آموزش کسب و کار, کسب درآمد اینترنتی، استخدام، کنکور
آموزش کسب و کار, کسب درآمد اینترنتی، استخدام، کنکور
آموزش کسب و کار, کسب درآمد,کسب درآمد اینترنتی , استخدام، کاریابی، کنکور و دانشگاه

معنای عزت نفس (Self-esteem) ، تفاوت عزت نفس با اعتماد به نفس ، راهکار افزایش عزت نفس

همه ما انسان‌ها ارزشمند هستیم و استعداد‌ها و توانایی‌های متفاوتی داریم و با خودباوری می‌توانیم به تمام خواسته‌ها و اهداف خود دست پیدا کنیم. خودباوری در این زمینه از عزت نفس حاصل می‌شود .

در این مقاله قصد داریم تعریف ساده‌ای از عزت نفس را ارائه دهیم و به صورت کامل بگوییم self esteem یعنی چه و عزت نفس بالا چه کمکی به ما میکند هم چنین در ادامه به ارتباط عزت نفس با اعتماد به نفس  می پردازیم و ابعاد مختلف آن و راهکارهای افزایش عزت نفس را بررسی کنیم، همچنین راه کارهای نحوه ایجاد آن را هم در سنین مختلف بیان خواهیم کرد.

عزت نفس چیست؟ (self esteem چیست ؟)

این واژه جایگاهی شبیه به واژه عشق و آرامش دارد. افراد زیادی سعی در تعريف self-confidence داشته‌­اند. صحبت­‌های زیادی درباره داشتن و پرورش عزت نفس انجام شده است، اما به راستی عزت نفس چیست؟ (self esteem چیست ؟)

با توجه به تعاریف زیادی که از معنای این واژه در اختیار ما قرار گرفته است، در پاسخ به سوال self esteem یعنی چه ؟ می‌توانیم بگوییم هنوز جایگاه عزت نفس در تعریف دارای پیچیدگی­‌هایی است، اما به طور ساده  همان ارزیابی ما از خودمان یا احساسی است که نسبت به خودمان داریم.

در هر دو حالت یک خود ارزیابی است. این خود ارزیابی می‌تواند در گفتگوهای درونی‌مان اتفاق بیفتد، مثلا زمانی که در ذهن‌مان توانمندی­‌هایمان را با سایرین مقایسه می‌کنیم.

عزت نفس سالم چیست؟

عزت نفس سالم با توانایی ما در ارزیابی درست خود و پذیرش آنچه هستیم به­دست می آید. یعنی توانایی پذیرفتن نقاط قوت منحصر به فرد و ضعف­هایی که داریم و در عین حال پذیرفتن اینکه شایسته و ارزشمند هستیم.

تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس:

 اکنون که به خوبی می دانید self esteem چیست باید بگوییم اکثر افراد برای بهبود عزت نفس و دوست داشتن خود سعی در بالا بردن اعتماد به نفس خود در مورد امور دارند. این در حالی است که اعتماد به نفس بیش از اینکه عامل بهتر شدن حال ما نسبت به خودمان باشد میوه­‌ای از ثمرات عزت نفس است.

از این رو در تعریفی ساده به تفاوت این دو، به صورت مختصر می‌پردازیم. عزت نفس ریشه در خودباوری و پذیرفتن ارزشمندی ما دارد به این معنی که  نقطه نگاه ما نسبت به خودمان است و با قضاوت ما از خودمان شکل می‌گیرد.

چه عواملی در ایجاد عزت نفس نقش دارد؟

اگر برای شما هم این سوال پیش آمده است که عوامل عزت نفس چیست و راههای تقویت آن چیست و داشتن عزت نفس نیازمند چیست؟ باید بگوییم عزت نفس با قضاوت ما از خودمان شکل می‌گیرد و این قضاوت، نتیجه تحلیل عملکرد ما در موقعیت­‌های گوناگون گذشته است که ما آن­ها را تجربه می­‌نامیم. در ایجاد این تجربیات خانواده، گروه همسالان، اجتماع و گروه همکاران نقش به‌ سزایی دارند.

توجه داشته باشید که میزان تأثیرگذاری خود ما،بر عزت نفس‌مان در رأس این هرم است و خانواده و همسالان در نواسانات آن نقش دارند.

عزت نفس ما در طول زمان از تولد تا به امروز، در اثر قرارگیری در شرایط متفاوت زندگی می‌تواند دچار تغییراتی شود.

بررسی تغییرات عزت نفس در دوران­‌های مختلف زندگی

  • دوران کودکی: کودکان عموما دارای عزت نفس بالایی هستند.
  • دوران پیش از نوجوانی: در این دوران عرت نفس به تدریج افت می‌کند. این افت ممکن است در اثر مقایسه­‌هایی باشد که در مدرسه و گروه همسالان اتفاق می­‌ا‌فتد.
  • دوران نوجوانی: در این دوران ممکن است عزت نفس با افت شدید همراه باشد که به دلیل ارزیابی فرد از تغییرات فیزیکی و موقعیت اجتماعی­‌اش  در اثر گذر از مقطعی به مقطع دیگر باشد
  • دوران بزرگسالی: در این دوران عزت نفس به تدریج افزایش می­‌یابد و می‌توان آن را بهبود بخشید.

در چه سطحی از عزت نفس هستیم؟

در جواب سوال داشتن عزت نفس نیازمند چیست باید سطح اعتماد به نفس و عزت نفس فرد اندازه گیری شود. بررسی سطح عزت نفس نیازمند آزمون‌های استانداردی است و نباید با برداشت های شخصی خود آن را بسنجیم.

دو دسته از افراد را در نظر بگیریم:

دسته اول افرادی که دارای عزت نفس بالایی هستند، این افراد هنگام مواجه با مسائل رویکرد مثبتی را در نظر می‌گیرند که موجب می‌شود تا از هر رویدادی یک فرصت بسازند. این فرصت­ها می‌توانند در جهت بهبود و توسعه کیفیت زندگی این افراد نقش پررنگی داشته باشند.

دسته دوم افرادی که عزت نفس پایینی دارند، این افراد در برخورد با موضوعات با رویکردی ناکارآمد تحت تأثیر افکار منفی به توانای­ی‌های خود شک می‌کنند. دسته اول شکارچی فرصت ها و دسته دوم قربانی اتفاقات هستند .

دسته دوم با این نوع از عملکرد نه تنها فرصتی نساخته­‌اند بلکه ممکن است فرصت­هایی که زندگی در اختیارشان قرار میدهد را نادیده بگیرند. اگر جزو این دسته هستید نگران نباشید چون در ادامه راهکارهای افزایش عزت نفس را به صورت کامل بیان می کنیم.

عزت نفس چگونه شکل میگیرد؟‌

در جواب عزت نفس چگونه شکل میگیرد باید بیان کنیم احساساتی که به ما می‌گذرد یا افکاری که به ذهنمان خطور می‌کند، نتیجه تجربیات ماست که در طی سال ها بدست آورده­‌ایم. این تجربیات در اصل سازنده باورهای ماست، باورهایی که برای رسیدن به اهداف­مان از کودکی در ما ساخته شده است. این باورها در طی سال­ها تکامل یافته است.

در این مسیر تکاملی خانواده، مدرسه و اجتماع نقش دارند.در همین لحظه که در حال مطالعه این مطلب هستید، می­‌توانید از تجربه خواندن آن در جهت بهبود عزت نفستان استفاده کنید.در این بین دستاوردهای دوران کودکی از اهمیت ویژه­‌ای برخوردارند. امیداواریم با خواندن این بخش از مقاله به خوبی متوجه شده باشید که عزت نفس چگونه شکل میگیرد.

عوامل تأثیرگذار در عزت نفس در دوران کودکی

از عوامل عزت نفس که می‌تواند در شکل­‌گیری عزت نفس سالم در دوره رشد مورد اهمیت باشد می‌توان به مواردی که در ادامه آمده است اشاره کرد.

  1. مورد تشویق و تمجید قرار گرفتن.
  2. شنیده شدن.
  3. با احترام مورد برخورد قرار گرفتن.
  4. مورد توجه قرار گرفتن.
  5. تجربه تحقق خواسته.
  6. گرفتن اعتبار پس از انجام کارها.

عوامل تاثیرگذار در عزت نفس در دوره بزرگسالی

در این دوره از زندگی نقش روابط عاطفی و کاری پررنگ­‌تر است. در این روابط‌ تجربیاتی حاصل و فراز و نشیب‌هایی طی می‌شود که می‌توانند موجب نوساناتی در میزان عزت نفس فرد داشته باشند.

در افراد دارای عزت نفس بالا، این نواسانات کوتاه مدت هستند و با هوشیاری به آن‌، می‌توان عمر کوتاه­تری نیز داشته باشند.

اما افرادی که عزت نفس پایینی دارند نیاز به تأیید شدن از سمت دیگران دارند و مدام در شکی نسبت به میزان توانمندی خود قرار دارند.

نشانه­‌های افراد دارای عزت نفس سالم

  1. افرادی که در عمل قدرت روبه‌­رو شدن با مسائل را در خود تقویت کرده­‌اند. این افراد می‌توانند با انگیزه و نیرومندی زندگی کاری و شخصی خود را در تعادل نگاه دارند.
  2. افرادی که دارای اعتماد بنفس هستند.این افراد در انجام کارها با تکیه بر توانایی­‌های خود، مسولیت­‌هایشان را می‌پذیرند و برای انجام آنها از مهارته‌ایی که دارند استفاده می‌کنند.
  3. افرادی که خود را شایسته و لایق تعاریف می‌دانند. این افراد در مواجه با تمجیدها­ و تشویق­‌ها به شایستگی خود باور دارند و از این فرصت‌ها برای گرفتن انگیزه بیشتر استفاده می­‌کنند تا همواره عملکردی درخور شایستگی­‌هایشان داشته باشند.
  4. افرادی که در مواجه با مسایل کمی سخت ایستادگی دارند. شخصیت این افراد با ویژگی مداومت و ایستادگی عجین شده است.
  5. افرادی که برای بازیابی قدرت و احساسات خود وقت میگذارند. زمانی را برای بالا بردن قوای جسمی و روانی خود در  نظر می‌گیرند تا برنامه­‌های جدید را با انگیزه و نیروی بیشتری دنبال کنند.
  6. افرادی که نیروی خود را در مواجه با بازخوردهای منفی حفظ می‌کنند.
  7. افرادی که همواره در کسب مهارتها و دانش جدید پیش­‌قدم هستند.
  8. افرادی که قدردانی میکنند. قدردانی کردن یکی از زیباترین ویژگی­‌های انسانی است. این افراد به خوبی می‌دانند با این کار انگیزه اطرافیان خود را بالا می‌برند. کنار این دسته از افراد، دیگران همیشه با بالاترین عملکرد خود ظاهر می‌شوند.

چه عواملی موجب بهبود عزت نفس می‌شود؟

  • تلاش برای رسیدن به اهداف و لمس لذت تحقق آرزو:

زمانی که از این دست تجربیات را لمس می‌کنیم در ما انگیزه تجربه دوباره آن پدید می‌یاید همانطور که در عکس در مورد عزت نفس در بالای این عنوان می بینید نیروی بیشتری برای کسب دستاوردهای جدید بدست می­‌آوریم.

  • لیست کردن نقاط قوت منحصر به فرد:

 لیست کردن نقاط قوت از جمله عوامل عزت نفس و دوست داشتن خود است .وقتی همواره به نقاط قوت منحصر به فردمان آگاه باشیم و از آنها لیستی قابل مشاهده تهیه کنیم، می‌توانیم مهارتها و امکانات خلاقانه  بیشتری را برای انجام کارها در نظر بگیریم.

یکی از ویژگی­‌های متمایزی که لیستمان می‌تواند داشته باشد، امکان رصد کردن میزان پیشرفت در مهارته‌ای قبلی یا اضافه شدن مهارت­های جدید است.

  • دوری از افکار و افراد منفی:

از مواجه با افراد یا انجام کارهایی که ویژگی فعال بودن را از شخصیتمان می‌گیرد دوری کنیم.

  • الهام گرفتن از نمونه­‌های موفق:

میتوانیم با الهام گرفتن از افرادی که آن­ها را در این زمینه موفق می‌دانیم الگوی مناسبی داشته باشیم و در مسیر بتوانیم در هنگام مواجه با پرسش­‌ها پاسخ­‌های مناسب­تری بیابیم و پازل خود را کامل کنیم.

  • هوشیاری به ارزش ­ها:

باید به ارزش­‌هایمان هوشیار باشیم، ارزش­‌های ما همان بخشی از وجودمان هستند که خواست­‌ها و عملکردهای ما را فیلتر می‌کنند. هوشیاری به آن­ها باعث می‌شود همواره آن نوع از رفتار یا کنش را داشته باشیم که موجب رضایت و آرامش درونی­‌مان است. این کار باعث می‌شود تا هر لحظه عزت نفس بالایی در خود حس کنیم و قضاوت ما از خودمان نتایج لذت بخشی را نشان میدهد.

  • قرار کرفتن در فضاهایی مناسب:

با قرارگرفتن در فضاها و جمع­‌هایی که می‌توانیم نقش خود را به خوبی بازی کنیم عزت نفس ما بالا میرود. این کار را می‌توانیم با انجام دادن فعالیت­هایی که در انجامشان مهارت داریم تمرین کنیم.

  • بلند پرواز بودن :

هر روز شروعی تازه است. هر صبح فرصت درخشش دوباره آفتاب زندگی ست. با تمنای خواسته های جدید و تلاش هدفمند در جهت آن ها حال خوبی نسبت به خودمان پیدا می‌کنیم و احساس ارزشمندی در زندگی به ما دست می‌دهد.

  • مداومت در حفظ نیرومندی:

در زندگی چالش­‌هایی در مسیر اهداف وجود دارند.با ایستادگی در برابر آن­ها می‌توانیم به سلامت، از پیچ و خم­ها گذر کنیم. نباید از خواسته‌مان کوتاه بیاییم و باید پافشاری کنیم. باید این نکته را در نظر داشت که افراد دارای عزت نفس بالا در مواجه با اولین شکست نیرومندی خود را از دست نمی‌دهند، اما وقتی این شکست ادامه دار باشد در مسیر خود تجدید نظر می‌کنند.

  • مراقبت از گفتگو­های درونی خود:

خاطرات ما و یا حتی چیزهایی که معمولا به آن­ها فکر نمیکنید ، هر روزه در ساختن شخصیت و عزت نفس ما تأثیر دارد. آن­ها مانند یک صدای درونی در وجودمان شروع به گفت وگو می‌کنند. تحلیل و تفسیرهایی ارايه می‌دهند که ممکن است گاهی موجب خلاقیت و سازندگی باشد، و گاهی موجب ترس و منفی شدن  احساساتمان باشد. این ما هستیم که تصمیم می‌گیریم کدام نوا در وجودمان بنوازد. در این زمینه مقاله مربوط به گفتگوهای درونی و تأثیر آن­ها بر عملکرد ما توضیحات بیشتری در بر دارد.

  • تمرین در حفظ عزت نفس:

برای حفظ و ارتقاء عزت نفس و دوست داشتن خود باید تمرین کنیم. باید توانایی حل مساله را کسب کنیم و برای تجربیات جدید آماده باشیم. در این مرحله مدیریت و نظارت دائمی لازم است

نقش حمایت در ایجاد عزت نفس

یکی از ویژگی های یک فرد خود باور و ارزشمند این است که از حمایت ها بهره می گیرد یکی از روش های مناسب برای بالا بردن عزت نفس حمایت گرفتن از افراد یا سازمان هایی است که می تواند ما را در زمینه های مختلف یاری دهند .

افرادی که راهنمایی یا همراهی حمایت گران را پس می زنند اغلب فکر می کنند شایستگی این نوع رفتار را ندارند

و یا قرار است در عوض گرفتن حمایت کاری انجام دهند .برای گرفتن حمایت سازنده می توانیم اقدامات ساده ای داشته باشیم .

به یاد داشته باشیم که انسان ها در بطن وجودشان این نیروی معجزه گر و زیبا را دارند فقط کافی است آن را فعال کنیم تا بتوانیم از تجربیات و راهنمایی های آنها استفاده کنیم .

به طور مثال می توانیم از اطرافیان و دوستانمان بخواهیم در مسیر کسب مهارت های جدید مارا یاری کند یا از کسی که دوستش داریم بخواهیم ما را در آغوش بگیرد و از نیروی عشق استفاده کنیم .از معلمان ، مربیان و مشاوران در این زمینه می توانیم یاری بجوییم .

یک جمله مهم در مورد عزت نفس

برای اینکه بفهمیم عزت نفس چیست و راههای تقویت آن چیست و چگونه می‌توانیم روی آن کار کنیم، کتاب‌های زیادی منتشر شده و در هریک از آن کتاب‌ها نیز تعاریف متفاوتی برای عزت‌نفس ارائه شده است. معمولاً به‌صورت عامیانه عزت‌نفس را هم‌معنی با اعتماد به نفس به کار می‌برند، اما با اطمینان می‌توانم بگویم که اعتماد به نفس و عزت نفس دو مفهوم کاملاً مجزا از هم هستند و هریک جایگاه خاصی در شخصیت‌سازی انسان دارند. تفاوت این‌دو را نیز در این متن بررسی خواهیم کرد. اما کامل‌ترین تعریفی که می‌توانیم برای اهمیت عزت نفس ارائه دهیم، چنین است:

«عزت‌نفس یعنی من ارزشمند هستم، دیگران هم ارزشمند هستند، محیط زیست، طبیعت و حیوانات هم ارزشمند هستند. پس همگی ما حق داریم برای داشتن زندگی بهتر تلاش کنیم.»

ممکن است تعریف عزت‌نفس (Self Esteem) به نسبت سایر مفاهیم روانشناسی شخصیت، مفهوم غیر قابل لمسی داشته باشد. این غیر ملموس بودن صرفاً به درونی بودن این مفهوم مربوط می‌شود. اینکه عزت نفس چگونه در افراد بوجود می‌آید، دقیقاً مشخص نیست؛ اما می‌توانیم بگوییم که رفتار تحقیرآمیز اطرافیان در سنین کودکی، نداشتن اهداف متعالی در زندگی و نداشتن باورهای معنوی و انسان‌پسندانه از عواملی هستند که باعث کمبود عزت نفس در افراد می‌شوند.

در واقع کسی که برای دیگران، حیوانات، محیط‌زیست، سایر نژادها، جنسیت‌ها و ….. ارزش و احترام قائل نباشد، عزت‌نفس پایینی دارد. البته مقدار عزت‌نفس در افراد مختلف متفاوت است، ممکن است کسی برای تمام انسان‌ها ارزش و احترام قائل باشد، اما در مورد طبیعت و حیوانات چنین حسی نداشته باشد، در این صورت باز هم به عزت‌نفس این شخص خللی وارد است که نمی‌گذارد احترام لازم را برای تمام کائنات قائل باشد. اگر میخواهید بدانید عزت نفس بالا چه کمکی به ما میکند در ادامه این مطلب با ما همراه باشید تا با مثال به این سوال پاسخ بدهیم.

چرا عزت نفس مهم است؟

اگر این سوال در ذهنتان مطرح شده است که عزت نفس بالا چه کمکی به ما میکند ؟ باید بیان کنیم اگر آخرین اهداف و رؤیای انسان‌ها را دنبال کنیم، در نهایت به یک رویای مشترک می‌رسیم که همانا رسیدن به «آرامش» است. این رویا در نهاد تمام انسان‌ها وجود داشته و دارد. انسان‌ها در نهایت پس از کسب ثروت، موقعیت‌های ایده‌آل و شهرت، می‌خواهند آرامش را تجربه کنند و در تمام طول زندگی به‌صورت ناخودآگاه به دنبال تجربه واقعی این حس هستند.

برای پاسخ به پرسش داشتن عزت نفس نیازمند چیست باید بگوییم عزت‌نفس همان چیزی است که می‌تواند بخش اعظمی از آرامش درونی را برای انسان فراهم کند. تا زمانیکه نتوانید خود را دوست بدارید، نمی‌توانید دیگران را هم دوست داشته باشید، بنابراین همیشه در یک حس نارضایتی از زندگی بسر خواهید برد. می‌توان گفت نبود عزت نفس دلیل اکثر نابهنجاری‌های رفتاری در جامعه است. نمی‌توان گفت عزت‌نفس نوشداروی تمام مشکلات رفتاری است، اما نبود عزت‌نفس حتماً در حد قابل توجهی از کیفیت شخصیت افراد می‌کاهد.

اهمیت عزت نفس فقط برای انسان‌ها نمود پیدا کرده و در باقی موجودات وجود ندارد، چراکه در بین تمام موجودات عالم، تنها انسان است که به ارزش و احترام نیاز دارد.

تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس چیست؟

برای پی بردن به تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس، ابتدا باید مفهوم این‌دو را به صورت مجزا بررسی کنیم.در مطالب بالا به خوبی متوجه شدید self esteem یعنی چه اکنون به سراغ اعتماد به نفس می رویم. اعتماد به نفس یعنی باور به خود و توانایی‌هایی که داریم. اعتماد به نفس پس از کسب نتایج رضایت‌بخش، دریافت توجه و تشویق، موفقیت‌ها و ….. در زندگی کسب می‌شود.
می‌بینید که تعریف اعتماد به نفس با تعریف عزت‌ نفس که در بالا به آن پرداختیم ، کاملاً تفاوت دارد. ممکن است فردی عزت‌نفس بالایی داشته باشد اما از کمبود اعتماد به نفس رنج ببرد. افرادی که عزت‌نفس بالا دارند، برای اینکه احساس بهتر پیدا کنند، نیازی به پُست، مقام، پول بیشتر یا ….. ندارند.

این افراد هرگز به سمت استفاده از مواد مخدر و سیگار کشیده نمی‌شوند. عزت‌نفس تمام آن‌چه که انسان از نظر درونی به آن نیاز داشته باشد را به انسان می‌بخشد. این در حالی است که اعتمادبه‌نفس تنها در باور به خود و توانایی‌های خود خلاصه می‌شود. عزت‌نفس مفهوم بسیار عمیق‌تر و درونی‌تری نسبت به اعتماد به نفس دارد. اعتماد به نفس ممکن است به حد کاذب برسد، اما عزت‌نفس حد کاذبی ندارد و هرچقدر بیشتر باشد، کیفیت شخصیت انسان را بالاتر می‌برد.

چطور می‌توان عزت‌نفس را تقویت کرد؟

در جواب پرسش چگونه عزت نفس پیدا کنیم باید به این نکته توجه کنید که تقویت عزت‌نفس به نسبت تقویت اعتماد به نفس کار دشوارتری است. اما همینکه شما بدانید عزت نفس چیست می‌توانید راهکارهای تقویت آن را نیز درک کنید. دانستن اینکه عزت نفس چیست تاثیر بسزایی در بالا بردن آن دارد. بنابراین اگر هنوز جواب سوال عزت نفس چیست و راههای تقویت آن چه چیزهایی است برایتان گنگ است، یکبار دیگر متن را بخوانید و سپس راهکارهای تقویت آن را مطالعه کنید. در این مطلب ۲۵ روش را به شما معرفی می‌کنیم که به کمک آن‌ها می‌توانید این حس زیبا را بیشتر و بهتر در درونتان ایجاد کنید.

یادتان باشد هرچقدر عزت نفس شما بالاتر باشد، احساس بهتری نسبت به خود و زندگی‌تان خواهید داشت و احساس بهتر سرچشمه رفتن به سوی موفقیت‌های شخصی است. خودشناسی و عزت نفس سرآغاز تجربه خوشبختی واقعی در زندگی بوده و تقویت آن برای هرکسی ضروری است.

اگر عزت‌نفس با اعتماد به نفس کافی همراه باشد، یک شخصیت پولادین برای افراد می‌سازد که رسیدن به تمام آرمان‌ها را ممکن می‌کند.

۲۵ راهکار عملی تقویت عزت‌نفس

راهکارهای زیادی برای تقویت عزت‌نفس در کتاب‌های مختلف معرفی شده است که همه آن‌ها کاربردی هستند. در این مطلب ۲۵ روش برتر تقویت عزت‌نفس را از بین بهترین روش‌های موجود انتخاب کرده‌ایم تا افراد بتوانند به کمک آن‌ها در جهت ارتقای شخصیت درونی خود گام بردارند و به سوال چگونه عزت نفس پیدا کنیم پاسخ  داده شود، این راهکارها به قرار زیر هستند.

  • خودتان را بپذیرید

اولین مرحله تقویت عزت نفس، اهمیت و احترام به خودتان است که این کار از ویژگی افراد با عزت نفس بالا هست. بنابراین بهتر است خودتان را هر طور که هستید کاملاً بپذیرید و خودتان را دوست بدارید. برای اینکه بتوانید حس بهتری نسبت خود داشته باشید، بیشتر به خودتان توجه کنید. مثلاً ورزش کنید، به ظاهرتان برسید، به خود هدیه بدهید و …..

  • از دیگران تشکر کنید

پس از اینکه توانستید حس بهتری نسبت به خود پیدا کنید، باید حس خوبی نسبت به دیگران داشته باشید. برای رسیدن به این مهم، سعی کنید از دیگران تشکر کنید. بابت هر کار کوچک یا بزرگی که دیگران در حق‌تان انجام می‌دهند، از آن‌ها خالصانه تشکر کنید.

ممکن است وقتی به بانک می‌روید و کارمند بانک کارتان را راه می‌اندازد، آن را وظیفه تلقی کرده و نیازی نبینید که از وی تشکر کنید؛ اما از این به بعد حتی اگر کسی برحسب وظیفه هم کاری را در قبال شما انجام داد، از او تشکر کنید.

همانطور که می‌دانید معنی عزت نفس چیست، پس می‌توانید درک کنید که تشکر از دیگران چه حس خوبی را در خودتان و آن افراد ایجاد می‌کند که عزت‌نفس را تا حد زیادی تقویت می‌کند.

  • تحسین کنید

افرادی که خودشناسی و عزت نفس پایینی دارند، نمی‌توانند به راحتی دیگران را تحسین کنند، اما افراد با عزت‌نفس بالا، به راحتی می‌توانند هر ویژگی‌ مثبت افراد را تحسین کرده و از ایشان تعریف و تمجید کنند. اگر می‌خواهید عزت‌نفستان بیشتر از پیش تقویت شود، دیگران را تحسین کنید و از آن‌ها تعریف کنید. البته این کار باید به‌صورت کاملاً صادقانه انجام شود و اصلاً نباید جنبه ریا داشته باشد. از این به بعد اگر واقعاً ویژگی تحسین‌برانگیزی را در فردی مشاهده کردید، بلافاصله آن را به زبان بیاورید.

  • کسی را قضاوت نکنید

قضاوت کردن دیگران از کمبود خودشناسی و عزت نفس ناشی می‌شود. همانطور که می‌دانید موضوع قضاوت کردن در فرهنگ ما کاملاً عادی شده است، این موضوع نشان می‌دهد که عزت‌نفس عموم مردم در ایران مشکل دارد. دلیل اختلاسات پی‌در‌پی هم همین موضوع است. بنابراین بهتر است تقویت عزت‌نفس خود و فرزندانتان را جدی بگیرید. لازمه این کار هم قضاوت نکردن است. هرگاه به‌صورت  ناخودآگاه کسی را قضاوت کردید، یک تنبیه کوچک برای خود در نظر بگیرید تا در نهایت این عادت را ترک کنید.

  • مسئولیت‌پذیر باشید

کسانی که حقیقتاً می‌دانند ماهیت و معنی عزت نفس چیست، مسئولیت تمام اتفاقات زندگی خود را برعهده می‌گیرند. مقصر دانستن دیگران می‌تواند ضربه‌های شدیدی به شخصیت شما وارد کند. بنابراین هرچقدر مسئولیت‌پذیرتر باشید، عزت‌نفس‌تان بالاتر خواهد رفت.

  • کارهای ناتمام خود را تمام کنید

کارهای ناتمام که اصطلاحاً به آن‌ها «پرونده‌های باز ذهنی» گفته می‌شود، نه تنها اهمیت عزت نفس، بلکه اعتماد‌به‌نفس افراد را هم بشدت تضعیف می‌کنند. اگر کار ناتمامی در زندگی‌تان دارید، حتماً برای اتمام آن برنامه‌ریزی کنید تا از ثمرات انجام آن بهره‌مند شده و شخصیت قدرتمندتری پیدا کنید.

  • به دیگران کمک کنید

کمک کردن به دیگران از هر نظر کار دستی به‌نظر می‌رسد. ما توصیه نمی‌کنیم که تمام منافع و زندگی خود را نادیده بگیرید و فقط به دیگران کمک کنید، اما اگر روزانه مشاهده کردید با صرف چند دقیقه وقت می‌توانید گره از کار بنده خدایی باز کنید، حتماً این کار را انجام دهید. کمک کردن به دیگران یکی از اصلی‌ترین راهکارها برای تقویت عزت‌نفس است، به‌شرطی ک حس خوبی در شما ایجاد کند.

  • از چیزهایی که حس بد به شما می‌دهد، فاصله بگیرید

در قسمت مربوط به «عزت نفس چیست؟» فهمیدیم که حرمت نفس تماماً فضیلت است و با تمام تباهی‌های شخصیتی در تضاد است. بنابراین از محیط‌های منفی که حس بد در شما ایجاد می‌کنند، فاصله بگیرید و فقط در محیط‌هایی قرار بگیرید و با افرادی معاشرت کنید که حس خوبی در شما ایجاد کرده و در مورد چیزهای خوب صحبت می‌کنند.

  • برای عزیزانتان بیشتر وقت بگذارید

همه ما عزیزانمان را دوست داریم، اما گاهی این دوست داشتن برایمان عادی می‌شود و فراموش می‌کنیم برای آن‌ها بیشتر وقت بگذاریم. بهتر است بدانید که وقت گذراندن بیشتر با عزیزان، عزت‌نفس را بشدت تقویت می‌کند.

  • با خودتان خلوت کنید

از ویژگی افراد با عزت نفس بالا خلوت کردن با خودشان است. خلوت کردن با خود می‌تواند بسیاری از گره‌های درونی ما را باز کند. حالا که می‌دانیم معنی عزت نفس چیست، این را هم می‌دانیم که باید بیشتر به دنیای درونی خود توجه کنیم و رابطه با خودمان را جدی‌ بگیریم. وقتی در خلوت با خودتان صحبت کنید و سعی کنید بهتر خود را بشناسید، گام بزرگی در جهت بالا بردن حرمت نفس خود برداشته‌اید.

  • بیشتر مطالعه کنید

مطالعه کردن عادت بی‌نظیری است که شخصیت ما را از تمام جنبه‌ها رشد می‌دهد و توسط تمام اساتید و روانشناسان توصیه می‌شود. اما هر نوع مطالعه نمی‌تواند روی بهتر شدن شخصیت ما تاثیر بگذارد.

سعی کنید به‌جای خواندن رُمان‌های طولانی، کتاب‌های خودیاری مطالعه کنید، کتابهایی که بتوانند در زمینه پیشرفت و رشد شخصی به شما کمک کنند. مطمئناً یک مقاله به تنهایی نمی‌تواند برای بررسی موضوع عزت‌نفس کافی باشد؛ بنابراین برای درک بهتر این موضوع کتاب‌های مرتبط بیشتری را مطالعه کنید.

  • با حیوانات مهربان باشید

مهربانی کردن با حیواناتی که همیشه در اطراف ما هستند، از راهکار های بهبود عزت نفس در ما هست. گنجشک‌ها، گربه‌ها، مورچه‌ها و ….. همگی حیوانات و جانوارنی هستند که بیشتر آن‌ها را در محیط زندگی خود می‌بینیم. آن‌ها بخشی از این سیاره هستند و حق دارند مانند ما احساس امنیت کنند. اگر ما بتوانیم در دادن این ایمنی به آن‌ها سهیم شویم، از نظر درونی در درجه بسیار اعلایی قرار خواهیم گرفت و نتایج آن را در زندگی‌مان مشاهده خواهیم کرد.

  • در خانه خود از گل و گیاهان مراقبت کنید

مراقبت از گل و گیاهان و شاهد رشد آن‌ها بودن نیز دیگر راهکار برای تقویت عزت‌نفس است. شاید با خودتان فکر کنید که نگهداری از گیاهان چطور می‌تواند برای بهبود حرمت‌نفس ما مفید باشد؟! اگر یادتان باشد، در تعریف عزت نفس (تعريف self-confidence) و در پاسخ به سوال «عزت نفس چیست؟» احترام به طبیعت هم وجود داشت. پس توجه به گیاهان هم دیگر عامل تقویت آن است که به‌صورت ناخودآگاه شخصیت ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

  • در لحظه اکنون زندگی کنید

گذشته و آینده از دسترس ما خارج هستند؛ خانم لوییز هی در کتاب «قدرت درون ماست» عنوان می‌کند: «نقطه اقتدار همواره در لحظه اکنون قرار دارد. شما تنها در لحظه اکنون می‌توانید برای ارتقای خود تلاش کنید!» پس هیچکدام از این راهکارها را به آینده واگذار نکنید و همین حالا هرکاری که از دستتان برمی‌آید را برای تقویت عزت‌نفس‌تان انجام دهید.

  • کمال گرا نباشید

کمال گرایی آفت تمام ناکامی‌های ما در زندگی‌ است. ما می‌دانیم که هیچکس کامل نیست، اما همیشه این موضوع را فراموش می‌کنیم. اگر بعد از خواندن این مقاله دوباره مرتکب قضاوت کردن، افکار و فضای منفی یا …. شدید، خود را سرزنش نکنید. تغییر نمی‌تواند یک‌شبه اتفاق بیفتد. بنابراین انتظار نداشته باشید سریع و کامل همه چیز را طی کنید و به اهداف خود برسید. به خود فرصت بدهید و بخاطر اشتباهاتی که مرتکب می‌شوید، خود را ببخشید و با خود مهربان باشید.

  • برای زندگی‌تان هدف تعیین کنید

همانطور که به خوبی می دانید داشتن هدف و برنامه ریزی از ویژگی افراد با عزت نفس بالا هست. داشتن اهداف زمان‌بندی شده و قابل دسترس می‌تواند هم عزت‌نفس ما را بالا ببرد. برخی از تمرینات تاثیرات بسیار شگرفی روی ما دارند که تعیین هدف یکی از آن تمرینات است. وقتی برای خود هدف تعیین کنید، در کنار تقویت عزت‌نفس، امتیازات بسیار بیشتری را نیز کسب خواهید کرد.

  • از بدنتان مراقبت کنید

مراقبت از بدن یعنی احترام به خود. پس از این به بعد به فکر ورزش کردن باشید و از وارد کردن ضرر و زیان به بدن خود بپرهیزید. کارهایی مانند سیگار کشیدن جز نشانه های پایین بودن Self-esteem  است، چراکه کسی که خود و طبیعت را دوست داشته باشد، به آن‌ها آسیب وارد نمی‌کند.

  • رقابت را کنار بگذارید

وقتی عزت‌نفس خود را تقویت کنید، دیگر نیازی به رقابت با دیگران نخواهید داشت. بنابراین از همین حالا رقابت را کنار بگذارید و تنها روی تقویت عزت‌نفستان متمرکز شوید.

  • با خداوند صحبت کنید

صحبت با خداوند می‌تواند تمام دلهره ها، نگرانی‌ها، ترس‌ها، اضطراب‌ها و تمام ناهنجاری‌های درونی شما را رفع کند. تنها کافیست هر روز این کار را انجام دهید و صحبت کردن با خداوند را در اولویت تمام کارهای خود قرار دهید. اولویت‌های شما در زندگی تعیین می‌کنند که چقدر پیشرفت خواهید کرد. اولویت شما صحبت با خدا، تقویت عزت‌نفس، رشد و پیشرفت است یا کار کردن، فیلم دیدن، جر و بحث کردن و ….؟!

  • دستاوردهای خود را یادداشت کنید

همه ما موفقیت‌ها و دستاوردهایی در زندگی‌مان داریم که توجه به آن‌ها و یادداشت کردنشان می‌تواند عزت‌نفس‌مان را تقویت کند، اما ما اغلب از آن‌ها غافل می‌شویم. بهتر است از این به بعد به ‌جای تمرکز بر روی نقاط ضعف و کمبودهایتان، تنها روی داشته‌ها، موفقیت‌ها و دستاوردهای خود در زندگی متمرکز شوید.

  • روابط خود را بهبود ببخشید

اگر با دوستی دچار مشکل شده‌اید، در اسرع وقت با او صحبت کنید و سعی کنید مشکل پیش آمده را حل کنید. سعی کنید در کنار رفع مشکلات روابط‌تان، روابط تازه‌ای ایجاد کنید و دوستان تازه‌ای بیابید. ایجاد و بهبود روابط حس خوبی را در شما ایجاد می‌کند که در نهایت به تقویت حرمت‌نفس شما می‌انجامد.

  • از اخبار منفی دوری کنید

اخباری که روزانه از طریق رسانه‌های عمومی پخش می‌شوند، همگی از جنگ، ناعدالتی، بیماری و ….. بحث می‌کنند. وقتی شما روزانه به چنین اخباری گوش کنید، حس بدی نسبت به خود، دنیا، خداوند و انسان‌ها پیدا می‌کنید که در نهایت ضربه‌های شدیدی به عزت‌نفس شما وارد می‌کند. بنابراین از این اخبار بشدت دوری کنید.

  • برای خود مرزهای شخصی مشخص کنید

اجازه ندهید دیگران برای شما تعیین تکلیف کنند. تصمیم‌گیری نهایی را خودتان برای زندگی‌تان بگیرید. داشتن مرزهای مشخص نشان از اقتدار شخصیت شما و عزت‌نفس بالایتان است. پس اجازه ندهید دیگران از شما سواستفاده کنند.

  • همواره خود را تایید کنید

پس از انجام هر کار درست (حتی کارهای بسیار کوچک مانند تمیز کردن خانه، شستن ماشین، اتو کردن لباس و ….) خود را تایید کرده و به خود «آفرین» بگویید. این کار حس خوبی را در شما ایجاد می‌کند. (در تعریف عزت‌ نفس چیست، اولین نشان عزت‌نفس احترام به خود بود که با تایید کردن خود تقویت می‌شود.)

  • تجربه‌های جدید کسب کنید

از تجربه‌های جدید نترسید. اگر فردی هستید که از تجربه کوچکترین چیزهای تازه (مانند خوردن یا پختن یک غذای جدید، سوار شدن به یک بازی مهیج در شهر بازی، رفتن به یک جای متفاوت و ….) اجتناب می‌کنید، از این به بعد از این تجربه‌ها استقبال کنید. تجربه‌های جدید یکی از راهکار های بهبود عزت نفس چند جانبه است که می‌تواند از هر نظر روی شما تاثیر مثبت بگذارد.

سخن نهایی

همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم، فهمیدن اینکه حقیقتاً self esteem چیست (عزت نفس چیست؟) و چگونه تقویت می‌شود، تنها با خواندن یک یا چند مقاله امکان‌پذیر نیست. تمام راهکار های بهبود عزت نفس که در این مطلب معرفی کردیم، جزو بهترین راههای افزایش عزت نفس در بزرگسالان بودند که می‌توانند برای هر فردی تاثیر‌گذار باشند.

اگر هنوز می‌پرسید که چگونه عزت نفس را افزایش دهیم بهتر است راه‌کارهای فوق را جدی گرفته و به صورت عملی آن‌ها را اجرا کنید تا شما نیز نتایج فوق‌العاده‌ای بگیرید.

بزرگی می‌گوید: «می‌توانم با اطمینان بگویم که اگر در آموزش عالی کشور، فقط و فقط معنی عزت نفس آموزش داده شود، تمام مشکلات اقتصادی، فرهنگی و عمومی جامعه‌مان حل خواهد شد!» اما متاسفانه چنین موضوعاتی هیچ جایگاهی در آموزش‌های عمومی ما ندارند، بنابراین باید خود دست به کار شویم و روی تقویت آن‌ها کار کنیم.




تاریخ: شنبه 11 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم دارما (Dharma) ، تفاوت دارما و کارما ، قوانین چرخ دارما

دارما یک کلمه سانسکریت است که از ریشه لفظی کلمه «dhr» به معنی «نگه داشتن» گرفته شده است. اما دقیقاً دارما چیست و چه معنایی دارد؟ تاکنون بیش از ده‌ها معنی و مفهوم مختلف از ادیان و سنت‌های دینی متفاوت در مورد دارما ارائه شده است که باعث می‌شود اندکی ترجمه دقیق و ‌ارائه یک تعریف جامع از آن برای ما دشوارتر گردد. با این حال دارما معمولاً به‌عنوان یک نوع آموزش بودایی شناخته می‌شود که برای بهبود کیفیت زندگی و توسعه فردی ، کمک به کشف هدف زندگی مردم و هدایت آن‌ها به مسیر درست زندگی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

دارما چیست؟

دارما را می‌توان یک رشته مشترک در سنت‌های هندی دانست که اصطلاح مرسوم «دین» را گسترش می‌دهد.

دارما مفهوم مهمی است که در بسیاری از فلسفه‌های معنوی موجود در شبه قاره هند از جمله هندو، بودیسم، جائینیسم و سیک‌گرایی یافت می‌شود. به این سنت‌های فلسفی اغلب «سنتهای دارمی» گفته می‌شوند، زیرا این سنت‌ها همیشه به دارما و اشکال مختلف آزادی معنوی متعهد هستند.

همان‌طور که در بالاتر برای شما گفتیم اصطلاح دارما از فعل ریشه سانسکریت dhr گرفته شده است که به معنای حفظ، نگه داشتن و یا پشتیبانی است. از طرفی دیگر نیز در روایات هندی هیچ ترجمه دقیقی برای کلمه «دین» وجود ندارد و دارما اغلب کلمه‌ای است که برای نشان دادن «دین» مورد استفاده قرار می‌گیرد.

دارما اغلب در تعالیم بودایی به مضمون رهایی اشاره کرده و همچنین تأکید ویژه‌ای به رعایت «چهار حقیقت شریف دارمایی» داشته است:

  1. حقیقت اول این است که همیشه در دنیا رنج و نارضایتی زیادی وجود دارد.
  2. حقیقت دوم این است که جهل دلیل اصلی رنج کشیدن مردم است.
  3. حقیقت سوم به این موضوع اشاره دارد که این رنج‌ها روزی پایان می‌یابند و موقتی هستند.
  4. چهارمین و آخرین حقیقت نیز این موضوع را بیان می‌کند که همیشه برای رهایی یافتن از رنج راه‌حل‌هایی وجود دارد. رهایی از رنج‌ها مستلزم رعایت مواردی چون داشتن زندگی اخلاقی، تمرین، مدیتیشن و همچنین پرورش خرد در زندگی است.

به‌صورت بسیار ساده‌تر قانون دارما براین باور است که هیچ رخدادی اتفاقی نیست و به‌طور کلی همه موجودات دنیا براساس هدف خاصی خلق شده‌اند و در زندگی خود باید بر اساس استعدادها و امکاناتی که خدا در اختیار آن‌ها قرار داده است به سمت هدف خود حرکت کنند.

تفاوت دارما و کارما چیست؟

بیشتر مردم می دانند کارما چیست و نام آن را چندین بار در طول زندگی خود شنیده‌اند. کارما قانونی است که در فرهنگ غربی زیاد مورد استفاده قرار می‌گیرد و دیگر مورد قبول اکثریت مردم واقع شده است، اما برعکس کارما، کمتر افرادی پیدا می‌شوند که از قانون دارما اطلاعات کافی داشته باشند.

همان‌طور که در این مقاله برای شما توضیح دادیم دارما یک فلسفه مهم شرقی است که به نوعی ارتباطی نزدیک و تنگاتنگ با کارما دارد. به منظور اینکه بهتر بتوانید این دو کلمه را متوجه شوید و قادر به تفکیک این دو از یکدیگر باشید ما هر کدام از آن‌ها را جداگانه برای شما توضیح داده‌ایم:

  • کارما:

به  اعمالی گفته می‌شود که شخص در رابطه با دارما انجام می‌دهد و به عبارت دیگر به بدهی ناشی از اعمال بد نیز گفته می‌شود.

  • دارما:

دارما به وظیفه ما در این زندگی گفته می‌شود و به زمان تولد و محل زندگی شما بستگی دارد، یعنی هر آنچه شما می‌توانید به منظور تأثیرگذاری بیشتر بر اطرافتان انجام دهید.

به تعبیر دیگر دارما را می‌توان وظیفه مادام العمر یک شخص و کارمای او دانست، همچنین به مراحلی که فرد باید برای به اتمام رساندن وظیفه خود انجام دهد نیز گفته می‌شود.

دارما در واقع همان هدف شما در زندگی است و به کاری گفته می‌شود که شما باید در زندگی انجام بدهید، در حالی که کارما نتیجه کاری است که شما انجام داده‌اید. هدف از دارما همیشه به دستیابی به  یک اتحاد بین روح و واقعیت اصرار دارد وبه ما یک قانون رفتاری را پیشنهاد می‌کند که هدف آن رساندن ما به شادی‌های دنیوی و سعادت اخروی است.

فرهنگ هندوئیسم مفهوم تناسخ را قبول دارد و بر این باور است که آنچه وضعیت یک فرد را در زندگی بعدی مشخص می‌کند همان کارما و اقدامات انجام شده او در این دنیا است. برای دستیابی به کارما خوب لازم است تا زندگی خود را مطابق با دارما پیش ببریم، که شامل انجام کارهایی می‌شود که ما به منظور رفاه خود و یا کمک به دیگران انجام می‌دهیم. در واقع دارما مانند یک هنجار کیهانی می‌ماند که اگر فردی با این هنجار مخالف باشد منجر به ثبت کارمای بد برای او می‌شود، پس با توجه به این حرف نتیجه می‌گیریم که دارما با توجه به کارما در آینده یک فرد اثر می‌گذارد.

صرف نظر از اینکه شما کدام سنت دینی را قبول دارید و آن را دنبال می‌کنید، باید بدانید که اصول مذهبی به طور کلی از شما می‌خواهند که در زندگی خود همواره اخلاق را به کار بگیرید. شاید در این سنت‌های دینی متفاوتی که از شرق به غرب و شمال به جنوب وجود دارد، اصطلاحات دینی متفاوتی وجود داشته باشد، اما آن‌چه میان همه این‌ها مشترک است پیام اصلی آن‌هاست که همواره می‌گویند که اگر با هم‌نوعان خود در این دنیا مهربان باشید در نهایت در دنیای دیگر این لطف برایتان جبران خواهد شد و به نوعی جایزه دریافت خواهید کرد.

قانون کارما بر این باور است که تمام اعمالی که شما در زندگی خود انجام می‌دهید حال چه خوب و چه بد همگی ثبت می‌گردند. همچنین این قانون معتقد است که اگر اقدامات خوبی که شما در این دنیا انجام داده‌اید از عملکرد‌های بد شما بیشتر باشد شما به هنگام تولد بعدی خود در دنیایی دیگر به سطح بالاتری راه پیدا خواهید کرد و اگر اقدامات بد شما از خوبی‌هایتان بیشتر باشد در هنگام تولد بعدی خود به سطحی پایین تر سقوط خواهید کرد.

همچنین قانون کارما بر این باور است که هر عملی که شما در این دنیا انجام می‌دهید نیاز به تعادل دارد و اگر شما در این دنیا کار خوبی برای کسی انجام دهید در زندگی بعدی آن شخص لطف شما را به گونه‌ای جبران خواهد کرد تا دنیا به نوعی تعادل دست پیدا کند.

چه عواملی شما را تبدیل به یک فرد دارمیک می‌کند؟

هر چیزی که به انسان کمک کند تا به خدا برسد نوعی دارما محسوب می‌شود و هر چیزی که مانع رسیدن انسان به خدا شود، آدارما نام دارد. طبق گفته‌های بهاگاوات پورانا زندگی صالح یا قدم گزاشتن در یک مسیر دارمی دارای چهار جنبه است:

  • ریاضت ( شیر )
  • پاکی ( شاوچ )
  • شفقت ( دایا )
  • راستگویی ( ساتیا )

همچنین برخلاف زندگی «دارمیک» داشتن یک زندگی ناهنجار یا ناعادلانه هم دارای سه رذیلت اخلاقی است:

  • غرور ( آهنکار )
  • تماس ( سانگ )
  • مستی ( مادیا )

ماهیت دارما و یک فرد دارمیک در داشتن قدرت‌های معنوی ویژه‌ای نهفته است. شما با رعایت قواعد گفته شده در بالا می‌توانید به یک فرد دارمیک تبدیل شوید.

همه چیز درباره ی چرخ دارما

چرخ دارما یا چاکرا دارما در زبان سانسکریت یکی از قدیمی‌ترین نمادهای آیین بودا است که در سرتاسر کره زمین از آن به عنوان نشان آیین بودا استفاده می‌شود. همانطور که یک صلیب نماینده و مظهر مسیحیت است یا ستاره داوود نماد یهودیت است، چرخدار دارما نیز نماینده و معرفی کننده آیین بوداست. چرخ دارما چرخ ارابه‌ای می‌باشد که تعداد پره‌های آن اغلب با هم متفاوت است و می‌تواند به هر رنگی باشد، اما اغلب به رنگ طلایی است.

چرخ دارما از سه قسمت اساسی تشکیل شده است: توپی، لبه، پره‌ها

در طول قرن‌ها و سال‌ها معلمان و مذهبیان معانی متنوعی را برای این قسمت‌ها به مردم ارائه داده‌اند، که ما در ادامه معانی آن‌ها را برای شما ذکر می‌کنیم:

  • دایره یا همان شکل گرد چرخ، نشان‌دهنده کمال در دارما است که توسط بودا تعلیم داده می‌شود.
  • نماد دوم یا همان لبه چرخ، نشان‌دهنده تمرکز حواس و مراقب بودن است.
  • نماد سوم یا همان پره‌ها بسته به تعداد آن‌ها مفاهیم مختلفی دارند.

معرفی ۱۰قانون چرخ دارما که باید بدانید

در ادامه این مقاله قصد داریم تا ۱۰ تا از قوانین چرخه دارما را برای شما معرفی کنیم که با رعایت این رهنمودها شما می‌توانید مسیر درست را در زندگیتان پیدا کنید و لذت داشتن زندگی واقعا رضایت‌بخش را تجربه نمایید.

  1. صبر (دهریتی): سعی کنید تا با حفظ کردن آرامش درونی خود ایمن بمانید.
  2. بخشش (کشما): رها کردن چیزهایی که لزوماً به درد شما نمی‌خورند.
  3. تقوا یا خویشتنداری (داما): دانستن اینكه بهترین اتفاقات به سراغ کسانی می‌روند که مدتهاست در انتظارند.
  4. صداقت (asteya): این بخش بیشتر در ارتباط با عدم سرقت و دزدی نکردن است و می‌گوید که آنچه را که متعلق به شما نیست را نگیرید.
  5. تقدس (شاوچ): حفظ پاکیزگی در ذهن، بدن و روح.
  6. کنترل حواس و احساسات (indraiya-nigrah): فواید مدیتیشن به کنترل گرفتن نیروی زندگی.
  7. دلیل (dhi): اگر به واسطه دلیل زندگی خود را همواره هدایت کنید در نهایت منجر به دستیابی شما به موفقیتی بزرگ خواهد شد.
  8. دانش یا یادگیری (vidya): کسب و به دست آوردن مهارت قابل توجه بر اساس توانایی‌های شما و استفاده از آن در جهت درست، گامی بزرگ است که شما را به سوی موفقیت هدایت می‌کند.
  9. راستگویی (ساتیا): درک این موضوع که راستگویی بالاترین نتیجه را برای شما و دیگران به ارمغان می‌آورد.
  10. عدم وجود خشم (krodha): خشم راه عاملی می‌داند که به موجب آن هدایت کردن زندگی در جهتی مثبت و قدرتمند را مسموم می‌کند.

ساده‌ترین مثال برای فهمیدن دارما در عمل، آوردن مثالی از کار و نحوه خدمت‌رسانی به دیگران است. مردم همواره مجبورند شغلی داشته باشند تا به واسطه‌ی درآمد حاصل از آن بتوانند برای خانواده‌هایشان غذا و مسکنی برای زندگی و گذران عمر تهیه کنند.

در دارما مردم فقط به این دلیل که شغلشان آن‌ها را ملزم به انجام کارهای غیرانسانی می‌کند، افراد بدی شناخته نمی‌شوند. اما اگر شخصی تصمیم بگیرد که کارهای غیرانسانی را فقط برای منافع شخصی خود انجام دهد قطعاً کارما را تحت تأثیری منفی قرار می‌دهد و همین امر به نوبه خود بر چگونگی رسیدن به هدف نهایی یا «دارما» تأثیر می‌گذارد.

نتیجه‌گیری

به طور کلی دارما به معنای هدفی نهایی است که خدا در انسان‌ها قرار داده و از آن‌ها خواسته تا در طول زندگی خود در راه رسیدن به آن تلاش کنند و امید به زندگی را در خود افزایش دهند. همان‌طور که برایتان در ابتدای این مقاله گفتیم دارما یک کلمه سانسکریتی است و در سنت‌های هندی و آیین بودا به جای کلمه دین مورد استفاده قرار می‌گیرد.

در این مقاله سعی کردیم تا شما را با کلمه دارما و همچنین ۱۰ تا از قوانین چرخ دارمان آشنا کنیم، همچنین به بررسی تفاوت‌های میان کارما و دارما پرداختیم تا بتوانیم تفکیک این دو مسئله را برای شما عزیزان ساده تر کنیم. امیدواریم که از مطالعه‌ مطالب ارائه شده در این مقاله لذت برده باشید.




تاریخ: شنبه 11 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم کمال گرایی ، نشانه های افراد کمالگرا

آرمان‌گرایی، ایده آلیست و کمال گرایی هر سه دارای یک معنا و مفهوم در قالب کلمه‌هایی متفاوت‌اند. معمولاً افراد کمال‌گرا چنین جملاتی را همواره با خود تکرار می‌کنند مانند؛ من تا زمانی که آن‌چه را که باید انجام ندهم آرام نخواهم شد، من از تمام اشتباهات احتمالی جلوگیری می‌کنم، من تمام انتظارات را برآورده می‌کنم یا کاری بی نقص تحویل خواهم داد.

افراد زیادی در سرتاسر دنیا وجود دارند که دارای این خصلت‌اند و وجود هرگونه ضعف و سستی را در هیچ کدام از جنبه‌های عملکردی خود در راه سیدن به اهدافشان نخواهند پذیرفت، به همین جهت در این مقاله دکتر ویز تصمیم گرفتیم تا کمال گرایی، مفهوم و ابعاد آن، علل آن و انواع کمال گرایی را برای شما عزیزان شرح دهیم.

معنی کمال گرایی چیست ؟ در اصل واژه‌ی کمال گرایی توسط متخصصین و روانشناسان به عنوان ترکیبی از استاندار‌د‌های شخصی بسیار بالا و نوعی ارزیابی انتقادی اغراق آمیز تعریف شده است.

کمال گرایی چیست؟

کمال گرایی مطابق با تعاریف ارائه شده در فرهنگ لغت به معنی کسی است که تمایل دارد با حداکثر سعی و تلاش خود را بی‌عیب و نقص نشان دهد، که این خصلت دارای مزایا و معایب خاص خود است.

آیا کمال گرایی خوب است ؟ در مورد اصطلاح کمال گرایی در روانشناسی می‌توان اینگونه گفت که، کمالگرایی در روانشناسی یک ویژگی شخصیتی است که فرد از طریق آن به دنبال دستیابی به کمال هرچه بیشتر است و به موجب آن استانداردهای عملکردی بسیار سطح بالایی را همراه با ارزیابی‌های انتقادی و اغراق آمیز آمیخته با ترس از انتقاد دیگران برای خود تعیین می‌کند.

در واقع کمالگرایی را می‌توان یک صفت چند بعدی دانست، زیرا روانشناسان همگی در این مورد اتفاق نظر دارند که این ویژگی بسیاری از صفات مثبت و منفی را شامل می‌شود.

+ جدول ضریب هوش”]

همچنین این ویژگی کمال گرایی افراد را ترغیب می‌کند تا برای رسیدن به نوعی آرمان‌گرایی به طرز غیرقابل ‌توقفی تلاش کنند، اما نمی‌توان گفت که جنبه‌های منفی این ویژگی بیشتر از جنبه‌های مثبت آن است.

زیرا اکثر اوقات افراد را در راه رسیدن به اهدافشان به طرز موثری هدایت می‌کند و در اکثر مواقع پس از پایان یافتن این تلاش‌ها این افراد از دستیابی به هدفشان بسیار راضی و خرسند هستند، اما مسئله این است که اگر یکی از افراد دارای این ویژگی نتواند به اهداف خود برسند، تازه مشکلات اصلی پدیدار خواهد شد؛ زیرا در مقابل شکست به این دسته افراد حالت افسردگی شدیدی دست می‌دهد و معمولاً بخاطر عدم دستیابی به معیارهایی که برای خود تعیین کرده‌اند، خود را بیش از حد معمول سرزنش می‌کنند.

کمال گرایی چند نوع است؟

اساتید روانشناسی در دانشگاه بریتیش کلمبیا، کمالگرایی را به سه نوع تقسیم کرده‌اند:

  1. کمال گرایی خود‌ محور:

در این نوع کمالگرایی فرد انتظارات بسیار سطح بالایی از خود دارد و در هر مرحله و هر برهه از زندگی خود انتظار دارد تا در هر زمینه‌ای به موفقیت و کمال دست پیدا کند. این نوع ویژگی در واقع به معنای داشتن میزان زیادی تنش و اضطراب در هنگام انجام کارهای مختلف است. به طور خلاصه تر می‌توان اینگونه گفت که این دسته از افراد همیشه استانداردهای بالایی را برای خود تعیین می‌کنند.

  1. کمال گرایی دگرمحور:

در این نوع کمالگرایی نیز افراد انتظار دارند تا همه چیز در دیگران کاملاً بی‌عیب و نقص باشد و به طور کلی انتظارات زیادی از اطرافیان خود دارند که قطعاً بر روی روابطتشان تأثیر منفی می‌گذارد. این نوع کمال گرایی بر خلاف نوع قبلی آن بیشتر به سمت دیگران معطوف می‌شود و شامل تعیین استانداردهای بالا و داشتن انتظارات غیرواقعی از دیگران است.

  1. کمال گرایی جامعه محور:

در این نوع کمالگرایی افراد بر اساس چارچوب‌هایی که جامعه مشخص کرده است به خود فشار وارد می‌کنند تا بی‌نقص باشند و خود را با این معیارها مطابقت دهند. البته گاها نیز این امکان وجود دارد که به شخص از طرف اقوام، خانواده یا دوستان برای مطابق شدن با معیارهای جامعه فشار وارد شود.

تأثیر کمال گرایی بر سلامت روان:

کمالگرایی سلامت روان افراد را بر اساس پارامترهایی چون نوع کمالگرایی و میزان تلاش مورد هدف قرار می‌دهد. محققان در مطالعه اخیر خود این نکته را تأیید کردند که بدترین نوع کمال گرایی که تا به حال تعریف شده نوع سوم آن و یا کمال گرایی جامعه محور است؛ زیرا این نوع بیشتر از همه توانایی تضعیف روحیه و سلامت افراد را دارد .

در کمال گرایی نوع سوم که در بالاتر برای شما آن را شرح دادیم، فهمیدیم که برای این افراد داشتن سازگاری‌های تعیین شده از طرف جامعه یک موضوع حیاتی محسوب می‌شود و اغلب با خود اینگونه فکر می‌کنند که در اثر رعایت نکردن این سازگاری‌ها  بدون‌ شک مورد قضاوت افراد قرار می‌گیرند بنابراین سعی می‌کنند تا برای اطمینان از مقبولیت خود در جامعه به سمت کمال حرکت کنند.

به گفته متخصصان این نوع از کمال با مشکلات مرتبط با بهداشت روان مانند اضطراب، افسردگی و خودکشی مستقیما در ارتباط است. بر اساس آخرین مطالعه‌ای که توسط موسسه کارولینسکا در سوئد انجام شده است، درصد زیادی از کودکان و بزرگسالانی که بر اثر کمالگرایی اقدام به خودکشی کرده‌اند، درصدد این بودنند تا خواسته‌های والدینشان را به نحو احسنت در مورد خود برآورده کنند و ۷۰٪ دیگر از کسانی که اقدام به خودکشی کردند، جوانانی بودند که انتظارات بسیار زیادی از خود داشته‌اند که در نهایت منجر به خودکشی شده است.

بر اساس سایر مطالعات انجام شده در این زمینه اینطور به نظر می‌رسد که کمالگرایی عمدتاً جوانان و نوجوانان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و مشخص می‌کند که حداقل ۳۰٪ از دانشجویانی که در دوره ای از زندگی خود از علائمی چون افسردگی رنج برده‌اند به آرمان‌‌گرایی مرتبط بوده است.

همچنین طبق مطالعه‌ای بر روی ۴۰۰۰۰ دانشجوی دانشگاه در آمریکای شمالی این موضوع تأیید شده است که کمال گرایی در طی سال‌های ۱۹۸۹-۲۰۱۶ چیزی حدود ۳۳ ٪ افزایش یافته است. در میان دانشجویان دانشگاهی متداول‌ترین نوع آرمان‌گرایی نوع اول آن است که کمال خود محور نام دارد و با علائمی چون افسردگی، اختلالات در خوردن و خودکشی همراه است.

علل کمال گرایی چیست؟

شاید مهمترین دلایل کمال گرایی را بتوان به صورت زیر خلاصه کرد:

  1. خانواده و والدین:

آن‌ها الگوی اصلی فرزندانشان هستند و اگر والدین برای رسیدن به کمال تلاش کنند، قطعاً فرزندانشان نیز این خصلت را از آن‌ها خواهند آموخت.

  1. یکی از دلایل کمال گرایی انتقاد مداوم والدین از فرزندان و نداشتن رضایت از عملکرد فرزندشان است.
  2. مقایسه کردن مداوم کودک با خواهران، برادران، اقوام و یا همسایگانش.
  3. قرار گرفتن در معرض خشونت‌های خانگی به طرق مختلفی مانند توهین، استفاده از کلمات آزار دهنده یا ضرب و شتم.
  4. وقتی والدین به اشتباه استانداردهای دسته بالایی را برای کودکانشان تعیین می‌کنند.

علل اصلی آرمان گرایی در چیست؟

هنوز هیچ کس دقیقا نمی‌داند که چه چیزی باعث آغاز آرمان‌گرایی در یک فرد می‌شود، اما دانشمندان معتقدند که این یک رفتار آموخته شده است. افراد ایده‌آیست معتقدند که ارزش‌های آن‌ها فقط در کارهایی تعریف می‌شود که برای راضی کردن دیگران انجام می‌دهند.

درمان کمال گرایی

یکی از ویژگی‌های یک ایده‌آلیست این است که دائما سعی می‌کند تا مشکلات شخصی خود را از دیگران پنهان کرده و به هر نحوی آن‌ها را انکار کند و همین امر درمان آن‌ها را دشوارتر می‌کند، اما در روند درمان این افراد لازم است تا از هر آن‌چه باعث تشدید مشکلات ناشی از این اختلال می‌شود مانند “عدم رضایت” اجتناب شود.

پزشک به منظور درمان چنین بیمارانی از شناخت درمانی رفتاری استفاده می‌کند با این قصد که تفکر و رفتار فرد را تغییر دهد و به او بیاموزد که چگونه با اهداف و دستاوردهای خود به روشی سالم کنار بیاید و همچنین  به او در مقابله با واکنش‌های منفی نسبت به کاری که انجام می‌دهد کمک کند. یکی دیگر از روش های درمان را می توان تغییر عادت در این زمینه دانست که محققان از این تکنیک نیز استفاده میکنند

اکنون که علل و نشانه‌های کمالگرایی را شناختیم بیایید تا در مورد راه‌های درمان کمالگرایی و نکاتی که به کاهش آن کمک می‌کند صحبت کنیم:

  1. ابتدا باید وجود ویژگی کمال گرایی را در خود تشخیص دهیم و قبول کنیم که درگیر این مشکل هستیم.
  2. سپس بهتر است تا به بررسی تفاوت بین کمالگرایی و تلاش بپردازیم و هرکدام را جداگانه برای خود مورد بررسی قرار دهیم.
  3. سعی کنیم تا با شناخت توقعات غیر استاندارد خود آن‌ها را رفع کنیم.
  4. از خود بابت موفقیت‌هایی که تا کنون در زندگی کسب کرده‌اید تشکر کنید.
  5. اولویت‌های خود را در زندگی و کار مشخص کنید.
  6. لیستی از بایدها و نبایدها برای خود تهیه کنید و از تمرینات nlp استفاده نمایید..
  7. زمانی را به خوش گذرانی و استراحت اختصاص دهید.
  8. در انتها بهتر است تا به دنبال کمک گرفتن از یک متخصص باشید و شروع به خواندن کتاب‌ها و دیدن کلیپ‌های آموزشی کمالگرایی هلاکویی و یا هر کلیپ موثر آموزشی دیگر باشید که در راه شناخت و درمان این خصلت به شما کمک می‌کند.

از کجا بدانیم که کمالگرا هستیم؟(علائم کمالگرایی)

برای تشخصیص اینکه بفهمیم آیا شخصی کمال‌گرا هستیم یا نه راه‌های زیادی از جمله تست کمال گرایی وجود دارد که تا حدودی نیز جواب‌های درستی به ما ارائه می‌کنند. اما در ادامه ما به شما چند ویژگی معرفی می‌کنیم که شما با بررسی آن‌ها می‌توانید متوجه شوید که آیا شخصی ایده‌آلیست هستید یا نه؟

البته همانطور که در بالاتر برایتان ذکر کردم انجام تست کمالگرایی نیز می‌تواند منبع قابل اعتمادی برای تشخیص این ویژگی باشد.

  1. یک کمال‌گرا هرگز نسبت به کاری که انجام می‌دهد احساس اطمینان ندارد، زیرا همیشه معتقد است که قطعا راه‌های بهتری هم وجود دارند! به همین دلیل این دسته افراد فکر می‌کنند که کاری که آن‌ها انجام داده‌اند به اندازه کافی خوب نیست و همچنین بر این اساسند که آن‌چه کمتر از ۱۰۰٪ است صفر٪ است، یا موفق می‌شوند و یا شکست می‌خورند و هیچ مرزی بین این دو حالت وجود ندارد.
  2. این قبیل افراد نسبت به خودشان احساس خوبی ندارد مگر اینکه با بالاترین استانداردها و رتبه‌ها بتوانند خود و دیگران را حیرت زده کنند.
  3. حتی ممکن است این افراد به گونه‌ای معتاد به کار باشند و اعتقادشان این باشد که بدون کشیدن درد هیچ سودی حاصل نمی‌شود.
  4. داشتن حس ترس از شکست و انجام اشتباه ممکن است همیشه باعث شود تا کارهای آن‌ها به تعویق افتد. آن‌ها فکر می‌کنند که در صورت انجام هر اشتباهی ممکن است توسط اطرافیان خود ترد شوند.
  5. این دسته از افراد سعی می‌کنند تا همیشه احساسات خود را کنترل کنند و همین عامل باعث می‌شود تا نتوانند به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند.
  6. این دسته افراد از شکست خوردن دیگران خوشحال می‌شوند، زیرا باعث می‌شود تا نسبت به خودشان احساس بهتری داشته باشند.
  7. خود را برای کوچکترین اتفاقات مسئول می‌دانند و سرزنش می‌کنند.

سایر ویژگی‌های افراد کمال‌گرا

عقیده دارند کمال‎گرایی درواقع بهای موفقیت است

مهم‌ترین ویژگی این افراد، این است که می‌دانند کمال گرایی آن‌ها مشکل‌ساز است، اما اعتقاد دارند این بهایی برای رسیدن به موفقیت است. این افراد، گمان می‌کنند که اگر کمال‌گرا نباشند، بهاهداف خود دست پیدا نخواهند کرد. کمال‌گرایی در این افراد، باعث می‌شود تا به خود فشار زیادی آورده و برای بهترین‌ها تلاش کنند.

هیچ انتقادی را قبول نمی‌کنند

ویژگی افراد کمال گرا این است که به نظرات و عقاید دیگران درباره خود، اهمیت بسیاری می‌دهند. کمال گرایی در این افراد باعث شده است تا نتوانند خود را بپذیرند و مدام درحال تغییر خود هستند. آن‌ها این کار را به این دلیل انجام می‌دهند که دیگران درباره آن‌ها نظر مثبتی داشته باشند. هر بازخوردی که در مقابل این افراد داشته باشید، حالت کاملاً تدافعی به خود گرفته و هیچ انتقادی را نمی‌پذیرند.

از دیگران انتقاد می‌کنند

نکته جالب‌توجه از خصوصیات افراد کمال گرا این است که در عین اینکه هیچ انتقادی را از کسب قبول نمی‌کنند، هم‌زمان از دیگران هم انتقاد می‌کنند. کمال گرایی در این افراد موجب می‌شود تا همیشه خود را با سایر افراد مقایسه کنند و با تحقیر کردن آن شخص مقابل، احساس خوبی درمورد خود خواهند داشت. البته دلیل انتقاد این افراد از سایرین همیشه هم به دلیلی تحقیر کردن نیست، بلکه گاهی اوقات عملکرد شخص مقابل با استانداردهای کمال‌گرای آن‌ها مطابقت ندارد.

حد وسط ندارند

یک شخصیت کمال گرا هرگز حد وسط ندارد و به‌نوعی صفر و صد است. یعنی یا باید همه چیز طبق میل و خواسته او پیش رود، یا هیچ کاری انجام نخواهد داد. افرادی که دچار کمال گرایی هستند، هیچ‌چیزی را به طور میانه‌رو و متوسط قبول ندارند. همه چیز برای این اشخاص باید عالی پیش رود، در غیر این صورت، هرگز آن کار را ادامه نخواهند داد.

بی‌اعتماد هستند

افراد کمال‌گرا نسبت به سایر افراد و اطرافیان خود اعتماد کمی دارند و حتی بعضی مواقع، بی‌اعتماد هستند. این موضوع به این دلیل است که آن‌ها عقیده دارند که هیچ‌کس مانند خود آن‌ها، نمی‌تواند کمال گرایی را پیشه کند و کاملاً دقیق و کامل باشد. آن‌ها می‌ترسند که کاری را به کسی واگذار کنند و آن شخص به‌خوبی از پس آن برنیاید. ازاین‌رو، نمی‌توانند به کسی اعتماد کرده و کارهای خود را به او بسپارند.

در انجام کارها تعلل می‌کنند

یکی از مهم‌ترین ویژگی افراد کمال‌گرا این است که انجام کارهای خود را به وقت دیگری موکول می‌کنند. زیرا همیشه از شکست می‌ترسند و فکر می‌کنند اگر بعد از شروع کار با شکست مواجه شوند، پس بهتر است دیرتر این کار را شروع کنند. ازآنجاکه فردی که دچار کمال گرایی است همیشه می‌خواهد کارها را به طور کامل و بدون هیچ عیب و نقصی انجام شود، بیش‌ازپیش نگران می‌شود و انجام کارها را به تعویق می‌اندازد.

احساس گناه دارند

افراد کمال‌گرا همیشه با خود در جنگ هستند. این افراد دائم با خود فکر می‌کنند که شاید به اندازه کافی تلاش نکرده‌اند و شاید موفق نشوند. این موضوع باعث می‌شود تا همیشه احساس گناه کرده و عذاب وجدان داشته باشند. از سوی دیگر، کمال گرایی در این افراد می‌تواند منجر به بروز افسردگی هم شود. زیرا این ویژگی باعث می‌شود تا فرد در انجام کارها ناامید شده و حتی خود را مقصر همه چیز بداند.

از شکست دیگران خوشحال می‌شوند

فردی که انواع کمال گرایی را در او مشاهده می‎کنیم، یک ویژگی دیگر هم دارد و آن این است که وقتی می‌بیند که دیگران شکست خورده‌اند، حس خوبی پیدا می‌کنند. در این حالت، افرادی کمال‌گرا می‌بینند که تنها آن‌ها دچار ضعف و ناامیدی نیستند، بلکه وقتی مشاهده می‌کنند که سایر افراد هم درگیر این مسائل هستند، خوشحال می‌شوند. البته این احساس موقتی است و بعد از مدت کوتاهی، فرد دوباره به حالت کمال گرایی خود بازمی‌گردد.

کمالگرایی خوب است یا بد؟

همانطور که از ابتدا تاکنون در این مقاله برای شما توضیح دادیم حتما باید تا کنون متوجه شده باشید که خصلت کمالگرایی دقیقا همانند یک شمشیر دولبه است که علاوه بر داشتن مزایایی خاص معایبی نیز در پی دارد. افراد موفق زیادی وجود دارند که توانستند با استفاده از صفت کمال گرایی، به یکی از موفق‌ترین افراد دنیا تبدیل شوند مانند استیو جابز. این افراد با توجه به افزایش و استفاده بهتر از قدرت فکر توانستند از این عامل در جهت مثبت استفاده نمایید.

اما اغلب از این جهت کمال‌گرایی را صفتی منفی می‌دانند که این قبیل افراد حتی بعد از رسیدن به هدف مورد نظرشان باز هم از نحوه عملکرد خود در این راه راضی نخواهند بود و همیشه این تفکر را با خود دارند که قطعاً راه‌های بهتری هم وجود داشته که من می‌توانستم به واسطه آن‌ها به این جایگاه برسم.

یکی دیگر از نکات منفی داشتن شخصیتی کمال‌گرا نیز این است که این دسته افراد کاملاً ذهنیتی سیاه و سفید دارد، که یعنی این افراد یا جنبه‌های موفق شدن در یک کار را می‌بینند و یا کاملاً معتقدند این کار با شکست روبرو می‌شود و برای همین اصلا اقدام به شروع آن نمی‌کنند و یا شروع آن را به هر نحوی به تاخیر می‌اندازند.

اما باز هم گذشته از هر آن‌چه که تاکنون در این مقاله در خصوص این صفت برای شما توضیح دادیم شما می‌توانید با مراجعه به کتب و پادکست‌های مرتبط با این موضوع مانند کمال گرایی هلاکویی سعی در شناخت این خصلت داشته باشید تا بتوانید به موجب آن از این ویژگی در زمینه‌های مثبت استفاده کنید.

نتیجه‌گیری

در واقع  کمالگرایی در روان‌پزشکی به عنوان یک اختلال روانشناختی طبقه‌بندی می‌شود. شخصیت ایده‌آل‌گرا و یا همان کمال‌گرا شخصی است که در راه رسیدن به اهداف خود از انجام هیچ کاری کوتاهی نمی‌کند و این کار را به طرزی وسواسی انجام می‌دهد. چنین افرادی همیشه برای خود استانداردهای خیلی بالا و غیرممکنی را مد نظر قرار می دهند و سعی می‌کنند تا با تلاش‌های بی وقفه خود به هدف خود نزدیک و نزدیک تر شوند.

اگرچه مردم گمان می‌کنند که آرمان‌گرایی امری سالم و نرمال است اما آن‌ها نمی‌دانند که علاقه این افراد به دستیابی به کمال و یا آرمان باعث می‌شود تا همیشه از زندگی خود ناراضی باشند و از لحاظ ذهنی هیچ گاه نمی‌توانند به کمال موردنظرشان برسند.

همچنین کمال‌گرا بودن منجر به بسیاری از بیماری‌های روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب، اختلال در خوردن و حتی خودزنی می‌شود و حتی در موارد نادری نیز مشاهده شده که این افراد پس از مدتی حتی تلاش برای رسیدن به موفقیت را متوقف کردند زیرا معتقد بودند که هر کاری انجام دهند کافی نیست و به کمال مورد نظر خود نخواهد رسید.




تاریخ: شنبه 11 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

نکات مهم در تغییر عادت

عادت‌ها نقش مهمی را در زندگی ما ایفا می‌کنند. تحقیقات ثابت کرده است که انسان‌ها در طول روز بیش از ۴۰ درصد کارهای خود را به‌صورت ناآگاهانه و صرفاً از روی عادت انجام می‌دهند. عادت‌ها مانند چاقوی دو لبه عمل کرده و می‌توانند موجبات سعادت یا تیره‌روزی انسان را رقم بزنند.

در این مطلب می‌خواهیم با بررسی کردن چگونگی شکل گرفتن عادت‌ها در ذهن، به چگونگی تغییر عادت پی ببریم تا در نهایت بتوانیم عادت‌های بد خود را تغییر دهیم. وقتی موفق شویم عادت‌های بد را تغییر دهیم، زندگی کاملاً متفاوتی را تجربه خواهیم کرد. لطفاً با همراه باشید تا یافته‌های خود را با شما در میان بگذاریم.

عادت چیست؟

در ذهن ما توده‌هایی تحت عنوان «گانگالیون‌های پایه‌ای» یا «Basal ganglia» وجود دارند که تمام عادت‌ها در درون آن‌ها شکل می‌گیرند. در سال 1990 میلادی، دانشمندان با بررسی ذهن حیوانات به وجود این گانگالیون‌ها پی بردند. در واقع وقتی این توده‌ها را از ذهن حیوانات آزمایشگاهی جدا می‌کردند، حیوانات در انجام کارهای ساده مانند غذا خوردن یا پیدا کردن مسیر لانه‌شان دچار مشکل می‌شدند.

این توده‌ها در ذهن انسان نیز وجود دارند. وقتی گانگالیون ذهن انسان نیز دچار مشکل شود، انسان‌ها در انجام ساده‌ترین کارهای روزمره خود به مشکل برمی‌خوردند. اما اصلاً چرا چنین بافت‌هایی در ذهن ما وجود دارند و چرا ما باید براساس عاداتمان رفتار کنیم؟ با کمی تأمل می‌توان به فلسفه عمیق باور در زندگی انسان پی برد، فقط کافیست زندگی را بدون عادت تصور کنید!

اگر عادت وجود نداشت، ما برای انجام ساده‌ترین کارها مانند بستن بند کفش، غذا خوردن، باز کردن درب ماشین، تایپ کردن و …… دچار مشکل می‌شدیم. آنگاه باید بخش اعظم انرژی خود را تنها صرف انجام چنین کارهایی می‌کردیم.

ذهن انسان به گونه‌ای خلق شده است که تمایل دارد کمترین انرژی را برای انجام کارها صرف کند؛ عادت این امکان را به ذهن انسان می‌دهد تا به هدف خود، یعنی انجام کارهای تکراری با صرف حداقل انرژی دست پیدا کند. یعنی هر کاری که ما لازم باشد چند بار در روز انجام دهیم، در بافت ویژه مغز (گانگالیون‌ها) بررسی شده و طی گذراندن یک چرخه به عادت تبدیل می‌شوند.

اما نکته قابل توجه این است که ذهن انسان برای شگل‌گیری عادت کاری به خوب یا بد بودن آن عادات ندارد. در واقع هرکاری که ما به صورت مکرر انجام دهیم، چه خوب و چه بد، در چرخه عادت قرار گرفته و بخشی از رفتار ما می‌شود.

همین خوب یا بد بودن عادت است که به مثابه یک چاقوی دو لبه عمل کرده و می‌تواند برای ما سودمند یا مضر باشد. اگر بتوانیم عادت‌های مثبت زیادی را در خود ایجاد کنیم، در نهایت به سبک درست زندگی کردن دست یافته و به سعادت حقیقی در زندگی خواهیم رسید.

اما اگر نتوانیم عادات خود را مدیریت کنیم و همچنان درگیر عادت‌های بد بمانیم، با گذشت زمان دچار مشکلات بزرگتری خواهیم شد. همین امر اهمیت تغییر باور را تثبیت می‌کند.

آیا تغییر عادت به ‌راحتی ممکن است؟

هر چقدر بیشتر به انجام کاری عادت کنیم، آن کار را بهتر و بهتر از گذشته انجام می‌دهیم. همین بهتر انجام دادن نشانه عمیق بودن آن عادت است. بعضی از عادات در طول چند سال به شکل عادات بسیار عمیق در ذهن ما درمی‌آیند. به همین خاطر تغییر راحت عادات چند ساله، منطقی به نظر نمی‌رسد.

افرادی که قصد دارند عادات عمیق خود را بلافاصله ترک کنند، در انجام این امر ناکام مانده و در نهایت از تغییر آن عادت چشم‌پوشی می‌کنند. تغییر عادت به‌ هیچ وجه راحت نیست، اما کار چندان دشواری هم نیست.

با آگاهی از ساختار قدرت ذهن و چگونگی تغییر عادت‌ها، می‌توانیم با عمل به دستورالعمل‌ها در نهایت موفق به تغییر عادات خود شویم. اما تجربه ثابت کرده است که گاهی در شرایط حاد افراد می‌توانند تحت تاثیر اتفاقاتی که برایشان رخ می‌دهد، یک عادت خاص را به یکباره ترک کنند.

البته این مورد تنها در افراد خاص و تحت تاثیر شرایط خاص رخ می‌دهد. بنابراین نمی‌توان از همه انسان‌ها انتظار داشت که بتوانند عادت‌های خود را به یکباره ترک کنند یا عادت جدید را به یکباره در خود ایجاد کنند. بنابراین پروسه تغییر عادت همچنان زمانبر و استمرار ‌طلب است. در همین راستا روش‌های بسیار زیادی کشف شده است که هرکس بسته به شرایط خود می‌تواند از آن‌ها برای تغییر عادت خود استفاده کند. در ادامه این متن بخشی از این راهکارها را درب قالب نکات به شما معرفی خواهیم کرد.

کدام عادت‌ها «خوب» و کدام عادت‌ها «بد» هستند؟

هر عادتی که حس خوبی در شما ایجاد کند، باعث پیشرفت در زندگی‌تان شود یا کیفیت سبک زندگی‌تان را ارتقا ببخشد، عادت خوبی است. در برابر آن، هر عادتی که حس بدی در شما ایجاد کند، باعث پس‌رفت شما شود با کیفیت سبک زندگی‌تان را کاهش دهد، عادت بدی است. برای مثال می‌توان به عادت بد خودداری از مسواک زدن اشاره کرد.

شما با امتناع از مسواک زدن هم کیفیت زندگی خود را پایین می‌آورید و هم به سلامتی خود ضربه می‌زنید. در برابر این عادت بد، می‌توان به عادت خوب مطالعه کردن اشاره کرد که درصورت انجام آن، هم اطلاعات خود را بالا می‌برید و هم چیزهای تازه‌ای یاد می‌گیرید که می‌توانید مشکلات زندگی‌تان را به کمک آن‌ها حل کنید.

آیا تغییر عادت در ۲۱ روز حقیقت دارد؟

ایده تغییر عادت در ۲۱ روز (سه هفته) کاملاً در بین مردم نهادینه شده و تقریباً تمام افراد به مقوله تغییر عادات در ۲۱ روز باور دارند.

در واقع قانون ۲۱ روز ترک عادت برای اولین بار در سال ۱۹۶۰ میلادی، توسط جراح پلاستیکی به نام «دکتر ماکسول مالتز» مطرح شد. دکتر مالتز به این نتیجه رسیده بود که معمولاً بیمارانش با گذشت مدت زمان ۲۱ روز، به چهره جدید خود عادت می‌کنند.

(دکتر مالتز بعدها تحت تاثیر رفتار متفاوت بیمارانش در برابر تغییرات جراحی، به روانشناسی گرایش پیدا کرده و کتاب تاثیرگذاری تحت عنوان «سایکوسایبرنتیک» منتشر کرد که هنوز هم جزو کتاب‌های مرجع در زمینه اصلاح باور انسان نسبت به خودش است.)

دانشمندان سال‌ها پس از دکتر مالتز، مقوله مدت زمان ۲۱ روزه تغییر عادت را به چالش کشیده و دوباره مورد بررسی قرار دادند. دلیل این بررسی، واکنش متفاوت افراد به ۲۱ روز تغییر عادات بود.

محققان در نهایت به این نتیجه رسیدند که مدت زمان تغییر باور برای هرکسی متفاوت است. تغییر عادت به صورت کلی ممکن است برای افراد مختلف بین ۱۸ تا ۲۵۴ روز طول بکشد. میانگین این زمان ۶۶ رو روز در نظر گرفته شده است. بنابراین ایده ۲۱ روز برای تغییر عادت را فراموش کرده و فرصت بیشتری را برای این امر در نظر بگیرید.

۱۵ نکته‌ای در تغییر عادت که به آن توجه نمی‌شود، کدامند؟

نکات و روش‌هایی برای تغییر عادت وجود دارد که توجه به آن‌ها در پروسه تغییر عادت تاثیر زیادی دارد. به نظر می‌رسد دلیل اصلی ناکامی افراد برای تغییر باورهایشان، بی‌توجهی به این نکات است. بنابراین شما می‌توانید با در نظر گرفتن موارد زیر، عادت‌های خود را به شکلی اصولی تغییر دهید:

  • از عادت‌های جزئی و کوچک شروع کنید

برای تغییر عادت از کارهای کوچک شروع کنید. مثلاً اگر قصد دارید عادت پرخوری را ترک کنید، از همان روز اول نصف غذای خود را کم نکنید. ابتدا تنها کمی از غذایتان کم کنید و هربار این روند را بیشتر کنید. اگر می‌خواهید عادت سیگار کشیدن را ترک کنید، قطع کردن یکدفعه‌ای سیگار در یک روز کار اشتباهی است.

بهتر است در روزهای اول تنها از تعداد سیگارها کم کنید تا در نهایت بتوانید یک روز بدون سیگار را بگذرانید. مشکل اکثر افراد در ترک عادت بد یا ایجاد عادت‌های خوب تنها در بی‌توجهی به جزئیات است. مثلاً فردی که می‌خواهد عادت ورزش کردن یا کتاب خواندن را در خود ایجاد کند، تصمیم می‌گیرد همان روز اول یک کتاب را تمام کرده یا دو ساعت تمام ورزش کند.

ذهن انسان در برابر تغییرات یهویی مقاومت شدیدی نشان می‌دهد؛ بنابراین همیشه از حداقل تغییر شروع کنید.

  • تنها روی یک عادت تمرکز کنید

نکته دیگری که برای ترک عادت ضروری است، تمرکز کردن تنها روی تغییر یک عادت است نه چند عادت به‌صورت همزمان. وقتی شما تصمیم می‌گیرید در یک بازه زمانی مشخص تمام عادت‌های بد خود را باهم ترک کنید، ذهن شما اجازه این تغییر ناگهانی را نمی‌دهد. بنابراین سعی کنید عادت‌های بد خود را یکی‌یکی ترک کنید. یعنی وقتی یک عادت را کاملاً ترک کردید، آن‌گاه به سراغ عادت بد بعدی بروید.

  • استمرار را جدی بگیرید

همانطور که اشاره کردیم، مدت زمان تغییر یک باور بین ۱۸ تا ۲۵۴ روز است. ممکن است ترک یک عادت عمیق به ماه‌ها زمان نیاز داشته باشد. تلاش چند ماهه برای تغییر یک عادت ممکن است شما را خسته یا ناامید کند. اما برای اینکه بتوانید تلاش را ادامه داده و در نهایت به تغییر باور خود برسید، این نکته را در نظر داشته باشید که زندگی در برابر تغییر هر عادت بد، یا در برابر ایجاد هر عادت خوب، پاداش بزرگی به شما می‌دهد.

این پاداش ممکن است دستیابی به موقعیت بهتر، یک اتفاق هیجان‌انگیز یا برآورده شدن یک آرزویتان باشد. بنابراین تصور نکنید که در پی استمراری که دارید، تنها یک ترک عادت ساده قرار دارد. مطمئن باشید تغییر یک عادت بد عمیق، نتایج بسیار بزرگی در پی خواهد داشت.

  • انعطاف‌پذیر باشید

ممکن است در مسیر تغییر عادت شما اتفاقات غیر منتظره زیادی بیفتد که در تلاش و استمرار شما برای تغییر عادت‌تان خلل ایجاد کند. نمی‌شود که پس از هر اتفاق غیرمنتظره مسیر تغییر را رها کنیم.

به همین خاطر سعی کنید انعطاف‌پذیر باشید و خود را برای مواجه با هر شرایطی آماده کنید. اگر یک روز در تلاش شما خلل وارد شد، روز بعد آن را جبران کنید. مثلاً اگر روزی مهمان داشتید و با وجود غذاهای خوشمزه‌ای که مادرتان درست کرده بود، نتوانستید جلوی پرخوری خود را بگیرید، روز بعد مقدار کمتری غذا بخورید و به خود فرصت جبران بدهید.

  • پیشرفت‌های خود را بسنجید

وقتی تغییرات و پیشرفت‌های خود را مورد بررسی و سنجش قرار ندهیم، متوجه آن‌ها نخواهیم شد. بسیار پیش آمده است که افراد در مسیر تغییر عادت خود بسیار خوب پیش می‌روند اما چون به تغییرات کوچک ایجاد شده توجه نمی‌کنند، همه چیز را بی‌فایده انگاشته و تلاش را متوقف می‌کنند.

یادتان باشد تا نیمه‌های مسیر، تغییرات بسیار کوچک هستند. برای رسیدن به تغییرات بزرگ باید تغییرات کوچک را در خود ببینید. مثلاً برای ایجاد عادت مطالعه، اگر روزانه دو صفحه کتاب خوانده‌اید، آن را یادداشت کنید تا حس خوبی در شما ایجاد شود. تصور نکنید چون کم مطالعه کرده‌اید، تلاشتان بی‌فایده بوده است.

  • به خود پاداش بدهید

پس از یادداشت کردن پیشرفت‌های خود، در برابر پیشرفت‌های بزرگ برای خود جایزه تعیین کنید. ذهن شما دلیل این جایزه را درک کرده و شما را بهتر برای تغییر عادت‌تان همراهی می‌کند. مثلاً اگر یک روز توانستید طبق برنامه ورزش کنید، کتاب بخوانید، مسواک بزنید، پرخوری نکنید یا ….. یک جایزه مناسب برای خود در نظر بگیرید.

یک خرید کوچک، دیدن فیلم، رفتن به گردش و …. می‌توانند پاداش‌های خوبی باشند. برخی از افراد در برابر انجام ندادن تلاش‌ها خود را تنبیه می‌کنند که این نیز می‌تواند گزینه خوبی برای اصلاح باورهای بد باشد.

  • از دیگران کمک بگیرید

تحقیقات نشان داده است که تشویق و حمایت دیگران می‌تواند انگیزه زیاد در انسان‌ها ایجاد کند و سهم بزرگی در موفقیت آن‌ها داشته باشد. وقتی دیگران را از شیوه تغییر عادت خود باخبر کنید، نسبت به انجام تلاش‌های خود متعهدتر خواهید شد. شما برای تایید گرفتن از آن‌ها همواره سعی می‌کنید بهتر عمل کنید.

باخبر کردن اعضای خانواده، دوستان یا طرفدارانتان در شبکه‌های مجازی می‌تواند باعث پیشرفت زیادی در روند تغییر عادت شما باشد. البته این مورد خاص، به روحیه و شرایط افراد بستگی دارد، چراکه ممکن است فردی درونگرا باشد و اصلاً نخواهد دیگران را از تصمیم‌های خود باخبر کند.

  • از یادآورها استفاده کنید

عادت‌های جدیدی که هنوز در ذهن ناخودآگاه شما نهادینه نشده‌اند، ممکن است بارها فراموش شوند. مثلاً ممکن است بعضی روزها رفتن به کلاس آموزشی یا دیدن ویدئوی آموزشی خود را فراموش کنید. این فراموشی کاملاً طبیعی است. اما برای اینکه برنامه‌تان بهتر پیش برود، می‌توانید از انواع اپلیکیشن‌های یادآوری کننده استفاده کنید که از جمله آن‌ها می‌توان اپ «SmPlan» را نام برد.

با دانلود این برنامه از گوگل‌پلی می‌توانید کارهای مورد نظرتان را یادداشت کنید. این اپلیکیشن در ساعت‌های مقرری که تعیین کرده‌اید، به شما اعلان می‌دهد.

  • انگیزه ایجاد کنید

وقتی انگیزه کافی برای تغییر عادت را نداشته باشید، ممکن است برنامه تغییر شما بسیار به کندی پیش برود. برای ایجاد انگیزه می‌توانید به نتایج خود نگاه کنید یا زمانی را تصور کنید که در کار خود موفق شده‌اید. اگر درباره روند شکل گیری عادت ها در زندگی به دنبال اطلاعات بیشتری هستید مطالعه کتاب قدرت عادت را به شما پیشنهاد می کنیم که خلاصه آن را نیز می توانید در “نکات مهم کتاب قدرت عادت” بخوانید.

راه‌های دیگری نیز برای ایجاد انگیزه وجود دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به «تجسم» اشاره کرد. تجسم  کردنِ زمانی که همه چیز خوب شده و شما یک شخصیت قدرتمند دارید، حس خوب و انگیز بالایی به شما می‌دهد. یادتان باشد هرچقدر انگیزه شما بالاتر باشد، بهتر عمل خواهید کرد.

  • مدیتیشن را وارد پروسه تغییر عادت خود کنید

تغییر عادت پروسه نسبتاً سخت و زمان‌بری است. به همین خاطر بهتر است وقتی که در طی انجام تمرینات کلافه می‌شوید، به کمک مدیتیشن خود را آرام کنید. در یک جای خلوت بنشینید یا دراز بکشید. سعی کنید ذهن خود را خالی کرده و تنها روی دم و بازدم خود تمرکز کنید. مدیتیشین در هر شرایط دشواری می‌تواند مانند آب روی آتش برای ذهن شما باشد.

  • کمال‌گرایی را کنار بگذارید

تصور نکنید برای ایجاد تغییر باید حتماً کامل و درست رفتار کنید. هیچ کس در این عالم کامل نیست. پس به خودتان سخت نگیرید و کمال گرایی را کنار بگذارید و سعی کنید در صورت اشتباه کردن، به‌جای سرزنش خود، تنها در فکر جبران باشید.

  • صبور باشید

صبور بودن باعث می‌شود تا بتوانید از تغییرات کوچک و اولیه عبور کرده و به نتایج بزرگ برسید. صبور بودن نه تنها در تغییر عادت، بلکه در هر پروسه دیگری می‌تواند نقش تعیین کننده داشته باشد. گاهی تنها چیزی که برای ایجاد تغییر نیاز داریم، صبر و حوصله است.

  • از جایگزینی استفاده کنید

شما می‌توانید برای ترک هر عادت بد خود، یک عادت خوب جایگزین کنید. مثلاً عادت بد خوردن شیرینی زیاد را با عادت مصرف زیاد میوه جایگزین کنید. می‌توانید عادت بد سریال دیدن را با مطالعه جایگزین کنید. می‌توانید عادت بد چت کردن زیاد را با یاد گرفتن یک مهارت تازه جایگزین کنید و ……

  • قانون پاکسازی را رعایت کنید

اگر بتوانید عامل انجام عادت بد را از جلوی چشمان خود دور کنید یا آن را از دسترس خود خارج کنید، تغییر عادت به راحتی انجام می‌شود. مثلاً اگر در روز ساعات زیادی را به بازی‌های رایانه‌ای اختصاص می‌دهید، آن بازی را از روی سیستم یا گوشی خود حذف کنید.

  • محرک‌های خود را بشناسید

ببینید چه چیز باعث می‌شود تا به سمت یک عادت بد کشیده شوید. هرچیزی که شما را به سمت عادت‌های بد سوق دهد، محرک آن عادت است و شما می‌توانید با از بین بردن آن محرک، گام مهمی در روند تغییر عادت خود بردارید.

مثلاً ببینید چه چیزی شما را به سمت پرخوری بیشتر سوق می‌دهد؛ ممکن است وجود گوشت در غذا محرک شما برای پرخوری باشد. می‌توانید برای مدتی گوشت را از غذای خود حذف کرده یا مقدار آن را به حداقل برسانید.

سخن نهایی

بهتر است هرچه زودتر برنامه تغییر عادت خود را تنظیم کنید و تغییر عادت رفتاری خود را رقم بزنید. هرچقدر سریع‌تر برای ترک عادت بد و ایجاد عادت خوب دست به‌کار شوید، یک قدم بزرگ در مسیر موفقیت خود برداشته‌اید.  البته بهتر است به‌جای ترک عادت بد، به فکر تبدیل عادت بد به خوب باشید که در نکته قانون جایگزینی آن را بررسی کردیم.

اگر هنوز هم برای تغییر عادت تردید دارید، به زندگی خود نگاه کنید. از چه چیزی در زندگی خود راضی نیستید؟ سپس به خودتان نگاه کنید و ببینید از چه چیزی در وجود خود رضایت ندارید. اگر اضافه وزن، عزت نفس ، عصبانیت‌های پی‌در‌پی، روابط بد یا هر چیز دیگری شما را آزار می‌دهد، ممکن است بتوانید با تغییر عادات خود آن مورد را برای همیشه رفع کنید!




تاریخ: شنبه 11 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم حل مساله (Problem-Solving) ، راهکار یادگیری مهارت حل مساله

همه ما در زندگی با مسائل کوچک و بزرگی مواجه می­شویم که لازم است برای آن ها راه حل درست و منطقی  داشته باشیم. اما گاهی افراد از این مهارت برخوردار نیستند و در نتیجه در هنگام بروز مسائل نمی­توانند تصمیم درستی بگیرند. حل مسئله چیست؟ حل مسئله مهارتی است که تمام افراد باید نسبت به آن دانش کافی داشته باشند تا در هنگام بروز مشکلات مختلف نظیر مشکلات کاری، روابط عاطفی، مشکلات خانوادگی، مشکلات تحصیلی و … درمانده نشوند و بتوانند بهترین تصمیم را بگیرند.

بهترین دوران برای یادگیری مهارت حل مساله در دوران مدرسه و دانش آموزی است تا افراد بتوانند در آینده و در سنین بالاتر هنگام بروز مشکلات بهترین راه حل را انتخاب و آن را حل کنند. در این مقاله قصد داریم شما را به طور کامل با حل مسئله و مهارت حل مسئله آشنا سازیم همچنین به شما راهکارهایی برای یادگیری مهارت حل مساله آموزش دهیم.

حل مساله چیست؟

تعریف حل مسئله چیست ؟ حل مساله (Problem solving) مهارتی است که به ما در حل مسائل زندگی کمک می­کند. به کمک این مهارت ما قادر هستیم بهترین تصمیم را در هنگام بروز مسائل بگیریم. افرادی که از توانایی حل مساله برخوردار هستند معمولا در کارهای خود موفق­تر بوده و از شادی بیشتری در زندگی برخوردار هستند. همچنین عزت نفس بالا از ویژگی های این افراد است.

افرادی که مهارت حل مساله را به خوبی فرا گرفته باشند از مشکلات به عنوان پلی برای پیشرفت استفاده می­کنند و آن ها را فرصتی می­دانند که در شکوفایی استعداد آن ها موثر است. این افراد معمولا با ارائه بهترین راه حل قدرت ذهن خود را پرورش داده و در نتیجه افراد خلاقی هستند.

افراد در برخورد با بروز مسئله چند دسته هستند؟

هنگامی که مساله ­ای رخ می­دهد همه افراد یکسان با آن برخورد نمی­کنند و در نتیجه برخی ممکن است به مواد مخدر و یا مشروبات الکلی روی بیاورند که به این واکنش ­ها واکنش ناسازگاری می­گویند و عملا راه حلی بیهوده و غیر عقلانی است.

همچنین ممکن است برخی دیگر نیز سعی کنند با مساله کنار آمده و هیچ اقدامی برای حل آن نمی­کنند که به این دسته از واکنش افراد واکنش سازگارانه میگویند.

اما سومین گروه معمولا با برنامه­ ریزی دقیق و تلاش بسیار و در عین حال صبر و حوصله کافی با مسائل مقابله کرده و آن­ها را حل می­کنند که به این گروه افراد مساله مدار می­گویند. ان افراد از مهات حل مسئله بالایی برخودار هستند. همه افراد می­توانند از این مهارت برخوردار باشند فقط کافی است که خودشان انتخاب کنند.

علل نداشتن مهارت حل مساله

متاسفانه بسیار از افراد مهارت حل مسئله را به خوبی یاد نگرفته­ اند و توانایی حل مساله آن­ها پایین است این در حالی است که خودشان نسبت به این موضوع بی اطلاع هستند و هنگامی که مساله­ ای رخ می دهد نمی توانند راه حلی درست و منطقی برای آن انتخاب کنند از جمله دلایل این ناتوانی در حل مساله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. شخص نمی تواند علت اصلی بروز مشکل  را پیدا کند و عواملی که موجب شده ­اند مشکل به وجود بیاید را نمی شناسد.
  2. برخی دیگر در حل مساله بسیار عجول هستند و این باعث می شود تصمیم درستی نگیرند و نتوانند بهترین راه حل را انتخاب کنند.
  3. برخی افراد فقط از الگوهای علمی استفاده می­کنند به این معنا که در هنگام بروز مساله تفکر نمی­کنند و فقط راه­ حل­هایی که برای حل مساله وجود دارد را به کار می­برند نه بهترین راه­ حل.

گام­های حل مساله

اگر هنگام بروز مسائل چهار گام زیر را به همراه پرسشگری بدانید در حل آن­ها به شما کمک بسیار زیادی خواهد نمود. چهار گام اصلی حل مساله به شرح زیر است.

۱: علل بروز مسئله

ابتدا لازم است شما بتوانید علل مختلف حل مسئله را پیدا کنید. یک مساله ممکن است علل بسیار زیادی داشته باشد اما شما باید سعی کنید با داشتن اطلاعات کافی و پرسیدن از افرادی که در حل آن مشکل تخصص کافی دارند اصلی­ ترین علل ایجاد آن مشکل را بیان کنید.

۲: انتخاب بهترین راه­ حل

برای حل یک مساله راه­ حل­های متفاوتی وجود دارد اما شما باید قادر به انتخاب مناسب ترین راه حل باشید. برخی گمان می­کنند برای حل یک مساله فقط یک راه دارند ولی این اشتباه است. شخص باید فکر خلاقی داشته باشد تا بتواند راه ­­حل­های جدیدی پیدا کرده و بهترین راه حل را انتخاب کند.

۳: انتخاب بهترین راه حل

هنگامی که راه حل­های مختلفی را پیدا کردید لازم است به بررسی آن ها بپردازید. پس از بررسی دقیق از جنبه­ های مختلف می­توانید بهترین راه حل را انتخاب کنید در واقع در این مرحله شما محدود هستید که فقط یک راه را انتخاب کنید. پس باید اطلاعات کافی داشته و بتوانید بهترین راه را انتخاب نمایید.

۴: اجرای روش انتخاب شده و بازبینی آن

اکنون شما بهترین راه حل را از بین چندها روشی که به ذهن شما رسیده است انتخاب کرده اید. حال باید بتوانید آن را اجرایی کرده و به پیامدهای آن توجه نمایید. آیا بعد از اجرای این راه حل واقعا مشکل حل شده است؟ از نتیجه رضایت دارید؟ اگر جواب منفی است باید مجددا مراحل را طی کنید تا بتوانید روش منطقی تری برای آن پیدا کنید. در واقع حل یک مساله زمانی انجام شده است که دیگر مساله ­ای در کار نباشد و برای شما دردسر نداشته باشد.

عوامل موثر بر حل مساله

هنگامی که مساله ­ای برای شما به وجود می­ آید، عواملی می­توانند در حل آن اثرات مطلوب یا نامطلوب بگذارند که در ادامه سعی کردیم مهم­ترین این عوامل را برای شما بیان کنیم.

داشتن اطلاعات و آگاهی

یکی از مسائلی که در حل مساله مهم است داشتن آگاهی در مورد حل آن مساله است. فراموش نکنید حل یک مساله مستلزم دانش و آگاهی بسیار زیاد در مورد آن مساله و راه حل­ه ای موجود است. مثلا اگر رتبه ده هزار را در کنکور کسب کرده ­اید باید اطلاعات کافی در مورد انتخاب رشته داشته باشید تا بتوانید رشته ­ای که بیشتر دوست دارید را انتخاب کنید.

فشار اجتماعی

یکی دیگر از مسائلی که در فرایند حل مساله می­تواند تاثیر داشته باشد فشارهای اطرافیان در هنگام بروز مشکلات است که می تواند در حل مساله و انتخاب راه حل مناسب تاثیر بگذارد.

موقعیت شخص

موقعیتی که شخص در آن قرار گرفته است نیز می تواند در تصمیم­گیری او مداخله کند و تاثیر داشته باشد. مثلا وقتی شخصی در جمعی که سیگاری هستند قرار گیرد ممکن است نتواند درخواست دوستان خود را رد کند سیگار مصرف کند.

راهکارهایی برای یادگیری مهارت حل مساله

داشتن راه حل برای افزایش مهارت حل مساله از اهمیت بسیار زیادی برخودار است که موجب پیشرفت و هک رشد نیز می شود. ما تلاش کردیم برای شما راهکارهایی را بیاوریم که با استفاده از آن ها می­توانید مهارت حل مسئله خود را در هنگام بروز مشکلات افزایش دهید.

در هر شرایطی تامل و تدبر کنید

هنگامی که می­خواهید مساله­ ای حل کنید در هر شرایطی حتی بدترین شرایط تامل کنید تا هر کاری که انجام می­دهید را به خاطر بسپارید. همچنین می­توانید هر آن چه برای حل مساله انجام داده اید یادداشت کنید تا بتوانید به دیگران آن را یاد دهید و یا در موقعیت­های مشابه برای حل مسائل از آن استفاده کنید.

همیشه طالب علم باشید

در هر زمینه ­ای که فعالیت می کنید ممکن است با مسائل گوناگونی مواجه شوید. یک نکته را هیچ وقت فراموش نکنید برای همیشه یک دانش آموز باشید و دائما سعی کنید چیزهای جدید یاد بگیرید تا بتوبانید به توسعه فردی دست پیدا کنید. فراموش نکنید موفقیت حد و مرزی ندارد و باید مهارت های خود را روز به روز افزایش دهید تا بتوانید  مسائل گوناگون را حل کنید.

داشتن خلاقیت

یکی دیگر از مهارت هایی که باید داشته باشید و بتوانید به کمک آن حل مساله انجام دهید داشتن خلاقیت است. سعی کنید قدرت خلاقیت خود را با تمرین فزایش دهید. فراموش نکنید این مهارت یاد گرفتنی است و می­توانید با استفاده از روش های علمی مانند طوفان فکری خلاقیت خود را افزایش دهید. فراموش نکنید یک ایده حتی اگر خیلی پوچ هم به نظر بیاید می تواند در توانایی و افزایش خلاقیت شما موثر باشد پس ایده­ها و افکار خود را سرکوب نکنید.

خود را سرزنش نکنید

هنگامی که در برخورد با مسائل نمی­تواند آن را حل کنید به هیچ وجه خود را سرزنش نکنید. این در حالی است که همین سرزنش موجب می­شود نتوانید مشکلات خود را حل کنید و خودش ایجاد دشواری می­کند. همیشه سعی کنید در هنگام بروز مشکلات از دور به قضیه نگاه کنید. یعنی عقب نشینی کنید و به دنبال راه حل باشید.

تغییر دادن دیدگاه خود

سعی کنید هنگام بروز مسائل با دید روشن­ بینانه­ تری به قضیه نگاه کنید. همچنین اگر بتوانید از دید دیگران به مساله نگاه کنید می­تواند راه حل منطقی­ تری انتخاب کنید.

مشورت با دیگران

هنگامی که یک مساله یا مشکل برای شما به وجود می ­آید مکن است شما نتوانید به صورت منطقی قضیه را استدلال کنید بنابراین سعی کنید از دیگران کمک بگیرید تا بتوانند به شما دید بهتری بدهند. همچنین مشورت گرفتن از افرادی که ممکن است قبلا با مساله­ای مشابه برخورد کرده ­اند نیز راه حلی درست و منطقی به نظر می­ آید. سعی کنید  همیشه با همکاران خود در ارتباط بوده و در هنگام بروز مسائل از آن­ها کمک بگیرید.

مراقب سلامت خود باشید

فراموش نکنید اگر سلامتی جسمی شما به خطر بیفتد نمی­توانید به خوبی کار کنید. در نتیجه لازم است مراقب سلامت خود باشید. از کار کردن بیش از حد و نشستن پشت میز در طولانی مدت بپرهیزید و در کنار تغذیه سالم از ورزش کردن غافل نشوید. همچنین فراموش نکنید خواب کافی برای مغز شما ضروری است تا بتوانید به خوبی از آن استفاده نمایید.

ساده سازی مسائل

برای هر یک مساله سعی کنید تا جایی که امکان دارد مساله را به ساده­ ترین حالت ممکن در آورده و سپس آن را حل کنید. سپس لازم است اقداماتی که باید برای حل مساله انجام دهید را یادداشت و بازبینی کنید.

مساله برای شما یک فرصت است

فراموش نکنید مهارت حل مساله موجب می­شود شما در کارها موفقیت بیشتری به دست آورید. فراموش نکنید هنگام حل مساله یکی از مهم ترین مسائل طرز فکر شما است. اگر در هنگام بروز مشکل نا­امید شوید و یا در حدی مضطرب شوید که نتوانید تصمیم بگیرید نمی­توانید آن را نیز حل کنید. بنابراین سعی کنید نگرش خود را در مورد مسائل تغییر دهید و به آن ها به منزله فرصتی برای پرورش خلاقیت و یادگیری نگاه کنید.

شجاع باشید

یکی از مواردی که در هنگام بروز مساله نباید آن را فراموش کنید این است که شما که هستید و چرا الان با این مشکل مواجه اید؟ سعی کنید شجاعت داشته باشید و اصالت خود را به خود یادآوری کنید. فراموش نکنید این مشکل شما است و هیچ کس به اندازه شما نمی­تواند آن را به خوبی بشناسد و حل کند.

تعهد به خود

سعی کنید در هنگام بروز مشکلات نسبت به حل مساله متعهد بوده و پس از طی مراحل لازم تا آخر ایده­های خود را اجرایی کنید تا بتوانید نتیجه آن را ببینید.

واقع­ بین بودن

سعی کنید هنگامی که با یک مساله موجه هستید از احساساتی عمل کردن خودداری نموده و به طور منطقی به قضیه نگاه کنید.

صبر کنید و زود قضاوت نکنید

برخی افراد هنگامی که با مساله ­ای در کار یا زندگی خود مواجه می­شوند سرسری تصمیم می­گیرند و اتفاقا بدترین تصمیم را هم عملی می­کنند. سعی کنید با صبوری اقدام به حل مساله کنید و با قضاوت زود­هنگام خیلی سریع انتخاب نکنید.

نترسید و اشتباهات خود را بپذیرید

سعی کنید از انتخاب یک روش جدید برای حل مساله اصلا نترسید زیرا ترس موجب می­شود نتوانید تصمیم درستی بگیرید. همچنین خود را به عنوان یک انسان که گاهی ممکن است اشتباه کند بپذیرید و اگر راه حلی که انتخاب کرده بودید عملی نشد و یا نتیجه نداد خود را سرزنش نکنید و به دنبال راه ­های بهتری باشید.

سخن پایانی

همه ما در هر جایگاهی که قرار داشته باشیم ممکن است روزانه با مسائل گوناگونی مواجه شویم و این امری طبیعی است اما آن چه حائز اهمیت است نحوه برخورد ما با مسائل است.

برای حل مساله لازم است افراد از مهارت حل مسئله برخوردار باشند تا بتوانند بهترین تصمیم را در بهترین زمان ممکن عملی کنند و از یک مساله در جهت پیشرفت خود و ارتقای استعدادهای خود استفاده نمایند. داشتن اطلاعات کافی در مورد راهکارهای حل مسئله برای هر شخصی ضروری است تا بتواند بهترین تصمیم را بگیرد. در این مقاله تلاش کردیم به شما چندین راهکار برای حل مسئله یاد دهیم که امیدوارم بتوانید از آن­ها استفاده کنید.




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

شناخت مهارت و مهارت آموزی ، تاثیر مهارت در ایجاد شغل

همه افراد برای موفقیت در کسب و کار و زندگی شخصی لازم است که حتی یکبار هم که شده وقت گذاشته و لیستی از مهارت­های خود به ترتیب از مهم­ترین به کم اهمیت ­ترین تهیه کنید. مهارت­های هر فرد با فرد دیگر متفاوت است. مثلاً ممکن است فردی که در یک روستای دور افتاده زندگی می­کند رانندگی با ماشین را در لیست مهارت­های اساسی خود قرار دهد.

حال آنکه فردی که در شهر زندگی می­کند این رانندگی با ماشین را حتی جزء مهارت­های خود به حساب نیاورد. بنابراین این مقاله به منظور ارائه مقدمه­ای كلی در مورد مفهوم مهارت­های زندگی و هدایت شما به سمت مقالات دیگری كه برای پیشرفت مهارت­های شما مفید هستند، تهیه شده است. در ادامه توضحیات کاملی در خصوص مهارت آموزی به شما ارائه می‌دهیم.

انواع مهارت

مهارت­ها به دو گروه مهارت­های فردی (Personal Skills) و مهارت­های سازمانی(Organizational Skills) تقسیم بندی می­شوند.

مهارت­های سازمانی مهارت­هایی هستند که برای بکارگیری آن­ها و تقویت این مهارت­ها باید بستر سازمانی فراهم باشد و در فضای تجمعی و با همکاری رشد می­کنند. مانند مهارت­های کار تیمی، گزارش نویسی و…

مهارت­های فردی به مهارت­هایی گفته می­شود که به طور ذاتی در وجود هر انسانی وجود دارد و برای تقویت و شکوفایی آن­ها کافیست فرد به تمرین آن­ها و تقویت این مهارت­ها بپردازد. مانند خوش‌نویسی، نواختن ساز، فن بیان و مهارت های کلامی، مهارت پرسشگری و…

اما امروزه به دلایلی مانند تنوع سبک­های زندگی، در هم آمیختگی کار و زندگی، به وجود آمدن استارت آپ­های گوناگون و… دیگر مرز میان مهارت­های فردی و مهارت­های سازمانی به راحتی قابل تشخیص نبوده و چندان کارآمد نمی­باشد.

به عنوان مثال مهارت تفویض اختیار و یا گزارش نویسی که در گذشته جزء مهارت­های سازمانی به حساب می­آمد. امروزه در هر دو حوزه مهارت­های فردی و سازمانی کاربرد داشته و در محیط خانواده و به منظور تقویت نظم شخصی مورد استفاده قرار می­گیرند. دلایل گفته شده و مشابه آن­ها سبب شده که در سال­های اخیر اصطلاح دقیق­تر توسعه فردی (Personal Development) جایگزین اصطلاح مهارت فردی شده است.

اصلاح توسعه فردی بسیار جامع بوده و در برگیرنده هر دو مهارت فردی و مهارت سازمانی می­باشد. و نشان دهنده این است که مهارت (چه فردی و چه سازمانی) در نهایت باعث می­شود که به فردی توامندتر تبدیل شویم. فرد هرچه توانمندتر و تواناتر باشد به طبع هم برای خود و هم سازمانش مفیدتر و موثرتر است.

تعریف مهارت چیست؟

واژه مهارت از گذشته تا به امروز در اشعار و ادبیات کهن ما وجود داشته و دارد. اما در طول زمان معنای آن تغییر کرده است. مثلاً در فرهنگ­های دیگر و در گذشته مردم از اصطلاحات استادکار ماهر و نقاش ماهر استفاده می­کردند. و واژه مهارت را در آموزش­ها استفاده نمی­کردیم و برای کارهای فیزیکی و مکانیکی بیشتر به کار می­بردیم. اما رفته رفته این اصطلاحات تغییر کرد و اصطلاح مهارت معانی جدیدتری پیدا کرد و تصمیم گیری­ها و کارهای فکری نیز جزء مهارت­ها به حساب آورده شد.

مهارت آموزی چیست؟

مهارت آموزی ( Skill Training) به فعالیت­های آموزشی برای فراگیری و تقویت تخصص­ها از طریق عادت دادن افراد با تمرین، تکرار، شناخت و آگاهی برای راه اندازی کسب و کار یا بدست آوردن مهارت جدید گفته می­شود. فرد با به دست آوردن مهارت­ها می­توانند مسیر درست را در زندگی خود پیدا کنند.

تاثیر مهارت آموزی بر زندگی فردی و فعالیت های اجتماعی

مهارت آموزی سبب ارتقا و سطح سلامت رفتاری در فعالیت­های اجتماعی، تصمیم گیری­ها و روابط بین فردی می­شود. همچنین از بسیاری از آسیب­های روانی و اجتماعیجلوگیری کرده و فرد را برای دستیابی و رسیدن به هدف اصلی در مسیر مشخصی هدایت می­کند.

اهمیت مهارت آموزی

امروزه برخلاف گذشته با افزایش تعداد دانشگاه­های دولتی و غیر دولتی و موسسات عالی ورود به دانشگاه دیگر برای افراد سخت نمی­باشد و رقابت افراد در نوع دانشگاه و مهم تر از آن ورود به بازار کار می­باشد.

بسیاری از دانشجویان و افراد تحصیل کرده در رشته­ های گوناگون با مشکل بیکاری رو به رو هستند. اما مشکل کجاست؟ شاید بگویید که به دلیل افزایش تعداد افراد تحصیل کرده بازار کارها اشباع شده است.

اما این فرضیه ۱۰۰% درست نیست. زیرا افرادی که به سیستم سنتی نظام آموزشی اکتفا نکرده و به تقویت مهارت­های عملی خود می­پردازند، پس از کسب مهارت­های لازم به راحتی می­توانند وارد بازار کار شوند.

نقش سازمان­ها در مهارت آموزی

اما سازمان­ها نیز باید برای بکارگیری از مهارت این افراد و رفع مشکل بیکاری و توسعه اشتغال اقدام به برگزاری آزمون­های مهارتی کنند تا صرفاً ملاک استخدام افراد معدل و دانشگاه نباشد و دانشچویان با مهارت وارد بازار کار شوند.

در کشورهای توسعه یافته دانش آموزان و دانشجویان پس از فارغ­ التحصیلی باید دوره مهارت­های لازم مرتبط با رشته تحصیلی خود را گذرانده و پس از کسب مدرک مهارت آموزی وارد محیط کار شوند. کشورهای در حال توسعه نیز باید تلاش کنند و سیستم آموزشی خود را از سنتی به مهارت محور تغییر دهند تا به توسعه اشتغال در کشور خود کمک کنند.

مهارت از دیدگاه روانشناسی

خب گفتیم که مهارت تعاریف زیادی دارد و نمی­توان به یک تعریف واحد در مورد آن بسنده کرد. اما به عنوان یک تعریف جامع تر که همه جوانب را در بر بگیرد می­توان به تعریف ای.آر.گاتری اشاره کرد: “مهارت به قابلیتی گفته می­شود که با اطمینان در حداقل زمان ممکن و صرف حداقل انرژی به نتیجه برسد.”

از تعریف بالا می­توان چند نکته برداشت کرد که به اختصار در زیر به بیان آن­ها می­پردازیم:

  1. مهارت هر فرد در نهایت باید منجر به هدف مورد نظر شود. به عبارت دیگر مهارتی که به هدف منجر نشود و نتیجه­ای نداشته باشد عملاً بی­ فایده است. به عنوان مثال یک فوتبالیست زمانی می­تواند ادعا کند که فوتبالیست خوبیست و مهارت­های لازم را دارد که زمانیکه توپی به او پاس داده می­شود و در موقعیت گل زدن قرار گرفته باشد بتواند این فرصت را به گل تبدیل کند.
  2. فردی که ادعای ماهر بودن دارد باید از قبل اطمینان داشته باشد که به هدفش می­رسد. به همان مثال فوتبالیست برمی­گردیم. هنگامی یک فوتبالیست می­تواند ادعا کند که مهارت کافی دارد که هربار که در آن موقعیت گل زدن قرار بگیرد بتواند موقعیت را تبدیل به گل کند نه اینکه فقط چند بار بر حسب شانس پاس­های همان موقعیت را تبدیل به گل کند.
  3. انجام یک کار ماهرانه زمانی نشان دهنده مهارت فرد است که با کمترین مقدار انرژی انجام شود. هرچه انرژی کمتری برای انجام یک کار صرف کنیم و فشار روانی و ذهنی کمتری بر ما حاکم باشد نشان می­دهد که مهارت ما بیشتر است.
  4. انجام دادن مهارت با صرف حداقل زمان. هرچه فرد اجراکننده برای انجام مهارت خود زمان کوتاه­تری را صرف کند مطلوب بودن نحوه عملکرد فرد را نشان می­دهد.

در نهایت به طور کلی می­توان گفت که به تمامی اطلاعات، قابلیت­ها و توانایی­ها چه از نوع ذاتی و چه اکتسابی که با صرف کمترین زمان و انرژی منجر به پیاده سازی دقیق و آسان علم و دانش در عمل می­شود مهارت گفته می­شود.

آیا مهارت فردی نیاز به آموزش دارد یا ذاتی است؟

درست است که همه افراد به صورت ذاتی مهارت­هایی دارد. اما این مهارت­ها زمانی کاربرد دارند که پخته شده و مورد استفاده قرار گیرند. بنابراین لازمه کاربردی کردن مهارت­ها و بکارگیری آن­ها در راه درست و مشخص آموزش می­باشد. به عبارت دیگر راه اندازی کسب و کار یا موفقیت در مهارت­های اجتماعی و مهارت­های زندگی همگی نشان دهنده ضرورت مهارت آموزی می­باشد.

ضرورت مهارت آموزی و تاثیر آن در زندگی شغلی و اجتماعی افراد

اصطلاح ” مهارت­های زندگی” به مهارت هایی گفته می شود که برای استفاده بهینه از زندگی نیاز دارید.

هر مهارتی که در زندگی شما مفید باشد را می­توان یک مهارت زندگی دانست. بستن بند کفش، شنا کردن، رانندگی با ماشین و استفاده از رایانه برای اکثر افراد مهارتهای مفیدی در زندگی است. به طور کلی، اصطلاح “مهارت های زندگی” معمولاً برای هر یک از مهارت­های مورد نیاز برای کنار آمدن به خوبی و موثر با چالش های زندگی استفاده می­شود.

تعریف مهارت­های ضروری زندگی

هیچ لیست مشخصی از مهارت­های زندگی وجود ندارد.

برخی مهارت­ها ممکن است بسته به شرایط زندگی، فرهنگ، اعتقادات، سن، موقعیت جغرافیایی و غیره کم و بیش برای شما مرتبط باشد. با این حال، در سال ۱۹۹۹، سازمان بهداشت جهانی شش حوزه اصلی مهارت­های زندگی را که نیاز به مهارت آموزی دارد شناسایی و معرفی کرد:

  • مهارت های ارتباطی و بین فردی . این به طور گسترده مهارت های لازم برای شروع کار و کار با افراد دیگر و به ویژه انتقال و دریافت پیام را به صورت کتبی یا کلامی توصیف می کند.
  • تصمیم گیری و حل مسئله . در اینجا مهارتهای لازم برای درک مشکلات، یافتن راه حل برای آنها به تنهایی یا با دیگران، و سپس اقدام برای رفع آنها بیان شده است.
  • تفکر خلاق و تفکر انتقادی . این توصیف توانایی تفکر به روشهای مختلف و غیرمعمول در مورد مشکلات، و یافتن راه حل های جدید ، یا تولید ایده های جدید ، همراه با توانایی ارزیابی دقیق اطلاعات و درک ارتباط آنها است.
  • خودآگاهی و همدلی، که دو بخش اصلی از راههای تقویت هوش هیجانی می باشند. آنها درک خود را توصیف می کنند و به گونه­ای می­توانند آن را برای دیگران با احساس بیان کنند که گویی تجربیاتشان برای شما اتفاق می افتد.
  • قاطعیت و صراحت، یا خویشتنداری . این­ها مهارت­های مورد نیاز برای ایستادن در مقابل خود و افراد دیگر را توصیف می­کنند و حتی در برابر تحریکات قابل توجه نیز آرام می مانند.
  • انعطاف پذیری و توانایی کنار آمدن با مشکلات، که توانایی بهبودی پس از شکست ها را توصیف می­کند و آن­ها را به عنوان فرصتی برای یادگیری می­دانند و به سادگی با مشکلات خود برخورد می­کنند.

همچنین درست است که مهارت های مختلف زندگی در دوره های مختلف زندگی شما کم و بیش مرتبط خواهد بود. مثلا:

  • وقتی در مدرسه یا دانشگاه هستید، به مهارت های مطالعه نیاز خواهید داشت. این­ها ممکن است شامل درک نحوه سازماندهی خود برای مطالعه، تحقیق و حتی نوشتن یک رساله یا پایان نامه باشد. اینها مهارت­هایی نیستند که همه به آن­ها احتیاج داشته باشند، اما مهارت­های نوشتاری احتمالاً در مشاغل مختلف مفید خواهند بود.
  • هنگام خرید خانه، ممکن است لازم باشد مهارت مذاکره داشته باشید و مطمئناً به صبر و حوصله و حسن خلق و خوی زیادی احتیاج خواهید داشت. یا حتی اگر فرزندی دارید این مهارت­ها در لیست “مهارت های اساسی زندگی” شما نیز قرار می گیرند!
  • برای بدست آوردن شغل باید روی مهارتهای اشتغال خود کار کنید و همچنین باید در مورد نحوه درخواست کار و چگونگی کنار آمدن در یک مصاحبه فکر کنید .
  • هنگامی که شغلی دارید، ممکن است لازم باشد مهارت های رهبری را افزایش دهید، به ویژه اگر شما نیاز به هدایت تیم­ها یا گروه­ها دارید.
  • هنگام تشکیل خانواده، به مهارت های والدین نیاز خواهید داشت. همچنین ممکن است دریابید که مهارت­های مدیریت زمان و سازماندهی بسیار مهم­تر می شوند.

با این حال شاید مهمترین مهارت زندگی توانایی و تمایل به یادگیری باشد. با یادگیری مهارت های جدید ، درک خود را از جهان پیرامون خود افزایش می دهیم و خود را به ابزارهایی که برای داشتن زندگی پربارتر و با رضایت بیشتر به آن­ها نیاز داریم مجهز می­کنیم و راه­هایی برای مقابله با چالش­هایی که زندگی ناگزیر برای ما ایجاد می­کند، پیدا می­کنیم.

بیشتر افراد یادگیری را با آموزش مهارت شغلی به صورت رسمی مرتبط می دانند، اما یادگیری باید یک فرایند مادام العمر باشد که درک ما از جهان را افزایش می­دهد و کیفیت زندگی ما را بهبود می­بخشد.

برخی از سوالات رایج:

۱. مهارت به چه معناست؟

مهارت در حالت کلی به فعالیت ها و ویژگی هایی گفته می شود که فردی آن را به بهترین شکل و به گونه ایی متفاوت از افراد دیگر انجام می دهد.

 

۲. مهارت از دیدگاه روانشناسی به چه معناست؟

۱. هر مهارت مشخص بهتر است منجر به یک هدف مشخص شود.
۲. فردی که مهارت خاصی دارد کارها و فعالیت های وی منجر به هدف خاصی می شود.
۳. وقتی فردی دارای مهارت خاصی است آن را با کیفیت معقول و در زمان مناسب انجام می دهد.

 

۳. مهارت های ضروری مورد نیاز برای زندگی چیست؟
۱. مهارت ارتباط بین فردی
۲. حل مسئله و تصمیم گیری
۳. قاطعیت و صراحت در رفتار و عمل




تاریخ: جمعه 10 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست