آموزش کسب و کار, کسب درآمد اینترنتی، استخدام، کنکور
آموزش کسب و کار, کسب درآمد اینترنتی، استخدام، کنکور
آموزش کسب و کار, کسب درآمد,کسب درآمد اینترنتی , استخدام، کاریابی، کنکور و دانشگاه

مقاله کامل آشنایی با میکرواکشن ، اصول طلایی میکرواکشن

ممکن است تا به حال اصطلاح میکرواکشن را شنیده باشید؛ اما اطلاعاتی از معنا و مفهوم آن ندانید. در حقیقت همان مفهوم ساده‌ای است که هنگام برنامه‌ریزی به آن توجه دارید یا همان اقدامی کوچکی که به‌طور مکرر انجام می‌شود. همچنین می‌توان گفت همان برداشتن گام‌های کوچک که برای رسیدن به گام‌های بزرگ برمی‌دارید است. امروزه بسیاری از کتاب‌ها و سخنرانان انگیزشی این موضوع را به مخاطب خود ارائه می‌دهند و در رابطه با آن صحبت می‌کنند. دقت داشته باشید این راهکار می‌تواند برای عملی کردن برنامه‌ها گزینه مناسبی باشد.

نکته مهمی که در مفهوم میکرواکشن وجود دارد، برداشتن گام نخست است. شما باید در ابتدا فکری که در ذهن خوددارید را عملی کنید. همچنین باید بدانید که این موضوع امکان دارد در ابتدا برای‌تان مشکل باشد؛ اما راهی است برای انجام عمیق، افکار سطحی که باعث کشفیات، تغییرات درونی، پیدایش استعداد، تغییر سبک زندگی، افزایش هوش کلامی و افزایش مهارت‌های ارتباطی می‌شود.

ما با برداشتن قدم‌های کوچک می‌توانیم به اهداف خود برسیم و این همان مفهومی است که می‌توان از میکرواکشن استنباط کرد. شاید شما با مشاوره تحصیلی یا افراد باتجربه و موفق درباره‌ی نحوه برنامه‌ریزی درسی و یا کاری صحبت کرده باشید و حتما شنیده‌اید که برای انجام کاری باید ممارست و انضباط وجود داشته باشد. به‌طور مثال فرض کنید شما می‌خواهید ۱۰۰ کلمه انگلیسی را یاد بگیرید.

آیا ممکن است شما یک‌شبه صد کلمه انگلیسی که با آن ناآشنا هستید را یاد بگیرید؟ خیر، این عمل غیرممکن و یا سخت است؛ ولی شما می‌توانید با استفاده از مفهوم میکرواکشن، برنامه‌ریزی خوبی ترتیب دهید. به‌طور مثال می‌توانید روزی دو یا سه کلمه از آن را یاد بگیرید و به‌طور میانگین پنجاه روز دیگر شما این کلمات را به‌خوبی یاد گرفته‌اید. این موضوع اهمیت میکرواکشن را به‌خوبی نشان می‌دهد؛ بنابراین توصیه می‌شود از آن غافل نشوید.

به‌طورکلی مفهوم میکرواکشن قدم‌های کوچک و مستمر است. بدون شک اگر شما به‌سختی یادگیری ۱۰۰ کلمه زبان فکر می‌کردید، همیشه در همان پله اول می‌ماندید. به‌طوری‌که اگر برای رسیدن به یک هدف بازه زمانی کمی را در نظر بگیرید ممکن است به شما فشار بیاید و شما را خسته کند، اما اهداف هرچه ساده و کوچک باشند، زمان لازم برای رسید به آن کم‌تر است و آسان‌تر می‌شود و نتیجه خوبی در درازمدت نیز خواهد داشت.

تمام این دلایل ناشی از ذهن انسان است؛ به‌طوری‌که ذهن انسان به تغییرات بزرگ واکنش منفی نشان می‌دهد و در مقابل تغییرات بزرگ مقابله می‌کند و به همین خاطر است که بعد از انجام تغییرات بزرگ حس دلسردی به فرد رجوع می‌کند، اما تغییرات کوچک و ساده مغز را به‌صورت آرام با شرایط و تغییرات آشنا نگه می‌دارد و به دنبال آن پذیرش تغییرات برای ذهن راحت‌تر می‌شود.

اهمیت میکرواکشن در زندگی روزمره

تا به اینجا به سوال میکرواکشن چیست پاسخ دادیم و به‌صورت کلی این موضوع را بررسی کردیم؛ اما لازم به ذکر است که این موضوع اهمیت‌های بسیاری دارد که ما به آن‌ها اشاره نداشتیم. در ادامه متن تصمیم داریم به بررسی اهمیت میکرواکشن بپردازیم تا شما نیز از آن‌ها مطلع شوید.

عادت به مطالعه

ممکن است افراد زیادی به مطالعه علاقه‌مند باشند، ولی نتوانند کتاب خواندن را به یک عادت تبدیل کنند. حتی امکان دارد خود شما نیز این تجربه را داشته باشید که به خواندن یک کتاب بپردازید ولی بعد از چند روز از خواندن آن خسته شوید و آن را کنار بگذارید. راه‌حل این مشکل پیش‌تر گفته شد، شما می‌توانید آهسته اما پیوسته پیشروی کنید.

به‌طور مثال روزی یک صفحه یا یک پاراگراف از کتاب دل‌خواه‌تان را بخوانید، سپس بعد از مدتی تداوم و مطالعه هرروزه، این کار برای شما راحت‌تر می‌شود و به‌صورت یک عادت در می‌آید. این پیشنهاد ممکن است روند کندی به نظر برسد، ولی نتیجه خوبی و مطمئنی خواهد داشت که بعد از یک سال شما دیگر نمی‌توانید این عادت را ترک کنید و مطالعه کردن برای شما مانند غذا خوردن می‌شود.

حال بعد از تداوم و تکرار مستمر هر روزه شما می‌توانید در بلندمدت به‌صورت کم‌کم تعداد صفحات مطالعه خود را بیشتر کنید و این‌ چنین فهرست کتاب‌های خوانده شده شما زیاد می‌شود. دقت داشته باشید که اگر روز اول از همان مقدار کم شروع نکرده بودید بعد از یک سال، مطالعه هم مانند غذا خوردن برای‌تان ضروری و عادت نبود.

عادات غذایی

در این مورد نیز می‌توان از مفهوم میکرواکشن کمک گرفت. به‌طوری‌که مثلا اگر تا به حال یک لقمه را ۶ دفعه می‌جویدید، لازم نیست به یک‌باره تعدادش را به ۴۰ برسانید. تنها کافیست ۶ بار جویدن را به ۸ بار جویدن برسانید. یا اگر آب کم می‌نوشید ابتدا روزی نصف لیوان را امتحان کنید و بعد از گذشت بازه زمانی زیاد آن را به ۳ لیوان در روز برسانید.

عادت به ورزش

خیلی از ما ممکن است از چاقی رنج ببریم و از آن رضایت نداشته باشیم، ولی اراده ورزش کردن و یا کم خوری را هم در خودمان نبینیم. با کمک مفهوم میکرواکشن می‌توانیم این عادات رو در خود تقویت کنیم. برای مثال لازم نیست یک دفعه یک ساعت در روز ورزش کنید، فقط کافی است با برنامه همیشگی و روتین در تایم مشخص از تایم کم مثلا ۳ دقیقه در روز است شروع شود و بعد از مدتی که به‌صورت عادت درآمد، تایم آن را بیشتر کنید.

اندازه خوردن

برای برخی افراد که چاق هستند، کم خوری سخت است؛ پس می‌توانند از یک قاشق کمتر (یک قاشق کمتر برنج) شروع کنند و به ترتیب این روند را افزایش دهند، حتی ممکن است افراد لاغر از کم خوری خود رنج ببرند که آن‌ها نیز می‌توانند از افزایش یک قاشق به غذای خود شروع کنند. یا یکسری از افراد در خوردن چای با قند زیاده‌روی می‌کنند که این افراد نیز می‌توانند با کمک مفهوم میکرواکشن این عادت خود را ترک کنند.

صرفه‌جویی

ممکن است شما آدم ولخرجی باشید و نتوانید مقدار پول لازم را در ماه پس‌انداز کنید. پس برای شروع می‌توانید ماهانه مقداری از درآمد خود را، هرچند کم پس‌انداز کنید و بهترین کار اولویت‌بندی نیازها و خرج‌ها است که از این طریق شما می‌توانید با برنامه‌ریزی بهتر به پس‌انداز پول خود بپردازید.

مثلا اگر قبض آب و برق خانه شما زیاد می‌شود، نشانه پرمصرفی شما و خانواده‌تان است؛ بنابراین شما می‌توانید با اقدامات کوچکی مصرف‌تان را کاهش دهید. برای مثال در اوج مصرف از روشن کردن ماشین لباسشویی و دیگر موارد غیرضروری خودداری کنید.

افرادی که دوستشان دارید

افرادی که به شما حس مثبت، شادی و مفید بودن می‌دهند می‌توانند مشوق خوبی برای پیشرفت و عملکرد بهتر شما باشند؛ پس این گوهران ناب را که در زنگی شما حکم محرک مثبت را دارند از دست ندهید و ده دقیقه از استراحت خود را می‌توانید صرف تماس و صحبت با دوستان‌تان کنید.

پیاده‌روی

هرگاه احساس سردرگمی یا خستگی ذهنی داشتید، می‌توانید با پیاده‌روی آن را برطرف کنید، به‌طوری‌که 10 دقیقه پیاده‌روی می‌تواند باعث عملکرد درست مغز و جسم شما می‌شود. همچنین پیاده‌روی زیر نور خورشید به مدت 10 دقیقه، میزان قابل‌توجهی از ویتامین D مورد نیاز بدن را فراهم می‌کند که باعث جذب کلسیم بدن در استخوان‌ها، چربی سوزی و کاهش استرس می‌شود. شاید بگویید ویتامین D مورد نیاز بدن را می‌توانیم با خوردن غذا جذب کنیم؛ اما دقت داشته باشید که عامل اصلی جذب ویتامین D در بدن به‌طور 80 تا 90 درصد از تابش نور خورشید است و با این اوصاف نباید از کنار آن به‌راحتی گذشت.

توسعه کاری

سعی کنید در محیط خانه یا محل کارتان اطراف تمیز و مرتبی داشته باشید؛ مثلا میز مرتبی برای کار خود در نظر بگیرید و سعی کنی میزتان را خودتان مرتب کنید و وسایل را با نظم خودتان جایگذاری کنید؛ چرا که این کار باعث می‌شود برای روز بعد شما وظایف خود را بدانید و بتوانید به‌درستی برنامه‌ریزی کنید. در حقیقت این عمل شلوغی و سردرگمی شما را نسبت به کارتان کاهش می‌دهد. اگر شما به دنبال پیشرفت در شغلتان و یا یک بیزینس هستید، بهتر است برای تداوم فکر، ذهن و برنامه‌ریزی خود انضباط داشته باشید و به تمیزی محیط اطراف خود اهمیت دهید.

راهکارهای مناسب ده‌دقیقه‌ای

۱۰ دقیقه استراحت کردن می‌تواند از خستگی جسمانی شما بکاهد، یا می‌توانید از این ۱۰ دقیقه برای آرامش روحی خود وقت بگذارید که این عمل بازده بیشتری دارد.

برای این کار بهتر است روی نقاط قوت و اهداف خود تمرکز داشته باشید، چرا که آرامش روانی یکی از اساسی‌ترین عوامل افزایش عملکردهای فردی زندگی شما است، به‌طوری‌که امکان دارد شما بخواهید کار آسانی را انجام دهید ولی در شرایط روحی مناسبی نباشید، پس آن کار برای شما سخت و ناممکن خواهد شد.

از خودتان قدردانی کنید؛ چرا که اعتماد به ‌نفس و قدرت درونی شما را افزایش می‌دهد. این عمل باعث می‌شود که تمرکز شما روی نیمه ‌پر لیوان باشد و در نتیجه کارها برای شما آسان‌تر شود. به‌طور مثال می‌توانید ۱۰ دقیقه از زمان را به فردی که در زندگی شما را تشویق می‌کند و به شما انگیزه مثبت می‌دهد، وقت بگذرانید.

به کارهایی که اصلا فکرش را نمی‌کردید بتوانید انجام دهید فکر کنید. یا از تفریحات خود استفاده کنید؛ به‌طور مثال اگر با نوشتن حال‌تان خوب می‌شود، دست به قلم شوید، اگر با ترسیم و نقاشی حال‌تان خوب می‌شود این کار را انجام دهید، موسیقی گوش دهید، به‌طورکلی به هر عمل یا فردی که باعث ایجاد انگیزه و روحیه مثبت در شما می‌شود فکر کنید.

 

فلسفه ژاپنی‌ها

آیا درباره‌ی فلسفه ژاپنی به نام «کایزن» شنیده‌اید؟ فلسفه ژاپنی کایزن، می‌گوید زبان جدید، دنیای جدید، فرهنگ جدید! همان‌طور که می‌دانید هر کشور برای خود یک سری آداب، رسوم و گویشی دارد. حال ژاپنی‌ها با این اصطلاح زیبا می‌خواهند بگویند با یادگیری زبان جدید، مسیر فکری شما رشد و تغییر پیدا می‌کند و باعث تغییر در روند زندگی شما می‌شود؛ پس شما با یک زندگی جدید و با طرز فکر و عادات جدیدی روبه‌رو می‌شوید.

این مثال می‌خواهد بگوید اگر قصد یادگیری زبان جدیدی را دارید، نیازی نیست چندین ساعت از روز خود را برای رفتن به آموزشگاه صرف کنید؛ تنها کافی است خود را مجاب به یادگیری آن کنید؛ مثلا با استفاده از نرم‌افزارها، اپلیکیشن‌های جدید و یا شبکه‌های اجتماعی، می‌توانید برای فراگیری زبان جدید کمک بگیرید. با توجه به مفهوم میکرواکشن، لازم نیست یک‌روزه برنامه چند ساعته برای مطالعه زبان جدید بگذارید، کافی است از ۱۰ دقیقه مطالعه شروع کنید و بعد از استمرار و عادت، تایم مطالعه را بیشتر کنید.

تندخوانی

سعی کنید تندتر بخوانید. تندخوانی علاوه بر اینکه باعث عملکرد سریع مغز می‌شود، تمرین مناسبی برای آماده‌تر و هوشیارتر کردن ذهن شما نیز خواهد بود. ۱۰ دقیقه مطالعه، زمان مفیدی برای شما خواهد بود که بتوانید در مدت زمان کم، محتوای زیادی را فرا بگیرید. عمدتا محتوای آموزشی که ما اکنون شاهد آن‌ها هستیم، حالت نوشتاری و متنی دارند و شما می‌بایست وقت بگذارید و آن‌ها را بخوانید.

تندخوانی جزء مهارت‌هایی است که شما بهتر است آن کسب کنید؛ به‌طور مثال شما باید بتوانید در ۱۰ دقیقه، ۱۰ صفحه را مطالعه کنید. البته دقت داشته باشید که درک مطلب نیز مهم و اساسی است، پس در کنار سریع خواندن، باید با دقت مطالعه کنید تا متوجه مطلب شوید.

به‌طور متوسط افراد می‌توانند تا ۳۰۰ کاراکتر را در عرض یک دقیقه مطالعه کنند که این میزان در ساعت به ۳۰ صفحه نیز می‌رسد. البته این آمار خوبی نیست، زیرا تندخوانی خوب است که علاوه بر دقت و درک مطلب، در یک ساعت بتواند تا بیشتر از ۶۰ صفحه را مطالعه کند.

نکاتی برای تندخوانی لازم است که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.

  1. افزایش تمرکز
  2. استفاده از نشانگر برای خواندن و گم نکردن سطرها
  3. فراموش کردن خواندن لغت به لغت
  4. عدم برگشت به متن قبلی
  5. حرکت چشم به جای حرکت سر
  6. مرور هدف متن در ذهن
  7. عدم مطالعه با صدای بلند

با ۱۰ دقیقه مطالعه در روز و رعایت نکات گفته شده می‌توانید پس از مدتی روان‌خوانی و مهارت تندخوانی خود را افزایش دهید.

برای رفع خستگی اشکالی ندارد چرت بزنید

گاهی اوقات ناچار به استراحت چند دقیقه‌ای هستید، پس به جای خوردن چندین لیوان قهوه پشت سر هم و خوردن انرژی‌زا که در بلند مدت عوارض ناگواری به همراه دارد، استراحت کنید تا فکر و ذهن‌تان استراحت کند.

تا به اینجا اطلاعات کاملی را در راستای پاسخ به سوال میکرواکشن چیست در اختیارتان قرار دادیم. همچنین در رابطه بااهمیت آن نیز صحبت کردیم. حال دقت داشته باشید که مطلع بودن از اصول میکرواکشن نیز اهمیت دارد. در ادامه ۶ اصول میکرواکشن که از اهمیت بسیاری برخوردار هستند و به‌طور کامل به آن‌ها پرداختیم را نام خواهیم برد تا بتوانید به‌خوبی جمع‌بندی کنید.

  1. غذای روح
  2. زبان جدید، دنیای جدید، فرهنگ‌های جدید
  3. یک کلمه بیشتر یاد بگیر
  4. تندتر بخوان
  5. اشکال ندارد یکم چرت هم بزنی
  6. دیدن افرادی که دوستشان دارید

برخی از سوالات رایج:

۱. میکرو اکشن را توضیح دهید؟

در حالت کلی به قدم‌های ساده و کوچک در راستای رسیدن به اهداف مشخص در بازه‌های زمانی مختلف میکرو اکشن گفته می‌شود.

۲. کاربرد مهم میکرو اکشن در زندگی چیست؟

۱. عادت به مطالعه روزانه
۲. خوردن غذای سالم
۳. ورزش روزانه
۴. زمان‌بندی کارها

۳. برای تندخوانی به چه مواردی نیاز است؟

۱. افزایش تمرکز
۲. استفاده از نشانه
۳. مرور هدف در ذهن
۴. عدم برگشت به متن قبلی




تاریخ: سه شنبه 14 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم سبد مهارت ، شیوه کمک سبد مهارت به ما

اگر به قرن‌‌ های گذشته نگاه کنیم، افراد معمولاً با شغل و اصطلاحا سبد مهارت خود شناخته می‌‌ شدند. در واقع وقتی صحبت از یک شخص می‌‌ شد برای آن که همه او را بشناسند، به شغل او اشاره می‌‌ شد. امروزه دیگر چنین عنوان‌‌ هایی اهمیت ندارد، اما این مسئله که یک فرد چه توانایی‌‌ هایی دارد، هنوز هم مطرح است.

مهارت یا توانایی افراد در استفاده از یک دانش خاص، موضوعی است که امروزه ذهن بشر را بسیار بیشتر از پیش به خود مشغول کرده است. برای مثال همه ما با شروع سال جدید سعی می‌‌ کنیم تا ویژگی‌‌ های خود را ارتقاء دهیم و مهارت‌‌ های جدید به خود اضافه کنیم. بحث سبد مهارتی، موضوعی است که امروزه زیاد به آن پرداخته می‌‌ شود و ما هم می‌‌ خواهیم در این مقاله با ارائه اطلاعات کارآمد، دانش شما را از این موضوع بالا ببریم.

مهارت چیست؟

این که مهارت چیست را می‌‌ توانیم با یک مثال به روشنی توضیح دهیم. در ذهن خود یک نقاش حرفه‌‌ای را مجسم کنید که در حال کشیدن یک پرتره است. حتماً زمانی وجود داشته است که او با دیدن نقاشان دیگر با خود اندیشیده که چگونه یک نفر می‌‌تواند با چند حرکت قلم چنین آثاری از خود به جا بگذارد. نقاشی که همزمان با دیدن سوژه، از بین قلم‌‌ ها، مناسب‌‌ ترین را انتخاب می‌‌ کند و به راحتی و در عرض چند ثانیه انواع رنگ‌‌ ها را با هم مخلوط کرده و رنگ جدید می‌‌ رسد.

اما زمانی که خود مراحل یادگیری را پشت سر گذاشت و شروع به فعالیت در این حرفه کردف متوجه شد که هیچ نیازی به توجه بیش از حد نیست و آنقدر ذهن و دست او هماهنگ است که نه تنها می‌‌تواند کار نقاشی را انجام دهد، بلکه می‌‌تواند هم زمان به چیزهای دیگر فکر کند، با دیگری صحبت کند و بدون این که رشته کار از دست او خارج شود، به موسیقی گوش کند.

بنابراین مهارت، به در هم آمیختن دانش و تجربه گفته می‌‌ شود، به صورتی که یک توانایی در وجود ما ایجاد کند. مثال دیگری که می‌‌توانیم بیان کنیم، رانندگی کردن است. با وجود حساسیتی که این کار دارد و ابزار زیادی که در حین رانندگی با آن سر و کار داریم، در حین رانندگی با دیگران صحبت می‌‌کنیم و اصلاً به کاری که در لحظه انجام می‌‌دهیم فکر نمی‌‌کنیم.

تفاوت دانش با مهارت چیست؟

با توجه به تعریفی که از مهارت ارائه دادیم، احتمالاً متوجه شده‌‌ اید که چه تفاوتی بین دانش و مهارت وجود دارد. دانش تنها اطلاعاتی است که افراد در مورد یک موضوع کسب می‌‌کنند. برای مثال دانشجویان پزشکی در کلاس درس اطلاعات زیادی درمورد قلب و عروق به دست می‌‌ آورند، اما تا زمانی که در کنار یک پزشک حاذق عمل قلب را ندیده باشند و پس از آن سال‌‌ها این کار را انجام نداده باشند، نمی‌‌توانند ادعایی بر مهارت در جراحی قلب داشته باشند.

بنابراین باید چنین نتیجه گرفت که مهارت از تجربه، تمرین و تکرار زیاد به دست می‌‌آید. پس دانش صرفاً اطلاعاتی است که در ذهن ذخیره می‌‌شود و مهارت کاربری آن اطلاعات به مرور زمان است.

سبد مهارت چیست؟

سبد مهارت یا Skill Portfolio، به مجموعه‌‌ ای از مهارت‌‌های هر فرد گفته می‌‌شود که ارزشمند هستند. وقتی افراد برای استخدام می‌‌خواهند یک پرتفولیو بسازند، نیاز است که تمام مهارت‌‌های خود را در آن وارد کنند. این چیزی است که کارفرمایان انتظار دارند ببینند.

اما وقتی به این شکل از مهارت‌‌های افراد و این که سبد مهارت چیست، صحبت می‌‌کنیم، منظورمان تمام مهارت‌‌های است که افراد باید در زندگی خود داشته باشند. تنها بخشی از سبد مهارتی هر فرد تخصصی است و به شغل او و زمینه فعالیت حرفه‌‌ای او مربوط می‌شود، اما باقی آن‌‌ ها مهارت‌‌ هایی هستند که زندگی را برای او راحت‌‌ تر کرده است.

در ابتدا اشاره کردیم که مجموعه مهارت‌‌ های ارزشمند، سبد مهارت هستند، اما منظور چیست؟ در پاسخ باید بگوییم که مهارت‌‌ هایی باید در سبد قرار بگیرند، که زندگی را برای صاحبان‌‌ آن‌‌ ها راحت‌‌ تر کرده‌‌ اند و به آرامش و آسایش او کمک می‌‌ کنند.

چه مهارت‌‌ هایی در سبد مهارت قرار می‌‌ گیرند؟

مهارت‌‌ها را می‌‌ توانیم در چند دسته تقسیم‌‌ بندی کنیم و به این ترتیب بگوییم که هر سبد مهارت باید شامل چه مهارت‌‌ هایی باشد.

  1. بخش اول: مهارت‌‌ های اساسی

این مهارت‌‌ها باید بخشی جدایی ناپذیر از زندگی همگی ما باشد. در طول روز ما با افراد و وقایع مختلفی روبه‌رو می‌‌شویم و نیاز داریم تا به شکلی منطقی با آن‌ها برخورد کنیم. با وجودی که احساسات بخشی از وجود انسان‌‌ها است، اما نباید اجازه بدهیم که در هر شرایطی بر ما چیره شود. تمام این مهارت‌‌ ها اگر به درستی آموخته شوند و به درستی از آن‌‌ها استفاده شود، به بهبود شرایط زندگی ما کمک می‌‌کنند. به این ترتیب مهارت‌‌ های اساسی این گونه انتخاب می‌‌ شوند:

  • تصمیم‌‌ گیری

توانایی تصمیم‌‌ گیری از مهارت‌‌ های اساسی است. چرا که عدم توانایی در این کار می‌تواند مشکلات بسیاری به دنبال داشته باشد. افرادی که نمی‌‌توانند به موقع از بین گزینه‌های موجود انتخاب کنند، ممکن است با مشکلات بعدی زیادی روبه‌رو شوند.

  • حل مسئله

توانایی حل مسئله در هر شرایطی به کمک ما می‌‌آید. اگر در مواجهه با مشکلات یا چالش‌‌ ها، هر چقدر کوچک بتوانیم به موقع تصمیم‌‌گیری کنیم خواهیم دید که تا چه اندازه اعتماد به نفس بیشتری خواهیم داشت.

  • تفکر خلاقانه

ایده پردازی و تفکر خلاقانه جزئی از ویژگی‌ هایی است که بشر را از سایر گونه‌‌ های جانوری متمایز کرده است. انسان‌ ها می‌‌ توانند در زمان نیاز با پیاده کردن یک ایده خلاقانه مشکلات خود را حل کرده و تغییری در زندگی خود و اطرافیان‌ شان ایجاد کنند، درست مثل اختراعات بی‌‌ شماری که وجود دارد. اما اگر در مقیاس کوچک هم به این موضوع نگاه کنیم نمونه‌‌های بسیاری خواهیم یافت.

  • مدیریت احساسات

مدیریت احساسات یکی از مهارت‌‌هایی است که منجر به تفکر و تصمیم‌‌ گیری عاقلانه می‌‌شود. ممکن است تصور کنید که مقصود ما رد کردن احساسات است، اما اصلاً چنین نیست. انسان بدون احساسات خود معنا ندارد.

اما تصور کنید در یک خیابان شاهد یک تصادف رانندگی هستید و سرنشینان زخمی شده‌‌ اند، یا این که یک آتش سوزی در ساختمان شما رخ داده است، آیا باید اجازه دهید احساس ترس و نگرانی یا شک مانع کمک خواستن و انجام اقدامات لازم شود؟ شاید بگویید در آن لحظه کنترل احساسات سخت است.

حق با شما است، اما وقتی به آن به چشم مهارت نگاه کنیم، خواهیم دید که باید آنقدر در وجود ما نهادینه شده باشد، که به صورت غیر ارادی کار درست را انجام دهیم.

  • مدیریت ارتباطات

مدیریت ارتباطات یعنی این که بدانیم با چه افرادی و تا چه حدی وارد رابطه شویم. بسیار مهم است که بدانیم رابطه عاشقانه، کاری، دوستانه و خانوادگی با هم متفاوت هستند و نمی‌‌توان در تمام این‌‌ها به یک شکل رفتار کرد. ارتباط با دیگران دو وجه مخرب دارد، یکی این که آنقدر صمیمیت وارد رابطه کنیم که به خود ضربه بزنیم، یا آنقدر سرد باشیم که عملاً ماهیت ارتباط زیر سؤال برود. بنابراین مهارت مدیریت ارتباطات می‌‌تواند به این موضوع کمک بزرگی کند.

  • بازیابی بعد از شکست

توانایی بازیابی بعد از شکست و تسلط بر خود از آن دسته مهارت‌‌ هایی است که نبود آن ما را به دردسر خواهد انداخت. در ابتدا باید این را بپذیرید که از بین تلاش‌‌ هایی که برای یک کار می‌‌کنیم، تنها یکی منجر به پیروزی می‌‌ شود و مابقی شکست‌‌ هایی هستند که تجربه ما را برای رسیدن به آن پیروزی افزایش می‌دهند. سپس می‌‌ توانید تلاش برای تسلط به خود را به کار بگیرید.

  • انضباط شخصی

وجود انضباط شخصی یعنی این که نه تنها در ذهن خود بلکه در محل زندگی خود نیز ترتیب و نظم وجود داشته باشد. این که دقایق طولانی به دنبال چیزی بگردیم، می‌‌ تواند در ما ایجاد احساس ناامیدی کند.

  • برنامه‌‌ریزی

اگر زندگی افراد موفق را مطالعه کنید، می‌‌ بینید که برنامه‌‌ ریزی مؤثر فعالیت‌‌ها و زمان یکی از مهارت‌‌ هایی است به روشنی وجود دارد و آن را به دیگران نیز توصیه می‌‌ کنند که، پس از بیدار شدن از خواب، روز خود را برنامه‌‌ ریزی کنید.

  1. بخش دوم: مهارت‌‌ های شخصی

در این بخش مهارت‌‌ هایی قرار می‌‌ گیرند که به بهبود ارتباط ما با خودمان کمک می‌‌ کند، بنابراین دیگران در آن جایی ندارند. تعدادی از این مهارت‌‌ها در بین مهارت‌‌ های اساسی دیده می‌ شوند، که وجود آن­ها در آن لیست توجیه‌‌ پذیر است. اما مهارت‌‌ های دیگری نیز وجود دارند که در سبد مهارت شخصی قرار می‌‌گیرند که از این قرار هستند:

  • مدیریت بحران

مدیریت بحران از این دسته مهارت‌‌ها است. تصور کنید که بیرون از خانه هستید و به سبب مشکلات فنی بانک، کارت شما در عابر بانک گیر کرده است. نباید انتظار داشته باشید کسی به کمک شما بیاید. اگر چه این بحران بسیار پیش پا افتاده است، اما به هر حال به شخص شما مربوط می‌‌ شود و ممکن است برای بسیاری نگران کننده باشد.

  • مدیریت اضطراب

مدیریت اضطراب یکی دیگر از موارد بسیار مهم است. متأسفانه بسیاری از ما به این دلیل که نمی‌‌توانیم اضطراب‌‌های خود را مدیریت کنیم، با مشکلات زیادی مانند فکر کردن بیش از حد به موضوعات منفی دچار می‌‌شویم، که روی عملکرد ما تأثیر منفی می‌‌گذارد.

  • خود آگاهی

خود آگاهی، یک مهارت ضروری برای هر شخص است. با این مهارت ما می‌‌توانیم خودمان را به خوبی بشناسیم و با شناخت نقاط ضعف و قوت به خود کمک کنیم.

  1. بخش سوم: مهارت‌‌ های تخصصی

در این بخش از سبد مهارت، افراد باید متناسب با شغل خود مهارت‌‌ها را قرار دهند. برای مثال اگر شما یک طراح سایت هستید، یا قصد دارید به این شغل روی آورید، باید ابتدا شغل طراحی وب سایت را از منظرهای مختلف بررسی کرده و مجموعه مهارت‌‌های لازم را برای آن بیابید و سپس کافی است شروع به یادگیری کنید.

پس از آن که دانش کافی به دست آوردید، باید برای تبدیل آن‌‌ها به مهارت تلاش کنید و با انجام نمونه کارهای مختلف اسنادی ایجاد کنید که توانایی شما را در هر یک از مهارت‌‌ها نشان دهد.

در این مثال مجموعه مهارت‌‌ ها به شکل زیر خواهند بود:

  • برنامه نویسی سمت کاربر
  • برنامه نویسی سمت سرور
  • امنیت وب سایت
  • CMSهایی نظیر وردپرس
  • UI/UX
  1. بخش چهارم: مهارت‌‌ های اجتماعی

بخشی از مهارت‌‌ هایی که در بخش اول به آن‌‌ ها اشاره کردیم، از مهارت‌‌های اجتماعی هستند، با این حال در این بخش می‌‌توانیم کمی ریزتر به ماجرا نگاه کنیم. مهارت‌های اجتماعی به توانایی‌‌هایی گفته می‌‌شود که با استفاده از آن‌‌ها قادر خواهیم بود با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم. این ارتباط می‌‌تواند نوشتاری، زبانی، توسط حرکات بدن و ظاهر ما باشد. لیست زیر تعدادی از این مهارت‌‌ها را در بر می‌‌گیرد.

  • همدلی

همدلی و همدردی نیز مهارت‌‌ های اجتماعی بسیار مهمی هستند، چرا که منجر به درک افراد دیگر می‌شوند و به این ترتیب، قضاوت نا به جا در جامعه کاهش می‌‌یابد، بنابراین می‌‌توان به عنوان یکی از مهارت‌های مهم از آن یاد کرد.

  • احترام

احترام گذاشتن یک از مهارت‌‌هایی است در خانواده و از ابتدای سال‌‌های زندگی آموخته می‌شود. بنابراین افرادی که از تربیت خانوادگی خوبی برخوردار هستند، نیازی به یادگیری مستقیم این مهارت ندارند و در طول سال‌‌های زندگی این مهارت به خوبی در آن‌‌ها نهادینه می‌‌شود.

  • ارتباط کلامی

سخنوری نه به شکلی که از یک سخنران حرفه‌‌ای انتظار می‌‌رود، اما به قدری که بدون مشکل بتوانیم با دیگری صحبت کنیم.

  • ارتباط نوشتاری

توانایی ارتباط نوشتاری نیز مهم است. ممکن است افراد نیاز به نوشتن نامه برای سازمانی داشته باشند، بنابراین انتظار می‌‌رود همگی ما بتوانیم مکاتبات رسمی را تا حد معمولی که یک شهروند با آن سر و کار دارد، بدانیم.

چگونه برای خودمان سبد مهارت بسازیم؟

شاید از خود بپرسید، چگونه باید آموزش سبد مهارت را بگذرانم؟ در پاسخ نمی‌‌توان گفت که باید به درون خود و خواسته‌‌ها و اهداف خود نگاه کنید. اکنون که سال ۱۴۰۲ را به تازگی آغاز کردیم، بهترین زمان برای کسب مهارت است. در ابتدا به خود بگویید که: «من تلاش می‌‌کنم یک سال پیش رو را به بهترین شکل ممکن بگذرانم.» حال باید مشخص کنید که چه اهدافی دارید.

اگر اهداف شما درمورد امور شخصی و شما استف تا حدودی به تیپ شخصیتی شما نیز مربوط می‌شود با این حال می‌‌توانید به راحتی هر آنچه می‌ خواهید بیاموزید و به مرور با تکرار زیاد، آن را به یک مهارت تبدیل کنید. اما اگر به مهارت‌‌های تخصصی و شغلی می‌‌اندیشید، موضوع کمی متفاوت است.

سبد مهارت‌‌ های تخصصی و شغلی در سال ۱۴۰۲

ابتدا باید به اطراف خود و جهان پیرامون نگاه کنید. با یک نگاه ساده خواهید دید که دی طی دو سال گذشته، اتفاقی که برای شغل‌‌ها افتاده است، معادل پیش‌‌بینی‌‌هایی است که برای یک بازره دو ساله می‌‌شد. اکنون شما به هر شغلی که مشغول هستید، باید مهارت‌‌هایی مانند استفاده از شبکه‌‌ های مجازی، بازاریابی اینترنتی، تکنولوژی‌‌های مربوط به شغل خود و سایر مواردی که اینترنت را به شغل شما پیوند می‌‌دهد بیاندیشید.

به هر حال ویروس کوید ۱۹، باعث رویدادهایی شده است که بسیاری از شغل‌‌ها را تحت تأثیر قرار داده است. بنابراین بهتر است وقت و انرژی خود را صرف یادگیری مهارت‌‌ هایی کنیم که در آینده به کار بیاید.

سخن پایانی

حتماً شنیده‌‌ اید که به سرمایه‌‌ گذاران بازار بورس گفته می‌‌شود ساخت پرتفولیو یا سبدی از سهام‌‌ های با ارزش تشکیل دهند تا در طولانی مدت به سودآوری برسند. درمورد سبد مهارت نیز همین موضوع صدق می‌‌ کند. هر مهارتی به درد نمی‌‌خورد و نبود برخی مهارت‌‌ها موجب کمبود می‌‌ شود. وقتی از عبارت سبد سهام استفاده می‌‌ کنیم، باید در نظر داشته باشیم که مجموعه‌‌ ای برای خود می‌‌ سازیم، که ما را در زندگی شخصی، روزمره و کاری کمک کند.

در این مقاله سعی کردیم تا مفهوم مهارت و سبد مهارت را عنوان کنیم و با بیان تعدادی از مهارت‌‌ های ضروری در هر بخش از این سبد، شمایی کلی از آن چه این موضوع قصد بیان آن را دارد نشان دهیم.

آن چه مسلم است، اگر چه برخی از این مهارت‌‌ ها ذاتی به نظر می‌‌ رسد، اما مانند هر موضوع دیگری قابل یادگیری است، بنابراین نگران این موضوع نباشید که اگر فردی درونگرا هستید، چگونه می‌‌توانید روی مهارت‌‌ های ارتباطی خود کار کنید. باید در ابتدا شخصیت خود را بپذیرید و سپس در بازه‌‌ای که ویژگی‌ هایی درون‌‌گرای به شما اجازه می‌‌دهد، مهارت‌‌های یاد شده را تقویت کنید.

برخی از سوالات رایج:

۱. مهارت را به اختصار توضیح دهید؟

به هماهنگی دانش و تجربه در یک فعالیت مهارت گفته میشود. درواقع افراد برای به دست آوردن یک مهارت به مجموعه عوامل مختلفی چون دانش و ابزار و … احتیاج دارند.

۲. مهارت های مهم در سبد مهارت چیست؟

۱. مهارت های اساسی
۲. مهارت های شخصی
۳. مهارت های تخصصی
۴. مهارت های اجتمائی

۳. چگونه میتوان به سبد مهارت مناسب رسید؟

برای رسیدن به سبد مهارت های مناسب خود لازم است در ابتدا لازم است تا شناخت کافی از مهارت های خود پیدا کنید و در ادامه به بررسی کامل توانایی های خود در ابعاد گوناگون بپردازید.




تاریخ: سه شنبه 14 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

معنای مدیریت انگیزه ،بررسی اهمیت و تاثیر مدیریت انگیزه

شاید بتوان گفت که سر چشمه و منشا اکثر رفتارهای ما انسان‌ها انگیزه و مدیریت انگیزه است. در واقع اگر دقت کرده باشید، در پس انجام هر کاری انگیزه‌ای نهفته است. اما متاسفانه یکی از چالش‌ها و مشکلاتی که انسان امروزی با آن دست به گریبان است مسئله بی‌انگیزه بودن است. البته ما نمی‌توانیم خودمان را کاملا بی‌انگیزه بدانیم اما ممکن است در بسیاری از مواقع دچار بی‌انگیزگی شویم.

بد تر از هر چیزی زمانی است که به فعالیتی تمایل داشته یا آن را ضروری می‌دانیم و یا هدفی در ذهن خود داریم اما به خاطر بی‌انگیزه بودن قدمی در راه رسیدن به آن برنمی‌داریم. همان طور که می‌دانید انسان‌ها رفتاری بسیار پیچیده و گاه غیر قابل پیش بینی دارند.

گاهی بعضی محرک‌ها برای آن‌ها بسیار جالب هستند و در برخی از موارد انسان هیچ انگیزه‌ای برای رسیدن به همین محرک‌ها ندارد. در این مقاله قصد داریم ابتدا تعریف مدیریت انگیزه را ارائه دهیم و سپس در مورد تاثیر مدیریت انگیزه روی زندگی انسان‌ها و آموزش آن صحبت کنیم. همچنین می‌خواهیم از راز مدیریت انگیزه پرده برداریم.

انگیزه چیست؟

واژه‌های انگیزه، انگیختن و برانگیختن که از یک خانواده هستند برای شما واژه‌های آشنایی هستند. اما اگر بخواهیم یک تعریف دقیق و در عین حال ساده و قابل درک از انگیزه ارائه دهیم، در واقع باید بگوییم که انگیزه یک نیروی درونی است که باعث می‌شود رفتارهای فرد دارای جهت و هدف مشخصی باشند.

همچنین این نیروی درونی در مواقع سخت و دشوار ( مثلا در مواجه و رویارویی با مشکلات و موانع) به کمک انسان آمده و خودش را در چنین مواقعی به شکل پافشاری کردن نشان می‌دهد.

طبق تعاریف رفتار شناسی انگیزه سه مولفه اصلی دارد، این مولفه‌ها یعنی جهت، پافشاری و شدت حالتی درونی را شکل می‌دهند که از آن به انگیزه تعبیر می‌شود. همچنین در بحث مدیریت کردن انگیزه ما با واژه‌های دیگری مانند انگیزاننده مواجه می‌شویم. در واقع در تعریف انگیزاننده باید گفت که عاملی است که در ما انگیزه ایجاد کرده یا انگیزه‌ درونی ما را افزایش می‌دهد.

اگر بخواهیم رفتارهای انسان را درک کرده و ریشه رفتارها و عکس العمل‌های او را بیابیم، لازم است که حتما با انگیزه‌های درونی انسان آگاه شویم. همچنین باید روش مدیریت انگیزه را بیاموزیم و در زندگی خود به کار ببریم تا موفقیت ما تضمین شود.

مدیریت انگیزه چیست؟

اکنون که تا حدی با مفهوم انگیزه و انگیزاننده آشنا شدیم، لازم است تعریف مدیریت انگیزه را هم بیان کنیم. گفتیم که به مجموعه محرک‌هایی که فرد را برای رسیدن به هدفی تشویق کرده و نیرومند می‌کنند انگیزه می‌گویند. اگر بخواهیم مدیریت انگیزه را مورد بررسی قرار دهیم باید بدانیم که در بحث تعریف مدیریت انگیزه، به سه متغیر اشاره شده است. این متغیرها عبارتند از: رفتارها، فیزیولوژی و گزارش شخصی که در ادامه به بررسی هریک از این عوامل می‌پردازیم.

  • رفتارها: برخی از رفتارها مانند استقامت، پایداری، تلاش و حالت‌های بدنی و روحی روی انگیزه ما تاثیر می‌گذارند.
  • فیزیولوژی: علاوه بر محرک‌های محیطی و درونی، باید مجموعه‌ ای از واکنش‌ های فیزیولوژیک و فعالیت‌ ها به وجود آید تا ما بتوانیم انگیزه خود را مدیریت کنیم.
  • گزارش شخصی: در مورد گزارش شخصی می‌توانیم از مواردی مانند طرح پرسش نامه و مصاحبه یاد کنیم.

اهمیت مدیریت انگیزه چیست؟

در بحث مدیریت سنتی کارکنان و کارمندان یک اداره یا شرکت، به صورت دائمی تحت نظر ونظارت افراد مافوق خود بودند و به همین دلیل این روش مدیریت از کارایی چندانی برخوردار نبود. امروزه مدیریت سنتی جای خود را به مدیریت انگیزشی داده است. یکی از کارکردهای مدیریت انگیزه این است که شما بتوانید با امکانات محدودی که در اختیار دارید اوضاع را به بهترین شیوه ممکن مدیریت و هدایت کنید.

در پاسخ سوال مدیریت کردن انگیزه چیست، توجه شما را به یک مثال جلب می‌کنم. حتما برای شما هم پیش آمده است که در برخی از موقعیت‌ها با وجود مشکلات و کم و کاستی‌های موجود، به خاطر داشتن انگیزه به نتایج شگفت انگیزی دست پیدا کرده‌اید.

در واقع در ادارات و شرکت‌ها نیز با ایجاد انگیزه و اشتیاق کافی در کارکنان، می‌توان انتظار پیشرفت‌های بزرگ را داشت. این موضوع که شما در شرایط و اوضاع خوب و ایده‌آل کارکرد و عملکرد مطلوبی داشته باشید چیز عجیبی نیست، بلکه هنر مدیریت کردن انگیزه این است که در شرایط و اوضاع نامطلوب هم بتوانید کارایی و انرژی خود را در سطح مطلوبی نگه دارید.

انواع انگیزه

ما نمی‌توانیم هیچ کسی را کاملا بی‌انگیزه بدانیم و اگر شخصی خودش را بی‌انگیزه بخواند، قطعا سخن او صحت ندارد. اما پس تفاوت افراد در چیست؟ در واقع همه افراد به یک اندازه از انگیزه بهره نمی‌برند و علاوه بر این نوع و کیفیت انگیزه در اشخاص مختلف متفاوت است. برای درک بهتر این موضوع رفتارشناسان، انگیزه را به انواعی تقسیم بندی کرده‌اند. انواع انگیزه عبارت است از:

  • بی علاقه بودن نسبت به چیزی: شاید تا به حال از دانش‌آموزان این جمله را شنیده باشید که فایده خواندن این درس چیست و به زندگی من چه ربطی دارد؟ این همان بی علاقه بودن نسبت به چیزی است و بی‌کیفیت ترین نوع انگیزه به حساب می‌آید.
  • انگیزه‌های بیرونی: انگیزه‌های بیرونی طبیعتا از چیزی به غیر از درون خودمان سر چشمه می‌گیرند. این انگیزه‌های بیرونی می‌توانند به صورت پاداش و تشویق باشند و یا در دسته تنبیه و ترس جای بگیرند. عمر این دسته از انگیزه‌ها نیز کوتاه بود و در اکثر مواقع تاثیراتی زود گذر و موقتی دارند.
  • کارهای تحمیلی: گاهی به دلیل فشارهایی مانند ترس، عذاب وجدان، احساس گناه و یا اجبار دست به انجام کاری می‌زنیم. واضح است که چنین احساساتی نمی‌توانند منشا خوبی برای رفتارهای ما باشند.
  • انگیزه‌های درونی: این دسته از انگیزه‌ها بهترین نوع انگیزه است. بر خلاف انگیزه بیرونی که تاثیر آن موقتی و گذار بود، این دسته از انگیزه‌ها دارای تاثیرای ماندگارتر و عمیق‌تر بوده و معمولا نتایج بسیار خوبی به بار می‌آورند.
  • انگیزه‌های یکپارچه و همسو: این دسته از انگیزه‌ها در راستای اهداف و ارزش های ما هستند و برای ایجاد کردن آن‌ها ابتدا باید به شناختی از ارزش‌های خود در زندگی دست پیدا کنیم.

فرق انگیزه با هدف چیست؟

بسیاری از افراد تصور می‌کنند که انگیزه و هدف یکی هستند. این دسته از افراد تصوری درستی از معنی و مفهوم انگیزه ندارند. زیرا هدف و انگیزه دو مبحث متفاوت بوده و مساوی هم نیستند. اشکال چنین تصوری این است که گاهی افراد هدف خود را به درستی تعیین نمی‌کنند اما تصور می‌کنند که مشکل آن‌ها بی‌انگیزگی است. مطالعه مقاله هدف چیست را پیشنهاد می کنیم.

تعیین نکردن هدف و یا داشتن ابهام در هدف از جمله مواردی هستند که مانع از فعالیت صحیح افراد شده و ممکن است با بی‌انگیزگی اشتباه گرفته شوند. به همین دلیل است که موضوع مدیریت انگیزه در رفتار شناسی اهمیت بسیار زیادی پیدا می‌کند.

راز مدیریت انگیزه چیست؟

گفتیم که همه انسان‌ها در شرایط مطلوب و ایده‌آل می‌توانند عملکردهای بسیار خوبی داشته باشند. اما اگر شرایط محیطی، روحی یا جسمی مطابق خواسته شما پیش نرود آیا باز هم می‌توانید عملکرد و کارایی خود را حفظ کنید؟ مدیریت انگیزه برای چنین مواقعی پیش آمده است و هدف از مدیریت کردن انگیزه حفظ انگیزه و کارایی افراد در هر شرایطی از جمله شرایط نامطلوب است.

شاید بتوانیم بگوییم که راز مدیریت انگیزه این است که داشتن انگیزه را به یک عادت همیشگی برای خود تبدیل کنید. این به آن معنا است که صبر نکنید تا همه چیز عالی و باب میل شما شود بلکه بیاموزید که از دل هر شرایطی موقعیت دلخواه و ایده‌آل خود را خلق کرده یا دست کم برای رسیدن به آن تلاش کنید. واضح است که ما هنگام آموزش مدیریت انگیزه از انگیزه‌های درونی صحبت می‌کنیم و بحث ما شامل انگیزه‌هایی نمی‌شود که از بیرون وجود فرد سر چشمه می‌گیرند.

گاهی شما خود را به تنبلی متهم می‌کنید و تصور می‌کنید اوضاع و شرایط نامطلوب زندگی شما ریشه در تنبلی کردن و فرار از زحمت کشیدن است؛ در صورتی که اگر بتوانید راه مدیریت انگیزه را بیاموزید، می‌توانید برای رسیدن به خواسته‌ها و اهداف‌تان تلاش کنید و از زندگی خود رضایت داشته باشید.

بررسی نظریاتی که در مورد مدیریت انگیزه مطرح شده‌ اند

برای آموزش مدیریت انگیزه لازم است یک نگاه اجمال و کلی به نظریاتی که در این زمینه ارائه شده‌اند بی‌اندازیم. حقیقت این است که در این زمینه دانشمندان زیادی به ارائه نظریه پرداخته‌اند که ما در این‌جا برخی از مهم‌ترین نظریه‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهیم:

  • نظریه بر انگیختگی: شاید در زندگی خود با افرادی مواجه شده باشید که به نظر می‌رسد همیشه انگیزه خود را در سطح بالایی حفظ کرده‌اند. اما راز مدیریت انگیزه این افراد چیست؟ نظریه برانگیختگی به همین موضوع می‌پردازد. طبق این نظریه ما بیشتر تمایل به انجام کارهایی داریم که سطح برانگیختگی ما را حفظ کنند. در نتیجه می‌توان چنین برداشت کرد که افراد با انگیزه بالا، همواره به دنبال چالش‌های جدید بوده و در نتیجه زندگی پویایی دارند.
  • نظریه رانه: به شرایط درونی هر فرد که به رفتارهای او جهت می‌دهد و آن‌ها را کنترل می‌کند رانه گفته می‌شود. این نظریه اشاره می‌کند که چیزهایی که از نیازهای زیستی ما منشا می‌گیرند ما را به رفع کردن آنها تشویق و ترغیب می‌کنند. برای مثال احساس گرسنگی و تشنگی شما را برای یافتن آب و غذا جهت رفع این نیازها تشویق و ترغیب می‌کند.
  • نظریه غریزی: همان طور که از نام این نظریه مشخص است، غریزه‌های ما می‌توانند ما را برای انجام کاری تشویق و ترغیب کنند و در واقع به ما انگیزه انجام کاری را بدهند. روان‌شناسانی مانند فروید و جیمز به نحوی طرفدار نظریه غریزه هستند. از نظر آن‌ها غرایز طبیعی مانند ترس، پاکیزگی نیاز به بقا و… برای انسان‌ها محرک بوده و می‌توانند سر چشمه بسیاری از انگیزه‌های ما باشند. 

بررسی هرم مازلو

یکی از مهم‌ ترین نظریه‌ های روانشناسی و رفتار شناسی که عوامل موثر بر انگیزه انسان‌ها را بررسی می‌کند، هرم مازلو است. این هرم نخستین بار توسط ابراهام مازلو ارائه شد و طبق آن نیازهای انسان در پنج سطح طبقه بندی می‌شوند که در صورت ارضا نشدن نیازهای یک سطح، شخص انگیزه‌ای برای رفع نیازهای خود در سطوح بالاتر ندارد. این نیازها عبارتند از:

  1. نیازهای فیزیولوژیک: در طبقه اول هرم مازلو نیازهای فیزیولوژیک و طبیعی مانند خوراک، پوشاک و… را شامل آورده شده است. این نیازها که نیازهای اولیه بشر هستند به نیازهای زیستی نیز معروف هستند.
  2. نیازهای امنیتی و رفاهی مانند: تامین مسکن و در نتیجه محفوظ ماندن از خطرات محیطی و عاطفی است.
  3. نیازهای اجتماعی: همه ما انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستیم و در نتیجه به محبت، عشق، خانواده و … نیاز داریم.
  4. نیاز به احترام: نیاز به احترام شامل احترام به خود و به دیگران می‌شود.همچنین در این سطح می‌توان از نیازهایی مانند اعتماد به نفس، استقلال و … نام برد.
  5. خودشکوفایی:همه ما انسان‌ها استعدادها و توانایی‌های بالقوه‌ای در وجود خود داریم. نیاز به خود شکوفایی به معنی رشد و کشف این استعدادها و توانایی‌های فردی است.

بررسی نظریه X و Y مک گریگور در مورد مدیریت انگیزه

این نظریه در زمینه مدیریت مطرح می‌شود و راهکارهایی برای مدیریت بهتر منابع انسانی به مدیران ارائه می‌دهد. طبق این نظریه نگرشهای مدیران در مورد انسان به دو گروه تقسیم می‌شود که این دو گروه را با دو حرف x و y مشخص می‌کنند:

  • نظریه x: این نظریه بیان می‌دارد که انسان ذاتا موجودی تنبل آفریده شده است و در نتیجه انسان‌ها تمایل چندانی به کار کردن نداشته و کمتر به صورت خود جوش و داوطلبانه فعالیت می‌کنند. در نتیجه برای مدیریت کردن انگیزه افراد باید آنها را با کمک تشویق کننده‌های مادی و ایجاد امنیت برای انجام کارها ترغیب کرد. همچنین طبق این نظریه، از آنجایی که افراد علاقه چندانی به کار خود ندارند باید تحت کنترل و نظارت قرار بگیرند.
  • نظریه y: درست برعکس نظریه قبلی است و بیان می‌کند که کار کردن برای اکثر انسان‌ها به صورت بازی است و برای ترغیب انسان‌ها به انجام وظایفشان نیازی به استفاده از محرک‌های بیرونی نیست. زیرا افراد در صورت موفقیت در کار خود بیشتر برانگیخته می‌شوند و احساس رضایت درونی دارند که این خود بهترین و قوی‌ترین محرک است. در نتیجه طبق این نظریه افراد نیازی به کنترل و نظارت خارجی ندارند.

زیان‌ های داشتن انگیزه بیرونی چیست؟

در بحث مدیریت انگیزه از انواع انگیزه نام بردیم و گفتیم که انگیزه می‌تواند درونی یا بیرونی باشد. اما قصد داریم به شما بگوییم که در صورتی که منشا انگیزه‌ها به صورت بیرونی باشد، چه زیان‌هایی برای افراد خواهد داشت. گفته می‌شود که در اکثر مواقع پاداش‌ها و انگیزه‌های بیرونی، انگیزه‌های درونی فرد را به خطر انداخته و آنها را کمرنگ می‌کنند.

پاداش و انگیزه بیرونی برای افراد می‌تواند متفاوت باشد. اما در اکثر مواقع این پاداش‌ها یا انگیزه‌های بیرونی به صورت جایزه، پول، غذا و … هستند. البته باید بدانیم که پاداش‌ها و انگیزه‌های بیرونی می‌توانند حالت غیر مادی هم داشته باشند.

برای مثال تشویق کلامی و گفتن جملات مثبت و انرژی‌زا به افراد می‌تواند یک انگیزه یا پاداش بیرونی باشد؛ اما این گونه موارد نه تنها انگیزه درونی فرد را تضعیف نمی‌کنند بلکه می‌توانند به عنوان محرک‌هایی قوی و مثبت مورد استفاده قرار بگیرند.

انگیزه ‌های درونی چه مزایایی دارند؟

می‌توان گفت که راز مدیریت انگیزه تقویت انگیزه‌های درونی است. در ادامه برخی از فواید و مزیت‌ های انگیزه درونی را ذکر کرده‌ایم:

  • افزایش استقامت: هر چقدر انگیزه‌های درونی فرد قوی‌تر باشد، استقامت او هنگام مواجه با سختی‌ها و ناملایمات بیشتر خواهد شد.
  • درک عمیق مفاهیم و قدرت یادگیری: اثبات شده است که افرادی که انگیزه‌های درونی قوی دارند هنگام تفکر کردن یا یادگیری مطالب از سایر افراد بهتر عمل می‌کنند.
  • خلاقیت: برعکس محرک‌ها و انگیزه‌های بیرونی که در اغلب موارد باعث از بین رفتن خلاقیت افراد می‌شوند، انگیزه‌های درونی فرد را خلاق‌تر و انعطاف پذیرتر می‌کنند.
  • سلامت ذهنی و جسمی بالاتر: دیده شده است که افراد با انگیزه درونی بالاتر، رفتارهایی مانند: شادی، هدفمند بودن شکرگزار بودن، عزت نفس بالا، روابط عمومی قوی و… دارند که نتیجه این گونه از رفتارها سلامتی جسمی و روحی بیشتر است.

بررسی باور های اشتباه در مورد مدیریت انگیزه

  1. اولین باور غلط در مورد مدیریت انگیزه این است که ابتدا منتظر باشیم که انگیزه در ما به وجود آید و سپس اقدام کنیم. اما بسیاری از روانشناسان اعتقاد دارند که شما باید ابتدا حرکت و اقدام داشته باشید تا انگیزه به سمت شما بیاید. به عبارت دیگر ما باید با اقدام کردن انگیزه را در درون خود به وجود آوریم؛ زیرا هنگامی که به موفقیت‌های هر چند کوچک می‌رسیم انگیزه ما برای ادامه دادن مسیر افزایش می‌یابد.
  2. در صورت داشتن انگیزه، انسان به تمامی اهداف خود می‌رسد: این باور به این دلیل اشتباه است که بستگی ندارد بلکه باید همواره تاثیر عوامل بیرونی را هم مد نظر قرار دهیم. حقیقت این است که هیچ کس حتی موفق‌ ترین آدمها هم نمی‌توانند به تمامی هدف‌های خود برسند و آنچه مهم است این است که شما در مسیر حرکت به سوی اهدافتان چه یاد می‌گیرید و به چه آدمی تبدیل خواهید شد.

خلاصه مقاله و نتیجه گیری

می‌توان گفت که ما انسان‌ها برای انجام تمامی فعالیت‌هایمان به انگیزه نیاز داریم. در واقع انگیزه یک حالت و نیروی درونی است که به رفتارها و تصمیم گیری‌های ما جهت می‌دهد. انگیزه می‌تواند به صورت محرک‌های بیرونی باشد برای مثال افراد برای دریافت پاداشی یا فرار کردن از یک تنبیه کاری را انجام دهند.

در مقابل انگیزه می‌تواند به صورت درونی باشد یعنی از درون خود فرد سرچشمه بگیرد. واضح است که انگیزه درونی به مراتب بسیار ماندگارتر و موثرتر از انگیزه بیرونی است. در مورد موضوع مدیریت انگیزه و آموزش مدیریت انگیزه نظریه‌های متعددی بیان شده است.

اما هدف و پایه و اساس مدیریت انگیزه این است که ما نه تنها در شرایط مطلوب و مناسب، بلکه در شرایط دشوار و با وجود موانع هم بتوانیم به خوبی عمل کنیم و هنر ما این است که در چنین شرایطی همچنان انگیزه خود را بتوانیم حفظ کنیم. برخی از نظریه‌هایی که در مورد انگیزه صحبت کرده‌اند عبارتند از: نظریه هرم مازلو، نظریه X و Y مک گریگور، نظریه برانگیختگی، نظریه رانه و نظریه غریزی که در این مقاله به طور خلاصه به بررسی آنها پرداختیم.

برخی از سوالات رایج:

۱. انگیزه به چه معناست؟

در حالت کلی انگیزه یک نیرو و انرژی درونی است که بر اساس آن افراد به فعالیت . کارهای مختلف علاقه پیدا می کنند و به سمت آنها گام برمی-دارند. بر همین اساس افراد به دسته های مختلف بر اساس میل و انگیزه خود تقسیم می شوند.

۲. مدیریت انگیزه شامل چه مواردی می شود؟

۱. رفتار
۲. فیزیولوژی
۳. گزارش شخصی

۳. هرم مزلو به چه مواردی می پردازد؟

این هرم به نیازهای اساسی و بنیادی افراد می پردازد. بر اساس این هرم مزلو معتقد اگر نیازهای بنیادی در سال های اولیه زندگی برآورده نشود افراد در سالهای بعدی به نیازهای دیگر نمی-پردازند و در همان سطح اولیه می مانند و به واپس روی دچار می شوند.




تاریخ: سه شنبه 14 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

شناخت اهمال کاری ، بررسی انواع اهمال کاری و شیوه درمان

شاید برای همه شما این سؤال به وجود آمده باشد که اهمال‌کاری چیست و برای درمان آن چه باید کرد. حتماً برای شما هم این اتفاق افتاده است که از انجام کار یا کارهایی، هرچند مهم و ضروری خودداری کنید و در عوض به کارهایی بپردازید که برای شما خوشی و لذت بیشتری به دنبال دارد. همه ما علی‌رغم این که تا چه حد در قبال وظایف خود مسئول هستیم، گاهی تمایل داریم که انجام این وظایف را به تعویق انداخته و به انجام کارهای دلخواه خود بپردازیم.

این یک امر طبیعی و عادی است و در اصطلاح روان‌شناسی به آن اهمال‌کاری می‌ گویند. پس گفتیم که اهمال‌کاری برای همه افراد پیش می‌آید، برخی از افراد، فقط گاهی مواقع دست به اهمال‌کاری می‌‌زنند که این به‌خودی‌خود مشکل بزرگی به وجود نمی‌‌آورد. اما درمقابل، برخی از افراد دائماً درحال اهمال‌کاری هستند و کارهای مهم و ضروری خود را آخر از همه انجام می‌دهند. همان‌طور که مشخص است، دسته دوم در زندگی خود به مشکلات زیادی برخواهند خورد. در ادامه، به بررسی اهمال‌کاری و انواع آن می‌پردازیم.

اهمال کاری چیست؟

حالا می‌خواهیم بگوییم که اهمال کاری چیست و دقیقاً چه معنی دارد. «اهمال کردن» در لغت، به معنای به تعویق انداختن، با تأخیر انجام‌ دادن، کنار گذاشتن و طفره رفتن می‌باشد. کلمه اهمال‌کاری (به انگلیسی procrastinate) از دو بخش لاتین ترکیب شده است. بخش اول یعنی pro به معنی محول کردن است و crastinus به معنی تعلق به فردا می‌باشد. پس کل این کلمه درنهایت، محول کردن به فردا معنی می‌شود. پس هرکس که کارهای خود را به فردا یا روزهای بعدی می‌اندازد، به‌عنوان اهمال‌کار شناسایی می‌شود.

تعریف ساده از اهمال‌کاری این است که شخص، کارهای ضروری خود را عقب می‌اندازد و تمایل دارد ابتدا کارهایی که ضرورت کمتری دارند را انجام دهد. طبق نظریه روان‌شناس مشهور و استاد دانشگاه کلگری، آقای پیرز استیل، اهمال‌کاری این‌گونه تعریف می‌‌شود: «اهمال‌کاری یعنی حتی درصورتی‌که شما می‌دانید که به تعویق انداختن کاری به ضرر شما تمام خواهد شد، اما باز هم به‌عمد و کاملاً آگاهانه آن را به تعویق می‌اندازید».

از سوی دیگر، فروید، روان‌شناس معروف و بزرگ، لذت بردن را ریشه انواع اهمال‌کاری‌ها تلقی می‌کند. از نظر او ما انسان‌ها هنگام اولویت‌بندی کارهای خود ممکن است لذت بردن از کارها را مبنی قرار دهیم. درنتیجة این انتخاب، اهمال‌کاری رخ می‌دهد. یعنی کارهای مهم و ضروری به تعویق می‌افتند. خلاصه هنر شفاف انديشيدن را بخوانید.

کلیشه‌‌های رفتاری اهمال‌کاران

لازم است بدانید که به‌طور‌کلی، انسان‌‌ها ذاتاً به لذت‌‌های آنی و لحظه‌‌ای اهمیت بیشتری می‌‌دهند. ذات انسان به صورتی طراحی شده است که این لذت‌های آنی را به نتایج طولانی‌مدت و پایدار ترجیح می‌‌دهد. این موضوع همان حس لذت‌جویی می‌باشد که می‌تواند ما را به اهمال‌کاری وا‌دار نماید.

چه زمانی اهمال‌کاری مضر است؟

بعد از اینکه فهمیدید اهمال کاری چیست و معنای آن را درک کردید، وقت آن رسیده تا بدانید که چه زمانی اهمال‌کاری مضر است. گاهی این سؤال پیش می‌آید که آیا اهمال‌کاری همیشه مضر و آسیب‌رسان بوده و یک مشکل اخلاقی و رفتاری به‌حساب می‌آید؟ درواقع باید بدانید که تمام اهمال‌کاری‌ها، هرچند همه آن‌ها به تعویق انداختن کارها هستند، اما به یک اندازه مضر و آسیب‌رسان نیستند. اگر این ویژگی در فرد تقویت شود، موجب می‌شود فرد در کارهای خود تأخیر بیندازد و از همه کارهای مهم خود عقب می‌ماند.

مثلاً اگر شخصی بخواهد برای تولد دوست خود کادویی تهیه کند، ممکن است این موضوع را به تعویق بیندازد. اما درصورتی‌که وقت زیادی برای انجام این کار در اختیار داشته باشد، این اهمال‌کاری او ضرر زیادی نخواهد داشت. اما اگر همان شخص به بهانه استراحت کردن، رفتن به محل کار خود را به تعویق اندازد، این کار او اهمال‌کاری محسوب شده و می‌تواند برای او تبعات و پیامدهایی به دنبال داشته باشد.

در واقع برای این که راحت‌تر تشخیص دهید که آیا کار شما اهمال‌کاری محسوب می‌شود یا نه و چه پیامدهایی دارد، باید نکاتی را در نظر بگیرید. اولاً به‌خاطر داشته باشید که انواع اهمال‌کاری به یک اندازه مهم نیستند و دوماً اگر کار شما یکی از سه پیامد زیر را به دنبال داشت، اهمال‌کاری به‌حساب می‌آید. این پیامدها عبارتند از:

  • به تعویق انداختن کاری باعث افت و کاهش بازدهی و کارایی شما شود،
  • این به تأخیر انداختن و نادیده گرفتن در مورد امور مهم و ضروری و اولویت‌‌های اصلی زندگی شما باشد،
  • در اثر این به تعویق انداختن، به‌طورکلی کارها و فعالیت‌های شما به تأخیر بیفتند.

بررسی انواع اهمال‌کاری

انواع اهمال کاری چیست و به چند دسته تقسیم می‌شود؟ خوب است بدانید که اهمال‌کاری انواع متفاوتی دارد که برای هر یک هم درمان‌های متفاوتی ارائه می‌شوند. همچنین تأثیر انواع مدل‌های اهمال‌کاری بر زندگی فرد متفاوت است. در ادامه به بررسی انواع اهمال‌کاری و نحوه درمان آن می‌پردازیم.

بسیاری از افراد تصور می‌کنند که اهمال‌کاری و موکول کردن کارها به زمان‌های دیگر صرفاً ویژگی اخلاقی افراد تنبل است. به‌عبارت‌دیگر، این افراد ریشه انواع اهمال‌کاری را در تنبلی افراد جست‌وجو می‌کنند. اما جالب است بدانید که تنبلی و فرار از زحمت کشیدن، تنها یکی از دلایل اهمال‌کاری است و دلایل اهمال‌کاری می‌تواند بسیار متنوع و گوناگون باشد. برای مبارزه با اهمال کاری و بهبود کیفیت زندگی افراد اول باید با انواع آن آشنا شویم و سپس راه مبارزه با اهمال‌کاری را بیاموزیم.

اهمال‌کاری گرایشی

اهمال‌کاری گرایشی تقریباً در وجود همه ما نهادینه شده است که باعث می‌شود انجام برخی کارها را به تعویق بیندازیم. حتی امکان دارد کلاً آن را انجام ندهیم. شاید برای شما سؤال پیش بیاید که دلیل اهمال کاری چیست و چرا درگیر اهمال کاری گرایشی می‌شویم؟ محققان گفته‌اند که دلیل این نوع اهمال‌کاری معمولاً لجبازی، ترس یا حتی فرار از واقعیت می‌باشد.

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که به هر دلیلی دچار اهمال‌کاری گرایشی شوید. به‌عنوان‌مثال، در نظر بگیرید که شما در یخچال خود مقداری غذا دارید، اما به دلیل تنبلی این غذا را گرم نمی‌کنید. ازآنجاکه گرسنه هستید، از بسته چیپسی که روی میز شما و دم دست شما هست می‌خورید. این یک مثال بسیار ساده و قابل‌فهم برای توضیح مفهوم اهمال‌کاری گرایشی بود.

یکی دیگر از نمونه‌های این نوع اهمال‌کاری این است که برای مثال، ما از ضرورت و مزایای ورزش کردن اطلاع داریم، اما به خود زحمت نمی‌دهیم و راحت در خانه می‌خوابیم. در این قسمت، اهمال کاری و تنبلی تقریباً به یک معنی هستند که موجب می‌شود فرد از روی تنبلی کارهای خود را به تعویق بیندازد.

راه‌حل اهمال‌کاری گرایشی

رفتارشناسان تنبلی کردن و یا به‌عبارت‌دیگر، فرار کردن از زحمت را همان اهمال‌کاری گرایشی می‌دانند که ممکن است برای همه افراد پیش آید. ازنظر رفتارشناسان، برای غلبه کردن به اهمال‌کاری گرایشی راه‌حل‌هایی وجود دارد. یکی از این راه‌حل‌ها، جایزه دادن است. یعنی شما درازای انجام کاری که به آن تمایل ندارید و احتمال اهمال‌کاری در آن زیاد است، برای خود جایزه‌ای تعیین کنید.

راه‌حل دیگر این است که برای اجتناب از اهمال‌کاری گرایشی، بهتر است که قبل از انجام کار، تمامی مقدمات موردنیاز آن را فراهم نمایید. برای مثال، قبل از درس خواندن همه وسایل و لوازم موردنیاز را نزدیک خود قرار دهید.

اهمال‌کاری اجتنابی

یکی از انواع رایج اهمال‌کاری، اهمال‌کاری اجتنابی است. اهمال‌کاری اجتنابی از تنبلی کردن افراد منشأ نمی‌گیرد، بلکه زمانی فرد دست به اهمال‌کاری اجتنابی می‌زند که کاری به او تحمیل شده باشد. به‌عبارت‌دیگر، زمانی که فرد از موضوع تحمیل‌شده ناراضی باشد و به‌اصطلاح بخواهد لج‌بازی کند. در اهمال‌کاری اجتنابی، فرد به‌صورت کاملاً آگاهانه اهمال‌کاری را انجام می‌دهد.

این نوع از اهمال‌کاری بیشتر در کودکان و نوجوانان دیده می‌شود؛ برای مثال اگر والدین کودکی، او را مجبور به درس خواندن یا انجام تکالیف وی کنند، ممکن است آن کودک با والدین خود لج‌بازی کرده و به‌خاطر لج‌بازی و نه تنبلی، از انجام تکالیف خود اجتناب کند.

راه‌حل اهمال‌کاری اجتنابی

برای جلوگیری از اهمال‌کاری اجتنابی، اولاً آن شخص باید بداند که اگرچه لحن سایرین در برخورد او مناسب نیست، اما به این فکر کند که انجام آن کار چقدر به نفع او خواهد بود. پس باید به‌خاطر منفعت خود هم که شده باشد، دست به انجام این کار بزند و اهمال‌کاری نکند.

یکی دیگر از راه‌های غلبه بر اهمال کاری اجتنابی، این است که از اطرافیان خود بخواهید که با لحن مناسبی با شما صحبت کنند. زیرا همان‌طور که گفتیم، اهمال‌کاری اجتنابی به‌خاطر لحن دستوری افراد رخ می‌دهد. اگر والدینی هستید که فرزند کودک یا نوجوان شما لج‌بازی کرده و دست به اهمال‌کاری اجتنابی می‌زند، باید در انتخاب لحن صحبت با فرزند خود دقت کنید.

اهمال‌کاری شناختی

یکی دیگر از انواع اهمال کاری چیست و برای حل آن چه کنیم؟ نوع دیگر اهمال‌کاری، شناختی می‌باشد که به دلیل ناآگاهی و ندانستن ایجاد می‌شود. این نوع اهمال‌کاری باعث می‌شود تا فرد نتواند اوضاع را به‌درستی شناخته و درباره موقعیت‌های مختلف تصمیم‌گیری کند. حتی در بسیاری مواقع نمی‌دانیم انجام یک کار به‌خصوص برای ما مفید است یا مضر.

دلایل اهمال‌کاری شناختی

اگر شما نتوانید جنبه‌های مختلف امور و فعالیت‌ها را بسنجید و از سود و زیان کارها و فعالیت‌ها آگاهی نداشته باشید، یا نتوانید به‌خوبی تصمیم بگیرید و در تصمیم‌گیری ضعف داشته باشید، به اهمال‌کاری شناختی دچار شده‌اید. اهمال‌کاری شناختی می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد که در ادامه، برخی از این دلایل و راه‌حل‌های آن‌ها را نام می‌بریم.

مردد بودن

 گاهی شما هنگام انجام کاری دچار شک و تردید می‌شوید. اگر این شک و تردید در بیشتر مواقع به سراغ شما بیایند، ممکن است باعث بروز مشکلات زیادی در زندگی شما شوند. اکثر افرادی که دائماً دچار شک و تردید هستند، از توانایی‌ها و ویژگی‌های اخلاقی خود درک صحیحی ندارند.

 برای مثال هنگامی که فردی می‌خواهد کاری را شروع کند، نمی‌داند که آیا از پس این کار برمی‌آید یا خیر. همچنین چنین شخصی نمی‌تواند مزایا و فواید انجام کاری را مورد تجزیه‌وتحلیل قرار دهند. نتیجه این اهمال‌کاری این است که فرد در هنگام تصمیم‌گیری، دائماً دچار تردید و سردرگمی می‌شود و نمی‌تواند عملکرد مناسب و قابل‌قبولی داشته باشد.

راه‌حل

 برای درمان این نوع از اهمال‌کاری، این افراد می‌توانند قبل از انجام هر کاری، یک چک‌لیست از مزایا و معایب این کار تهیه نمایند. درنهایت هم بر اساس لیست خود، تصمیم بگیرند که آیا انجام چنین کاری به نفع آن‌ها تمام می‌شود یا برای آن‌ها مضر است. به‌علاوه، باید این نکته را هم در نظر بگیرند که داشتن تسلط، تنها با تمرین و ممارست به دست می‌آید و اگر در ابتدای کار توانایی لازم را ندارند جای هیچ نگرانی نیست. زیرا به‌تدریج این تسلط و توانایی حاصل می‌شود. مقاله اصول داستان نويسی را بخوانید.

ضعف در تصمیم‌گیری

برخی از افراد هم به‌خاطر ضعف در تصمیم‌گیری دچار اهمال‌کاری شده و از انجام کاری که توانایی انجام آن را دارند سر باز می‌زنند. گاهی ممکن است شما فکرها و برنامه‌های خوبی در ذهن خود داشته باشید و همچنین توانایی انجام آن را هم داشته باشید، اما نمی‌توانید این فکرها را عملی کنید. زیرا درست هنگامی که باید تصمیم به اقدام بگیرید، دچار ضعف و مشکل در تصمیم‌گیری می‌شود. تا جایی که از عملی‌کردن ایده خود به‌کل منصرف شوید.

راه‌حل

سعی کنید در صورت نیاز به مشورت، حتماً از کسانی کمک بگیرید و برای اقدام کردن و شروع کاری، منتظر نباشید که همه چیز عالی و ایده‌آل باشد. بهتر است با برنامه‌ریزی قبلی کار خود آغاز کنید و گام‌به‌گام به‌پیش روید.

عدم درک درست از آینده و توقعات خود

برخی از افراد اصلاً نمی‌دانند که از زندگی خود چه توقعی دارند. آن‌ها هیچ ایده‌ای درمورد آینده خود نداشته و هیچ راهی را انتخاب نمی‌کنند. اگر شما ندانید که از زندگی خود چه می‌خواهید یا به عبارت بهتر، هیچ هدفی را برای خود مشخص نکرده باشید، طبیعتاً هیچ انگیزه‌ای برای ادامه دادن نخواهید داشت. درنتیجه هیچ اقدامی برای کارهای خود نکرده و دست به اهمال‌کاری می‌زنید.

اهمال‌کاری جسمانی

نمونه دیگر اهمال‌کاری که بسیار شایع است، به‌عنوان اهمال‌کاری جسمانی شناخته می‌شود. در این نوع اهمال‌کاری، فرد به بهانه‌های مختلفی از کار کردن شانه خالی می‌کند؛ کارهایی که احتمالاً مزیت‌های بسیاری برای او دارد. در اهمال‌کاری جسمانی، فرد به بهانه بیماری یا ضعف جسمی و… از زیر کار کردن درمی‌رود.

اهمال‌کاری تحصیلی

یکی از شایع‌ترین اهمال‌کاری‌هایی که در این روزها مشاهده می‌کنیم، اهمال کاری تحصیلی می‌باشد. این نوع اهمال‌کاری بیشتر در بین محصلان وجود دارد که باعث می‌شود که فرد از انجام تکالیف درسی یا خواندن درس‌های لازم، سر باز زند و آن‌ها را به تأخیر بیندازد. این نوع اهمال‌کاری تأثیرات بسیار بدی بر تحصیل دانشجو یا دانش‌آموز دارد.

در این نوع اهمال‌کاری، برخی از دانش‌آموزان و دانشجویان علی‌رغم اینکه می‌دانند در صورت نداشتن مطالعه کافی یا انجام ندادن تکالیف، پیامدهای بدی در انتظار آن‌هاست، باز هم درس‌های خود را نمی‌خوانند. اهمال‌کاری تحصیلی می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد. برای مثال، برخی از دانش‌آموزان اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس پایینی دارند و احساس می‌کنند که هوش و توانایی کافی برای یادگیری مطالب را ندارند. گاهی هم اهمال‌کاری تحصیلی به دلیل عدم علاقه و احساس تحمیل شدن درس می‌باشد.

برخی از دانش‌‌آموزان نیز برنامه‌ریزی درستی ندارند و درنتیجه، دست به اهمال‌کاری تحصیلی می‌زنند. یافتن ریشه و علت اهمال‌کاری تحصیلی بسیار مهم است و می‌تواند از افت تحصیلی دانشجویان و دانش‌آموزان جلوگیری کند. در ادامه، به بررسی درمان اهمال کاری تحصیلی می‌پردازیم.

درمان اهمال کاری تحصیلی

توجه داشته باشید که همیشه اهمال‌کاری تحصیلی به علت تنبلی نیست و این موضوع می‌تواند دلایل بسیار گوناگونی داشته باشد. ممکن است اهمال‌کاری تحصیلی علاوه بر تنبلی، به دلیل ضعف جسمانی یا نداشتن انگیزه کافی رخ دهد. اگر علت اهمال‌کاری تحصیلی مشکلات و ضعف جسمانی یا عواملی مانند عدم تمرکز یا مشکلات روحی و روانی باشد، باید به‌دقت ریشه‌یابی و درمان شود.

اما تحقیقات و مطالعات نشان داده است که در اکثر مواقع، اهمال‌کاری تحصیلی به دلیل نداشتن انگیزه کافی رخ می‌دهد. به‌طور‌کلی، تمامی فعالیت‌های روزمره ما تحت تأثیر انگیزه انجام می‌شود و اگر انگیزه وجود نداشته باشد ما عملاً هیچ‌یک از کارهای روزمره خود را انجام نمی‌دهیم. انگیزه می‌تواند به‌صورت بیرونی باشد. مثلاً فرد درازای دریافت یک جایزه، درس بخواند و تلاش کند. تأثیر انگیزه‌های بیرونی معمولاً کوتاه‌مدت و موقتی است و نمی‌تواند برای طولانی‌مدت دانشجو یا دانش‌آموز را ترغیب کند.

از سوی دیگر، اگر انگیزه درونی باشد و خود دانشجو و دانش‌آموز از فواید مطالعه درس آگاه باشد، شروع به درس خواندن می‌کند. به‌عبارت‌دیگر، اگر دانش‌آموز یا دانشجو خود را برای رسیدن و بهره بردن از فواید طولانی‌مدت درس خواندن تشویق کند، می‌تواند به نحو مؤثری به اهمال‌کاری تحصیلی غلبه کند. درنتیجه می‌تواند آینده بهتری برای خود رقم بزند.

سایر اهمال‌کاری‌ها

پاسخ به سؤال انواع اهمال کاری چیست و چه انواعی دارد، در اینجا به پایان نمی‌رسد. ما در طول روز، بسیاری از اهمال‌کاری‌ها را مشاهده می‌کنیم که دلایل مشخصی ندارند و نمی‌توان آن‌ها را در بین موارد ذکرشده جای داد. برای مثال، نوعی اهمال‌کاری وجود دارد که به دلیل استفاده بیش ‌از حد از شبکه‌های مجازی اتفاق می‌افتد. همچنین برخی اهمال‌کاری‌ها به‌خاطر انتظارات غیرواقعی است که از کما‌ل‌گرایی فرد نشئت می‌گیرد. حتی در برخی مواقع، فرد از دیگران تأثیر می‌پذیرد و باعث می‌شود در کارهای خود اهمال‌کاری را پیشه کند.

دلایل اهمال‌کاری

حالا نوبت به آن رسیده است تا بدانید که دلایل اهمال کاری چیست و چرا افراد به این ویژگی دچار می‌شوند. قبل از اینکه بخواهیم به سراغ روان‌شناسی اهمال کاری برویم، باید ابتدا به دلایل مهم اهمال‌کاری خواهیم پرداخت.

ترس از شکست و موفقیت

حتماً برای شما هم بارها پیش آمده است که اگرچه تمایل به انجام کاری دارید و یا می‌دانید که آن کار برای شما منافع زیادی دارد، اما به دلیل ترس از شکست خوردن آن را انجام نمی‌دهید. برای مثال برخی از افراد قبل از شروع یک کسب‌وکار، از شکست خوردن در آن کار می‌ترسند و در نتیجه، برای شروع اقدامی نمی‌کنند.

علاوه بر این، ممکن است یک دانش‌آموز به‌خاطر ترس از شکست خوردن در کنکور سراسری، به رتبه خوب یا رشته‌های پرطرفدار فکر نکند و به چیزهای متوسط و حتی پایین‌تر هم قانع شود. در این حالت، فرد علی‌رغم اینکه می‌داند انجام کاری تا چه حد به نفع او تمام می‌شود، اما باز هم به‌خاطر ترس، فعالیت موردنظر را شروع نکرده و دست به اهمال‌کاری می‌زند. اما سؤال مهم این است که چگونه می‌توانیم به این نوع از اهمال‌کاری غلبه کنیم؟

در اکثر موارد، ترس ما از شکست به دلیل ترس ما از رفتار و بازخوردهای دیگران است. بنابراین در وهله اول، سعی کنید که آن کار را صرفاً به‌خاطر خودتان و نه دیگران انجام دهید. در ضمن همواره این نکته را هم در نظر داشته باشید که شکست جزء جدایی‌ناپذیر فعالیت‌های ماست و همواره احتمال شکست وجود دارد.

روحیه خود را قوی کرده و به‌خاطر ترس از شکست عقب‌نشینی نکنید. به‌خاطر داشته باشید که حتی افراد مشهوری که به موفقیت‌های چشمگیری رسیده‌اند هم بارها در زندگی خود شکست را تجربه کردند اما دلسرد نشده‌اند. پس شما هم از شکست نترسید و شروع به انجام کارها کنید.

کمال‌گرایی

بسیاری از اهمال‌کاری‌ها به علت کمال‌گرایی ایجاد می‌شوند. اما کمال‌گرایی چیست و به چه افرادی کمال‌گرا می‌گوییم؟ برخی از افراد، زندگی را بسیار برای خود و حتی اطرافیان سخت می‌کنند. چنین اشخاصی بسیار بلندپرواز هستند. ازنظر آن‌ها، همه چیز یا باید در بهترین و کامل‌‌ترین حالت خود باشد و یا اصلاً وجود نداشته باشد. طبیعتاً ما به‌عنوان انسان حق اشتباه کردن و خطا کردن داریم و همیشه نمی‌توانیم همه چیز را به نحو احسنت و ایده‌آل انجام دهیم.

به علاوه، شرایط جامعه و رفتار دیگران گاهی باعث می‌شود که همه چیز برای ما عالی پیش نرود. پس کمال‌گرایی به‌خودی‌خود اخلاقی منفی به حساب می‌آید. کمال گرایی یکی از دام‌های بزرگ و خطرناک برای اهمال‌کاری است. این بدان معنی است که شخص کمال‌گرا ترجیح می‌دهد که برخی کارها را اصلاً انجام ندهد. زیرا احتمال می‌دهد که آن کار به‌صورت عالی و ایده‌آل انجام نشود. اما برای جلوگیری از اهمال‌کاری در اثر کمال‌گرایی هم راه حل‌هایی وجود دارد.

راه‌حل

ازآنجاکه در این حالت، کمال‌گرایی باعث به تعویق انداختن کارها و اهمال‌کاری می‌شود، ما با مقابله کردن با کمال‌گرایی می‌توانیم مانع از اهمال‌کاری شویم. یکی از راه‌حل‌های مؤثر و مفید برای مقابله با کمال‌گرایی، انجام کار تیمی یا گروهی است. تحقیقات اثبات کرده است که در کار تیمی میزان کمال‌گرایی به‌شدت کاهش می‌یابد. دومین راه‌حل این است که برای خود یک مرز تعیین کنید. این مرز شما نباید یک حد عالی را در نظر بگیرد، بلکه باید یک حد متوسط باشد.

برای مثال حدی متوسط در هر کاری در نظر بگیرید. سپس با خود بگویید که نباید از این حد پایین‌تر باشم. حال اگر از حد تعیین‌شده بهتر بودید، به خود جایزه بدهید. همچنین هنگام انجام کارها سعی کنید از دیگران کمک بخواهید. با این کار به خود نشان می‌دهید که شما عالی و کامل نیستید و به‌هیچ‌وجه نیازی ندارید که کارهای خود را عالی و ایده‌آل انجام دهید.

مشکل بودن تصمیم گیری

بعضی از افراد، در نحوه تصمیم‌گیری مشکل دارند. چنین اشخاصی هنگام تصمیم‌گیری در موضوعات مختلف، آن‌چنان درگیر شک و تردید و دودلی می‌شوند که درنهایت، نمی‌توانند دست به انتخاب یک راه یا یک تصمیم بزنند. همین ضعف در تصمیم‌گیری، یکی از علل مهم اهمال‌کاری شناخته می‌شود.

جالب است بدانید که تصمیم‌گیری یک هنر و مهارت است. پس خبر خوب این است که اگر در تصمیم‌گیری‌های خود مشکل دارید و همین موضوع باعث اهمال‌کاری در شما شده است، می‌توانید هنر تصمیم‌گیری را بیاموزید. برای اینکه فرایند تصمیم‌گیری را برای خود راحت کنید، بهتر است یک نمودار یا جدول ساده بکشید و در آن نقاط قوت و ضعف یک تصمیم را مشخص نمایید. در پایان، راه یا تصمیمی که نقاط قوت آن از نقاط ضعف آن بیشتر بود را انتخاب کنید.

افراط کردن و مشکلات ناشی از آن

جالب است بدانید که همیشه اهمال‌کاری به علت تنبلی و فرار از زحمت کشیدن نیست. بلکه دسته‌ای از افراد هستند که به علت افراط‌کاری و کار و تلاش بی‌وقفه و بیش از اندازه دچار اهمال‌کاری می‌شوند. این دسته از افراد تا حدی در کار کردن افراط می‌کنند که ازنظر جسمی و روحی دچار فرسایش می‌شوند. درنتیجه، توانایی روحی و جسمی برای ادامه راه را ندارند.

بنابراین به همان اندازه که تنبلی کردن و اجتناب از کار کردن می‌تواند دردسرساز شود، افراط کردن بیش ‌از ‌حد نیز می‌تواند به‌عنوان عامل مهمی برای اهمال‌کاری در نظر گرفته شود. استرس، خستگی و بیماری ازجمله عواملی هستند که باعث اهمال‌کاری می‌شوند. پس بهتر است کار خود را آهسته و با آرامش و برنامه پیش ببرید و در زمان‌های مشخصی به خود استراحت دهید.

راه‌های درمان اهمال‌کاری

حالا نوبت به این رسیده است تا بدانید که راه‌های درمان اهمال کاری چیست و برای حل آن چه باید کنیم؟ همان‌طور که پیش‌ازاین گفتیم، راه‌حل هر یک از انواع اهمال‌کاری با هم متفاوت هستند. هرگز فکر نکنید که رهایی از این مشکل، غیرممکن است. اهمال‌کاری را هم مانند هر عادت بد دیگری، می‌توان ترک کرد. اما باید در ابتدا وجود این مشکل بزرگ را شناسایی کنید و سپس علت آن را در وجود خود جویا شوید. بعدازاین مراحل می‌توان، با تاکتیک‌ها و استراتژی‌های روان‌شناسی این مشکل را از بین برد و این عادت را ترک کرد.

عواقب اهمال‌کاری

بهتر است عواقب اهمال‌کاری خود را تا جایی که می‌توانید و ممکن است، لحظه‌ای کنید. این بدان معناست که سعی کنید طوری کارها را انجام دهید که بتوانید عواقب ناشی از اهمال‌کاری را خیلی سریع احساس کنید و از آن دست بکشید.

پاداش سریع

برای کارهایی که با موفقیت به اتمام می‌رسانید، خیلی سریع برای خود پاداش در نظر بگیرید. پاداش هر کار باکیفیت و زمان انجام آن کار ارتباط مستقیمی دارد. اگر شما برای کار خود پاداش خوبی را در نظر بگیرید، اشتیاق بیشتری هم برای سریع‌تر تمام کردن کار خواهید داشت. همچنین اگر این پاداش را تا حد ممکن به اتمام انجام کار خود نزدیک کنید، انگیزه شما برای باکیفیت به انجام رساندن آن افزایش خواهد یافت. در همین حین، با پاداش‌های کوچک یا دور از دسترس، به‌احتمال زیاد دوباره دست به اهمال‌کاری خواهید زد.

برنامه‌ریزی روزانه

برنامه‌ریزی روزانه و همچنین معقولانه داشته باشید. نباید این‌طور باشد که طوری برای یک روز برنامه سنگین بچینید که تمام توان و انرژی شما را بگیرد. اگر کارهای خود را تقسیم کرده و برای هرکدام، یک بازه زمانی کوتاه مشخص کنید، احتمال بسیار کمی دارد که دچار اهمال‌کاری شوید. در مورد ویژگی برونگرایی بیشتر بدانید.

جمع بندی

برای همه ما پیش آمده است که گاهی اوقات، برخی از کارها و مسئولیت‌های خود را به‌وقت دیگری موکول کرده و به تعویق انداخته‌ایم. اهمال‌کاری می‌تواند در بسیاری از موارد به ضرر شما باشد و برای شما مشکلاتی به‌همراه داشته باشد. به‌خصوص اگر شما فردی باشید که بنا به دلایل مختلفی به اهمال‌کاری عادت کرده باشید و این اهمال‌کاری به‌صورت دائمی و در مورد امور مهم و اساسی زندگی شما رخ دهد. پس برای حل این مشکل هرچه سریع‌تر اقدام نمایید و اهمال‌کاری نکنید.

اهمال‌کاری می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد. برای مثال: تنبلی کردن، به خود زحمت ندادن، تردید و دودلی، ضعف در تصمیم‌گیری، نداشتن انگیزه کافی، استرس، کمال‌گرایی، لج‌بازی، خستگی جسمی ناشی از کار مفرط و… همگی می‌توانند از علل اهمال‌کاری باشند. در این مقاله ما به بررسی انواع اهمال‌کاری پرداختیم و توضیح دادیم که داشتن انگیزه، چه تأثیری بر جلوگیری از اهمال‌کاری دارد.

برخی از سوالات رایج:

۱. اهمال کاری به چه معناست؟

در لغت اهمال کاری به معنی واگذار کردن است. درواقع به تاخیر انداختن و تعلل در کارها اهمال کاری می گویند.

۲. انواع اهمال کاری را نام ببرید؟

۱. اهمال کاری شناختی
۲. اهمال کاری گرایشی
۳. اهمال کاری جسمانی
۴. اهمال کاری تحصیلی

۳. کلیشه های رفتاری اهمال کاران چیست؟

اهمال کاران با به تاخیر انداختن کارها در یک چرخه معیوب گرفتار می-شوند. مغز این افراد در توجیح اهمالکاری با کامل و درست انجام دادن مواجه می شود که همین مورد این افراد را از برنامه مشخص خود دور می کند.




تاریخ: سه شنبه 14 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم برونگرایی ، ویژگی افراد برون گرا

انسان‌ ها شخصیت‌ های متفاوتی دارند مانند درونگرایی و برونگرایی؛ اما برونگرایی چیست؟ و ویژگی های برونگرا بودن چیست ؟ هر یک از این مدل ‌های شخصیتی، ویژگی ‌های منحصر به فرد خود را دارند. شخصیت ‌ها انواع و مدل‌ های متفاوتی داشته و رفتار افراد را می ‌سازند. یکی از این تیپ‌های شخصیتی، تیپ شخصیتی برونگرا است که در این مقاله می ‌خواهیم به بررسی ویژگی‌های آن بپردازیم.

ما افراد برونگرا را معمولا به شکل افرادی با عملکرد دوستانه، خوش مشرب، پر شور، اجتماعی و عملگرا می ‌شناسیم که اطرافیان از صحبت کردن با آن ‌ها لذت می ‌برند. این افراد، شخصیت‌ هایی هستند که معمولا احساسات خود را زندانی نمی ‌کنند و آن‌ها را بروز می‌ دهند.

البته ممکن است همه این افراد را به دید مثبت نگاه نکنند و بعضی‌ ها، آن ‌ها را افرادی بدانند که سعی دارند توجه دیگران را به خود جلب کنند. بعضی دیگر ممکن است تصور کنند این‌ ها افرادی هستند که به علت تنهایی شدید خود، دست به انجام چنین رفتارهایی در جامعه می ‌زنند.

به طورکلی دیدگاه‌ های متفاوتی در رابطه با این تیپ شخصیتی وجود دارد. اما برونگرایی چیست و در حقیقت افراد برونگرا چیست و چه شخصیتی دارند؟ و منظور از شخصیت برون گرا چیست ؟ برای دریافت پاسخ مناسب، این مقاله با عنوان برونگرایی چیست و به چه افرادی برونگرا می‌ گویند را تا پایان مطالعه کنید.

افراد برونگرا چه ویژگی ‌ها و خصوصیاتی دارند؟

اگر شما هم علاقه مند هستید که بدانید برونگرا بودن چیست و افراد برونگرا چه کسانی هستند و منظور از شخصیت برون گرا چیست باید بگوییم با این که نمی ‌توان نوع شخصیت افراد را به سادگی تعیین کرد؛ اما افراد هر گروه شخصیتی، ویژگی‌ هایی دارند که معمولا بین تمام آن‌ها مشترک است. در ادامه چند ویژگی برونگرایی را به شما معرفی می ‌کنیم:

  • افراد برونگرا طیف گسترده ‌ای از علایق دارند.
  • آن‌ها دوست دارند از طریق گفت و گو و صحبت کردن با اطرافیان خود ارتباط برقرار کنند.
  • افراد برونگرا دوست دارند که همیشه مورد توجه اطرافیان باشند و از این موضوع بسیار لذت می ‌برند.
  •  باتوجه به تست برونگرایی بیشتر برونگرا‌ها ابتدا عمل می‌ کنند و پس از آن به کار خود فکر می‌ کنند.
  • آن‌ها عاشق فعالیت ‌های گروهی هستند و از این که با جمعی از افراد دائما در ارتباط باشند، لذت می ‌برند.
  • تنهایی می‌ تواند به آن ‌ها حس منزوی بودن را منتقل کند و باعث آزار روحی آن ‌ها شود.
  • آن‌  ها می ‌توانند به راحتی از دیگران ایده بگیرند یا از اطرافیان و منابع بیرونی موجود در دنیای اطراف خود انگیزه بگیرند.
  • صحبت کردن درباره عواطف و احساسات و بروز دادن احساسات درونی، ویژگی برونگرایی محسوب می‌ شوند.

برونگرایی چه پیامدهایی دارد؟

برونگرایی با پیامدها و نتایج مختلفی در زندگی افراد همراه است. از جمله پیامدهای مثبت برونگرایی می‌ توان به داشتن گروه بزرگتری از دوستان و صرف مدت زمان بیشتری در اجتماع و انجام فعالیت‌ های دست جمعی اشاره کرد. همچنین بررسی ‌ها ثابت کرده ‌اند که افراد برونگرا از روحیه شادتری نسبت به سایر افراد برخوردار هستند.

این افراد کمتر به اختلالات روانی مبتلا می ‌شوند و از این نظر آسیب پذیری کمتری دارند. اما در مقابل، برونگرایی می‌تواند با یک سری پیامدهای منفی و مخرب از جمله بروز رفتارهای خطرناک و مخرب سلامت همراه باشد.

افراد برونگرا چه ویژگی ‌هایی برجسته ‌ای دارند؟

شاید با خود فکر کنید که شایع ‌ترین ویژگی‌ های برونگرایی چیست و افراد برونگرا را چگونه می‌ توان شناسایی کرد. در ادامه مقاله تعدادی از بارزترین ویژگی ‌های افراد برونگرا را برای شما شرح خواهیم داد و به شما می‌ گوئیم که چگونه می ‌توانید این افراد را بدون انجام تست برونگرایی بشناسید.

ویژگی بارز اول افراد برونگرا: افراد برونگرا عاشق صحبت کردن هستند.

اگر از دیگران بپرسید که بارزترین نشانه برونگرایی چیست، آن‌ ها قطعا به شما می‌ گویند که افراد برونگرا شخصیت ‌هایی پرحرف هستند. علاقه افراد برونگرا به صحبت کردن با اطرافیان، تنها به معنای لذت بردن از انجام ابن کار نیست؛ بلکه آن ‌ها عاشقانه دوست دارند که در اجتماعات صحبت کنند و از این طریق با دیگران ارتباط برقرار کنند.

علاقه آن‌ ها به صحبت کردن، تنها دوستان‌شان را در بر نمی‌ گیرد و آن‌ها دوست دارند با غریبه‌ ها به سرعت ارتباط برقرار کرده و صحبت کنند. افراد برونگرا دائما با آدم‌ های جدیدی آشنا می ‌شوند و لیست بلند بالایی از اطرافیان را به خود اختصاص می ‌دهند.

برخلاف درونگراها که پیش از صحبت کردن به خوبی درباره حرف‌ هایشان فکر می‌کنند و سپس آن ‌ها را به زبان می ‌آورند، برونگراها هیچ تفکری درباره صحبت‌ هایی که می‌خواهند بکنند، ندارند. آن‌ها معمولا ابتدا صحبت می‌کنند و سپس در رابطه با آن چه که به زبان آورده ‌اند فکر می ‌کنند.

افراد برونگرا، برخلاف افراد درونگرا، علاقه زیادی به ارتباط برقرار کردن با اطرافیان دارند و به همین علت، هنگامی که برای اولین بار در یک جمع ظاهر می‌ شوند، با خوش صحبتی و گرم کردن مجالس دوستان زیادی برای خود پیدا می‌ کنند. به سبب همین مسائل، دوست شدن با دیگران برای افراد برونگرا کاری بسیار آسان است.

ویژگی بارز دوم افراد برونگرا: افراد برونگرا از تعاملات اجتماعی و برقراری ارتباط با دیگران، انگیزه و انرژی می ‌گیرند.

اگر بخواهید بدانید افراد برونگرا چه کسانی هستند باید بگوییم افراد برونگرا از برقراری ارتباط با دیگران انگیزه می‌گیرند و معمولا پس از برقراری ارتباط با سایرین، بسیار با انرژی هستند. به اعتقاد افراد برونگرا، ارتباطات اجتماعی سرشار از حس شادی، نشاط و انگیزه هستند و برعکس، تنهایی طولانی مدت می ‌تواند با احساس ناامیدی، بی انگیزگی و خستگی همراه باشد. اگر از ما بپرسید که شخصیت برونگرا چگونه است، قطعا به شما خواهیم گفت که آن‌ ها افرادی هستند که همیشه بودن در جمع را انتخاب می‌ کنند و از گوشه گیری و تنها ماندن بیزار هستند.

ویژگی بارز سوم افراد برونگرا: آن‌ ها به گفت و گو برای حل مشکلات علاقمند هستند.

اکنون که با ویژگی های افراد برونگرا اشنا شدید و می دانید برونگرا چیست، اگر از ما بپرسید که یکی از بارزترین تفاوت‌ های میان درونگرایی و برونگرایی چیست، قطعا به شما خواهیم گفت تفاوت در نحوه حل مشکلات یکی از مهم‌ترین و بارزترین تفاوت‌ های میان این دو گروه از افراد به حساب می ‌آید. افراد برونگرا دوست دارند که برای حل مشکلات خود، آن‌ ها را با دیگران درمیان بگذارند و درباره آن ‌ها به گفت و گو بپردازند.

آن ‌ها با صحبت کردن پیرامون مشکلات خود، می‌ توانند مسائل را از دیدگاه‌ های گوناگون بسنجند و برای مشکلات خود راه حل‌های مختلفی پیدا کنند. همچنین اگر آن ‌ها یک روز کاری سخت و طولانی را تجربه کرده باشند، می ‌توانند از طریق صحبت کردن درباره سختی ‌ها و مشکلات روز خود با اطرافیان مانند خانواده و دوستان، خستگی خود را از بین ببرند.

برعکس، افراد درونگرا از چنین خصوصیاتی برخوردار نیستند. آن ‌ها دوست دارند برای مشکلات خود به تنهایی راه حل پیدا کنند و پس از تجربه یک روز سخت و خسته کننده، ساعاتی را در تنهایی خود به آن فکر کنند.

ویژگی بارز چهارم افراد برونگرا: از دیدگاه دیگران، افراد برونگرا شخصیت‌ هایی خونگرم و صمیمی هستند.

به دلیل علاقه زیاد افراد برونگرا به برقراری ارتباط با دیگران و بودن با جمع، سایرین آن‌ ها را افرادی خونگرم، صمیمی و دوست داشتنی می ‌دانند. افراد برونگرا افرادی هستند که شما می‌توانید به راحتی به آن ‌ها نزدیک شوید و با آن ‌ها ارتباط برقرار کنید.

اگر به یک جمع دوستانه یا میهمانی وارد شوید، قطعا فردی برونگرا را مشاهده خواهید کرد که مشغول معرفی افراد به یکدیگر است و به میهمانان خوش آمد می‌ گوید. به سبب داشتن چنین ویژگی ‌هایی، ما افراد برونگرا را به شکل افرادی می ‌شناسیم که دوستان بسیار زیادی دارند و به راحتی می ‌توانند یا سایر افراد آشنا و صمیمی شوند.

ویژگی بارز پنجم افراد برونگرا: افراد برونگرا افرادی هستند که به سبب گشاده رویی، آشنایی با آن ‌ها بسیار آسان است.

به نظر شما، علت ایجاد صمیمیت بسیار سریع با افراد دارای ویژگی برونگرایی چیست؟ در پاسخ به این سوال باید بگوئیم که برخلاف افراد درونگرا که آرام، کم حرف و گوشه گیر هستند، افراد برونگرا بسیار گشاده رو، گرم و صمیمی با دیگران برخورد می ‌کنند.

آن‌ ها شدیدا علاقمند به بیان افکار و احساسات خود هستند و دائما در این رابطه با سایر افراد گفت و گو می‌ کنند. به سبب همین ویژگی ‌ها، برقراری ارتباط و آشنایی با افراد برونگرا از دیدگاه دیگران کاری راحت ‌تر و ساده ‌تر نسبت به برقراری ارتباط با افراد درونگرا به حساب می ‌آید.

ویژگی بارز ششم افراد برونگرا: آن‌ ها افرادی ریسک پذیر هستند و با دیگران صادقانه برخورد می ‌کنند.

اکنون که به خوبی می دانید برونگرا بودن چیست باید بگوییم افرادی با خصوصیات برونگرایی، بسیار ریسک پذیر هستند و حتی گاه ممکن است دست به انجام کارهای خطرناکی بزنند؛ زیرا هیجان ناشی از آن را دوست دارند. آن‌ ها به سرعت درباره کارهای خود تصمیم گیری می‌کنند و به راحتی می ‌توان شخصیتشان را درک کرد.

اگر از ما بپرسید که تفاوت رفتاری در موقعیت ‌های مختلف برای افراد دارای ویژگی برونگرایی چیست؟ به شما خواهیم گفت که این افراد در منزل و خارج از منزل شخصیت یکسانی دارند و تقریبا در تمام موقعیت‌ ها به یک شکل برخورد می ‌کنند.

به همین علت است که اطرافیان آن ‌ها را صاف و صادق می ‌دانند و به عنوان شخصیت‌ هایی شناخته می‌ شوند که همه آن چه که درون خود نگه داشته ‌اند را بیرون می ‌ریزند و چیزی را پنهان نمی ‌کنند. آن‌ ها به راحتی تجربیات خود را با اطرافیان درمیان می‌ گذارند.

تفاوت درونگرایی و برونگرایی چیست؟

اگر در ذهن شما این سوال مطرح شده است که برون گرایی چیست باید بگوییم برونگرایی افراد یک طیف را تشکیل می‌ دهد. برخی از افراد کمتر برونگرا هستند و بعضی دیگر ممکن است به شدت ویژگی ‌های برونگرایی را بروز بدهند. به طورکلی تعداد افراد برونگرای موجود در جامعه بیشتر از افراد درونگرایی است که در آن جامعه زندگی می ‌کنند.

برونگراها به طور معمول مهارت بیشتری برای برقراری ارتباط با سایر افراد دارند و به همین علت است که ویژگی برونگرایی می‌تواند بسیار با ارزش و مهم باشد. اما این موضوع، برتری افراد برونگرا نسبت به افراد درونگرا را بیان نمی‌کند. همچنین ممکن است شخصیت شما ترکیبی از برونگرایی و درونگرایی باشد. یعنی در شرایطی مانند افراد برونگرا عمل کنید و در شرایط دیگر، ویژگی ‌های افراد درونگرا را بروز دهید.

نحوه برخورد با مسائل و کسب تجربه در افراد دارای ویژگی برونگرایی چیست؟

افرادی که خصوصیات اخلاقی افراد برونگرا را دارند معمولا به اشتباهات خود کمتر توجه می ‌کنند و به مقدار زیادی از خطاهای دیگران خشمگین می ‌شوند. این افراد معمولا ترجیح می ‌دهند که برای کسب تجربه خطا کنند و کمتر ای تجربیات دیگران درس می‌ گیرند. آن ‌ها همواره به دنبال راه ‌های ساده ‌تر و دم دستی هستند و راه‌ های سریع و آسان را برای رسیدن به اهداف و حل کردن مشکلات خود به راه‌ های مشکل ‌تر، ترجیح می ‌دهند.

سلایق افراد دارای ویژگی برونگرایی چیست؟

از جمله خصوصیات اخلاقی افراد برونگرا این است که آن‌ها دوست دارند که بیشتر وقت خود را در محیط‌ های شاد بگذرانند و به تفریحاتی مشغول شوند که موجب شادی آن ‌ها است. افراد دارای ویژگی برونگرایی، رنگ ‌های روشن و شاد را به رنگ‌های تیره ترجیح می ‌دهند. شما به ندرت یک فرد برونگرا را با یک لباس رنگ تیره و چهره ‌ای بی ‌حال و غمگین می ‌بینید.

نقاط قوت افراد دارای ویژگی برونگرایی چیست؟

حال که به خوبی متوجه شدید شخصیت برونگرا چیست در ادامه باید ذکر کنیم افراد برونگرا مانند سایر افراد دارای نقص و نقاط قوت شخصیتی هستند. اگر می‌ خواهید بدانید که نکات مثبت شخصیت افراد برونگرا چگونه است، توصیه می ‌کنیم این قسمت را مطالعه کنید. از جمله نقاط قوت افراد دارای شخصیت برونگرا می ‌توان موارد زیر را نام برد:

  • این افراد در دادن انرژی و انگیزه به دیگران بسیار حرفه ‌ای عمل می ‌کنند و معمولا به عنوان منبع انرژی جمع از آن ‌ها یاد می‌ شود.
  • افراد دارای ویژگی برونگرایی به سرعت می‌ توانند به مشکلات خود واکنش نشان دهند و در صدد حل کردن آن ‌ها بربیایند.
  • این افراد با قرار گرفتن در هر جمعی می ‌توانند به ان جمع روحی تازه ببخصند و احساس شور و هیجان را در یک جمع دوستانه به وجود بیاورند.
  • افراد برونگرا یا افراد ویژگی شخصیتی برونگرایی، در آشنا کردن افراد مختلف با یکدیگر بسیار حرفه ‌ای عمل می ‌کنند. و به همین دلیل، دوستان و آشنایان بسیار زیادی دارند.

نقاط ضعف افراد دارای ویژگی برونگرایی چیست؟

اگر می خواهید بدانید معایب برون گرایی چیست باید اشاره کنیم افراد برونگرا ، ممکن است ویژگی ‌های شخصیتی منفی داشته باشند یا حتی بعضی از اخلاق‌ های آن‌ها می‌ تواند مخرب باشد. از جمله نقاط منفی شخصیتی افراد برونگرا می ‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • شاید یکی از برجسته‌ ترین نقاط ضعف و ویژگی افراد برونگرا عدم ایجاد فضا برای صحبت کردن دیگران باشد. آن‌ ها معمولا آن ‌قدر گرم صحبت و برقراری ارتباط با دیگران هستند که به سایر افراد مجال صحبت نمی ‌دهند. متکلم وحده بودن شخصیت‌ های برونگرا می ‌تواند برای اطرافیان آن ‌ها آزاردهنده باشد.
  • از معایب برون گرایی این است که این افراد به اطلاعات به دست امده از دیگران، توجه و علاقه‌ ای نشان نمی ‌دهند. آن‌ها دوست دارند که همه چیز را خودشان تجربه کنند و شخصا از هرچیزی سر در بیاورند.
  • آن ‌ها عادت ندارند که با نوشتن مشکلات خود، به دنبال راه حلی برای‌شان باشند و معمولا در لحظه برای حل مشکلاتشات تصمیم گیری می‌ کنند و عکس العملی احساسی دارند و این موضوع یکی از معایب برون گرایی است.
  • از دیگر ویژگی افراد برونگرا این است که آن‌ ها بدون فکر کردن به عواقب یک کار، دست به انجام آن می‌ زنند. پس از این که کار را انجام دادند یا حرفی را زدند، حال می‌نشنینند و به عواقب آن فکر می‌ کنند.

افراد برونگرا چگونه می‌ توانند باعث آزار رسیدن به دیگران باشند؟

پس از این که دانستیم فرد برونگرا کیست و شخصیت برونگرا چگونه است و افراد برونگرا چه کسانی هستند، به بررسی آزارهایی می ‌پردازیم که داشتن یک شخصیت برونگرا می ‌تواند برای سایر افراد و اطرافیان به همراه داشته باشد. افراد برونگرا معمولا افرادی خوش مشرب و محبوب هستند؛ اما گاه ممکن است با پر حرفی خود، مجال صحبت کردن را به دیگران ندهند و موجب آزار آن‌ ها شوند.

این ویژگی افراد برونگرا بعضا آن‌ قدر آزاردهنده می ‌شود که دیگران را از آن‌ ها دور می‌ کند. زیرا این ویژگی می ‌تواند باعث شود که دیگران آن‌ ها را افرادی بدانند که برای جلب توجه سایرین، امکان مطرح شدن را از دیگران سلب می ‌کنند.

سایر افراد در مقابل شخصیت‌ های برونگرا، دچار چه سو تفاهم‌ هایی می ‌شوند؟

در برخورد با افراد برونگرا، ممکن است دیگران آن‌ ها را به شکل افرادی خودخواه و خودپسند ببینند که برای وجود و نظرات دیگران، هیچ گونه ارزش و احترامی قاعل نیستند.

چند راه کار برای بهبود شخصیت افراد برونگرا

اکنون که میدانید برون گرایی چیست و افراد برونگرا چه ویژگی هایی دارند  اگر شما هم یکی از آن ها محسوب می شوید می ‌توانید با استفاده از چند راه حل، نقاط ضعف شخصیتی خود را بهبود ببخشید. از جمله این راه حل‌ ها می ‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. پیش از بروز هر واکنشی تا ۱۰ بشمارید

افراد برونگرا باید تلاش کنند که پیش از انجام هر عمل یا زدن هر حرفی تا ۱۰ بشمارند. اگر پس از این ۱۰ ثانیه هنوز هم انجام آن کار یا زدن آن حرف از نظر آن‌ ها معقول و درست بود، می ‌توانند اقدام کنند. در بیشتر مواقع این افراد پس از این ۱۰ ثانیه از واکنش خود پشیمان می‌ شوند و تصمیم می ‌گیرند که به دیگران هم فرصتی برای صحبت کردن بدهند.

  1. سعی کنید به دیگران مجال صحبت کردن بدهید

برای انجام این کار می ‌توانید از اطرافیان، دوستان و اعضای خانواده خود بخواهید که در زمان پر حرفی شما در یک جمع، به آرامی شما را متوجه این موضوع کنند و از صحبت کردن بیش از حد باز دارند. به همین منظور می‌ توانید یک کلمه رمزی را برای اوقاتی که به دیگران مجال حرف زدن نمی ‌دهید، تعیین کنید و از دیگران بخواهید تا با گفتن آن کلمه شما را مطلع کنند.

  1. علایق شخصی خودتان را بشناسید

سعی کنید با علایق فردی خود آشنایی بیشتری پیدا کنید و لیستی از کارهای انفرادی که با انجام دادن آن‌ ها خوشحال می ‌شوید را تهیه کنید. این کار به شما کمک می ‌کند که در خلوت خود و بدون نیاز به حضور دیگران، احساس راحتی کنید و از تنها بودن کمتر عذاب بکشید.

خلاصه مقاله و نتیجه گیری

در این مقاله در پاسخ به پرسش‌ های برونگرایی چیست و برونگرا کیست و افراد برونگرا چه ویژگی هایی دارند ؟، توضیحاتی به شما ارائه کردیم و سعی کردیم که شما را بیشتر با افراد دارای ویژگی‌ ها و خصوصیات برونگرایی آشنا کنیم. شناخت این ویژگی‌ ها می ‌تواند به بهبود روابط شما با چنین افرادی کمک کند یا حتی در تصمیم گیری شما برای ازدواج و دوستی با چنین افرادی بسیار تاثیرگذاز و مفید باشد.

حتی اگر شما خود یک فرد برونگرا هستید، این مقاله می ‌تواند به شما کمک کند تا شخصیت خودتان را بهتر و بیشتر بشناسید و نقاط ضعف خودتان را برطرف کنید و به خوبی بدانید افراد برونگرا چه ویژگی هایی دارند. البته توجه داشته باشید که داشتن یک یا چند ویژگی از مطالب گفته شده در مقاله برونگرایی چیست، نمی ‌تواند بیانگر شخصیت برونگرای شما باشد. بلکه این امکان وجود دارد که شخصیت شما ترکیبی از برونگرایی و درونگرایی باشد.

از توجه شما سپاس گذاریم و امیدواریم که مطالب گفته شده در این مقاله، مورد توجه شما واقع شده باشند.

برخی از سوالات رایج:

۱. ویژگی های افراد برونگرا چیست؟

۱. علایق وسیع و متفاوتی دارند.
۲. از طریق صحبت با اطرافیان خود ارتباط برقرار می کنند.
۳. علاقه زیادی به فعالیت های گروهی و مکان های شلوغ دارند.

۲. برونگرایی چه مزیت هایی دارد؟

افراد برونگرا دایره دوستی بیشتری دارند و از معاشرت با افراد لذت می برند از طرفی این افراد با توجه به ارتباط بیشتری که دارند کمتر به بیماری های روحی مبتلا می شوند.

۳. چند مورد از راهکارهای مناسب برای بهبود شرایط افراد برونگرا را نام ببرید؟

۱. قبل از هر واکنشی تا ۱۰ بشمارید.
۲. به دیگران فرصت صحبت دهید.
۳. علایق شخصی خود را بشناسید.




تاریخ: سه شنبه 14 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم درونگرایی ، چند ویژگی افراد درونگرا

شاید تا به حال واژه‌ هایی مانند درونگرایی و برونگرایی به گوشتان خورده باشد اما ندانید که درونگرایی چیست؟ در واقع در بسیاری از نظرات روانشناسی افراد را به صورت کلی به دو دسته برونگرا و درونگرا تقسیم بندی می‌کنند و سپس خصوصیات و ویژگی‌ هایی به این افراد نسبت می ‌دهند.

اما فایده دانستن این مطالب چیست؟ برای مثال ممکن است این سوال برای شما پیش آید که درونگرایی چیست و چرا باید با چنین مفاهیمی آشنا باشیم. بعد از آشنا شدن شما به چنین مفاهیمی طبیعتا شما درک بهتری نسبت به خود یا اطرافیانتان پیدا خواهید کرد. اگر ویژگی‌ های افراد برونگرا و درونگرا را بدانید، می ‌توانید راحت ‌تر با آنها برخورد کنید و تعبیر درستی از رفتارهای آنها خواهید داشت.

این موضوع هم در ارتباطات بین فردی اهمیت دارد و هم برای شناخت خود و نحوه تطبیق خود با محیط اطراف کاربرد دارد. برای مثال در روابط بین اعضای یک خانواده یا روابط بین دو دوست درک مفاهیمی مانند درونگرایی و برونگرایی می‌تواند بسیار کمک کننده باشد.

در این مقاله قصد داریم در مورد درونگرایی و ویژگی‌ های افراد درونگرا صحبت کنیم و به پاسخ این سوالات برسیم که درونگرا کیست، درونگرایی چیست و ویژگی درونگرا چیست؟

درونگرایی چیست؟

حتما تا کنون با افراد درونگرا برخورد داشته ‌اید، این افراد می‌ توانند از اعضای خانواده مانند همسر شما باشند یا یکی از دوستان یا همکاران شما باشد، حتی ممکن است خود شما فردی درونگرا باشید. بیشتر ما افراد درونگرا را با ویژگی ‌هایی مانند تنها بودن، آرام بودن یا خجالتی و سرد بودن می ‌شناسیم.

اما این تصورات تا چه اندازه درست است و آیا واقعا فرد درونگرا شخصی است که از جامعه و دیگر انسان ‌ها دوری می ‌کند؟ اصلا درونگرایی چیست؟ برخلاف تصور عموم یک فرد درونگرا الزاما فردی سرد و گوشه‌ نشین نیست و باید بگوییم که اگر چنین اعتقادی در مورد درونگراها دارید، هر چه سریع ‌تر باید آنها را دور بیاندازید. در این مقاله به تدریج با خصوصیات اخلاقی مثبت و منفی افراد درونگرا آشنا می ‌شویم و در نهایت به پاسخ سوال درونگرایی چیست می ‌رسیم.

طبق تعاریف ارائه شده درمورد سوال درونگرایی چیست؟ یک فرد درونگرا کسی است که تمایل دارد اوقاتی را در تنهایی سپری کند؛ زیرا این تنهایی به او نیرو و انرژی تازه ‌ای می ‌بخشد و بعد از آن این فرد قادر خواهد بود که با محیط اطراف و اشخاصی که با او سر و کار دارند تعاملات سازنده ‌تری برقرار کند. پس متوجه می ‌شویم که فرد درونگرا در اصل به خلوت کردن با خود و تنهایی احتیاج دارد و این به معنی گوشه‌ گیر بودن این فرد نیست.

در ادبیات یونگ درونگرایی چیست؟

یکی از اولین کسانی که به مفهوم درونگرایی و برونگرایی پرداخت، شخصی به نام «یونگ» است. طبق نظر «یونگ» افراد جامعه یا درونگرا هستند یا برونگرا، به این ویژگی دوگانه یا دو قطبی بودن می ‌گویند. از نظر «یونگ» برای یک فرد درونگرا زندگی ذهنی بسیار جذاب است و او از خلوت کردن با خودش نیرو و انرژی زیادی می ‌گیرد.

همچنین از نظر «یونگ» توجه، دغدغه‌ ها و علاقه یک فرد درونگرا معطوف به افکار، احساسات و به طور کلی دنیای درون خود اوست. از نظر «یونگ» یک فرد درونگرا در اثر تعامل زیاد با افراد دیگر انرژی خود را از دست داده و سپس در تنهایی و خلوت این انرژی را باز‌می ‌یابد در حالی که فرد برونگرا از میان جمع قرار گرفتن و برقراری ارتباط با سایر افراد انرژی می ‌گیرد.

یک نکته مهم

قبل از این که به بررسی بیشتر این که درونگرایی چیست؟ بپردازیم باید این نکته را ذکر کنیم که اگر چه ما برخی از ویژگی‌ های افراد درونگرا را بیان می‌ کنیم؛ اما این به این معنا نیست که تمامی افراد درونگرا قطعا چنین خصوصیات اخلاقی دارند، بلکه ما در مورد اکثریت افراد صحبت می ‌کنیم و سعی داریم به پاسخ سوال درونگرایی چیست برسیم.

همچنین برخی از ویژگی ‌های مثبت و منفی افراد درونگرا را ذکر می‌کنیم تا با آگاهی از این نکات، این افراد بتوانند تعاملات و روابط بهتری داشته باشند و در زندگی خود به موفقیت بیشتری دست پیدا کنند. به علاوه به این نکته توجه کنید که باید ابعاد مختلفی از شخصیت و روابط افراد درونگرا را بررسی کنیم تا به پاسخ سوال ویژگی درونگرا چیست برسیم.

ابعاد شخصیتی و روابط افراد درونگرا

درونگراها به تنهایی احتیاج دارند

پیش از این گفتیم که افراد درونگرا بیشتر از سایر افراد به زمان‌ هایی برای تنها بودن نیاز دارند و نیز گفتیم که این به معنی جامعه ستیز بودن و دوری کردن آنها از جامعه نیست. در واقع یک فرد درونگرا به این دلیل گاهی کمی از سایر افراد فاصله می‌ گیرد و به تنهایی خود پناه می ‌برد که او نسبت به افراد درونگرا زمان بیشتری را صرف تجزیه و تحلیل موقعیت‌ ها و اطلاعات می‌کند.

زیرا او قصد دارد تمامی جوانب کار را بسنجد و سپس نظر خود را ابراز کند. به همین دلیل شاید بتوانیم بگوییم که افراد درونگرا به نسبت سایرین، در بیشتر مواقع تصمیمات درست ‌تر و پخته ‌تری می‌گیرند. همچنین تنهایی و تفکر کردن در تنهایی به این دسته از افراد نیرو و انرژی دوباره ‌ای می ‌بخشد و باز هم تاکید می ‌کنیم که نباید درونگرایی را با افسرده بودن اشتباه گرفت.

اکثر درونگراها شنونده‌ های خوبی هستند

قطعا همه ما هنگام صحبت کردن دوست داریم توجه کامل مخاطب خود را داشته باشیم و اگر مخاطب یا طرف مقابل ما صحبت کند و حرف ‌های ما را قطع کند از او آزرده خاطر می‌شویم. باید بگوییم که یکی دیگر از ویژگی‌ های مثبت افراد درونگرا این است که آنها اکثرا شنونده‌ های خوب و صبوری هستند.

شاید این موضوع را تجربه کرده باشید که بعد از صحبت کرد با یک فرد آرام و صبور، حتی با وجود اینکه او حرف خاصی به شما در مورد حل مشکلتان نزده است، احساس آرامش کرده باشید.

افراد درونگرا از آن جهت شنونده‌ های ماهر و خوبی هستند که به هنگام شنیدن درد و دل و سخنان شما، از خودشان و عقایدشان نطقی طولانی نمی ‌کنند و شما را سردرگم ‌تر و کسل نخواهند کرد. بلکه آنها در سکوت حرف‌ های شما را با دقت گوش داده و به سخنان شما فکر می‌ کنند. در واقع طبق نظر روانشناسان، رویکرد افراد درونگرا با افراد برونگرا در این زمینه متفاوت است.

یک فرد برونگرا، نه به دلیل پرحرفی یا خود نمایی، بلکه به دلیل ویژگی‌ های اخلاقی خود کمتر به گوش دادن علاقه نشان می‌دهد و دوست دارد هر چه سریع ‌تر سخنان شما تمام شود تا خودش نظراتش را بیان کند. البته این یک عیب به حساب نمی ‌آید و ما تنها قصد داریم تفاوت افراد را هنگام گوش دادن به سخنان دیگران بیان کنیم.

افراد درونگرا توجه بیشتری به محیط اطراف خود دارند

اگر شما دائما در حال صحبت کردن، برقراری ارتباط با دیگر افراد و یا تبادل اطلاعات باشید، به صورت طبیعی بخشی از حواس و توجه شما معطوف به این فعالیت ‌ها شده و در نتیجه از توجه شما به محیط اطرافتان تا حدی کاسته می ‌شود. اما همان طور که گفتیم افراد درونگرا کمتر صحبت می‌کنند و یا دیرتر و کمتر به مبادله اطلاعات می ‌پردازند و همین امر باعث می‌شود که آنها توجه بیشتری به محیط اطرافشان داشته باشند.

برای مثال شاید دو فردی که با حرارت زیاد در حال صحبت با یکدیگر هستند، می‌خواهند سخنان طرف مقابل خود را قطع کنند تا خودشان بتوانند صحبت کنند و در نتیجه توجه آنها به سخنان طرف مقابل کمتر است؛ اما اگر یک فرد درونگرا شاهد این مناظره باشد با دقت بیشتری به سخنان هر دو طرف گوش داده و آنها را در ذهن خود مورد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار می‌دهد.

چرا افراد درونگرا کمتر صحبت می‌ کنند؟

شاید به عنوان شخصی برونگرا، این کم صحبتی افراد درونگرا شما را آزار دهد یا تصور کنید که این فرد تمایلی به صحبت کردن با شما و برقرار کردن ارتباط با شما ندارد. در حالی که این تصور در اکثر مواقع صحیح نیست؛ زیرا افراد درونگرا اولا بیشتر دوست دارند شنونده باشند و دوما این افراد قبل از صحبت کردن افکارشان را منظم کرده و در مورد انتخاب جملات و کلماتشان فکر می ‌کنند.

در واقع دلیل این که افراد درونگرا اشخاص کم حرف‌ تری هستند این نیست که تمایلی به صحبت کردن ندارند؛ بلکه آن‌ ها زمانی صحبت می‌ کنند که واقعا حرفی برای گفتن داشته باشند. اگر چه این خصلت که افراد درونگرا قبل از صحبت کردن کلمات را به دقت انتخاب می‌ کنند ویژگی خوبی است؛ اما گاهی می ‌تواند برای آنها دردسر ساز شود.

برای مثال اگر یک فرد درونگرا در یک جلسه فوری شرکت کند و نیاز داشته باشد که نظرات خود را به سرعت بیان کند، ممکن است دچار مشکل شود. پس توصیه ما به افراد درونگرا این است که قبل از قرار گرفتن در هر موقعیتی در مورد آن فکر کنند تا بتوانند با آمادگی کامل شرکت کرده و نظرات خود را سریع‌ تر ابراز کنند.

خواندن زبان بدن توسط افراد درونگرا (زبان درونگرایی چیست؟)

شاید بتوان گفت که یکی دیگر از ویژگی ‌های مثبت افراد درونگرا این است که آنها در خواندن زبان بدن افراد مهارت بیشتری دارند. گفته شد که افراد درونگرا کمتر صحبت کرده و به همین دلیل به محیط اطراف خود دقت بیشتری می‌ کنند. در واقع به همین دلیل است که آنها از روی حالت چهره یا رفتارهای اطرافیانشان می ‌توانند بهتر به حال درونی آنها پی ببرند و به اصطلاح زبان بدن آنها را بخوانند.

افراد درونگرا به همین شیوه با اطرافیان خود ارتباط برقرار می‌کنند و معمولا به این دلیل است که درک بالایی از وقایع و رفتارها دارند. این خصوصیات اخلاقی سبب شده است که افراد درونگرا به افرادی با ملاحظه تبدیل شوند؛ زیرا موقعیت مخاطب خود را می‌سنجند و اگر شرایط او را مناسب نیافتند مزاحم او نخواهند شد. به همین دلیل است که شما در اکثر مواقع در کنار افراد درونگرا احساس راحتی و آرامش خواهید کرد.

درونگراها در شبکه‌ ها و فضاهای مجازی

تا به این جا حتما متوجه شده‌اید که درونگرایی چیست؟ و احتیاط کردن یکی از ویژگی  های افراد درونگرا است. همچنین گفتیم که آنها عادت دارند موقعیت را بسنجند، به محیط اطراف خود توجه زیادی دارند و قبل از این که شروع به صحبت کنند ابتدا سخنان خود را سنجیده و کلمات مناسب را انتخاب می‌کنند.

پس این موضوع دور از انتظار نیست که چنین افرادی در فضاهای مجازی وشبکه‌ های اجتماعی نیز محتاطانه ظاهر شوند. شاید بتوان گفت که جلب توجه کردن و توجه خواهی رفتار برجسته افراد درونگرا نیست.

البته افراد درونگرا نیز مانند تمامی اشخاص به درجاتی از توجه نیاز دارند؛ اما این افراد توجه مورد نیاز خود را بیشتر از افراد نزدیکشان طلب می ‌کنند تا افراد غریبه. پس به احتمال زیاد اکثر افراد درونگرا تمایل چندانی به سر و صدا کردن در شبکه‌ های اجتماعی و فضای مجازی ندارند.

افراد درونگرا و دوست یابی

شاید افرادی را سراغ داشته باشید که به محض ورود به یک جمع ناگهان توجه زیادی به خود جلب کرده و افراد زیادی به دور آنها حلقه بزنند؛ طبیعتا افراد از معاشرت با چنین اشخاصی لذت برده و با بودن در کنار آنها احساس سرزندگی و شادابی می‌کنند. البته این ویژگی بیشتر به افراد برونگرا تعلق دارد.

اما این به آن معنی نیست که افراد درونگرا اشخاصی بی‌حال و کسل هستند و با کسی دوستی و معاشرت نمی‌کنند. افراد درونگرا همان طور که در انتخاب کلمات و رفتارهایشان دقت می‌کنند؛ در انتخاب دایره دوستان خود نیز چنین برخورد می ‌کنند. شاید یک فرد درونگرا دایره ‌ای از افراد مختلف را دور خودش جمع نکند و یا به افراد زیادی انرژی نبخشد؛ اما با این حال دوستان خود را با دقت زیادی انتخاب کرده، با آنها بسیار صمیمانه برخورد می‌کند و به دوستان خود وفادار باقی می‌ماند.

شاید در ابتدا چنین به نظر برسد که برقرار ارتباط با افراد درونگرا و جلب توجه آنها کار سختی باشد؛ اما اگر برای شناخت این دسته از افراد زمان و حوصله کافی به خرج دهید؛ در خواهید یافت که افراد درونگرا از بهترین و قابل اعتمادترین افراد هستند. همچنین باید این ویژگی اخلاقی آنها را نیز مد نظر داشته باشید که این افراد گاهی برای شارژ شدن نیاز به تنهایی دارند؛ در این صورت احتمال ناراحت شدن از این افراد کاهش پیدا می‌کند.

درونگراها به عنوان شریک عاطفی چگونه رفتار می ‌کنند؟

در بخش‎های قبلی درباره این که درونگرایی چیست؟ و فرد درونگرا چه خصوصیاتی دارد صحبت کردیم. همچنین در مورد روابط دوستی افراد درونگرا صحبت کردیم و گفتیم که درونگراها دوستان خود را با وسواس و دقت انتخاب می‌کنند؛ اما در عین حال با دوستان اندک خود روابط بسیار صمیمانه ‌ای خواهند داشت و به آنها وفادار می ‌مانند.

این موضوع در مورد روابط عاطفی و عاشقانه افراد درونگرا نیز صدق می‌کند. یعنی افراد درونگرا با احتیاط و دقت شریک عاطفی خود را انتخاب می‌ کنند اما اگر بتوانید به خانه دل آنها راه یابید آنها به گرمی از شما استقبال کرده و برای شما چیزی کم نمی ‌گذارند.

همچنین افراد درونگرا از آنجایی که درک بالایی نسبت به محیط اطراف خود دارند، می ‌توانند شما و موقعیت‎تان را به خوبی درک کنند. گفته شد که افراد درونگرا به تنهایی و خلوت کردن با خود نیاز دارند؛ در نتیجه این را نیز درک می‌ کنند که شما نیز گاهی به تنهایی و فاصله گرفتن نیاز خواهید داشت.

یکی دیگر از ویژگی ‌های مثبت افراد درونگرا که می ‌تواند در روابط عاطفی بسیار مهم باشد این است که افراد درونگرا شنونده‌های بسیار خوب و ماهری هستند. به علاوه آنها معمولا رازدار و قابل اعتماد هستند؛ پس شما می ‌توانید به عنوان یک شریک عاطفی و همچنین یک دوست روی آنها حساب کنید و برایشان درد و دل کنید. آنها سخنان شما را خوب گوش می‌ دهند و به شما آرامش می ‌بخشند.

رفتار درونگراها به عنوان مدیر و کارفرما چگونه است؟

یک فرد درونگرا در صورتی که علم و کاردانی کافی را داشته باشد، یکی از بهترین مدیران خواهد شد. افراد درونگرا علاقه کمتری به جلب توجه و مورد ستایش قرار گرفتن نشان می‌دهند و درست به همین دلیل است که اگر تیم آنها در زمینه ‌ای موفق شود، آنها به جای جلب توجه کردن از تک تک اعضای تیم خود تشکر می ‌کنند و این موفقیت را متعلق به تمامی افراد تیم می ‌دانند.

یک مدیر درونگرا با دقت بیشتری کار می‌ کند؛ زیرا به صورت ذاتی تمایل دارد که موقعیت ‌ها را به خوبی بسنجد و اطلاعات را با دقت زیادی تجزیه و تحلیل و بررسی کند. همچنین توجه مدیر درونگرا به محیط کاری و اعضای تیمش زیاد است و می ‌تواند به درک خوبی از محیط کار و همکاران خود برسد و همین عامل باعث موفقیت او به عنوان یک مدیر خواهد شد.

ویژگی ‌هایی که با درونگرایی اشتباه گرفته می‌ شوند (تفاوت برونگرایی و درونگرایی چیست؟)

همان طور که در ابتدای مقاله نیز اشاره کردیم، ممکن است برخی از افراد به علت ناآگاهی برخی از ویژگی ‌های منفی را به افراد درونگرا نسبت دهند. در ادامه لیستی در مورد برخی از ویژگی‌ ها و خصوصیاتی که به غلط به افراد درونگرا نسبت داده می ‌شوند آورده شده است:

  • خجالتی بودن: به هیچ وجه درونگرایی نشان دهنده خجالتی بودن نیست؛ بلکه یک فرد درونگرا خودش شخصا تنهایی را ترجیح می‌دهد و دلیل این کار او خجالتی بودن نیست.
  • جمع گریزی: فرد درونگرا علاقه چندانی به قرار گرفتن در جمع ‌های شلوغ ندارد؛ اما این به معنی جامعه ستیزی او نیست بلکه او در تنهایی خود انرژی گرفته و بعد به جمع بازمی‌ گردد.
  • سرد بودن و بی توجهی: ممکن است کم حرف بودن درونگرا ها باعث شود رفتار آنها سرد تلقی شود. اما افراد درونگرا برای دوستان و نزدیکان خود هرگز کوتاهی نمی‌ کنند و دلیل کم حرف بودن آنها بی‌توجهی کردن آنها نیست.

خلاصه مقاله و نتیجه گیری

بسیاری از روانشناسان افراد جامعه را به دو دسته درونگرا و برونگرا تقسیم بندی کرده و برای هریک از آنها ویژگی‌ هایی ارائه می ‌دهند. در این مقاله به بررسی سوال درونگرایی چیست؟ و درونگرا کیست؟ پرداختیم همچنین این موضوع را بررسی کردیم که ویژگی درونگرا چیست؟

یکی از ویژگی ‌های بارز افراد درونگرا این است که این افراد معمولا تنها بودن را به قرار گرفتن در جمع ترجیح می‌ دهند؛ دلیل این موضوع خجالتی بودن یا جمع گریزی افراد درونگرا نیست؛ بلکه طبق نظر روانشناسان افراد درونگرا با پناه بردن به تنهایی و خلوت کردن با خود انرژی دوباره‌ ای می‌گیرند.

همچنین در پاسخ سوال درونگرایی چیست، برخی از خصوصیات افراد درونگرا را ذکر کردیم؛ از جمله این که اکثر درونگراها شنونده ‌های خوبی هستند، افراد درونگرا توجه بیشتری به محیط اطراف خود دارند و نیز درونگراها در انتخاب دوست یا شریک عاطفی خود سخت‎گیرانه عمل می‌ کنند اما در روابط خود افرادی وفادار، صادق و صمیمی هستند.

لازم به ذکر است که قصد ما از این مقاله برتری دادن افراد درونگرا نسبت به افراد برونگرا نبوده و تنها برخی از ویژگی ‌های بارز این افراد را ذکر کردیم. همچنین ویژگی ‌های گفته شده در این مقاله، در مورد اکثر افراد درونگرا صدق می‌ کند و ممکن است استثناهایی هم در این مورد وجود داشته باشد.

برخی از سوالات رایج:

۱. به چه افرادی درونگرا می گویند؟

افرادی که دوست دارند تا ساعاتی را به تنهایی سپری کنند. این افراد راجع به عواطف و احساسات خود با دیگران صحبت نمی کنند و در اکثر موارد با خودشان مسائل را حل می کنند.

۲. چند مورد از ویژگی افراد درونگرا را بنویسید؟

۱. به تنهایی احتیاج دارند.
۲. شنونده خوبی هستند.
۳. بیشتر به محیط خود توجه دارند.

۳. در ارتباط با افراد درونگرا به چه مواردی باید توجه کرد؟

۱. آنها خجالتی نیستند.
۲. آنها جمع گریز نیستند.
۳. نسبت به مسائل سرد و بی توجه نیستند.




تاریخ: سه شنبه 14 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست