» یا «رزق» باشد. وقتی چنین نامی انتخاب شود، معنی خوب آنها میتواند به بخشهای مهم کسبوکار شما وارد شده و تاثیر مثبتی بگذارد.
-
باید قابل ثبت باشد
گاهی افراد نام های واقعاً خوبی برای فعالیت و برندسازی خود انتخاب میکنند اما در آخر متوجه میشوند که این نام توسط فرد یا شرکت دیگری قبلاً ثبت شده است.
اگر یک نام برند قبلاً ثبت شد باشد، دیگر نمیتوان برای بار دوم آن را ثبت کرد، مگر اینکه پسوند یا پیشوند خاصی داشته باشد. بنابراین در مرحله نخست، بهجای یک نام، چند نام خوب را در نظر بگیرید تا اگر یکی یا چندتای آنها قابل ثبت نبود، گزینههای دیگری داشته باشید.
گاهی افراد چنان درگیر انتخاب نام برند میشوند که فعالیتهای دیگر خود را از یاد میبرند. انتخاب نام برند اگرچه بسیار مهم است اما با در نظر گرفتن شش ویژگی فوق در نهایت میتوان نام خوشمعنی و سادهای را انتخاب کرد.
درگیر شدن و به خرج دادن وسواس بیش از حد میتواند بقیه فعالیتهای مفید ما را مختل کند. پس زیاد حساس نشوید و همینکه به نام ساده با معنی خوب رسیدید (حتی در صورت غیر مرتبط بودن با فعالیت) آن را برگزینید. البته گاهی مشورت با سایر افراد هم میتواند در انتخاب یک اسم مناسب بسیار کمککننده باشد.
انواع برند کدامها هستند؟
برندها در انواع مختلفی طبقهبندی شدهاند که این طبقهبندی به قرار زیر است:
-
برندهای کالا
برند کردن یک محصول یا کالای خاص شامل گروه برندینگ کالا یا محصول خواهد بود. چه این محصولات توسط شما تولید شوند و چه آنها را از جای دیگری وارد کنید، شما باید آن محصول یا کالا را به یک برند تبدیل کنید تا بتوانید آن را معرفی کنید.
-
برندهای شخصی
اگر برندی که میخواهید ثبت کنید مربوط به خودتان باشد، در گروه برندهای شخصی قرار میگیرد. اگر شما تخصص خاصی دارید که میخواهید آن را به دیگران ارائه دهید مانند آموزش یک حرفه خاص یا تدریس، اگر ورزشکار هستید یا اگر در هر زمینهای میخواهید خودتان را مورد توجه قرار دهید، باید برندسازی شخصی یا پرسنال برندینگ انجام دهید.
-
برندهای شرکتی
وقتی شما میخواهید یک شرکت ایجاد کنید، در کنار ثبت آن شرکت باید برند شرکتی خود را نیز به ثبت برسانید. ثبت برند شرکتی میتواند کل افراد شرکتتان را به صورت یکپارچه به سمت یک هدف مشخص سوق دهد. (توجه به شش ویژگی انتخاب اسم برند در ثبت برندهای شرکتی باید براساس هدف جامع شرکت تعیین شود)
-
برندهای جغرافیایی
معمولاً برندهای جغرافیایی برای بناها در نظر گرفته میشوند؛ مثلاً وقتی پاساژي ساخته میشود، براساس اهداف تجاری آن مکان، برندهای مکانی یا جغرافیایی برای آن در نظر گرفته میشود. مثلاً پاساژ واقع در تهران را با برند «تهرانمال» نام گذاری کنند.
-
برندهای عمومی
این نوع برند معمولاً برای مراسمات حکومتی در نظر گرفته میشود که در آن سعی میشود حس اعتماد مردم برانگیخته شود. مثلاً برندهای مربوط به وزارتخانهها نمادهای خاصی بهصورت عمومی و مردمی دارند.
-
برندهای فرهنگی
مراسمات فرهنگی میتوانند تحت برندهای فرهنگی هم ثبت شوند. برندهای فرهنگی یا اخلاقی میتوانند تداعی کننده فعالیتهای فرهنگی یا اخلاقی خاصی در ذهن مردم باشند.
-
برندهای مذهبی
مساجد، کلیساها، معابد و دیگر مکانها یا مراسمات مقدس میتوانند تحت عنوان برندهای مذهبی قرار بگیرند.
-
برندهای ملی
برندهای ملی به ویژگیهای اصلی و ملی کشورهای خاص مربوط میشود. مثلاً همینکه کشور آلمان را به نظم یا کشور چین را به تولیدات انبوه تشبیه میکنند، نوعی برندسازی ملی است.
-
برندهای جهانی
وقتی یک فعالیت یا تولید خاص در سطح جهانی ارائه شود، باید نام یا طرحی انتخاب شود که برای همه مردم جهان قابل درک باشد و تنها مختص یک خطه یا کشور خاص نباشد.
چطور برند خود را ثبت کنیم؟
پس از شناخت انواع برند، حالا میخواهیم بدانیم ثبت برند چیست و چگونه میتوانیم آن را انجام دهیم. گفته میشود که روند ثبت برند کمی زمانبر و اذیتکننده است؛ اما شما برای اینکه دچار اذیت یا سختی ثبت برند نشوید میتوانید قبل از ثبت برندتان با افراد متخصص در این زمینه مشورت کنید و پس از آن به سازمان ثبت اسناد و املاک کشور مراجعه کنید.
آنگاه میبیند که ثبت برند شما بهراحتی انجام میشود. مواد ۵۷۶ تا ۵۸۲ قانون تجارت ایران، مربوط به ثبت برند و نام تجاری در ایران است. در فصل مربوط به «اسم تجارتی» کتاب قانون تجارت ایران، کلیه مفاد و قوانین مربوط به ثبت یک اسم تجاری عنوان شده است. مراحل ثبت اسم تجاری شامل مراحل زیر است:
- تحویل اظهارنامه ثبت نام و علامت تجاری به اداره ثبت علائم تجاری
- مدارک لازم برای اشخاص حقیقی که میخواهند برند ثبت کنند شامل کپی شناسنامه، کپی کارتملی، کپی مجوز فعالیت، پروانهی بهرهبرداری، پروانهی ساخت، جواز کسب یا کارت بازرگانی و یا هرگونه گواهی فعالیت صادره از نهادهای نظارتی و حاکمیتی دولتی است.
- مدارک لازم برای اشخاص حقوقی که میخواهند برند ثبت کنند شامل کپی شناسنامه، کپی کارتملی، کپی روزنامهی تاسیس و آخرین تغییرات شرکت، کپی مجوز فعالیت شامل جواز تاسیس، پروانهی بهرهبرداری، پروانهی ساخت، جواز کسب یا کارت بازرگانی و یا هر گونه گواهی فعالیت صادره از نهادهای نظارتی و حاکمیتی دولتی باشد.
- در صورتی که نشان تجاری شما شامل حروف لاتین باشد لازم است ابتدا اقدام به دریافت کارت بازرگانی کنید و سپس کپی آن را نیز همراه سایر مدارک تحویل دهید.
- بررسی نام برند و اشکالگیری آن توسط نهاد مربوطه و انجام اصلاحات لازم
- ترتیب یک آگهی تقاضا برای ثبت برند
- اگر شکایتی از طرف فرد حقیقی یا حقوقی مبنی برای تکراری بودن نام برند وجود نداشته باشد، برند ثبت میشود. (۳۱ روز زمان برای این ادعا در نظر گرفته میشود)
- ثبت هر بند تجاری به مدت ۱۰ سال اعتبار خواهد داشت و پس از این مدت باید تمدید اعتبار شود.
- در کل روند ثبت یک برند چند ماه زمان میبرد و باید صبورانه مراحل مربوطه را طی کنید.
- برای ثبت برندهای جهانی یا بینالمللی باید ابتدا برند را در کشور مبدأ ثبت کرده و سپس براساس معاهده مادرید نیز آن را به ثبت برسانید تا علاوه بر ایران در ۸۵ کشور دیگر جزو این معاهده هم اعتبار داشته باشد.
طی کردن مراحل فوق به کمک یک کارشناس ثبت برند برایتان راحتتر خواهد بود؛ چرا که ه ربار اگر سازمان ثبت اسناد اشکالی به نام برند شما وارد کند، باید آن مشکل را حل کرده و سپس اقدام به ثبت کنید.
برندهای مشهور جهان کدامها هستند؟
در جهان برندهای مشهور زیادی وجود دارد که در پی خدمات و محصولات ارزشمند خود، برترین ارزشهای جهانی را ازآن خود کردهاند. از بین این برندهای مشهور میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- برند اپل (Apple) – فعال در صنعت تکنولوژی – با ارزش 170 میلیارد دلار
- برند گوگل (Google) – فعال در صنعت تکنولوژی – با ارزش 102 میلیارد دلار
- برند مایکروسافت (MicroSoft) – فعال در صنعت تکنولوژی – با ارزش 87 میلیارد دلار
- برند کوکاکولا (CocaCola) – فعال در صنعت نوشیدنی – با ارزش 56 میلیارد دلار
- برند آمازون (Amazon) – فعال در صنعت تجارت الکترونیک – با ارزش 54 میلیارد دلار
- برند دیزنی (Disney) – فعال در صنعت تولید فیلم و انیمیشن – با ارزش 43 میلیارد دلار
- برند تویوتا (Toyota) – فعال در صنعت خودروسازی – با ارزش 42 میلیارد دلار
- برند مکدونالد (Mcdonald’s) – فعال در صنعت رستوران – با ارزش 40 میلیارد دلار
- برند سامسونگ (Samsung) – فعال در صنعت لوازم الکتریکی و الکترونیکی – با ارزش 38 میلیارد دلار
- برند نایک (Nike) – فعال در صنعت تولید لوازم ورزشی – با ارزش 27 میلیارد دلار
برندهای مشهور ایرانی کدامهای هستند؟
در داخل کشورمان نیز برخی برندهای مطرح، مشهور و خوشنام وجود دارند که از بین آنها میتوان به برندهای استیل البرز (فعال در تولید محصولات استیل و سینک ظرفشویی)، امرسان (فعال در تولید یخچال فریزر)، دینا (فعال در تولید مواد غذایی)، چرم مشهد (فعال در صنعت تولیدات چرمی)، نیککالا (فعال در تولید لوازم خانگی)، هاکوپیان (فعال در عرصه پوشاک و مد)، کاله (فعال در زمینه تولید لبنیات)، میهن (فعال در زمینه تولید لبنیات)، ماهانایرلاین (فعال در عرصه ناوگان هواپیمایی)، بانک پاسارگاد (فعال در زمینه بانداری) و …. اشاره کرد.
سخن پایانی
همانطور که مشاهده کردید، نام برندهای مشهور جهانی و ایرانی براساس معیارهای خاصی انتخاب شدهاند. برخی از آنها ویژگیهای نامبرده در نام برند را رعایت کرده و برخی هم رعایت نکردهاند. میتوان نتیجه گرفت اگر نام یک برند حتی مناسب هم انتخاب نشود اما معنی خوبی داشته باشد، میتواند در نهایت در کنار فعالیتهای مفید و هوشمندانه عوامل دیگر به شهرت و ارزش بالایی برسد.
در این مطلب به پاسخ پرسشهایی از این دست پرداختیم که برند چیست و چرا باید برند داشته باشیم؟ ثبت برند چیست و چگونه انجام میشود؟ ویژگیهای یک برند چیست؟ بنابراین در کل فهمیدیم که برند چیست و چگونه آن را میتوانیم به ثبت برسانیم. در پی این پاسخها دیگر میتوانید برای انتخاب یک نام مناسب تصمیم گرفته و مراحل ثبت آن را نیز دنبال کنید. برای دریافت اطلاعات بیشتر هم میتوانید به متخصصین و مشاور کسب و کار رجوع فرمایید. امیدوارم این مطلب موجبات رضایت شما را فراهم کرده باشد. موفق و مؤید باشید.
برخی از سوالات رایج:
۱. یک برند خوب معرف چیست؟
۱. جنبه ذهنی
۲. جنبه بصری
۳. جنبه شنیداری
۲. برند به چه معناست؟
شاید بتوان گفت برند مهم ترین مشخصه یک کسب و کار است. یک برند معرف اصلی یک کسب و کار به شمار می رود و مشخصه های اصلی آن را یادآور می شود.
۳. ویژگی مهم یک برند چیست؟
۱. در یاد افراد بماند.
۲. ساده باشد.
۳. مربوط به کسب و کار باشد.
۴. معنا متفاوت و جذابی داشته باشد.
معنای داستان سرایی برند (Brand Story) ، چند نمونه داستان برند
داستان برند همیشه برای همه انسانها هیجانانگیز است. ذهن به کمک داستان میتواند یک سری اتفاقات پشت سر هم را دنبال کرده تا به نتیجه نهایی آن برسد.
اگر داستان سرایی برای هر موضوعی انجام شود، آن موضوع میتواند ذهن انسانها را با خود همراه کند. البته حقیقتاً در پس هر رویداد و در پس عمر هر انسانی داستانهای زیادی وجود دارد که تعریف کردن آنها میتواند پیوند عمیقی بین یک انسان با دیگر انسانها ایجاد کند.
حالا تصور کنید که برای یک برند داستان سرایی صورت بگیرد، آیا فکر نمیکنید که داستان برند میتواند مخاطبین آن برند را بسیار بیشتر از پیش تحت تاثیر قرار دهد؟
مثلاً در پس جمله معروف شرکت خودروسازی پورشه مبنی بر: «جایگزینی نیست»، داستان تلاشها و کیفیت برتر این شرکت قرار دارد. در این مطلب بهصورت مفصل به بررسی ستوریبرند و همچنین داستان برندهای معروف جهان خواهیم پرداخت تا به ماهیت اصلی داستان سرایی برندها پی ببریم. لطفاً در این بررسی با ما همراه باشید.
داستان برند چیست؟
داستان برند یا Brand Story همان قصهی فراز و نشیبهایی است که در مسیر رونق گرفتن یک کسب و کار اتفاق افتاده است. برندها با بیان خلاصه و خلاقانه داستانهای واقعی خود باعث ایجاد حس تعامل در مخاطبان خود میشوند و اینچنین مخاطبان میتوانند حس بهتری نسبت به یک برند خاص داشته باشند.
تصور کنید چقدر نابخردانه خواهد بود اگر داستان جذابی در پشت یک برند باشد اما مخاطبین آن برند هرگز از آن داستان باخبر نشوند.
بنابراین بهتر است سختیها، شکستها، پیروزیها، چالشها، نقاط سقوط و صعود و دیگر ماجراهای مربوط به یک برند بهصورت داستانی هیجانانگیز در اختیار مخاطبین فعلی و بالقوه آن برند قرار بگیرد.
در این صورت مخاطبین صدها برابر نسبت به قبل حس بهتری نسبت به آن برند پیدا خواهند کرد و بیشتر از محصولات و خدمات آن نیز استفاده خواهند کرد.
شاید در نگاه اول، داستانها قصههای بیسرتهی بهنظر برسند که تنها جنبه سرگرمی دارند. در واقع برای سالیان دراز مردم هیچ داستانی را در بیزینس خود تعریف نمیکردند، چراکه تصور میکردند مکان رسمی کسبوکار جای قصهپردازی نیست.
امروزه در پی تحقیقات گستردهای که محققان درباره ساختار ذهن انسان انجام دادهاند، به این نتیجه رسیدهاند که داستان، شعر، موسیقی و بازی تاثیر شگرفی روی تحریک احساسات انسان دارد؛
این درحالی که دنیای خرید و فروش و بیزینس هم نه دنیایی منطقی، بلکه دنیایی احساسی است! برای درک بهتر این موضوع به خودتان فکر کنید. چند درصد از خریدهای شما ضروری است؟ آیا وقتی میخواهید به بازار بروید، تنها محصولات ضروری را خریداری میکنید یا هرچیزی که برایتان جذاب باشد را میخرید؟
مطمئناٌ این موضوع برایتان روشن شده که اگر قرار باشد تنها ضروریات زندگی خریداری شود، هشتاد درصد کسبوکارهای دنیا باید کلاً منحل شوند. با درک این موضوع که همه چیزهایی که تا به امروز منطقی بهنظر میرسیدند، بیشتر از هر چیزی به احساسات وابسته بودند به سراغ ادامه بحث داستان سرایی در برند میرویم.
چرا باید برای برندمان داستان بسازیم؟
اگر یک داستان هیجانانگیز برای برند خود نسازیم، هیچ اتفاق خاصی برای توسعه برند نمیافتد! در واقع بدون داستان چطور میتوان به اتفاقات خارقالعادهای مانند چند برابر شدن مشتریان و چندبرابر شدن مقدار فروش یک برند فکر کرد؟!
وقتی داستانی در کار نباشد، همه چیز مثل همیشه عادی پیش خواهد رفت. اما اگر داستان بسازیم، ممکن است شاهد اتفاقات زیادی باشیم. اگر میخواهید یک کسبوکار معمولی داشته باشید، نیازی به داستان سرایی یا هیچ خلاقیت دیگری نیست.
اما اگر در پی یافتن راههایی برای رونق دادن کسب و کارتان و فروش بیشتر هستید، هرچه زودتر داستان خود را بسازید و آن را به روشهای گوناگون مستقیم و غیرمستقیم به مخاطبان خود برسانید. نمیتوان ادعا کرد داستان سرایی برای برند میتواند یک کسبوکار را به اوج برساند، اما با اطمینان میتوان گفت که داستان برند میتواند تاثیر بسیار مثبتی در روند رشد یک کسبوکار داشته باشد.
هرچقدر داستان شما خلاقانهتر باشد، نتایج بهتری در پی خواهد داشت. برای مثال، دیزنیلند (سرزمین شخصیتهای کارتونی والتدیزنی)
با ارائه جملهی «شادترین نقطهی روی زمین» داستان هیجان و شادی مجموعه خود را با این جمله ساده بیان میکند.
برای ساختن داستان برند خود باید چکار کنیم؟
طراحی داستان برند کار چندان راحتی هم نیست. نمیتوانیم مانند مادربزرگهایمان که نوهها را دور هم جمع میکرد و برایشان قصه و داستان تعریف میکرد، ما هم مخاطبینمان را به دور خود جمع کنیم و از اول ماجرا برندسازی خود را برای آنها تعریف کنیم.
اولین چیزی که برای داستان برند باید در نظر داشته باشید، «صداقت» است. داستان برند هرچقدر هم جذاب و هیجانی باشد، اگر با صداقت همراه نباشد نمیتواند تاثیر عمیقی برجای بگذارد.
همان تحقیقاتی که ثابت کردهاند داستان برند میتواند تاثیر زیادی در پیشرفت آن برند داشته باشد، این را نیز ثابت کردهاند که ذهن ناخودآگاه انسان میتواند دروغ و حقیقت را از هم تمیز دهد.
این تاثیر شاید در ظاهر چندان مشخص نباشد اما در باطن کاملاً مشخص خواهد بود. بنابراین ریسک نکنید و برای ساختن داستان برند خود تنها به دنبال واقعیتهایتان باشید. البته داستان برند میتواند بهصورت ارائه یک چشمانداز در آینده هم باشد.
بعضی از برندها با تاثیر گرفتن از اتفاقات اجتماعی جامعه به ارائه چشماندازهایی میپردازند که با معرفی محصول و خدمات خود قصد برآورده ساختن آنها را دارند. برندهای زیادی هستند که پس از به اوج رسیدن، به شدت نزول کردهاند و امروزه هیچ نامی در بین مردم ندارند. بنابراین در مسیر پرتکاپوی برندینگ باید بتوانید از هر لحاظ به فکر بهترین شدن و بهترین باقی ماندن باشید.
۷ گام اولیه برای ساختن یک داستان برند خوب
برای ساختن داستان برند باید موارد زیادی را در کسبوکار خود بررسی کنید تا در نهایت بتوانید یک داستان خلاصه و خلاقانه از آن استخراج کنید. یادتان باشد یک داستان اگر برای خودتان هیجان نداشته باشد، برای مخاطبین هم هیجانی ندارد.
مطمئناً در مسیرتان داستانهای شنیدنی زیادی وجود دارد؛ بنابراین با در نظر گرفتن گزینههای زیر میتوانید در نهایت به یک طرح مناسب برسید:
-
سابقهتان را مرور کنید
چه شد که به اینجا رسیدید؟ چه اتفاقاتی افتاد که در نهایت تبدیل به برند شدید؟ برای پاسخ دادن به این سوال باید به ابتدای راه برگردید، به زمانی که قدمهای اول را برمیداشتید.
نه از شکستها غافل شوید و نه از پیروزیها. هر داستانی یک آغازی، یک یا چند شکست و یک یا چند نقطه اوج دارد. ببینید شکستها، چالشها و نقاط اوج شما کدامها بودهاند.
-
اتفاقات برجسته را یادداشت کنید
بهتر است هر اتفاق کوچک یا بزرگی که مرور میکنید را یادداشت کنید. این یادداشتها هستند که در نهایت میتوانند به طرح اولیه داستان برند شما تبدیل شوند. بنابراین ضمن یادداشت کردن تمام اتفاقات، گزینههای برجسته را جداگانه یادداشت کنید تا بعدها از آنها بهره بگیرید.
-
اهداف برندینگ خود را بنویسید
در ابتدای کار هدفتان از ایجاد برند چه بود و حالا چه اهدافی برای برند خود در آینده دارید؟ تمام اهداف گذشته و آیندهتان را بنویسید. اگر میخواهید محصولات جدیدی به خط تولید خود اضافه کنید یا خدمات بیشتری به مخاطبینتان ارائه دهید، داشتن اهداف برندینگ بهترین گزینه برای داستان برند شما باشد.
البته ممکن است شرایط بازار طوری باشد که محقق کردن این اهداف را برایتان دشوار کند و باعث شود اهداف دیگری را برای آینده کسبوکارتان تعیین کنید. بههرحال هر هدفی دارید آن را یادداشت کنید. اگر تابحال با یک ریتم مشخص پیش رفتهاید و هدف خاصی تعیین نکردهاید، وقتش است که حالا این کار را بکنید و برای کسبوکارتان هدفهای مشخصی در نظر بگیرید.
-
به مخاطبانتان بیندیشید
گاهی صاحبان برندها فراموش میکنند که اولین و اصلیترین عاملان ایجاد و توسعه کسبوکارها تنها مخاطبین خاص آن فعالیت هستند؛ شاید هم دلیل سقوط برخی از برندها فراموش کردن همین موضوع یا یادآوری برند(Brand Recall) باشد.
شما هرچقدر بهتر بتوانید مخاطبین خود را شناسایی کنید، بهتر میتوانید در مسیر رفع نیازهای آنها گام برداشته و در اوج بمانید. این موضوع در داستان برند اهمیت بالاتری پیدا میکند. بنابراین ببیند که مخاطبین اصلی شما چه کسانی هستند و در صورت شنیدن کدامیک از بخشهای داستان شما به وجد میآیند؟
دلیلی ندارد هرچیزی را در داستان برند خود بگنجانید. داستان حرفهای آن است که بخش کوچکی از ماجرا را عنوان کند که از جذابیت بیشتری برای مخاطبین شما و عموم مردم برخوردار باشد. تا مخاطبین خود را کامل نشناسید، نمیتوانید بفهمید که کدام بخش داستانتان برای آنها جالب خواهد بود.
-
قهرمان را پیدا کنید
هر داستانی یک قهرمان دارد. البته داستان میتواند چند قهرمان هم داشته باشد. بهرحال بسته به نوع داستان تعداد قهرمانان نیز مشخص خواهند شد. نکتهای که باید در این مرحله مورد توجه قرار دهید این است که مخاطبین را قهرمان داستان برند خود کنید. یا اگر خود و کارمندان ارشدتان قهرمان هستید، بهطوری مخاطبین را نیز در اوج قهرمانیتان شریک کنید.
مثلاً از جملاتی استفاده کنید که مخاطبین حس کنند با دنبال کردن شما ارزش ویژهای بهدست میآورند. انسانها عاشق دیده شدن و امتیاز گرفتن هستند؛ اگر شما مخاطبین خود را ببینید و به آنها در داستان خود امتیاز بدهید، حس خوبی نسبت به شما پیدا میکنند. هدف از داستان هم تنها ایجاد این حس خوب است که در نهایت به طرفداری از برند شما میانجامد.
-
چند داستان بنویسید
در نهایت پس از مرور سابقه، تعیین اهداف آینده و یادداشتبرداریهای مکرر، بهتر است بیشتر از یک داستان طرح کنید تا بعد با بررسی هریک از آنها بهترین گزینه را انتخاب کنید. شاید در داستان شما چندین هدف متفاوت و چندین نقطه اوج یا چالش جدید وجود داشته باشد؛ بنابراین هر یک از آنها را به یک داستان مجزا تبدیل کنید. شاید بعداً بتوانید با ترکیب همه آنها داستان قویتری بسازید.
-
مشورت کنید
برای اینکه بتوانید بهترین داستان را انتخاب کنید، میتوانید از دیگران مشورت بگیرید. این مشورت میتواند با افراد متخصص کسبوکار باشد. البته مشورت گرفتن از بهترین و وفادار مشتریانتان نیز میتواند سودمند باشد.
مثلاً بهصورت مستقیم همه داستانهای برند خود را در اختیار آنها بگذارید و ببینید کدامیک بیشتر برایشان جذاب خواهد بود. در این مرحله میتوانید خود را جای مخاطبینتان بگذارید و ببینید در صورت شنیدن چه داستانی از برندتان به وجد میآمدید و حس خوبی نسبت به آن پیدا میکردید.
-
موفق شوید
اگر داستان برند خود را درست انتخاب کنید و برای ایجاد آن وقت و انرژی کافی بگذارید، شک نکنید که باعث پیشرفت کارتان خواهد شد. تمام این کارها برای رسیدن به موفقیت انجام میشود. ما داستان واقعی و مثبت خود را به مخاطبینمان انتقال میدهیم تا بتوانیم هم برای آنها ارزش ایجاد کرده و هم خود در موقعیت بهتری قرار بگیریم.
موفقیت یکطرفه در کسبوکار همیشگی نیست؛ تنها برندهایی میتوانند استمرار داشته باشند که ارزش مشتریان را بالاتر از ارزشهای خود در نظر گرفته و همواره در پی کسب رضایت ایشان باشند.
یک جمله مشهور در بازاریابی وجود دارد مبنی بر: «مردم اول خودتان را میخرند بعد محصولتان را» یعنی یک مشتری ابتدا از خود شما (طرز صحبت، تیپ، رفتار، اهداف و …) خوشش میآید و بعد ترجیح میدهد از شما خرید کند. شاید این مسئله مسخره بهنظر برسد اما بارها تحقیقات گسترده جهانی این امر را ثابت کردهاند. هرچقدر در نظر مشتریان باحالتر باشید، جنس و خدمات شما را نیز بهتر میخرند.
داستانمان را چگونه برای مخاطبینمان تعریف کنیم؟
تصور کنید داستان بسیار خوبی ساختهایم. بخشی از چالشها و اوجهای گذشته و برخی چشماندازهای آینده را به شکل چند جمله خلاصه و کوتاه درآوردهایم که میتواند بیشترین تاثیرگذاری را ایجاد کند. اما حالا با این داستان چه کنیم؟ آن را چگونه به مخاطبین خود انتقال دهیم؟ بخشی از راههای انتقال داستان برند به شرح زیر هستند:
- داستان را به شکل شعار معرفی محصولات آینده خود درآورید. مانند: «با ما برای همیشه خوشاندام بمانید»، «رسالت ما همواره ارائه بهترین …… به شما بوده است»، «دلتان یک …… میخواهد؟ ما میتوانیم به شما کمک کنیم» و ……
- از شبکههای اجتماعی استفاده کنید و داستان خود را در بخشهای مختلف بهصورت غیرمستقیم در پسزمینه محصولات و خدماتتان ارائه دهید. رسانههای اجتماعی ابزارهای قدتمندی برای انتقال داستان برندها هستند. داستان برند چه به صورت شعار یا چشمانداز باشد یا گریزی به اتفاقات گذشته برند باشد، در هر صورت میتواند بهراحتی در پسزمینه تبلیغات شما جای بگیرد.
- در مصاحبههایتان داستان برند را تعریف کنید. معمولاً مصاحبههای فراوانی با صاحبان برندها میشود. شما میتوانید از این فرصت استفاده کنید تا خبرنگاران و رسانهها این موضوع را بولد کرده و در سرتیترها به عموم مردم نشان دهند.
- داستان خود را در لوگویتان بگنجانید. شکل و طراحی خاص لوگوها افراد زیادی را کنجکاو میکند. برخی از برندها بارها لوگوی خود را تغییر دادهاند و هربار یک داستان تازه به آن اضافه کردهاند. مثلاً شرکت گوگل در ابتدا تنها یک رنگ را در لوگوی خود استفاده کرده بود اما بعدها برای نشان دادن داستان بدون مرز بودن خود به چند رنگ درآمد.
راههای زیادی برای انتقال داستان برندتان وجود دارد. شما میتوانید به غیر از مواردی که عنوان شد، روشهای کاربردیتری را نیز پیدا کنید و از آنها برای انتقال داستان برندتان به مردم استفاده کنید. مطمئن باشید که هر تغییر، جمله یا شعار تازه، مخاطبین شما را کنجکاو میکند تا ببینند در پس آن چه داستانهایی وجود دارد.
۵ داستان از برندهای مشهور جهان
اکثر برندهای مشهور جهان داستانهای جالبی در پس هر تولید یا خدمت خود دارند که بخشی از آنها به قرار زیر است:
-
داستان فلش نارنجی آمازون
فلش نارنجی رنگی که در زیر عنوان Amazon در لوگوی این سایت قرار گرفته، به این معنی است که در این سایت از a تا z را میتوان پیدا کرد. وقتی مخاطبین پیگیر این فلش شوند، به این نتیجه میرسند که در آمازون میتوانند هرچیزی را پیدا کنند. از مداد و خودکار و کتاب گرفته تا ماشین و هواپیما و جزیره در این سایت قابل خرید است. یک فلش کوچک توانسته است این مفهوم بزرگ را انتقال دهد.
-
داستان برند والتدیزنی
شاید برایتان جالب باشد بدانید که لوگوی شرکت چندرسانهای والتدیزنی از امضای صاحب این کمپانی گرفته شده است. وقتی امضای یک صاحب برند در لوگوی آن جای بگیرد، موجب تایید اعتبار آن برند در ذهن مردم میشود. البته شکل امروزی لوگوی والتدیزنی مرتبتر از امضای آقای دیزنی است اما باز هم داستان امضای او را در پسزمینه دارد که حس خوبی را در مخاطبین آن ایجاد میکند.
-
داستان شعار مرغهای کنتاکی
شعار KFC این است: «لیس زدن انگشتها کار خوبی است» این شعار بهراحتی و سادگی خوشمزگی مرغهای سوخاری کاافسی را به مردم نشان میدهد.
-
داستان گریز از ناممکنهای آدیداس
شرکت آدیداس توانست با ارائه شعار «غیرممکن وجود ندارد!» تاثیر خوبی در معرفی محصولات خود روی عموم مردم بگذارد. این شعار داستان تلاش و غیرقابل متوقف شدن آدیداس را به وضوح نشان میدهد. این شرکت در پی موفقیتهای گذشته و چشماندازهای گستردهای که برای آینده محصولاتش در نظر گرفته بود، چنین شعاری را ارائه داده است.
-
داستان بازی در دنیای پلیاستیشن
پلیاستیشن داستانش را بهصورت «در دنیای خود زندگی کنید، در دنیای ما بازی کنید!» بیان میکند. این جمله علیرغم بیان داستان بازیهای پرطرفدار پلیاستیشن، به تایید اعتبار و ادامهدار بودن این روند اشاره دارد.
نمونههایی که بیان شد تنها بخشی از داستانهای بسیار مختصر برندها بودند که در قالب لوگو، شعار و جملات کوتاه ارائه شده بودند. البته در پس هر لوگو، شعار با جمله کوتاهی، کلی داستان بلند دیگر وجود دارد که برندها برای سادگی و راحتی انتقال، آنها را در حد یک نشان یا جمله کوتاه کردهاند.
مطمئناً در پس جملهی «باورش کن» شرکت سونی یا جملهی «پول بیشتری ذخیره کنید، زندگی بهتری داشته باشید» مجموعهی فروشگاههای زنجیرهای والمارت برنامهها، داستانها و اهداف زیادی وجود دارد.
سخن نهایی
همانطور که در داستان برندهای معروف مشاهده کردید، داستان برند میتواند بسیار ساده و خلاصه باشد. اما دستیابی به یک جملهی ساده و خلاصه شده به بینش، شناخت مشتری و مخاطب، اهداف و چشماندازهای یک برند بستگی دارد. شما تا ندانید از کجا آمدهاید، چکار کردهاید، چگونه رسیدهاید،
قرار است چکار کنید یا چگونه ادامه دهید، نمیتوانید هیچ داستانی برای برند خود بسازید. بنابراین با بررسی داستانهای برندینگ شرکتهای مشهور و الگوبرداری از شیوه داستان سرایی آنان، شما نیز میتوانید برای برند خود داستان شایستهای بسازید که یک سیستم بُرد-بُرد برای شما و مخاطبین شما ایجاد کند.
امید ما همواره موفقیت و شادکامی شماست. امیدوارم که این مطلب مورد توجهتان قرار گرفته باشد.
برخی از سوالات رایج:
۱. داستان برند را توضیح دهید؟
به مسیر و شرایطی گفته می شود که یک برند در راه رسیدن به هدف خود طی می کند در واقع داستان برند شامل موفقیت ها و شکست های یک کسب و کار است.
۲. دلیل داشتن داستان برند برای یک کسب و کار چیست؟
در نگاه اول داستان برند باعث جذب افراد به محصول و کسب و کار ما می شود درواقع داستان برند به افراد نشان می دهد برای شروع یک کسب و کار و در راه رسیدن به موفقیت چالش های زیادی وجود دارد.
۳. ویژگی ساختن داستان برند مناسب چیست؟
۱. سابقه برند را مرور کنید.
۲. اتفاقات برجسته را بازگو کنید.
۳. اهداف برند خود را یادآور شوید.
۴. به نیازهای مخاطبتان توجه کنید.
مفهوم برند سازی شخصی با پرسونال برندینگ ، مراحل انجام برند سازی شخصی
برندسازی شخصی یا پرسونال برند میتواند در ابتدا کاری بسیار دشوار باشد؛ اگر قصد انجام این کار را دارید ولی اطلاعات کافی درباره این موضوع در اختیار ندارید، این مقاله میتواند برای شما بسیار مفید باشد و اطلاعات مناسبی از نحوه پرسونال برندینگ در اختیارتان قرار دهد. در حقیقت برندسازی کاری نیست که بتوانید در طول یک شبانه روز آن را به اتمام برسانید.
حتی برند شخصی «اپرا وینفری» نیز از برنامههای کوچک محلی قبل از اینکه بتواند به یکی از مالکان آنها تبدیل شود شروع به کار کرد و در طول این سالها همواره تحولات زیادی تجربه کرده است.
اگر تصمیم شما برای داشتن یک برند شخصی بسیار جدی است باید بدانید که در وهله اول شما به یک برنامه تنظیم شده برای ادامه کار خود نیاز دارید و برای شروع این روند باید کمی وقت بگذارید و در مورد آن به خوبی مطالعه کنید.
همچنین شما در همین ابتدای کار باید بدانید که دقیقا چه چیزی را میخواهید و سعی کنید تا رقیبان خود را به خوبی بشناسید.
در واقع یک پرسونال برند آن چیزی است که از ایده کسب و کار شما به خوبی پشتیبانی میکند و به سرعت باعث پیشرفت شما میشود. در واقع مردم از پرسونال برای تمایز دادن کار خود از سایر رقبا استفاده میکنند.
مورد مهمی که در برند سازی شخصی باید به ان توجه داشته باشید، شناخت هدف خودتان از کسب و کار است. هدفی که کسب و کار شما را مشخص میکند، موضوع مهمی در انتخاب برند شخصی شما است. از طرفی شما با شناخت بیشتر تکنیک های پرسونال برندینگ با مخاطب خود، بیشتر و بهتر ارتباط برقرار میکنید. مخاطب با شناخت و توجه به برند شما از اهداف کاریتان باخبر میشود. در نتیجه بهتر است توجه خاصی به موضوع چگونه برندسازی شخصی کنیم؟ بپردازید. در ادامه ما شما را با ۴ نکته مهم پرسونال برند یا برند سازی شخصی که باید بدانید آشنا خواهیم کرد:
۴ نکته مهم پرسونال برند یا برند سازی شخصی
-
توجه خود را به یک جنبه خاص متمرکز کنید
دلیل اصلی اینکه بسیاری از افراد هنگام برقراری ارتباط با افراد جدید تمرکز کافی را ندارند این است که در هنگام ملاقات با افراد جدید شخصیت جدیدی به خود میگیرند که این امر بصورت ناخداگاه تمرکز شما را بهم میزند.
پس با توجه به این نکته اگر شما میخواهید که به صورت حرفهای شخصی سازی برند خود را انجام دهید، باید در ابتدا هدف اصلی کار خود را به درستی تعریف کنید و سپس همیشه به آن پایبند باشید و اجازه دهید که پایبندی شما به هدفتان توجه مخاطبین را به شما جلب کند.
این امر موجب هدف و محتوایی ثابت از شما را برای مخاطبان تعریف میکند و به دیگران این اجازه را میدهد تا بتوانند شما را بهتر بشناسند. تنها کاری که شما لازم است در این مرحله انجام دهید این است که یک زمینه کاری خاص را برای خود انتخاب نمایید، سپس در آن زمینه کاری متخصص شوید. یک پرسونال برند متمایز، برندی است که صاحبان آن توجه ویژهای را به حیطه کاری تجارت و برند خود اختصاص داده باشند.
پس بگذارید تا هدف شما و محتوایی که به مخاطبین ارائه میدهید همیشه بر روی یک موضوع خاص تمرکز داشته باشد تا هدف و محتوای شما در ذهن مخاطب تا مدتها حک گردد. هرچه که منطقه هدف یک برند شخصی باریک تر باشد و تخصص صاحب این برند بر روی یک موضوع خاص بیشتر باشد، باعث میشود تا تمرکز بیشتری داشته باشد و بتواند تجارت خود را حرفه ای تر ادامه دهد.
-
یک داستان بگویید
اگر پرسونال برند شما داستان خاصی برای بیان کردن نداشته باشد، باید بدانید که ممکن است به این دلیل نیمی از مخاطبین خود را از دست بدهید.
در واقع مشاور کسب و کار و کارشناسان معتقدند که بهترین استراتژی برای برند سازی شخصی، امروزه داشتن یک داستان واقعی در پشت پرده آن است، و هیچ عامل دیگری جز داشتن یک داستان واقعی نمیتواند شما را اینقدر در کارتان جلو بیاندازد
برای شروع این کار میتوانید از داستان شروع برند خود اغاز کنید، از راه و مسیری که برای موفقیت در برند خود طی کردید شروع کنید. از داستان ایده شکل گیری ایده خود برای شروع کسب و کار بگویید و بیشتر با مخاطب ارتباط برقرار کنید.
این موضوع در نهایت باعث به ایجاد ارتباط بیشتر و صمیمی تر مخاطب با شما میشود. و ارتباط بهتر منجر به آشنایی و نزدیکی بیشتر افراد به شما میشود.
اصلی که بهتر است در این موضوع در نظر داشته باشید، صداقت است. صداقت در هر حال، باعث شناخت بیشتر افراد از شما میشود و ارتباط دوطرفه مناسبی شکل میگیرد.
پس بهتر است تا برند شما داستانی را با مردم در میان بگذارد تا مردم هم بتواند به شیوهای مناسب با آن رتباط برقرار کنند. شما باید سعی کنید تا با برقراری ارتباط با مردم زمینه لازم برای ارتقاء برند شخصی خود را بیش از پیش تقویت کنید.
یکی از بهترین روشهای حال ممکن برای روایت یک داستان تولید محتوا است. همچنین از اشتراک گذاری فیلم نباید غافل شوید؛ زیرا امروزه فیلم ها شخصیترین راه برای برقراری ارتباط شما با مخاطبین از طریق اینترنت هستند.
در واقع برخی از کارشناسان معتقدند که برند شخصی شما همان چیزی است که در صورت عدم حضورتان، داستان شما روایت میکند. بهطور خلاصه پرسونال برند نام و آوازه ای است که شما در بین مردم دارید.
-
از خود تاثیر مثبت به جا بگذارید
پس از اینکه برند سازی شخصی را با موفقیت پشت سر گذاشتید، به طور کلی شما دو راه برای توسعه برند در اختیار خوهید داشت:
- نام تجاری که با این همه طحمت و تلاش ساختهاید را به حال خود رها کنید
- یا اینکه به تدریج افراد بیشتری را به سمت برند شخصی خود جذب نماید
یکی از توصیههایی که متخصصین همواره به افرادی که به دنبال ساخت برند شخصی خود هستند ارائه می دهند، این است که شما باید این موضوع را به یاد داشته باشید که نماینده و رهبر برندتان هستید و هر کاری که انجام بدهید.
پروژههایی که در حال حاضر در دست دارید، شیوه رفتار و روابطتان با مردم و حتی مواردی که در اولویتهای لیست خود یادداشت میکنید همیشه به نحوی تاثیر خود را در برندتان به جا خواهد گذاشت زیرا شما صاحب آن هستید.
پس سعی کنید تا با انجام دادن اقداماتی حرفهای و کمک به دیگران نگرشی مثبت را در مورد برند شخصی خود ایجاد نمایید و باعث رشد تجارت خود گردید.
-
زندگیتان را وقف مارک شخصی خود کنید
همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم یکی از مواردی که می تواند برند سازی شخصی شما را با دشواری روبرو کن،د جدا کردن برند از زندگی شخصیتان است. اگرچه این امکان هم وجود دارد، اما اگر شما بین این دو جدایی ایجاد نکنید سریعتر و راحتتر میتوانید به اهداف خود برسید.
در واقع یک برند شخصی باید در همه زمینهها از شما پیروی کند و صادقانه شخصیت حقیقیتان را منعکس نماید، همچننین باید بیانگر باورهایی باشد که به آن اعتقاد دارید.
هنگامی که شما موارد گفته شده را به خاطر بسپارید خواهید دید که برند شخصی درواقع تنها بازتاب کنندهی عملکردهایی چون بازاریابی، تامین مالی یا خلاقیت نیست، بلکه انعکاس دهندهی اصولی چون رهبری آگاهانه و سرپرستی یک تیم است.
در واقع برند سازی شخصی یا پرسونال برند یک پروژه مادامالعمر است، که دائماً در حال تغییر و تحولات اساسی است. حتی اگر افراد سرشناسی که بزرگترین برندها و معروفترین آنها را ساختند و توسعه دادند را ملاقات کنید و از آن ها راجع به چگونگی دستیابی به موفقیتشان بپرسید، به شما خواهند گفت که قانون مشخصی برای شخصی سازی یک برند وجود ندارد.
اما با پیروی از قوانین عمومی کلی میتوانید نخستین گامهای خود را در این راه بردارید. خصوصاً اگر قصد ساختن برندی جدید یا بازسازی یک برند قدیمی را داشته باشید این راهکارها میتوانند برایتان بسیار مفید واقع گردند.
یکی از مواردی که باعث پیشرفت شما در زمنه شخصی سازی برند شما میشود، تعیین اهداف و نشان دادن آن به مخاطب است. با مخاطب ارتباط برقرار کنید و به او بگوییده چه برنامههایی برای پیشرفت برند خود دارید. در این صورت افرا دارتباط بهتری با شما برقرار میکند.
مورد دیگری که بهتر است به آن توجه داشته باشید، شناخت نیاز مخاطب است. با شناخت نیاز مخاطب در مسیر ساختن برند شخصی خود، گام بزرگی در جهت بهبود کسب و کار خود برمیدارید. به این موضوع توجه داشته باشید، اگر مخاطب درک درستی از هدف شما داشته باشد و از ارضا شدن نیاز خود اطمینان پیدا کند، روند گسترش و شناخت برند شخصی شما مسیر بهتری را طی میکند.
برند سازی شخصی چیست؟
اگر میخواهید بدانید که برند سازی شخصی چیست و چگونه عمل میکند باید به شما بگویم که برند سازی از بسیاری جهات شبیه به یک مارک تجاری است و بر شناسایی دقیق فرد با تواناییهای وی متمرکزاست.
برند شخصی با پیگیری کردن یک برنامه موثر برای ساختن محتوایی مناسب از خود، در تعیین ارزش افزوده خدمات ارائه شده توسط مالک در زمینه تخصصی، بازاریابی و گسترش تجارت به شما کمک میکند.
همانطور که مارک تجاری یک شرکت به برقراری ارتباط هر چه بهتر شما با مشتریان کمک میکند و باعث تمایز شما از رقبا میشود، یک برند شخصی(پرسونال برند) نیز همین کار را برای مالک خود انجام میدهد و به وی کمک میکند تا یک هویت برند منحصر به فرد و دارای ارزش مشخص را به کارفرمایان یا مشتریان بالقوه منتقل نماید.
در واقع در پاسخی کوتاه به سوال پرسونال برند چیست؟ میتوان گفت که پرسونال برند یا شخصی سازی برند، در وهلهی اول و پیش از هر کارایی دیگر حکایتکنندهی داستان یک شخص است.
این داستان میتواند نقش مهمی در ایجاد یا تقویت موقعیت شغلی شما داشته باشد. در حقیقت، ۸۵ درصد قریب به اتفاق مدیران استخدام، گزارش میدهند که پرسونال برند یک نامزد شغلی، میتواند بینهایت بر تصمیمات استخدام وی تأثیر بگذارد.
برند شخصی شما باید نقاط قوت شما را برجسته تر کند، شما را به شهرت برساند، در میان مخاطبانتان اعتماد ایجاد کند و ویژگیهای منحصر بهفرد شما را به صنعتتان منتقل کند.
ممکن است که نحوه برند سازی شخصی(پرسونال برند) امری بسیارچالش برانگیز به نظر برسد، اما با پیروی کردن از دستورالعملهای ارائه شده در این مقاله میتوانید بسیار راحتتر از حالت معمول به اهدافتان برسید.
در ابتدای مسیر برند سازی شخصی بهتر است به این موضوع توجه داشته باشید که، بازار هدف خود رابشناسید. درواقع مخاطب، علاوه بر شما، با بازار مخاطب نیز روبه رو است. شناخت بیشتر وبهتر بازار مخاطب به شما درک بهتری از شرایط میدهد و باعث میشود برای افزایش کیفیت کسب و کار خود به بهترین شکل گام بردارید و محصول با کیفیت تری ارائه دهید و همین موضوع در نهایت منجر به شناخت بیشتر و بهتر برند شما میشود.
مزایا برند شخصی (پرسونال برند) چیست؟
مزایا برند شخصی و عامل برتری و تمایز آن از سایر روش های موجود این است که این روش در مقایسه با سایر روشهای مورد استفاده برای تعریف و بازاریابی از خود، فقط و فقط بر پررنگ کردن نقاط قوت موجود تمرکز دارد و مشاغل و پروژههای موفق را برجسته تر از آنچه هستند میکند و همچنین در مدتی کوتاه میزان دستاوردهای شما را افزایش میدهد.
همچنین به شما کمک می کند تا نکات منفی، ضعفها و شکستهایی را که میزان چشمگیری موفقیت شما را کاهش میدهد را کمتر کنید. به همین دلیل است که باید از روش شخصی سازی برند به عنوان پیوندی بین صاحبان مشاغل و شرکتها یا به عنوان یک استراتژی بازاریابی برای مشتریانی که در شبکه های اجتماعی شما را دنبال میکنند استفاده کرد.
نتیجه گیری
نحوه برندسازی شخصی بدین صورت است که:
۱- شما باید ویژگی های برند و شخصیت خود را مشخص کنید
شما باید یک کاغذ و قلم بیرون بیاورید و شروع به نوشتن عبارات، ارزش ها یا کلماتی کنید که میخواهید مردم شما و تجارتتان را با آنها توصیف کنند. همچنین شما باید حیطه ی کارتان را توصیف و مشخص نمایید و در عین حال باید در این راه کاملا صادقانه گام بردارید در حالی که در اینباره بسیار مثبت فکر میکنید پاسخ به سوالاتی را مثل “من کی هستم؟” را به درستی بنویسید؛ زیرا این همان وجه کار است که شما را از دیگران متمایز میکند.
۲- رشته مورد نظر کاری خود را تعیین کنید
شما باید تخصصی را که در آن بیشترین مهارت را دارید تعیین نمایید، این موضوع به شما کمک میکند تا تبدیل به عضوی برجسته در بازارها شوید و راه دیگر تمایز یافتن پرسونال برند شما از رقیبان است.
بنابراین شما در این راه باید فکر کنید که چگونه میتوانید برند شخصی خود را ازسایر رقبای بازار متمایز کنید.زیرا این به نوبه خود باعث میشود که شما به انتخاب اول مردم در زمینه کاریتان تبدیل گردید.
۳- نیاز مخاطب را بشناسید
شناخت نیاز مخاطب باعث میشود درک بهتری و واضحی از تمایلات و خواستههای او داشته باشید. که همین موضوع در نهایت به گسترش و شناخت بیشتر کسب و کار شخصی شما منجر میشود.
مورد دیگری که بهتر از در شناخت درست مخاطب به آن توجه داشته باشید، استفاده از ابزار مفید در برند شخصی خودتان است. برای مثال تمام المان های موجود در برند شخصی شما برای مخاطب مهم است. نحوه بیان و معرفی محصول، رنگهایی که در تبلیغات و ارائه محصول به مخاطب خود استفاده میکنید. موارد مهمی است که بهتر است به آن توجه داشته باشید.
۴- صداقت
با مخاطب خود صادق باشید، صداقت یکی از مهمترین مولفه ها در گسترش و افزایش عملکرد برند شخصی شما است. صداقت شما منجر بخ اعتماد بیشتر مخاطب میشود و همین مسئله در نهایت به شناخت بیشتر برند شخصی شما می انجامد. برای مطالعه و اطلاعات بیشتر میتوانید از مقاله برندسازی شخصی که ارائه شد، استفاده کنید.
برخی از سوالات رایج:
۱. موارد مهم و اساسی در برند سازی چیست؟
۱. توجه خود را به یک مورد خاص متمرکز کنید.
۲. یک داستان برای برند خود داشته باشید.
۳. به نکان مثبت برند خود توجه کنید.
۲. شخصی سازی یک برند به چه معناست؟
شخصی سازی یک برند درواقع به داستان برند شما می پردازد و نقطه ایی است که شما را از سایر کسب و کارها متمایز می کند.
۳. دلیل اهمیت شخصی سازی یک برند چیست؟
شخصی سازی یک برند درواقع به نقطه قوت و تمایز کسب و کار شما از سایز کسب و کارها می پردازد و همین موضوع باعث بیشتر دیده شدن محصول و سود بیشتر می شود.
آموزش آغاز برندسازی مجدد و قوی ، راهکارهای هوشمندانه برای برند سازی مجدد
برندسازی عملی جذاب و زمانبر است که صاحبان کسبوکار انجام میدهند. اما گاهی برندهای معتبر در اثر عوامل داخلی و خارجی متعدد رو به زوال رفته و نیاز به احیای مجدد دارند.
در همین راستا در این مطلب به دلایل و راههای احیای برند و برندسازی مجدد خواهیم پرداخت. برندسازی مجدد مرحلهای سختتر از برندسازی ابتدایی است؛ چرا که گاهی باید افکار عمومی منفی در مورد کسبوکار و فعالیت خود را با یک برندسازی مجدد خلاقانه به افکار مثبت تبدیل کنیم. این تغییر روند به برنامهریزی درستی نیاز دارد. برای آگاهی از چگونگی احیای برندینگتان با ما همراه باشید.
برندسازی مجدد چیست؟
برندسازی مجدد یا Rebranding شامل تغییر تصویر برند در ذهن مشتریان و عموم مردم است. این تغییرات میتواند در زمینه تغییر محصولات یا خدمات، سازگاری بیشتر محصولات یا خدمات باشد.
تصور کنید یک شرکت در ابتدا با تولید محصولات کاربردی توانسته باشد جایگاه خوبی در بین مصرفکنندگان پیدا کرده و برندسازی خوبی انجام دهد. پس از گذشت یک دهه شرکتهای مدرنتر با محصولات باکیفیتتر ایجاد میشوند که باعث نزول بازار و فروش شرکت مذکور میشوند.
در چنین شرایطی شرکت باید بتواند با تولید محصولات بهتر و بازاریابی موثرتر و معرفی محصول ، برندسازی مجدد انجام داده و بار دیگر جایگاه خود را در بازار پیدا کند.
برندسازی مجدد میتواند فرآیند پیچیدهای داشته باشد؛ چرا که در آن باید گزینههای زیادی را تغییر داده و کلاً جور دیگری خود را به بازار، مشتریان و مصرف کنندگان بالقوه محصولتان معرفی کرد.
مورد مهمی که در ریبرندینگ یا برندسازی مجدد باید به آن توجه داشته باشید.انتظار مخاطب است. برای شروع مجدد لازم است تجربه و فیدبکهایی که در مسیر خود به دست آوردهاید را به خوبی بشناسید. با شناخت درست مسیری که طی کردید. برندسازی مجدد را با کیفیت و استفاده از فیدبکهای مخاطب انجام میدهید.
توجه داشته باشید در برندسازی مجدد شما یک مرحله جلوتر از برندسازی قرار دارید. پس طبیعتا انتظار بیشتری از شما براب شناخت نیاز مخاطب میرود.
چرا باید مجدداً برندسازی کنیم؟
دلایل زیادی وجود دارد که سازمانها و شرکتها را برای برندسازی مجدد ترغیب میکند. از جمله این دلایل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-
پیشی گرفتن از رقبا
گاهی کسبوکارها وقتی متوجه میشوند که رقبای زیادی درحال پیشی گرفتن از آنها هستند، به فکر برندسازی مجدد میافتند تا بتوانند با تغییر محصول، تغییر بستهبندی، تغییر شیوه بازاریابی یا تغییر شیوه تبلیغات از رقبای خود پیشی گرفته و بازار هدف خود را حفظ کنند.
-
متمایز کردن نام تجاری
گاهی صاحبان سازمانها یا شرکتها متوجه میشوند که نامهای تجاری دیگری وجود دارند که به نام تجاری ایشان شبیه بوده و موجب میشوند مشتریان محصولات رقیبان را به اشتباه خریداری کنند. صاحبان این فعالیتها در پی ایجاد یک تمایز عمده که امکان چنین اشتباهاتی را به حداقل برساند، در پی برندسازی مجدد برمیآیند.
-
درگیر گردن مجدد مشتریان فعلی
وقتی صاحبان فعالیتهای مبتنی بر ارائه کالا یا خدمات متوجه شوند که مشتریان فعلیشان در حال کم شدن هستند، باید این موضوع را پیگیری کرده و دلیلش را پیدا کنند.
معمولاً مشتریان دائمی و وفادار تنها زمانی یک برند را ترک میکنند که برند دیگری را پیدا کرده باشند که نیازهای آنان را از هر لحاظ بهتر پوشش دهد. در چنین شرایطی صاحبان فعالیتها باید با برندسازی مجدد و ایجاد تغییرات عمده همچون تغییر رنگ برند در راستای حفظ منافع و رفع نیاز مشتریان به فعالیت بپردازند.
-
ایجاد مشتریان جدید
شرکتها برای پیدا کردن مشتریان تازه و توسعه برند خود دست به برندسازی مجدد میزنند. با این کار میتوانند ضمن بهرهگیری از تکنولوژیهای جدید و سازگاری بیشتر محصولات با نیاز مشتریان، به بازار بزرگ هدف خود دست پیدا کنند.
از بین بردن ایرادات گذشته
مورد مهمی که در ربرندینگ اتفاق میافتد، از جبران کاستیهای گذشته است. بر همین اساس توجه داشته باشید در مسیر شروع و گسترش برند شخصی خود به چالشها و دغدغههایی که مواجه میشوید، دقت کنید. ایراداتی که با آنها مواجه میشوید را بشناسید.
از نظر مخاطب آگاه باشید، آگاه بودن به سلیقه مخاطب درک واضحی و چالشهایی که در استفاده از محصول شما با آن درگیر بوده، مسیر را در جهت برندسازی مجدد به شما کمک میکند.
در کل میتوان گفت که اگر شرکت، سازمان، فعالیت یا کسبوکاری نتواند براساس آخرین متد تکنولوژي محصولات و خدمات خود را به پیش ببرد، در نهایت با نزول بازارش مجبور به احیای برند خود میشود.
انواع برندسازی مجدد کدامها هستند؟
برندسازی مجدد براساس استراتژیهای مدیریت سازمان، شرکتی و شخصی در دوسطح انجام میشود که به قرار زیر هستند:
-
برندسازی مجدد با تغییرات جزئی
در این نوع از بازسازی برند، شرکتها سعی میکنند تا با ایجاد یک سری تغییرات کوچک، سازمان خود را از نظر برندینگ، نوسازی کنند. در این نوع از ریبرندینگ، تنها تغییرات در ظاهر بستهبندی کالاها و لوگوی سازمان ایجاد میشود تا هم موجبات رضایت مشتریان فعلی فراهم شود و هم برای مشتریان جدید جذابیت ایجاد شود. مانند شرکت «پپسی» که لوگوی قدیمی خود را بارها تغییر داد تا به لوگوی کنونی برسد.
شاید بیشتر افراد به تغییرات جزیی در برند، توجه نذاشته باشند و از کنار آن به راحتی عبور کنند. اما ب این نکته داشته باشید که در برندسازی مجدد، بررسی جزییات بهترین مسیر برای افزایش کیفیت است. توجه به جزییات در نهایت به موفقیت بیشتر و رشد و گسترش کسب و کار شما میشود.
-
برندسازی مجدد با تغییرات عمده
در برندسازی مجدد با تغییرات عمده، کل برند قبلی پاکسازی شده و برند جدیدی معرفی میشود. یعنی یک سازمان در برندسازی عمده خود هم لوگو، هم ساختار بستهبندی و بازاریابی و هم سایر گزینههای مربوط به برندسازی را به صورت کلی و عمده مورد تغییر قرار میدهد.
مانند تمام برندهای جدیدی که بر سر زبانها میافتند و بعدها متوجه میشویم که صاحبان آنها صاحب برندهای قبلی بودهاند که آنها را تغیییر دادهاند.
برای برندسازی مجدد باید چکار کنیم؟
برندسازی مجدد مراحل تخصصی و نسبتاً پیچیدهای دارد. یک کسبوکار یا فعالیت مشخص از آن جهت به برندسازی مجدد میپردازد تا بتواند در کار خود پیشرفت قابل توجهی ایجاد کند.
ایجاد پیشرفت و رونق در کسبوکارها در بازار گسترده امروزه باید حتماً با دانش و آگاهی کامل انجام شود. بدون برنامهریزی درست و بدون کمک گرفتن از متخصصین این حوزه، برندسازی مجدد نمیتواند به موفقیت منجر شود. گاهی لازم است ریبرندینگ تنها در یک جنبه کسبوکارها و تولید اتفاق بیفتد و دیگر جنبهها نیازی به تغییر نداشته باشند.
مثلاً گاهی تنها با تغییر در شیوه بستهبندی یا استفاده از شیوههای نوین بازاریابی مشکل برندها حل شده و نیاز به تغییر دیگر گزینهها نیست. برای پی بردن به این نقطه تغییر، باید حتماً از افراد متخصص کمک گرفته شود.
برهمین اساس ما نیز در ادامه به بررسی ۱۰ راهکار هوشمندانه میپردازیم که به کمک آنها برندسازی مجدد میتواند با موفقیت گستردهای همراه شود. این راهکارها توسط متخصصین زیادی توصیه شدهاند.
۱۰ راهکار هوشمندانه برای برندسازی مجدد
در برندسازی مجدد باید از اصول دهگانه زیر پیروی کنید:
-
هدف از احیای برند خود را مشخص کنید
قبل از هر اقدام برای برندسازی مجدد، مطمئن شوید که میدانید دلیل اصلیتان برای این تغییر بزرگ چیست. دلیل شما ایجاد تمایز، پیدا کردن مشتریان جدید، بازاریابی متفاوت یا هر چیز دیگری باشد باید کاملاً از آن آگاه باشید. آگاهی از دلیل برندسازی مجددتان اولین فاکتور برای پیگیری مراحل دیگر کار است.
در این مرجله اگر از احیای مجدد برند خود، درک مشخصی نداشته باشید. در نهایت بازهم به چالشهای اولیه خود دچار میشود. سعی کنید در این مرجله هدف مشخصی از برندسازی مجدد داشته باشید، که در نهایت منجر به افزایش رضایت مخاطب و گسترش بهرهوری کسب و کار خود شوید.
-
چشمانداز برند جدیدتان را مشخص کنید
پس از برندسازی مجدد میخواهید به چه موقعیتی دست پیدا کنید؟ جواب این سوال نزد شما هر چیزی باشد تعیین کننده نحوه تغییرات در سازمان یا کسبوکار و تشکیلات شما خواهد بود.
اگر چشمانداز مشخصی برای احیای برند خود نداشته باشید، نمیتوانید برای تغییر آن برنامهای هم داشته باشید. پس آگاهی از هدف و تعیین چشمانداز برای آغاز برندسازی مجددتان حیاتی است. اگر نمیدانید برای چه میخواهید تغییر کنید، پس تغییر هم بیفایده خواهد بود.
-
تحقیق کنید
تحقیق نه تنها در بحث برندسازی مجدد بلکه در هر زمینه دیگری باید رعایت شود. این تحقیقات گسترده است که همیشه انسانها را برای ایجاد تغییرات بزرگ آماده میکند. وقتی از پیشرفتهای جدید مربوط به حوزه کاری خود آگاه نباشید، نمیتوانید تکنولوژيهای جدید را وارد کسبوکار خود کنید.
تحقیق در مورد چگونگی کار، نحوه بازاریابی، مواد اولیه و هر چیز رقبا در اولویت تحقیقات قرار دارد. باید بدانید که رقیبان برتر شما چگونه رفتار میکنند. پس از آن نوبت به بررسی مشتریان فعلی و مشتریان هدف شما میرسد. باید بدانید که مشتریان بالقوه شما در چه صورتی جذب شما، محصول یا خدمات شما میشوند. با اجرای نظرسنجیهای گسترده میتوانید به این انتظارات دست پیدا کنید.
-
کلیه کارکنان و افراد ذینفع را آگاه کنید
برندسازی مجدد بهصورت گسترده به تنهایی قابل انجام نیست. کارکنان شما میتوانند بزرگترین کمککنندهها برای این روند باشند. بنابراین پس از تحقیق و بررسیهای لازم، تمام کارکنان و افراد ذینفع شرکت خود را از این تغییر بزرگ آگاه کنید.
یادتان باشد سازمان شما به کمک این افراد است که میتواند به پیشرفت دست پیدا کند. بنابراین آنها را نادیده نگیرید و سعی کنید حس کار تیمی را نیز به همراه سایر تغییرات در تشکیلات خود ایجاد کنید.
برندسازی مجدد در هر حال به همراهی و همکاری کارکنان احتیاج دارد. با توجه به این موصضوع بهتر است، زمانی که تصمیم به برندسازی مجدد گرفتید. با برگزاری نشستی، تمامی افراد مجموعه را از تصمیم خود آگاه کنید و راجع به تمام موارد در راستای برندسازی مجدد صحبت کنید.
-
تمایز ایجاد کنید
ببینید چه تمایزی میتوانید در کار خود ایجاد کنید. تمایز میتواند برگ برنده بزرگی برای شما باشد. کیفیت برتر، بستهبندی شیکتر، بازاریابی گستردهتر، احترام بیشتر به حقوق مصرفکنندگان، تعامل با مصرفکنندگان و ارائه قیمتهای مناسبتر همگی میتوانند وجه تمایز شما با دیگر رقیبان باشند.
ببینید که شما کدامیک از این وجوه را میتوانید در پی برندسازی مجدد خود ایجاد کنید. در فکر اجرای چند مورد نباشید. اگر یکی از وجوه تمایز را به درستی ایجاد کنید، نتیجه مطلوب را خواهید گرفت.
-
به مخاطبان خود بیندیشید
مخاطبان شما چه کسانی هستند، چه نیازها و چه علایقی دارند؟ پاسخ به این سوال یکی از مواردی است که نه تنها در بحث برندسازی مجدد بلکه در تولید و تبلیغ هم میتواند پیشرفت بینظیری را در کار شما ایجاد کند.
مصرفکنندگان و مخاطبان اصلیترین عاملان رونق کار شما خواهند بود. بنابراین شناختن آنها جزو ضروریات کسب و کار شماست که در بحث برندسازی مجددد دوچندان اهمیت پیدا میکند. شما تنها زمانی میتوانید یک برندسازی مجدد موفق ایجاد کنید که مخاطبین خود را بهدرستی شناخته باشید.
-
برنامه خود را به شکل استراتژی درآورید
استراتژی به برنامهریزیهای کاملاً هدفمندی اطلاق میشود که در پی آنها تکتک اهداف استراتژی قابل دستیابی خواهند بود. بنابراین برنامهریزیهای خود را به استراتژیهای هوشمندانه و قابل اجرا تبدیل کنید تا با اجرای هر فاز آن به نتایج دلخواه خود دست پیدا کنید.
بهتر است آن گزینههایی که مشتریان فعلی در سازمانتان دوست دارند را تغییر ندهید. آنها را باقی بگذارید و موارد جذاب و جدیدتری به سازمان خود اضافه کنید.
-
هیچ چیز قدیمی برجای نگذارید
اگر هدف شما ایجاد یک برندسازی مجدد عمده است، باید تمام آثار قدیمی کسبوکار خود را از بین ببرید. تصور کنید چقدر ناخوشایند است اگر شما برندسازی مجددی انجام دهید اما در بعضی جاها مخاطبین لوگوی قدیمی شما را ببینند. این بینظمی در ذهن مخاطبین میماند. بنابراین توجه کنید که همه آثار برند قبلی را پاک کرده و همه چیز را به شیوه جدیدی به عموم مردم نشان دهید.
توجه داشته باشید که طراحی برند جدید، نیز به شناخت هدف شما از برندسازی مجدد دارد. در هر برندسازی مجدد شما با مجموعه ایی از نیازها و خواستههای جدید خود و مخاطبتان مواجه هستید، در همین راستا بهتر است. در ساخت لوگوی جدید برای کسب و کار خود دقت لازم را به عمل آورید.
طراحی لوگوی شما بخش زیادی از هویت کسب و کار شما را تشکیل میدهد.س بهتر است به این موضوع توجه زیادی داشته باشید.
-
رسانههای اجتماعی را جدی بگیرید
گاهی بزرگترین تمایز رقبایتان با شما در استفاده درست و کاربردی از رسانههای اجتماعی است. این رسانهها در عصر حاضر به حدی قدرتمند شدهاند که میتوانند به تنهایی یک کسبوکار را بازاریابی کرده و گسترش دهند.
اگر تا به امروز در برابر این رسانهها مقاومت میکردید، بدانید که نادیده گرفتن آنها میتواند نزول دوباره کسبوکار شما حتی بعد از احیای برند را نیز به همراه داشته باشد. استفاده از رسانههای جمعی مانند اینستاگرام میتواند در کنار وبسایت، شما را به بازار هدف بسیار گستردهای هدایت کند که در آن میتوانید منافع خود را هر روز بیش از پیش گسترش دهید.
اگر بتوانید علاوه بر پلتفرم قوی اینستاگرام در سایر رسانههای معروف مانند پلتفرم ویدئویی یوتیوب جهانی و آپارات ایرانی نیز دیده شوید، بسیار بهتر پیشرفت خواهید کرد.
-
مشتریان خود را غافلگیر نکنید
به مخاطبان فعلی خود نوید بدهید که اتفاق بزرگی در راه است و آنها را برای این تغییر بزرگ آماده کنید. در صفحات اجتماعی خود همواره از این تغییر اساسی صحبت کنید اما همه چیز را آشکار نکنید. اجازه بدهید مخاطبینتان بشدت کنجکاو شوند.
در اینصورت با ایجاد تغییر، نه تنها شگفتزده نمیشوند بلکه برای ارضای کنجکاوی خود تمام وجه تغییرات شما را بررسی میکنند تا بدانند چه چیزی بیشتر از بیش منافع آنها را تأمین میکند. در همین راستا شما را به سایر افراد نیز معرفی خواهند کرد.
اگر تعامل خود را پس از برندسازی مجدد با این مخاطبان حفظ کنید، آنها به مشتریان و طرفداران وفادار شما تبدیل خواهند شد. نظرات این افراد را جدی بگیرید، زیرا آنها نقاط قوت و ضعف کار شما را حتی بهتر از متخصصین کسبوکار به شما گوشزد میکنند. اگر یاد بگیرید به درستی با مخاطبین خود تعامل داشته باشید، ایشان راه را به شما نشان خواهند داد.
چطور میتوان پس از احیای برند در اوج باقی ماند؟
اگر احیای برند شما موفقتآمیز بود، پیش از آنکه نیاز به برندسازی مجدد دیگری باشد، تغییرات کوچک را در روند تغییرات عمومی جامعه اعمال کنید. فعالیتهایی که نتوانند خود را با تغییرات اجتماعی، سیاسی و علمی عصر حاضر هماهنگ و سازگار کنند هر چند وقت یکبار باز هم نیاز به صرف هزینههای هنگفت و برندسازیهای مجدد خواهند داشت.
بنابراین سعی کنید یک تیم تحقیقاتی تشکیل دهید و درصورت مشاهده هرگونه تغییر در حوزه کاری خود، تجهیزات، کارکنان و همه چیز سازمانتان را با آن هماهنگ کنید.
تنها در این صورت است که میتوانید همواره در اوج باقی بمانید. میتوانید به شرکتهای بزرگی همچون تسلا و اپل بیندیشید. این شرکتها اگرچه با فاصله زیادی از رقیبان خود جلو هستند اما باز هم هر روز کار تازهای کرده و تکنولوژي تازهای ارائه میکنند. تا زمانیکه این دو شرکت از تحقیق و پیشرفت غافل نیستند، پیشی گرفتن از ایشان غیرممکن خواهد بود.
نمونههای موفق برندسازی مجدد در جهان
در جهان شرکتهای بزرگ زیادی وجود دارند که با برندسازی مجدد توانستند بازاری بزرگتر از بازار قبلی خود را بدست آورده و بیش از پیش به موفقیت دست پیدا کنند. از جمله این کسبوکارها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-
دراپباکس (Dropbox)
کمپانی دراپباکس در سال 2007 به کمک دو مهندس برجسته دانشگاه MIT جهت ذخیرهسازی و انتشار فایل ایجاد شد. این پلتفرم که به کاربران اجاره میداد در فضای ابری اطلاعات خود را ذخیره و اشتراکگذاری کنند، در مدت زمان کمی به شهرت قابل توجهی دست پیدا کرد.
اما دراپباکس پس از ایجاد دیگر پلتفرمهای ابری رقیب، پیش از اینکه سهم بازار خود را به رقبا واگذار کند در پی برندسازی مجدد و ایجاد تغییرات عمده برآمد. در همین راستا دراپباکس لوگو و هویت برند تازهای را آشکار کرد و خود را به عنوان یک محیط کار زنده و پویا معرفی کرد. دراپباکس با هدف گردآوری ذهنهای خلاق در یک مکان توانست بیشتر از پیش به موفقیت برسد و هنوز هم در اوج باقی بماند.
-
پیزاهات (Pizza Hut)
پیتزای لحظهای نام برندی مشهوری از غذاهای آماده است که در سال ۱۹۵۸ توسط دو دانشجوی خوشذوق تاسیس شده و بزودی به رونق زیادی در سراسر ایالات متحده دست پیدا کرد.
این برند بعدها در سایر کشورهای آمریکای شمالی شعبه ایجاد کرد تا اینکه در سال ۲۰۰۸ کمکم با چالشهای بزرگی روبهرو شد. پخش شدن فیلمهایی مبنی بر عدم رعایت بهداشت در شعبههای پیتزا لحظهای و همچنین بوجود آمدن پیتزاهای کوچکتر با قیمت مناسبتر باعث پیشی گرفتن رقبا از ایشان شدند.
این چالش تا سال ۲۰۱۳ به طول انجامید تا اینکه بالاخره برندسازی مجدد به داد این کسبوکار رسید. صاحبان پیتزا لحظهای تحقیقات گستردهای انجام دادند تا به سلیقه مشتریان در استفاده از غذاهای آماده پی ببرند.
این گروه با پیگیریهای پیدرپی و تحقیقات بسیار در نهایت به فرمولهایی دست پیدا کردند تا بتوانند رضایت مشتریان خود را جلب کرده و با لوگوی تازهای وارد میدان شوند. این شرکت هنوز هم از کیفیت، خدمات و مشتریان قابل توجهی برخوردار است.
-
ایربیانبی (Airbnb)
ایربیانبی که در زمینه اجاره دادن اتاقهای اضافی خانهها شروع بهکار کرد در مدت زمان کمی به شهرت قابل توجهی رسید. پس از مدتی با ایجاد یک سری خسارات، ایربیانبی به چالش بزرگی افتاد. این سیستم پس از تغییر لوگو و برندسازی مجدد توانست باز هم به بازار برگردد و شهرت تازهای کسب کند.
سخن نهایی
در نهایت میخواهم به شما بگویم که: «مهم نیست چقدر افت کردهاید؛ مهم نیست چقدر ار رقیبان خود عقب افتادهاید؛ حتی مهم نیست چقدر ضرر کردهاید! اگر بخواهید میتوانید با یک برندسازی مجدد به بازار برگردید و به درجهای برسید که حتی فکرش را هم نمیکردید.» بنابراین هرگز ناامید نشده و با تحقیقات درست در پی یک احیای برند فوقالعاده باشید.
یادتان باشد برندسازی مجدد اگرچه ممکن است سخت و زمانبر باشد اما میتواند شما را به اوج برساند. از افراد متخصص بارها مشورت بگیرید و برای برندسازی کاملاً حسابشده عمل کنید.
شاید بتوان گفت مهمترین معیاری که در برندساز مجدد باید به آن توجه داشته باشید. نظر مخاطبان از برند و چالشهای گذشته خودتان است. بر همین اساس بهتر است، درک درستی از روند گذشته خود داشته باشید و آن را به خوبی آنالیز کرده باشید.
مورد دیگری که در این مقاله هم به آن اشاره شد، زمان است. در برندسازی مجدد زمان مهمترین فاکتوری است که باید به آن توجه داشته باشید. در نتیجه برای افزایش عملکرد خود در برند سازی مجدد، صبور باشید. در غیر اینصورت ممکن است، به نتیجهی مطلوب نرسید.
تجربههای گذشته خود را دست کم نگیرید، راهی مسیری که طی کردید بهترین معلم شما در راه ایجاد برندسازی مجدد است، به این موضوع توجه کنید و در دستور کار خود قرار دهید.
برخی از سوالات رایج:
۱. برند سازی مجدد به چه معناست؟
تغییراتی که در یک محصول یا ارائه یک محصول صورت می گیرد باید به روشی به مخاطب نشان داده شود که به این تغییرات برندسازی مجدد می گویند.
۲. علت برندسازی مجدد چیست؟
۱. افزایش کیفیت محصول
۲. جلوتر بودن از رقیب ها
۳. جلب توجه مشتریان جدید
۴. افزایش اعتماد مشتریان قدیمی
۳. انواع برندسازی را نام ببرید؟
۱. برندسازی مجدد با تغییرات جزیی
۲. برندسازی مجدد با تغییرات عمده
اهمیت و تاثیر رنگ برند ، آموزش انتخاب برند متناسب با کسب و کار
آیا شما هم از دیدن رنگهای شاد و متنوع لذت میبرید؟ آیا شما هم نقاشیهای رنگی را به نقاشیهای بیرنگ ترجیح میدهید؟ آیا شما هم با دیدن رنگهای گرم اشتهایتان زیاد میشود؟ آیا شما هم با دیدن رنگ آبی و سبز احساس آرامش میکنید؟ رنگ موردعلاقهتان کدام یکی از رنگهای جعبه رنگ است؟ در ادامه به بررسی مفصل رنگ برند میپردازیم.
از دیرباز رنگها بر روی روحیه مردم تاثیرات متفاوتی داشتهاند. در گذشته همه چیز درباره رنگها تنها در حد یک تصور بود اما امروزه میتوان به کمک روانشناسی رنگها به تاثیرات شگرف آنها پی برد.
با توجه به اهمیت برندینگ در عصر حاضر، رنگ برندها هم اهمیت بالایی پیدا کردهاند. به همین خاطر در این مطلب به موضوع رنگ برند و روانشناسی رنگ برند میپردازیم تا ببینیم انتخاب یک رنگ مناسب چطور میتواند بر کسبوکار ما تاثیر بگذارد. برای دریافت این موضوع با ما همراه باشید.
چرا رنگ برند مهم است؟
بگذارید با یک مثال به اهمیت رنگ در برند پی ببریم؛ به رنگ زرد ایرانسل فکر کنید. اگر رنگ ایرانسل سبز یا قرمز بود، چه اتفاقی میافتاد؟ خب حقیقتاً اتفاق خاصی نمیافتاد اما رنگ زرد خیلی بیشتر به آن میآید. رنگ قرمز کوکاکولا چی؟ اگر رنگ پسزمینه کوکاکولا مشکی یا صورتی بود چه اتفاقی میافتاد؟
جواب باز هم همین است: «رنگ قرمز بیشتر از سایر رنگها به برند کوکاکولا میآید». راستش را بخواهید موضوع فقط همین نیست؛ رنگها میتوانند پیامدهای عمیقتری داشته باشند که در ادامه به بررسی پیام هر رنگ هم خواهیم پرداخت.
رنگ سفید، آبی و مشکی ماشینهای BMW، رنگ قرمز و آبی پپسی، رنگ آبی و سفید فیسبوک، طیف صورتی، قرمز و نارنجی اینستاگرام و …. همگی حس خاصی را در ما ایجاد میکنند که آن حس ما را به روح هر برند پیوند میزند.
به خودتان فکر کنید، اگر یک لوگوی ساده بدون رنگ و فونت جلوی رویتان قرار دهند، چه پیوند احساسی میتوانید نسبت به لوگوی چنین برندی داشته باشید؟
ممکن است معنی نامی که برای برند انتخاب شده چیزهایی را در ذهن شما تداعی کند اما یک رنگ متناسب میتوانست این معنی را برای ذهن شما تکمیل کند. فکر میکنم دیگر به اهمیت رنگ برند پی برده باشید. بنابراین بیایید به سراغ دیگر جنبههای رنگ برند برویم.
بهترین رنگ برای برند کدام است؟
نمیتوان گفت یک رنگ خاص، مثلاً آبی یا قرمز میتواند بهترین رنگ برای هر برند باشد؛ چرا که انتخاب رنگ به ذات برند مربوط میشود؛ اینکه چه نامی برای برند خود انتخاب کردهاید، در چه زمینهای فعالیت میکنید و چه چیزی را میخواهید به مخاطبان خود انتقال دهید، همگی در انتخاب رنگ مناسب برای برندتان موثر هستند.
بنابراین هیچ رنگ ثابتی برای تمام لوگوها وجود ندارد. اگر سه کسب و کار موفق در ایران شما در زمینه سلامت یا تولید محصولات ارگانیک باشد، چه رنگی را برای آن ترجیح میدهید؟ زرد، سبز یا قرمز؟!
اگر کسبوکار شما در زمینه رستورانداری یا فستفود باشد، چه رنگی را برای برند خود برمیگزینید؟ زرد، قرمز یا آبی؟! تحقیقات نشان داده است که رنگ سبز برای موضوع سلامت و رنگ قرمز برای کسب وکارهای مرتبط با شکم و غذا میتواند گزینه مناسبتری باشد.
این در حالی است که اکثر کسبوکارهای مرتبط با تکنولوژی از رنگ آبی در ترکیب رنگی برند خود استفاده میکنند. بنابراین بسته به نوع فعالیت خود باید رنگ متناسبی را انتخاب کنید.
رنگها چه نمادهایی دارند؟
برای آنکه بتوانیم یک رنگ مناسب برای برند خود انتخاب کنیم باید از پیام رنگها آگاه باشیم. در اینجا لیستی از پیامدهای هر رنگ را قرار دادهایم که به کمک آن میتوانید رنگ برند مناسب خود را پیدا کنید:
- رنگ قرمز (نماد هیجان، شور، خشم، گرسنگی، قدرت، سرعت)
- رنگ آبی (نماد دانش، آرامش، اعتماد، امنیت، بلوغ، جدیت)
- رنگ زرد (نماد خوشبختی، دوستی، جوانی، شادابی، شادی)
- رنگ سبز (نماد طبیعت، تعلق، سرسبزی، رشد، تعادل)
- رنگ مشکی (نماد مهارت، لاکچری بودن، تشریفات، راز، مدرنیته)
- رنگ سفید (نماد صلح، پاکی، فضیلت)
- رنگ صورتی (نماد دوستی، نرمی، پرورش، لوکس، جوانی)
- رنگ قهوهای (نماد جدیت، مردانگی، قابلیت اطمینان)
- رنگ خاکستری (نماد سازش، خونسردی، بلوغ)
- رنگ نارنجی (نماد بازیگوشی، انرژی، نشاط، سرگرمی)
- رنگ بنفش (نماد حکمت، معنویت، اقتدار، امتیاز، زنانگی، پیشروی)
با توجه با نماد و پیام هر رنگ بهراحتی میتوان به این نتیجه رسید که چه رنگی میتواند برای برند ما مناسب باشد. بنابراین اگر فعالیت شما میخواهد امنیت را در ذهن مخاطبین تداعی کند، رنگهای قهوهای و آبی گزینههای مناسبی هستند. همانطور اگر فعالیت شما میخواهد حس آرامش را در مخاطبینتان ایجاد کند، رنگهای بنفش، سبز و آبی گزینههای مناسبی خواهند بود.
آیا میتوان از چند رنگ برای برند استفاده کرد؟
برای رنگ برند میتوان علاوه بر یک رنگ از طیفی از رنگها استفاده کرد. به برند «گوگل» فکر کنید. Google هم رنگ زرد و هم زرد، قرمز، سبز و آبی دارد. حالا به برند ایرانی همراه اول بینیدشید؛ همراه اول هم دو رنگ نارنجی و آبی را در برند خود دارد.
بنابراین استفاده از دو یا چند رنگ در برندها میتواند چند پیام مکمل را به مخاطبین ارائه کند. تصور کنید کسبوکار شما هم هیجان و هم امنیت را میخواهد به مخاطبین انتقال دهد، در اینصورت ترکیب دو رنگ هیجانی و آرامشبخش میتواند برای رنگ برند شما انتخاب شود.
اگر رنگ مناسبی برای برند خود انتخاب نکنیم چه اتفاقی میافتد؟
با توجه به اینکه هم نام برند و هم رنگ برند پیامهای مخفی به ناخودآگاه انسانها صادر میکنند، انتخاب اشتباه رنگ میتواند پیام نامناسبی را به مخاطب انتقال دهد.
برای مثال میتوان به رنگ قهوهای در ترکیب رنگ برند یک رستوران اشاره کرد! البته ممکن است لوگو یا طرح برند آن رستوران بسیار شیک طراحی شده باشد اما قطعاً رنگ قهوهای نمیتواند پیام روشنی در مورد خوشمزگی یا گرسنگی به شما انتقال دهد. در عوض رنگ قهوهای در رنگ برند کافیشاپ میتواند بسیار شیک بوده و نماد قهوه خالص باشد.
رنگ آبی برای آیسپک بسیار مناسب است اما میتوانم به شما اطمینان بدهم که نه تنها رنگ برند، بلکه اگر رنگ دکور یک رستوران آبی باشد، شما هرگز نمیخواهید در آن رستوران غذایی میل کنید! بنابراین اگر رنگ برند اشتباه انتخاب شود، میتواند پیام نامناسبی را به ذهن هوشمند ناخودآگاه انسان انتقال داده و باعث ایجاد یک حس خاص در انسان شود.
این حس خاص میتواند هم افراد را به سمت برند سوق داده و هم ایشان را از رفتن به سمت آن برند بازدارد. پیشنهاد ما این است که ریسک نکنید و برای انتخاب رنگ برند از رنگهای مشخصی استفاده کنید.
ترکیب رنگهای متفاوتی که خارج از رنگهای اصلی قرار دارند میتواند ریسک بزرگی در انتخاب رنگ برند باشد؛ مگر اینکه فلسفه یا یک علم قوی در پشت آن رنگ وجود داشته باشد یا از اثربخشی آن مطمئن باشید.
اگر رنگها درست و در جای خود به کار برده نشوند، میتوانند معانی دیگری برای افراد داشته باشند؛ مثلاً رنگ قرمز که نماد هیجان بود در جای نامناسب ممکن است نماد خطر، نزاع یا تجاوز باشد. همین طور رنگ سبز در جای نامناسب ممکن است نماد خستگی، بیحسی یا حسادت باشد.
انتخاب رنگ برند چه اصولی دارد؟
با توجه به مطالبی که تا به اینجا عنوان شد میتوان اصول انتخاب رنگ برند را به شیوه زیر بیان کرد:
-
هدف برند
هدف برند اولین فاکتور تعیین کننده در انتخاب یک رنگ مناسب برای برند است. در واقع نحوه کار شما و هدف از انجام آن میتواند منجر به انتخاب یک رنگ خاص شود. مثلاً اگر کار شما به تکنولوژي مربوط است، رنگ آبی، فستفود رنگ قرمز، سلامت رنگ سبز و شادی میتواند رنگ زرد داشته باشد.
-
هویت برند
گاهی رنگ مناسبی را براساس هدف برندمان انتخاب میکنیم اما میخواهیم هویت ملی، مذهبی، منطقهای یا …. را در برند خوید جای دهیم، در چنین شرایطی یا باید رنگ متفاوتی را انتخاب کنیم که اهداف مجزایی را به مخاطبان انتقال دهد یا اینکه از ترکیب دو رنگ استفاده کنیم که هریک بیانگر یکی از اهداف ما باشد.
-
انتخاب تکی یا ترکیبی رنگها
انتخاب رنگ تکی برای برند میتواند اثرگذاری آن را به حداکثر برساند. اگر موضوعات هویتی و اهداف پیدرپی برای یک برند وجود نداشته باشد، بهترین انتخاب برای برندها، رنگهای تکی است.
اما اگر مانند مثال فوق میخواهید دو یا چند هدف را در رنگ برند خود بگنجانید، میتوانید از ترکیب رنگی استفاده کنید. اگرچه هدف انتخاب یک یا چند رنگ میتواند دلایل دیگری نیز داشته باشد، اما شما میتوانید سلیقه خود را نیز دخیل کرده و در نهایت با در نظر گرفتن تمام شرایط رنگ مناسبی را برای برند خود در نظر بگیرید.
-
مثبت بودن
هر کسبوکاری برای رونق گرفتن به محبوبیت در نزد مردم نیاز دارد. محبوبیت هم به مثبت بودن بستگی دارد. در واقع مردم هرگز به دنبال برندهایی نمیروند که حس بد یا ترس در آنها ایجاد کند. بنابراین مثبت بودن جنبه رنگ هم میتواند در محبوبیت برند نقش زیادی داشته باشد. سعی کنید رنگی را انتخاب کنید که بسته به نوع برند حس خوب و مثبتی را در مخاطبین ایجاد کند.
-
ثابت بودن
اگر رنگ خود را براساس مناسبت یا رنگ فصل خاصی در نظر بگیرید، بعدها مجبور خواهید شد که آن را تغییر دهید. تغییر رنگ هم پروسهای زمانبر است. بنابراین هیچ مراسم، فصل یا موضوع را خاصی را در انتخاب رنگ برند خود دخیل نکرده و تنها در پی تاثیرگذاری درست آن باشید. انتخاب رنگ برند مناسب میتواند برای سالهای سال ثابت و اثربخش باقی بماند.
رنگ برندهای مشهور جهان نماد چه چیزی هستند؟
نماد و رنگ برندهای مشهور جهان، حرفهای جالبی برای گفتن دارند. از جمله این نمادها و رنگها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-
نماد و رنگ برند کمپانی اپل (Apple)
سیب گاز زده شده شرکت اپل هیچ رنگ خاصی ندارد و تقریباً شیشهای است. اما در مورد انتخاب شکل خاص آن نظریههای متفاوتی وجود دارد. برخی سیب گاز زده اپل را به سیبی که بر سر نیوتن افتاده و باعث کشف قانون جاذبه شده تشبیه میکنند، برخی این سیب را به مرگ آلن تورینگ «پدر علم کامپیوتر» نسبت میدهند که در زمان مرگش یک سیب گاز زده در کنارش پیدا کردند.
برخی هم این سیب را به سیب درخت دانشی که توسط آدم و حوا خورده شد نسبت میدهند. البته جالب است بدانید که ارائه کنندگان این لوگو خود داستانهای دیگری درباره انتخاب این لوگو تعریف میکنند.
-
نماد و رنگ برند اتومبیلهای بیامدبیلیو (BMW)
شرکت بیامدبیلیو که قریب بر ۱۰۰ سال از سابقه آن میگذرد، در گذشته به تولید هواپیما میپرداخت. پس از جنگ جهانی این شرکت به تولید اتومبیل پرداخت اما لوگوی آن همچنان همان لوگویی بود که برای تولید هواپیما از آن استفاده میکردند. قسمتهای سفید لوگوی این شرکت نمایانگر ملخ هواپیما و قسمتهای آبی هم نمایانگر آسمان هستند. با بهترین طراح لوگو آشنا شوید.
-
نماد و رنگ برند مجموعه گوگل (Google)
گفته میشود در ابتدا برای انتخاب رنگ برند گوگل از رنگهای اصلی استفاده کردهاند اما بعدها برای اینکه منحصر به فرد بودن، بدون مرز بودن، خلاقیت و پیروی نکردن از قوانین گوگل را نشان دهند، اقدام به انتخاب چند رنگ در ترکیب رنگی برند گوگل کردند.
-
نماد و رنگ برند سایت آمازون (Amazon)
فلش نارنجی زیر عنوان مشکی آمازون هم نماد لبخند است و هم حرف a را به حرف z پیوند داده است، به این معنی که در آمازون از a تا z را میتوان پیدا کرد. رنگ نارنجی هم ترکیب مناسب و خوبی با رنگ مشکی ایجاد کرده است و نمای بصری زیبایی در ذهن مخاطب ایجاد میکند.
-
نماد و رنگ برند کمپانی سیسکو (Cisco)
کمپانی بزرگ سیسکو که در زمینه شبکه فعالیت دارد، نام خود را از حروف آخر سانفرانسیسکو گرفته است که زادگاه آن است. خطوط بالای عنوان سیسکو در لوگوی این شرکت هم رنگ آبی دارد که به معنای شبکه است و نماد پل معلق معروف کالیفرنیا هم هست.
-
نماد و رنگ برند تولیدی آدیداس (Adidas)
برند آدیداس مشکی است و رنگ دیگری ندارد. علامت سه خط این کمپانی هم برگرفته از سه خطی است که برای زیبایی روی یک سری اولیه از کفشهای این تولیدی زده میشد. بعدها سه خط بالای نام آدیداس به شکل کوه درآمد که نمادی از ورزش و تلاش باشد.
-
نماد و رنگ برند کمپانیهای مکدونالد (Mcdonalds)
رنگ قرمز پسزمینه کمپانیهای زنجیرهای فست فود مکدونالد برای اشتها، گرسنگی و خوشمزگی مورد استفاده قرار گرفته است. آرم زرد رنگ وسط لوگوی این کمپانی نیز الهام گرفته از هدف موسس این کمپانی است که در نظر داشت شکل ظاهری ساختمانهای ارائه فستفود خود را به شکل M مانند دربیاورد.
علاوه بر مواردی که عنوان شد، نمادهای بسیار مشهور دیگری در جهان وجود دارند که همگی نام و رنگ خود را از موضوعات جالبی الهام گرفتهاند. برندهای مشهور ایرانی نیز هریک نماد خاصی برای خود دارند. اگر توجه کنید در نماد بیشتر ناوگانهای هواپیمایی ایران میتوان نماد یک پرنده را مشاهده کرد. بیشتر این شرکتها رنگ آبی که نماد آسمان است را برای لوگوی خود انتخاب کردهاند.
سخن پایانی
همانطور که مطالعه کردید، انتخاب یک رنگ مناسب برای برند از اهمیت بالایی برخوردار است. البته در معرفی نماد و رنگ برند شرکتهای معروف جهانی به مواردی برخوردیم که هیچ رنگ خاصی نداشتند.
”]
بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که در صورت نبود رنگ، کیفیت و استمرار میتواند باز هم یک برند را به شهرت و محبوبیت جهانی برساند. اگرچه اگر همین کمپانیها در لوگوی خود از رنگ استفاده میکردند، ممکن بود بسیار بیشتر از آنچه که هستند مورد استقبال قرار بگیرند.
رنگها نه تنها در انتخاب برند بلکه در انتخاب هرچیز دیگری میتوانند تعیینکننده باشند. نمیتوان گفت در صورت انتخاب نکردن رنگ با چالشهای بزرگ روبه رو میشویم، اما استفاده از رنگهای مناسب میتواند لذت، روحیه و حس خاصی را در درون مخاطبین خاص یک کسبوکار ایجاد کند.
گفتیم که اصول انتخاب رنگ برند میتواند شامل هویت برند هم باشد؛ بنابراین موضوعات ملی و وطنی میتواند در لوگوی شخصی افراد هم مورد استفاده قرار بگیرد. هرکسی از نماد خاصی برای لوگوی خود الگوبرداری میکند و هیچ ممانعتی برای این کار وجود ندارد.
رنگ برندهای معروف بیشتر رنگهای اصلی و روشن است تا بتواند حس مثبت در مخاطبین ایجاد کند. بنابراین تاثیر رنگ برند در برند سازی برای همه آشکار است. یادتان باشد که بهترین رنگ برند میتواند مثبتترین و باثباتترین رنگ برای آن باشد.
برخی از سوالات رایج:
۱. اهمیت رنگ در برندسازی چیست؟
روانشناسی رنگ ها تاثیر زیادی در تقویت قدرت بصری افراد در جذب شدن به یک محصول دارند به همین جهت بهتر است به روانشناسی رنگ ها دقت شود.
۲. نداشتن رنگ مناسب برای یک برند چه تاثیری بر آن دارد؟
با توجه به تاثیری که هر رنگ در جذب مخاطب دارد نداشتن رنگ ثابت و مشخصی برای هر موضوع در یک برند باعث بی انگیزه شدن مخاطب برای استفاده از محصول می شود.
۳. به چه نکاتی در انتخاب رنگ برند باید دقت کرد؟
۱. هدف برند
۲. هویت برند
۳. ثابت بودن
۴. توجه به روانشناسی رنگ ها
مفهوم آگاهی از برند (Brand awareness) ، راههای سنجش از مشتریان
آیا تاکنون توجه کردهاید که عدهای خودشان را “اپلی” یا “سامسونگی” مینامند؟ این کاری است که آگاهی از برند میتواند برای یک برند انجام دهد؛ جایگاه خودش را در سبک زندگی و عادتهای خرید مشتری تثبیت میکند، بنابراین مشتری برای خرید مجدد از آن برند فکر هم نخواهد کرد و بارها و بارها از آن برند خرید میکند.
این مقاله به شما برای شناخت دقیق آگاهی از برند یاری میکند و راههایی را برای سنجش میزان آگاهی از برند به شما معرفی خواهد کرد.
آگاهی از برند چیست؟
آگاهی از برند مشخص میکند که مخاطبان هدف شما تا چه اندازه با برند شما آشنا هستند و آن را با چه ویژگیهایی می شناسند. برندهایی که آگاهی از برند یا (Brand Awareness) بالایی دارند به عنوان برندهایی پرمخاطب یا پرطرفدار شناخته میشوند.
افزایش آگاهی از برند وقتی اهمیت پیدا میکند که شما بخواهید برای شرکت یا محصول خود بازاریابی انجام داده و آن را معرفی کنید، به خصوص زمانی که در مراحل اولیه کسب و کار خود هستید.
مفهموم آگاهی برند کمی مبهم و گیج کننده است. برای کسب و کارهایی که صاحبان آنها موفقیت را تنها با اعداد و ارقام ارزیابی میکنند، آگاهی از برند مفهومی آزاردهنده است.
اما تنها به دلیل این که این مفهوم به طور کامل قابل اندازهگیری نیست به معنی بی ارزش بودن و کم اهمیت بودن آن نیست. برند اَوِرنِس به شدت برای موفقیت یک کسب و کار و دستیابی به اهداف بازاریابی آن اهمیت دارد.
چرا آگاهی از برند تا این اندازه اهمیت دارد؟
با وجود تنوع بسیار زیاد در محصولات و رقبایی که محصولات خود را ارائه میدهند، داشتن یک پیام متفاوت و نیز مخاطبی که برند شما را از رقبا تشخیص دهد بسیار حیاتی است. این میتواند به معنای تفاوت بین موفقیت یا شکست یک شرکت باشد.
تمام کمپینهای بازاریابی میتوانند بر اساس ارتقا و افزایش برند اورنس ساخته شوند. گسترش آگاهی از برند و توسعه برند به خصوص در سالهای ابتدایی تأسیس یک شرکت بسیار مهم است، زمانی که شرکتها میخواهند در کوتاهترین زمان ممکن نامی برای خود دست و پا کنند.
در ادامه به مهمترین دلایلی خواهیم پرداخت که تا این حد از اهمیت آگاهی از برند و راههای سنجش و ارتقای آن صحبت میشود.
-
آگاهی از برند باعث افزایش اعتماد به برند میشود
در دنیایی که مشتریان قبل از خرید به شدت تحقیق میکنند و نظرات سایر کاربران را جویا میشوند، میزان اعتماد به برند همه چیز است. آگاهی از برند باعث ایجاد یک شخصیت صادق برای برند شما و همچنین دریافت بازخوردهای مثبت از سوی مشتریان خواهد شد.
برند اورنس یکی از موضوعات مهم و حیاتی در گسترش کسب و کارتان است. با توجه به این موضوع توجه داشته شما برای جذب مخاطب و افزایش اگاهی او از کسب و کارتان لازم است که در مرحله اول برندی مناسب با محصولی که ارائه میدهید، تولید کنید.
در نگاه کلی تر میتوان گفت برند ماهیت کلی یک محصول را به مخاطب ارائه میدهد و درنهایت باعث جذب مخاطب و افزایش درامد در طولانی مدت میشود.
این دو مورد همانهایی هستند که باعث میشوند ما به عنوان یک انسان به دیگری اعتماد کنیم. ارتباط افراد با برند نیز بر همین قاعده استوار است.
-
آگاهی از برند باعث ایجاد حس تعلق و مشارکت میشود
وقتی شما با یک سؤال دشوار روبرو میشوید آن را گوگل میکنید. هنگامی که فرزند شما به دنیا میآید او را مایبیبی میکنید و هنگامی که قصد برگزاری مهمانی دارید کوکا میخرید. به لغاتی که برجسته (بولد) شدهاند دقت کنید. این کلمات فعل یا اسمی کلی نیستند بلکه برند هستند.
ما پیش از ایجاد این برندها چیزی به عنوان گوگل کردن نداشتیم، کسی را مایبیبی نمیکردیم و برای اشاره به یک نوع کلی از نوشیدنی به آن کوکا، پپسی یا کانادا نمیگفتیم.
در حالت عادی باید بگوییم جست و جو کردن، پوشک کردن و خریدن نوشابه! اما این برندها آن قدر مشهور هستند و با زندگی ما آمیخته شدهاند که ما از آنها برای اشاره کردن به انجام کاری خاص یا یک محصول استفاده میکنیم.
برای پاسخ به سوال آگاهی از برند چیست؟ در ابتدا باید به این موضوع توجه داشته باشید که هدف خود از کسب و کار و ارائه خدمات به مخاطب چیست؟
اگر برای این سوال جواب منطقی و درستی پیدا کنید در نهایت شما موفق میشوید که برندی مطابق با خواسته و نیاز مشتری تهیه کنید. در جهت افزایش آگاهی برند باید به این نکته توجه داشته باشید، برندی که طراحی میکنید اطلاعات درست و کاملی از محصول شما به مخاطب دهد، درواقع برند شما توضیحی کامل از فعالیت های شما باشد و با مخاطب ارتباط درست و منطقی برقرار کند.
به این موضوع توجه داشته باشید که برند شما هویت کسب و کار شما است.
این همان کاری است که آگاهی از برند انجام میدهد، برخی کارها و محصولات را به برندی خاص مرتبط میکند و ما را تشویق میکند که بجای استفاده از لغات معمولی برای اشاره به آنها از اصطلاحات برندسازی شده استفاده کنیم. و بدون این که حتی خودمان متوجه باشیم، جست و جو کردن و خرید یک نوشابه برای ما بازاریابی خواهند کرد.
ایجاد حس تعلق و مشارکت با برند درنهایت باعث جذب مخاطب میشود. برای این کار نیز بهتر است قبل از شروع فرایند طراحی برند نیاز مخاطب را بشناسید با شناخت نیاز مخاطب با او ارتباط بیشتری برقرار میکنید و در نهایت باعث ایجاد حس تعلق و مشارکت در افراد میشود.
با رعایت این مسئله کسب و کار شما در طولانی مدت رونق چشم گیری پیدا میکند و به رشد و پیشرفت مناسبی میرسید.
-
باعث ایجاد ارزش ویژه برند میشود
ارزش ویژه برند در واقع ارزش واقعی یک برند را بیان میکند و تجربیات کلی مشتری و درک کلی مشتری از برند را مشخص میکند. تجربیات مثبت مشتری و نوع درک آن از برند باعث افزایش ارزش ویژه برند و تجربیات منفی باعث کاهش آن میشود.
اما این موارد چه ارتباطی با ارزش برند دارند؟ باید بدانیم که وقتی ما ارزش ویژه برند خوبی داشته باشیم نتایج زیر را در بر دارد:
- قیمتهای بیشتر محصولات و ارزش بالاتر آنها از دید مشتری
- قیمت بیشتر سهام شرکتها در بورسهای داخلی و جهانی به دلیل تقاضای بیشتر برای خرید سهام
- توانایی بیشتر برای توسعه کسب و کار و ارائه خدمات یا محصولات جدید
- تأثیر اجتماعی گسترهتر از طریق ارزش نام برند
چگونه یک برند میتواند ارزش ویژه برند خود را افزایش دهد؟ پاسخ ساده است، با افزایش آگاهی از برند و ایجاد تجربه مثبت مشتریان از یک برند. در واقع آگاهی از برند شالوده و اساس ارزش ویژه برند است.
وقتی یک مشتری از یک برند آگاه باشد، بدون نیاز به راهنمایی شروع به شناخت برند میکند، به دنبال راهی برای انجام خرید خواهد بود، شروع به ترجیح دادن آن به سایر برندها میکند، نسبت به برند احساس وفاداری میکند و آن را به دوستان و آشنایان خود پیشنهاد خواهد کرد. مشتری تمام این کارها را بدون نیاز به صرف وقت از سوی شما انجام خواهد داد.
به همین دلایل است که آگاهی از برند اهمیت بسیار بسیار زیادی دارد. Brand Awareness باعث ایجاد حس اعتماد در مشتری میشود، حس تعلق ایجاد میکند و ارزش ویژه برند شما را افزایش میدهد و کاری میکند که برند شما بر سر زبانها بیفتد و به یک اصطلاح رایج در بین مردم تبدیل شود.
روشهای سنجش آگاهی از برند چیست؟
چگونه بدانیم اقدامات ما برای افزایش آگاهی از برند واقعاً تأثیر دارند؟ چگونه بدانیم که نیاز به تغییر جهت، تلاش بیشتر طبق برنامه قبلی و یا آگاهی از برند ما دچار بحران شده شده است؟ مانند تمام معیارهای دیگر بازاریابی، شما باید میزان آگاهی از برند خود را اندازهگیری کنید.
حتماً برای شما نیز سؤال پیش آمده که چرا در اول مقاله گفتیم این معیار قابل اندازهگیری نیست؟ حق با شماست، آگاهی از برند نمیتواند با مفهموم سنتی اندازهگیری شود. با این وجود شما میتوانید فعالیتها و معیارهایی را بررسی کنید که به شما میکند موقعیت برند خود را از نظر محبوبیت و آگاهی مشتریان از آن، ارزیابی کنید.
در این جا روشهایی را برای سنجش آگاهی از برند (در واقع ارزیابی آن) معرفی میکنیم:
معیارهای کمی آگاهی از برند
این اعداد میتوانند به شما کمک کنند تا تصویری کلی از برند اورنس خود ترسیم کنید. برای سنجش کمی آگاهی از برند، معیارهای زیر را بررسی کنید:
به اعداد اعتماد کنید یکی از ابزارهایی که به واسطه آن میتوانید کسب و کارتان را رونق ببخشید اعداد هستند. با توجه به این موضوع شما میتوانید از طریق اعداد هدف خود از ایجاد کسب و کارتان را به او اطلاع دهید و در مراحل بعدی باعث حلب توجه مخاطب و گسترش کسب و کارتان شوید
-
ترافیک مستقیم (Direct Traffic):
منظور از ترافیک مستقیم یا دایرکت تعداد افرادی است که برای مشاهده وبسایت شما مستقیماٌ URL شما را وارد میکنند. ترافیک مستقیم به شما خواهد گفت که بازاریابی شما تا چه میزان مردم را ترغیب میکند تا وبسایت شما را مشاهده کنند.
این یک شاخص آگاهی برند مهم است و نشان میدهد مشتریانی که مستقیم از سایت شما بازدید میکنند قبلاً از برند شما آگاه بودهاند.
-
ترافیک کلی وبسایت:
این معیار ترافیک کل سایت شما را نشان میدهد و به شما میگوید که چند کاربر آنلاین محتوای شما را چک میکنند و زمان خود را صرف برند شما میکنند.
این معیار به طور دقیق به شما نمیگوید که کاربران از چه طریقی به سایت شما آمدهاند ولی این موضوع اهمیتی ندارد. زیرا این افراد به اندازه کافی از برند شما آگاهی دارند که آن را چک میکنند.
-
تعامل در شبکههای اجتماعی (نرخ تعامل یا Engagement Rate):
نرخ تعامل به تعداد فالوئرها، لایکها، کامنتها، ریتوئیتها و … اشاره میکند. این شاخص آگاهی از برند، بازتابی است از این که مردم تا چه اندازه از برند شما آگاهی دارند و با آن ارتباط برقرار میکنند، همچنین نشان میدهد که محتوای شما تا چه میزان تأثیرگذار است. برای این منظور باید همواره با ابزارهایی، شبکههای اجتماعی خود را بررسی کنید و محتوای آن را زیر نظر داشته باشید.
اثر تعامل در شبکه های اجتمایی را دست کم نگیرید با توجه به این موضوع هرچه برند شما مطابق با نیاز مشتری طراحی شده باشد و بیشتر توجه او را جلب کرده باشد، میزان تعاملش در شبکه های اجتمایی بیشتر میشود.
معیارهای کیفی آگاهی از برند
این مرحله جایی است که میزان دقیق آگاهی از برند شما کمی مبهم میشود زیرا این شاخصهای آگاهی از برند با عدد خاصی مشخص نمیشوند. برای بررسی کیفی آگاهی از برند کارهای زیر را امتحان کنید:
-
سرچ کردن گوگل و تنظیم Google Alerts:
انجام این کار به شما کمک میکند تا بدانید مردم تا چه حد در مورد شما به صورت آنلاین صحبت میکنند. تنظیم Google Alert به شما این امکان را میدهد که در صورتی که در اخبار یا رسانههای آنلاین از برند شما یاد شود، سریعاٌ متوجه شوید. هر چقدر با سرعت بیشتری از شما نام برده شود، یعنی آگاهی از برند بهتری دارید.
-
گوش دادن اجتماعی:
گوش دادن اجتماعی به معنی استفاده از ابزارهای بررسی شبکههای اجتماعی برای یافتن منشنها و تعامل ارگانیک در این شبکهها است. چه کسانی برند شما را تگ کردهاند، آن را در کامنتها منشن کردهاند و از هشتگ شما در پست هایشان استفاده کردهاند؟ این شاخص آگاهی از برند یعنی گوش دادن اجتماعی به شما کمک میکند پاسخ این پرسشها را بیابید.
هر چقدر مخاطبان در شبکههای اجتماعی بیشتر در مورد برند شما بحث و تبادل نظر کنند، بیشتر از برند شما آگاه هستند.
-
اجرای پرسشنامه آگاهی از برند:
این فرآیند شامل دریافت بازخورد مستقیم از مشتریان و مخاطبان شماست. این کار میتواند به طرز شگفتآوری به شما کمک کند تا بدانید چه کسانی از برند شما آگاه هستند و درباره آن چه فکری میکنند.
شما میتوانید از ابزارهایی مانند Google Survy، SurveyMonkey و یا Typeform استفاده کنید، نظرسنجی را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارید و یا آن را مستقیماً به مشتریان خود بدهید. با یک جست و جو در اینترنت میتوانید راههای ایجاد پرسشنامه اگاهی برند و بررسی آن را بیاموزید.
این معیارهای کمی و کیفی به شما کمک میکند تا آگاهی از برند شما در میان مخاطبان و عموم مردم را بسنجید. این معیارها عدد دقیقی در مورد میزان Brand Awareness به شما نمیدهند اما سنجش اگاهی برند کمک میکند تا کمپینهای بازاریابی خود را ارتقا دهید و با مخاطبان خود همواره در ارتباط بمانید.
سخن پایانی:
آگاهی از برند یک مفهوم قدرتمند است که میتواند تأثیرات بزرگی بر بازاریابی شما، رضایت مشتریان و در نهایت سود اقتصادی برند شما داشته باشد.
راه های افزایش آگاهی از برند نیز مورد مهمی است که شما باید به ان توجه داشته باشید. در جهت افزایش آگاهی از برند به این موضوع توجه داشته باشید که در ابتدا باید نیاز مخاطب را بشناسید. بعد از شناخت مخاطب تاثیرات تبلیغات را دست کم نگیرید.
شما با شناخت نیاز مخاطب و در مرحله بعدی، تبلیغات مناسب میتوانید برند خود را به دیگران بشناسانید. سعی کنید در طراحی برند یک محصول نیاز مخاطب را در نظر بگیرید و ان را در برند خود داشته باشید.
با توجه به موارد گفته در نهایت شاخص های آگاهی از برند شما افزایش میابد و در طولانی مدت به گسترش و دیده شدن کسب و کار خود کمک بزرگی میکنید.
در نهایت نیز به این موضوع توجه داشته باشید که برای رقابت در این مارکت بهتر است، علم و اگاهب خود را افزایش دهید و نیاز مخاطب را بهتر بشناسید.
از راههای گفته شده در این مقاله استفاده کنید تا بتوانید بهترین راه را برای ایجاد و افزایش آگاهی از برند خود انتخاب کنید. شاید با تلاش در این جهت بتوانید وفاداری مخاطبان خود را افزایش دهید، مخاطبانی که برند شما را در میان رقبا بشناسند، بارها و بارها محصول یا خدمات شما را انتخاب کنند و آن را به دوستان، فامیل و آشناهای خود معرفی کنند.
اگر میخواهید هر مشتری را به یک صدای رسا تبدیل کنید که همه جا کیفیت شما را یادآور شود، این مفهوم را هیچ گاه دست کم نگیرید.
برخی از سوالات رایج:
۱. آگاهی از برند را مختصر توضیح دهید؟
این اصطلاح درواقع به شناخت و آگاهی مشتریان می پردازد وبه این موضوع اشاره دارد که مشتریان با چه ویژگی و عنوانی شما را می شناسند.
۲. دلایل توجه به آگاهی از برند چیست؟
۱. ایجاد حس تعلق و مشارکت
۲. افزایش اعتماد به برند
۳. معیارهای کمی آگاهی از برند چیست؟
۱. ترافیک مستقیم
۲. ترافیک وبسایت
۳. تعامل در شبکه های اجتمایی